عنوان پروپوزال بررسی رابطه یادگیری سازمانی با عملکرد کارکنان شرکت مخابرات استان فایل ورد قابل اصلاح قیمت مناسب
عنوان پروپوزال بررسی رابطه یادگیری سازمانی با عملکرد کارکنان شرکت مخابرات استان
عنوان پروپوزال بررسی رابطه یادگیری سازمانی با عملکرد کارکنان شرکت مخابرات استان فایل ورد قابل اصلاح قیمت مناسب
پیشگفتار
ارزشیابی کارکنان در نظام اداری موضوع نسبتا جدیدی است که از اجرای فراگیر آن دردستگاههای دولتی وخصوصی برای مقاصد مشخصی چون ارتقاء انتصاب- تشویق و تنبیه بیش از یک دهه نمی گذارد. در همین سالهای انداک ارزشیابی راه پر فراز ونشیبی را پیمود و در سطوح گوناگون مدیریت اداری موافقان و مخالفان بسیار داشتهن است. اکثر مدیران فلسفه ارزشیابی را پذیرفته اند ولی ابزار سنجش و اندازه گیری موجود (فرمهای ازرشیبای) را ناکافی و شرایط پیرامونی اعم از مسائل درون سازمانی یا برون سازمانی را برای اجرای موثر این امر نامساعد می دانند در یک سازمان هر فرد برای پیشرفت ونیل به اهداف تعیین شده شغلی نیاز به آگاهی از موقعیت خود دارد این آگاهی موجب می شود که او از نقاط قوت و ضعف عملکرد و رفتار خود مطلع گردد سازمانها نیز به شناخت کار آیی کارکنان خود دارند تا بر اساس تولید وارائه خدمات خود بیفزایند و در روند حرکتهای خود تحولات مثبت ایجاد کنند.
ارزشیابی ابزاری است که سازمانها وکارکنان رادر تامین این نیازها کمک می کند. اگر این ابزار بخوبی طراحی گردد و به نحو صحیح مورد استفاده قرار گیرد. وسیله مناسبی برای تشویق- آموزش بهسازی وبعضا تنبیه کارکنان خواهد بود.
از این رو کوشش کارشناسان امور اداری بر آن بوده تا اینکه بتدریج ابزار سنجش و اندازه گیری معتبری را برای ارزشیابی کارکنان طراحی تا از روایی لازم برخوردار و با ایجاد تغییراتی در شرایط پیرامونی امکان اجرای موثر و مطلوب ارزشیابی را فراهم نمایند.
لیکن نگرش اجمالی بر نحوه چگونگی ارزشیابی کارکنان مبین این مسئله است که متاسفانه ارزشیابی جایگاه اصلی خود را نیافته و بسیاری اموری که می تواند در اسرع وقت و درزمانی کوتاه مدیر را به اهداف خویش نائل آورده.
فصل اول
عنوان تحقیق:
بررسی نقش ارزیابی عملکرد در افزایش کار آیی کارکنان پارت سازان انجام گرفته است.
طرح مسئله
ارزشیبابی کارکنان یکی از موثرترین ابزارهای ارتقاء کار آمدی- توانمندی و بهسازی نیروی انسانی است به کمک اطلاعاتی که از طریق ارزشیابی دقیق عملکرد نیروی انسانی بدست می آید. برنامه ریزی شغلی- تصمیمات اداری- تشویقات و تنبیهات از مبانی موثق و قابل دفاع برخوردار می شوند و در نتیجه ضابطه شایستگی در وضعیت خدمتی و سرنوشت اداری کارکنان بکار گرفته شده مناسبات منطقی وعادلانه در سازمانها حاکم خواهد شد. حاکمیت ضابطه شایستگی وایجاد فضای فوق العاده کارکنان در اجرای اثر بخشی وظایف شغلی و نیل به اهداف سازمانی می گردد مجموعه این فعالیتها کار آیی و بهره وری سازمانهنا را افزایش داده موفقیت و پیشرفت آنها را تسهیل می کند آیا نظام ارزیابی عملکرد در شرکت مورد تحقیق توانسته به اهداف خود که همان کارآیی کارکنان و تحقیق اهداف سازمانی است به طور کامل دستیابی پیدا کند لذا سعی کردیم تا نظام ارزیابی عملکرد کارکنان را که تاثیر مهمی در تحقیق اهداف این شرکت دارد را به صورت اجمالی بررسی تا نسبت به دلایل کار آیی این نظام ارزیابی شناخت پیدا کنیم و برای رسیدن به این شناخت پاسخ به سوالات ذیل اهمیت فراوانی دارد.
الف: آیا وجود جایگاه خاص برای انجام ارزشیابی کارکنان باعث کار آیی نظام عملکرد گردیده است.
ب:آیا وجود سیستم کنترلی ونظارتی صحیح بر ارزیابی هایی انجام گرفته باعث کار آیی نظام ارزیابی عملکرد گردیده است.
ج: آیا کلیه مراحل ارزشیابی دقیق باعث کار آیی نظام ارزیابی عملکرد گردیده است.
اهمیت و ارزش تحقیق
یکی از تکنیکهای مورد استفاده مدیران برای تاثیر گذاری بر رفتار کارکنان ارزشیابی است. انگیزه کارکنان برای فعالیت افزایش تواناییهای شخصی و اصلاح عملکرد آتی تحت تاثیر باز خوری است که از عملکرد گذشته خویش می گیرند یک ارزشیابی صحیح از عملکرد کارکنان می تواند عامل برانگیختن و هدایت کارکنان به سوی پرورش مهارتها و قابلیتهای فردی آنان باشد ارزشیابی عملکرد همچنین می تواند مبنای استواری برای تصمیم گیری در مورد مسائل پرسنلی نظیر پرداخت پاداش- توضیح- انتقال- تنزیل درجه- اخراج- افزایش حقوق و .... باشد.
ارزیابی ظرفیت جهد و توانایی های انجام کار کارکنان و شایستگی آنها کار بسیار دشوار و می توان گفت بطور کامل ومطلق انجام آن غیر ممکن است زیرا بشر هنوز به چنین ابزار یا وسیله ای دست نیافته که بتواند توانایی های بالقوه و بالفعل انسان را دقیق اندازه گیری نماید بویژه آنها در اغلب موارد ارزیابی کند هم انسانها هستند که تحت تاثیر ذهنیات- تعلیمات- تعصبات- عواطف واحساسات ممکن است عدالت لازم در قضاوت را آگاه یا نه آگاه رعایت ننماید.
عدل یعنی اینکه هیچگونه تفاوتی میان افراد قائل نشویم در این صورت همه از یک میزان استحقاق برخوردار خواهند شد و به این ترتیب هیچگونه تفاوتی برای افرادی که حتی به اعتقاد اخلاق گراها از نوع اولویت برخوردارند قائل نشده ایم بی شک این چنین مساواتی عدالت نخواهد بود و جوامعی با چنین هنجارهای کاری تعالی و بقاء نخواهند داشت برای تعیین میزان استحقاق واجرای عدالت واقعی لازم است از یک سو عملکرد اشخاص و از سوی دیگر پتانسیل با توانایی های بالقوه آنها مورد ارزیابی قرار گیرد. در ارزیابی نحوه انجام کار در واقع آن قسمت از بینش دانش و توان کارکنان ارزیابی می شود که در رابطه با انجام وظایف محوله به ظهور در می آیند و طبعا قابل اندازه گیری هستند. در تعیین ظرفیت وتوانای های بالقوه کارکنان تنها به ارزیابی وظایف محوله اکتفا نمی شود بلکه استدادهای نهفته و ظاهر نشده که البته تشخیص و ارزیابی آن بسیار دشوار توانایی های بالقوه معمولا به ارزیابی توانایی های بالفعل یعنی شایستگی در انجام وظایف بسنده میکنند با اینهمه به منظور دشورایها به ارزیابی این سرمایه های نهفته پرداخت مطرح کردن یا مدیر و سرپرست باید در محیط کار توسط رده های بالاتر مورد ارزیابی قرار گیرد بلکه در صورت امکان ممکن است هرفردی شخصا کار و شایستگی خود را مورد سوال و ارزیابی قرار داد و به قول معروف خود کاهش را در مورد توانایی ها وکار وکوشش قاضی کند در سالهای اخیر با پیدایش نظریه مدیریت بر مبنای هدف یا مدیریت بر مبنای نتیجه در قلمرو نظریات جدید مطرح شده موضوع خود ارزیابی از موقعیت خاصی برخوردار گردیده که البته تا کنون که باید و شاید مورد پذیرش علمی قرار نگرفته است لذا با عنایت به اهمیت ارزشیابی عملکرد در افزایش کار آیی و تحقق اهداف شرکت چنانچه بتوانیم نقاط مثبتی که باعث افزایش کار آیی نظام ارزشیابی عملکرد در شرکت الکتریک خودرو شرق گردیده است را شناسایی وبهبود بخشیم می توانیم به بهبود عملکرد فردی و گروهی کارکنان در این شرکت کمک نموده و د رنتیجه باعث افزایش کار آیی کارکنان و تحقق اهداف وجودی این شرکت شویم.
علت و هدف از انتخاب موضوع
با عنایت به اینکه ارزشیابی عملکرد تاثیر بسزایی روی رفتار و انگیزش کارکنان در هر سازمانی دارد و موجبات رشد و شکوفایی سازمان را فراهم می آورد و از آنجائیکه ارزشیابی که از عملکرد افراد در این شرکت انجام می گیرد آیا توانسته به اهداف مورد نظر خود که همان افزایش کار آیی وتحقق رسالتهای این شرکت است دست یابد بلکه به دلیل ضعفهائی باعث دلسردی کارکنان نسبت به وظایف محوله به بینی آنها نسبت به نظام اداری موجود گردیده است لذا بدلیل اینکه رشته تحصیلی اینجانب و با نظام ارزیابی عملکرد وعواقب آن آشنا هستم (جهت تمدید قرار داد پرسنل ارزیابی انجام می شود) بر آن شدم تا طی تحقیقی عملکرد کارکنان این شرکت را شناسایی و گزارشی از نتایج به دست آمده را به عنوان تحقیقی دانشگاهی به منظور بهبود وضع موجود ارائه نمایم.
سوالات تحقیق
الف: آیا عوامل عملکردی از معیارهای رفتار شغلی و رفتار اخلاقی مهمتر است
بازاریابی: آیا کلیه مراحل ارزشیابی دقیق باعث کار آیی نظام ارزیابی عملکرد گردیده است.
ج: آیا با معترضین به نمرات ارزشیابی چگونه عمل می شود.
د: آیا بهترین نوع ارزشیابی توسط قسمتی خاص می باشد.
6- تعریف اصطلاحات و واژه ها
ارزیابی0(ارزشیابی):
عبارت از سنجش میزان تلاش و حدود موفقیت کارمند در اجرای وظایف شغلی و تکالیف رفتاری مودر انتظار
کار آیی:
انجام کار در کوتاهترین زمان با کمترین هزینه به عبارت دیگر کاری را درست انجام دادن است.
امنیت شغلی:
هر نوع باوری که فرد دارد مبنی بر اینکه امکان از دست دادن کارش بسیار کم است
عملکرد:
عبارت از حاصل فعالیتهای کارمند از لحاظ اجرای وظایف محوله پس از مدت زمان معین
استانداردهای عملکرد عبارت از شرایطی که کار از لحاظ کمی وکیفی در حد قابل قبول انجام می شود.
ارزشیابی دقیق عملکرد:
فرآیندی است که کلیه مراحل زیر در آن طی می شود:
الف: گفتگو یا مصاحبه آغاز دوره: شامل برنامه ریزی عملکرد- تعیین وظایف یا ابعاد مهم شغل یا طراحها و تدوین حدود انتظار یا استانداردهای عملکرد.
ب: بررسی طی دوره:شامل بررسی مستمرد تلاش و کوشش و نحوه انجام وظایف کارکنان – تشخیص و ثبت نقاط ضعف و قوت- ارشاد- راهنایی وارائه تدابیری برای اصلاح وبهبود عملکرد.
ج: سنجش عملکرد: ارزشیابی عملکرد بر اساس اطالاعات جمع آوری شده در طی دوره و در مقایسه با حدود انتظار یا استانداردهای عملکرد.
د: گفتگو یا مصاحبه پایان دوره: شامل آگاه نمودن کارکنان از نتیجه ارزشیابی- بحث و بررسی در زمینه نقاط قوت و ضعف عملکرد- ارائه راهنماییهای شغلی در جهت بهسازی وی
7- سابقه تاریخی موضوع:
د رخصوص بررسی تکنیکهای ارزیابی عملکرد در سازمانها تحقیقات کتابخانه ای بسیای انجام گرفته است لیکن پیرامون علل نظام ارزیابی عملکرد موجود در شرکت الکتریک خودرو شرق که به طرح ارزشیابی مشهور است در این شرکت تحقیقاتی علمی و ارزشمند انجام نگرفته است.
8- روش تحقیق
درهر تحقیقی از آنجائیکه تحقیقی بایستی بر مبنای اطلاعات علمی روز انجام گیرد. لذا جهت پر بارکردن هر چه بیشتر اطلاعات علمی و کلاسیک موضوع نیاز به تحقیق کتابخانهای می باشد. پس از آن نیز برای اثبات یا عدم اثبات فرضیه ها پرسشنامه ای تنظیم و با توجه به حجم کم جامعه مورد نظر 0مدیران و سرپرستان شرکت الکتریک خودرو شرق) جمع آوری اطلاعات را انجام و سپس با استفاده از تکنیکهای آماری به نتیجه گیری در خصوص فرضیه ها خواهیم پرداخت.
9- حیطه تحقیق
این تحقیق در مرداد ماه سال 1384 در شرکت الکتریک خودرو شرق در رابطه با بررسی نظام ارزیابی عملکرد کارکنان که حدود 230 نفر پرسنل غر تولید دارد انجام گرفته است و از هر یک از قسمتهای شرکت مزبور چند نفر انتخاب گردیده ایت.
