فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله اسطوره شناسی

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله اسطوره شناسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه
مجموعة حاضر از پویاترین سایت ادبیات فارسی تهیه و تنظیم گردیده است که در انتهای هر فصل فهرست پانویس و منابع آن و نام نویسندة مقاله ای که از آن استفاده گردیده با رسم امانت داری بیان شده است.
در این تحقیق ابتدا به تعریف اسطوره و اسطوره شناسی پرداخته شده و بیان شده که نخستین بار کلمة اسطوره در زبان فارسی توسط چه کسی و در کجا بوده است. سپس فهرست اساطیر ایران را در سه هزار سال نهضت نام برده ام و به توضیح چند مورد آن اکتفا نموده ام. در ادامه به جامعه شناسی اساطیر در شاهنامه، سرودة حکیم ابوالقاسم فردوسی پرداخته شده است. چون اسطوره ها در هر زمان و مکان تغییر می کنند در انتهای این مجموعه قسمتی با نام انسان و اسطوره های نوینش بیان گردیده که نظر متفکرانی چون نتیجه فرانسیس بیکن و …. در این مورد و این که چرا اسطوره ها ادامه دارند نقل گردیده. امید است مورد توجه قرار گیرد.

 

 

 

 

 

 

 


‹‹ فصل اول ››
اسطوره شناسی
اسطوره شناسی : دانشی است که به بررسی روابط میان افسانه ها، و جایگاه آنها در دنیای امروز می پردازد.
اسطوره نماد زندگی دوران پیش از دانش و صنعت و نشان مشخص روزگاران باستان است. تحول اساطیر هر قوم، معرف تحول شکل زندگی، دگرگونی ساختارهای اجتماعی و تحول اندیشه و دانش است. در واقع، اسطوره نشانگر یک دگرگونی بنیادی در پویش بالاروندة ذهن بشری است. اساطیر، روایاتی است که از طبیعت و ذهن انسان بدوی ریشه می گیرد. و برآمده از رابطة دوسویه این دو است.
ریشة واژة اسطوره
این واژه که جمع شکسته عربی آن به گونه اساطیر بیشتر بکار می رود، از واژه هایی است که در بیشتر زبانهای هند و اروپایی مشتقاتی دارد. در سنسکریت Sutra به معنی داستان است که بیشتر در نوشته های بودایی بکار رفته است. در یونانی Historia به معنی جستجو و آگاهی، در فرانسه (فرانسوی) Histaire، در انگلیسی به دو صورت Story به معنی حکایت، داستان و قصة تاریخی، و History به معنی تاریخ، گزارش و روایت بکار می رود.
تعریف اسطوره
آن دسته از کسانیکه چه در گذشته و چه امروزه به پژوهش و شناخت اسطوره ها اشتغال دارند، تا کنون برای اسطوره تعریف مشخص، دقیق و پذیرفتنی برای همگان نیافته اند، بلکه هر یک به میل و اشتیاق و وابستگی های اجتماعی خویش آنرا تعریف کرده اند. گهگاه در تعریف متخصصان از اسطوره اشکالاتی دیده می شود، علت آن این است که آنها به اسطوره از سر اعتقاد و ایمان مینگرند. آنان دنبال این اندیشة اشتروس که «برای درک اندیشة وحشی باید با او و مثل او زندگی کرد» نه تنها به ساختار، بلکه به عملکرد جادویی اسطوره در جامعه، و در واقع، به اعجاز آن در ایجاد همبستگی قومی و عقیده ای ایمان می آورند و به همین دلیل برای آنها اسطوره یا نهاد زنده بسیار مهمتر از نهادهای کهن است. میرچا الیاده اسطوره را چنین تعریف می کند:
اسطوره نقل کنندة سرگذشت قدسی و مینوی است، راوی واقعه ایست که در زمان نخستین، زمان شگرف بدایت همه چیز رخ داده است، به بیان دیگر: اسطوره حکایت می کند که چگونه به برکت کارهای نمایان و برجستة موجودات فراطبیعی، واقعیتی، چه کل واقعیت، یا تنها جزیی از آن پا به عرصة وجود نهاده است. بنابراین، اسطوره همیشه متضمن روایت یک خلقت است، اسطوره فقط از چیزی که براستی روی داده و به تمامی پدیدار گشته، سخن میگوید. شخصیتهای اسطوره موجواد فراطبیعی اند و تنها بدلیل کارهایی که در زمان سرآغاز همه چیز انجام داده اند، شهرت دارند. اساطیر کار خلاق آنان را باز مینمایانند و قداست یا فراطبیعی بودن اعمالشان را
عیان میسازند.
در مقابل هستند عده دیگری که به اسطوره صرفاً از سر انکار می نگرند. این گروه اسطوره را یکی از الگوهای تاریخی یا سازواره ای کهنه و از کارافتاده می بینند که پیشرفت بشر آنرا از رده خارج کرده است.
اسطوره، قصه ایست با خصلتی خاص نقل روایتی که در آن خدایان یکی یا چند نقش اساسی دارند. اسطوره شناسی علمی است که کارش طبقه بندی و بررسی مواد و مصالح اسطوره شناختی بر حسب روش تحلیل و وارسی دقیقی که در همه دیگر علوم تاریخی معمول است.
به عبارت دیگر، اسطوره تلاشی برای بیان واقعیت های پیرامونی با امور فراطبیعی است. انسان در تبیین پدیده هایی که به علتشان واقف نبوده به تعبیرات فراطبیعی روی آورده و این زمانی است که هنوز دانش بشری توجیه کننده حوادث پیرامونی اش نیست. به عبارت دیگر، انسان در تلاش ایجاد صلحی روحی میان طبیعت و خودش اسطوره ها را خلق کرده است.
نخستین بار که از کلمه اسطوره در زبان فارسی استفاده شده، توسط خاقانی شاعر است که کمابیش از اسطوره با معنایی منفی یاد می کند:
قفل اسطورة ارسطو را بر در احسن الملل منهید
که اشاره دارد به برتری طلبی گروهی از مسلمانان آن دوران نسبت به فلسفی مشربان یونان. آنان که سلسله جنبان عقلانیت شان ارسطو می بوده و به زعم شاعر عزلت گزیده فارسی گوی، این مشرب و این عقل اسطوره است نه حقانیت. قبل از این اما هرگز این واژه در زبان فارسی مشاهده نشده است.
منابع
ـ سهراب هادی. شناخت اسطوره های ملل. نشر تندیس: 1377.
ـ کراپ، الکساندر. جهان اسطوره شناسی جلد اول. گردآورنده جلال ستاری. نشر مرکز 1377.
‹‹ فصل دوم ››
فهرست اساطیر ایران
سه هزار سال نخست
ـ امشاسپندان
ـ سپند مینو
ـ بهمن
ـ اردیبهشت
ـ شهریور
ـ اسپندارمد
ـ خرداد
ـ امرداد
ـ ایزدان
ـ میرتا یا مهر
ـ اپام نپات یا برز ایزد
ـ ناهید
ـ تیشتر
ـ رپیتوین
ـ بهرام
ـ وای
ـ رشن
ـ سروش
ـ اشی
ـ دین
ـ چیستا
ـ آذر
ـ هوم
ـ گوشورن
ـ درواسپ
ـ زروان
گرفته شده از http: // fa. Wikipedia. Org / wiki
امشاسپندان
از ویکی پدیا، دانشنامة آزاد
امشاسپندان که بازشناساننده های وجود اهورامزدا هستند. این واژه به معنی جاودانان پاک یا مقدسان بی مرگ است که از دو جز امشه به معنی جاودانی و بی مرگ و سپنته به معنی پاک و مقدس تشکیل شده است. امشاسپندان شش فروزه اهورامزدا هستند که هر کدام دارای مفهومی است که بخشی از عظمت خداوند یکتا را به آدمی می شناسانند و با شناخت و پیروی از این مفاهیم میتوان اهورامزدا را درک کرد. شش امشاسپندان عبارتند از:
1ـ وهمن یا وهومن: به معنی نیک اندیشی
2ـ اشه وهیشته (اردیبهشت): به معنی بهترین راستی
3ـ خشتره وییریه (شهریور): شهریاری و فرمانروایی بر خویشتن
4ـ سپنته آرمیتی: به معنی عشق، مهر و فروتنی
5ـ هیوروتات (خرداد): به معنی رسایی و کمال
6ـ امرتات (امرداد): به معنی بی مرگی و جاودانگی
لازم به ذکر است که در برخی از ادبیات دینی، امشاسپندان در جهان مادی دارای نقشی به عنوان نگهبان شش گروه از آفریده های جهان هستند: وهمن نگهبان جانوران سودمند، اشه وهیشه نگهبان آتش، خشتره وییریه نگهبان فلزات، سپنته آرمیتی نگهبان زمین، هیوروتات نگهبان آب، امرتات نگهبان گیاهان.
گرفته شده از: http: // fa. Wikipedia. org
ناهید
از ویکی پدیا، دانشنامة آزاد
ناهید شکل پارسی امروزی از نام «آناهیت» در پارسی میانه و «آناهیتا» از پارسی باستان است. این نام ایرانی است و معنی آن «ناآلوده» (یعنی پاک) و یا «ناخشمگین» (یعنی آرام و باآرامش) است. هر دو معنی می تواند درست باشد چون «هیتا» هر دو معنی «آلوده» و «خشمگین» را داراست. در فرهنگ ایران باستان آناهیتا نام ایزدبانوی آب ها است.
همچنین در سامانة خورشیدی، ناهید نام ایرانی سیارة دوم از خورشید است. نام عربی این سیاره زهره و نام اروپایی آن «ونوس» (Venus) است.
«ناهید»، «آناهید» و «آناهیتا» به عنوان نام دختر در میان ایرانیان، ارمنیان و برخی دیگر از اقوام پیرامون ایران رایج است.
گرفته شده از: http: // fa. Wikipedia. org
زروان
از ویکی پدیا، دانشنامة آزاد
زروان به معنی زمان (در حالت عام) و زمان بی کران (در اوستا akarana zorvan) (در حالت خاص) نام خدایی است که به باور فرقه ای از زرتشتیان به نام زروانیان، هرمزد و اهریمن از او زاده شدند. زروان در اوستا از ایزدان کم اهمیت است ولی ظاهراً در اواخر دوران ساسانی جایگاهی بسیار بلندپایه یافته بود. زروان به معنی قضا و قدر هم به کار رفته است.
اسطورة زایش هرمزد و اهریمن از زروان

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اسطوره شناسی

دانلود مقاله نوجوانی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله نوجوانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
کدام دوره زندگی جالب توجه تر از بلوغ و نوجوانی است؟ قطعا بخشی از پاسخ به تغییر چشمگیر از ناباروری به باروری بر می گردد/. خصوصا این موضوع برای افرادی که با تغییرات زیستی ، روان شناختی و اجتماعی سروکار دارند . جالب توجه تر است اما بخشی دیگر مربوط به دوران بلوغ و نوجوانی است ، ولی متاسفانه اغلب تصویری از این دوران ارائه می شود که چندان جالب نیست . مثلا این دوران رامجموعه ای از کمبودها ، تنبلی ، عدم مشارکت ، بی ادبی ، نفرت و حتی خطرناک و دارای نگرش منفی تلقی می کنند . در صورتی که می دانیم نوجوانی روح فعالیت و بخش جالب توجه زندگی است واز این طریق می توانیم اهمیت زندگی را بهتر درک کنیم . بنابراین باید راههای مناسب درک این دوران را بدانیم که یکی مراجعه به پژوهشهای کتابخانه ای و دیدگاههای نظری در این خصوص است و دیگری که مهمتر تلقی می شود زندگی با نوجوان و تجربه زیسته با آنهاست . در این صورت متوجه خواهیم شد که چقدر باهوش ، مهربان ، بذله گو ، نکته سنج و جز آن هستند .
بر این اساس تلاش خواهد شد تا اثر پیوندهای عمیق بین اعضای خانواده و نیز علل عدم ارتباط و اطمینان بین والدین و نوجوانان مورد تبیین واقع شود ، گرچه عدم توجه به تفاوتهای فردی همواره کار را با ناکامی مواجه خواهد کرد ، اما سعی می شود تا به جنبه های فردی ، جنسیت و تفاوتهای فرهنگی توجه شود . ازسوی دیگر به یافته هایی پرداخته خواهد شد که برای دوره نوجوانی کارایی لازم را داشته باشند .

