شیوه های خاص برخورد قرآن با یهود
یکی از شیوه های مورد استفاده قرآن در برخورد با یهود بیان مشترکات اسلام با
آن هاست .در حقیقت قرآن می خواهد با این بیان یهود را دعوت به نوعی اتحاد نماید و از هرگونه برخورد منفی جلوگیری نماید یا به پیام حضرت موسی (ع) (که همانا بشارت به اسلام و نبی مکرمش است) دعوت نماید.
الف)تصدیق حضرت موسی (ع):«قل امنا بالله و ما انزل علینا و ما انزل علی ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی؛ (ای پیامبر) بگو به خدا و آنچه بر ما و ابراهیم و اسماعیل و اسحق و یعقوب و فرزندان آن ها نازل شده و آنچه به موسی و عیسی وارد شده ایمان دارم». در این آیه علاوه بر ایمان به حضرت موسی(ع) یکی از اصول اعتقادی میان ادیان الهی و اسلام که همان توحید است نیز مطرح شده است. و در حقیقت، توحید اولین گام برای ارتباز با ادیان الهی است؛ زیرا زیر بنای اعتقادات اهی، باور با مبدأ هستی و وحدانیت آن است که در تمامی ادیان الهی مطرح شده است.
ب)تأیید تورات:«و من قبله کتاب موسی اماماً و رحمه و هذا کتاب مصدق لساناً عربیا لینذر الذین ظلموا و بشری للمحسنین؛ و پیش از آن، کتاب موسی، راهبر و حال آنکه رحمتی بود این کتابی است به زبان عربی که تصدیق کننده است تا کسانی را که ستم کرده اند هشدار دهد و برای نیکوکاران مژه یی باشد». خدا در آیه ی مذکور قرآن را تصدیق کننده ی تورات معرفی می کند؛ بنابراین لازم است اندکی در مورد تورات در آیات قرآن دقت کنیم تا دریابیم منظور قرآن از تورات کدام است؟
1.«یحرفون الکلم عن مواضعه و نسوا خظا مما ذکروا به؛ کلمات را از مواضع خود تحریف می کنند و بخشی از آنچه بدان اندرز داده شده بودند به فراموشی سپردند.»
این آیه نشان می دهد بخشی از آیات تورات به دست تحریف و فراموشی سپرده شده است. محوم علامه طباطبایی می فرماید:
آنچه ایشان فراموش کردند، چیزی نبود مگر این که سعادت آن ها در او بود و آنچه به جای او گذاشتند، چیزی نبود مگر آنچه آن ها را به بدختی و گمراهی کشاند. اعتقادشان به تشبیه، خاتمیت نبوت حضرت موسی(ع)، تداوم شریعت تورات، بطلان نشخ و بدا و چیزهای دیگری که مثل این ها بود.
2-«الم تر الی الذین اوتوا نصیبا من الکتاب؛ آیا به کسانی که بهره یی از کتاب یافته اند ننگریستی؟»
با توجه به سیاق آیات قبل و بعد روشن می شود که منظور از کتاب در آیه ی مذکور همان تورات است. کما این که ملاحسین فیض کاشانی، سید عبدالله شبر و
فرید وجدی نیز بر این رأی صحه نهاده اند.در این آیه نیز قرآن گوشزد می فرماید که آنچه از تورات اصلی باقی مانده است مقدار اندکی از آن است.
3.«فویل للذین یکتبون الکتاب بایدیهم ثم یقولون هذا من عندالله لیشتروا به ثمنا قلیلا...؛ پس وای بر کسانی که کتاب (تحریف شده یی) با دست های خود می نویسند، سپس می گویند: این از جانب خداست، تا بدان بهای ناچیزی به دست آوردند.»
این آیه دلالت می کند که علمای یهود چیزهایی می نوشتند و آن را به خدا نسبت میدادند و مردم عوام نیز آن ها را باور می کردند. مرحوم ملاحسین فیض در این باره می فرماید:«این در تورات بوده است».
4.«و ان فریقا منهم لیکتمون الحق و هم یعلمون؛ و مسلما گروهی از ایشان حقیقت را نهفته می دارند و خودشان(هم) می دانند.»
آیه ی یاد شده نیز گواهی می دهد گروهی از علمای یهود عالمانه حقایق تورات را کتمان کردند. با توجه به آنچه در مورد تورات از آیات قرآنی نقل شده باید بگوییم تورات اصلی قطعا در دست نیست؛ بلکه آنچه امروزه به عنوان کتاب مقدس در نزد یهودیان است اگر چه ممکن است کطالی قایل توجهی از آن از تورات اصلی اخذ شده باشد، اما کتابی که پس از حضرت موسی(ع) و در دوران بعد جمع آوری شده است؛ دلیل روشن آن نیز تعارضات و تناقشات موجود در این کتاب است که از ساحت اقدس ابهی و پیامبر بزرگی چون حضرت موسی(ع) به دور است.
در« فرهنگقصص قرآن» تألیف «صدرالدین بلاغی» بحث جامعی در این باره آمده است. او در گوشه یی از مبحث می نویسد:
«سرانجام این نتیجه ی قطعی به دست می آید که تورات کنونی تألیف شخص خاصی نیست و اسفار قانونی آن در تاریخ ها و زمان های مختلف نوشته شده و تاریخ تألیف سفر احبار پس از سال 516 قبل از میلاد نوشته شده...»؛ سپس «صاحب قاموس» نتیجه گیری می کند که از «کلام مرحوم بلاغی بر می آید که حتی اسفار خمسه را هم عزرا ننوشته است».
