اختصاصی از
فی لوو دانلود مقاله جریان شناسی احزاب سیاسی قبل و بعد از انقلاب دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
مشخصات این فایل
عنوان: جریان شناسی احزاب سیاسی قبل و بعد از انقلاب
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 29
این مقاله درمورد جریان شناسی احزاب سیاسی قبل و بعد از انقلاب می باشد.
خلاصه آنچه در مقاله جریان شناسی احزاب سیاسی قبل و بعد از انقلاب می خوانید :
مجلس سوم
کارکرد مجلس سوم به گونهای بود که طرف راست و جناح فعال در دو دولت را به یکدیگر نزدیک کرد. اشاره به برخی از این کارکردها میتواند تا حدودی بیانگر علت ائتلافی باشد که در میان دو طیف مذکور صورت گرفته بود.
مجلس سوم به ریاست حجت الاسلام والمسلمین کروبی، خود را مخالف سیاستهای اقتصادی و نیز سیاستهای خارجی و داخلی دولت آقای هاشمی معرفی میکرد ولی این امر هیچگونه بروز خارجی مؤثر به ویژه در زمینه تدوین و تصویب قوانین نداشت. در واقع مجلس سوم برنامه پنجساله اول را بدون معطلی تصویب کرد، به کابینه پیشنهادی رئیس جمهور رأی اعتماد داد، برنامههای بودجه سالانه را بدون ایجاد تغییرات جدی تصویب کرد، استیضاح وزرا را بندرت در دستور کار قرار داد، تحقیق و تفحص از عملکرد دولت را جدی نگرفت، تخلفات دولت از برنامه اول را مورد توجه قرار داد و گزارش عملکرد دادهواست و خلاصه آن که مجلس سوم به صورت جدی و با استفاده از اهرمهای قانونی با اقدامات، برنامهها و سیاستهای دولت هاشمی، مخالفت نکرد و ظاهراً برای آن که متهم به کارشکنی نشود حتی همراهی خوبی نیز با دولت داشت اما به خاطر آن که توپخانهاش دائماً شلیک میکرد، متهم به مخالفت با دولت آقای هاشمی بود یعنی نطقهای قبل از دستور مجلس، دائماً علیه سیاستهای دولت نشانه میرفت و نمایندگان به صورت جدی به نقد عملکرد دولت در زمینه مسائل اقتصادی و سیاست خارجی می پرداختند. این امر باعث شد که تصویر ذهنی مردم از مجلس، مثبت نباشد زیرا درباره دولت آقای هاشمی در آن سالها، حسن ظن وجود داشت و امیدهای مردم به این دولت برای ایجاد رفاه و اصلاحات اقتصادی بسیار زیاد بود و طبعاً این تلقی که مجلس در کار دولت، کارشکنی میکند و با سیاستهای آن همراهی ندارد، به زیان مجلسیان تمام میشد.
عوامل دیگری نیز بر وجهه مجلس سوم تأثیر منفی داشت که از آن جمله میتوان به مواضع تند و افراطی برخی از عناصر طیف چپ در حوزه سیاست خارجی اشاره کرد. مواضع تند افرادی چون خلخالی و عوامل دیگری نیز بر وجهه مجلس سوم تأثیر منفی داشت که از آن جمله میتوان به مواضع تند و افراطی برخی از عناصر طیف چپ در حوزه سیاست خارجی اشاره کرد. مواضع تند افرادی چون خلخالی و محتشمی علیه آمریکا در جنگ خلیج فارس، به حمایت از صدام و نوعی ناسنجیدگی و مصلحت ناشناسی تفسیر شد. همچنین مخالفت این طیف با گسترش رابطه با کشورهای اروپایی از جمله انگلیس و نیز دولتهای همسایه نظیر عربستان، باعث میشد که تصویر یک انزواطلب سیاسی از طیف چپ در اذهان به وجود آید، انزواطلبانی که میخواهند بر دور کشور حصاری بکشند و روابط بیرونی آن را قطع کنند و با این سیاست، بر مشکلات اقتصادی کشور بیفزایند.
