فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پایان نامه بررسی عوامل موثر در پیدایش رفتارهای وندالیستی جوانان و نوجوانان (تخریب آگاهانه اموال عمومی)

اختصاصی از فی لوو پایان نامه بررسی عوامل موثر در پیدایش رفتارهای وندالیستی جوانان و نوجوانان (تخریب آگاهانه اموال عمومی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی عوامل موثر در پیدایش رفتارهای وندالیستی جوانان و نوجوانان (تخریب آگاهانه اموال عمومی)


پایان نامه بررسی عوامل موثر در پیدایش رفتارهای وندالیستی جوانان و نوجوانان (تخریب آگاهانه اموال عمومی)

این فایل در قالب ورد و قابل ویرایش در 151 صفحه می باشد.

 


فهرست
پیشگفتار : ۱
فصل اول : کلیات… ۳
مقدمه : ۳
تاریخچه در جهان.. ۶
نروژ : ۱۵
ایالت متحده آمریکا : ۱۵
انگلستان : ۱۶
تاریخچه در ایران.. ۱۷
وندالیسم بین نسلی… ۱۹
وندالیسم به مثابه آشوبی اجتماعی… ۲۲
نظریه های حاکم بر انحراف وندالیسم : ۲۵
نظریه پاتریس ژانورن : ۲۵
نظریه پروفسور گابریل مورز : ۲۶
نظریه هاوبر : ۲۶
نظریه مارشال ب کلینارد و رابرت ف- هییر : ۲۸
تعریف بزهکاری : ۲۹
۱- ملاک اجتماعی : ۳۰
۲- ملاک آماری : ۳۱
۳- ملاک روانی : ۳۱
انواع بزهکاری : ۳۲
نظریه کژخویی فطری : ۳۳
نظریه پرخاشگری : ۳۵
انواع پرخاشگری… ۳۵
۱- پرخاشگری فردی : ۳۵
۲- پرخاشگری جمعی : ۳۶
۳- اختلال منش : ۳۷
نظریه یادگیری اجتماعی : ۳۸
نظریه فروید درباره علل پرخاشگری : ۴۰
فرضیه ناکامی- پرخاشگری : ۴۰
پرخاشگری جا به جا شده : ۴۱
نظریه فرهنگی : ۴۲
عوامل محیطی و پرخاشگری : ۴۲
نظریه بیولوژیکی تعاملی : ۴۳
خلاصه مبحث پرخاشگری : ۴۳
نظریه خرده فرهنگ یا فرهنگ فرعی (کوهن) : ۴۸
نظریه معاشرتهای مختلف (سانزلاند) : ۴۹
نظریه بی هنجاری (آنومی) : ۵۱
نظریه برچسب یا انگ : ۵۳
نظریه کنترل اجتماعی : ۵۵
تاثیر خانواده بر بزهکاری نوجوانان: ۶۰
وضعیت اقتصادی : ۶۳
دوستان و تاثیر آن بر بزهکاری : ۶۵
مدرسه و تاثیر آن بر بزهکاری نوجوانان : ۶۷
نوجوانی و مشخصات آن: ۶۹
رشد جسمانی… ۷۰
رشد شناختی… ۷۲
رشد روانی – اجتماعی… ۷۳
مشکلات نوجوانان و جوانان.. ۷۷
۱-بحران خودشناسی : ۷۷
۲- مشکل اجتماعی شدن.. ۷۹
۳-بیماریهای روانی نوجوانان: ۷۹
ضرورت و اهمیت پژوهش: ۸۱
اهداف پژوهش : ۸۳
فصل دوم : طرح مساله. ۸۵
سوالات تحقیق : ۸۸
فرضیات تحقیق.. ۸۹
فصل سوم : طرح تحقیق.. ۹۱
روش تحقیق : ۹۲
جامعه آماری : ۹۲
روش نمونه گیری : ۹۲
روش جمع آوری اطلاعات… ۹۳
روش آماری… ۹۳
متغیرهای مورد مطالعه. ۹۴
تعریف عملیاتی : ۹۵
فصل چهارم : تجزیه و تحلیل واژه ها ۹۷
جدول شماره ۱-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب جنس…. ۹۸
جدول شماره ۲-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب سن.. ۹۹
جدول شماره ۳-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا پدر و مادرشان به تحصیلات اهمیت می دهند؟. ۱۰۰
جدول شماره ۴-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا تا به حال در بیرون از منزل به دعوا و درگیری پرداخته اید؟. ۱۰۱
جدول شماره ۵-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب وضعیت اقتصادی خانواده به چه صورت است؟ ۱۰۲
جدول شماره ۶-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه مجموع افراد خانواده شما چقدر است؟ ۱۰۳
جدول شماره ۷-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه تا چه میزان شما را در محیط خانواده تحت فشار قرار می دهد؟. ۱۰۴
جدول شماره ۸-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب دوستان و همسالان ۱۰۵
جدول شماره ۹-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب منطقه زندگی افراد خانواده ۱۰۶
جدول شماره ۱۰-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب خشونت… ۱۰۷
جدول شماره ۱۱-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا به عنوان اعتراض دست به عمل وندالیسم زده اید؟. ۱۰۸
جدول شماره ۱۲-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه چه مقدار از اوقات فراغت خود را صرف دیدن رسانه های تصویری می کنید؟. ۱۰۹
جدول شماره ۱۳-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب نمونه آماری بر حسب شغل ۱۱۰
جدول شماره ۱۴-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب نوع مسکن افراد ۱۱۱
جدول شماره ۱۵-۴ : توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا افراد از امکانات تفریحی و ورزشی استفاده می کند؟. ۱۱۲
نمودار جنس…. ۱۱۳
نمودار سن.. ۱۱۴
نمودار تحصیلات… ۱۱۵
نمودار اعتراض…. ۱۱۵
نمودار درآمد.. ۱۱۶
نمودار تنبیه. ۱۱۷
نمودار رسانه ها ۱۱۸
نمودار دوستان وهمسالان.. ۱۱۹
نمودار خشونت… ۱۲۱
نمودار شغل.. ۱۲۱
نمودار مسکن.. ۱۲۲
نمودار امکانات تفریحی و ورزشی… ۱۲۳
نمودار منطقه. ۱۲۵
نمودار دعوا ۱۲۵
نمودار منطقه. ۱۲۶
جدول ۱-۵ توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا بین تعداد افراد خانواده و خرابکاری رابطه وجود دارد؟. ۱۲۸
جدول ۲-۵ توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا بین وضعیت اقتصادی و فرار دختران رابطه وجود دارد؟. ۱۲۹
جدول ۴-۵ توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا تنبیه و آزار علل وندالیسم است ۱۳۰
جدول ۵-۵ توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا بین دعوا گیری و وندالیسم رابطه وجود دارد؟. ۱۳۱
جدول ۶-۵ توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا بین اعتراض و وندالیسم رابطه وجود دارد؟ ۱۳۲
جدول ۷-۵ توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا بین کمبود امکانات تفریحی و ورزشی و وندالیسم رابطه وجود دارد؟. ۱۳۳
جدول ۸-۵ توصیف جمعیت نمونه آماری بر حسب اینکه آیا بین رسانه های جمعی و وندالیسم رابطه وجود دارد؟. ۱۳۴
فصل پنجم : نتیجه گیری… ۱۳۶
نتیجه گیریهای کلی محقق : ۱۳۷
نتایج به طور خلاصه. ۱۳۹
پیشنهادها : ۱۴۰
فصل ششم : ۱۴۳
محدودیت ها و مشکلات تحقیق.. ۱۴۳
محدودیت های پژوهش : ۱۴۴
پیوست ها ۱۴۵
فهرست منابع و ماخذ.. ۱۵۱

 