 

 

 


تاریخچه مختصری از مطالعات مربوط به نوجوانی
همان گونه که در بسیاری از علوم قدیمی ترین نظریه ها از آن ارسطوست ، وی در مورد پدیده نوجوانی نیز صاحب نظر است . ارسطو تغییرات مربوط به بلوغ جنسی و تاریخ تقریبی آن را در دختران و پسران یونان ، حدود چهارده سالگی تعیین کرده است . او تغییرات جسمانی پسران رامعلول فعالیت های غده های جنسی می دانست . در خصوص تغییرات روانی همزمان با تغییرات جسمانی ، ارسطو معتقد بود می بایست از دختران به علت فعالیت شدید جنسی ، حفاظت و حراست بیشتری شود. افزون بر این ارسطو از صفات و خصوصیاتی نام می برد که نوجوانان را از بزرگسالان متمایز می کند . این صفات و خصوصیات اگرچه همزمان با بلوغ هستند اما ارتباط مستقیمی با آن ندارند و بیشتر ناشی از کمبود تجربه در نوجوانان اند تا ساختمان بدنی و فیزیولوژیک آنان. برای نمونه از آنجا که نوجوانان نیاز را تجربه نکرده اند تمایلی به پول ندارند ، یا چون هنوز فریب نخورده اند زود باورند و نبود بدبینی در آنان بدین علت است که هنوز طعم تلخیها و محرومیتها را نچشیده اند. ( احدی ، 1380، 12)
تقریبا تا قرن نوزدهم تعریفی بهتر از تعریف ارسطو در مورد نوجوانی دیده نمی شود . در حدود سالهای 1800 پزشکان به معالجه بلوغ جنسی و تغییرات ، همزمان با آن توجه خاصی پیدا کردند. اما برای اولین بار ‹‹ استانلی هال ›› نوجوانی را به حیطه روان شناسی جدید وارد . او توجه خود را بر خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و اهمیت مطالعه این دوران را یادآور شد . نظریه ی هال نظریه ای تکوینی یا تحولی است که تحولات فرد را تکراری از تحولات نوع می داند . در این نظریه به طبع نوجوانی به علت نزدیک بودن به بالاترین مرحله تحول نوع ، مقام ممتازی را می یابد . حال آنکه کودکی مربوط به مرحله ابتدایی تحولات نوعی است .( همان منبع 1380، 13)
گرچه نظریه تحولی ها امروزه صد در صد پذیریفتنی نیست ، پژوهشهای وی در خصوص بلوغ و نوجوانی همچنان ارزشمندند . این پژوهشهای گسترده ، موضوعات و مطالب متعددی از قبیل رشد قسمتهای مختلف بدن ، رشد جنسی و تغییرات ناشی از بلوغ در صدا و غرایز ، نقش بلوغ در اختلالات رفتاری و بزهکاری نوجوانان و جزاینها را در بر می گیرد . هال همچنین به مطالعه مسائل روانی همزمان با بلوغ پرداخته و در زمینه بحران مذهبی ، احساسات نوجوانان نسبت به طبیعت ، مراسم عمومی در قبایل بدوی برای پذیرش رسمی نوجوان در اجتماع و همچنین مسائل تربیتی آنان صاحب نظرات و مطالبی است . ( همان منبع ، 1380، 13)
بررسیهای هال انگیزه ای شد برای پژوهشهای آتی ؛ در این راستا به خصوص شاگردان او روشهای جالبی برای پژوهش به کار بردند که می توان از روش پرسشنامه و استفاده از شرح تجربیات شخصی و همچنین زندگینامه شخصیتهای برجسته به قلم خودشان از دوران نوجوانی و بلوغ نام برد. درپی این پژوهشها ، استفاده از زندگینامه و دفتر خاطرات شخصی در مطالعه دوران بلوغ رواج یافت. ( همان منبع ، 1380 13)
مکتب فکری دیگری که ذکر آن در تاریخچه روانشانسی بلوغ ضروری به نظر می رسد ، دیدگاهی است که بلوغ را امری اجتماعی می داند . به دیگر سخن ، این دیدگاه ، تمامی نمودها و ویژگیهای نوجوانی را مولد شرایط اجتماعی دانسته ، از همین رو بلوغ را واقعیتی اجتمناعی به شمار می آورد . ( همان منبع 1380، 13)
به طور خلاصه از مطالب بالا می توان چنین استنباط کرد که در ابتدا توجه آنها به تغییرات فیزیولوژیست و جسمانی بوده است و بلوغ را پدیده ای منحصرا فیزیولوژیکی و جسمانی می دانستند ، اما به تدریج مسائل روانی و اجتماعی نیز مد نظر قرار گرفته است .( همان منبع 1380،13)

 

نوجوانان و مقوله تصمیم گیری
نوجوانان اوقات زیادی را بیرون از خانه صرف می کنند ، مسئوولیتهای جدیدی را بر عهده می گیرند و کیفیت ونحوه قضاوت و تصمیم گیری آنان نیز اهمیت مضاعف برخوردار می شود. تصمیم گیری درباره رفتن به دانشگاه ، انتخاب شغل و انجام تعهدات بین فردی اهمیت بسزایی دارند .( آقا محمدیان ، 1386، 153)
والدین نمی توانند دائما مراقب برنامه های نوجوانان خود باشند و آنان را برای انجام هر کاری راهنمایی کنند . نوجوانانی که مهارتهای تصمیم گیری در آنان به خوبی تحول یافته است بهتر قادر می باشند تا در زندگی به اهداف خود نائل شوند. اکنون تواناییهای شناختی نظیر ، اندیشیدن درباره مسئوولیتها ، تشخیص بین آنچه واقعی و آنچه ممکن است آزمودن فرضیه ها و بازگو کردن نظرات برای استفاده از افکار واستدلالهای دیگران را در نوجوانان شاهد هستیم . از عوامل شناختی دیگر که در تصمیم گیری دخالت دارند می توان به تفکر عینی در برابر تفکرصوری ، جهت گیری حال در برابر آینده وتوجه به جنبه هایی از مطلب در برابر توجه به تمام ابعاد موضوع اشاره کرد . علاوه بر این نوجوانان قادر هستند تا مقادیر زیاد اطلاعات به خاطر بسپارند وبین این اطلاعات ارتباط برقرار کنند و این اطلاعات دانش و آگاهی آنان را افزایش می دهد . این در حالی است که دانش وبازیابی آن معمولا با افزایش میزان تحصیلات و سن بهبود می یابد . همان طور که ویگونسکی بیان کرده است کودکان سبکهای تفسیری و راهبردهای تصمیم گیری برای اجتماعی شدن را با کمک اعضای خانواده همسالان خودقرار می گیرند . ( همان منبع ، 1386، 153)

 

 

 

نوجوانی
پسران و دخترانی که بین کودکی و بزرگسالی قرار گرفته اند دوره نوجوانی را می گذرانند . در زندگی هر فرد زمانی فرا می رسد که بدنش از حالت کودکی به بزرگسالی تغییر شکل می یابد . در نظر اول شاید این دگرگونی چندان قابل ملاحظه نباشد اما اختلاف آشکار آن با دوره های کودکی از لحاظ وضع ظاه ، رفتار و حالتهای روانی کاملا محصوص است . (پارسا ، 1380، 214)
احساس نوجوان این است که او دیگر آن کودک دیروز نیست . اینک چیزهایی را احساس می کند که در گذشته هیچ احساسی از آنها نداشت ، یا قادر به انجام دادن اموری است که قبلا از انجام آنان ناتوان بود .خلاصه در تن و روان خود دگرگونیهایی را می بیند که برایش تازگی دارند و این دگرگونیها آن قدر ادامه می یابد تا برای نوجوان رفتاری همانند بزرگسالان به وجود آورند ( همان منبع 1380، 214)
با توجه به تفاوتهای فردی ممکن نیست برای آغاز و پایان نوجوانی زمان مشخصی تعیین نمود . نوجوانی با رشد بدنی و رشد اجتماعی ارتباط دارد . زیرا الگوهای رفتاری برای افراد آدمی در خانواده ها و جامعه های مختلف تفاوت دارد . اعمال جنسی ممکن است در یک نقطه از جهان در سن 12 سالگی مجاز باشند ، در صورتی که در جای دیگر حتی در سن 15 سالگی هم ناروان و غیرقانونی محسوب می شوند . ( همان منبع 1380، 214)
گروهی از روان شناسان معتقدند که نوجوانی از هنگام ظهور بلوغ جنسی آغاز می شود و با خاتمه نگرانیها و ناراحتیهای آن پایان می یابد . گروهی دیگر نوجوانی را برزخی میان نیاز و وابستگی به بزرگسالان و بی نیازی و وابستگی به خویشتن تعریف کرده اند. بعضی از روان شناسان نوجوانی را از دیدگاه عقلی و هوشی بررسی کرده اند و آن را دوره پیدایش ادراک مفاهیم و افکار انتزاعی دانسته اند. به هر حال طول زمان این دوره در هر جامعه ای فرق می کند . طرززندگی ، آداب و رسوم و انتظارهای مردم شاخص اصلی آن به شمار می روند . در یک جامعه ممکن است طول دوره نوجوانی بسیار کوتاه باشد ، در صورتی که در جامعه دیگر به 7 تا 8 سال برسد . ( همان منبع 1380 ، 215)
درایران وبیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی معمولا نوجوانی از 12-13 سالگی آغاز می گردد و در 18-19 سالگی پایان می یابد . ( همان منبع 1380 ، 215)
با توجه به موارد بالا مشاهده می گردد که نوجوانی به عوامل مختلفی بستگی دارد . اما به اعتقاد روان شناسان دو عامل زیستی و اجتماعی بیش از همه در تکوین نوجوانی دخالت دارند .عامل زیستی یا زیست شناسی شرایط عضوی زندگی فکری و عامل اجتماعی یا جامعه شناسی شرایط اجتماعی آن را فراهم می آورند .
هاروکس یکی از روان شناسان معروف در کتاب نوجوانی خود ویژگیهای نوجوان را به قرار زیر مشخص کرده است .( همان منبع 1380 ، 215)
نوجوان موجودی است :
- از نظر بدنی در حال دگرگونی و تحول ، از لحاظ عاطفی نابالغ ، از جهت تجربه محدود ، از دیدگاه فرهنگ تابع محیط .
- همه چیز می خواهد ، اما نمی داندچه چیز باید بخواهد .
- فکر می کند همه چیز می داند اما چیزی نمی داند.
- تصور می کند همه چیز دارد ، ولی در واقع چیزی ندارد.
- نه از مزایای کودکی بهره می برد نه از امتیازات بزرگسالی
- در رویا و تخیل زندگی می کند اما با واقعیت روبه روست .
- مستی است هشیار و خوابیده ای است بیدار . ( همان منبع 1380، 215)

 