در همین راستا، مواضع انقلابی و رادیکال عناصری چون محتشمی درباره کنفرانس سازش فلسطینیان و اسرائیل، قابل ذکر است به دنبال تشکیل کنفرانس مادرید با هدایت جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا و توافق اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین برای دست یابی به صلحی همه جانبه، اعتراض سراسری مسلمانان علیه سازش با اسرائیل، پدیدار شد و در ایران هم نیروهای سیاسی مخالف روند صلح، به محکوم کردن این اقدام خیانتکارانه عرفات پرداختند. در این میان محتشمی در یک موضعگیری صریح و تند اعلام کرد که جرج بوش رئیس جمهوری آمریکا و همه شرکتکنندگان در کنفرانس مادرید محکوم به مرگند و باید توسط انقلابیون به سزای این خیانت خود برسند. این مواضع از سوی گروههای رقیب، نوعی افراطیگری و تندروی بیحاصل تفسیر شد و چنین تبلیغ کردند که جریان چپ و افراطی با این مواضع درصدد مشکل آفرینی برای دولتند و آنان معتقد بودند که اینگونه موضعگیری باعث میشود که دولتهای اروپایی برای همکاری اقتصادی با ایران دچار تردید شوند و ایران را کشوری جنگ طلب و تهدیدی برای امنیت منطقه و منافع خودشان تلقی کنند و این خواست اسرائیل و آمریکاست.
برخی از مسائل داخلی نیز وجهه نمایندگان مجلس سوم را در نزد معتقدان به خط امام مخدوش میساخت که نمونه مهم آن، ملاقات عدهای از نمایندگان مجلس با آیت الله منتظری بود. در اواسط سال 70 ، قریب 100 نفر از نمایندگان مجلس سوم در یک اقدام ناباورانه، به صورت دسته جمعی به دیدار آیت الله منتظری رفتند. در این زمان هنوز حساسیت مردم و نیروهای انقلابی نسبت به آقای منتظری بسیار زیاد بود و از وی به عنوان چهره طرد شده از سوی امام خمینی یاد میشد. در میان نمایندگان مجلس، شاید حدود 90 نفر پس از رحلت امام به مرجعیت آقای منتظری معتقد شده بودند و از وی تقلید میکردند که عموم آنان را افراد متعلق به طیف چپ تشکیل میدادند. به نظر این عده، امام خمینی به خاطر دور نگه داشتن آیت الله منتظری از مسئله رهبری آینده آن تصمیم تاریخی را گرفتند و اصلاً قصد کنار گذاشتن همه جانبه وی را نداشتند و به همین دلیل توصیه کردند که آیت الله منتظری با درس و بحث خود به حوزه و نظام گرمی ببخشند. این عده از نمایندگان، با این تحلیل که امام به عدالت آقای منتظری باور داشتند و بنابراین میتوان وی را مرجع تقلید قرار داد، در بحث تقلید به وی مراجعه کردند. بتدریج این بحث از سوی برخی از نمایندگان مجلس مطرح شد که باید زمینه استفاده از نظرات آقای منتظری دوباره فراهم شود و مشخصاً مرتضی الویری ـ رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس ـ در نطقی اعلام کرد که برای حل معظلات نظام، باید به نظرات فقهی وی مراجعه کرد و این به معنای تحقق سخن امام راحل در زمینه «گرمی بخشیدن به نظام» است به دنبال این زمینه سازیها و با هدایت افرادی از هیئت رئیسه مجلس از جمله هاشمیان والویری، دیدار دسته جمعی نمایندگان با آیت الله منتظری صورت گرفت و باعث برانگیختن اعتراضات گسترده جریانهای سیاسی منتقد شد. در این میان به ویژه طیف راست فرصت را غنیمت شمرد و برای حذف طیف چپ از صحنه سیاسی و زیر سوال بردن اعتبار نمایندگان آن جناح در مجلس وارد عمل شد و این اقدام نمایندگان ملاقاتکننده را برای مقابله با نظرات امام راحل و به صحنه آوردن دوباره آقای منتظری قلمداد کرد. اطلاعیهها و بیانیههای گروههای سیاسی موسوم به راست و مقالات متعدد روزنامهها و نطقهای قبل از دستور برخی از نمایندگان این طیف، جملگی «همین سخن را القا میکردند. در مقابل عناصر طیف چپ از این ماجرات تحلیل واحدی نداشتند. برخی کاملاً از این اقدام نمایندگان دفاع میکردند و معتقد بودند که این ملاقات، با دیگر ملاقاتهایی که با آقای منتظری صورت گرفته و میگیرد، تفاوت جدی ندارد. مگر برخی از اعضای جامعه مدرسین و دیگر شخصیتهای سیاسی و مذهبی نظام با آیت الله منتظری ملاقات نمیکنند؟ پس چرا نمایندگان مجلس که مقلدین وی هستند، حق چنین ملاقاتی را نداشته باشند؟ عدهای دیگر از نیروهای طیف چپ که مخالف سیاستهای اقتصادی و خارجی دولت هاشمی بودند و همچنان بر مواضع خط امام تأکید میکردند، این ماجرا را بهانهای برای کنار گذاشتن طیف چپ میدانستند و معتقد بودند: «تردیدی وجود ندارد که از نظر پیروان حقیقی خط امام هر گونه حرکت در جهت خلاف نظرات موکد حضرت امام (ره) نوعی انحراف است. اگر چه این کار با اتکاء و استناد به بخشی از سخن امام باشد. بدون شک بر اساس رهنمود حضرت امام (ره)، همانگونه که طرح سیاسی ایشان (آیت الله منتظری) پذیرفته نیست توهین به ایشان نیز از جانب هیچکس پذیرفته نمیباشد. کل طیف جانبداران انقلاب امروز با انواع تهاجمها و ترفندهای پیچیده مواجه است. از برنامههای طراحی شده جناحهایی که نشان دادهاند به هر قیمت و با هر وسیلهای مشتاق متلاشی کردن جناح خط امام هستند. نباید غافل بود. بزرگنمایی این ماجرا و حتی ایجاد آن میتواند یک اقدام حساب شده برای گشودن عرصهای انحرافی در مبارزه سیاسی مشروع و مفید موجود باشد. بدون شک هدف عدهای این است که بدین وسیله پشتوانه مردمی را از جناح اعتقادی راحتتر «حساب این جناح را برسند.»
در عین حال اینان دخالت امثال الویری در این ماجرا را سوال برانگیز میدانستند و میگفتند: «برادری که خود از طراحان و مبلغان برنامههای اقتصادی و سیاسی دولت فعلی بوده و هست و علی القاعده مشکل خطی و سیاسی چندانی با جریانهای حاکم کنونی ندارد، (مرتضی الویری) نباید به خود اجازه بدهد که جناح خط امام مجلس را در وضعیتی قرار دهد که نه قادر به اعتراض باشند نه قادر به سکوت.»
همه این اعلام مواضع در تأیید یا رد اقدام نمایندگان مجلس در ملاقات دسته جمعی با آیت الله منتظری این نتیجه منفی را برای نیروهای موسوم به چپ داشت که اعتماد مردم به آنها را مخدوش کرد و تا حدودی پایگاه مردمی آنها را از دستشان خارج کرد.
انتخابات مجلس چهارم در چنین فضایی به بحث روز مبدل شد و تدارکات لازم نظام و گروههای سیاسی برای برگزاری آن فراهم آمد.
مطرح شدن بحث نظارت استصوابی
مدتها قبل از آن که انتخابات مجلس چهارم به مرحله اجرایی برسد، بحث نحوه نظارت شورای نگهبان بر انتخابات مجلس به یک بحث روز مبدل شد. پیش از این در جریان انتخابات مجلس سوم، میان شورای نگهبان و وزارت کشور (به وزارت سید علی اکبر محتشمی) بر سر نحوه نظارت و مشخصاً نحوه تأیید و رد صلاحیت نامزدها، اختلاف نظر پیش آمده بود. وزارت کشور معتقد بود که هیئت اجرایی، مسئول اولیه تأیید یا رد صلاحیتهاست و هیئتهای نظارت فقط در مورد افراد رد صلاحیت شده از سوی هیئتهای اجرایی میتوانند اعلام نظر کنند و احراز صلاحیت افراد تأیید شده از سوی هیئتهای اجرایی برای حضورشان در رقابت انتخاباتی کافی است. اما شورای نگهبان با تفسیری متفاوت، معتقد بود که حتی افراد تأیید شده از سوی هیئتهای اجرایی را هم میتوان رد صلاحیت کرد.
