چکیده:
این تحقیق در پی یافتن پاسخی برای این پرسش است که آیا بین سازوکارهای راهبری شرکت و سرمایه فکری رابطه وجود دارد یا خیر ؟
برای سنجش سرمایه فکری طبقه بندی های مختلفی ارائه شده است که یکی از این طبقه بندی ها توسط پولیک به نام (ارزش افزده سرمایه فکری ) مطرح شده است که از سه جز کارایی سرمایه ارتباطی ، کارایی سرمایه انسانی و کارایی سرمایه ساختاری تشکیل شده است. در این پژوهش ابتدا بر اساس مدل (ارزش افزوده سرمایه فکری ) ارزش سرمایه فکری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران محاسبه و سپس ارتباط آن با سازوکارهای راهبری شرکت بررسی شد . سازوکارهای خارجی راهبری شرکت ، درصد سرمایه گذاران نهادی و درصد سرمایه گذاران عمده می باشد و سازوکارهای داخلی راهبری شرکت ، درصد مالکیت هیئت مدیره و تعداد مدیران ، تعداد مدیران غیر موظف و نسبت مدیران غیر موظف به هیئت مدیره ، دوگانگی نقش مدیر عامل می باشد. و همچنین کل موضوع در صنایع مختلف مورد بررسی قرار گرفت ،برای آزمون فرضیه های پژوهش از روش داده های پنلی با بکارگیری اطلاعات 88 شرکت در طی سال های 1383 تا 1387 استفاده شده است .نتایج کلی حاصل از پژوهش نشان می دهد که درصد سرمایه گذاران نهادی ، درصد مدیران غیر موظف و دوگانگی نقش مدیر عامل رابطه مثبت و معناداری با سرمایه فکری و تعداد مدیران غیر موظف رابطه منفی و معناداری با سرمایه فکری دارند و در بقیه موارد رابطه معناداری بین سازوکارهای داخلی و خارجی راهبری شرکت و سرمایه فکری مشاهده نگردید.
واژه های کلیدی : سازوکارهای راهبری شرکت ، سرمایه فکری ، مدل پولیک ، داده های پنلی، بورس اوراق بهادار تهران
مقدمه:
نظام مناسب راهبری شرکت ها به دنبال استقرار چارچوبی مدون و مکانیزم های مناسب برای برقراری رابطه ای متعادل میان منافع سهامداران جز از یک سو و سهامداران کنترلی یا اکثریت از سوی دیگر می باشد و در دیدگاه های جدیدتر سمت توجه جدی به حقوق کلیه گروه های ذینفع ، اجتماع ، بازار سرمایه و مجموع شرکتها گرایش یافته است . از دهه 70 الگوی رشد اقتصاد جهان به طور اساسی تغییر کرد و به دنبال آن ، دانش به عنوان مهمترین سرمایه ، جایگزین سرمایه های پولی و فیزیکی شد. یکی از ویژگی های دانش این است که نامشهود است یعنی غیر قابل لمس و غیر محسوس است و ارزشگذاری و اندازه گیری آن خیلی سخت و مشکل است در صورتی که در گذشته سازمان ها با استفاده از روش های حسابداری قادر بودن تا ارزش و اندازه تولید خود را به طور کامل محاسبه کنند ولی امروزه این روش حسابداری دارای کارایی لازم نیستند . دانش به عنوان یکی از مهمترین اجزای دارایی های نامشهود محسوب می شود اگر در گذشته بیشتر دارایی های سازمان ها مشهود بودند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند.
سازمان ها در حال وارد شدن به اقتصاد مبتنی بر دانش هستند ، اقتصادی که در آن دانش و دارایی های نامشهود به عنوان مهمترین مزیت رقابتی سازمان ها شناخته شده است . یکی از اجزای دارایی نامشهود سرمایه فکری می باشد که تاثیر مهمی برعملکرد و پیاده سازی استرتتژیک سازمان دارد از این رو شناسایی ، اندازه گیری و مدیریت سرمایه فکری دارای اهمیت خاصی است و منجر به مشاهده ارزش واقعی سازمان ها می شود .
فصل اول
کلیات تحقیق
1-1 مقدمه
رشد و توسعه و بکارگیری فناوری ها، شاید بارزترین نمونه پیشرفت انسان باشد. پس ازانقلاب صنعتی اقتصاد کشور متکی بر زمین و نیروی کار، رفته رفته جای خود را به اقتصاد صنعتی داد، اقتصادی که به عامل سرمایه جهت کسب و به کارگیری فناوری و سپس نیروی کار و زمین وابستگی داشت و اکنون در هزاره سوم نگرشی فرا راه ملت ها و سازمان های نوین قرار گرفته است که از آن به اقتصاد و جامعه دانش محور و یا اقتصاد خدماتی یا اطلاعاتی یاد می شود که البته وام دار ظهور و توسعه اطلاعات و ارتباطات است.
توجه به دانش و سرمایه های فکری به عنوان اصلی ترین عامل اقتصاد جدید، روز به روز در حال افزایش است. بنابراین با درک کاستی ها نگرش صرفاً متکی بر فناوری- به ویژه IT روز به روز نقش نیروی انسانی و هوش بشری بیشتر مورد توجه قرار می گیرد. اکنون بسیاری از پژوهشگران از جمله استوارت سرمایه های فکری را مد نظر قرار می دهند. همچنین در صنعت نیز تعداد شرکت هایی که با بکارگیری دانش و توجه به دارایی های فکری به موفقیت های چشمگیری رسیده اند در حال افزایش است.
دانش به عنوان یکی از مهمترین اجزای دارایی های نامشهود محسوب می شود. اگر در گذشته بیشتر دارایی های سازمان ها، مشهود بوده اند ولی امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها نامشهود هستند ( سولیون ، 2000،340- 328) .
در اوایل قرن بیست و یکم دنیا نظاره گر شمار زیادی از رسوایی های مالی در شرکت هایی همچون انرون، ورلدکام، تایکو، آدلفیا و گلوبال کراسینگ بوده است. در نگاه اول اینطور به نظر می رسد که عدم رعایت استانداردهای حسابداری از سوی این شرکت های دلیل اصلی رسوایی مالی بوده است اما وقتی قدری بیشتر تامل می کنیم مشاهده می نماییم که گزارشات مالی آنها توسط حسابرسان تأیید شده است.