تعبیر اجتماعی نوجوانی
از دیدگاه جامعه شناسی نیز بلوغ و نوجوانی به صورت تغییر تندیس غیرمستقل و غیرمسئول کودک به تندیس مسئول و مستقل بزرگسالان تعریف می شود . ( احدی 1380، 61)
این تعریف منحصرا اجتماعی است . همان گونه که تعریف بلوغ جنسی نیز منحصرا مبتنی بر تغییرات بدنی و فیزیولوژیکی است . ( همان منبع 1380، 61)
در تغییرات اجتماعی ، تغییرات رفتاری دوران بلوغ به علتهای درونی مانند تغییرات هورمونی و یا تغییرات ناشی از تشدید فشارهای غریزی نسبت داده نمی شوند ، بلکه تاکید بر علت بیرونی ، یعنی علت خارجی و محیطی است . ( همان منبع 1380، 61)
در عامل اجتماعی دو جهت یا دو سورا می توان از یکدیگر تمیز داد . یکی جهت تحلیلی تر ، یا شاید بتوان گفت تحلیل ظریف تر که بر تعاملهای میان افراد نظر دارد و تاثیر آنان را از لحاظ رفتار و شخصیت نوجوان بررسی می کند و دیگری جهت کلی تر که به ساخت جامعه و فرهنگ می نگرد ، و در حقیقت به شیوه تاثیرگذاری جامعه برای تغییر موقعیت غیرمسئول کودک به موقعیت مسئول مستقل بزرگسال توجه دارد . اگر چه این دو سو یا دو جهت در یکدیگر تداخل دارند . از دیدگاه نظری . تنها برای روش ساختن تجزیه و تحلیلها ، آنها را از یکدیگر جدا بررسی می کنیم . ( همان منبع 1380،62)

 

جامعه و نوجوان
طرح نوجوانی از دیدگاه جامعه شناسی را می توان به صورت این پرسش مطرح ساخت که یک جامعه چه استنباطی از نوجوانان خود دارد ، چه نقشی برای آنان می شناسد و شیوه تاثیرگذاری آن برای سهولت تحول نوجوانان ازکودکی به زندگی بزرگسالی چگونه است . ( احدی 1380 ، 69)
اولین وساده ترین موضوع مطرح در رابطه با این پرسش ، طول دوره نوجوانی است که براساس آنچه ذکر شده طول دوران نوجوانی در گذشته کوتاه تر بوده است اما د رتمدن معاصر با مخطط شدن و پیچیده تر شدن ساختهای جوامع ، این دوران گرایش به طولانی تر شدن دارد . ( همان منبع 1380، 69)
‹‹ اریمان ›› در یک پژوهش قدیمی به تحلیل و بررسی گروه های مهاجری پرداخته است که در یکی از کشورهای خاورمیانه سکنا گزیده اند . این گروههای مهاجر از جهت شرایط زندگی ؛ فرهنگ اولیه یا مبدا و همچنین تاریخ استقرار در کشور مقصد ، با یکدیگر تفاوت داشتند . بر مبنای این بررسی اریمان چهار سنخ یا چهار نوع نوجوانی را تمیز داد :
1- سنخ یا نوع بدوی
2- سنخ یا نوع انتقالی
3- نوجوانی ساده
4- نوجوانی طولانی
سنخ بدوی : این سنخ که معادل آن در تمدن مغرب زمین وجود ندارد ، در گروههای ْآسیایی دیده شده است که در حوالی سال 1948 از نواحی مختلف به کشور مورد نظر مهاجرت کرده اند . در سنخ بدوی با پشت سر گذاشتن کودکی ، یعنی پس از سیزده سالگی کودکان موقعیت اجتماعی بزرگسالان را می یابند و دوره انتقالی از کودکی به بزرگسالی فوق العاده کوتاه است . در این گونه موارد طغیان علیه والدین دیده نمی شود و سیزده سالگی پسر می تواند رئیس خانواده باشد . سنخ بدوی اریمان شباهت زیادی با سنخهای بدوی مشخص شده توسط ‹‹ مارگات مید›› دارد . اما با این تفاوت که به دلیل باورهای مذهبی ، تجربه های جنسی پیش رس نزد دختران و پسران مجرد دیده نمی شود .( همان منبع ، 70)
سنخ انتقالی : این سنخ در مهاجرانی دیده می شود که پیش از 1948 مهاجرت کرده اند .این نوجوانان از خانواده هایی هستند که که به ناچار برای کارکردن خیلی زود از یکدیگر پراکنده شده اند . رشد فیزیولوژیک و تجربیات جنسی در این سنخ پیش رس است ، اما کمال فیزیولوژیک آنان با رشد فکریشان هماهنگ نیست و طغیان و بزهکاری میان آنها رواج بسیار دارد .( همان منبع ، 1380 ، 70)
نوجوانی ساده : در این سنخ پس از شروغ بلوغ ، که نسبت به سنخ انتقالی تاخیر بیشتری دارد نوجوان در زندگی دخالت می کند و فعالیت تولیدی دارد . این موقعیت معادل موقعیت نوجوان کارگر در تمدن مغرب زمین است . در چنین گروههای معمولا حالت عناد و طغیان با والدین دیده نمی شود. به نظر نگارندگان این موقعیت شبیه به موقعیت نوجوانان کارگر و به خصوص کشاورز ایرانی است .( همان منبع ، 1380 ، 70)
نوجوانی طولانی : این سنخ بر حسب محیط اجتماعی دو شکل پیدا می کند .
الف: در محیطهای شهری که موقعیتشان شبیه موقعیت نوجوانان اروپایی است که دور تحصیلات متوسطه را تمام کرده اند .اما به نظر می آید که رفتار این نوجوانان نسبت به نوجوانان اروپایی به نسبت سالمتر باشد . مشکلات جنسی درآنان دیده نمی شود. اما روابط میان و الدین و نوجوانان به آسانی دچار اختلال می شود. .( همان منبع ، 1380 ، 70)
عوامل اجتماعی تعامل میان افراد
تعبیر نوجوانی از این دیدگاه بر دو بعد اساسی تاکید دارد . بعد اول تجزیه و تحلیل نوجوانی از زاویه تندیس و نقش است . از این زاویه می توان صفت کلاسیک را به آن اطلاق کرد ، نوجوانان که آنان را نه کودک و نه بزرگسال می پندارند باید با موقعیتهای اجتماعی دست و پنجه نرم کنندکه در آنها تندیس و نقش مبهم اند و تعریف روشنی ندارند . افزون بر این نوجوانی دوره ای است که طی آن فرد باید نقشهای جدید را یاد بگیرد . ( احدی 1380 ، 62)
ارتباطهای موضوعی با ارتباط با دیگران در دوره نوجوانی
در زندگی هر نوجوان مهمترین تظاهرات رفتاری ، آنهایی است که به ارتباطهای موضوعی ، یعنی ارتباط با دیگران و یا خود بر می گردد. در این زمینه است که تعارض میان تمایلات مخالف از همه جا آشکارتر است . پرهیزکاری نوجوانی بیش از هر چیز ارتباطهای عاطفی را که در دوره کمون جنسی برقرار شده بودند مختل می سازد . با این وجود تمایل به تنهایی و فاصل گرفتن از موضوعات موردعلاقه گذشته به نحو دیگری جبران می شود و جهت تازه ای در ارتباطهای موضوعی با ارتباط با دیگران به وجود می آید. ارتباطهای تازه ای جانشین ارتباطهای عاطفی منکوب شده می شوند و نوجوان دوستهای دیگری می یابد ، مانند دوستی با نوجوانان همسن یا اشخاص مسنتر که از آنان برا یخود مدل یا الگو می سازد و آنان بدون شک جانشینانی هستند برای والدینی که دیگر از نظر افتاده اند . دوستیهای دوران نوجوانی شدید ، اما اکثرادوستهای کم دوامند ،موضوعات یکی پس از دیگری عوض می شود. بدون اینکه نوجوان کوچکترین تاسفی را ابرزا کند ، اشخاص مورد علاقه به زودی و به آسانی فراموش می شوند تنها چیزیکه با تمام جزئیاتش باقی می ماند و تکرار می شود شکل ارتباطهای دوستی است . ارتباطهای موضوعی نوجوان علاوه بر صفت عدم وفاداری از صفت دیگری نیز برخوردار است نوجوان خواهان تملک فیزیکی موضوع مورد علاقه نیست بلکه می خواهد تا آنجا که ممکن است با او برابر شود . ( همان منبع 1380، 129)
تجارب نشان دهنده آن است که نوجوان روز به روز تغییر می کند . خط ؛ زبان وآرایش وطریقه لباس پوشیدن و کلیه عادات وی بیش از هر زمان دیگر تغییرپذیرند و بر حسب موقعیت و شرایط محیط عوض می شوند . اما با این وجود تغییرا مداوم ، هر بار صد در دص مطمئن است که عقاید خود را ابراز می دارد و نسبت به آنها مومن و معتقد است/ ( همان منبع 1380 ، 129)
بدین ترتیب از دست دادن ارتباطهای موضوعی پیشین ، تنفر از غرایز و خودداری افراطی نوجوانی می تواند موجب قطع ارتباط بلی بیدو با دنیای خارج شود. در این صورت نوجوان در معرض این خطر است که لی بیدو را در خود متمرکز سازد و از عشق موضوعی به نارسیسم یا خودشیفتگی رحمت کند . برای فراز این این خطر ، نوجوان به موضوعهای خارج، یعنی یکسری همانند سازی متوسل می شود. بدین ترتیب در می یابین چرا این ارتباطهای موضوعی دوره نوجوانی اهمیت دارند و چه نقش سازنده ای در شخصیت بازی می کنند.( همان منبع ، 138 ، 130)
بدون شک بازتاب پر اهمیت غرایز در رفتار یا به دیگر سخن ، به علت تغییرات کلی حاصله در بیان غرایز و تاثیر آن بر رفتار ؛ بلوغ می تواند حالتهایی مشابه با حالتهای ابتدایی روان شناسی داشته باشد . زیرا در هر دو حال تشدید بیان غرایز، از سویی باعث احساس خطزر می شود . و از سوی دیگر تشدید به کارگیری وسایل و مکانیسمهای دفاعی را به دنبال دارد . روانکاوی همواره بر این نکته تاکید داشته که این رویدادهای کلی در هر دوره از زندگی چنانچه مقارن با ازدیاد بیان لی بیدو باشد می تواند لحظه آغاز روان رنجوریها و یا روان پریشیها باشد . ( همان مبع 1380، 130)
به طور کلی می توان گفت که انتساب صفت طبیعی یا غیر طبیعی به رفتارهای بلوغ ناشی از این است که در تابلوی بالینی کدام یک از مکانیسمهاییکه از آن نام بردیم در رفتار فرد آشکارتر و پراهمیت تر است . ( همان منبع 1380، 130)
نوجوان خوددار تا هنگامی که تواناییهای شناختی اش کار می کنند و تا زمانی که تعداد کافی از ارتنباطهای موضوعی را حفظ کرده است در حد طبیعی باقی می ماند. این امر در مورد نوجوانی که شکل عقلانی و مجرد به همه چیز می دهد و همچنین نوجوان دیگری که از یک دلبستگی شدید به دلبستگی دیگر می پردازد ، نیز صادق است . اما هنگامی که خودداری صورت افراطی پیدا می کند آنجا که عقلایی کردن غرایز ، سایر فعالیتهای ذهنی را خفه می کند و آن زمانی که ارتباط با دیگری تنها بر اساس این تغییرات سریع و تکراری و این ‹‹ همانند سازی ›› پی در پی انجام می شود. دیگر نه متخصص تعلیم و تربیت و نه روانکاو نمی توانند به آسانی یک تحول طبیعی را از یک تحول مرضی تشخیص دهند . ( همان منبع 1380 ، 131)

 

