فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد دامنه فعالیت های معماران در خلال سلطنت رضا شاه

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد دامنه فعالیت های معماران در خلال سلطنت رضا شاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دامنه فعالیت های معماران در خلال سلطنت رضا شاه


تحقیق در مورد دامنه فعالیت های معماران در خلال سلطنت رضا شاه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه3

 

دامنه فعالیت های معماران در خلال سلطنت رضا شاه

جستجو برای یافتن قاموسی جدید و استفاده از مصالح غیر سنتی ، زمینه ایجاد محیطی را در خلال ده های1310 الی 1320 ه.ش. فراهم کرد که روح همکاری در آن بسیار غنی بود .

محسن فروغی معروفترین معمار نسل خود او این مهندس معمار ایرانی که در برنامه زندگی رضا شاه شرکت کرد او در آموزش معماری  به چهره اصلی بدل شد و یکی از بانیان حرفه معماری در ایران بود . فروغی ، فرزند ذکاء الملک فروغی در سال 1313 سمسی از مدرسه عالی هنرهای زیبای پاریس فارغ التحصیل شد . او بلافاصله پس از بازگشت به ایران در سال 1315 شمسی به سمت مربی و مهندس معمار ، هم در بخش دولتی و هم در بخش خصوصی به فعالیت پرداخت .

شیوه فروغی در طراحی بنا ای سی مدرن بود . اما در بنا ها با ظرافت به گذشته اسلامی کشور ادای دین شده است .

ساختمان بانک ملی شعبه بازار شاید در میان بنا های عمومی که او می ساخت به بهترین وجهی نشان دهنده سبک او باشد .

این ساختمان با 4110 متر مربع مساحت در دو طبقه و با دو طبقه زیر زمین با استفاده از بتن مسلح ، آجر و ملات سیمان ساخته شده است ، هر چند طرح بنا عقلانی و مدرن است .

محسن فروغی از دانش خویش از معماری سنتی ایران بخردانه استفاده کرده است .

این خردمندی در استفاده از عناصر....ساز و ایوانها ، به ویژه در ضلع جنوبی بنا که ایران با 24 ستون برپا شده آشکار است تزیین برخی سطوخ با کاشیکاری موجب تاکید بر نماهاو ورودی های اصلی بنا شده است .

تاثیری که ساختمانهای فروغی بر جای گذاشته قابل توجه می باشد . او اقدامات مهمی برای پیشبرد حرفه معماری کرد .

فروغی که در تشکیل اولین دانشکده معماری ایران نقش اساسی داشت و با اندره گدار و ماکسیم سیر و همکاری می کرد .

وی پس از گدار به عنوان نخستین رئیس ایرانی دانشکده برگزیده شد.

مشارکت وی در تشکیل انجمن آرشیتکتهای ایران و تاسیس نخستین مجله حرفه ای به نام کرشنیکت سبب شد تا وی به نیروی محرک اساسی جنبش معماری مدرن ایران بدل شود.

 

مطالعات تطبیقی اثر:

با توجه به بررسی هایی که پیرامون مسایل مربوط به معماری درسهای 133 به بعد مشاهده شده است و با توجه به عناصر کاملاً آشنایی که در معماری سنتی ایران وجود داشت هر معمار با توجه به خلاقیت و دانش و تجربه عملی خود از گنجینه لایزال امکانات معمارانه بهره می برده

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دامنه فعالیت های معماران در خلال سلطنت رضا شاه

مقاله زندگانی سیاسی امام رضا علیه ‌السلام

اختصاصی از فی لوو مقاله زندگانی سیاسی امام رضا علیه ‌السلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله زندگانی سیاسی امام رضا علیه ‌السلام


مقاله زندگانی سیاسی امام رضا علیه ‌السلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:6

فهرست و توضیحات:

زندگانی سیاسی امام رضا علیه ‌السلام

سیاست چیست؟

دارای چه ابعادی است؟

بر چند قسم است؟

موضوع علم سیاست چیست؟

اصول علم سیاست چیست؟

سیاست بر چه محوری می‌چرخد؟

مفهوم سیاست

سیاست به طور کلی عبارت است از چگونگی اداره کشور ها و ملل. البته این، یک تعریف کلی از سیاست است و در کتب متفاوت، سیاست را به اشکال مختلفی تعریف کرده اند ممکن است برخی امور شخصی مردم از قبیل خوراک، پوشاک، مسکن، ازدواج و ... را نیز داخل در آن بدانند؛ زیرا اینها خودشان به نوعی اداره کردن هستند. در این زمینهکی از اندیشمندان تعریفی که از سیاست کرده است که چنین است: «سیاست یعنی اداره امور روزانه مردم.»

به هر حال از سیاست تعاریف زیادی شده است و این آشفتگی در تعریف سیاست تازگی ندارد و تنها در این مورد خاصی هم نیست، بلکه هر چیزی که میان مفهوم وضعی و حقیقت خارجی خودش قرار بگیرد با چنین گستردگی و آشفتگی روبه رو خواهد بود؛ زیرا اشیای خارجی، حدود ویژه ای به اندازه وسعت وجودشان و مفاهیم وضعی محدوده ای به اندازه وضعی که واضع آن مفهوم قرار داده دارند.