معیارهای عملکرد مالی رعایت شده و حتی قیمت سهام آنها در دوره ای از رشد قابل ملاحظه ای برخوردار بوده است. مثلاً سولومون در سال 2007در کتاب حاکمیت شرکتی و پاسخ گویی خود معتقد است نبود ساختارهای کنترلی و نظارتی در شرکت ها به طور عام یا آنچه که او تحت عنوان نظام حاکمیت شرکتی نام گذاری می کند به طور خاص می تواند دلیل وقوع چنین رویدادهایی باشد.
نظام مناسب راهبری شرکت ها به دنبال استقرار چارچوبی مدون و مکانیزم های مناسب برای برقراری رابطه ای متعادل میان منافع سهامداران جز از یک سو و سهامداران کنترلی یا اکثریت از سوی دیگر میباشد و در دیدگاه های جدیدتر سمت توجه جدی به حقوق کلیه گروه های ذینفع، اجتماع، بازار سرمایه و مجموع شرکت ها گرایش یافته است.
با توجه به اینکه وجود ساز و کارهای حاکمیت شرکتی می تواند منجر به بهبود عملکرد اقتصادی بنگاه شود، مدل ها و متدلوژی های جهت اندازه گیری دانش و سرمایه های فکری جهت بهبود این ساز و کارها، روز به روز ضروری تر به نظر می رسد تا به تبع آن رشد اقتصادی مطلوب در کشور ایجاد گردد.
در این فصل از تحقیق ، محقق به طور خلاصه و با توجه به موضوع تحقیق ، به بیان مسئله اصلی پژوهش و ضرورت انجام تحقیق و در ادامه به مدل مفهومی تحقیق پرداخت ،همچنین در ادامه اهداف تحقیق را بیان و به متغیرهای مورد مطالعه تحقیق اشاره کرده و در آخر هم فرضیه های تحقیق و تعاریف واژه ها و اصطلاحات را آورده است.
2-1 تاریخچه مطالعاتی
جدول شماره (1-1) تحقیقات متعددی را که در زمینه راهبری شرکت و سرمایه فکری انجام شده در خود جای داده است و چارچوب نظری تحقیق برگرفته از این تحقیقات می باشد.
جدول 1-1 خلاصه تحقیقات انجام شده
محقق سال شرح
صالح 2009 در تحقیقی با عنوان ارتباط ساختار مالکیت و عملکرد سرمایه فکری در بورس مالزی پرداخت . در این تحقیق ساختار مالکیت ارائه شده شرکتهای مدیریتی ، خارجی ، دولتی و خانوادگی با عملکرد سرمایه فکری بررسی شده است
کین گان 2008 در تحقیقی با عنوان رابطه بین حاکمیت شرکتی و افشا سرمایه فکری در بورس مالزی پرداخت که متغیر های آن، اندازه هیئت مدیره ، ترکیب هیئت مدیره ، اندازه موسسه حسابرسی ، مالکیت خانوادگی و دولتی بوده است
آگارول و دیگران 2006 در تحقیقی با عنوان آیا شرکت های آمریکایی حاکمیت شرکتی بهتری دارند ؟ که در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که ، بعضی از مکانیزم های حاکمیت شرکتی مانند ساختار هیئت مدیره و کمیته حسابرسی ارتباط مستقیمی با ارزش شرکت دارند
یانگ چو 2006 در تحقیقی تحت عنوان " سرمایه فکری؛ یک مطالعه تجربی از ITRI " به بررسی ارتباط بین اجزای سرمایه فکری (سرمایه انسانی، سرمایه ارتباطی و سرمایه ساختاری) با عملکرد پرداختند و نتیجه گرفتند که اولاً یک رابطه مثبت معناداری بین اجزای سرمایه فکری و عملکرد شرکت ها وجود دارد و ثانیاً افزایش سرمایه فکری باعث خلق ارزش و ذخیره استراتژیک آنها در سازمان می باشد.
چونگ 2009 شواهدی در ارتباط با رابطه بین حاکمیت شرکتی و مالکیت نهادی سهام ارائه نمودند. شواهد این تحقیق نشان داد ، نسبت سهام شرکت که توسط سرمایه گذاران نهادی نگهداری می شود، کیفیت ساختار حاکمیت را افزایش می دهد.
هنیفا و کوک 2002 در پژوهشی دریافتند که دوگانگی نقش مدیر عامل رابطه مثبت با سرمایه فکری وبین تعداد مدیران غیر موظف و ارزش سرمایه فکری شرکت رابطه منفی وجود دارد.
کرنت و سایرین
2007
شواهدی را در ارتباط با نقش سرمایه گذاران نهادی یافتند که نشان داد که هم تعداد و هم درصد سرمایه گذاران نهادی رابطه ی معنادار را با بازده شرکتها دارند
لی و دیگران
2008
در تحقیقی تحت عنوان حاکمیت شرکتی و سرمایه فکری دریافتند که رابطه مثبتی بین ترکیب هیئت مدیره ونسبت آن با ارزش سرمایه فکری وجود دارد.
عباسعلی دریایی
1388
در تحقیقی با عنوان عوامل موثر بر نرخ حاکمیت شرکتی و رابطه آن با عملکرد شرکت بررسی شد. نتایج حاصله بیانگر وجود رابطه ای مستقیم بین نرخ حاکمیت شرکتی با عملکرد در سطح اطمینان 95 درصد بود.
شهلا ابراهیمی 1387 در تحقیقی به بررسی تاثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی جاری و آینده شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران پرداخت. نتایج بین سرمایه فکری و عملکرد مالی جاری و آینده شرکت ، هم در سطح کلیه شرکت ها و هم در سطح صنایع رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.
3-1- بیان مسأله
در حال حاضر در اقتصاد و دانش محور به دلیل اهمیت چشمگیر بازده حاصل از سرمایه های فکری در مقایسه با سرمایه های مالی در تعیین سودآوری، تلاش در جهت اندازه گیری این نوع سرمایه ها در شرکتها افزایش یافته است و سنجش ارزش واقعی سرمایه فکری بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. به دلیل ناتوانی سیستم های حسابداری سنتی در برآورد این مهم، شرکت ها، سرمایه گذاران و سایر ذینفعان در پی یافتن ابزار مناسبی جهت اندازه گیری سرمایه فکری و یافتن ارتباط آن با شاخص های سازمانی می باشند. در حقیقت ما در این تحقیق به دنبال پاسخ این سوالات به شرح زیر می باشیم .
