فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله از ژرفای نماز

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله از ژرفای نماز دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

سوره حمد
بسم الله الرحمن الرحیم -به نام خداى رحمان و رحیم.
به نام خداوندى که دارنده رحمتى همگانى و بخشنده رحمتى همیشگى است.
این جمله، سرآغاز همه سوره هاى قرآن، سرآغاز نماز، سرآغاز همه کارها و فعالیتهاى یک مسلمان است.یعنى شروع همه کارها فقط به نام خداست، همه چیز انسان، آغاز زندگى اش و تمامى جلوه هاى زنده بودنش به نام خداست.مسلمان به نام خدا روزش را شروع مى کند و به نام او بر تلاش روزانه خود نقطه پایان مى گذارد.با یاد او به بستر مى رود و با استعانت او سر از بستر برمى دارد و فعالیت روزانه خود را از سر مى گیرد و سرانجام با نام او و یاد او چشم از این جهان برمى گیرد و رهسپار سراى جاویدان مى شود.
الحمد لله رب العالمین -ستایش و سپاس مخصوص خداست که مدبر جهانیان و جهانهاست. همه ستایشها و سپاسها مخصوص اوست، چون همه عظمتها از آن او و همه رحمتها از سوى اوست.او مجمع همه خصلتهاى ستوده است و همه نیکیها و نیکوکاریها از سرچشمه وجود اوست.پس ستایش او ستایش نیکى و نیکوکارى است و جهت دهنده به همه کوششهایى که به هواى نیکى و نیکوکارى انجام مى گیرد.
هر کس در خود چیزى از خصلتها و رفتارهاى قابل ستایش مى بیند باید آن را از فیض رحمت و لطف خدا بداند، زیرا خداست که در انسان، مایه هاى نیکى را به کار برده و ذات و سرشت او را آماده و جویا و پذیراى نیکى و فضیلت ساخته و به او قدرت تصمیم-که ابزار دیگرى است در راه نیکو شدن و نیکویى کردن-بخشیده است.
این بینش راه خودبینى و خودشگفتى را بر انسان مى بندد همچنان که از بى مصرف گذاردن یا بیهوده مصرف کردن خصلتهاى نیک و توانهاى نیکى آفرین در وجود آدمى جلوگیرى مى کند.
در عبارت رب العالمین (پروردگار و مدبر جهانیان و جهانها) هم وجود عوالم و جهانهاى دیگر و هم خویشاوندى و پیوستگى این همه باهم احساس مى شود.نمازگزار در مى یابد که بجز این عالم و در ماوراى نظرگاه تنگ و محدود او و پشت این حصارى که او براى زندگى خود فرض کرده، گیتیها و گردونها و عالمها و جهانهاى دیگر هست و خداى او خداوندگار سراسر این پهنه عظیم است.این احساس، تنگ نظریها و کوته بینیها را در او از بین مى برد، به او جرئت و حس تکاپو مى بخشد، از عبودیت خدا احساس غرورى در او پدید مى آورد و در بندگى خدا عظمت و شکوهى عجیب بدومى نمایاند.
از سوى دیگر مى بیند که همه موجودات، انسانها و حیوانات و گیاهان و جمادات و آسمانها و عوالم بیشمار هستى، بندگان خدایند و رب و مدبر و پروردگار این همه، اوست.مى فهمد که خداى او تنها خداى نژاد او یا ملت او یا خداى انسانها نیست، خداى آن مورچه خرد و آن گیاه ضعیف نیز هست، خداى آسمانها و کهکشانها و اخترها نیز هست. با درک این حقیقت احساس مى کند که تنها نیست، مى فهمد که با تمام ذرات عالم و با تمام موجودات ریز و درشت خویشاوند است، با همه انسانها پیوسته و مرتبط است. همگان برادران و همسفران اویند و این کاروان عظیم یکسره راهى یک هدف و در رکت به سوى یک جهت است.
این رابطه و پیوستگى او را نسبت به همه موجودات مکلف و متعهد مى سازد.نسبت به انسانها تعهد هدایت و کمک، و نسبت به دیگر موجودات تعهد شناختن و در راه درست و مناسب با هدف آفرینششان به کار افکندن.
الرحمن الرحیم -خداى رحمان و رحیم.
رحمت عام او-به صورت نیروهاى پدیدآورنده و قوانین حیاتبخش و انرژیهاى ادامه دهنده-بر سر همه موجودات گسترده است و همه چیز و همه کس تا دم مرگ و نابودى از این رحمت برخوردار است (رحمان) .و از سویى، رحمت اختصاصى اش، رحمت هدایت و اعانتش، و رحمت پاداش و عطوفتش بندگان شایسته و انسانهاى صالح را شامل مى شود. این رحمت از همین نشاة، مانند خط روشنى در مد وجود این موجودات ارزنده و شریف تا مرگ و از پس مرگ تا رستاخیز و تا سرمنزل نهایى وجود انسان با آنها هست (رحیم) .پس خدا بخشنده رحمتى همگانى و موقت، و رحمتى همیشگى و اختصاصى است.
یاد کردن از صفت رحمت پروردگار در دیباچه قرآن و در آغاز نماز و در آغاز هر سوره نشانه آن است که مهر و رافت پروردگار، نمایانترین صفت او در عرصه آفرینش و وجود است و برخلاف قهر و نقمت او که مخصوص است به معاندان و لجوجان و مفسدان و تبهکاران، رحمت او شامل و همه گستر و همه گیر مى باشد (1) .
مالک یوم الدین -خدایى که مالک و صاحب اختیار روز جزاست.
روز جزا، روز پایان و فرجام و عاقبت است.همه تلاش براى عاقبت مى کنند.مادى بى خدا و خداپرست در این شریکند که هر دو در راه فرجام و عاقبت به تکاپویند.تفاوت در این است که هر یک عاقبت را به نوعى فهمیده اند.
مادى، عاقبتش ساعتى دیگر، روزى و سالى و چند سالى دیگر، پیرى و فرسودگى و سالخوردگى است، اما خداپرست دیدش وسیع و مد نگاهش بسى از این دورتر است.از نظر او دنیا بسته و محدود و حصاردار نیست.جهان او وسیع و آینده اى نامحدود است و این مستلزم امیدى بى پایان و تلاشى خستگى ناپذیر است.کسى که مرگ را موجب قطع امید نداند و انتظار پاداش و نتیجه کار را با مردن از دست ندهد، مى تواند تا آخرین لحظه زندگى نیز با همان شور و تحرک آغاز کار به عمل و تلاش خداپسند خود ادامه دهد.
یادآورى اینکه در هنگامه رستاخیز و جزا مالک و صاحب اختیار خداست به نمازگزار توان جهت گیرى درست مى بخشد، به اعمال و تلاشهاى او جهت و سمت خدایى مى دهد.زندگى و همه جلوه هاى زنده بودنش براى خدا و در راه خدا مى شود، همه چیز و همه کار او در راه تکامل و تعالى بشریت-که تنها راه خداپسند است-به کار مى افتد.از سوى دیگر تکیه بر پندارهاى بیهوده و امیدهاى بى اساس را از او باز مى گیرد و امید راستین به عمل را در او تقویت مى کند.
اگر در این نشاة، رویه ها و نظامهاى غلط و منحرف کننده به سست عنصران و فرصت طلبان اجازه داده است که با لاف و ریا و دروغ و فن و فریب، سامانى براى خود فراهم آورند و بى عمل و بى تلاش، پاداش عمل و تلاش را غاصبانه تصرف کنند، در آن نشاة و آن عالم که همه کاره و سررشته دار همه امور، خداى دانا و عادل است دغلکارى و فریب ممکن نیست و کس را بى عمل مجال بهره و پاداش دست نخواهد داد.
در اینجا نیمه اول از سوره حمد که متضمن ستایش پروردگار جهانهاو جهانیان، و ذکر برخى از مهمترین صفات خدا بود سپرى شد.نیمه دوم که مشتمل بر اظهار عبودیت و طلب هدایت است به برخى از مهمترین خطوط اصلى ایدئولوژى اسلام اشاراتى رسا مى کند.
ایاک نعبد-فقط تو را عبودیت مى کنیم.
یعنى همه وجود ما و تمامى مقدورات جسمى و روانى و فکرى ما در اختیار خدا و در جهت فرمان او و براى اوست.
نمازگزار با این جمله، بند عبودیت غیر خدا را از دست و پا و گردن خود مى گسلد، و داعیه هاى خداوندگارى را رد مى کند، مدعیان ربوبیت را-که در طول تاریخ همواره عامل طبقه بندى جامعه ها بوده و اکثریت بشر را در زنجیر عبودیت و استضعاف، اسیر و مقید مى داشته اند-نفى مى کند.خود را و همه مؤمنان به خدا را از مرز اطاعت و فرمانبرى هر کس جز خدا و هر نظامى جز نظام الهى فراتر مى برد.خلاصه با پذیرش بندگى خدا، بندگى بندگان را به دور مى ریزد و از این طریق خود را در سلک موحدان واقعى قرار مى دهد.
اعتراف و قبول اینکه عبودیت منحصرا باید در برابر خدا و براى خدا باشد یکى از مهمترین اصول فکرى و عملى اسلام و همه آیین هاى الهى است که از آن تعبیر مى شود به «الوهیت انحصارى خدا».یعنى اینکه فقط خداست که مى باید اله (معبود) باشد و هیچکس جز خدا عبادت و عبودیت نشود.همیشه کسانى بوده اند که این حقیقت را درست نفهمیده اند و از آن برداشتهاى غلط و محدودى کرده اند و از این رو ناآگاهانه به عبودیت غیر خدا دچار شده اند.آنان گمان برده اند که «عبادت خدا»تنها به معناى تقدیس و نیایش اوست و چون فقط درگاه خدا را نماز و-نیایش مى برده اند مطمئن مى شده اند که جز خدا را«عبادت »نمى کنند.
آگاهى از معناى گسترده عبادت در اصطلاح قرآن و حدیث بى پایگى این پندار را روشن مى کند.عبادت در اصطلاح قرآن و حدیث تعبیرى است از:اطاعت و تسلیم و انقیاد مطلق در برابر فرمان و قانون و نظامى که از سوى هر مقام و قدرتى به انسان ارائه و بر او تحمیل شود، خواه این انقیاد و اطاعت با حس تقدیس و نیایش همراه باشد و خواه نباشد.
بنابراین، همه کسانى که نظامها و قانونها و فرمانهاى هر قدرت غیر الهى را از سر طوع و تسلیم پذیرا مى شوند عابدان و بندگان آن نظامها و پدیدآورندگان آن مى باشند.اگر با این حال جایى براى مقررات الهى نیز باز گذارده و در بخشى و منطقه اى از زندگى فردى و اجتماعى به قانون و فرمان خدا عمل کنند«مشرک » (کسى که با خدا کس دیگر را نیز عبادت مى کند) خواهند بود و اگر همین بخش و منطقه را نیز به خدا ندهند«کافر» (کسى که حقیقت نمایان و درخشان وجود خدا را ندیده مى گیرد و اعتقادا یا عملا آن را انکار مى کند) مى باشند.
