فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلودمقاله نیچه و من

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله نیچه و من دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مسلمانی
از مسلمانی نگویید از فریاد نگویید از تجاوز از ظلم بر فلسطین مگویید که وطن من فلسطین من است اگر فریادی از این جاست اگر فقر و ظلمی است از اینجاست اگر تجاوزی است از اینجاست چه غمگین لحظه ایست که میبینم دخترکی را که گیج از روزگار با چند هزاری به خود فروشی می اندیشد چه گریه سان باید کرد با دیدن این همه تفاوت در اجتماع؛ با دیدن مردی که از بیگاری گوژپشت نماست و انجا کلاه سیاهی را میبینم که همچو زاغ بر ثروتی نشسته که قارون حکایت پوچ اوست ومردمی را میبینم که دست به دعا نشسته اند و از هو مدد می طلبند و هو : اری او می اندیشد که چگونه بی حرکت برکت می طلبند انها مرگ بر می گوییند بی انکه در جنگی ستیز کنند و هو با دشمن است چرا که فرعون نیز در پناه به هو می گفت ابرویم را بر موسی بخر ودشمن می داند چگونه بجنگد چه خام اند انها که در خیال به جنگ رودررو می اندیشند که دیگر جنگی در میان نیست و ای خامان جهان ایا به جنگ نوین بالاتر از جنگ هسته ای نیز اندیشه اید ایا به جنگ ژنتیک به تغییرات فیزیولوژیک که در شما پدید می اورند اندیشه اید ایا به انچه به شما می خورانند به انچه که در مغزهایتان می رانند اندیشیده اید ایا به من نیز اندیشیده اید به خود چه؟
به حکایتی که بر خود خواسته اید به مسلمانی ایا اندیشیده اید به انان که ثرمایه ها از شما میبرند و بهترین چیزتان فکرتان و عقیده تان و انچه خدا داده است زندگی تان ایا خدا را نیز از شما گرفته اند ایا رواست که وطنی تو در ماند و تو به فکر مسلمانی خویش باشی
مرا مسلمان مخوان که با تو هم پیاله نخواهم بود اری با نامسلمان غمخوار ترم و سبک از بار گناه حال به چه کس مرگ بر می گویی؟
به انان که با تو دشمنند یا انان که در کنارت از تو چیزها می طلبند؟
یا ایا مرا مرگ می دهی که چه سان زندگی را می شکافم ؟
¤ نوشته شده در ساعت 22:55 توسط protuslaus
پیام‌هاى دیگران ( 33 نظر )
باز زندگی
صدای عشق می اید با هزارهای لرزان از امید با نسیم خدای که خدایگان را می شمارد و
فضائل انسانی را ؛ پرتویی که در سکوت ارزوهای انسانی را به ارمغان می اورد و من از اندیشه ها می گویم چه زیبا که از محمد بگوییم از ارزویی خداوندگاری او ؛از حکایت بی سرانجامی که
با علی به عشق ابدیت زندگی در سکوتی مرگبار با محبتهای زهرا شعله ور شد و عشق
انسانی مایه سرافرازی عشق ورزی شد .
اری حکایت علی چیز دیگری است و امید محمد ارزویی دیگری ؛ دو تن در وجودی ذوب شده اند
که مایه سر افرازی است یعنی اعتماد به خویشتن ؛ و صدای خنده بارها شنیده می شود
که چه سان پرتوی صداقت هاله امید در دلها می افشاند تا چه کس بتواند ملتی گرد اورد؛
اما چه سود انگاه که همه چیز در هدایت عظمت است این شکوه بی داد گری باشد که مولد
اندیشه را پایمال کند و خود در بطن هدایت فرمان هدایت صادر کند چه غمگین است که علی
در برابر این طغیان سر به خویشتن فرو می کند و خویشتن را تنها با خویش همراه می بیند
محمد می خندد چرا که اندیشه به ثبوت خود می خندد و علی در گروی اندیشه تنها زندگی
را می بیند اری زهرا مولد عشق ازلی و ابدی اوست تا اندیشه پویا بماند و دیگر چه کس
است که همچو انان بر قهر اجتماع بتازد و عصیان بر نیستی های زندگی بگمارد ؟
تنهایی
تنهای ; تمام زندگی مرا در بر گرفت و او بود که همه چیز را به من اموخت عشق ; نفرت
و زندگی را و تمام ارزو های بچه گانه پر از امید را اما من در اشتیاق دیگری از او گریختم
و سالها گریختم و جز او هم چیزی نیافتم . با عشق دم زدم در نفرت شکستم و در زندگی روان
ساختم اما هرگز این یار با وفا را جدا ز خود ندیدم . مغرور بود و دوست داشتنی تنها کس که
همواره داشتمش و می باید که این چنین بگذرد روز گار من . اری غم بودم او بود ; شاد بودم
او بود و بعد زندگی او تنها همراه در سفر من است همچنان که از قبل با من بود چه کس بیش
از او مرا دوست دارد تا دوستش بدارم همچو تنهایی
و حکایت آخر از نا خوانده های دیگر :
آه چه کس نام تعمیدی و فضیلتی درست برای چنین اشتیاقی یافته است ؟ آن روزی که خود خواهی را
فضیلت ایثارمی نامد!!! وهمانگاه و براستی برای نخستین بار چنان افتاد که کلام او خود خواهی را
خجسته شمرد ;خود خواهی سالم و تندرستی را که از روانی نیرومند سر چشمه می گیرد از روانی نیرومند که تن والا از ان اوست;زیبا پیروزگر وتوان بخش تنی که در پیرامون او چیزها همه آیینه
داری می کنند .تنی نرم ووسوسه گر ;رقاصی که< روان خود کامه> کنایه ای از او و جان کلام در باره اوست . خود کامگی چنین تن ها و روانها خود فضیلت نام می دهد این خود کامگی خویشتن را
در میان کلام هایش در باره نیک وبد چنان در امان می دارد که گویی در بیشه ای مقدس مکان دارد او با نام های نیکبختیش هرچه را خوار شمردنی است از خود می راند از خود دور می کند تمامی ترسها را و می گوید بد یعنی ترس
در چشم او خوار است هر انکس که همواره نگران است و اه می کشد و زار می زند و نیز هرانکس
که از کمترین بهره نمی گذرد و نیز خوار می شمارد تمامی خرد اندوه خوار را زیرا براستی خردی نیز هست که در تاریکی می شکفد ;شبگون خردی که پیوسته آه می کشد <همه چیز باطل است>.
شکاکیت خجولانه نیز در نظرش پست است و نیز هر انکس که به جای دست و نگاه سوگند می طلبد
ونیز خرد بس بسیار شکاک زیرا که این راه و رسم روانهای ترسا است .
ونیز در نظرش پستر شمرده می شوند اماده به خدمتان ;سگوارانی که زود به پشت می خوابند یعنی فروتنان . باری خردی نیز هست که فروتن است و سگوار و دیندار و پیوسته خدمتگذار.
نزد او نفرت انگیز و دل بر هم زن است کسی که هرگز از خود دفاع نمی کند کسی که تفهای
زهراگین و نگاههای بد خواهانه را فرومی دهد آن بس بسیار شکیبا و با همه چیز در مدارا
و به همه چیز رضا که این راه ورسم بندگی است خواه در برابر خدایان و تیپهای خدایی بندگی کند
خواه در برابر بشر و آراه ابلهانه ای بشری ;این خود خواهی خجسته به هر گونه بندگی تف
می کند اری :
بد : او چنین می نامد آنچه را شکسته پشت است و بندگی شکسته وار و چشمهای چشمک زن
گرفتار ; دلهای فک وار (سگ ابی) و آن راه و رسم مزورانه ی تسلیم شدگی را که با دهان
باز ترسان بوسه برآستان می زند.
و دروغین خرد : نامی است که او به همه هوشمندی بردگان ;سپید مویان و خستگان می دهد
بوی÷ه به تمامی جنون شریرانه شوریده سر زیاده زیرک سبزوسیاه سر .
و اما دروغین خردمندان همه روحانیان اند و از جهان خسته گان و جان های که از جنس
زن وبرده اند .
آه که از دیر باز دربازی چه نیرنگ بازیها که با خود خواهی کرده اند! و درست همین نیرنگ
بازی با خود خواهی است که می بایست فضیلت باشد و فضیلت نامیده شود !
واز خود گذشته > همان چیزی است که این جبونان خسته از جهان و عنکبوتان یکتا پرست
به حق می خواهند که باشند اما بر ایشان همه ; فرا می رسد اکنون روز; دگرگونی ; شمشیر
داد; نیمروز بزرگ : انگاه بسی چیزها پدیدار خواهد شد !
و ان کس که من را مقدس خوانده است و خود خواهی را خجسته ; براستی او ان پیشگو
همچنین به زبان می راند انچه را که می داند : هان فرا می رسد .نزدیک است نیمروز بزرگ
هزاران بار بر اندیشه چگونه بودن اندیشیدم و هزاران نکته از هزاره ها برگزیدیدم اما هرگز در زمان نیاسوده بودم زیرا که تنها اوست که اثارش اصول یگانه زندگی است و انسان گذرگاه زمان .
واضح تر بگویم می خواهم تا به اخر اول تا انجا که ماده ای هست زندگی را بگشایم و بعد از ان ببینم رویای مبهمی را که چون دست یافتنش را در حال ممکن نیست در پرستش بجویم که هرچه پرستیدنی است دست نیافتنی است اری چه می دانست انسان قبل از این و چه می داند انسان حال از این و چه می داند انسان بعد از این.
اری مید انم که چه ساده می اندیشید و اسوده پاسخ می داد به هر انچه که در رویا هایش به کشف ان می پرداخت انسان قبل از این و چه سخت می یابد جوابهای این سوالات ابدی را انسان حال از این و چه گوارا تفسیر می کند انسان بعد از این.
اری او می گفت زمین محور عالم است و ما می گوییم محوری موجود نیست و ان چه می گوید؟
من نه با او کاری دارم و نه با ان من به وضوح میبینم که افکارم در تصور راهی ندارد جز این که در چهار چوب ساخته خود برای تفهیم بهتر از جهانی می گوید که مدتی پیش در هم امیحت و در انفجاری بزرگ چنان خودرا گسترانید که گویی همچنان در رفتن است لیکن در مرزهای ان و بعد ازان چه رخ داده است؟ این حقیقت موجود است که سرعت خروج غیر ماده از ماده پیشی گرفته است و دنیای ماده را هاله ای از غیر ماده پوشانده است اری بعد از ماده و در انتهای؛ ان ابتدای اغاز می گردد که بیشک با جهان کنونی در تفاوت است این ابتدا خود در انتهای ابدی بس دشوار می نماید که ابتدایی دیگر از دنیایی دیگر نباشد اما فضا چنان که عقل در تصور انرا می گنجاند دچار بی بعدی است و انچه که بعدی ندارد در مکان بی مفهوم است همچو تعریف نقطه در ریاضیات .

