فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

آیا حسابداران رفتار ضرب معیار را به حد بالاتری در چارک مقابل میرسانند؟

اختصاصی از فی لوو آیا حسابداران رفتار ضرب معیار را به حد بالاتری در چارک مقابل میرسانند؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

موضوع فارسی: آیا حسابداران رفتار ضرب معیار را به حد بالاتری در چارک مقابل میرسانند؟

موضوع انگلیسی: Do auditors constrain benchmark beating behavior to a greater extent in the fourth versus interim quarters?

تعداد صفحه: 10

فرمت فایل: PDF

سال انتشار: 2015

زبان مقاله:‌ انگلیسی

 

 

چکیده: در حالی که علاقه قابل توجهی در رفتار ضرب و شتم معیار شده است، تحقیق نسبتا کمی به بررسی تفاوت های بین چهارم موقت و چهارم. تفاوت های بالقوه وجود داشته باشد چرا که مدیران به احتمال زیاد فرصت ها و انگیزه های مختلف برای مدیریت درآمد در مقابل موقت چهارم چهارم. علاوه بر این، شرکت های ممیزی بیشتر درگیر در چهارم چهارم در مقایسه با سه ماهه موقت. ما تست سه فرضیه با استفاده از دو معیار درآمد: درآمد را افزایش می دهد کوچک و سطح صفر درآمد. اول، ما پیش بینی و پیدا کردن که احتمال رفتار ضرب و شتم معیار در چهارم از چهارم موقت پایین تر است. دوم، ما پیش بینی و پیدا کردن که برای محله های موقت، احتمال رفتار ضرب و شتم معیار برای مشتریان شرکت بزرگ N در مقایسه با شرکت های منطقه و یا مشتریان شرکت ملی پایین تر است. سوم، ما پیش بینی و پیدا کردن که در مقایسه با شرکت های ملی و منطقه ای، شرکت های بزرگ N دارای اثر بیشتری بر کاهش سه ماهه چهارم بیش موقت سه ماهه ضرب و شتم محک. پیامدهای یافته های ما بحث شده است.


