فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مدیریت سود

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله مدیریت سود دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
مدیریت سود یکی از ابعاد مهم کیفیت گزارش مالی و موضوع اصلی در میان تمامی سهامداران شرکت می باشد از آنجا که میزان سود یکی از معیارهای مهم ارزیابی عملکرد محسوب می شود، بنابراین هر گونه دخالتی که سبب شود صحت گزارش ها خدشه دار گردد می تواند بر نحوة تصمیم گیری کاربران گزارش های مالی تأثیر گذار باشد(زنگین و اوزکان ،2010). پس می توان گفت سرمایه گذاران به ابعاد کمی و کیفی سود اهمیت زیادی قائل هستند عناصر کمی سود را می توان اندازه اقلام تعهدی اختیاری در نظر گرفت، به این ترتیب که هر چه اقلام تعهدی اختیاری در سود بالا باشد نشان دهنده این است که امکان مدیریت سود بیشتر می شود(بولو و طالبی،1389). اما نکته حائز اهمیت این است که به کارگیری اقلام تعهدی اختیاری(معیاری از مدیریت سود) سالانه برای کشف مدیریت سود موجب عدم کشف مدیریت سود می شود. به سبب این که تأثیرات مدیریت سود بالا و پایین (جهت مدیریت سود) در میان دوره ها در پایان سال تعدیل می شود که این موجب کاهش میانگین اقلام تعهدی در پایان سال می گردد(زنگین و اوزکان،2010). همچنین مدیران در میان دوره ها انگیزه بیشتری برای مدیریت سود دارند علاوه بر این اقلام تعهدی اختیاری در طول میان دوره ها متفاوت است زیرا مدیریت در میان دوره ها دید مثبت تری دارد و اخبار ناخوشایند را تا میان دوره آخر به تأخیر می اندازد که بتواند مدیریت سود کند(گونی و همکاران ، 2008). علاوه بر این استاندرادهای حسابداری ملزم می کند که برخی از درآمدها و هزینه ها (مانند مالیات بر درآمد) که ماهیت سالانه دارد ابتدا برای کل سال برآورد شود تا بتوان بر اساس آن، سهم دوره میانی را به نحو مناسب شناسایی کرد بنابراین مدیر می تواند با فرصت طلبی از این برآوردها استفاده کند و با به کار بردن ابزاری به نام مدیریت سود عملکرد میان دوره ها را غلط منعکس کند(دس و همکاران ،2009).

 

تشریح و بیان موضوع
یکی از شاخص های دیگری که مدیریت سود را دچار محدودیت می کند، تصدی موسسه حسابرسی می باشد در مورد دوره تصدی(طول مدت تجربه) موسسه حسابرسی دو نظریه حائز اهمیت است نظریه اول اینکه دوره تصدی موسسه حسابرسی باعث این شده که به مرور زمان از استقلال حسابرس کاسته شده که این روند به مدت طولانی می تواند موجب از دست دادن انگیزه و کمرنگ شدن هدف حسابرسان شود، داشتن روابط نزدیک با مدیریت باعث به وجود آمدن این موضوع می شود(گول و همکاران ،2007). از سوی دیگر، مخالفان کاهش استقلال حسابرسی با تصدی حسابرسی به مدت طولانی معتقدند حسابرسان قادرند دانش و تجربه بهتری را در مورد مشتریان خود کسب کنند در نتیجه این تجربه می تواند موجب شود تا کیفیت حسابرسی افزایش یابد(مانری و همکاران ،2008). عمدتاً بحث حاضر به عدم تقارن اطلاعاتی مربوط می باشد حسابرس برای اینکه بتواند سطح اطلاعات نامتقارن را میان کاربران صورت های مالی و مدیریت کاهش دهد. نیاز به تصدی حسابرسی طولانی تر دارد تا اینکه بتواند امکان دسترسی به اطلاعات بیشتر را در مورد شرکت فراهم آورد که به دنبال آن بتواند گزارشات غلط را تشخیص دهند(زنگین و اوزکان،2010).
یکی از روش هایی که گاهی اوقات برای آرایش اطلاع رسانی وضعیت مطلوب شرکت ها مورد استفاده قرار می گیرد، مدیریت سود می باشد. مدیریت سود به مداخله عمومی مدیریت در فرآیند تعیین سود که غالباً در راستای اهداف دلخواه مدیریت می باشد، اطلاق می گردد (وهلن و هیلی ، 2003). مدیریت سود روشی است که توسط مدیریت جهت دستکاری داده ها به کار می رود. به عنوان مثال، هموار نمودن سود برای کسب اطمینان بیشتر سرمایه گذاران از پایداری سود، نمونه ای از دستکاری داده ها محسوب می شود. این قبیل اقدامات ممکن است داده های موجود در صورت های مالی را به میزان قابل ملاحظه ای تحت تأثیر قرار دهد. راه های مختلفی وجود دارد که طی آن می توان از ثبت های دفتری در جهت مدیریت سود استفاده کرد. در بیشتر زمان ها از ثبت های نامشروع در دفترهای حسابداری به منظور سرپوش گذاشتن بر سوءاستفاده های مالی استفاده می شود، در سایر مواقع از ثبت ها به عنوان ابزاری برای مدیریت سود استفاده می شود. مدیریت شرکت در هنگام اعمال مدیریت سود، آشکارا می داند که هدف از این کار، نگهداری از منافع شرکت در مقابل صاحبان سود می باشد. حتی در موارد دیگر مدیریت سود به منظور کسب پاداش اختصاص یافته به مدیران به علت نگهداری هر چه بیشتر از شرکت در برابر صاحبان سود است.
نقش اصلی گزارشگری مالی، انتقال اثربخش اطلاعات به افراد برون سازمانی به روشی معتبر و به موقع است. مدیران می توانند از آگاهی خود درباره فعالیت های تجاری شرکت برای بهبود اثربخشی صورت های مالی، به عنوان ابزاری برای انتقال اطلاعات به سرمایه گذاران و اعتباردهندگان بالقوه، استفاده نمایند. با این حال، چنانچه مدیران برای گمراه کردن استفاده کنندگان صورت های مالی از طریق اعمال اختیارات خود در زمینه گزینش های حسابداری در گزارشگری مالی، انگیز ه هایی داشته باشند، احتمال می رود مدیریت سود رخ دهد. در ادبیات موجود، فرضیه ها و نظریه های متفاوتی برای توضیح مدیریت سود توسط مدیران و پیامدهای آن مورد استفاده قرار گرفته که عبارتند از: فرضیه مکانیکی، فرضیه بازار کارا، تئوری اثباتی و نظریه رفتار فرصتطلبانه مدیران. فرضیه مکانیکی که در دهه1960 مطرح گردید، بیانگر آن بود که استفاده کنندگان صورت های مالی، منابع اطلاعاتی به غیر از گزارش های مالی شرکت ها را مورد استفاده قرار نمی دهند و سرمایه گذاران صرفاً براساس ارز ش های ظاهری منعکس در اطلاعات مالی شرکت ها تصمیم گیری می کنند.

 

تعاریف
مدیریت سود یکی از ابعاد مهم کیفیت گزارش مالی و موضوع اصلی در میان تمامی سهامداران شرکت می باشد از آنجا که میزان سود یکی از معیارهای مهم ارزیابی عملکرد محسوب می شود، بنابراین هر گونه دخالتی که سبب شود صحت گزارش ها خدشه دار گردد می تواند بر نحوة تصمیم گیری کاربران گزارش های مالی تأثیر گذار باشد(زنگین و اوزکان ،2010). پس می توان گفت سرمایه گذاران به ابعاد کمی و کیفی سود اهمیت زیادی قائل هستند عناصر کمی سود را می توان اندازه اقلام تعهدی اختیاری در نظر گرفت، به این ترتیب که هر چه اقلام تعهدی اختیاری در سود بالا باشد نشان دهنده این است که امکان مدیریت سود بیشتر می شود(بولو و طالبی،1389). اما نکته حائز اهمیت این است که به کارگیری اقلام تعهدی اختیاری(معیاری از مدیریت سود) سالانه برای کشف مدیریت سود موجب عدم کشف مدیریت سود می شود. به سبب این که تأثیرات مدیریت سود بالا و پایین (جهت مدیریت سود) در میان دوره ها در پایان سال تعدیل می شود که این موجب کاهش میانگین اقلام تعهدی در پایان سال می گردد(زنگین و اوزکان،2010). همچنین مدیران در میان دوره ها انگیزه بیشتری برای مدیریت سود دارند علاوه بر این اقلام تعهدی اختیاری در طول میان دوره ها متفاوت است زیرا مدیریت در میان دوره ها دید مثبت تری دارد و اخبار ناخوشایند را تا میان دوره آخر به تأخیر می اندازد که بتواند مدیریت سود کند(گونی و همکاران ، 2008). علاوه بر این استاندرادهای حسابداری ملزم می کند که برخی از درآمدها و هزینه ها (مانند مالیات بر درآمد) که ماهیت سالانه دارد ابتدا برای کل سال برآورد شود تا بتوان بر اساس آن، سهم دوره میانی را به نحو مناسب شناسایی کرد بنابراین مدیر می تواند با فرصت طلبی از این برآوردها استفاده کند و با به کار بردن ابزاری به نام مدیریت سود عملکرد میان دوره ها را غلط منعکس کند(دس و همکاران ،2009).
روش‌های متعددی به منظور مدیریت سود وجود دارد. نوسان سود را می¬توان با استفاده از اقلام تعهدی، هزینه¬های اختیاری، تغییر در روش‌های حسابداری، زمان بندی وقوع رویدادها نظیر تغییر زمان¬بندی فروش دارایی¬های ثابت، زمان پذیرش تغییرات اجباری و نظایر آن هموار نمود. از جمله روش¬های مدیریت سود که به وسیله پژوهشگران مورد آزمون قرارگرفته، تغییر در روش¬های استهلاک، اقلام غیر مترقبه، روش بهای تمام شده در مقابل ارزش ویژه، مخارج بازنشستگی، مخارج تحقیق و توسعه، ضریب روزن بوم ، کل اقلام تعهدی، اقلام تعهدی اختیاری و... می¬باشد. بر مبنای بررسی مک نیکل در میان پژوهش‌هایی که برای محاسبه میزان مدیریت از اقلام تعهدی سود استفاده کرده‌اند، حدود 45.5 درصد پژوهش‌های از اقلام تعهدی اختیاری، 18.2 درصد از اقلام تعهدی خاص و 7.3 درصد از کل اقلام تعهدی به عنوان شاخص مدیریت سود استفاده کرده¬اند.
برای اندازه گیری مدیریت سود، از همبستگی منفی بین عامل تغییرات اقلام تعهدی اختیاری (ΔDAP) و تغییرات در سود از قبل پیش بینی شده (ΔPDI) استفاده می¬کنیم. واحدهای تجاری با همبستگی منفی بیشتر از نظر مدیریت سود در درجه بالاتری قرار می¬گیرند. در این پژوهش واحد تجاری با توجه به مقدار مدیریت سود بین (0 و1) رتبه بندی شده است. برای مثال اگر بخواهیم 10 شرکت که از نظر مقدار مدیریت سود (از کمتر به بیشتر) مرتب شده‌اند بر این اساس طبقه بندی شوند، به آنها به ترتیب اعداد "0.1، 0.2، ...، 0.9

 

مبانی نظری
با گسترش روزافزون بازارهای مالی جهان از قرن بیستم، مسائلی همچون مدیریت و هموارسازی سود و حاکمیت شرکتی در دنیای حسابداری، مدیریت، اقتصاد و دیگر علوم با حساسیت ویژه ای مدنظر قرار گرفته، و هر یک از صاحب نظران و محققین از زاویه علوم خود به بررسی و تفسیر نتایج حاصل از یافته هایشان پرداخته اند. با توجه به فرآیند افشای اطلاعات، سرمایه گذاران (معامله گران) با مشکل عدم تقارن اطلاعاتی رو به رو هستند. این مشکل زمانی به وجود می آید که یکی از طرفین معامله نسبت به طرف دیگر، دارای اطلاعاتی بیش از طرف مقابل باشد. مانند تحقیقات پیشین، از معیار نقدشوندگی (اختلاف قیمت پیشنهادی خرید و فروش سهام) به عنوان نماینده عدم تقارن اطلاعاتی استفاده شده است. نقش متولیان افشای اطلاعات در حاکمیت شرکتی متبلور می شود که در بر گیرنده کنترل و رویه هایی برای اطمینان از عدم حرکت مدیریت شرکت در جهت منافع شخصی و حرکت در مسیر حداکثر کردن منافع سهامداران و ارزش شرکت است.
یکی از اهداف گزارشگری مالی، ارائه¬ی اطلاعاتی است که برای سرمایه¬گذاران، اعتباردهندگان و دیگر کاربران فعلی و بالقوه در تصمیم¬گیری¬های مربوط به سرمایه¬گذاری و اعتباردهی و سایر تصمیم¬ها، سود¬مند باشد . یکی از معیارهای مهمی که گروه¬های مزبور برای برآورد قدرت سودآوری شرکت، پیش¬بینی سودهای آینده و ریسک¬های مربوط به آن و همچنین ارزیابی عملکرد مدیریت استفاده می¬کنند، سودهای جاری و گذشته شرکت است.
سود نیز خود متشکل از اقلام نقدی و تعهدی است و اقلام تعهدی سود تا حدود زیادی در کنترل مدیریت هستند و وی می¬تواند برای بهتر جلوه¬دادن عملکرد شرکت و افزایش قابلیت پیش بینی سودهای آینده در اقلام تعهدی سود دست برده و به اصطلاح امروزی سود را مدیریت کند. به بیان دیگر، مدیران تلاش می¬کنند تا با انتخاب روش¬های مجاز حسابداری، نتایجی قابل پیش بینی و ثابت خلق کنند. زیرا، اغلب سرمایه¬گذاران و مدیران اعتقاد دارند شرکت¬هایی که روند سودآوری مناسبی دارند و سود آن¬ها دچار تغییرات عمده نمی¬شود نسبت به شرکت¬های مشابه، ارزش بیشتر و قابلیت پیش¬بینی و مقایسه¬ی بیشتری دارند. از سوی دیگر، با توجه به تئوری نمایندگی مدیران می توانند از انگیزه¬ی لازم برای دستکاری سود به منظور حداکثر کردن منافع خود برخوردار باشند.
جنین و پیوت (2005) معتقدند حسابرسی می¬تواند یکی از راه های جلوگیری و کاهش مدیریت سود باشد. زیرا اعتقاد بر این است، شرکت¬هایی که صورت¬های مالی حسابرسی شده ارائه کنند دارای محتوای اطلاعاتی و سود با کیفیت بیشتری هستند. اقلام تعهدی وابسته به قضاوت¬های مدیران است و حسابرسی شرکت¬هایی که اقلام تعهدی بیشتری دارند، نیز دشوارتر است. حسابرسی با کیفیت بالاتر، با احتمال بیشتری عملکرد¬های حسابداری مورد تردید را کشف می¬کند. زیرا موسسه های حسابرسی باکیفیت دارای تخصص، منابع و انگیزه¬های بیشتری برای کشف اشتباه و تقلب هستند.
سازو کارهای حاکمیت شرکتی بر اطلاعات افشا شده توسط شرکت برای سهامداران آن اثر می گذارند و احتمال عدم افشای کامل و مطلوبیت اطلاعات و افشای اطلاعات کم اعتبار را کاهش می دهند. تحقیقات نشان می دهد در صورت وجود نظارت موثر تر هیأت مدیره بر مدیریت ، کیفیت و کفایت اطلاعات منتشر شده توسط مدیریت افزایش می یابد. بهبود کیفیت افشای شرکت باعث کاهش عدم تقارن اطلاعاتی می گردد و کاهش عدم تقارن اطلاعاتی مدیریت سود کمتر را به همراه دارد.
داده های صورت های مالی، اطلاعاتی را فراهم می کند که سبب کاهش عدم تقارن اطلاعاتی در بازار می گردد و نشان می دهد سرمایه گذاران باید این نوع اطلاعات را در تصمیمات سرمایه گذاری به طور کامل به کار گیرند. واکنش بازار به اعلان سود می تواند اولین معیار وجود اطلاعات محرمانه باشد. وجود اطلاعات محرمانه، بیانگر نا متقارن بودن اطلاعات در محیط بازار است.
تحقیقات نشان می دهند که سازو کارهای حاکمیت شرکتی بهتر، کیفیت و کمیت اطلاعات افشا شده توسط شرکت را افزایش می دهد و باعث کاهش اطلاعات نامتفارن می شود. طبق تحقیقات زیرساختی بازار، نقدشوندگی بازار، در صورت کاهش اطلاعات نامتقارن افزایش می یابد. بر اساس این یافته ها افزایش در اطلاعات نامتقارن در اطراف اعلان های سود فصلی برای شرکت هایی کمتر است که حاکمیت شرکتی قوی تری دارند. کاناگارتنام و همکاران(2007) نشان دادند شرکت های دارای حاکمیت شرکتی قوی، عدم تقارن اطلاعاتی کمتری در اطراف اعلامیه های سود دارند.

