فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تخقیق جوانان و رسانه ها

اختصاصی از فی لوو تخقیق جوانان و رسانه ها دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تخقیق جوانان و رسانه ها


تخقیق جوانان و رسانه ها

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:25

فهرست:
 

جوانان و رسانه ها

رسانه های ارتباطی چه تاثیری در نگرش و ارزشهای جوانان دارند؟

دکتر محمد سعید ذکایی، استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی، 39 ساله است و مدرک دکترا و پسادکترای خود را در «جامعه‌شناسی نسلها» از دانشگاه شفیلد انگلستان دریافت کرده است. وی به طور خاص به مطالعات جوانان (جامعه‌شناسی جوانان، ارزشها و نگرشهای جوانان، اوقات فراغت جوانان و...) علاقمند است و مقالات مختلفی را هم به مجلات علمی کشور ارائه کرده است. آخرین مقاله او با عنوان «جوانان و فراغت مجازی» در شماره اخیر «فصلنامه مطالعات جوانان» به چاپ رسیده است. موضوع گفتگوی ما با دکتر ذکایی، تاثیرات متقابل رسانه‌ها و جوانان، نگرشهای جدید درباره تاثیرات متقابل رسانه‌ها و جوانان، نگرش‌های جدید در تاثیرات رسانه‌های نوین (اینترنت)، نقش جوانان در جامعه اطلاعاتی و... است که متن کامل آن را می‌خوانید:رسانه‌ها و تکنولوژیهای جدید

 


دانلود با لینک مستقیم


تخقیق جوانان و رسانه ها

دانلود مقاله بررسی عوامل موثر بر دین گریزی در جوانان

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله بررسی عوامل موثر بر دین گریزی در جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

چکیده
پدیده دین گریزی یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدی جدی برای نسل جوان محسوب می شود. این پدیده نامیمون مشکل امروز یا دیروز بشر نیست، بلکه سابقه دیرینه دارد و همواره جوامع بشری با آن دست به گریبان بوده اند. دین گریزی در سده های اخیر، بویژه در قرن بیستم بخش عظیمی از شرق به غرب عالم را فراگرفت و مکتب های فلسفی الحادی گوناگونی مانند «کمونیسم»، «لیبرالیسم» و «سکولاریسم» در غرب ظهور پیدا کرده است. در این مقاله سعی بر آن شده است تا با استفاده از منابع اسلامی و با تاکید بر کتاب علل گرایش به مادی گری از شهید مطهری به تعریف از دین گریزی، نظریات مربوط به پیدایش دین، علل و عوامل جامعه شناختی و روانشناختی موثر بر آن و در نهایت راهکار هایی را در جهت جلوگیری از دین گریزی ارائه داده شود.

 

 

 

طرح مساله

 

فرار از بندگى خداى سبحان یا دین گریزی از جمله مسائل مهمى است که بشریت از آغاز آفرینش با آن دست به گریبان بوده است. انسان داراى دو بعد فردى و جمعى است. بُعد فردى انسان در علم روان شناسى و بُعد جمعى زندگى وى در جامعه شناسى مورد بررسى قرار مى گیرد. بر اساس آنچه از «آیات قرآن»( فاطر: 25 / انعام: 123و124) به دست مى آید، دین گریزى به اشکال گوناگون، در میان همه ملت ها وجود داشته و پدیده اى نوظهور و مختص به قرن هاى اخیر نیست. به همین دلیل، دین گریزى یک «پدیده اجتماعى و روانشناختی» است و مثل دیگر پدیده هاى اجتماعى و روانشناختی، کیفیت پیدایش، تحوّل، نتایج و پیامدهاى آن مورد مطالعه قرار مى گیرند. روشن است که در این بین، توجه به یک عامل خاص، ناشى از عدم توجه به ابعاد دیگر این پدیده است. بنابراین، بروز چنین پدیده اى ممکن است عوامل زیادى داشته باشد که مى توان با نگرش جامعه شناختى و روانشناختی، آن ها را از قرآن و کتابهای شهید مطهری استخراج کرد و تحلیل خاص قرآن و شهید مطهری را در این زمینه به دست آورد. به دلیل آن که شخصیت انسان در اجتماع شکل مى گیرد و ارزش ها، گرایش ها، عقاید، عادات و رفتار، تشکیل دهنده شخصیت او به شمار مى آیند، عواملى در تکوین این شخصیت تأثیرگذارند که جامعه شناسان از آن ها به «عوامل مؤثر در اجتماعى شدن انسان» ذکر کرده اند که عبارتند از: خانواده، مدرسه، همسالان، رسانه هاى جمعى، مسجد، تماس با دوستان و همکاران، گروه هاى مرجع، گروه هاى همدرد، صمیمى و ... (بروس کوئن، ص 110).
اکنون این سؤال مطرح است که چرا انسانی که ذاتاً مشتاق دین است و فطرت او با عناصر درون دینی ارتباط تکوینی و ماهوی دارد، به دین گریزی روی آورده و به این پدیده شوم دامن می زند، و چرا این موضوع در جوانان شیوع و نمود بیشتری یافته است؟
بدون تردید در ذات دین هیچ عنصر دین گریزانه ای وجود ندارد. اگر انسان ها به دریافت دینی نایل آیند، در هیچ رتبه ای، از دین نمی گریزند، علاوه براین عقل و عشق که دو رکن اساسی در حیات انسانی محسوب می شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در این دو حوزه و براساس این دو معیار رخ می دهند، هردو در درون دین وجود دارد و دین با هر دو گروه باقی مانده است. دین هم ذهن انسان را تغذیه می کند و هم دل آدمی را حیات و حرکت و نشاط می بخشد.
بنابراین پدیده دین گریزی به عنوان یک پدیده اجتماعی، عینی و رفتاری، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست، بلکه علت یا علل دین گریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزه های دینی باید جست و جو کرد. بی شک عوامل متعددی مانند ناهنجاری های اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و روانی زمینه گریز جوانان از دین را فراهم می نماید.
پدیده دین گریزی یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی، دینداران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدی جدی برای نسل جوان محسوب می شود. دین گریزی در سده های اخیر، بویژه در قرن بیستم بخش عظیمی از شرق به غرب عالم را فراگرفت و مکتب های فلسفی الحادی گوناگونی مانند کمونیسم مولود آن هستند.
اگرچه در تعریف «دین» بین اندیشمندان اختلاف نظرهاى فراوانى وجود دارد، ولى «دین یعنى شیوه رفتار صحیح انسانى، آن گونه که خدا مى خواهد.» از منظر قرآنى، کسى دیندار است که اعمال و رفتار او موجب رضایت خداى سبحان شود. به همین دلیل، دین گریزى یعنى عدم اعتقاد، پذیرش و اطاعت نسبت به هر آنچه خداى سبحان توسط انبیا(علیهم السلام) و ائمّه اطهار(علیهم السلام) براى جامعه بشرى نازل کرده است.
اگر دین در جوابگوئی به انتظارات جامعة پیروانش عاجز باشد و نتواند احتیاجات دینی آن‌ها را برآورده سازد طبیعی است که نیازمندان به دین سراغ دین دیگر، یا مکتب و تفکری که بتواند جای خالی دین را پر کند خواهند رفت. بنابراین اگر هر دینی انتظارات و نیازهای پیروانش را آنگونه که باید، نتواند برآورده سازد و یا اگر نتواند آنچه را که ادّعای انجام آن را دارد به انجام رساند مسلماً هر پیرو عاقلی سر از پیروی آن دینی بر خواهد تافت. عمده‌ترین راز نسخ ادیان منسوخ و افول مکاتب و مذاهب شکست خورده را باید در همین عامل جستجو کرد و راز ماندگاری دین نیز در همین موضوع است. شهید مطهری می‌فرماید: «القسر لایدوم، اگر در قرآن این خصلتی که واجد آن است نمی‌بود، اگر قرآن نیازهای بشر را برنمی‌آورد، همان نیم قرن اوّل از بین رفته بود. اوضاع سیاسی و اقتصادی که عوض شد و دگرگونی فوق‌العاده پیدا کرد باید از قرآن هم اثری نباشد اینقدر طبقاتی بالا بودند پائین رفتند طبقاتی پائین بودند بالا آمدند نظاماتی تغییر کرد، نژادهایی از بین رفت نژادهایی روی کار آمد آن قدرت رفت این قدرت آمد هزاران جریان شد ولی قرآن خودش باقی ماند نه اینکه مثل یک امر بی‌حقیقت، یک نیروی خارجی او را نگه داشته باشد نیروی قرآن همان حقیقت قرآن است همان انطباقش با نیازهای بشر است آن خصلت نیاز برآوری است»(ویژه نامه مطهری). استاد شهد این مطلب را با استدلال به این منطق قرآنی اثبات می‌نماید که می‌فرماید: «کذلک یضرب الحق بالباطل وامّا الزَّبد فیذهب جفاءً وامّا ماینفع الناس فیمکث فی الارض»(رعدآیه 17). قرآن حق را به آب تشبیه کرده و باطل را به کف‌های روی آب، که کف‌ها از بین می‌رود و آنچه سودمند است باقی می‌ماند. پس حق و قرآن و دین چون سودمند است و برآورندة نیاز مردم است باقی می‌ماند.
قرآن مجید بر همین مبنا استدلال کرد، و مدعی است که دین کامل، اسلام است: «الیوم اکملت لکم دینکم واتممت علیکم نعمتی ورضیتُ لکم الاسلام دیناً»(مائده آیه3).امروز دین شما را کامل گردانیدم و نعمت را بر شما تمام نمودن و اسلام را برای شما بعنوان دین انتخاب کردم که «انّ‌الدین عندالله الاسلام» [4] قرآن مدّعی است که؛ در قرآن همة آنچه مردم به آن نیاز دارند موجود می‌باشد: «ونزّلنا علیک الکتاب تبیاناً لکل شیءٍ» [5] قرآن را بر تو نازل کردیم که برای هر چیزی روشنگر و بیان کننده است.
راز پویائی، ماندگاری، بالندگی و شکوه اسلام و تمدن اسلامی را بعد از هزار سال را باید در همان حقیقت کامل و بی‌نقص بودن دین ارزیابی کرد.
به علّت اهمیّت همین موضوع در گریز دادن مردم از دین است که دشمنان و مخالفان دین به شکل‌ها و روش‌های گوناگون سعی در القای شبهة عدم کامل و جوابگو بودن دین را دارند.
گاه از عدم توانائی فقه اسلامی در ادارة اجتماعی کنونی سخن می‌گویند و گاه از ناتوانی کل دین برای حلّ معضلات بشر حرف می‌زنند زمانی قرآنی را قدیمی و مخصوص زمان خود و فقط جوابگوی نیازهای عصر نزول می‌دانند و گاه از جدایی دین و سیاست و عدم وجود قدرت سیاسی در دین اطالة کلام می‌دهند و سعی می‌کنند با جلوه و تزئینات ادبی و نشان دادن کثرت همفکران خود، جوانان پاک دل را مرعوب خود سازند و هدف اکثر شبهات مطرح شده، ایجاد تزلزل در اعتقاد به جوابگوئی و کامل بودن دین برای حل مسائل بشر، در راه رسیدن به خوشبختی و ایجاد عدالت کامل است که دین داعیة رهبری آن‌ها را دارد.
نمونة چنین مطالبی را در ادیان مختلفی می‌توان پیدا کرد. دین مسیحیت بعنوان یکی از بزرگترین ادیان جهان بخاطر نارسائی مفاهیم الهی‌اش باعث تردید و خروج بسیاری از پیروانش از حیطة دین‌داری گشته است.
شهید مطهری(ره) در کتاب علل مادیگرائی می‌نویسد: کلیسا چه از نظر مفاهیم نارسایی که در الهیّات عرضه داشت و چه از نظر رفتار غیر انسانی‌اش با تودة مردم، خصوصاً طبقة دانشمند و آزاد فکران، از علل عمدة گرایش جهان مسیحی و بطور غیر مستقیم– جهان غیر مسیحی به مادّیگری است(مطهری، 1366).
در قرون وسطی که مسأله خدا به دست کشیش‌ها افتاد یک سلسله مفاهیم کودکانه و نارسا دربارة خدا بوجود آمد که به هیچ وجه با حقیقت وفق نمی‌داد و طبعاً افراد با هوش و روشنفکر را نه تنها قانع نمی‌کرد، بلکه متنفّر می‌ساخت و بر ضد مکتب الهی برمی‌انگیخت(همان).
کلیسا به خدا تصویر انسانی داد و خدا را در قالب بشری به افراد معرّفی نموده افراد تحت تأثیر نفوذ مذهبی کلیسا، از کوکی خدا را با همین قالب‌های انسانی و مادی تلقی کردند و پس از رشد علمی دریافتند که این مطلب با موازین علمی واقعی و عقلی صحیح سازگار نیست(همان).
و از طرف دیگر تودة مردم طبعاً این مقدار قدرت نقادی ندارند که فکر کنند ممکن است مسائل مربوط کلیسائی با مقیاس‌های علمی تطبیق نمی‌کند. مطلب را از اساس انکار کردند»(همان).
استاد شهید از آقای والتر اُسکار لندبرگ مطلبی را نقل می‌کند که قسمتی از آن چنین است:
«فکر انسان همیشه تحت تأثیر توهّمات قرار دارد ... در خانواده‌های مسیحی اغلب اطفال در اوائل عمر بوجود خدایی شبیه انسان ایمان می‌آورند، مثل اینکه بشر به شکل خدا آفریده شده است این افراد هنگامی که وارد محیط علمی می‌شوند و به فرا گرفتن و تمرین مسائل علمی اشتغال می‌ورزند، این مفهوم انسانگونه و ضعیف از خدا نمی‌تواند با دلائل منطقی و مفاهیم علمی جور دربیاید و بالنتیجه بعد از مدّتی که امید هرگونه سازش از بین می‌رود، مفهوم خدا نیز بکلّی متروک و از صحنة فکر خارج می‌شود. علّت مهم این کار آن است که دلایل منطقی و تعریفات علمی، وجدانیات یا معتقدات پیشین این افراد را عوض نمی‌کند و احساس اینکه در ایمان به خدا قبلاً اشتباه شده و همچنین عوامل دیگر روانی باعث می‌شوند که شخص از نارسایی این مفهوم بیمناک شود و از خداشناسی اعراض و انصراف حاصل کند.»(اثبات و جود خدا)استاد مطهری(ره) از فلاماریون از کتاب «خدا و طبیعت» نقل کرده می‌گوید: «کلیسا به این شکل خدا را معرّفی کرد که در چشم راستش تا چشم چپش، شش هزار فرسخ فاصله دارد».
بدیهی است افرادی که از دانش بهره‌ای داشته باشند ولو بسیار مختصر به چنین موجودی نمی‌توانند معتقدند شوند. استاد در ادامه به برداشت غلط «اگوست کنت» از خدا می‌پردازد که «طبق تعالیم مسیحیت خدا را پدر طبیعت می‌داند و تنها علل مجهوله را از آن خدا می‌داند و می‌گوید: در علم پدر طبیعت و کائنات را از شغل خود منفصل کرد و او را به محل انزوا سوق داد و در حالی که از خدمات موقت او اظهار قدردانی می‌کرد، او را تا سرحد عظمتش هدایت نمود». شهید مطهری از گفته اگوست کنت چنین نتیجه می‌گیرد: «در مجموع گفتة اگوست کنت نشان می‌دهد که خدا در نظر او یعنی چیزی مانند جزء از جهان و عاملی در عرض سایر عوامل جهان، ولی عاملی مجهول و مرموز، از طرف دیگر پدیده‌های جهان نیز به دو قسم است. معلول و مجهول، هر پدیدة مجهولی را باید به آن عامل مرموز و مجهول نسبت داد. طبعاً هرچه پدیده‌ها در اثر علم، مکشوف و معلوم می‌گردند از حوزة تأثیر آن عامل مجهول کاسته می‌گردد.
این طرز تفکر، تفکر او تنها نبوده است. تفکر محیط و عصر و زمان او بوده است.»(مجموعه آثار شهید مطهری).آنچه نقل شد تنها یک نمونه از این مفاهیم نارسا بود، پس عرضه مطالب غیر قابل پذیرش برای عقل انسانی از علل دین‌گریزی است. استاد شهید نارسائی مفاهیم فلسفی غرب را نیز از بزرگترین عوامل دین‌گریزی اندیشمندان غرب می‌داند که بخاطر عدم حلّ مسأله واجب الوجود دین را کنار گذاشته‌اند.
نتیجه اینکه به هر طریقی اگر کسی متوجه شود یا گمان کند و لو به غلط، که این دین کامل نیست و ناقص است و جوابگوی تمام نیازهائی که یک دین باید پاسخگو باشد نیست کم‌کم از آن دینی فاصله خواهد گرفت و این از اصلی‌ترین پایه‌های دین‌گریزی است که دشمن با ایجاد شبهه و القای تفکرات تزلزل‌آور سعی کند این اعتقاد را خدشه‌دار کرده و پیروان را از دین گریزان سازد. پس القای نارسائی و ناکارآمدی دین و تهی بودن دین از سیاست و جدائی دین و سیاست می‌تواند علت دین‌گریزی برخی از جوانان گردد.