برای مثال انسان مفهوم ویژه ای به اندازه وسعت خارجی اش دارد؛ اما سیاست، اقتصاد و اجتماع در تعاریفشان آشفتگی وجود دارد؛ چون مفاهیم وضعی نیستند که محدود به وسعت وضعشان باشند و حقایق خارجی هم نیستند. پس افراد خارجی شان هم دقیقاً معلوم نیست تا محدوده شان بیان شود.ابعاد سیاست هم مانند خودش دارای وضوح و روشنی دقیقی نیست.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله زندگانی سیاسی امام رضا علیه ‌السلام

تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی


تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه55

 

فهرست مطالب

  آغاز زندگی ودوره کودکی

دوران نوجوانی وجوانی:

سالهای آغاز سلطنت:

محمد رضا پهلوی در روز چهارم آبان 1298 برابر 26 اکتبر 1919 درتهران به دنیا آمد.

پدر او رضاخان میرپنج(پهلوی) و مادرش که تاج الملوک که همسر دوم رضاخان بود.چند ساعت بعد خواهر دوقلوی او قدم به عرصه ی وجود گذاشت که نامش را اشرف گذاشتند وروابط او با برادرش در سراسر زندگی توام با احساسات شدید و ناراحتیهای زیاد بود. سایر فرزندان تاج الملوک عبارت بودند از یک دختر بزرگتر نام شمس. یک پسر به نام علیرضا که در یک سانحه ی هوای در 1954 درگذشت.

رضاشاه در سال 1926 به دست خود تاج را بر سرگذاشت ومحمدرضا را به ولیعهدی تعیین کرد واز همه خواست که از آن پس وی را والا حضرت خطاب کنند.

بزرگ شدن زیر سایه ی شخصیت خردکننده پدری که می خواست به ضرب شلاق ایران را مبدل


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد محمد رضا پهلوی

دانلودمقاله امام رضا (ع)

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله امام رضا (ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


مقدمه:
در یک نگرش کلی و تاریخی می توان ادعا کرد که سیر تحول اندیشه سیاسی شیعه با دوران امامت امامان شیعه اثنی عشری شروع شده است . از لحاظ تاریخی این دوران پس از وفات پیامبر و در طی جریان سقیفه اغاز شد. چرا که در طی حیات پیامبر مشکل و یا اختلافی بین مسلمانان وجود نداشت . اما بعد از وفات ایشان برسر جانشینی سیاسی و رهبری دنیوی ایشان میان مسلمانان اختلاف افتاد . عده ای بر اساس جریان غدیر خم موافق جانشینی علی بن ابیطالب (ع) بودند و حق انتخاب ،مشورت و بیعت مجدد برای اصحاب را در امر امامت قبول نداشتند و در مقابل عده ای دیگر که اکثریت هم با آنان بود راه دیگری را در پیش گرفتند و قائل به بیعت با اصحاب پیامبر شدند و به این ترتیب گروهی که به شیعه علی بن ابیطالب (ع) و حامیان اهل بیت پیامبر معروف شدند و در برابر اکثریت قرار گرفتند.
این انحراف در رهبری جامعه اسلامی از زمان حضرت علی (ع) آغازشد و از زمان امامت امام صادق (ع) به بعد مشکلات دو چندان شد. چرا که از یک طرف در این ایام شاهد ظهور رقیب جدیدی برای نهاد خلافت به نام عباسیان هستیم که علاوه بر اینکه ادعای خلافت داشت به واسطه هاشمی بودن، خود را در رسیدن به آن مقام نسبت به بقیه بر حق می دانست و قصد داشت علاوه بر کسب کرسی خلافت ، افتخار جانشینی برحق پیامبر – که به خاطر روی کار آمدن امویان و مروانیان به نااهلان رسیده بود – را کسب کند.
علاوه بر این انحراف ، انحراف دیگری نیز در جامعه کوچک شیعی بروز کرد و آن ظهور فرقه های جدیدی همچون کیسانیه و زیدیه بود که هر کدام دارای عقاید ویژه ای در امرامامت بودند. وجود این فرقه ها در جامعه شیعه از یک طرف و وجود عباسیان در راس حکومت از طرف دیگر که هر دو از انحرافات اساسی جامعه اسلامی بود، معرفی تشیع را برای امامان شیعی حتمی ترو مسلم تر کرده بود و در این میان رفع شبهات برای جامعه ایرانی از سایر مناطق مهمتر بود. هم به دلیل اینکه ایران پایگاه اصلی عباسیان بود و هم به دلیل اینکه فرقه های مختلف شیعی یا در طی اقدامات زیر زمینی و یا به خاطر گرایش مردم به آنها در ایران نفوذ کرده بودند و چون مقر اقامت امامان شیعی در فاصله دوری نسبت به ایران قرار داشت ،در صورت عدم توجه ، ایران به راحتی تبدیل به پایگاهی توانمند بر ضد شیعه اثنی عشری می شد .

 