 

مفاهیم مدیریت سود
جونز و مارشا (2001) تعریف جامعی درخصوص مدیریت سود ارائه نموده اند. به عقیده آنها مدیریت سود (دستکاری سود) زمانی اتفاق می افتد که مدیران با استفاده ازقضاوت (تشخیص) درگزارشگری مالی وساختارمبادلات جهت گمراه نمودن بعضی ازذینفعان (شامل سهامداران، اعتباردهندگان، کارکنان، دولت، سرمایه گذاران و ...) درباره عملکرد اقتصادی شرکت با تحت تأثیرقراردادن نتایج قراردادی که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است، درگزارشگری مالی تغییرایجاد می کنند.
دی (1988) بیان می کند که مدیریت سود معمولاً ازاستفاده مدیران ازمزایای عدم تقارن اطلاعاتی ناشی می شود. وی حداقل دومسأله مهم را مطرح نموده است. اولاً، برای افزایش پاداش مدیران که توسط سرمایه گذاران تأمین می شود، سود دستکاری می شود و ثانیاً، سرمایه گذاران بالفعل تمایل دارند که بازار برداشت بهتری از ارزش شرکت داشته باشد. بنابراین، انتقال ثروت بالقوه ازسرمایه گذاران جدید به سرمایه گذاران قدیمی که ایجاد کننده یک تقاضای داخلی برای مدیریت سود هستند، به وجود می آید.
هموارسازی سود نوعی عمل آگاهانه است که توسط مدیریت وبا استفاده ازابزارهای خاصی در حسابداری جهت کاستن ازنوسانات درسود انجام می گیرد. به گفته لئوپولد.ای.بی. "هموارسازی سود بیشتر عملی سفسطه آمیز وموذیانه است. به ندرت براساس دروغ های آشکارانجام می گیرد، زیراهموارسازی سود بیشتردراثرتعبیروتفسیربه دست آمده ازاصول واستانداردهای پذیرفته شده حسابداری حاصل می گردد. به بیان دیگرهموارسازی سود درمحدوده اصول واستانداردهای پذیرفته شده حسابداری صورت می پذیرد".
درهموارسازی سود، به واسطه جا به جایی که در درآمد و هزینه ها انجام می گیرد سود یک یا چند دوره مالی تغییر یافته و تعدیل می شود. درواقع می توان گفت، هموارسازی سود، عمل عالمانه ای است که توسط مدیریت انجام می پذیرد. درفرهنگ حسابداری تعریف هموارسازی سود بدین گونه ارائه گردیده است: "هموارسازی سود عبارت است ازهرشیوه طراحی شده به منظورحذف بی نظمی داده ها، همانند پستی و بلندی های غیرمعمول درمنحنی که می تواند نتیجه شرایط غیرمستمرعملیاتی باشد" (جوادیان کوتنایی، 1379،78).
از نظر هپ ورث، هموارسازی سود عملی سفسطه آمیز و رندانه است که درمحدوده اصول و استانداردهای حسابداری صورت می گیرد. سودهای همواربه دو صورت زیرمی باشد:
1- سودهایی که به طورطبیعی هموار است: این نوع ازسودهای همواربه جریان های سودی اطلاق می شود که ازفرایندهای عملیاتی ذاتاً همواربه دست می آید. بعضی ازصنایع هستند که حجم تولید و فروش و قیمت ها دراین صنایع به طورذاتی یک روند هموار دارد مثل صنایع و برق که معمولاً قیمت ثابتی دارد و با نرخی ثابت رشد دارند.
سودهایی که به طورطبیعی هموارنیستند وعمداً هموارشده اند: این نوع سودها درنتیجه اقدامات و تصمیم های مدیریت هموارشده اند و به صورت زیرمی باشند:
الف- هموارسازی واقعی: این نوع ازهموارسازی سود توسط مدیریت صورت می پذیرد ومدیریت برخی از رویدادها و وقایع اقتصادی را کنترل می کند و روی آن تأثیرمی گذارد. این رویدادهای تحت کنترل مدیریت مثل فروش های زودرس یا برعکس آن به تأخیرانداختن فروش، برجریان وجه نقد تأثیر می گذارد. ازآنجایی که کنترل رویدادهای اقتصادی (مبادلات)، مستقیماً برسودهای آتی مؤثراست این نوع هموارسازی را واقعی می نامند.
ب- هموارسازی مصنوعی: این نوع هموارسازی ناشی ازرویداد اقتصادی نمی باشد، بلکه ازاقدام هایی است که اصطلاحاً «دستکاری های حسابداری» نامیده می شود وتأثیری برجریان های نقدی ندارد. به بیان دیگر، هموارسازی تصنعی سود صرفاً موجب جابه جایی هزینه ها و درآمدهای بین دوره ای مالی می شود (حسین نورانی، 1386،158).
هیلی و والن تعریف زیر را از مدیریت سود ارایه کرده اند:
مدیریت سود هنگامی رخ می دهد که مدیران از قضاوت های شخصی خود در گزارشگری مالی استفاده می کنند وساختار معاملات را برای تغییر گزارشگری مالی دست کاری می نمایند. این هدف یا به قصد گمراه نمودن برخی از صاحبان سود درباره عملکرد اقتصادی شرکت یا تأثیر بر نتایج قراردادهایی است که انعقاد آنها منوط به دستیابی سود شخصی می باشد، صورت می گیرد (مشایخی، 1385،ص37).
بیوروهمکاران دستکاری سود توسط مدیریت به منظوردستیابی به قسمتی ازپیش داوری های مربوط به سود مورد انتظار (مانند پیش بینی های تحلیل گران، برآوردهای قبلی مدیریت ویا کاهش پراکندگی سودها) را به عنوان مدیریت سود، تعریف می کند (همان منبع ،ص 37).
مدیریت سود، دخالت عمدی درفرآیند گزارشگری مالی خارجی با قصد بدست آوردن سود است (نوروش و نیک بخت، 1384 ،ص169).
انعطاف پذیری در حسابداری به این حرفه اجازه می دهد که فرآوری هایی داشته باشد. انحرافاتی چون مدیریت سود، هنگامی رخ می دهد که افراد از این انعطاف پذیری سوء استفاده می نمایند و از این انحرافات برای پوشش نوسان های مالی واقعی استفاده می شود. این مهم، باعث می شود نتایج واقعی عملکرد مدیریت آشکار نشود.این عبارت، براین دلالت دارد که در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری، اگر تصمیمات حسابداری برای دگرگون سازی یا پنهان نمودن عملکرد اقتصادی واقعی شرکت مورد استفاده قرار گیرد، می تواند مدیریت سود تلقی شود (همان منبع ،ص 169)

 

انواع مدیریت سود
مطالعات نشان می دهند که مدیران ازطریق انتخاب سیاست های خاص حسابداری، تغییردر برآوردهای حسابداری ومدیریت اقلام تعهدی، سودهای گزارشی را تعدیل می کنند. یکی ازاهداف اساسی وضع استانداردهای حسابداری این است که استفاده کنندگان بتوانند با اتکای برصورت های مالی تصمیمات نسبتاً مربوط و صحیحی اتخاذ کنند، پس نیازحرفه حسابداری به آن شیوه ازگزارشگری می باشد که منافع تمام استفاده کنندگان به صورتی مطلوب رعایت شود. ازسوی دیگر، همان طورکه ازتعریف مدیریت سود برمی آید، مدیران برای رسیدن به اهداف خاصی که منطقاً منافع عده ای خاص را تأمین می کنند، سود را طوری گزارش می کنند که این با هدف تأمین منافع عمومی استفاده کنندگان مغایرت دارد.
حسابرسان وظیفه دارند که برمطلوبیت صورت های مالی درچارچوب استانداردهای حسابداری صحه بگذارند، درحالی که استانداردهای حسابداری نیزدربعضی ازموارد دست مدیران را برای انتخاب روش حسابداری بازمی گذارد. درواقع مشکل ازآن جایی ناشی می شود که مدیریت سود دربعضی مواقع باعث گمراه کننده شدن صورت های مالی می شود، درحالی که صورت های مالی ازنظرقرارگرفتن درچارچوب استانداردهای حسابداری مشکلی نداشته وحسابرسان ازاین نظرنمی توانند برصورت های مالی اشکالی بگیرند. پس با توجه به این موضوع که سود یکی ازمهم ترین عوامل درتصمیم گیری هاست، آگاهی استفاده کنندگان ازقابل اتکا بودن سود می تواند آنها را دراتخاذ تصمیمات بهتریاری دهد (صفری، 1385،158).
فلسفه مدیریت سود، بهره گیری ازانعطاف پذیری روش های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری می باشد. البته تفسیرهای گوناگونی که می توان ازروش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد، ازدیگردلایل وجود مدیریت سود می باشد. این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش های حسابداری است. درزمانی که تفسیریک استاندارد بسیارانعطاف پذیراست، یکپارچگی داده های ارائه شده درصورت های مالی کمترمی شود. اصول تطابق و محافظه کاری نیزمی تواند باعث مدیریت سود شود. بنابرگفته گتشو (1986)، شرکت باید، سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با استفاده ازروش های تعهدی حسابداری استهلاک، معافیت های مالیاتی سرمایه گذاری ها و به حساب دارایی بردن بهره، افزایش داد. مدیران شرکت تأکید کرده اند که این کاربرای ارائه ی صورت های مالی واقعی تر و قابل مقایسه کردن صورت های مالی شرکت، با سایرشرکت های درصنعت مشابه، صورت گرفته است. تحلیل گران مالی و حسابرسان ازاین پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام می برند. این درحالی است که تمامی این اقدامات درچارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است. پژوهش ها نشان می دهد که مدیران شرکت ها ازروی عمد، سودهای گزارش شده را با استفاده ازانتخاب سیاست های حسابداری خاص خود تغییردربرآوردهای حسابداری و اقلام تعهدی، دستکاری می کنند تا به هدف های مورد نظرخود برسند (میلر و یون، 2002، 78) .
محققان مدیریت سود را به دو طبقه ی گسترده طبقه بندی کرده اند: مدیریت سود واقعی (برای مثال تحت تأثیرقراردادن جریان های نقدی) و مدیریت اقلام تعهدی به واسطه ی تغییرات دربرآورد و رویه های حسابداری. همچنین آنها بیان داشتند که مخارج مدیریت سود برای این روش ها متفاوت است به طوری که برای شرکت مدیریت سود واقعی پرهزینه تردرنظرگرفته شده است. اما نتایج تحقیقات گراهام وهمکاران (2005) بیان می دارد که مدیران خواهان مدیریت سود واقعی هستند تا مدیریت اقلام تعهدی. به طوری که 80 درصد مخارج اختیاری را کاهش می دهند، 55 درصد پروژه ها را به تأخیرمی اندازند درحالی که تنها 28 درصد ازمدیران ذخیره درنظرمی گیرند و 8 درصد ازمدیران مفروضات حسابداری را تغییرمی دهند (گراهام و همکاران، 2005) .
مدیران خواهان مدیریت سود واقعی هستند که برای مؤسسه پرهزینه است، زیرا این چنین فعالیت هایی به راحتی کشف نمی شوند. درمقابل، مدیریت اقلام تعهدی و دیگردستکاری های حسابداری وجود دارد که درارتباط با رسیدگی حسابرسان و به طوربالقوه بازرسان قانونی و دادگاه است که مبنایشان استانداردهای حسابداری است. شواهد رضایت مدیران به انجام مدیریت سود واقعی بیشتراثرنتایج بال وشیواکومار (2008) را کاهش می دهد. دربررسی شرکت های باعرضه ی اولیه، تنها مدیریت اقلام تعهدی می تواند تعیین شود و مدیریت سود واقعی ازتجزیه و تحلیل مستثنی است زیرا مبنای ارائه شده به وسیله ی صورت های مالی سایه نیزشامل مبالغ مدیریت سود واقعی سود (اگر وجود داشته باشد) می شود. (فرزانی و رضاپور، 1389).

 

مدیریت سود و انگیزه های آن
یکی ازاهداف اولیه مدیریت سود حفظ اعتبار شرکت است چرا که اعتبارباعث می شود شرکت کارا وپویا به حساب آید. کسب جایگاهی مناسب درمیان رقبا و بازارسرمایه باعث می شود سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به شرکت نظرمساعدتری داشته باشند و شرکت ازصرف هزینه های بیشتردررقابت با سایرشرکت های مشابه بی نیاز شود و با هزینه ی کمتراعتبارو وام دریافت کند.
مهم ترین انگیزه ی هموارسازی سود این باوراست که شرکت هایی که روند مناسبی دارند و سود آنها دچارتغییرات عمده نمی شود نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتری دارند. هموارسازی سود باعث بالا رفتن ارزش سهام شرکت دربورس و جذب سرمایه گذاران بالقوه برای آن می شود. نتایج تحقیقی درمورد 358 شرکت پذیرفته شده دربورس آمریکا نشان داد که شرکت هایی که سود آنها دچارتغییرات زیادی درطول سال های قبل نبوده، دارای ارزش سهام بالاتری هستند و درمقایسه با شرکت های مشابه بدهی کمتری دارند. سایرانگیزه هایی که باعث می شود مدیران درپی هموارسازی سود باشند عبارتند از:
• دریافت پاداش های مدیریتی بیشتربه خاطربالا بودن ارزش سهام :
وقتی سهام شرکت دربورس نسبت به شرکت های مشابه ارزش بیشتری داشته باشد مدیران توقع دریافت پاداش بیشتری دارند.
• پرداخت بهره کمتردراستقراض ازموسسات اعتباری و بانک ها:
ویبزو تسکه (1991) استدلال نمودند که شرکت ها به منظورکاهش ریسک اقدام به هموارسازی سود می نمایند. شرکت هایی که ازنسبت بدهی به کل دارایی های بالایی برخوردارمی باشند به منظور اطمینان بخشی به اعتباردهندگان مبنی برتوانایی پرداخت اصل و بهره وام ها و اعتبارات دریافتی اقدام به هموارسازی سود می نمایند. عدم وجود نوسانات قابل توجه درسود این اطمینان را برای اعتباردهندگان پدید می آورد که واحد تجاری درآینده قادربه پرداخت مطالبات آنان خواهد بود.

 

قرارداد بین مدیران ومالکان
یکی از حوزه های مورد مطالعه در حسابداری اثباتی، مربوط به قراردادهای بین مدیران و مالکان بوده است. این زمینه ی پژوهش با تئوری نمایندگی رابطه ای تنگاتنگ دارد. یکی از راه های ایجاد انگیزه در مدیران این است که سهام شرکت به آنان داده شود . راه دیگر، آن است که با توجه به قیمت سهام ، بر اساس عملکرد مدیران به آنان پاداش هایی پرداخت شود و یا اینکه مشاهده می شود پاداش هایی که در ازای عملکرد مدیران داده می شود، به سود خالص و درآمد شرکت بستگی دارد. استفاده از سود خالص و درآمد باعث می شود که بتوان بین عملکرد و اجزای تشکیل دهنده سود خالص (مانند افزایش درآمد یا کاهش هزینه ها) رابطه دقیق تری برقرار کرد. مدیرانی که پاداش آنها براساس افزایش سود خالص تعیین می گردد دارای انگیزه مشخصی می شوند، تا از طریق دستاویز قرار دادن قوانین و مقررات حسابداری، سود را بالا ببرند. این پدیده را "فرضیه مبتنی بر برنامه پرداخت پاداش" می نامند. در این فرآیند مدیران تاآنجا که امکان دارد هزینه ها را کاهش می دهند تا احتمال افزایش سود در آینده بالا رود. منظور کردن استهلاک به روش خط مستقیم (ونه به روش تصاعدی) نمونه ای از تصمیمی است که مدیر می تواند در رابطه با بکارگیری قواعد و مقررات حسابداری اتخاذ نماید (خسرو نژاد، 1388).

 

قرارداد بین مدیران و بستانکاران
قراردادهای متعارف وام ( اوراق قرضه) یکی دیگر از موضوعاتی است که بسیار مورد پژوهش قرار می گیرد. می توان ثابت کرد که مدیر در صدد به حداکثر رساندن منافع خود است، به ویژه اگردارای سهام شرکت باشد تصمیمی نخواهد گرفت که بیشترین منافع دارندگان اوراق قرضه تأمین شود. بنابراین اغلب بستانکاران ازمدیریت می خواهند تا قراردادی را امضاء کنند که منافع آنان محفوظ بماند. برای مثال، مدیریت انگیزه ای برای انتشار اوراق قرضه ای ندارد که نسبت به اوراق قرضه عرضه شده، اولویت داشته باشد زیرا وی با این اقدام، ریسک اوراق قرضه جدید را کاهش می دهد که در نتیجه قیمت آنها کاهش خواهد یافت.
در مورد فرضیه های مربوط به قرارداد وام، همانند فرضیه های مربوط به پاداش مدیران، مدیریت دارای انگیزه می شود که سود های دوره آینده را به دوره کنونی منتقل کند، زیرا این اقدام باعث می شود که نسبت بدهی ها به حقوق صاحبان سهام کاهش یابد. این پدیده را فرضیه" بدهی ها به حقوق صاحبان سهام" می نامند. بستانکاران در بسیاری از قراردادهای وام، نسبت های مالی را تعیین می کنند و مدیریت را ملزم می نمایند تا به گونه ای عمل کند تا نسبت مزبورازحد معینی فراتر نرود. برای مثال، امکان دارد وام دهندگان، شرکت را ملزم نمایند تا نسبت جاری را در سطح معینی نگه دارد (همان منبع ،ص22).

