فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله آناتومی حنجره

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله آناتومی حنجره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

حنجره ناحیه مرکزی گردن را اشغال می کند. این عضو در اطفال بالاتر از بالغین قرار دارد. غضروف کریکوئید در اطفال در سطح چهارمین جسم مهره گردنی و در بالغین در سطح هفتمین مهره گردنی است. غلاف کاروتید (شریان کاروتید، عصب واگ، و ورید ژوگولرانترن) در کمپارتمان جانبی گردن قرار گرفته و با حنجره مجاورت دارد. اسکلت سخت حنجره متشکل از تعدادی غضروف و یک استخوان است. هیوئید تنها استخوان مجاری هوایی است. بقیه ساختمان‌های مستحکم حنجره همه غضروفی‌اند. غضروف تیرودید زیر استخوان هیوئید واقع می‌شود و غضروف کریکوئید زیر غضروف تیروئید است. حلقه‌هایتراشه به غضروف کریکوئید متصل‌اند. در مورد حلقه‌های نای شاید دقیق‌تر آن باشد که به آن‌ها تعل اسب‌های نای بگوئیم. چون در قسمت خلفی نای وجود ندارند. استخان هیوئید به وسیله غشای تیروهیوئید به غضروف تیروئید متصل می‌شود و غضروف تیروئید متصل می‌شود و غضروف تیروئید به وسیله غشای کریکوتروئید به غضروف کریکوئید (انگشتری) وصل می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عضلات حنجره در دو گروه کلی قرار می‌گیرند:
1- عضلات خارجی که کل حنجره را به عنوان یک واحد حرکت می‌دهند. اکثر اینها ره استخوان هیوئید وصل می‌شوند و شامل گروه سوپراهیوئید که حنجره را بالا می‌برند و گروه اینفراهیوئید که حنجره را پائین می‌آورند هستند.
2- عضلات داخلی حنجره که دست‌اندرکار تحرک تارهای صوتی‌اند. تمام عضلات داخلی باعث می‌شوند که تارهای صوتی حلقی به طرف خط وسط حرکت کنند (آدوکسیون) به جز عضله کریکوآرتینوئیدکه سبب آبروکسیون تارهای صوتی می‌شوند. عصب‌گیری حرکتی عضلات داخلی حنجره از عصب حنجره‌ای راجعه (زوج مغزی ) است. تنها استثنائ، عضله کریکوتیروئید است که از شاخه خارجی عصب حنجره‌ای فوقانی عصب می‌گیرد که شاخه‌ای از عصب واگ (زوج دهم) است.
غضروف‌های آرتینوئید در بالای قسمت خلفی غشای کریکوتیروئید واقع شدهآند هرکدام از این‌ها یک جسم، یک زائید عضلانی و یک زائید صوتی دارد. زائده صوتی به وسیله رباط صوتی به سطح داخلی غضروف تیروئید متصل می شود. درست در بالای تارهای صوتی حقیقی یک بریدگی وجود دارد که به آن بطن حنجره می‌گویند. بلافاصله در بالای در لای بطن مجموعه دیگر از تارهای صوتی قرار گرفته که تارهای صوتی کاذب نام دارند و برآمدگی‌های مدورترو کندی هستند که در صفحه‌ای بالاتر از تارهای صوتی حقیقی واقع شده‌اند. این‌ها عضلات زیادی ندارند ولی غدد فراوانی دارند. حنجره به سه ناحیه سوپراگلوتیک و، گلوتیک و ساب گلوتیک تقسیم می‌شود. قسمت سوپراگلوتیک از نوک اپی گلوت تا بطن حنجره است. ناحیه گلوتیک اساساً شامل تارهای صوتی حقیقی است و تا 5 تا 7 میلیمتر پایین‌تر از رباط صوتی امتداد می‌یابد. ناحیه ساب گلوتیک از قسمت تحتانی گلوت تا کنار تحتانی غضروف کریکوئید امتداد دارد. حنجره در هیپو فارنکس واقع است بریدگی‌های لترال حلقی در هر طرف حنجره سینوس‌های پیریفرم‌اند. این‌های مسیر اصلی عبور غذا برای رسیدن به مری گردنی‌اند.

 

فیزیولوژی حنجره:
فعالیت اولیه حنجره محافظت راه هوایی از ورود ذارت غذا و سایر مواد نامطلوب است. این عمل به وسیله سلسله وقایعی صورت می‌پذیرد که در اثر تماس یافتن لقمه غذا با نوک اپی‌گلوت یا چین‌های آری اپی‌گلوتیکآغاز می گردد. بازوی حسی این قوس بازتابی عصب زبانی حلقی (عصب مغزی ) است و بازوی حرکتی آن از طریق عصب واگ اعمال می‌شود. اولین واقعه در این سری مهار تنفس است. سپس تارهای صوتی حقیقی به شدت بسته می‌شوند که این سبب بسته شدن تارهای کاذب می‌شود. متعاقب این چین‌های آری‌اپیگلوتیک به طرف مدیال می‌آیند و اپی‌گلوت را به خلف می‌برند (توسط عضلات داخلی حنجره). در این هنگام عضلات خارجی گروه سوپراهیوئید فعال و همزمان گروه اینفروهیوئید شل می‌شوند این وقایع باعث اعمل بردار نیرویی در جهت بالا و جله به حنجره می‌شود و سبب می‌شود که تحت محافطت قاعده زبان به حنجره در طی عمل بلع به بالا برود.
تولید صوت عمل فیزیولوژیک دیگر حنجره است. بر این اعتقادند که تولید صوت ناشی از بسته شدن ابتدایی قوی تارهای صوتی در حین بازدم است. بالا و پائین رفتن فشار داخل نای و باز و بسته شدن تارهای صوتی حقیقی و در نتیجه خارج شدن مقداری از هوا در دوره باعث تولید صدا می‌شود.
هر فرآیند پاتولوژیکی که توده تارهای صوتی یا توانایی بسته شدن آن‌ها را تغییر دهد نهایتاً بر کیفیت صدا تأثیر خواهد گذاشت. این تغییر کیفیت صدا را روی‌هم‌رفته گرفتگی صدا می‌نامند.
حنجره در عمل تنفس هم شرکت می‌کند. در دم عصب راجعه حنجره فعال می‌شود و باعث آبروکسیون تارهای صوتی می‌شود. این امر درست قبل از تحریک عصب فرینک صورت می‌گیرد و باعث جریان یافتن هوا به دورن ریه‌ها می‌شود.

 

نئوپلاسم‌ها:
نشانه‌های یک نئوپلاسم حنجره چه خوش‌خیم باشد و چه به خوبی قابل افتراق از نشانه‌های هر وضعیت عرضی دیگری که شکل و تحرک ساختمان‌های حنجره را بر هم زند نیست. بیمار دچار گرفتگی صدا می‌شود و تا وقتی که نئوپلاسم وجود داشته باشد گرفتگی صدا هم وجود خواهد داشت زیرا تومور مانع از بسته شدن تارهای صوتی حقیق به طور نرمال می‌شود. در یک فرد بالغ و خصوصاً در کسی که سیگار می‌کشد اگر گرفتگی صدا 2 هفته طول بکشد لازم است معاینه کاملی از حنجره به عمل آید. ممکن است سرطان در قسمت سوپراگلوتیک حنجره مانند اپی‌گلوت باشد. در این صورت اختلالی در بسته شدن تاهای صوتی در زمان تولید صوت پیش نمی‌آید بنابراین صدای بیمار گرفته نیست اما بیمار اغلب از گلودرد و اودینوفاژی شکایت دارد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  14  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آناتومی حنجره

دانلودمقاله رهبری: تئوری و عمل

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله رهبری: تئوری و عمل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 