برای پی بردن به اهمیت ایران در نزد امامان و شیعیان آنها می توان به روایات و احادیثی که مطرح شده است رجوع کرد .از جمله اینکه در آیه89 سوره انعام آمده :"اگر این قوم نسبت به آن (هدایت الهی ) کفر ورزند (مهم نیست ) زیرا کسانی را نگهبان آن ساخته ایم که نسبت به آن کافر نیستید ." در تفسیر آمده است که منظور از این نگهبانان ،ایرانیان هستند .
همچنین در حدیثی از علی بن ابیطالب(ع) آمده است که:"از پیامبر شنیدم که دیگر با پارسیان در راه دین بر سرشما کوبند ، چنانکه در آغاز برای دین ،شما بر سر آنها کوفتید ."
اشاره شد که از جمله دلایل اهمیت ایران برای امامان شیعه ، این بود که آنجا تبدیل به پایگاه اصلی عباسیان شده بود . اما اینکه چگونه عباسیان در ایران نفوذ کردند امری نبود که یک شبه صورت گرفته باشد . بلکه جریانی بود که زمینه های آن از زمان صدر اسلام به وجود آمده بود و نتیجه آن تثبیت حکومت عباسی در ایران بود . حکومتی که با نام اسلام هر کاری که به مصلحت و منافع خودش بود انجام می داد . حکومتی که در راس آن اعرابی قرار داشتند که در دوران قبل از اسلام هیچ تجربه ای در زمینه حکومتداری نداشتند و چون بر ایرانیان که ملتی متمدن بودند فائق آمدند تحت تاثیر افکار،آراء ، عقاید ، فرهنگ و تمدن آنان قرار گرفتند و میراث خوار ساسانیان شدند و خلافت را تبدیل به سلطنت کردند ؛چرا که آنها به خوبی می دانستند که از موانع رسیدن ملتی به کشورداری این است که آن ملت مورد ستم و خواری واقع شود و مطیع و منقاد اراده دیگران گردد در این صورت حتی دلاوری و سر سختی ایشان و حس سر بلندی آنها نیز از بین خواهد رفت و بر جامعه ناامیدی چیره خواهد شد ، علاوه بر آن از دیگر نتایج اطاعت بی چون و چرااز فرمانروایان ، از بین رفتن ایمان در بین مردم است و اینکه رفته رفته شرع جنبه دانش و صناعت به خود می گیرد و در این صورت می توان با خیالی آسوده بر چنین مردمی حکومت کرد .
بدیهی است که هیچ انسانی از جمله ایرانیان آزاده و حقیقت جو هرگز حاضربه قبول چنین سر انجامی نیستند. به خصوص اینکه آنها در گذشته تاریخی خود همیشه زیر یوغ مستکبران متعددی بودند و به همین دلیل اسلام را- که نوید هایی چون تساوی ،عدالت ، آزادی و... را به همراه داشت – با آغوش باز قبول کردند ،اما حالا به خاطر رهایی خود از زیر یوغ مستکبری دیگر که در زیر لباس زیبای اسلام عرض اندام می کرد حاضر به ایستادن در مقابل همان اعرابی بودند که اجداد آنها به خاطر اسلام بر روی ایرانیان شمشیر کشیده بودند . اما آنها می دانستند به هدف خود نمی رسند مگر اینکه به اصول و عقاید اصیل مکتب اسلامی روی بیاورند و امامت برحق امامان را قبول کنند . مکتبی که رهبرانی چون علی بن ابیطالب (ع) داشت ، کسی که مردم را در عطا برابر نهاد و موالی را چنان عطا داد که عرب اصلی را و در این باب آن قدر اصرار داشت که از سوی اعراب به او اعتراض شد و او در جواب به آنها گفت: " تمام قرآن را تلاوت کردم و برای فرزندان اسماعیل بر فرزندان اسحاق به اندازه چوبی کوچک برتری نیافتم."
مکتبی که کارگزارانی چون سلمان فارسی و عمار یاسر داشت ، افرادی که علی رغم رسیدن به مناصب دولتی چون ولایتمداری مدائن و امامت نماز شهر کوفه، زندگی در سطح مردم عادی داشتند.
مکتبی که والیان آن – در دوران خلافت امام علی (ع) در جمع آوری خراج به حق روی می آوردند و با سپاهیان به عدل و مساوات رفتار می کردند و قصدشان فقط انجام حق بود مکتبی که رهبران و هواداران آن را فقط به خاطر نگرش ضد ستمشان ، مظلومانه و در زیر فشارهای زیاد به شهادت رسانده بودند: و این ظلم ستیزی برای ایرانیانی که خود تحت فشار بودند و از جنبه نژادی ،ظلم مضاعفی را تحمل می کردند بسیار جالب بود و شاید به همین دلیل بود که در کنار علویان و به رهبری مختار (رهبر فرقه کیسانیه ) در برابر دشمن مشترک خود (امویان) سنگر گرفتند و ادامه دار راهی شدند که حسین بن علی آن را آغاز کرده بودند . در این درگیری گر چه تعداد زیادی از ایرانیان به شهادت رسیدند اما با این اقدام خود باعث شدند که فرقه کیسانیه در ایران مطرح شود.
بعد از این جریان و از سال 108 هـ .ق مرتب نمایندگانی از طرف محمد بن علی (از هاشمیان معروف زمانه) به ایران و از جمله خراسان فرستاده شدند که نتیجه آن همراه کردن تعداد زیادی از ایرانیان با خود بود که نمود این همراهی را می توان در قیام یحیی بن زید بن علی بن الحسین درایران مشاهده کرد . او که از علویان بود بعد از قیام پدرش زید و شهادت ایشان به ایران آمده بود و با همراهی عده زیادی از خراسانیان قیام خود را علنی کرده بود . گر چه سر انجام او و یارانش هم مانند اخلاف مظلومش شد اما توانست زیدیه را به عنوان دومین فرقه موثر در ایران مطرح کند . نحوه شهادت او ، شیعیانش را به جنب و جوش در آورده بود و باعث شده بود که داعیان ظاهر شوند ، خوابها دیده شود و کتابهای پیشگویی بر سر زبانها افتد.
این جریانات به قول مقدسی ، باعث شد تشیع در میان ایرانیان به خصوص اهل خراسان جاذبیتی فوق العاده پیدا کند و این وضعیت بهترین بستر برای عباسیان و شخص محمد بن علی بن عبد الله بن عباس شد . خود او در این زمینه گفته بود :" ... جز این نمی خواهم که پیروان ما مردم خراسان باشند ،آنان ما را یاری می کنند و ما آنان را یاری می کنیم. اینان طومار سلطنت بنی امیه را درهم پیچند و سلطنت را به ما سپارند.