 

انگیزه های سیاسی
شرکت های بزرگ که از نظر سیاسی در معرض دید همگان قرار دارند، دارای انگیزه هایی هستند که سودها را به دوره های آینده انتقال دهند.این پدیده را"گستره فرض"می نامند. این فرض برپایه دو مسیر مخالف قرار می گیردکه از فرض پاداش تا فرض نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام ادامه می یابد . این امر بیان می کند که شرکت های بزرگ تصمیمات مربوط به حسابداری خودرا برپایه استراتژیهایی قرارمی دهند که سود کاهش یابد تا کمتر مورد توجه سیاستمداران قرارگیرند. چنین به نظر می آید که این فرضیه درموردشرکت های بسیار بزرگ به ویژه نفت و گاز صدق می کند(همان منبع،ص22).
انگیزه های مالیاتی
شاید مالیات بردرآمد آشکارترین محرک برای مدیریت سود باشد. به هر حال مقامات مالیاتی مایلند قوانین حسابداری خودشان را برای محاسبه مالیات سود در جهت کاهش فضای مانور شرکت ها تحمیل کنند. اما به هر حال صرفه جویی مالیاتی می تواند انگیزه مناسبی برای مدیریت سود تلقی گردد (همان منبع ،ص23).
تغییرات در مدیران ارشد اجرایی
فرضیه طرح پاداش پیش بینی می کند که به بازنشستگی رسیدن مدیران ارشد اجرایی، موجب اتخاذ استراتژی حداکثر کردن سود خواهد شد تا پاداش خود را افزایش دهند ویا این که آنها برای جلوگیری ویا به تأخیر انداختن التهابات و تشنجات ناشی از عملکرد نامطلوب شرکت ها، اقدام به مدیریت سود برای افزایش آن می نمایند. این محرک ها برای مدیران ارشد اجرایی جدید نیز عملی می باشند. بخصوص اگر در هر گونه کاهش ارزش ، مدیران ارشد اجرایی سابق مقصر قلمداد شوند . از طرف دیگر ، درمواردی که انتظار می رود سودهای آتی دارای رابطه ضعیفی با سودهای جاری باشند، مدیران سودهای جاری را ذخیره می کنند. دلیل این هموار سازی طبق بررسی دیفوند و پارک امکان التهاب و تشنجات علیه مدیریت، هنگام ضعیف بودن سودهای جاری بدون توجه به عملکردهای سودآوری قبل می باشد. درنتیجه هموارسازی سود برای جلوگیری از گزارش سود کم، امنیت شغلی را زیاد می کند (همان منبع ، ص23).
انگیزه های مربوط به نخستین عرضه عمومی
ارزش بازار شرکت هایی که برای نخستین بار اوراق بهادار خود را به عموم عرضه می کنند، به درستی مشخص نمی باشد. هیوقز3 تحلیلی را ارائه نمود با این محتوا که اطلاعاتی مانند سود خالص می تواند راهنمایی برای سرمایه گذاران در مورد ارزش شرکت باشد. از طرفی دونتو، کلارکسون، ریچاردسون و سفسیک7 به شواهدی دراین مورد پی بردند که بازارنسبت به سودهای پیش بینی شده به عنوان راهنمایی برای تعیین ارزش شرکت به طور شدید عکس العمل نشان می دهد. این موضوع، احتمالی را مطرح می کند. که مدیران شرکت ها به امید این که ارزش بازار سهام شرکت خود را افزایش دهند ، سود را مدیریت می کنند ( همان منبع ،ص 24).
کاستن از هزینه های معاملاتی
برمبنای تئوری هزینه معاملاتی شرکت هایی که سود بیشتری دارند، در تعامل با ذی نفعان (سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، تأمین کنندگان مواد، کارکنان و مشتریان) هزینه های معاملاتی کمتری می پردازند. از این رو منافع شرکت چنین اقتضا می نماید که حتی از راه دستکاری، رقم سود بیشتری را گزارش نمایند (مهرآذین، 1387).
برآوردن انتظارات
برآوردن انتظارات انگیزه دیگری برای مدیریت سود است که ازآن به عنوان تئوری انتظارات یاد شده است. این تئوری بیان می دارد، تصمیم گیرندگان در ارزیابی خود از شرکت یک نقطه مبنا دارند وارزیابی خود را با توجه به همان نقطه ی مبنا وتعدیل آن ازراه توجه به اطلاعات مربوط به سود و زیان های غیرمنتظره شرکت انجام می دهند. همچنین تئوری انتظارات بیان می کند که تابع ارزش افراد برای مواقع سود شکل مقعردارد و در موارد زیان شکل محدب پیدا می کند. از این رو چنین تابعی S شکلی درپیرامون نقطه مبنا (مرکز آن) شیب کمتری دارد. بنابراین شرکت ها می توانند برای اجتناب ازعواقب ناخوشایند تغییرات در انتظارات، رقم سود و زیان خود را به نقطه مبنا (پیش بینی تحلیل گران) نزدیک نمایند. این امر برای هر دوسوی نقطه مبنا قابل طرح است. یعنی چه آنگاه که سود شرکت بیش از پیش بینی تحلیل گران است و شرکت بخشی از سود دوره جاری را به اندوخته های پنهانی منتقل می کند و چه وقتی که کمتر از پیش بینی تحلیل گران است و مدیریت ازمحل اندوخته های پنهانی به افزایش سود گزارش شده دست می زند (همان منبع ،ص51)3.
مدیریت سود خوب در مقابل مدیریت سود بد
در مدیریت سود بد تلاش می شود عملکرد عملیاتی واقعی شرکت با استفاده از ایجاد ثبت های حسابداری مصنوعی یا تغییر از میزان معقول، مخفی بماند. برای مثال، هیأت اجرائیه ی یک شرکت ممکن است تأثیرات یک حاشیه سود کم را با ثبت درآمدهای دوره بعد دراین دوره یا کاهش هزینه های مطالبات سوخت شده، افزایش دهند.پنهان کردن روند عملیات واقعی با استفاده از تهاترهای حسابداری مصنوعی و افشاء نشده از مصادیق مدیریت سود بد می باشد.
در مقابل، مدیریت سود خوب نیز وجود دارد وآن از فرآیند روزمره اداره یک شرکت با مدیریت عالی محسوب می شود، که در طی آن مدیریت، بودجه معقول تعیین می نماید، نتیجه ها و شرایط بازار رابررسی می کند، در برابر تمام تهدیدها و فرصت های غیر منتظره واکنش مثبت نشان می دهد و تعهدات را در بیشتر یا تمامی موارد به انجام می رساند. یک شرکت نیاز به بودجه ریزی، داشتن هدف، سازماندهی عملیات داخلی، و ایجاد انگیزه در کارکنانش درکنار ایجاد یک سیستم بازخورد، جهت آگاهی سرمایه گذارانش دارد. رسیدن به نتیجه های با ثبات وقابل پیش بینی ورسیدن به روند مثبت سود با استفاده از محرک های طرح ریزی و عملیاتی خوب، نه غیر قانونی است و نه غیر اخلاقی.
یک مدیریت سود خوب ، ممکن است تصمیم گیری کند که به اختیار در دوره ای که درآمد عملیاتی پایین است ،تعدادی از دارایی ها به فروش رود – شاید شرکت در حال بستن یک قرارداد خوب باشد که در دوره بعد درآمد زایی دارد ونشان دادن این سود درجهت لطمه وارد نکردن به اعتبار شرکت، مورد نیاز باشد- در صورت بیان مناسب، روند ایجاد شده، گمراه کننده نخواهد بود. برخی افراد باوردارند که چنین عملی، تصمیم گیری را خدشه دار می نماید و کیفیت سود را کاهش می دهد ولی تصمیم گیری براین پایه استواراست که آیا نتیجه های بدست آمده قابل اتکا است وآیا مبادله ها به گونه ای مناسب بیان شده است یا خیر. از این رو می توان نتیجه گرفت که مدیریت سود، بد نیست. در حقیقت مقوله ای مورد پذیرش و مورد نیاز در درون و برون شرکت توسط تمامی صاحبان سود بازار سرمایه می باشد (نوروش،نیک بخت، 1384)
روش ها یا ابزارهای مدیریت سود
روش ها یا ابزارهای هموارسازی سود را رونن و سادن (1981) به شرح زیر می دانند:
الف- هموارسازی ازطریق زمان بندی رویدادها:
زمان بندی رویدادها یک انتخاب مدیریت است تا یک انتخاب حسابداری. مدیربرای هموارکردن سود، رویدادهای اتفاق افتاده را مثلاً ثبت فروش به عنوان پیش دریافت یا ثبت پیش فروش به عنوان فروش درزمان خود شناسایی و ثبت نمی کند و به سال های دیگرانتقال می دهد. دراین روش مدیران درسال هایی که قصد دارند سودشان کمترشود فروش های آخرسال مالی را دیرترشناسایی می کنند تا این فروش ها درسال آتی ثبت شود و درنتیجه، درآمدهای سال جاری کمترگزارش گردند یا می تواند ازطریق شناسایی هزینه های مربوط به آغازسال آتی درسال جاری، هزینه های سال جاری را بیشترشناسایی کند تا سود سال جاری کمتر شود یا درسال هایی که قصد دارد سود بیشتری را گزارش کند دقیقاً عکس حالت قبل رخ می دهد و درآمدهای سال آتی را درسال جاری و زودترشناسایی می کنند یا هزینه های سال جاری به سال آتی انتقال می یابد.
ب- هموارسازی سود ازطریق انتخاب روش های تخصیص:
بعضی ازروش های حسابداری، منجربه سودهای هموارمی شوند. برای نمونه درروش های استهلاک، اگرهزینه استهلاک براساس ساعت کارکرد یا تعداد تولید محاسبه شود هرقدرساعات کارکرد یا تولید محاسبه شود هرقدرساعات کارکرد و تعداد تولید محصول بیشترباشد هزینه استهلاک نیز به همان نسبت بیشترخواهد بود.
پس هرچقدردرآمد یا فروش بیشترشود، هزینه هم بیشترخواهد بود وسود نیزبا روندی ثابت تغییرخواهد کرد. ولی اگرهزینه استهلاک براساس یکی ازروش های خط مستقیم یا نزولی محاسبه شود هزینه استهلاک محاسبه شده با میزان درآمد یا فروش مرتبط نیست. از این روش های نگهداری موجودیها، روش های ذخیره گیری حساب های دریافتنی، روش های دارای دیدگاه سود (زیانی)، با میزان فروش مرتبط هستند. پس مدیربا استفاده ازروش های حسابداری می تواند سودهای همواری را گزارش کند.
ج- هموارسازی سود ازطریق طبقه بندی رویدادها:
مدیران ازطریق طبقه بندی رویدادها دست به هموارسازی سود می زنند. به عنوان نمونه، عادی یا غیرعادی تلقی کردن برخی اقلام سود(زیان) منجربه افزایش یا کاهش سودعملیاتی خواهد شد.
آشاری، کو و وانگ (1994) ابزارهای هموارسازی را به شرح زیرطبقه بندی کرده اند:
1. تغییردرخط مشی های حسابداری
2. هزینه های بازنشستگی
3. سود سهام
4. اقلام غیرمترقبه
5. معافیت مالیاتی سرمایه گذاری ها
6. استهلاک و هزینه های ثابت
7. تصمیمات اختیاری حسابداری
8. طبقه بندی های حسابداری
9. ذخیره ها و اندوخته ها

 

قربانیان مدیریت سود
البته قربانیان بالقوه مدیریت سود، استفاده کنندگان صورت های مالی هستند؛ هرچند، این موضوع که آیا استفاده کنندگان، قربانی این حرکت می شوند، جای سؤال و پژوهش دارد. این استفاده کنندگان، شامل سهامداران، سرمایه گذاران دراوراق قرضه، بانکداران، قانون گذاران، اتحادیه ها، عرضه کنندگان، مشتریان و رقبا هستند (کین لو، 2008) .
درزمینه ی عرضه ی اولیه ی سهام، روشن است قربانیان بالقوه، سرمایه گذارانی هستند که خالص دارایی های شرکت ها را خریداری می کنند.
پذیرش این نتیجه برای معتقدان به کارایی بازارهای سرمایه، مشکل است. چرا سرمایه گذاران، مدیریت سود را پیش بینی نمی کنند و اطلاعات را کاهش نمی دهند تا درنتیجه آن، قیمت عرضه ی اولیه ی سهام را کاهش دهند؟ یک پاسخ این است که بازارعرضه ی اولیه درمورد سهام، مشابه بازارثانویه عمل نمی کند ودرنتیجه، درجه ی متفاوتی ازکارایی را دارد. کارایی نیازمند تعادل خریداران و فروشندگان و قیمتی برای تنظیم این تعادل است. دربازارهای ثانویه، سهامداران موجود و کارگزاران فروش استقراضی، توازنی را برای تعداد نامحدود بالقوه خریداران فراهم می کنند. در بازارعرضه ی اولیه ی سهام فروشندگان افراد درونی شرکت هستند و قیمت عرضه ی اولیه برای سهام پذیره نویسی شده توسط بانک های سرمایه گذاری تعیین می شود (کین لو، 2008،185) . اگر ابهامی درمورد ارزش سهام وجود داشته باشد (که بدون تردید وجود دارد)، انتقال اطلاعات از قسمت پایین تر توزیع، به دلیل فعالیت فروش محدود قبل از روزاول مبادله، محدود شده است. بنابراین، نیازی نیست که عرضه و تقاضا برای سهام عرضه ی اولیه ی سهام، متعادل باشند ومدیریت سود برای افزایش ارزش مشاهده شده این سهام به طوربالقوه می تواند موفق شود (فرزانی و غلامی حسین آباد، 1388، 48).

 

تأثیر هموارسازی سود بر سود هر سهم و بازار سهام
تیتمن(1998) بیان می کند: "آرایش اقتصادی بازار، تجزیه و تحلیل و تأثیر هموارسازی سود برقیمت سهام را جایزمی دارد، آرایش اقتصادی بازارمی گوید اگرمدیری قادر باشد ازبین دو یا چند روش پذیرفته شده درحسابداری روشی را برای شناسایی درآمد (خاصی) انتخاب نماید، احتمالاً آن مدیرروشی را انتخاب می کند که سود را به طورواقعی هموار کند. اغلب این روش، هموارسازی موقتی نامیده می شود. به لحاظ هموارسازی سود، مدیرمی تواند نوسانات سود را کاهش داده و برآورد احتمال ورشکستگی را ازدید مدعیان شرکت کمتر کند. این عمل مدیران برای سهامداران شرکت ها به جهت اینکه هزینه فرصت ازدست رفته شرکت را کاهش می دهد با ارزش بوده و برمعامله بین شرکت ومشتریان، کارکنان وعرضه کنندگان تأثیرمی گذارد.
درصورتی که هموارسازی سود یک عمل پرهزینه باشد احتمالاً مدیریت، سود شرکت را هموار نمی کند. برای مثال، اگرهدف ازدستکاری نمودن درآمد وهزینه طی یک یا چند دوره مالی، مالیات باشد چون هموارسازی سود (با هدف شناخت مالیات) برای شرکت پرهزینه تلقی می شود ازاین رو شرکت ها سود را هموار نمی کنند. ولی اگرهموارسازی سود برای کم کردن هزینه باشد، مدیرانگیزه ای برای هموارسازی سود شرکت پیدا می کند. داشتن هزینه ومنافع مختلف درهموارسازی سود، موجب می شود شرکت ها پیش بینی های مختلفی برای هموارکردن سودشان داشته باشند".
هندریکسون چنین بیان می کند: "هرچند سرمایه گذاران و اعتباردهندگان نسبت به سود گزارش شده توسط مدیریت واکنش نشان می دهند واگرچه سود درچارچوب حسابداری قراردارد، اما بازخورد رفتار سرمایه گذاران و اعتباردهندگان درانتخاب روش های حسابداری توسط مدیریت تأثیرمی گذارد. برای مثال، مدیران شرکت های زیادی براین باورند که اگرسود خالص شرکت با نرخ ثابتی درهرسال رشد داشته باشد، قیمت هرسهم بالا می رود. درنتیجه، مدیران سیاست ها و روش هایی را درحسابداری جهت گزارشگری مالی انتخاب می کنند که برای سهام آن شرکت تقاضا بیشتر شود. هموارسازی سود دربیشتراوقات براین پایه استواراست که سرمایه گذاران، پول بیشتربرای سهام شرکت هایی می پردازند که سود گزارش شده آن شرکت ها سال به سال نوسان کمتری داشته باشد و شرکت هایی که نوسان سودشان هرساله زیاد است سهامداران حاضرنمی شوند برای سهام آن شرکت پول بیشتری پرداخت کنند".
گوردون(2006) بیان کرد: "رضایت سهامداران با توجه به نرخ رشد (تقریباً ثابت) سود شرکت و تداوم سودآوری شرکت افزایش می یابد".
بیدلمن اشاره می کند: "تجزیه و تحلیل کنندگان علاقه مند هستند اطلاعات بیشتری درخصوص هموارسازی سود درشرکت هایی که سرمایه گذاری کرده اند داشته باشند. هموارسازی سود می تواند به طورغیرمستقیم بازارسهام شرکت ها را تحت تأثیر قرار داده و این تأثیرباید برارزش سهام وهزینه سرمایه مطلوب باشد" (جوادیان کوتنایی، 1379).

 

نوع مؤسسه حسابرسی کننده و مدیریت سود
کیفیت کارمؤسسات حسابرسی کننده ازیکدیگرمتفاوت می باشد و به طورمستقیم و با مشاهده موسسات نمی توان تشخیص داد که کدام مؤسسه ازکیفیت کاری بالاتری برخورداراست (دیپوچ، 1980) .
بنابراین محققان ازجانشین هایی برای تمایزمیان مؤسسات حسابرسی با کیفیت بالا ازمؤسسات حسابرسی با کیفیت پایین استفاده می نمایند. اندازه مؤسسات حسابرسی کننده، قدمت ونام تجاری مؤسسات نمونه ای ازمعیارهای متمایزکننده کیفیت مؤسسات دیگرهستند دارای کیفیت کاری بالاتری هستند (دی آنجلو، 1981) .
دیفوند (1992)، بیان می کند ازطرفی مؤسسه حسابرسی با کیفیت ترباعث کاهش مدیریت سود می شود. همچنین هرقدرمیزان حساب هایی نظیرحساب های دریافتنی، حساب های پرداختنی وموجودی ها (حساب های مربوط به اقلام تعهدی اختیاری) بیشتر باشد، تقاضا برای نظارت بهتروحسابرسی با کیفیت تر افزایش می یابد (سیدی، 1387).
گزارش حسابرسی و مدیریت سود
اظهارنظرهای حرفه ای حسابرسان ممکن است با مدیریت سود ارتباط داشته باشد.