10- موانع و محدودیتهای تحقیق
از آنجائیکه موضوع تحقیق- موضوع نسبتا جدید است و هر مدیری نیز خواهان اصلاح روشها و تکنیکهای ارزشیابی عملکرد و بالا بردن کار آیی نظام ارزیابی عملکرد است واز طرفی کارکنان هر سازمان نیز خواهان ارزیابی صحیح از عملکردشان می باشند لذا احتمال اینکه با موانع خاصی از جمله عدم همکاری مدیریت آن شرکت یا عدم همکاری کارکنان روبرو شویم خیلی کم است لیکن وجود مشکلات دیگری در هنگام تحقیق ازجمله تکثیر پرسشنامه و زمان مورد نیاز برای تحقیق و مواردی از این خصوص است.
فصل دوم - پیشینه پژوهش
تئوریهای مدیریت
نظری اسناد
عموما از فریتس هاید به عنوان مبدا این نظریه نام می برند هایدر عقیده داشت که هم نیروهای درونی (اسنادهای شخصی نظیر استعداد و توانایی مساعی وخستگی) وهم نیروهای خارجی (اسنادهای محیطی مانند مقررات و شرایط جدی) بر روی هم تعیین کننده رفتار هستند وی تاکید می کرد که آنچه برای رفتار اهمیت دارد به جای آنکه عوامل تعیین کننده واقعی باشد عوامل تعیین کننده ادراک شده است اگر انسانها پس از اداراک اسنادهای خارجی اسنادهای درونی رفتار خودشان را ادراک کنند رفتاری متفاوت خواهند داشت همین مفهوم اسنادهای متفاوت است که در انگیزش کاری اهمیت فراوان دارد مع الوصف لازم است در آینده ابعادی غیر ازجایگاه نظارت درونی و بیرونی مورد توجه و مطالعه قرار گیرد. به عنوان مثال یک روال شناس اجتماعی پیشنهاد می کند که ابعاد ثبات (اعم از ثابت یا متغییر) نیز باید مورد توجه قرار گیرد. احتمالا کارکنان مجرب درباره تواناییهای خود یک اسناد درونی ثابت دارند در صورتیکه اسناد درونی آنان نسبت به بذل تلاش غیر ثبات است. علاوه بر بعد ثابت محققان دیگر عقدیه دارند که ابعادی همچون توافق عمومی تداوم وتمایز در نوع اسنادهای انجام شده موثر است برای مثال اگر توافق در عمومی تداوم و تمایز زیاد باشد اسنادها به علل درونی نسبت داده می شود. در حالیکه اگر توافق عمومی و تمایز کم و تداوم زیاد باشد اسناد متوجه علل درونی خواهد بود .
تئوری انتظار جذابیت
فرض اساسی این تئوری این است که در مقابل کوشش موجود زنده انتظار دسترسی به عمرکد خوب و از ماحصل آن رسیدن به پیامهای با ارزش درونی بوجود می آید.
بر پایه این تئوری انتخاب رفتار فرد از بدیلهای مختلف آگاهانه صورت می پذیرد و بطور منظم با فرآیندهای روان شناختی به ویژه ادراک و ساخت باورها و نگرشهای وی مربوط است.
جذابیت در تئوری جذابیت وسیله ای انتظار به سطح مورد انتظار خشنودی که از پیامدهای کار عاید می شود اطلاق می گردد.
وروم وسیله بودن را احتمال ارتباط یک پیامد ( سطح عملکرد) با پیامدهای دگر می داند احتمال در صورتی (1-) است که اگر پیامد اول تحقق یابد دستیابی به پیامد دوم حتمی باشد. احتمال در صورتی صفر (0) است که رابطهای بین تحقیق پیامد اول و دستیابی به پیامد دوم وجود نداشته باشد احتمال در صورتی منهای یک (1-) است که دستیابی به پیامد دوم بدون دخالت پیامد اول مفهوم انتظار عبارت ازاحتمال ذهنی برای رسیدن به پیامد ویژهای است که در مقابل کوشش مشخصی عاید می شود .
با توجه به توضیحات فوق اگر کارمندی خوب کار کند ولی در پایان سال نتیجه ارزشیابی اش به گونه یک فرد معمولی باشد خلاف انتظارش خواهد بود و از کار دلسرد خواهد شد.
نظریه برابری
معمولا اهمیت و اعتبار نظریه برابری به عنوان یک نظریه انگیزش کاری به جی استیی آدامز نسبت داده می شود. به زمان بسیار ساده بحث نظریه مبین آن است که میزان ادراک برابری (یا نابرابری) از شرایط کاری یک داده مهم درعملکرد و رضایت خاطر است به بیان دیگر این نیز یک نظریه انگیزش دیگر مبتنی بر شناخت است و آدامز فرایند خاص چگونگی پیدایی آن را مشخص می کند آدامز با استفاده از اصلاح (شخص) ( هر کس که برابر یا نابرابری برایش وجود داشته باشد) و دیگری(هرکسی) هر گاه ادات شخصی این باشد که نسبت به نتایج او در داده ها و نسبت نتایج دیگران در داده های دیگران برابر نباشد، برای او برابری وجود خواهد داشت.
هم داده ها و هم بازده شخص ودیگری بر ادراک شخص استوار است سن، جنس- تحصیلات- پایگاه اجتماعی- ارتقاء- ترفیع و علاقه درونی به شغل را شامل می شود. اساسا نتایج به ادراک مشخصی از آنچه می دهد ( داده) وآنچه دریافت می کند ( ستانده) در مقایسه با آنچه دیگری می دهد و می ستاند استوار است این شناخت ممکن است با شناخت شخص دیگر از نسبتهای مذکور نیز با شرایط عملی و واقعی یکسان یا با آن مغایر باشد اگر نسبتی که شخص ادراک می کند نسبتی که دیگری ادراک می کند مساوی نباشد شخص خواهد کوشد تا نسبت مذکور را به سمت برابری سوق دهد. از این کوشش برای ایجاد برابری در تبیین انگیزش کاری استفاده می شود.
تئوری تقویت اسکز
بر پایه این تئوری اگر کارکنان با پیامدهای مثبتی از عملکرد روبه رو شوند بهتر برانگیخته خواهند شد. در ضمن در قبال رفتار غیر موثر آنان نیز نباید به تقویت مثبت و یا تنبیه متوسط گردید. عمدتا برنامه های زمان بندی شده تقویت تاثیرات مشخصی در رفتار بوجود می آورد.
بعد از رفتار کنشگر موجود زنده می توان محرک یا رویدادی را ارائه کرد که احتمال تکرار رفتار مورد نظر را افزایش دهد به چنین فرآیندی تقویت و محرک بعد از رفتار را که سبب افزایش احتمال بروز رفتار می شود. محرک تقویت کننده یا تقویت کننده گویند.
اگر پس از ارائه محرک موجود زنده جهت دریافت مجدد آن از خود کوشش نشان دهد در این صورت محرک تقویت کننده مثبت است و اگر با توسل به رفتار کنشگر خود درصدد احتراز یا قطع تماس با آن براید در اینصورت محرک تقویت کننده منفی است.
رابطه همخوانی پاداش یا رفتار (عملکرد) اهمیت دارد عملکرد در مقابل پاداشهای سازمانی (معمولا حقوق و دستمزد) یا وابسته است و یا غیر وابسته مثلا پرداخت حقوق و دستمزد حقوق و دستمزد به روال سنتی در سازمانها یک تقویت غیر وابسته و پرداخت کارمزدی در سازمانها یک پاداش وابسته است. در ارزشیابیها اگر نتیجه ارزشیابی و پرداخت پاداش به فرد با عملکردش همخوانی داشته باشد در اینصورت موجب برانگیختگی فرد خواهد شد و در غیر اینصورت رفتار منفی را در او تثبیت خواهد کرد.
پژوهش همروهمرنشان می دهد که مدیران موثر وکارآمد در سازمانهای مورد مطالعه آنان برای تامین سه شرط یاد شده برنامه های انگیزشی تقویت مثبت را در چهار مرحله بکار بسته اند.
1- ترتیب دادن برنامه ای برای رسیدگی به عملکرد به منظور تعیین الگوهای عملکردی مورد علاقه و سنجش میزان عملکرد جاری
2- تعیین هدفهای ویژه و معقولانه برای هر یک از کارکنان
3- آموزش هر یک از کارکنان برای کسب تجربه کاری
4- تقویت ابعاد مثبت عملکرد آنان توسط سرپرستان
در چنین برنامه چهار مرحله ای، کارکنان دو شانس موفقیت بدست آورند: می توانند سطح عملکرد پیشین را بهبود بخشند و در ضمن به هدف تعیین شده نیز برسند. همچنین در این نظام تقویت چون کارکنان از مسائل و دشتواریهای رسیدن به هدف آگاهی دارند خود درجریان باز خورد منفی قرار می گیرند در حالیکه باز خورد مثبت هم از سوی کارکنان و هم از سوی سرپرستان بدست می آید.
نظریه تعیین هدف
سرمربی ورزش دانش آموزان دبیرستانی که به صورت سراسری (آمریکا) انجام می شد به گروه ورزشی خود در مسابقه نهایی چنین گفت: هر یک از شما از نظر بدنی در آمادگی کامل به سر می برد حالا باید خود را نشان داده و نهایت سعی خود را بنمایید. هیچ کس نمی تواند چیزی بیش از آن از شما بخواهد. هر یک از ما بارها این جمله را شنیدهایم نهایت سعی خود را بکنید از شما همین را می خواهند و بس ولی پرسش در این است که نهایت سعی خود را بکنید چه معنی دارد؟
آیا هرگز ما می توانیم پیش بینی کنیم که آیا به آن هدف نه چندان روش رسیده ایم یا خیر؟ آیا آن گروه ورزشی نسبت به بقیه سرعت بیشتری داشت و آیا سرمربی مزبور هدف خاصی را برای آنان تعیین کرده بود؟ پدر و مادر به شما می گفتند که در امتحان زبان انگلیسی نهایت سعی خود را بکند آیا اگر به شما گفته بودند که بکوشید و سعی کنید تا هفده از بیست یا نمره بالاتری بگیرید آیا شما بهتر عمل می کردید؟ در تحقیقی که بر روی نظریه تعیین هدف انجام می شود به این مسائل می پردازیم و همانگونه که خواهید دید هدفهای خاص برای عملکردها اثر می گذارد.
در آخرین سالها دهه 1960 ادوین لاک پیشنهاد کرد که باید در جهت تامین هدف خاصی اقدام نمود و اینکه چنین مسئله ای می تواند یکی از محرکهای اصلی کار حساب آید یعنی هدف مشخص می نماید که کارگر یا کارمند چه باید بکند و باید چه مقدار تلاش کند.
نتیجه تحقیقات نظریه ارزش هدف را تایید کرده اند برای اینکه مطلب را به صورتی دقیقتر بیان کرده باشیم می توانیم بگوییم که هدفهای خاص موجب افزایش عملکرد می گردند و اینکه اگر تامین هدف مشکل باشد کسی که آنرا بپذیرد عملکرد بهتری خواهد داشت و سرانجام اینکه بازخور نمودن نتیجه کار موجب عملکردهای عالی تر خواهد شد(البته در مقایسه باکارهایی که نتیجه کار بازخور نمی شود).
نتیجه کلی که از بحث مزبور می گیریم این است که قصد یا نیت افراد (که ما این پدیده را به صورت هدفهای مشخص و سخت بیان می کنیم) به عنوان یک نیروی محرک به حساب می آید که باعث انگیزش فرد میگردد آنها باعث می شوند که عملکرد در سطحی عالی تر باشد ولی در این مورد که هدفهای مزبور با بالا رفتن رضایت شغلی همراه است. هیچ سند یا مدرکی در دست نیست.
نظریه تناسب شغل با شخصیت
این نظریه توسط جان هالند به بهترین طریقه بیان شده است نظریه مزبور بر این تصور قرار دارد که رغبت یا علاقه فرد (با فرض اینکه آن نشان دهنده شخصیت فرد باشد) با محیط کارش متناسب است این محقق شش نوع شخصیت ارائه می کند و پیشنهاد می نماید که رضایت شغلی و نیل به ترک شغل به درجه ای بستگی دارد که فرد می تواند به صورتی موفقیت آمیز شخصیت خود را با یک محیط شغلی وفق دهد هر یک از این شش نوع شخصیت مناسب محیط شغل خاص خود است.
به نظریه مزبور بیانگر این مطلب است که اگر شخصیت افراد و نوع شغل آنها با هم متناسب باشد رضایت شغلی به بالاتری حد و جابجایی کارکنان به پایین ترین حد می رسد باید با توجه به نوع شخصیت فرد کار مناسب به وی واگزار کرد اگر کسی از نظر شخصیتی دارای مهارت فنی- بهینه قوی و رفتاری پرخاشگرانه باشد در مشاغل کشاورزی و جنگلبانی شمارده شود دارد بگذارند بسیار نامناسب خواهد بود.
نکات اصلی الگوی مزبور عبارت از
1- افراد از نظر شخصیتی تفاوتهای ذاتی و واقعی دارند
2- مشاغل متفاوتند
3- افرادی که در مشاغلی متناسب با شخصیتشان گمارده شوند رضایت شغلی بیشتری خواهند داشت و احتمال کمتری است که بصورت اختیاری از کار خود استعفا دهند.
تئوری دو عاملی هرز برگ
فرض اساسی این تئوری این است: عواملی که در خشنودی شغلی مداخله می کند متفاوت از عواملی هستند که در ناخشنودی شغلی دخالت دارند یعنی خشنودی شغلی و ناخشنودی شغلی دو مفهوم متفاوت بوده حالت متضاد یک مفهوم نمی باشند. عواملی انگیزشی موجب خشنودی و انگیزش کارکنان در سازمان می گردند پیشرفتی را که فرد درکار بدست آورده و در قبال آن شناخته می شود احراز مسئولیت و ایکان فرصتهای لازم برای مسئولیتهای بیشتر و با اهمیت تر وجود زمینه برای رشد و تعالی فردی و نقش کار نیازهای انگیزشی را برآورده می سازند.
عواملی که ناخشنودی شغلی کارکنان را فراهم می سازند ماهیت برون شغلی دارند گسترش خواهد یافت تامین و ارائه آنها باقی ماندی و ادامه خدمت کارکنان را موجب می گردد.