در تاریخ 23/2/70 آیت الله غلامرضا رضوانی عضو فقهای شورای نگهبان و رئیس هیئت مرکزی نظارت شورای نگهبان بر انتخابات، با نگارش نامهای خطاب به شورای نگهبان نظر تفسیری آن شورا را درباره نحوه نظارت بر انتخابات در خواست کرد در نامه آیت الله رضوانی آمده است. «نظر به اینکه امر انتخابات از امور مهمه کشور است و امت اسلامی با رشد انقلابی در تمام دورههای اخذ رأی به نحو چشمگیر در انتخابات شرکت نمودهاند و من بعد نیز باید به نحوی عمل شود که حضور آزادانه مردم همچنان محفوظ بماند و این امر مستلزم نظارت شورای نگهبان است تا در تمام جهات، رعایت بیطرفی کامل معمول گردد و در این خصوص در کیفیت اجرا و نظارت گاهی شائبه تداخل مطرح میگردد بنا به مراتب استدعا دارد نظر تفسیری آن شورای محترم را در مورد مدلول اصل نود و نه قانون اساسی اعلام فرمایند.»
«نظارت مذکور در اصل 99 قانون اساسی استصوابی است و شامل تمام مراحل اجرایی انتخابات از جمله تأیید و رد صلاحیت کاندیداها میشود.»
بعدها تأیید صلاحیت نامزدهای انتخاباتی مجلس چهارم بر اساس همین تفسیر شورای نگهبان صورت گرفت.
جریان شناسی سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی
در ایـران ، اوّلیـن فـعـّالیـت هـاى سـیـاسـى بـه مـفـهـوم جـدیـد، قـبـل از مـشـروطـه وکـمـى بـعـد از آغـاز عـصـرِ نوین در غرب ، آغاز شد که اغلب نیز، متاءثر از فراماسونرى ، یعنى همان تشکیلات سرّىِ جاده صاف کن استعمار بوده است ، و فراموش خانه و مجمع آدمیتِ میرزا ملکم خان ، از معروف ترین آن به شمار مى رود. در آستانه انقلاب مشروطه نیز گـروه هـاى سـیـاسـى دیـگـرى پـدیـد آمـد، (مـانـنـد انـجـمـن مـخـفى و یا انجمن ملى ) که به جاى لیبرالیسمِ انگلیسى ، از سوسیالیسم روسیه نشاءت مى گرفت .(1) با این وصف ، هـیـچ گـاه در ایـران قـبـل و بـعـد از مـشـروطـه ، حـزب سـیـاسـى بـه مـعـنـاى واقـعـى آن شـکـل نـگرفته است ، بلکه عمده فعالیت هاى سیاسى در چهارچوب جریان هاى فکرى ـ سیاسى زیر بروز کرده اند
در دوره قبل از انقلاب ، در کنارِ فعالیتِ احزاب کمونیستى ، ناسیونالیستى و اسلامى ، فعالیت هاى حزبى ذیل نیز به چشم مى خورد:
الف ـ احزاب دولتى :
براى نخستین بار، احزاب دولتى از سال 1337 از سوى رژیم براى تحکیم پایه هاى قدرت سـلطـنـت پـهـلوى پـدیـد آمـد. در این راستا، حزب مردم به رهبرى اسداللّه علم و حزب ملیون به رهـبـرى مـنوچهر اقبال به فعّالیت پرداختند. در 1342، حزب ایران نوین جایگزین حزب ملیون شـد، و در راءس آن ، حـسـن عـلى مـنـصـور و پـس از ترور وى ، امیرعباس هویدا قرار گرفت . در 1353 ه . ش ، شـاه این دو حزب را منحل و حزب رستاخیز را تاءسیس کرد و هویدا به دبیر کلى آن بـرگزیده شد. احزاب دولتى که از اندیشه باستان گرایى ، ارزش هاى شاهنشاهى و ایده ایران شهرى دفاع مى کردند، به تشدید سلطه دولت کمک نمودند.
ب ـ احزاب التقاطى :
التـقـاط به معناى ترکیب دو اندیشه متباین سیاسى ، در تاریخ احزاب سیاسى ایران سابقه دارد. به عنوان مثال : نهضت خداپرستان سوسیالیست که به رهبرى محمد نخشب در 1324 تـشـکـیـل شـد، نـوعـى تـرکـیـب اسـلام و سـوسـیـالیـسـم را عرضه کرد، حزب اجتماعیون اعـتـدالیـون نـیـز گـرایـش سوسیال دموکراسى و اسلام در کنار هم را برگزیده بود. سازمان مجاهدین خلق (منافقین ) هم به اقدام مشابهى در 1354 دست زد.
