دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
تاریخچه برنامه ریزی
تاریخ و پیشینه
چگونگی توصیف تاریخ و پیشینة برنامهریزی، به آنچه که از برنامهریزی برداشت میکنیم ارتباط دارد.
از این به بعد در رابطه با جزئیات بیشتری از تعریف برنامهریزی بحث خواهیم کرد. امّا در قالب دیدگاه و دورنمای نظر ما تعریف برنامهریزی قابل مقایسه نمیباشد.
(اندازة) میزان چنین تعریفهائی دارای وسعتی از گستردگی به اندازة یک جهان تا کوچکی یک فعالیت محدود میباشد، این دیدگاههای متفاوت، تصورات بسیار متفاوتی از تاریخ و چگونگی گسترش برنامهریزی تا به امروز را ایجاد میکنند.
برنامهریزی (عمومی):
پیشینه
در یک نگاه گسترده، برنامهریزی بعنوان یک «دوراندیشی ساده متداول» تعریف شده است.
شامل تکامل و تکوین نیروهای درونی، پیشبینی اشکال زندگی بیولوژیکی و حیوانات و سنجش فعالیتهای انسان میباشد. در این راه، ما همانند آنچه ملوین برنچ (Melvin Branch) گفته است.
میتوانیم پیشینه برنامهریزی را دخول به پیشرفت انقلابی اشکال بسیار پیچیده زندگی از حالت ساده آن بنامیم.
او چنین «در برنامهریزی درون زا» را با بیان موارد محیطی پیچیدهای همچون تولید مثل «پرنده آفریقای شرقی» the east African weaverbird که بستگی به زمان تخمگذاری حشرات در زیر لانهاش دارد نشان میدهد.
اگر چه ممکن است با چنین مثالی از مسأله مقداری دور شویم ولی بهتر است آنچه را که برنامهریزی مینامیم، تمرین دوراندیشی متفکرانه انسانها تلقی کنیم. لذا این دید، پیشینه برنامهریزی را به سوی فرهنگ بشری سوق میدهد.
ساختن ابزارها، یکی از نشانههایی است که باعث متمایز کردن بشری از دیگر مخلوقات میگردد و تأکید بر این نوع دوراندیشی متفکرانه میباشد.
در این نگاه، برنامهریزی نوعی طرح گذرکردن از فعالیتهایی است که مانع هر گونه فعالیت انسانی گذشته میشود و این بطور خالص یک عکسالعمل غریزی یا یک پاسخ غیر ارادی میباشد.
ممکنست این دوراندیشی متفکرانه بطور انفرادی یک معنی گستردةتری را نسبت به آنچه که مد نظر ماست برنامهریزی ارائه دهد.
لذا اگر ما برنامهریزی را بصورت اجتماعی تصور کنیم، نسبت به یک فعالیت انفرادی، ریشههای برنامهریزی به اولین ملزومات ساختاری جوامع در اولین تاریخهای بشری گسترش مییابد.
در جوامع اولیه صیادی و شکارچیگری برنامهریزی فعالیتهای معمولی پیشروی متفکرانه و گسترش استراتژیهای فعالیتها همواره اتفاق افتاده است. چنین جوامعی در فعالیتها و نتایجشان بسیار امیدوار شناخته میشوند.
در یک حالت، دقیقاً همانطور که یک طراح برای ساختمان برنامةریزی خاصی دارد و بدون توضیح چگونگی انجام آن، خواهان اجرای این برنامه میباشد.
نقاشی موجود در غارها نتیجه شکار صیادان و طراحی نقاشان مذهبی میباشد
این ارتباط بین برنامهریزی و معجزه، یا یک شخص مذهبی بعنوان برنامهریز، متناقض با برنامهریزی و منطق بنظر میرسد و چیزی که امروزه رواج دارد چیزی است که از زمان روشنفکری افکار گسترش یافته است.
هنگامی که ارتباطات بین علل و اثرات در نظر گرفته نشوند، رازها بوجود آمده ورموز بعنوان یک وسیله عمل میکنند
بر همین مبنا، از دیدگاههای متفاوت نقش برنامهریزان بعنوان یک رهبر مذهبی تاکنون ادامه دارد. بهترین مثال از اینگونه برنامهریزان ایمهوپت (Imhotep) است.
کسی که در امپراتوری سوم در مصر زندگی میکرد (حدود 2100سال قبل از میلاد). بعنوان مشاور فرعون زوسر (Zoser). ایمهوپت در خداشناسی مصر دارای اعتبار بوده، با اختراع هرم و خصوصاً هرم زوسر که باستانشاسان معرفی کردهاند (یک مثال برای اولین هرمها است).
اگر چه با توجه به یافتههای باستانشاسان تاریخ عنوان میکند که ایمهوپت مسوؤل برنامهریزی و مکان گزینی پایتخت زوسر بوده و حتی یک طرح قابل درک برای معبد و آرامگاه ارائه نموده که قستمهائی از آن هم اکنون نیز مدرن میباشد.
با اینکه تمدنهائی بر پایه کشاورزی خیلی پیچیده رشده کردهاند، استفاده آنها از برنامهریزی خیلی آشکار بوده، بخصوص در مهارتهای سازماندهی اجتماعی و مذهبی آنان.
در جوامع کشاورزی نیز برنامهریزیها بر مبنای مذهب و سیستم اجتماعی صورت میگرفته از جمله تمدن مایا در آمریکای مرکزی، و چنین جوامعی بر مبنای اعتقادات مذهبی و رفتاری جامعه و پیشگوئی سیکل فصول در کشاورزی برنامهریزی میکردهاند.
سلسله مراتب نظامی و مهارتهای اجتماعی باعث بروز برنامه و مدیریتی شدهاند که امروزه آنرا «امنیت و سیاست خارجی» مینامیم که خدمات محلی و مدیریت را در کلیه تمدنهای پیشرفته در قرون برنز و آهن تأمین میکند.
و گسترش آن از چین در شرق تا حوزة سند (Indus Valley) و بینالنهرین (Mesopotamia) که به آسیای صغیر و مصر در غرب کشیده شده است.
تعداد صفحات: 37