فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش


دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :34

 

بخشی از متن مقاله

خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

1) نیاکان کوروش

خاندان هخامنشی با این که در ذکر همة اسلاف صاحب اعتبار کوروش ، در نزد محققان مختلف اتحاد نظر وجود ندارد و کسانی نیز به تعداد فرمانروایان پیشین و البته محلی و منطقه ای بودن برخی از آنان تأکید ورزیده اند ، ولی شکل قابل قبول این است که پس از هخامنشی جد خاندان ، شاهان ذیل دارای نام و نشان بوده اند :

  • چیش پش
  • کمبوجیه
  • کوروش
  • چیش پش
  • کوروش
  • کمبوجیه
  • کوروش سوم ( بزرگ )

به تعبیر هرودت قبایل پارسی در زمان استقرار در منطقه ای که نام آنها را بر خود پذیرفته و از کرمان تا خوزستان امتداد داشته است ، ده طایفه بوده اند که عبارتند از :

پاسارگادی ها ، مرفی ها ، ماسپیان ها ، پانتالی ها ، دروزی ها و گرمان های شهرنشین ، و همچنین ساگارتی ها ، مردها ، دروپیک ها ، ودائین های شبانکاره ، این که چنین ترکیبی در همة ادوار عمر سلسلة مزبور حفظ شده باشد محل تردید است ولی بی شبهه کوروش از دودمان پاسارگادی های شهرنشین بوده و در زمرة نجیب ترین و برجسته ترین اقوام پارسی به شمار می رفته است .

تعلقی که شاهان هخامنشی به محیط و مسکن مألوف خویش نشان می دادند و در همان معدود کتیبه ها و آثاری که به طور مستقیم از آنان باقی مانده ، آشکار است ، کنایه از شناختی دیرپا و سازگار با کل منطقة وسیع پارس کهن دارد و از احساسات درونی شده قرن های طولانی اقامت آنان سخن می گوید . در همان حال ، پیوستگی های تثبیت شده و هویت یافتة تاریخی آنها با دیگر اقوام ایرانی جا گرفته در سرتاسر فلات ایران هم مأخوذ از پشتوانه های زبانی ، فرهنگی ، عقیدتی اخلاقی و قومی مردمی است که اگر نه پیش تر دست کم در خلال نزدیک به دو سده و نیم فرمانروایی بی چون و چرای سلسلة مزبور ، یک جهتی و همداستانی و وحدت آریایی خود را کسب کرده بودند .

به عبارت دیگر ، کوروش بزرگ و سلسله ای که او جهانی شدنش را بنیاد نهاد حافظ منافع همة ایرانیان مستقر در نجد پهناور ایران و مبشر و مبین مجموعه آداب و اصول انسانی بی نظیری بود که به مرور ایام در وجود فرد فرد ایرانیان نهان و نهادینه شده بود و تنها در انتظار ناجی نیرومند و مظهر کامل عیاری می نمود که اراده و عزم ملی ایرانیان را برای قبول مسئولیت جهانداری و ارائه تصویری کامل از خصوصیات ایرانی نشان دهد .

تاریخ جانشینی کوروش را حدود سال 557 ق . م رقم زده اند و اگر جابجایی قدرت مادها با نوادة آژیدهاک را در همان محدودة سال 550 ق . م بدانیم ، یک نکته محرز است که کوروش پیش از دست زدن به چنان اقدام بزرگی که با سهجن خونری زیعمده همراه بوده ، به مدت دست کم هفت سال ، تجربة اداره سرزمین های پارس و انزان ( انشان ) را داشته است . کمبود منابع تحقیق مانع از آن نیست که بگوییم بدون شک توسعة متصرفات ایران در زمان کمبوجیه دوم و بعد هم دوران طلایی سازماندهی امپراتوری در عصر داریوش بزرگ ، مدیون پایه های مستحکمی است که بنیاد گذار سلسله پی افکنده است ، به تعبیر هرودت ، ایرانیان آن اندازه به مقام والای انسانی او نازش داشته اند که : « هیچ فرد پارسی تا امروز خود را در حد آن ندیده است که با کوروش برابر شود » ( ک . سوم ، 160 ) بریان ، همان ، ص 169 ) .

2) آغاز پادشاهی کوروش

نخستین کاری که کوروش پس از پیروزی بر پادشاهی ماد انجام داد ، انتخاب شهر بزرگ و با سابقة همدان به عنوان پایتخت دولت رو به توسعة خود بود . درست است که او و خلاف او ، در تمامی دوران حکمرانی خود از پایتخت های دیگری نظیر شوش و ری و پارسه استفاده کردند و فرضاً ایام بهار را در ری و تابستان را در همدان می گذرانیدند و پاییز و زمستان را هم به تناوب در پارسه و شوش به سر می آوردند ولی اهمیت همدان به عنوان خاستگاه نخستین دولت مقتدر آریایی در شرق و آن هم با قدمتی چند صد ساله بر کسی پوشیده نبود ، و دودمان سلطنتی هخامنشی هم که خود را وامدار و وارث بر حق برادران مادی خویش می دانست ، جداً این پیوستگی ها را محفوظ می داشت . به تعبیر دیگر با حفظ عمال مادی در مشاغل خود ، تبدیل قدرت چنان مخفیانه و زیرکانه و شاید هم بتوان گفت طبیعی و منطقی انجام گرفت که در نظر ملل غربی ، حکومت پارسی همان حکومت مادی جلوه می کرد و هرودوت و مورخان دیگر ، تا روزگار خود ، که 150 سال با آغاز کار کوروش فاصله داشت ، جنگ های پارسیان با یونانیان را جنگ های مادی می نامیدند .

