اختصاصی از
فی لوو دانلود مقاله مفهومشناسی پلیس و وظایف آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
پیشگیری از وقوع جرایم و جلوگیری از فروافتادن افراد در ورطه جرم و گناه یکی از آمال و آرمانهای تمام جوامع بشری است و رشد روز افزون و پیچیدگیهای خاص جرایم و پائینآمدن سن ارتکاب جرم از عواملی است که بر اهمیت و ضرورت توجه بیشتر به پیشگیری انتظامی میافزاید. «علی اکبر باصری» مدرس دانشگاه، در مقالهای به بررسی این موضوع پرداخته است.
جرمشناسی ناسازگاری افراد در اجتماع را عمل ضداجتماعی و جرم میداند. به عقیده جرمشناسان هر فعل یا ترک فعلی که برای اکثریت افراد یک جامعه خطرناک باشد باید جرم نامیده شود. در جرمشناسی مفهوم جرم از نظر دفاع اجتماعی از طریق کیفر، طرد، اصلاح و درمان بزهکاران مطرح است. بنابراین مفهوم جرم در جرمشناسی فارغ از بررسی حقوقی و قضایی مربوط به شرایط قانونی پدیده مجرمانه بوده، بیشتر اوضاع و احوال فردی و اجتماعی قبل از ارتکاب جرم را مورد توجه قرار میدهد. جرمشناسی براساس مشاهدات و تجربیات علمی به دنبال تعیین رفتارهای ضداجتماعی است تا از این طریق بتواند حمایت جامعه را امکانپذیر کند.
از دیدگاه جرمشناسی واکنشهای جامعه نسبت به مجرمان وسیعتر از دیدگاه جزایی است و در یک تقسیمبندی میتوان این واکنشها را به سه دسته اقدامات پیشگیرانه، اقدامات تأمینی و تربیتی و مجازاتها تقسیم کرد.
1. اقدامات پیشگیرانه
همانگونه که نمیتوان هیچ یک از امراض را ریشهکن نمود، بزهکاری و ارتکاب جرم را نیز نمیتوان به صورت کامل و مطلق ریشه کن کرد؛ ولی میتوان با اقدامات پیشگیرانه و مجازاتهای صحیح علل ارتکاب جرم را تقلیل داد. همه ما مجرمان بالقوه هستیم. تنها چیزی که مجرم و غیرمجرم را متمایز میکند، این است که مجرم مرتکب جرم شده است و سدهای انفرادی و اجتماعی نتوانسته او را از ارتکاب جرم باز دارد و او در موقعیت خاص مرتکب عمل کیفری شده است. جرمشناس با بررسی راههای ارتکاب جرم همواره به دنبال یافتن راهی است که مجرم در موقعیت ارتکاب جرم قرار نگیرد و از ارزشهای اجتماعی را زیرپا نگذارد که مهمترین این راهها اقدامات پیشگیرانه است.
امروزه مشخص شده که راه جلوگیری از پیدایش جرم تنها استفاده از مجازات نیست. اقدامات انفرادی و اجتماعی دیگری نیز وجود دارد که بیش از برقراری مجازات مؤثر است و به همین علت است که دولتها درصدد استفاده از اقدامات پیشگیرانه برآمده است.
کیفر بزهکار را اصلاح نمیکند؛ بلکه در او ایجاد کینه میکند و وی را دشمن جدی و خطرناک جامعه میسازد. به این ترتیب شاید بتوان گفت کیفر به نوعی تشویق به تکرار جرم است و زندان و ندامتگاه، آبرویی برای افراد خاطی باقی نمیگذارد و فرد بیآبرو برای جامعه بسیار خطرناک است. به عبارتی کیفر مبارزه با بزهکار است نه بزهکاری.
جرمشناس سعی میکند عواملی که باعث به وجودآمدن جرم میشود را شناسایی کرده و با آنها مبارزه کند. اساسیترین عمل یک جرمشناس پیشگیری است.