طرز تلقی وبرداشتهائی که کارکنان درباره نحوه اداره و خط مشیهای سازمان دارند احساس آنان نسبت به سرپرستان مستقیم و یا غیرمستقیم و برآوردشان از نحوه مدیریت این سرپرستان میزان حقوق- مزایا و پاداشهائی که سازمان اعطا می کند امنیت شغلی شرایط بازنشتستگی- تامین سلامتی بدنی و روانی لازم در کار در رابطه با مسائل شخصی و خانوادگی و نیز پایگاه منزلت فرد در محیط کار عوامل بهداشتی تلقی می شوند توجه به این عوامل برای سلامتی و تداوم فعالیت سازمان لازم است با عدم دسترسی به آنها ناخشنودی شکل گرفته و ممکن است به فرو پاشی سازمان و یا به پیدایش مشکلات بسیار منجر گردد.
الگوی ویژگیهای شغلی
الگوی ویژگیهای شغلی بوسیله هک من واولدهام ارائه شد. طبق این الگو هر شغلی را می توان برحسب پنج بعد اصلی به شرح زیر تشریح کرد:
1- گوناگونی در مهارت: فعالیتهای مختلفی که برای انجام کار مورد نظر لازم است و کارگر یا کارمند باید از مهارتهای شایستگی ها و تواناییهای خاص خود استفاده کند.
2- نوع مهارت: آنچه را که باید برای تکمیل کل کار یا بخش مشخصی از کار ( که دارای نوعی هویت ویژه است) انجام داد.
3- اهمیت کار: مقدار اثری که یک کار برزندگی یا کار دیگران می گذارد و از این نظر اهیمت دارد.
4- خودمختاری: میزان اختیارات مقدار استقلال و خودمختاری که فرد در فرآیند برنامه ریزی زمانی کاری و تعیین مراحل و اقداماتی که باید انجام شود دارد.
5- باز خود نمودن نتیجه فعالیتها: مقدار اطلاعاتی که فرد درباره نتیجه عملکردی و کارهای انجام شده می گردد و مقدار اطلاعاتی که از این بابت به وی داده می شود.
این سه بعد (گوناگونی در مهارت- نوع مهارت- و اهمیت کار) در هم ترکیب شده اند تا کار مزبور دارای معنی کامل گردد تعیین این ویژگیها در هر کار شغلی وجود دارد و ما می توانیم پیش بینی کنیم که متصدی یک شغل کار خود را مهم ارزشمند و گرانقدر می پندارد. همچنین کارهائی ک استقلال یا خود مختاری دارند باعث می شوند کار کارمند یا کارگر برای نتایج حاصله احساس مسئولیت بنماید. حال اگر نتایج حاصل به وی داده شد ( و از میزان کارایی خود آگاه شده از دیدگاه انگیزش الگوی مزبور بیانگر این مطلب است که پاداشهای درونی و ذاتی زمانی به فرد داده می شود که او ( با دستیابی به نتایج) از این مطلب آگاههی یابد که آن شخصیت ( در واقع خود اوست که بار مسئولیت را بر دوش کشیده و آنرا تجربه کرده است) هر قدر این سه جنبه روانشناختی بیشتر لمس گردد، انگیزش، عملکرد و رضایت شغلی کارمند بیشتر خواهد شد. اگر این حالتهای روانشناختی در یک جا جمع شوند به صورت یک شاخص در می آیند که آنرا نمره توان انگیزش می نامند . مشاغلی که توان انگیزش بالایی دارند دست کم باید از نظر یکی از این سه عامل در حد بالایی قرار گیرند ( که شخص در سایه تجربه معنی دار در خود احساس اهیمت کند) همچنین آنها باید از نظر خود مختاری بازخور نتیجه عملکردهم در سطح بالایی باشند با توجه به مطلب بالا در رابطه با کارهائی که نمره توان انگیزشی آنها بالا باشد می توان با استفاده از الگوی مزبور نوع انگیزش عملکرد و رضایت شغلی متصدیان این مشاغل را که جنبه مثبت دارند پیش بینی کرد که در آن صورت به احتمال بسیار زیادی میزان غیبت و جابجائی آنان کاهش خواهد یافت.
نمره توان انگیزشی= اهمیت کار+ نوع مهارت+گوناگونی در مهارت*خود مختاری*بازخور نمودن نتیجه عملیات
تئوری نیاز مککلهلند- تئوری نیاز به پیشرفت
مککله در سال 1955 با چنین اعتقادی که بعضی افراد نوعا تمایل به انجام کارهائی دارند که دیگرانبه انجامشان چنین تمایلی ندارند تئوری خود را مطرح کرد. نیاز به پیشرفت را آرزو برای پیشی جستن بر یک رفتار معیاری ویژه توصیف کرده اند و آن نشان دهنده میل و علاقه فرد نیست به انجام کار و سازمان دادن محیط کار پر ثمره فایق آمدن برموانع، افزایش میزان کار، رقابت در انجام کار بیشتر و بهتر پیشی جستن نسبت به دیگران است و این نیاز میل به انجام کاری است بهتر و کار آمدتر از آنچه که قبلا انجام شده است.
اگر نتایج ارزیابیها به کارکنان بازخور داده شود و نقاط ضعف و نارسائیهای کاری پرسنل به آنها گوشزد شود در اینصورت در نحوه کار پرسنل پیشرفت و بهبودی حاصل می شود.
کاربرد نظریه های انگیزش
برای کاربرد نظریه های انگیزش روشها و برنامه های زیادی وجود دارد در این فصل ما در مورد هشت روش یا برنامه بحث کردیم آنها عبارتند از مدیریت مبتنی بر هدف- تعدیل رفتار سازمانی- مدیریت مشارکتی- پاداش مبتنی بر عملکرد- مزایای انعطاف پذیر- سیستم پرداخت حقوق پاره وقت- برنامه های کاری جدید و طرح ریزی مجدد کار. باوجود این که ترکیب و در آمیختن تعداد زیادی از نظرها، عقیده ها و موضوعات مختلف برای ایجاد یک دستورالعمل ساده کار خطرناکی است ولی آنچه در پی می اید عصاره چیزی است که ما در رابطه با بهبود عملکرد و افزایش رضایت شغلی کارکنان- در سایه کاربرد نظریه های انگیزش می دانیم.
شناسایی تفاوتهای فردی
افراد نیازهای مختلف دارند و نباید با همه آنها رفتاری یکسان داشت فراتر اینکه برای درک چیز یا موضوعی که برای هر یک از افراد اهمیت دارد باید تامل و در این باره وقت صرف کرد این کار باعث خواهد شد که مدیر نتواند پاداشهای انفرادی در نظر بگیرد. کارها را برنامه ریزی کند و مشاغل و طرح ریزی نماید به گونه ای که با نیازهای فرد سازگار باشد.
هدف و نتیجه
کارکنان و اعضای سازمان باید هدفهای مشخص و نسبتا مشکل یا سخت داشته باشد ونیز نتیجه عملکرد و حاصل اقداماتی که در راه رسیدن به هدف کرده اند به آنان داده شود.
مشارکت افراد در تصمیم گیریها
کارکنان و اعضای شرکت می توانند در تصمیمات زیر که بر آنان اثر می گذارد مشارکت نمایند: تعیین هدفهای کاری- تعیین وانتخاب مجموعه ای از مزایای حاشیه ای که مرودخواست فرد است. انتخاب برنامه های کاری و تعیین ساعاتی که فرد آمادگی بیشتر بای کار دارد (در یک محدوده زمانی معین) این کار باعث خواهد شد که بازدهی فرد تعهد وی نسبت به کار انگیزش رضایت شغلی اش افزایش یابد.
رابطه پاداش با عملکرد
پاداش باید با عملکرد رابطه معقولی داشته باشد نکته مهم ایت است که باید بین عملکرد و پاداش رابطه مشخصی برقرار باشد (کارکنان و اعضای سازمان باید این رابطه را به روشنی ببیند و چنین بپندارند) صرفنظر از همبستگی واقعی بین پاداش و معیارهای علمکرد- اگر افراد چنین بپندارند که این همبستگی در سطح پایینی هست عملکرد انان چندان عالی نخواخد بود در نتیجه رضایت شغلی کاهش می یابد و نرخ جابجایی و غیبت کارکنان افزایش می یابد.
رعایت اصل برابری حقوق
کارکنان و اعضای شرکت چنین گمان برند که مقدار پاداش با میزان فعالیت (داده) آنان تناسب دارد. به بیانی ساده، این بدان معنی است که مقدار تجربه، توانایی، تلاش و سایر اموری که فرد به سازمان می دهد یا در آنجا به مصرف می رساند باید بیانگر نوع عملکرد وی باشد و در نتیجه میزان حقوق، نوع وظیفه و پاداش های دیگری را که دریافت می کند باید (از نظر وی) متناسب باشد.
مولف یا واضعیف ارزیابی نیروی انسانی:
در اینجا می خواهیم در یابیم که با شروع دوران مدیریت کلاسیک، ارزیابی نیروی انسانی به چه نحو و توسط چه کسانی مطرح گردیده است.
رابرت اون (1858-1771 انگلیس) که اولین مدیر پرسنل نامیده می شود برای کارکنان تخته هایی را در چهار رنگ سفید، زرد، آبی و سیاه تهیه کرد رنگها درجه عملکرد ونحوه باز دهی کارکنان را نشان می داد.
نحوه که رنگ سفید برای عملکرد خوب، رنگ زرد برای متوسط، رنگ آبی برای عملکرد ضعیف و رنگ سیاه برای عملکرد به کار می رفت.
در کتب مدیریت می نویسند: ارنست سلوی مهم ترین کمکی به تحویل اندیشه های مدیریت کرد این بود که سنجش باز دهی (قدرت تولید) را در سطح کشور ایجاد کرد. در هر حال در عصر مدیریت کلاسیک یعنی در اوایل قرن 20 هنگام می توان ارزیابی عملکرد نیروی انسانی را مطرح نمود که نگرش و تفکر به ماهیت انسانی از حصار نگرش مکانیکی خارج گشته و برای وی ابعاد فراتر از اینکه انسان جزئی از ابزار کار است قائل شویم. این نگرش گشته و برای وی ابعادی فراتر از اینکه انسان جزئی از ابزار کار است قائل شویم. این نگرش در نظریات التون متو و جان دو وی و کرت لوین و مری پارکرفالت، آبراهام مزلو مشاهده می گرد وبا گذشت زمان این نگرش قدرت گرفت تا اینکه در نیمه قرن بیستم، مسئله خود ارزیابی توسط دادگاس مک گریگور مطرح شده است. مدیریت کلاسیک با انتشار کتاب مدیریت کلاسیک با با انتشار کتاب مدیریت علمی تبلور در سالها 1911 میلادی به وجود آمد، او اولین کسی بود که انسان را در هنگام کار مورد مطالعه قرار داد و توانست باز دهی با رگیری و تخلیه شمشهای آهن را از 12 تن به 48 تن برای هر نفر در روز افزایش دهد، هدف کلی تیلور، افزایش کار آئی و بازدهی کار از طریق ازدیاد سطح تولید با کاهش هزینه بود.
در آن زمان تیلور مسئله ارزیابی را به عنوان سنجش بازدهی و قدرت تولید مطرح کرد البته در نگرش او انسان موجودی مکانیکی است و در صنعت ارزش معادل سایر ابزار که مصنوع فکر همین انسان است را دارد. کیلبرت واضح اصل تربلینگ ها ما نیز مانند تیلور، بازدهی و قدرت تولید را مبنای ارزیابی خود قرار داده است از آنجا که اجرای اصول مدیریت علمی منجر به فراموش شدن شخصیت انسان شده بود کم کم با گذشت زمان، تضاد بین کارگر و کارفرما، افزایش یافت و انگیزه کار کردن در کارگران کم رنگ شد. از این رو چاه اندیشی روان شناسان و جامعه شناسان منجر به ارائه تئوری روابط انسانی گردید که موانع سر سخت حفظ شخصیت انسانی و توجه به روح و روان وی بود.
اولیور شلدن یک مدیر تجربی بود که کتاب خود را تحت عنوان The philosophy of mangement در سال 1923 به چاپ رساند، وی می گوید:صنعت اساسا یک سازمان انسانی است یک کارخانه صرفا تجمع ماشین آلات نیست، کار آی مطلوب امکان پذیر نیست مگر آنکه اهمیت عامل انسانی به عنوان یک حقیقت شناخته شود.
هانری فایول بر خلاف تیلور که توجهش معطوف به افزایش قدرت تولید بود به کار آئی مدیر نظر داشت وی می گوید: لازم است در فواصل زمانی ممیزی مدیریت صورت گیرد تا معلوم شود که مدیران چگونه پیشرفت می کنند تا چه حد ابتکار به خرج می دهند و قضاوتشان را اعمال می کنند و تا چه حد ابداع و نو آوری دارند.
التون میو (1949-1880) دانشمند استرالیایی، تحقیقات جامعه ای در زمینه روابط انسانی در شرکت و ستون الکتریک در شهرهائورن نزدیک شیکاگو (به عمل آورد و با این کار نقطه عطفی را در مسیر اندیشه مدیریت ایجاد کرد. تحقیقات مزبور از سال 1927 تا 1932 به طول انجامید وی در نتیجه این تحقیقات عوامل موثر در بازدهی را شرح ذیل بیان می کند:
- قدردانی از انسانها، علاقه به کار را زیاد و احساس خرسندی برای کارکنان را به ارمغان می آورید.
- افزایش بهره وری (قدرت تولید) در گرو نگرش کارکنان نسبت به کار، همکاران و سرپرستان است.
- رفاقت عزت نفس در بازدهی کارکنان بیشترین اهمیت را دارد.
- تعلق داشتن به گروه انسان احساس امنیت می دهد. و این احساس هر گونه کار حجمی در کارخانه است.
- بدین نحو التون میو، مباحث روابط انسانی و تاثیر آن در بازدهی وعملکرد نیروی انسانی را برای اولین بار در دنیای امروز مطرح می نماید و شاید بتوان گفت در همین سالهاست که با تغییر نگرش به ماهیت انسانی در صنعت، عوامل و معیارهای ارزیابی از جنبه یک بعدی و مکانیکی خارج گشته و ضمن رعایت افزایش بهره وری (برخی ابعاد انسانی نیز توجه گردیده است.