البته نظیر این تحولات در حوزه های مدنی دیگری نیز که متعاقباً تحت تسلط پارسی ها درمی آمدند صورت گرفت ، چنان که بابل ، سارد ، مصر و غیره نیز حکومت جهانی ایرانیان را به رغبت پذیرا شدند و با حضور مستمر و مثبت خود در بنای امپراتوری ، آن را ، پل ارتباطی و میانی تمدن های شرق و غرب عالم کردند .

پادشاهی کوروش و فتوحات او

1) تسخیر لیدی

بی گمان ظهور قدرت جوان هخامنشی به رهبری مرد با کفایتی چون کوروش ، دلواپسی های بسیاری در کشورهای همسایه ایران می آفرید . جملگی پی بردند که دولت جوان هخامنشی با سرعت عمل و توانی که از خود نشان داده ، به صورتی ناگزیر درصدد بسط متصرفات خویش است . بر همگان روشن بود که جنگ یک علامت استثنایی از شیوه های کارایی دولت هاست ، حتی اگر این کارایی را از نظر دامنة بسیج نیروهای مولده انسانی ، مادی ، نظامی ، فنی و 000 که ضرورت آن را تحمیل کند ، قضاوت کنیم . حکومت و تشکیلاتی که دست به این کار می زند ، باید در مرتبة بالایی از استحکام سازمان های داخلی و انسجام ملی و قوت اراده رهبران خود باشد .

تصرف لیدی از این بابت مهم است که در متون یونانی معاصر واقعه و بعدتر به تفصیل از آن یاد شده است . هرودوت می گوید که کوروش پس از تصرف ماد ، سازمان حکومتی و اداری خود را در شوش مستقر کرد و در اندیشة بنای شهری برآمد که بعدها ، تخت جمشید نام گرفت . کرزوس آخرین پادشاه لیدی و متمول ترین پادشاه جهان در پایتخت ثروتمند خود سارد سلطنت می کرد و تحولات وقایع ماد را به دقت زیر نظر داشت . مردی که به آن سرعت بر قلمرو وسیع مادها تسلط پیدا کرده بود ، به دو دلیل ، وی را اندیشناک می ساخت . از یک سو قرابتی که خود او با خاندان ماد داشت و از دیگر سو ترس و وحشتی که وسعت یابی امپراتوری پارسی به وجود می آورد ، او را سخت مضطرب می کرد ، شکست پادشاه ماد برای او ناگوار بود ، چرا که آژیدهاک ( ایختوویگو) پادشاه آن کشور ، با یکی از شاهزاده خانم های دربار لیدی ازدواج کرده بود ، و بدین گونه ارتباطی که میان دو دولت معتبر به وجود آمده و با وصلت ، استحکام پذیرفته بود ، از میان می رفت و آن هنگام که رقیب آریایی او ، کوروش ، بر چنان قلمرو پهناوری تسلط می یافت و تمایلات جاه طلبانه اقوام تازه به دوران رسیده پارسی را به مرحله عمل نزدیک می کرد ، طبعاً کرزوس حق داشت که دچار ترس و نگرانی شود ( تواریخ ، باب 72 ، ص 58 ) .

واقعیت این است که این فقط کرزوس نبود که پس از انضمام ماد به پارس و بزرگ شدن یک قدرت نوپای توانمند و پویا دچار دلواپسی شده بود ، بلکه سه دولت نامی آن زمان یعنی لیدی ، بابل و مصر ، به توهم مشترکی رسیده بودند . با این که درک شرایط آن روز جوامعی که بعدها ، نام خاور نزدیک و میانه را برخود گرفتند ، چندان آسان نیست .

*** متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است ***


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره خاندان هخامنشی و آغاز زندگی کوروش

تحقیق درباره خاندان سلاجقه

اختصاصی از فی لوو تحقیق درباره خاندان سلاجقه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره خاندان سلاجقه


تحقیق درباره خاندان سلاجقه

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9
فهرست مطالب:

خاندان سلاجقه

سلجوقیان روم :

سلجوقیان شام :

سلجوقیان عراق و کردستان :

سلجوقیان کرمان :

ادبیات و علوم :

هنر:

سلاجقه . خاندانی ترک که از 429 ه' .ق. تا 700 ه' .ق. در آسیای غربی سلطنت کردند ظهور این خاندان در تاریخ اسلام از وقایع بزرگ و بمنزله شروع دوره جدیدی است . مقارن ابتدای استیلای این قوم خلافت دچار ضعف شده بود و هیچیک ازسلاطین در این ایام قدرت آنکه کشورهای اسلامی را تحت یک حکومت درآورند نبود. بلکه این ممالک زیردست سلسله های متفرقی سر میکردند فقط فاطمیان را باید از این حکم مستثنی دانست . ولی ایشان هم اگرچه دولتی بزرگ داشتند با خلفای عباسی در حال صفا نبودند بلکه مدعیان آن خاندان محسوب میشدند سلجوقیان از ترکمانان بدوی و در آغاز بی علاقه بزندگی شهری و تمدن و دین بودند. و چون اسلام آوردند براثر سادگی طبع در این راه دچار تعصب شدند و بسبب همین حس بمدد دولت و خلافتی که رو بمرگمیرفت شتافته آن را احیا کردند. سلاجقه به ایران و الجزیره و شام و آسیای صغیر هجوم آوردند و این بلاد رابباد غارت دادند و هر سلسله ای را که در راه خود دیدند برانداختند در نتیجه آسیای اسلامی را از اقصی حد غربی افغانستان تا ساحل بحرالروم تحت یک حکومت آوردندو با دمیدن روح غیرت و تعصبی در مسلمانان عساکر روم شرقی را که مجدداً بتعرض بلاد اسلامی پرداخته بودند عقب زدند. و بر اثر همین کیفیات نسل متعصب جنگجوی جدیدی پیدا شد که بیشتر مغلوبیت صلیبیان عیسوی نتیجه دلاوری ایشان است ، و همین مسایل است که بسلاجقه در تاریخ اسلام مقامی بلند داده است . سلجوقیان فرزندان سلجوقبن تقاق (دقاق) از روسای ترکمانان غز هستند. وی در خدمت یکی از خانان ترکستان سر میکرده و از دشت قرقین با همه قبیله خود بطرف جند و از آنجا به بخارا کوچ کرده و در این سرزمین او و قبیله اش با شوق تمام قبول اسلام کرده اند. سلجوق و پسران و نوادگان او در جنگهایی که بین سامانیان و امرای ایلک خانیه و سلطان محمود غزنوی اتفاق می افتاد شرکت می جستند و طغرل بیک و برادرش جغری بیک بتدریج تا آنجا قدرت یافتند که به ریاست قبیله ترکمانان خود به خراسان هجوم بردند. و پس از آنکه چندبار غزنویان را مغلوب کردند شهرهای مهم کشور آنان را مسخر کرده جای ایشان را در آن دیار گرفتند. در سال 429 ه' .ق. امام جماعت مرو خطبه را بنام جغری بیک داود خواند و او را سلطان السلاطین نامید و همین مراسم در نیشابور بنام برادرش طغرل جاری گردید بلخ و گرگان و طبرستان و خوارزم نیز بزودی بممالک سلجوقیه ضمیمه گردید و جبل و همدان و دینور و حلوان و ری و اصفهان هم متعاقب آنها در فاصله بین سنوات 432 و437 ایشان را مسلم گشت . طغرل بیک در سال 447 ه' .ق. به بغداد وارد شد و نام او با لقب سلطان در دارالخلافه بر منابر خوانده شد. قبایل ترک دیگر نیز بتدریج خدمت سلجوقیان را پذیرفتند و بدین ترتیب همه آسیای صغیر و متصرفات خلفای فاطمی مصر قبل از سال 470 ه' .ق.تحت یک حکومت درآمد و فرمان سلاجقه را گردن نهادند

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره خاندان سلاجقه

دانلود تحقیق بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص و نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام در مقاطع مختلف

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص و نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام در مقاطع مختلف دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص و نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام در مقاطع مختلف


دانلود تحقیق بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص و نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام در مقاطع مختلف

1ـ طرح‌ موضوع‌

          یکی‌ از دوران‌های‌ حساس‌ تاریخ‌ جهان‌، عصر بعثت‌ و نبوت‌ آخرین‌ پیامبر خدا حضرت محمد بن عبدالله (ص) است. مردی که‌ توانست‌ انسان‌ هایی‌ را پرورش‌ داده‌، بر روند تاریخ‌ تأثیر گذارد و مسیر آن‌ راتغییر دهد. در راستا بررسی‌ زندگانی‌ برخی‌ از این‌ کارگزاران‌ و همراهان خواندنی‌ و قابل‌ بررسی‌است‌ که‌‌ از میان آن‌ها سعد ابی‌ وقّاص‌، فرزندش‌ عمربن سعد و پسر برادرش‌ هاشم‌ بن‌ عتبه‌ ابن‌ابی‌ وقّاص‌ هستند که زندگی پرفراز و نشیبی دارند. از آنجایی‌ که‌ پدر در زمان‌ رسول خدا(ص) از مسلمانان‌ اولیه‌ بوده‌ و یکی از اصحاب بشمار می‌رود و پس‌ ازرحلت‌ آن حضرت تغییراتی‌ هر چند به‌ مرور در این خانواده بوجود آمده‌ تا جایی‌ که‌ فرزندش‌عمربن‌ سعد فرمانده‌ سپاهی‌ است‌ که‌ امام حسین‌(ع‌) نوه‌ همان‌ پیامبر(ص) را با وضع‌فجیعی‌ به‌ شهادت‌ می‌رسانند اما از سوئی دیگر و پسربرادرش‌ هاشم‌ که‌ از پدری‌ کافر بوده‌ از شیعیان‌مخلص‌ علی‌ (ع‌) می‌شود. پژوهش‌ حاضر بررسی‌ فراز و فرودهای‌ این‌ خانواده‌ درتحولات‌ قرن‌ اول‌ هجری‌ است‌.

2ـ اهمیت‌ موضوع‌ و علت انتخاب آن

          بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص که در تحولات مهم تاریخ اسلام و مقاطع مختلف آن نقش ایفا نمودند باعث شده است که برای فهم این تحولات پژوهشی ترتیب داده شده و ضمن بررسی بیوگرافی این خاندان و نقش و جایگاه آنان را در تاریخ اسلام مشخص شود.

3ـ سابقه‌ی‌ پژوهش‌

          با توجه‌ به‌ دوره‌ زندگانی‌ این‌ اشخاص‌ که‌ با صدر اسلام‌ همزمان‌ است‌ در منابع‌اصلی‌ تاریخ‌ اسلام‌ به‌ صورت‌ پراکنده‌ مطالبی‌ یاد می‌شود و پژوهش‌ هایی‌ صورت‌ گرفته‌ اما به نظر می‌رسد تاکنون به‌ طور مستقل‌ این‌ موضوع‌ با چنین‌ طرح‌ سوالی‌ مورد تحقیق‌ و بررسی‌ قرار نگرفته‌است‌. به‌ همین‌ علت تلاش‌ می‌شود این‌ پژوهش‌ با استفاده‌ از منابع‌ اصلی‌ و بررسی پژوهش‌‌های پراکنده‌ی‌ که‌ موجود است‌، سعی شده که به‌ این‌ سوال‌ پاسخ‌ داده‌ شود.

