مکانیسم کاهش جذب چربی در سرخ کردن عمقی مواد غذایی
در سال های اخیر پیشرفت روز افزون علوم ورزشی بسیار چشمگیر بوده و آمادگی جسمانی نیز به عنوان بخش مهمی از این علوم از تنوع، تحول و توسعه برخوردار بوده است. با بررسی دقیق ورزش های مختلف در می یابیم در بیشتر آنها می توان مهارت ها و حرکت های را مشاهده کرد که نیاز مبرمی به آمادگی بدنی، ترکیب قدرت و سرعت (توان انفجاری) دارند. برای مثال شوت جفت در بسکتبال، پرش های عمودی در والیبال و حرکت های جهشی در دو میدانی نیازمند تقویت عوامل یاد شده هستند. تمرینات ورزشی اصولاً موجب افزایش توانایی حرکتی انسان می شوند. سرعت و قدرت پرش بدون شک از عوامل مهم و موثر در بسیاری از مهارت های ورزشی اند. برای اجرای یک مهارت ورزشی که به مقدار بالایی از قدرت نیاز دارد، عضلات موافق و همکار باید به طور مطلوب فعال شوند. از طرف دیگر، عضلاتی که خلاف جهت حرکت هستند و عضلات مخالف نامیده می شوند نیز باید به طور نسبی مهار شوند(William 2001). در نتیجه وقتی یک برنامه تمرین قدرتی برای ورزشکار پایه ریزی می شود، بخشی از افزایش اولیه در قدرت به سبب سازگاری در سیستم عصبی است که هماهنگی عضلات فعال را بهتر می کند (Ozmun, 1994). پرش عمودی به عنوان یک عامل پیش بینی کننده موفقیت در حرکات ورزشی انفجاری به کار گرفته می شود (kevin, 1999). در اثر تمرینات ورزشی، اجرای مهارت پایه به تدریج بهبود می یابد و فرد با بکارگیری اصول مکانیکی حرکت و افزایش قدرت، سرعت و در نتیجه توانایی تولید نیرو، اجرای خود را به سطح بهینه نزدیک می سازد (هی وارد. یووان اچ،1383). آمادگی جسمانی به دو بخش آمادگی جسمانی مرتبط با سلامتی و آمادگی جسمانی مرتبط با مهارت تقسیم بندی می شود. آمادگی جسمانی مرتبط با سلامت خود به چهار جزء استقامت قلبی-عروقی، قدرت و استقامت عضلانی، انعطاف پذیری و ترکیب بدنی تقسیم می شود. استقامت و قدرت و انعطاف پذیری عضلانی از اجزای آمادگی جسمانی بوده که برای عملکرد و اجرای مناسب فعالیت های روزانه مانند نشستن، راه رفتن، دویدن، برداشتن و حمل کردن اجسام و انجام کارهای روزمره و حتی لذت بردن از فعالیت های تفریحی، حیاتی است. اگرچه معمولاً سهم انعطاف بدنی در آمادگی کلی بدن و حفظ تندرستی چندان مورد توجه قرار نگرفته است ولی بسیاری از متخصصین طب ورزشی معتقدند که درصد بالایی از مشکلات اسکلتی عضلانی و آسیب های ناشی از آن به واسطه کمبود انعطاف بدنی می باشد. در افراد غیرفعالی که عادت به زندگی کم تحرک دارند، عضلات و تاندون هایشان کوتاه و غیر منعطف می شوند (ذوالاکتاف، 1383). دانستن اینکه کدام روش کششی، در چه وضعیتی و با چه مدت زمان کشش، نتیجه مطلوب تری در کسب انعطاف پذیری می دهد، امروزه تحقیقات وسیعی را به خود اختصاص می دهد. در این تحقیق سعی شده است تا تاثیرات کشش های ایستا، پویا و تسهیل عصبی عضلانی گیرنده های عمقی(PNF) بر عملکرد پرش عمودی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. امید است که نتایج این تحقیق بتواند در توسعه و بهبود عملکرد پرش عمودی در میان افراد جامعه و ورزشکاران تاثیر بسزایی داشته باشد.