1- از لحاظ آماری آیا رابطه ای میان سازو کارهای راهبری شرکت و سرمایه فکری وجود دارد؟
در این تحقیق با استفاده از مدل پولیک و داده های 5 ساله شرکت های بورسی در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1383 تا 1387 میزان سرمایه فکری شرکت ها محاسبه خواهد شد. سپس به رابطه میان سرمایه فکری و راهبری شرکتی که بر اساس ساز و کارهای داخلی و ساز و کارهای خارجی می باشد بررسی می شود که در نتیجه با توجه به اهمیت این سرمایه ها، شرکت ها و سرمایه گذاران تصمیمات مناسب تری در جهت کسب بازده مالی بالاتر اتخاذ نمایند.
4-1- چارچوب نظری تحقیق:
مباحث این تحقیق راهبری شرکتی و سازوکارهای داخلی و خارجی آن است. در این تحقیق تلاش می شود که تاثیر مکانیزم های اصول راهبری شرکتی بر سرمایه فکری بررسی شود.این تحقیق با بررسی ابعاد مختلف راهبری شرکتی و سرمایه فکری به ارتقای سطح دانش بازار سرمایه کمک خواهد کرد.
5-1- فرضیه های تحقیق
فرضیه اصلی اول - بین ساز و کارهای خارجی راهبری شرکت و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه اول - بین درصد مالکیت سهامداران نهادی و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی اول- بین درصد مالکیت سهامداران نهادی و کارایی سرمایه ارتباطی رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم- بین درصد مالکیت سهامداران نهادی و کارایی سرمایه انسانی رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم- بین درصد مالکیت سهامداران نهادی و کارایی سرمایه ساختاری رابطه وجود دارد.
فرضیه دوم - بین درصد مالکیت سهامداران عمده و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی اول - بین درصد مالکیت سهامداران عمده و کارایی سرمایه ارتباطی رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی دوم- بین درصد مالکیت سهامداران عمده و کارایی سرمایه انسانی رابطه وجود دارد.
فرضیه فرعی سوم- بین درصد مالکیت سهامداران عمده و کارایی سرمایه ساختاری رابطه وجود دارد.
فرضیه اصلی دوم - بین ساز و کارهای داخلی راهبری شرکت و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه سوم- بین درصد مالکیت هیئت مدیره و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه چهارم- بین تعداد مدیران غیرموظف و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه پنجم- بین نسبت مدیران غیرموظف به هیئت مدیره و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه ششم- بین تعداد هیئت مدیره و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه هفتم- بین دوگانگی نقش مدیرعامل و سرمایه فکری رابطه وجود دارد.
فرضیه اصلی سوم - روابط سازوکارهای راهبری شرکت و سرمایه فکری در صنایع مختلف متفاوت است.
6-1- اهمیت تحقیق
امروزه قسمت اعظم دارایی های سازمان ها را دارایی های نامشهود تشکیل می دهند و روش های حسابداری قادر به اندازه گیری آنها نیستند. از طرفی در این اقتصاد و دانش محور، موفقیت های سازمانی به توانایی مدیریت این دارایی های نامشهود بستگی دارد. مر و همکارانش دلایلی را برای توجه و اندازه گیری سرمایه فکری برشمرده اند که عبارتند از:
کمک به سازمان ها برای تنظیم استراتژی آنها
ارزیابی اجرای استراتژی ها
کمک به تصمیمات گسترش و تنوع
استفاده از نتایج اندازه گیری سرمایه های فکری به عنوان مبنایی برای جبران خدمات
ابلاغ این دارایی ها به ذینفعان خارجی سازمان ها و دلایل دیگری برای انجام این کار است که اندازه گیری سرمایه های فکری به طور دقیق میتواند ارزش و عملکرد شرکت ها را اندازه گیری کند ( مر ، 2003،464 -441 ) .
چون در یک جامعه مبتنی بر دانش بخش مهمی از ارزش یک کالا و نیز بخش مهمی از ثروت یک شرکت را تشکیل می دهد (چن ،2004 ،100-85 ) و (کننان ، 2004، 413-389) .
بنا بر ایده اندرسون (2004) سازمان ها به 4 دسته از دلایل ممکن است سرمایه فکری خود را مورد سنجش قرار دهند که عبارتند از:
بهبود مدیریت داخلی
بهبود گزارش دهی به خارج از سازمان
مبادلات این سرمایه
دلایل قانونی بهبود حسابداری
در این میان شکاف بین ارزش بازار شرکت ها و ارزش خالص دارایی های مشهود که در واقع سهام ناشی از دارایی های نامشهود تلقی می شود، روز به روز بیشتر توجه سرمایه گذاران را جلب می نماید. زمانی که این شکاف کوچک باشد بازگشت سرمایه از طریق درآمد سازمان یا دست کم دارایی های مشهود آن به شکل منطقی قابل پیش بینی خواهد بود. اما دارایی های به شکل دانش و نشان تجاری بسیار بیشتر در معرض تهدید قرار دارند و تحقق آنها دشوارتر است. ولی به هر حال سرمایه گذاران جهت درک بهتر وضعیت سازمان به شاخص هایی نیاز دارند که قابل اطمینان باشند.
سیستم حاکمیت شرکتی در کشورهای جهان با تعدادی از عوامل از جمله ساختار مالکیت شرکتها، وضعیت اقتصادی، سیستم قانونی، سیاست های دولتی و فرهنگی معین می شود. راهبری شرکت از جمله مباحث با اهمیت در زمینه مدیریت اجرایی و مدیریت مالی و حسابداری می باشد که تاکنون در کشور ما کمتر به آن پرداخته شده است. تجارت تاریخی طی بحران های مالی شرکتها نشان داده است که عدم توجه به نحوه راهبری و ایجاد تعادل بین منافع سهامداران و مدیران از یک سو و همچنین بین سهامداران عمده و جزء از سوی دیگر باعث بروز زیان های جبران ناپذیر گردیده است.