- (احتمالا مشهورترین تحقیق، در زمینه ارزیابی عملکرد در نخستین سالهای دهه 1960
- بوسیله هربرت مایر و همکارانش در شرکت جنرال الکتریک انجام شد. آنها به این نتیجه رسیدند که ارزیابیهای رسیم که بوسیله مدیران انجام می شود.
- نمی توانند در اصلاح کارکنان و بهبود کارکنان زیر دستان اثر بخش باشند. کسانی که بصورت رسمی در رابطه با عملکردشان مورد انتقاد قرار گرفته بودند وضع دفاعی به خود گرفته یا رنجیده خاطر شده بودند و پس از دریافت نتیجه ارزیابی عملکردشان بدتر شده بود.
- او و همکارانش بر این باوزند که یک مدیر و زیر دستش باید باهم هدفها را تعیین کنند. و سپس مراحل پیشرفت (در جهت تامین آن هدفها)را ارزیابی نمایند. آنها بر این نتیجه رسیدند که مشارکت دادن افراد در ارزیابی باعث می شود که رضایت طرفین بدست آید و عملکرد بهتر شود.
- در کشورهای اروپایی چون آلمان غربی، انگلستان، فرانسهف هلند و سوئد سالهاست مسئله ارزیابی به عنوان جزء مهمی از عملیات استخدامی مورد استفاده قرار گرفته است. رابطه میان زیر دست و بالا دست یا کارمند و مدیر تنها از طریق ارزشیابی مفهوم پیدا می کند، در کشورهای یاد شده ارزشیابیها چنان با دقت و علاقه مندی انجام می شود که نتایج آن در همه موارد قابل استفاده است. برای نمونه در سازمان خدمات کشور انگلستان Civil Service Commi Sion ده ها نمونه کتاب، فیلمهای کوتاه و جزوه های راهنمای ارزشیابی تهیه شده و در موقعیتهای مناسب برای کارکنان نمایش داده می شود.
- در فرانسه .و آلمان غربی نیز ارزشیابی جزئی از از سنت فرهنگی این کشور به شمار می آید در کشورهای هلند و سوئد هر چند شیوه های استخدامی تا حدودی با سایر کشورهای اروپائی متفاوت است ولی به ارزشیابی عملکرد کارکنان به عنوان یک امر مهم بنا داده می شود.
در ایران نیز، ارزیابی به صورت کلاسیک توسط خواجه رشید الدین فضل ا.. در اواخر قرن هفتم هجری مطرح گردیده است وی که بیش از بیست سال، مقام وزارت مغولها را در ایران به عهده داشت، ارزیابی عملکرد نیروی انسانی را در نظام مدون مدیریت ربع رشیدی اینگونه توصیه می کند.
(مجاوران وعمله و محصلات و عمال و کارکنان موقوفات را تجربه کنند. هر کس که در وی بی امانتی و بی دیانتی ببیند مالش داده و بیرون کنند و یک کسی را که آن حصال نامحمود درو نباشد نصیب گردانند) و اینان باید ... صالح و امین و متعهد باشند و از تمام سکرات مجتیب و محترز...
(بنابراین از متن فوق چنین استفاده می گردد که رشید الدین و فضل ا... در کتاب وقفنامه ربع و رشیدی توصیه می کند که کلیه کارکنان، از همه جهات اخلاقی، اعتقادی وامانتداری و تعهد و کار و کوشش مورد ارزیابی و کنترل قرار گیرند.
مبانی قانونی ارزشیابی و تعیین لیاقت وشایستگی در ایران
(مبدا توجه به نظام ارزشیابی و تعیین لیاقت و شایستگی بر مبنای اندازه گیری ومقیاسها را در ایران شاید بتوان از سال 1332 به بعد دانست. در این سالها برای نخستین بار در دروسی که در موسسه علوم اداری، وابسته به دانشگاه تهران، توسط استادان ایرانی و خارجی تدریس می شد در باب درجه بندی لیاقت و شایستگی کارکنان واستفاده از نتایج ارزشیابی در انتصاب و ارتقاء و اقدام به مشاوره و راهنمای با کارکنان بعد از تعیین ارزش از طریق مصاحبه مقالات و جزواتی به زبان فارسی منتشر گردید.
باری امر الزاحی و تکلیف وزارتخانه ها و موسسات دولتی به ارزشیابی وتعیین مراتب شایستگی و استعداد مستخدمین رسمی و پرداخت پاداش بر اساس ان برای نخستین بار در موارد 28 و 41 قانون استخدام کشوری مصوب خرداد سال 1345 مطرح گردیده است که هنوز به قوت خود باقی هستند. قوانین و مقررات مربوط به امر ارزشیابی عبارتند از: مواد 24 و 41 قانون استخدام کشوری برخی از مواد و بندهای قانون برنامه اول توسعه اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی جمهوری اسلامی ایران قانون نظام هماهنگ پرداخت- دستور العمل تعیین ضریب افزایش سنواتی کارکنان دولت مصوب 17/3/72 هیات وزیران ؟ مورخ 28/3/72 شورای عالی اداری راجع به ارزشیابی کارکنان دولت و بخشنامه شماره 2446/ د مورخ 5/5/72 سازمان امور اداری واستخدامی کشور در مورد ابلاغ طراح جدید ارزشیابی کارکنان که با ابلاغ آن از تاریخ 1/1/72 به بعد کلیه ضوابط و مقررات قبلی مغایر با آن ملغی شده است.
بررسی متون مروبط به موضوع پژوهش:
بدون شک انسان در تمام مراحل زندگی خود می بایستی پس از انجام هر گونه عمل و یا عکس العمل، نسبت به ارزشیابی آنچه انجام داده و یا اتفاق افتاده اقدام نماید. ارزشیابی امری است مستمر و مداوم که همواره باید در کلیه فعالیتهای انسانی اعم از فردی و یا جمعی معمول و رایج گردد. بعضی از نگرشهای ارزشی به صورت ناخود آگاه در نزد انسان انجام می پذیرد و بعضی از اعمال ارزشیابی به صورت خود آگاه واز پیش دانسته شده و از روی قصد وغرض انجاام می شود. بدین وسیله است که در مورد انجام فعالیتی انسان برای ارزشیابی و سنجش تصمیمات لازم را اتخاذ می کند. ارزشیابی کارکنان و مدیران تحت عناوین تعیین شایستگی وارزیابی عملکرد و نظایر اینها در اغلب سازمانها و موسسات مطرح می باشد. ارزشیابی ابزار موثری در مدیریت منابع انسانی است که با انجام صحیح و منطقی آن، ضمن آنکه سازمانها با کار آئی و کار آمدی به اهداف خود میرسند، منافع کارکنان نیز تامین می گردد. انجام صحیح و دقیق ارزشیابی امری نسبتا مشکل است. زیرا کار ارزشیابی مستلزم اعمال نوعی قضاوت و داوری درباره رفتار و عملکرد و افراد است. بنابراین انجام ارزشیابی با کیفیت و روشی که کمترین آثار سوء را داشته باشد و موجب حداقل مخالفت و تعارض گردد ضرورت دارد. در تعدادی از سازمانها و موسسات امر ارزشیابی جنبه ظاهر سازی وتشریفاتی پیدا کرده و آثار ونتایج مورد انتظار از آن حاصل نمی گردد.
بیشتر روشهای معمول ارزشیابی، جنبه دخالت ذهنی و کیفی دارند. همین امر سبب عدم، رضایت وناخرسندی کارکنان می گردد زیرا آنها معیارهای عملکردی و قابل اندازه گیری را بر ظوابط کیفی و مرتبط با خصوصیات کلی ترجیح می دهند. کارکنان به تجربه دریافته اند که در اغلب موارد به دلیل متعدد شخصی و سازمانی، معیارهای کلی و کیفی ارزشیابی به صورت آگاهانه یا نا خود آگاه با تعصب، حمایت از کارکنان خاص و انحراف از اهداف ارزشیابی همراه است.
در نتیجه اجرای طرح ارزشیابی شاغلین، سازمانهای اجتماعی می توانند نارسائیهای کار آنها را مشخص سازند و از برای بر طرف کردن آن نارسائیها، کوششهای مجدانه ای معمول دارند.
اجرای طرح ارزشیابی شاغلین و سیله ای خواهد که می تواند بسیاری از عوارض نهان و زیان آور سازمانهای اجتماعی را آشکار گرداند. و در ضمن مدیران سازمانی را از برای بهسازی فعالیتهای شاغلین به صورت جدی آگاه گرداند تا بدان وسیله وضع شرایط مطلوبی که منجر به خلق وایجاد محیط سالم اداری می شود به وجود آورند از مقدمات فوق به طور کلی چنین نتیجه گیری می شود که ارزشیابی کارایی سازمان از وهله نخست منوط به ارزشیابی کار مدیران توسط خود آنهاست و در وهله دوم ارزشیابی کارکنان توسط مدیران است و در مرحله نهایی ارزشیابی کار آئی و کار آمدی سازمانی توسط کادری مجرب و متخصص خواهد بود که آنها را کارشناسان امور ارزشیابی در اداره امور پرسنل سازمانها می شناسند.
تاریخچه ارزشیابی عملکرد:
بدون شک انسان در تمام مراحل زندگی خود می بایستی پس از انجام هر گونه عمل و یا عکس العمل نسبت به ارزشیابی آنچه انجام داده و یا اتفاق افتاده اقدام نماید. ارزشیابی مروری است مستمر و مداوم که همواره باید در کلیه فعالیتهای انسانی اعم از فردی و یا جمعی معمول و رایج گردد. بعضی از نگرشهای ارزشی به صورت ناخود آگاه در نظر ایشان انجام می پذیرد و بعضی از اعمال به صورت خود آگاه و از پیش دانسته شده و از روی قصد و غرض انجام می شود. بدین وسیله است که در مورد انجام و یا عدم انجام فعالیتی انسان برای ارزشیابی و سنجش تصمیمات لازم را اتخاذ می نماید. یکی از مهم ترین وظایف مدیران سازمان ارزشیابی علمی و عملی کار کارکنان سازمان است. از زمانی که دانش مدیریت به صورت آکادمیک و منظم در آمده ارزشیابی علمی به صورتی نو در نظام اداری سازمانهای مختلف بکار گرفته شده است مدیران سازمان می بایستی برای کار آمدی سازمان و کار آئی افراد از اصول و مفاهیم ارزشیابی که بر مبنا و اساس فلسفی و عملی خاص خود الهام گرفته اند. توسل چسته به عبارت دیگر اداره کنندگان امور سازمانهای اجتماعی از برای حفظ صیانت انسانی می بایستی ارزشهایی که حافظ و نگاهدارنده کوششهای متنوع و متعدد انسانی است مشخص سازند بعضی از متفکران و اندیشمندان در باب طبیعت و جوهر ذاتی آدمیان اعتقادی روشن دارند که انسان بالفطره موجودی پاک سرشت و نیک نهاد است و از کار و کوشش مفید و سازنده لذت می برد.
بنابراین با توجه به جمله فوق این اعتقاد فلسفی که انسان از هر گونه بدسرشتی, تنبلی و سستی دوری می گزیند آن را حاصل محیطی می دانند که آن انسان ها در شرایطی زیست می کنند که ارزشهای انسانی نامشخص اند و از هم پاشیده می باشند. بنابراین با توجه به مقدمه فوق برای شناخت ارزشهای والای انسانی و همچنین دوری گزیدن انسان از نابرابریها و بی عدالتیها, می بایست همیشه و در همه حال از نظام واحدی که مبتنی بر حاکمیت عقل و منطق استوار شده باشد پیروی کنند تا انسانهایی متعادل و سالم از فکر و فلسفی, ارزشگذاری و ارزشیابی به عنوان وسیله ای مطمئن و سازنده تلقی می شود که می توان با بکار بردن نتایج حاصله از آنها در انسانها برداشتی مثبت و سازنده بوجود آورده شود.
در نتیجه اجرای طرح ارزشیابی شاغلین, سازمانهای اجتماعی می توانند نارسائیهای کار آنها را مشخص سازند و از برای بر طرف کردن آن نارسائیها, کوششهای مجدانه ای معمول دارند. اجرای طرح ارزشیابی شاغلین وسیله ای خواهد بود که می تواند بسیاری از عوارض پنهان و زیان آور سازمانهای اجتماعی را آشکار گرداند تا به آن وسیله وضع و شرایطی مطلوب که منجر به خلق و ایجاد محیط سالم اداری می شود بوجود آورند.
بدون شک با دور شدن نهال ارزشیابی در یک سازمان به میزان قابل توجهی محتاج مراقبت و حمایت مدیران خواهد بود. مدیران سازمانی در به ثمر رساندن چنین فرآیندی نو پا نقش بستانکار سنگین بر عهده دارند. آنهائیکه به خوبی می توانند در ایجاد محیط سالم اداری توام با س
چکیده
بهاعتقاد بسیاری از صاحبنظران از میان همه مفاهیمی که متخصصان رفتار سازمانی، مدیریت و روانشناسان سازمانی و صنعتی در موقعیتهای مختلف مورد مطالعه قرار دادهاند، رضایت شغلی از مهمترین زمینههای پژوهشی بوده است. اهمیت رضایت شغلی از یک سو بهدلیل نقشی است که در بهبود و پیشرفت سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از دگرسو، بهعلت آن است که مفهوم رضایت شغلی علاوه بر تعاریف و مفهوم پردازیهای متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی و نیز سازه مشتریک بسیاری از حوزههای علمی مانند روانشناسی، مدیریت، جامعهشناسی و حتی اقتصاد و سیاست بوده است. بههمین دلیل دیدگاهها و مفهومسازیهای(CONCEPTUALIZATION) متعدد و گاه متناقضی درباره آن شکل گرفته و توسعه یافته است. یکی از جدیدترین نظریهها در اینباره متعلق به ترز (2000) است. ترز(TEREZ) در نظریه خود تحتعنوان جستجوی معنا در محیط کار>، تلاش کرده است از دیدگاه روانشناختی عواملی را که میتواند به محیطهای کاری و سازمانی معنا بخشیده و آنها را مطلوب سازد شناخته و راههای عملی ساختن آنها را تبیین کند. مقاله حاضر سعی دارد هریک از این عوامل را همراه با دیدگاه سایر صاحبنظران و نظریهپردازان بهاختصار توصیف کند.