 

نظریات درباره علل پیدایش دین
زمانی گفته می شده که دین زاییده ی ترس است، بشر از طبیعت می ترسیده، و نتیجه ی ترس پیدایش فکر دین در سر مردم شده است. یکی از حکمای قدیم روم به نام «لوکرتیوس» گفته است: « نخستین پدر خدایان ترس است».( مطهری، 1374)
برخی علت پیدایش دین را جهل و نادانی بشر می دانند و معتقدند که بشر می خواسته حوادث جهان را تعلیل کند و برایشان علت ذکر کند و چون علت ها را نمی شناخته، علت ماوراء طبیعی برای حوادث فرض کرده است(همان).
بعضی دیگر گفته اند علاقه بشر به نظم و عدالت او را به سوی دین کشانده است و وقتی در دنیا ازطرف طبیعت یا اجتماع بی عدالتی می بیند، برای تسکین آلام درونی خویش دین را می جوید.
صاحبان فرضیه های فوق گفته اند: علم را توسعه بدهید، دین ازمیان می رود؛ عالم شدن مساوی است با بی دین شدن(همان).
مارکسیستها دین را وسیله ای می دانند برای کسب امتیاز در جامعه های طبقاتی.آنها گفتند بشر در ابتدا، زندگی اشتراکی داشتند؛ زمانیکه زندگی ابتدایی و قبیله ای بوده است، در آن زمان اساساً دینی وجود نداشته؛ به علل خاصی مالکیت پیدا می شود،جامعه طبقاتی بوجود می آید، فئودالیسم به وجود می آید، بعد از فئودالیسم کاپیتالیسم پیدا می شود، طبقه حاکم و محکوم بوجود می آید؛ بالاخره در جامعه فئودالیستی و کاپیتالیستی طبقه حاکم برای حفظ منافعش دین را اختراع می کند تا طبقه محکوم در مقابل او قیام نکند؛ دین وسیله ایست برای طبقه مظلوم از طرف طبقه ظالم(همان).
در فرضیه های دیگر گفته شده علم چاره کننده دین است؛ اگر علم بیاید دین از میان می رود. اینها بعد ازاینکه دیدند علم آمد و دین باقی ماند و دیدند دانشمندان طراز اولی همچون پاستور در برابر دین زانو زدند، گفتند علم چاره کننده دین نیست، مولود جهل و ترس نیز نیست، مولود علاقه فطری انسان به نظم و عدالت هم نیست، دین اختراع طبقه حاکم دربرابر طبقه محکوم است. تا وقتی که جامعه طبقاتی وجود دارد حتی اگر علم به عرش هم برسد باز دین هست؛ پس جامعه اشتراکی بوجود آورید، طبقات را که ازمیان ببرید دین هم خود به خود ازمیان خواهد رفت؛ دین ابزاریست که طبقه حاکم نصب کرده است، وقتی خود آن طبقه ازبین برود ابزار کارش نیز ازبین خواهد رفت یعنی با برقراری مساوات کامل دین ازمیان خواهد رفت(همان).
این فرضیه نیز نتوانست در دنیا جایی برای خود باز کند زیرا ازطرفی در همان دوران اشتراک اولیه و پیش از پیدایش جامعه های طبقاتی هم دین بوده است و پرستش وجود داشته؛ و از طرف دیگر این توجیه و تفسیر با واقعیت تاریخ تطبیق ندارد و حتی تاریخ خلاف آن را نشان می دهد؛ دین همیشه از میان طبقات ضعیف و محکوم ظهور کرده است و رهبران دینی اشخاصی چون موسی بوده اند با گروهی زیردست و بیچاره در مقابل قومی حاکم و مسلط یعنی فرعون و فرعونیان.
نظریه فروید:
دین نه ناشی از ترس است، نه از جهل است، نه عکس العمل در مقابل بی نظمی هاست و نه عاملی است در راه کسب امتیازات طبقاتی.او همان طور که همه حوادث اجتماع را با غریزه جنسی تحلیل و توجیه می کرد، خواست دین را هم از این راه توجیه کند و نتیجتاً گفت: بشر در اجتماع از نظر جنسی محرومیت هایی پیدا می کند که موجب می شود غریزه عقب رانده شده و به شعور ناخودآگاه برود. وقتی آنجا رفت قیود اجتماعی جلویش را می گیرد که بیرون نیاید، در آنصورت این محرومیت ها از راهها و به شکل های دیگری بروز می کند که یکی از آنها دین است.وی ریشه دین و اخلاق را تمایلات جنسی می دانست.اما طولی نکشید که فروید خود از گفته خویش پشیمان شد شاگردانش نیز ازاو نپذیرفتند و در اینجا بود که نظریه فطری بودن دین پیدا شد(همان).

 