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت سود

دانلود مقاله وزارت جهادکشاورزی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله وزارت جهادکشاورزی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  97  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

جهاد کشاورزی یکی ازمهمترین بخشهای اقتصادی است بنابراین انسجام فعالیتهای این بخش می تواند در برنامه های توسعه واثرگذاری آن برسایربخشهای اقتصادی موثرباشد0 متمرکزکردن امکانات ونیروی انسانی ماهردراین بخش موجبات تسهیل درخدمات رسانی به بهره برداران را فراهم می نماید0 باتوجه به این مهم فراهم ساختن بسترمناسب ، مستلزم تحولات اساسی درساختارکشاورزی ، بهره برداری مطلوب از منابع تولید و ساماندهی وبرنامه ریزی علمی می باشد0
تشکیل وزارت جهادکشاورزی درسال 1379، شرایط مناسبی را برای هماهنگی زیربخشهای کشاورزی و عمران روستایی فراهم ساخت تابامدیریت واحدومنسجم بتوان سرمایه گذاری، اشتغال وتولید راهدایت ورهبری نمود0 نگاهی به آمارهای استان کردستان نشان می دهد که استان باداشتن بیش از یک میلیون هکتار (1103500 هکتار اراضی مزروعی) ، 5(پنچ) حوزة مهم آبخیز با 4/7 میلیارد مترمکعب آب سطحی 5/3 میلیون واحد دامی حدود 320000 هکتارجنگل و 1400000 هکتار مرتع و 000 دارای منابع خدادادی مناسب برای سرمایه گذاری تولید واشتغال می باشد 0
هدف از حسابداری در این سازمان آشنایی بیشتر نسبت به تعاونی بخش کشاورزی و آشنایی بیشتر به وظایف حرفه ای این سازمان می باشد . حدود عملیات آن تهیه و تدارک مواد و وسایل مورد احتیاج حرفه ای اعضاء می باشد . دوم انجام عملیات جمع آوری نگهداری ، تبدیل ، طبقه بندی ، بستر بندی ، حمل ونقل ، یا فروش محصول اعضاء ، سوم انجام خدمات بر منظور بهبود امور حرفه ای اعضاء با توجه به نوع درست تر فعالیت شرکت چهارم ایجاد مجتمع های کشاورزی ، دامداری و دامپروری و … جهت بهره برداری جمعی و مشترک اعضاء می باشد که مزایاهای دیگری دارد .
فصل اول : تاریخچه جهاد کشاورزی
1 _ تاریخچه جهاد کشاورزی :
تاریخچه تحولات جهاد سازندگی :
جهاد سازندگی در27 خرداد سال1358 با فرمان رهبر کبیر انقلاب اسلامی و بنیانگذرا جهموری اسلامی ایران حضرت امام خمینی(ره) جهت مبارزه با فقرو محرومیت به جا مانده از رژیم ستم شاهی، توسعه و عمران روستایی، رشد و گسترش کشاورزی و حرکت به سوی استقلال و خودکفایی کشور تشکیل گردید. در پی صدور فرمان حضرت امام خمینی(ره) جمعی از جوانان مسلمان و متعد و برومند ایران اسلامی به قصد قربت و در جهت خدمت به قشر مستضعف و محروم روستاها به پا ساختند و بدین سان این نهاد انقلابی از متن توده های میلیونی مردم مسلمان شکل گرفت. پس از فرمان امام ره جهاد با دو حرکت و هدف اصلی در سازندگی کشور اقدام نمود .
1_ رفع محرومیت از روستاهایی که از ساده ترین امکانات رفاهی محروم بودند .
2_ تامین درآمد کافی و ایجاد اشتغال در روستاها و نهایتا رشد و شکوفایی کشاورزی و خود کفایی کشور .
اساسنامه طرح جهاد سازندگی روستاها در تاریخ 27/3/1358 بنام نهاد جهاد سازندگی و تشکیل شورای عالی جهاد سازندگی در تاریخ 27/6/1358 تصویب شدکه هدف بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در امور تهیه و اجرای مؤثر و سریع طرحهای سازندگی و احیای جامعه درکلیه ابعاد معنوی و مادی آن با توجه و تاکید بر نیازهای روستاها و نقاط دورافتاده مملکت بود .

 

در تاریخ 27/6/1358 نهاد جهاد سازندگی تبدیل به وزارت جهاد سازندگی شد و در سال 1367 قانون مقررات اداری، مالی، استخدامی و تشکیلاتی وزارت جهاد سازندگی به تصویب رسید و در مهر ماه سال 1369 قانون تفکیک وظایف میان وزارتین کشاورزی و جهاد سازندگی مصوب شد که پس از واگذاری وظایف جدید و پیوست سازمانها و موئسسات مربوط به جهاد سازندگی و تصویب تشکیلات اجمالی، تشکیلات وزارت جهاد سازندگی شامل : دفتر وزارتی، دفتر امور بین الملل، اداره کل روابط عمومی، دفتر حراست، دفتر هکاریهای اقتصادی، مرکز تحقیقات و بررسی مسائل روستایی، اداره کل امور استانها و سازمانهای وابسته، مدیریت آموزش عقیدتی، معاونت اداری و مالی، معاونت طرح و برنامه ریزی، معاونت آموزش و تحقیقات، معاونت امور مجلس و حقوقی، معاونت آبخیزداری، معاونت عمران و صنایع روستایی، معاونت ترویج و مشارکت مردمی، معاونت امور دام وسازمانها و شرکتهای وابسته به آن، سازمانه جنگل ها ومراتع کشور، سازمان دامپزشکی، سازمان امور عشایر ایران، شرکت سهامی شیلات ایران، شرکت سهامی گوشت کشور، شرکت خمات پشتیبانی جهاد، شرکت تولید و توزیع علوفه، شرکت مواد و مهندسی جهاد، شرکت سهامی صنایع شیر ایران، شرکت دام و طیور ایران و صندوق معذوریت ازکار و ازکارافتادگی بود .

 

دوران ادغام :
بخش کشاورزی با توجه به توسعه و عمران روستاها در دستگاههای اجرایی پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران محور توسعه اقتصادی و اجتماعی بوده و تحولات وسیعی در عرضه کشاورزی و روستاها و مناطق عشایری به وجود آورده است. بر اساس قانون برنامه سوم توسعه اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسلامی ایران دولت مکلف شده است تا در جهت اصلاح نظام اداری، کاهش تصدیهای غیر ضروری، ارتقای بهره وری وکارآیی نیروی انسانی و مدیریت دستگاههای اجرایی، حذف موازی کارها ....و تجمیع امور کشاورزی، دام، توسعه و عمران روستایی تدابیر لازم را اتخاذ نماید. در این راستا، لایحه ادغام وزارتخانه های جهاد سازندگی و کشاورزی و تشکیل وزارت جهادکشاورزی توسط سازمان مدیریت و برنامه ریزی تهیه شد و پس از تصویب هیات مدیران وزیران در تاریخ 6/10/1379 به تصویب نمایندگان مجلس شورای اسلامی رسید و در تاریخ 10/10/1379 توسط شورای نگهبان تایید شد .
هیات وزیران در جلسه مورخ 2/4/1381 بنا به پیشنهاد شماره 105/13899-89/9041 مورخ 7/9/1380 سازمان مدیریت و برنامه ریزی کشور و به استناد ماده 2 قانون تشکیل وزارت جهادکشاورزی مصوب 1379- شرح وظایف تفضیلی وزارت جهادکشاورزی به شرح زیر تصویب و ابلاغ نمود :
سیاستگذاری، برنامه ریزی و نظارت، امور پژوهش، آموزش و ترویج، امور منابع طبیعی و آبخیزداری، امور زیر بنایی کشاورزی و توسعه روستایی، امورکشاورزی، دام وآبزیان، امور حمایتی .
ضرورت پیدایش و علل شکل گیری جهاد سازندگی :

 

1- انقلاب اسلامی و اسقلال :
زمینه های شکل گیری جهاد سازندگی و علل و عوامل پیدایش آن را بایستی در انقلاب اسلامی جستجو کرد شعائر انقلاب اسلامی برخاسته از مکتبی بود که امام خمینی ره به عنوان یک احیاگر دینی توانست آن مکتب را در عرصه های مختلف اجتماعی به شکلی پویا نشان دهد امام خمینی استقلال کشور را مهمترین عامل رهایی از بند استشمار بشمار آورده است با توجه به تاکید امام بر استقلال کشور پس از انقلاب اسلامی لازم بود که این استقلال در همه ابعاد، زمینه ظهور و بروز پیداکند .
2- استقلال اقتصادی :
زیربنای اقتصادی کشور قبل از انقلاب مبتنی بر یک ساختار وابسته و دیکته شده از سوی کشورهای غربی در جهت نیل به اهداف خودشان بود عوامل متعددی چون فقر و محرومیت، توازن در شهریاروستا، مهاجرتهای بی رویه روستائیان به شهر و توزیع ناعادلانه درآمدها به این معضل دامن می زد، ازطرف دیگر توجه به قشر محروم جامعه و دستگیری بینوایان در طول تاریخ از یک ساختار فرهنگی عمیق برخوردار بوده، لذا ضرورتی داشت که پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تغییری بنیادین در امور زیربنایی کشور صورت پذیرد .

 

3- ترکیب سازمانی ادارات دولتی :
با پیروزی انقلاب اسلامی، تشکیلات دولت شاهنشاهی با همه ابواب جمعی اش به دولت انقلاب به ارث رسید و این در حالی بودکه ایجاد هرگونه تغییر اساسی در تشکیلات دولت مقبول نمی افتاد. از سوی دیگر انقلاب بر حفظ همان نهادهای سنتی تاکید داشت. اگر قرار بود ترکیب ساختاری یک سازمان دگرگون شود آن سازمان تنها ارتش شاهنشاهی بود چراکه ارتش بیشترین نقش را درکمک به حفظ آن رژیم ایفا می کرد و می بایست در اولویت حذف قرارگیرد. همچنین ترکیب سازمانی دولت شاهنشاهی، توان خدمت دهی به روستائیان را نداشت و بیشتر به شهرنشینان توجه داشت افکار عمومی، بوروکراسی رایج در ادارات و موئسسات دولتی را ر نمی تابید. حذف بوروکراسی دولتی نیاز به زمان داشت و انقلاب اسلامی نمی توانست بیش از این شاهد ادامه محرومیت روستائیان باشد .
4 – اولویت سرمایه گذاری در روستاها :
پس از پیروزی انقلاب اسلامی به طور طبیعی در مردم این انتظار ایجاد شدکه انقلاب باید توجه ای ویژه ای به محرومین بنماید. فقر و محرومیت بیشتر شامل حال اطبقات روستایی می شد. بی توجهی کامل به روستائیان در 20 سال قبل از پیروزی انقلاب اسلامی منجر به مهاجرت بی رویه روستائیان به شهر و در نتیجه تخلیه روستاها و بی رونق شدن زندگی روستایی و افزایش فقر و محرومیت گردیده بود از طرف دیگر شعارهایی که مردم در زمان وقوع انقلاب علیه نظام شاهنشاهی می دادند باز این توقع را تشدید می کرد که انقلابیون بتوانند سایه سلطه شوم عوامل قبل از انقلاب ( خان ها،کدخدایان و..... ) را از سرآنان بردارند .
5 - بررسی جمعیت و اشتغال در مناطق روستایی کشور
6 – سهم بخش کشاورزی در تولید ملی، صادرات و اشتغال
7 – خدمات ( آموزشی، بهداشتی و سایر تاسیسات و امکانات )
8 - درآمد هزینه خانوار روستایی
9 – نتایج آمارها و ضرورت توجه به روستا
با توجه به ارقام و اعداد ارایه شده می توان ضرورت توجه به روستاها و تشکیل سازمانی که متولی امور روستاها باشد را به صورت زیر خلاصه نمود (سال 1385 ) :
1- 53% ازجمعیت کشورراجمعیت روستایی تشکیل داده است (سال 1355) .
2- نرخ بیکاری در مناطق روستایی کشور 3/14% است که بیش از مناطق شهری 1/5% می باشد (سال 1355 ) .
3- 3/29% آبادیهای کشور در سال 1355، خالی از سکنه شده بودند و 7/60% روستاها زیر 100 نفر جمعیت داشته که در حقیقت 4/6% جمعیت روستایی را در خود جای داده است .
4- از مجموع شاغلین در سال 1359 ، 34% در بخش کشاورزی مشغول به کار بوده اند و در مناطق روستایی 9/58% شاغلین در بخش کشاورزی به کار مشغول بوده اند .
5- در سال 1358 ، 8/12% تولید ناخالص ملی متعلق به بخش کشاورزی است و 3/89% صادرات غیرنفتی کشور هم مربوط به کالاهی سنتی وکشاورزی می باشد .
6- درصد بیسوادی در مناطق روستایی کشور 5/69% در مناطق شهری کشور 5/34% می باشد ( سال 1355 ) .
7- 7/6% روستاها با 9/16% خانوار روستایی و 3/16% جمعیت روستایی از برق، 4/18% روستاها با 5/24% خانوار روستایی و 6/23% جمعیت روستایی از آب آشامیدنی برخوردار بوده اند و 8000 کیلومتر راه روستایی نیز موجود بوده است ( تا سال 1357 ) .
8- خانوارهای روستایی از تسهیلات و لوازم عمده زندگی کمتری نسبت به شهرنشینان برخوردار بوده اند ( سال 1355 ) .
9- هزینه های خانوار روستایی بیش از درآمد آنها بوده و در مقایسه با نقاط شهری کشور ازپس انداز منفی بیشتری برخودارمی باشند ( سال1358 ) .
سیرتاریخی پیدایش جهاد سازندگی :
1- دانشجویان و حضرت امام خمینی(ره) :
پس از پیروزی شکوهمند انقلاب اسلامی در 22 بهمن 1357 اقشار وگروههای مختلف مردمی به سهم خود به نقش آفرینی در تثبیت دستاوردهای انقلاب نوپا پرداختند دانشجویان هم به عنوان بخشی از مردم دست به ایجاد یک ارتباط منسجم زدند پس از پیروزی انقلاب اسلامی جمعی از دانشجویان دانشگاههای کشور خدمت حضرت امام می روند و با ارائه فعالیتهای انجام شده و عملکردشان به محضر ایشان، درخواست ارایه طریق می نمایند .

 

2- مشارکت گروههای انقلاب :
همزمان با پیروزی انقلاب،گروهها و سازمانهای متعددی شکل گرفته بودکه مدعی کار و خدمت به مردم بودند شهید بهشتی برای انسجام و قدرت بخشیدن به جهاد سازندگی، هماهنگی با این گروه ها را پیشنهادکردند لذا از 17گروه به نامهای حزب جمهوری اسلامی، انجمن اسلامی پزشکان، انجمن اسلامی معلمان ایران، انجمن مهندسین، بنیاد مستضعفین، بنیاد مسکن، جامعه اسلامی دانشگاهیان، جنبش ملی مجاهدین خلق ایران، حزب خلق مسلمان ایران، دفتر آیت الله طالقانی، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی، سپاه پاسدارن انقلاب اسلامی، شورای هماهنگی انجمنها و سازمان اسلامی دانشجویان ایران، کانون محصلین، گروه مهندسین مسلمان، نهضت آزادی ایران و جنبش مسلمان مبارز دعوت به عمل آمد. علاوه برگروههای فوق چند نماینده از نخست وزیری، ادارت دولتی و وزارتخانه های مختلف از جمله آموزش و پرورش، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت راه و ترابری، وزارت مسکن و شهرسازی، سازمان برنامه و بودجه، نیروهای زمینی ارتش و یک نماینده از صدا و سیمای جمهوری اسلامی نیز شرکت داشتند این گروهها در محل نخست وزیری تشکیل جلسه دادند و تصمیم گرفته شد تا 7 گروه انتخاب شوند و شورای اولیه یا شورای برنامه ریزی را تشکیل دهند پس از رای گیری گروههای زیر بیشترین آراء را به خود اختصاص دادند :
1- انجمن اسلامی معلمان ایران
2- جامعه اسلامی دانشجویان ایران
3- حزب جمهوری اسلامی
4- بنیاد مسکن انقلاب اسلامی
5- بنیاد مستضعفان
6- سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
7- شورای هماهنگی انجمنها و سازمانهای اسلامی دانشجویان ایران ( انجمن اسلامی ایران ) .
همه گروههای شرکت کننده در این جلسه، موافقت خود را با اصل طرح اعلام کردند و قرار شد آئین های مربوط به حرکت سازندگی را مدون نمایند. همچنین مقررگردید که گروههای دیگر، طرحها و نظرات خودشان را به این هیئت ارایه نموده و نمایندگان آنان به صورت آزاد در جلسات هیئت مذکور شرکت کنند. آیین نامه های جهاد سازندگی تهیه و تنظیم گردید در این آیین نامه ها نوع فعالیتهای جهاد سازندگی با توجه به ضرورتهای انقلاب اسلامی ترسیم شده بود از این مرحله به بعد است که طرح راه اندازی شورای مرکزی استانها شکل جدی به خود می گیرد. لذا نمایندگانی به مراکز اعزام شدند تا نیروی زبده وکارآمد هر استان را به عنوان شورای مرکزی جهاد در همان استان انتخاب نمایند .