مقدمه
آیا حقیقتاً چیزی در محیط کار وجود دارد که آن را با معنا سازد‚ اگر چنین است، چگونه میتوان آنرا شناخت، احساس کرد و یا بهوجود آورد‚ اکثر نظریهپردازان رضایت شغلی، در تلاش برای پاسخ به اینگونه پرسشها به تبیین نظری رضایت شغلی و عوامل سازنده آن پرداختهاند. از جمله موخرترین این نظریهپردازان ترز (2000) است. بهاعتقاد وی بیشتر مفاهیم و تبیینهایی که در پیشینه مطالعاتی رضایت شغلی وجود دارد بر پایه: 1) دیدگاههای اولیه فرد درباره محیط کار، 2) نظریههای گوناگون روانشناسی و مدیریت، و 3) فنون مبتنی بر تلقینهای روانشناختی قرار دارد. اما هیچکدام نمیتواند تبیینکننده تمامی مولفههای پیچیده رضایت شغلی باشد، بلکه چیز بیشتری وجود دارد که وی به آن پروژه معنا در کار(MEANING OF WORK PROJECT) میگوید.
ترز با بهکارگیری روشهای گوناگون پژوهشی و آماری بسیاری از جوانب و ابعادی که میتواند یک محیط کاری را بامعنا و رضایتبخش سازد، مشخص کرد. او علاوهبر استفاده از روشهای مصاحبه، مشاهده و مقیاسهای سنجش رضایت شغلی از آزمودنیهای خود پرسشهای کلی و متعددی بهعمل میآورد که تمامی آنها برپایه یافتن معنا در محیط کار قرار داشت. مانند: یک کار با معنا را چگونه تعریف میکنید‚ آیا معنا داشتن کار و حرفه با رضایت شغلی تفاوت دارد‚ بامعناترین و کممعناترین تجربه کار خود را چه میدانید‚ چگونه میتوان معنای بیشتر و بهتری در زندگی کاری ایجاد کرد‚
پاسخ به پرسشهای بالا و دادههایی که از روشهای گوناگون پژوهشی بهدست آمد، مبنای تجزیه و تحلیلهای ترز قرار گرفت و سرانجام بهتعیین عواملی در محیط کار منجر شد که وی آنها را <کلیدهای رضایت شغلی> نامید. بهاعتقاد او هریک از کارکنان مجموعهای از عوامل را در اختیار دارند که بهوسیله آنها نیاز معنابخشیدن به تجربههای شغلی خویش را برآورده میسازند. این عوامل بسیار شبیه به کلیدهایی است که همیشه همراه خود دارند. کلیدهای اصلی میتواند احساس عمیق هدفدار بودن، خلاقیت و یافتن فرصت برای برقراری ارتباطهای موثر برای یک فرد، و احساس مالکیت، چالشهای متعدد و هماهنگی خوب با سازمان برای افراد دیگر باشد. ترز در مجموع 22 کلید (عامل) اصلی رضایت شغلی را مشخص و شرایط فقدان و ایجاد هریک را بهتفصیل بیان میکند.
عوامل 22 گانه رضایت شغلی
قدردانی
قدردانی از کارکنان یکی از عوامل عمده رضایت شغلی است. این عامل علاوه بر رشد خودپنداره مثبت سبب ارضای نیازهای عزت نفس، خودشکوفایی و پیشرفت آنان میشود و این کار احتمالاً نیرومندترین، سادهترین و کمهزینهترین عامل برای تشویق و ایجاد احساس رضایت در افراد است (لوسیر، 1997).
بهاعتقاد ترز، این عامل هنگامی شکل میگیرد که 1) از کارکنان بهخاطر انجام کار خوب قدردانی میشود و این کار نه باپاداشهای بیرونی بلکه با قدردانی اصیل انجام میگردد، 2) سازمان برای تلاش، و موفقیتهای عمده، زمانی را به برگزاری جشن و مراسم ویژه اختصاص میدهد، و 3) پروژههای بنیادی و بزرگی انجام میشود تا افراد بتوانند با شرکت در آن احساس کفایت کنند و طعم مشارکت و همکاری خود را (هرچند اندک باشد) بچشند.
در مقابل زمانی اثر این عامل در سازمان کمرنگ میشود که 1) مبنای اصلی شیوه مدیریت بر پایه عدم شناسایی و قدردانی قرار داشته باشد، 2) تلاشها و عملکردهای عمده صرفاً بهخاطر آنکه برای آنها دستمزد و پاداش داده میشود، مورد شناسایی قرار نگیرد و 3) مدیران و کارکنان آنقدر درگیر باشند که از هیچکس بهخاطر انجام کار قدردانی نشود. از این گذشته به گفته ترز باید بین قدردانی و پاداش تفاوت قائل شد. یک تقدیرنامه، علاوه براینکه یک پاداش بیرونی به حساب میآید، میتواند از یک سو، باعث ایجاد رقابت سالم شود، و از سوی دیگر، حس احترام و حقشناسی را در افراد برمیانگیزد.
توازن
ترز توازن(BALANCE) را بهحالت هماهنگی و تعادل میان زندگی شغلی با زندگی خصوصی یا خانوادگی کارکنان تعریف میکند. بهگفته وی احساس توازن و تعادل میان کار و زندگی هنگامی بهوجود میآید که 1) کارکنان در تمام سطوح سازمان به این واقعیت دست یابند که زندگی آنان فراسوی کار و شغلشان قرار دارد و این واقعیت با فعالیتهای حقیقی و واقعی سازمان حمایت شود. برای نمونه مدیر میتواند پس از 10 ساعت کار طولانی و طاقتفرسا به کارکنان یک روز مرخصی دهد تا به خانواده خود رسیدگی کنند، 2) کارکنان بتوانند در صورت تمایل بخشی از کار خود را در خانه انجام دهند، 3) کارکنان بتوانند بخشی از مسائل و مشکلات خانه را به محل کار بیاورند.
برای نمونه، سطح انتظار از کارمندی که بهتازگی صاحب فرزند شده و بهخاطر مشکلات ناشی از آن دچار بیخوابی است، بهگونه معقول و قابل قبولی کاهش پیدا کند و قوانین تااندازهای برای او انعطافپذیر شود، 4) کارکنان احساس کنند زندگی آنها بهگونه کلی در حالت تعادل و توازن قرار دارد و 5) سفرها و ماموریتهای کاری بهگونه مناسبی از نظر زمانی تنظیم شود و هنگام غیبت فرد، حمایتهای سازمانی لازم از خانواده وی بهعمل آید.
بنابه گفته ترز چنانچه سازمانها شرایطی ایجاد کنند که کارکنان بتوانند فرزندان خود را برای دیدن محل کار به آنجا بیاورند و موقعیت
کاری والدین خود را ببینند و گردشهای دستجمعی و میهمانیهای سازمانی ترتیب دهند، میتوانند بین خانه و کار ارتباط برقرار کرده و از این طریق توازن مورد نیاز را ایجاد کنند.
چالش
یکی از موضوعهای پیچیده که بسیاری از مطالعات مربوط به رضایت شغلی را بهخود اختصاص داده، چالش یا درگیرشدن با کار بهگونهای است که سبب بهکارگیری تواناییهای بالقوه و استعدادهای کارکنان و شکلگیری احساس کفایت در آنان شود. بهنظر ترز احساس درگیرشدن در کار وقتی در کارکنان از بین میرود که 1) از بهکارگیری توانهای بالقوه خود محروم باشند و این محرومیت نه بهدلیل فقدان استعداد یا مهارت، بلکه بیش از هر چیز ناشی از آن باشد که محیط کار شرایط لازم را در بهکارگیری مهارتها و استعدادهای آنان نداشته باشد، 2) وضعیت کارکنان بهگونهای باشد که بهخاطر کارهای کسالتآور و خستهکننده دچار آشفتگی و ناراحتی شوند، و 3) آنان بتوانند کار خود را چشمبسته(EYESCLOSED) و بدون فکر انجام دهند. بنابراین محیط کار باید دارای شرایط و موقعیتهایی باشد که نیاز به بهکارگیری کامل استعدادها و تواناییهای افراد وجود داشته باشد و در عین حال آنها بتوانند از عهده این چالشها برآمده، تمایل بیشتری برای درگیرشدن با وظایف شغلی خود پیدا کنند. بهبیان دیگر، چالشهای جدید راهی برای تولید انرژی و توان جدید در کارکنان است (لاوسون و شن، 1998).
بحث و گفتگو
فراهمآوردن شرایطی که در آن کارکنان بتوانند درباره مسائل سازمانی، مدیریت و مانند آن به بحث و تبادلنظر بپردازند، میتواند رضایت آنان از شغل و سازمان را افزایش دهد. بهگفته ترز زمانی این عامل میتواند منبعی برای احساس رضایت باشد که 1) جریان روبهرشد و سالمی از گفتگوهای سازنده در تمام سطوح سازمان وجود داشته باشد، 2) کارکنان احساس کنند برای صحبتکردن درباره مسائل، فرصتها و موضوعهای مربوط به کار آزاد هستند، 3) تبادلنظرها صادقانه باشد و کارکنان بدون ترس از تهمت و افترا بتوانند بیپرده درباره مسائل صحبت کنند. اما چنانچه گفتگوها تنها پیرامون مسائل و موضوعهای سطحی و ابتدایی صورت گیرد، برای بحث درباره برخی موضوعها محدودیت و ممنوعیت وجود داشته باشد، برخی از کارکنان خودبهخود از واردشدن در بحثهای مهم خودداری کنند و سرانجام جو سازمانی بهگونهای باشد که افراد احساس کنند صحبتکردن درباره مسائل نوعی وقت تلفکردن است، در اینصورت احساس سرخوردگی و نارضایتی بر افراد غلبه پیدا میکند.
بهگفته ترز، هرچه گفتگوها و مباحثههای سازنده کارکنان آشکارتر و بیشتر شود افراد سعی میکنند علاوه بر مطرحکردن دیدگاههای خویش، ظرفیت، پذیرش استنباطها و نظرهای اعضای دیگر سازمان را در خود افزایش دهند، و این امر موجب میشود فضایی صمیمی تواءم بااحترام متقابل در کارکنان بهوجود آید.
از سوی دیگر، مدیران سازمانها باید تفاوتهای اساسی بین کارکنان را در مورد نوع گفتگوها بهیاد داشته باشند. برخی از کارکنان تمایل دارند درباره موضوعهای پیشپا افتاده صحبت کنند، نهبهاین دلیل که بهاینگونه موضوعها علاقه دارند بلکه چون جنبه آشناتر و ملموستری برای آنها دارد. از اینرو، استمرار این حالت سبب میشود جریان گفتگوها و ارتباطهایی که از طریق آن بین اعضاء سازمان ایجاد میشود سطحی و محدود شده و سطح انتظارات و نیازهای روانی و اجتماعی کارکنان را تنزل دهد و از این طریق زمینه نارضایتی را فراهم آورد.
جهتگیری
یکی دیگر از عواملی که میتواند محیط کار را برای افراد بامعنا و جذاب سازد، وجود جهتگیریهای روشن و واضح درباره راهبردها، هدفها و فعالیتهای سازمان است. بهاعتقاد ترز وجود چشماندازی روشن از آینده که جهتگیری مشترک افراد را در سازمان مشخص سازد و نیز هدفها و موضوعهایی که بهگونه ملموس و روزانه این چشمانداز را کاملتر کند، سبب میشود افراد نسبت به آینده اطمینان و اعتماد بیشتری بهدست آورده، احساس کنند راهبردهای مدبرانه و روشنی در سازمان حاکم است. احساس رضایت از جهتگیری سازمانی زمانی افزایش پیدا میکند که توسط مدیران بهگونه دورهای مورد ارزیابی، تجدیدنظر و در صورت لزوم مورد اولویتبندیهای مجدد قرار گرفته و کارمندان این اجازه را داشته باشند که بهگونه مشخصی در ترسیم این چشمانداز و نیز تعیین هدفها و موضوعها دخالت کنند. از سوی دیگر، چنانچه بین دورنمایی که در سازمان نشان داده میشود و آنچه مدیران رده بالای سازمان واقعاً در پی آن هستند تفاوتهای عمدهای وجود داشته باشد و کارکنان ندانند سازمان واقعاً بهکجا و با چه هدفی در حال حرکت است، دچار تعارض و اضطراب میگردند.
تناسب
افراد هنگامی از کار خود راضی خواهند بود که با ویژگیهای آنان (بهگونه مشخص با استعدادها، مهارتها و رغبتها) تناسب داشته باشد (رولینسون و همکاران، 1998). بسیاری از کارکنان تنها بهاین دلیل از انجام وظایف و تکالیف شغلی خود ناراضیاند که مهارت و قابلیتهای لازم برای آن را ندارند و یا از سطح مهارتها و توانمندیهای آنان بسیار پایینتر است. بهگفته ترز وقتی تناسب بهعنوان یک عامل رضایت شغلی در نظر گرفته میشود که 1) کارکنان بهروشنی چگونگی همخوانی و هماهنگی میان خود و کار خویش را با رسالت و هدفهای بزرگتر سازمان دریابند، 2) بتوانند توانمندیهای خود را مطرح کنند، 3) وقت خود را بهانجام کارهایی بگذرانند که عمیقترین همخوانی را با علائق آنان دارد، 4) میان رسالت شخصی آنان و رسالت سازمان تناسب خوبی برقرار باشد و 5) در نهایت اینکه مسیر مناسبی میان آنچه در زندگی میخواهند با آنچه در کار خود انجام میدهند برقرار باشد.
از سوی دیگر، نارضایتی زمانی بهوجود میآید که تنها عده کمی از کارکنان اجازه داشته باشند تصویر کلی سازمان و چگونگی متناسبشدن با آن را دریابند، و برخی دیگر از کارکنان احساس کنند کاری که انجام میدهند واقعاً حق آنان نیست و یا در موقعیتی قرار ندارند که بتوانند موفقیت و پیشرفتی بهدست آورند، و سرانجام احساس کنند بین ارزشها و هدفهای آنان با آنچه در محیط کار روی میدهد تصادم و تضاد آشکاری وجود دارد.