7-1- اهداف تحقیق
هدف اصلی این تحقیق ارائه روش مالی جهت سنجش و ارزشیابی سرمایه فکری و آزمون تجربی آن با راهبری شرکتی در شرکت های بورسی است و تلاش برای امکان پذیر نمودن تهیه، ارائه و تحلیل صورت های مالی کامل و واقعی در سیستم های حسابداری مورد استفاده در شرکت ها و ارزیابی صحیح و واقعی سرمایه گذاری (سهامداران) از ارزش واقعی و آتی سهام شرکت ها می باشد.
لذا هدف از این تحقیق را می توان پاسخ گویی به این سؤال دانست:
آیا رابطه ای بین ساز و کارهای راهبری شرکت و سرمایه فکری در بازار سرمایه ایران وجود دارد؟
8-1- قلمرو تحقیق
الف- قلمرو مکانی: قلمرو مکانی شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران (بازار سرمایه ایران) را مورد بررسی قرار می دهد.
ب- قلمرو زمانی: این تحقیق شرکت هایی را در بر می گیرد که در دوره ی 5 ساله 1383 تا 1387 عضو سازمان بورس اراق بهادار تهران بوده اند.
ج- قلمرو موضوعی: در این تحقیق به تبیین رابطه ی ساز و کارهای راهبری شرکت و سرمایه فکری در بازار سرمایه ایران می پردازیم و در حوزه مدیریت سرمایه گذاری می باشد.
9-1- تعریف واژه ها و اصطلاحات
ضریب ارزش افزوده فکری : سرمایه فکری، مالکیت دانش، تجربه کاربردی، تکنولوژی سازمانی، روابط با مشتری، مهارت های حرفه ای است که برای سازمان جنبه رقابتی در بازار فراهم می کند. این سرمایه شامل سه بخش اصلی است (هیدر و جیمز ،2003،365-383 ) .
کارایی سرمایه ارتباطی : شاخصی است بر مبنای سرمایه ارتباطی که سرمایـــه ارتباطی عبارتست از دانش گرفته شده در کانال های بازاریابی و روابط مشتری یک سازمان است (بنتیس ، 2000، 100-85) .
کارایی سرمایه انسانی : شاخصی است بر مبنای سرمایه انسانی و سرمایه انسانی نیز شامل ذخیره دانش اعضای یک سازمان است که شامل شایستگی ها و طرز فکرهای کارکنان است.
کارایی سرمایه ساختاری : شاخصی است بر مبنای سرمایه ساختاری و سرمایه ساختاری نیز شامل همه مخازن دانش غیرانسانی در یک سازمان است که شامل پایگاه داده ها، چارت های سازمانی و فرآیندها و استراتژی ها و ... است که به سازمان ارزشی فراتر از مواد آن می دهد.
نظام راهبری شرکت ها: قوانین، مقررات، ساختارها، فرآیندها، فرهنگ ها و سیستم هایی است که موجب دستیابی به هدف های پاسخگویی، شفافیت، عدالت و رعایت حقوق ذینفعان می شود (حساس یگانه، 1385 ،34)2.
هیئت مدیره: اعضای این هیئت که از سوی صاحبان سهام شرکت تعیین می شوند ممکن است از میان دو گروه انتخاب شوند. نوع نخست شامل اشخاصی که از داخل شرکت انتخاب می شوند و دسته دوم نمایندگی که از بیرون شرکت انتخاب می شوند و مستقل از آن محسوب می شوند. نقش هیئت مدیره، نظارت بر مدیران شرکت و اقدام در طرفداری از سهامداران است. در واقع هیئت مدیره سعی می کند تضمین کند که منافع سهامداران به درستی حفظ می شود.( خدابخشی ،1385 ،27)3.
هیئت مدیره غیرموظف: به آن دسته از اعضای هیئت مدیره اطلاق می شود که سمت اجرایی در شرکت ندارند ( خدابخشی ، 1385، 27)4.
سهامدار عمده: سهامدارانی که حداقل مالکیت 5% از سهام در جریان شرکت را دارند (ملاحسینی و قربان نژاد ، 1387، 75)5.
سرمایه گذار نهادی: شخصیت یا مؤسسه ای است که به خرید و فروش حجم عظیمی از اوراق بهادار می پردازد مثل صندوق های بازنشستگی، بانک ها، شرکت های بیمه و سازمان تأمین اجتماعی، صندوق ها و شرکت های سرمایه گذاری و بنیادها و نهادهای انقلاب اسلامی (حساس یگانه و پوریانسب ، 1384، 5 )6.
.
فصل دوم
مروری بر ادبیات تحقیق
1-2 بخش اول - ادبیات نظری سرمایه فکری
1-1-2 مقدمه
با وقوع انقلاب تکنولوژی اطلاعات، جامعه اطلاعاتی و شبکه ای و نیز رشد و توسعه سریع تکنولوژی برتر، مخصوصاً در حوزه های ارتباطات، کامپیوتر و مهندسی، از دهه 1990 الگوی رشد اقتصاد جهانی تغییر اساسی کرده است. درنتیجه، دانش به عنوان مهمترین سرمایه جایگزین سرمایه های مالی و فیزیکی در اقتصاد جهانی امروز شده است. در اقتصاد مبتنی بر دانش، محصولات و سازمانها بر اساس دانش زندگی می کنند و می میرند و موفق ترین سازمانها، آنهایی هستند که از این دارایی های ناملموس به نحو بهتر و سریع تری استفاده می کنند.
مطالعات اخیر نشان داده اند که برخلاف کاهش بازدهی منابع سنتی (مثل پول، زمین، ماشین آلات و غیره) دانش واقعاً منبعی برای افزایش عملکرد کسب و کار است(بنتیس ، 1999، 402-391) . آنچه حتی بیشتر درخور توجه است این است که بازار به مدت طولانی ارزش دانش و عوامل نامشهود دیگر را در فرآیند ایجاد ارزش تشخیص داده است اخیراً اندازه این « ارزش پنهان » تغییر کرده است. برای مثال، در سال 1996 دارایی های خالص شرکت مرک فقط 12.3 درصد ارزش بازاری اش، در سال 1996 دارایی های شرکت کوکاکولا تنها 4 درصد از ارزش بازاری اش و دارایی های مایکروسافت 6 درصد ارزش بازاری اش را پوشش داده بود هروی و لوزچ ،1999 بر این اساس، موفقیت حال و آینده در رقابت بین سازمانها، تا حد کمی مبتنی بر تخصیص استراتژیک منابع فیزیکی و مالی و تا حد زیادی مبتنی بر مدیریت استراتژیک دانش خواهد بود. چالش مدیران، آماده کردن محیط مناسب برای رشد و پرورش ذهن انسان در سازمان دانش محور است(همان منبع ، 47-40)3.