ج ـ احزاب مستقل :
تاریخ احزاب سیاسى ایران نشان مى دهد که برخى از احزاب به هیچ گرایش فکرى پاى بند نـبـوده انـد. اگـرچـه مـواضـع حـزبـى آنـان بـه ایـن و یـا آن گـروه ، شـبـاهـت داشـت . مثل حزب دموکرات ایران که در 1325 ه .ش . به رهبرى احمد قوام پدید آمد و بیش تر به کسب قـدرت سـیـاسـى مـى انـدیـشـیـد. یا حزب زحمت کشان که در 1330 ه . ش . توسط مظفر بقایى شـکـل گرفت و بیش تر به دنبال آزادى بود. در حالى که احزاب ، اغلب ، دستیابى به قدرت سیاسى ، مشارکت در آن یا آزادى را در چهارچوب جریان شناسی سیاسی از مشروطه تا انقلاب اسلامی در ایـران ، اوّلیـن فـعـّالیـت هـاى سـیـاسـى بـه مـفـهـوم جـدیـد، قـبـل از مـشـروطـه وکـمـى بـعـد از آغـاز عـصـرِ نوین در غرب ، آغاز شد که اغلب نیز، متاءثر از فراماسونرى ، یعنى همان تشکیلات سرّىِ جاده صاف کن استعمار بوده است ، و فراموش خانه و مجمع آدمیتِ میرزا ملکم خان ، از معروف ترین آن به شمار مى رود. در آستانه انقلاب مشروطه نیز گـروه هـاى سـیـاسـى دیـگـرى پـدیـد آمـد، (مـانـنـد انـجـمـن مـخـفى و یا انجمن ملى ) که به جاى لیبرالیسمِ انگلیسى ، از سوسیالیسم روسیه نشاءت مى گرفت .(1) با این وصف ، هـیـچ گـاه در ایـران قـبـل و بـعـد از مـشـروطـه ، حـزب سـیـاسـى بـه مـعـنـاى واقـعـى آن شـکـل نـگرفته است ، بلکه عمده فعالیت هاى سیاسى در چهارچوب جریان هاى فکرى ـ سیاسى زیر بروز کرده اند
چپ
چـپ کـه یکى از معانى آن سوسیالیست و یا کمونیست است ، سابقه اى طولانى در تاریخ احزاب ایـران دارد. انـجـمـن مـلى کـه از گـروه هـاى سـیـاسـى قـبـل از مـشـروطـه بـه شـمـار مـى رود، تـحـت تـاءثـیـر حـزب سوسیال دموکراتِ قفقاز که در جناح بلشویکِ حزب کمونیست روسیه قرار داشت ، تاءسیس شد. احـزاب اجـتـمـاعـیـون عـامـیـون و اعـتـدالیـون نـیـز از سـوسـیـالیـسـم و کمونیسم روسى تاءثیر پـذیـرفـتـنـد، امـا در اولى کـه قـائل بـه انـفـکـاک کـامـل قـوه سـیـاسـى از قوه روحانى بودند، بـاسـوادهـاى غـرب رفـتـه یا روشنفکران غرب زده چون تقى زاده و قوام الدوله عضویت داشتند. ولى در دومـى که اعتقاد به اجراى دین در جامعه داشتند، افرادى چون رهبران مشروطه عضو بوده و یـا از آن طـرفـدارى مـى کردند. و زمانى که این دو حزب متلاشى شدند، حزب کمونیست ایران بـه رهـبـرى (حـیدرخان عمواوغلو) و حزب سوسیالیست (به رهبرى سلیمان میرزا) بر بخشى از بـقـایـاى آن ها تاءسیس گردید. کمونیست ها در دوره رضاخان ، نه تنها اجازه فعالیت نیافتند، بـلکـه هـمـواره و بـه ویـژه پـس از 1310 ه .ش . تـحـت تـعـقـیـب حـکـومـت قـرار گـرفـتـنـد که حاصل آن ، دستگیرى و زندانى شدن 53 نفر از کمونیست هاى شناخته شده به رهبرى دکتر محمد تقى آرانى بود.
مـهـم تـریـن تـشـکـل مـتعلق به چپ در دهه هاى 20 و 30، حزب توده ایران است که در 1320، از عـنـاصـر بـاقـى مـانـده حـزب کـمـونـیـسـت ایـران ، جـنـاح چـپ جـنـبـش جـنـگـل ، گـروه مـوسـوم بـه 53 نفر و... تاءسیس شد. حزب توده که خواهان استقرار یک حکومت کـمـونیستى در ایران بود، در 1327 به علت ترور نافرجام شاه و نسبت دادن آن به حزب ، از سـوى رژیـم تـعـطیل شد، اما مصدق ، در دوره نخست وزیرى به آن اجازه فعّالیت داد، و خود نیز، بـه هـمـکـارى بـا آن پرداخت . پس از کودتاى 28 مرداد 1332، حزب توده ، سرکوب شد و تا پـیـروزى انـقـلاب اسـلامـى ، بـه عـرصـه رسـمـى فـعـالیـت هـاى حزبى درون کشور برنگشت .