نظریه پرخاشگری :
پرخاشگری یعنی عملی که به آسیب رسانی عمده به دیگران منتهی شود.البته ممکن است این نوع آسیب رسانی به حالتهای گوناگون انجام گردیده و حتی آزارهای روانی نظیر «تحقیر ، توهین و فحاشی را نیز به همراه داشته باشد.اما در هر حال ، مفهوم آسیب به تعارض رفتارها بر می گردد.از این رو خشونت تنها یکی از انواع پرخاشگری محسوب می شود.بدین لحاظ ، خشونت را کار عمومی که هدف آن ایجاد آسیبهای جسمانی به دیگران باشد تلقی می کنیم.(فرجاد ، ۱۳۷۴،صفحه ۱۵۶).
انواع پرخاشگری
۱- پرخاشگری فردی :
«کودک یا جوان ، نسبت به افراد بالغ یا همسن خود ، پرخاشگری نشان می دهد ولی این حملات به صورت فردی انجام می شود و شخص سعی در پنهان کردن اعمال خشونت آمیز خود ندارد».(کاپلان ، سادوک ، ۱۳۶۹ ، صفحه ۱۳۱) نوجوان پرخاشگر ، به صورت فردی گستاخ ، بی تربیت و بیش از حد به خود مطمئن و بی رحم نسبت به اطرافیان و همسالان در بین گروه شناخته می شود.نسبت به اولیا مدرسه و افراد خانواده اش گستاخ است و مرتب و بدون دلیل دروغ می گوید و به تنهایی دست به فرار از منزل یا مدرسه می زند.با دیگران دوست نشده و یا یک دوستی است.سعی در انزوا طلبی دارد، رفتار خود را از دیگران پنهان نمی کند و اگر مورد بازخواست در مورد حرکات و اعمال خود قرار بگیرد گناه خود را به گردن دیگران می اندازد ، مرتب دیگران را مورد تمسخر قرار می دهد و از آنها ایراد می گیرد و از افراد خاصی هم تقلید نمی کند.در کارهای جمعی همکاری ندارد و هنگامی که با فرد کوچکتر از خود روبرو می شود قلدری می کند» (فرقانی رئیسی ، بی تا ، صفحه ۹۰).
۲- پرخاشگری جمعی :
فرد دارای فعالیت پرخاشگری گروهی می باشد و نسبت به گروه خود وفادار می ماند و رفتارهای ضد اجتماعی خارج از منزل از خود نشان می دهد.(کاپلان و سادوک ، ۱۳۶۹ ، صفحه ۱۳۱).
پرخاشگری جمعی بر خلاف پرخاشگران فردی ، دوستانی از همسن خود انتخاب می کند و در صورت دعوا به صورت گروهی به این عمل مبادرت می ورزند ، به دوستان خود بسیار وفادار بوده و در صورت اقدام به دزدی دوستان خود را لو نمی دهند.دارای افت تحصیلی می باشند و علائم بعضی از بیماریهای روان رنجوری را از قبیل اضطراب از خود نشان می دهند ، نسبت به رفاه دوستان خود کوشا هستند و اگر تهدیدی متوجه آنها باشد از آنها دفاع می کند.معمولاً دوستان متعددی دارند ، در صورت فرار از مدرسه به صورت گروهی اقدام به این کار می کند و در مقابل رفتارهای نادرست احساس ندامت و پشیمانی کاذب از خود نشان می دهد.
۳- اختلال منش :
در واقع مجموع هر دو نوع قبلی (پرخاشگری جمعی و فردی) نزدیک به بزهکاری می باشد و در اصل شخصیتی ضد اجتماعی است.این دسته نوجوانان در نهایت درگیری قانونی پیدا می کنند و دارای اعمال جنایی و غیر قانونی می شوند ، اما این معنا معادل جنایتکاری نیست ، بلکه عدم توانایی برای تطابق با موازین اجتماعی است.
در مدرسه یا خارج از مدرسه اسلحه سرد استفاده می کنند نظیر پنجه بکس یا چاقو ، خشونتهای آنان بیشتر به صورت فیزیکی است و گاه به اعمالی نظیر آتش زدن محیط اطراف خود یا حتی تجاوز جنسی به عنف ، به هم جنس یا غیر هم جنس مبادرت ورزیده و در صورت روبرو شدن با مسائل قانونی احساس ندامت ظاهری می کنند ولی در واقع خود را مقصر نمی دانند بی رحمی با حیوانات نشان می دهند.فرار مکرر از مدرسه و از منزل دارند ، اعمال دزدی ممکن است همراه با اعمال خشونت با فرد مال باخته شود و یا به صورت پنهانی در گیرد (مثل دزدی از کیف شاگردان دیگر یا دزدی موتور یا این که به مصرف مواد مخدر دست بزنند.فقدان اضطراب و افسردگی در اعمال خود نشان می دهند» (فرقانی رئیسی ، بی تا ، صفحه ۹۱).
شروع اختلال منش قبل از ۱۵ سالگی و میزان شیوع آن ۳ درصد در مردها و ۱ درصد در زنها می باشد (کاپلان و سادوک ، ۱۳۶۹، صفحه ۲۶۰).
علل پرخاشگری : نظریات درباره علل پرخاشگری بسیار متنوع است.دیدگاههای مختلفی از زمانهای قدیم در مورد علل آن وجود داشته و تحقیقات وسیعی صورت گرفته است.اینک به تعدادی از این نظریه ها اشاره می شود.
نظریه یادگیری اجتماعی :
تحقیقات اخیری که پیرامون بعضی از رفتارها از جمله پرخاشگری صورت گرفته موید این امر است که یادگیری بر رفتار اثر قابل توجهی دارد چنانچه یکی از محققین می گوید :
«باید توجه داشت که یادگیری به عنوان عامل تقویت کننده رفتار پرخاشگرانه افراد مطرح است ، این امر بر مبنای انعکاس رفتار شرطی ، پاداش و تنبیه استوار است.نمونه بارز این نوع یادگیری در طفلی دیده می شود که برای به دست آوردن چیزی پا به زمین می کوبد و داد و فریاد می زند و سرانجام چیزی را که می خواهد پس از این مقدمه به دست می آورد.
حال اگر چندین مرتبه با این روش به مقصود برسد ، صفت پرخاشگری او تقویت می شود ، عکس این کیفیت نیز صادق است ، یعنی در صورتی که پرخاشگری نتیجه مطلوب را ندهد ، بلکه مجازاتی هم به دنبال داشته باشد ، میزان پرخاشگری در او فروکش خواهد کرد.(سیاسی ، سال دوم ، ش۵)
باندورا نیز پرخاشگری را در اثر عوامل اجتماعی و یادگیری می داند.او معتقد است که پرخاشگری نه فطری است و نه سایقهای فیزیولوژیک ، عامل ایجاد کننده آن هستند و نه از ناکامی ریشه می گیرند بلکه انسان با توجه به تجربیات گذشته ، واکنشهای پرخاشگری را از جامعه کسب می کند و به علت دریافت و یا به دست آوردن آن در شرایط اجتماعی و محیطی ، پرخاشگری او تقویت می شود (فرقانی رئیسی ، بی تا ، صفحه ۹۳) باندورا ، تحقیقاتی را درباره کودک و تلویزیون و اثرات آن در بالا رفتن میزان پرخاشگری انجام داده است.ولی معتقد است آلودگی هوا نظیر بوهای متصاعد شده از اتومبیل و کارخانجات خود عامل پرخاشگری در جوامع امروزی است.همچنین سر و صدا ، تراکم جمعیت ، و فیلمهای خشونت آمیز به پرخاشگری می افزاید (فرقانی رئیسی ، بی تا ، صفحه ۹۳).
نظریه فروید درباره علل پرخاشگری :
فروید درباره پرخاشگری دو دید متفاوت ارائه داد.باور اولیه وی این بود که پرخاشگری زمانی پدید می آید که در برابر انگیزه های نهاد، سدی ایجاد می شود و ناکامی دست می دهد.بعدها وی در نظر خود تجدید نظر کرد و پرخاشگری را چون انرژی جنسی و سائقهای جنسی ، یکی از دو غریزه ذاتی دانست ، به رغم آنکه این نظریه فروید درباره پرخاشگری به طرق مختلف در حال تغییر است ، هنوز بسیاری از تحلیگران ، پرخاشگری را غریزه ذاتی می دانند.تاکید بیشتر روی مرحله مقعدی است و گفته می شود که در این مرحله سائق پرخاشگری به اوج می رسد.این موضوع به این معنی است که طی این دوره علاقمندی به آسیب رساندن و از بین بردن به همان شدت علائق مقعدی اهمیت دارد.در واقع برخی این مرحله را مرحله مقعدی- دیگر آزاری دانسته اند (نسلون و ایزرائیل ، ۱۳۷۱ ، صفحه ۵۲۲).
فرضیه ناکامی- پرخاشگری :
این فرضیه بر این اصل استوار است که ناتوانی و محرومیت معمولاً رفتار پرخاشگرانه را تشویق می کند ، یعنی خشونت غالباً عکس العملی است به محرومیت ، و در نتیجه خشونت است و فرد تا حدی از تنش ها رها می شود.جان دالر و همکارانش این فرضیه را ارائه کرده اند که پرخاشگری ، همواره در پی ناکامی خواهد آمد و نیز این که تنها عامل پرخاشگری ناکامی است (دالر ، درب ، ۱۹۳۹).
این افراد مانند فروید ، پرخاشگری را در حکم عامل تصفیه می دانستند و می گفتند که برای کاهش انگیزه های پرخاشگری بیان و اظهار عواطف حاکی از ناکامی ، ضروری است.
پیداست که فرضیه ناکامی- پرخاشگری ، موضعی فوق العاده مستحکم اختیار کرده است که نمی تواند با واقعیت منطبق باشد (نلسون و ایزرائیل ، ۱۳۷۱ ، صفحه ۵۲۳).