مقدمه
1- در این فصل درباره تعدادی از جنبه های تئوری عملی رهبری در موقعیت کار، گفتگو خواهد شد. پس از بررسی تئوری های عمده رهبری، سبک های مختلف رهبری شرح داده می شود.
2- پیش از ارائه یک تعریف عملیاتی از «رهبری» توجه مختصری به انواع رهبران مختلفی که شناخته شده‏اند و برخی مشکلات عملی ناشی از آن بی مناسب نیست. مهم ترین انواع رهبران عبارتند از:
الف- رهبر کاریزماتیک، که نفوذ او عمدتاً از شخصیتش سرچشمه می گیرد. مثل ناپلئون، هیتلر، چرچیل، بیلی گراهام و دیگزان. مشکل رهبری کاریزماتیک این است که تنها معدودی از مردم برای تبدیل همه اطرافیانشان به پیروان مشتاق، از این توانایی استثنایی برخوردارند. مساله دیگر اینکه توانایی ها یا ویژگیهای شخصی رهبر را نمی توان با آموزش به دست آورد، آموزش تنها می توانند آنها را تعدیل کند.
ب- رهبر سنتی، که مقام او از طریق وراثت تضمین شده است، مثل سلاطین، ملکه‏ها و روسای قبایل این نیز گروه دیگری است که تنها معدودی می توانند از امتیاز آن برخوردار باشند. در دنیای کسب و کار، این فرصت استثنائی را تنها در شرکت‏های کوچک خانوادگی می توان یافت.
ج- رهبر موقعیتی، که نفوذ او فقط به دلیل حضور در مکان و زمان مناسب است، مثلاً سرپیش خدمت در فیلم The Admirable Crichton ساخته جی ام باری. این نوع رهبری ماهیتاً چنان موقتی است که در دنیای صنعت و تجارت جایی ندارد. کسی مورد نظر است که بتواند نقش رهبری را در موقعیت های مختلف و در زمانی طولانی به عهده گیرد.
د- رهبر انتصاب شده، که نفوذ او مستقیماً از مقامش ناشی می شود، مثل بیشتر مدیران و سرپرستان. این نوع رهبری، رهبری بروکراتیک است که در آن قدرت مشروع از ماهیت و دامنه مقام درون سلسله مراتب سرچشمه می گیرد. در این جا مساله این است که اگر چه می توان قدرت مقام را تعریف کرد، اما صاحب مقام ممکن است به علت ضعف شخصیت، نداشتن آموزش کافی یا سایر عوامل بازدارنده، نتواند آن را به اجرا درآورد.
ه‍ - رهبر وظیفه، که مقام خود را از طریق آنچه که انجام می دهد به دست می آورد نه از طریق آن چیزی که هست یا به او داده شده است. به سخن دیگر، رهبر وظیفه، رفتار خود را با نیازهای موقعیت سازگار می کند. به این نوع رهبری بعداً با تفصیل بیشتری پرداخته خواهدشد.
3- بنابراین رهبری چیزی فراتر از شخصیت، اتفاق یا انتصاب است. رهبری عمیقاً با رفتار پیوند دارد. رهبری ضرورتاً در کار سازمانی فرآیندی انسانی است. به عنوان یک تعریف عملیاتی می توان گفت «درگروه، رهبری فرآیند پویایی است که توسط آن، یک نفر دیگران را آنچنان تحت نفوذ و تاثیر قرار می دهد که آنها داوطلبانه در دستیابی به وظیفه های گروه، در یک موقعیت داده شده، مشارکت کنند». نکات چندی را باید در این تعریف روشن ساخت. نخست اینکه رهبری یک فرآیند پویاست و ایستا نیست. یعنی دامنه ای از سبک های رهبری بر یک «بهترین سبک» رجحان داده می شود. دوم، نقش رهبر، راهبری افراد به جانب هدف های گروه است. در گروه‏های غیر رسمی یا غیر ارادی، این هدفها توسط خود گروه برگزیده می شوند، ولی در گروه های رسمی هدف ها را عمدتاً مدیران عالی، که خارج از گروه هستند، تعیین می نمایند. سوم، سبک رهبری و عکس العمل گروه تا حدود بسیار زیادی توسط موقعیت مربوطه (نوع وظیفه، فشارهای خارجی و غیره) تعیین می شود.
4- تعریف رهبری چنان که گفته شد، دارای چهار عامل اصلی است که در شکل 1-24 نشان داده شده است.
رهبر
مهارت ها
دانش
شخصیت وظیفه ها
یا
هدف ها
فرودستان
مهارت ها
انگیزش محیط
یا
موقعیت

 

عوامل کلیدی عبارتند از: رهبر، وظیفه ها یا هدف ها، اعضای گروه (فرودستان) و محیط یا موقعیت. هنر رهبری، شناخت این متغیرها و پیدا کردن بهترین هماهنگی بین آنهاست که باید در پرتو کل موقعیت تجلی یابد.

 

تئوری های رهبری
5- دامنه نظریات مربوط به رهبری در مدیریت، عبارت است از: رویکردهای «آرمانی» مدیریت صنعتی و مکتب روابط انسانی، تا رویکردهای واقعی و سازگار شونده تئوری های اقتضایی. تئوری های موجود عمدتاً به صورت « تئوری های صفات شخصی»، «تئوری های سبک» و «تئوریهای اقتضایی» طبقه بندی می شوند.
6- تئوری های صفات شخصی. پیش از این، در بحث نظریات مدیریت کلاسیک نیز دیدیم که این نظر بیشتر از سوی مدیران اجرایی که دارای شخصیت هایی قوی بودند، مطرح شد. بی گمان بخشی از موفقیت آنها به علت ویژگی های شخصی شان بود، درباره رهبری، توجه خود را به ویژگی های ضروری رهبران موفق معطوف کرد. هندی در کتاب فهمیدن سازمان ها، یادآوریمی کند که تا سال 1950 بیش از صد مطالعه از این نوع انجام شده بود، اماتعداد صفات عمومی شناخته شده توسط پژوهشگران فقط 5درصد کل بود. بنابراین مسلم شد که تفکیک ویژگی ها یا صفات رهبران از غیر رهبران کاری ناممکن است. از میان صفاتی که بیشتر مشاهده می شود، هوش، انرژی، چاره جویی، و شاید نمونه بودن را می توان یاد کرد.
7- تئوری های سبک: علاقه به عامل انسانی در کار، که توسط پژوهشگران روابط انسانی ایجاد، و توسط روانشناسان اجتماعی پی گیری شده بود، به طور منطقی علاقه رهبری را به عنوان یکی از جنبه های رفتار در کار جایگزین صفات شخصی کرد. از دهه 1950 به بعد، چند تئوری درباره سبک های رهبری، یا مدریت ارائه شدهاست. این تئوری های بیشتر بر حسب سبکهای استبدادی در برابر سبک های دموکراتیک، یا تمرکز بر کارکنان در مقابل تمرکز بر وظیفه، بیان شده است. با وجود برخی ناسازگاری ها در خود تئوری ها، از آنها به عنوان وسایل موثری در بهبود آموزش رهبری استفاده شده است. در اینجا تعدادی از تئوریهای سبک، که شهرت بیشتری دارند، بحث و بررسی می شوند.
8- آمرانه- دموکراتیک. 3نمونه از این رویکرد به سبک های مدیریت، عبارتند از:
الف. مدیر تئوری X داگلاس مک گرگور- خشن، آمرانه و حامی کنترل های شدید از طریق سیستم های تشویق و تنبیه: مستبد
سبک متضاد آن، مدیر تئوری Y است- خیرخواه، مشارکتی و معتقد به خود کنترل: دموکرات. این سبکها از فرضیات مربوط به انسان ها که اساس اصلی تئوری X و تئوری Y هستند، ناشی شده اند.
ب. سیستم های چهارگانه رنسیس لیکرت:
سیستم 1- سیستم استبدادی- استثماری، که مظهر سبک استبدادی است.
سیستم 2- سیستم استبدادی- خیرخواه، که اساساً سبک پدرانه است.
سیستم 3- سیستم مشاوره ای، که به جانب دموکراسی و کار تیمی میل می کند.
سیستم 4- سیستم مشارکتی- گروهی، که سبک غایی دموکراتیک است.
ج. مدل تانن بام و اشمیت درباره پیوستار سبک های رهبری است، که رفتار استبدادی و رفتار دموکراتیک را در بر می گیرد.

 

 

 

 

 

9- معنای ضمنی هر سه رویکرد این است که مدیران می توانند از میان رویکردهای استبدادی و دموکراتیک، یکی را برگزینند، و بهترین سبک یا سبک ایده‏آل، سبک دموکراتیک است. در عمل، انتخاب این یا آن، که نظریه پردازان توصیه کرده‏اند. ممکن است تا حدودی غیر واقعی باشد. موضوع به مقدار زیادی به سایر عوامل رهبری که در شکل 1-24 نشان داده شد، بستگی دارد. در بعضی موارد، سبک استبدادی می تواند از سبک دموکراتیک اثر بخش تر باشد، و در مواردی ممکن است عکس موضوع درست باشد. این توصیه که سبک دموکراتیک عموماً بر سبک آمرانه ترجیح دارد. مورد انتقاد قرار گرفته، زیرا اگر چه ممکن است این سبک روند جاری کشورهای صنعتی غرب باشد، اما شاید برای فرهنگ های دیگر هرگز امکان پذیر نباشد. نقطه ضعف اصلی این رویکردها این است که بر رفتار رهبر، نسبت به سایر عوامل یا متغیرهای رهبری، تاکید بیش از اندازه دارند.
10- مردم گرایی و وظیفه گرایی- نمونه رویکردهایی که دو متغیر رهبری، یعنی فرودستان و نوع وظیفه را در بر می گیرد به شرح زیر است:
الف. مطالعات میشیگان- این مطالعات که نخست در سال 1950 اعلام شد، تعدادی از متغیرها را در میان مدیران گروه های با بهره وری زیاد، و مدیران گروه های با بهره وری اندک تجزیه و تحلیل کرد. هدف این بود که آیا بین آنها می توان تفاوت های با اهمیتی پیدا کرد که راهنمای رفتار رهبری قرار داده شوند. در بسیاری از جنبه ها (سن، وضعیت تاهل، و غیره) بین دو گروه تفاوتی مشاهده نشد. با وجود این یک تفاوت عمده دیده شد: سرپرستان گروههای با بهره وری زیاد، بیشتر مردم گرا بودند، در حالی که مدیران گروه های با بهره وری اندک، بیشتر تولید گرا بودند.
توجه سرپرستان مردم گرا به روابط بیشتر بود، کمتر سرپرستی مستقیم به کار می بردند و مشارکت کارکنان را در تصمیم گیری ترغیب می کردند. سرپرستان تولید گرا بیشتر دستور می دادند و توجهشان به نیازهای کار معطوف بود نه به نیازهای کارکنان. این دو گرایش متفاوت، همچنانکه شکل 3-24 نشان می‏دهد، دو سوی یک پیوستار را تصویر می کند.