شاید به دلیل همین توجه ایرانیان به فرقه های مختلف تشیع بود که ابن خلدون نتیجه می گیرد که پادشاهی و کشور داری برای ایرانیان حاصل نمی شود مگر به شیوه دینی از قبیل پیامبری یا ولایت و یا به طور کلی آثار بزرگ دینی اما عباسیان و در راس آنها ابراهیم امام برای اینکه این موقعیت را از دست ندهند از همان ابتدا و بسیار حساب شده عمل کردند و با یک موقع شناسی ، مهره اصلی خود به نام ابومسلم خراسانی را در بهترین شرایط به خراسان فرستادند. زمانی که خراسان از یک طرف در آتش جنگ داخلی (که ریشه ای جز تعصب قبیله ای نداشت)می سوخت و از طرف دیگر مرکز آشوبهایی شده بود که یاغیان زمانه چون کرمانی و حارث بن سریج به راه انداخته بود و حاضر به بیعت با مروان نبوند. طبیعی است که مردم خسته از زمانه به دنبال حامی هستند، آنها همه چیز را در این تازه از راه رسیده (ابومسلم)می دیدند.به خصوص اینکه ابومسلم نیز قدم به قدم و حساب شده پیش می رفت.ابراهیم امام هم به او سفارش کرده بود که"...اگر توانستی زبان عربی را از خراسان براندازی بر انداز." او با این سخن خود در واقع در صدد حذف نشانه ها و علایم تسلط عرب بر ایرانی بر آمده بود تا نوید تازه ای باشد برای آنان که در زیر تعصبات عرب کمر خم کرده بودند.
در طی جریانات تاریخی از این به بعد شاهد وحدت و اتحاد ایرانی و عباسی هستیم .آن هم بر سر هدف مشترک یعنی بر اندازی امویان . بعد از این اتحاد بود که ابومسلم در صدد محو عاملان بنی امیه در خراسان بر آمد و این کار را با جنگ با نصر بن سیار آغاز کرد . کسی که تمام مردم خراسان آرزوی از بین رفتن او را داشتند و به همین دلیل از تمام طبقات جامعه حتی غلامان با او در این جنگ همراهی کردند. او با کمک همین حامیان خود بود که توانست بر تمام رقبای خود غلبه کند و یکه تاز خراسان شود.
ابو مسلم بعد از پیروزی بر رقبا ، عاملان خود را سوی ولایتها فرستاد و به آنها گفت :" با مردم بیعت می کنم بر پایه نبشته خدا ،شیوه رفتار محمد و پیروی از فرمان خدا و پیامبرش." او بعد از تثبیت موقعیت خود در خراسان ، قدم بعدی را که بسیار مهم هم بود بر داشت و آن حذف فیزیکی امویان بود که در طی نبرد زاب و با کمک خراسانیان موفق به انجام این کار شد . با این پیروزی جایگاه ابومسلم و عباسیان در خراسان تثبیت تر شد.
اما از این زمان به بعد است که چهره واقعی عباسیان برای ایرانیان روشن می شود. چرا که دیگر خبری از وعده های گذشته نبود. حالا عباسیان بعد از فائق آمدن بر رقبای خارجی ، باید به حذف و تسویه رقبای داخلی خود می پرداختند. اولین کاندید این جریان ابومسلمه خلال بود و بعد از او نوبت به ابومسلم رسید. اما قتل او بازتاب بسیار گسترده ای در خراسان داشت و خراسانی را که در پرتو حضور پر رنگ ابومسلم آرام شده بود دوباره کانون قیامها و اعتراضها کرد و از آنجایی که این قیامها همه بر علیه عباسیان بود باعث شد که آنها برای حفظ خراسان ، ولیعهد های خود را مرتب به این منتطه بفرستند.
حضور فعال و موثر عباسیان در خراسان کار را برای امام صادق (ع) سخت و سخت تر می کرد. ایشان از یک طرف باید بانهاد خلافت و تبلیغات دروغین آن مقابله و مبارزه می کردند و از طرف دیگر نباید غافل از عقاید انحرافی جامعه اسلامی می شدند و در عین حال باید ایرانیان را متوجه حق و حقیقت هم می کردند. بدین ترتیب مبارزه و فعالیت حضرت معطوف به سه جبهه می شد که هرکدام از دیگری مهمتر بود.
در این راستا ایشان از هر فرصتی که پیش می آمد برای رسیدن به اهداف خود سود می جستند. اولین اقدام ایشان و آنچه مهمتر از همه به نظر می رسید فعالیت همزمان در دو جبهه یعنی رد عقاید انحرافی فرقه های مختلف شیعه (کیسانیه و زیدیه) و خنثی کردن تبلیغات دروغین نهاد خلافت بود، تا ازاین رهگذر علاوه بر اینکه حیله و مکر آنها را به خودشان برمی گردانند ، بر حق بودن اهل بیت پیغمبر را به مسلمانان ثابت کنند به همین دلیل از تمام فرصتها استفاده کرده و حتی در موسم حج و در میان یاران و شیعیان خود به ایراد سخنرانی می پرداختند و در این بین ایرانیان هم در کنار دیگر شاگردان از بیانات ایشان سود می جستند به این امید که در برگشت به شهر و دیار خود هر آنچه را دیده و یا شنیده بودند برای هموطنان خود بازگو می کنند.
در مورد رد عقاید انحرافی فرقه های مختلف شیعه توسط امام صادق (ع) آنچه می توان گفت اینکه در تاریخ آمده است که کیسانیه فرقه اصلی عباسیان و شخص ابومسلم بود. حضرت در طی اقدامی به موقع و با رد پیشنهاد ابومسلم که از حضرت خواسته بود او را تایید کنند ، فرمودند: « تو از تابعان من نیستی و این زمان ، زمان من نیست». با این سخن حضرت در واقع هم فرقه کیسانیه را رد کردند و هم مشروعیت خلافت عباسیان را.
همچنین حضرت در قبال فرقه زیدیه نیز چنین سیاستی را در پیش گرفتند. چرا که در طی سخنانی فرمودند:« به خدا نزد من کتابی است که نام تمام انبیاء و سلاطینی که در زمین فرمانروایی می کنند در آنها ثبت شده است. به خدا که در هیچ یک از آنها نام محمد بن عبدالله بن حسن (نفس زکیه)، رهبر زیدیه، نیست».