پرخاشگری جا به جا شده :
اساس اصلی در پرخاشگری جا به جا شده ، ناکامی می باشد.در خیلی از موارد که فرد از هدفش ناکام مانده اگر نتواند به مبدا پرخاشگری خود حمله کند ممکن است به جای علت واقعی به خواستگاه دیگری حمله ور شود.«در بسیاری موارد ، کسی که ناکام شده نمی تواند نسبت به خواستگاه ناکامی پرخاشگری کند.گاه این خواستگاه مبهم و نامانوس است و شخص نمی داند به چه چیزی حمله ور شود، بلکه احساس خشم کرده و دنبال عملی می گردد.گاه شخص ناکام آفرین آن چنان قوی است که حمله ور شدن به او خطر بار است.هنگامی که راه حمله بر خواستگاه ناکامی بسته شود، ممکن است پرخاشگری جا به جا شود به این معنا که عمل پرخاشگرانه به جای علت واقعی متوجه شخصی یا شیء بی تقصیر می شود.برای نمونه کسی که در محل کار خود توبیخ شده ، خشم و غضب بیرون نریخته اش را بر سر خانواده اش می ریزد (اتکینسون ، ۱۳۶۸ ، صفحه ۱۴۵).
نظریه فرهنگی :
این نظریه مدعی است رفتار خشونت آمیز جائی که فرهنگ یا خرده فرهنگی خشونت را به عنوان پاسخ مناسب تحت شرایط خاص) ارائه می دهد ، یاد گرفته می شود.معمولاً یک مرد کارگر از طبقه پایین جامعه در مواقع عدم توافق با وی به زد و خورد می پردازد.اما اعضاء و طبقات بالا ، معمولاً مسئله را لفظاً حل می نماید.فیلمهای قیصری تمثیلهایی از همین فرهنگ خشونت است (صدیق ، ۷۱-۷۰ ، صفحه ۱۸۲).
عوامل محیطی و پرخاشگری :
بسیاری از محققین الگوهای خانوادگی نادرست و گسیختگی خانوادگی به علت طلاق یا مرگ یکی از والدین و حتی تعارض والدین را عامل اصلی در ایجاد پرخاشگری می دانند ، تحقیقات نشان داده است که در صورت مرگ پدر در سنین کودکی و نبود الگوی همانند سازی برای پسران ، میزان پرخاشگری در بین آنها در حد بالایی افزایش یافته است.۷۵ درصد از پسران پرخاشگر از وجود پدر محروم بوده و یا الگوی فردی برای یادگیری نداشتند.همچنین طرد یا روشهای انظباطی غلط نیز در پرخاشگری نقش موثری داشته اند و یا وجود پدر الکی و یا معتاد (یا دارای رفتار ضد اجتماعی و یا نوروتیک از عوامل آن به شمار آمده اند.مورد سوء استفاده جنسی قرار گرفتن ، آزار و تنبیه بدنی کودک ، خشونت والدین ، پایین بودن وضع اقتصادی ، پایین بودن سطح سواد خانواده نیز در حد بالایی در پرخاشگری اثر داشته است.(فرقانی رئیسی ، بی تا ، صفحه ۹۳).
نظریه بیولوژیکی تعاملی :
صاحبنظران این دیدگاه معتقدند که افراد گاه برای دفاع از خود در هنگام مواجه شدن با خطر یا در هنگام رقابت ممکن است دست به پرخاشگری بزنند.همچنین این دیدگاه پرخاشگری را نوعی استمداد تکاملی محسوب می کنند که مشتمل بر تامین دسترسی انحصاری یا مقدم به منابع طبیعی نظیر فضا ، پناهگاه و دفاع از خود و نظیر آن باشد و یا ممکن است به دلیل رفتار انطباقی باشد نظیر در معرض خطر قرار گرفتن ، رقابت کردن مال و ملک (کاپلان و سادوک ، ۱۳۶۹ ، صفحه ۲۳۳).
خلاصه مبحث پرخاشگری :
از آنچه که درباره پرخاشگری گفته شد می توان نکات ذیل را خلاصه نمود.
پرخاشگری عاطفی ، خشم آلود عبارت است از آسیب رسانی مستقیم به یک هدف اصلی در پرخاشگری ابزاری ، تعمدی در آسیب رسانی به چشم می خورد، اما پیش از آنکه جهت کنش مورد توجه هدف باشد متوجه وسایل می گردد.
- هر انسانی ذاتاً خشن است و باید در او تغییر عاطفی ایجاد کرد.
- هر ناکامی ممکن است به پرخاشگری انجامد.
- شکست در دریافت پاداش می تواند به واکنش پرخاشگرانه منجر شود.
- شخص ناکام ، زمینه مناسبی برای حمله به موانع تحقق اهدافش دارد.
- فرد گاهی برای دفاع از خویش دست به پرخاشگری می زند.
- عرف و فرهنگ هر جامعه ای می تواند احتمال پرخاشگری را کاهش یا افزایش دهد.
در واقع می توان گفت وقتی احساسات ناخوشایند در فرد ایجاد می شود ، احتمال پرخاشگری افزایش می یابد.
دیدگاه جامعه شناختی انحراف :
با مداومت انحراف یا بر اثر تفاضل یا بی تبعیض آمیز ، چیزی در درون پوست فرد منحرف اتفاق می افتد.چیزی در روان یا دستگاه عصبی او شکل می گیرد که زائیده کیفرهای اجتماعی است ، یا ناشی از تشریفات پست کننده است ، یا نتیجه قرار گرفتن در معرض درمان یا بازسازی و اعاده حیثیت است.برداشت فرد از ارزشها ، وسایل و یا برآوردهایی است که باید بابتشان بپردازد طوری مورد تجدید نظر واقع می شود که نهادهایی که در محدوده انتخاب های اکثر مردم بکار می روند دیگر چندان جوابی- یا اصلاً جوابی نمی دهد و واکنشی در او نمی انگیزد و یا اگر هم برانگیزد خلاف آنچه که دیگران توقع دارند.
الف) رفتار انحرافی چطور آغاز می شود و از چه خواستگاههایی سرچشمه می گیرد؟
ب) اعمال انحرافی چطور از لحاظ نمادین به اشخاص نسبت داده می شوند و عواقب موثر بر چنین انضباطی برای ارتکاب انحراف بعدی از جانب شخص از چه قرار است.
انحراف اولیه را قائلم که از انواع وسیعی از شرایط اجتماعی ، فرهنگی و روانی سرچشمه می گیرد و در بهترین حالت فقط عوارض جزئی برای ساختار روانی فرد در بردارد.این فقره به تجدید سازمان نمادین در سطح رفتار و نگرشهای ناظر بر اعتماد به نفس های اجتماعی منجر نمی شود ، انحراف ثانویه عبارت است از رفتار منحرف ، یا نقشهایی مبتنی بر آن که تبدیل می شود به وسیله ای برای دفاع ، حمله ، یا سازگاری در برابر مسائل نمایان یا نهفته ای که بر اثر واکنش اجتماعی در مقابل انحراف اولیه ایجاد شده است.در جامعه ما اختلافاتی که از لحاظ نرخ های وقوع جرم بین محلات و گروههای مختلف دیده می شود می تواند مربوط باشد به تفاوت امکاناتی که برای پاسدارای از انتظامات- مثلاً نسبت به تعداد افراد پلیس به جمعیت وجود دارد- تفاوت کارآیی خانواده ها به عنوان عامل نظارت کننده نیز می توان به طور نمایان دارای اثرات قابل توجهی بر تفاوت های مقادیر خلافکاری جوانان باشد بالاخره حضور یا عدم حضور یک «قسمت ناظر بر اجرای مقررات و رعایت هنجارها در شرکتهای بزرگ نیز بدون شک در کم و زیاد بودن موارد نقیض قوانین تاثیر دارد (لمرت ، ادوین ، ۱۳۷۳ ، صفحه ۵۳۵).
بطور کلی جامعه شناسان جرم را پدیده ای اجتماعی می دانند و معتقدند که علت هر امر اجتماعی را باید در امر اجتماعی دیگر جستجو کرد.بزهکاری نیز نتیجه شرایط اجتماعی و محیطی است.
سانزلاند درباره تاثیر علل اجتماعی با قاطعیت اظهار عقیده کرد و در تعریف جرم شناسی می نویسد : «دانشی که جرم را به عنوان پدیده اجتماعی بررسی می کند» (غفوری غروی ، صفحه ۱۳۷ ، ۱۳۵۹).
به نظر وی اصولاً تمایل و زمینه ارتکاب جرم ، ارثی نیست و هر فرد از ابتدا بدون تمایل خاصی متولد می شود و خلق و خوی و تمایل به ارتکاب جرم اکتسابی است.سانزلاند معتقد است : «خوی بزهکاری و ضد اجتماعی و یا برعکس خوی انسانی و اجتماعی اکتسابی است.در اثر تماس و ارتباط شخصی و داخلی در یک گروه محدود اجتماعی بوجود می آید و پرورش می یابد بزهکاری و فنون ارتکاب جرم چه سهل و چه مشکل در اثر این تماس مداوم ، بوسیله تلقین حرف یا عمل یاد گرفته می شود.بنابراین در داخل هر گروه اجتماعی اگر به فرد احترام به قانون و تکریم به شخصیت انسانی مورد توجه نبوده کمتر آموخته شود و برعکس عدم رعایت قانون و بی حرمتی به جوامع و سنن آن آموزش داده شود در فرد تمایل به بزهکاری برانگیخته می شود و ممکن است مجرم شود» (صفحه ۱۴۹).
همین در ادامه نظریات سانزلاند درباره تاثیر روابط خانوادگی و شخصیت و محرکهای فرهنگی و اجتماعی به خصوص آنچه را که درمحیطهای فقیر نشین جرم زا و مشکوک مورد توجه قرار می دهد می توان اشاره کرد.