با اطلاع از این شناخت اسلامى به آسانى مى توان دریافت که ادیان الهى که نخستین شعار دعوت خود را کلمه «لا اله الا الله » (2) (هیچ معبودى جز خدا نیست) قرار مى داده اند، چه مى گفته و چه مى خواسته و با چه و که طرف مى شده اند.
این حقیقت-حقیقت معناى عبادت-در مدارک اسلامى، در قرآن و حدیث، چندان متواتر و روشن است که براى تدبر کنندگان و هوشمندان جاى کمترین تردیدى باقى نمى گذارد.براى نمونه به ارائه دو آیه از قرآن و یک حدیث از قول امام صادق علیه السلام، بسنده مى کنیم.
اتخذوا احبارهم و رهبانهم اربابا من دون الله و المسیح بن مریم و ما امروا الا لیعبدوا الها واحدا لا اله الا هو.. (3)
عالمان و زاهدان کیش خود را-و نه الله را-به خداوندگارى و صاحب اختیارى پذیرفتند با آنکه موظف بودند فقط خداى یگانه را عبودیت کنند. و الذین اجتنبوا الطاغوت ان یعبدوها و انابوا الى الله لهم البشرى. (4) و کسانى که از عبودیت طاغوت (سلطه هاى غیر الهى) اجتناب ورزیده به خدا بازگشتند، بشارت باد ایشان را.روى ابو بصیر عن ابى عبد الله علیه السلام انه قال.انتم هم، و من اطاع جبارا فقد عبده. (5)
ابو بصیر از امام صادق علیه السلام روایت کرده است که آن حضرت (خطاب به شیعیان راستین زمان خود) فرمود:شما هستید آنان که از عبادت طاغوت سر باز زده اند، و هر آن کس که ستمگرى را فرمان برد، او را عبادت کرده است. و ایاک نستعین-و فقط از تو مدد مى خواهیم.
از رقیبان تو و از مدعیان الوهیت، توقع هیچ گونه یارى و کمک نداریم.آنان به همان علت که زیر بار الوهیت خدا نرفته اند، به بندگان و پویندگان راه خدا نیز کمکى نخواهند کرد.راه خدا راه پیامبران خداست، پویشى است در جهت حق و عدل و برادرى و همبستگى و همزیستى میان همه افراد بشر و ارزش دادن به انسان و نفى تبعیضها و ستمها و نابرابریها.رقیبان خدا و مدعیان خداوندگارى که شالوده حیات ننگین و برخوردارى هاى غاصبانه خود را بر نابود کردن همه این ارزشهاى اصیل نهاده اند ، چگونه ممکن است بندگان خدا را یارى و مدد دهند؟آنان با بندگان خدا جنگى آشتى ناپذیر و قهرى بى امان دارند.پس فقط از خدا مدد مى جوییم، از نیروى هوشمندى و اراده اى که در ما نهاده، از ابزارها و اسبابى که براى زنده بودن و زندگى کردن به ما داده، ازسنتها و قانونهاى طبیعى و تاریخى اش که چون شناخته شوند راهگشاى اندیشه و عمل مى توانند شد، و از همه فرآورده هاى قدرتش که سپاهیان مقتدر او هستند و در خدمت بشرند.
اهدنا الصراط المستقیم-ما را به راه راست هدایت کن.
اگر آدمى نیازى برتر و حیاتى تر از«هدایت »مى داشت، بى شک آن نیاز در سوره حمد-که دیباچه قرآن و بخش مهم نماز است-به زبان دعا، ذکر مى شد و از خدا درخواست مى شد.
از طریق هدایت الهى است که عقل و تجربه در جریان درست و سودمند و راهگشا قرار مى گیرد و بدون آن است که همین عقل و تجربه به چراغى در دست راهزنى یا تیغى در کف دیوانه اى بدل مى گردد. را ه راست همان برنامه فطرى است، برنامه اى که بر اساس برآوردى صحیح از نیازها و کمبودها و امکانات و مقدورات طبیعى انسان براى او در نظر گرفته شده است. راهى است که پیامبران خدا به روى مردم گشوده اند و خود اولین پویندگان و پیشاهنگان آنند.راهى است که چون بشر در آن قرار گیرد ، همچون آبى که در بسترى هموار و مستقیم جارى باشد، خود به خود و بى دخالت هیچ قدرت نمایى و زور به سوى سرمنزل خویش که همان دریاى بى کران تعالى انسانى است پیش مى رود.برنامه اى است که اگر در قالب یک «نظام اجتماعى »در زندگى انسانها پیاده شود و عینیت یابد براى آنان رفاه و امن و آزادى و تعاون و تکافل و محبت و برادرى به ارمغان مى آورد و به همه شوربختیهاى دیرین بشریت پایان مى دهد.
لیکن این راه و این برنامه چیست؟همه کس در این بازار آشفته مدعى است و هر گروهى، گروههاى دیگر را بر خطا مى داند.باید به اشاره اى فراخور این دیباچه کوتاه، راه راست از نگاه قرآن، مشخص شود.
صراط الذین انعمت علیهم-راه آنان که مورد انعام خود قرارشان دادى.
چه کسانى مورد انعام خدا قرار گرفته اند و نعمت خدا به ایشان داده شده است؟تردید نمى توان داشت که منظور نعمت مال و مقام و عشرت مادى نیست که برجسته ترین دارندگانش همواره درنده ترین دشمنان خدا و خلق بوده اند.بلکه منظور نعمتى فراتر از این بازیچه هاست.نعمت، لطف و عنایت و هدایت خداست.نعمت بازشناختن ارزش واقعى خویشتن و بازیافتن خویشتن است.در جاى دیگرى از قرآن، برخورداران از این نعمت معرفى شده اند. و من یطع الله و الرسول فاولئک مع الذین انعم الله علیهم من النبیین و الصدیقین و الشهداء و الصالحین... (6)
کسانى که از خدا و پیامبر فرمان مى برند در کنار کسانى مى باشند که خدا به آنان نعمت ارزانى داشته است، یعنى پیامبران، صدیقان (7) ، شهیدان و شایستگان...
پس نمازگزار در این جمله از خدا درخواست مى کند که او را به راه پیامبران و صدیقان و شهیدان و صالحان هدایت کند و این خطى روشن است در تاریخ.راهى است نمایان، با هدفى معین، و با پویندگانى معروف و معلوم.
در برابر آن خط دیگرى هست که آن نیز مشخص و داراى رهروانى شناخته شده است.با یادآورى آن راه و پویندگانش نمازگزار به خود نهیب مى زند که در آن گام ننهد و به آن سمت کشانیده نشود و این را در ادامه دعاى پیشین چنین بیان مى کند.
غیر المغضوب علیهم-نه راه کسانى که مورد خشم[تو]واقع شده اند.
چه کسانى مورد خشم خدایند؟آنان که در جهت مقابل راه خدا، به راهى دیگر گام نهاده اند و انبوه خلق بى خبر و بى اراده و سست عنصر یا باخبر و با اراده ولى ست بسته و اسیر را نیز با خود بدان سو کشانیده اند.کسانى که در طول تاریخ سررشته کار و بار انسانها را به قهر و جبروت یا به رنگ و فریب در دست گرفته اند واز آنان موجوداتى بى اختیار و آلت فعل و دنباله رو (مستضعف) ساخته اند.کسانى که از راه تحمیق انسانها و تحمیل بر آنها، مجال عشرتهاى پلید و رذیلانه خود را فراهم آورده اند.به بیان دیگر آن کسانى مورد خشم خدایند که راه باطل را، نه از سر جهالت و بى خبرى، بل از روى عناد و خودپرستى و خودکامگى پیموده اند.
در واقعیت تاریخ، این گروه را طبقات عالیه و قدرتمندان دنیوى-که همواره هدفهاى دینى بر فلسفه وجود آنان خط بطلان مى کشیده و اولین قدم متعرضانه را به سوى ایشان برمى داشته است-تشکیل مى داده اند.بجز این دو گروه-گروه هدایت یافتگان و گروه غضب شدگان-دسته سومى نیز هست که راه آن نیز در نهایت به همان نقطه اى مى رسد که راه مغضوبان ختم مى شود. (8) جمله بعد به این دسته از مردم اشاره مى کند: و لا الضالین-و نه راه گمشدگان و گمراهان.
آنان که از سر بى خبرى و ناآگاهى، و به تبعیت از پیشوایان گمراه ساز، در راهى غیر از راه خدا و حقیقت روانه شده اند و حال آنکه گمان مى کردند در راه درست و راست گام مى زنند، اما به درستى که در بیراهه اى خطرناک و به سوى عاقبتى تلخ قدم برمى داشته اند.
این گروه را نیز در تاریخ به وضوح مى توان دید:همه کسانى که در نظامهاى جاهلى، چشم بسته و سر بزیر، دنباله رو خواست و اراده آن پیشوایان بوده اند و به سود آنان منادیان حق و عدل و پیام آوران آیین خدا را تخطئه کرده اند و حتى گاه رو در روى آنان ایستاده اند، و حتى یک لحظه نیز به خود اجازه نداده اند که در این موضع نابخردانه تجدید نظرى کنند.
این موضع را از این نظر نابخردانه مى نامیم که یکسر به سود طبقات بالا و به زیان خود این گمرهان است.و به عکس، دعوت پیامبران که ریشه کن ساز حیثیت و هستى گروه مغضوبان مى باشد طبعا به سود طبقات محروم و مستضعف و از جمله همین تحمیق شدگان گمراه است.
نمازگزار با یادآورى و تذکار این دو روش و منش (روش مغضوبان و گمراهان) در خود، حالت حساسیت و دقت و مراقبتى نسبت به راهى که باید پیمود و موضعى که در برابر صلاى نجاتبخش پیامبران باید گرفت پدید مى آورد.و آن گاه اگر در سلوک زندگى خود نشانه اى از رشد و راهیابى دید بار دیگر به شکرانه نعمت بزرگ، زبان به شکر و ستایش خدا مى گشاید و مى گوید:الحمد لله رب العالمین (9) و بدین گونه بخش مهمى از نماز را به پایان مى برد.
این سرآغاز قرآن بود که خوانده شد (فاتحه الکتاب) .
دیباچه قرآن-مانند دیباچه هر کتابى-نشاندهنده طرحى کلى از مجموعه معارف این کتاب است.همان طور که نماز، خلاصه اى و تصویر کوچکى است از اسلام و بسیارى از جوانب و نقاط برجسته ایدئولوژى اسلام، که به اشاره اى در آن بازگو شده است. فاتحه الکتاب نیز فهرست گونه اى است از نقاط برجسته و خطوط اصلى معارف قرآن و مشتمل است بر خلاصه اى از راهنماییهاى مهم آن.بدین قرار:
جهانیان و جهانها، واحدى پیوسته اند و یکسره از آن خدا:رب العالمین ، همه چیز و همه کس مورد مهر و عطوفت خداست و مؤمنان مورد رحمت و لطف ویژه اویند: الرحمن الرحیم ، زندگى انسان پس از این جهان همچنان متداوم و مستمر است و حاکمیت مطلق در آن نشاة از آن خداست:مالک یوم الدین، انسان باید از بند عبودیت غیر خدا برهد و در سایه تدبیر خدا، با ویژگیهاى انسانى و در راه انسانیت، آزادانه و با اختیار زیست کند:ایاک نعبدو ، باید برنامه سعادت آفرین راه راست زندگى را از خدا بخواهد و بستاند:اهدنا الصراط المستقیم ، باید جبهه دشمنان و دوستان و موضع هر کدام و انگیزه هایشان را بشناسد و در برابر هر جبهه موضع فراخور ایمان خویش انتخاب کند:صراط الذین.
________________________________________
1.و رحمتى وسعت کل شئ.سوره اعراف، آیه 156 یا من سبقت رحمته غضبه (دعاى ماثور) .
2.رجوع شود به سوره اعراف، آیات 59 تا 158 و سوره هود، آیات 50 تا 84 که از زبان چند تن از پیامبران بزرگ در طلیعه دعوتشان این شعار نقل شده است.
3.سوره برائت، آیه 31
4.سوره زمر، آیه 18
5.تفسیر نور الثقلین، ج 5، ص 481.ذیل آیه 18، سوره زمر
6.سوره نساء، آیه 69.
7.کسانى که در عمل ادعاى ایمان خود را به اثبات رسانیده و خدا و پیامبر را عملا تصدیق کرده اند.
8.این موضوع در چندین آیه از قرآن، با لحنى بس پر معنا به مناسبتهاى گوناگون ذکر شده است.از جمله:
سوره شعراء، آیات 91-102 سوره ص، آیات 58-61 سوره ابراهیم، آیات 21-22 سوره غافر، آیات 47-48.
9.گفتن این جمله در پایان سوره حمد مستحب است.
سوره
پس از پایان این نیایش آموزنده و پر محتوا، نمازگزار باید یک سوره کامل از قرآن را تلاوت کند. این کار، بخشى از قرآن را که وى آزادانه و به دلخواه انتخاب کرده، در یاد او زنده مى کند، یعنى فصل دیگرى از معارف اسلامى را پیش روى او مى گشاید.
فریضه تلاوت قرآن در نماز-چنانکه امام على بن موسى علیه السلام در حدیثى به فضل بن شاذان فرموده است-قرآن را از متروک شدن و نافهمیده ماندن به در مى آورد در خاطره ها و ذهنها حاضر مى سازد. (1)
در این گفتار، ما به ترجمه سوره توحید-که به طور معمول در نمازها تلاوت مى شود-بسنده مى کنیم.
بسم الله الرحمن الرحیم-به نام خداى رحمان و رحیم.
قل.بگو. (اى پیامبر) خود بدان و به دیگران نیز، همچون پیامى بایسته، برسان که:
هو الله احد-اوست خداى یکتا. (2)
مانند خدایانى که عقاید تحریف شده ادیان معرفى مى کنند شریک و رقیب و هماورد ندارد. پس صحنه آفرینش میدان تنازع و پیکار خدایان نیست.بلکه همه سنتها و قوانین عالم ناشى از یک اراده و یک قدرت است و به همین دلیل است که در جهان آفرینش نظم و هماهنگى و یکنواختى برقرار است و قوانین و تحولات و حرکات طبیعى عالم همه به یک سو و در یک جهت در عمل و حرکت اند.و در این میان فقط انسان است که چون از«اراده »و«اختیار»و قدرت تصمیمگیرى برخوردارش ساخته اند، مى تواند از این نظم کلى سرپیچى نماید و چون سازى ناهماهنگ، نغمه اى جدا بنوازد.و نیز مى تواند یکسره بر طبق این قوانین، زندگى خود را بسازد.
الله الصمد-خدا از همه رو بى نیاز است (از همه چیز و همه کس) .
یعنى خدایى که من در برابر او به کرنش و تعظیم و ستایش برخاسته ام، همچون خدایان پندارى نیست که پدید آمدنش، ادامه حیاتش، و توان بودن و زیستنش به کمک و مراقبت و رعایت کسى نیازمند باشد.آن چنان خدایى شایسته تکریم و تعظیم انسان نیست، زیرا که خود موجودى است در طراز انسان یا فروتر از آن.انسان، این موجود عظیم و ژرف، تعظیم و ستایش و عبودیتش فقط در برابر قدرتى مى سزد که به هیچ وجودى و هیچ عنصرى کمترین نیازى نداشته باشد و بودن و قدرتمند بودن و همیشه بودنش از ذات او مایه گرفته باشد.
لم یلد-نزاده و فرزند نیاورده است.
آن نیست که در پندارها و خرافه هاى ادیان تحریف شده و عقاید شرک آمیز، معرفى مى کنند. خداى پندارى مسیحیان و مشرکان نیست که فرزند یا فرزندانى داشته باشد.او آفریننده و پدیدآورنده همه چیز و همه کس است و نه پدر آنان.و همه آنان که در آسمانها و در زمین زندگى مى کنند، بندگان اویند و نه فرزندان او. و همین نسبت «بندگى و ربوبیت »میان انسان و خداست که بندگان واقعى خدا را از بندگى هر چیز و هر کس بجز خدا باز مى دارد، زیرا بنده دو ارباب نمى توان بود. آنان که خدا را پدر مهربان خلایق و انسانها را فرزندان او پنداشته اند و نسبت «بندگى و ربوبیت »میان خدا و خلق را شایسته انسان و مقام او و کرامت او ندانسته اند در حقیقت راه را براى بندگى غیر خدا گشوده اند و خود در عمل، بنده بسیارى از اربابان بى مروت دنیا و آلت دست برده گیریها و برده پروریها شدند.و لم یولد-و خود زاییده نشده است.
او پدیده اى نیست که روزى نبوده و روز دیگرى قدم به جهان هستى نهاده باشد.نه زاییده کسى است و نه زاییده اندیشه اى یا پندارى و نه زاییده نظامى و طبقه اى و شکلى از شکلهاى زندگى بشر.او ارجمندترین و والاترین واقعیتهاست.واقعیتى لا یزال است. همواره بوده و همواره خواهد بود. و لم یکن له کفوا احد-و او را انباز و همتا و هماوردى نبوده و نیست.
به کسى نمى توان همانندش کرد، و کسى را نمى توان در طراز و همپایه او دانست. نمى توان منطقه نفوذ و قلمرو فرمان او را-که سراسر جهان هستى است-میان او و کس دیگرى تقسیم کرد.بخشى از جهان یا از صحنه زندگى انسان را از او دانست و بخشى را به کسان دیگر، به خداوندگاران جاندار و بیجان یا به مدعیان الوهیت و قدرت، واگذار نمود.
این سوره، چنانکه از نامگذارى آن پیداست، به راستى سوره توحید است.ایده توحید که در سراسر قرآن و در صدها آیه به لحنها و بیانهاى گوناگون بازگو شده، در این سوره به صورتى فشرده و با عباراتى ناظر به عقاید خرافى و شرک آمیز رایج آن روزگار و با صراحتى که نفى کننده هر داعیه الوهیتى مى تواند بود، براى آخرین بار ایراد شده است.
این سوره از سویى به مسلمانان و به همه جهانیان خدایى را که از نظر اسلام، شایسته پرستش و ستایش است معرفى مى کند:خدایى که یکتا نباشد.خدایى که شبیه او را صدها و هزارها در میان خلق عالم بتوان یافت شایسته ربوبیت و الوهیت نیست. قدرتمندى و قدرتى که براى بودن و ادامه یافتن خود به کمک موجود دیگرى نیازمند باشد، نمى تواند و نمى باید بر بشر تحمیل شود.آن کس که در برابر خدایان پوشالى و نیازمند و پدید آمده و قابل زوال به کرنش و تعظیم برمى خیزد پا بر سر کرامت انسانى خویش مى گذارد و خود را و انسانیت را به قهقرا مى کشاند.این جنبه مثبت سوره توحید است که نشانه ها و ممیزات معبود و خداوندگار انسان را ارائه مى دهد و پوشالى بودن خداوندگاران تاریخ را به اثبات مى رساند. و از سوى دیگر به خدا پرستان و پذیرندگان اسلام هشدار مى دهد که درباره ذات و صفات خدا خود را به کنجکاویهاى عقلى که شبهه خیز و وسوسه انگیز است آلوده نسازند. خدا را به کوته سخنى-که مدعیان یاوه را از مقام قدس ربوبیت بتواند راند-بخوانند و یاد کنند و به جاى غرق شدن در فلسفه بافیها و ذهنیتها، به تعهدهایى که از عقیده به توحید برمى خیزد بیندیشند.
بنابر حدیثى که از امام على بن الحسین علیه السلام رسیده است، خداى متعال مى دانست که در آینده تاریخ، مردمى کنجکاو خواهند آمد و بدین علت سوره توحید و آیاتى از سوره حدید-تا آیه علیم بذات الصدور-را نازل ساخت تا حدود مجاز براى بررسى در ذات و صفات خدا را مشخص کند.پس هر که به ماوراى این حدود بپردازد خود را به هلاکت افکنده است. (3)
گویا سوره قل هو الله...به نمازگزار مى گوید:خدا قدرتى است یکتا و والا و برترین، ذاتا مستغنى و بى نیاز، نزاییده و زاده نشده، بى همانند و بى همال و، همین و بس. دانایى و بینایى و حکمت و دیگر صفات خداوند تا آنجا که دانستن و شناختن آن براى مسلمان لازم است و در شکل بندى زندگى و عروج روح او مؤثر تواند بود در آیات دیگرى از قرآن باز گفته شده است.بیش از این در ذات خدا و چگونگى صفات او غور مکن، معرفت بیشتر را در عمل به دست خواهى آورد.در پى آن مباش که با بحث و تعمق ذهنى به معرفت بیشتر دست یابى.در پى آن باش که معرفت را از راه ایجاد صفا و روحانیت در باطن روح و از راه عمل کردن به لوازم توحید کسب کنى. ..
.و چنین بودند پیامبران و صدیقان، بندگان راستین خدا و موحدان صادق و عارف.
________________________________________
1.متن حدیث در دومین پانوشت همین کتاب ذکر شده است.
2.یا«خدا یکتاست ».بنابر اینکه ضمیر هو براى شان و حدیث باشد.
3.ان الله عز و جل علم انه یکون فی آخر الزمان اقوام متعمقون، فانزل الله تعالى:قل هو الله احد و الایات من سوره الحدید الى قوله:علیم بذات الصدور، فمن رام وراء ذلک فقد هلک-نور الثقلین، ج 5، ص 706، به نقل از اصول کافى.