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   18 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نیچه و من

دانلودمقاله اقبال لاهوری

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله اقبال لاهوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 


زبان فارسی درهند :
از سال 369 هجری قمری ( 986 میلادی ) یعنی از زمان ورود ناصرالدین به هند تا سال 1275 هجری قمری ( 1857 میلادی ) یعنی انقراض سلطنت خاندان مغول کبیر ( سلسله بابری هند از اعقاب امیرتیمور گورکان زبان فارسی ، زبان رسمی و درباری و دیوانی ، و زبان شعر و ادب مردم هند ، جزء افتخارات خاندانهای بزرگ و خواص مردم بود و هنوز هم در هند وپاکستان خاندانهای اصیل مسلمان بدانستن زبان فارسی ، افتخار می نمایند .
دردوران پادشاهی گورکانیان که از سال 932 تا 1275 هجری قمری یعنی سیصد و چهل و سه سال طول کشید ، دربار دهلی یکی از مراکز فرهنگ و علوم و تمدن ایرانی بود و ا عتبار و شکوه زیادی داشت تا جایی که دربار صفویه را در اصفهان تحت الشعاع قرار داده بود و اغلب شعرای فارسی زبان از ایران به هند رفته و پادشاهان این خاندان را مدح گفته و صله می گرفتند .
زبان فارسی تا نیمه قرن نوزدهم زبان رسمی بود . خط فارسی نستعلیق نیز دراغلب زبانهای هندی مورداستفاده قرار گرفت و بعدها خط رسمی زبان اردو شد . ولی زبانهای سندی و پنجابی و بنگالی به خط نسخ درآمدند .
در لشکر کشیهای سلطان محمود غزنوی به هند، جمعی از شاعران و علمای ایرانی به هند رفت و هند را به ایرانیان شناساندند. پس از سلطان محمود نیز با اعقاب او ، شاعرانی مانند ابوالفرج رونی و هجویری و ممسعود سعد سلمان به هند رفته و درلاهور اقامت گزیدندو درعهد ملوک غوری و پادشاهان شرقی ، شعرا ونویسندگان دیگری مانند عبدالملک جریانی و محمود عوفی و امیر خسرو دهلوی و آذری اسفراینی موجب رواج زبان فا رسی درهند شدند .
شعرای دیگر مشهور فارسی زبان عهد گورکانیان و بعد از آنان درهند عبارتند از :
ظهیرالدین بابر و اسماعیل عادلشاه دکنی متخلص به وفایی و غزالی مشهدی و عرفی شیرازی و نظیری نیشابوری و طالب آملی و کلیم کاشانی و قدسی و غنی کشمیری و صائب تبریزی .
این شاعران علاوه بر آنکه درهند از احترام خاصی برخوردار بودند و سبب شهرت ممدوحین خویش می شدند ، زبان فارسی را بعنوان زبان ادب و کمال و نشانه فضل و هنر ، در سراسر منطقه رواج دادند تا جائی که در شعر فارسی سبکی هم بنام سبک هندی بوجود آمد . از جمله شهرهای بزرگ هند شهرلاهور بود که پایگاه عمده ای برای نشو و نمای زبان فارسی و سرزمین مناسبی جهت شاعران و فضلای ایرانی شده بود .
قدمت نام و آبادی لاهور تا حدود دو قرن قبل از میلاد مسیح می رسد، ولی مقارن ظهور اسلام و در دوران تاخت و تاز مهلب بن ابی صفره و محمد بن قاسم ثقفی و تا فتح این شهر بدست سلطان محمود غزنوی درسال 405 هجری ، این شهر اهمیت زیادی نداشت و از توابع ملتان محسوب می شد و ملتان خود جزو استان پنجاب بود ، ولی بعدها به واسطه آمد و شد شعرا و فضلای ایرا نی ، شهر لاهور اهمیت فراوانی یافت تا جائی که زبان فارسی و تمدن ایرانی از آنجا به دهلی و سایر بلادهند و آسیای جنوب خاوری راه یافت .
همانطور که قبلامتذکر شدیم در شهر لاهور با وجود نفوذ زبان انگلیسی هنوز زبان فارسی حرمت خود را از دست نداده و در بین خواص و خاندانهای بزرگ رواج کامل دارد ، بنابر این باید گفت یکی از دلائلی که علامه اقبال لاهوری را به سرودن شعر فارسی ترغیب کرده آن است که زبان فارسی میراث خانودگیش بوده و اقبال توانسته بوداین زبان را هم مانند زبان اردوفرا گیرد .

 

خاندان اقبال
نیاکان اقبال از بزرگان و پاندیت های عالی مقام کشمیر بودند که در عهد سلطنت شاه زین العابدین بدین اسلام مشرف شدند و بنام خاندان « سپرو» یعنی ملا و درس خوانده معروف گشتند .
از اجداد اقبال نخستین کسی که بدین اسلام گروید « لولی حاجی » نام داشت که در روستای « چگو » از دهستان « ادون » دربخش « پهلگام » متولد شد .
اقبال حدود یک صدو ده سال در شهر سیالکوت از بلاد پنجاب چشم به جهان گشود و مقدر بود یک چنین طفلی ، از چنان خاندانی ، مردم هند ، بخصوص مسلمانان را از خواب غفلت بیدار کند و آنان را بسر غزّت و شرف و سعادت رهنمون باشد .
مادراقبال نیز زنی پرهیزکارو از خاندانی شریف ومسلمان بود و « امام بی بی » نام داشت . این بانوی ارجمند به قرائت قرآن مجید سعی و اهتمام بسیار مینمود و پیداست تربیت این پدر و مادر تا چه حد در پرورش شخصیت و افکار فرزندشان ، علامه ی اقبال تاثیر داشته است .