سازمان چریک هاى فدایى خلق ایران ، دیگر گروه کمونیستى معروف ایران است که در دهه 40 و 50 ظـهـور کـرده انـتـقـاد بـه عـمـلکرد حزب توده در کودتاى 28 مرداد، و نیز انتقاد به روش مـسـالمـت آمـیز مبارزه علیه دولت ، باعث شد که برخى از جوانان عضو آن حزب و جبهه ملّى از آن جـدا شـونـد که معروف ترین آن ، گروه بیژن جزنى و گروه پویان و احمدزاده بودند. این دو کـه اوّلى بـر خـلاف دومـى به تاءخر جنگ شهرى بر جنگ روستایى اعتقاد داشت ، در 1350 با بـرگـزیـدن تـقـدم جـنـگ روسـتـایـى و ائتـلاف بـا هـم ، سـازمـان چریک هاى فدایى خلق ایران را تـشـکـیـل دادنـد کـه در طـول حـیـات خـود، تـنـها ضرباتى کوچک مانند حمله به کلانترى قلهک و ترور رئیس دادرسى ارتش را بر رژیم وارد کردند....
بخشی از فهرست مطالب مقاله بررسی میزان تأثیر جمعیت خانواده بر وضعیت تحصیلی دانش آموزان
اقدامات :
2- تفکرات ناسیونالیستی ,لیبرالیستی و مارکسیستی :
1- جریان ملی گرا :
مهمترینشاخصههایفکریاین جریان :
تشکل های ملی گرا در ابتدای انقلاب
حزب ملت ایران:
حزبپانایرانیسم:
دیگرگروههاباگرایشقومیت گرایی :
2- جریان مارکسیسم :
ویژگیهایفکریجریانمارکسیست:
حزب توده :
چریک های فدایی خلق :
سایر گروههای مارکسیستی:
ویژگی های جریان التقاط
1- جریان التقاطی اصلاح طلب(چپ و راست)
مهمترینتشکلهایسیاسیجریانالتقاطیاصلاحطلب :
نهضتآزادی ایران:
جنبش مسلمانان مبارز :
جنبش انقلابی مردم ایران (جاما)
گروه روند جدایی :
2-جریان التقاطی رادیکال (چپ و راست)
تشکلهای سیاسی رادیکال :
سازمانمجاهدینخلق :
گروهک فرقان :
گروهکموحدینانقلابی
تشکل های سیاسی جریان مذهبی
سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی
حزب جمهوری اسلامی
جریان شناسی ازخرداد 60تا دوم خرداد 76
مجمع روحانیون مبارز :
نوگرایان دینی :
سوء استفاده مخالفان نظام
طیفچپ
2- طیف اپوزیسیون ملی گرا
- مهمترین احزاب و گروههای ملی گرا :
3- طیف اپوزیسیون اصلاح طلب
4- طیف اپوزیسیون مذهبی
بستر های شکل گیری جریان دوم خرداد :
مبانی و شاخصه های فکری :
احزابجریاندومخرداد:
1- اصلاحطلبانسنتی :
سابقه :
دههاول :
دههدوم :
2- اصلاح طلبان میانه رو
1- بعد فرهنگی و اجتماعی
- اقدامات اجتماعی :
2- بعد سیاسی
3- بعد اقتصادی :
مواضع و عملکرد :
وضعیت گروههای دوم خردادی در اواخر دولت خاتمی:
خاستگاه و ریشه های اصولگرایی :
احزاب
اصولگرا :
1- طیف سنتی :
2- طیف اصولگرایان تحولخواه:
3- رایحهخوشخدمتوحامیاندولتنهم :
تاریخچهوعملکردحزبتوده
مجلسسوم
مطرح شدن بحث نظارت استصوابی
لف ـ احزاب دولتى
ب ـ احزاب التقاطى :
ج ـ احزاب مستقل
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله جریان شناسی احزاب سیاسی قبل و بعد از انقلاب