ج)تصدیق معجزات حضرت موسی(ع)؛پس از این که حضرت موسی(ع) مشاهده کرد هیچ بحث و گفتگویی در قلب فرعون تأثیر ندارد، معجزه یی نشان داد که گواه بر صحت پیامبری اش باشد؛ لذا عصای خود را انداخت که به صورت اژدهای بزرگی ظاهر گشت؛ سپس دست خود را از بغل بیرون آورد که به صورت مشعلی درخشان جلوه گری نمود. برای نمونه به دو آیه از قرآن توجه می کنیم:
«فالقی عضاه فاذا هی ثعبان مبین؛ پس(موسی) عصایش را افکند و به ناگاه اژدهایی آشکار شد». « و نزع یده فاذا هی بیضاء للناظرین؛ و دست خود را (از گریبان) بیرون کشید و ناگهان برای تماشاگران سپید (و درخشنده) بود».
در قرآن کریم ایاتی دیگر نیز وجود دارد که دلالت بر معجزات حضرت موسی(ع) مینماید.
د)مؤمنان واقعی در امت موسی(ع):یکی از مباحث اساسی در قرآن، ایمان و کفر در دین یهود است. قرآن باذکر معیار و میزانی روشن، مؤ من بودن برخی از پیروان حضرت موسی را تأئید می فرماید؛
«ومن قوم موسی امه یهدون بالحق و به یعدلون؛و از میان قوم موسی جماعتی هستند که به حق راهنمایی می کنند و به حق داوری می نمایند».
مرحوم علامه طباطبایی(ره) در تفسیر این آیه می فرمایند:
«چون هدایت که امری الهی است به قوم حضرت موسی(ع) نسبت دادهشده است- و چنین نسبتی باید کجازی باشد یا اگر حقیقی است به اعتبار هدایت الهی باشد- لذا بهترین دلالتی را که می توان به قرآن در این باره نسبت داد، همانا هر فرد از امت موسی(ع) را موصوف به چنین وصفی ندانیم، بلکه فقط در بین امت حضرت، رسل تبلیغی ایشان دارای چنین مقام و وصفی بدانیم.»
در این آیه بهترین میزان و معیار برای ایمان امت حضرت موسی(ع) ذکر شده است و هر یهودی چنین وضفی داشته باشد، یک یهودی مؤمن و برگزیده است. بنابراین با مفهوم این آیه می توان غیر مؤومنان را شناخت. در آیات دیگری نیز به این تقسیم بندی اشاره شده است از جمله:«و قطعناهم فی الارض امما منهم الصالحون و منخم دون ذلک و بلوناهم بالحسنات و السیئات لعلهم یرجعون؛ و آن را در زمین به صورت گروه هایی پراکنده ساختیم؛ برخی از انان درستکارند و برخی جز این هستند و آن ها را به خوشی ها و ناخوشی ها آزمودیم، باشد که ایشان بازگردند.»
خلاصه آن که گروهی از یهود مورد امضاء و تأیید اسلام هستند به آنچه حضرت موسی آورده است- که همان حق است- راهنمایی و داوری کنند و از امتحان های الهی پیروز به در آیند.
«و ان حکمت فاحکم بینهم بالقسط ان الله یحب المقسطین؛ و اگر داوری می کنی، پس به عدالت در میانشان حکم کن که خداوند دادگران را دوست می دارد».
مرحوم علامه طباطبایی در ذیل این آیه می فرماید:
طمنظور آیه این است که خداوند به پیامبر می فرماید:اگر بین یهود جکم کردی به عدل حکم کن و خداوند راضی به غیر عدل نیست»
در این که اسلام برای قضاوت غیر مسلمانان و از جمله اهل کتابچه دستوری داده است؟ آیا با احکام خود آن ها یا با احکام اسلام در بین آن ها باید قضاوت نمود؟ دو نظر عمده وجود دارد:
یکی این که باید با کتب و احکام خودشان داوری کرد؛ چون همه نسبت به دین اسلام مکلف هستند، اگرچه عده یی غافل و جاهل باشند. احکام خدا به واسطه ی جهل مردم از بین نمی رود. به نظر می رسد در هر دو نظریه اشکال اساسی وجود دارد؛ چون در اسلام افراد غافل حکم تکلیفی ندارند و بسیاری مسلمانان غافل محسوب میشوند؛ لذا نمی توان در مورد آن ها احکام اسلام را جاری دانست. اما این که تمام غیر مسلمانان مکلف به احکام اسلام نیستند نیز کلام صحیح و درستی نیست، بلکه عده یی از آن ها مکلف به این احکامند. لذا بهتر است قائل به تفصیل باشیم به این معنا که اگر در مواردی مثل قصاص و حدود و دیات مطلب روشن و صریحی در احکام اسلام باشد باید به انها عمل کرد و تغییر در آن ها جایز نیست اما در مواردی که حکمی بیان نشده است، حاکم اسلامی بنابر مصالح و مصادیق، طبق شرایع سابق یا شریعت اسلام عمل می کند.
شیوه ی قهرآمیز خاص
یکی از مباحث اساسی در قرآن برخوردتندی است که با قوم یهود شده است. در قرآن هیچ امتی به اندازه یهود مذمت نشده است. موارد بسیاری را قرآن نقل می کند که از غضب خداوند به این قوم حکایت می کند. این بحث از جهات مختلف قابل بررسی و تعمق است؛ زیرا گستردگی برخورد با یهود در قرآن مباحث بسیاری به همراه دارد. و ما اجمالا اط سه زاویه به این مسائل می نگریم:
الف)ویژگی های قوم یهود از دیدگاه قرآن
ب)برخی عذاب های خدا بر قوم یهود
ج)وظیفه ی مسلمانان در مقابل یهود
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 58 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلودمقاله شیوه های خاص برخورد قران با یهود