دانلود با لینک مستقیم


آیا حسابداران رفتار ضرب معیار را به حد بالاتری در چارک مقابل میرسانند؟

دانلودمقاله ریشه تاریخی ضرب المثل

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله ریشه تاریخی ضرب المثل دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 
• ریشه تاریخی ضرب المثل قوز بالا قوز
• ریشه تاریخی ضرب المثل چیزی که عیان است...
• ریشه تاریخی ضرب المثل آتش بیار معرکه
• ریشه تاریخی ضرب المثل آب زیر کاه
هر گاه کسی از کیسه دیگری بخشندگی کند و یا از بیت المال عمومی گشاده بازی نماید، عبارت مثلی بالا را مورد استفاده و استناد قرار داده، اصطلاحاً می گویند: «فلانی از کیسه خلیفه می بخشد».
اکنون ببینیم این خلیفه که بود و چه کسی از کیسه وی بخشندگی کرده که به صورت ضرب المثل درآمده است:
عبدالملک بن صالح از امرا و بزرگان خاندان بنی عباس بود و روزگاری دراز در این دنیا بزیست و دوران خلافت هادی، هارون الرشید و امین را درک کرد. مردی فاضل و دانشمند و پرهیزگار و در فن خطابت افصح زمان بود. چشمانی نافذ و رفتاری متین و موقر داشت؛ به قسمی که مهابت و صلابتش تمام رجال دارالخلافه و حتی خلیفه وقت را تحت تأثیر قرار می داد. به علاوه چون از معمرین خاندان بنی عباس بود، خلفای وقت در او به دیده احترام می نگریستند.
به سال 169 هجری به فرمان هادی خلیفه وقت، حکومت و امارت موصل را داشت. ولی پس از دو سال یعنی در زمان خلافت هارون الرشید، بر اثر سعایت ساعیان از حکومت برکنار و در بغداد منزوی و خانه نشین شد. چون دستی گشاده داشت پس از چندی مقروض گردید. ارباب قدرت و توانگران بغداد افتخار می کردند که عبدالملک از آنان چیزی بخواهد، ولی عزت نفس و استغنای طبع عبدالملک مانع از آن بود از هر مقامی استمداد و طلب مال کند. از طرف دیگر چون از طبع بلند و جود و سخای ابوالفضل جعفر بن یحیی بن خالد برمکی معروف به جعفر برمکی وزیر مقتدر هارون الرشید آگاهی داشت و به علاوه می دانست که جعفر مردی فصیح و بلیغ و دانشمند است و قدر فضلا را بهتر می داند و مقدم آنان را گرامیتر می شمارد؛ پس نیمه شبی که بغداد و بغدادیان در خواب و خاموشی بودند، با چهره و روی بسته و ناشناس راه خانه جعفر را در پیش گرفت و اجازه دخول خواست. اتفاقاً در آن شب جعفر برمکی با جمعی از خواص و محارم من جمله شاعر و موسیقی دان بی نظیر زمان، اسحاق موصلی بزم شرابی ترتیب داده بود، و با حضور مغنیان و مطربان شب زنده داری می کرد. در این اثنا پیشخدمت مخصوص، سر در گوش جعفر کرد و گفت: «عبدالملک بر در سرای است و اجازه حضور می طلبد». از قضا جعفر برمکی دوست صمیمی و محرمی به نام عبدالملک داشت که غالب اوقات فراغت را در مصاحبتش می گذرانید.
در این موقع به گمان آنکه این همان عبدالملک است نه عبدالملک صالح، فرمان داد او را داخل کنند. عبدالملک صالح بی گمان وارد شد و جعفر برمکی چون آن پیرمرد متقی و دانشمند را در مقابل دید به اشتباه خود پی برده چنان منقلب شد و از جای خویش جستن کرد که «میگساران، جام باده بریختند و گلعذاران، پشت پرده گریختند، دست از چنگ و رباب برداشتند و رامشگران پا به فرار گذاشتند». جعفر خواست دستور دهد بساط شراب را از نظر عبدالملک پنهان دارند؛ ولی دیگر دیر شده کار از کار گذشته بود. حیران و سراسیمه بر سرپای ایستاد و زبانش بند آمد. نمیدانست چه بگوید و چگونه عذر تقصیر بخواهد. عبدالملک چون پریشانحالی جعفر بدید، بسائقه آزاد مردی و بزرگواری که خوی و منش نیکمردان عالم است، با خوشرویی در کنار بزم نشست و فرمان داد مغنیان بنوازند و ساقیان لعل فام، جام شراب در گردش آورند. جعفر چون آنهمه بزرگمردی از عبدالملک صالح دید بیش از پیش خجل و شرمنده گردیده، پس از ساعتی اشاره کرد بساط