اما حضرت به غیر از فعالیت در این دو جبهه ، در جبهه ای دیگر نیز ناگزیر مجبور به فعالیت بودند و آن بیان محدوده واقعی اهل بیت عصمت و طهارت بود تا هم تشیع حقیقی را به همگان معرفی کنند و هم راه حق و حقیقت را به همه و از جمله ایرانیان نشان دهند. مزید برعلت اینکه ایشان روزی در بین یاران و شاگردان خود فرمودند:« آیا می دانید منظور از این آیه، نعمتهای خدا را به یاد آورید ، چیست؟ به خدا مقصود بزرگترین نعمتهای خداست بر خلقش و آن ولایت ماست».
علاوه برذکر چنین احادیثی از طرف حضرت ، احادیثی دیگر نیز درباره اهمیت علم و دانش از سوی ایشان مطرح شده که این نمی تواند دلیلی داشته باشد جز اینکه حضرت با ذکر چنین احادیثی قصد داشتند شیعیان و یاران خود را هر چه بیشتر تشنه حق و حقیقت کنند و صدالبته که وجود چهارهزار شاگرد حاکی از موفقیت ایشان در این هدف است. مزید بر علت اینکه ایشان روزی در میان یاران خود فرمودند :« دانشمندان وارثان پیامبرانند ، برای اینکه پیغمبران پول و طلا و نقره به ارث نمی گذارند و تنها احادیثی برجای می گذارند. هرکس از آن احادیث برگیرد بهره بسیاری گرفته است. پس نیکو بنگرید که علم خود را از چه کسی فرامیگیرید ، زیرا در خاندان ما اهل بیت در هر عصری جانشینی عادل هست که تغییر دادن غالیان ، به خود بستگی خرابکاران و بدمعنی کردن نادانان را از دین برمی دارد».
در سایه همین توجه حضرت به علم و دانش بود که شیعیان ، از اقصی نقاط سرزمین اسلامی و از جمله ایران برای فراگرفتن علم و دانش و افتخار شاگردی مکتب امام صادق (ع) به حضور حضرت شرفیاب می شدند. این دسته از ایرانیان مانند پیشوای خود هرگز وارد فاز نظامی نشدند بلکه ترجیح دادند در حوزه فرهنگ و اندیشه وارد شوند و صدالبته که در این کار هم موفق بودند.
از جمله آنها می توان به افراد زیر اشاره کرد:
زکریا بن آدم بن عبدالله بن سعد اشعری قمی : او نه تنها افتخار شاگردی امام صادق (ع)، را داشت بلکه از محضر امام موسی کاظم (ع) و امام رضا (ع) هم بهره مند شد. گویا او دارای مصنفاتی نیز بوده و حتی از ائمه هدایایی از جمله کفنی هم دریافت کرده است.
ابی زکریا بن ادریس قمی : او هم شاگرد امام صادق (ع) امام موسی کاظم (ع) و اما رضا (ع) بود. قبر شریفش در شیخان قم است. او نیز مفتخر به دریافت هدایایی از سوی ائمه شده بود.
عیسی بن عبدالله بن سعد اشعری قمی : اما صادق (ع) میان دیدگان او را بوسیدند و فرمودند:« تو از ما اهل بیت می باشی». یونس بن یعقوب هم می گوید: « من در مدینه بودم . در یکی از کوچه های آن ، امام صادق (ع) با من برخورد کردند ، به من فرمودند :« یونس زور برو که مردی از خاندان ما در خانه منتظر است. من به خانه رسیدم . دیدم عیسی بن عبدالله نشسته است. به او گفتم : تو چه کسی هستی؟ گفت: مردی از اهل قم ».
عمران بن عبدالله بن سعد اشعری قمی : او نیز اهل قم بود. روایت شده است که او کرباسهایی را بافت و از آنها خیمه هایی ساخت و در صحرای منی و در موسم حج آنها را برای اهل بیت امام صادق (ع) برافراشت. در برابر این اقدام او حضرت وی را دعا کرده و در حق او فرمودند :« او از خانواده ای نجیب است. هر یک از ستمگران روزگار قصد سوئی به او و خانواده اش داشته باشد ، خدا آنها را نابود می کند».
طیفور بن عیسی بن آدم بن عیسی بن سروشان (ابویزید بسطامی ) : او هم افتخار شاگردی امام صادق (ع) ، امام موسی کاظم ، و امام رضا (ع) را نیز داشته است. وی در مورد طی مراحل سفر عرفانیش که به وحدانیت خدا پی برده بود گفته : « آسان ترین آنها این بود که باری نفس اماره را به طاعتی وادار کردم و سرپیچی کرد ، دوازده ماه نگذاشتم آب بخورد».
از دیگر شاگردان حضرت نیز می توان به افراد دیگری اشاره کرد از جمله : ادریس بن عبدالله اصفهانی ، عبدالرزاق بن ابراهیم خراسانی ، عقبه بن صالح بن عقبه ابوصالح خراسانی و...
اما حضرت علاوه برنمایندگان دائمی (شاگردان ) دارای نمایندگان موقتی نیز بودند. این افراد کسانی بوند که یا به بهانه زیارت خانه خدا و یا رساندن وجوهات ، به خدمت حضرت شرفیاب می شدند و حضرت هم از تمام فرصتها مانند گذشته بهره می گرفتند و در اثبات امامت خود و تقویت تشیع آنان تلاش می کردند و آنها نیز در بازگشت به ایران هرچه دیده بودند برای هموطنان خود بازگو می کردند و بدین ترتیب ارتباط بین امام و ایرانیان مرتب برقرار بود. مزید برعلت روایت های فراوانی است که حکایت از ملاقاتهای حضرت با ایرانیان (به خصوص خراسانیان) دارد . ازجمله اینکه محمد بن احمد از حضرت صادق (ع) نقل کرد که گروهی از اهل خراسان به خدمت آن جانب رسیدند . قبل از اینکه سوال کنند ،حضرت فرمودند :" من جمع ما لا من مهاوش اذهبه الله فی نهابر." خراسانیها گفتند :" آقا نفهمیدیم چه فرمودید؟" پس حضرت فرمودند :" از باد آید بدم بشود ." (یعنی مال دزدی خرج بدبختی می شود.)