 

تسبیحات اربعه
پیش از آنکه به ترجمه ذکر رکوع و سجود بپردازیم، جملاتى را که در رکعتهاى سوم و چهارم نماز، در حال ایستاده باید تکرار کرد توضیح مى دهیم.این جملات، چهار«ذکر»اند و گویاى چهار حقیقت درباره خداوند:
سبحان الله-پاک و منزه است خدا، و الحمد لله-و ستایش و سپاس مخصوص خداست، و لا اله الا الله-و معبودى بجز خدا نیست، و الله اکبر-و خدا بزرگترین است.
دانستن این چهار خصوصیت در شکل گرفتن یک تلقى درست و کامل از توحید داراى تاثیرى عمیق است.زیرا هر یک از این چهار خصوصیت یک بدنه و یک نما از عقیده توحید را نشان مى دهد.
تکرار این جملات فقط بدان خاطر نیست که بر معرفت ذهنى انسان و آگاهى و اطلاع او افزوده شود بلکه دانستن صفات و خصوصیات خدا و تکرار ذکر خدا، بزرگترین فایده اش باید این باشد که در انسان حرکتى و مسئولیتى پدید آورد و وظیفه و تکلیفى فراخور آن حقیقتى که بدان معرفت یافته بر دوش او بگذارد.
به طور کلى عقاید اسلامى باید در خارج از ذهن و در صحنه زندگى منشا عمل و حرکت باشند، زیرا این عقاید صرفا از جنبه ذهنى و مجردشان نیست که داراى اعتبارند بلکه بیشتر به این دلیل که ناظر به زندگى انسانها و نقشبند زندگى و عمل فرد و جامعه اند، در اسلام معتبر شناخته مى شوند.درست است که هر عقیده اسلامى در معنا شناخت یک واقعیت است ولى تنها آن عقایدى در اسلام حتمى و لازم الاعتقاد شمرده شده اند که در صورت قبول و گرویدن بدان تعهدى براى انسان به وجود آید و وظیفه و تکلیفى جدید بر دوش او نهاده شود.
عقیده به وجود خدا از این گونه است.اعتقاد به بودن و نبودن خدا، هر کدام، شکلى مخصوص براى زندگى و عمل به وجود مى آورد.فردى یا جامعه اى که به راستى معتقد به وجود خداست به نوعى و شکلى زندگى مى کند و فرد و جامعه اى که این حقیقت را منکر است به نوع و شکل دیگرى.اگر انسان معتقد شد که او و جهان را قدرتى با اراده و از روى شعور و حکمت آفریده است، ناگزیر معتقد مى شود که این آفرینش براى مقصودى و داراى «جهت »و«غایتى »است و مى پذیرد که او در رسیدن به این مقصد و غایت داراى نقشى و متحمل مسئولیتى است.و همین احساس تعهد و مسئولیت است که او را به کار و تلاش و پویش و تحمل بارهاى سنگین وادار مى کند و، او از همه، احساس رضایت و خرسندى مى کند.
همچنین است عقیده به معاد، نبوت، امامت و...که هرکدام مسئولیتها و تکالیفى را بر دوش معتقد مى نهد و مجموعا راه و برنامه و خط مشى کلى زندگى او را مشخص و ممتاز مى سازد. اگر مشاهده مى شود که در واقعیت خارجى، آنان که خود را معتقد به این اصول فکرى مى دانند با آنان که از آنها بى اطلاع و بدانها بى اعتقادند، یکسان و یکرنگ زندگى مى کنند، این بر اثر نداشتن آگاهى درست یا ریشه دار نبودن ایمان و قبول آنان است.
در مواقع حساس و در نقطه عطفهاى زندگى است که صف معتقدان واقعى از مقلدان ناآگاه و فرصت طلب جدا مى شود. اکنون با این نگرش، برمى گردیم به مفاد و محتواى این چهار ذکر:
سبحان الله
خدا پیراسته و پاک است.از داشتن شریک، از ظلم، از مخلوق بودن، از انجام کارى بر خلاف حکمت و مصلحت، از همه نقایص و کمبودها و پلیدیهایى که در موجودات هست و از همه صفاتى که لازمه مخلوق بودن و«ممکن »بودن است.
با گفتن این جمله و یادآورى این خصوصیت براى خدا نمازگزار مى فهمد و به یاد مى آورد که در مقابل چه موجودى و چه ذات قابل ستایشى به کرنش و تعظیم برخاسته است.احساس مى کند تعظیم و تواضع او در برابر نیکى و کمال مطلق است.آیا کسى از اینکه به پاکى و نیکى و زیبایى مطلق احترام بگذارد احساس حقارت مى کند؟نماز اسلام چنین چیزى است.تواضع وتعظیمى است در برابر اقیانوس بیکرانه اى از خوبیها و کمالها و جمالها، تعظیمى نیست که انسان را سرشکسته کندو از کرامت و عزت انسانى او بکاهد، ستایشى نیست که آدمى را حقیر و خوار سازد.مگر انسان چیزى جز«درک کننده زیبایى و کمال و جوینده آن »است؟پس طبیعى است که در برابر کمال مطلق به خاک افتد و ذاتى را که دارنده آن است با تمام وجود خود پرستش و ستایش کند.این پرستیدن و ستودن او را به راه کمال و نیکى و زیبایى مى کشاند و حرکت زندگى او را در این جهت و در این سو قرار مى دهد.
آنان که نماز و عبادت اسلام را مایه خوارى و سرشکستگى انسان دانسته و آن را با ستایش قدرتهاى مادى مقایسه کرده اند این نکته ظریف را ندیده و ندانسته اند که: ستایش و بزرگداشت نیکى و پاکى، خود از نیرومندترین انگیزه هاى نیکى و پاکى است. و این نکته اى است که ذکر سبحان الله، یادآور پاکى و نزاهت خدا، به ما مى آموزد. و الحمد لله
بشر در سراسر تاریخ پر ملال زندگى اش همواره به خاطر برخورداریهاى گوناگون، به خاطر گرفتن امتیازهاى کوچک و بزرگ، به خاطر چند روزى بیشتر زیستن و حتى در موارد بسیار، به خاطر نان بخور و نمیرش در برابر کسانى که در خلقت با او برابر بوده و هیچ مایه اصیلى را از او بیشتر و سرشارتر نداشته اند زبان به ستایش و سپاس مى گشوده و تن و جان خود را تسلیم صاحب نعمتان مى کرده است.چون نعمت را متعلق به نعمت خوارگان مى دانسته، در طلب نعمت بردگى صاحب نعمت را پذیرا مى شده است، بردگى تن یا بردگى روح و فکر را.
به یادآوردن اینکه «همه سپاسها و ستایشها از آن خداست »مى فهماند که نعمتها نیز همه از آن خداست.پس هیچ کس به حقیقت مالک چیزى نیست تا از آن راه بتواند، و حق داشته باشد، کسى را اسیر و مطیع و بنده خویش سازد.به روحهاى ضعیف و دلهاى مسحور و چشمهاى فریفته نعمت نیز مى آموزد که رحمت و بخشش ناچیز صاحبدولتان و اربابان عالم را به چیزى نگیرند، از آنان ندانند، در برابر آن تن به بردگى ندهند، محرومیت از آن را تحمل نکنند و دارنده و محتکر آن را غاصب و متجاوز بدانند. و لا اله الا الله
این، شعار اسلام است که یکسره نمودارى است از جهان بینى و ایدئولوژى این مکتب. در این شعار یک «نفى »وجود دارد و یک «اثبات ».
نخست، همه قدرتهاى طاغوتى و غیر خدایى را نفى مى کند.خود را از یوغ بردگى هر نیروى اهریمنى نجات مى دهد.هر دست و بازویى را که به شکلى او را به راهى مى کشاند قطع مى کند.هر قدرتمندى جز خدا و هر نظامى جز نظام الهى و هر انگیزه اى جزانگیزه هاى خداپسند را به دور مى ریزد و با این نفى پرشکوه خود را از همه زبونیها و ذلتها و اسارتها و بندها و بندگیها مى رهاند.و آن گاه فرمان و اراده خدا را-که فقط در قالب یک «نظام الهى »یعنى یک جامعه اسلامى به معناى واقعى قابل لمس و قابل پیاده شدن است-بر وجود خویش فرمانروا مى سازد و بندگى خدا را که با هیچ بندگى دیگرى سازگار نیست مى پذیرد.
بندگى خدا یعنى سامان زندگى را طبق فرمان حکیمانه خدا تدارک دیدن و در نظام الهى که خطوط اصلى آن طبق دستور خدا ترسیم شده باشد، زیستن.یا با همه قدرت و تلاش ممکن در جهت ایجاد چنین نظامى و چنان سامانى حرکت کردن.
نظامهاى دیگر، نظامهایى که بر شالوده یک تفکر بشرى بنا شده است، به این دلیل که از جهالت و بى اطلاعى و کج اندیشى و احیانا غرض ورزى خالى نیست، نمى تواند بشر را کامیاب سازد و او را به کمال مطلوب انسانى اش برساند.
فقط جامعه و نظام الهى است که چون از حکمت و رحمت خدا سرچشمه گرفته و با آگاهى از نیازهاى انسان و از آنچه مى تواند برآورنده این نیازها باشد طرح ریزى شده مى تواند محیط مساعد و مناسبى باشد براى رشد این نهالى که نامش «انسان »است.
دشمن نظامهاى دیگر نیستیم، دلسوز آنهاییم.این سخن انبیا است و انبیاى خدا، پدران دلسوز بشرند.به سازندگان و طراحان خانه هایى که بشر مى باید در آن زیست کند، یعنى به پدیدآورندگان و بانیان نظامهاى اجتماعى، مى آموزند و پند مى دهند که:بشر جز در نظام الهى و توحیدى کامروا نبوده و نخواهد بود.تاریخ ثابت کرده است و دیده ایم و مى بینیم که در نظامهاى غیر خدایى انسانیت چه مى کشد و انسانها چگونه مسخ شده و به چه روزى دچار گشته اند. و الله اکبر
پس از آن نفى ها، یک انسان عادى که هنوز با واقعیتهاى جاهلى دست به گریبان است، احساس غربت و وحشت مى کند و خود را تنها مى یابد.او از طرفى در مد نگاه خود همه بنیانهایى را که تا این لحظه استوار به نظر مى رسید در حال فرو ریختن مشاهده مى کند ولى از طرفى جاهلیت، به سطبرى یک کوه، خود را به او نشان مى دهد و به رخ او مى کشد.همان چیزهایى که او آنها را نفى کرده است، بودن خود را به چشم او و در معرض تماشاى او در مى آورندو او را به هراس مى افکنند.درست در همین لحظه است که او مى گوید:الله اکبر-خدا بزرگتر است:از همه چیز، از همه کس، از همه قدرتها و قدرتمندیهایشان و، از آنکه بتوان او را به وصف آورد.طراح سنتها و قانونهاى تکوینى جهان، چه در طبیعت و چه در تاریخ، اوست.پس پیروزى نهایى که در گرو سازگارى با این قوانین و سنتهاست، تنها در پایبندى به فرمان او میسر است و بندگان و فرمانبران او تنها جبهه پیروزمند در کشمکش تاریخى بشریت اند. و محمد-صلى الله علیه و آله-این حقیقت را خوب مى دانست و با همه وجودش به آن ایمان داشت و آن را لمس مى کرد.از آن رو یک تنه در برابر همه گمراهان مکه، بل در برابر همه جهان، ایستاد.و چنانکه از انسان برجسته اى در حد او گمان مى رود چندان پایدارى کرد که کاروان گمراه بشر را از دنباله روى ذلتبار قدرتهاى طاغوتى رها ساخت و در مسیر فطرى که مسیر تکامل است، به راه انداخت.
کسى که در برابر قدرتگونه هاى بشرى خود را کوچک و ضعیف و بى اراده مى یابد، اگر بفهمد و بداند که برترین قدرتها خداست دلش اطمینان و آرامش مى یابد و در باطنش نیرویى بیسابقه شعله مى کشد، و همین است که او را برترین و نیرومندترین مى سازد. این بود خلاصه اى از مفاد و محتواى چهار جمله اى که در رکعتهاى سوم و چهارم نماز در حال ایستاده تکرار مى شود.