4ـ سؤال‌ اصلی‌ پژوهش‌

          به طور قطع همه صحابه‌ و کارگزاران‌ بزرگ‌ رسول خدا(ص) یکسان نبوده‌اند بلکه برخی از آنها تأثیرات‌ و نقش‌ مثبت‌ و احیاناًبعضی‌ از آنها نیز نقش‌ منفی‌ ایفا نموده‌اند. در این‌ پژوهش‌ سوال‌ اصلی‌ این‌ است‌:

نقش‌ خاندان‌ ابی‌ وقّاص‌ در تحولات سیاسی، اجتماعی تاریخ‌ اسلام‌ چه‌ بوده است‌؟

5ـ فرضیه‌ پژوهش‌ فرضیه‌ اصلی‌:

این خاندان با دارا بودن روحیة نظامی در یکی از بزرگترین صحنه‌های نظامی تاریخ اسلام یعنی قادسیه راه ورود فیزیکی اعراب و اندیشه اسلامی را در شرق کشور گشود. پس از فتوحات در شرق سرزمین‌های خلافت به نوعی دوری از نظامی‌گری روی آورد، با این همه همواره در مسایل مهم تأثیرگذار بوده، خصوصاً در روی کار آمدن خلیفه سوم و همچنین در خلافت علی (ع) که خود را کنار کشیده، با آن حضرت همراهی نکردند و نسل دوم این خاندان نقش متفاوتی را ایفا نمودند یکی همراه علی (ع) و یکی قاتل فرزند آن حضرت و در زمرة آل ابی‌سفیان درآمد.

فرضیه‌ رقیب‌: سعد و خانواده‌ وی‌ از خاندان مهم نبوده و در جریان خلافت علی(ع) زمانه مشحون فتنه بوده و سعد کار خبطی انجام نداده و کناره‌گیری از خلیفه کار خطایی نبوده است.

6ـ مفاهیم‌ و متغیرها الف‌) مفاهیم‌

خاندان‌ ابی‌ وقّاص‌: منظور سعدبن‌ ابی‌ وقّاص‌ و پسرش عمربن‌ سعد ابی‌ وقّاص‌ و پسر برادر سعدیعنی‌ هاشم‌ بن‌ عتبه‌ ابن‌ ابی‌ وقّاص‌ است‌.

حیات‌ سیاسی‌ نظامی‌: زندگانی‌ سیاسی‌ سعدابی‌ وقّاص،‌ هاشم‌ بن‌ عتبه‌ و عمر بن‌ سعد وهمچنین‌ سمت‌های‌ نظامی‌ که‌ این‌ افراد به‌ آن‌ دست‌ یافتند.

تحولات‌ تاریخ‌ اسلام‌ منظور قرن‌ اول‌ هجری‌ قمری است‌.

ب‌) متغیرها

متغیر مستقل‌:

حیات‌ سیاسی‌ نظامی‌ خانواده‌ ابی‌ وقّاص‌

متغیر وابسته‌:

تأثیرات‌ این‌ خانواده‌ در تحولات نظامی سیاسی‌ جامعه‌ی‌ قرن‌ اول‌ هجری قمری.

7ـ سوالات فرعی‌

1) خاندان‌ ابی‌ وقّاص‌ از چه‌ طائفه‌ای‌ بودند و نسبتشان با پیامبر(ص)؟

2)چگونگی اسلام آوردن‌ سعد ابی‌ وقّاص‌ و چگونگی‌ زندگانی‌ وی‌ در زمان‌ رسول خدا(ص)؟

3) چگونگی‌ دست‌ یابی‌ به‌ مقامات‌ نظامی‌ و سیاسی‌؟

4) اعتقادات‌ آنان‌ پس‌ از رحلت‌ پیامبر(ص)؟

5) زندگی‌ آنان‌ در زمان‌ خلفای‌ سه‌ گانه‌؟

6) زندگی‌ و حیات‌ سیاسی‌ آنان‌ در زمان‌ خلافت‌ امیرالمؤمنین(ع)؟‌

7) زندگی‌ و حیات‌ سیاسی‌ آنان‌ پس‌ از شهادت‌ امیرالمؤمنین‌(ع)؟

8) چگونگی‌ ورود عمربن‌ سعد به‌ واقعه‌ی‌ کربلا؟

9) عاقبت‌ زندگانی‌ سعدابی‌ وقّاص‌؟

10) عاقبت‌ زندگانی‌ هاشم‌ بن‌ عتبه‌ بن‌ ابی‌ وقّاص‌؟

11) عاقبت‌ زندگانی‌ عمر بن‌ سعد؟

8ـ مفروضات‌ تحقیق‌

1) براساس‌ نقل منابع ‌ و پژوهش‌ها سعد ابی‌ وقّاص‌ از صحابه‌ پیامبر(ص) و مسلمانان‌ اولیه‌ است‌.

2) در زندگانی‌ سعد بن‌ ابی‌ وقّاص‌ فراز و فرود وجود دارد.

3) هاشم‌ بن‌ عتبه‌ یکی‌ از شیعیان‌ علی‌ (ع‌) بوده‌ و در جنگ‌ صفین‌ به‌ شهادت‌ رسید.

4) عمربن‌ سعد از طرف‌ عبیداله‌ بن‌ زیاد فرمانده‌ی‌ لشگری‌ است‌ که‌ به جنگ‌ با امام‌حسین‌ (ع‌) پرداخت و نتیجه آن به شهادت‌ رسیدن امام (ع) و یارانش در عاشورای‌ سال‌ 61 هجری‌ بود.

9ـ روش‌ پژوهش‌

          روش‌ این‌ پژوهش‌ تاریخی است که با بررسی و نقد وقایع به توصیف و تحلیل موضوع می‌پردازد‌ و بصورت‌ کتابخانه‌ای‌ می‌باشد.