بنابراین توانایی مدیریت دانش، مهارت اساسی مدیران در این سازمان ها است.
با این همه، متأسفانه از آنجاییکه ماهیت دانش، نامشهود و ناملموس است و نمی توان آن را توسط هیچ یک از مقیاس های سنتی حسابداری مالی اندازه گیری کرد، ریسک فراموشی دانش و سایر داراییهای ناملموس سازمان برای مدیران وجود دارد. چارلز هندی در نتیجه مشاهدات خود دریافت که مدیران ارشد سازمان ها تنها از 20 درصد دانش موجود در سازمانهایشان استفاده می کنند. در حقیقت، محیط کسب و کار مبتنی بر دانش در بسیاری از کشورهای جهان، مستلزم یک مدل و نام گذاری جدید است که دربرگیرنده عوامل ناملموس سازمان باشد. در این وضعیت، رشته نوظهور سرمایه فکری توجه روز افزونی را به خود جلب کرده است (بنتیس ،1996، 47-40 ) . روس و همکاران بحث میکنند که از دیدگاه استراتژیک، سرمایه فکری می تواند در ایجاد و کاربرد دانش برای افزایش ارزش سازمان مورد استفاده واقع می شود.
امروزه رشته در حال تکوین سرمایه فکری یک موضوع هیجان انگیز هم برای محققان و هم برای دست اندرکاران سازمانی شده است.
اخیراً تحقیقات زیادی درباره موضوع سرمایه فکری انجام شده است، بسیاری از منابع شرکت مانند دارایی های فیزیکی یا مالی، صرف دارایی های ناملموس شده اند که این دارایی ها کمیاب، با ارزش و غیر قابل تعویض می باشند (روس ،1997 ، 426-413) .
بعد از گذشت یک دهه از اقتصاد دانش محور، بنگاه ها شروع به طبقه بندی و ذخیره کردن سرمایه های ناملموس خود، که شامل تجربه و دانش می باشد، کرده اند. در حال حاضر شرکت های بزرگ دنیا، گزارش سرمایه فکری را بعنوان مکمل و ضمیمه گزارش سالانه شان منتشر می کنند.
همانطور که بنتیس اشاره می کند، چارلز هندی ارزش سرمایه های فکری در یک شرکت را سه تا چهار برابر ارزش دارایی های مشهود می داند. از سوی دیگر مدیران سازمانها بیان می کنند که معمولاً از 20 درصد دانش سازمان بهره می گیرند، در حالیکه هیچ دارایی مشهودی را بیکار نمی گذارند. از اینرو تلاش فراوانی در جهت سنجش سرمایه های فکری و مدیریت آنها آغاز شده است.
در دهه اخیر شرکت ها، توجه ویژه ای را برای اندازه گیری سرمایه های فکری برای ارائه گزارش به طرف های ذینفع ابراز کرده و در پی یافتن روشی برای ارزیابی دارایی های ناملموس داخلی و استخراج ارزش نامحسوس، در سازمانها می باشند (یانگ چو ، 2006، 85) . در حقیقت سرمایه فکری یک مدل جدید کاملی را برای مشاهده ارزش واقعی سازمانها فراهم می آورد و با استفاده از آن میتوان ارزش آتی شرکت را نیز محاسبه کرد.
سرمایه فکری توسط رشته های مختلفی مفهوم سازی شده است. برای مثال، حسابداران علاقه مند به اندازه گیری آن در ترازنامه هستند، متخصصان تکنولوژی اطلاعات درصدد کد گذاری آن در سیستم های اطلاعاتی هستند، روانشناسان تمایل دارند ذهن ها را توسعه دهند، مدیران منابع انسانی تمایل دارند بازدهی سرمایه گذاری را از طریق آن محاسبه کنند و کارکنان آموزش و توسعه تمایل دارند مطمئن شوند که آنها می توانند آن را در برنامه های توسعه منابع انسانی قرار دهند.
در این فصل ابتدا در بخش اول به تعاریف و مفاهیم مختلف سرمایه فکری و طبقه بندی سرمایه فکری و روش های سنجش سرمایه فکری و در بخش دوم به تعاریف راهبری شرکت و تعاریف ساختارهای هیئت مدیره و سرمایه گذاران پرداخته و در آخر هم به بررسی پیشینه تحقیق اختصاص یافته است .
2-1-2- مروری بر چشم انداز تاریخی سرمایه فکری
حسابداری سوئدی به نام کارال اریک سیوبی در سال 1979 که بعدها به عنوان یکی از بنیانگذاران علم مدیریت دانش معرفی شد، با پرسشی بزرگ روبرو گردید. دفاتر حسابداری (ارزش دفتری) یکی از شعبه های معروف سازمانی که او در آنجا کار می کرد تنها، یک کرون ارزش را نشان می داد، در حالی که ارزش واقعی سازمان به مراتب بیش از اینها بود. در این هنگام وی متوجه شد که ترازنامه مالی شرکت او، تنها ارزش دارایی فیزیکی آن را که شامل چند میز و ماشین تحریر بود نمایش می دهد و ارزش واقعی سازمان وابسته به شایستگی کارکنان سازمان و چیزی را که جمع کارمندان سازمان به عنوان یک دفتر و مغز جمعی تشکیل می دادند، وابسته است.
سیوبی و دیگران، این یافته را با نام دارایی فکری و دارایی ناملموس معرفی کرد و آن را در کنار دارایی های ملموس قرار داد.
به این ترتیب تعداد نوشته ها، سمینارها و ... در این زمینه رشد کرد و موضوع بطور جدی در دستور کار دانشمندان علم مدیریت و مدیران سازمانها بزرگ قرار گرفت.
در اقتصاد جدید تبادل دانش و اطلاعات، بیش از محصولات و خدمات موجب اعتلای سازمانها شده است، به گونه ای که با بررسی شرکت های با رشد سریع در می یابیم که 50% آنها به تجارت دانش کارکنان خود پرداخته اند. بنابراین با چنین روندی تعیین معیار و اصولی برای ارزش گذاری به عنوان دارایی مهم و کلیدی از اهمیت ویژه ای برخوردار شده است. جدول زمانی زیر مهمترین رویدادها و وقایع حساس در بحث سرمایه های فکری را نشان می دهد:
جدول 1-2 جدول زمانی مهمترین رویدادهای و وقایع حساس سرمایه فکری
دوره رویداد
1980 معرفی مفهوم کلی ارزش های نامشهود که اغلب تحت عنوان سرقفلی شناخته می شود.