تقسیم بندی نوجوانی به مراحل خاص
مسائل و رفتارهای سنین بلوغ را با توجه به مقیاسهای روانی خاص به مراحل یا دروه هایی تقسیم کرده اند . برای نمونه دوره نوجوانی به ترتیب به ‹‹ سن تضادها›› ‹‹ سن گروه ها ›› و ‹‹ سن تخیل و رویا ›› و ‹‹ سن مشکلات و مسائل›› تقسیم شده است . اما این نوع تقسیم بندی ها رضایت بخش نیستند . برای نمونه همین تقسیم بندی به این می ماند که مشکلات و مسائل دوره نوجوانی تنها در سن خاصی ، یعنی تنها در اواخر دوره نوجوانی بروز می یابند ، حال آنکه این موضوع همیشه صادق نیست و مشکلات درهر مرحله ای از تغییرات بلوغ می توانند ظاهر شوند . در پاسخ به این انتقاد برخی می گویند که این گونه تقسیم بندی ها مشخص کردن مرحله یا مراحل به معنای مطلق آنها نیست ، بلکه تنها توجه به صفات معین و مشخصی است که اساس هر دوره یا هر سن خاص از دوران نوجوانی را تشکیل می دهند .
اما این استنباط نیز انتقاد پذیر است ، زیرا این صفات معین و مشخص نیز تنها به یک دوره از سنین نوجوانی منحصر نمی شوند و می توانند در هر لحظه ای ظاهر شوند. از این رو پژوهشگرانی مانند ‹‹ دبس ›› و ‹‹ شارلوت بوهلر›› تقسیم بندی دو دوره را در تحولات نوجوانی مشخص کرد . دوره اول با طغیان و عصیان علیه محیط خانوادگی و به طور کلی قدرت بزرگسالان آشکار می شود . در طی این دوره نوجوان با توسل به نفی ، طرز ارزشها و با نشان دادن تعارض و پرخاشگری و یا یک نوع خودنمایی چشمگیر موجودیت خود را به تحقیقات مقایسه ای که پیش از این گفته شد واکنشهای عصیان گرایانه بیشتر در محیطهای روی می دهند که رسیدن به استقلال خود نامی نوجوان با مشکلاتی از قبیل خصوصیات اجتماعی ، طولانی بودن دور نوجوانی و نابسامانی موقعیت جوانان روبر می شود ( احدی 1380 ، 99)
در جریان دوره دوم ، این تحولات و طغیانها شکل می گیرن ، یعنی به همان گونه که در یک انقلاب یک نظم و ترتیب جانشین بر هم خوردگی اولیه شده ، این خود مقدمه نظم و ترتیب بعدی می شود. به همین طریق نیز از حدود 16 سالگی به بعد زمان تعمق و تفکر و پرورانیدن وجود درونی فرا می رسد . چنین مفهومی به این معنی نیست که فقط از این هنگام به بعد نوجوان می تواند به کنجکاوی و کاوش در خود بپردازد ، بلکه منظور این است که خود نگری در این هنگام شدت بیشتری پیدا می کند. به جای آنکه خود را از طریق رفتار ظاهری به ثبوت برساند . من خود را درون کشف می کند و در دنیای شعور باطنی غوطه ور می شود . ‹ دبس› این دوره ستایش من نامیده است . در پایان این دوره موجودی با شعور و آگاه از خود ؛موجودی به کمال رسیده و دارای توانایی انجام مسئولیتهای آتی بزرگسالان پا به عرصه زندگی می گذارد ، زیرا کاوش در وجود مقدمه ای است بر جستجوی هویت و بازسازی شخصیت . ( همان منبع 1380 ، 100)
با این حال شدت ژرفای این آگاهی از وجود و ارزشهای وجودی در همه یکسان نیست و بر حسب صفات تجربیات گذشته و هوش هر فرد معتبر است . افرادی به علت عدم بازگشت به سوی خود یا کنجکاوی و کاوش د رارزشهای وجودی خود را از گروه مجزا می سازند . زیرا همان گونه که پیش از این آمد ، درک وجود و رسیدن به استقلال و خود نامی واقعی مستلزم آن است که فرد بتواند موجودیت خود را از دیگری بازشناساند. آگاهی از وجود و ارتباط با دیگری در حقیقت تفکیک ناپذیرند و رشد یکی وابسته به رشد دیگری است . چنین کیفیتی در دوران کودکی هم وجود دارد . برای کودک نیز دستیابی به آگاهی ازوجود ، ابتدا با آگاهی از جسم و سپس آگاهی از من و به همراه وابسته توانایی برقرار کردن ارتباط بادیگری است . و در این دوره عوامل مضاعف مخالفت و تقلید نقش عمده ای بر عهده دارند . ( همان منبع 1380، 100)

 

طغیان علیه والدین
برای ترک کردن دوره کودکی ، یعنی ترک آنچه دیگر نیست ، و به منظور اثبات وجود خود به منزله یک فرد مستقل و خودنام ، نوجوان پیش از هر چیز شروع به طرد آناتی می کند که تا آن هنگام مورد پرستش او بودند ، یعنی خانواده و الگوهای مورد تقلید به آنچه آنان دوست دارند پشت پا می زنند و از این طریق می خواهد استقلال خود را نشان دهد . این امر را به منظور شناخت علت به هنگام مطالعه بلوغ از نظر روانکاوی دوباره بررسی خواهیم کرد. گاهی با عصیانگری و خشونت علیه عقاید ، ارزشهای اخلاقی و سن آنان قد علم می کند و گاه نیز نسبت به آنان ترجم و شفقت نشان می دهد . ترحم و شفقتی که شخصی در مقامی بسیار بلند نسبت به زیردستان خود بروز می دهد . کودک ، والدین و به طور کلی بزرگسالان را برتر می داند ، اما در جریان رشد به مرحله ای می رسد که دیگر به صدرت لایزال و خدشه ناپذیر بزرگسالان اعتقاد ندارد و یا واقعیت بیشتری آنان را درک می کند ، اما ستایش و تحسین او کاهش می یابد و هرگز در خصوص نفوذ آنان دچار تردید نمی شود . حتی هنگامی هم که نافرمانی می کند ،به این علت نیست که موقعیت کودکی خود را نفی کرده است ، بلکه از آنان انتقادنیز می کند . دختر یا پسربدون ذره ای ترحم در مورد والدین خود داوری می کنند و معایبشان را چند برابر جلوه می دهند ، محبت والدین را لوس بازی می دانند و مهربانی و احوالپرسی آنان را مداخله بیجا می شمارند . به خصوص در این هنگام است که نوجوان از پدر و مادر خود عار دارد. گاه این عار داشتن علتهایی پذیرفتنی دارد ، زیرا والدین واقعا قابل انتقادند ، اماگاه نیز بدون دلیل و منطق درست است . برای نمونه ممکن است از نظر دختر ، مادر به اندازه کافی شیک پوش و خوش لباس نباشد ، یا اینکه پسر ، پدر خود را کسی بداند که در مجامع بلند حرف می زند و افکار خود را اشکارا بیان می نماید و یا اینکه زیادی لجباز و یکدنده است .
برخی از محددیت و فقر اقتصادی دیگر نیز از زندگی به شدت لوکس و تجملی خود شاکی و شرمنده اند . در واقع می توان گفت تمایل اکثریت نوجوانان این است که پدر و مادر خود را از چشم دیگران ببینند و در مورد آنان قضاوت کنند . اما این چشم ، چشم هر کسی نیست ، یعنی هر دیگری نمی تواند این تاثیر را بر آنان داشته باشد. نظری که برای آنان ارزش دارد نظر رفقای گروه ، دوست یا به طور کلی کسانی است که دوست دارند ؛ می پرستند و آنان را به عنوان سرمشق یا الگوی مورد تقلید خود قرار داده اند .
هر گونه انحرافی که پدر و مادر نسبت به این الگوها یا ایده ها نشان دهند باعث ننگ و عار و جریحه دار شدن غرور و خودپسندی نوجوان می شود . ولی به طور کلی می توان گفت رفتار نوجوان با پدر و مادر یک جنبه مهم و دو پهلو دارد که در دیگر حالات مشخص این دوره نیز دیده می شود . جوانانی که در برابر ابراز محبت و نوازش طاغی اند ، جوانانی که همه چیز را نفی می کنند ، پرخاشجویند و نسبت به هر چیز تحت این عنوان که تمامیت و استقلال و اثبات وجود به همراه با این احساس که او را نمی فهمند ، یکی از خصوصیات مشخص دوره نوجوانی است و بیشتر اوقات مشکل زا. این احساس که دیگران او را نمی فهمند در تصور نوجوان از خودش و شناختی که از ارزشهای خود دارد منعکس می شود. به دیگر سخن شناخت از خودش را نیز دچار اشکال و ابهام می سازد . زیرا احساس و آگاهیی که شخص از خود دارد تا اندازه زیادی متاثیر از دیدی است که دیگران نسبت به او دارند و همچنین متاثیر از سازگاریهایی که با دیگران پیدا می کند . ( احدی 1380، 102)

 