 

تحصیلات اقبال
همان طور که متذکر شدیم اقبال در دامان پدر و مادری متقی و پرهیزگار و اهل علم و ادب و عرفان و روحانیت پرورش یافت . او کوچکترین فرزند خانواده اش بود .
پدر اقبال « شیخ نور محمد » او را برای آموختن قرآن و خواندن ونوشتن به مکتبی در مسجد حسام الدین سیالکوت فرستاد و سپس او را به مدرسه « اسکاچ میشن سیالکوت » گذاشت .
اقبال پس از گرفتن گواهی نامه از این مدرسه وارد کالج شد و در آن دانشکده علاوه بر علوم متداول ، زبان فارسی و عربی را در محضر مولانا سید میر حسن شمس العلماء فرا گرفت و در سال 1897 درسن بیست و چهار سالگی دیپلم لیسانس خود را از آن کالج دریافت داشت .
افکار بلند و ترقی خواهانه اقبال ،او را بر آن داشت تا دنبال کار پدر نرود و گوئی از همان اول میدانست که رسالتی برای جامعه مسلمانان هند دارد و باید این ودیعه را به سر منزل مقصود برساند ، بنابر این محیط کوچک سیالکوت را برای پرورش افکار خود مناسب ندید و به شهر لاهور آمد که دانشگاه پنجاب در آنجا بود و استادان اروپائی و هندی در آن دانشکده مشغول تدریس و پژوهش انواع علوم بودند .
اقبال در همان سال دردانشکده دولتی لاهور ثبت نام کرد و بنا به تشویق استادش « سرتامس آرنولد » رشته فلسفه را برگزید و دوره فوق لیسانس خود را در رشته فلسفه با رتبه اول حائز گردید و موفق به اخذ مدال شد .
اقبال در تاریخ دوم سپتامبر 1950 از لاهور وارد دهلی و از آنجا به بمبئی و سپس به لندن عزیمت نمود و دردانشگاه کمبریج در رشته فلسفه ثبت نام نمود و در آنجا با دکتر « مارک تیگرت » از استادن بنام فلسفه و پیرو مکتب « هگل » آشنائی پیدا کرد و از محضر او استفاده ها بود . همچنین با « ادوارد براون » و دکتر « نیکلسن » نیز آشنا و در صحبت این دانشمندان به بسیاری از رموز زبان و ادب فارسی و تصوف اسلامی دست یافت و در همین دوره بود که طبع بارور او به سرودن شعر فارسی تمایل پیدا کرد .
سرانجام اقبال درجه لیسانس خود را از دانشگاه کمبریج دریافت داشت و در حالیکه مشغول تحصیل فلسفه بود در دانشکده حقوق « لینکولن ان » نیز ثبت نام کرد وسپس در سال 1907 برای تکمیل مطالعات فلسفی خویش عازم هایدلبرگ آلمان شد و در همانجا بود که با دختر جوان هندی آشنائی و دوستی پیدا کرد واگر چه این آشنائی بازدواج نیانجامید ولی این دوستی بی آلایش تا آخر عمر اقبال دوام یافت .
اقبال در همین سالها رساله « سیر حکمت درایران » را نوشت و بخاطر آن درجه دکترای حقوق از دانشگاه مونیخ را اخذ کرد .
چاپ این رساله ، اقبال را در اکثر محافل علمی و ادبی و سیاسی اروپا بنام فیلسوفی از مشرق زمین مشهور ساخت و از در اکثر محافل علمی برای سخنرانی دعوت بعمل آمد و چاپ این سخنرانیها در اکثر مطبوعات انگلستان نیز موجب شهرت بیشتر وی گشت .
اقبال همه راه و روش ها و منزلهای فلسفی و روحی عصر خویش را با بینش و جهت یابی ایمان و عرفان اسلامی خویش پیمود ، و ره آورد سفرها و مطالعات خود را در مغرب زمین ، یک جا به هموطنانش عرضه کرد .

 

نقش اقبال در شناخت اسلام به مسلمانان هند
اقبال درانگلستان با انجمن « اتحاد اسلام » که جمعیتی مرکب از هندیهای مسلمان و انگلیسی های علاقمند و بعضی افراد دیگر بود آشنا شد .
افراد این جمعیت ، خواهان اتحاد تمام کشورهای اسلامی و در حقیقت دنباله رو افکار سید جمال الدین اسد آبادی بودند . اصولا اندیشه اتحاد اسلام درسالهای آخر قرن نوزدهم پیدا شده و شکوفا گشته بود و در همان زمان ، جهان اسلام را به شور و ولوله انداخته ، جوانان پرشور هند مخصوصا شهر لاهورا را نیز وسوسه می کرد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اقبال لاهوری

دانلودمقاله استان سمنان

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله استان سمنان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

دریچه ای رو به روشنایی
استان سمنان در دوران باستان بخشی از 14 ایالت مهم تاریخی بوده و بشدت مورد توجه حکومت مرکزی ایران قرار داشته است ، مهمترین جاده ارتباطی بین شرق و غرب (جاده ابریشم) از این استان عبور می کرده و به واسطه این جاده محل برخورد تمدنها و اندیشه های گوناگون بوده است ، این خطه از ایران محل پیدایش و ظهور مکاتب تصوف و عرفان است.
در این گذر به شهرستان شاهرود برمی خوریم. احداث مسجد جامع قدیم میان باغها و بستان های منطقه ، باعث دگرگون شدن وضعیت شاهرود در بین روستاهای همجوار شد، زیرا مسجد جامع در دوران اسلامی به عنوان شاخص تمایز شهر از روستا به شمار می رفت.
بعدها قلعه هایی جدید به نام ولووا و قلعه سنگ برای دفاع از شهر ایجاد شد. فرم معماری این قلعه و همانندی های ساختاری آن با اجزا و عناصر مسجدهای دوره ایلخانی ، روشنگر این نظریه است که احداث قلعه ولووا اندکی پس از مسجد جامع شهر برای حفاظت از ساکنان در مواقع ضروری صورت گرفته است.
شاهرود به عنوان دژی محکم مقابل مهاجمان بویژه در دوره شبیخون افغان ها و ستیزه های داخلی در دوره نادر شاه ( 1148 - 1160 هجری قمری ) و پس از آن تا سالیان دراز مامن ساکنان و قافله ها بود. یکی از نقاط تاریخی و باستانی شهرستان شاهرود بسطام است.
این منطقه زمانهای گذشته یکی از بلاد مهم ایالت قومس یا کومش (سمنان) بود و در قرنهای متمادی ، راه ارتباطی شرق و غرب از این شهر می گذشت. این شهر از موقعیت و اهمیت سوق الجیشی بسیاری برخوردار بود.
بسطام با فاصله اندکی در شمال شاهرود در دشت حاصلخیزی قرار دارند که اطراف آن را کوههای کم ارتفاع فراگرفته اند. آب و هوای این ناحیه معتدل و خشک است.
مردم بسطام به زبان درسی سخن می گویند و پیرو مذهب شیعه اثنی عشری هستند. قدمت بسطام به بیش از 700سال می رسد. یکی از مهمترین آثار تاریخی این شهر برج کاشانه بسطام در جنوب شرقی مسجد جامع است. (برجی بلند و زیبا که به نام کاشانه معروف است ). از تاریخ بنای این برج اطلاع صحیحی در دست نیست.
برخی خاورشناسان بر این عقیده اند که این بنا از آثار غازان خان مغول است و اسم اصلی آن غازانه بوده و به مرور زمان و بدون توجه به اصل آن به کاشانه تبدیل شده است. گویا در دوره های بعد از اسلام ، از این برج برای دیده بانی بسطام استفاده شده است. از دیگر آثار موجود در شهر بسطام ، آرامگاه بایزید بسطامی است.
ابویزید طیفوربن عیسی بن سروشان مشهور به بایزید بسطامی از مشاهیر و مشایخ بزرگ صوفیه و از مشهورترین عرفای ایران است. او از شاگردان مهم و تراز اول امام جعفر صادق بوده که به حق او را بادی سلطان العارفین گفت ، چراکه یکی از پیشتازان مکتب تصوف و عرفان است.
او در حالی که از توحید سخن می گوید با مطرح کردن عشق الهی ، مردم را به محبت به دیگران و دوست داشتن همه آفریدگان خدا تشویق می کند. بایزید مکتب انسانیت را تحت لوای عرفان در زمانی شروع کرد که فرهنگ بیگانه خاطر ایرانیان را نگران کرده بود. او با سخنان بدیع خود فرهنگ ایرانی را از دستبرد اجانب دور نگاه داشت.
آرامگاه بایزید بسطامی مجموعه زیبا و وسیعی است که آثاری از دوران سلجوقی و ایلخانی به بعد را شامل می شود. این مجموعه کنار مرقد و خانقاه متعلق به او واقع است.
خود مرقد چیزی از یک قبر ساده در گوشه جنوبی صحن باز مجموعه و در مجاورت گنبد ایوان غازان خان نیست ؛ یک سنگ قبر و یک ضریح آهنی مشبک با سقفی شیروانی شکل بر فراز آن که سال 1335 هجری شمسی نصب شده است. گفته شده که پس از دفن بایزید در این محل در قرن سوم هجری ، هیچ گاه بنایی بر فراز مرقد برپا نشده تا این که در قرن هشتم هجری که به دستور غازان خان ، همزمان با بنای بقعه ای بر فراز مرقد امامزاده محمد، بقعه ای نیز برای آرامگاه بایزید ساخته می شود تا بازمانده جسد وی بدانجا منتقل شود که به عللی این انتقال صورت نمی گیرد. سنگ قبر بایزید، مرمر زردرنگی متشکل از 4 قطعه است.
مناجات مشهور علی ابن ابیطالب ع بر آن حک شده است. به طوری که از مفاد این سنگ نوشته برمی آید، این سنگ به شخصی به نام قاضی ملک از حکام ایالت قومس (سمنان) تعلق دارد، ولی معلوم نیست به چه علت آن را روی آرامگاه بایزید نصب کرده اند.
در فاصله چندمتری در سمت غربی مرقد، خانقاه بایزید قرار دارد که 3اتاق کوچک متصل به هم با سقفهای کوتاه مشاهده می شود. در یکی از این اتاقها، محراب گچبری بسیار زیبایی وجود دارد که آیات قرآن بر روی آن با مهارت اجرا شده است.
رو به روی محراب ، دریچه کوچکی قراردارد که برای روشنایی باز کرده اند. در جنب آرامگاه بایزید بسطامی ، بقعه بسیار معروف امامزاده محمد (بنا بر روایتی ، محل دفن فرزند امام صادق ع یا نوه او) واقع شده است. این بقعه شبیه گنبدی است که در فاصله 15کیلومتری سمت شمال آن ساخته شده و تقریبا قرینه یکدیگرند.
گنبد سمت شمال آن به نام گنبد غازان خان معروف است که بنای آن را به غازان خان مغول (670-703)نسبت می دهند. غازان خان دو گنبد را بر سر قبر امامزاده محمدع و آرامگاه بایزید بنا کرده است.
جمله ای معروف از او نقل شده که می گویند؛چون در نماز درآمدی گفتی : «خدایا به پوشش خود ما را پوشانیده ای. اگر پرده خود را از ما برداری رسوا خواهیم شد.»