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق بررسی بیوگرافی خاندان ابی وقاص و نقش آنها در تحولات مهم تاریخ اسلام در مقاطع مختلف

پایان نامه ی نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر اشکانیان و ساسانیان. doc

اختصاصی از فی لوو پایان نامه ی نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر اشکانیان و ساسانیان. doc دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه ی نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر اشکانیان و ساسانیان. doc


پایان نامه ی نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر اشکانیان و ساسانیان. doc

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل: word

قابل ویرایش 146 صفحه

 

پایان نامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد

رشته تاریخ: گرایش تاریخ ایران باستان

 

چکیده:

به طور کلی هدف این پژوهش، بررسی نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی –فرهنگی  ایران در عصراشکانیان و ساسانیان میباشد. سوال اصلی تحقیق در مورد  نقش خاندان مهران  در تحولات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی –فرهنگی ایران در دوران  اشکانیان و ساسانیان می باشد.  فرضیه اصلی نقش خاندان مهران را در این دوره ها بسیار برجسته عنوان کرده و همچنین در فرض دوم اقتدار خاندان مهران را در عصر ساسانیان بیشتر از اشکانیان می داند.در این پژوهش از روش تحلیل تاریخی و از روش تحلیل مقایسه تطبیقی_تاریخی خانم اسکاچ پول  استفاده شده است.و با استفاده از روش تحلیل تاریخی به ارائه و تدوین مطالب تاریخی در رابطه با نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی –فرهنگی ایران در عهد اشکانیان و ساسانیان می پردازد.این پژوهش در شش فصل تهیه و تنظیم گردیده است که در فصل اول به کلیات پژوهش پرداخته شده و در فصل دوم خاندانهای مهم و ذی نفوذ ایران باستان  را مورد بررسی قرار داده و در فصل سوم به بررسی وجه تسمیه و معرفی افراد صاحب نام خاندان مهران می پردازد.درفصل چهارم نقش خاندان مهران را در تحولات سیاسی ،نظامی و اقتصادی و اجتماعی –فرهنگی ایران در عهد اشکانیان  بررسی می کند. و در فصل پنجم به بررسی نقش این خاندان در عهد ساسانی می پردازد.درفصل ششم به مقایسه تطبیقی نقش خاندان مهران در دوران اشکانی با ساسانی می پردازد.در انتها نتیجه گیری ،عکس ها،منابع و مطالعات و چکیده به زبان انگلیسی آورده شده است.

 

کلید واژه ها :خاندان ،خاندان مهران ،تحولات سیاسی،تحولات نظامی ،تحولات اقتصادی

 

پیشگفتار:

عصر ایران باستان اگرچه فاقد منابع مکتوب کافی برای بررسی است ولی آثار و شواهد نشان از شکوفایی تمدن آن دارد. ما همواره در تاریخ پیش از اسلام در عرصه ی سیاست به خاندانهایی بر می خوریم که نفوذ عمده ای در جریانهای مختلف سیاسی داشته اند و درموارد بسیار سیاست گردانهای اصلی ایشان بودند که حتی در بسیاری مواقع به عزل ونصب شاهان هم پرداخته اند. در سراسر تاریخ ایران علی رغم تحولات اجتماعی، سیاسی بویژه جابجایی سلسله ها ، خاندانهای بزرگ همواره اهمیت و نفوذ و پایگاه خویش را صرف نظر از جریانات موجود حفظ  کردند و صاحب نقشهای کلیدی بودند. یکی از  خاندانهای مهم که همواره در حکومت اشکانیان و ساسانیان نقش بسیار مهمی در چگونگی اداره کشور بوسیله شاهان داشته است خاندان مهران بود. خاستگاه این خاندان ری بود. اما املاک ایشان در نواحی مختلف کشور از جمله قومس (دامغان ،شاهرود و سمنان امروزی)پراکنده بود. در این خاندان افراد صاحب نامی چون بهرام چوبین وجود داشتند که توانسته اند در مقطعی از زمان نقشی مهم وتأثیر گذار بر روی اوضاع سیاسی  و اجتماعی کشور داشته باشند. وبا استفاده از شرایط موجود به قدرت سیاسی وپایگاه شاه ساسانی دست یابند. ازاین جهت در این پایان نامه سعی شده تا تاثیر این خاندان را بر جریانات سیاسی، اقتصادی واجتماعی عصر اشکانی و ساسانی بررسی گردد.

باید در نظر داشت که کتابهای زیادی در رابطه با خاندانهای مهم ایران  باستان به رشته تحریر در آمده است ولی به صورت جامع و کامل در این مورد پرداخته نشده است، از کتابهای مهمی که در این زمینه تا حدودی مطلب را ادا نموده اند می توان به تاریخ ایران کمبریج ، تاریخ طبری و کتاب خاندانهای مهم ایران باستان  و شاهنامه فردوسی اشاره نمود .تلاش نگارنده بر این بوده که بتواند از لابلای منایع مربوط به این دورانها، وضعیت این خاندان و نقش آنها را درحکومتهای اشکانی و ساسانی  مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. سعی شده تاثیر این خاندان را بر جریانات سیاسی، اقتصادی واجتماعی-فرهنگی عصر اشکانی و ساسانی بررسی شود.از مطالعات به عمل آمده به این نتیجه رسیده شد که نقش خاندان مهران در دوران اشکانی و خصوصا ساسانی بسیار برجسته بوده و فرضیات پزوهش به اثبات رسیده اند.در انجام این پژوهش از روش کتابخانه ای استفاده شده و در متن آن هم به حوزه نفوذی و مناصب مهم این خاندان طی دوره های اشکانی و ساسانی پرداخته شده است. به نقل قول از منابع جهت مستند ساختن موضوع پرداخته شده است. در پایان با توجه به متن پژوهش و دیدگاه نگارنده نتیجه گیری لازم ارائه گردیده است.البته این پژوهش خالی از نقص نبوده و انتظار می رود استادان گرامی با دیده اغماض و ارشاد نگارنده را در مرتفع نمودن نواقص یاری نمایند. با این وجود در این راه زحمات زیادی کشیده شده و به کتابخانه های متعددی از جمله کتابخانه مرکزی دانشگاه شهید چمران ،کتابخانه های شهید باهنر و رجایی اهواز، کتابخانه دانشگاه شوشتر ،کتابخانه دانشگاه تهران، پژوهش سرای دکتر قیصر امین پور گتوند وکتابخانه دانشگاه های تبریز، شبستر و دزفول مراجعه گردیده است.