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی عوامل موثر در پیدایش رفتارهای وندالیستی جوانان و نوجوانان (تخریب آگاهانه اموال عمومی)

بررسی و نقش فرآیند ارتباطات در عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان و نهادهای تابعه شهر تهران

اختصاصی از فی لوو بررسی و نقش فرآیند ارتباطات در عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان و نهادهای تابعه شهر تهران دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی و نقش فرآیند ارتباطات در عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان و نهادهای تابعه شهر تهران


بررسی و نقش فرآیند ارتباطات در عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان و نهادهای تابعه شهر تهران
تعداد صفحات: صفحه-

چکیده

برآوردها نشان می دهد، مدت زمانی که در سازمانها صرف ارتباطات می گردد بین 50/0 درصد تا 90/0 درصد دامنه تغییر دارد، و اغلب اعضای سازمانها دست اندرکار فرایند ارتباطند و پیوسته به کار جذب، ارزیابی و پخش و توزیع اطلاعات اشتغال دارند، و در این راستا ارتباطات و چگونگی جهت گیری آنها به سمت اهداف سازمانی از مسائل ضروری مورد توجه مدیران است و این توجه ناشی از ارتباط مؤثر با کارکنان و درک انگیزه های ارتباطی آنان، در توفیق مدیران در دست یابی به اهداف طراحی شده سازمان عامل مؤثر است. ارتباطات از جمله موضوعاتی است که در علوم رفتاری و رفتار سازمانی از اهداف والایی برخوردار است و می تواند در عملکرد مدیران تأثیر عمده ای داشته باشد (محسنیان راد، 1369، ص 247).

روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پیمایشی است و جامعه آماری کارکنان و مدیران سازمان ملی جوانان به تعداد 300 نفر کارکنان و 14 نفر مدیر دارای تحصیلات دیپلم تا فوق لیسانس در نظر گرفته شدند و تعداد نمونه به روش تصادفی طبقه ای 14 نفر از مدیران به علت کمی شمارش گردید و 169 نفر از کارکنان انتخاب گردیده است، ابزار پژوهش شامل دو پرسشنامه محقق ساخته بر مبنای چهار کارکرد ارتباطات رابینز بوده است.

اعتبار پرسشنامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای مدیر 95/0 صدم اعتبار پرسشنامه کارمندان 97/0 صدم تعیین گردیده است.

برای تجزیه و تحلیل سؤالات پرسشنامه علاوه آمار توصیفی، آزمون t دو گروه مستقل مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از سؤالات پژوهش به شرح زیر است:

  • بین فرآیند ارتباطات و عملکرد مدیران رابطه وجود دارد.
  • مدیران بر این اعتقادند که کنترل رفتار سازمانی پرسنل از طریق آنها نسبتاً خوب انجام می شود.
  • مدیران بر این اعتقادند که در پرسنل ایجاد انگیزه می کنند.
  • مدیران بر این اعتقادند که عواطف و احساسات(روحیه) پرسنل چندان مهم تلقی نمی شود.
  • مدیران بر این اعتقادند که انتقال اطلاعات به منظور تصمیم گیری از طریق آنها نسبتاً خوب انجام می شود.

دانلود با لینک مستقیم


بررسی و نقش فرآیند ارتباطات در عملکرد مدیران سازمان ملی جوانان و نهادهای تابعه شهر تهران

پایان نامه بررسی وظایف و کارکرد سازمان ملی جوانان در ارتباط با (NGOS) در ایران (سازمان های غیر دولتی جوانان)

اختصاصی از فی لوو پایان نامه بررسی وظایف و کارکرد سازمان ملی جوانان در ارتباط با (NGOS) در ایران (سازمان های غیر دولتی جوانان) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه بررسی وظایف و کارکرد سازمان ملی جوانان در ارتباط با (NGOS) در ایران (سازمان های غیر دولتی جوانان)


پایان نامه بررسی وظایف و کارکرد سازمان ملی جوانان در ارتباط با (NGOS) در ایران (سازمان های غیر دولتی جوانان)

فایل : word

قابل ویرایش و آماده چاپ

تعداد صفحه :251

چکیده :

خلاصه پژوهش : اقدام به پژوهشی برای فراهم ساختن و ارائه اطلاعات پایه در مورد سازمان های غیردولتی(NGOS) و برای آگاهی نسبت به این سازمان ها ضروری است .

در این پژوهش سعی بر آن است که درک و فهمی از ماهیّت سازمان های غیردولتی، اندازه ،قلمرو و اهمیت این سازمان ها به دست آوریم. امید است که این تحقیق به پر کردن شکاف در دانش ما دربارۀ سازمان های غیردولتی کمک نماید.

 

اهداف این پژوهش شامل: 1- شناخت و آگاهی با توانمندی ها و کارکرد سازمان های غیردولتی (NGOS) ، در جهت رشد اجتماعی جوامع، همگام با توسعه اجتماعی ،اقتصادی ، فرهنگی و سیاسی در جهان امروزی . 2- آشنایی با وظایف و کارکردهای سازمان ملی جوانان در جهت شکل گیری، رشد و توسعه سازمان های غیردولتی جوانان در ایران .

 

روش تحقیق : روش تحقیق در این پژوهش، روش اسنادی، کتابخانه ای و مدارکی می باشد.

 

نتیجه کلی پژوهش : نتیجه ای که از این تحقیق حاصل می شود این است که سازمان های غیردولتی (NGOS) در شکل کنونی آن که نتیجۀ رشد شهرنشینی، جوان بودن جامعه، انفجار اطلاعات و گسترش ارتباطات می باشند، در ایران به دلایل متعددی به وجود آمده و رشد کرده اند.

از جملۀ این دلایل می توان به تلاش جهت هویت یابی، مشارکت مؤثر قانونی و شفاف، جامعه پذیری فرهنگی و اجتماعی و وجود تجارب جهانی اشاره نمود که نشانۀ بلوغ جامعه جوان ایرانی است که می خواهد در سرنوشت خود دخالت مؤثر نماید.

پیشگفتار

مشارکت درجهان امروزه ، هرچند مفهوم تازه ای نبوده وبشر همواره به مشارکت فزآینده روی آورده است ، اما از نیمه دوم قرن بیستم ، مفهوم مشارکت ،با نگرشی نو به موضوعی کلیدی تبدیل شده است .

واقعیت این است که انجام و اداره امور اجتماعی به شیوه مشارکتی و برنامه ریزی برای دستیابی به آن، ضروری واجتناب ناپذیر است ؛ زیرا، هم ظرفیت ها برای مشارکت بالا رفته است وهم مسائل وپدیده های اجتماعی ، پیچیده تر ازآن هستند که توسط تعداد معدودی از افراد جامعه قابل حل باشند برای مثال ،دربرنامه های توسعه روستایی، باید مردم درمراحل مختلف تصمیم گیری ، برنامه ریزی واجرا ، مشارکت کنند و مراقبت از امکانات عمومی روستا را برعهده گیرند، ویا درامور پزشکی، مردم باید خود مراقب سلامتی شان باشند وطوری عمل کنند که سالم بمانند وچنانچه بیمار شدند، درمعالجه وبهبود خود سهیم شوند .