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   10 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله استان سمنان

دانلود مقاله نوجوانی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله نوجوانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

نوجوانی
تغییرات جسمانی ، رشد عقلی ، و اجتماعی شدن

 

دوران نوجوانی هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین، از قدیم ، دورانی دشوارتر از سالهای کودکی قلمداد شده است. 300 سال پیش از تولد مسیح ، ارسطو چنین اظهار داشت که نوجوانان « پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند .
در اوایل قرن حاضر ج. استانلی هال، موسس انجمن روانشناسی آمریکا و پدر مطالعه علمی درباره نوجوانی، این دوران را با قدری احساسات توصیف کرد. و آن را دوران « طوفان و تنش شدید» و نیز دوران توانایی فوق العاده جسمانی ، عقلی و عاطفی می دانست. درست در زمانی که نوجوان با سرعت بی سابقه ای بلوغ جسمانی را می گذراند ، اجتماع از او می خواهد که مستقل باشد، روابطش را با همسالان و بزرگسالان تغییر دهد و سازگاری جنسی و آمادگی شغلی داشته باشد. نوجوانان علاوه بر کنار آمدن با همه این تغییرات رشدی باید بکوشند تا هویتی برای خود کسب کنند – پاسخی شخصی برای این سوال قدیمی بیابند که « من کیستم ؟»

 

 

 

آغاز بلوغ
واژه بلوغ به اولین مرحله نوجوانی اطلاق می شود ، یعنی آن زمان که بلوغ جنسی بارز می شود. واضحتر بگوییم ، بلوغ با ازدیاد هورمونها و تظاهرات آن آغاز می شود، مانند بزرگ شدن تدریجی تخمدنها در زن و بیضه ها در مرد. ولی از آنجا که این تغییرات غالبا غیر قابل دیدن است، شروع نوجوانی غالبا با رشد موهای زهاری، بزرگ شدن پستانها در دخترها و بزرگ شدن آلت و بیضه ها در مردها مشخص می شود. بلوغ جنسی غالبا با « رشد سریع » قد و وزن همراه است. که معمولا چهار سال ادامه دارد.
در تحقیقات اولیه تصور بر این بود که زنان صرفا هورمونهای جنسی زنانه و مردان فقط هورمونهای جنسی مردانه ایجاد می کنند، ولی در واقع در این میان تداخلی وجود دارد وهورمونهای هر دو جنس در مرد و زن هر دو موجود است. تفاوتهای هورمونی بین دو جنس بر مبنای وجود این یا آن هورمون نیست ، بلکه از نسبت موجود میان هورمونهای زنانه و مردانه در بدن ناشی می شود. هر قدر که بلوغ نزدیکتر می شود ، نسبت سطح استروژن به تستوسترون در دخترها زیاد و در پسرها کم می شود.
جهش نموی نوجوانی جهش نموی به میزان ازدیاد سریع قد و وزن که با بلوغ جنسی توام است اطلاق می شود. این افزایش از لحاظ شدت، مدت و سن شروع از کودکی به کودک دیگر فرق می کند. در هر دو جنس جهش نموی نوجوانان حدود چهار سال و نیم به طول می انجامد ( قاوست ، 1977، مارشال ، 1978 ). اوج رشد در پسر به طور متوسط در سن 13 سالگی است، اوج رشد دختران دو سال جلوتر و در سن 11 سالگی است. در پسر و دختر ، تغییر در قد و وزن با تغییر در تناسب بدن همراه است. ابتدا سر، پنجه های دست و پا و به اندازه بزرگسالان می رسد. دست و پا سریعتر از تنه رشد می کند. و تنه بعد از همه اینها کامل می شود.
تفاوتهای جنسیتی در شکل بدن نیز در دوران اولیه نوجوانی بیشتر می شود. هرچند که حتی در دوران کودکی کفل دخترها پهن تر از کفل پسر هاست با شروع دوران بلوغ این تفاوت بیشتر می شود. بر عکس ، استخوان پسرها کلفت تر و بزرگتر می شود، بافت عضلانیشان بیشتر و شانه ها هم پهن تر می شود. تا حدودی به همین دلیل پسرها قوی تر از دخترها می شوند و این قوی بودن را بعدها هم حفظ می کنند ( به خصوص در قسمت بالایی بدن ). از علتهای دیگر قویتر بودن مردها با در نظر گرفتن جثه اشان این است که قلب و ریه آنان بزرگتر از قلب و ریه زنان است ، در مقایسه با زنان دارای فشار خون سیستولی بالاتری هستند.

 

رشد جنسی
بلوغ در پسرها و دخترها
هر چند که احتمالا نوجوانان از لحاظ گذراندن توالی مراحلی که منجر به بلوغ جسمانی و جنسی می شود با هم تفاوت دارند و این تفاوتها کاملابه هنجار هم هست، معمولا پسران به ترتیب زیر این مراحل را می گذرانند:
1- بیضه ها و کیسه های بیضه ای بزرگتر می شود.
2- موهای زهاری ظاهر می شود.
3- جهش نموی نوجوانان شروع می شود، آلت جنسی بزرگ می شود.
4- همچنان که سیب آدم بزرگ می شود صدا هم بم تر می شود.
5- زیر بغل و پشت لبها موهایی ظاهر می شود.
6- تولید اسپرم زیاد می شود و احتلام ( خارج شدن منی به هنگام خواب ) واقع می شود.
7- جهش نموی به نقطه اوج می رسد، موهای زهاری مجعد می شود.
8- غده پروستات بزرگ می شود.
9- تولید اسپرم به اندازه ای می رسد که قابلیت بارور کردن پیدا می کند، آهنگ رشد کند می شود.
10- قدرت جسمانی به اوج می رسد.
هر چند که دخترها هم مانند پسرها از لحاظ بلوغ جسمانی و جنسی با هم تفاوتهایی دارند، ولی معمولا این مراحل را به ترتیب زیر می گذرانند.
1- جهش نموی آغاز می شود.
2- موهای صاف و کم رنگ زهاری ظاهر می شود.
3- پستانهای شروع به رشد می کند و کفل هم گرد می شود و این همراه است با شروع رشد موهای صاف در زیر بغل .
4- رحم و واژن ونیز فرج و کلیتوریس بزرگ می شوند.
5- موهای زهاری به سرعت رشد می کند و کمی مجعد می شود.
6- رشد پستانها بیشتر می شود ، رنگ نوک پستانها تغییر می کند.
7- جهش نموی به اوج میرسد و بعد کاهش می یابد
8- قاعدگی آغاز می شود.
9- رشد موی زهاری کامل می شود و به دنبال آن رشد پستانها و رشد موهای زیر بغل کامل می شود.
10- دوره « نازایی نوجوانی » پایان می گیرد و دخترها می توانند حامله شوند ( یک یا چند سال بعد از قاعدگی )

 