ترز به مدیران سازمانها توصیه میکند کارکنان خود را به طراحی دوباره کار و چگونگی انجام آن بر پایه علائق خود تشویق کنند، زیرا چنانچه افراد فاقد جهتگیری مشترک بین علائق و نوع کار خود باشند، مطمئناً دچار بینظمی و کمکاری خواهند شد. اما وجود تناسب بین این دو بهاحساس مالکیت، ابتکار و فواید دیگری بهمراتب بیش از حد تصور خواهد انجامید.
رشد شخصی
عمدهترین نیازی که افراد پس از استخدام و تامین ثبات و امنیت شغلی در سازمان پیدا میکنند رشد و تکامل فردی است که در سایه آموزش و هدایت درست و مستمر بهدست میآید. مدیران اغلب آموزش و رشد کارکنان را به یک معنا درنظر میگیرند در حالی که آموزش بهمعنای فرایند کسب مهارتهای لازم برای انجام یک کار خاص، و رشد بهمعنی تربیت پرورش مستمر(ONGOING) کارکنان بهمنظور بهبود مهارتهایی است که برای کارهای فعلی و آتی ضروری بهحساب میآید. رشد شخصی در سازمان کمتر جنبه فنی دارد، بلکه هدف آن بیشتر رشد انسانی، ارتباطات و مهارتهای تصمیمگیری در مدیریت و کارکنان است (لوسیر، 1997
بهنظر ترز رشد شخصی هنگامی یک منبع رضایت شغلی بهحساب میآید که 1) سازمان به کارکنان خود اجازه دهد توانهای بالقوه خویش را شکوفا کنند، 2) فرصتهای یادگیری به فراوانی از طریق سازمان در اختیار افراد قرار گیرد، 3) تنوع (مانند سعی در استفاده از تجهیزات جدید، بنیان نهادن روابطی تازه و مانند آن) بهدلیل اینکه یادگیری و رشد را تسهیل و تسریع میکند، مورد تشویق قرار گیرد، و 4) تغییرات داخل شغل بهعنوان راهی که افراد میتوانند از طریق آن مهارتها و تجربههای خود را رشد دهند، باارزش شمرده شود. در برابر، چنانچه به آموزش بهعنوان یک هزینه نگاه شود و یا وقتی آموزشها تناسب اندکی با شغل کنونی کارکنان داشته باشد، و از سوی دیگر برخی از افراد برای سالهای متمادی کار مشابه و یکسانی را انجام دهند و در درون مشاغل نیز تنوع کمی وجود داشته باشد، رضایت و عملکرد شغلی تا حد چشمگیری کاهش پیدا میکند.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله22 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
همانگونه که از عنوان پایان نامه برمی آید ، موضوع تحقیق در رابطه با بررسی ارزیابی عملکرد از دیدگاه مدیران و کارکنان در شرکت سهامی آب منطقه ای آذربایجانغربی میباشد ، به عبارت گویاتر این تحقیق به دنبال آن است که چگونه میتوان روشهای ارزیابی عملکرد را از دیدگاه مدیران و کارکنان در شرکت سهامی آب منطقه ای آذربایجانغربی بررسی و سیستم مناسبی را برای آن پیاده نمود و در این راه با چه پیش فرضها و زمینه ها و همینطور چه مشکلاتی روبرو است و اساساً آیا جاری ساختن سیستم کارآمد ارزیابی عملکرد با توجه به ویژگیهای شرکت مذکور عملی است . پیاده نمودن سیستم ارزیابی عملکردی که تامین کننده نظرات مدیران سازمان از یک سو و کارکنان آن از سوی دیگر باشد کار چندان ساده ای به نظر نمیرسد . و به همین دلیل باید به صورت منطقی و آگاهانه و با تکیه بر مبانی نظری و به صورت همه جانبه با آن برخورد کرد . اجرای یک سیستم ارزیابی عملکرد مطلوب در واقع یک تحول بنیادی را در سازمانها پدید می آورد و در صورتی که درست اجرا گردد و به تمام لوازم آن آگاهی حاصل گردد میتواند داروی مؤثری برای درمان دردهای سازمانی باشد.
ارزیابی عملکرد عبارت است از سنجش میزان تلاش و حدود موفقیت کارمند در اجرای وظائف شغلی و تکالیف رفتاری مورد انتظار1 . این سنجش به گونه ای صورت میگیرد که موجب تشویق کارکنان به افزایش کارآیی و تحقق اهداف سازمانی شود و به مفهومی دیگر به مراحلی که طی آن سازمان نحوه عملکرد منابع انسانی را در انجام وظایف و مسئولیتهای محوله مورد بررسی و سنجش قرار میدهد و یا مرحله ای است رسمی به منظور باز خور اطلاعات مربوط به نحوه انجام وظایف و مسئولیتهای محوله اعم از مثبت یا منفی کارکنان . مدیران و سرپرستان در جریان ارزیابی عملکرد ، رفتار کارمند را با وظایف شغلی و الگوهای رفتاری مورد انتظار از او انطباق میدهند .
اهمیت موضوع
در دنیای متلاطم امروز آنچه که ذهن اندیشمندان و صاحب نظران جوامع مختلف بشری را به شدت درگیر خود ساخته است ، استفاده بهینه از منابع محدود ، جهت پاسخگویی به خواسته ها و نیازهای نامحدود انسانهاست . به عبارت دیگر اگر منابع نامحدود نبود ، دنیای انسان امروزی رنگ متفاوتی به خود میگرفت و دیگر نیازی به علوم و دانش متعارف در جهت تخصیص بهینه منابع نبود و دقیقاً ضرورت وجود علم و دانش متعارف ریشه در محدود بودن منابع قابل دسترس دارد .
نیروی انسانی مهمترین و با اهمیت ترین منبع محدودی است که در اختیار جوامع قرار دارد و هدف نهایی تمام فعالیتهای بشر در عرصه های مختلف ، برخورداری بیشتر و مناسبتر انسان از طبیعت پیرامون خود است و هم علت تامه در تمام فعالیتها ، و از آنجا که همه هدفها در تلاشهای بشری ، انسان است ، و نیز بدون حضور انسان هیچ تلاشی به نتیجه نخواهد رسید ، اندیشمندان را بر آن داشت تا در دهههای اخیر به عامل نیروی انسانی و شناخت دقیق و عمیق تر آن توجه جدی مبذول دارند که ره آورد آن ، خصوصاً در جوامعی که بی خبر از تحولات پیرامون خود نبودند ، و وضعیت موجود و بقای آن را لزوماً بهترین دست آورد نمی دانستند ، منجر به ایجاد انواع مکاتب بشری که عضو اساسی همه آنها ، انسان و انسان شناسی است ، گردید .
در عرصه سازمانها و مؤسسات عمومی و خصوصی نوع نگاه به انسان به عنوان یک منبع مهم ولی محدود تغییر کرد و از حالت ابزاری بودن خارج و توجه به ارزشهای وجودی و کرامتهای انسانی جایگزین آن گردید . و آنچه که در سالهای اخیر مطرح شده ، و ضرورت استفاده حداکثر از منابع محدود ، خصوصاً عامل نیروی انسانی ، آن است که چگونه میتوان عامل نیروی انسانی را در سازمانها هدایت کرد که حداکثر کارآیی و کامیابی و رضایت حاصل آید . به عبارتی چگونه میتوان استعدادها و ظرفیتهای بالا و بالقوه نهفته انسانی را شناسایی و آنها را در جهت حداکثر فعالیت و کارآیی و کیفیت و بهره وری از منابع محدود به کار گرفت ، و یا اینکه به چه طریقی میتوان عامل نیروی انسانی را در جهتی هدایت و رهبری نمود که حداکثر فعالیت و کارآیی و بهره وری و رضایت در فعالیتهای سازمانی حاصل آید و زندگی کاری پر نشاط و شاداب گردد .
آقای منیتزبرگ اظهار میدارد که « انسان گرانبهاترین گوهر تمدن است » این گوهر گرانبهای تمدن دارای استعدادهای نهفته ای است که اگر همه آنها در عرصه سازمان شناسایی و زمینه شکوفایی و به فعلیت رسیدن آنها مهیا گردد ، موجب کامیابی سازمان و کارکنان میگردد . لذا هر سازمانی برای بقاورشد خود علاوه بر اینکه باید بداند که به کجا میرود و در چه زمانی میرود ، ناگزیر است عملکرد حقیقی و برنامهریزی شده خود را مقایسه کند. عملکرد یک سازمان چیزی غیر از عملکرد مجموع بخشها ، قسمتها ، دوایر و افراد نیست . منابع یک سازمان اقتضا میکند که هر یک از افراد آن سازمان در هر زمان به طور مستمر در طول خدمت انگیزه هایی برای خدمت داشته باشند . بدین منظور لازم است که هر سازمان یک سیستم ارزیابی عملکرد برای خود ایجاد کرده و بر اساس آن افراد سازمان به طور آگاهانه و پیوسته ارزیابی شوند و در صورت لزوم فعالیتهای آنها اصلاح شود .
سازمانها آرمانگر و هدفمندند . هر سازمان بر اساس مسئولیت و وظیفه ای که بر عهده دارد باید از میزان موفقیت خود در دستیابی به اهداف اطلاع و اطمینان حاصل کند . پس همه سازمانها به ارزشیابی کار خود و تعیین میزان پیشرفت و دستیابی به اهداف نیازمندند . هیچ مدیریت و سازمانی بدون بررسی نتایج کار و عملکرد خود نمیتواند به آرمانها و اهداف خود دست یابد .
اهمیت ارزشیابی کارکنان و ارزش گذاری به کار و خدمات آنان به منظور تشخیص نقاط قوت و ضعف عملکرد افراد از دیر باز برای مدیران شناخته شده است ، به گونه ای که اکنون سالهاست در نظام اداری اغلب کشورها نتایج ارزشیابی به عنوان پایه و مبنای اتخاذ تصمیمات مهم اداری چون ارتقاء و پیشرفت افراد شایسته ، انتصاب به مقامات بالاتر ، تشویق و تقدیر از خدمات برجسته ، جایگزینی افراد بر اساس استعداد و شایستگی و تعیین نیازهای آموزشی کارکنان با توجه به نواقص و نارساییهای عملکرد مورد استفاده قرار میگیرد . از این رو ارزشیابی کارکنان در دستگاههای اداری امری ضروری و اجتناب ناپذیر است و لازمه مدیریت صحیح و پویا به شمار می رود .
اهداف تحقیق
هیچ عملی بدون هدف معنا پیدا نمی کند ، کار تحقیقاتی نیز بدون هدف نمیتواند باشد ، به عبارتی هیچ تحقیقی انجام نمیشود مگر اینکه دارای هدفی باشد . هدف تحقیق ممکن است دستیابی به یک تئوری برای توسعه رشته علمی مربوط باشد ( تحقیق پایه ) یا ممکن است هدف تحقیق این باشد که یافته های آن برای حل مسایل اجتماعی به کار رود ( تحقیق کاربردی ) . در هر حال تحقیق بدون هدف نیست .
پیتر دراکر از صاحب نظران بنام مدیریت عبارت زیبایی دارد “اگر ندانید به کجا میروید ، هیچ برنامه ای با برنامه های دیگر فرقی نخواهد داشت ” . که مبین داشتن هدف در برنامه ها میباشد . و ارزش کارهای تحقیقی در آن است که از قبل اهداف آن مشخص و روشن باشد .
ما نیز در این تحقیق اهدافی را پی میگیریم و تلاش است تا ضمن بررسی روشهای ارزیابی عملکرد از دیدگاه مدیران و کارکنان ، پیشنهاداتی را با توجه به جمیع جهات ارائه نماییم و بدین منظور اهداف ما در این تحقیق عبارتند از :
1- آیادر سیستم فعلی ارزیابی عملکرد آگاهی مدیران در انجام صحیح ارزیابی عملکرد کارکنان تاثیر دارد؟
2- آیا در سیستم فعلی ارزیابی عملکرد امکان اجرای صحیح ارزیابی عملکرد کارکنان وجود دارد؟
3- آیا عینی بودن معیارها در انجام صحیح ارزیابی عملکرد کارکنان تاثیر دارد ؟
انگیزه انتخاب
شواهد موجود در جهان امروزی گویای این واقعیت است که ساختن هر جامعه تنها به دست افراد همان جامعه امکان پذیر است و با این توصیف اهمیت مدیریت منابع انسانی در سازمانها بیشتر نمایان میشود . در این راستا ارزشیابی کارکنان و مدیران هر مؤسسه بزرگ و یا مجموع کارکنان مؤسسات دولتی که تحت عنوان تعیین شایستگی ، ارزیابی عملکرد و نظیر اینها در تئوری و عمل مطرح میباشد از جمله ابزارها و وسایل مؤثر مدیریت منابع انسانی است که با اعمال صحیح این ابزار نه تنها هدفها و ماموریتهای سازمان با کارایی مطلوب تحقق می یابد ، بلکه منافع واقعی کارکنان و جامعه نیز تامین میگردد .
با همه اهمیتی که از لحاظ علمی و عقلی برای ارزشیابی کارکنان میتوان قائل شد ، با توجه به برخورد بی تفاوت با این اقدام مدیریتی ، در همه سازمانها ، مخصوصاً در مؤسسات دولتی ، نه تنها انجام ارزشیابیها نا موفق بوده بلکه به دلایل مختلف مورد انتقاد کارکنان و حتی مدیران واقع گردیده است . همین برخوردها نگارنده را بر آن داشت که در چارچوب یک طرح پژوهشی ، نظرات کارکنان و مدیران را در سطوح مختلف شغلی شرکت سهامی آب منطقه ای آذربایجانغربی جویا شود و همراه با نظریات علمی موجود در متون مدیریت ، شیوه مناسبی را برای ارزیابی عملکرد که با ساختار شرکت مذکور متناسب است ارائه نماید .