 

3 - تعیین نماینده دولت در جهاد سازندگی

 

4 - روحانیت در جهاد سازندگی :
نیاز به حضور روحانیت در جهاد یک ضرورت بود و بر تسهیل کار جهاد در برخورد با روستائیان که شامل آموزش عقیدتی و سیاسی جهاد گران می شد و از یک سو عنصر روحانیت به عنوان عامل بازدارنده برای ورود نیروهای منحرف و عوام فریب به جهاد سازندگی بود و از سوی دیگر تفکر و اندیشه اسلامی جهادگردان را تقویت می کرد حضور روحانیت منجر به پیدایش یک نهاد رسمی تحت عنوان _ نمایندگی ولی فقیه _ گردید، این نهاد علاوه بر مدیریت، نظارت برکلیت جهاد سازندگی را بر عهده داشت حضرت امام در تاریخ سوم شعبان 1399 ه.ق مطابق با 7 تیر ماه 1358 هجری شمسی آقای ناطق نوری را به عنوان نماینده روحانیت در ستاد مرکزی جهاد سازندگی منصوب کردند .
5 – مشارکت امام در انتخاب نام جهاد سازندگی :
عنوان (( جهاد سازندگی )) بیانگر تمام هویت جهاد است این عنوان جهت گیری را نشان می دهد این نام قطعا تصادفی انتخاب نشده است از سوی جهادگران عناوین مختلفی برای این نهاد پیشنهاد گردید مثل (( عمران و سازندگی )) ،(( سازندگی ایران )) و غیره هریک از این عناوین بارخاصی داشته و بیانگر خط مثل ویژه ای بوده است اما نیروهایی که به اسلامیت، مشروعیت و انقلابی بودن این نهادها می اندیشیدند پس از بررسی و مطالعه عنوان (( جهاد برای سازندگی )) را انتخاب کردند و این عناوین را به محضر امام بردند و امام فرمود (( برای )) نمی خواهد و (( جهاد سازندگی )) کفایت می کند .
6 – تهیه آرم جهاد سازندگی :
بین موسسات دولتی نیز قدمت برخی به اوایل انقلاب باز می گردد و برای خود وظایفی در غالب انقلاب ، مثل صدور نهضت انقلاب را هدف قرار داده اند. برخی دیگر نهادهای تخصصی است که به تازگی تاسیس شده و یا لوگو و آرم جدیدی را انتخاب کرده اند.
اگر به انواع آرم های موجود نگاهی بکنیم متوجه می شویم که نهادهای ایدئولوژیکی که قدمت آن به اوایل انقلاب باز می گردد دارای آرم های منحصر به فردی هستند:
1- بسیار علاقمندند از آیه و یا شعاری انقلابی در آرم خود بهره بگیرند.
2- بسیار سعی دارند نشانه ای از انقلاب داشته باشند ، نمونه بارز آن تصویر امام خمینی در این آرم هاست.
3- بیشتر آنها دارای المانی مذهبی مثل گنبد، لا و یا الله هستند.
4- اغلب دارای تعدد این المانها می باشند. المانهایی که هریک تلاش می کند یکی از شعارهای ایدئولوژیک را به خورد مخاطب دهد.
5- اغلب این آرم ها بجای اینکه معرفی باشد برای نهاد یا موسسه، وظیفه آموزش و اطلاع رسانی را چون تصویر، بر عهده دارد.
نمونه هایی از این آرم ها را می توان در لوگوی دفتر تحکیم وحدت، جهاد سازندگی، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، بنیاد مستضعفان،‌بنیاد 15 خرداد و مشابه اینها یافت. آرم ها و نشانه هایی که اغلب دارای وجه تشابه های بسیاری هستند. وجه تشابهی که می توان نام آن را ایدئولوژیک بودن نام نهاد.

 

 

 

متاسفانه هرچه گشتم آرم این بنیاد را در اینترنت پیدا نکردم ، لذا با کیفیتی پایین عکس آن را اینجا می گذارم

 

 

 

 

 

7 - نظر امام خمینی (ره) قبل از تاسیس جهاد :
چند ساعت قبل از اعلام فرمان جهاد سازندگی در تاریخ 23/3/1358 امام خمینی در دیدار با گروهی از اعضای انجمن اسلامی جوانان و حزب جمهوری اسلامی و فرهنگیان خبر تاسیس جهاد سازندگی را به اطلاع عموم مردم ایران رساندند .

 

اسنامه و تشکیلات جهاد سازندگی :
اسنامه و تشکیلات جهاد سازندگی در تاریخ 27/6/1358 تصویب شد و بر اساس اعلام واحد اطلاع رسانی مرکز پژوهشها، در گزارش دفتر مطالعات زیربنایی این مرکز که تحت عنوان «تحلیل طرحهای عمرانی بخش کشاورزی» منتشر شده آمده است: بخش کشاورزی تامین کننده 7/13 درصد تولید ناخالص داخلی (به قیمت ثابت 1376) ، یک پنجم اشتغال کشور، 23 درصد ارزش صادرات غیرنفتی، 82 درصد از غذای مصرفی کشور و 90 درصد نیاز مواد اولیه صنایع تبدیلی کشاورزی است و با وجود نوسان سیاست‌های چندین دهه اخیر، این بخش توانسته است ضمن تقویت سایر بخشهای اقتصادی با قدرت به حیات خود ادامه داده و در شرایط نامطلوب نیز ظرفیتهای نوینی را ارائه دهد. به همین دلیل توجه به توسعه بخش کشاورزی به عنوان پیش شرط توسعه اقتصادی، ضروری است.
از سوی دیگر با توجه به این که حدود 97 درصد تولیدات کشاورزی به وسیله بخش غیردولتی انجام می‌شود، عملا نقش دولت به عنوان تولید کننده در این بخش بی‌رنگ می‌باشد. لذا با توجه به ماهیت بخش کشاورزی و عدم نقش مستقیم دولت در تولیدات این بخش، وظیفه اعمال حاکمیت دولت باید صرفا از طریق توسعه زیرساختها و توجه به گسترش تحقیقات،‌ آموزش و ترویج صورت پذیرد. در این زمینه باید نیروی انسانی کارآمد به ایفای نقش پرداخته و اعتبارات دولتی در قالب بودجه‌های سالانه، صرفا به ساخت زیربناها ، گسترش تحقیقات، توسعه برنامه‌های آموزشی و همچنین ترویج یافته‌های تحقیقاتی در تمامی زیر بخشهای زراعت، باغبانی، دام و طیور، شیلات و آبزیان، جنگلها، مراتع و آبخیزداری تخصیص داده شود و وظایف تصدی گری دولت که به وسیله شرکتهای مادر تخصصی و سازمانهای مربوطه و همچنین بانک تخصصی در حمایت ازکشاورزان اعمال می‌شود به وسیله بنگاههای اقتصادی کارا و سالم به انجام برسد تا یارانه‌های تخصیصی برای حمایت از کشاورزان در بخشهای در نظر گرفته شده به کارگرفته شده و از مصرف یارانه‌های سنگین دولتی در قالب بودجه‌های سالانه و تبصره‌های تکلیفی (که صرفا برای تولید کنندگان واقعی این بخش می‌باشد) برای گذران اداره واحدهای مذکور جدا جلوگیری شود.
همچنین باید از طریق اعمال سیاستهای صحیح قیمت‌گذاری محصولات کشاورزی (زراعی و دامی) و ارائه بموقع تسهیلات اعتباری و حمایت کامل از کشاورزان و تولیداتشان – از طریق بیمه محصولات کشاورزی – و بالاخره با کارآمد‌نمودن و تقویت تشکل‌های تعاونی و صنفی روستایی نسبت به یاری بخش کشاورزی و زحمتکشان این بخش زیربنایی همت گماشت.
مرکز پژوهشها سپس با تشریح فرصتها و چالشهای پیش روی بخش کشاورزی کشور افزود: از یک سو انبوه و فراوانی جمعیت و اعمال قوانین ارث در تقسیم ماترک موجب کوچک شدن سرانه مداوم زمین‌ شده‌ و مشکل دیگر نیز این است که میانگین سن کشاورزان کشور 46 سال است و 80 درصد کشاورزان کم سواد و بی‌سواد، 17 درصد دارای تحصیلات ابتدایی و متوسطه و فقط 3 درصد با تحصیلات دانشگاهی می‌باشند.
در همین حال راههای روستایی توسعه نیافته‌اند و وسایل حمل و نقل نیز به میزان کافی و مورد نیاز در اختیار تولید کنندگان قرار نمی‌گیرد، بازار به صورت مستقیم در اختیار تولید کنندگان محصولات کشاورزی نیست و کشاورز مجبور است که در اسرع وقت و تقریبا به اولین مشتری، محصول خود را بفروشد. درآمد حاصل از تولید محصول نیز باید سه نیاز اساسی را پوشش دهد: گذران معیشتی خانوار زارع، پرداخت بدهی (بانک و بخش خصوصی) و تمهید مقدمات تولید آتی. در حالی که کمی درآمد نه تنها امکان سرمایه‌گذاری مجدد را نمی‌دهد، بلکه با توجه به فصلی بودن زمان درآمد کشاورز، موجب مقروض بودن دائمی او می‌شود. یک مشکل دیگر این است که نظام نقدینگی بر بخش کشاورزی حاکم است ونظام اعتباری در این بخش معنا ندارد و بر اساس آخرین گزارشها، نرخ سرمایه‌گذاری در این بخش منفی است و کاهش ضریب مکانیزاسیون، شاهدی بر این ادعا می‌باشد.

 


طرح تاسیس " مرکز اسناد و مدارک علمی و تحقیقاتی کشاورزی" در سال 1354 تصویب گردید و در مهرماه 1366 نام آن به مرکز اطلاعات و مدارک علمی کشاورزی تغیر یافت. کتابخانه مرکز در تاریخ 19 بهمن 1360 با گردآوری مجموعه ای مجهز و مبتنی بر اصول کتابداری علمی در سازمان حیات خود را آغاز نمود.کتابخانه مرکز دارای مجموعه‌ای نسبتا جامع به زبان‌های فارسی و لاتین شامل انواع کتاب‌های مرجع و غیر مرجع، اسناد و مدارک علمی و تحقیقاتی کشاورزی، پایان‌نامه‌های کارشناسی ارشد و دکتری، نشریات ادواری، میکروفیش، نقشه و پوستر، عکس و .... بود. 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  97  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله وزارت جهادکشاورزی

دانلود مقاله مقدمات تکنولوژی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله مقدمات تکنولوژی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  33  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


مقدمه:
یکی از عواملی که برای توسعه علم در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است، تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی آموزشی ابزار و روش هایی در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار می دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلات آموزشی تجهیز می کند.
تکنولوژی آموزشی در ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه، پیشرفتی نداشته است. بیشتر فعالیت های تکنولوژی آموزشی کشور ما در سال های گذشته، متوجه خرید و بکارگیری وسایل گران قیمت الکتریکی و الکترونیکی سمعی و بصری شده است. نمونه ای از این فعالیت ها در خرید و ایجاد تلویزیونهای آموزشی مدار بسته یا باز، و خرید سایر وسایل آموزشی دیگر مانند انواع پروژکتورها خلاصه می شود.
به امید است که با توجه مسئولان به این امر مهم زمینه پیشرفت سریع علم در کشور ما فراهم گردد.
چکیده
در تحولات چند دههٔ اخیر، بویژه در کشورهایی که توانسته اند از نظر علوم در زمرهٔ کشورهای توسعه یافته محسوب شوند و یا در مرحلهٔ انتقال قرار گیرند، توجه ویژه به تولید علم و بهره برداری از آن مورد تاکید بوده است.
در سراسر جهان یک تردید عمومی در مورد مطلوب بودن کوتاه مدت و بلند مدت استفاده از تکنولوژی آموزشی در تولید علم وجود دارد. این تردید بصورت تکنوفیلی « دوست داشتن تکنولوژی» وتکنوفوبی « تکنولوژی گریزی» می باشد. بسیاری از افراد ادعا دارند که اتکای فزایندهٔ ما به تکنولوژی منجر به تخریب اجتماع می گردد، و دیگران معتقدند که تکنولوژی جاده ای به سمت جهان رویایی می باشد. اغلب مردم آن را پذیرفته اند و با ارزش آن مواجه شده اند و آن را نه مخرب و نه رؤیا بافی می دانند.
هدف این مقاله مروری بر تاثیر تکنولوژی آموزشی در توسعهٔ علمی است ؛ با توجه به تغییرات روز افزونی که در آموزش رخ می دهد، مشخصه اصلی و عمدهٔ عصر کنونی ، محوریت یافتن علم و تولید و بکار گیری آن می باشد. تلاش برای تولید و توسعهٔ علم با توانمندی و قدرتمندی کشورها در حوضه ها و عرصه های مختلف پیوند خورده است. میزان ونحوهٔ بهره مندی از علم از موضوعات و چالش های بسیار اساسی دولت محسوب می شود. بدین سان آیندهٔ کشورها و توسعه یافتگی آن ها با تولید علم و بسط و بهره مندی آن کاملاً متبط است و برتری کشورها نسبت به هم، به علم و نتایج و کاربردهای آن بستگی دارد. تردیدی نیست که به کار گرفتن طرق جدیدتر و بهره مند شدن از فواید تکنولوژی آموزشی و روش های نوین بستر مناسبی برای تولید علم و توسعهٔ آن فراهم می آورد.
در این مقاله پس از اشاره به تعریف تکنولوژی آموزشی و جهت گیری های فعلی آن، شاخص های اساسی علم، اهداف تکنولوژی آموزشی، اصول انتخاب رسانه های آموزشی و انتقال و توسعه ی تکنولوژی مورد توجه قرار گرفته است.

 