نظریه فطری بودن دین
در مورد فطری بودن دین دانشمندان زیادی نظر داده اند. یونگ، روان شناس معروف جهانی می گوید: تراوش دین از نهاد ناخودآگاه بشر طبق دیدگاه فروید درست است ولی اینکه عناصر روان ناخودآگاه بشر منحصر به تمایلات جنسی ای که به شعور باطن گریخته اند می باشد بی اساس است.انسان یک روان ناخودآگاه فطری و طبیعی دارد. روان ناخودآگاه جزء سرشت بشر است ، عناصر رانده شده بدان جا میروند و به آن ملحق می شوند؛ دین جزء اموری است که در روان ناخودآگاه بشر به طور فطری و طبیعی وجود دارد(مطهری، 1374).
روان شناس و فیلسوف معروف امریکایی «ویلیام جیمز» میگوید:
«درست است که سرچشمه بسیاری از امیال درونی ما امور مادی طبیعی است، ولی بسیاری از آنها هم از دنیایی ماورای این دنیا سرچشمه می گیرد.»
او همچنین می گوید:
«دلیل اینکه اصولاً بسیاری از کارهای بشر با حساب های مادی جور در نمی آید همین است. »
می گوید: «من در هر امر(مذهبی) همیشه نوعی وقار و صمیمیت ، وجد و لطف، محبت و ایثار می بینم.حالات روانی- مذهبی خواصی دارد که آن خواص با هیچ حالت از حالات بشر تطبیق نمی کند. »
می گوید:
«به همان دلیل که یک سلسله غرایز مادی مارا با این دنیا پیوند می دهد، غرایز معنوی هم مارا با دنیای دیگر پیوند می دهد. »
این مرد تعبیرات عجیبی دارد.گاهی می گوید:
«این فلسفه هایی که بشر بوجود آورده (یعنی فلسفه های ماورای طبیعی) به منزله ترجمه هایی است که انسان از زبان دیگری انجام داده باشد. »
یعنی اینهایی را که بشر خیال می کند در مسائل ماورای طبیعت با فکر و عقل خود بدان رسیده، در واقع ندای دل خود اوست؛ فلب و دل او با زبان دیگری، با نور و روشنایی دیگری آنها را دریافته و بعد با زبان عقل به آنها شکل فلسفی داده است.
راجع به منشا‍‍‍‍‍‍‍‍ دین و اینکه دین ناشی از چیست، آیا ناشی از ترس است، ناشی از جهل است، و یا چیز دیگری است، وحدت نظری وجود ندارد و ثانیا بسیاری از دانشمندان معروف و مشهور جهان به فطری و طبیعی بودن حس دینی نظر داده اند و آن را جزء لاینفک وجود بشر به شمار آورده اند.
فیزیسین و ریاضی دان معروف و بزرگ عصرما، آلبرت اینشتاین، مدعی است که احساسات موجد مذهب متفاوت است، علت گرایش به مذهب را نمی توان در همه طبقات یکسان دانست. او می گوید:
«برای یک انسان ابتدایی ترس- ترس از مرگ، ترس از گرسنگی، ترس از جانور وحشی، ترس از مرض-ایجاد کننده زمینه مذهبی است. فکر محدود و عدم رشد عقل انسان بدوی برای خود موجودات کم وبیش شبیهی می سازد. این موجودات را با دست و فکر خود می سازد و بعد از این آفریدن به این فکر می افتد که چگونه از خشم آنها جلو بگیرد، چطور بر سر لطفشان بیاورد. این گونه مذهب را مذهب ترس باید نامید و خدایی که در این مذهب پرستیده می شود خدای واقعی نیست، منجر به نوعی بت پرستی می شود.»
می گوید:
«خصیصه اجتماعی بشر نیز یکی از تبلورات مذهب است. یک فرد می بیند پدر و مادر، خویشان و رهبران و بزرگان می میرند، یک یک اطراف او را خالی می گذارند، پس آرزوی هدایت شدن، دوست داشتن، محبوب بودن و اتکاء و امید داشتن به کسی، زمینه قبول عقیده به خدا را در او ایجاد می کند.»
به عقیده اینشتاین خدایی که ناشی از این احتیاج است نیز خدای واقعی نیست. صفاتی که برای او فرض می شود همه صفات انسانی است. کتاب مذهبی یهودیان و همچنین انجیل اینچنین خدایی را معرفی می کنند. این مذهب نسبت به مذاهب ترس یک درجه تکامل یافته است.آنگاه چنین می گوید:
«ولی فراموش نشود که در این بین عده قلیلی از افراد و اجتماعات یافت می شوند که یک معنی واقعی از وجود خدا را ورای این اوهام دریافته اند که واقعا دارای خصائص و مشخصات بسیار عالی و تفکرات عمیق و معقول بوده به هیچ وجه قابل قیاس باآن عمومیت عقیده نیستند. »
مقصودش این است که گمان نرود در میان اجتماعاتی که آن دو مذهب وجود داشته و دارد همه افراد فکرشان درباره خدا سطحی است، افرادی هم در همان جماعات یافت می شوند که خدا را آنچنان که شایسته قدس و جلال اوست در نظر می آورند و پرستش می نمایند. آنگاه چنین می گوید:
«یک عقیده و مذهب ثالث، بدون استثناء در ذهن همه وجود دارد، گرچه با شکل خالص و یکدست در هیچکدام یافت نمی شود. من آن را« احساس مذهبی آفرینش یا وجود» می نامم. بسیار مشکل است که این احساس را برای کسی که کاملا فاقد آن است توضیح دهم، بخصوص که در اینجا دیگر بحثی از آن خدا که به اشکال مختلفه تظاهر می کند نیست. در این مذهب، فرد به کوچکی آمال و هدف های بشر و عظمت و جلالی که در ماورای امور و پدیده ها در طبیعت و افکار تظاهر می نماید پی می برد. او وجود خود را یک نوع زندان می پندارد چنانکه می خواهد از قفس تن پرواز کند و تمام هستی را یکباره به عنوان حقیقت واحد دریابد.»
مطابق این بیان در انسان ـ و حداقل در افراد رشد یافته انسانها ـ چنین احساسی وجود دارد که می خواهد از وجود محدود خود خارج شود و خود را به قلب هستی رساند. در انسان میلی وجود دارد که آرام نمی گردد مگر آنکه خود را با خدا و منبع هستی متصل ببیند. قرآن کریم فرموده است:
«تنها با یاد خدا و جای گرفتن خدا در قلب است که آدمی آرامش خویش را باز می یابد.»(همان)

 

آسیب شناسی دینی از دید گاه شهید مطهری

 

هر نهاد اجتماعی باید به پناهگاههای امن پرسشهای پنهان در لایه های ذهن تبدیل شود تا اینها امکان پاسخگویی را پیدا کنند. نظام دینی نظامی است مبتنی به راههای سهل و قابل پیمودن. بهترین کارها، آن اموری است که ابتدایش تکیه بر سهولت است و خاتمه آن با نیکویی و آثار آن با ستایش. در این مورد شهید مطهری آسیب شناسی دینی را از چندین بعد یررسی می کند.
ایشان چهار ویژگی و آسیب مهم را مانع تربیت دینی در میان جوانان می داند.
الف ـ جایگزینی تعلیم به جای تفکر. استاد مطهری می گوید این مسأله که رشد شخصیت فکری و عقلانی باید در افراد پیدا شود و بالا برود یک مطلب اساسی است که معمولاً در جامعه ما مورد غفلت قرار گرفته است. ما کار نداریم که اسلام به صراحت این را گفته یا نگفته که باید به شخصیت فکری و عقلانی تکیه کرد. در بین علما من به کسانی که خیلی معلم و استاد دیده اند و این را مایه افتخار خود می دانند خیلی اعتقاد ندارم. فکر و مغز انسان درست به معده او شباهت دارد. معده باید غذا را از خارج بگیرد و به کمک ترشحات درونی آن را بپروراند. معده ای که پی درپی غذا به آن تحمیل می شود فرصت و امکان حرکت را برای درست عمل کردن از دست می دهد. مغز انسان هم چنین است. پس در تعلیم و تربیت بایستی به جوان مجال اندیشه داد و آن را ترغیب به فکر کرد. درحالی که نظام تعلیمی و تبلیغی ما تعلیم را به جای تفکر گذاشته است و در حقیقت منتهی شده است به انباشت محفوظات.
ب ـ دومین آسیبی که استاد مطهری اشاره می کند عدم توجه به حس کاوش و حقیقت جویی است. انسان به هرحال گرایش به دانستن حقیقت دارد. معمولاً منکوب کردن، تشرزدن، چرا آنقدر می پرسی یا نپرس، روشی است که در برابر فکر حقیقت جویی وجود دارد و چون پاسخی دریافت نمی کند در پی این می رود که خود تجربه پیدا کند.
ج ـ سومین آسیب غفلت از تربیت به آداب زمان است که استاد اشاره می کند و می گوید انسان غیر از مسأله اخلاق به یک امور اکتسابی که باید اسم آنها را فنون گذاشت هم احتیاج دارد. یعنی بحث هنجارها و دگرگونی ها که ما به آن توجه نمی کنیم و به گونه ای تمام آداب زمان خویش را به نسل بعد از خودمان تحمیل می کنیم و این منجر به یک نوع جمود یا ثبات آداب می شود. درحالی که مقتضیات زمان آداب را عوض می کند. یعنی شکل بروز و ظهورش را متفاوت می کند.
د ـ چهارمین آسیب دینی سرکوب غرایز است. افرادی که فن تربیت را نمی دانند، نمی دانند که در تربیت تمامی قوایی که در وجود انسان است حکمت و مصلحتی است. باید غرایز شهوانی را در حد طبیعی اشباع کنیم. بچه احتیاج به بازی دارد و این احتیاج به بازی از حکمتهای خداوند است. در نتیجه برآورده شدن احتیاجات طبیعی منجر به نوعی تراکم و واکنش می شود یا همان مکانیزم طرد که امروزه هم شاهد هستیم. خود ایشان تعبیری که به کار می برد این است که به بچه همه اش گفته اند خدا. همه اش گفته اند آتش جهنم؛ تا در سنین بیست و چندسالگی این قوای ذخیره شده و این شهوات و تمایلات اشباع نشده یک مرتبه زنجیر را پاره می کند. بچه ای که در ۱۲ سالگی در اثر تلقین پدر نمازش ۲۰ دقیقه طول می کشید یک دفعه در ۲۵سالگی یک فاسق از آب درمی آید.

 

علل اعراض گروه زیادی از مردم از دین چیست؟
والتر اسکارلند برگ، دانسمند امریکایی، دو علت برای اعراض از دین و خدا ذکر کرده است: یکی نامساعد بودن بعضی از محیط های اجتماعی که الزاما ماتریالیسم را یک عقیده رسمی می شناسند. دیگر سوءتفاهمی است که در مسئله خدا برای دانشمندان پیدا می شود.علت این سوءتفاهم آن است که فکر و عقیده خدا را در کودکی از کسانی فرا می گیرد که مدعی خداشناسی هستند ولی خدا را نمی شناسند.ذات خدا و صفات خدا و طرز دست اندرکار بودن خدا در کار عالم را طوری تعلیم می دهند که با عقل و علم و منطق جور نمی آید؛ به عبارت دیگر مفهومی نامعقول از خدا و دین به مردم تعلیم می کنند. بدیهی است دانسمند پس از آشنایی با علم و عقل و منطق نمی تواند معانی و مفاهیم نامعقول و غیر منطقی را بپذیرد.ناچار انکار ونفی جای آن ایمان نامعقول را در ذهن دانشمند خواهد گرفت؛ چون می پندارد عقیده به خدا جز به همان شکل غیر منطقی نباید باشد.
بسیاری از افراد تحت تاثیر تلقینات پدران و مادران جاهل یا مبلغان بی سواد، افکار غلطی در زمینه مسائل مذهبی در ذهنشان رسوخ کرده است و همان افکار غلط اثر سوء بخشیده و آنها را درباره حقیقت دین و مذهب دچار تردید و گاهی انکار کرده است(مطهری، 1374).
یکی دیگر از چیزهایی که موجب اعراض و تنفر مردم از خدا و دین و همه معنویات می شود آلوده بودن محیط و غرق شدن افراد در شهوت پرستی و هوا پرستی است.محیط آلوده همواره موجبات تحریک شهوات و تن پروری و حیوان صفتی را فراهم می آورد. بدیهی است که غرق شدن در شهوات پست حیوانی با هرگونه احساس تعالی، اعم از تعالی مذهبی یا اخلاقی یا علمی یا هنری، منافات دارد. آدم شهوت پرست نه تنها نمی تواند احساسات عالی مذهبی را در خود بپروراند، احساس عزت و شرافت و سیادت را نیز از دست می دهد، احساس شهامت و شجاعت و فداکاری را نیز فراموش می کند.آنکه اسیر شهوات است جاذبه های معنوی ، اعم از دینی و اخلاقی و علمی و هنری، کمتر در او تاثیر دارد. در زبان دین این مطلب اینطور بیان شده که «وقتی دلها را کدورت و تیرگی و قساوت می گیرد نور ایمان در دلها راه نمی یابد»(همان).
یکی دیگر از موجبات اعراض و روگرداندن از دین، جنگ و ستیزی است که برخی از داعیان و مبلغان دینی بی خرد میان دین و سایر غرایز فطری و طبیعی بشر ایجاد می کنند و دین را به جای اینکه مصلح و تعدیل کننده غرایز دیگر معرفی کنند آن را ضد و منافی و دشمن سایر فطریات بشر معرفی می کنند. بشر فطریات زیادی دارد. در سرشت بشر تمایل به خیلی چیزها نهاده شده. همه این تمایلات مربوط به اموری است که بشر در سیر تکاملی خود به آنها احتیاج دارد؛ یعنی هیچ تمایل بیهوده و لغوی که احتیاج به کشتن و میراندن داشته باشد در وجود بشر نهاده نشده، همچنانکه هیچ عضو بیهوده ای در بدن بشر خلق نشده است. این تمایلات شامل تمایل به ثروت، تمایل به محبوبیت اجتماعی، تمایل به علم و حقیقت جویی، تمایل به تشکیل خانواده و انتخاب همسر و امثال اینها. تمایل دینی نیز یکی از تمایلات طبیعی انسان است. هیچیک از این تمایلات باهم سر جنگ ندارند و بینشان تضاد و تناقص واقعی نیست. هر کدام از آنها سهمی و حظی و بهره ای دارد که اگر سهم و حظ و بهره ی هر یک به عدالت داده شود هماهنگی کامل بین آنها برقرار میشود. یکی از مختصات دین اسلام این است که همه تمایلات فطری انسان را در نظر گرفته، هیچکدام را از قلم نینداخته و برای هیچکدام سهمی بیش از حق طبیعی نداده است. معنی فطری بودن قوانین اسلامی هماهنگی آن قوانین و عدم ضدیت آنها با فطریات بشر است؛ یعنی اسلام گذشته از اینکه از نظر ایمان و پرستش خدا پرورش دهنده ی یک احساس فطری است، از نظر قوانین و مقررات نیز با فطرت و طبیعت و احتیاجات واقعی بشر هماهنگ است(همان).
بعضی از مقدس مآبان و مدعیان تبلیغ دین، به نام دین با همه چیز به جنگ بر می خیزند؛ شعارشان این است: اگر می خواهی دین داشته باشی پشت پا بزن به همه چیز،گرد مال و ثروت نگرد، ترک حیثیت و مقام کن، از علم بگریز که حجاب اکبر است و مایه ی گمراهی است، شاد مباش و شادی مکن، از خلق بگریز و به انزوا پناه ببر و امثال اینها. بنابراین اگر کسی بخواهد به غریزه دینی خود پاسخ مثبت بدهد باید با همه چیز در حال جنگ باشد. بدیهی است وقتی که مفهوم زهد، ترک وسائل معاش و ترک موقعیت اجتماعی و انزوا و اعراض از مردم باشد؛ وقتی غریزه جنسی پلید شناخته شود و منزه ترین افراد کسانی باشند که در همه عمر مجرد زیسته اند؛ وقتی علم دشمن دین معرفی شود و علما و دانشمندان به نام دین در آتش افکنده شوند و یا سرهاشان زیر گیوتین برود مسلما و قطعا مردم به دین بدبین خواهند شد(همان).
مربیان دین باید اول بکوشند خودشان عالم و محقق و دین شناس بشوند و به نام دین مفاهیم و معانی نامعقولی در اذهان مردم وارد نکنند که همان معانی نامعقول منشا حرکتهای ضد دینی می شوند؛ ثانیا در اصلاح محیط بکوشند و از آلودگیهای محیط تا حدود امکان بکاهند؛ ثالثا از همه مهمتر و بالاتر به نام دین با فطریات مردم معارضه و مبارزه نکنند؛ آن وقت است که خواهند دید که «مردم گروه گروه وارد دین خدا می شوند»(همان).