بیان مسئله:
تمامی ورزشکاران، اعم از ورزشکاران تفریحی و رقابتی، برای آماده کردن بدن جهت انجام فعالیت های جسمانی شدید اساسا از تمرینات آماده سازی مانند گرم کردن استفاده می کنند (Bishop2003,Bracko2002). عموماً برای تمامی ورزشها و کلیه سطوح رقابتی، چند دقیقه فعالیت بدنی سبک که با تمرینات کششی دنبال می شود، توصیه می شود (Smith1994 ,Calder2003). عقیده بر این است که کشش، عملکرد را بهبود بخشیده، آسیب را کاهش داده و روش موثری است برای توسعه انعطاف پذیری و تسکین و تخفیف کوفتگی عضلانی (Bandy1997,High1989,Norris1999). با وجود این، برخی از تحقیقات اخیر نشان داده اند که انجام کشش پیش از حرکات ورزشی و رقابتی تاثیر مخربی بر عملکرد و اجرا دارد (Church2001,Nelson2001,Unick2005). از آنجایی که نشان داده شده است که کششهای ایستای انجام شده قبل از تمرین، تاثیر منفی بر عملکرد بیشینه عضلانی دارد (Cornwell2001,Fowles2000,Knudson1999,Nelsen2001)، بر این اساس برخی از محققین انجام تمرینات کششی را قبل از ورزشهایی که نیازمند قدرت یا توان بیشینه است مانند ژیمناستیک (McNeal2003)، دوهای سرعت (Fletcher2004) و پرش ها (Church2001,Young2001). با وجود این به نظر می رسد که این پیشنهادات، بسیار خام و غیرجامع هستند چون تحقیقات اندکی تاثیرات حاد کششهای پویا و PNF را بر عملکرد بیشینه عضلانی بررسی نموده اند. از طرف دیگر هیچ تحقیق منتشر شده ای در دسترس نیست که تاثیرات ترکیبی کششهای ایستا، پویا و PNF را یکجا بر عملکرد ورزشی مورد مطالعه قرار داده باشد. فاضل کلخوران (1373) تحقیقی را تحت عنوان بررسی و مقایسه دو روش کششی ایستا و یکی از تکنیک های PNF (روش انقباض-استراحت)، بر عضلات همسترینگ که بر روی دانشجویان پسر انجام داد پس از 16 جلسه تمرینی حاکی از آن بود که روش کششی ایستا و روش کششی PNF در انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و دامنه حرکتی مفصل ران تاثیر معنی داری داشته و در خصوص مقایسه پیشرفت در روش کشش ایستا و PNF تفاوت معنی داری مشاهده نشد. کشش ایستا با توجه به اینکه گفته می شود می تواند با افزایش دامنه حرکت موجب کاهش خطر آسیب عضلانی شود همواره به عنوان بخشی از برنامه گرم کردن قبل از تمرین و مسابقه توسط بسیاری از ورزشکاران استفاده می شود (Young, 2000). با این حال اخیرا در بسیاری از مطالعات نیز بیان شده است که کشش ایستا برای گروه های عضلانی مختلف قبل از فعالیت های که به قدرت بیشینه نیاز دارند اثر منفی بر عملکرد عضلانی دارد (Cramer, 2004). برای مثال کوکونن وهمکاران (1998) کاهش معناداری را در قدرت یک تکرار بیشینه در دو حرکت فلکشن و اکستنشن زانو بعد از کشش ایستای عضلات درگیر در این حرکات نشان داد (Kokkonen, 1998). فولز و همکاران (2000) نیز دریافتند که حداکثر انقباض ارادی و فعالیت عصبی عضله سه سر بازویی بلافاصله بعد از کشش ایستا مختل می شود (53). همچنین، کورنول و همکاران (2002) گزارش کردند که ارتفاع پرش عمودی بعد از کشش ایستای غیرفعال عضله نعلی، کاهش می یابد (70). بنابراین، این محققان پیشنهاد کردند، ورزشکاران نباید قبل از فعالیت هایی که به قدرت عضلانی و برون ده توان عضلانی زیادی نیاز دارند، از کشش ایستا استفاده کنند. به طور کلی، پیشنهاد شده است که مدت کشش ایستا برای هر گروه عضلانی در برنامه گرم کردن 15 تا 30 ثانیه باشد (71). با وجود این، مدت کشش ایستای مورد استفاده در مطالعات قبلی که تاثیرات منفی کشش ایستا بر عملکرد عضلانی را گزارش کرده اند (71)، طولانی تر از آنچه ورزشکاران در برنامه گرم کردن خود قبل از تمرین و مسابقه استفاده می کنند، بوده است. برخی از مطالعات پیشین همچنین نشان داده اند که روش کششی PNF افزایش بیشتری را در دامنه حرکتی نسبت به کشش ایستا و پویا ایجاد می کند (14)، اگرچه برخی از مزایای استفاده از روش های کششی PNF مشخص شده است، اما کارایی بیشتر انواع کشش ها در تحقیقات هنوز مورد سوال است (14). تمرین کششی به شیوه تسهیل عصبی عضلانی از طریق گیرنده های عمقی (PNF) به دلیل ترکیب مراحل انقباض ایستای ارادی بیشینه و کشش غیرفعال علاوه بر توسعه انعطاف پذیری مفاصل و دامنه کشش عضلات، می تواند باعث افزایش قدرت و استقامت عضلانی بشود (Corbin, 2010). نتایج مطالعات قبلی نشان داده اند که اجرای تمرینات کششی PNF نسبت به دیگر روش