تکنولوژی
واژه تکنولوژی مرکب است از واژه یونانی (Tcekne) و (logic) که فن شناسی ترجمه شده است.(tekne) در برابر (Arke)است.این تمام آن چیزهائی است که از قدیم در زندگی انسان وجود داشته است.درحالی که (Tekne) در زبان یونانی به معنی فن و هنر است. یعنی چیزهایی که از قدیم وجود نداشته و توسط بشر بر طبیعت افزوده شده است.
به بیان دیگر، بشر در برابر محیط طبیعی، محیط فنی را به وجود آورد که مصنوع دست و مغز اوست. Loge از Logos آمده و معنی آن عقلی است که بر جهان و تکامل آن حاکم است.
تکنولوژی یعنی شناخت راهها و روش های کار و عمل.
تکنولوژی عبارت است از دانش و مهارتهای لازم برای تولید کالا و خدمات که اصل قدرت فکری و شناخت انسان و ترکیب قوانین موجود طبیعت می باشد.
تکنولوژی هر ابزار یا روش، محصول، فرآیند، تجهیزات فیزیکی و یا روش های انجام یا ساخت است که به وسیله آن قابلیت های بشری توسعه می یابد.
تکنولوژی عبارت است از مکانیزم، دانش یا فرآیندی که برای تبدیل ورودی ها و خروجی ها به منظور ارتقای قابلیت های افراد، گروههای کاری و سازمان ها به کار می رود.
تکنولوژی مفهومی است که به وسیله آن محصولات و یا خدمات اعم از ملموس و غیر ملموس، در بازار، تولید و عرضه می گردند.
تکنولوژی عبارت است از مجموعه ای از فرآیندهای فیزیکی، روش ها و فنون، ابزار و تجهیزات، ماشین آلات و مهارتهایی که توسط آنها کالایی ساخته می شود و یا خدماتی ارائه می گردد.
تکنولوژی آموزشی
یکی از عواملی که برای مقابله با مسائل و مشکلات آموزشی در کشورهای مختلف مورد توجه قرار گرفته است تکنولوژی آموزشی است. تکنولوژی آموزشی ابزار و روش هایی در اختیار دست اندرکاران تعلیم و تربیت قرار می دهد که آنها را برای غلبه بر مسائل و مشکلات آموزشی تجهیز می کند.
تکنولوژی آموزشی بر رویکرد عملی در تدریس و یادگیری و بهره گیری از روشهای تکنولوژیکی و علمی مناسب و استفاده از یافته های روان شناسی، جامعه شناسی، زبان شناسی، دانش ارتباطات و سایر زمینه های وابسته، دلالت دارد. این دانش تلاش می کند تا اصول مدیریت هزینه - اثر بخشی و کارایی را مورد توجه قرار دهد و از منابع انسانی و غیر انسانی در آموزش استفاده کند.البته باید توجه داشت که تکنولوژی آموزشی به عنوان یک مفهوم، الزاماً دلالت بر استفاده ازماشین در آموزش نیست بلکه آنچه امروز از این مفهوم، استنباط می شود مشتمل بر توسعه، کاربرد و ارزشیابی سیستم ها، تکنیک ها و مواد کمک آموزشی در زمینه یادگیری است.
تکنولوژی آموزشی مجموعه روشها و استراتژی هایی است که با دیدی سیستمی به تجزیه و تحلیل برنامه های آموزشی می پردازد و پس از یافتن مشکلات و علل آن ها برای رفع موانع و حل معضلات راه حل ارائه می دهد.
در نتیجه آنچه تا کنون گذشت، تکنولوژی آموزشی مجموعه نظریه ها، روش ها و دستورالعمل هایی است که در طراحی، اجرا، ارزشیابی و حل مشکلات برنامه های آموزشی به کار گرفته می شود. تکنولوژی آموزشی در مقام علمی کاربردی و تلفیقی خود را در چهارچوب هیچ دیدگاه و حتی هیچ یک از حیطه های خاص علوم محدود نمی داند، زیرا این ویژگیهای علوم کاربردی است که از حاصل دست آوردهای سایر علوم برای هدف خاصی بهره جویند و همیشه بر دامنه کاربرد و تاثیر خود بیفزایند.
جی آرگاس تکنولوژی آموزشی را ((طراحی سازمان یافته واستقرار یک سیستم فراگیری که از مزایای روش های نوین ارتباط جمعی، ابزار و وسایل بصری، سازمان بندی کلاس و روش های جدید تدریس بهره گیری می کند))، می داند.
جیمز براون تکنولوژی آموزشی را «طراحی، اجرا و ارزشیابی سیستماتیک تمامی فرآیند یادگیری و تدریس بر اساس هدفهای مشخص و نتایج تحقیقاتی در زمینه های یادگیری و ارتباط و همچنین به کارگیری مجموعه ای ازمنابع انسانی و غیر انسانی به منظور ایجاد آموزش موثر» می داند. و ریچموند تکنولوژی آموزشی را «به کاربستن سیستماتیک اطلاعات علمی در موقعیت یادگیری» می داند.
مراحل تکوین تکنولوژی آموزشی
شاید انجام تعریفی دقیق در مورد تکنولوژی چندان مطلوب نباشد، زیرا بعضی ها معتقدند که این کودک هنوز به دنیا نیامده است، تا چه رسد به اینکه، سر و صدا داشته و یا به سن رشد رسیده باشد، با این حال عده زیادی معتقدند که تلاشهای آموزشی با صراحت هر چه بیشتر وجود دارد، و می توان تولد آن را سال 1945 م، یعنی سال انتشار اثر معروف اسکینر به نام «علم یادگیری وهنر تدریس»دانست. تولد تکنولوژی آموزشی را به سه گروه یا سه دوره تقسیم می کنند:
نخستین دوره: ما قبل تاریخ تکنولوژی آموزشی
یعنی تمام وقایعی که در این زمینه، پیش از نیمه اول سال 1950 اتفاق افتاده است.
دومین دوره: یا دوره کودکی این علم
که زمان انتشار اثر معروف اسکینر در سال 1945 می باشد که تا سال 66 ادامه پیدا می کند. این دوره عصر طلایی آموزش برنامه ای نام دارد و هنوز هم در این دوره واژه تکنولوژی آموزشی به گوش نمی خورد.
سومین دوره: (عصر حاضر)
که دوره تکامل این علم است و از سال 1966 آغاز شده و همچنان ادامه دارد و در همین دوره است که تکنولوژی آموزشی نتایج مطلوب خود را نشان داده است.
تکنولوژی آموزشی در ایران
تکنولوژی آموزشی در ایران همانند سایر کشورهای در حال توسعه، پیشرفتی نداشته است.بیشتر فعالیتهای تکنولوژی آموزشی کشور ما در سال های گذشته، متوجه خرید و بکارگیری وسایل گران قیمت الکتریکی و الکترونیکی سمعی و بصری شده است. نمونه ای از این فعالیتها در خرید و ایجاد تلویزیونهای آموزشی مدار بسته یا باز، و خرید سایر وسایل آموزشی دیگر مانند انواع پروژکتورها خلاصه می شود.
در گذشته در بعضی از مدارس ایران نسبت به ایجاد آزمایشگاههای علوم، شیمی، فیزیک و زیست شناسی اقداماتی به عمل آمد. اما این آزمایشگاهها به علل بی توجهی در فعالیتها و ارزشیابی از کار معلم و دانش آموز و کمبود وسایل آزمایشگاهی و مهارت کافی و عدم اعتقاد به کاربرد این مواد هنوز هم نا موفق باقی مانده است. درسال 1311 که مسئولیت تربیت دبیر کشور به دانشسرای عالی محول شد، برای نخستین بار دروسی از قبیل آموزش و پرورش و فلسفه آن، روانشناسی تربیتی در برنامه های تحصیلی دانشجویان گنجانده شد.
در سال 1341 اداره ای به نام اداره آموزش فعالیتهای هنری و سمعی و بصری به وجود آمد که بعداً به واحد مستقلی به نام دفتر آموزش سمعی و بصری تبدیل شد. توجه به اهمیت استفاده از فیلم های آموزشی در سطح جهانی، انگیزه ای بود که به پیروی از آن وزارت فرهنگ نسبت به تشکیل جشنواره های بین المللی اقدام کند.که از سال 1343 به بعد تعدادی از این جشنواره ها در ایران برگزار شده است. این فعالیتها همچنان ادامه داشت تا اینکه با ایجاد مراکز تربیت معلم در دانشکده های علوم تربیتی در ایران برنامه های درسی جدید تحت عنوان «وسایل کمک آموزشی» در خصوص معرفی نرم افزارها و سخت افزارها و امور سمعی و بصری برای دانشجویان در نظر گرفته شد، و بعد از آن بود که همگام با این تحول نیاز به خرید وسایل آموزشی از خارج افزون شد و مراکز آموزشی بدون مطالعه به این امر اقدام نمودند.
مشکلات روزافزون آموزشی، مسئولان تعلیم و تربیت مملکت را بر آن داشت تا برای نخستین بار در سال 1343 اقدام به تاسیس تلویزیون آموزشی کننده که در سال 1350 مقارن با تغییر نظام آموزشی کشور، کارخود را با پخش نوارهای درسی شروع کرد.تلویزیون آموزشی در سال 1352 فعالیت خود را با پخش دروس سالهای اول، دوم و سوم راهنمایی تحصیلی آغاز نموده ولی متاسفانه این سازمان علیرغم توفیقاتی که بدست آورد، به خاطر عدم تخصیص بودجه کافی برای ادامه فعالیتهای خود و مواجه شدن با مشکلات تعمیر و تعویض قطعات تلویزیونهای مدارس و مراکز خودش و همچنین رو به رویی با کار شکنی های سازمان تلویزیون عمومی کشور از ادامه کار خود بار ماند. اگر چه اکنون درحدی محدود در یکی از برنامه های سراسری تلویزیون (شبکه دوم) برخی مواد درسی بدون برنامه ریزی و ارزشیابی پخش می شود، ولی در حقیقت می توان گفت که «کشور ما در حال حاضر فاقد تلویزیون آموزشی است».
ازسال 1357 به بعد طبق مصوبات ستاد انقلاب فرهنگی، رشته تکنولوژی آموزشی درسطح کارشناسی در دانشکده های علوم تربیتی دانشگاههای تهران، اهواز، تبریز دایر شد و هدف کلی این بود که تکنولوژیستهای فارغ التحصیل بتوانند در کلیه مدارس کشور و یا در فعالیتهای برنامه ریزی درسی و آموزشی مشغول به کار شوند. در سالهای اخیر انتشار مجلات آموزشی و کمک آموزشی مانند مجلات رشد معلم همراه با رشد تکنولوژی، و فصلنامه تعلیم و تربیت، مجلات رشد تخصصی، ترجمه و تالیف کتابهای جنبی آموزشی، جمع آوری و نگهداری رسانه های ساخته شده توسط معلمان و دانش آموزان رونق یافته است.همچنین شرکت صنایع آموزشی اقدام به تولید برخی از وسایل آموزشی می نماید.
به علت فعالیتهای تکنولوژیستهای کشور، مسئولان تعلیم و تربیت به مفاهیم صحیح تکنولوژی آموزشی تاحد زیادی پی برده اند. به طوری که هم اکنون برخی از رشته های علوم انسانی (فوق لیسانس) درسی در زمینه تکنولوژی آموزشی دارند. اگر چه اخیراً در کشور ما فعالیتهای زیادی در زمینه های مختلف تکنولوژی آموزشی صورت گرفته است.
ولی هنوز برای اکثر مردم و حتی طبقه فرهنگی کشور مفهوم صحیح تکنولوژی آموزشی بطور کامل روشن نشده است، و این خود یکی از مشکلات عمده در راه رشد لازم و مورد نظر در امر آموزش صحیح می باشد.
اهمیت تکنولوژی آموزشی
شک نیست که امروزه بکارگیری تکنولوژی آموزشی پیشرفته کارایی و بازدهی تعلیم و تربیت را به مراتب افزایش داده و رنج و زحمت کار را بسیار ناچیز ساخته است.
تکنولوژی آموزشی به عنوان ابزار موثر، کار انتقال تجارب و یافته های علمی را تسهیل ساخته و بدون شکل شتاب روز افزون و غیر قابل انتظار بشر در علوم و فنون، خصوصاً در دهه های اخیر، مرهون شناخت و استفاده از متدهای جدید و شیوه های تازه و بکارگیری ابزارهای آموزشی مدرن می باشد.
باتوجه به هدفها و روشهایی که تکنولوژی آموزشی برای حل مشکلات آموزشی و افزایش کیفیت آموزشی در نظر گرفته است، دیگر نمی توان آن را مترادف با کاربرد وسایل و ابزارهای کمک آموزشی دانست، بلکه تکنولوژی آموزشی مفهومی بسیار گسترده را در بر می گیرد که می توان آن را «مجموعه روشها، تکنیکها و وسایلی دانست که برای تسهیل یادگیری و افزایش کیفیت آموزش طراحی و اجرا می شود».

 


مفهوم علم
علم به معنای «کسب معلومات به صورت سیستماتیک وتنظیم یافته»، گرچه تعاریف بسیار زیادی می توان برای علم قائل شد. بعضی ها علم را به معنای «ایجاد خلاقیت»، برخی دیگر به معنای «یک نوع فعالیت فکری واجتماعی» وگروهی علم را یک «تحول فرهنگی» دانسته اند.
مترادف کلمه علم در زبان انگلیسیScience است، این کلمه را برای اولین بار ویلیام وول در سال 1833 به کار برد.
علم در بستر پر فراز ونشیب تاریخ ودر آمیزش انسان با طبیعت واز تفکر انسان و پاسخگویی به نخستین چرا، چگونه وکجا، تولد یافته و در همین بستر روبه تکامل و توسعه نهاده و نیازهای روز افزون جامعه را پاسخ گفته است. در هر جامعه و در هر زمانی که به علم بهای بیشتری داده شده، ریشه های خرافه پرستی، توسعه نیافتگی و فقر خشکیده است، زیرا که هر سه عامل یاد شده ریشه در جهل دارند.
تاریخ علم چنانچه به انباشته شدن تدریجی راه و رسم ها و تلطیف کمی روشهای عملی در مطالعه طبیعت محدود گردد، تنها علم عصر حاضر معتبر می شود و دستاوردهای علمی تمدنهای گذشته از نظر علم جدید می بایست مورد ارزیابی قرار گیرد. حال آنکه علم به عنوان فرآیند اجتماعی در تمدن ها و جوامع گوناگون وجود داشته است.
مفاهیم توسعه
اصطلاح توسعه به معنای امروزی آن به طور فراگیر پس از جنگ جهانی دوم مطرح شده است. واژه توسعه در لغت به معنای خروج از «لفاف و پوشش» است. در قالب نظریه نوسازی، لفاف همان جامعه سنتی و فرهنگی و ارزشهای مربوط به آن است که جوامع برای متجدد شدن باید از این مرحله سنتی خارج شوند.28
تمایل ملتها برای نیل به رفاه و آبادانی همراه حفظ هویّت و کرامت انسانی ریشه در تاریخ دارد.این امر در دهه های اخیر تحت عنوان «توسعه»مطر ح شده است.دانشمندان علوم اجتماعی از توسعه تعاریف متعددی ارائه کرده اندکه در ذیل چند نمونه از آنها آمده است:
الف) از نظرتودارو:«توسعه را باید جریانی چند بعدی دانست که مستلزم تغییرات اساسی درساخت اجتماعی، طرز تلقی عامه مردم ونهادهای ملی ونیز تسریع رشد اقتصادی ؛کاهش نابرابری وریشه کن کردن فقر مطلق است.»
ب) توسعه به معنای ارتقاء مستمرکل جامعه و نظام اجتماعی به سوی زندگی بهتر و یا انسانی تر است.برای درک معنای درونی توسعه باید حداقل سه ارزش اصلی به عنوان پایه فکری و رهنمود عملی در نظر گرفته شود. این ارزشهای اصلی عبارتند از: معاش زندگی، اعتماد به نفس و آزادی که نمایانگر هدفهای مشترکی است که به وسیله تمام افراد و جوامع دنبال می شود.
ج) توسعه را می توان مجموعه فعالیتهایی برای هدایت درجهت ایجاد شرایط مطلوب زندگی براساس نظم ارزشی مورد پذیرش جامعه تعریف کرد.پس توسعه طیفی از تغییرات به هم پیوسته در جهت تامین نیازهای رو به گسترش جامعه است وبه عبارت دیگر توسعه فراگردی است که شرایط زندگی نامطلوب را به مطلوب تبدیل می کنند.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   33 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مقدمات تکنولوژی