 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 34   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله از ژرفای نماز

دانلودمقاله نانوتکنولوژی چیست ؟

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله نانوتکنولوژی چیست ؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

کامپیوترها اطلاعات را تقریبا" بدون صرف هیچ هزینهأی باز تولید مینمایند. اقداماتی در دست اجراست تا دستگاههایی ساخته شوند که تقریبا" بدون هزینه - شبیه عمل بیتها در کامپیوتر - اتمها را به صورت مجزا بهم اضافه کنند ( کنار هم قرار دهند). این امر ساختن اتوماتیک محصولات را بدون نیروی کار سنتی همانند عمل کپی در ماشینهای زیراکس میسر میکند. صنعت الکترونیک با روند کوچک سازی احیاء می گردد وکار در ابعاد کوچکتر منجر به ساخت ابزاری میشود که قادر به دستکاری اتمهای منفرد مثل پروتئینها در سیب زمینی و همانندسازی اتمهای خاک، هوا و آب از خودشان میگردد.
پیوند علم مواد ، شیمی و علوم مهندسی که نانوتکنولوژی نامیده میشود عرصه أی را بوجود میآورد که ماشین آلات خود تکثیرکننده و محصولات خود اسمبل از اتمهای اولیه ارزان ساخته شوند.
نانوتکنولوژی تولید مولکولی یا به زبان ساده‌تر ، ساخت اشیاء اتم به اتم، مولکول به مولکول توسط بازوهای روبات برنامه‌ریزی شده در مقیاس نانومتریک است و نانومتر یک میلیاردم متر است
( پهنای معادل با 3 تا 4 اتم). نانوتکنولوژی ساخت ابزارهای نوین مولکولی منحصر به فرد با بکارگیری خواص شیمیایی کاملا" شناخته‌شده اتمها و مولکولها ( نحوه پیوند آنها به یکدیگر) را ارائه می‌دهد. مهارت مطرحه در این تکنولوژی دستکاری اتمها بطور جداگانه و جای دادن دقیق آنان در مکانی است که برای رسیدن به ساختار دلخواه و ایده‌آل موردنیاز می‌باشد. این قابلیت تقریبا" حاصل شده است.
بازده پیش‌بینی شده از تسلط بر این تکنولوژی بسیار فراتر از موفقیتهایی است که تاکنون انسان بدانها نائل شده است.
قابلیتهای محتمل تکنیکی نانوتکنولوژی عبارتند از :
1- محصولات خوداسمبل
2- کامپیوترهایی با سرعت میلیاردها برابر کامپیوترهای امروزی
3- اختراعات بسیار جدید ( که امروزه ناممکن است)
4- سفرهای فضایی امن و مقرون به صرفه
5- نانوتکنولوژی پزشکی که درواقع باعث ختم تقریبی بیماریها، سالخوردگی و مرگ و میر خواهد شد.
6- دستیابی به تحصیلات عالی برای همه بچه‌های دنیا
7- احیای مجدد بسیاری از حیوانات و گیاهان منقرض‌شده
8- احیاء و سازماندهی اراضی
دکترDrexler در همایش جهانی نظام علمی در زمینه نانوتکنولوژی اظهار کرده است: “در جهان اطلاعات ، تکنولوژیهای دیجیتالی کپی‌برداری را سریع، ارزان، کامل و عاری از هزینه‌بری یا پیچیدگی محتوایی نموده‌اند. حال اگر همین وضعیت در جهان ماده اتفاق بیافتد چه می‌شود. هزینه تولید یک تن
‌تری بیت تراشه‌های RAM تقریبا" معادل با هزینه بری ناشی از تولید همان مقدار فولاد می‌شود”.
دکترSmalley رئیس هیئت تحقیقاتی دانشگاه رایس و کاشف Buckyballs می‌گوید:
" نانوتکنولوژی روند زیانبار ناشی از انقلاب صنعتی را معکوس خواهد کرد". در مقدمه مقاله نانوتکنولوژی که توسط آقایان Peterson و Pergamit در سال 1993 نگاشته شده چنین آمده است :
" تصور کنید قادرید با نوشیدن دارو که در آب میوه مورد علاقه‌تان حل شده است سرطان را معالجه کنید . یک ابر کامپیوتر را که به اندازه یک سلول انسان است در نظر بگیرید. یک سفینه فضایی 4 نفره که به دور مدار زمین می‌گردد با هزینه‌ای در حدود یک خودروی خانوادگی تجسم کنید" .
موارد فوق، فقط تعداد محدودی از محصولات انتظار رفته از نانوتکنولوژی هستند. انسان در معرض یک انقلاب اجتماعی تسریع شده و قدرتمند است که ناشی از علم نانوتکنولوژی است. در آینده نزدیک گروهی از دانشمندان قادر به ساخت اولین آدم آهنی با مقیاس نانومتری می‌گردند که قادر به همانندسازی است. طی چند سال با تولید پنج میلیارد تریلیون نانوروبات ، تقریبا" تمامی فرایندهای صنعتی و نیروی کار کنونی از رده خارج خواهند شد. کالاهای مصرفی به وفور یافت‌شده ، ارزان، شیک و با دوام خواهند شد. دارو یک جهش سریع و کوانتومی را به جلو تجربه خواهد نمود. سفرهای فضایی و همانندسازی امن و مقرون به صرفه خواهند شد. به این دلایل و دلائلی دیگر، سبکهای زندگی روزمره در جهان بطور زیربنایی متحول خواهد شد و الگوی رفتاری انسانها تحت‌الشعاع این روند قرار خواهد گرفت.

تعاریف :
- Assembler : یک ماشین مولکولی که قابل برنامه‌ریزی‌شدن به‌منظور ساخت هر ساختار مولکولی یا وسیله از واحدهای ساختمانی شیمیایی کوچکتر می‌باشد. مانند کارخانة تولید ماشین که با کامپیوتر کنترل می‌شود.
- Atomic Force Microscope : یک وسیله که قادر است با پروب کردن (Probing) سطوح، از آنهـا تصاویـری بـا دقـت مولکولی تهیـه کنـد.این وسیله در واقع یـک نـوع میل نزدیک‌شونده (Proximal Probe) است.
- Biomolecular Nanotechnology : نانوتکنولوژی بیومولکولی، نانوتکنولوژی مربوط به سیستمهای زنده. این تکنولوژی، نتیجة توانایی ما برای بکارگیری بیومولکولها بعنوان اجزای نانوتکنولوژی مولکولی می‌باشد.
- Bottom up : پایین به بالا. ساختن چیزهای بزرگ از اجزای ساختمانی کوچکتر. نانوتکنولوژی به دنبال اینست که اتمها و مولکولها را بعنوان اجزای ساختمانی بکار گیرد. مزیت طراحی پایین به بالا، اینست که پیوندهای کووالانسی که در یک مولکول وجود دارد، بسیار قویتر از پیوندهای شیمیایی ضعیفی است که مولکولها را به هم پیوند می‌دهد.
- Brownion Assembly : حرکت موجی در یک سیال باعث می‌شود مولکولها در حالات مختلفی نسبت به همدیگر قرار گیرند. اگر مولکولها دارای سطح تماس مناسب باشند، می‌توانند با هم ترکیب شده و به شکل یک ساختار خاص درآیند. Brownion Assembly یک اسم ظاهرا" بی‌معنی برای self-assembly است (چگونه یک ساختار می‌تواند خودش را بسازد، وقتی خودش هنوز وجود ندارد؟).
- Causality : قانون علت و معلول. علیت در فیزیک، قانونی است که توسط انیشتن ارائه شده‌است و چنین بیان می‌دارد که اطلاعات نمی‌توانند با سرعتی بیش از سرعت نور حرکت کنند. آیا این قانون نقض شده‌است؟
- Definition of Scanning Probe Microscopy : تعریف میکروسکوپی با میل تصویربردار. روشی برای مشاهدة ساختار نانومتری سطوح که در آن از نیروهای با برد کوتاه مانند نیروهای تونلی (Tunneling)، نیروهای اتمی، مولکولی، موضعی و غیره استفاده می‌شود.
- Denderimer : درخت‌سان. درخت‌سان، یک پلیمر شاخه‌دار است و اسم آن از لغت یونانی dendra-tree گرفته شده‌است.
- Disassembler : سیستمی از نانوماشینها که می‌تواند تعداد کمی از اتمهای یک شیُء را بطور جداگانه دریافت کرده و ساختار آن را در سطح مولکولی نشان دهد.
- Electron Beam : پرتو الکترونی. جریانی از الکترونها که با سرعت یکسان در یک جهت حرکت می‌کنند. می‌توان با شتاب‌دادن و هم‌جهت‌کردن الکترونها بین یک کاتد و یک آند که بین آنها خلأ می‌باشد، یک پرتو الکترونی را تولید نمود. شاید بیشترین پرتو الکترونی موجود، همانهایی باشند که در لوله‌های اشعة کاتدی موجود در دستگاه تلویزیون ایجاد می‌شوند. پرتوهای الکترونی مبنای تصویربرداری میکروسکوپی الکترونی (Scanning Electron Microscopy) و چاپ الکترونی (Electron Beam Lithography) می‌باشند.
- Electron Beam Lithography (EBL) : چاپ الکترونی. روشی برای ساختن سطوح نانومتری بوسیلة قراردادن سطوح حساس الکتریکی در مسیر یک پرتو الکترونی. این روش شبیه چاپ نوری (Photolithography) است، اما الکترونها را بیشتر از فوتون‌ها بکار می‌برد. از آنجا که طول موج الکترون خیلی کمتر از فوتون است، لذا شکست نور، مانعی برای شفافیت نیست. هرچند EBL خیلی گرانتر از چاپ نوری بوده و قابل رقابت با آن نیست، اما شفافیت آن بالاتر بوده و اخیرا" برای ساخت ماسکهای لیتوگرافیکی بکار می‌رود.
- Magnetic Force Microscopy (MFM) : میکروسکوپی با نیروی مغناطیسی. یک روش برای مشاهدة مواضع مغناطیسی موضعی نزدیک یک سطح.
- Micro-Electrohanical Systems (MEMS) : سیستمهای میکروالکترونی (که اغلب با نام میکروسیستمها "MST" شناخته می‌شوند) الکترونیک را با وسایل مکانیکی میکرومتری ترکیب کرده و ماشین‌آلات میکروسکوپی را بوجود می‌آورند. سیستمهای نانوالکترونی (MEMS) به لحاظ کوچکتربودن، مهمتر بوده و یکی از اهداف نانوتکنولوژی می‌باشند.
- Molecular Electronics : الکترونیک مولکولی. این روزها هر سیستمی که دارای وسایل الکترونی دقیق در مقیاس نانومتری باشد، بخصوص اگر بیشتر از بخشهای مولکولی مجزا ساخته شده‌باشد تا مواد به‌هم پیوسته، جزء وسایل نیمه‌هادی شناخته می‌شود.
- Molecular Manipulator : سازندة مولکولی. وسیله‌ا‌ی شامل یک مکانیسم میل‌محوری که دارای یک پوستة مولکولی روی یک سوزن می‌باشد. وبرای استقرار دقیق مولکولها به کار می‌رود. این وسیله می‌تواند بعنوان مبنای ایجاد ساختارهای پیچیده بوسیلة آنالیز مکانی مورد استفاده قرار گیرد.
- Molecular Manufacturing : ساخت مولکولی. ساخت با ماشین‌آلات مولکولی و کنترل مولکول به مولکول تولید از طریق آنالیز شیمیایی مکانی .
- Molecular hanics : مکانیک مولکولی. یک برنامة مکانیک مولکولی توسط نرمن آلینگر و همکارانش بوجود آمد؛ مدل MM2 یک تابع انرژی پتانسیل مولکولی است که توسط روابط ، قوانین و پارامترهای موجود در برنامه توضیح داده می‌شود.
- NEMS : سیستمهای نانو الکترومکانیکی. MEMS در مقیاس نانومتری.
- Nano : یک پیشوند به معنی9-10 یا یک‌میلیاردم.
- Nano Computer : نانوکامپیوتر. کامپیوتر ساخته‌شده از اجزاء (مکانیکی، الکترونیکی یا سایر مواد) در مقیاس نانومتری.
- Nanoelectronics : نانوالکترونیک. الکترونیک در مقیاس نانومتری، چه بوسیلة روشهای معمولی ایجادشده باشد، چه توسط نانوتکنولوژی که شامل الکترونیک مولکولی و وسایل با مقیاس نانو باشد، مانند وسایل نیمه‌هادی امروزی.
- Nanoimprinting : نانوچاپ. گاهی چاپ نرم (Soft lithography) نامیده می‌شود. روشی که در اصل بسیار ساده بوده و بطور کل قابل مقایسه با چاپ قالبی می‌باشد، اما در این روش از قالبهایی در مقیاس نانومتری استفاده می‌شود . دو نوع نانوچاپ وجود دارد: یکی روشی که از فشار برای ایجاد اثر قالبها روی سطح استفاده می‌کند و دیگری که شباهت بیشتری با printing press دارد و اساس آن استفاده از جوهر برای ایجاد اثر قالب روی سطح می‌باشد. روشهای دیگر مانند سیاه‌قلم (etching) ممکن است در آینده ارائه شوند.
- Nano Lithography : نوشتن در مقیاس نانو. این کلمه از لغات یونانی nanos-dwarf ، lithos-rocks و grapho-to write حاصل شده‌است. این لغت بطور تحت‌اللفظی به معنای "ریزنوشتن بر روی سنگ" می‌باشد.
- Nano Machine : نانوماشین. یک ماشین مولکولی مصنوعی که با ساخت مولکولی تولید می‌شود.
- Nanomanufacturing : نانوساخت. شبیه ساخت مولکولی است.
- Nanotube : نانولوله. یک ساختار تک‌بعدی با شکل استوانه‌ا‌ی (یک شبکة محدب از اتمها که فقط شکلهای 5 یا 6 وجهی دارند). نانولوله‌های کربنی در سال 1991 توسط سومیو ایجیما کشف شدند که مانند گرافیت لوله شده‌بودند. البته آنها را نمی‌توان واقعا" از این طریق تولید کرد. نانولوله‌ها بر حسب جهتی که لوله شوند، ممکن است به صورت هادی یا نیمه‌هادی عمل کنند. نانولوله‌ها نمونه‌ا‌ی از کاربرد ترکیبات مولکولی در نانوتکنولوژی می‌باشند.
- Nuclear Magnetic Resonance (NMR) : ارتعاش مغناطیسی هسته‌ا‌ی. یک روش تجزیه‌ا‌ی با کاربردهای فراوان که برای بررسی اتمی و اطلاعات ساختاری مولکولها بکار می‌رود. این روش شامل بکارگیری یک میدان مغناطیسی قوی روی یک نمونه و اندازه‌گیری نحوة پاسخ‌دهی آن به امواج رادیویی می‌باشد (هرچه میدان قوی‌تر باشد، نتایج واضح‌تر است). نحوة پاسخ بستگی به میزان جذب امواج توسط هسته‌ها به علت موقعیت اسپینی آنها دارد.
- Optical Tunneling : یک پدیـدة مکانیک کوانتومی منتـج از تغییـر موضع فوتـون، که باعث عبور نور از موانعی مانند یک سطح مشترک می‌شود. احتمالا" اسحاق نیوتن اولین کسی بود که این پدیده را مشاهده و ثبت نمود. اخیرا" این اصل جهت غلبه بر دو محدودیت تئوری نور مورد استفاده قرار گرفته‌است. این دو محدودیت عبارتند از "محدودیت سرعت" و "محدودیت شکست میدان دور" (far-field diffraction limit).
- Photolithographic Mask : یک شابلون مورد استفاده در لیتوگرافی نوری که باعث می‌شود که سطوح حساس به نور به طور انتخابی در معرض نور قرار گیرند.
- Photolithography : لیتوگرافی نوری. کنده‌کاری با بکارگیری نور. اغلب با بکارگیری یک شابلون، سطح حساس به نور را به‌طور انتخابی در معرض نور قرار می‌دهند و منطقة در معرض نور قرارگرفته، قلم‌کاری می‌شود (کنده‌کاری به مفهوم شیمیایی صورت می‌گیرد).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 18   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله نانوتکنولوژی چیست ؟