 

 

 


شکل 3-24 پیوستار میشیگان
ب- مطالعات اوهایو: این مطالعات در دهه 1950 انجام گرفت. مانند مطالعات میشیگان، در اینجا نیز هدف ، تشریح رفتار رهبر بود. مبنای پژوهش نخستین آن، پرسشنامه تشریح رفتار رهبر با 150 سوال بود. پس از آنکه پاسخ های داده شده به این پرسشنامه تجزیه و تحلیل شد، دو گروه از رفتار مشخص مشاهده گردید. این دو رفتار گفته شد که ضرورتاً روابط گرا، یا متوجه احساسات کارکنان بود. ساخت دهی رفتاری بود که با سازمان فرآیندهای کار، از جمله کانالهای ارتباط، تقسیم کار و غیره سروکار داشت. برخلاف مطالعات میشیگان، نتیجه گیری تیم پژوهشی اوهایو این بود که دو رفتار ملاحظه کاری و ساخت دهی ابعاد متفاوتی بودند. نشان داده شد که یک سرپرست می تواند در هر دوی این بعدها امتیاز بالایی داشته باشد. این مفهوم توسط روبرت بلیک و جین موتون در مدل شبکه مدیریت توسعه داده شد.
ج- شبکه مدیریت: شبکه ماتریسی از سبک های ممکن مدیریت بر مبنای دو بعد عمده توجه به انسان ها و توجه به تولید است. شبکه در درجه نخست برای آموزش مدیریت تدوین شد. استفاده از آن، همراه با تعدادی پرسشنامه های مربوطه، به مدیران امکان می دهد که سبک جاری خود را بشناسند و در جهت رسیدن به یک سبک بهتر تلاش کنند. اگر چه شبکه بر پایه مطالعات اوهایو تنظیم شده است، اما اساساً قصد تجویزی دارد، یعنی مقیاس 9/9 را بعنوان سبک مطلوب معرفی می کند. مدل شبکه

در شکل 4-24 نشان داده شده است.

 

 

 

 

 

 

 

5 سبکی که در شبکه مشخص شده است ، مهمترین نقاط معرف شبکه اند. در استفاده از شبکه به عنوان وسیله ای آموزشی، اگر چه ممکن است امتیاز مدیران در جاهای دیگر نمودار ظاهر شود، اما می توان به راحتی آنها را به یک یا چند سبک از سبک های گفته شده که نزدیک ترند، مربوط ساخت. بلیک و موتون معتقدند از میان این 5 سبک، تنها سبک 9/9 یعنی مدیریت تیمی سبک ایده آل است. مبتکران شبکه ادعا کرده اند که این مدل، در بهبود اثر بخشی مدیریتی و سازمانی بسیار کارساز بوده است.
با وجود این، به عنوان مبنای نظری برای درک رهبری، بسیار مورد تردید است، زیرا ابعاد توجه به کارکنان و توجه به تولید را نمی توان به عنوان تنها عوامل موثر در معادله رهبری تلقی کرد.
د. تئوری 3بعدی- پرفسور ردین از دانشگاه نیوبر نزویک کانادا، شبکه بلیک را گامی فراتر می برد و چشم اندازی 3 بعدی می سازد. این مدل با افزودن بعد اثر بخشی به سبک های رهبی انعطاف بیشتری می دهد. مدل ردین که در شکل 5-24 نشان داده شده است، می تواند جنبه های موقعیتی را که رهبری در آن اعمال می شود، همچنین توجه به انسان ها (رابطه گرایی) و توجه به تولید (وظیفه گرایی) را یکجا در بر گیرد. مدل اصلی و 8 سبک ناشی از آن به قرار زیراست:
بخش مرکزی مدل را براساس روابط گرایی و وظیفه گرایی، به عنوان سبک های اصلی معرفی می کند. بنابراین مثلاً مدیری که رفتار مردم گرایی بالا و وظیفه گرایی پایین دارد، دارای سبک اصلی وابسته است. با وجود این و با توجه به مناسب یا نامناسب بودن سبک نسبت به موقعیت از هر سبک اصلی، دو سبک مدیریت پدید می آید. رهبری مناسب اثر بخشتر است، یعنی نتیجه لازم شغل مدیریت مربوطه را فراهم می آورد. بنابراین سبک وابسته اگر مناسب موقعیت باشد

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   38 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله رهبری: تئوری و عمل

دانلود مقاله حوزه ابریز

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله حوزه ابریز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

این معادله ها، روش اجرای انفصال خاک بر روی مناطق شیار دار که اصولا توسط نیروی ریزش باران موجب می شوند را به کار می گیرد وضربه جزیی که از جریان زمینی ایجاد می شودرا نادیده می گیرد.غلظت،شدت باران در طول یک طوفان به ندرت ثابت می باشد، که میزان انفصال ذرات خاک که یک عمل وابسته به زمانی می باشد را موجب می شود.متاسفانه، در اغلب مطالعات تاثیر وابستگی زمانی در تغییر جدایی یا انفصال ذرات خاک توسط پارامتر ریزش باران یکجا گرفته شده است. (سال 1975 در meyer،Foster) به عبارت دیگر، انفصال ذرات در مناطق شیاری (جویباری) اصولا توسط جریانهای اشباع شده موجب می شود.وضربه جزیی که از برخورد ریزش باران بوجود می آید را نادیده می گیرد. هنگامی که ذرات از توده خاک جدا می شوند، مقدار انرژی ای که برای انتقال رسوب لازم است، خیلی کمتر می باشد.
انتقال-B
برای ذرات جدا شده که تبدیل به رسوب آبراهه می شوند، به عواملی برای انتقال خودشان به مناطق جدید نیازمند هستند و سرانجام به سوی کانالهای آبراهه ها. هم ریزش باران، هم جریان آب حاصل از بارندگی در حوضه آبریز می توانند ذرات خاک را انتقال دهند:

 

 

 

انتقال بارندگی
انتقال ذرات خاک توسط بارندگی معلول عمل پاشیدن می باشد و ظرفیت پاشش تابع میزان بارندگی و چگالی بارندگی، راه رونده شیب دار، خصوصیات خاک، سرعت باد و شکل ظاهری می باشد. بعنوان یک قاعده کلی، درصدکلی خاک پوشیده شده که بسوی پایین سراشیبی حرکت می کند برابر است با درصد شیب به اضافه 50 (در سال 1953،Ekern)اما، ضربه اصلی از نیروی قطرات باران برای انفصال و جدایی ذرات خاک می باشد نه برای انتقال در مناطق شیاری. ذرات منفصل و پاشیده شده بعد، اصولا توسط جریان سطح کم عمق به سوی جویبارها و شیارها انتقال داده می‌شوند (درسال 1995،Nearingetal)،در آنجا، ذرات خاک از مناطق شیاری به یکدیگر ملحق می شوند.وبه سوی کانالهای جریان دار انتقال داده می شوند، توسط جریان متمرکز انتقال داده می شوند. (درسال1973،Young and Wiersma).

 

انتقال جریان آب حاصل از بارندگی در حوزه آبریز
ماکزیمم مقدار رسوبی که یک جریان زمینی می تواند حمل کند، اغلب به سمت ظرفیت انتقال ارجاع داده می شود که بستگی به ترازانرژاش دارد و همچنین توسط سرعت جریان تخمین زده می شود و به تجمع راه رونده شیب دار و شعاعی که برابر با سطح خیس شده است وزبری سطح و قابلیت حمل ذرات بستگی دارد.
یک جریان متلاطم نسبت به یک جریان آرام بیشتر فرسایش و انتقال داده می شود، در صورتیکه تشکیل حوزه دادن جریان نتیجه ته نشست یا رسوبگذاری را سریع می کند. از زمانی که سرعت جریان زمینی با عمق 29/10افزایش می یابد، میزان انتقال بزرگتر و بیشتر می شود وفاصله انتقال برای جریانهای عمیق طولانی تر می شود. بنابراین یک تقلیل در جریان زمینی یا کاهش انفصال، یک افزایش در سطح مقطع عرضی، یا یک تغییری در شیب یک کاهشی در میزان انتقال باعث خواهد شد. در نتیجه ذرات سنگین تر، بزرگتر ومدورتر ابتدا، ته نشین می شوند در صورتیکه ذرات کوچکتر، سبکتروپهن تر در آویز باقی می مانند. بنابر این، ذراتی که سایزهای بزرگتری دارند در بالا دست جریان رودخانه ته نشین می شود وذراتی که اندازه های کوچکتر دارنددر پایین دست جریان رودخانه ته نشین می شوند. جریانهای گل و لای و رسوبی بیشتر از نوع تمیزشان فرسایش می یابند. سائیدگی و خرد و شکسته شدن ذرات در برابر یک چیز دیگر زمانی که آنها انتقال یافتند در جریان رودخانه ای اتفاق می افتد. این باعث می شود که ذرات بزرگتر به ذرات کوچکتر خرد و شکسته شوند (سایش) و آنها به دورتر از پایین جریان رودخانه انتقال می یابند. در لفظ نسبی، سنگ رتمی و سنگ ماسه ای نسبت به سنگ آهک و دولومیت راحت تر خراشیده می‌شوند، در صورتیکه گرانیت و کوارتز میزان خراشیدگیشان کمتر می باشد.(سخترند) (در سال 1964، Gottschalk)

 