 

مقدمه:

ما همواره در تاریخ پیش از اسلام در عرصه سیاست به خاندان هایی بر می خوریم که نفوذ عمده ای در جریان های مختلف داشته اند و در موارد بسیار سیاست گردان اصلی ایشان بوده اند؛ حتی در بسیاری مواقع به عزل و نصب شاهان هم پرداخته اند که با حضور آریایی ها در این سرزمین نقش خاندان های حکومت گر نسبت به دوره های قبل(ایلام، کاسیت ها، سیلک، شهر سوخته)چشمگیر است. طرز مهاجرت آنها بنابر آنچه زرتشت در گاتاها آورده است به صورت قبیله ای بوده است و دسته دسته در پی چراگاه های بهتر حرکت میکردند. این قبایل در ظاهر مجزا از هم در حرکت بودند اما یک پیوستگی سیاسی بین آن ها وجود داشت که در موقع خطر متحد شده و موجودیت خود را حفظ میکردند. سه شاخه اصلی از قوم( مادها، پارس ها، پارت ها ) که از دو طرف دریای خزر به طرف دریای جنوب آمده بودند و به علت داشتن اسلحه بهتر و استفاده از اسب، به زودی بر اقوام بومی فائق آمده در غرب و شرق ایران مسکن گزیدند.میتوان گفت که در نخستین دوره تشکیل حکومت آریایی ها در ایران در تأسیس حکومت ها ،خانواده ها را شرکت می دادند و پایه اول ملیت را بدین گونه می گذاشتند.زمانی که بومیان دست نشانده آریایی ها شدند ناچار مردم ایران به طبقات تقسیم شدند،که از این طبقات برخی نسبت به دیگری امتیاز  و برتری پیدا کرده اند.در بیشتر منابع مورد تحقیق، مردم به سه طبقه تقسیم شدند:طبقه اول روحانیون(آثروان)،طبقه دوم  ارتشتاران(مردم کارزار)،طبقه سوم عامه (واستر یوشان)یعنی چوپانان و برزگران و شهریان.در ایران باستان طوایف و خاندان های بزرگ صاحب نیروهای نظامی و سیاسی بودند در مسائل مذهبی هم این موضوع صادق است .در آغاز کار لازم به ذکر است که خاندان های بزرگ(ویسپوهران)یعنی اصیل زادگان که در بین طبقه اول صاحب مقام و منزلت بودند مورد بررسی قرار گیرند .

در سراسر تاریخ ایران باستان علی رغم تحولات اجتماعی و سیاسی بویژه جابجایی سلسله ها ،هفت خاندان بزرگ همواره اهمیت و نفوذ پایگاه خویش را صرف نظر از جریانات موجود حفظ می کردند و صاحب نقش های کلیدی بودند.فرمانروا به عنوان بالاترین مقام قانون گذار قضایی و اجرایی کشور توسط انبوهی از درباریان، امرای بزرگ ،نجبا واشراف به اداره امور می پرداخت. طبقات پایین تر کارهای پست تر و طاقت فرسا را به آنها واگذار می کردند و امکان رفتن به طبقه بالا را نداشتند.

نجبایی که به آنها اشاره شد همان خاندانهای بزرگ ایران هستند که به سیر تاریخی آنها به طور مختصر پرداخته می شود. اشکانیان(250ق.م - 226 م) با همدستی  هفت خاندان بر سر کار آمدند.این هفت خاندان در دوره اشکانیان به عنوان تیولداران بزرگ و معتبر به شمار می آمدند و اتباع خود را برای جنگ با دشمنان شاه و گاهی نیز برای در افتادن با رقبای خود مسلح می ساختند.شاهان اشکانی آزادی و اختیار عمل بیش از حدی به این خاندان ها می دادند.خاندان های ایرانی نقش انکار ناپذیر در چگونگی اداره کشور توسط شاهان داشته اند.این خاندانهای مهم چه در زمان اشکانیان و چه در زمان ساسانیان (226 م - 652 م )در عزل و نصب شاهان و هم چنین در چگونگی اداره کشور نقش تعیین کننده داشته اند.بعضی مناصب مهم به روسای این خاندان های مهم می رسید. سلسله ساسانیان آخرین سلسله بزرگ پیش از اسلام برخواسته از ایالات فارس بود.سلسله ای که خود را وارث هخامنیشان می دانست و سلطنت را تنها حق خود می دانست و آن ها حکومت ملی تأسیس نمودند که متکی به دین ملی و تمدن ایرانی بود.طبقات جامعه ساسانی را می توان دو طبقه نامید:حاکم و غیر حاکم.