از اینگونه روایتها که حکایت از ارتباط دائم امام با شیعیان ایرانی خود دارد، در تاریخ فراوان ثبت شده است که نتیجه تمام آنها مطرح شدن تشیع در برخی از نقاط ایران از جمله قم بود و صد البته روایتهایی که از طرف ائمه در مورد فضیلت آنجا و اهل آن مطرح شده ،مزید بر علت شده بود وشاید یکی از دلایل مهاجرت برخی از شیعیان از جمله اشعریان به قم علاوه بر امن بودن آنجا ،همین قضیه بوده است.
در مورد فضیلت قم ،روایات زیادی ثبت شده است . از جمله اینکه از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمودند :" اهل خراسان اعلام ما اند،اهل قم انصار ما و اهل کوفه اوتاد ما اند."اما به غیر از قم مناطق دیگری مثل خراسان (سبزوار و نیشابور )، اهواز ، فارس ، ری و ... نیز وجود داشته که حداقل عده قلیلی از اهالی آن دارای گرایشی به سوی اهل بیت بوده اند ولی از آنجایی که اکثریت اهالی آن ، تابع عباسیان و یا فرق دیگر بودند ،باعث شده که از نظر شیعه خیلی مطرح نباشد و البته شیعیان آنجا هم چاره ای غیر از سکوت نداشتند ،چرا که در صورت هر فعالیتی ،از سوی مخالفین به شدت سرکوب می شدند . (همانند پیروان علویانی چون یحیی بن زید نفس زکیه، ابراهیم و ... ) بنا براین بنا به توصیه مقتدای خود ،تقیه را در پیش گرفتند و با ارتباط دائم با پیشوای خود توانستند سنگ بنای تشیع را در مرکز پایگاه اصلی عباسیان (قم) پی ریزی کنند و چون مستبد زمانه متوجه پیروزی جبهه حق و شکست خود شد چاره را در آن دید که رهبر شیعیان، (امام صادق (ع)، را از صحنه خارج کند به این امید که به پیشرفت تشیع خاتمه دهد ، غافل از اینکه جانشینان حضرت از این بستر آماده حداکثر استفاده را خواهند کرد. جانشین ایشان ،ابو الحسن موسی بن جعفر (ع) امام هفتم شیعیان، بودند. دوران امامت ایشان مقارن خلافت منصور (سفاح ترین خلق) ، مهدی ، هادی و هارون بود. در این دوران از یک طرف هر روز فرزندان راستین اسلام در راه منویات شوم خلفا قربانی می شدند واز طرف دیگربرای آزاد مردان ،محیطی خفقان آور و کشنده بوجود آمده بود و بدیهی است که به همان اندازه که آزادی در تکامل همه جانبه بشر موثر است ، خفقان نتیجه عکس دارد . چرا که مرگ بلوغ است. در چنین محیطی وظایف امام موسی کاظم (ع) و همراهان ایشان چیست ؟ به خصوص در مورد سرزمینی مانند ایران که ساکنان آن نه تنها افتخار درک سنت و سیره نبوی را بطور مستقیم نداشتند بلکه حالا پادگان نهضتی شده اند که به ناحق ادعای خلافت و جانشینی محمد مصطفی(ص) را نیز دارد . پادگانی که بعد از قتل ابومسلم ، میدان نبرد قیامگرانی چون استاسیس ، مقفع، یوسف بن ابراهیم (البرم) ، سرخ پوشان و ... شده بود که برای فرار از فشار حاکمیت عرب و به بهانه خونخواهی ابومسلم سر به شورش برآورده بودند . پادگانی که مقر برافراشتن پرچمهای رنگارنگ فرقه های متفاوت شیعه از جمله اسماعیلیه شده بود . فرقه ای که رشته امامت را تا به امام جعفر صادق (ع) کشانده و بعد از ایشان قائل به امامت پسرش اسماعیل شده بودند و اعتقاد داشتند که اسماعیل بعد از مردنش دوباره زنده خواهد شد . نکته جالب اینکه تاریخ نگاران گفته اند:" کسانی که پایه و بنیاد کیش باطنیه (اسماعیلیه )را نهادند از مجوس زادگان بودند. این آشفتگی و چند پارگی باعث شد که هادی (خلیفه عباسی) ولیعهد خود ، مهدی،را با ساز و برگ جنگی به ایران عازم کند ،تا هم اوضاع آنجا را آرام کند و هم ایام ولایتعهدی خود را در آنجا بگذراند. اما حضور ولیعهد در ایران هم مثمر ثمر واقع نشد . چرا که به دنبال کارهای زشت، ناتوانی و زبونی هادی ، جماعتی از مردم به جنبش درآمدند و به شاهان اطراف پناهنده شدند به خصوص اینکه مهدی مقرری آنان را نیز قطع کرده بود.آشفتگی در ایران و از جمله خراسان ادامه داشت تا اینکه در ایام خلافت هارون ،فضل بن یحیی برمکی والی خراسان شد و توانست بیشتر مناطق را مطیع و منقاد خود کند و حتی بیعت با محمد بن رشید ( امین ) را آشکار سازد.این نظارت دقیق بر ایران و خراسان از طرف حکومت وقت ،باعث شد تا تمام قیامها در نطفه خفه شود و یا اگر قیامی هم صورت می گرفت به سرعت سر کوب شود ،از جمله سرکوب هواداران زید بن علی بن الحسین(ع). دو سال بعد ، هارون برای عبد الله بعد از امین بیعت گرفت و خراسان و نواحی آن تا همدان را به او سپرد و به او لقب مامون را داد و او را عازم خراسان کرد . با توجه به مطالب گفته شده قابل درک است که با شدت عمل دستگاه حاکمه و خفقان موجود اگر شیعیانی هم در ایران حضور داشتند ، برای باقی ماندن فقط می توانستند در کنار امام خود و در سایه تقیه از تنگنای سیاست عباسیان رها شوند تا به سلامت حقیقت مذهب تشیع و فقه اسلامی را نگه دارند و صد البته که نحوه شهادت و سرکوب قیامگران علوی چون حسین بن علی (صاحب فخ)موید همین قضیه بود . به خصوص اینکه تمام علویان با او بیعت کردند به غیر از امام موسی کاظم (ع) حضرت گر چه قیام او را تائید کردند اما با او بیعت نکردند چون به خوبی می دانستند که او کشته خواهد شد . حضرت در خطاب به او فرمودند :"بدان که تو کشته می شوی . پس حواست را جمع کن و آماده باش و به کسی اعتماد نکن زیرا این مردم فاسقانی هستند که اظهار ایمان می کنند ولی در دل منافق و مشرک اند . در مصیبت شما گروه فامیل ،من پاداش خود را در نزد خداوند عز و جل می جویم."