در تحقیقات و بررسی در این زمینه، میزان انتقال رسوبی آب جاری و روان تقریبا همزمان با نیروی پنجم سرعت جریان دریافت شده بود (در سال1958، (Laursen، نیروی تنش ناشی از ته برش (درسال 1972، Meyer، Foster)یا ناشی از نیروی رودخانه، محصول ونتیجه تنش ناشی از ته برش و سرعت جریان دریافت شده بود، یک معادله وسیعتر و جامعتری وجود دارد که برای تخمین کلی میزان انتقال رسوب ( یا عرض درتوده) جریان زمینی برای یک طوفان توسطFoster در سال 1982 ارائه شده است.1.55Ct Tc= 138Qqs، Q برابر است با تصفیه کل /با پهنای ( )، qبرابر است با ماکزیمم تصفیه /با عرض و پهنای( )و S برابر است با سینوس زاویه شیب دار و Ctبرابر است با یک عامل بازتابنده، منعکس کننده نفوذ مستقیم خاک که نیروهای هیدرولیک جریان را می پوشاند. مقدار C3 ، (ماکزیمم) برا یک زمین خالی می باشد و 2/. برای شیبها 8% که مولچ سبک دارد می‌باشد.
ضریب و توان به سایز ذرات بستگی دارد، در معادله17/11، وضعیتهای بارز واقعی اغلب خاکهایی را که برای تهیه وسایل لازم است را نشان می دهد. از زمانی که تصفیه در نتیجه سرعت جریان، پهنا و طول ان تخمین زده شده، معادله 17/11 را می توان جانشین کرد. Tc=138(v)(q)(d)(s1.55)(g)11/18 سرعت جریان در واحد و d عمق جریان در واحد m می باشند.
رسوبگذاری، ته نشست
ته نشست ذرات متحرک به دامنه نسبی میزان انتقال و نیروی رسوبگذاری بستگی دارد. (توسط انفصال ذرات خاک تعیین و اندازه گیری می شوند.)اگر نیروی ته نشست، کمتر از میزان جابجایی باشد، بعد نیروی ته نشست به سمت پایین شیب حرکت می کند. اگر نیروی ته نشست قبل از ظرفیت و میزان جابجایی باشد، رسوبگذاری رخ می دهد. این می تواند بصورت معادله زیر بیان شود. Dp=Cd(Tc-D) (11/19)
Dp برابر است با میزان رسوبگذاری در واحد و Ts برابر است با میزان جابجایی ذرات در واحد و D برابر است با نیروی رسوبگذاری در واحد و Cd برابر است با ضریب واکنش مرتبه اول برای ته نشست در واحد عرضی.
مقدار کمی از Cd می تواندیک فاصله زیادی را در جابجایی ذرات قرار بدهد، در نتیجه رسوبگذاری کمتر صورت می گیرد. مقدار Cd به دلیل تقلیل در اندازه ذرات و سرعت ریزش کاهش می یابد، اما همانطورکه تصفیه بیشتر می شود Cd هم زیادتر می‌شود. در سال 1982 معادله زیر را برای تخمین Cdدر رسوبگذاری توسط جریان زمینی ارائه داده است.
11.20 d Cd=./5( )معادله
Vt برابر است با سرعت ریزش در واحد ، و Q برابر است با تصفیه در واحد . سرعت ریزش Vt در واحد به وسیله قانون Stoke ها می تواند اندازه گرفته شود.
r،شعاع ذرات در واحد می باشد،شتاب ثقل با توجه به جاذبه زمین می باشد. برابر است با درجه غلظت ذرات، چگالی مایع است و نیروی مکانیکی جنبشی کل مایع می باشد. این معادله سرعت ریزش ذرات را با چگالی مشابه در یک مایع ارائه داده، که با تناسب شعاع ذرات افزایش خواهد یافت. (ریزش ذرات) برای سلیت هایی که با شعاع r=0/0005cm و و در 20oc در برابر است با می باشند، سرعت ریزش 0/09 در آب روان خواهد بود. چنانچه گل و لای ها در جریان زمینی با عمق cm./1 و سرعت 5/. جابجا شوند، بعد آن ذرات در سطح آب به مدت 11 ثانیه در جریان جابجا خواهند شد ودر 55 متری پایین سراشیبی ته نشین می شوند. برای یک خاک نیمه غربی و نمونه ای، ضریب واکنشG برای خاک رس (24m)، برای سلیت ( 10Mm )و برای ماسه (200Mm) به ترتیب در حدود می باشند. که توسط Foster ارائه شد.

 

 

 

فرسایش ناخالص آبریز
فرسایش خاک در یک حوزه آبریز را می توان به شش منبع اصلی طبقه بندی کرد. شامل جویبارها، شیارها یا خندقهای مجراهای فصلی، راه آبها، کانالها و ریزش های خاکی یا سنگ از کوه (زمین). مقدار فرسایش خاک از این شش منبع فرسایش ناخالص آبریز نامیده می شود. فقط درصدی از فرسایش ناخالص حوزه آبریز در طول یک طوفان به کانالهای آبراهه ای خواهد رسید وبقیه در داخل حوزه آبریز که در معرض فعل و انفعالات دیگر طوفان قرار می گیرند حبس می شوند. فرسایش درون شیاری A=. سطح جریان آب حاصل از بارندگی در حوزه آبریز اغلب در کانالهای کوچک متعدد در قسمت پایینی سراشیبی که به صورت قابل مشاهده در سر تاسر زمین پخش می شود متمرکز می شود.
بعضی از کانالهای کوچک می توانند با روش زراعت نرمال جابجا شوند، و افت خاک در امتداد این کانالهای کوچک رخ می دهد به صورت فرسایش شیاری مصطلح می شوند. فرسایش در مناطق بین شیارها و جویبارها، فرسایش درون شیاری نامیده می شود. فرسایش شدید شیاری می تواند از448t/ha/yearتجاوز کند(توسط Foster در سال1986 ارائه شده است.) . در حالی که میزان فرسایش درون شیاری بالاتر از 45t/ha/year برآورد شده است. (توسطmeyer درسال 1981ارائه شده است.) طرحهای تجربی و فیزیکی برای برآورد میزان فرسایش درون شیاری و شیاری توسعه پیدا کرده است. اغلب طرحهای فیزیکی تحت فرسایش شیاری ودرون شیاری در دو فرایند متفاوت عمل می کنند وطرحهای مبنی برعامل آنها را در یک تخمین جداگانه ای قرار می دهد.
الگوی تجربی
روش ساده تجربی با مشاهده داده فرسایش نسبت به عوامل زیست محیطی، از طریق تحلیل آماری مرتبط می باشد.به طور کلی، توسعه الگوهایی برای برآورد میانگین بلند مدت تلفات و افت خاک راحتتر است نسبت به برآورد آن د یک طوفان و نیز برای تخمین در مناطق معمولی نسبت به مناطق خاص. به دلیل اینکهآن طرحها به صورت تئوری قابل انبساط نیستند، آنها فقط در مناطقی که مطالعات انجام می گیرد قابل اجرا هستند و همین طور تحت شرایط مشابه زیست محیطی قابل اجرا هستند. بنابراین قابلیت اطمینان برآوردها بر داده ها در توسعه طرح بستگی دارد و همین طور به شایستگی ناحیه ای که طرح در آن به اجرا در می آید بستگی دارد. طرح اول برای تخمین افت خاک در شیب های توده ای توسط zingg در سال 1940 به عنوان یک تابعی از 2 پارامتر ساختاری توسعه یافت.

Aزاویه راه رونده شیب دار وL طول شیب می باشد. این مهندس مطالعات راه انداخته دیگر را که به افت خاک از عوامل زیست محیطی مربوط است را می خواند. بعنوان مثال، شرایط اقلیمی خاک ها و پوشش گیاهی. بعدها ازداده افت خاک که از40000 طرح تحت یک دامنه وسیعی از شرایطهای بارندگی جمع آوری کرده استفاده کرد. Mugrave در سال 1947 یک طرح پیش بینی شده را که در توپوگرافی همانند عوامل پوشش و اقلیمی استعمال می شود را ارائه داد.

افت خاک(a-cm h. درتن acre-)و k، قابلیت فرسایش درونی خاک در واحد (in یا cm) می باشد.
Asre=43560 پای مربع از زمین (جریب فرنگی)
2. Factor-based این طرح مبنی بر عوامل می باشد مانند،که شامل عواملی از قبیل :بارندگی،خاک،توپوگرافی،پوشش گیاهی واجرای آن می باشد که ممکن است به طور قابل توجهی در اتلاف و افت خاک موثرباشد. تاثیر هر عامل بر افت خاک به صورت جداگانه توصیف شده است، که براساس دیگر داده های مشاهده شده به صورت تئوری انجام شده است. هر عامل ممکن است یک یا چند فرایند فرسایش به همراه فعل و انفعالاتشان موجب شود. سرانجام، تمام عاملها برای تعیین برآورد و کمیت درهم مضاعف می شوند، اگر چه عوامل بر طبق طرحشان می باشند ولی همچنین تا درجه زیادی براساس آزمون و مشاهده داده ها می باشند. معادلات دیگر از میان تحلیلات آماری به دست نیامده اند. به صورت نیمه تجربی هستند و هنوز محدودیتهای خاصی را به همراه دارند. از بهترین انواعشان، معادله جامع افت خاک می باشد که توسط (ishmeier w) ارائه شد و همین طور اصلاحیش. (USDA در سال1995).a.معادله جامع افت خاک (usle ). این معادله در اصل توسط خدمات تحقیقات کشاورزی scs (ars)در دهه 1950 برای برآورد میانگین سالیانه فرسایش شیاری و جویبارها از زمین های کشاورزی در مناطق شرقی کوههای راکی تعیین شده است.
این معادله در مناطق پوشیده هم مرز U.S در اواسط دهه 1960توسعه پیدا کرد. معادله usle یک ابزارخیلی با ارزش و موفقیت آمیز برای اداره زمین و برنامه ریزی تقریبا به مدت 50 سال دیگر می باشد. در معادله usle افت خاک (A) می باشد، عامل ریزش باران (R) عامل خاک (K) با تغییرات، عامل سراشیبی دامنه (S) و عامل طول شیب (L) و عامل عمل محافظت (P) و عامل اجرا و اداره ومنطقه پوشیده (C) می باشد.
A=RKLSCP (11/24)
A، افت خاک در واحد تن ( 1/acre/=0.446t/ha )برآورد می شود و R عامل ریزش باران، انرژی مرتبط با گسترش فرسایش خاک می باشد. در یک طوفان ساده، نیروی فرسایش در نتیجه انرژی جنبشی طوفان E در واحد (1ft/arce-in) می‌باشد. (1ft/acre-in) و ماکزیمم شدت و سرعت طوفان 30 دقیقه I30 می باشد که در هر (in/n(cm/n)) با رقم 100 جدا شده است. برای یک برآوردی زمانی لازم جهت انجام فعالیت مطابق با R و A بدین صورت محاسبه شده.