دانلودمقاله عوامل روزمرّه در کنترل غریزه جنسی

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله عوامل روزمرّه در کنترل غریزه جنسی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 
علاوه بر عواملی که در کنترل غریزة جنسی و تسکین شهوت بحث شد، از طریق «تغذیه»، «ورزش» و سایر عوامل روزمرّه نیز، می توان به مبارزه با این غریزه برخاست.
جوانانی که فعلاً زمینة ازدواج ندارند، باید از بی کاری دوری گزینند،و به هر وسیله ای که باشد خود را سرگرم ساخته، و بدانند که در این دوران جوانی هر چه بخواهند می توانند پیش رفته و در کارهای علمی، فکری، اقتصادی، اجتماعی ... به مراحل عالی دست یابند، و از سوی دیگر این نوع اشتغالات آنان را از کشیده شدن به امور جنسی باز می دارد.
نوع تغذیه و کمیّت و کیفیّت آن در تشدید و تسکین شهوت بسیار مؤثر است، بنابراین جوانان آگاه سعی کنند از پرخوری اجتناب نموده، و از غذاهایی که در این زمینه مؤثّر است استفاده نمایند.مثلاّ انواع غذاهای:لیمودار،گوشت ماده،کافور،ادویه،ترشی،قهوه ... چنانچه در کتابهای مختلف گیاهی و غذایی و جنسی نوشته شده برای تسکین شهوت مؤثر است.
از همه مهم تر تفریحات سالم،کوهنوردی، مسابقات علمی، ورزش روزمرّه بمقدار لازم، برنامه های بسیار سودمند، در تقلیل و تسکین غریزة جنسی فوق العاده مفید می باشد.
در دین مقدّس اسلام در مورد همة اینها دستورات خاصّی داشته، و خود حضرات معصومین علیهم السّلام، و در رأس آنان رسول خدا(ص) دوستدار ورزشکاران بوده، و در موارد زیادی شخصاً در مسابقات ورزشی، شرکت فرموده،و برای برندگان جوائزی را اهداء نموده است.
و بالاخره جوانان غیرمتأهّل بیش از دیگران باید از صحنه های شهوت انگیز دوری گزینند، از تماشای فیلم های خطرناک، سریال های زناشوئی، عکس های سکسی، شنیدن صداهای مهیّج دختران و زنان، از حضور در مجالس نامطلوب کلوپ ها و پارتی ها و سینماها، خواندن موضوعات شهوت انگیز، و رفاقت و مصاحبت دوستان بوالهوس خودداری نمایند، و الّا گرفتار دام های خطرناک شیطان، و شیاطین انسان نما خواهند شد، و ندامت و پشیمانی های بعدی نتیجه نخواهد داشت.
راههای کنترل غریزه جنسی با توجه به تعالیم اسلام
اکامى جنسى، پى آمدهاى ناگوارى دارد و مبارزه با اقتضاى غریزه در محدوده اى که طبیعت انسان بدان نیاز دارد، غلط است، ولى با برداشتن قید و بندهاى اجتماعى، مشکل حل نمى شود، بلکه بر شمار مشکلات افزوده خواهد شد. درباره ى غریزه ى جنسى نیز باید گفت که برداشتن ضابطه ها، عشق واقعى را مى کُشد و طبیعت را هرزه و بى بندوبار مى کند. در این زمینه، هر چه عرضه بیشتر گردد، هوس و میل به تنوّع افزایش مى یابد. به گفته ى راسل در کتاب زناشویى و اخلاق، عطش روحى در مسایل جنسى غیر از حرارت جسمى است. آن چه با ارضا تسکین مى یابد، حرارت جسمى است نه عطش روحى. پس آزادى در مسایل جنسى به شعله ورتر شدن شهوت ها خواهد انجامید؛ زیرا هوس، سیرى ناپذیر است. بنابراین، هر چند ممکن است برخى ممنوعیّت هاى جنسى در روابط اجتماعى زن و مرد، عوارض هاى روانى و رفتارى پدید آورد، ولى برداشتن ممنوعیت هاى قانونى و مشروع و دادن آزادى بى حدّ و مرز، پى آمدهاى بسیار خطرناک ترى دارد. براى رسیدن به آرامش روانى و کنترل غریزه های انسان، دو چیز لازم است:
1. باید همه ى غریزه هاى انسان به طور طبیعى، معقول و مطلوب ارضا شود.
2. از تحریک غریزه ها به ویژه غریزه ى جنسى پیش گیرى شود.
باید گفت ازدواج بهترین پاسخ به نیاز روحى، روانى و جسمى جوانان است که در پرتو آن، دختر و پسر براى ایجاد کانونى گرم و سرشار از عشق و صفا و آرامش تلاش مى کنند و با انس و همدلى، از گرماى وجود یکدیگر لذّت مى برند و غریزه ى جنسى به صورت طبیعى و معقول، بر آورده مى شود. تعبیر از غریزه جنسى و آثار آن بر شخصیت جوانان، به «بحران» قلم پردازى و یا بزرگ نمایى نیست، بلکه حقیقتى است روشن، براى همه کسانى که شخصیت جوان را به خوبى مى شناسند و یا خود جوانند و یا دست کم دوران جوانى خود را کم و بیش به یاد دارند. حکمت از غریزه جنسى استمرار و بقاى نوع بشر است و به همین جهت سالم ترین، بایسته ترین و مطلوب ترین نوع مواجهه با آن و بهترین راه حل مقابله با آن، ازدواج و نکاح مشروع است. انسان با نکاح به موقع و در وقت نیاز ـ بى آنکه به دیرى یا زودى آن فکر کند ـ به مقبول ترین و کامل ترین صورت خود به نیازمندى خویش پاسخ مثبت مى دهد و پیش از آنکه به عواقب و پى آمدهاى آزاردهنده و فشارهاى غریزه به دنبال آن عقده هاى روانى دچار گردد، آن را مهار ساخته و از التهاب آن کاسته است و قبل از آنکه انرژى انباشته آن از وجودش سرازیر شود و دامنش را آلوده کرده و بسوزاند، آن را با پاسخ طبیعى و مشروع ـ بى اضطراب و نگرانى ـ فرو نشانده است و این نخستین توصیه دین در این مورد است.
رسول اکرم(ص) مى فرمایند: «یا معشر الشباب! من استطاع منکم الباه فلیتزوّج ...؛اى جمعیت، جوانان هر کس از شما توانایى ازدواج دارد ازدواج کند ...». از حضرت صادق(ع) روایت شده است که فرمودند: «جاء رجل إلى أبى علیه السلام فقال له: هل لک من زوجة؟ قال: لا، فقال أبى: ما احبّ أنّ لى الدّنیا و ما فیها و انّى بتّ لیلة و لیست لى زوجة. ثم قال: الرّکعتان یصلّیهما رجل متزوّج افضل من رجل أعزب یقوم لیله و یصوم نهاره. ثمّ أعطاه أبى سبعة دنانیر ثمّ قال: تزوّج بهذه. ثمّ قال أبى: قال رسول اللّه صلى اللّه علیه و آله: اتخذوا الأهل فإنّه ارزق لکم؛ مردى به محضر پدرم ـ که درود خدا بر او باد ـ رسید، آن حضرت به او فرمود: آیا همسرى دارى؟ عرض کرد: نه! پدرم فرمود: من دوست ندارم همه دنیا و آنچه در آن است از آنِ من باشد در حالى که یک شب را بى همسر، سر به بالین گذارم! سپس فرمود: دو رکعت که مرد زن دار بجاى آورد بهتر است ازمرد بى همسرى که شبش را به نماز قیام کند و روزش را با روزه تمام کند. آنگاه پدرم هفت دینار داد و گفت: با این پول ازدواج کن. سپس پدرم از رسول اکرم(ص) نقل کرد که فرمود: براى خود تشکیل خانواده دهید که براى روزى شما بهتر و مفیدتر است».
اگر براى کسى به هر دلیلى امکان ازدواج نباشد، چنین شخصى تحت هیچ عنوان مجاز نیست روى به گناه آورد زیرا خطر گناه و آلوده دامنى بسیار فراتر از فشارها و رنجهاى عزوبت و بى همسرى است و در صورت خوف وقوع در گناه، ازدواج به هر صورت ممکن واجب مى شود. و لذا چنین کسى یا باید خود را کنترل کند و دست به گناه نیالاید و یا مقدمات ازدواج خود را از هر راه ممکن فراهم آورد. قرآن کریم مى فرماید و باید آن کسانى که ازدواج برایشان مقدور نیست عفّت بورزند: (و لستعفف الّذین لا یجدون نکاحا حتی یغنیهم الله من فضله والذین یبتغون الکتاب مما ملکت ایمانکم فکاتبوهم ان علمتم فیهم خیرا و آتوهم من مال الله الذی آتاکم و لا تکرهوا فتیاتکم علی البغآء ان اردن تحصنا لتبتغوا عرض الحیوة الدنیا و من یکرههن فان الله من بعد اکراههن غفور رحیم؛ و کسانى که امکانات زناشویى نمى یابند، باید عفت بورزند تا خدا آنها را از کرم خویش بى نیاز گرداند و از مملوکان شما، کسانى که خواستار مکاتبه [باز خرید] خویش هستند، اگر در آنها خیرى (توانایى) یافتید، قرار بازخرید آنها را بنویسید، و از مالى که خدا به شما داده است به ایشان بدهید، و کنیزان خود را در حالى که پاکدامنى مى ورزند، براى دستیابى به متاع دنیا، به زنا وادار نکنید، و هر کس آنها را به زور وادار کند، بى تردید خدا، پس از اجبارشان، نسبت به آنها آمرزنده ى مهربان است. «سوره نور، آیه 33 »).
یکی از مباحث مهم و ضروری در تربیت جنسی پیش از ازدواج، شیوه های کنترل و تسلط بر غریزه ی جنسی است؛ کنترل این غریزه به دو صورت ممکن است تحقق پذیرد، 1ـ کنترل منفى. 2ـ کنترل مثبت.
کنترل منفى
غالبا وقتى سخن از کنترل غریزه جنسى به میان مى آید، توجه اشخاص به سمت و سوى نوع منفى آن جلب مى شود و آن این است که کسى با وجود تحریکات مختلف و مواجهه با عوامل انگیزش این غریزه، بخواهد با میل تحریک شده اش مبارزه و مقابله کند و به سوى ارتکاب جرم نرود، چنین کارى گرچه قطعا بهتر از آلایش دامن و عمل به جرم است، ولى پیامدهاى سوء و مخرب آن بر کسى پوشیده نیست. این کار هم به غایت دشوار است و هم زیانبار، و بدین جهت هرگاه شخصى به کنترل غریزه سفارش مى شود، با چنین برداشتى از آن، و تصور دشوارى و زیانبارى آن، از پذیرفتن چنین توصیه هایى سر باز مى زند.
کنترل مثبت
غریزه جنسى اگر با ازدواج مهار نگردد، مطلوب ترین راه تسلط بر آن، کنترل مثبت است و آن پرهیز از صحنه ها و کارهایى است که به تحریک این غریزه مى انجامد. این نوع از کنترل، که در حقیقت جنبه پیشگیرى دارد هم راحت است و هم بى زیان و بلکه مفید. راحت است، زیرا در این صورت همچون وسیله نقلیه اى است با سرعت معمولى و قانونى، که در مواجهه با خطر، مهار حرکت آن زحمت چندانى ندارد، بر خلاف ماشینى که با سرعتى بسیار فراتر از حد شناخته شده و بایسته خود، سیر مى کند که چه بسا به کلى اختیار آن از دست صاحبش بیرون رفته و مصیبتها به بار آورد و کنترل آن هم در صورت تحقق، صدها زیان و رنج و زحمت و اضطراب براى وسیله و صاحب آن به همراه دارد و بى زیان است، زیرا با این حال کنترل غریزه فشارى بر جسم و روان تحمیل نمى کند تا به آن صدمه اى وارد شود و مفید است چون موجب مى شود مغز و اعصاب و قواى بدن در حالت عادى به سر برند و تعادل روانى شخص محفوظ بماند و انرژى و سرمایه هاى جسمى و روحى او بیهوده مصرف نشوند.
طبق قرآن کریم باید کسانى که قدرت و وضعیت مساعد براى ازدواج ندارند عفت پیشه کنند و عفت در این آیه گرچه در ابتدا مفهوم عمل خاصى منافى با آن را دارد، ولى با تأمل بیشتر معلوم مى شود که آیه کریمه معنایى عام دارد و عفت در همه اعضا و اندام را شامل است.
شیوه های کنترل مثبت :
1ـ پرهیز از فکر و ترسیم صحنه هاى محرک در ذهن و خیال
عبداللّه بن سنان از امام صادق(ع) نقل مى کند که حضرت(ع) فرمود: «انّ عیسى قال للحواریّین: ... انّ موسى امرکم ان لا تزنوا و أنا آمرکم أن لا تحدّثوا انفسکم بالزنا فضلاً عن أن تزنوا فانّ من حدّث نفسه بالزنا کان کمن أوقد فى بیت مزوّق فأفسد التزاویقَ الدّخان و ان لم یخرق البیت: عیسى به اصحاب خود گفت: ... موسى به شما دستور داد که زنا نکنید و من به شما دستور مى دهم که فکر زنا هم در سر نپرورانید تا چه رسد به اینکه زنا کنید زیرا کسى که خیال زنا کند مانند کسى است که در خانه اى نقش و نگار شده دود و آتش به پا کند. چنین کارى گرچه خانه را نمى سوزاند ولى زینت و صفاى آن را مکدّر کرده و فاسد مى کند».