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   29 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله امام رضا (ع)

تحقیق در مورد زندگانی امام رضا

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد زندگانی امام رضا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد زندگانی امام رضا


تحقیق در مورد زندگانی امام رضا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه18

 

فهرست مطالب

 

شرده ای از زندگانی امام رضا(ع)

زادگاه
هشتمین پیشوای شیعیان امام علی بن نوسی الرضا علیه السلام در مدینه دیده به جهان گشود.

کنیه ها
ابوالحسن و ابوعلی

لقبها
رضا، صابر، زکی، ولی، فاضل، وفی، صدیق، رضی، سراج الله، نورالهدی، قرة عین المؤمنین، مکیدة الملحدین، کفوالملک، کافی الخلق، رب السریر، و رئاب التدبیر

 

مشهورترین لقب
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده : از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»

مادر امام
در روایتهای مختلفی که به ما رسیده است نامها و کینه ها و لقبهای ام البنین، نجمه، سکن، تکتم، خیزران، طاهره و شقرا، را برای مادر آن حضرت آورده اند.

زاد روز
درباره روز، ماه و سال ولادت و همچنین وفات آن حضرت اختلاف است.
ولادت آن حضرت را به سالهای (148 و 151 و 153ق) و در روزهای جمعه نوزدهم رمضان، نیمه همین ماه، جمعه دهم رجب و یازدهم ذی القعده.

روز شهادت
روز وفات آن حضرت را نیز به سالهای (202 و 203 و 206ق) دانسته اند.
اما بیشتر بر آنند که ولادت آن حضرت در سال (148ق) یعنی همان سال وفات امام صادق علیه السلام بوده است، چنان که مفید، کلینی، کفعمی، شهید، طبرسی، صدوق، ابن زهره، مسعودی، ابوالفداء، ابن اثیر، ابن حجر، ابن جوزی و کسانی دیگر این نظر را برگزیده اند.
در باره تاریخ وفات آن حضرت نیز عقیده اکثر عالمان همان سال(203ق) است.
بنابر این روایت، عمر آن حضرت پنجاه و پنج سال می شود که بیست و پنج سال آن را در کنار پدر خویش سپری کرده و بیست سال دیگر امامت شیعیان را بر عهده داشته است.
این بیست سال مصادف است با دوره پایانی خلافت هارون عباسی، پس از آن سه سال دوران خلافت امین، و سپس ادامه جنگ و جدایی میان خراسان و بغداد به مدت حدود دو سال، و سر انجام دوره ای از خلافت مأمون.