به عقیده جرمشناسان هر فعل یا ترک فعلی که برای اکثریت افراد یک جامعه خطرناک باشد باید جرم نامیده شود
استفاده بیش از حد هر قانون موجب بیارزش آن قانون میگردد و کثرت استفاده از مجازاتها باعث میشود که جرم قبح خود را در جامعه از دست بدهد. پس تلاشهای جرمشناس در واقع برای خود قانون هم، در شرایطی یک نوع رابطه و احترام پیشبینی میکند تا از طریق احترام به قوانین به پیشگیریهای موفقی دست یابد.
2. اقدامات تأمینی و تربیتی
توسعه و گسترش علوم به خصوص اشاعه و نفوذ زیستشناسی، جامعهشناسی و روانشناسی در قلمرو شناخت انسان از اواخر قرن نوزدهم موجب گردید تا پدیده مجازات نیز مورد ارزیابی مجدد قرار گیرد و لزوم اجرای آن با شدت وحدتی که وجود داشت، مورد تردید واقع شود. بر همین مبنا جامعه در قبال مجرم به دلیل این شناخت جدید، عکسالعمل معتدلتری را پذیرفت که در ابتدا عنوان «اقدامات تأمینی» و سپس در برخی از کشورها « اقدامات تأمینی و تربیتی» نام گرفت؛ عنوانی که امید به حصول موفقیت در جلوگیری از جرم و بخصوص تکرار آن را زیاد میکرد. نحوه اعمال این اقدامات حسب سیاست کیفری و جنایی کشورهای مختلف فوق میکند، به طوری که در برخی از کشورها (سیستمهای حقوقی) مجازاتها و اقدامات تأمینی در کنار هم به اجرا درمیآیند. در بعضی دیگر اقدامات تأمینی مقدم بر اعمال کیفرهاست و در پارهای از آنها اقدامات تأمینی مؤخر بر اجرای مجازاتها مورد استفاده قرار میگیرند. دادههای تجربی و علمی عصر حاضر بیشتر متمایل به اجرای همزمان اقدامات تأمینی ومجازاتها گاه تقدم اقدامات تأمینی است؛ زیرا تمایل شدید به اصلاح بزهکاران و باز اجتماعیکردن آنان ضرورت اعمال این اقدامات را بیش از گذشته آشکار میکند. از سوی دیگر نمیتوان مقاومت آن گروه از حقوقدانان جزایی که متمایل به اجرای مجازاتها و حتی تشدید آنها هستند و به دلایل مختلفی به رد اقدامات تأمینی متوسل میشوند را نادیده گرفت؛ چرا که یورش ایشان به اعمال این اقدامات گاه خطرهای جدی برای طرفداران تعدیل در اجرای مجازاتها ایجاد کرده است.
3. مجازات
با وجود اختلاف موجود در مفهوم بزهکاری در حقوق کیفری، اکثر ممالک در برابر آن مواضع مشترکی دارند این مواضع عبارتند از:
1)غیرقابل بخشش بودن جرم به طور کلی.
2)متناسب بودن مجازات با هرج و مرج اجتماعی ناشی از جرم.
3)پیشبینی عکسالعمل برای ارتکاب عمل مجرمانه.
جرمشناسی ضمن قبول اصول کلی این مفاهیم معتقد است که در هر زمان و مکان در هر شرایطی که عمل بزهکارانه اتفاق میافتد باید قبل از انجام هرکاری مبادرت به شناسایی همه جانبه شخصیت مجرم، گذشته مجرم، امیال و هواهای سرکوفته، شرایط زندگی و بالاخره علل وقوع جرم ورزید و نمیتوان صرفاً به لحاظ یک عمل خلاف برای فردی بدون ملاحظه عوامل فوقالذکر مجازات معین نمود. افراد با توجه به مقتضیات زندگی، جنس، سن، ویژگیهای روانی و عاطفی با هم متفاوت هستند و با بررسی این عوامل و درک صحیح از آنهاست که میتوان مجازات مناسبی برای عامل جرم در نظر گرفت.
پیشگیری انتظامی بر پایه اقدامات پلیسی در جهت حمایت از شهروندان آسیبپذیر، افزایش آگاهیهای عمومی، نظارت بر اماکن عمومی و افزایش هزینههای ارتکاب جرم مبتنی است
بدیهی است؛ با امعاننظر در عوامل مذکور هنگام تعیین مجازات به اهداف انسان دوستان جرمشناسی؛ یعنی معالجه بیماری و پیشگیری آن در جهت سالمسازی محیط جامعه، عمل کردهایم.