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  17  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله عوامل روزمرّه در کنترل غریزه جنسی

دانلودمقاله اکتینوباسیلوز (زبان چوبی)

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله اکتینوباسیلوز (زبان چوبی) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

 

اکتینوباسیلوز بیماری عفونی مشخصی است که خصوصیات آن در گاو التهاب زبان و بمیزان کمتری التهاب عقده های لنفاوی حلقی و ناودان مری می باشد. در گوسفندان جراحات بیماری محدود به بافتهای نرم سر و گردن و ندرتا بینی می شود و معمولاً ابتلاء زبان صورت نمی گیرد. اکتینوباسیلوز در گاو معمولاً بصورت انفرادی در یک گله ظاهر می شود و نظر به اینکه قابل درمان می باشد خسارات کمی وارد می سازد. بیماری در گوسفند بطور تصادفی و انفرادی بروز می کند ولی رد بعضی از گله ها ممکن است میزان ابتلاء به 25 درصد بالغ شود.
مناطق جغرافیایی:
اکتینوباسیلوز گاو رد تمام نقاط دنیا شیوع دارد. بیماری در گوسفندان اسکاتلند زیاد دیده می شود و در اغلب کشورهای گوسفند خیز گزارش دیده شده است.
عامل بیماری:
عامل این بیماری اکتینوباسیلوس لین یرزی می باشد که اولین بار در سال 1902 بوسیله لین یر و اسپیتز از گاوان آرژانتین که مظنون به اکتینومیکوز بودند جدا گردید.
شکل و خصوصیات رنگ پذیری
در چرک و جراحات دامهای مبتلا دانه های کوچک پنیری شکلی وجود دارد که خیلی به دانه های گوگردی که در اکتینومیکوز دیده می شود شبیه می باشد فقط از آنها ریزتر و متحدالشکل تر است و در حدود یک میلی متر قطر دارد. هرگاه دانه های مزبور را بین لام و لامل خرد و در زیر میکروسکوپبا عدسی خشک بررسی کنند اشکال دوکی شکل به نظر می رسد که اشعه مانند پهلوی دیگر قرار گرفته و منظره ای نظیر گل مینا بوجود آورده اند، در صورتی که گسترش مزبور را پس از رنگ آمیزی مشاهده کنند تعداد زیادی باسیل های کوتاه گرم منفی در مرکز آن مشاهده می گردد که همان اکتینوباسیل های عامل بیماریست. این میکروب در محیط های مایع اغلب به شکل دیپلوکک و یا کوکوباسیلهای کوتاه دیده می شود. در محیط جامد کلنی های عمیق اغلب میله ه ای طویل و خمیده ای را تشکیل می دهد. به طور کلی طول این میکروب در محیط های کشت از یک تا 15 میکرون تغییر می کند و عرض آن در حدود 4/0 میکرون است. میکروبی است غیر متحرک، گرم منفی با رنگهای عادی به سهولت رنگ می گیرد.
خصوصیات کشت
اکتینوباسیلوس لین یرزی میکروبی است هوازی و کشت آن در شرایط بی هوازی همواره با عدم موفقیت همراه می باشد با وجود این در کشتهای اولیه در محیط مایع و یا عمق محیط های جامد بیش از سطح آن احتمال رشد موجود است. به طور کلی اگر در ابتدا آنرا در محیطی که حاوی 10 درصد گاز کربنیک باشد کشت دهند موفقیت بیشتری در جدا کردن آن خواهند داشت. این میکروب خیلی بسرم عادت دارد و در صورتی که سرم و یا خون به محیط کشت اضافه نشود رشد آن بسیار مختصر خواهد بود.
در آبگوشت سرم و گلوکزدار کشت به شکل دانه های کوچک خاکستری رنگی در امتداد و دیواره داخلی لوله در می آید و با تکان دادن لوله به آسانی می توان دانه های مزبور را در داخل محیط کشت پخش کرد.
در آگار سرم دار پرگنه های سفید متقابل به آبی خیلی کوچک، ظریف، نرم، براق و محدبی ایجاد می کند که 5/0 تا یک میلی متر قطر دارد.
خواص بیوشیمیائی
در روی ژلاتین سرم دار بدون اینکه آنرا ذوب نماید بخوبی رشد می کند شیرتورنسل دار را تغییر نمی دهد ولی در بعضی از مواقع آن را کمی اسیدی می نماید. در روی سرم منعقد بخوبی می روید ولی آنرا ذوب نمی کند. قندهای دولستیول گلوکز، مالتوز، مانیتول، فروکتوز، وسوکروز را اسیدی می نماید و قندهای دولستیول، اینولین و سالیسین را تخمیر نمی کند. به مقدار بسیار کمی اندل تولید و نیتراتها را به نیتریت تبدیل می نماید.
مقاومت میکروب
حرارت 65 درجه شانتیگراد در مدت 15 دقیقه میکروب را از بین می برد و در برابر مواد ضدعفونی کننده نور خورشید و یا خشک شدن مقاومتی ندارد. به منظور نگهداری این میکروب در آزمایشگاه باید هفته ای یک بار آن را تجدید کشت نمود.
دامهای حساس :
این بیماری در گاو دیده می شود ولی به ندرت آنرا در گوسفند نیز مشاهده کرده اند . سوتر (6) اکتینوباسیلی از سگ جدا ساخت ولی خواص میکروب مزبور با اکتینوباسیلوس لین یرزی اندکی متفاوت بود . در انسان نیز حالاتی از این بیماری گزارش شده ولی ظاهرا بیماری زایی این میکروب برای انسان چندان زیاد نیست .
این میکروب دارای قدرت بیماری زایی ضعیفی برای خوکچه هندی و خرگوش است ولی برای موش سفید و موش صحرایی به کلی بی آزار می باشد . تزریق داخل صفاقی این میکروب در خوکچه نر تولید ورم پرده صفاق در ناحیه اطراف بند بیضه می کند و بیضه ها نیز متورم می گردند و آثاری نظیر نشانی اشتراوس (7)در مشمشه به وجود می آید .
طرز انتقال بیماری :
ترشحات آلوده منبع عفونت می باشد و انتقال در نتیجه چرا در مراتع و یا خوردن مواد غذایی آلوده صورت می گیرد . در اینجا نیز مانند بیماری اکتینومیکوز وجود جراحات دهانی دخول عامل بیماری را تسحیل می کند . در زلاندنو موارد زیادی اکتینوباسیلوس در گاوانی که در مزارع سوخته چرا می کردند گزارش شده است ، این قبیل چراگاه ها دارای شن و خاکستر کافی بوده اند و به خوبی قادر به ایجاد جراحات دهانی می باشند . اشاعه زیادی نیز رد گوسفندانی نیز که با نوع گلابی تیغ دار (8) تغذیه شده اند مشاهده گردیده است .
طرز ایجاد بیماری :
در نتیجه عفونت عمومی به وسیله عامل بیماری واکنش التهابی هادی بروز کرده و در اثر آن جراحات دندانه داری ایجادمی گردد که در آن چرک ه وجود می آید و اغلب موجب سر باز کردن چرک به خارج می گردد . معمولا عفونت تا عقده های لنفاوی ناحبه مبتلاانتشار می یابد . ابتلا زبان موجب در اشکال در اخذ و جویدن مواد غذایی می شود زیرا در ابتدا زبان ملتهب و در مراحل آخر سخت و پیچ خورده ایپست .
نشانه های بیماری :
در گاو:
شروع اکتینو باسیلوس زبانی معمولا هاد است و دام مبتلا تا مدت 48 ساعت قادر به خوردن غذا نیست بزاغ فراوانی در دهان ایجاد می شود حرکات جویدن آهسته است و مثل اینکه جسم خارجی در دهان موجود باشد در صورتی که زبان را مورد آزمایش قرار دهند در قسمت قائده متورم و سخت گردیده و نوک آن اغلب عادی به نظر می رسد لمس زبان موجب درد و واکنش از طرف حیوان میگردد.گره ها و زخم هایی در اطراف زبان وجود دارد و ممکن است زخمی در لبه قدامی سطح فوقانی زبان تولید شود در مراحل آخر بیماری هنگامی که التهاب هاد جای خود را به بافت فیبروز می دهد زبان چروک می خورد و بی حرکت میشود این امر تاثیر زیادی بر روی اخذ مواد غذایی دارد . تورم عقده های لنفاوی معمولا بروز کرده اغلب ارتباطی با آثار زبانی ندارد ممکن است عقده های زیر فکی و یا بنا گوش یقابل رویت و لمس باشد تورم های موضعی سختی به وجود می آید که اغلب سر باز نموده و چرک بی بو و رقیقی از آن خارج می گردد التیام جراحات باکندی صورت می گردد . یک شکل غیر عادی پوستی اکتینوباسیلوز در گاو گزارش شده که در آن جراحات در دهان (نه بر روی زبان)سر ، دیواره سینه،پهلو و ران ها وجود داشته و به شکل زخم های بزرگی بوده که چرک زرد رنگی از آن خارج شده و یا به صورت گره هایی به اشکال و ابعاد مختلف (تا15 سانتی متر)و بیشتر بر روی عروق لنفاوی جلوه گر بوده است این عقده ها همواره مبتلا ولی سخت و ، سرد و بدون درد بوده اند.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  16  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله اکتینوباسیلوز (زبان چوبی)