جنبه های روان شناختی بلوغ
بسیاری از بزرگسالان همه خاطرات تنش زای مربوط به تغییرات جسمانی نوجوانی را فراموش می کنند، حتی دانشجویان دانشکده خاطرات دوران پیش از بلوغ خود را بهتر از دوران بلوغ به یاد می آورند ( کانجر ، پیتر سون ، 1984). در نتیجه ، بزرگسالان احتمالا درست نمی دانند که نوجوانان تا چه اندازه از کل فرآیند رشد باخبر است زیرا با بسیاری از تغییرات درونی دوران بلوغ دست به گریبانند. رشد ناگهانی نوجوان که شباهتی به رشد تدریجی و منظم کودکان خردسال ندارد گاهی باعث می شود نوجوانان با خودشان غریبه شوند. برای اینکه نوجوان بتواند با موفقیت این تغییرات بسیار زیاد را یکپارچه کند و آن را به صورت احساس هویت شخصی ثابتی درآورد و احساس اعتماد به نفس کند زمان لازم است.
قاعدگی برای یک دختر نوجوان معنایی بیش از صرفا یک سازگاری فیزیولوژیکی دارد. قاعدگی نماد بلوغ جنسی است، نماد موقعیت آینده یک دختر به عنوان زن است (گریف و آلمن ، 1982، رابل و بروکس- گان ، 1982). از آنجا که واکنش یک دختر به قاعدگی ممکن است به امور گسترده ای تعمیم پیدا کند ، این مساله که تجارب اولیه اش تا جای ممکن مطلوب باشد اهمیتی حیاتی دارد. نوجوانی اینطور اظهار می کرد که ، « به نظر می رسد که همه دوستانم قاعدگیشان شروع شده بود، احساس کردم که از بقیه عقب افتاده ام به همین دلیل به عنوان یک نشانه نگریستم. پیش خودم فکر می کردم اگر قاعدگیم شروع شود زن خواهم شد.» متاسفانه بسیاری از دختران به این رشد بهنجار و غیر قابل اجتناب نگرشی منفی دارند. در بسیاری از مطالعات ( بروکس- گان و رابل ، 1982 ، گریف و اولمن ، 1982 ) معلوم شده که بسیاری از نوجوانان امریکایی به قاعدگی با دیدی منفی می نگرند و یا نسبت به آن بی تفاوتند . اغلب می گویند قاعدگی « چیزی است که یک زن باید با آن بسازد» . مثبترین جنبه آن از نظر آنان این است که نشانه بلوغ است، جنبه منفی آن این است که « دردسر » است و باید برای آن آمادگی داشت
چرا غالب دختران نوجوان نسبت به شروع قاعدگی نگرشی منفی دارند؟ یکی از دلایل رایج آن عقاید منفی دیگران در این مورد است. ناراحتیهای جسمانی ، مانند سردرد، پشت درد، دردهای معده ای و گرفتگی عضلات باشد.
اسطوره « هورمون سرکش » که گاهی علیه اشتغال زنان در کارهای پرتشنج به کار می رود، از زنان تصویر نادرستی ارائه می دهد و زنان را در دوران قاعدگی فاقد توانایی لازم برای کنار آمدن با مسائل زندگی قلمداد می کند. در صورتی که والدین برخورد معقولانه و درستی داشته باشند ، بسیاری از واکنشهای منفی دختران به قاعدگی از بین می رود یا کمتر می شود ( بل ، 1980 ) . والدین می توانند کاری کنند که شروع قاعدگی برای دختر نوجوان خوشایند باشد نه ترس آور ، به این ترتیب که او را برای شروع قاعدگی آماده کنند، برای اجتناب از تاثیرات جانبی روانی یا جسمانی شدید به پزشک مراجعه کنند ، طبیعی بودن این پدیده را برایش توضیح دهند و به او نشان دهند که از اینکه دیگر بزرگ شده احساس غرور و افتخار می کنند.
نعوظ ، انزال و احتلام شبانه همانگونه ه شروع قاعدگی ممکن است باعث نگرانی دختران شود، نعوظ کنترل نشده و اولین انزال، در پسرها ممکن است نگرانی آنان را به دنبال داشته باشد اولین انزال نوجوان معمولا در عرض یکسال بعد از شروع جهش نموی واقع می شود ( حدود 14 سالگی ، هرچند که ممکن است خیلی زود و در سن 11 سالگی و یا در سن 16 سالگی واقع شود.) اولین انزال ممکن است در نتیجه خود ارضایی یا احتلام شبانه باشد ( خارج شدن منی در هنگام خواب که با رویاهایی همراه است) . پسری که قبلا خود ارضای کرده ولی انزالی نداشته ، در صورتی که انزال داشته باشد ممکن است پیش خود فکر کند که چیز مضری است و یا از لحاظ جسمانی دچار مشکلی شده است
بلوغ زودرس و دیر رس در پسران
همانطور که دیدیم، نوجوانان در سنین مختلفی بالغ می شوند. به طور کلی تاثیرات روانی بلوغ دیر رس و بلوغ زود رس در پسرها بیشتر است تا در دخترها و درک آن هم ساده تر است. ولی با پسران دیر رس برخلاف پسران زودرس طوری رفتار می شود که گویی بچه هستند و اینگونه رفتار ممکن است باعث خشم آنان شود.
مطالعات طولانی مدت و فشرده در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده است که پسران دیر رس کمتر متعادلند، مضطرب و پر حرفند ، خجالتی ترند و ساده و طبیعی رفتار نمی کنند. آنان در عین حال بی قرارند ، تکانشی آند، رفتاری تحکم کننده دارند و توجه طلبند . بر اساس این مطالعه پسران دیررس در میان همسالان خود محبوبیت کمتری داشتند و تعداد کمی از آنان رهبر بودند. از طرف دیگر ، پسران زودرس خوددارتر بودند، اعتماد به نفس بیشتر و رفتار اجتماعی مناسبتری داشتند. آزمونهای روان شناختی نشان داد که پسران دیررس احساس بی کفایتی بیشتری می کنند ، خود را ضعیف می دانند و بیشتر احساس می کنند که دیگران طردشان کرده اند یا تحت تسلط دیگرانند. در رفتار این پسران تناقضی وجود دارد، در عین حال که نیازهای وابستگی دارند، با سرکشی از والدینشان استقلال و آزادی می خواهند. ( موسن و جونز ، 1957). به عبارت دیگر ، پسران دیررس در مقایسه با پسران زودرس در مدت بیشتری دچار تعارض ناشی از استقلال طلبی و وابستگی نوجوانی می شوند.چنین تفاوتهایی به سادگی ممکن است به دوران بزرگسالی هم کشیده شود.
بلوغ زود رس ودیر رس در دختران
در میان دختران تاثیرات بلوغ زودرس و دیررس کمتر و در دختران مختلف متفاوت است. هر چند که دختران زودرس آرامش بیشتری دارند، اعتماد به نفس بیشتری دارند ، کمتر مضطرب اند و احساس ایمنی بیشتری می کنند و به طور خلاصه سازگاری بیشتری دارند، تفاوتهای بین دختران زودرس و دیررس چندان مشخص نیست و با گذشت زمان تغییر می کند. مثلا، اگر دختری در کلاس ششم از سایر همکلاسانش رشد یافته تر باشد این رشد یافتگی برایش امتیازی محسوب نمی شود. در این سن معمولا دخترانی در نزد همسالانشان اعتیاد دارند که هنوز به سن بلوغ نرسیده باشند. البته ، در کلاس هشتم و نهم دخترانی که به سن بلوغ رسیده اند از لحاظ خصوصیات مثبت مانند دوستی ، توانایی رهبری ، شوق و اشتیاق و بذله گویی از سوی همسالان رتبه بالایی می گیرند.
رشد عقلی نوجوانان
تواناییهای شناختی نوجوانان نیز هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی در سالهای نوجوانی به رشد خود ادامه می دهد. کمی است، از این نظر که نوجوانان تکالیف ذهنی را در مقایسه با سالهای کودکی سریعتر ، راحت تر و با کارآیی بیشتر انجام می دهند. کیفی است از این نظر که در فرآیندهای نهفته عقلی نوجوانان که برای تشریح و استدلال درباره مسائل به کار می رود تغییرات مهمی به وجود می آید.
بسیاری دیگر از جنبه های رشد نوجوانی نیز به پیشرفتهای شناختی در این دوران بستگی دارد. تغییراتی در ماهیت روابط بین والدین و فرزند ، بروز خصوصیات شخصیتی ، برنامه ریزی آینده تحصیلی و اهداف شغلی ، توجه به مسائل سیاسی ، اجتماعی و ارزشهای شخصی و حتی ایجاد حس هویت شخصی ، همگی به شدت تحت تاثیر تغییرات شناختی است.
جنبه های شناختی رشد شخصیت