باید توجه داشت در حقوق جزا وجود اصل قانونیبودن مجازات خود میتواند به نوعی در ایجاد جرم در جامعه کمک نماید و از نظر حقوق جزا مادامی که فعل مجرمانه انجام نگرفته است نمیتوان برای آن مجازات تعیین نمود؛ اما جرمشناس اعتقاد دارد که هرگاه حالت خطرناک وجود داشته باشد، اگرچه عمل مجرمانه انجام نشده باشد، باید به اقدامات پیشگیرانه و حتی مجازات دست زد تا جامعه از این خطرات مصون بماند. همانگونه که دید جرمشناس در پیشگیری از وقوع جرم وسیع و گسترده است، دید جرمشناس در مجازات نیز وسیع است و هر فعل یا ترک فعلی که در قانون نیز برای آن مجازات تعیین نشده باشد؛ اما از دید اجتماعی جرم محسوب شود را شامل میشود.
اصل قانونی بودن جرم و مجازات در حقوق جزا یکی از اصول بنیادین است که موجب از بین رفتن خودکامگی قضات میگردد. همچنین در اصل 36 قانون اساسی درخصوص اهمیت حقوق شهروندان و کاستن از خودکامگی احتمالی قضات آمده است، حکم به مجازات و اجرای آن تنها از طریق دادگاه صالح و به موجب قانون ممکن است و به پیروی از این اصل در ماده2 قانون مجازات اسلامی نیز آمده است «هر فعل یا ترک فعلی که به موجب قانون برای آن مجازات تعیین شده باشد، جرم محسوب میشود». بنابراین از دیدگاه حقوق جزا همانطور که قبلاً نیز گفته شد هر فعل یا ترک فعل را میتوان جرم دانست که در قانون جرم شناخته شده است؛ اما از دیدگاه جرمشناسانه این اصل خالی از اشکال نیست؛ زیرا همانطور که بیان گردید از دیدگاه جرمشناسی علاوه بر جرایمی که در قانون معین شده جرمهای دیگر نیز وجود دارد که در قانون احصا نگردیده است. در قوانین ایران با استناد به اصل 167 قانون اساسی که اذعان میدارد: «قاضی موظف است کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیابد با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و نمیتواند به بهانه سکوت یا نقض یا اجمال یا تعارض قوانین مدونه از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزد.»
اولاً از این اصل چنین نتیجهگیری میشود که قانونگذار نیز پذیرفته که دعواهایی وجود دارد که در قانون از آن یاد نشده است. ثانیاً قاضی موظف است که این احکام را در منابع معتبر اسلامی بیابد و حکم قضیه را صادر کند. از دیدگاه جرمشناسی دامنه جرایم وسیعتر و به تبع آن گستره مجازاتها نیز وسیعتر است و قاضی برای مجازات، قلمرو وسیعتری را در اختیار دارد.
مخلص کلام این که جرمشناساین در سلسله مراتب برخوردار با مجرمان در وهله نخست سعی در پیشگیری از وقوع جرم و در وهله دوم نظر به اعمال اقدامات تأمینی و تربیتی و در نهایت نظر به اجرای مجازات و کیفر دارند.
نقش و وظایف پلیس
امروزه پلیس با وجود سازمان یکپارچه، به شکل یکپارچه و واحد عمل نمیکند. بلکه دارای سه مأموریت و کارکرد اصلی است که منطق عملکرد آنها یکسان نیست.
1- پلیس حاکمیت: که از لحاظ تاریخی و به طور تنگاتنگ با پیدایش دولتهای مدرن و پیشرفته مرتبط است. پلیس نظم در مرحله اول از دولت و نهادهای آن حمایت و پشتیبانی کرده و به عنوان ابراز کنترل و مهار خشونتهای جمعی تلقی میشود؛ در مرحله بعد این پلیس ابراز دفاع از میراث ملی است (پلیس اطلاعات). پلیس مزبور همچنین ابزاری برای حفظ و کنترل قلمرو حاکمیت دولت بوده و به عنوان پلیس مرزها یا نظارتکننده بر ورود اتباع خارجی از آن یاد میشود سیاستهای مربوط به این نوع پلیس عبارتند از:
2- سازوکار حمایت از نظم عمومی از طریق مقابله با شکلهای مختلف خشونتهای شهری: پلیس حاکمیت با ایجاد نیروهای ضد شورش نقش مؤثری در مهار خشونتها و شورشهای شهری ایفا میکند.