دانلودمقاله آناتومی حنجره

اختصاصی از فی لوو دانلودمقاله آناتومی حنجره دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

حنجره ناحیه مرکزی گردن را اشغال می کند. این عضو در اطفال بالاتر از بالغین قرار دارد. غضروف کریکوئید در اطفال در سطح چهارمین جسم مهره گردنی و در بالغین در سطح هفتمین مهره گردنی است. غلاف کاروتید (شریان کاروتید، عصب واگ، و ورید ژوگولرانترن) در کمپارتمان جانبی گردن قرار گرفته و با حنجره مجاورت دارد. اسکلت سخت حنجره متشکل از تعدادی غضروف و یک استخوان است. هیوئید تنها استخوان مجاری هوایی است. بقیه ساختمان‌های مستحکم حنجره همه غضروفی‌اند. غضروف تیرودید زیر استخوان هیوئید واقع می‌شود و غضروف کریکوئید زیر غضروف تیروئید است. حلقه‌هایتراشه به غضروف کریکوئید متصل‌اند. در مورد حلقه‌های نای شاید دقیق‌تر آن باشد که به آن‌ها تعل اسب‌های نای بگوئیم. چون در قسمت خلفی نای وجود ندارند. استخان هیوئید به وسیله غشای تیروهیوئید به غضروف تیروئید متصل می‌شود و غضروف تیروئید متصل می‌شود و غضروف تیروئید به وسیله غشای کریکوتروئید به غضروف کریکوئید (انگشتری) وصل می‌شود.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

عضلات حنجره در دو گروه کلی قرار می‌گیرند:
1- عضلات خارجی که کل حنجره را به عنوان یک واحد حرکت می‌دهند. اکثر اینها ره استخوان هیوئید وصل می‌شوند و شامل گروه سوپراهیوئید که حنجره را بالا می‌برند و گروه اینفراهیوئید که حنجره را پائین می‌آورند هستند.
2- عضلات داخلی حنجره که دست‌اندرکار تحرک تارهای صوتی‌اند. تمام عضلات داخلی باعث می‌شوند که تارهای صوتی حلقی به طرف خط وسط حرکت کنند (آدوکسیون) به جز عضله کریکوآرتینوئیدکه سبب آبروکسیون تارهای صوتی می‌شوند. عصب‌گیری حرکتی عضلات داخلی حنجره از عصب حنجره‌ای راجعه (زوج مغزی ) است. تنها استثنائ، عضله کریکوتیروئید است که از شاخه خارجی عصب حنجره‌ای فوقانی عصب می‌گیرد که شاخه‌ای از عصب واگ (زوج دهم) است.
غضروف‌های آرتینوئید در بالای قسمت خلفی غشای کریکوتیروئید واقع شدهآند هرکدام از این‌ها یک جسم، یک زائید عضلانی و یک زائید صوتی دارد. زائده صوتی به وسیله رباط صوتی به سطح داخلی غضروف تیروئید متصل می شود. درست در بالای تارهای صوتی حقیقی یک بریدگی وجود دارد که به آن بطن حنجره می‌گویند. بلافاصله در بالای در لای بطن مجموعه دیگر از تارهای صوتی قرار گرفته که تارهای صوتی کاذب نام دارند و برآمدگی‌های مدورترو کندی هستند که در صفحه‌ای بالاتر از تارهای صوتی حقیقی واقع شده‌اند. این‌ها عضلات زیادی ندارند ولی غدد فراوانی دارند. حنجره به سه ناحیه سوپراگلوتیک و، گلوتیک و ساب گلوتیک تقسیم می‌شود. قسمت سوپراگلوتیک از نوک اپی گلوت تا بطن حنجره است. ناحیه گلوتیک اساساً شامل تارهای صوتی حقیقی است و تا 5 تا 7 میلیمتر پایین‌تر از رباط صوتی امتداد می‌یابد. ناحیه ساب گلوتیک از قسمت تحتانی گلوت تا کنار تحتانی غضروف کریکوئید امتداد دارد. حنجره در هیپو فارنکس واقع است بریدگی‌های لترال حلقی در هر طرف حنجره سینوس‌های پیریفرم‌اند. این‌های مسیر اصلی عبور غذا برای رسیدن به مری گردنی‌اند.

 

فیزیولوژی حنجره:
فعالیت اولیه حنجره محافظت راه هوایی از ورود ذارت غذا و سایر مواد نامطلوب است. این عمل به وسیله سلسله وقایعی صورت می‌پذیرد که در اثر تماس یافتن لقمه غذا با نوک اپی‌گلوت یا چین‌های آری اپی‌گلوتیکآغاز می گردد. بازوی حسی این قوس بازتابی عصب زبانی حلقی (عصب مغزی ) است و بازوی حرکتی آن از طریق عصب واگ اعمال می‌شود. اولین واقعه در این سری مهار تنفس است. سپس تارهای صوتی حقیقی به شدت بسته می‌شوند که این سبب بسته شدن تارهای کاذب می‌شود. متعاقب این چین‌های آری‌اپیگلوتیک به طرف مدیال می‌آیند و اپی‌گلوت را به خلف می‌برند (توسط عضلات داخلی حنجره). در این هنگام عضلات خارجی گروه سوپراهیوئید فعال و همزمان گروه اینفروهیوئید شل می‌شوند این وقایع باعث اعمل بردار نیرویی در جهت بالا و جله به حنجره می‌شود و سبب می‌شود که تحت محافطت قاعده زبان به حنجره در طی عمل بلع به بالا برود.
تولید صوت عمل فیزیولوژیک دیگر حنجره است. بر این اعتقادند که تولید صوت ناشی از بسته شدن ابتدایی قوی تارهای صوتی در حین بازدم است. بالا و پائین رفتن فشار داخل نای و باز و بسته شدن تارهای صوتی حقیقی و در نتیجه خارج شدن مقداری از هوا در دوره باعث تولید صدا می‌شود.
هر فرآیند پاتولوژیکی که توده تارهای صوتی یا توانایی بسته شدن آن‌ها را تغییر دهد نهایتاً بر کیفیت صدا تأثیر خواهد گذاشت. این تغییر کیفیت صدا را روی‌هم‌رفته گرفتگی صدا می‌نامند.
حنجره در عمل تنفس هم شرکت می‌کند. در دم عصب راجعه حنجره فعال می‌شود و باعث آبروکسیون تارهای صوتی می‌شود. این امر درست قبل از تحریک عصب فرینک صورت می‌گیرد و باعث جریان یافتن هوا به دورن ریه‌ها می‌شود.

 

نئوپلاسم‌ها:
نشانه‌های یک نئوپلاسم حنجره چه خوش‌خیم باشد و چه به خوبی قابل افتراق از نشانه‌های هر وضعیت عرضی دیگری که شکل و تحرک ساختمان‌های حنجره را بر هم زند نیست. بیمار دچار گرفتگی صدا می‌شود و تا وقتی که نئوپلاسم وجود داشته باشد گرفتگی صدا هم وجود خواهد داشت زیرا تومور مانع از بسته شدن تارهای صوتی حقیق به طور نرمال می‌شود. در یک فرد بالغ و خصوصاً در کسی که سیگار می‌کشد اگر گرفتگی صدا 2 هفته طول بکشد لازم است معاینه کاملی از حنجره به عمل آید. ممکن است سرطان در قسمت سوپراگلوتیک حنجره مانند اپی‌گلوت باشد. در این صورت اختلالی در بسته شدن تاهای صوتی در زمان تولید صوت پیش نمی‌آید بنابراین صدای بیمار گرفته نیست اما بیمار اغلب از گلودرد و اودینوفاژی شکایت دارد.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  14  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلودمقاله آناتومی حنجره