دانلود مقاله ریخته گری دقیق

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله ریخته گری دقیق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 روش ریخته گری دقیق تعریف :
‌ریخته گری دقیق به روشی اطلاق میشود که در ان قالب با استفاده از پوشاندن مدل های از بین رونده توسط دوغاب سرامیکی ایجاد میشود. مدل (‌که معمولا از موم یا پلاستیک است ) توسط سوزاندن با یاذوب کردن از محفظه قالب خارج می شود.
ویژگی :
در روشهای قالبگیری در ماسه ، مدلهای چوبی یا فلزی به منظور تعبیه شکل قطعه در داخل مواد قالب مورد استفاده قرار میگیرد. در اینگونه روشا مدلها قابلیت استفاده مجدا دارند ولی قالب فقط یکبار استفاده می شود. در روش دقیق هم مدل و هم قالب فقط یک بار استفاده می شود. درروش دقیق هم مدل و هم قالب فقط یک بار استفاده می شود .
مزایا و محدودیتها
الف: مهمترین مزایای روش ریخته گری دقیق عبارتند از : - تولید انبوه قطعات با اشکال پیچیده که توسط روشهای دیگر ریخته گری نمی توان تولید نمود توسط این فرایند امکان پذیر می شود. - مواد قالب و نیز تکنیک بالای این فرایند،‌- امکان تکرار تولید قطعات با دقت ابعادی وصافی سطح یکنواخت را میدهد. - این روش برای تولید کلیه فلزات و آلیاژهای ریختگی به کار می رود . همچنین امکان تولید قطعاتی از چند آلیاژ مختلف وجود دارد. - توسط این فرآیند امکان تولید قطعاتی با حداقل نیاز به عملایت ماشینکاری و تمام کاری وجود دارد. بنابراین محدودیت استفاده از آلیاژهای با قابلیت ماشینکاری بد از بین می رود. - در این روش امکان تولید قطعات با خصوصا متالورژیکی بهتر وجود دارد. - قالبت تطابق برای ذوب و ریخته گری قطعات در خلاء وجود دارد. - خط جدایش قطعات حذف می شود و نتیجتا موجب حذف عیوبی می شود که در اثر وجود خط جدایش به وجود می آید..
ب:مهمترین محدودیتهای روش ریخته گری دقیق عبارتنداز : - اندازه و وزن قطعات تولید شده توسط این روش محدود بوده و عموما قطعات با وزن کمتر از 5 کیلوگرم تولید می شود . - هزینه تجهیزات و ابزارها در این روش نسبت به سایر روشها بیشتر است.
انواع روشهای ریخته گری دقیق:
در این فرایند دو روش متمایز در تهیه قالب وجود دارد که عبارتند از روش پوسته ای و روش توپر به طور کلی این دو روش درتهیه مدل با هم اختلاف ندارند بلکه در نوع قالبها با هم تفاوت دارند. فرایند قالبهای پوستهای سرامیکی پوسته ای سرامیکی درریخته گری دقیق: برای تولید قعطات ریختگی فولادی ساده کربنی ، فولادهای آلیاژی ،‌فولاد های زنگ نزن، مقاومت به حرارت ودیگر آلیاژهایی با نقطعه ذوب بالای این روش به کار می رود به طور شماتیک روش تهیه قالب را در این فرآیند نشان می دهند که به ترتیب عبارتند از :
الف : تهیه مدلها : مدلهای مومی یا پلاستیکی توسط ورشهای مخصوص تهیه میشوند.
ب : مونتاژ مدلها : پس از تهیه مدلهای مومی یا پلاستیک معمولا تعدادی از آنها ( این تعداد بستگی به شکل و اندازه دارد) حول یک راهگاه به صورت خوشه ای مونتاژ می شوند در ارتباط باچسباندن مدلها به راهگاه بار ریز روشهای مختلف وجود دارند که سه روش معمولتر است و عبارتند از :
روش اول: محل اتصال در موم مذاب فرو برده می شود و سپس به محل تعیین شده چسبانده می شود .
روش دوم: این روش که به جوشکاری مومی معروف است بدین ترتیب است که محلهای اتصال ذوب شده به هم متصل می گردند .
روش سوم: روش سوم استفاده از چسبهای مخصوص است که محل اتصال توسط جسبهای مخصوص موم یا پلاستیکی به هم چسبانده می شود. روش اتصال مدلهای پلاستیکی نیز شبیه به مدلهای مومی می باشد..
ج : مدل خوشه ای و ضمائم آن در داخل دو غاب سرامیکی فرو برده می شود. درنتیجه یک لایه دو غاب سرامیکی روی مدل را می پوشاند
د:در این مرحله مدل خوشه ای در معرض جریان باران ذرات ماسه نسوز قرار میگیرد.‌تایک لایه نازک درسطح آن تشکیل شود .
ه: پوسته سرامیکی ایجاده شده در مرحله قبل کاملاخشک می شوند تا سخت و محلم شوند. مراحل ( ج ) (د) ( ه) مجددا برای جند بار تکرار می شود . تعداد دفعات این تکرار بستگی به ضخامت پوسته قالب مورد نیاز دارد. معمولا مراحل اولیه از دوغابهایی که از پودرهای نرم تهیه شده ،‌استفاده شده و بتدریج می توان از دو غاب و نیز ذرات ماسه نسوز درشت تر استفاده نمود. صافی سطح قطعه ریختگی بستگی به ذرات دو غاب اولیه و نیز ماسه نسوز اولیه دارد.
ز: مدول مومی یا پلاستیکی توسط ذوب یا سوزانده از محفظه قالب خارج می شوند، به این عملیات موم زدایی می گویند . درعملیات موزدایی بایستی توجه نمود که انبساط موم سبب تنش وترک در قالب نشود
ح: در قالبهای تولید شده عملیات بار ریزی مذاب انجام می شود ط: پس از انجماد مذاب ،‌پوسته سرامیکی شکسته میشود.
ی: در آخرین مرحله قطعات از راهگاه جدا می شوند.
مواد نسوز در فرآیند پوسته ای دقیق:
نوعی سیلیس به دلیل انبساطی حرارتی کم به طور گسترده به عنوان نسوز در روش پوسته ای دقیق مورد استفاده قرار می گیرد.این ماده نسوز برای ریخته گری آلیاژهای آهنی و آلیاژهای کبالت مورد استفاده قرار می گیرد. زیر کنیم شاید بیشترین کاربرد را به عنوان نسوز در فرآیند پوسته ای دارد. این ماده بهترین کیفیت را در سطوح قطعه ایجاد نموده و در درجه حرارتهای بالا پایدار بوده و نسبت به خوردیگ توسط مذاب مقاوم است. آلومین به دلیل مقاومت کم در برابر شوک حرارتی کمتر مورد استفاده قرار میگیرد. به هر حال در برخی موارد به دلیل مقاومت در درجه حرارت بالا ( تا حدودc ْ1760 مورد استفاده قرار می گیرد.
چسبها :‌مواد نسوز به وسیله چسبها به یکدیگر می چسبد این چسبها معمولا شیمیایی می باشند سلیکات اتیل ،‌سیلیکات سدیم و سیلیس کلوئیدی . سیلیکات اتیل باعث پیدایش سطح تمام شده بسیار خوب میشوند. سیلیس کلوئیدی نیز باعث بوجود آمدن سطح تمام شده عالی می شود.
اجزای دیگر: یک ترکیب مناسب علاوه بر مواد فوق شامل مواد دیگری است که هر کدام به منظور خاصی استفاده می شود.
این مواد به این شرح است : - مواد کنترل کننده ویسکوزیته - مواد ترکننده جهت کنترل سیالیت دو غاب و قابلیت مرطوب سازی مدل - مواد ضد کف جهت خارج کردن حبابهای هوا - مواد ژلاتینی جهت کنترل در خشک شدن و تقلیل ترکها فرایند تهیه قالبهای توپر در ریخته گری دقیق: شکل به طول شماتیک مراحل تهیه قالب به روش توپر را نشان می دهد که عبارتند از :
الف : تهیه مدلهای ذوب شونده
ب :‌مونتاژ مدلها : این عملیات درقسمت
ج: توضیح داده شده ح: مدلهای خوشه ای و ضمائم آن درداخل درجه ای قرار میگیرد و دوغاب سرامیکی اطراف آن ریخته میشودتا درجه با دو غاب دیرگداز پر شود. به این دو غاب دو غاب پشت بند نیز گفته میشود . این دو غاب در هوا سخت می شود و بدین ترتیب قالب به اصطلاح توپر تهیه می شود
د: عملیات بار ریزی انجام میشود
ه : قالب سرامیکی پس ازانجماد مذاب شکسته می شود
و: قطعات از راهگاه جدا می شوند شکل دادن به روش ریخته گری دو غابی مقدمه این طریقه شبیه کار فیلتر پرس است ، به این معنا که مقدار آب به مواد اولیه اضافه شده تا حالت دو غابی به خود بگیرد. باید خارج شود ،به این دلیل برای ساختن اشیا روش کندی است . به طور کلی این روش موقعی مورد استفاده قرار میگیرد که شکل دادن به روشهای اقتصادی تر غیر ممکن باشد. ازطرف دیگر مواقعی از این روش اسفتاده می کنند که تعدااد زیادی از قطعه مورد درخاواست نباشد . برتری بارز این روش در تولید قطعات پیچیده است . دوغاب،‌داخل قالبهای گچی متخلخل که شکل مورد نظر را دارد، ریخته می شود . آب دو غاب جذب قالب شده و دراثر این عمل یک لایه از مواد دو غاب به دیواره قالب بسته می شود و شکل داخل قالب را به خود می گیرد.دو غاب در داخلی قالب باقی می ماند تا زمانی که لایه ضخامت مورد نظر را پیدا کند. اگر ریخته گری تو خالی نباشد ،‌نیازی به تخلیه دو غاب نیست ، ولی برای قطعاتی که توخالی باشند، قالب برگدانده میشود . دو غاب اضافی که روی سطح قالب قرار دارد،‌به وسیله کرادکی تراشیده می شود . سپس لایه اضافی با کمک چاقو در ناحیه ذخیره برداشته می شود . جدارة تشکیل دشه که همان قطعه نهایی موردنظر است، درقالب باقی می ماند تا زمانی که کمی منقبض شده و از قالب جدا شود. سپس می توان آن را از قالب در آورد . بعد از اینکه قطعه مورد نظر خشک شد،‌کلیه خطوط اضافی که دراثر قالب روی آن ایجاد شده است، با چاقو زده و یا به وسیله اسفنج تمیز می شود در این مرحله قطعه آماده پخت است . چون آب اضافی دو غاب حین ریخته گری خارج شده ، سطح دو غاب در داخل قالب پایین می آید. به این دلیل معمولا یک حلقه بالای قالب تعبیه می شود تا دو غاب را بالای قعطه مورد نظر نگه دارد. این حلقه ممکن است از گچ و یا از لاستیک ساخته شود . اگر ازگچ ساخه شود ، داخل آن نیز دو غاب به جدا بسه شده و با کمک چاقو تراشیده میشود. وقتی که جسم داخل قالب گچی کمی خشک شد،‌اسفنجی نمدار دور آن کشیده می شود تا سطحی صاف به دست آید . این روش که در بالا به ان اشاره شد ، برای ریخته گری اجسامی است که داخل آنها خالی است . مانند گلدان، زیر سیگاری ، و غیره ... اما طریقه ای هم هست که برای ساختن اجسام توپر به کار می رود ، به این تریتب که دو غاب داخل قالب می ماند تا اینکه تمام آن سف شود. برای ساختن اشیایی که شکل پیچیده دارند ، ممکن است قالب گچی ازچندین قعطه ساخته شود تا بتوانیم جسم داخل آن را از قالب خارج کنیم ، هر قطعه قالب شامل جای خالی است که قعطه قالب دیگر در آن جا می گیرد. (‌نروماده ) اگر قالب دارای قطعات زیادباشد،‌لازم است در حین ریخته گری خوب به هم چسبد این کار را می توان به وسیله نوار لاستیک که محکم به دور آن می بندیم انجام دهیم . هنگام در اوردن جسم از قالب باید این نوار لاستیکی را باز کرده و برداریم. غلظت مواد ریخته گری باید به اندازه کافی باشد که باعث اشباع شدن قالب از آب نشود . بخصوص موادی که شامل مقدار زیادی خاک رس هستند،‌غلظت آنها به قدری کم خواهد شد که ریخته گری آنها مشکل شده و معایبی هم در حین ریخته گری ایجادمی شود. برای اینکه دو غاب را به اندازه کافی روان کنیم . مواد روانسازی به دو غاب اضافه می شود.
ریخته گری دو غابی تجهیزات مورد نیاز: مواد مورد نیاز - مواد اولیه - آب - روانساز( سودا و سیلیکات سدیم یا آب شیشه ) ابزار مورد نیاز - همزان الکتریکی - ترازو ( با دقت 1/0و01/0 گرم) - پارچ دردار - قالب گچی مورد نیاز ( قالب قوری - لوله و قالب هاون آزمایشگاهی - دسته هاون آزمایشگاهی - دسته هاون ) - ویسکوزیته متر ریزشی با بروکفید - لاستیک نواری - میز کار آماده سازی دو غاب توزین و اختلاط مواد اولیه :‌در تولید فرآورده های سرامیکی ،‌عمل توزین مواد اولیه به طور کلی می تواند به دو روش انجام شود. (‌توزین به روش خشک ) (‌توزین به روش تر )‌در مرحله تهیه و آماده سازی بدنه ،‌روش توزین عامل بسیار مهم و تعیین کننده ای است.

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  19  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ریخته گری دقیق

دانلود مقاله دولت الکترونیک

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله دولت الکترونیک دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  121  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 

 

تعریف مسأله ( موضوع):
این امر مسلمی است که پژوهش‌های کاربردی(مانند بسیاری از انواع تحقیق) مسأله مدارهستند.
بدین معنی که تمام فرایند پژوهش از اولین گامهای مشاهده تا آخرین مراحل استنتاج می باید حول یک یا چند مسأله یا مشکل دور بزند. بنابراین،روشن کردن مشکل یا مسأله در یک تحقیق
علمی‌– کاربردی یکی از ضروری ترین و اولین گامهای پژوهش است. اگر مسأله، خوب روشن یا تبیین نشود تمام مراحل بعدی فرایند تحقیق از قبیل: جمع‌آوری اطلاعات و استنتاج یا نتیجه گیری دچاراشکالات و نواقصی خواهد شد که ناشی از خود آن مراحل نیست، بلکه ناشی از روشن نبودن و بیان نادرست مسأله است. بنابراین شاید اغراق نباشد که بعضی از محققان معتقدندکه خوب و درست روشن کردن مسأله، معادل نیمی از فعالیت های پژوهشی است(میرزایی اهرنجانی،1371،ص 5).
امروزه اطلاعات در کنار عواملی مانند نیروی انسانی، مواد اولیه، سرمایه، انرژی و ماشین آلات،به عنوان یکی از عناصر تولید، نقش مهمی را ایفا و روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود (بهشتیان و ابوالحسنی،1379،ص 15).
به کارگیری تکنولوژی اطلاعات در سازمانها پیامدهای گوناگون از جمله افزایش سرعت و دقت عمل، دستیابی به اطلاعات منظم و طبقه بندی شده، برقراری ارتباطات نزدیک و مستقیم،سرعت و سهولت در تصمیم گیری،انعطاف پذیر شدن سازمانها،پاسخگویی سریع به شرایط بسیار متغیر و پویای محیطی و ... داشته است و بطور کلی موجب ایجاد تحولات وسیع در سازمانها شده است.
از سوی دیگر آنچه امروزه تحت عنوان مدیریت دولتی نوین نامیده می شود ریشه در بهبود عملی در عرصه اداره امور عمومی دارد که در قالب ایده هایی که بطورکلی نوآفرینی حکومت
(Reinventing Government ) نامگذاری شده ،خودنمایی می کند و با خط مشی عمومی بویژه دیدگاه انتخاب عمومی در تئوری مدیریت دولتی دارای ارتباط مفهومی است. (مقیمی،1382،ص 2-31)
بطور کلی مدیریت گرایی یا مدیریت دولتی نوین دارای سه اصل کلی است که
عبارتند از :
اصل اول : تأکید بر ارزیابی عملکرد و کارایی
اصل دوم : تقسیم و پراکنده نمودن بوروکراسی های دولتی بصورت
واحد هایی که بر پایه پرداخت بهای خدمات بوسیله مصرف کننده،با یکدیگر معامله می کنند.
اصل سوم:عقد قرارداد با بخش خصوصی و استفاده از شبه بازار به منظور توسعه رقابت،کاهش قیمت تمام شده و سبکی از مدیریت که بیش از همه بر ستاده های معین، قراردادهای
کوتاه مدت،مشوقهای پولی و آزادی عمل در مدیریت تأکید می کند.(هیوز،1377،صص 11-10)
حال در این میان مسأله اساسی این خواهد بود که بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی تا چه حدی بر شاخص ها و ابعاد بازآفرینی دولت ( از جمله حرکت به سمت دولت مخاطره پذیر، دولت نامتمرکز ، دولت مشتری مدار و دولت نتیجه مدار )مؤثر می باشد.

 

اهمیت و ضرورت تحقیق :
امروزه اداره امور دولتی نسبت به گذشته دچار دگرگونیهای اساسی گردیده و امکان اداره امور عمومی با نگرش سنتی وجود ندارد.با توجه به گستردگی،تنوع و پیچیدگی وظایف حکومت ها، تمرکز اختیارات در وزارتخانه ها و کارگزاران ارشد مدیریت،دستیابی به اهداف توسعه را با مشکل مواجه می سازد.(مقیمی،‌1382،‌ ص 81)
ضرورت برخورد با چالش هایی از قبیل تغییر تکنولوژی، جهانی شدن و رقابت
بین المللی، دولتها را ناگزیر از ایجاد تغییرات عمده ای در بخش مدیریت دولتی خود نموده است. (هیوز، 1381،ص 7)
طبق گزارش سال 1990 سازمان همکاری اقتصادی و توسعه (س.هـ.ا.ت،1990،ص1) در حال حاضر،می توان در اکثر کشورهای توسعه یافته یک رویکرد مشترک را شناسایی کرد که طبق آن «اگر قرار است کارایی و اثر بخشی امور دولتی به وجود بیاید، ایجاد تغییر در فرهنگ برای تبدیل بوروکراسی ها به سازمانهای مبتنی بر نتایج که در آنها مدیران در برابر تحقق نتایج و اهداف حاصله پاسخگو هستند،ضروری است.»مشکلات اقتصادی باعث شده است که دولتها بوروکراسی های خود را مورد ارزیابی مجدد قرار دهند و خواهان تغییر شوند.
به قول کایدن (Caiden)همگان غیر قابل انعطاف بودن بوروکراسی ها بویژه عملکرد ضعیف بوروکراسی ها و مزاحمت های ناشی از محدودیت هایی کسالت آور، کاغذ بازی های وقت گیر،
کارگزاران عبوس، خدمات ضعیف و اقدامات تحریف شده و فاسد آنها را مورد سرزنش قرار
می دهند(کایدن، 1991،ص74).
از طرف دیگر فناوری اطلاعات نقشی حیاتی در تولید و ارائه خدمات دارد. فناوریهای جدید و پیشرفته سریعاً روش های گذشته را منسوخ می کنند و موجب ارائه کالا،خدمات و پشتیبانی های برتر می شوند.فناوری اطلاعات با روند روبه رشد و سرعت نوآوری ها توانسته است ماهیت کار سازمانها را متحول کند.فناوری اطلاعات حجم اطلاعات قابل دسترسی سازمانها و افراد را افزایش
می دهد. و همچنین حجم اطلاعات سازمانها از طریق توسعه سیستم های پردازشی به سرعت روبه رشد است، به صورتی که به نظر می رسد جهان با پدیده ای به نام «انفجار اطلاعات» مواجه است.(صرافی زاده،1383،ص14).
امروزه در دنیای صنعتی و پیشرفته، فناوری اطلاعات به عنوان ابزاری در دست دولتها می تواند حاکمیت و مشروعیت نظام را ارتقاء و بر رشد دموکراسی و پاسخگویی آن بیفزاید.دولت الکترونیک رهاورد کوچکی از کاربرد این فناوری در سطح دولتها است.(همان منبع ،ص1)
باتوجه به مطالب بیان شده ضروری است که ارتباط و تأثیر فناوری اطلاعات را بر بازآفرینی دولت بررسی کرده و نقش فناوری اطلاعات را در مدیریت دولتی نوین مورد ملاحظه قرار دهیم.
اهداف تحقیق :
مسلماً بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمانها آثار قابل ملاحظه ای بر جای خواهد گذاشت. در این پژوهش علاوه بر بررسی و شناخت جنبه های مختلف فناوریهای اطلاعاتی و کاربرد های آن درسازمانهای دولتی درصدد هستیم تا تأثیرات بکارگیری فناوری اطلاعات را در سازمانهای دولتی بر ابعاد مختلف بازآفرینی دولت از جمله : حرکت به سمت دولت مشتری مدار ، دولت نامتمرکز،
دولت مخاطره پذیر و دولت نتیجه مدار بررسی نموده و مشخص سازیم که کاربرد فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی تا چه حدی بر این متغیرها مؤثر بوده است.
نتایج این تحقیق برای کارکنان و مدیران سازمانهای دولتی و عمومی و محققان رشته مدیریت مفید خواهد بود.
مدل مفهومی تحقیق :
تمام مطالعات تحقیقی بر یک چار چوب مفهومی استوار است که متغیر های مورد نظر و روابط میان آنها را مشخص می کند.(ادواردز و همکاران، 1379،ص23).
از آنجا که هر پژوهش میدانی و پیمایشی نیازمند نقشه ذهنی و مدل مفهومی است که در قالب ابزار تحلیلی مناسب، متغیر ها و روابط بین آنها ترسیم شده باشد،در این پژوهش نیز محقق با استفاده از تلفیق مدلهای صاحبنظران یک مدل ابداعی ایجاد کرده است.مدل ذیل از مدل ازبورن و گابلر اقتباس شده است . این صاحب نظران در کتاب خود تحت عنوان ( بازآفرینی دولت) اصول دهگانه ای را خاطرنشان کرده اند و معتقدند که بکارگیری این اصول در بخش دولتی موجب اصلاح بخش مزبور خواهدگردید. محقق از این اصول دهگانه، چهار اصل را که به نظر می رسید درسازمان های دولتی کشور ما کاربرد بیشتری داشته و ملموس تر می باشد، در مدل زیر آورده است.

 

 

 

حرکت به سمت دولت مشتری مدار
کاربرد فناوری اطلاعات حرکت به سمت دولت مخاطره پذیر بازآفرینی دولت
حرکت به سمت دولت نتیجه مدار
حرکت به سمت دولت نامتمرکز
شکل 1-1 : مدل مفهومی

 

فرضیات تحقیق :
در این تحقیق یک فرضیه اهم و چهار فرضیه اخص وجود دارد که عبارتند از :
فرضیه اهم: بکارگیری فناوری اطلاعات موجب بازآفرینی سازمان های دولتی می شود.
فرضیات اخص :
فرضیه 1- فناوری اطلاعات موجب مشتری مدارشدن سازمان های دولتی می شود.
فرضیه 2- فناوری اطلاعات موجب مخاطره پذیرشدن سازمان های دولتی می شود.
فرضیه 3- فناوری اطلاعات موجب نتیجه مدارشدن سازمان های دولتی می شود.
فرضیه 4- فناوری اطلاعات موجب عدم تمرکز سازمان های دولتی می شود.