اشتغال ذهنی نوجوانان به فکر کردن ، به خصوص به افکار خود درباره خویشتن ، مشخصه مرحله عملیات صوری است . دختر یا پسر نوجوان معمولا درون نگر و تحلیل گر می شود. علاوه بر این ، فکر و رفتار خودمدارانه می شود. ( الکانید ، 1968، انرایت لپسلی و شوکلا، 1979). از آنجا که نوجوانان درباره خود زیاد فکر می کنند در این تصورند که دیگران هم با موشکافی عیبجویانه احساسات ، خصوصیات شخصیتی ، رفتار و ظاهر آنان را زیر نظر دارند. این تصور باعث می شود که نوجوان بیشتر به خود مشغول شود. البته این به خود مشغول بودن نوجوان همیشه هم دردناک نیست. پسر نوجوانی که جلوی آینه می ایستد و عضله می گیرد و خودش را تحسین می کند و دختری که ساعتها مویش را جلوی آینه درست می کند در این فکرند که چگونه تحسین دیگران را برانگیزند و البته وقتی که این نوجوانان با هم روبرو می شوند ، بیشتر به خود مشغولند تا نگاه کردن به دیگران (الکاتید، 1968).
آنچه لازمه اجتماعی شدن نوجوانان است
برای اینکه نوجوانان بتوانند واقعا به بزرگسالی بدل شوند و بزرگ شدن آنان محدود به جنبه جنبه جسمانی نباشد باید به تدریج بتوانند از والدینشان مستقل شوند. خود را با بلوغ جنسی سازگار کنند و با همسالان روابط همکارانه و کاری برقرار کنند. در فرآیند کنار آمدن با همه اینها نوجوان در ضمن باید بتوانند برای زندگی فلسفه ای پیدا کند و به احساس هویتی دست یابد. نوجوانان پیش از آنکه بتوانند با موفقیت وابستگی دوران کودکی را رها کنند باید تا اندازه ای بدانند که چه کسی هستند، به کجا می روند و برای رسیدن به جایی که می روند چه امکاناتی دارند متاسفانه ، امروزه بسیاری از نوجوانان نمی توانند با موفقیت این تکالیف رشدی را بیاموزند و یا با مشکلات فراوانی می آموزند . بسیاری از نوجوانان در آمریکا بزهکار می شوند و میزان خودکشی در بین نوجوانان در 25 سال گذشته افزایش داشته است. استفاده از الکل و مواد مخدر، مشکلات مربوط به مدرسه ، و احساس بیگانگی و نداشتن هدف بسیار معمول است.
استقلال
پیش رفتن به سوی استقلال از تکالیف اصلی نوجوانان است. اگر نوجوان نتواند در حدی منطقی از والدین خود جدا شود و استقلال به دست آورد به سختی می تواند با همسالانش روابطی معقول داشته باشد یا در آینده رفتار جنسی معقولانه ای داشته باشد و جهت گیری شغلی و احساس هویت او نیز دچار مشکلاتی خواهد شد. استقلال واقعی از والدین کار چندان ساده ای نیست. البته ، این مساله که نوجوان تا چه حد در مواجهه با مستقل شدن دچار مشکل می شود به طور کلی به سه چیز بستگی دارد : الف) نگرشهای کلی اجتماعی درباره استقلال نوجوانان در فرهنگی که نوجوان در آن زندگی می کند ، ب) شیوه های فرزندپروری و الگوهای رفتاری که والدین نوجوان به او نشان می دهند، و ج) کنش متقابل با همسالان و حمایت آنان از مستقل شدن نوجوان.
شاید مستقل شدن در بسیاری از جوامع بی سواد، حتی در بعضی از نواحی دورافتاده جوامع پیشرفته صنعتی کاری به مراتب ساده تر باشد تا در جوامع پیچیده و فرهنگهایی که به سرعت در حال تغییر است.
روابط بین والدین و فرزند و مستقل شدن فرزند
والدین از عوامل مهمی هستند که می توانند به نوجوانان کمک کنند تا از عهده آنچه لازمه مستقل شدن است برآیند و بدل به بزرگسالی توانا، متکی به خود و دارای تصویر مثبت از خود شوند. نیاز به والدین با محبت و دلسوز که در جریان رشد فرزندان خود هستند ثابت شده است. رفتار والدین ممکن است در این دامنه تنوع گسترده ای داشته باشد ( باوم ریند ، 1975 ، کانجر ، 1977 ،آ، الدر، 1980 ) . آنان ممکن است خودکامه باشند (صرفا به نوجوان بگویند چه باید بکند ) ، ممکن است مقتدر باشند (کودک یا نوجوان می تواند اظهار نظر کند ولی در تصمیم گیری دخالتی ندارد ) ، دموکرات یا قاطع و اطمینان بخش باشند ( نوجوان در بحثهایی که به رفتارش مربوط میشود آزادنه شرکت می کند و حتی ممکن است تصمیم گیری هم بکند ، ولی اقتدار نهایی در دست والدین باقی می ماند ) ، ممکن است مساوات طلب باشند (بین والدین و فرزندان چندان تفاوتی از لحاظ نقشی که دارند وجود ندارد ) ، ممکن است سهل گیر باشند (تصمیمها در جهت خواسته های کودک یا نوجوان گرفته می شود )، یا بی بند و بار باشند (نوجوان آزاد است که به خواستهای والدین بی اعتنا باشد). هر قدر که از خودکامگی والدین به طرف ساخت بی بندوباری والدین حرکت می کنیم می بینیم که نوجوانان نقش بیشتری را در هدایت خود به عهده می گیرند و والدین هم در مورد تصمیم گیریهای مربوط به نوجوان کمتر دخالتی می کنند.
شواهد نشان می دهد که والدین دموکرات و قاطع اطمینان بخش به احتمال زیاد فرزندانی دارای اعتماد به نفس ، عزت نفس زیاد و مستقل با احساس مسئولیت دارند(باخمن ،1970، باخمن ، اومالی ، و جانسون ،1978 ، روزنبرگ، 1965 ). این نوجوانان به احتمال زیاد احساس می کنند مورد مهر و محبت هستند و والدینشان به قدر کافی به آنان آزادی می دهند و معتقدند که والدین در مورد « عقاید ، قوانین، یا اصول طرز رفتار مسئول منصف» هستند.
رفتار جنسی نوجوانان
تغییرات جسمانی و روانی همراه با رشد جنسی ، به ناچار مستلزم سازگاریهای بسیاری از سوی نوجوان است و درضمن بر اثر این تغییرات تصور نوجوان از خودش نیز تغییر می کند. هرچند که تمایلات جنسی به مفهومی گسترده تر در تمام طول زندگی فرد وجود دارد وبخشی از وجود انسان را تشکیل می دهد ( حتی کودکان هم دوست دارند که در آغوش گرفته شوند و با آلت تناسلی خود بازی کنند ) ، تغییرات هورمونی همراه با بلوغ به احساسات جنسی قویتری منجر می شود . این احساسات در افراد مختلف به اشکال مختلفی ظاهر می شود و در شخص معینی هم در زمانهای مختلفی بروز می کند. بعضی از نوجوانان بر این گمانند که به مسائل جنسی زیاد فکر می کنند و به سادگی تحریک می شوند، و بعضی دیگر می گویند که چندان به مسائل جنسی فکر نمی کنند و علایق دیگری آنان را به خود جلب می کند. از دو جوان همسن یکی ممکن است عاشق ثابت قدمی باشد، دیگری در تجربیات جنسی درگیر باشد و یکی دیگر فکر کند هنوز برای اینگونه کارها زود است.
تفاوتهای جنسیتی در غالب پسرها همراه با بلوغ غریزه جنسی به سرعت زیاد می شود و جنبه بدنی دارد (کانجر ، 1980 ، میلر و سیمون ، 1980) . آگاهی از سائق جنسی در پسرها ، و نیز تعداد دفعات انزال در دوران نوجوانی به اوج می رسد .
زنان در مورد احساس تحریک شدن جنسی دچار تضاد بیشتری باشند و یا شاید تشخیص تحریک شدن جنسی فیزیولوژیک- دست کم اگر کمتر از سطح خاصی باشد- برای زنان دشوارتر باشد ، حال آنکه تشخیص آن در مردان تقریبا بدون اشکال است. علاوه بر این ، تمایلات جنسی در زنان با سایر جنبه های شخصیت آنان ارتباط نزدیکی دارد. اگر دختر نوجوان نتواند محرک جنسی روانی را با خودش به عنوان مجموعه ای که از او یک انسان می سازد ارتباط دهد و آن را تهدید کننده و مخالف ارزشهایش بداند در مقایسه با پسر همسن و سالش بیشتر احتمال دارد که دچار عدم تمایل جنسی شود (چیلمن، 1978، کانجر و پیترسون ، 1984). بر اساس این مطالعه ، رویا پردازیهای دختران و پسران در دوران تحریک جنسی بیشتر مربوط به روابط عاشقانه می شد (میلر و سیمون 1980). البته خیالپردازیهای جنسی پسرها با غریبه ها و کسانی که به آنان علاقه دارند به یک اندازه است ( 79 درصد) ، ولی این درصدها در دختران کمتر است.
شاید علت پرخاشگری جنسی مردان تا حدودی مربوط به افزایش سطح هورمون تستوسترون در دوران بلوغ باشد. معلوم شده که در شرایط آزمایشگاهی این هورمون رفتار پرخاشگرانه و جنسی را در هر دو جنس افزایش می دهد. واضح است که فعالیت جنسی در بین دختران، دست کم تا حدودی معلول عوامل فرهنگی است. نگرشهای اجتماعی در فرهنگهای مختلف متفاوت است. در بعضی از جوامع مانند لپچا در هندوستان فعالیت جنسی در دوران قبل از بلوغ در هر دو جنس تشویق می شود به این دلیل که اعتقاد دارند که بلوغ جنسی و جسمی را پرورش می دهد، در بعضی دیگر از فرهنگها مثل کونا در پاناما سعی می کنند کاری کنند که نوجوان تا آخرین لحظات مراسم ازدواج از مسائل بی اطلاع باشند.