فرزندان
گرچه که نام پنج پسر و یک دختر برای او ذکر کرده اند، اما چنان که علامه مجلسی می گوید: حداکثر تنها از جواد به عنوان فرزند او نام برده اند.
به دسیسه مامون و با سم او به شهادت رسید و پیکر مطهر او را در طوس در قبله قبه هارونی سرای حمید بن قحطبه طایی به خاک سپردند و امروز مرقد او مزار آشنای شیفتگان است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

زندگی امام رضا (ع) در مدینه

دوران پرشکوه امامت حضرت رضا علیه السلام از سال 183 هجرى قمرى آغاز شد. در آن زمان، حکومت سیاسى به دست «هارون الرشید» در بغداد اداره مى شد. شیوه حکمرانى این خلیفه عباسى، بر اساس اعمال زور بر مردم بود. مأموران او مردم را براى پرداخت مالیات شکنجه مى دادند و پیوسته فرزندان و شیعیان فاطمى را از دم تیغ مى گذراندند، چنان که مهتر و سیّد و سالار آنان حضرت موسى بن جعفر علیه السلام را سالها در زندان هاى بصره و بغداد حبس کردند و سرانجام حضرتش را با زهر به شهادت رساندند.

هارون الرشید علاوه بر ظلم و ستم هاى جنون آمیز خود، افکار و اندیشه هاى بیگانگان را در حوزه علوم مسلمانان منتشر مى کرد تا از این راه بتواند توجّه مردم را به علوم بیگانه جلب کند و خاندان اهل بیت علیهم السلام را در انزواى علمى قرار دهد.

«ابوبکر خوارزمى» (383 هـ) در نامه اى به اهل نیشابور درباره نحوه رفتار حکومت عباسیان به خصوص «هارون» مى نویسد:

هارون در حالى مُرد که درخت نبوّت را درو کرده و نهال امامت را از ریشه برافکنده بود… چون یکى از پیشوایان هدایت و سرورى از سروران خاندان مصطفى صلى الله علیه و اله و سلـم در مـى گذشـت، کسـى جنـازه اش را تشـییع نمى کرد و مرقدش را با گچ نمى آراست، امّا وقتى دلقک یا بازیگر یا مطرب و یا قاتلى از خودشان مى مرد، دادگران و قاضیان بر جنازه اش حاضر مى شدند و رهبـران و حکمـرانـان در مجالـس سـوگواریش مى نشستند. مادى و سوفسطایى در کشورشان امنیت داشت و متعرض کسانى که کتابهاى فلـسفى و مـانوى را تـدریس مـى کـردند، نمى شدند، ولى هر شیعه اى سرانجام به قتل مى رسید و هرکس که نام فرزندش را «على» مى نهاد، خونش را به زمین مى ریخت.

حضرت رضا علیه السلام با توجّه به جوّ سیاسى حاکم بر حوزه مسلمانان، در ابتدا امامت  خویش را علنى نساخت و فقط با یاران و شیعیان خاص ارتباط داشت، ولى پس از گذشت چندسال، حکومت هارون الرشید بر اثر وقوع شورش هاى مختلف رو به ضعف گذاشت و حضرت رضا علیه السلام با استفاده از این فرصت امامت خویش را در شهر مدینه علنى نمود و به رفع مشکلات مردم در زمینه هاى اعتقادى و اجتماعى پرداخت. خود آن جناب مى فرماید:

«در روضه جدّم رسول خدا صلى الله علیه و اله مى نشستم درحالى که دانشمندان مدینه بسیار بودند. هرگاه یکى از آنان در مسئله اى درمى ماند، همگى متوجّه من مى شدند و سؤالات را نزد من مى فرستادند و من پاسخ آنها را مى دادم.»

هارون الرشید که براى فرونشاندن شورش هاى منطقه خراسان راهى آن دیار شده بود، به سال 193 هجرى قمرى در همان محل جان سپرد و در سناباد طوس، در یکى از اطاق هاى تحتانى کاخ فرماندار طوس، «حمید بن قحطبه طائى» دفن شد. در پى مرگ هارون، کشمکش میان دو پسر او، «امین» و «مأمون» درگرفت. اولى در بغداد به قدرت رسید و دومى در مرو بر تخت نشست.

آتش اختلاف در میان این دو برادر، پنج سال شعله ور بود، تا آنکه سپاه مأمون به بغداد حمله برد و «امین» در سال 198 هجرى به دست آنان کشته شد. بدین سان حکومت سرتاسرى به دست مأمون افتاد، ولیکن علویان و سادات که از بیدادگرى هاى هارون به تنگ آمده و از حکومت پسران او نیز ناراضى بودند، در نواحى عراق، حجاز و یمن سر به شورش برداشتند. آنان مى خواستند که حکومت به دست خاندان ال محمد علیهم السلام اداره شود.

مأمون براى آنکه بتواند شورش هاى آنان را فرونشاند و در میان جمعیت فراوان شیعه جایگاهى پیدا کند، بر آن شد که مهتر آنان حضرت على بن موسى الرضا علیه السلام را به خراسان دعوت و با استقرار آن حضرت در دربار خود، چنین وانمود کند که حکومت او مورد تأیید امام علیه السلام است، از این رو، دعوت نامه هاى متعددى به آن حضرت فرستاد، ولى هربار با پاسخ منفى مواجه مى شد، تا اینکه دعوت ها جاى خود را به تهدید داد و امام رضا علیه السلام دانست که مأمون دست از این کار بر نخواهد داشت، لذا براى جلوگیرى از خون ریزى و پایمال شدن خون شیعیانش، به سال 200 هجرى راه خراسان را در پیش گرفت.

آن حضرت پیش


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد زندگانی امام رضا