قلمرو تحقیق
پژوهش حاضر از نظر قلمرو زمانی مربوط به سال 1380 و از بعد قلمرو مکانی شرکت سهامی آب منطقه ای آذربایجانغربی و واحدهای تابعه آن با 364 نفر کارمند در استانآذربایجانغربی می باشد . از نظر موضوعی نیز عنوان تحقیق (( بررسی روشهای ارزیابی عملکرد از دیدگاه مدیران و کارکنان در شرکت سهامی آب منطقه ای آذربایجانغربی )) می باشد .
بیان موضوع تحقیق
معمولاً آنچه که در ذهن وجود دارد بوسیله الفاظ و کلمات ، عبارات ، علائم و نشانه ها به دیگری منتقل میگردد . یعنی انتقال فکر به کمک وسایل و ابزارهای مزبور صورت میگیرد . در بسیاری از موارد موضوع تحقیق فی نفسه گویا نیست . آنچه که محقق در ذهن خود دارد ممکن است در ذهن دیگران تصویر دیگری نقش بسته باشد . از طرف دیگر الفاظ ، کلمات و عبارات غالباً مبهم بوده و دارای معانی دوگانه هستند . لذا سعی خواهد شد که با بیانی ساده و روشن مقصود و منظور خود را مطرح نماییم .
جهان هر روز شاهد تحول و دگرگونی در عرصه های مختلف به ویژه در زمینه های تکنولوژی و صنعت بوده و اندیشمندان علوم رفتاری متناسب با این رشد و شکوفایی طرحها و نظریه های جدیدی را ارائه میدهند تا بتوانند مؤسسات دولتی و خصوصی را با این تحولات هم آهنگ نمایند . و بدین لحاظ است که هر روز شاهد گزارشاتی پیرامون افزایش ساعات کار مفید کارکنان در کشورهای مختلف ، از آن جمله کشورهای صنعتی هستیم . در دنیای امروز دوام و بقاء هر کشور و در زیر مجموعه آن هر مؤسسه و سازمانی به تلاش و کوشش افراد آن بستگی دارد . بحث خود کنترلی و وجدان کاری چیزی است که امروزه نظریه پردازان علم مدیریت بر آن تاکید دارند و مدیران را تشویق به ایجاد چنین فضای سازمانی در مؤسسات خود می نمایند ، اما ضمن تائید این دیدگاها می توان گفت که انسان فطرتاً نیاز به نظارت و ارشاد دارد و اگر تحت نظارت و ارزشیابی همراه با تعلیم و تربیت قرار گیرد ، هم از نظر خود و هم از نظر جامعه، زودتر به سر منزل مقصود میرسد و مسلماً محیطی که در آن خوب و بد یکی باشد نمیتواند محیط برانگیزنده و مناسبی برای کار و تلاش و کوشش انسانها شمرده شود و خلاصه اینکه به قول متخصصین آموزش، انسان یاد نمیگیرد مگر اینکه بازخورد ( Feed back ) از نتیجه کارش به او منعکس شود . البته در این میان بی مناسبت نیست که به ارشدیت نیز به عنوان عامل افزاینده شعور به طور تجربی توجه لازم مبذول گردد .
ارزشیابی یکی از مشکلترین جنبه های مدیریت منابع انسانی است که برخی از آن به عنوان نقطه آسیب پذیر مدیریت نام برده اند . مدیران از دیر باز نسبت به ارزشیابی زیر دستان خود ابراز بی میلی میکردهاند . اکنون نیز در کشورهای پیشرفته صنعتی و کشورهای در حال رشد برداشتهای گوناگونی نسبت به ارزشیابی وجود دارد . در بسیاری از کشورها آن را یک عامل امید بخش برای بهبود و بهسازی مدیریت و فرد به شمار می آورند و در برخی کشورها ارزشیابی را ابزاری ناتوان در دست فردی بدون اختیار برای اندازه گیری چیزی نامعلوم میپندارند1.
اما در تعاریف مختلف از ارزیابی آن را یک سلسله اقدامات رسمی ، برای بررسی عملکرد کارمند در فاصله زمانی معین دانسته و شامل تمامی رفتارهای فرد در ارتباط با کارکرد او در آن دوره زمانی میشود . بدین مفهوم که هر کس دامنه عملکردی دارد که در درون آن کار خود را انجام میدهد . این دامنه از بالاترین حد که توسط توانایی هر فرد تعیین میشود ( ذهنی یا بدنی ) و کارکرد صفر که پایین ترین حد است ، متغییر میباشد . در داخل این دامنه یک سطح قابل پذیرش است که پایین ترین استاندارد کاری است که رئیس هر فرد آن را بدون دست زدن به اقدام انضباطی تحمل میکند . در شرکت سهامی آب منطقه ای آذربایجانغربی نیز انتظار میرود حد استاندارد کار برای کلیه پرسنل رعایت شود و یکی از مهمترین و مؤثرترین اهرمها در تحقق این هدف میتواند ارزشیابی مناسب عملکرد باشد .
سئوالات تحقیق
در این بحث تلاش می شود تا مهمترین سئوالاتی را که در زمینه این تحقیق به ذهن می رسد ارائه نمود و در ادامه سعی بر آن است که جوابهایی برای آنها یافت .لذا از جمله سئوالات مهم می توان به موارد زیر اشاره نمود :
1- آیادر سیستم فعلی ارزیابی عملکرد آگاهی مدیران در انجام صحیح ارزیابی عملکرد کارکنان تاثیر دارد ؟
2- آیا در سیستم فعلی امکان اجرای صحیح ارزیابی عملکردکارکنان وجود دارد ؟
3- آیا عینی بودن معیارها در انجام صحیح ارزیابی عملکرد کارکنان تاثیر دارد ؟
فرضیات تحقیق
برای تحقیق حاضر تعداد پنج فرضیه مطرح شده است که عبارتند از :
فرضیه شماره یک – بین آگاهی مدیران ازروشهای ارزیابی عملکرد بابهبود روش ارزیابی عملکرد رابطه معنا داری وجود دارد .
فرضیه شماره دو – بین آگاهی کارکنان از روشهای ارزیابی عملکردبا بهبود روش ارزیابی عملکرد رابطه معنا داری وجود دارد .
فرضیه شماره سه- بین عینی بودن معیارهای ارزیابی عملکرد با بهبود روش ارزیابی عملکرد رابطه معنا داری وجود دارد .
فرضیه شماره چهار- بین آگاهی کارکنان از معیارهای ارزیابی عملکرد با بهبود روش ارزیابی عملکرد رابطه معناداری وجود دارد .
فرضیه شماره پنج - بین تعارضات سازمانی با بهبود روش ارزیابی عملکرد رابطه معناداری وجود دارد .
تعاریف عملیاتی
“ ارزشیابی ” : عبارت از یک سلسله اقدامات رسمی ، برای بررسی عملکرد کارمند در فاصله زمانی معین است و شامل تمامی رفتارهای فرد در ارتباط با کارکرد او در آن دوره زمانی میشود .
“ ارزیابی عملکرد ” : بر حسب تعریف رسمی ، عبارت است از فرایند منظم سنجش عملکرد و ارائه بازخور . ارزیابی عملکرد یکی از کاربردهای مهم نظریه های انگیزش در مدیریت میباشد . ارزیابی فرصت میدهد تا کارکنان از جایگاه خود ، در مقایسه با اهداف و استاندارد ، اطلاع حاصل کنند .
“ انگیزه ” : منظور همان احساس درونی است که در کارکنان ایجاد شده و خود را بصورت رفتارهای مثبت سازمانی نشان میدهد و حضور آنان در درون سازمان یه یک حضور با نشاط ، با تعهد و مسئولیت ، و با علاقه و دلبستگی بکار تبدیل میکند و براساس مقیاس عددی یک تا پنج بیانگر بیشترین رضایت شغلی است
“ مقاومت در برابر تغییر ” : منظور هرگونه رفتار عملی و یا نگرش ذهنی کارکنان میباشد که منجر به مخالفت و عدم همراهی با تصمیمات و سیاستهای اتخاذ شده از طرف مدیریت میگردد و براساس مقیاس عددی یک تا پنج اندازه گیری میشود بدین مفهوم که عدد یک نشان دهنده کمترین و عدد پنج بیانگر بیشترین مقاومت در برابر تصمیمات است .
“ بهره وری ” : بصورت خیلی ساده عبارت است از نسبت ستاده بر داده میباشد . اما آیا هر ستاده یا هر داده بهره ور است ؟ وقتی میشود گفت یک سیستم بهره ور است که مشخصات ستاده درست با خواسته ها و نیازهای تحویل گیرنده ستاده (مشتری) مطابقت داشته باشد ، لذا شناخت مشتری و نیازهای او اقدام اول برای بهبود بهره وری است .
ساختار پژوهش
در مباحث و فصول آینده با مروری بر ادبیات تحقیق و مطالعه سیر تحول و دیدگاهها در زمینه ارزیابی عملکرد که در فصل های دوم و سوم بدان پرداخته خواهد شد، تلاش میگردد تا با تکیه بر تجربیات و پژوهشهای انجام گرفته پاسخ هایی درخصوص سئوالات و پرسشهای تحقیق حاضر یافت . همچنین این مطالعات و بررسیها کمک میکند که فرضیه های تحقیق در ذهن محقق شکل واقعی تری به خود بگیرد . سپس در فصل چهارم به بیان طرح تحقیق که در واقع برنامه محقق جهت آزمون فرضیات است پرداخته خواهد شد و در فصل پنجم نیز به تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از نمونه و تعمیم آن به جامعه آماری میپردازیم و نهایتاً در این فصل با تکیه بر یافته ها و نتایج بدست آمده و همچنین شرایط خاص شرکت سهامی آب منطقه ای آذربایجانغربی پیشنهادهایی در زمینه ارزیابی عملکرد ارائه میگردد .
>>فصل دوم<<
مباحث نظری،
تاریخچه و پیشینة تحقیق،
ادبیات تحقیق
« فصل دوم »
عناوین مطالب این فصل :
- مباحث نظری موضوع تحقیق
- تاریخچه و پیشینه تحقیق
- تاریخچه ارزیابی در جهان
- تاریخچه ارزیابی در ایران
- تاریخچه ارزیابی در وزارت نیرو
- تاریخچه ارزیابی در شرکت سهامی آب منطقه ای آذربایجانغربی
- ادبیات تحقیق
مباحث نظری موضوع تحقیق
رهبری اثر بخش در سازمان و نیز سرپرستی موفقیت آمیز در واحدهای مختلف آن ، زمینه مساعد برای افزایش بهره وری در سازمان را فراهم می آورد . حال این سئوال پیش می آید که رهبران و سرپرستان موفق در سازمان را چگونه می توان شناخت و با کدام شیوه ها یا معیارها میتوان افراد مستعد برای رهبری و مدیریت سازمان یا سرپرستی واحدهای مختلف آن را از افراد دیگری که دارای ویژگیهای اولیه و اساسی خاص رهبران موفق نیستند ، جدا ساخت . در فصل حاضر تلاش ما برآن است که اهمیت فرایند ارزیابی عملکرد کارکنان سازمان را بشناسیم و با شیوه های مختلف ارزیابی عملکرد افراد آشنا شویم . ضمناً این امکان را برای خوانندگان فراهم کرده ایم که با بعضی فرمهای رسمی و علمی ارزیابی عملکرد کارکنان آشنا شوند و معایب و محاسن هر روش و نیز ظرایف و پیچیدگی های و مشکلات چنین روشهایی را بشناسند. در اغلب سازمانها ارزیابی عملکرد ابزاری کلیدی برای پرورش منابع انسانی است . دلیل بسیار ساده این ادعا آن است که ، هر چه اندازه گیری شود ، بهتر انجام میشود . ارزیابی عملکرد مهمتر از آن است که بعنوان رویدادی سالانه به حساب آید . از این رو باید به صورت فرایندی تجدید شونده و مستمر انجام گیرد.
برای ارزیابی عملکرد دلایل بسیار زیادی مطرح شده است که اثر بخشی سازمان را نیز در پی دارد . شماری از این دلایل عبارتند از :
1- کمک به استقرار عدالت و توزیع عادلانه پاداشها و اعطای ترفیعات در سازمان
2- کشف ظرفیت و استعداد کاری (حال و آینده) افراد واحدهای سازمانی
3- برنامه ریزی منابع انسانی ، بخشی و سازمانی
4- اطمینان بخشیدن به کارکنان در مورد رعایت استانداردها و اهداف سازمانی
5- کشف نیازهای آموزشی افراد
6- بهبود افراد با ارائه توصیه ها و اطلاعات لازم به آنها و شکل دادن به رفتار افراد از طریق پاداشها یا تنبیه ها.
7- افزایش رضایت شغلی کارکنان از طریق شناسایی و درک نیازهای آنان
بر این اساس هر سازمانی برای بقا و رشد فرد علاوه براینکه باید بداند به کجا می رود و در چه زمانی می رود ، ناگزیر است عملکرد حقیقی و برنامه ریزی شده خود را مقایسه کند . عملکرد یک سازمان چیزی غیر از مجموع عملکرد بخشها ، قسمتها ، دایره ها و افراد نیست . منافع یک سازمان اقتضا میکند که هریک از افراد آن سازمان در هر زمان بطور مستمر در طول خدمت خود انگیزه هایی برای خدمت داشته باشند . برای این منظور لازم است که هر سازمان یک سیستم ارزیابی عملکرد برای خود ایجاد کرده و براساس آن افراد سازمان بطور آگاهانه و پیوسته ارزیابی شوند و در صورت لزوم فعالیتهای آنها اصلاح شود.
در این ارتباط می توان گفت یکی از ابزارهای ارزیابی عملکرد “ کنترل و آزادی ” است . کنترل فی نفسه مانع آزادی فردی نیست . در حقیقت قضیه معکوس است ، زیرا وقتی شما یک مدیر اجرایی را که مسئول عملیات بخشهای زیادی از سازمان است به کار می گمارید و او قادر نیست که سیستم کنترل موثری را سازمان دهد ، اغلب متمایل به زورگویی و استبداد میشود (چون نگران و مضطرب است) . علت این است که به سبب نداشتن سیستم کنترل مناسبی که او را قادر سازد تا پیش از وارد آمدن هر خسارت جبران ناپذیر ، اشتباهات را کشف کند ، نمیتواند به زیر دستان خویش استقلال بیشتری بدهد .