تغییر نگرش ها و ارزشهای نوجوانان امروز در مورد امور جنسی چگونه بر رفتار آنان تاثیر می گذارد؟ پاسخ بستگی به این دارد که کدام رفتار و کدام نوجوان مورد نظر است. اطلاعات در دسترسی حاکی از آن است که میان مردان تعداد کسانی که تا سن 19 سالگی دست به استمناء می زده اند از نسل قبل تاکنون تقریبا ثابت و در حدود 85 تا 90 درصد مانده است ( چیلمن ، 1978،کانجر ،1980 ). اما تعداد کسانی که در سنینی پایینتر دست به این کار می زنند افزایش قابل ملاحظه ای داشته است.
روابط جنسی در میان نوجوانان یکی از زمینه های داغ بحث اجتماعی ، سیاسی و شخصی ، میزان روابط جنسی پیش از ازدواج در میان نوجوانان است. در یک مطالعه دقیق، ملوین زلینک جان کانتر، که متخصص جمعیت در دانشگاه جانز هاپکینز هستند افزایشی قابل ملاحظه در میزان روابط جنسی پیش از ازدواج در دختران زیر بیست سال در شهرهای بزرگ مشاهده کردند.
تنوع رفتار و نگرش جنسی
در ملاحظه روندهای کلی رفتار و نگرش جنسی ، توجه به این نکته مهم است که بین بخشهای گوناگون مردم تفاوتهای وسیعی وجود دارد.مثلاً نوجوانان کم سن و سالتر معمولاً محتفظه کارتر از بزرگترها هستند. از حیث سیاسی محافظه کار و دارای جهت گیری مذهبی هستند در رفتار و نگرش جنسی محافظه کار تر از جوانان لیبرال یا از حیث مذهبی بی تفاوت هستند.
جوانانی که وضع اقتصادی ممتاز یا تحصیلات بیشتری دارند در نگرشها و ارزشهای جنسی کمتر از همسالان خود در رده های پائینتر اقتصادی از حیث جنسی کحتفظه کارند، البته این تفاوت رو به کاهش است(چیلمن ، 1978؛ کانجر 1980). همچنین ، در میان جوانان دانشسراها ، به ویژه زنان، بیشترین تغییرات از حیث رفتار جنسی نسبت به زمان مادران آنان پدید آمده است.
بسیاری از جوانان پر تجربه ، به ویژه بزرگسالها می توانند بدون تنشهای بیهوده مسایل مربوط به روابط خود را حل کنند. در میان جوانان 13 تا 19 ساله آمریکایی دو سوم غیر باکره ها اظهار می داشتند که مسایل جنسی زندگی آناه را معنا دار تر کرده است (سورنسن، 1973). اما دیگرجوانانی که فعالیت جنسی از احساس گناه و درگیری سخن می گویند، خود را استثمار یا طرد شده می انگارند یا وقتی می فهمند از حیث عاطفی به بازی گرفته شده اند که دیر شده است(کانجر، 1980). زنان به ویژه پس از اولین تجربه رابطه جنسی بیشتر احتمال دارد که احساساتی منفی داشته باشند. در حالی که مردان بیشتر احتمال دارد سخن از تهیج و ارضا و خرسندی خود بگویند، زنان اغلب اظهار ترس ، احساس گناه ، نگرانی و هراس می کنند.
همسالان در رشد روانی و اجتماعی غالباً نوجوانان نقش عمده ای دارند، به خصوص در جوامع صنعتی پیشرفته که سن ورود به جهان کار بزرگسالان و مسئولیت خانوادگی به تدریج به تاخیر می افتد.در عین حال این مسئله بعضی از بزرگ بزرگسالان همه چیز را از تغییر در معیارهای اجتماعی و جنسی گرفته تا اعتیاد نوجوانان و بزهکاری آنان را به همسالان ارتباط می دهند و حال آنکه شواهد چنین چیزی را تایید نمی کند.
کنش متقابل با همسالان همان تاثیری را در نوجوانان دارد که در کودکان خردسال ممکن است داشته باشد. همسالان این امکان را به وجود می آورند که موجوانان چگونگی کنترل رفتار اجتماعی را بیاموزد، در او مهارتهای مربوط به سنجش ایجاد شود و نیز مسائل و احساساتشان را با هم در میان بگذارند . ولی روابط با همسالان در سالهای نوجوانی بیش از شالهی کودکی می توانند زمیته ای برای ایجاد روابط با همسالانشان هستند، زیرا پیوندهای نوجوان با پدر و مادرش سست تر می شود و نوجوان در پی استقلال است. در ضمن روابط ب اعضای خانواده در دوران نوجوانی غالباً همراه با عواطفی متضاد است، نوجوان در عین حال که می خواهند مستقل باشد هنوز هم وابسته است ، احساس خصومت همراه با محبت دارد و در رفتار اجتماعی و ارزشهای فرهنگی نیز دچار سر در گمی است. به همین دلیل نوجوان به سختی می تواند بسیاری از مسائل زندگیش را با والدینش در میان بگذارد و والدین هم به دشواری می توانند مسائل نوجوان را درک کنند، حتی اگ رتلاش کنند و واقعاً به رفاه فرزند خود لاقه داشته باشند ممکن است چندان درک و علاقه ای دربین نباشد، مثلاً دختر 16ساله ای در مورد روابط خود با پدرش می گفت «با هم کنار میآییم ، ولی زیاد به هم نزدیک نیستیم. اوکار خودش را می کند ومن هم به تکالیف درسیم میرسم. اصلاً علاقهای ندارد ببیند منچکار می کنم» در بعضی موارد ممکن است خصومت، سهل انگاری یا استثمار از جانب والدین وجود داشته باشد. درچنین شرایطی همسالان علاقه مند و توانا ، نه تنها برای نوجوان حکم مفری را دارند ، بلکه او را درک می کنند و از حمایت می کنند . در ضمن ممکن است برای او حکم سرمشق را داشته باشد.
البته آن روی سکه را نیز باید در نظر گرفتو در نظر گرفت البته نوجوانی روابط با همسالان ممکن است زیان آور باشد.
هماهنگی با همسالان در اواسط دوران کودکی کاملاً مشهود است،البته از این لحاظ بین کودکان تفاوتهای فردی بسیاری وجود داردو به دلیل اهمیت بسیار گروه همسالان در دوره نوجوانی،انگیزه برای همنوایی با ارزشها و آداب و رسوم گروه همسالان در این دوره افزایش می یابد.میزان نیاز به همنوایی با همسالان و تا حدی ، سنی که در همنوایی به اوج خود می رسد با در نظر گرفتن جنس ، سطح اقتصادی اجتماعی ، روابط با والدین و عوامل شخصیتی متفاوت است.
نفوذ همسالان و پدر و مادر بسیاری از مردم معتقدند که ارزشهای پدر و مادر و همسالان به ناچار با هم در تضاد است و نفوذ پدرو مادر در دوران نوجوانی به ناچار کم می شود ولی از نظر نوجوانان در ارزشهای همسالان و پدر و مادر نقاط مشترکی وجود دارد و این نقاط مشترک به دلیل شباهت در زمینه فرهنگیشان است.
به همین دلایل نوجوانان به راهنمایی، حمایت و همکاری همسالان خود نیاز دارند. هر قدر هم که والدین و سایر بزرگسالان با نوجوانان تفاهم داشته باشند ، نفوذ بزرگسالان به ناچار محدود است، زیرا نوجوان و همسالانش در تلاشند تا به موقعیت بزرگسال برسند.نوجوانان از لحاظ بعضی از علایق مانند موسیقی و نیز سرگرمیها ، مد لباس ، زبان و الگوهای کنش متقثابل بین همسالان، تحت تاثیر همسالان خود قرار دارند وپدر و مادر ازلحاظ مسائل اخلاقیو ارزشهای اجتماعی و درک جهان بزرگسالان در نوجوانان نفوذ بیشتری دارند.
گاهی نفوذ بسیار زیاد همسالان در زندگی نوجوانان ممکن است ناشی از توجه ندیدن در خانه یا به دلیل جذابیتهای گروه همسالان باشد.
گروهها و جمعیت ها روابط با همسالان تا قبل از دوران نوجوانی صرفاً محدود به آشنایی با بچه های محله و همکلاسان است. البته همین که نوجوان ئارد دبیرستان می شود وساعات بیشتری را دور از خانه می ماند، دامنه آشناییها گسترده تر می شود.
بعضی از افراد یا به دلخواه و یا بدلیل طردشدن از سوی همسالان منزوی و تنها می شوند. این افراد نه به دسته تعلق دارند ونه به جمعیت نوجوانان هم مانند کودکان نسبت به همسالانی که با آنان جور نیستند ممکن است بسیار بی اعتنا باشند و یا با خصوصیات رفتار کنند (کانجر 1977 ب) برای بسیاری از این نوجوانان منزوی دوران نوجوانی ممکن است بسیار سخت و همراه با تنهایی باشد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 33   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نوجوانی