شراب را برچیدند و حضار مجلس (بجز اسحاق موصلی) همه را مرخص کرد. آنگاه بر دست و پای عبدالملک بوسه زده عرض کرد: «از اینکه بر من منت نهادی و بزرگواری فرمودی بی نهایت شرمنده و سپاسگزارم. اکنون در اختیار تو هستم و هر چه بفرمایی به جان خریدارم». عبدالملک پس از تمهید مقدمه ای گفت: «ای ابوالفضل، می دانی که سالهاست مورد بی مهری خلیفه واقع شده، خانه نشین شده ام. چون از مال و منال دنیا چیزی نیندوخته بودم، لذا اکنون محتاج و مقروض گردیده ام. اصالت خانوادگی و عزت نفس اجازه نداد به خانه دیگران روی آورم و از رجال و توانگران بغداد، که روزگاری به من محتاج بوده اند، استمداد کنم. ولی طبع بلند و خوی بزرگ منشی و بخشندگی تو که صرفاً اختصاص به ایرانیان پاک سرشت دارد مرا وادار کرد که پیش تو آیم و راز دل بگویم، چه می دانم اگر احیاناً نتوانی گره گشایی کنی بی گمان آنچه با تو در میان می گذارم سر به مهر مانده، در نزد دیگران بر ملا نخواهد شد. حقیقت این است که مبلغ ده هزار دینار مقروضم و ممری برای ادای دین ندارم».
جعفر بدون تأمل جواب داد: «قرض تو ادا گردید، دیگر چه می خواهی؟»
عبدالملک صالح گفت: «اکنون که به همت و جوانمردی تو قرض من مستهلک گردید، برای ادامه زندگی باید فکری بکنم، زیرا تأمین معاش آبرومندی برای آینده نکرده ام».
جعفر برمکی که طبعی بلند و بخشنده داشت، با گشاده رویی پاسخ داد: «مبلغ ده هزار دینار هم برای ادامه زندگی شرافتمندانه تو تأمین گردید، چه میدانم سفره گشاده داری و خوان کرم بزرگمردان باید مادام العمر گشاده و گسترده باشد. دیگر چه می فرمایی؟»
عبدالملک گفت: «هر چه خواستم دادی و دیگر محلی برای انجام تقاضای دیگری نمانده است».
جعفر با بی صبری جواب داد: «نه، امشب مرا به قدری شرمنده کردی که به پاس این گذشت و جوانمردی حاضرم همه چیز را در پیش پای تو نثار کنم. ای عبدالملک، اگر تو بزرگ خاندان بنی عباسی، من هم جعفر برمکی از دودمان ایرانیان پاک نژاد هستم. جعفر برای مال و منال دنیوی در پیشگاه نیکمردان ارج و مقداری قایل نیست. می دانم که سالها خانه نشین بودی و از بیکاری و گوشه نشینی رنج می بری، چنانچه شغل و مقامی هم مورد نظر باشد بخواه تا فرمانش را صادر کنم».
عبدالملک آه سوزناکی کشید و گفت: «راستش این است که پیر و سالمند شده ام و واپسین ایام عمر را می گذرانم. آرزو دارم اگر خلیفه موافقت فرماید به مدینه منوره بروم و بقیت عمر را در جوار مرقد مطهر حضرت رسول اکرم (ص) به سر برم».
جعفر گفت: «از فردا والی مدینه هستی تا از این رهگذر نگرانی نداشته باشی».
عبدالملک سر به زیر افکند و گفت: «از همت و جوانمردی تو صمیمانه تشکر می کنم و دیگر عرضی ندارم».
جعفر دست از وی برنداشت و گفت: «از ناصیه تو چنین استنباط می کنم که آرزوی دیگری هم داری. محبت و اعتماد خلیفه نسبت به من تا به حدی است که هر چه استدعا کنم بدون شک و تردید مقرون اجابت می شود. سفره دل را کاملاً باز کن و هر چه در آن است بی پرده در میان بگذار».
عبدالملک در مقابل آن همه بزرگی و بزرگواری بدواً صلاح ندانست که آخرین آرزویش را بر زبان آورد ولی چون اصرار و پافشاری جعفر را دید سر برداشت و گفت: «ای پسر یحیی، خود بهتر می دانی که من در حال حاضر بزرگترین فرد خاندان عباسی هستم و پدرم صالح همان کسی است که در ذات السلاسل (نزدیک مصر) بر مروان آخرین خلیفه اموی غلبه کرد و سرش را نزد سفاح آورد. با این مراتب اگر تقاضایی در زمینه وصلت و پیوند زناشویی از خلیفه امیرالمؤمنین بکنم، توقعی نابجا و خارج از حدود صلاحیت و شایستگی نکرده ام. آرزوی من این است که چنانچه خلیفه مصلحت بداند، فرزندم صالح را به دامادی سرافراز فرماید. نمی دانم در تحقق این خواسته تا چه اندازه موفق خواهی بود».