به هر حل از مجموع مباحث مربوط به کنترل چنین استنباط میشود که کنترل مجموعه ای از مکانیزمهایی است که برای حفظ عملیات و بازده ها در چارچوب حدودی که از قبل تعیین شده است ، بکار میرود . کنترل به برقراری استانداردها ، اندازه گیری نتایج در برابر استانداردها و اقدامات اصلاحی می پردازد . اگر چه کنترل در همه سازمانها لازم است ، ولی در اعمال آن باید سعی نمود که از افراط پرهیز شود و از خطر کنترل بیش ازحددر سازمان باید آگاه بود . بنا براین در کنار سایر عوامل موثر در برقراری و اجرای یک سیستم ارزیابی عملکرد کارآمد کنترل نقش موثر خود را ایفا می کند .
تاریخچه ارزشیابی در جهان
بررسی اجمالی اهمیت ارزشیابی در کشورهای مختلف جهان نشان میدهد که ارزشیابی در طول تاریخ زندگی انسان همواره مطرح بوده است و مکاتب الهی به فراخور حال و زمان مسئله ارزشیابی را مورد عنایت قرار داده اند ، در مکتب حیات بخش اسلام ، با توجه به فراگیری ابعاد مختلف آن ، امر ارزشیابی مورد توجه خاص قرار گرفته و از ارزشیابی با اصطلاح محاسبه یاد شده است . از آیه شریفه 284 سوره مبارکه بقره استنباط میشود ، هر مسلمان باید واقف باشد که خداوند ، اعمال و افکار و آشکار و نهان او را مورد محاسبه و ارزشیابی قرار می دهد .
در این آیین حیات بخش امر ارزشیابی به عنوان یک امر مستمر ، مداوم و همگانی مورد توجه و تاکید قرار گرفته و بیشترین توجه و عنایت به « خود ارزشیابی » معطوف شده است . با این حال توجه جدی و سازمان یافته به این موضوع از پدیده های قرون اخیر است . اینکه در قرون اخیر در کشورهای پیشرفته پیشگامان انجام ارزشیابی های رسمی بوده اند ، خود میتواند دلیلی بر اهمیت موضوع باشد . قدمت ارزشیابی رسمی کارکنان در جوامع غربی به اواسط قرن 19 برمیگردد .
در کشورهای اروپایی چون آلمان غربی ، انگلستان ، فرانسه ، هلند و سوئد سالهاست مسئله ارزشیابی بعنوان جزء مهمی از عملیات استخدامی مورد استفاده قرار گرفته است . بطوریکه اولین بار روانشناسان در ارتش آلمان در طول جنگ جهانی دوم و سپس در ارتش انگلستان برای تعیین میزان قابلیت افسران از مرکز ارزشیابی استفاده کردند . اما واژه مرکز ارزشیابی عمدتاً به اقداماتی اطلاق میشود که شرکت تلفن و تلگراف آمریکا ( AT & T ) بر اساس سنجش تواناییهای بالقوه صدها نفر از کارکنان خود به کار برد ، تا حدود قابلیت آنان را برای احراز مشاغل مدیریت بررسی نماید . در کشور انگلستان در سال 1942 هیاتهایی در نیروی دریایی برای مصاحبه و تعیین صلاحیت برای مشاغل مدیریت به وجود آمد و سپس به سایر نیروهای ارتش تعمیم یافت .
در همین زمان آزمونهای روان سنجی ( Psychometric ) توسعه یافت . فنون مصاحبه و آزمونهای روان سنجی ، روی هم رفته نتایج خوبی داشتند . در طول جنگ جهانی دوم در اثر تکنولوژی پیشرفتهای قابل توجهی به وجود آمد و برای غلبه بر محدودیتهای انسانی در استفاده از این فنون جدید ، افراد با شیوه های جدید علمی انتخاب می شدند . لذا علم روانشناسی نیز به دستاورد هایی نائل آمد .
در ایالت متحده آمریکا در سال 1883 تاکنون شیوه های استخدامی تازه به کار گرفته شده است . طی 30 سال گذشته روشهای ارزشیابی از ارزشیابی صفات و خصلتهای فردی به ارزشیابی عملکرد بر اساس هدفها و برنامه ها و خود ارزشیابی تمایل پیدا کرده است . با وجود این در همه کشورها شیوه های مختلف را میتوان مشاهده کرد . در بخش خصوصی آمریکا پیشرفتهای قابل توجهی در مورد مراکز ارزشیابی به عمل آمد در شرکت « AT & T » دستاوردهای ارزشمندی حاصل گردید ، و در طی تحقیقات وسیعی که در مدت 25 سال صورت گرفت ، این شرکت دریافت که مهارتها و تواناییهای زیر در افراد سنجیده میشوند :
1- مهارتهای اداری (Administrative Skills) ;
2- مهارتهای میان اشخاص ; (Interpersonal Skills)
3- توانایی فکری ; (Intellectual Ability)
4- ثبات و یکنواختی عملکرد ; (Stability Of Performance)
5- انگیزش کاری ; (Work _ Oriented Motivation)
6- علایق حرفه ای ; (Career _ Orientation)
7- وابستگی به دیگران ; (Dependency On Others)
در دهه های 1970 و 1980 استفاده از روش فوق رشد قابل توجهی یافت و در شرکتهای چند ملیتی رواج پیدا کرد . بعداً در شرکتهای فیلیپس ـ انگور ـ داچ ـ شل و زیمنس ادامه یافت . گسترش ارزشیابی تا آن حد بود که در سال 1989 محققان برآورد کردند که 37 درصد شرکتهایی که بیش از 1000 کارمند داشته اند از مراکز ارزشیابی استفاده کرده و مدیران را بر آن اساس انتخاب نموده اند1 .
در کشورهای آسیایی عمدتاً از شیوه های سنتی ارزشیابی که مبتنی بر خصوصیات ، ویژگیها ، خصلتهای فردی و شغلی است ، استفاده میشود . پاکستان نمونه ای از این کشورهاست که از نظر اداری و استخدامی دارای قوانین و مقررات مدون و نسبتاً قدیمی است ، پاره ای از این قوانین پس از جدا شدن پاکستان از هندوستان از قوانین قبلی هندوستان گرفته شده و بخش دیگری در سالهای پس از استقلال انجام میشود .
برای ارزشیابی هر کارمند جزوه ای شامل 12 برگ تدوین شده است . فرمهای ارزشیابی پاکستان که مجموعاً با روش سنتی استفاده از صفات و خصلتهای فردی تدوین گردیده ، آمیخته ای از چند روش و فن ارزشیابی است که شامل : روش استفاده از خصلتها به طور جداگانه ، روش انتخاب اجباری ، روش مقایسه ای و رتبه ای .
تاریخچه ارزیابی عملکرد در ایران
اهمیت ارزشیابی کارکنان به منظور تشخیص نقاط قوت و ضعف عملکرد افراد برای مدیران کشور از گذشته های دور شناخته شده است اما تا این اواخر به شکل سنتی و بدون استفاده از چارچوب و فرم خاصی که تنها مبتنی بر طرز تفکر و سلیقه های مدیران بوده بنحوی در ارتقاء، انتخاب ، تشویق و تقدیر ، جایگزینی و تعیین نیازهای آموزشی تاثیر گذار بوده است . لذا سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور با الگو برداری از کشورهای غربی در کنار طرحها و اقدامات خود و با هدف توسعه و رشد کیفی سازمانها و افزایش میزان انگیزش و بهره وری کارکنان در سال 1365 طرحی را برای ارزیابی عملکرد تهیه و به مرحله اجراء گذارد و طرح مزبور بعد از انجام اصلاحات لازم مجدداً در سال 1368 جهت اجراء به وزارتخانه ها و مؤسسات دولتی ابلاغ گردید .
سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور طرح جاری ارزشیابی عملکرد کارکنان دولت را در تاریخ 5/5/1372 به کلیه دستگاههای مشمول قانون نظام هماهنگ پرداخت ابلاغ نمود که مبتنی بر تکنیکهای «مدیریت بر مبنای هدف » و « مقیاس رتبه ای ترسیمی » بوده و از روش « مدیریت عملکرد » استفاده شده است . البته در کنار طرح مزبور بعضی از مؤسسات و شرکتهای خصوصی و دولتی طرحهایی را تهیه و اجراء مینمایند .
پیشینه تحقیقات انجام گرفته در ایران پیرامون ارزیابی عملکرد هر چند اندک است ، اما برخی از مهمترین آنها عبارتند از :
* « پژوهشی در زمینه ارزشیابی کارکنان دولت » این تحقیق توسط دکتر ناصر میرسپاسی در مورد ارزشیابی کارکنان دولت ، قبل از طرح ارزشیابی سازمان مدیریت و برنامه ریزی در سال 1368 صورت گرفته است . این تحقیق یک نظر سنجی از مدیرانی که در مرکز آموزش مدیریت دولتی آموزش می بینند ، صورت گرفته است . در این پژوهش ، به بررسی نظرات مدیران در ارتباط با اهداف ارزشیابی نحوه برگزاری مصاحبه های پایان دوره در ارزشیابی و ارزشیابان پرداخته است .
* « بررسی مشکلات و محدودیتهای ارزشیابی عملکرد کارکنان جهاد استان خراسان » عنوان پایان نامه ای است که توسط علی جلالی در دانشگاه علامه طباطبایی انجام شده است . این پژوهش به بررسی مسائل و مشکلات ارزشیابی کارکنان جهاد استان خراسان پرداخته و به این نتیجه رسیده است که عدم تنظیم استانداردهای عملکرد ، نبود آموزشهای لازم برای ارزشیابان و وجود خطاهای ارزشیابی ، از مشکلات عمده بوده است .
* «بررسی نظرات ارزشیابی کنندگان پیرامون تاثیر طرح جدید ارزشیابی بر بهبود عملکرد کارکنان دولت » عنوان تحقیقی است که در دانشگاه آزاد واحد کرمان توسط محمد حسین متقی و امیر ضیایی انجام شده و به این نتیجه رسیده است که طرح جدید منجر به بهبود عملکرد ، هماهنگی ، نظم و انضباط کاری و ایجاد انگیزه کاری بیشتری گردیده است .
* « بررسی تاثیر آموزش بر دانش ، نگرش و عملکرد آنها » عنوان پایان نامه ای است که در دانشگاه تربیت مدرس ، توسط امیر عرفانیان انجام شده و به این نتیجه رسیده است که آموزش میتواند در بهبود دانش ، نگرش و عملکرد ارزشیابان مؤثر باشد .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 47 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
118 صفحه
مقدمه :
در عصری که زندگی میکنیم مکانیسم لزوم یک شیوه رفتاری منسجم و واحد (نه صرفاً تئوریک) کارکنان در زمینه به کارگیری آن در محیط کار در جهت رضایت شغلی اشخاص و ارباب رجوع موردنیاز است .
انسانی که در قرن حاضر به فعالیت مدیر میپردازد (با توجه به تنزل برخوردهای چهره به چهره) از یک طرف میزان ارتباطات حضوری را کاهش داده و از طرف دیگر با پیشرفت علم و تکنولوژی انتظار آن است که اگرچه این ارتباط کاهش پیدا کرده ولی همان اندک ارتباط به میزان موثر و نتیجه بخش انجام گیرد .
باید متذکر شویم که رفتار مشخصه اصلی و روانی هر فرد می باشد که اگر شخص با سوءخلق و رفتار نامناسب با یک کامپیوتر (که نه رفتار مناسب و یا نامناسب را درک می کند یعنی فاقد شعور است و نه احساس دارد) ارتباط برقرار کند، سیستم به درستی پاسخگوی این فرد در خروجی اطلاعات نمی باشد و نتیجه رفتار نامناسب را با پاسخ نامناسب دریافت می کند پس باید گفت رفتار و عمل یک فرد حتی در عصر حاضر همیشه عامل دخیل و مهم در رضایت شغل ارباب رجوع است .
در ادارات همیشه مواجه با این موضوع هستیم که گاهی دو عامل اساسی باعث ناخشنودی ارباب رجوع می شود که به طور مختصر عبارتند از :
البته باید متذکر شویم عوامل فردی دیگری از جمله عدم اطلاع رسانی کامل، شرایط و محیط کاری نامناسب برای مراجعه ارباب رجوع و کاغذبازی و … در عدم رضایت ارباب رجوع و مشتری تاثیر دارد .
افراد به دلیل اینکه چون متفاوتند و به دلایل وراثتی و محیطی دارای خصوصیات و مشخصه های منحصر به فرد هستند، انعکاس رفتاری متفاوتی دارند و در برابر شرایط ثابت ، واکنشهای رفتاری متفاوتی از خود نشان میدهند .
در ادارات هم شاهد این موضوع هستیم. بارها مشاهده کردهام یک نوع رفتار (علی رغم شایستگی) با یک ارباب رجوع که رضایت وی را در پی داشته است ولی اعمال همین رفتار با فرد دیگر واکنشی عکسی را شاهد بودهام یا اینکه تعدادی از افراد ارباب رجوع از انجام نشدن امر آنها آنقدر عصبانی و ناراضی نیستند که افراد دیگر به پرخاشگری میپردازند .
همگی عوامل فوق بنده را بر آن داشت که ضمن شناخت نیازهای اولیه ارباب رجوع (رفتاری و انجام امور آنها) و رفع آنها، در برآورده نمودن هر چه بهتر آنها مطالبی مفید را از دیدگاههای متفاوت عرضه نماید .
فهرست مطالب :
فصل اول - مشتری کیست؟ رضایت مشتری چیست؟
فصل دوم - انتظارات مشتریان و درک آن
فصل سوم - شاخصهای رضایتمندی ارباب رجوع
فصل چهارم - ابزارهای اندازه گیری رضایت مشتری
فصل پنجم - رضایت کارکنان در راستای جلب رضایت ارباب رجوع
فصل ششم - پرورش کارکنان و استخدام
فصل هفتم - گردآوری نظریات مشتری و نگاهی به یک تجربه
فصل هشتم - فلسفه به حداکثر رساندن رضایت مشتری و انگیزه های اقتصادی تعهد سازمان به رضایت مشتری
فصل نهم - طرح تکریم ارباب رجوع و راههای عملی آن
فصل دهم - نتیجه گیری و جمع بندی
منابع