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  27  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بررسی عوامل موثر بر دین گریزی در جوانان

دانلود تحقیق علل و پیامدهای بیکاری جوانان در زمینه های اجتماعی و فرهنگی - word

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق علل و پیامدهای بیکاری جوانان در زمینه های اجتماعی و فرهنگی - word دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق علل و پیامدهای بیکاری جوانان در زمینه های اجتماعی و فرهنگی - word


دانلود تحقیق علل و پیامدهای بیکاری جوانان در زمینه های اجتماعی و فرهنگی - word

عنوان :

علل و پیامدهای بیکاری جوانان در زمینه های اجتماعی و فرهنگی

 

 

با فرمت قابل ویرایش word

تعداد صفحات:  46 صفحه

فهرست مطالب

 

عنوان

صفحه

پیشگفتار.................................................................................................................... 1

مقدمه......................................................................................................................... 3

بخش اول:.................................................................................................................

علوم اجتماعی و مشکل بیکاری جوانان...................................................................... 5

1- اهمیت موضوع در علوم اجتماعی منطقه ای و نکات کلی آن................................ 6

2- مسائل نظری و روش شناسی................................................................................ 8

جوانان و پایگاه طبقاتی................................................................................................ 9

مفهوم بیکاری جوانان................................................................................................. 10

بخش دوم:.................................................................................................................

علل و پیامدهای اقتصادی – اجتماعی و فرهنگی بیکاری جوانان................................ 14

1- علل بیکاری جوانان............................................................................................... 15

1-1- رشد شدید جمعیت، بحران اقتصادی و تغییر و تحول تکنولوژیکی................... 15

آسیا............................................................................................................................. 16

آمریکای لاتین و حوزه کارائیب.................................................................................. 18

کشورهای عربی.......................................................................................................... 19

آفریقا.......................................................................................................................... 20

1-2- جدایی بین جهان آموزش و جهان کار.............................................................. 23

اروپا............................................................................................................................ 24

کشورهای عربی.......................................................................................................... 26

- تضاد بین انتظارات و فرصت ها............................................................................... 26

1-3- عوامل اجتماعی و فرهنگی................................................................................ 28

الف : پایگاه اجتماعی جوانان...................................................................................... 28

ب :‌جزم اندیشی ها و قضاوتهای ارزشی منفی در مورد توانایی جوانان برای کار............. 30

ج: فساد و نظام قیم مآبانه در بازار نیروی کار............................................................. 30

د: نگرش های جوانان نسبت به کار............................................................................ 30

2- پیامدهای فرهنگی - اجتماعی بیکاری جوانان....................................................... 33

2-1- فروپاشی فرآیند عادی جامعه پذیری جوانان – حاشیه ای شدن و

اشکال جایگزینی جامعه پذیری................................................................................... 33

2-2- رویاروی جوانان با خودشان.............................................................................. 34

از شکست و خودتباهی تا رشد و خلاقیت شخصی.................................................... 34

2-3- خانه و خانواده خود شخص: هدفی که باید به تأخیر بیفتد................................ 35

2-4- فرار، ترک خانه، رفتن به جاهای دیگر: مهاجرت.............................................. 36

2-5- خرابکاری، بزهکاری – روسپی گری............................................................... 37

2-6- پیامدها و عکس العمل های دیگر: ادامه تحصیلات ، ملحق شدن به ارتش، اشتغال

آزاد و توسعه فرهنگی جایگزین.................................................................................. 38

توصیه های عمومی..................................................................................................... 40

1- نیاز به رهیافتی چند رشته ای................................................................................ 40

2- نیاز به رهیافتی تطبیقی.......................................................................................... 42

 

مقدمه

 

البته شمار فزایندة مطالعات و نشریات مربوط به بیکاری جوانان شاهدی است بر افزایش آگاهی در مورد اهمیت این مسئله که بیکاری جوانان بیش از همه در شرایط سخت زندگی جوانان بیکار و پیامدهای اجتماعی و فرهنگی متعدد آن پدیده انعکاس یافته است. علائم و شواهد نشان می‌دهد که این مسئله در سال های آینده هم ادامه خواهد داشت. انقلاب فنی که در دهه های اخیر در کشورهای صنعتی دارای اقتصاد بازار رخ داده است، باعث تغییرات عظیمی‌در سطح و نوع مهارتهای مورد تقاضای بازار کار گردید. بسیاری از محققان بر این عقیده اند که دیر یا زود چنین تغییراتی در کشورهای در حال توسعه و به ویژه آن دسته از کشورهایی که از لحاظ اقتصادی مستقیماً با کشورهای صنعتی در ارتباط هستند نیز تکرار خواهد شد.

 

هر چند ممکن است ادعا شود که تکنولوژی های نو در دراز مدت باعث افزایش فوق‌العاده در تولیدات صنعتی – همراه با افزایش بی سابقه در اوقات فراغت و شرایط بهتر زندگی افراد و جوامع – خواهد شد، اما در این مطلب نیز شکی وجود ندارد که اولین تأثیر این تکنولوژی ها این است که صدها هزار کارگر را از بازار کار اخراج کرده و جذب نسل جدید را به جهان کار مشکل و مشکل تر می‌سازد. این اثرات اولیه انقلاب فنی توسط اثر دورانی بحران اقتصادی که با بی ثبات کردن بازار کار و آشفته ساختن چشم انداز آینده باعث وخامت اوضاع می‌گردد، تشدید می‌شود.

 

متأسفانه به نظر می‌رسد که هیچ احتمالی برای تغییر بنیادین این وضعیت در آینده وجود ندارد. بر عکس، بعضی مطالعات نشان می‌دهد که لااقل در کشورهای در حال توسعه وضع از این نیز بدتر خواهد شد.

 

اگر چه احتمال هیچ گونه تغییر بنیادینی وجود ندارد، لااقل برای جلوگیری از گسترش بیکاری جوانان در آینده و نیز کاهش اثرات زیان آور آن بر جامعه و افراد،‌کارهایی می‌توان و می‌باید انجام داد.

 

 

و.............

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق علل و پیامدهای بیکاری جوانان در زمینه های اجتماعی و فرهنگی - word

دانلود تحقیق آماده با عنوان بررسی علل و انگیزه های گرایش جوانان به رشته های فنی و حرفه ای -

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق آماده با عنوان بررسی علل و انگیزه های گرایش جوانان به رشته های فنی و حرفه ای - دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق آماده با عنوان بررسی علل و انگیزه های گرایش جوانان به رشته های فنی و حرفه ای -


دانلود تحقیق آماده با عنوان بررسی علل و انگیزه های گرایش جوانان به رشته های فنی و حرفه ای -

 

با فرمت قابل ویرایش word

 

تعداد صفحات: 80  صفحه

 

چکیده :

هدف این پژوهش بررسی عواملی بود که دانش آموزان را به سوی رشته های فنی و حرفه ای سوق می دهد تا با شناخت این عوامل و انگیزه ها را ه های تقویت آن را یافته وشوق و رغبت آنان را سوی این رشته ها بیشتر به وجود آورده باشد که با تربیت افراد متخصص در امور فنی و حر فه ای راه خود کفایی کشور سریع تر طی می شود.

برای این منظور تعدادی فرضیه تعیین شده و نتایجی نیز حاصل گردید که عبارت از : 1-بین نوع شغل والدین و گرایش فرزندانشان به رشته های هنرستانی رابطه وجود دارد؟

2- دانش آموزانی که در ترم اول ودوم سال گذشته در کلاس اول از پیشرفت تحصیلی بر خوردار بوده اند کمتر از دانش آموزان دیگر به شاخه فنی گرایش دارند .

3- بین تحصیلات پدر و مادر و گرایش فرزندان به رشته های هنرستانی رابطه وجود دارد .

4- گرایش دانش آموزان به ادامه تحصیل در هنر ستان بستگی به علاقه شخصی آنها دارد .

5- گرایش دانش آموزان به ادامه تحصیل در هنر ستان ها بستگی به مهارت و استعداد فنی دارد .

6- تشویق افراد خانواده و دوستان در انتخاب رشته های هنرستانی تاًثیر دارد .

7- عوامل اجرایی دوره راهنمایی و دبیر ستان در انتخاب رشته های هنر ستانی تاًثیر دارد .

8- بین امکان ورود به مقطع فوق دیپلم (دیپلم )و گرایش نو جوانان به رشته های هنرستان رابطه وجود دارد .

9- آسانی ورود به بازار کار در انتخاب رشته های هنر ستانی موًثر است

جامعه آماری عبارت از دانش آموزانن دختر هنر ستان حر فه ای ،که از این تعداد 120 نفر با استفاده از روش اندازه گیری تصادفی چند مر حله ای انتخاب شدند .

ابزار پژوهش را پرسشنامه ای که محقق ساخته ، تشکیل می داد. داده های به دست آمده با استفاده از روش آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفت نتایج نشان داد که :

- اکثریت اولیای دانش آموزان این رشته ها از خانواده های کارگر و کشاورز و تعدادی نیز از خانو ده های فر هنگی و کار مندی می باشد .

- پیشرفت تحصیلی دانش آموزان در سطح پایین و متو سط قرار دارد .

  • میزان تحصیلات پدر و مادر در سطح پایین می باشد و تعدادی نیز متوسط می باشند .
  • علاقه و رغبت شخصی این محصلین تاءثیر زیادی در انتخاب رشته مورد علاقه شان داشته است .
  • دانش آموزان فوق اکثراض دارای علاقه به کار های دستی بوده و در آنها مهارت و استعداد وجود دارد .

- تشویق اطرافیان در انتخاب رشته تاًثیر ضعیفی داشته است .

تقلید در انتجاب رشته نقش داشته است .

  • آنان تصور می کنند ،که نسبت به رشته های نظری راحت تر می توانند وارد مقطع کاردانی شوند و این تصور در انتخاب آنان تاًثیر دا شته است .

به تصور آنان راحت تر می توانند جذب بازار کار شوند .

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مقدمه:

بسیاری از جوانان و نو جوانان قادر به ادامه تحصیل نیستند و علاقه دارند که شغلی برای خود تعیین نموده و مستقلاًبه زندگی خود ادامه دهند و در این زمینه مدرسه می تواند با تهیه برنامه های حر فه ای و آماده کردن جوانان برای احراز مشاغلی که مورد نیاز جامعه است قدم های مو ثری برای ما در این زمینه بر دارد . وظیفه معلم و مدرسه این است که از طریق راهنمایی در انتخاب شغل و گذر اندن معیشت به شاگردان کمک کنند . هدف آموزش متوسطهبیشتر تربیت متخصص در حهت رفع نیاز مندی های جامعه خواهد بود ،به طوری که همه فارغ التحصیلان دوره متوسطه ، اعم از آنان که از رشته های نظری یا از رشته های فنی و حر فه ای فارغ التحصیل شده باشند ، بتوانند بلافاصله به نیروی انسانی فعال بپیوندند . زیرا هدف از این دوره صرفاً آماده کردن همه افراد برای ورود به دانشگاه نخواهد بود . جوان حداکثر درصد از فارغ التحصیلان دوره متو سطه می توانند به دانشگاه ها راه یابند ،این گروه خود را در سطحی بالاتر برای خدمت آماده می کنند وبه خاطر تعمق بیشتر در تخصصی که به دست می آورند در خود کفایی کشور سهیم می شوند .