مکانیسمهای دفاعی دوره نوجوانی
از نقطه نظر نهاد ؛ مراحل تشدید قدرت لی بیدو اهمیت شایان توجهی دارد .امیال رویاها و پدیده های غرریزی که در سایر لحظات رویت پذیر نیستند در این مراحل از موانع می گذرند و به سطح آگاهی می رسند . از نقطه نظر من نیز این مراحل اهمیت فوق العاده ای دارند . همان گونه که آمد ، در این موقع شدت و فوران غریزی باعث می شود واکنشهای دفاعی نیز قدرت بیشتری پیدا کنند . ( احدی ، 1380 ، 121)
آنافروید دو گروه بزرگ از مکانیسمهای دفاعی را توصیف کرده است . گروه اول ان گونه از مکانیسمهای دفاعی است که هدف آنها علیه و ضد ارتباطهای موضوعی کودکانه اند . به دیگر سخن هدف این نوع مکانیسمهای دفاعی آزاد سازی کودک از بند ارتباطهای موضوعی کودکانه پیشین است . این مکانیسم ها از ساده به پیچیده ، از آسان به مشکل . عبارتند از : مکانیسم دفاعی ‹‹ جابجایی›› یعنی برای دوری جستن از تشویش ناشی از موضوعات غریزی کودکانه ، نوجوان به یکباره وبه طول کامل از موضوعی می برد ولی بیدو را به موضوعات دیگر منتقل میکند . برای نمونه موضوع تمایل غریزی کودکانه به گروه و دوستان همسن و همتراز و یا بزرگسالان مفهوم دار ، جانشین والدین انتقال می یابد و در چنین مواردی ، نتیجه ناشی از این انتقال احساس آزاد بودن در نوجوانی و فاصله گرفتن از والدین است . نوع دوم مکانیسمهای دفاعی معکوس کردن احساس عاطفی است . مانند تبدیل شدن عشق به کینه و یا تبدیل حالت وابستگی به حالت عصیان و جز اینها .
نوع سوم مکانیسمهای دفاعی به درون کشیدن و متمرکز ساختن لی بیدو بر روی ‹‹ من ›› یا خویشتن است . افکار حود بزرگ پندارانه ، تصورات واهی در مورد قدرت بی انتهای خود و جز اینهاست.
چهارمین نوع مکانیسم ، مکانیسم دفاعی واپس روی است ،د ر چنین موردی نوجوان به دورانهای ابتدایی همانند سازی با موضعات و اولیه رجعت می کند و از این واپس روی باعث برهم خوردگی وتزلزل در ساختار شخصیت او می شود . از تظاهرات این نوع مکانیسم دفاعی ، انقیاد و تابعیت در برابر دیگران است . اگاه این تظاهرات تا اختلالات پسیکوتیک و اختلال در تفکیک درونی از بیرونی و خود از غیرخود نیز پیش می رود .
به عقیده آنافروید مداخله روانکاور باید بر اساس تفکیک مکانیسمهای دفاعی اخذ شده توسط نوجوان عمل کند .( احدی 1380، 132)
گروه دوم از مکانیسمهای دفاعی که آنافرویدد توصیف می کند ، بیشتر معطوف به خود سائقه های غریزی اند تا به ارتباطهای موضوغی غریزه ، به دیگر سخن ، این مکانیسمها مستقیما با خود سائقه های غریزی روبرویند و با آنها دست و پنجه نرم می کنند . این مکانیسمها عبارتند از خودداری افراطی در پذیرش هر نوع ممنوعیت ، صورت عقلایی دادن به غرایز و بالاخره خلاقیت که به شرح هریک می پردازیم :
الف- پذیرش ممنوعیت و خودداری افراطی
این وسیله دفاعی خاص عبارت است از عدم پذیرش رضایتمندی و احساس لذا که به سرکوب کردن کلیه غرایز منجر می شود . نوبالغ به هنگامی که بیش از همیشه در معرف دوران تمنیات واشتهای شدید غریزه و تظاهرات آنها در صحنه شعور و رفتار است ، نسبت به این غرایز احساس کینه و نرفت پیدا می کند . شدت این کینه و نفرت بسیار زیاد و به مراتب بیش از تنفری است که در شرایط عادی سرکوب کردن به وجود می آید و متفاوت از سرکوبی در حالات نوروتیک است . در نوروزها سرکوبی غرایز به وسیله مکانیسم دفاعی مخصوص انجام می شود و روانکاو می تواند رابطه آنها را دریابد . حال انکه به هنگام بلوغ ، سرکوبی و ممنوعیت کلیه غرایز را در بر می گیرد ، حتی غرایزی مثل خواب و غذا که با نیازهای اساسی و حیاتی ارتباط دارند. جنگ نوجوان برای جلوگیری از یک تمایل خاص نیست . بلکه به طور کلی با هر گونه رضایتمندی غریزی مخالف است و همه چیز را سرکوب می کند ، گویی بیشتر از کمیت غریزی می ترسد تا از کیفیت آن . او از هر نوع لذت گریزان است و چنین می پندارد که با زدن مهر ممنوعیت بر روی هر گونه لذت از شدت فوران آن در امان خواهد ماند . درست همانند پدران و مادران سختگیری که اولین آموزش این جنگ و ممانعت را به فرزند خود آموزش مید هند و بدین ترتیب پاسخ وی به هر خواست غریزی این خواهد بود که ‹‹ من حق آن را ندارم ›› این ترس از غریزه به تدریج نیازهای ضروری و حیاتی را نیز در بر می گیرد.( همان منبع 138، 123)
شاید برخی از ما نوجوانانی را دیده باشیم که از اجتماع جوانان همسن خود و ازهر نوع نیازی که کوچکترین رنگ غریزی داشته باشد گریزانند و هر نوع سرگرمی را رد می کنند. به این ممنوعیتها تنفر از شیک پوشی و زینت ، که رنگی از جنسیت نیز دارند ، اضافه می شود . اما نگرانی والدین هنگامی افزایش می یابد که این ممنوعیتها نیازهای ضروری را نیز در بر می گیرد . برای نمونه نوجوان در سرما لباس کافی نمی پوشد ، از هر راه که باشد به خود صدمه می زند به سلامت خود توجه ندارد و نه تنها از هر لذت دهانی گریزان است بلکه غذای روزانه خود را نیز به حداقل کاهش می دهد . بر خلاف پرخوابی پیشین ، صبح بسیار زود از خواب بر می خیزد ، از خندیدن و خوشحال بودن گریزان است حتی به بهانه اینکه نباید در برابر نیازهای فیزیولوژیک ضعف نشان دهد در برابر نیاز به دفع تا دقیقه آخر مقاومت می کند ( همان منبع 1380 ، 123)
آْیا چنین رفتاری را که پرهیزکاری افراطی نوجوان نامیدیم ، باید از واکنشهای نوروتیک دانست یا با آن تفاوت دارد ؟
مطالعه افراد نوروتیک نشان داده است که پس از سرکوب شدن یک تمنای غریزی، تظاهر یا واکنش دیگری جانشین آن می شود . این موضوع در مورد سرکوب کردنهای معمولی نیز صادق است . یعنی به جای لذات ممنوع، رضایتمندی های جانشین شده و واکنشهای جبرانی به وجود می آیند . برای نمونه فرد فوبیک از مرض خود استفاده ثانوی می برد.
علائم نوروتیک ، حالات غش هیستریک ، تیک و اعمال وسواسی و اشتغالات دائمی ذهنی ، همگی راه حلهای میانه ای هستند که از طریق آنها توقعات نهاد ، بدون اصطکاک مستقیم ، یعنی بدون روبرو شدن با سانسور، خودنمایی میکند . اما مکانیسم طرد و سرکوب کردن غرایز در نوجوان متفاوت است و به رضایتمندی جانشین شده منتهی نمی گردد . یعنی به حای راه حلهای میانه در افراد نوروتیک و به جای پدیده هایی عادی مانند جانشین کردن ، تغییر جهت و موضوع دادن و جزاینها ، در یک لحظه خاص خودداری به طوفان ممنوعی غرایز تبدیل می شود . هر آنچه که پیش از این منع شده بود آزاد می شود و نوجوان کوچکترین توجهی به محدودیتهای محیطی نمی کند. بدین ترتیب یک حالت تناوبی یا دوره ای به وجود می آید که یک انتهای آن طرد کردن عمومی غرایز و انتهای دیگر آن بیان و ارضای کامل آنهاست . (همان منبع ، 138، 124)
هر چند این بحرانها از نظر فامیل و محیط ناخوشایندند. اما از دیدگاه تحلیل روانی ، بیانگر بهبودی خود به خودی و بیش و کم موقت خودداری افراطی است . هنگامی که چنین بهبودهایی تحقق نمی پذیرند و ‹‹ من ›› به طرزی خارق العاده و بدون انعطاف ، این توانایی را به دست می آورد که به منع عمومی تمامی غرایز ادامه دهد . در نهایت موجب فلج شدن فعالیتهای حیاتی و رکود و انجماد می شود که دیگر از پدیده های عادی بلوغ نیست نوعی اختلال عمیق شخصیتی به شمار می رود . ( همان منبع 128، 124)
مطالعه و تحلیل دقیق نشان می دهد موضوعاتی که بیش از همه توجه پسران جوان را جلب می کند . موضوعاتی است که در گذشته تعارضهایی را میان نیروهای مختلف به وجود آورده بودند .
بنابراین باید بپذیریم که در اینجا بنز با تلاشی برای هضم کردن این عوامل در کلیه جنبه ها و مظاهر زندگی روبرو هستیم ، خواه این تلاش از آن باشد ، در یافتیم که پرهیزکاری با وجود کلیه ممنوعیتهایی که برای غرائز ایجاد می کند خواسته نوجوان را براورده نمی سازد و جون خطر همچنان وجود دارد نوجوان ناگزیر است وسایلی دیگر برای رفع آن به کار برد .
عقلایی کردن تعارضهای غریزی وسیله مناسبی برای این منظور است . در چنین مواردی نوجوان به حای فرار از غریزه به شکلی تجریدی ، یعنی عقلایی کرد نشان ، به سوی آنها می گراید .
به دیگر سخن موضوع فعالیت عقلایی او عبارت می شود از اشتغالات غریزی وتبدیل کردن آنها بصورت افکار مجرد. مثلا احتیاجاتی که نوجوان برای حمایت از خود در برابر غرایز درونی احساس می کند ، گاه به دلایل رسا و جالبی تبدیل می شود که هدف آنها ثابت کردن کمبود استقلال انسان در خصوص عقاید و تصمیمات سیاسی است . اما همان گونه که پیش از این آمد هدف از این تغییر و تبدیل و جابجایی ، کنترل کردن غرایز از طریق مطرح ساختن آنها در زمینه ای متفاوت و شکلی دیگر است . عقلایی ساختن زندگی غریزی یعنی تلاش برای تملک غرایز از طریق ارتباط ذهنی آنها به افکار مجردی که می توان آگاهانه آنها را به بحث گذاشت ، یکی از عمومی ترین ، قدیمی ترین و لازمترین قدرتهای‹‹ من ›› است و نه تنها یکی از فعالیتها ، بلکه یکی از ضروریترین اجزای آنها را تشکیل می دهد . در اینجا بار دیگر آشکار می شود که رشد تفکر در دروان بلوغ تا چه اندازه در تشکیل شخصیت ، حل تعارضها ، یافتن تعادل و به دنبال آن و ورود مطمئنانه به اجتماع اهمیت دارد . این مکانیسم دفاعی یعنی عقلایی ساختن غرایز هنگامی امکان پذیر است که ذهن به درجه لازم رشد ، یعنی منطق تجریدی رسیده باشد.( همان منبع ، 1380، 126)
بنابراین از پژوهشهای گوناگون مقایسه ای می توان چنین استنباط کرد که محرومیتهای مربوط به نیازهای غریزی و نیازهای عاطفی و معنوی که تعادل شخصیت و رابطه های میان قوا را مختل می سازند منجر به اتخاذ این وسایل دفاعی می شوند ، زیرا فرهنگ اجتماع نسبت به این نیازها رفتارهای متفاوت دارد . بنابراین کیفیت واکنشها و شکل بروز آنها نیز بر حسب اجتماعات گوناگون متغیر است ( همان منبع 1380، 128)

 

دوستی و رفاقت در نوجوانی
پیش از این گفتیم که از حدود پانزده – شانزده سالگی به بعد موجود جوان ناخودآگاهانه و در درون خود تصاویر ذهنی والدین را به علت تشدید غرایز و بیدار شدن عقده ادیپ ، طرد می کنند یا به دلیل تفاوت و تضاد در ارزشها ، آگاهانه در برابر خانواده می ایستد . نوجوان در این مسیر به راه حلهایی متوسل می شود . این راه حلها یا به شکل یافتن جانشین برای والدین است که این امر به صورت علاقه مند شدن به افراد مسنتز از خود که یادآور تصاویر والدین اند صورت می گیرد و یا از طریق همانند سازی با شخصیتهایی است که الگوی جوان قرار می گیرند و او خود را با آنان همانند می سازد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نوجوانی