تألیف کتاب " تجهیز و ارزیابی دارایی های ناملموس در ژاپن " توسط ایتامی
1981 تأسیس کمپانی تحقیقات تجاری بر ارزش های فکری توسط هال
1986 ارائه ترازنامه نامشهود توسط سوئیبی
1988 اولین تلاش در جهت تهیه صورت های سرمایه فکری توسط سویبی
تلاش هایی در جهت اندازه گیری سرمایه های فکری
1989 ابداع روش ترازنامه نامرئی توسط سویبی
1990 تألیف کتاب " مدیریت دانش " توسط سویبی
1991 تأسیس شرکت اسکاندیا، اولین شرکت به عملکرد سنجش سرمایه فکری توسط ادوینسون
1992 استفاده از روش BSC (کارت امتیازی متوازن) برای سنجش سرمایه فکری توسط کاپلان و نورتن
1993 ابداع مفهوم سرمایه ارتباطی (سرمایه مشتری) توسط اونگ
1994 تألیف مقاله " سرمایه فکری " در مجله فورچون توسط استوارت
تشکیل انجمن گروه مدیران سرمایه فکری توسط
1995 اولین گزارش اسکاندیا از سرمایه فکری توسط ادوینسون
1997 تألیف کتاب " دارایی های سازمانهای جدید " توسط سویبی
تألیف کتاب " سرمایه فکری " توسط مالونه
تألیف کتاب " سرمایه فکری " توسط استوارت
1998 تألیف کتاب " سودآوری از سرمایه فکری " توسط سولیون
1999 تألیف مقاله " اندازه گیری عملکرد برای افزایش سرمایه فکری " توسط نایت
2000 کنفرانس بین المللی سرمایه های فکری در آمستردام هلند
تألیف مقاله " نسل بعدی از اندازه گیری سرمایه فکری: چشم انداز سرمایه فکری دیجیتالی " توسط ادوینسون و دیگران
تألیف مقاله " چشم اندازی بر سرمایه فکری و سرمایه ناملموس " توسط ادوینسون
تألیف مقاله " روش های جدید سرمایه فکری، ارزیابی و حسابداری ناملموس " توسط استانفیلد
2001 تألیف مقاله " سرمایه فکری، منبعی استراتژیک " توسط بولینگر و دیگران
2003 کسب اولین درجه دکتری در مدیریت سرمایه فکری
2004 تألیف کتاب " ایجاد مفهوم طراحی سرمایه فکری، روشی برای ارزیابی دارایی های ناملموس" توسط دانیل اندرسون
2005 تألیف کتاب " چشم اندازی بر چند وجهی سرمایه فکری داخلی، مدیریت، ارزیابی و گزارش دهی " توسط برنارد مر
تألیف کتاب " سرمایه فکری در سطح سازمانی، شهری و ملی " توسط ادوینسون و دیگران
3-1-2 تعریف سرمایه فکری
در مورد سرمایه فکری، تعریف مشترکی وجود ندارد و پژوهشگران تعاریف گوناگونی ارائه دادهاند، که در ادامه به برخی از آنها اشاره خواهد شد:
سرمایه فکری یک موجودیت پیچیده و گریزان است اما زمانیکه کشف شود و مورد استفاده قرار گیرد سازمان را قادر می سازد تا با یک منبع جدید، در محیط رقابت کند (بنتیس ،1996 ،47-40) .
سرمایه فکری شامل کلیه فرآیندها و داراییهایی است که بطور معمولی و سنتی در ترازنامه نشان داده نمی شود و همچنین شامل آن دسته از داراییهای نامشهود (مانند علایم تجاری یا نامهای تجاری و حق امتیاز) است که روشهای حسابداری مدرن آنها را در نظر میگیرد (روس ، 1997، 426-413) .
سرمایه فکـری حاصل جمع دانش اعضــای یک سازمان و کاربــرد عملــی آن است (همان منبع، 426-413) .
سرمایه فکری تفاوت میان ارزش بازار یک شرکت و هزینه جایگزینی داراییهای آن است (سیدرامن ، 2002 ،148-128) .
سرمایه فکری به مجموعه منحصر بفردی از منابع مشهود و نامشهود شرکت اطلاق می شود (گوپتا ، 2001، 309-297) .
سرمایه فکری، مواد فکری از قبیل دانش و اطلاعات و مالکیت (دارائی) معنوی و تجربه است که باعث ایجاد ثروت می شوند و هنوز تعریف جهانشمولی برای آن وجود ندارد (استوارت ،1997،15) .
سرمایه فکری جستجو و پیگیری و استفاده موثر از دانش (کالای ساخته شده) در مقایسه با اطلاعات (مواد خام) است (بنتیس ، 1998 ، 76-63) .
سرمایه فکری یک ماده فکری است که جمع آوری و شکل بندی شده و برای تولید دارایی های با ارزش تر مورد استفاده قرار می گیرد (کلین ،1994،57) .
سرمایه فکری مجموعه ای از اطلاعات و دانش کاربردی برای خلق یک ارزش در سازمان است (ادوینسون ،1997 ،3) .
سرمایه فکری دانش سازمانی وسیع و گسترده ای است که برای هر شرکت منحصر بفرد است و به شرکت اجازه می دهد تا بطور پیوسته خود را با شرایط در حال تغییر و تحول انطباق دهد (موریتسن ، 1998، 482-461) .
سرمایه فکری، دانش موجود در سازمان است و در دو سطح فردی و سازمانی مطرح می شود که سطح فردی شامل دانش، مهارت و استعداد بوده و در سطح ساختاری شامل مواردی مانند پایگاه داده خاص هر مشتری، تکنولوژی و روشهای و فرایندهای سازمانی و فرهنگ است (هانس ،1997 ،3) .
