لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:18
حقیقت امامت
امامت، مهمترین جایگاه بحثهاى کلامى
توضیحات
وجوب امامت
دلایل وجوب امامت
بحث و گفت و گو دربارهى خلافت و امامت، یکى از مهمترین و دیرینترین بحثها و گفت و گوهایى است که در جهان اسلام، پس از رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله میان مسلمانان مطرح شده است. اگرچه پیش از این مسئله، دربارهى مسائل دیگرى اختلاف نظر پیدا شد، اما اختلاف در فلسفهى امامت و خلافت، داراى ویژگىهاى بى مانندى بود. عبدالکریم شهرستانى، پس از اشاره به پارهاى از اختلافات و مباحثههایى که به هنگام رحلت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و پس از آن، میان مسلمانان رخ داد، مىگوید:
پنجمین اختلاف آنان - که بزرگترین اختلاف میان امت اسلامى به شمار مىرود - اختلافشان دربارهى امامتبود; زیرا، دربارهى هیچ یک از قواعد دینى، در هیچ زمانى، چنان نزاع و ستیزى که دربارهى امامت در گرفته است، رخ نداده است.
وى، آن گاه به ماجرایى که در سقیفهى بنى ساعده اتفاق افتاد، اشاره کرده، گفته است:
مهاجران و انصار، دربارهى امامت، اختلاف کردند. انصار گفتند: «امیرى از ما و امیرى از شما، عهده دار امر خلافت و امامت گردد.» و سعد بن عباده را - که بزرگ و رهبر آنان بود - از طرف خود پیشنهاد کردند. در این هنگام، ابوبکر و عمر، وارد سقیفه شدند. عمر که از پیش، مطالبى را در نظر گرفته بود تا در آن جمع و دربارهى امامت ایراد کند، مىخواستسخن بگوید، ولى ابوبکر مانع شد و خود به سخنرانى پرداخت و پس از حمد و ثناى خداوند، مطالبى را ایراد کرد.
عمر مىگوید: «او، همان چیزهایى را گفت که من در نظر داشتم بگویم. گویا، او، از غیب آگاه بود. پس از پایان یافتن سخنان ابوبکر و قبل از آن که انصار مطلبى بگویند، من با ابوبکر بیعت کردم، و مردم نیز با او بیعت کردند و در نتیجه، آتش فتنه خاموش شد. جز این که بیعتبا ابوبکر، کارى شتاب زده و دور از تدبیر بود که خداوند، مسلمانان را از شر آن حفظ کرد. پس اگر فردى دیگر، آن را تکرار کند، وى را بکشید. پس، هرگاه فردى بدون مشورت با مسلمانان با فرد دیگرى بیعت کند، آن دو، خود را به هلاکت افکندهاند، و قتلشان واجب است».
شهرستانى، آن گاه به تبیین این مطلب پرداخته است که «چرا انصار بیعتبا ابوبکر را پذیرفتند و از پیشنهاد خود مبنى بر این که هر یک از مهاجران و انصار، رهبرى داشته باشند، دستبرداشتند؟» . او مىگوید:
انصار، بدان جهت از پیشنهاد خود منصرف شدند که ابوبکر از پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله روایت کرد که آن حضرت فرمود: «الائمة من قریش; رهبران امت اسلامى، از قریشاند».
آن گاه افزوده است:
این، بیعتى بود که در سقیفه واقع شد. آن گاه، مردم به مسجد آمدند و با ابوبکر بیعت کردند، جز گروهى از بنى هاشم، و ابوسفیان از بنى امیه، و امیرالمؤمنین على بن ابىطالب علیه السلام که به تجهیز بدن پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله و تدفین او مشغول بود و در این منازعه شرکت نداشت.
اینک، ما، در پى تحلیل و بررسى ماجراى سقیفهى بنى ساعده نیستیم، غرض از نقل این مطلب، بیان اهمیت مسئلهى امامت و خلافت از دیدگاه مسلمانان صدر اسلام است.
این که انگیزهى شرکت کنندگان در سقیفه چه بود، در نتیجهى یاد شده، تفاوتى ایجاد نمىکند; زیرا، خواه، انگیزهى آنان را حفظ اسلام و جلوگیرى از فتنههاى احتمالى که اسلام و مسلمانان را تهدید مىکرد، بدانیم و خواه، مسئلهى مقام و ریاست و نظایر آن، در هر دو صورت، رفتار آنان، گویاى این حقیقت است که خلافت و امامت، مسئلهاى مهم و اساسى است و از مسایل محورى در جهان اسلام به شمار مىرود.
شرکت نکردن امام على علیه السلام در سقیفه و وارد نشدن در آن اختلاف، یکى، بدان جهتبود که وى، حفظ حرمت پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله را در آن زمان بر هر امر دیگرى ترجیح مىداد و بر آن بود که در آن فاصلهى کوتاه، مسلمانان را خطرى تهدید نخواهد کرد، و دیگرى، این که به اعتقاد او، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله در حیات خود، براى چنین مسئلهى مهمى چاره اندیشى کرده و جانشین خود را در فرصتها و مناسبتهاى مختلف - مانند غدیر خم - تعیین کرده است.
بحث دربارهى امامت و خلافت، صرفا، یک بحث تاریخى نیست تا در شرح و تبیین یک رخداد مهم در تاریخ اسلام خلاصه شود; زیرا، امامت، ابعاد و زوایاى مهم دیگرى نیز دارد. این مسئله، با حیات فکرى، اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، سیاسى امت اسلامى، رابطهاى استوار و تعیین کننده دارد. جایگاه مهم و برجستهى بحث امامت در تفکر و تعالیم اسلامى از همین ابعاد اساسى و سرنوشتساز آن، ناشى مىشود. با تبیین ماهیت امامت، این مسئله، روشنتر خواهد شد.
در این جا یادآورى این نکته لازم است که شیعه، امامت را از اصول دین و عقاید اسلامى مىداند، ولى معتزله و اشاعره و دیگر مذاهب کلامى، آن را از فروع دین و احکام عملى اسلام مىشمارند. ریشهى این دو دیدگاه، این است که از نظر شیعه، نصب و تعیین امام، از شئون خداوند است و در تعیین امام، به «انتصاب» قائل است، ولى مذاهب دیگر، نصب و تعیین امام را از شئون و وظایف مکلفان مىدانند و در تعیین امام، به «انتخاب» معتقد هستند.
در بحثهاى آینده، در این باره، بیشتر سخن خواهیم گفت، یادآورى آن در این بحث، براى بیان این مطلب است که دو دیدگاه یاد شده، در لزوم امامت و اهمیت آن، اختلافى ندارند; زیرا، از فروع دینى بودن، سبب نمىشود که مسئلهاى اهمیتاش کم باشد. نماز، از فروع دین است، ولى این امر، با جایگاه مهم آن در آیین اسلام، منافات ندارد.
البته، اعتقاد به این که امامت در زمرهى اصول عقاید دینى قرار دارد، منزلت و جایگاه بهترى را به مسئلهى امامت مىبخشد.
تحقیق در مورد خلافت و امامت