دانلود مقاله رمانتیسم Romantism

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله رمانتیسم Romantism دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 نام جنبش هنری که در اواخر سده هجده و اوایل سده نوزده میلادی شکل گرفت. رمانتیسم به قدری جلوه ها و نمودهای متنوعی دارد که ذکر یک توصیف واحد برای آن غیر ممکن است. اما موضع اصلی آن اعتقاد به ارزش تجربه شخصی و فردی است.
کلمه رمانتیک که از قرن 17 در انگلستان مورد تعبیرات شاعرانه به کار می رفت از سال 1676 وارد فرانسه نشد. مدت زیادی مترادف با Pittoresgeu خیال انگیز و Romanes (افسانه ای).
هنرمند رمانتیک ارزش های شهودی و غریزی را مورد کاوش قرار می دهد. هگل (فیلسوف بزرگ آلمانی در گفتاری در بازه زبیا شناسی) میگه، در هنر رمانتیک، خرم را ایده روزی ماده که این هنر مدعی بازنمایی آن است، تعیین می‌کند.
رمانتیسم عموما به عنوان آنتی تز کلاسیسم شناخته می شود و هر دو مفهوم نیز گاه به معنای کلی تشریح کثرتی که در گرایشان هنری هر عصری قابل تشخیص است به کار می شود. بر این اساس رامائل را می توان به عنوان هنرمند کلاسیک شناخت، در حالی که نقاش معاصر وی یعنی جیور جونه را هنرمندی رمانتیک با این وجود هر دو خواهان رمانتیسم و کلاسی سیسم از این نظر که به ایده های آرمانی بیش از ایده های واقعی اهمیت می دهند، وجه اشتراک دارند. قهرمان رمانتیک خود را به چالش با محیط خشن خو می اندازد و هیچ گاهی حتی اگر به اهدافش دست یابد، تن به مصالحه با آن نمی دهد چرا که در غیر این صورت دیگر رمانتیک نخواهد بود.
رمانتیسم بیشتر گرایش ذهنی راائه می دهد تا مجموعه ای از روش های سبک شناسانه و بیشتر با بیان ایده های مرتبط است که منشأ در قالب سخن دارد تا قالب بصری. از این رو رمانتیسم خود را با سهولت بیشتری در موسیقی و ادبیات بیان می‌کند تا هنرهای بصری. زیرا مفهوم لاینتاهی و تعالی، مفهوم نیروهایی که فراتر از مرز های خرد می روند ضرورتاً باید مبهم باشند. یعنی بیشتر ذهنی باشند تا محسوس. آن گونه که در نقاشی و مجسمه سازی مصداق دارد.
از سوی دیگر گرچه هیچ سبک و مکتب رمانتیکی در معماری وجود ندارد اما احیا مجدد یک گوتیک به ویژه در مراحل آغازین آن جنبه ای از رمانتیسم محسوب می شود.
هنرمندانی چون بلیک Blake و ترنر Turner در بریتانیا، دلاکروا و Delactoilx گریکولت Gericault در فرانسه کاپسر داوید فردریش friedrich و رانگه Runge در آلمان. جنبشی که این هنرمندان بخشی از آن بودند در واسط سده نوزده خاموش شد، ولی روح رمانتیسم در مفهوم وسیع تر آن به حیات خود ادامه می‌ دهد و جلوه ای است از شورش علیه محافظه کاری، میانه روی و ریاکاری و تاکیدی است بر اولویت تخیل در تجربه هنری.
رمانتیسم که از اواخر قرن 18 (در انگلستان بوجود آمده بود بعداً به آلمان رفت و پس از مدیت در سال 1830 وارد فرانسه و اسپانیا و روسیه گردید و تا سال 1850 بر ادبیات اروپا حاکم بود. در اثنای تاسیس مکتب رمانتیک در فرانسه از طرفی آثار ریچاردسن و یانک و والتر اسکات و از طرف دیگر آثار گونه و شیلر و همچنین «کمدی الهی» اثر داشته و تورات و انجیل مورد توجه قرار گرفت و در عرصه ادبیات و فکر موثر واقع شد.
رمانتیسم فرانسه با آنکه نخست تحت تاثیر ادبیات بیگانه بود فاصله به صورت مکتب مشتکل و پر سر و صدایی در آمد و تاثیر آن به قدری بود که هنرمندانی از قبیل مارتین- آلفرد دووینی و الکساندر دو ماپدر و ویکتور گوو آلفره دو موسه و نسبت بود و ژرژسان را که اغلب از لحاظ روحیه و طرز فکر خیلی با هم فرق داشتند در میان طوفانی از هیجان به دنبال کشید.
به طوری که در اواخر دوره رمانتیسم، ادبیات انگلستان و آلمان نیز که دوره رو نقشان به سر آمده بود تحت تاثیر ادبیات فرانسه قرار داشتند.
و شگل: پیشوای رومانتیسم آلمان که کتابی به نام «دوره ادبیات نمایشی» نوشته معتقد است که ادبیات رمانتیک عبارت از «جمع اضداد» و آمیز انواع مختلف ادبی است این نویسنده در کتاب خودش چنین می گه: «ذوق رمانتیک پابند نزدیک مداوم امور بسیار متضاد است. در سبک رمانتیک طبیعیت و هنر، شعر و نثر، جدل و هزل، خاطره و پیشگویی، عقاید مبهم و احساسات زنده ، آنچه آسمانی است و آنچه زمینی است و بالاخره زندگی و مرگ در هم می آمیزد.»
برنامه رومانتیک های فرانسه برنامه مبارزه است و روش آنها بلکه منفی است به عقیده آنها دستور العمل هایی که در ادبیات رواج یافته مانع آزادی فکر و بیان شده است. از این رو رمانتیک ما همه قواعد و دستور های کلاسیک را در هم شکسته و دور انداخته اند؛ یعنی رمانتیسم همان طوری که ویکتور هوگو در نمایشنامه «ارنانی Hernani» می گوید، عبارت از «آزادی خواهی درهنر» است.
در سال 1830 که سال انقلاب ادبی است د راین سال «ویکتور هوگو» رمانتیسم را به عنوان مکتب آزادی هنر و شخصیت معرفی کرد. هنرمند رومانتیک برای خواهش ها و احتیاجات روحی خود اهمیت قائل است. و میگه آنچه به هنر مند الهام می بخشد معنی و مفهوم زندگی حساب می شد «عشق و علاقه» است و میگه این علاقه باید آزاد باشد ادبیات نباید قاعده ای باشد که عشق و علاقه را محدود سازد. ادبیات می تواند هر گوشه ای از زندگی را، چه زیبا و چه زشت، چه عالی و چه دانی موضوع گفتگو قار بده. شخصیت هنرمند رمانتیک به دنبال آزادی از قید قواعد روح، خود را بیان می‌کند. ولی این روش هنرمند رمانتیک را نباید دلیل خود ستایی او و فرار از بشریت دانست. آلفرد دو موسسه در سال 1842 میگه: «باید هذیان گفت!» آنچه باید بیان کرد هیجان شاعر و آنچه باید به دست آورد هیجان مردم.
ادبیات رمانتیک میگه دل باید بی قید و بند سخن بگه و بی قید و شرط فرمان براند.
یکی دیگر از مشخصات آثار رمانتیک آزردگی از محیط و زمان و فرار به سوی فضاها یا زمان های دیگر، دعوت سفر تاریخی یا جغرافیایی سفر واقعی یا بروی بالهای خیال.
نویسنده رمانتیک طایر فکر را به سوی سرزمین های دیگر و کشورهای دور دست پرواز می دهد. گاه خواننده را به شرق می برد و گاهی همراه «آتالا» در خلوتکده زیبایی سرزمین بکر آمریکا سرگردان می‌کند. از این رو پیوسته نوعی میل گریز به کشورهای دوردست در آثار رمانتیک به چشم می خورد.
«موسه» رویای عصر طلایی پریکلس را می بیند و نه تنها او بلکه همه رمانتیک‌ها به سراغ قرون پر از احساس و جلال و جبروت رنسانس می روند. به همین خاطر زمان وقوع اغلب نمایش نامه های رمانتیک همان دوره است: «هانری سوم»، «ارنانی»، «لورنزا جیو» و بیست نمایشنامه دیگر که در دوره رمانتیسم نوشته شده در قرون وسطی اتفاق می افتد. به جز این سفرهای تاریخی و جغرافیایی سفرهای واقعی نیز در آثار رمانتیک موثراست. «موسه» به ایتالیا، «مری» به اسپانیا، «الکساندر دوما» به ایتالیا و اسپانیا، «تئوفیل گویته» به اسپانیا و شرق و روسیه و ایتالیا، شاتو بریان» و لامارتین» و «نروال» و دیگران همه به شرق سفر کردند و خاطرات این سفرها در آثارشان منعکس است.
هدف همه این سفرهای رویایی در آرزوی یافتن محیط زیبا و مجلل و رنگهای تازه و بالاخره آن زیبایی کمال است که هنرمند رومانتیک می خواهد.
«سنت بوو» منتقد بزرگ قرن 19 این علاقه را «آرزوی بزرگی برای کشف ناخواسته ها» می نامد. هنرمند رمانتیک تخیل و امید و آرزو و معجزه را جانشین حقیقت می سازد بیش از تقلید پایبند تصور است. هنر خود را با مبالغه می آمیزد. یعنی آنچه را که هست نمی گوید و از‌آنچه باید باشد بحث می‌کند. رمانتیسم نوعی «درون بینی» مبالغه آمیز است. این موضوع را لامارتین به بهترین وجه از شعر کرده که می گوید: «صمیم ترین چیزهایی که قلب انسان مالک است و خدائی ترین اندیشه هایی که در مغز او راه دارد و در آمیختن مجلل ترین چیزهایی که در طبیعت هست با خوش آهنگ ترین صداها شعر نامیده می شود.»
یکی دیگر از مشخصات رمانتیسم علاقه به مسیحیت است. که در میان رمانتیک ما به عنوان احتیاجات قلبی و درونی زنده شد. رمانتیک ها که از راه احساسات به سوی ایمان می رفتند دین را از نظر «هنری» مورد توجه قرار دادند. شاتوبریان مسیحیت را نه به عنوان اینکه صحیح ترین ادیان بوده بلکه برای اینکه بعنوان یک شاهکار معماری که دلها را دچار هیجان می سازد مجسم کرد و تحت تاثیر همین مسیحیت احساساتی و زیبا پسند بود که شعر رمانتیک برخلاف شعر کلاسیک، جنبه درونی، بخود گرفت. شاعرانه ترین آنها بوده دوست می داشت، و اثر خود را به نام «جلال مسیحیت» به این منظور نوشت. او کلیسای «گوتیک» را نه به عنوان مرکزی که بشریت را اداره می‌کند بلکه به عنوان شاهکار معماری که دلها را دچار هیجان می سازد مجسم کرد و تحت تاثیر همین مسیحیت احساساتی و زیبا پسند بود که شعر رمانتیک، برخلاف شعر کلاسیک، جنبه درونی، به خود گرفت.
حتی رمان که بیشتر از هر اثر ادبی جنبه «بیرونی» دارد مانع تخیلات دامنه دار و احساسات شدید نویسندگان رمانتیک نشد. ویکتور هوگو خود را به خاطرات یک روح نامیده است. بهتر این است که این نام را به تمام آثار رمانتیک نسبت دهیم.
حزن و اندیشه مثل دردی پنهانی در اشعار رمانتیک ها طنین می اندازد. ریشه این تردید و نومیدی را بیشتر باید در همان جنبه احساسی و زیباجویی مسیحی جستجو کرد. پیوسته احساسی و زیبا جویی مسیحیت جستجو کرد. چنین مسیحیتی به جای اینکه اندیشه و تردید را زائل سازد، آنرا بیشرتر می ساخت. در دوره رمانتیک رمان نسبت به سایر انواع آثار ادبی، اهمیت خاصی کسب کرد. نویسنده رمانتیک خود را موضوع رمان قرار می دهد و حالات شخصی و روحی خود را تسریع می‌کند و به این ترتیب برای اولین بار «رمان شخصی» به وجود می آید. علاقه به شرح و وصف حوادث جالب گذشته «رمان تاریخی» را خلق می‌کند. و درک رابطه عشق و علاقه به زندگی مایه ایجاد «رمان عشقی» می‌شود.
در این میان رمانی تحلیلی و روانی نیز تاثیر مهمی داشت «رنه» اثر شاتو بریان و «اوبرمان» اثر سنانکو و «آدولف» اثر بنژامن کنستان که زاینده بیماری قرن بودند در شمار اینگونه رمان ها آمدند. شاهکار این رمان های روانی «شهرت» اثر سنت بود و منتقد بزرگ است رمانتیسم ویکتور هوگو در نثر قوی تر است. در «آخرین روز یک محکوم» رنجها و اضطرابات تحمل ناپذیر روح مایوس و فلک زده ای را منعکس می سازد و او در مردی که می خندد» زتشی برونی را با زیبایی درونی در یک جا گرد می آورد و بالاخره کارگردان دریا» نبرد با قوای عنای گسیخته طبیعت را نشان می دهد. این رمانها که با نثری غنائی و حماسی و نمایشی: نوشته شده، زائیده تخیل عجیب و فوق العاده هوکو است.
آثار لامارتین مانند باران بهاری است که پس از یک شب طوفانی و آشفته، همراه با آفتاب مطبوعی ببارد. در «رافائل» و «گرازیلا» عشق های خود را شرح می دهد و در «ژنویو» و سنگتراش سن پوان علاقه خود را به طبیعت بیان می‌کند. «آلفرد موسه» که تا پایان عمر از نیروی اراده محروم مانده است با اثری به نام «اعتراضات» یکی از انباء زمان- سندی قطعی درباره «بیماری قرن» و زندگانی درونی به دست می آورد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله رمانتیسم Romantism

دانلودمقاله عمر خیام

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله عمر خیام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
حکیم غیاث‌الدین ابوالفتح عُمَر بن ابراهیم خیام نیشابوری (زاده ۴۳۹ قمری، مرگ در ۵۱۷ یا ۵۲۶ قمری) به خیامی و خیام نیشابوری و خیامی النیسابوریهم نامیده شده است. او از ریاضی‌دانان، اخترشناسان و شُعرای بنام ایران در دوره سلجوقی است. گرچه پایگاه علمی خیام برتر از جایگاه ادبی اوست و دارای لقب حجةالحق بوده‌است، ولی آوازهٔ وی بیشتر به واسطهٔ نگارش رباعیاتش است که شهرت جهانی دارد. افزون بر آنکه رباعیات خیام را به اغلب زبان‌های زنده ترجمه نموده‌اند. فیتزجرالد رباعیات او را به زبان انگلیسی ترجمه کرده که بیشتر مایه شهرت وی در مغرب‌زمین گردیده‌است. یکی از برجسته‌ترین‌ کارهای وی را می‌توان اصلاح گاهشماری ایران در زمان وزارت خواجه نظام‌الملک ،که در دوره سلطنت ملک‌شاه سلجوقی (۴۲۶-۵۹۰ هجری قمری) بود، دانست. وی در ریاضیات، علوم ادبی، دینی و تاریخی استاد بود. نقش خیام در حل معادلات درجهٔ سوم و مطالعات‌اش در بارهٔ اصل پنجم اقلیدس نام او را به عنوان ریاضی‌دانی برجسته در تاریخ علم ثبت کرده است.