طبقه اول اداره حکومت تحت سیطره آن ها بود و این طبقه شامل شاهزادگان،روحانیون،مالکان،نظامیان ودیوانیان بودند.طبقه غیر حاکم،طبقات پایین دست جامعه که چندان در حکومت دخیل نبودند و این طبقات شامل کشاورزان،گله داران ،صنعت گران و کارگران می باشند.هر کس در جامعه ساسانی درجه و مقام ثابتی داشت. اردشیر بابکان (226 م )نخستین پادشاهی است که در ایران پیش از اسلام خاندانهای ایرانی را از جاهای خود کوچانید تا از آنها آسیبی نبیند.امتیازات این خاندانها درست شناخته شده نیست ولایاتی در سیطره آنها بود،روستاییان می بایست علاوه بر آنچه که مالیات به خزانه سلطنتی می دادند به این خاندانها هم مالیاتی پرداخت می نمودند.در عوض این مالکان بزرگ مقام سلطنت را با قوای نظامی خود پشتیبانی می کردند و در صورت لزوم موظف بودند مانند دوره پارتیان دسته هایی تجهیز کنند.

بعضی از این خاندانهای بزرگ مناصب موروثی خود را اعم از مناصب کشوری یا لشکری که در طی چهار قرن تاریخ ساسانی تابع تغییرات و تحولات گردید حفظ کردند.این خاندانهای مهم با داشتن مشاغل عالی به آسانی می توانستند به حضور شاه شرفیاب شوند .در پاره ای منابع تاریخی آمده است که خاندان های ممتاز حتی در معاملات دولتی و دادوستدهای اقتصادی نیز دست داشته اند.خاندان ساسانی به واسطه برتری طبقات و امتیازات اجتماعی خویش از همان آغاز حق و حقوق طبقات زمین دار را داشته اند و بیشتر تلاش آن ها برای حفاظت این امتیازات ارثی از تجاوزات دیگر خاندان ها بود.اردشیر بابکان(226 م ) قدرت نظامی اشراف زمین دار و خاندانهایی را که یکی از موجبات دوام دولت اشکانی بود از آنها گرفت و در مقابل به آنها مقامات تشریفاتی داد که بزرگ خاندانهای دودمان های ایرانی از آن به صورت مشاغل موروثی بهره برداری میکردند.این منصب ها پس از قدرت یافتن ساسانیان به صورت تشریفاتی و برای کاستن از نفوذ نظامی و دودمانی عهد اشکانیان به آنها داده شده بود.وی اگر چه خاندانهای قدیمی را هم چنان به عنوان خاندان های زیر دست پذیرفت اما ارتباط دقیق آنان را با مرکز فرمانروایی در دستور کار خود قرار داد.خاندانی دارای امتیاز حضور در برابر شاه و نهادن تاج بر سر شاهنشاه بود، خاندانی دیگر نظارت در امور لشکری را بر عهده داشته و خاندانی کارش حاکمیت درباره حقوق افراد بود.فرمانده هان سواره نظام و مسئولیت وصول مالیات ها و حفظ خزانه شاهی و هم چنین حفاظت از سلاح و مهمات بر عهده خاندانهای دیگر بود.البته باید اذعان داشت این مناصب بیشتر جنبه تشریفاتی داشت که قدرت یافتن این خاندانها با حکومت مطلقه ساسانی سازشی پیدا نمی کرد.

از جمله خاندانهای مهم این دوره ،خاندان مهران را باید نام برد که ری تحت سیطره آنها بود و انتساب به سلسله اشکانی را جز امتیازات خود دانسته و بدان مباهات می ورزیدند.این خاندان برای مدتهای مدید مقام مهم مرزبانی ری را عهده دار بودند.خاندان مهران هم در دوره اشکانی و هم در دوره ساسانی جزء خاندانهای مهم و با نفوذ ایران بوده است.افراد صاحب نام و با نفوذ بسیاری در دستگاهای سلطنتی اشکانیان و علی الخصوص ساسانیان متعلق به این خاندان بوده اند.از آن جمله میتوان بهرام چوبین(590 م-  591 م ) را نام برد که توانست با درایت و تدبیر و شجاعت خویش و هم چنین بهره مندی از حمایت بی دریغ افراد خاندان خود،در مقطعی از زمان حتی به مقام پاشاهی ایران برسد.پس از مرگ بهرام چوبین ری زاد گاه مهران،به دستور خسرو مورد تاخت و تاز قرار گرفت در شورش بهرام ،مهران ها او را یاری بسیار کردند.پس از ختم غائله بهرام چوبین و ویرانی ری قدرت این خاندان به طور کلی به علت ریشه های عمیق اجتماعی و سیاسی همچنان در این منطقه باقی ماند ومقام مرزبانی از آنها گرفته نشد،چنان که به هنگام حمله اعراب مرزبانی ری هنوز در دست پسر بهرام چوبین (سیاوش)بود.

 

فهرست مطالب:

الف-چکیده

ب-پیشگفتار

فصل اولکلیات پژوهش

1-1مقدمه

2-1-طرح مسئله

3-1-اهمیت پژوهش

4-1-اهداف پژوهش

5-1-سوالات پژوهش

6-1-فرضیات پژوهش

7-1-پیشینه پژوهش

8-1-روش پژوهش

9-1-متغیرهای پژوهش

10-1-حدود و نقطه متمرکز

11-1-مفاهیم پژوهش

12-1-سازماندهی پژوهش

13-1-بررسی منابع

1-13-1-منابع عصر اشکانیان و ساسانیان

2-13-1-منابع اصلی قرون اول اسلامی

3-13-1مطالعات و پژوهش های نوین

فصل دومخاندانهای ذی نفوذ در  ایران باستان

1-2-خاندانهای ذی نفوذ در عهد ماد

2-2-خاندانهای ذی نفوذ در دوران هخامنشیان

3-2-خاندانهای ذی نفوذ در دوران اشکانیان

4-2-خاندانهای ذی نفوذ در دوران ساسانیان

فصل سومبررسی مختصر پیرامون خاندان مهران

1-3-وجه تسمیه و شجره نامه خاندان مهران

2-3-چهره های صاحب نفوذ خاندان مهران

3-3-آثار منسوب به خاندان مهران

فصل چهارم نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی ،نظامی ،اقتصادی و اجتماعی –فرهنگی ایران در عهد اشکانیان