n به رقم کل سالها اشاره می کند و m به طوفانهایی که در سال می آید اشاره می‌کند و E انرژی جنبشی طوفان در واحد بریتانیایی می باشد.(ftacr-in) که در معادله زیر بدین صورت محاسبه می شود.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  15  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله حوزه ابریز

دانلود مقاله انواع چرخدنده ها

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله انواع چرخدنده ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

چرخدنده های صاف یا سادهSuper Gears که در شکل(13-1) می بینیم برای انتقال حرکت از یک میل محور به میل محور موازی با آن بکار می روند و دنده های آنها بامحورشان موازی است. از میان همه گونه های چرخدنده ها چرخدنده های صاف ساده ترین آنها است و به همین سبب برای توضیح روابط اولیه سینماتیک منحنی دنده بکار خواهد رفت.

 

 

 

 

 

 

 

چرخدنده های مارپیچHelical gears که در شکل 13-2 می بینیم دنده های کجی نسبت به محور دوران چرحدنده دارند. این چرخدنده ها را می توان برای همان کاربرد چرخدنده های صاف بکار برد ولی مانند آنها پرصدا نیستند زیرا در گیری دنده ها بتدریج رخ می دهد. دنده های کج بارهای محوری و گشتاورهای خمشی پدید می آورند که در چرخدنده های صاف نداریم. چرخدنده های مارپیچ گاهی برای انتقال حرکت بین دو محور ناموزای( متنافر) بکار می روند.
چرخدنده های مخروطیbevel Gears که در شکل(13-3) می بینیم دنده هایی روی سطوح مخروطی دارند و بیشتر برای انتقال حرکت بین میل محور های متقاطع بکار می رود.

 

 

 

 

 

آنچه که در شکل می بینید درواقع چرخدنده های مخروطی ساده یا دنده دار استstraight-tooth bevel gears است. چرخدنده های مخروطی مارپیچ spral bevel Gears بگونه ای هستند که دنده های آنها راست نیستند بلکه به صورت کمان دایره است( مارپیچ). چرخدنده های هیپوئید کاملاَ شبیه چرخدنده های مخروطی مارپیچ است با این تفاوت که میل محور آنها متنافر است.
در شکل(13-4) نوع چهارم از انواع اصلی چرخدنده ها را می بینید که حلزون و چرخ حلزون است چنانچه می بینید حلزون شبیه یک پیچ است. جهت گردش چرخ حلزون به جهت گردش حلزون بستگی دارد و نیز اینکه دنده های حلزون راست گرد، تراشیده شده باشد یا چپ گرد. مجموعه حلزون و چرخ حلزون ها را ممکن است بگونه ای بسازید که یا دنده های یکی، دیگری را در بر گیرد و یا هر دو بکدیگر را در بر گیرند. این مجموعه چرخدنده ها را تک دربرگیر single – eveloping و دو در برگیر double- enveloping گویند ارتباط حلزون و چرخ حلزون بیشتر هنگامی بکار می رود که نسبت سرعت دو میل محور زیاد مثلاَ 3 یابیشتر باشد.
واژه ها و مشخصات فنی
مجموعه واژه های فنی دنده های چرخدنده صاف را در شکل(13-5) می بینیم تعاریفی که در زیر می آید نیز در شکل می بینیم.
دایره گام(pitch circle ) دایره فرضی است که همه محاسبات همیشه بر پایه قطر آن که قطر گام باشد انجام می شود. دوایر گام یک جفت چرخدنده به هنگام کار با یکدیگر مماس هستند. از دو چرخدنده در گیر آنکه کوچکتر است را چرخ کوچک(pinion) و آنکه بزرگتر است را معمولاَ چرخدنده(Gear ) گویند.

 

 

 

 

 


گام دایره ای (Circular Pitch):p که روی دایره گام اندازه گیری می شود و فاصله نقطه ای روی یک دنده تانقطه نظیر آن روی دنده مجاور است. پس گام دایرهای برابر با مجموع کلفتی یک دنده و پهنای دهانه دو دنده( روی دایره گام.م.) است.
مدول (Medule)m : نسبت قطر گام به تعداد دنده هاست. واحد طولی که در اینجا بکار می رود میلیمتر است. مدول همان مشخصه اندازه دنده در دستگاه استاندارد بین المللی SI است.
گام قطری (Diametral Pitch)p : نسبت تعداد دنده های چرخدنده بر قطر گام است. بنابراین همان عکس مدول است چون گام قطری در واحد اینچی بکار می رود؛ آن را تعداد دنده در اینچ نیز می گویند.
اندازه سر دنده ( Addendum ): برابر است با فاصله شعاعی بین سطح سردنده(top land ) : تا دایر ه گام
اندازه پای دنده (Dedendum)b : برابر است با فاصله شعاعی بین سطح دنده (Buttom land تا دایره گام.
گوی کل دنده (whole depth) : دایره ای است مماس بر دایره سر چرخدنده درگیر با آن.
آزادی یا لقی(Clearance ): اندازه فزونی طول پای دنده یک چرخ از طول سرچرخدنده در گیر با آن است.
پس زنی:( Backlash ): مقدار فزونی طول پای دنده یک چرخ از طول سر چرخدنده درگیر با آن است.
پس زنی:( Backlash ) : مقدار فزونی دهانه دو دنده مجاور، از کلفتی دنده در گیر با آن است که روی دوایر گام اندازه گیری می شود.
شما می بایست درستی روابط مفید زیر را برای خودتان ثابت کنید:
(13-1)
که : =p گام قطری، تعداد دنده بر اینچ
=N تعداد دنده ها
=d قطر دایره گام
(13-2)
که: =m مدول به میلیمتر
=d قطر دایره گام به میلیمتر
(13-3)
=p گام دایره ای
(13-4)
13-3 عمل جفت شدن یا مزدوج Conjugate Action
در بحث زیر فرض بر این است که فرم دنده کاملاَ درست پرداخت شده و بطور مطلق صلب(Rigid ) است. البته چنین فرضی غیرواقعی است زیرا در ماشینکاری فرم دنده محدودیت هایی و بی دقتی هایی وجود دارد و نیروهای وارده نیز موجب تغییر شکل هایی می گردد. کار در گیری دنده های دو چرخدنده که با هم حرکت دورانی را درست می کنند همانند بادامکها می باشد. هر گاه منحنی( پروفیل) دنده ها یا بادامکها طوری طرح شوند که نسبت سرعت زاویه ای ثابتی به هنگام درگیری ایجاد نمایند، گویند که با هم جفت یا مزدوج شده اند(Conjugate Action ) دست کم از نظر تئوری، می شود هر نوع پروفیل دلخواهی برای یک دنده برگزید و سپس پروفیلی برای دنده دیگر با آن پیدا نمود تا عمل جفت شدن را انجام دهند. یکی از این راه حلها پروفیل گسترده( لفاف یا پوشش دایره)( Involute Profile ) است که با اندکی استثناء عموماَ برای دنده تمام چرخدنده ها بکار می رود و تنها راه حلی است که به آن خواهیم پرداخت.
هرگاه یک سطح منحنهی بر سطح منحنی دیگر فشار وارد کند( شکل 13-6) نقطه برخورد در جایی است که دو سطح برهم مماس هستند( نقطه C ) و نیروها در هر آن در راستای قائم ab برهر دو منحنی می باشند. خط ab نمودار راستای نیروهاست که به آن خط عمل یا( خط درگیری) گویند(Line of action ) این خط حط المرکزین 0-0 را در نقطه ای مانند p قطع می کند. نسبت سرعت زاویه ای بین دو بازو متناسب با عکس نسبت فاصله شعاعی آنها تا نقطه p است. دوایری که از تقطه p می گذرند و به مرکز هر یک از دو مرکز دوران رسم شده است را( دوایر گام) یا( دایره تقسیم)(Pitch Circles ) و شعاع

 

 

 

 

 

 

 


هر یک را شعاع دایرع گام(pitch Radius ) گویند. نقطه p را( نقطه گام)(pitch Point ) گویند.
برای انتقال حرکت با سرعت زاویه ای ثابت نقطه گام باید ثابت باقی بماند، طور یکه همه خطوط عمل(Lines of actions ) برای تمام نقطه های آنی برخورد باید از همان نقطه p بگذرد. در مورد منحنی( پروفیل) گسترده یا پوش خواهیم دید که تمام نقاط برخورد در همان راستای ab خواهد افتاد و همه قائمهای منحنی( پروفیل) دنده ها، در نقاط برخورد روی خط ab می افتد و بنابراین اینگونه پروفیلها حرکت دورانی را بطور یکنواخت منتقل می نمایند.
خواص گسترده یا پوش دایرهINVOLUTE PROPERTIES
یک منحنی گسترده دایره را میتوان بدانگونه که در شکل(13-7- الف) نشان می دهد پدید می آورد. یک تکه مانند B به استوانه A متصل است و نخ def محکم بدور استوانه پیچیده شده است. نقطه b روی نخ مورد بررسی است. هنگام پیچیدن و بازشدن نخ به دور استوانه، نقطه b، منحنی ab گسترده دایره را طی می کند. شعاع انحنای منحنی گسترده تغییر یکنواختی می نماید بطوریکه در نقطه a صفر و در نقطه c بیشترین مقدار است. از آنجا که نقطه b در یک