زندگی
عمر خیام در سده پنجم هجری در نیشابور زاده شد. فقه را در میانسالی در محضر امام موفق نیشابوری آموخت؛ حدیث، تفسیر، فلسفه، حکمت و اختر شناسی را فراگرفت. برخی نوشته‌اند که او فلسفه را مستقیما از زبان یونانی فرا گرفته بود.
در حدود ۴۴۹ تحت حمایت و سرپرستی ابوطاهر، قاضی‌القضات سمرقند، کتابی دربارهٔ معادل‌های درجهٔ سوم به زبان عربی نوشت تحت نام رساله فی البراهین علی مسائل ‌الجبر و المقابله با نظام الملک طوسی رابطه‌ای نیکو داشت، این کتاب را پس از نگارش به خواجه تقدیم کرد. پس از این دوران خیام به دعوت سلطان جلا‌الدین ملکشاه سلجوقی و وزیرش نظام ‌الملک به اصفهان می‌رود تا سرپرستی رصدخانهٔ اصفهان را به‌عهده گیرد. او هیجده سال در آن‌جا مقیم می‌شود. به مدیریت او زیج ملکشاهی تهیه می‌شود و در همین سال‌ها (حدود ۴۵۸) طرح اصلاح تقویم را تنظیم می‌کند. تقویم جلالی را تدوین کرد که به نام جلال الدین ملکشاه شهره‌است، اما پس از مرگ ملکشاه کاربستی نیافت. در این دوران خیام به‌عنوان اختربین در دربار خدمت می‌کرد هرچند به اختربینی اعتقادی نداشت. در همین سال‌ها(۴۵۶) مهم‌ترین و تاثیرگذارترین اثر ریاضی خود را با نام رساله فی شرح مااشکل من مصادرات اقلیدس را می‌نویسد و در آن خطوط موازی و نظریهٔ نسبت‌ها را شرح می‌دهد. پس از درگذشت ملکشاه و کشته شدن نظام‌الملک، خیام مورد بی‌مهری قرار گرفت و کمک مالی به رصدخانه قطع شد بعد از سال ۴۷۹ اصفهان را به قصد اقامت در مرو که به عنوان پایتخت جدید سلجوقیان انتخاب شده بود، ترک کرد. احتمالا در آن‌جا میزان الحکم و قسطاس المستقیم را نوشت. رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) احتمالا در همین سال‌ها نوشته شده است.
مرگ خیام
مرگ خیام را میان سال‌های ۵۱۷-۵۲۰ هجری می‌دانند که در نیشابور اتفاق افتاد. گروهی از تذکره نویسان نیز وفات او را ۶۱۵ نوشته‌اند،اما پس از بررسیهای لازم مشخص گردیده که تاریخ وفات وی سال ۵۱۷ بوده‌است .مقبرهٔ وی هم اکنون در شهر نیشابور،در باغی که آرامگاه امامزاده محروق در آن واقع می‌باشد، قرار گرفته‌است.
خیام شاعر
معاصران خیام نظیر نظامی عروضی یا ابوالحسن بیهقی از شاعری خیام یادی نکرده‌اند.
هدایت در این باره می‌گوید.
گویا ترانه‌های خیام در زمان حیاتش به واسطهٔ تعصب مردم مخفی بوده و تدوین نشده و تنها بین یکدسته از دوستان همرنگ و صمیمی او شهرت داشته یا در حاشیهٔ جنگها و کتب اشخاص باذوق بطور قلم‌انداز چند رباعی از او ضبط شده، و پس از مرگش منتشر گردیده است . قدیم‌ترین کتابی که در آن از خیام شاعر یادی شده‌است خریدة القصر عمادالدین کاتب اصفهانی‌است. این کتاب به زبان عربی و در سال ۵۷۲ یعنی نزدیک به ۵۰ سال پس از مرگ خیام نوشته شده‌است. کتاب دیگر مرصادالعباد نجم‌الدین رازی است.این کتاب حدود ۱۰۰ سال پس از مرگ خیام در ۶۲۰ قمری تصنیف شده‌است .
نجم‌الدین صوفی متعصبی بود و از نیش و کنایه به خیام به خاطر افکار کفرآمیزش دریغ نکرده‌است. کتاب‌های قدیمی (پیش از سدهٔ نهم) که اشعار خیام در آنها آمده‌است و مورد استفادهٔ مصححان قرار گرفته‌اند علاوه بر مرصادالعباد از قرار زیرند: تاریخ جهانگشا (۶۵۸ ق)، تاریخ گزیدهٔ حمدالله مستوفی (۷۳۰ ق)، نزهة المجالس (۷۳۱ ق)، مونس الاحرار (۷۴۱ ق). جنگی از منشآت و اشعار که سعید نفیسی در کتابخانهٔ مجلس شورای ملی جنگ یافت و در سال ۷۵۰ قمری کتابت شده‌است و همچنین مجموعه‌ای تذکره‌مانند که قاسم غنی در کتابخانهٔ شورای ملی یافت که مشتمل بر منتخابت اشعار سی شاعر است و پنج رباعی از خیام دارد.
با کنار گذاشتن رباعایت تکراری ۵۷ رباعی به دست می‌آید. این ۵۷ رباعی که تقریباً صحت انتساب آنها به خیام مسلم است کلیدی برای تصحیح و شناختن سره از ناسره به دست مصححان می‌دهد. با کمک این رباعی‌ها زبان شاعر و مشرب فلسفی وی تا حد زیادی آشکار می‌شود. زبان خیام در شعر طبیعی و ساده و از تکلف به دور است و در شعر پیرو کسی نیست. وانگهی هدف خیام از سرودن رباعی شاعری به معنی متعارف نبوده‌است بلکه به واسطهٔ داشتن ذوق شاعری نکته‌بینی‌های فلسفی خود را در قالب شعر بیان کرده‌است .
تصحیحات رباعیات خیام
شهرت خیام به عنوان شاعر مرهون فیترجرالد انگلیسی‌است که با ترجمهٔ شاعرانهٔ رباعیات وی به انگلیسی، خیام را به جهانیان شناساند. با این حال در مجموعهٔ خود اشعاری از خیام آورده‌آست که به قول هدایت نسبت آنها به خیام جایز نیست.
تا پیش از تصحیحات علمی مجموعه‌هایی که با نام رباعیات خیام وجود داشت مجموعه‌هایی مغشوش از آرای متناقض و افکار متضاد بود به طوری که به قول صادق هدایت «اگر یکنفر صد سال عمر کرده باشد و روزی دو مرتبه کیش و مسلک و عقیدهٔ خود را عوض کرده باشد قادر به گفتن چنین افکاری نخواهد بود.» بی‌مبالاتی نسخه‌نویسان و اشتباه کاتبان همیشه در بررسی نسخه‌های خطی دیده می‌شود. اما در مورد خیام گاه اشعارش را به‌عمد تغییر داده‌اند تا آن را به مسلک تصوف نزدیک کنند. [۲۸] هدایت حتی می‌گوید یک علت مغشوش بودن رباعیات خیام این است که هر کس می‌خوارگی کرده‌است و رباعی‌ای گفته‌است از ترس تکفیر آن را به خیام نسبت داده‌است. مشکل دیگری که وجود دارد این است که بسیاری به پیروی و تقلید از خیام رباعی سروده‌اند و رباعی ایشان بعدها در شمار رباعیات خیام آمده‌است. نخستین تصحیح معتبر رباعیات خیام به دست صادق هدایت انجام گرفت. وی از نوجوانی دلبستهٔ خیام بود تدوینی از رباعیات خیام صورت داده بود. بعدها در ۱۳۱۳ آن را مفصل‌تر و علمی‌تر و با مقدمه‌ای طولانی با نام ترانه‌های خیام به چاپ رسانید. تصحیح معتبر بعدی به دست محمد علی فروغی در ۱۳۲۰ به انجام رسید. لازم به ذکر است که اروپاییان نظیر ژوکوفسکی، روزن و کریستن‌سن دست به تصحیح رباعیات زده بودند اما منتقدان بعدی شیوهٔ تصحیح و حاصل کار ایشان را چندان معتبر ندانسته‌اند.
مضمون اشعار و مشرب فلسفی خیام
صادق هدایت در ترانه‌های خیام دسته‌بندی کلی‌ای از مضامین رباعیات خیام ارائه می‌دهد و ذیل هر یک از عناوین رباعی‌های مرتبط با موضوع را می‌آورد:
راز آفرینش
درد زندگی
از ازل نوشته
گردش دوران
ذرات گردنده
در کل اشاره به این مضمون است که چون بمیریم ذرات تن ما پراکنده شده و از گِلِ خاک ما کوزه خواهند ساخت. این درواقع به یک معنا هم از ایراداتی‌است که به معاد جسمانی وارد ساخته‌اند. چرا که وقتی ذرات تن اشخاص با گذشت زمان در تن دیگران رود رستاخیز جسمانی هر دوی آنان چگونه ممکن است.
هر چه باداباد
هیچ است
دم را دریابیم
خیام و ریاضیات
پیش از کشف رساله خیام در جبر، شهرت او در مشرق‌زمین به واسطه اصلاحات سال و ماه ایرانی و در غرب به واسطه ترجمه رباعیاتش بوده است و تقریباً تا حدود قرن ۱۹ میلادی از تحقیقات جبری او اطلاعی در دست نبود.
به همین دلیل کوشش‌ها و تحقیقات خیام در علم جبر تأثیر چندانی در بسط این علم نداشته است و در آن زمان اروپائیان در جبر به مرحله‌ای رسیده بودند که آشنایی با رساله‌های خیام تنها از جنبه تاریخی برای آنها با اهمیت بوده است. قدیمی‌ترین کتابی که از خیام اسمی به میان آورده و نویسندهٔ آن هم عصر خیام بوده، نظامی عروضی مؤلف «چهار مقاله» است. ولی او خیام را در ردیف منجمین ذکر می‌کند و اسمی از رباعیات او نمی‌آورد.
این وجود جورج سارتن با نام بردن از خیام به عنوان یکی از بزرگترین ریاضیدانان قرون وسطی چنین می‌نویسد:
خیام اول کسی است که به تحقیق منظم علمی در معادلات درجات اول و دوم و سوم پرداخته، و طبقه‌بندی تحسین‌آوری از این معادلات آورده است، و در حل تمام صور معادلات درجه سوم منظماً تحقیق کرده، و به حل (در اغلب موارد ناقص) هندسی آنها توفیق یافته، و رساله وی در علم جبر، که مشتمل بر این تحقیقات است، معرف یک فکر منظم علمی است؛ و این رساله یکی از برجسته‌ترین آثار قرون وسطائی و احتمالاً برجسته‌ترین آنها در این علم است.
خیام در مقام ریاضی‌دان و ستاره‌شناس تحقیقات و تالیفات مهمی دارد. از جمله آنها رسالة فی البراهین علی مسائل ‌الجبر و المقابله است که در آن از جبر عمدتاً هندسی خود برای حل معادلات درجه سوم استفاده می‌کند. او معادلات درجه دوم را از روش‌های هندسی اصول اقلیدس حل می‌کند و سپس نشان می‌دهد که معادلات درجه سوم با قطع دادن مخروط‌ها با هم قابل حل هستند. برگن معتقد است که «هر کس که ترجمهٔ انگلیسی [جبر خیام] به توسط کثیر را بخواند استدلالات خیام را بس روشن خواهد یافت و، نیز، از نکات متعدد جالب توجهی در تاریخ انواع مختلف معادلات مطلع خواهد شد.» مسلم است که خیام در رساله‌هایش از وجود جوابهای منفی و موهومی در معادلات آگاهی نداشته است و جواب صفر را نیز در نظر نمی‌گرفته است . یکی دیگر از آثار ریاضی خیام رسالة فی شرح ما اشکل من مصادرات اقلیدس است. او در این کتاب اصل موضوعهٔ پنجم اقلیدس را دربارهٔ قضیهٔ خطوط متوازی که شالودهٔ هندسهٔ اقلیدسی است، مورد مطالعه قرار داد و اصل پنجم را اثبات کرد. به نظر می‌رسد که تنها نسخه کامل باقیمانده از این کتاب در کتابخانه لیدن در هلند قرار دارد. درکتاب دیگری از خیام که اهمیت ویژه‌ای در تاریخ ریاضیات دارد رسالهٔ مشکلات الحساب (مسائلی در حساب) هرچند این رساله هرگز پیدا نشد اما خیام خود به این کتاب اشاره کرده است و ادعا می‌کند قواعدی برای بسط دوجمله‌ای