دربخش محیط زیست نیز، مشارکت مردم درکاشت نهال ، رسیدگی به فضای سبز وپاکیزه نگهداشتن محیط زندگی ، نمود پیدا می کند .

گسترش وتعمیق مشارکتهای مردمی ، نیازمند سازماندهی ، نهادسازی وایجاد شرایط ساختاری مناسب است .باوجود آنکه، مشارکت الزاماً درچارچوب سازمان ها و تشکلها صورت نمی گیرد ، بااین وجود تشکلها وسازمان های مردمی آن را نهادینه می کنند.

امروزه نقش نهادهای مختلف در جوامع وکشورها با سرعتی شگرف درحال تغییر ودگرگونی است. دولت ، نهادهای مدنی ، موسسات بین المللی و شرکت های تعاونی وخصوصی ، به دنبال توسعه نقش روز افزون تکنولوژی ارتباطات وتعامل روز افزون دانش ، هریک ، به نوعی نقش وجایگاه جدیدی یافته اند .

دراین میان ، جامعه مدنی که خود از نهادهای گوناگونی همچون احزاب ، سندیکاها ، تعاونی ها وسازمان های غیر دولتی داوطلبانه تشکیل می شود ، باافزایش ناتوانی دولت ها برای پاسخگویی به انتظارات ومطالبات روبه افزایش اقشار مختلف جامعه ، رشد وپویایی بیشتری یافته است .

امروزه ارتباط مردم با دولت ، مراکز ودستگاههای دولتی و رشد و توسعه مشارکتهای هرچه بیشتر آنان ، ازطریق نهادها ، تشکلها وسازمان هایی صورت می گیرد که به سازمان های غیر دولتی (NGOs)[1] معروف شده اند .

سازمان غیردولتی به عنوان بخشی از جامعه مدنی ، امروزه هم ازنظر تعداد وهم ازنظر تنوع خدمت رسانی وکیفیت خدمات ، رشد وتوسعه یافته است ؛ به طوریکه برآورد می شود در سطح جهان بیش از سه میلیون تشکل وسازمان مردمی وجود دارد؛ درحالی که تعداد این سازمان ها درابتدای دهه 1990 حدود سی هزار سازمان غیر دولتی بوده است .

درواقع با آغاز روند خصوصی سازی ، آزادسازی اقتصادی وکاهش حجم فعالیت های تصدی گری دولت ها ، برسرعت مشارکت های مردمی در قالب سازمان های غیردولتی ، برای جبران خلاء عدم حضور دولت ها وجایگزینی بهینه آن ها افزوده شده است .

وجه تمایز سازمان های غیر دولتیNGOs) ) ، از سازمان های دولتی (GoS)، درنداشتن وابستگی به ساختار دیوانسالارانه ومنابع عمومی دولت ، داوطلبانه ودموکراتیک بودن آنهامی باشد .

درحال حاضر، سازمان های غیر دولتی، به عنوان نهادها ومؤسساتی کارآمد ومکمل بخش دولتی درتامین اهداف توسعه ، جایگاه ویژه ای یافته اند .این سازمان ها به علت مردمی بودن از نفوذ اجتماعی قابل توجهی برخوردارند واین امتیازی است که دستگاههای دولتی به آسانی ، قادر به کسب آن نیستند .همچنین ، با توجه به جایگاه خاص سازمان های غیر دولتی به عنوان ابزارهای دموکراتیزه شدن ورونق جامعه مدنی ، این سازمان ها از طریق فراهم ساختن بسترهای ارتباط ومشارکت مردمی، قدرت دولت را محدود نموده ، زمینه گسترش تکثرگرایی رافراهم می سازند و ازحقوق بشر حمایت می کنند .

از جمله نقش های سازمان های غیردولتی می توان به تجهیز امکانات دولتی و غیردولتی برای پیشبرد اهداف توسعه ، اجرای پروژها به دور از دیوانسالاری دولتی،تسهیل ارتباطات مردم و حکومت ،کمک به سازمان های محلی ، تحقیق وارزشیابی ، رسیدگی به فقرا وخدمت در نقاط دورافتاده اشاره نمود .

حوزه فعالیت سازمان های غیردولتی در زمینه ها و موضوعات محیط زیست ، حقو ق بشر ، توسعه اقتصادی ، اجتماعی وفرهنگی ، زنان ، کودکان و جوانان ، بهداشت وجمعیت ، علوم وتکنولوژی ، توسعه روستایی ، توسعه پایدار ، مقابله با بحران های اجتماعی واعتیاد ،آموزش وتحقیقات ، خدمات مالی واجتماعی به اقشار آسیب پذیر و...ازتنوع بسیاری برخوردار است .


[1] . NON GOVERNMENTAL ORGANIZATIONS


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه بررسی وظایف و کارکرد سازمان ملی جوانان در ارتباط با (NGOS) در ایران (سازمان های غیر دولتی جوانان)

دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین جوانان

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین جوانان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین جوانان سنی 20 ساله
مقدمه
انسان ها از نظر سطح پایداری انگیختگی و واکنش پذیری نسبت به محرک های محیطی، تفاوت دارند. منظور از سطح پایه انگیختگی این است که یک نفر بدون تحریک بیرونی چقدر برانگیختگی است. واکنش پذیری به واکنش انگیختگی فرد هنگام قرار گرفتن در معرض تحریک بیرونی، اشاره دارد.
هیجان خواهی و هوتن هیجانی نوعی صفت شخصیت است که با انگیختگی و واکنش پذیری ارتباط دارد. فرد زیاد هیجان خواه، تحریک بیرونی مداوم مغز را ترجیح می دهد. از کارهای تکراری کسل می شود و همواره در جستجوی راه های برای افزایش دادن انگیختگی از طریق تجربیات هیجان انگیزاست. فرد کم هیجان خواه، تحریک مغزی کمتری را ترجیح می دهد و کارهای تکراری را نسبتاً خوب تحمل می کند هیجان خواهی به این صورت تعریف می شود و هوش هیجانی هم عبارتند از : جستجو کردن هیجانها و تجربیات متنوع، تازه و پرشور و تمایل به ریسک کردن بدنی، قانونی و مالی. به خاطر خود این گونه تجربه ها زاکرمن 1994 ماروین زاکرمن 1994 از مثال رانندگی خیلی سریع بعد از مشروب خواری استفاده می کند برای اینکه تمایل فرد هیجان خواه را به مخاطرات بدنی (صد در صد زدن خود و دیگران) مخاطرات اجتماعی (در معرض دید قرار گرفتن به عنوان راننده مست) مخاطره قانونی ( دستگیر و زندانی شدن ) که افراد هیجان خواه دوست دارند بپردازند تا به هیجان ها و تجربیاتی که جستجو می کنند برسند. سلامت عمومی را حالت سازگاری نسبتاً خوب، احساس بهزیستی و شکوفایی توان و توان و استعداد های شخصی تعریف کرده اند واین اصطلاح عموما برای کسی به کار می رود که در سطح بالایی از سازگار و استنباط رفتاری و عاطفی عمل می کند، نه کسی که صرفا بیمارنی ست و از سویی علم سلامت عمومی شاخه ای از علم بهداشت روانی است که با پیشگیری از اختلافهای روانی و حفظ شهوه های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سر و کار دارد. و علم سلامت عمومی فرایند همیشگی است که از بو تولد تا هنگام مرگ ادامه می یابد واین علم با چهارهدف شکوفایی توان با لقوه، شاد کامی، رشد و تحول هماهنگ و زندگی موثر و کار آمد سعی می کند از طریق آزمودن به کار کنان، سلمت عمومی، پیشگیری، درمان اختلالهای روانی و حفظ و تداوم بهداشت روانی در شرایط خاص سالم را ایجاد کند ( اندورا- ساپتی گئون ترجمه حمید رضا حسن شاهی برواتی 1385)
بیان مساله
هیجان ها بسیار پیچیده از آن هستند که ابتدا به چشم می خورند. در نگاه اول، همگی هیجان ها را به عنوان احساس می شناسیم، ما شادیو ترس را می شناسیم زی را جنبه احساسی آن طبق تجربه ماخیلی بارز هستند وقتی با تهدیدی مواجه میشویم ( ترس ) هابه سمت هدفی پیشرفت می کنیم و تقریبا غیر ممکن است که متوجه جنبه احساسی هیجان نشویم.اما به همان صورتی که بینی بخشی از صورت است، احساس ها نیز فقط جزیی از هیجان هستند، هیجان ها چند بعدی هستند و آنهارا به صورت پدیده های ذهنی، زینتی، هدفمند و اجتماعی وجود دارند. ( ایزارد 1993 ) هیجان ها تا اندازه ای احساس ذهنی هستند به این صورت که باعث می شود شیوه های مثل عصبانی ها خوشحال احساس می کنیم اما این هیجان ها و هوش استفاده شده در مقابل آن واکنش های زیستی نیز هستند یعنی پاسخ های بسیج کننده انرژی که بدن را سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده آماده می کنند. ( جال مارشال ریو ترجمه سید مهدی 1385 ) جلوگیری از بروزاختلالهای روانی و پیشگیری ( نخستین)، تشخیص و درمان زود هنگام اختلالها و کمک به معضلات ناشی از ابتلا به اختلا لهای روانی در روانشناسی علاوه بر اهمیتی که برای پیشگیری قایل می شودبه دنبال دستیابی به ویژگها وکیفتهای است که سالم و سازگار ودریکه کدام مطلوب به شمار بیاید و توجه به مواردی که نمی توان صرفا از طریق توجه محض به پیشگیری به آن دست یافت و اما اینکه این طرز تقیبا تعری فکال سلامت عمومی و مطابقت آن با هوش هیجانی لازم و ملزومی کدیگرند و در بحث هوش هیجانی توجه به سلانت روانی می تواند مهم به شمار بیاید.
( اندرو. ساپتنگتون ترجمه حمید رضا حسن شاهی- 1385 )