زیرا خود کفایی هر جامعه ای از جهات مختلف به کار آیی فارغ التحصیلان متوسطه عمومی و فنی و حرفه ای آن کشور بستگی دارد .

بیان مسئله:

ضرورت پیوند عمیق میان علم و عمل جهت ترقی و پیشرفت در تمام زینه ها یک امر نا گسستنی است . که باید آن را مورد توجه جدی قرار داد . تا نسل جوان با رغبت وافر قادر به حل بسیاری از معضلات اجتماعی و اقتصادی باشد و ارزش های انقلاب را در مصاف با جملات ودر عمل از دشمنان محفوظ نگه دارد و از طرف دیگر به مقابله با آنها بپردازد .

این کار میسر نخواهد بود الا این که آموزش و پرو ربا برنامه ریزی صحیح ،و ایجاد همکاری سایر موسسا ت ،نهاد ها ، و مراکز تولیدی و آموزش با این نهاد راستین ،آستین همت بالا زند و علاوه بر تامین شغل برای افراد ،برای بر طرف کردن نیاز مند ی های جامعه افراد کار امد و متخصص و ماهر تربیت کند . آگاهی از سوال انتخاب شاخه های فنی آگاهانه و نا آگا هانه بدون انتخاب می تواند جامعه ای را در برنامه ریزی های آموزشی و حرفه ای کمک نماید . در این راستا سؤالات پژوهش حاضر عبارت است از :

  • چه علل و عواملی وجود دارد که دانش آموزان به شاخه های فنی هنرستان های فنی و حر فه ای گرایش پیدا می کنند ؟
  • آیا گرایش دانش آموزان به رشته های فنی و هنر ستا ن های فنی و حر فه ای از روی هدف معین و به طور آگاهانه صورت می گیرد ؟

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :

برای این که در جامعه ای به ترقی و پیشرفت برسد ،باید به دانش کاربردی کشور اهمیت دهد . در علوم و فنون و هنرهای گوناگون در پیوند با آرمان ها و با ورها و ارزش ها و هنجار های «مقبول » و «حقانیت یا فته های » اجتماعی ،جای خود را در کلیت ها باز یافته اند و از طریق «نهاد آموزش و پرورش » نگهداری شد و باروری پیدا کرده اند و در حر کت های تاریخی به نسل های دیگر انتقال یافته اند (قزوینی ،1374 )

در طول سال های گذشته به دلیل عدم برنامه ریزی صحیح که منطبق بر روانشناسی صنعتی باشد ،از طرف حکامان سر سپرده رژیم گذشته در ارتباط با صنعتی کردن جامعه ،طرح ریزی صحیحی نشده بود ،در حالی که پیشرفت علم و صنعت(تکنولوژی )حداقل از بعد قرن نوز دهم همچنان در بسیاری از کشور ها برای جبران عقب ماندگی های جامعه خود ،قدم های آهنین خود را برداشتند،به طوری که این امر وسیله ای شد در دست قدرت های بزرگ برای چپاول و غارت ثروتهای طبیعی ،ملت های مظلوم ،وهم چنین کشتن نبوغ و استعداد های در خشان ،ملتهای جهان سوم ایران عزیز ما که از این امر مستثنی نبود،دیدیم که سیاست استعمار یشان چگونه در تمامی عر صه های زندگی همانند تارهای عنکبوت بر گرد این ملت تنیده و افسار همه امور را تحت تسلط خود در آورده بو دند ،گر چه بعد از انقلاب شکوهمند جمهوری اسلامی بسیاری از سیاست های غارت گرانه استکبار از سر ملت ما کوتاه شد ه بود ولی حداقل در بخش عیناً مشاهده شده که در بسیاری از استاد کاران و تحصیل کرده هایمان در کار خانه های کشور خودمان زیر دست و خدمه تکنولوژی غرب هستند .

قابل ذکر است که آموزش فنی و حر فه ای در نظام فعلی دارای ضعف هایی بوده است که توانایی جذب نوجوانان به هنر ستان ها را نداشته و حتی بعد از تحصیلات هنرستانی بسیاری از فارغ التحصیلان به راحتی نمی توانسته اند خود را با بازار کار رونق دهنده و یا با ماشین آلات جدید کار خانه ها وکار گاه ها کار کنند . . این به دلیل فرسوده و قدیمی بودن ماشین آلاتی است که در هنرستان ها موجود است .

البته در نظام جدید به این مهم توجه شده و استفاده از کار گاه های مختلف و یا ایجاد هنر ستان های جوار کار خانه ها تا حدود زیادی این معضل حل گشته است. نظام آموزش متوسط با کسب اطلاع از عواملی که شوق جوانان را در جهت گرایش به فنی و حرفه ای و کار و دانش بر می انگیزد . از جوانان مستعد در هنرستان ها و د بیرستان ها استفاده کرده و بهترین جوانان را جذب مکان های فوق نماید .

 

این پژوهش تلاشی است ،در جهت همین هدف و به منظور دستیابی به علل و عوامل بر انگیزاننده ای که ممکن است در دسترس جوانان نباشد و یا ما بدان توجه نداشته باشیم . اگر ما می خواهیم کشوری مستقل و آباد داشته باشیم ، احتیاج به تولید انواع کالای مورد نیاز و خدمات داریم .کالاها و خدماتی که بتوانند نیاز های هزار گونه این جامع متحول و پر تلاش را تاءمین نموده و حتی به خارج از کشور صادر کند .

 

 

و............


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق آماده با عنوان بررسی علل و انگیزه های گرایش جوانان به رشته های فنی و حرفه ای -

دانلود مقاله عوامل بزهکاری جوانان

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله عوامل بزهکاری جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 46   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

عوامل بزهکاری جوانان

 

 

 


فهرست جداول

 


عنوان صفحه
فصل اول : مدیریت نشاط انگیز
فصل دوم : بهره وری کیفیت ، خلاقیت
جدول 2-1- مفهوم بهره وری 19
جدول 2-2- مشخصات کیفیت از دیدگاه عرضه کننده و دریافت کننده آن 39
جدول 2-4- ویژگی های مؤثر بر خلاقیت 63
جدول 2-5- ویژگی های افراد آفریننده 65

پیشگفتار :
«افتتاح یک مدرسه معادل بستن یک زندان می‌باشد» ویکتور هوگو

 

مسئله بررسی علمی بزهکاری سالهاست مورد توجه دانشمندان قرار گرفته است. متخصصان رشته‌های مختلف خاصه روانشناسان، جامعه‌شناسان، پزشکان، حقوقدانان و مربیان هر یک از دریچه‌ای به بررسی این مسئله همت گمارده‌اند.
حاصل این کوششها و تلاشها اگر از یکسو کمک به روشن کردن این مسئله است از سوی دیگر نشان دهنده معضلات و پیچیدگیهای شناخت اعمالی است که با عناوین و اصطلاحات حقوقی مشخص می‌شود ولی بر اثر عوامل گوناگون بروز می‌کنند واز انگیزه‌های متفاوت و در بسیاری موارد ناشناخته سرچشمه می‌گیرند.
درباره علت افزایش بزهکاری در روزگار ما، عقاید مختلفی ابراز شده است؛ مثلاً، پاره‌ای از محققین از دیار جرم و جنایت را در جهان امروز، از اختصاصات جوامع متمدن کنونی دانسته‌اند و معتقدند: به همان نسبتی که بشر به سرعت بسوی ترقی و تکامل صنعتی و مادی پیش می‌رود و از معنویت دور می‌شود نسبت تبهکاری، قانون‌شکنی، بزهکاری وارتکاب اعمال ضد اجتماعی گسترش یافته واز سکون و آرامش معنوی در اینگونه اجتماعات کاسته می‌گردد…
در تحقیقی که تقدیم حضورتان می‌گردد ما به بررسی عوامل خانوادگی موثر بر بزهکاری جوانان می‌پردازیم و به عواملی مثل وضعیت اقتصادی خانواده ـ اختلافات و نوع ارتباط اعضای خانواده با یکدیگر و نوع رابطه والدین با فرزندان توجه می‌گردد تا تحقیق کنیم آیا این عوامل نامبرده با بزهکاری جوانان ارتباط دارد؟
مقایسه‌ای بین نمونه 100 نفری دانشجویان با نمونه 100 نفری بزهکاران در این مورد خواهیم داشت، نتایج آن نیز در پایان ذکر می‌گردد.

 

 

 


فصل اول : طرح تحقیق

 

مقدمه
موضوع کلی
موضوع ویژه
اهمیت موضوع
هدفها یا فرض‌ها
جامعه آماری و نمونه
محدودیتهای تحقیق

 