آن به گرد نقطه e دوران می نماید. شعاع انحنای نقطه b برابر ed است بنابراین خطوط مولد یعنی de در تمام نقاط تقاطع بر منحنی پوش دایره عمود ودر عین حال همیشه بر استوانه A مماس می باشد.
حال پروفیل گسترده دایره را می آزماییم که چگونه از پس انتقال حرکت یکنواخت برمی آید. در شکل( 13-7- ب) تنه دو چرخ دنده را می بینیم که مرکز آنها در ثابت و دوایر مبنای آنها به ترتیب به شعاع و می باشد. اکنون خیال می کنیم که نخی به دور دایره مبنای چرخ(1)، ساعت سو، پیچیده و از a تا b سفت کشیده شده و سپس بدور دایره مبنای چرخ (2) خلاف ساعت سو، پیچیده شده باشد. حال اگر دو دوایر مبنا در جهت حرکت بکدیگر گردش نمایند، طوریکه نخ همیشه بحالت محکم بماند،، نقطه ای مانند g روی نخ، دو گسترده cd و ef را به ترتیب روی چرخهای(1) و (2) ردسازی و رسم می نماید. از آنجا که دو گسترده بطور همزمان توسط نقطه ردساز پدید می آید، نقطه ردساز معروف نقطه برخور د دو گسترده است در حالیکه تکه ab از نخ، خط مولد می باشد. نقطه برخورد در طول خط مولد حرکت می کند. خط مولد موقعیت خود را تغییر خواهد داد زیرا همواره بر دو دایره مماس است و از آنجا که خط مولد همیشه بر گسترده ها در نقطه برخورد عمود است نیاز به حرکت دورانی یکنواخت برآورد شده است.
تداخل یا میاندوی Interference
درگیری آن تکه از منحنی های دنده که مزدوج نیستند را تداخل یا میاندوی می گویند. شکل(13-16) را بررسی کنید. دو چرخدنده شانزده دنده ای را می بینید که با زاویه فشار منسوخ شده چهارده و نیم درجه آنها را تراشیده اند. چرخدنده راننده(2)، ساعت سو می گردد. نقاط آغاز و پایان در گیری به ترتیب با A و B مشخص شده اند که روی خط فشار می باشند. حال نگاه کنید که نقاط تماس خط فشار با دوایر مبنا C و D بین نقاط B و A قرار گرفته اند. تداخل همین است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

میاندوی را میتوان بگونه زیر بیان نمود. در گیری، زمانی آغاز می
شود که نوک دنده چرخ رانده با دامنه چرخ راننده برخورد نماید. در این حالت دامنه چرخ راننده نخست با دنده چرخ رانده در نقطه Aدرگیر می شود و این درگیری( پیش از) وارد عمل شدن تکه منحنی پوش دایره دنده چرخ راننده ر خ می دهد به زبان دیگر درگیری دنده د ر زیر دایره مبنای چرخ دوم و در آن تکه از دامنه که از منحننی لفاف دایره نیست آغاز می شود. اثر آن د ر عمل این است که نوک یا سطح پوش دایره ای چرخ رانده میخواهد دامنه دنده چرخ راننده را که پوش دایره نیست گود کند.
در این مثال همان اثر یکبار دیگر به هنگام ترک درگیری دنده ها رخ می دهد. در گیری باید در نقطه D یا پیش از آن تمام شود. اما چون تا نقطه B درگیری پی می گیرد اثر آن گود انداختن نوک چرخ راننده یا تداخل آن با دامنه چرخ رانده است.
در مرحله تولید چرخدنده ها میاندوی خودبخود حذف می شود زیرا ابزار برش تکه تداخل کننده دامنه دنده را از بین می برد این اثر را برش زیرین(under cutting ) گویند.
چنانچه برش زیریئن در دنده ملموس و جدی باشد آن را آشکارا ضعیف می کند. بنابراین با از بین بردن میاندوی به هنگام ساختن دنده ها فقط دردسر دیگری را جایگزین دردسر نخست کرده ایم. روی اهمیت دردسر دنده هایی که با برش زیزین تضعیف شده اند، دیگر بیش از این تکیه نمی کنیم. البته می شود تداخل را با افزودن تعداد دنده های چرخدنده ها از بین برد هرچند که اگر بخواهیم چرح دنده ها قدرت معنی را انتقال دهند افرایش تعداد دنده ها را فقط می شود با افزایش قطر گام بکار برد. این کار سبب بزرگترشدن چرخدنده ها می گردد که بندرت دلخواه است و بعلاوه سرعت خط گام را افزایش میدهد. افزایش سرعت خط گاوم صدای چرخ دنده ها را بیشتر می ک ند و تا اندازه ای هم از قدرت انتقالی می کاهد، که البته نسبت مسقیم ندارد. در هر حال بطور کلی کاربرد تعداد دنده بیشتر برای از بین بردن میاندوی با کمترشدن برش زیرین راه حل قابل قبولی است.
می توان به کمک زاویه فشار بزرگتر نیز میاندوی را کاهش داد. با این کار دایره مبنا کوچکتر می شود طوریکه مقدار بیشتری از منحنی دنده ، پوش دایره خواهد بود. اگر بخواهیم چرخدنده کوچک کوچکتر و شمار دنده های آن کمتر باشد، خوبست زاویه فشار درجه را بکار بریم هرچند که نیروهای مالشی و بارهای شعاعی زیادتر و نسبت درگیری کم می شود.

 


شکل دادن دنده های چرخدنده Forming of cear teeth
برای شکل دادن دنده های چرخدنده ها راههای بسیاری وجود دارد؛ مانند ریخته گری با ماسه، قالب گیری پوسته ای( shell molding )، ریخته گری دقیقInvestment )(casting ریخته گری با قالب دائمی Permanent ) ریخته گری تزریقی(die casting )(این روش معمولاَ برای فلزات غیرآهنی مانند آلیاژهای آلومینیوم و برنج و برنز بکار می رود.م.) و ریخته گری به روش گریز ا ز مرکز(Centrirugal casting ) .
دنده را می شود با گرد فلزکاری(Powder metallury process ) یابا روش حدیده( extrusion ) درست می کرد. میله ای آلومینیومی را نخست شکل داده و سپس برشهای عرضی از آن می گیرند. چرخدنده هایی که نسبت به اندازه خود، بارهای فشاری زیادی تحمل می کنند ر ا معمولاَ از فولاد و به کمک تیغه های شکلدار(قلم فرم)from cutters و یابا تیغه های مولد generating cutters می تراشند.
در روش برش با تیغه شکل دار( قلم فرم) شکل تیغه برش درست مانند شکل فاصله بین دو دنده است. در برش با قلم مولد ابزاری که از نظر منحنی دنده شکل دیگری دارد، نسبت به چرخ خام blank آنقدر حرکت می کند تا شکل مناسب دنده ها بدست آید.
یکی از تاره ترین و امیدبخش ترین روشهای شکل دادن دنده ها، روشی است که به آن شکل دهی یا فرمکاری سرد( Cold forming ) یا نورد سرد(Cold rolling ) گویند و در آن چرخدنده ای به عنوان قالب در برابر چرخ خام فولادی آنقدر می غلتد تا دنده ها شکل گیرند. ب روش نورد کاری، خواص مکانیکی فلز به مقدار زیادی افزایش می یابد و در عین حال منحنی دنده با کیفیتی بالا بدست می آید.
دنده های چرخ دنده می شود با فرزکاری صفحه تراشی یا چرخ فرز حلزونی(Hobbing) شکل داد. سپس با تراشیدن، جلادادن ولیسه زنی، سنگ سمباده زنی یا چرخ صیقل، سطح آنر ا به پرداخت دلخواه رساند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله انواع چرخدنده ها

دانلود مقاله زمین لرزه

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله زمین لرزه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

«مقدمه»
پدیده زمین لرزه از جمله رخدادهای ناگوار و خسارت زایی می باشد که اشاره به پویایی روند تکوینی زمین دارد. این روند هر چند طبیعی می باشد ولی همشه در گروه فرآیندهایی خسارت زا و خطر آفرین جای داشته است. آمارها نشان می دهد که کشور ایران، از دیدگاه خسارتهای وارده ناشی از رخدادهای طبیعی (بویژه زمین لرزه) در ردیف چهارمین کشور جهان قرار درد . این در حالی است که آثار این گونه خسارتها پیوستگی نزدیکی را نیز با وضعیت اقتصادی و میزان فقر، در بین مردم مناطق آسیب دیده دارا است.

 

«تاریخچه زمین لرزه»
تاریخ به خوبی گویاست که دیریست واژه زلزله برای بیشینه افراد ناآشنا پیش از هر چیز هراس را در پی داشته و برای بسیاری از پژوهشگران پرسشهای فراوان را به همراه دارد. بازگشت به گواه های تاریخی نشان می دهد که هراس از زمین لرزه و میل به شناخت آن در سرشت آدمی آمیخته می باشد. این گونه شناخت گاه با خرافه ها و دیدگاه های غیر علمی آلوده گردیده و گاه تفسیرهایی علمی ولی بسیار ناتوان را بر دوش خود کشیده است. اولین دیدگاه های علمی در قالب کم و بیش دقیق برای شناخت اسلوب دار زمین لرزه مربوط به میانه تا اواخر قرن هجدهم پیوسته می باشد. اشاره به این نکته لازم است که هر چند آغاز فعالیت شبکه جهانی استاندارد زمین لرزه شناختی یا (WWSSN) در افزایش مکان یابی رخدادها کارساز بوده ولی هنوز آثار قطعیت و خطای فروان را می توان در برآورد درست از پارامتر مکانی کانون و یا دیگر پارامترهای اصلی رخداد ها ردیابی نمود.