 


اهمیت و ضرورت تحقیق
هیجانی بخصوص هوش هیجانی پدیده های پیچیده و تعاملی هستند که مثل اغلب مسائل پیچیده، بهتر است هر بار روی یک قطعه ازاین معما کارکرد به طور کلی، زیست شناسان، کردارشناسان و نور دفیزیولوژیستی ها، صرفاً روی جنبه های زیستی هیجان تمرکز می کنند در حالی که روان شناختی، روان شناسان اجتماعی و جامعه شناسان عمدتاً روی جنبه های شناختی و اجتماعی، فرهنگی آن تأکید می کنند که این مساله و شناسایی هوش هیجانی می تواند در اختلال جسمانی، اضطراب و افسردگی و مشکلات اجتماعی جوانان نقش موثری داشته باشد و امید است که با ارائه این کونه تحقیقات بتوانم بیشتر به سلامت عمومی جوانان اهمیت بدهیم و هوش هیجانی آنها را در برابر اعمال و رفتارهای دیگران مورد سنجش قرار دهیم که ارائه این گونه تحقیقات می تواند در نهادهای اجتماعی و خانواده و حتی محیط آموزشگاهی و دانشگاهی نقش بسزایی داشته و مورد اهمیت قرار بگیرد.
اهداف تحقیق
هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه بین سلامت عمومی هوش و هیجانی در بین جوانان20 ساله شهرستان ابهر است و اینکه آیا بین سلامت عمومی هوش هیجان رابطه وجود دارد و آیا هوش هیجانبالا سلامت روانی را بالا می برد و یا برعکس آن هوش هیجانی پایین باعث کاهش سلامت روانی و عمومی در جوانان می شود.
فرضیه تحقیق
بین سلامت عمومی و هوش هیجانی جوانان حدود سنی 20 ساله شهر ابهر رابطه معنی داری وجود دارد.
متغیر های تحقیق
سلامت عمومی  متغیر روبسته
هوش هیجانی  متغیر رمستقل
تعاون عملیاتی و نظری واژه ها و مفاهیم
سلامت روانی و عمومی عبارتند از: حالت سازگار ی نسبتا خوب، احساس بهزیستی و شکوفایی توان و استعدادهای شخصی و رابطه سازگاری با محیط و اطراف پیرامون آن و بالاخره عبارتند از نمره ای است که آزمودنی از آزمون سلامت عمومی بدست آورده است.
هوش هیجانی عبارتند از نوعی ساختار روان شناختی است که این چهار جنبه و تجربه را در یک الگوی هم زمان هماهنگ می کند و هوش هیجانی عبارتند از چیزی است که احساس انگیختگی،هدفمندی، بیانگری را در واکنشی منسجم به روی فراخوان است و عبارتند از نمره ای که آزمونی از آزمون هیجانی طلبی بدست آورده است.

 

 


فصل دوم
پیشینه و ادبیات تحقیق

 

 