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  9  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله ریشه تاریخی ضرب المثل

تحقیق در مورد ضرب المثل های فارسی

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد ضرب المثل های فارسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد ضرب المثل های فارسی


تحقیق در مورد ضرب المثل های فارسی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه62

 

ضرب المثل های فارسی

آب از دستش نمی چکد!

آب از سر چشمه ِگل است!

آب از آب تکان نمی خورد!

آب پاکی را روی دستش ریخت!

آب در کوزه و ما تشنه لبان می گردیم!

آب را گل آلود می کنه که ماهی بگیره!

آب زیر پوستش افتاده!

آب، سنگها را می ساید.

آب که یه جا بمونه، می گنده.

آبکش به کفگیر می گه تو سه تا سوراخ داری!

آب که از سر گذشت، چه یک ذرع چه صد ذرع – چه یک نی چه صدنی!

آب که سر بالا رفت، قورباغه ابو عطا می خونه!

آب نمی بیند ورنه شناگر قابلیست!

آب از او گرم نمی شود!

آتش که الو گرفت، خشک و تر می سوزد!

آتش نشاندن و اخگر گذاشتن کار خردمندان نیست.

آخر شاه منشی، کاه کشی است!

آخر شوخی به دعوا می کشد.

آدم تنبل، عقل چهل وزیر را دارد!

آدم پول را پیدا می کند، نه پول آدم را.

آدم خوش معامله، شریک مال مردم است!

آدم دست پاچه، کار را دوبار انجام می دهد!

آدم دروغگو کم حافظه است.

آدم زنده، زندگی می خواهد!

آدم گدا، این همه ادا ؟!

آدم گرسنه، خواب نان سنگک می بینه!

آدمی را به ادب بشناسند.

آدم ناشی، سرنا را از سر گشادش می زنه!

سرنا: سازی است بادی که از چوبی مخصوص ساخته شود، این ساز در غالب نقاط ایران موجود است و آن را همراه دهل می نوازند. اندازه آن در نواحی مختلف فرق می کند و به طور کلی طول آن از نیم متر متجاوز نمی نماید.

آدم همه کاره هیچ کاره است.

آرد خودمان را بیختیم، الکِمان را آویختیم!

آرزو بر جوانان عیب نیست!

آرزومند پیوسته نیازمند بود.

آز ریشه گناه است.

آزموده را آزمودن خطاست!

آستین نو بخور پلو!

آسوده کسی که خر ندارد از کاه و جویَش خبر ندارد!

آسه برو آسه بیا که گربه شاخت نزنه!

آشپز که دو تا شد، آش یا شور است یا بی

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد ضرب المثل های فارسی

مقاله انگلیسی و فارسی ضرب کردن اعداد بزرگتر

اختصاصی از فی لوو مقاله انگلیسی و فارسی ضرب کردن اعداد بزرگتر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله انگلیسی و فارسی ضرب کردن اعداد بزرگتر


مقاله انگلیسی و فارسی ضرب کردن اعداد بزرگتر

You can introduce your child to the general concepts of multiplication at quite a young age - see my article 'Introducing multiplication' for some ideas about how to do this. But moving from the practical application to written arithmetic can cause difficulties for many children. All too often, text-books present multiplication as a formula to be learned, without full and complete explanation as to why it works. Children may follow examples, and even work some correctly on their own. But if they don’t know why the technique is successful, they are likely to get it wrong – perhaps missing out a line, or forgetting to multiply by tens or hundreds as appopriate. No amount of drill or busy-work will help a child to understand something which isn’t explained properly in the first place. So if you have any doubts about your child's understanding of the basic concept of multiplication, don't introduce it on paper just yet!

شما می توانید معرفی کنید به فرزندتان مفاهیم عمومی ضرب را در سن نسبتا جوانی .نگاهی بیندازید به مقاله من( معرفی ضرب)برای بعضی ایده ها  درباره اینکه چگونه اینکار را می کند .اما موثر از امتحان عملی مناسب برای نوشتن ریاضیات می تواند باعث مشکلاتی برای بچه های زیادی شود .در اکثر مواردکتابهای متنی ضرب را به عنوان یک فرمول ارائه می دهند که باید یاد گرفته شود،بدون توضیح کامل و مناسب به این صورت که چرا آن کار را می کنند .ممکن است بچه ها مثالهایی را بفهمند و حتی بعضی از آن مسائل  را خودشان بصورت صحیح کار کنند (حل کنند)

 

این مقاله در قالب فایل ورد و قابل ویرایش در 4 صفحه انگلیسی و ترجمه فارسی آن در 7 صفحه می باشد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله انگلیسی و فارسی ضرب کردن اعداد بزرگتر