دراین مقاله ، به شرح زندگی سراسر فراز و نشیب آن حضرت پس از کشته شدن عثمان و بیعت مسلمانان با وی به عنوان خلیفه و زمامدار مسلمین ، جنگ جمل ، عفو عمومی ، جنگ صفین ، نامه تاریخی حضرت به معاویه ، لیله الهریر ، فریب معاویه و عمر عاص و بردن قرآن بالای نیزه ! ، ماجرای حکمیت ! ، پیدایش خوارج و مراجعت علی ( ع ) به کوفه ، غزل قیس بن سعد از حکومت مصر و نصب محمد بن ابوبکر به فرمانداری مصر ، شهادت محمد بن ابوبکر ، فرستادن مالکاشتر به عنوان والی مصر و شهائت وی ، ماجراهای آن حضرت با برادرش عقیل، واقعه ی نهروان و پدیده ی شوم خوارج در سنه ی 37 هجری ، خوارج پس از جنگ نهروان .... و بلاخره شهادت مظلومانه دی امیر المؤمنین (ع ) در محراب عبادت و مدت عمر و خلافت آن حضرت می پردازیم . با این امید که مؤلف و مترجم و خواننده این اثردر زمرهی دوستان و شیعیان واقعه ی امام امیر المؤمنین و خاندان معصومش به شمار آیند .
بیعت مردم با علی (ع )
بنا بر روایت طبری ، مردم در روز 25 ذی الحجه سال سی پنج هجری با علی (ع ) دست بیعت دادند و این در حالی بود که عثمان در هیجدهم همین ماه به قتل رسیده بود .
بنابراین میان کشته شدن عثمان و به خلافت رسیدن علی ( ع ) یک هفته فاصله بود .
حاکم مستدرک به سند خود نقل می کند که علی بن ابیطالب در سال سی پنج هجری ، در حالی که پنجاه هشت سال و چند ماه داشت ، به خلافت رسید . حاکم در مستدرک می نویسد : درباره ی تاریخ خلافت علی (ع ) روایات مختلفی نقل شده است . در روایات آمده است که مردم پس از گذشت چهار یا پنج و یا سه روز از قتل عثمان با علی ( ع ) بیعت کردند .
همچنین گفتهد شده است : مردم در روز جمعه بیست و پنجم ذی الحجه به علی ( ع ) دست بیعت دادند . حاکم در ادامه گوید : درست ترین روایات آن است که علی ( ع ) تا هنگام به خاک سپاری عثمان از بیعت خوداری کرد و پس از دفن عثمان، در حالی که بر منبر پیامبر (ص ) نشسته بود ، مردم با او بیعت کردند . نخستین کسی که دست بیعت به علی ( ع ) ، داد طلحه بود که علی ( ع ) در باره ی آن گفت : این بیعتی است که بزودی شکسته خواهد شد . حاکم در مستدرک به سند خود نقل می کند : چون مردم با علی بن ابیطالب ( ع ) ، که بر منبر رسول خدا ( ص ) نشسته بود ، بیعت کردند خزیمه بن ثابت در برابر منبر ایستاد و گفت :
هنگامی دکه با علی بیعت کردیم ، او برای یاری کردن ما در مقابل فتنهد هایی که از آنهاد باک داریم ، کافی است .
ما به او امیدواریم که او برترین مردمان است و هم اوست که از تمامی قریش به کتاب و سنت آگاه تر است .
هر خیری که در دیگران است در علی نیز جمع آمده ، و حال آنکه تمام صفات پسندیده نیکوی علی در دیگران یافت نمی شو د . حاکم در همان کتاب می نویسد : چون حذیفه خواست با علی ( ع ) بیعت کند ، گفت : پس از وی جز با اصغر یا با ابتر بیعت نخواهم کرد . طبری می نویسد : سیره نویسان گذشته ، درباره ی کسانی که با علی ( ع ) بیعت کردند و نیز درباره یتاریخ بیعت مردم با علی ( ع ) به اختلاف افتاده اند . ابن اثیر نیز می گوید : درباره ی کیفیت بیعت مردم با آن حضرت اختلاف شده است .