 

«زمین لرزه»
هرگونه حرکت های دوره ای و لرزش های قابل دریافت که نتیجه ای از عبور امواج الاستیکی ناشی از رها گردیدن انرژی در تکتونسفر است در قالب واژه زمین لرزه (Land slide) تعریف می گردد. اثر سطحی گذر امواج زمن لرزه در قالب ویرانسازی سازه ها، ایجاد تغییراتی در قالب نشست های نایکنواخت و کلی، آبگونی، سونامی (Tsunami) ، لغزش های بزرگ و گسیختگی در دامنه ها و دیگر تغییرات کینماتیکی است که با جلوه های گوناگون خود و با نرخی تند و یا کند، پیش و یا پس از هر رخداد زمین لرزه در زمین آشکار می گردد.

 

«پیدایش زمین لرزه»
در روزهای آغازین علم زلزله شناسی ، تصور می شد که زمین لرزه ها در اثر فرو ریختگی ها و یا انفجارات عمیق در درون زمین ایجاد می شوند. اگر این مسأله صحیح بود باید انتظار می داشتیم تا در یک زمین لرزه ، اولین جنبشها همگی به صورت فشارشی یا کششی باشند. در صورتی که در الگوی تشعشع یک زمین لرزه طبیعی، همیشه دو وضعیت فشارش و دو وضعیت کشش در ربع های متقابل، قابل مشاهده است. همچنین در سنگها، اصطکاک در طول گسل بین دو صفحه، به شدت متغیر است. در محل هایی که اصطکاک کم است و صفحات به آرامی حرکت می کنند. فرآیندی تحت عنوان خزش بدون لرزه (Aseismiccreep) مطرح می شود. ولی در طول سایر بخش های گسل که اصطکاک زیاد است، صفحات به طور موقت به همدیگر می چسبند. جنبش ممتد صفحه موجب واتنش الاستیک، در مجاورت نقاط ناهموار می شود. تا هنگامی که سنگ های اطراف گسل الاستیک باشند، در موقع کشیدگی یا فشردگی همانند فنرهایی عمل می‌نمایند که قادرند انرژی الاستیک را در خود ذخیره کنند. پیش از یک زمین لرزه، سنگ های موجود در طول یک گسل را می توان به عنوان یک سیستم فنری بارگذاری شده وآماده برای رها شدن، در نظر گرفت. در این سیستم بیش از یک میلیمتر جنبش صفحه، نیرویی فراهم می سازد که بر نیرو های اصطکاک غلبه می کند و در نتیجه سنگ های طرفین گسل به طور ناگهانی در جهت مخالف همدیگر می جهند. یک گسیختگی مشخص به صورت ترک کوچکی که سریعا گسترش می یابد، در طول یک گسل انتشار می یابد. در این حین، انرژی الاستیکی ذخیره شده در سنگ های طرف دیگر گسل به صورت امواج لرزه ای صاتع می شود. هر گاه یک لیتوسفر با سرعت زیاد در حدود 100 میلیمتر در سال فرو رانده شود به قدر کافی برای ایجاد زمین لرزه سرد و شکننده باقی می ماند. زیرا در طی فرورانش سریع، لیتوسفر سطوح هم دمایش را نیز به پائین حمل می کند. اما در جایی که فرورانش با سرعت کمتر از 30 میلیمتر در سال صورت پذیرد ، نظیر ساحل ایالت های ارگن و واشنگتون، حرارت لیتوسفر در حین فرو رفتن افزایش می یابد و زمین لرزه ایجاد نمی‌گردد. در زمین لرزه های بزرگ، گسیختگی تا چند صد کیلومتر انتشار می‌یابد، در صورت که در زمین لرزه های کوچکتر گسیختگی تنها تا چند کیلومتر منتشر می شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

«محل وقوع زمین لرزه»
بیشتر زمین لرزه های جهان در طول مرز بین صفحات رخ می دهند. زمین لرزه ها در طول ترانشه ها، پشته ها و گسل های تبدیلی به وقوع می پیوندند. وقوع زمین لرزه ها در طول هر سه نوع مرز، به وضوح با یکدیگر متفاوت می‌باشند. در زمین لرزه همچنان که یک گسیختگی انتشار می یابد، مقدار زیادی از انرژی الاستیکی ذخیره شده محلی آزاد می شود. بدین ترتیب زمین لرزه از درون منطقه گسیختگی، نشات می گیرد. به هر حال ، فعالیت زمین لرزه از اولین نقطه گسیختگی که کانون یا مرکز عمقی نامیده می شود، آغاز می گردد. زلزله شناسان با نگهداری صدها لرزه سنج حساس منتظر وقوع زمین لرزه می مانند. با تحلیل نگاشتهای (Records) این دستگاه ها می توان سه حقیقت اساسی یک زمین لرزه بزرگ را مشخص کرد:1- مرکز سطحی که با اندازه گیری دقیق زمان رسیدن علایم زمین لرزه در ایستگاه های مختلف، تعیین می شود. 2- عمق کانونی که با استفاده از زمان امواج رسیده و شکل موج ثبت شده مشخص می گردد. 3- بزرگی که در واقع اندازه زمین لرزه را نشان می دهد و به وسیله دامنه جنبش زمین محاسبه می شود.

 

«اولین جنبش »
تصور بر این است که انرژی لرزه ای از یک زمین لرزه ، با یک طرح متقارن کروی، نظیر نوری که از یک شمع تابیده می شود، از کانون آن خارج می گردد. به بیان دیگر الگوی تشعشع (Radiation pattern) یک زمین لرزه بسیار شبیه طرح تابش پرتو نور از یک فانوس دریایی است. زیرا پرتوها دارای جهات خاصی می باشند. علاوه بر این، جهات پرتوهای انرژی لرزه ای به طور مستقیم به تنشهای آزاد شده در زمان وقوع یک زمین لرزه و به طور غیر مستقیم به جهت جنبش صفحه ای که تنشها را ایجاد کرده ، وابسته می باشد. در طی یک زمین لرزه، لرزه سنجی که مؤلفه قائم جنبش زمین را ثبت می کند، دربردارنده نگاشتهایی است که دسته ای از ضربه ها (pulses) به سمت بالا و پائین را نشان می دهد. اکنون باید تعیین گردد که اولین ضربه ثبت شده به سمت بالا بوده یا پائین، سپس با تحلیل اولین جنبشهای زمین که در ایستگاه‌های مختلف ثبت شده است، زلزله شناسان می توانند جهت گیری گسلی را که در طی زمین لرزه ایجاد شده تعیین نمایند. آنها بر اساس نگاشتها، مشخص خواهند کرد که آیا در هنگام شروع زمین لرزه، ایستگاه های مورد نظر از منبع زمین لرزه دور شده یا به سمت آن نزدیک شده اند و بدین ترتیب می توانند جهت نیروهای الاستیکی آزاد شده در طی زمین لرزه را تعیین کنند.

 

«انواع زمین لرزه از نظر عمق»
زمین لرزه های کوچک، متوسط، بزرگ و خیلی بزرگ. زمین لرزه های کوچک تا متوسط در طول پشته ها و در اعماق 10 کیلومتری یا کمتر به وجود می آیند. زمین لرزه های بزرگتر در طول گسلهای تبدیلی و در اعماق بیش از 20 کیلومتر به وجود می آیند. زمین لرزه سال 1906 سانفرانسیسکو، مثالی از یک زمین لرزه در طول یک گسل تبدیلی است. زمین لرزه های خیلی بزرگتر در طول مناطق فرورانش به وقوع می پیوندند. این گونه زمین لرزه ها ، عمیق ترین زمین لرزها بوده و در اعماق بیش از 700 کیلومتر نیز رخ داده اند. زمین لرزه سال 1964 آلاسکا یک زمین لرزه مربوط به منطقه فرورانش بوده است.
«تعیین جهت حرکت گسل»
معمولا در سطوح لغزشی گسل (slickensides) ،‌علایمی بر جای می مانند که می توانند جهت آخرین حرکت گسل را نشان دهند. به طوری که اگر دست خود را در جهت حرکت گسل حرکت دهیم، سطح را صاف حس می کنیم و در غیر این صورت با سطحی خشن مواجه می شویم. خشن بودن سطح گسل، ناشی از برجستگیهای پلکان مانندی است که دارای امتداد تقریباً عمود بر روند خراشهای گسلی می باشند. به هر حال علایم موجود در سطح گسل بر حسب این که محور طویل آنها نسبت به جهت حرکت، عمود یا موازی باشد، به دو دسته تقسیم شده اند:
الف- علایم موازی با جهت حرکت گسل
مهمترین این علایم که بر اثر خراشیدگی حاصل از مواد خشن و مقاوم در سطح گسل ایجاد می گردند، ‌عبارتند از : تخطط (striation)، که از تعدادی خط موازی با جهت گسل تشکیل یافته و بعضی از آنها در جهت فرادیواره به همدیگر ملحق می شوند. شیارهای باریک واقع در سطح گسل، که با حضور شکستهایی کششی و یا برشی در کناره های خود قابل تشخیص هستند. علایم مهمیزی (SPUR) و مثلثی شکل که به صورت برجستگیهای طویلی قابل مشاهده هستند و قسمت برجستة آنها در جهت آمدن فرادیواره است. برآمدگیهای پشت گوسفندی که دامنه پرشیب آنها مؤید جهتی است که فرادیواره به آن سمت حرکت می کند. شیارهای پهن (Grooves) با شکل هلالی که در آنها شکستگیهای کشیی یا برشی دیده می شود.
ب – علایم عمود بر جهت حرکت گسل
گاهی اوقات در جهت عمود بر حرکت گسل، شکستگیهای کششی و برشی ایجاد می شوند. بعضی از این شکستگیهای برشی، پلکانهایی را ایجاد می کنند که جهت برجسته آن در جهت عکس حرکت فرادیواره است. حفره های هلالی شکل، شکستگیهای هلالی شکل و علایم کندگی نیز در جهت عمود گسل تشکیل می شوند که در مورد اخیر، سطح قسمت برجستة کندگی، در جهت حرکت گسل قرار دارد.