های کششی ایستا و پویا تاثیر بیشتر بر توسعه قدرت و انعطاف پذیری عضلات همسترینگ داشته (Feland, 2004). اضافه بر این، تحقیقات محدود انجام شده در زمینه تاثیرات کششهای پویا و PNF، نتایج ضد و نقیضی را به دست آورده اند. به عنوان مثال، Unick و همکاران (2005)، بدنبال انجام کششهای پویا و بالستیک، کاهش معناداری را در عملکرد پرش سقوطی یا پرش با نشست را در زنان تمرین دیده مشاهده ننمودند. در مقابل، Nelson و Kokkonen (2001)، دریافتند که قدرت بیشینه در طی فلکشن و اکستنشن زانو، پس از انجام کششهای بالستیک بطور اساسی کاهش می یابد. Church و همکاران (2001)، معلوم نمودند که کششهای PNF ارتفاع پرش با نشست را کاهش می دهند در حالی که Young و Elliott (2001) بدنبال انجام کششهای PNF حداقل کاهش در ارتفاع پرش ایستا و تولید انفجاری نیرو را گزارش نمودند. بنابراین، اظهار شده است که تحقیقات بیشتری لازم است تا تاثیرات روشهای متفاوت کشش بر عملکرد ورزشی ورزشکاران تعیین شود (Bradley2007) انعطاف پذیری و قدرت از اجزای آمادگی جسمانی بوده که همواره مورد توجه قهرمانان ورزشی است. شیوه های تمرینی که بتواند به تقویت همزمان این اجزا کمک کنند مورد توجه محققان بوده و در این راستا به تاثیرات انواع کشش ها اعم از کشش ایستا، پویا و PNF بر روی این اجزا پرداخته شده است. برخی از پژوهشها توجه خود را به انعطاف پذیری عضلات همسترینگ و مهم ترین روش برای پیشرفت آن معطوف داشته اند. نتایج برخی از تحقیقات نشان می دهند تمرینات کششی PNF موثرتر از کشش ایستا هستند (ذوالاکتاف، 1383) در مقابل گروهی دیگر از محققان گزارش کردند، تمرینهای کششی ایستا و PNF به یک اندازه بر میزان پیشرفت انعطاف پذیری تاثیر دارند (ذوالاکتاف، 1383). همچنین در بعضی از بررسی های انجام شده تفاوت معنی داری در تاثیر روش کشش PNF، ایستا و پویا بر انعطاف پذیری مشاهده نشده است (کلخوران، 1373، راغی 1381). ولی بر روی قدرت تاثیر معنی داری مشاهده کرده اند (صداقتی، 1376). با توجه به اینکه تحقیقات اندکی نیز در داخل کشور در زمینه تاثیرات کششهای مختلف بر عملکردهای مختلف ورزشی انجام شده است، و کمتر تحقیقی تاثیرات سه روش کششی را بر عملکردهای قدرتی و توانی بیشینه مورد مطالعه قرار داده است، این تحقیق بر آن است که تاثیرات سه روش کششی ایستا، پویا و PNF را بر عملکرد در پرش عمودی مورد بررسی قرار دهد.
ضرورت و اهمیت تحقیق:
چکیده:
روش های موجود برای تعیین عمق دریا و اقیانوس با استفاده از تصاویر سنجش از دور مربوط به امواج نزدیک ساحل تنها اطلاعات بزرگی عدد موج (K=2π/L)را استخراج می کند،این روش ها تغییرات مکانی در جهت موج θ که می تواند اطلاعاتی در مورد شیب عمق سنجی فراهم کند را نادیده می گیرند. این روش ها همچنین نیازمند اطلاعات دوره موج می باشند ،بتابراین تنها وقتی که سری زمانی تصویرسازی موجود باشد قابل استفاده می باشند. در این مقاله الگوریتمی که تغییرات در جهت امواج منعکس شده را بر اساس وضعیت عدد موج غیرچرخشی برای تعیین شیب و هندسه اعماق استفاده می کند ، ارائه می دهیم. وابستگی عمق به صراحت از رابطه پراکندگی خطی معرفی شده است. شکل نهایی مدل از طول موج مستقل بوده به طوری که تمام اندازه گیری های ورودی مورد نیاز را می توان از یک تصویر هوایی گرفته شده از هواپیما، وسیله نقلیه های هوایی بدون سرنشین و یا ماهواره تهیه کرد . سه روش مختلف برای استخراج عدد موج و زاویه از تصاویر مورد آزمایش قرار گرفتند که دو روش بر اساس شیب فضایی فاز موج و یک روش بر اساس زمان سفر یکپارچه بین نقاط نمونه (یک روش توموگرافی) بودند. تست مصنوعی با استفاده از امواج تک رنگ و دورنگ، با و بدون نویزصورت گرفت و نشان داد در حالی که هر سه روش تحت شرایط ایده آل موج خوب کار می کنند، اما روش شیب بیش از حد به نقص داده ها حساس می باشد. روش توموگرافی اندازه گیری های موج قوی تری به همراه داشته و مناطق قیر قابل استفاده را با اطمینان بیشتری محدود میکند. تست های بیشتر از این روش با استفاده از امواج تک رنگ بر سه عمق سنج مصنوعی با افزایش پیچیدگی نشان دهنده بایاس متوسط 0.01 متر و میانگین خطای متوسط 0.17 متر بود. با وجود اینکه این مدل همیشه قابل اجرا نیست، اما یک فرم جایگزین تخمین عمق دریا و اقیانوس را برای هنگامی که اطلاعات در آن بازه زمانی در دسترس نیست ،ارائه می دهد.