مقدمه :
انسان از لحظه تولد تا دم مرگ به دیگران وابسته و نیازمند است و برای زنده ماندن از لحاظ جسمی، اقتصادی به مراقبت دیگران نیاز دارد و به تنهایی می‌تواند بار مشکلات خود را به دوش کشد.
همچنین انسان به تنهایی قادر به برآوردن نیزاهای معنوی خود نیست، روابط اجتماعی او نتیجه بازتاب و کنشهای متقابل اجتماعی افرادی است که در کنارش زندگی می‌کنند.
هنجارهای اجتماعی و قوانین که ساخته خود بشرند چگونگی روابط و رفتارهای اجتماعی را یقین می‌کند و محدودیتهایی در زمینه رفتار آدمی بوجود می‌آورد و مشخص می‌کند که انسان چه باید بگوید و چه نباید بگوید، چگونه بیندیشد و چگونه رفتار کند.
پس هر کس سعی می‌کند خود را با هنجارهای اجتماعی سازگار کند تا جامعه او را به عضویت خود بپذیرد. ولی ممکن است رفتار افراد از هنجارهای اجتماعی فاصله بگیرد و با آن تفاوت نماید و حتی با آن مخالف گردد، پس برای مقابله با این مشکل نیروهای خارجی مثل، جریمه، مجازات و غیره بوجود آیند تا بتوانند مردم را وادار به پیروی از هنجارهای اجتماعی گردانند.
البته باید دانست که در هر دوره‌ای و در هر جامعه‌ای هنجارهای اجتماعی هر یک مفهوم و معنای خاصی داشته و هر کدام سیر تکاملی ویژه‌ای را پیموده‌اند تا بدین صورت درآمده‌اند.
بدیهی است پاداش یا مجازات می‌تواند هنجارهای اجتماعی را نظام بخشیده وبدان جنبه‌ای پایدار دهد، البته کیفیت هنجارهای در جوامع بسیار اهمیت دارد. زیرا برخی از هنجارها حتماً باید در جامعه پیاده شوند و به مرحله عمل درآیند، در حالیکه برخی دیگر از هنجارها معمولاً جنبه اختیاری دارند و افراد در پذیرش یا عدم پذیرش آنها مختارند.
تحقیقات نشان داده که هنجارهای اختیاری بیش از هنجارهای اجباری کنش بوجود نمی‌آورد بلکه این هنجارهای اجباری است که واکنشهایی در افراد بوجود آورده و منجر به کجروی در جامعه می‌گردد.
در جوامع کنونی ارزشها وهنجارهای معین و مشترکی وجود دارند که افراد آنها را در ذهن خود به صورتهای مختلف ترسیم می‌کنند و با توجه به خصوصیات فرهنگی خود برداشتهای متفاوتی نسبت به آنها پیدا می‌نمایند زیرا در جوامع طبقاتی هر کس بر اساس پاره فرهنگ گروهی و طبقه‌ای خود و معیارهای ارزش خاص طبقه‌اش نسبت به امور قضاوت می‌کند.
پاره فرهنگ نیز فرهنگی است در دل فرهنگ بزرگتر، ولی در عین حال پاره فرهنگهای گروه به‌ نوبه خود دارای ارزشها و مفاهیم خاصی است.
پاره فرهنگ متناقض فرهنگهای بزرگتر نمی‌باشد، البته ممکن است ستیزهایی بین پاره فرهنگ و فرهنگهای گسترده‌تر بوجود اید، مثلاً : پاره فرهنگ نوجوانان در مورد انواع تفریحات و کیفیت لباس پوشیدن، آرایش و چگونگی احترام گذاشتن با گروههای سنی دیگر متفاوت است و یا اعمالی چون دزدی و روابط جنسی غیرقانونی و غیر طبیعی، استعمال مواد مخدر در میان گروهی از نوجوانان بصورت هنجار درآمده است، در حالیکه همین اعمال از نظر دیگران‌ غیرقانونی و نابهنجار است.
کنشها ذاتاً و بخودی خود اخلاقی و بهنجار و نابهنجار نیستند بلکه این افراد و گروههای اجتماعی هستند که به پاره‌ای از رفتارها جنبه کجروی می‌دهند و برخی کارهای دیگر را بهنجار می‌دانند پس در موفقیتهای زمانی و مکانی مختلف کجرویها مشخص می‌شوند.
«بکر» معتقد است: «گروههای اجتماعی با ایجاد قوانین که می‌خواهند از انحراف جلوگیری نمایند خود باعث پیدایش و افزایش کجروی گشته‌اند.»
موضوع کلی :
تعریف موضوع کلی:
مسائل انحرافات اجتماعی یعنی رفتار فردی یا گروهی که با الگوها و هنجارهای اجتماعی انطباق ندارد، از قرن نوزدهم مورد توجه قرار گرفت. برای انحراف یا جرم از دیدگاههای مختلفی تعاریفی شده که به ذکر بعضی از این موارد می‌پردازیم :
تعریف انحراف از دیدگاه روانشناسان: تعاریف زیادی در این زمینه ارائه شده است از جمله: کجروی عبارت است از: خروج از حالت تعادل روانی و رفتاری. انحراف عبارت است از : فقدان همسازی و و حدت بین اجزا شخصیت و داشتن رفتاری منحرفانه و تعاریف دیگر که بر اساس این تعاریف به طور کلی فرد کجرو و منحرف کسی است که : نامتعادل، نامیزان، ناسازگار و…
تعریف انحراف از دیدگاه جامعه شناسان: تعاریف زیای در این زمینه ارائه دشه است از جمله: انحراف رفتاری است: تبهکارانه، خلاف موازین اجتماعی مورد قبول، که وجودش برای دوام نظام و عدالت زیانبخش است. انحراف رفتار کسی است که : با رفتار حد متوسط افراد اجتماع مبانیت داشته باشد، خواه آن رفتار بهتر باشد خواه بدتر.
انحراف رفتاری است که : در ان عدم همنوائی شخص با جامعه باعث ناسازگاری شده و دور از موازین مورد قبول جامعه باشد.
از نظر علمای اخلاق، مذهب و حقوقدانان نیز تعاریف دیگری در این زمینه شده است.
دورکیم (1919 ـ 1858) جامعه‌شناس فرانسوی، فرد عادی (نرمال) را از غیر عادی یا پاترلژیک جدا می‌سازد. ولی پدیده‌هایی را که در جوامع مختلف پیوسته به چشم می‌خورد را نیز غیر عادی تلقی نمی‌کند زیرا معتقد است که این پدیده‌ها از ویژگیهای جامعه است و نباید آنرا نمونه بمیاری اجتماعی تلقی کرد به همین جهت از نظر دور کیم جرم یک پدیده عادل جامعه محسوب می‌شود همه جوامع دارای جرائم مختلف هستند و این امر ناشی از اعمال ساخت خود جامعه است تنها به هنگامیکه تعداد جرائم از یک نسبت معینی تجاوز می‌کند می توان گفت که یک بیماری اجتماعی پدید آمده است و آن وقت پدیده مربوط را می‌توان «غیرعادی» تلقی کرد: این امر به آن معنی است که این چنین جامعه‌ای دیگر نمی‌تواند برخی از افراد خود را طبق معیارهای موجود بار آورد و آنها را به حد معمول ارتقا دهد، هنگامیکه مسائل را از دیدگاه جامعه‌شناسی تجزیه و تحلیل می‌کنیم این نوع استنباط کاملاً درست و با نظریه دورکیم انطباق دارد، بدین معنی که امر اجتماعی از خارج از طریق القا و تقلید به افراد تحمیل می‌شود.
کجروی یا انحرافاتی که ریشه روانی یا تنی ندارند ناشی از عدم توانایی آموزش اجتماعی و ضعف فشار اجتماعی در قبال کجروان و منحرفان است. و نمایشگر این حقیقت است که قالبها ومعیارهای موجود درباره کجروی و افراد منحرف کاری نیست و قاطعیت ندارد.
از زمان دورکیم تاکنون بررسیهای انحراافت از دیدگاه جامعه شناسی یا روانی جامعه‌شناسی از حالت کلیت و نظریه سازی در آمده بیشتر صورت تحقیقات کلینیکی و بالینی یافته و درباره مسائل زیر توافق حاصل شده است:
1ـ در تمام اجتماعات صرف‌نظر از رژیم ، سیستم، ضوابط نهادی، افراد یا گروههایی هستند که کاملاً با ارزشهای موجود جامعه‌ای که بدان بستگی دارند منطبق نیستند و گاهی با برخی از آن ارزشها ناسازگاری می‌یابند و از راهی می‌روند که با راه دیگران اختلاف دارد.
2- انحراف همیشه بمعنی واقعی خطا و اشتباه نیست بلکه جامعه در شرایطی است که آن را پذیرا نمی‌شود و آسیب می‌پندارد.
3- همراه انحرافات فردی انحرافاتی وجود دارد که ناشی از محیط به معنی کلی آن است؛ بدین ترتیب هنگامیکه فردی از جامعه معینی بیرون آمده و وارد جامعه دیگر می‌شود با ارزشها و پندارهای حاکم جامعه نمی‌تواند هماهنگی یابد و خود را بیگانه احساس می‌کند.
در این صورت رفتار او نسبت به آن جامعه جنبه انحراف پیدا می‌کند. و تانخواهد در ارزشها و پندارهای پیشین خود تجدید نظر کرده و با محیط نو سازگار نشود زندگی برای او شخت و پیچیده خواهد بود. این وضع در مورد مهاجران زیاد به چشم می‌خورد. این قبیل افراد وقتی در محیط اولیه خویش هستند، هیچگونه آثار انحرافی درآنها به چشم نمی‌خورد ولی در اثر تحرک مکانی از جائی به جائی، یا تحرک اجتماعی از جامعه‌ای به جامعه‌ای کجروی و کج‌اندیشی پدید می‌آید که ناشی از فنون و رموز زندگی در جامعه نو است. این وضع در مواقعی که ارزشهای نوئی در اثر انقلاب صنعتی و ارتباطات جمعی ازجامعه‌ای به جامعه دیگر منتقل می‌شود.
همچنین به چشم می‌خورد تا به آنجا که رهبران احساس می‌کنند اصلاحات و تغییرات اساسی در جامعه ضرورت دارد تا معیارهای کند کننده نوآوریها به کنار گذاشته شود و معیارهای موافق پذیرنده شوند.
4ـ اثر شخصیت‌های تاریخی را نباید در تغییرات و تحولات اجتماعی نادیده گرفت برخی از افراد برگزیده جامعه در مواقع بحرانی.
رفتار و پندار نوئی عرضه می‌دارند که با روال جاری جامعه منافات دارد ولی عده‌ای در جامعه با پندار نو موافقت می‌کنند و نوآوریهای افراد پیشتاز را می‌پذیرند تا بدانجا که این افراد منحرف خود رهبری اجتماعی را بدست می‌گیرند این امر در مورد برگزیدگان و پیام‌آوران و رهبران سیاسی و نظامی زیاد به چشم می‌خورد.
5ـ با تمام نظریه‌های موجود درباره انحرافات شناسایی قدرت مهارکننده جامعه و نیروهای دگرگون‌کننده ارزشها ایجاب می‌کند که تحقیقات علمی و بالینی در مورد افراد و گروههای ناسازگار بعمل آید تا ریشه های مثبت و یا منفی ناسازگاریها کشف و چاره‌ای لازم صورت پذیرد ولی برای رسیدن به این مقصود باید قبلاً انواع انحرافات را شناخت.
معیارهایی برای انحراف :
آیا معیار و ملاکی برای انحراف وجود دارد؟ قانون است؟ کدام قانون؟ در کجای این جهان؟ و در چه عصر و زمانی؟ از نظر کلی چه رفتاری عادی و کدام رفتار منحرفانه است؟ اصولاً برای شناخت سلامت یا بیماری اجتماعی چه معیارها و ملاکی در دست است؟ و …
در پاسخ به این سئوالات باید گفت : هنوز یک چارچوب کی و بین المللی برای شناخت انحراف و یا معیارهای کلی برای کشف و پیشگیری آن در دست نیست.
اختلاف فکر و رأی در این رابطه از دیدگاه علمای مختلف بسیار است. معیارهای عرضه شده در جوامع مختلف؛ متفاوت، در شرایط زمانی و مکانی دارای فرق ، و در فرهنگهای گوناگون متنوع است. حتی هنوز در سطح بین المللی معیاری نیست که بر اساس آن داوری شود چه رفتاری شرافتمندانه و چه رفتاری منحرفانه است.
جامعه‌شناسان، حقوقدانان ، روانشناسان، پیروان مذاهب و اخلاق به ان پاسخهای مختلفی داده‌اند که ما عمده نظارت آنها را ذکر می‌کنیم:

ملاک اکثریت :
ملاک آماری نیز می‌گویند. این طرز فکر این است رفتارهایی که در جهت اکثریت بوده و یا با آن مغایرت داشته باشد کجروی یا انحراف است، ‌حتی می‌گویند: بسیاری از رفتارها اگر بصورت فردی صورت گیرد انحراف، و اگر بصورت جمعی صورت گیرد عملی عادی و شرافتمندانه است، مثل آدم‌کشی در کوچه و خانه و همین امر در میدان جنگ، اگر این دید را بپذیریم، ناگزیریم در نظر بگیریم که در هرجامعه‌ای دو دسته افراد منحرف در دو قطب مثبت و منفی دیده می‌شوند.
در قطب مثبت اقلیتی از دانشمندان، اندیشمندان، صاحبنظران، مصلحان، انقلابیون، صدیقین و حتی انبیاء را می‌توانیم ببینیم که مشی خلاف مشی اکثریت جامعه را دارند.
در قطب منفی اقلیت مجرمان. خائنان ، جنایتکاران را می‌بینیم که باز هم مشی‌شان خلاف مشی اکثریت جامعه است.
در بررسی این نظر باید گفت: پذیرش چنین معیاری برای انحراف اشکالات متعددی را در پی دارد. زیرا گفتیم که ناگزیر باید پاکان و نوابغ و حتی انبیای الهی را کجرو خواند و طبیعتاً از شناخت عوامل کجروی که مبتنی بر کیفیت منابع آن است دور می‌مانیم و جبراً باید اکثریت هر جامعه را بر حق بدانیم اگر چه از حق روی گردان باشند و از همگان بخواهیم که فعالیت اجتماعی خود را به پیروی از فعالیت دیگران انجام دهند و درچنان صورتی هیچگاه نباید منتظر وقوع تحول و سازندگی در جامعه‌ای بود.
2- ملاک قانون یا دولت :
می‌گویند ملاک سلامت یا انحراف افراد تبعیت و یا گریز از قانون است. آنکس که قوانینی را زیر پا می‌گذارد و یا از ضوابط آن تخطی می‌کند متخلف یا کجروست. زمامداران و مسئولان جامعه، حقوقدانان سعی دارند چنین معیاری را به مردم بقبولانند و سازگاری و ناسازگاری را بر این اساس توجیه می‌کنند.
در بررسی این معیار باید گفت این درست نیست که زیر پا گذاشتن هر قانونی انحراف یا کجروی به حساب آید زیرا چه بسیارند که ظالمانه بوده و از سوی عده‌ای قدرتمند تهیه و برمردم تحمیل شده‌اند؛ مثل قانون‌های نژادی و یا کاسیت را می‌توان نام برد.
3ـ ملاک بیماری :
گروهی بر اساس اعتقادی قدیمی گفته‌اند: که «کُلُّ ناقِصُ مَلْغُونَ» ( هر کسی که دارای نارسائی یا نقص در جسم یا روان است ملعون و مورد نفرت است.) و نارسایان جامعه را با دیدی منفی نگریسته و آنها را منحرف به حساب آورده‌اند و گفته‌اند: عقل سالم در بدن سالم است.
پس فرد ناسالم عقل و اندیشه درستی ندارد و سرانجام سه از انحراف درمی‌آورد.
یا گفته‌اند انسانهای نارس یا بیمار در معرض استخفافها . تمسخرها. احساس ضعف و حقارتها هستند و این خود موجب پیدایش روحیه مقاومت و موضعگیری ، اتخاذ تصمیمات سخت علیه مردم و سردرآوردن از یک انحراف است.
حتی در بررسیهای خود اعلام کرده‌آند بسیاری از جنایتکاران دچار یک نارسائی ، کمبود جسمی یا روانی‌بوده‌اند.
در بررسی این نظر باید گفت این یک قاعده عام نیست، در جامعه بشری گاهی نوابغی بوده‌اند که دچار نقص عضو یا خلاء روانی بوده‌اند و هرگز سراز انحراف درنیاروده‌اند و هم آنها که اختلالات روانی دارند همه گاه منحرف و جنایتکار نیستند. بسیاری از آنها در گوشه‌ای افتاده و سرگم سیر در دنیای خویشند و تازه اگر در مواردی عمل تبهکارانه‌ای انجام دهند نمی‌توان به کارشان عنوان انحراف داد.
عکس قضیه هم جای بحث دارد افراد بسیاری را در جوامع گوناگون می‌شناسیم که از لحاظ جسم و روان سالمند و آگاهانه و هشیار و از روی قصد تن به انحراف می‌دهند تعادل جسمی و روانی دارند ولی دزدی می‌کنند، تقلب و جنایت می‌نمایند و رفتار غیرعادیشان صورت دلخواه دارد نه بیماری جسمی یا عصبی داشته باشد.
4ـ ملاک تعدیل :
این ملاک هم به حقیقت ملاکی است شبیه به آنچه که در رابطه با عدم تعادل روانی افراد ذکر کرده‌ایم: توضیح مسئله این است که افراد متعادل یا تعدیل شده قادرند به نحوی مشکلات زندگی خود را شخصاً حل کنند و با اجتماعی به نحو شایسته‌ای سازگار گردند.
طبعاً آنها که تعدیل شده نیستند و در اثر تربیت نادرست ، غریزه تعدیل شده‌ای ندارند، بنحوی از انحراف سردر می‌آورند.
در بررسی آن باید گفت: این نظر هم جای بحث و انتقاد دارد. باید دید منظور از تعدیل چیست؟ تعدیل شده کیست؟ اگر غرض، افرادی خود ساخته و مؤمن است این سخن تا حدودی می‌تواند قابل قبول باشد اگر چه برای چنین افرادی هم جای بحث وجد دارد.
اگر غرض افرادی باشند که خواسته‌ها و تمناهایشان تعدیل شده باشد به عدم لغزشها نمی‌توان اطمینان داشت.
تجارب روزمره نشان داده‌اند که همین افراد هم در مواردی برای انتقام و یا دفاع از خود به رفتارهائی تبهکارانه تن در می‌دهند و ما ملاک علمی قابل قبولی برای تعدیل نداریم تا برآن اساس به عدم انحراف فردی مطمئن باشیم.
5- ملاک اخلاق اجتماعی :
اخلاق را عبارت از ضوابط و قواعدی دانسته‌اند که حاکم بر رفتار بشر و برای سازش بین انها و ایجاد صمیمت و نزدیکی افراد انسانی تهیه و فراهم شده‌اند و غرض از اخلاق اجتماعی همان مسئله عرف است که خود عاملی برای نظم اجتماعی است و بر این اساس انحراف عبارت است از : عملی که از نظر عرف ناروا شمرده می‌شود و با آن عمل در ردیف ضوابط عرف قرار نگیرد. علمای اخلاق در غرب گفته اند: کجروی اجتماعی نوعی تخطی از نظم اخلاق خاصی است که در جامعه به دلیل خاصی ماهیتی غیر قابل قبول یافته است و از نظر مردم امری ناپسند است.
در بررسی این نظر متذکر می‌شویم که این هم نوعی از ملاک اکثریت یا آماری است و به همان دلیل نمی‌تواند برای ما قابل قبول باشد زیرا عرفها در جوامع بشری متفاوتند.
ممکن است امری در جامعه‌ای عرف ، درجامعه‌ای دیگر خلاف عرف باشد، مثل : مسئله بی‌حجابی و یا روابط ازاد زن و مرد را می‌توان نام برد.
6ـ ملاک مذهب :
به نظر مؤمنان به مذاهب، بویژه اسلام، بهترین ملاک و معیار برای شرافت یا انحراف آن چیزی است که مذهب حقی، آنرا شرافت یا انحراف بخواند.
از نظر مذاهب الهی انحراف از ضوابط وتعالیم مذهب کجروی نام دارد و امری است که ریشه آنرا در فطرت انسان می‌توان یافت.
چه بسیارند مسائلی که قوانینی موجود آنرا انحراف نمی‌شناسند و یا برعکس، ولی مذاهب درباره آن رأی و نظر ویژه‌ای دارند. از نظر مذاهب برخی از رفتارها چه آشکارا و چه نهان ناپسند و منحرفانه است در صورتیکه عرف یا قانون جنبه آشکار آنرا جرم می‌شناسد . مثل؛ شرابخواری به شرطی که تا سرحد مستی برسد.
از نظر مذهب آن فردی عادی است که از روی اراده و تصمیم در سایه هدفداری و براساس اندیشه و تأملی جهت دار عملی را که مورد تأئید شرع است انجام دهد و اگر آن عمل مورد تأئید مذهب نباشد با همان ویژگیها و شرایط عملی منحرفانه است.
ملاکها و معیارهای دیگری وجود دارد که ذکر همه آنها مقدور نیست و لزومی هم ندارد.

تنوع دیدها :
بر مبنای آنچه ذکر شد درمی‌یابیم که به کجروی وانحراف در وضع موجود نمی‌توان جنبه بین‌المللی داد. از آن بابت که اختلافات دید در جوامع متفاوت موجود و پردامنه است.
ممکن است مسئله‌ای در جامعه‌ای عادی باشد و در جامعه دیگر غیرعادی باشد. از سوی دیگر نظارت در امر کجروی و انحراف در جوامع گوناگون با گذشت زمان فرق می‌کند برخی از امور به تناسب شرایط و مقتضیات و بر اساس ضوابطی در یک عصر کجروی و در عصری دیگر امری عادی به حساب می‌آید.
دامنه و نوع آن :
دامنه ونوع آن در جوامع مختلف فرق دارد آنچنانکه در برخی از کشورها حتی خیالبافی را هم نوعی کجروی یا انحراف می‌دانند و در برخی جوامع صرفاً کجروی در چند مسئله خلاصه می‌شود و در برخی دیگر نوع آنرا بسی وسیعتر و پردامنه‌تر می دانند.
به هر حال تنوع انحرافات و آسیبها در جوامع به حدی است که در مواردی تشخیص سلامت از بیماری دشوار می‌شود و به زحت می‌توان گفت بهنجار و نابهنجار کیست.
ما در مواردی به افرادی برمی‌خوریم که رفتارشان ناگهانی است، آنچنان نیست که همگاه منحرف باشد.در مواردی عادی و در مواردی دیگر غیرعادی هستند.
یا مجرمین سیاسی در شرایط عادی حالتی طبیعی دارند و در آنجا که پای هواخواهی از ارمانشان مطرح می‌شود، رفتاری خاص پیدا می‌کنند که این خود موجبات تنوع در انحراف را پدید می آورد.
وسعت انحراف :
انحراف در همه جوامع وجود دارد و رقم آماری آن بسی بالاتر از آن حدی است که پلیس اعلام می‌:ند. زیرا پلیس به بسیاری از آنها بعلت پنهان بودن، دست پیدا نمی‌کند. همه آنهایی که به نحوی بازداشت شده‌اند محاکمه ومحکوم نمی‌شوند. عده‌ای از آنها از طریق روابط و یا رشوه دادن از قانون می‌گریزند. برخی ازمنحرفان در سایه همبستگی خود در مقابل مأموران دولتی صف‌آرائی می‌کنند، دولت و مأموران آن را بیگانه می‌دانند و افراد خود را خودی و برخی ازمنحرفان پس از گذراندن دوران محکومیت از زندان آزاد می‌شوند، در حالیکه اصلاح نشده‌اند و همچنان بصورتهایی بلای جان مردمان می‌باشند.

 


شدت و ضعف آن :
جوامع مختلف و فرهنگها . قضاوتهای متفاوتی در رابطه با انحراف و درجه آن از نظر سخت گیری و سهل‌گیری دارند. بعبارتی دیگر برخی از انحرافات را منفورتر و مرتکب آنرا مستحق کیفر بیشتر می‌دانند و برخی کمتر، و این در جوامع مختلف متفاوت است.
صورتهای انحراف :
صورتهای انحراف گوناگون است ازجمله آنها عبارتند از:
ـ انحراف خانوادگی: شامل نادیده گرفتن مقررات خانواده واموری است که موجبات متارکه وطلاق را فراهم می‌آورد.
ـ انحراف اقتصادی: که به صورت دزدی، غارت و چپاول یا همه انواع آن است.
ـ انحراف سیاسی: شامل سوء استفاده از قوانین، خیانت به کشور و پخش اسرار مربوط به آن است.
ـ انحراف اجتماعی: که شامل نادیده گرفتن مقررات و ضوابط اجتماع است.
ـ انحرافات مذهبی و اخلاقی: شامل نادیده گرفتن ضوابط و تعالیم مذهب است…
انحراف و نوآوری: انحراف و کجروی معمولاً به مجموعه‌ای از کنشهای متقابل اجتماعی افراد ارتباط پیدا می‌کند و در کل ، امری است غیر عادی که در اجتماعی بشری، غیر عادی بودنش معنی پیدا می‌کند و طبیعی است که برای انسان تنها کجروی امری بی معنی است.
وجود انحراف در جامعه همه‌گاه نباید با دید منفی نگریسته شود و در مواردی انحراف ممکن است از صورت خطرآفرین بیرون آید و صورت نواوری به خود گیرد. مثل اشاعه یک فکر سازنده در جامعه که معمولاً بعلت عادت مردم و نظام به شیوه‌های رفتاری خاص با آن به مبارزه بر می‌خیزد.
تحولات مثبت که در سایه انقلابات عظیم در جوامع بشری پدید می‌آید زائیده امور ورفتارهائی است که آنرا در زمان پیدایش ، انحراف می‌خوانده‌اند ولی پس از مقاومتها و ایجاد تغییرهای مثبت دریافته‌اند که آن انحراف دیروزی، امری شرافتمندانه بوده است . البته این مسئله مصداق کلی و عمومی ندارد از آن بابت که در موارد بسیاری فکر الحادی که منحرفانه به حساب می‌آید همچنان ابراز وجود کرده و نوآوری پدید آورده و حاصل آن الماء را بر مردم تحمیل کرده است.
وجود انحراف نشانة چیست؟ وجود انحراف و کجروی در یک جامعه بویژه کثرت و گسترش آن نشانه مسائل متعددی است، که اهم آنها عبارتند از:
ـ نقصان کنترل، خواه از سوی اجتماع، خواه از سوی مسئولان و یا ضعف فشار اجتماعی
ـ عدم اعتقاد افراد به قواعد و مقررات جامعه.
ـ عدم نفوذ و قدرت قانون در اجتماع بعلل گوناگون و عدم قاطعیت قالبها و معیارها.
ـ گسترش اختلالات شخصیت در بین افراد به دلایل گوناگون یا بیماری روانی.
ـ وجود بحران در یک جامعه جهل و بیسوادی یا تغییرات فرهنگی.
ـ وجود اختلال در خانه ، مدرسه و محیط اجتماعی.
ـ ضعف دستگاه تربیتی ، خواه در خانه و خواه در دولت و اجتماع.
ـ ضعف و بیکفایتی مسئولان و مجریان در اداره جامعه.
ـ عدم کارائی و همه جانبه نبودن قانون .
البته برخی هم وجود انحراف و آسیبها را نشانه آزادگی و کمال جویی افراد جامعه می‌دانند و قائلند که این امر موجبات نجات جامعه را از حالت ایستایی فراهم می‌سازد، ولی در کل باید گفت، وجود انحراف تعداد و نوع آن، شدت و ضعف ان، تعداد ضابطین دادگستری و پلیس، تعداد زندان و سلول و .. نشان می‌دهد که کل جامعه در حال سلامت است یا بیماری؟ در چه وضعی و در چه درجه‌ای؟
انواع منحرفان :
منحرفان به دسته‌ها و گروهائی تقسیم می‌شوند:
ـ منحرفان ممکن است بصورت عادی باشند یا غیر عادی. افراد عادی آنهایی هستند که به خاطر دستیابی به هدف آن تن به انحراف می‌دهند. مثل کسی که در فشار مالی یا غریزی است وتن به انحراف می‌دهد. افراد غیرعادی آنهایی هستند که انحرافشان به خاطر اخلالی در شخصیت و یا بیماری روانی است. مثل مبتلایان به اسکیز قرنی، دیوانگان ادواری، نورزها، پسیکوزها، پسیکوتها، پارانوئیدها، مبتلان به هیستری، عقب ماندگان ذهنی؛ بیماران الکلی، معتادان و..
ـ منحرفان ممکن است دارای سابقه باشند و بتدریج یا بطور ناگهانی تن به انحراف و لغزش دهند.
ـ منحرفان گاهی به صورت فردی عملی می‌کنند وگاهی بصورت جمعی.
ـ انحراف ممکن است اتفاقی باشد یا حرفه ای؛ در اتفاقی، فردی شریف در محیط انحراف قرار می‌گیرد و درمی‌یابدکه شرایط و امکانات برای او فراهم است و تن به جرم می دهد . در حرفه ای فرد منحرف برنامه زندگی خود را بر اساس تن دادن به انحراف قرار می دهد و از این طریق گذران زندگی می‌کند.