هیجان چیست؟
هیجان بسیار پیچیده تر از آن هستند که ابتدا به چشم می خورند. در نگاه اول همگی هیجان ها را به عنوان احساس،می شناسیم زیرا جنبه احساسی آنها طبق تجربهما خیلی بارز هستند. وقتی با تهدیدی مواجه می شویم (ترس) یا به سمت هدفی پیشرفت می کنیم (شادی)، تقریباًغیر ممکن استکه متوجه جنبه احساسی هیجان نشویم. اما به همان صورتی که بینی بخشی از صورت است، احساس ها نیز فقط جزئی از هیجان هستند.
هیجان ها چند بعدی هستند و آنها را به صورت پدیده های ذهنی، زینتی، هدفمند و اجتماعی وجود دارند.(ای زارد 1993) هیجان ها تا اندازهای احساس ذهنی هستند به این صورت که باعث می شود شیوه هایی مثل عصبانی یا خوشحال احساس می کنیم اما هیجان ها و اکنش های زیستی نیز هستند یعنی پاسخ های بسیج کننده انرژی که بدن را برای سازگار شدن با هر موقعیتی که فرد با آن مواجه شده، آماده می کنند. هیجان ها هدفمندهم هستند، خیلی شبیه گرسنگی که هدف دارد. برای مثال خشم، میل انگیزشی برای انجام دادن کاری، مانند جنگیدن با دشمن یا اعتراض کردن به بی عدالتی در ما ایجاد می کند که در غیران صورت چنین نمی کردیم.هیجان ها پدیده های اجتماعی نیز هستند. وقتی هیجان زده می شوم.
علام قابل تشخیص چهرهای، ژستی و کلامی می فرستیم که دیگران را از کیفیت و شدت هیجان پذیری ما با خبر می کنند (مثل حرکت ابروها، لحن صدا).
با توجه به این چهار ویژگی هیجان، معلوم می شود که هیجان را نمی توان به روشنی تعریف کرد. مشکل تعریف کردن هیجان شادی در ابتدا شما را متحّیر کند، زیرا هیجان ها در تجربیات روزمره، خیلی صریح به نظر می رسند. هر کسی می داند که تجربه شادی و خشم چگونه است، بنابراین شاید بپرسید، واقعاً مشکل تعریف کردن هیجان چیست؟
مشکل این است : تا وقتی از کسی خواسته نشده باشد هیجان را تعریف کند، می داند که هیجان چیست (فروراسل، 1984 ) هیچ یک از این ابعاد مجزای ذهنی، زیستی، هدفمند یا اجتماعی هیجان را به نحو شایسته ای تعریف نمی کند. هر یک از این چهار بُعد، فقط بر ویژگی متفاوت هیجان تأکید دارد. برای شناختن و تعریف کردن هیجان، بررسی هر یک از چهار بُعد هیجان و نحوه ای که بر یکدیگر اثر متقابل می گذارند، ضرورت دارد.
عنصر احساسی، به هیجان تجربه ذهنی می دهد که معنی و اهمیت شخصی دارد. هیجان هم از نظر شدت و هم کیفیت، در سطح ذهنی (یا پدیدار شناختی) احساس و تجربه می شود. جنبه احساسی در فرایندهای شناختی و ذهنی ریشه دارد.
عنصر انگیختگی بدن، فعال سازی و فیزیولوژیکی، از جمله فعالیت سیستم های خودمختار و هرمونی را شامل می شود که رفتار مقابله کردن بدن را هنگام هیجان، آماده و تنظیم می کنند. انگیختگی بدن و فعال سازی فیزیولوژیکی به قدری با هیجان آمیخته است که اصلاً نمی توان فرد عصبانی یا متنفر را که برانگیخته نباشد، تصور کرد. وقتی هیجان زده می شویم، بدنمان برای عمل آماده می شود و این آمادگی به صورت فیزیولوژیکی (ضربان قلب، اپی نفرین در جریان خون) و نظام عضلانی (حالت هوشیار بدن، مشت گره کرده) می باشد.
عنصر هدفمند، حالت انگیزشی هدفمند به هیجان می دهد تا برای مقابله کردن با شرایط هیجان آوری که شخص مواجه شده، اقدام لازم را انجام دهد. جنبه هدفمند توضیح می دهد چرا افراد از هیجانهایشان بهره مند می شوند. کسی که هیجان ندارد، در مقایسه با سایر افراد، در وضعیت اجتماعی و تکامل نامطلوبی قرار دارد. برای مثال، تصور کنید کسیکه توانایی ترس، علاقه، یا عشق را ندارد از لحاظ بقای اجتماعی و جسمانی چقدر معلول است.
عنصر اجتماعی – بیانگر – بیانگر، جنبه اجتماعی هیجان است. تجربیات خصوصی ما از طریق حالت های بدن، ژست ها، آواگریها و جلوه های صورت علنی می شوند. وقتی هیجان خود را ابراز می کنیم، به صورت غیرکلامی به دیگران می رسانیم که چه احساسی داریم و چگونه موقعیت موجود را تعبیر می کنیم. برای مثال، وقتی کسی نامه ای خصوصی را باز می کند، به صورت او نگاه می کنیم و با لحن صدایش گوش می کنیم تا از هیجان او سر در آوریم. بنابراین، هیجان ها کل وجود ما یعنی احساس ها، انگیختگی بدن، احساس هدفمندی و ارتباط های غیر کلامی را فعال می کنند.
با توجه به این مقدمه درباره چهار عنصر هیجان، اکنون می توانیم هیجان را به صورت مقدماتی تعریف کنیم. هیجان ها پدیده های احساسی انگیختگی – هدفمند – بیانگر کم دوام هستند که به ما کمک می کنند با فرصت ها و چالش هایی که هنگام رویدادهای مهم زندگی مواجه می شویم، سازگار شویم. چون هیجان ها در پاسخ به رویدادهای مهم زندگی ایجاد می شوند.
تعریف کردن هیجان خیلی پیچیده تر از تعریف «مجموع اجزای آن» است. هیجان نوعی ساختار روان شناختی است که این چهار جنبه تجربه را در یک الگوی هم زمان، هماهنگ می کند. هیجان همان چیزی است که عناصر احساسی انگیختگی و بیانگری را در واکنشی منسجم به رویداد فراخوان، تنظیم می کند. برای مثال، در مورد ترس، رویداد فراخوان می تواند شیب های تند اسکی باشد، در حالی که این واکنش احساس ها، انگیختگی بدن، امیال هدفمند و ارتباط های غیرکلامی علنی را دربر دارد. بنابراین اسکی باز تهدید شده، احساس وحشت می کند (جنبه احساسی)، قلبش به تپش می افتد (جنبه انگیختگی بدن)، شدیداً میل دارد از خودش محافظت کند (جنبه هدفمند)، و چشمان پرتنشو گوشهای دهان به عقب کشیده شده نشان می دهد (جنبه بیانگر). این عناصر هماهنگ و متقابلاً حمایت کننده، حالت واکنش پذیری به خطر محیطی را که هیجان ترس است، تشکیل می دهند.
این توصیف هیجان نشان می دهد که جنبه های مختلف تجربه، مکمل و هماهنگ کننده یکدیگر هستند (آوریل 1995 ، لدوکس 1989 ).
برای مثال، آنچه افراد احساس می کنند با نحوه ای که عضلات صورتشان را حرکت می دهند، ارتباط دارد. برای مثال، وقتی غذای گندیده ای را می بینید، بینی خود را چروک می اندازید و لب بالای خود را منقبض می کنید، به صورت یک سیستم احساسی بیانگری منسجم هماهنگ شده اند. همین طور نحوه ای که صورت خودتان را حرکت می دهید، با واکنش پذیری فیزیولوژیکی شما، مانند پایین بردن ابرو و فشردن محکم لب ها به هم، با افزایش ضربان قلب و بالا رفتن دمای پوست، هماهنگ است (دیوید سون و همکاران 1990 ).
رابطه هیجان با انگیزش
اغلب پژوهشگران هیجان قبول دارند که هیجان ها به صورت نوعی انگیزه عمل می کنند. اما برخی پژوهشگران از این فراتر می روند و می گویند هیجان ها سیستم انگیزشی نخستین را تشکیل می دهند (تانکی نز 1963 ، 1962 ، 1984 ، ایزارد 1991 ).
در طول 100 سال تاریخ روان شناسی، سایقهای فیزیولوژیکی (گرسنگی، تشنگی، خواب، میل جنسی، درد) بر انگیزنده های نخستین محسوب می شدند(هال 1952،1943 ).
محرومیت از هوا نمونه ای از آن است. محروم شدن از هوا، سایق فیزیولوژیکی ایجاد می کند که می تواند توجه کامل فرد را جلب کرده، عمل او را نیرومند کند و رفتار را به سمت هدف خاصی هدایت نماید.
بنابراین، منطقی به نظر می رسد که نتیجه بگیریم، محرومیت از هوا، انگیزه ای قوی را برای اقدامات لازم جهت به دست آوردن هوا برای برگرداندن تعادل حیاتی، به بار می آورد.
اما سیلوان تامکینز ، پژوهشگر هیجان، این استدلال، این حقیقت ظاهری را «خطای» نامید (تامکین نز، 1970 ). به عقیده تامکین نز، فقدان هوا، واکنش هیجانی نیرومندی را به وجود می آورد – واکنش ترس یا وحشت، همین وحشت است که انگیزش عمل کردن را تأمین می کند. بنابراین وحشت نه محرومیت از هوا یا به خطر افتادن تعادل حیاتی بدن، علت اصلی رفتار با انگیزه دست و پا زدن وحشتزده است. بنابراین اگر هیجان را حدف کنیم انگیزش را حذف کرده ایم.
هیجان به عنوان سیستم نمایش
هیجان ها همچنین، وضعیت حالت های انگیزشی دائماً در حال تغییر فرد و وضعیت سازگاری او را نمایش می دهند (باک، 1988 ) هیجان های مثبت، مشغولیت و خشنودی حالت های انگیزشی ما را منعکس می کنند، در حالی که هیجان های منفی، بی اعتنایی و و ناکامی حالت های انگیزشی ما را نشان می دهند. هیجان های مثبت همچنین سازگاری موفقیت آمیز را با شرایطی که مواجه می شویم نشان می دهند، در حالی که هیجان های منفی، سازگاری ناموفق را منعکس می کنند.