نگارنده گوید : با توجه به روایاتی که طبری آنها را نقل کرده است و نیز با استفاده از مطالبی که ابن اثیر نگاشته می توان درباره ی این اختلافات سخن گفت . وقتی عثمان به قتل رسید اصحاب رسول خدا (ص ) اعم از مهاجران و انصار که طلحه و زبیر هم در میان آنان بودند اجتماع کرده و به نزد علی ( ع ) رفتند و گفتند : مردم به ناگزیر باید پیشوایی داشته باشند علی ( ع ) پاسخ داد : من نیازی به امارت بر شما ندارم . هر کس را که خود برگذیدید من نیز به آن رضایت خواهم داد . آن جماعت گفتند ما به جز تو کسی را اختیار نکرد ه ایم . آنان چند بار پیشنهاد خود را به علی ( ع ) ارائه دادند و در پایان سخنان خود افزودند : ما امروز هیچ کس را که از تو در گروش به اسلام پیش تر و در پیوند خویشی با پیامبر نزدیکتر باشد شایسته تر برای تصدی مقام خلافت نیافتیم . علی ( ع ) فرمود : چنین مکنید . زیرا اگر من وزیر شما باشم بهتر از آن است که بر شما امارت کنم .
اصحاب گفتند :هرگز ! به خدا قسم ما از انتخاب تو صرف نظر نمی کنیم مگر آنکه به تو دست بیعت دهیم . علی (ع ) که در خانه اش یا در بنابر روایات دیگر در یکی از خانه های مدینه بود ، گفت : پس در مسجد بیعت کنید . زیرا بیعت با من نباید در نهان و به دور از رضایت مردم انجام پذیرد .
در روایت دیگری آمده است : مردم دور علی ( ع ) را گرفتند : ما با تو بیعت می کنیم . آیا نمی بینی بر سر اسلام چه آمده ؟ ! علی پاسخ داد : دست از من بردارید و دیگری را بگزینید . همانا ما به استقبال مردی آمده ایم که بزرگان بسیاری برای تصدی آن آماده اند و زنگهایی است که دلها در برابر آن ناپایدار و عقلها در مقابل آن نااستوارند .
مردم گفتند : تو را به خدا سوگند می دهیم که خلافت را بپذیر . آیا گرفتاری ما را نمی بینی ؟ آیا به این حوادث نمی نگری ؟ علی ( ع) فرمود من به خواست شما پاسخ می دهم و اگر چنین کنم با شما همان خواهم کرد که خود دانم . چون آن حضرت به مسجد داخل شد ، مهاجران و انصار نیز به مسجد در آمدند و با وی بیعت کردند ، طلحه و ذبیر بودند . حبیب بن ابی ذویب به طلحه که در حال بیعت بود و نگاهی کرد و گفت : نخستین دستی که با علی بیعت کرد ، دستی شل بود . این امارت به فرجامی خوش نخواهد انجامید . سپس سعدبن ابی وقاص را حاضر کردند . علی (ع ) فرمود : بیعت کن . سعد پاسخ داد : من با تو بیعت نمی کنم مگر آنکه مردم به تو دست بیعت دهند . ابن عمر را نیز حاضر کردند اما او هم جواب ابن سعد را تکرار کرد . علی به او گفت : کفیلی برای خود انتخاب کن . ابن عمر گفت : کفیلی نمی بینم .
اشتر گفت اجازه بده گردن اورا بزنم . علی ( ع ) گفت : اورا رها کن من کفیل او هستم . تا آنجا که من تو را می شناسم تو در خردی و بزرگی ، بد اخلاق بودی .
نگارنده گوید : برخی از مورخان ادعا کرده اند که طلحه و ذبیر از روی اجبار تن به بیعت دادند اما نگاهی دقیق این قول را مردود می کند . زیرا کسی که در آغاز کار حاضر نیست مردم بااو بیعت کنند و تنها به خاطر اصرار و پافشاری بیش از حد انان ، خلافت را می پذیرد امکان ندارد بیعت خود را از طریق اجبار و تحت فشار گذاردن مردم ، متحقق کند .
شامل 43 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله شرح زندگی امام علی (ع) پس از کشته شدن عثمان و بیعت مسلمانان با وی به عنوان خلیفه