فصل ششم : بودجهبندی سرمایهای
حسابداری مدیریت
دکتر ساسان مهرانی-دکتر غلامرضا کرمی
پاورپونت فصل ششم کتاب حسابداری مدیریت دکتر ساسان مهرانی-دکتر غلامرضا کرمی
فصل ششم : بودجهبندی سرمایهای
حسابداری مدیریت
دکتر ساسان مهرانی-دکتر غلامرضا کرمی
فصل پنجم: تجزیه و تحلیل بها، حجم و سود (PVC)
حسابداری مدیریت
دکتر ساسان مهرانی-دکتر غلامرضا کرمی
خلاصه ی کتاب حقوق ثبت اسناد و املاک مربوط به درس حقوق ثبت تالیف غلامرضا شهری از انتشارات جهاد دانشگاهی دانشگاه علامه طباطبایی در قالب فایل pdf و در حجم 14 صفحه به همراه نمونه سوالات احتمالی و نمونه سوالات ادوار گذشته دانشگاه پیام نور با پاسخ نامه کلیدی و تشریحی ، مناسب برای دانشجویان رشته حقوق با کد رشته 1223051
محتویات محصول :
نکات مهم و کلیدی بخش های مختلف کتاب در قالب فایل pdf و در حجم 14 صفحه
3 نوبت آزمون جامع با پاسخ نامه کاملا" تشریحی
نمونه سوالات امتحانی ادوار گذشته دانشگاه پیام نور
نیمسال دوم 95-94 با پاسخ نامه کلیدی (جدید )
نیمسال اول 95-94 با پاسخ نامه کلیدی
نیمسال دوم 94-93 با پاسخ نامه کلیدی
نیمسال اول 94-93 با پاسخ نامه کلیدی
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه14
نام
غلامرضا تختی در روز پنجم شهریور ماه ۱۳٠۹در خانوادهای متوسط و مذهبی در محله خانی آباد تهران به دنیا آمد. "رجب خان" - پدر تختی - غیر از وی دو پسر و دو دختر دیگر نیز داشت که همه آنها از غلامرضا بزرگتر بودند. "حاج قلی"، پدر بزرگ غلامرضا، فروشنده خوار و بار و بنشن بود. از قول رجب خان، تعریف میکنند که حاج قلی در دکانش بر روی تخت بلندی مینشست و به همین سبب در میان اهالی خانی آباد به حاج قلی تختی شهرت یافته بود. همین نام بعدها به خانوادههای رجب خان منتقل شد و به "نام خانوادگی" تبدیل شد. رجب خان با پولی که از ماترک پدرش به دست آورده بود، در محل سابق انبار راهآهن زمینی خریده و یک یخچال طبیعی احداث کرده بود و از همین راه، مخارج زندگی خانواده پرجمعیت خود را تأمین میکرد.
نخستین واقعهای که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگ و فراموش نشدنی بر روح او وارد کرد، آن بود که مرحوم پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچار شد خانه مسکونی خود را گرو بگذارد. تختی سالها بعد در آخرین مصاحبه خود با یادآوری این ماجرای تلخ میگوید: "یک روز طلبکاران به خانه ما آمدند و اثاثیه خانه و ساکنینش را به کوچه ریختند، ما مجبور شدیم که دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانه همسایهها و دو اتاق اجاره کردیم. چندی بعد روزگار، عرصه را بیشتر بر پدرم تنگ کرد تا این که مجبور شد یخچال طبیعیاش را نیز بفروشد. این حوادث تأثیر فراوانی در روحیه پدرم گذاشت و باعث اختلال روحی او در سالهای آخر عمر شد."
در چنان شرایطی، غلامرضا تنها ۹سال به تحصیل پرداخت. وی خود میگوید: "مدت ۹سال در دبستان و دبیرستان منوچهری که در همان خانی آباد قرار داشت، درس خواندم، ولی تنها خاطرهای که از دوران تحصیل به یاد دارم، این است که هیچوقت شاگرد اول نشدم، اما زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت که فکر میکنم هرگز نمی توانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.