ویژگی رفتاری منحرفان :
رفتار فرد منحرف همه‌گاه توأم با اضطراب و وحشت است، مگر آنگاه که جرم برای انان امری عادی به حساب آید که آنهم در سایه تکرار انحراف است. منحرفان افرادی هستند؛ صحنه‌ساز،دلیل تلاش در تلاش برای حق به جانب نشان دادن خود، سعی دارند که کار وعمل خود را منطقی نشان دهند. اینان دائماً در صدد طرح‌ریزی نقشه کشی، کسب تدابیر وامکانات هستند تا در انحرافشان موفق‌تر باشند و گاهی در سایه تفکر و تعمق در شیوه رفتار انحرافی آنان به شیوه‌هایی دست می‌یابند که جدا شگفت‌انگیز است. نوعی اخلاق گروهی بر آنان حاکم است که برخی از آنها تحسین‌آمیز است.مثل؛ وفاداری به رهبر گروه، همکاری، سودرسانی، رازداری و زمانی هم گذشت و جوانمردی را نام برد.

 

نوع جرائم و انحرافات :
در مورد نوع جرائم وانحرافات از نظر فرهنگهای مختلف درجه‌بندی‌های گوناگون وجود دارد این جرائم از لحاظ نوع رنج و لذتی که برای جامعه می‌آفرینند دو دسته‌اند:
1ـ دسته‌ای اختلالات که برای بشر رنج‌آورند و انسان می‌کوشد به نحوی خود را از شر آن رهایی بخشد؛ مثل، مالیخولیا، قاچاق و…
2-دسته‌ای دیگر که برای افراد به ظاهر لذت‌آور است ولی عوارضی دردناک در جامعه بر جای می‌گذارد؛ مثل : انحرافات جنسی، الکلیسم و…
عوامل انحراف :
غرض از کلمه عامل، پدیده ای است کهدر ایجاد، رشد یا شکل‌گیری انحراف دارای نقش است.
در مورد دسته‌بندی عوامل، نظارت بسیار و متنوع است واغلب بستگی دارد به نوع فکری که در آن ریشه وانگیزه انحراف مورد جستجو است این عوامل از نظر بنیاتل عبارتند از:
عامل وراثتی، اثرات جسمانی، عامل رشد، دگرگونیها و تباهیهای جسمانی، تغییر و تبدیلهای ژنها و پدیده های ذاتی و فطری و طبیعی است که در ریشه‌یابی به این دسته‌بندی باید توجه شود.
برخی دیگر علت و عامل انحراف را دو چیز می‌دانند:
1ـ ذات و سرشت: که در برگیرنده وضع جسمانی، شخصیت واختصاصات روانی و اخلاقی است.
2ـ عوامل محیطی و خارجی: که بروی فرد اثر ثانوی دارند و انحراف نتیجه ترکیب این دو دسته عوامل است.
عده‌ای دیگر عوامل انحراف را سرشت و فطرت، طرز تفکر و خلقیات، صدمات احتمالی مغزی می‌دانند.
خطرات انحراف: انحراف برای فرد و جامعه آثار زیان بار دارد.
الف) تأثیر فردی که وجود انحراف در فرد عامل مهمی برای اختلال در شخصیت است و سبب می‌شود که سازمان شخصیت فرد از هم بپاشد.
فی المثل: آنکس که تن خود را برای تشفی لذائذ جنسی در اختیار دیگری قرار می‌دهد. در حقیقت بر پیشانی خود داغ باطل می‌زند، پایگاه اجتماعی خود را از دست داده و در بین مردم محترم نیست.
برخی از ابتلائات در افراد زمینه را برای فنای جسمی یا روانی فراهم می‌سازد؛ مثل: الکلیسم، اعتیاد، خودکشی، و آنکس که چنین روحیه‌ای بر او مسلط شود از ارتکاب هیچ امر ناپسندی باک ندارد. اغلب این افراد خود را در بین جمع بیگانه حس می‌کنند و این خود منشأ عقده‌سازیها و درگیریهاست.
انحراف در مواردی سبب طرد آشکار اجتماعی شده و مرتکبان جرم را به دنیای انزوا سوق می‌دهد که این به نوبه خود سببی برای افزایش و یا پیدایش اختلالات دیگری است. علاوه بر آن احساس گناه ناشی از لغزش می‌تواند برای فرد کشنده باشد آن‌چنان که امنیت و آرامش و خواب را از او سلب کند و آدمی با دردی جانکاه بمیرد.
ب) تأثیر اجتماعی، وجود انحراف در یک اجتماع سبب پیدایش حوادث تلخ می‌شود و راه اصلاح و نجات را بروی فرد می‌بندد؛ مثلاً وجود فحشا در یک اجتماع سبب تزلزل حیات خانواده. فساد اخلاق، افزایش کودکان بی‌سرپرست و بی‌عاطفه ، به خطر افتادن پایگاه و ارزش زن، کثرت بیماری‌های مقاربتی،کج خلقی ناشی از ان، اختلالات جسمی و روانی، نقص عضوی و نارسائیهای هوشی می‌شود.
ج) تأثیر در اقتصاد، انحراف درجامعه سبب می‌شود که امنیت بخطر افتد و دشواریهایی در این رابطه پدید آید. میزان کار و تلاش بعلت وجود انحرافاتی چون اعتیاد و فحشا پائین می‌آید، رعایت عدالت و انصاف درجامعه از بین می‌رود و…
د) تأثیر در فرهنگ، کجرویها وانحرافات اجتماعی سبب می‌شوند که مردم ارزشای اخلاقی و مذهبی را دچار مخاطره ببیند و نسبت به آنهایی اعتنا و سهل‌گیر شوند. دیدها نسبت به فلسفه زندگی عوض می‌شود، نوعی بی‌تفاوتی ، بدبینی نسبت به زندگی و احساس پوچی و بی‌ارزش بر آن حاکم می‌شود، مفاهیم ادبیات و هنر دگرگون می‌شوند و مفسده‌جویی وآلودگی در جامعه بعنوان هنر مطرح می‌شوند تأثیر انحراف در افراد نابسامانیهای فکری واعتقادی و در نتیجه دگرگونی در رفتار و عمل است، توسعه بی‌حرمتیهاست. گسترش گستاخیها، ایجاد تغییر در ارزشها و قرار گرفتن معروف بجای منکر و منکر بجای معروف است.
و) اثرات سیاسی، انحراف عامل تخریب در سازمانهای اجتماعی، پیدایش ناامنی در اجتماع، بر هم خوردن نظم پیدایش از هم گسیختگی در بین مردم، پیدایش هراس اجتماعی و در کل به خطر افتادن نظام است.
روشهای درمان بزهکاران جوان به سه طریق می‌باشد :
1ـ درمانهای پزشکی و روانی.
2ـ تهیه کار پس از کارآموزی.
3ـ اقدامات تربیتی به منظور بازگرداندن بزهکار به زندگی اجتماعی
این سه طریق لازم و ملزوم یکدیگرند.
موضوع ویژه :
بزهکاری جوانان و عوامل خانوادگی موثر بر آن موضوع ویژه تحقق‌ما می‌باشد.
تعریف موضوع ویژه :
عوامل خانوادگی موثر بر بزکاری بسیارند؛ ولی انچه ما در این تحقیق بررسی کرده‌ایم : فقط سه عامل خانوادگی: یعنی، وضعیت اقتصادی خانواده، اختلافات و روابط بین اعضای خانواده، نوع رابطه والدین با فرزندان در خانواده می‌باشد.
بی‌تردید خانواده از مهمترین عواملی است که بر بزهکاری موثر است لذا به توضیح هر یک از عوامل فوق می‌پردازیم:
ـ وضعیت اقتصادی :
از بین همه عوامل موثر بر بزهکاری هیچ عاملی را به اندازه فقر نمی‌توان ذکر کرد که در ایجاد انحراف و دامن‌زدن به آن مؤثر باشد تا حدی که می‌توان گفت: بیشترین جرائم و جنایات در این رابطه صورت می‌گیرد. اهمیت فقر را در توسعه جرائم و انحراف تا بدان حد دانشته‌اند که برای از میان برداشتن انحرافات، عده‌ای تنها راه را، ریشه‌کن کردن فقر ذکر‌کرده‌اند و گفته‌اند: چاره‌ای نیست جزآنکه بر فقر غلبه کنیم. فقر عزت نفس در آدمی می‌کشد و او را به‌گرایی و ذلت می‌کشد . فقر با عوامل متعددی در زمینه جرم مرتبط است. بسیاری از فقرا تن به کارهایی می‌دهند که اگر فقیر نبودند شاید تن در نمی‌دادند:
مثل: توزیع مواد مخدر، فروش خون برای کسب درآمد، استفاده از بازمانده غذایی ثروتمندان، و انجام بسیاری جرائم و انحرافات : مثل سرقت، قتل، قمار و باجیگری و …
تحقیق برت نشان داده است که 85 فقرای لندن 19% جرائم را مرتکب شده‌اند.
البته فقر به تنهایی عامل انحراف نیست بلکه مشکل اساسی امری دیگر است که مربوط به اعتقاد فرهنگ و فلسفه زندگی است.
امور اجتماعی چون عدم عضویت در جامعه، عدم ازدواج، عدم آمادگی برای سازگاریهای اجتماعی، پرتوقعی و تن ندادن به کارهای کوچک، بدبینی‌ها و مقایسه‌ها هر یک می توانند نقش و نفوذ فقر را در انحراف بیشتر سازند. باید یادآوری کرد که فقر با عوامل مذهبی نیز در رابطه است در جوامع بشری میلیونها انسان فقیر وجود دارند که در عین داشتن زندگی فقیر از تن به انحراف نمی‌دهند که دلیل آن ایمان و پای‌بندیهای مذهبی است.
ـ اختلافات و روابط بین اعضای خانواده: حیات و روابط بین افراد در خانواده به هر یک از آنان شخصیت داده و این بخصوص در سنین پائین برای کودکان بسیار مهم است.
طرز سخن گفتن افراد با هم ، ابراز غم و شادمانی هر یک، شیوه رفتار و روابط بین هر یک ، خنده‌ها و گریه‌ها د رهر یک از اعضای خانواده اثر می‌گذارد.
شک نیست خانواده‌ای که در آن هر یک از افراد دارای عقلی سلیم، طبعی حساس، خلقی مهربان و روابطی انسانی باشند می توان انتظار تربیت نسل سالم را داشت، اما در خانواده‌ای که زندگی به بازی گرفته شود ، انتظار تربیت چگونه افرادی از آن خانواده می‌رود؟

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 46   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله عوامل بزهکاری جوانان