 


روش تحقیق :
در این تحقیق به دلیل اینکه به دستکاری متغیر ها نمی پردازیم، تحقیق از نوع توصیفی خواهد بود، و از آنجا که به بررسی یک موضوع خاص در سازمانهای خاص می پردازیم،تحقیق از نوع کاربردی
می باشد.روش گردآوری اطلاعات در تحقیق حاضر بصورت کتابخانه ای و میدانی می باشد.
در روش کتابخانه ای با مراجعه به کتابخانه ها و مراکز اطلاع رسانی،از کتب و مقالات فارسی و لاتین جهت تکمیل بخشی از تحقیق استفاده شده است و در روش میدانی پس از طراحی پرسشنامه با توجه به فرضیات تحقیق، پرسشنامه مذکور میان بخشی از کارکنان و مدیران سازمان مخابرات استان توزیع گردید و پس از دریافت پرسشنامه با توجه به فنون آمار استنباطی، تجزیه و تحلیل مناسبی روی آن صورت گرفته است.

 

جامعه آماری و نمونه آماری
جامعه آماری مورد پژوهش کارشناسان و مدیران شرکت مخابرات استان قم می باشد.
نمونه آماری نیز از بین این کارکنان بصورت کاملاً تصادفی انتخاب شده است.
قلمرو تحقیق :
این تحقیق دارای سه نوع قلمرو می باشد که عبارتند از:
1- قلمرو موضوعی : در این تحقیق به بررسی نقش تکنولوژی اطلاعات و اثرات بکارگیری آن بر بازآفرینی دولت می پردازیم و به این نکته می پردازیم که بکارگیری فناوری اطلاعات در سازمانهای دولتی تا چه حد توانسته است موجبات بازآفرینی این سازمانها را فراهم آورد.
2- قلمرو مکانی : این پژوهش در سازمان مخابرات استان قم ،انجام گرفته است.
3- قلمرو زمانی : این پژوهش در خرداد ماه سال 1383 آغاز شده است و داده های مربوط به آن در شش ماهه اول سال 1384 جمع آوری شده است.

 

تعریف مفاهیم و واژگان اختصاصی تحقیق

- تکنولوژی اطلاعات :
تکنولوژی اطلاعات در تعریف محدودش به بعد فنی یک سیستم اطلاعاتی اطلاق
می شود که سخت افزار ها، نرم افزارها، شبکه ها و دیگر دستگاه های جانبی را در بر
می گیرد. تکنولوژی اطلاعات می تواند به عنوان زیر سیستم یک سیستم اطلاعاتی در نظر گرفته شود ) P19,1999, Torbun & Other . (

 


- بازآفرینی دولت :
مقصود از بازآفرینی دولت عبارت است از تجدید نظر در رویکردهای سنتی مدیریت دولتی که همانا ساختار بوروکراتیک است، به رویکردمدیریت کارآفرینانه درمدیریت دولتی که ازآن به بازآفرینی دولت تعبیر شده است.
در واقع پارادایم سنتی مدیریت دولتی یعنی ساختار بوروکراتیک تأکید زیادی بر اختیارات بوروکراتیک داشت، در حالی که پارادایم جدید مدیریت دولتی یعنی بازآفرینی دولت، اهمیت بیشتری به عقلانیت اقتصادی و مزایای مبادله بازار می دهد(مقیمی،1382،ص30).
- دولت مشتری مدار :
دولت مشتری مدار حکومتی است که به علت رویارویی با تغییرات انبوه محیطی با دقت به ارباب رجوع خود توجه کرده و شرایطی را بوجود آورد که مشتریان حق انتخاب خدمات را داشته باشند. مشتری مداری باعث پاسخگویی بیشتر ، خلاقیت و غیر سیاسی شدن تصمیمات و عدالت
خواهد شد.(الوانی، 1381، صص12-10)
- دولت نتیجه مدار: سرمایه گذاری روی ستاده ها نه داده ها
این نوع دولت ها، پاسخگویی را از ورودی ها به خروجی ها یا نتایج منتقل می کنند، و عملکردهای بخش عمومی را اندازه گرفته و اهداف را مشخص می کنند و به نهادهایی که به اهداف برسند و یا از آن فراتر بروند پاداش می دهند .(p46،1997,،,Osborn & Plastrik )
- دولت نامتمرکز : تغییر از سلسله مراتب مشارکت و گروههای کاری
دولت نامتمرکز به دنبال عدم تمرکز از طریق تفویض اختیار و مدیریت مشارکتی هستند، همچنین این نوع دولت ها به دنبال کوتاه کردن سلسله مراتب سازمانی به منظور پاسخگویی سریع به نیازهای مشتری و محیط می باشند.(الوانی،1381،ص14)
این دولت ها قدرت را از طریق سازمان یا سیستم به پایین سازمان منتقل می کنند و کارکنان را با مسطح کردن سلسله مراتب سازمانی، استفاده از سیستم ها و ایجاد مشارکتهای مدیر و کارگر توانمند می کنند. (p47،,Ibid،,Osborn & Plastrik )

 


- دولت مخاطره پذیر: ایجاد درآمد به جای هزینه کردن
این دولت ها به جای افزایش مالیات ها یا کاستن از برنامه های عمومی، روش های مبتکرانه ای برای انجام کار بیشتر با منابع مالی کمتر را جستجو می کنند. کارآفرینان بخش عمومی دراین دولت ها، قادر به ایجاد ارزش افزوده و تضمین نتایج، حتی در زمان هایی که در مضیقه مالی به سر می برند، هستند(مقیمی همان منبع ص34).

 

محدودیت های تحقیق :
در پژوهش حاضر مسائل و مشکلات متعددی وجود داشت که یکی از عمده ترین مشکلات ، مربوط به جدید بودن موضوع پژوهش بود که با توجه به بررسی های انجام شده تاکنون مطالعه ای در این زمینه در کشور ما صورت نگرفته است و سایر مشکلات در این زمینه عبارتند از :
1- عدم همکاری سازمانهای دولتی در این خصوص
2- عدم حمایتهای مالی و تنگناهای اقتصادی
3- فقدان فرهنگ تحقیق و پژوهش، که دامنگیر اکثر پژوهش های مدیریتی در کشور ماست.
4- عدم وجود پرسشنامه استاندارد در خصوص موضوع پژوهش

 

 

 

 

 


فصل دوم
ادبیات تحقیق

 

 

 

 

 

 

 

بخش اول
فناوری اطلاعات

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


مقدمه:
بشر به دنیایی گام نهاده است که آگاهی در او، سر آغاز آزادی و رهایی می باشد.قدرت و قابلیت شگرف انسان در عصر حاضر مرهون دستیابی به پیشرفته ترین آگاهیهاست.تلاش بی وقفه و گسترده برای کسب دانش و آگاهی بیشتر،دوره کنونی را به عصر«انفجار اطلاعات» تبدیل کرده است(غلامزاده و میعادی 1377،ص125).
اگر در مقاطعی تاریخی از حیات جهان، پیدایش مفرغ، آهن و آتش، منشاء تمدن در زندگی بشر
قرار گرفت؛ اگر در دورانی ، خرد گرایی و رنسانس، با وسعت بخشیدن به دامنه تفکرات انسانها افق تازه ای را فراروی انسان اندیشمند قرار داد؛و اگر در برهه ای از تاریخ، پدیده ای همچون انقلاب صنعتی ، سیمای زندگی انسان را دگرگون ساخت، بدون شک در عصر کنونی پدیده ای به نام اطلاعات ، سرنوشت جوامع این عصر را رقم زده و تأثیرات عمیق و دیر پای خود را بر همه
عرصه های زندگی بشر امروزین بجا نهاده است(ادیل،1374،ص2).
امروزه اطلاعات عامل اصلی کسب قدرت است وتسلط واقعی تسلط اطلاعاتی است (بهشتیان،1379،ص12).
فن آوری اطلاعات روش کارکرد ما را دگرگون کرده،امور اقتصادی و اجتماعی و حتی طرز تفکر ما را تغییر داده است؛تجارت، بانک داری، اوقات فراغت، خدمات، خط تولید،آموزش، بهداشت و . . . در عصر حاضر نسبت به ده سال گذشته کاملاً متفاوت شده و مردم این تغییر را که فناوری اطلاعات موجب آن شده است،به تدریج تشخیص می دهند(استوور،1375،ص10).
امروزه ما در دنیایی زندگی می کنیم که درآن اطلاعات یک منبع ضروری و دانش گرانبهاست،فقط در 30 تا 40 سال اخیر،اطلاعات و دانش به عنوان دارائیهایی که یک جامعه جهت توسعه موفقیت به آن نیاز دارد، تشخیص داده شده اند. با این تشخیص عصر اطلاعات شروع شد. برای درک بهتر تغییرات اجتماعی ایجاد شده در عصر اطلاعات ، بطور خلاصه به چگونگی تکامل آن می پردازیم.

 

تکامل عصر اطلاعات :

تا سال 1800 میلادی،زندگی اکثریت قریب به اتفاق مردم جهان حول وحوش کشاورزی بود.درطی عصر کشاورزی،تمام اعضای خانواده جهت فراهم آوردن غذای کافی بصورت اشتراکی با هم کار
می کردند. باایجادوگسترش ابزاروتکنیکهای جدید تولید بیشترباساعات کارکمترامکان پذیرگردید.
این امرخانواده های کشاورز را قادرساخت تامحصولات مزرعه شان را بفروشندویا با کالاهاوخدمات دیگر معاوضه نمایند.این امر منجربه گسترش بخش غیرکشاورزی وتکامل تدریجی جامعه به مرحله بعدی شد. با فرا رسیدن عصرصنعتی،درحدودسال1800میلادی ابتدادرانگلستان وسپس درسایرکشورها،کارگران به کمک ماشین هایی که توانایی هایشان را افزایش می داد،کار
می کردندومشارکت میان مردم وماشین ایجادشد.به این ترتیب تا اواسط قرن بیستم اکثریت قریب به اتفاق کارگران در جوامع پیشرفته ازبخش کشاورزی به بخش صنعت تغییریافته بودند.درعصراطلاعات که در ایالات متحده ودرسال1957شروع شد ،کشاورزی وتولید هنوز هم مهم است.
اما اغلب کارگران امروزی در ایجاد، توزیع و کاربرد اطلاعات مشارکت دارند. در عصر اطلاعات مشارکت میان افراد با یکدیگر است و ابزار اصلی این مشارکت فناوری اطلاعات است.(pp5-6،,1998،,Senn)
قبل از اینکه وارد مبحث فناوری اطلاعات شویم لازم است بدانیم که اطلاعات چیست؟ و چه فرقی با داده دارد؟
همچنین مهم است مشخصه های اطلاعاتی که برای تصمیم گیری مفید می باشند را بدانیم.

 

ضرورت اطلاعات:

 

اطلاعات همانند خونی است که در کالبد سازمان جریان می یابد و به آن حیات می بخشد.اطلاعات می تواند فرایند تصمیم گیری را در مورد ساختار،فن آوری و نوآوری تغذیه نماید و همچنین اطلاعات همانند یک رگ حیاتی است که سازمان را به عرضه کنندگان مواد اولیه و مشتریان متصل
می سازد،سازمان را به گونه ای باید طرحریزی کرد تا بتوان اطلاعات کافی و صحیح به مدیران ارائه نمود.(دفت،1377،ص571)
اطلاعات در برابر داده :
واژه های اطلاعات و داده اغلب به جای یکدیگر بکار می روند. بهر حال در متون سازمانی، تفاوت مهمی می تواند در معنی آنها وجود داشته باشد.(p609،,1998،pamela,etals,)
واژه «Data» به معنی «داده» از فعل لاتین «do» یا «dare» به معنی«دادن»
مناسب ترین واژه ای است که به واقعیات شکل نیافته و بدون ساختار فراوان تولید شده توسط رایانه می توان اطلاق کرد(رضائیان،1374،ص23)
داده ها،حقایق خام یا جزئیاتی هستند که بیانگر نوع تعاملات یا فعالیت ها در داخل یک سازمان
می باشند. (p609،,1998،pamela,etals,)
واژه «information» از فعل لاتین«informo» و «informare» به معنی شکل دادن به چیزی است.واژه «information» از نظر علم بیان ساخت بخشیدن به توده یا ماده نامنظم را تداعی
می کند، ساخت بخشیدنی که به ماده بدون حیات و نامربوط معنی و حیات بدهد
(رضائیان ،1374،ص23).
اطلاعات عبارتست از عاملی مفهومی که ساختار و آرایشی خاص دارد و در رفتار عمومی سیستم و تعامل آن با محیط خارج و داخل ایجاد تشخص و وحدت می کند. برخی ، از اطلاعات به عنوان آنتروپی منفی یاد کرده اند.
این صاحب نظران بر این باورند که وجود اطلاعات، از افزایش آنتروپی مثبت که در هم ریزنده و
نا متعادل کننده سیستم است، جلوگیری می کند. به دلیل چنین نقشی، اطلاعات عمر خاصی دارند و از نظر استفاده کنندگان مختلف دارای ارزشهای نسبی بر اساس موقعیت ها هستند
(خاکی، 1375،ص21).

 

معیارهای مفید بودن اطلاعات :

 

1- کیفیت اطلاعات(Information Quality)
هرچه اطلاعات صحیح تر باشد کیفیت آن بیشتر است و مدیران با اطمینان بیشتری می توانند بر آن تکیه کنند، البته کیفیت بیشتر نیاز به هزینه بالاتری برای جمع آوری اطلاعات دارد.
2- به موقع بودن اطلاعات(Information Timeliness)
برای کنترل مؤثر،اقدام اصلاحی باید قبل از اینکه انحراف از برنامه با استاندارد بیشتر گردد، انجام پذیرد. بنابراین اطلاعات فراهم شده توسط یک سیستم اطلاعاتی باید به دست شخص مناسب، در زمان مقتضی،برای اقدام لازم برسد.
3- کمیت اطلاعات(Information Quantity)
مدیران به سختی می توانند تصمیمات صحیح و به موقعی، بدون داشتن اطلاعات کافی اتخاذ کنند. مدیران اغلب با اطلاعات غیر مفید و نامربوط اشباع می شوند و چنانچه اطلاعاتی بیش از آنچه که بتوانند از آن استفاده مؤثر بنمایند بدستشان برسد، احتمالاً از آن اطلاعات چشم پوشی می کنند.
موفقیت رقابتی و حتی بقاء سازمان به توانایی تبدیل سریع داده ها به اطلاعات با مفهوم و قابل درک بستگی دارد.
4- مربوط بودن اطلاعات(Information Relevance)
اطلاعاتی که به دست مدیران می رسد باید با مسئولیتها و وظایف آنان مرتبط باشد،یک
مدیر کارگزینی احتمالاًنیازی به دانستن میزان موجودی کالا ندارد و مدیر سفارشات محصول نیاز به مطلع بودن از وضعیت کارکنان در سایربخش ها نیست.(یزدان،1378،ص89)
ارزش اطلاعات :
با توجه به فرایند تصمیم گیری می توان نتیجه گرفت که اطلاعات نقش تعیین کننده و مؤثری در تصمیم گیری دارد. در واقع ارزش اطلاعات به موارد زیر بستگی دارد:
1- توسط چه کسی مورد استفاده قرار می گیرد؟
2- در چه زمانی مورد استفاده قرار می گیرد؟
3- در چه موقعیتی مورد استفاده قرار می گیرد؟
با این مفهوم، اطلاعات نیز مانند هر کالای دیگری در اقتصاد،برای افراد مختلف ،در زمانهای مختلف و موقعیت متفاوت با توجه به ویژگیهایی که دارد،ارزش خاصی خواهد داشت.لذا این ویژگی اطلاعات است که ارزش آنرا برای افراد مختلف تعیین می کند.(قاضی زاده فرد،1376، ص6-115)

 

سازماندهی اطلاعات :
اطلاعات مادامی که مرتب و سازمان یافته نباشد ، هنوز داده(data)محسوب می شود. داده ها برای اینکه هدفمند شوند باید متشکل، مرتب و سازمان یافته باشند.بنابراین اصلاً روشن نیست که انواع خاصی از اطلاعات، در چه شکلی معنادار است و به خصوص در چه فرمی از سازمان، و برای چه شغل
خاصی، معنادار خواهد بود و همین اطلاعات ممکن است برای اهداف و مقاصد متفاوت،سازماندهی و ترتیب متفاوتی را داشته باشد.(دراکر،1378،ص8-157)
حال پس از شناخت اطلاعات و درک آن به مبحث فناوری اطلاعات می پردازیم.

 

فناوری اطلاعات :

 

از فناوری اطلاعات تعاریف متعددی شده است که در ذیل به تعدادی از آنها اشاره می کنیم.
تعریف اداره صنایع وبازرگانی انگلستان:«تحصیل،پردازش،نگهداری وتوزیع اطلاعات صوتی،تصویری،نوشتاری و عددی توسط یک دستگاه میکروالکترونیکی محاسباتی و
اطلاع رسانی.»(کل،1376،ص406)
فن آوری اطلاعات یا«IT» در تعریف محدودش به سخت افزار و نرم افزارهای کامپیوتری و به مشخصات فیزیکی IT مانند الکترونیک، دیجیتال، چاپگر، ارتباطات از راه دور، پردازشگرها و . . . مربوط می شود. در تعریف جامع،فن آوری ارتباطات به چگونگی استفاده از تجهیزات مربوط می شود یعنی کاربرد فن آوری برای فرایندهای تجاری،جمع آوری داده ها و تولید اطلاعاتی که برای مدیران با ارزش است(p12،1994,،,Daniels).

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  121  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله دولت الکترونیک