 

«انواع شکستگیهای مرتبط با برش گسل»
1-شکستگیهای نوع T: شکستگیهای کششی که با زوایة تقریبی 45 درجه نسبت به عامل برش ایجاد می‌شوند. 2- شکستگیهای نوع R: شکستگیهای برشی همسو با حرکت گسل که به طور متوسط با زاویه 15 درجه نسبت به دیواره گسل توسعه می‌یابند. 3- شکستگیهای نوع : شکستگیهای برشی غیر همسو با حرکت گسل که به طور متوسط با زاویه 75 درجه نسبت به دیواره گسل گسترش پیدا می‌کنند. 4- شکستگیهای نوع P: شکستگیهای برشی همسو با حرکت گسل که با زوایه 15 درجه نسبت به دیوارة گسل توسعه می‌یابند. این نوع شکستگیها، پس از تشکیل نوع R و با زوایة 30 درجه نسبت به آن ایجاد می گردند. 5-شکستگیهای نوع D: شکستگیهای برشی همسو و هم جهت با عامل برش هستند. 6-شکستگیهای نوع X: شکستگیهای برشی کمیاب و غیر همسو با گسل که در صورت توسعه، قرینه شکستگیهای نوع می باشند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


دلیل کمیاب بودن شکستگیهای نوع X در طبیعت، فراوانی شکستگیهای نوع P است. بدین معنی که کشش حاصل از حرکت راستلغز گسلها، به راحتی با انشعاب شگستگیهای نوع P از گسل اصلی خنثی می گردد. بنابراین هیچ‌گاه در شرایط عادی، مقدار کشش به حدی نمی‌رسد که برای خنثی شدن آن، شکستگیهای نوع X نیز به همراه P ایجاد شوند. اما، چنانچه به دلیل ویژگیهای ساختاری و یا لیتوژیکی، از همان ابتدا کشش یاد شده در بالا ایجاد و یا گسترش یک منطقه ضعف خطی در راستای تقریبی عمود بر گسل خنثی گردد، دیگر نیازی به تشکیل شکستگیهای برشی نوع P، نخواهد بود. این واقعیت با فراوانی قابل توجه شکستگیهای برشی موجود در راستای قابل انتظار نوع X و عدم فراوانی شکستگیهای مذکور در راستای مورد انتظار نوع P در چندین منطقه برشی جوان تأیید گردیده است.

 

 

 

 

 

 

 


«گسلهای مهم ایران»
بنابر آنچه که تا کنون بیان گردیده، کشور ما در حال دگرشکلی مستمری است که زمین لرزه یکی از مهمترین نمودهای آن می باشد. بررسی زمین لرزه‌های به وقوع پیوسته و کشف ارتباط آنها با زمین ساخت منطقه، می تواند باعث شناخت استعداد لرزه‌خیزی مناطق مختلف گردد که هم اکنون بحث روز ایران و سایر کشورهای بزرگ و صنعتی است. گسلهای زمین لرزه ای که به طور اعم سرچشمه های لرزه را ارائه می دهند، بر اساس رویدادهای لرزه ای مهم تاریخی و دستگاهی شناخته اند. از میان مهمترین گسلهای با پیشینه لرزه خیزی شناخته شده می توان به موارد زیر اشاره کرد: 1-راندگی اشتهارد
2-گسل اشنویه 3-گسل الموترود 5-گسل ایپک 6-راندگی بایجان 7-گسل بیابانک 8-گسل بیشامک 9-گسل تسوج 10-گسل جنوب ری 11-گسل خزر (البرز)
12-گسل دشت بیاض 13-گسل رفسنجان 14-گسل شاهکوه 15-گسل شاهوار. افزون بر گسلهایی با پیشینه لرزه خیزی شناخته شده، گسلهای زیادی در گستره ایران زمین وجود دارند که نمی‌توان آنها را در ارتباط با رویداد زمین لرزه مهم و مشخصی درنظر گرفت و درنتیجه پیشینه لرزه خیزیشان دقیقاً روشن نیست. سن جوان و درازی زیاد این گسلها، آنها را در گروه گسلهای لرزه زا و خطرناک قرار می دهد که اکنون به معرفی مهمترین آنها می پردازیم: 1-گسل اردل 2-گسل ارس 3-گسل ارومیه 4-گسل آستارا (طالش)
5-گسل آستانه 6-گسل آوج 7-گسل بشاگرد 8-راندگی بینالود 9- گسل ترود 10-گسل جیرفت 11-گسل جرجافک 12-گسل حسن اباد 13-گسل حلب 14-گسل دامغان 15-گسل دنا.

 

«تقسیم بندیهای سایزموتکتونیکی ایران»
از آنجا که موقعیت و وضعیت گسلهای یک پهنه و ویژگیهای زمین لرزه های آن منطقه، می‌تواند معرف وضعیت سایزموتکتونیکی پهنه مورد نظر باشد، برخی از محققان اقدام به تقسیم بندیهای سایزموتکتونیکی نموده و داده های آن را (در قالب پهنه بندی خطر زمین لرزه) در طرحهای عمرانی و صنعتی مورد توجه قرار می دهند. مهمترین تقسیم بندیهای سایزموتکتونیکی ایران عبارتند از: 1-تقسیم بندی بربریان (1967) 2-تقسیم بندی نوروزی (1976) 3-تقسیم بندی نوگل سادات (1993) 4-تقسیم بندی پورکرمانی و اسدی (1374) 5-تقسیم بندی مهندسین مشاور تهران پادیر (1375).

 

«پهنه بندی خطر زمین لرزه»
به طور کلی تقسیم بندیهای سایزموتکنوتیکی موجب می گردند تا داده هیا لرزه خیزی هر منطقه در قالبز ایالت دربردارنده آن، در دسترس مهندسین سازه قرار می‌گیرد. ولی امروزه به منظور ضابطه مند نمودن طراحی سازه ها در نواحی لرزه خیز دنیا، تهیه آیین نامه های مربوط به طراحی سازه ها در برابر زمین لرزه موسوم گردیده است و درنتیجه نقشه ها پهنه بندی خطر زمین‌لرزه نیز تهیه می‌شوند. در کوشر ما نیز در سال 1365، به هنگام تهیه آیین نامه طراحی ساختمانها در برابر زمین لرزه، نقشه مقدماتی پهنه بندی خطر نسبی زمین لرزه توسط زیر گروه تخصصی سایزموتکتونیک تهیه گردید. در این نقشه سه پهنه با شتاب بالا، متوسط و پایین از یکدیگر تفکیک شده اند. پس از آن، لزوم مشخص شدن وضعیت نواحی مختلف کشور از نظر خطر زمین لرزه مطرح گردید. به دلیل اهمیت موضوع، تهیه نقشه‌ای با دقت بیشتر و مقیاس بزرگتر (000/000/1:1) در دستور کار قرار گرفت. بدین ترتیب، با تلاش گروههای لرزه زمین ساخت و برآورد خطر نسبی زمین لرزه، نقشه پهنه بندی خطر نسبی زمین لرزه در ایران تهیه گردید. در این پهنه بندی با مقایسه فاصله نقاط از سرچشمه های احتمالی لرزه زا و درنظر گرفتن جنبش بخشی از آنها، کل گستره به 6 پهنه خطر بسیار بالا، خطر بالا، خطر نسبتاً بالا، خطر متوسط، خطر نسبتاً پایین و خطر پایین تقسیم شده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-پهنه با خطر نسبی بسیار بالا: این پهنه در دو منطقه تبریز و خورگوی بندرعباس واقع می باشد. هرچند مساحت پهنه با خطر بسیار بالا در سرزمین ایران بسیار محدود است، اما باید حتی‌الامکان از احداث شهرهای جدید و گسترش شهرهای موجود در این مناطق خودداری شود.
2-پهنه با خطر نسبی بالا: این پهنه در نزدیکی و یا برروی گسلهای جنبا قرار دارد. وسعت پهنه با خطر نسبی بالا زیاد نیست، لذا در احداث شهرهای جدید و گسترش شهرهای موجود، باید احتیاط بیشتر صورت پذیرد و در طراحی ساختمانها و سازه ها به تمهیدات خاص مقاوم‌سازی ساختمانها در برابر خطر زمین لرزه توجه شود.
3-پهنه با خطر نسبی نسبتاً بالا: این پهنه عمدتاً پیرامون پهنه با خطر بالا و نسبتاً دور از سرچشمه های لرزه‌زا قرار دارد. با این حال، سرمایه گذاریهای کلان در این پهنه، باید با احتیاط انجام گیرد و در احداث بناها، تمهیدات مقاوم سازی لحاظ گردد، 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 24   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زمین لرزه