حامل و پراحالد (1994) شایستگی های یک شرکت عمدتاً با تجربه و تخصص افراد داخل یک سازمان مرتبط است. در واقع این دانش و تجربه افراد داخل شرکت است که می تواند ارزش ایجاد کند. این مسئله از طریق فرایندهای مبادله دانش و خلق دانش جدید صورت می گیرد و باید توجه داشت که این شایستگی ها تنها بوسیله افراد و در داخل سازمان ایجاد نمی شود بلکه ممکن است به وسیله یا بواسطه محیطی که سازمان در آن قرار دارد خلق شود(مثلاً شبکه همکاری بین شرکتها در یک منطقه خاص).
باید این موضوع را در نظر داشت که همکاری های بین سازمانی عاملی است که موجب می شود نوآوری های ملی اتفاق بیافتد که این بحث در مفهوم سیستم های ملی نوآوری قرار می گیرد. در این شرایط سرمایه فکری یک شرکت بجای اینکه به ویژگی های سازمان وابسته باشد به جایگاه شرکت در آن شبکه بستگی دارد (آرورا ،1990،4) .
سرمایه فکری جریان دانش در درون شرکت ها است (دیریکس و کل ،1989، 35) .
سرمایه فکری مجموعه ای از دارایی های دانش محور است که به یک سازمان اختصاص دارند و در زمره ویژگی های یک سازمان محسوب می شوند و از طریق افزودن ارزش به ذینفعان کلیدی سازمان، به طور قابل ملاحظه ای به بهبود وضعیت رقابتی سازمان منجر میشود (مر، 2004 ،570-559) .
سرمایه فکری اصطلاحی برای ترکیب دارایی ناملموس بازار، دارائی فکری، دارایی انسانی و دارائی ساختاری است که سازمان را برای انجام فعالیت هایش توانمند می سازند (بروکینگ ، 2001 ،5) .
سرمایه فکری جمع همه چیزهایی که افراد سازمان می دانند و برای سازمان در بازار، مزیت رقابتی ایجاد می کند (استوارت ،1991،15) .
سرمایه فکری دانشی است که قابل تبدیل شدن به ارزش باشد (ادوینسون ، 1991،3) .
پیدایش اقتصاد دانش محور باعث افزایش توجهات به بحث سرمایه فکری به عنوان یک موضوع تحقیقاتی و کسب و کار گردیده است. اکنون مناسب ترین زمان برای فعالیت در زمینه تحقیقات سرمایه فکری است. محققان در این حوزه از سال ها پیش نبرد و مبارزه گسترده ای را در جهت تصریح اهمیت سرمایه فکری آغاز نمودهاند و سیمنارها و مقالات و کتب متعددی را در این زمینه ارائه کردهاند. بیشتر تلاش های صورت گرفته شده در زمینه توسعه چهارچوب سرمایه فکری انجام گرفته است.
سرمایه فکری یک موضوع میان رشته ای است و در برگیرنده علوم مختلفی همچون حسابداری، مدیریت دانش، خط مش گذاری، اقتصاد و مدیریت منابع انسانی و غیره است.
4-1-2 انواع طبقه بندی ها اجزاء سرمایه فکری
در زمینه طبقه بندی اجزاء سرمایه فکری تاکنون مدلهای زیادی ارائه شده است. در ادامه این طبقه بندی ها را با نام محققان آنها ذکر می کنیم و به شرح اجزای این طبقه بندی ها می پردازیم ولی باید توجه کرد که همانند تعریف سرمایه فکری، هنوز یک طبقه بندی جهانشمولی درباره اجزای سرمایه فکری وجود ندارد.
• طبقه بندی بونتیس در سال 1998 و 2000
• طبقه بندی استوارت در سال 1997
• طبقه بندی روس در سال 1997
• طبقه بندی بروکینگ
• طبقه بندی سویبی در سال 1997
• طبقه بندی یوستک و همکارانش
• طبقه بندی ادوینسون و مالونه
• طبقه بندی چن و همکارانش
• طبقه بندی هاناس و لووندال
• طبقه بندی پتی و گویتر
• طبقه بندی سازمان برای همکاری و توسعه اقتصادی
• طبقه بندی لیم و دالیموردر سال 2004
• طبقه بندی نورتون و کاپلان در سال 1992
• سایر طبقه بندیها دیگر که ارائه شده
بونتیس (1998) ابتدا به سه نوع سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری اشاره کرد و در سال 2000 طبقه بندی خود را بصورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی و دارایی یا مالکیت معنوی تغییر داد. منظور از سرمایه انسانی سطح دانش فردی است که کارکنان یک سازمان دارای آن می باشند که این دانش معمولاً بصورت ضمنی می باشد. منظور از سرمایه ساختاری کلیه داراییها غیر انسانی یا قابلیتهای سازمانی است که برای برآورده شدن نیازهای (الزامات) بازار مورد استفاده قرار می گیرد. منظور از سرمایه ارتباطی کلیه دانش قرار گرفته شده در روابط یک سازمان با محیط خود شامل مشتریان، عرضه کنندگان، مجامع علمی و غیره است به عقیده ایشان مهمترین جزء یک سرمایه فکری، سرمایه مشتری است به دلیل اینکه موفقیت یک سازمان در گرو سرمایه مشتری آن است. منظور از مالکیت معنوی، آن قسمت از داراییهای نامشهود است که بر اساس قانون، مورد حمایت و شناسایی قرار گرفته است مانند کپی رایت، حق اختراع و حق امتیاز(بونتیس ،1998 ، 85) .
به عقیده بونتیس در بین اجزا سرمایه فکری، سرمایه انسانی مهم است، بخاطر اینکه منبع نوآوری و بازسازی (نوسازی) استراتژیک است.
روابط بازار رویتن های سازمانی فکر یا هوش انسانی از نظر جوهره یا اصل یا ذات
در درون روابط سازمان با خارج از سازمان قرار دارد. در درون روابط سازمانی قرار دارد در درون ذهن افراد قرار دارد از نظر حیطه
مدت پایداری کارایی و قابلیت دستیابی حجم مناسب بودن آن از نظر پارامترهای اندازهگیری
بالاترین سطح از لحاظ مشکل و بدون کدگذاری متوسط بالا از نظر مشکل بودن کدگذاری
نمودار 1-2 مفهومسازی سرمایه فکری از سوی بونتیس
منبع: (بونیتس ،1998 ،85-100)
همچنین بونتیس به وجود یکسری روابط متقابل میان اجزای سرمایه فکری معتقد است، به این صورت که اگر یک سازمان دارای سرمایه انسانی مناسبی باشد ولی دارای یک سرمایه ساختاری مناسبی نباشد، نمی تواند از دانش قرار گرفته شده در افراد خود استفاده کند و به تبع نمی تواند به سرمایه مشتری خود، پاسخ مناسبی دهد (همان منبع، 100-85)2.