هیجان ها از این نقطه نظر، لزوماً مانند نیازها و شناخت ها، انگیزه نیستند، بلکه در عوض، وضعیت ارضا شده ی ناکام شده انگیزه ها را منعکس می کنند. برای مثال، انگیزش جنسی و نحوه ای که هیجان، پیشرفت جاری را گزارش می دهد (نمایش می دهد) و از این طریق به برخی رفتارها کمک می کند و از رفتارهای دیگر جلوگیری می نماید، در نظر بگیرید. هنگام آمیزش جنسی، هیجان مثبتی چون علاقه و شادی علامت می دهند که همه چیز رو به راه راست و به نیست و از رفتار جنسی جلوگیری می کنند. هیجان های مثبت، هنگام فعال کردن و ارضاء کردن انگیزه های فرد (یعنی علاقه شادی) به صورت استعاره، چراغ سبزی را برای ادامه دادن رفتار روشن می کنند. از سوی دیگر، هیجان های منفی، هنگام فعال کردن و ارضاء کردن انگیزه های فرد (یعنی نفرت، گناه) چراغ قرمزی را برای متوقف کردن رفتار روشن می کنند.
چه چیزی موجب هیجان می شود ؟
وقتی با واقعه مهمی روبرو می شویم، هیجان وارد کار می شود. به طوری که ذهن (فرایند شناختی) و بدن افراد (فرایندهای فیزیولوژیکی) به شیوه سازگارانه ای به این واقعه واکنش نشان می دهند. یعنی مواجه شدن با روی دادن مهم، فرایندهای شناختی و زیستی را فعال می کند که جمعاً عناصر مهم هیجان، از جمله احساس ها، انگیختگی بدن، رفتار هدفمند، و بیانگری را فعال می سازند.
یکی از سوال های اساسی در بررسی هیجان این است که چه چیزی موجب هیجان می شود؟ دیدگاه های متعددی نظیر آنهایی که زیستی، روانی – تکاملی، شناختی، رشدی، روان کاوی، اجتماعی، جامعه شناختی، فرهنگی و انسان شناختی هستند، وارد این بررسی علتی می شوند. به رغم این تنوع، آگاهی از این که چه چیزی موجب هیجان می شود بر یک مجادله اساسی استوار است : زیست شناسی در برابر شناخت. در واقع، این مجادله می پرسد آیا هیجان ها عمدتاً پدیده های زیستی هستند یا شناختی.
اگر هیجان ها عمدتاً زیستی باشند، پس باید از یک منبع زیستی، مانند مدارهای مغزی و نحوه ای که بدن به رویدادهای مهم واکنش نشان می دهد، سرچشمه بگیرند. اما اگر هیجان ها عمدتاً شناختی باشند، در این صورت باید از رویدادهای ذهنی علیتی، مانند ارزیابی های ذهنی از معنی موقعیت برای سلامتی فرد، سرچشمه بگیرند.
زیست شناسی و شناخت
دیدگاه های شناختی و زیستی با هم، تصویر جامعی از فرایند هیجان در اختیار می گذارند. با این حال، قبول کردن این نکته که جنبه های شناختی و زیستی هر دو زیربنای هیجان هستند این سوال را پیش نی کشد که کدام یک اصلی است؛ عوامل زیستی یا شناختی. آنهایی که طرفدار برتری شناخت هستند معتقدند تا وقتی افراد معنی و اهمیت شخصی یک رویداد را به صورت شناختی ارزیابی نکردت باشند، نمی توانند به صورت هیجانی پاسخ دهند : آیا این رویداد به سلامتی ربطی دارد؟ آیا با سلامتی فردی عزیز ارتباط دارد؟ اهمیت دارد؟ فذاینده دارد؟ زیانبار است؟ ابتدا معنی برقرار می شود و بعد هیجام مطابق با آن روی می دهد. ارزیابی معنی، موجب هیجان می شود. آنهایی که طرفدار برتری عوامل زیستی هستند، معتقدند واکنش های هیجانی لزوماً به ارزیابی های شناختی نیازی ندارند، رویدادهای متفاوت، مانند فعالیت عصبی زیر قشری یا جلوه های صورت خود انگیخته، هیجان را فعال می کنند. از دید نظریه پرداز زیستی، هیجان ها می توانند بدون رویداد شناختی قبل از آن، روی دهند، ولی نمی توانند بدون رویداد زیستی قبل از آن، روی دهند. بنابراین، عوامل زیستی، نه شناختی برترند.
دیدگاه زیستی
کارول ایزارد (1989 ، 1991 ) پل اکمن (1992) و جک پنکسِپ (1982 ، 1994 ) سه نماینده دیدگاه زیستی هستند. ایزارد اعلام می دارد که اطفال به رغم کمبودهای شناختی، (مثل واژگان محدود، گنجایش حافظه محدود) به برخی رویدادها، به صورت هیجانی پاسخ می دهند. برای مثال، یک بچه 20 روزه، در پاسخ به صدای تیز انسان، لبخند می زند (وُلف 1969 ) و یک بچه دو ماهه در پاسخ به درد، خشم نشان می دهد (ایزارد و همکاران 1983 ) بعد از اینکه کودک زبان را فرا می گیرد و استفاده از توانایی های حافظه بلند مدت را آغاز می کند، بسیاری از رویدادهای هیجانی، مقدار زیادی پردازش شناختی را دربر دارند.
اکمن (1992) خاطر نشان می سازد که هیجان ها بسیار سریع شروع می شوند، کوتاه مدت اند و می توانند به صورت خودکار / غیرارادی، روی دهند.
بنابراین وقتی به صورت هیجانی عمل می کنیم، حتی قبل از اینکه از این هیجان پذیری آگاه باشیم، هیجان ها در ما روی می دهند. هیجان ها به این علت زیستی هستند که از طریق ارزش سازگاری شان برای پرداختن به تکالیف اساسی زندگی، تکامل یافته اند. اکمن نیز مانند ایزارد، دخالت عوامل شناختی، اجتماعی و فرهنگی را در تجربه قبول دارد، اما نتیجه می گیرد که علت اصلی هیجان، عوامل زیستی است نه یادگیری، تعامل اجتماعی یا تاریخچه جامعه پذیری.
از نظر پنکسپ (1982 ، 1994 ) هیجان ها از مدارهای عصبی که فعالیت مغز را تنظیم می کنند ناشی می شوند (مثل رویدادهای شیمی و عصب – هرمونی). پنکسپ قبول دارد که بررسی اعماق مدارهای مغزی از بررسی احساس هایی که بر چسب کلامی به آنها زده ایم، دشوارتر است. اما او تأکید دارد که مدارهای مغزی شالوده زیستی تجربه هیجان هستند. برای مثال، ما (و سایر حیوانات) مدار مغزی خشم، مدار مغزی ترس، مدار مغزی غم و چند مدار دیگر را به ارث می بریم. دلیل منطقی برای حمایت کردن از دیدگاه زیستی پنکست از سه یافته مهم حاصل می شود :
1 ) چون معمولاً بر زبان آوردن حالت های هیجانی دشوار است، پس آنها باید علت های غیر شناختی (نه زبانی) داشته باشند ؛
2 ) تجربه هیجان را می توان با روش های غیرشناختی، مانند تحریک برقی مغز یا فعالیت نظام عضلانی صورت، ایجاد کرد.
3 ) هیجان ها در اطفال و حیوانات روی می دهند.
دیدگاه شناختی
سه نماینده دیدگاه شناختی، ریچارد لازاروس (1984 ، 1991 ) کلاس شِرِر (1994 ، 1997 ) و برنالد وینز (1986) هستند. به نظر هریک از این نظریه پردازان فعالیت شناختی شرط لازم هیجان است. اگر پردازش شناختی حذف شود، هیجان ناپدید خواهد شد.
لازاروس معتقد است که بدون آگاهی از ارتباط شخصی یک رویداد با سلامتی فرد، دلیلی برای پاسخ دادن به صورت هیجانی وجود ندارد. محرک هایی که نامربوط ارزیابی می شوند، واکنش های هیجانی را ایجاد نمی کنند. از نظر لازاروس ارزیابی شناختی یک فرد از معنی یک رویداد (نه آن رویداد به تنهایی ) زمینه را برای تجربه هیجان آماده می سازد. یعنی اتومبیلی که به سمت شما می آید موجب ترس نمی شود، مگر آنکه نحوه نزدیک شدن آن طوری باشد که تصور کنید سلامتی شما به گونه ای در مرض خطر قرار گرفته است. فرایند هیجان انگیز با خود رویداد و واکنش زیستی فرد به آن، شروع نمی شود بلکه با ارزیابی شناختی معنی آن شروع می شود.
شرر (1994 ، 1997 ) با لازاروس موافق است که برخی از تجربیات زندگی موجب هیجان می شوند در حالی که تجربیات دیگر موجب آن نمی شود.
او چند ارزیابی شناختی خاص را که موجب تجربیات هیجانی می شوند، مشخص کرده است، از جمله اینکه، آیا این رویداد خوب است یا بد؟ آیا می توانم با این طرز موفقیت آمیزی مقابله کنم؟ و آیا این رویداد از نظر اخلاقی مانعی ندارد؟ پاسخ به این سوال های چگونه موقعیتی را که با آن مواجه می شویم ارزیابی می کنم. نوع پردازش شناختی را که موجب هیجان ها می شود، تشکیل می دهد.
وینز (1986) در تحلیل انتسابی هیجان، روی پردازش اطلاعاتی که بعد از وقوع پیامدهای زندگی صورت می گیرند تمرکز می کند. یعنی نظریه انتساب روی تفکر و تأمل بعد از موفقیت ها و شکست ها، تأکید دارد. بعد از موفقیت اگر معتقد باشیم که خودمان آن را به بار آورده ایم، یک هیجان به وجود می آید (غرور)، در حالی که اگر باور داشته باشیم که دوستمان آن را بار آورده است هیجان متفاوتی به وجود می آید (تشکر).
دیدگاه دو سیستمی
یک پاسخ به سوال «چه چیزی موجب هیجان می شود؟» این است که شناخت و عوامل زیستی هر دو موجب هیجان می شوند. طبق دیدگاه باک (1984) انسانها دو سیستم همزمان دارند که هیجان را فعال و تنظیم می کنند.
یک سیستم، سیستم فطری، خود انگیخته و فیزیولوژیکی است که به صورت غیر ارادی به محرک های هیجانی واکنش نشان می دهد. سیستم دیگر، سیستم شناختی مبتنی بر تجربه است که به صورت تعبیری و اجتماعی واکنش نشان می دهد. سیستم فیزیولوژیکی هیجان در تاریخ تکامل انسان، ابتدا به وجود آمده است در حالی که سیستم شناختی هیجان بعداً انسان ها به طور فزاینده ای متفکر و اجتماعی شدند به وجود آمده است. سیستم زیستی ابتدایی و سیستم شناختی جئی با هم ترکیب می شوند و مکانیزم هیجان دو سیستم بسیار انطباقی را به وجود می آورند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  71  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله بررسی رابطه بین هوش هیجانی و سلامت عمومی در بین جوانان