3- ساز و کار استفاده از سرویسهای اطلاعاتی جهت نظارت و کنترل برای پیشگیری از تروریسم: پلیس حاکمیت میتواند از طریق به کارگیری مأمورین ویژه جهت تحصیل اطلاعات در مورد گروههای تروریستی اقدام نماید و بدینترتیب نقش مؤثری در کشف و خنثیسازی طرحهای تروریستی ایفاء کند.
4- مدیریت و کنترل جریان رفت و آمدهای بین مرزی: پلیس حاکمیت عهدهدار حفاظت و حراست از تمامیت قلمروی حاکمیت دولت است فلذا سرمایهگذاری وسیعی در زمینه مبارزه با ورود غیرقانونی اتباع بیگانه قلمرو کشور مینماید.
5- پلیس قضایی: مهمترین و اصلیترین وظیفه این پلیس در زمینه بزهکاری حرفهای و پس از ارتکاب جرایم است. این پلیس یک نوع کارشناس مسائل قضایی است که به کشف و تعقیب مجرمین کمک مینماید. در کشورهای متمدن پلیس قضایی بدنه اصلی ضابطین دادگستری را تشکیل میدهد.
اصل قانونی بودن جرم و مجازات در حقوق جزا یکی از اصول بنیادین است که موجب از بین رفتن خودکامگی قضات میگردد
6- پلیس روزمره (پلیس شهری): وظیفه اصلی پلیس شهری، ایجاد آرامش و آسایش عمومی و کمک به مردم است. این پلیس به نسبت بیشتری درگیر ناهمگونی، نابسامانی و آسیبپذیری اجتماعی است؛ و نخستین پلیسی است که با بینظمیهای کوچک شهری، بزهکاریهای کوچک و متوسط و برخی رفتارهای ناهنجار درگیر میشود. دولت مرکزی متأسفانه ارزش کاری چنین پلیسی را بالا نمیبرد و به آن ارج نمینهد و حال آنکه این پلیس روز مره است که نظم را حفظ میکند و از اینرو نیاز بیشتری به سیاست، برنامهریزی و مدیریت دارد تا بتواند آسایش عمومی را تأمین کند.
نیروی پلیس در ایران
در این قسمت به بررسی رویکرد نیروهای پلیسی ایران در پیش و پس از انقلاب اسلامی پرداخته میشود.
الف) پلیس پیش از انقلاب
در سالهای پیش از انقلاب؛ پلیس عمدتاً از الگوی اقتدارگرایی جهت سرکوب و حفظ امنیت استفاده مینمود؛ در این دوره نوعی اقتدارگرایی همراه با نوعی حرفهگرایی در عملکرد پلیس وجود داشت و امنیت برآمده از صرف اقتدار و حاکمیت پلیسی بود و تعامل نظاممندی میان پلیس و افراد اجتماعی وجود نداشت؛ افزون بر این در نیروی پلیس صرفنظر از اقدامات پراکنده و موقتی رویکرد منسجمی در خصوص پیشگیری از جرم شکل نگرفت.
ب) پلیس پس از انقلاب
پس از انقلاب، همزمان با کمرنگشدن خصیصه حرفهگرایی در پلیس بر ابعاد مشارکتپذیری نیروی پلیس تأکید گردید. این روند هر چند به بعد تخصصی پلیس لطمه جدی وارد میکرد ولی از آنجا که اقبال بسیاری در جامعه، پشتوانه پلیس مردمی بود؛ لذا در سالهای پس از انقلاب فقدان حرفهگرایی لطمه چندانی به کارکرد پلیس وارد نکرد. با این حال با گذشت چندین سال پشتوانه مردمی و مشارکتی پلیس ایران ضعیف شد و بر ابعاد حرفهگرایی آن تأکید گردید؛ که تأسیس پلیس 110 یکی از مصادیق آن است.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 30 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
دانلود با لینک مستقیم
دانلود مقاله مفهومشناسی پلیس و وظایف آن