استوارت (1997) طبقه بندی خود را بصورت سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه مشتری ارائه کرد. در این طبقه بندی، سرمایه انسانی در واقع کارکنان یک سازمان است، که مهمترین دارایی یک سازمان است. منظور از سرمایه ساختاری، دانش قرار گرفته شده در فناوری اطلاعات و همه حق امتیازها، طرحها و مارکهای تجاری است. منظور از سرمایه مشتری، اطلاعات مربوط به بازار است که برای جذب و حفظ مشتریان، بکار گرفته می شود.
این طبقه بندی تا حدودی با طبقه بندی اولیه بونتیس مشابه است (استوارت،1997، 15) .
روس همکارانش (1997) نیز سرمایه فکری را به سه سرمایه انسانی شامل شایستگی، طرز فکر و چابکی یا زیرکی فکری ، سرمایه ساختاری شامل همه ساختارها و فرآیندها و مالکیت معنوی سازمانی و داراییها فرهنگی، سرمایه ارتباطی شامل روابط با ذینفعان داخلی و خارجی یک شرکت تقسیم می کند ولی بعداً روس یک جزء سرمایه دیگری را بنام سرمایه بهبود و بازسازی را به طبقه بندی خود افزود که این سرمایه شامل حق اختراع های جدید و تلاش های آموزشی است (روس ،1997، 426-413) .
بروکینگ در طبقه بندی خود به داراییها انسان محور و داراییها زیر ساختاری و مالکیت معنوی و داراییها بازار اشاره کرده است. منظور از داراییهای انسان محور، مهارتها، تواناییها و تخصص و تواناییهای حل مشکل و سبک های رهبری است. منظور از داراییها زیر ساختاری نیز همه تکنولوژیها و فرآیندها و متدولوژیهایی است که یک سازمان را قادر به فعالیت می سازد. منظور از مالکیت معنوی، حق امتیازها، علایم یا مارکهای تجاری و دانش فنی است. منظور از داراییهای بازار، برندها، مشتریان، وفاداری مشتریان و کانال های توزیع است (بونیتس ،2000، 100-85) .
سویبی (1997) طبقه بندی خود را بصورت ساختار داخلی، ساختار خارجی و شایستگی کارکنان ارائه کرده است. این طبقه بندی به نام طبقه بندی ناظر دارایی نامشهود معروف است. منظور از شایستگی کارکنان همان سرمایه انسانی مطرح شده در طبقه بندی ها قبلی است و منظور از ساختار داخلی، سرمایه ساختاری یا سازمانی و منظور از ساختار خارجی، سرمایه مشتری یا ارتباطی است. البته باید توجه داشت که سویبی چهار حوزه کلیدی را در سه جزء خود قرار داد که عبارتند از رشد و کارایی، پایداری و بازسازی. و براساس این چهارچوب شاخص هایی را استخراج نمود. شکل این طبقه بندی بصورت زیر است (سویبی ،1997، 17-6) .
نمودار 2-2 طبقه بندی سویبی از طریق چهارچوب ناظر دارایی نامشهود
منبع :( برنان ،2001، 436-423)
منظور از شایستگی فردی کارکنان، توانایی و ظرفیت آنها برای عمل کردن در موقعیتها و شرایط مختلف است و منظور از ساختار داخلی هم شامل فرهنگ رسمی و غیررسمی داخل سازمان ونیز شامل حق امتیازها، مفاهیم، مدل ها و پایگاه داده ها و سیستم های داخلی است و ساختار خارجی شامل روابط سازمان با مشتریان، عرضه کنندگان، شهرت و مارکهای تجاری است.
به عقیده سویبی، شایستگی فردی کارکنان (سرمایه انسانی) برای یک سازمان حیاتی است، بخاطر اینکه بدون وجود آن، سازمان قادر به فعالیت نیست و این شایستگی شامل مهارتها، آموزش، تجربیات و غیره است (همان منبع ،423-436)2.
یوستک و همکارانش، سرمایه فکری را به دو قسمت، شامل کالاهای نامشهود و شایستگیهای نامشهود تقسیم می کنند، که کالاهای نامشهود، داراییهایی هستند که می توان آنها را خرید و فروش کرده و به نحو مناسب از آنها حفاظت و ذخیره نمود، مانند کپی رایت ها، علائم تجاری و طراحی ها، دانش فنی، رازهای تجاری و فرانشیزها.
همچنین یوستیک و همکارانش معتقد هستند که کالاهای نامشهود را می توان به شکل عینی تری ارزشگذاری کرد، اما شایستگیهای نامشهود به عوامل متمایز و مشخصی از مزیت رقابتی اطلاق می شود که یک شرکت را از سایر رقبا، متمایز می کند که شامل شایستگی های نوآوری، شایستگی ها ساختاری، شایستگی ها بازاری و منابع انسانی است. این شایستگی ها، قسمت نرم یک کسب و کار هستند و ارزشگذاری آن خیلی دشوار است(سیدرامن ،2002، 148-128) .
طبقه بندی ادوینسون و مالونه (1997) این دو نفر در طرح ارزش اسکاندیا خود، سرمایه فکری را در دو جزء سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری ارائه کرده اند که شکل آن بصورت زیر است:
نمودار 3-2- طرح ارزش اسکاندیا
منبع : (کننان ،2004، 413-389)
در این طبقه بندی، ادوینسون و مالونه، سرمایه مشتری را در زیر و زمره سرمایه ساختاری قرار داده است که در بیشتر طبقه بندی ها دیگر اینکار صورت نگرفته بود و برای سرمایه ساختاری دو سرمایه سازمانی و مشتری را در نظر گرفتند و برای سرمایه سازمانی نیز دو سرمایه فرآیندی و نوآوری را مطرح کردند.
در این طبقه بندی، سرمایه سازمانی شامل فلسفه سازمان، سیاست ها و سیستم هایی برای استفاده از قابلیتهای سازمان است سرمایه فرآیندی شامل تکنیکها و رویه ها و برنامه هایی است که پیاده م
دانلود مقاله عنوان تبیین رابطه ی سازوکارهای راهبری شرکت و سرمایه فکری در بازار سرمایه