دانلودمقاله کمال‌الملک

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله کمال‌الملک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
محمد غفاری معروف به کمال‌المُلک نقاش ایرانی (حدود ۱۲۲۷ تا ۱۳۱۹ ش) یکی از مشهورترین و پرنفوذترین شخصیت‌های تاریخ هنر معاصر ایران به شمار می‌‌آید.
با کار او جریان دویست‌سالهٔ تلفیق سنت‌های ایرانی و اروپایی به پایان می‌رسد و سنت طبیعت‌گرایی اروپایی در قالب نوعی هنر آکادمیک تثبیت می‌شود.
۱ زندگی و کار
۲ فهرست آثار
۳ گاهشمار زندگی کمال‌الملک
4 منابع
زندگی و کار
کمال الملک یا محمد غفاری در تهران زاده شد ولی سال‌های کودکی خود را در کاشان گذراند. در نوجوانی به تهران رفت و در مدرسه دارالفنون زیر نظر علی اکبر خان مزین الدوله آغاز به هنرآموزی کرد. ناصر الدین شاه به هنگام بازدید از این مدرسه کار او را پسندید و وی را به دربار فراخواند. دیری نگذشت که شاه به او لقب «نقاش باشی و پیشخدمت حضور همایونی» داد. (۱۲۶۱ ش) فعالیت مستمر او در مقام نقاش دربار و معلم شاه بسیار مقبول افتاد و از این رو لقب «کمال الملک» گرفت. پرده معروف به تالار آینه از جمله مهم‌ترین آثاری بود که در این سال‌ها به وجود آورد. پس از کشته شدن ناصر الدین شاه کمال الملک برای مطالعه به اروپا رفت. (۱۲۷۶ ش) مدتی بیش از سه سال را در فلورانس، رم و پاریس گذرانید؛ و در موزه‌ها به رونگاری از آثار استادانی چون رامبراند و تیسین پرداخت. در پاریس با فانتن لاتور آشنا شد. سفر اروپا تأثیری مثبت در اسلوب کار و حتی طرز دید او گذاشت. او به دستور مظفر الدین شاه به ایران بازگشت (۱۲۷۹ ش) و کار در دربار را ادامه داد، ولی عملاً نتوانست با خواست‌های شاه جدید کنار بیاید. به عراق رفت و چند سالی را در آنجا گذرانید. (۱۲۸۰ تا ۱۲۸۳ش) پرده‌های زرگر بغدادی (۱۲۸۰ ش) و میدان کربلا (۱۲۸۱ ش) را به هنگام اقامتش در عراق نقاشی کرد. او اگرچه به مشروطه خواهان متمایل بود (پرده علیقلی خان بختیاری (سردار اسعد) گواه آن است) در جنبش مشروطه مشارکت مستقیم نداشت. در سال‌های بعد مدیریت مدرسه صنایع مستظرفه را بر عهده گرفت. در این مدرسه با کوشش فراوان به پرورش شاگردان همت گماشت که زبده‌ترین شان خود استادانی در مکتب او شدند. سرانجام به دلیل اختلافاتی که با وزیران معارف بر سر استقلال مدرسه پیدا کرد، از کار تدریس و شغل دولتی دست کشید (۱۳۰۶ ش) و به ملک شخصی خود در حسین آباد نیشابور کوچید. (۱۳۰۷ ش) در آنجا بر اثر حادثه‌ای از یک چشم نابینا شد؛ اما تا سال‌های آخر زندگانی به نقاشی ادامه داد. کمال الملک از همان آغاز فعالیت هنری اش تمایلی قوی و آشکار به روش و اسلوب طبیعت گرایی اروپایی داشت. با ظهور کمال الملک وظیفه‌ای جدید برای نقاش دربار معین شد. او می‌‌بایست رویداد ها، اشخاص، ساختمان ها، باغ‌ها و غیره را همچون عکاسی دقیق ثبت کند تا به عادی‌ترین مظاهر زندگی و محیط درباری سندیت تاریخی بخشد. بی سبب نیست که کمال الملک در این دوره اغلب پرده هایش را با افزودن شرحی درباره موضوع رقم می‌‌زد. (مثلاً: طبیعت بیجان با گلدان و پرنده شکار شده، ۱۲۷۳خ) با این زمینه فکری و هنری کمال الملک به اروپا رفت. هدف او شاید فقط ارتقای سطح دانش فنی اش بود. ولی در موزه‌ها آثار استادان رنسانس و باروک را دید و شیفته آنها شد. منطقاً او به لحاظ فرهنگی، ذهنی و سابقه هنری آمادگی رویارویی و احتمالاً بهره گیری از جنبش‌های دریافتگری (امپرسیونیسم) و پسا-دریافتگری را نداشت. اما زیبایی‌شناسی کلاسیسیسم رنسانس و سبک و اسلوب بغرنج هنرمندانی چون رامبراند را نیز به درستی درک نکرد (چنان که مثلاً در هیچ یک از نقاشی‌های کمال الملک و شاگردانش نشانی از آشنایی با اسلوب لعاب رنگ کاری به چشم نمی‌خورد.) با این حال آکادمی گرایی در او قوت گرفت؛ و هنگامی که به ایران بازگشت بیش از پیش به هنر دانشگاهی سده نوزدهم وابسته شده بود. حتی بعداً در بازنمایی موفقیت آمیز برخی موضوع‌های اجتماعی نیز از این وابستگی رهایی نیافت. او اساساً چهره نگار و منظره نگار بود؛ و در تک چهره‌هایی چون «سید نصرالله تقوی» قابلیت و مهارت خود را به حد کمال نمایان ساخت. کمال الملک با کوشش‌های خود در مقام نقاش و معلم پاسخی متناسب با شرایط اجتماعی و فرهنگی زمانه اش به ضرورت تحول هنری جامعه داد. بازتاب این کوشش‌ها در ذهن مردم خصوصیات اخلاقی، نحوه زندگی و واقعه کور شدنش از او یک مرد افسانه‌ای ساخت. از جمله دیگر آثارش: دورنمای صفی آباد (۱۲۵۳ ش)؛ عمله طرب؛ حوضخانه صاحبقرانیه (۱۲۶۱ ش)؛ منظره آبشار دوقلو (۱۲۶۳ ش)؛ مرد مصری (۱۲۷۵ ش)؛ فالگیر یهودی؛ دهکده مغانک (۱۲۹۳ ش)؛ تک چهره خود هنرمند (۱۲۹۶ ش)؛ تک‌چهره صنیع الدوله؛ نیمرخ هنرمند (۱۳۰۰ ش)؛ منظره کوه شمیران (۱۳۰۱ ش). سرانجام محمد غفاری (کمال الملک) در ۲۷ مرداد سال ۱۳۱۹ درگذشت. نسخه اصل تعدادی از تابلوهای مشهور کمال الملک در کاخ گلستان در معرض نمایش قرار دارد

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  6  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله کمال‌الملک