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   17 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله عمر خیام

دانلودمقاله نیچه و من

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله نیچه و من دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مسلمانی
از مسلمانی نگویید از فریاد نگویید از تجاوز از ظلم بر فلسطین مگویید که وطن من فلسطین من است اگر فریادی از این جاست اگر فقر و ظلمی است از اینجاست اگر تجاوزی است از اینجاست چه غمگین لحظه ایست که میبینم دخترکی را که گیج از روزگار با چند هزاری به خود فروشی می اندیشد چه گریه سان باید کرد با دیدن این همه تفاوت در اجتماع؛ با دیدن مردی که از بیگاری گوژپشت نماست و انجا کلاه سیاهی را میبینم که همچو زاغ بر ثروتی نشسته که قارون حکایت پوچ اوست ومردمی را میبینم که دست به دعا نشسته اند و از هو مدد می طلبند و هو : اری او می اندیشد که چگونه بی حرکت برکت می طلبند انها مرگ بر می گوییند بی انکه در جنگی ستیز کنند و هو با دشمن است چرا که فرعون نیز در پناه به هو می گفت ابرویم را بر موسی بخر ودشمن می داند چگونه بجنگد چه خام اند انها که در خیال به جنگ رودررو می اندیشند که دیگر جنگی در میان نیست و ای خامان جهان ایا به جنگ نوین بالاتر از جنگ هسته ای نیز اندیشه اید ایا به جنگ ژنتیک به تغییرات فیزیولوژیک که در شما پدید می اورند اندیشه اید ایا به انچه به شما می خورانند به انچه که در مغزهایتان می رانند اندیشیده اید ایا به من نیز اندیشیده اید به خود چه؟
به حکایتی که بر خود خواسته اید به مسلمانی ایا اندیشیده اید به انان که ثرمایه ها از شما میبرند و بهترین چیزتان فکرتان و عقیده تان و انچه خدا داده است زندگی تان ایا خدا را نیز از شما گرفته اند ایا رواست که وطنی تو در ماند و تو به فکر مسلمانی خویش باشی
مرا مسلمان مخوان که با تو هم پیاله نخواهم بود اری با نامسلمان غمخوار ترم و سبک از بار گناه حال به چه کس مرگ بر می گویی؟
به انان که با تو دشمنند یا انان که در کنارت از تو چیزها می طلبند؟
یا ایا مرا مرگ می دهی که چه سان زندگی را می شکافم ؟
¤ نوشته شده در ساعت 22:55 توسط protuslaus
پیام‌هاى دیگران ( 33 نظر )
باز زندگی
صدای عشق می اید با هزارهای لرزان از امید با نسیم خدای که خدایگان را می شمارد و
فضائل انسانی را ؛ پرتویی که در سکوت ارزوهای انسانی را به ارمغان می اورد و من از اندیشه ها می گویم چه زیبا که از محمد بگوییم از ارزویی خداوندگاری او ؛از حکایت بی سرانجامی که
با علی به عشق ابدیت زندگی در سکوتی مرگبار با محبتهای زهرا شعله ور شد و عشق
انسانی مایه سرافرازی عشق ورزی شد .
اری حکایت علی چیز دیگری است و امید محمد ارزویی دیگری ؛ دو تن در وجودی ذوب شده اند
که مایه سر افرازی است یعنی اعتماد به خویشتن ؛ و صدای خنده بارها شنیده می شود
که چه سان پرتوی صداقت هاله امید در دلها می افشاند تا چه کس بتواند ملتی گرد اورد؛
اما چه سود انگاه که همه چیز در هدایت عظمت است این شکوه بی داد گری باشد که مولد
اندیشه را پایمال کند و خود در بطن هدایت فرمان هدایت صادر کند چه غمگین است که علی
در برابر این طغیان سر به خویشتن فرو می کند و خویشتن را تنها با خویش همراه می بیند
محمد می خندد چرا که اندیشه به ثبوت خود می خندد و علی در گروی اندیشه تنها زندگی
را می بیند اری زهرا مولد عشق ازلی و ابدی اوست تا اندیشه پویا بماند و دیگر چه کس
است که همچو انان بر قهر اجتماع بتازد و عصیان بر نیستی های زندگی بگمارد ؟
تنهایی
تنهای ; تمام زندگی مرا در بر گرفت و او بود که همه چیز را به من اموخت عشق ; نفرت
و زندگی را و تمام ارزو های بچه گانه پر از امید را اما من در اشتیاق دیگری از او گریختم
و سالها گریختم و جز او هم چیزی نیافتم . با عشق دم زدم در نفرت شکستم و در زندگی روان
ساختم اما هرگز این یار با وفا را جدا ز خود ندیدم . مغرور بود و دوست داشتنی تنها کس که
همواره داشتمش و می باید که این چنین بگذرد روز گار من . اری غم بودم او بود ; شاد بودم
او بود و بعد زندگی او تنها همراه در سفر من است همچنان که از قبل با من بود چه کس بیش
از او مرا دوست دارد تا دوستش بدارم همچو تنهایی
و حکایت آخر از نا خوانده های دیگر :
آه چه کس نام تعمیدی و فضیلتی درست برای چنین اشتیاقی یافته است ؟ آن روزی که خود خواهی را
فضیلت ایثارمی نامد!!! وهمانگاه و براستی برای نخستین بار چنان افتاد که کلام او خود خواهی را
خجسته شمرد ;خود خواهی سالم و تندرستی را که از روانی نیرومند سر چشمه می گیرد از روانی نیرومند که تن والا از ان اوست;زیبا پیروزگر وتوان بخش تنی که در پیرامون او چیزها همه آیینه
داری می کنند .تنی نرم ووسوسه گر ;رقاصی که< روان خود کامه> کنایه ای از او و جان کلام در باره اوست . خود کامگی چنین تن ها و روانها خود فضیلت نام می دهد این خود کامگی خویشتن را
در میان کلام هایش در باره نیک وبد چنان در امان می دارد که گویی در بیشه ای مقدس مکان دارد او با نام های نیکبختیش هرچه را خوار شمردنی است از خود می راند از خود دور می کند تمامی ترسها را و می گوید بد یعنی ترس
در چشم او خوار است هر انکس که همواره نگران است و اه می کشد و زار می زند و نیز هرانکس
که از کمترین بهره نمی گذرد و نیز خوار می شمارد تمامی خرد اندوه خوار را زیرا براستی خردی نیز هست که در تاریکی می شکفد ;شبگون خردی که پیوسته آه می کشد <همه چیز باطل است>.
شکاکیت خجولانه نیز در نظرش پست است و نیز هر انکس که به جای دست و نگاه سوگند می طلبد
ونیز خرد بس بسیار شکاک زیرا که این راه و رسم روانهای ترسا است .
ونیز در نظرش پستر شمرده می شوند اماده به خدمتان ;سگوارانی که زود به پشت می خوابند یعنی فروتنان . باری خردی نیز هست که فروتن است و سگوار و دیندار و پیوسته خدمتگذار.
نزد او نفرت انگیز و دل بر هم زن است کسی که هرگز از خود دفاع نمی کند کسی که تفهای
زهراگین و نگاههای بد خواهانه را فرومی دهد آن بس بسیار شکیبا و با همه چیز در مدارا
و به همه چیز رضا که این راه ورسم بندگی است خواه در برابر خدایان و تیپهای خدایی بندگی کند
خواه در برابر بشر و آراه ابلهانه ای بشری ;این خود خواهی خجسته به هر گونه بندگی تف
می کند اری :
بد : او چنین می نامد آنچه را شکسته پشت است و بندگی شکسته وار و چشمهای چشمک زن
گرفتار ; دلهای فک وار (سگ ابی) و آن راه و رسم مزورانه ی تسلیم شدگی را که با دهان
باز ترسان بوسه برآستان می زند.
و دروغین خرد : نامی است که او به همه هوشمندی بردگان ;سپید مویان و خستگان می دهد
بوی÷ه به تمامی جنون شریرانه شوریده سر زیاده زیرک سبزوسیاه سر .
و اما دروغین خردمندان همه روحانیان اند و از جهان خسته گان و جان های که از جنس
زن وبرده اند .
آه که از دیر باز دربازی چه نیرنگ بازیها که با خود خواهی کرده اند! و درست همین نیرنگ
بازی با خود خواهی است که می بایست فضیلت باشد و فضیلت نامیده شود !
واز خود گذشته > همان چیزی است که این جبونان خسته از جهان و عنکبوتان یکتا پرست
به حق می خواهند که باشند اما بر ایشان همه ; فرا می رسد اکنون روز; دگرگونی ; شمشیر
داد; نیمروز بزرگ : انگاه بسی چیزها پدیدار خواهد شد !
و ان کس که من را مقدس خوانده است و خود خواهی را خجسته ; براستی او ان پیشگو
همچنین به زبان می راند انچه را که می داند : هان فرا می رسد .نزدیک است نیمروز بزرگ
هزاران بار بر اندیشه چگونه بودن اندیشیدم و هزاران نکته از هزاره ها برگزیدیدم اما هرگز در زمان نیاسوده بودم زیرا که تنها اوست که اثارش اصول یگانه زندگی است و انسان گذرگاه زمان .
واضح تر بگویم می خواهم تا به اخر اول تا انجا که ماده ای هست زندگی را بگشایم و بعد از ان ببینم رویای مبهمی را که چون دست یافتنش را در حال ممکن نیست در پرستش بجویم که هرچه پرستیدنی است دست نیافتنی است اری چه می دانست انسان قبل از این و چه می داند انسان حال از این و چه می داند انسان بعد از این.
اری مید انم که چه ساده می اندیشید و اسوده پاسخ می داد به هر انچه که در رویا هایش به کشف ان می پرداخت انسان قبل از این و چه سخت می یابد جوابهای این سوالات ابدی را انسان حال از این و چه گوارا تفسیر می کند انسان بعد از این.
اری او می گفت زمین محور عالم است و ما می گوییم محوری موجود نیست و ان چه می گوید؟
من نه با او کاری دارم و نه با ان من به وضوح میبینم که افکارم در تصور راهی ندارد جز این که در چهار چوب ساخته خود برای تفهیم بهتر از جهانی می گوید که مدتی پیش در هم امیحت و در انفجاری بزرگ چنان خودرا گسترانید که گویی همچنان در رفتن است لیکن در مرزهای ان و بعد ازان چه رخ داده است؟ این حقیقت موجود است که سرعت خروج غیر ماده از ماده پیشی گرفته است و دنیای ماده را هاله ای از غیر ماده پوشانده است اری بعد از ماده و در انتهای؛ ان ابتدای اغاز می گردد که بیشک با جهان کنونی در تفاوت است این ابتدا خود در انتهای ابدی بس دشوار می نماید که ابتدایی دیگر از دنیایی دیگر نباشد اما فضا چنان که عقل در تصور انرا می گنجاند دچار بی بعدی است و انچه که بعدی ندارد در مکان بی مفهوم است همچو تعریف نقطه در ریاضیات .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نیچه و من