1-4-نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی و نظامی ایران در عهد اشکانیان

2- 4-نقش خاندان مهران در تحولات اقتصادی ایران در عهد اشکانیان

1-2-4- ری خاستگاه خاندان مهران

3-4-نقش خاندان مهران در تحولات اجتماعی – فرهنگی ایران در عهد اشکانیان

فصل پنجم نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی ،نظامی ،اقتصادی و اجتماعی –فرهنگی ایران در عهد ساسانیان

1-5- نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی و نظامی ایران در عهد ساسانیان

1-1-5- نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی و نظامی ایران از آغاز تا پادشاهی بهرام چوبین

2-1-5-نقش بهرام چوبین در تحولات سیاسی و نظامی عهدساسانیان

1-2--1-5-وجه تسمیه و لقب چوبین

2-2-1-5-شخصیت بهرام چوبین

3-2-1-5-شورش بهرام چوبین

4-2-1-5-حکومت بهرام چوبین

5-2-1-5-اقدامات بهرام چوبین

6-2-1-5-سرانجام بهرام چوبین

7-2-1-5-منسوبین بهرام چوبین

9-2-1-5-آثار منصوب به بهرام چوبین

2-5-نقش خاندان مهران در تحولات اقتصادی ایران در عهد ساسانیان

3-5- نقش خاندان مهران در تحولات اجتماعی -فرهنگی ایران در عهدساسانیان

فصل ششممقایسه تطبیقی  نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی ،نظامی ،اقتصادی و اجتماعی –فرهنگی ایران در عهد اشکانیان و ساسانیان

نتیجه گیری

پیوستها

منابع و مطالعات

چکیده ی انگلیسی

 

منابع و مأخذ:

1- ابن مسلم قتیبه. (بی تا). عیون الاخبار، جلد اول، بیروت: دارالکتاب العربی

2 - ابواسحاق ابراهیم استخر-1368-مسالک و ممالک ،تهران ،علمی و فرهنگی ،چاپ سوم 

3-ابوعبدالله محمدبن احمد،مقدسی-1361-احسن التقاسیم فی معرفه الاقیم:ترجمه علیقلی منزوی،تهران،شرکت مترجمان و مولفان-

4- ابوعلی حسن طوسی-1340-سیرالملوک،تهران:بنگاه ترجمه و نشر کتاب ،چاپ اول

5- هرودوت-1336-تاریخ هرودوت ،ترجمه هادی هدایتی ،جلد ششم ،تهران ،دانشگاه تهران

6-اعتمادالسلطنه،محمد حسن خان-1371-در التیجان فی التاریخ بنی الاشکان،تهران ،اطلس

7-. اکبرزاده، داریوش- (1385). کتیبه پهلوی (سنگ نگاره، سکه، مهر، ظرف نبشته) تهران: پازینه

8-آموزگار ،ژاله-1354-مقاله فره این نیروی جادویی و آسمانی ،مجله کلک

9-- انوری، حسن-1386- فرهنگ سخن، جلد پنجم، نشر سخن، ، تهران

10-ایمان پور ، محمد تقی. (1370) . « رویارویی مانی با زرتشتیگری در دوره ساسانی » مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد ، سال بیست چهارم ، شماره دوم

11 - بریان،پی یر. (1378). تاریخ امپراطوری هخامنشیان، جلد اول و دوم، ترجمه مهدی سمسار، تهران:زریا

12- بلعمی ابو علی محمدبن محمد-1385- تاریخ بلعمی به تصحیح ملک الشعرای بهار و محمد پروین گنابادی، نشر زوار

13-بویس ،مری -1375-تاریخ کیش زردشت،ترجمه همایون فتحی زاده ،تهران ،توس ،جلد دوم

14-بویل جی آ،1368-تاریخ ایران از زمان سلوکبان تا فروپاشی دولت ساسانی ،ترجمه حسن انوشه ،تهران ،امیرکبیر

15- بهار،مهرداد-1377-از اسطوره تا تاریخ ،تهران ،چشمه ،چاپ دوم

16- بیانی، شیرین (1384). تاریخ ایران باستان (2) از ورود آریایی ها به ایران تا پایان هخامنشیان، تهرانک سمت

17-بیانی ،شیرین(1382) شامگاه اشکانیان وبامداد ساسانیان ، نشر دانشگاه تهران،تهران

18- پارسا بهجت اله-1373-خیزش امپراتوری ایران اشکانیان،بی نا،بی جا

19- پژدو، بهرام. (1339) زرتشت نامه، به کوشش محمد دبیر سیاقی: تهران: طهوری

21-پورداور،ابراهیم-1331-شهرهای بزرگ و نامور ایران،سالنامه دنیا

22- پیرنیا،حسن. (1316). تاریخ ایران باستان، جلد دوم، تهران شرکت مطبوعات

23-پیگولوسکایا. (1367). شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، تهران: علمی و فرهنگ

24 ثلاثیس ، محسن- 1380-جهان ایرانی و ایران جهانی ، نشر مرکز ، تهران -

25- جاحظ،عمر بن تاج-1343-ترجمه محمد علی خلیلی ،تهران ،پیک

26- حسن بن محمد حسن قمی ،1313،تاریخ قم ،ترجمه حسن بن علی بن عبدالمالک قمی ،تهران مجلس ،چاپ اول

27- حسین کریمیان ،1356-قصران ،تهران ،انجمن آثار ملی ،چاپ اول ،جلد یک

28-  حمزه بن حسن اصفهانی-1367 -تاریخ پیامبران و شاهان ،ترجمه جعفر شعار ،تهران ،امیر کبیر ،چ دوم

29 -خدادادیان، اردشیر-1385-تاریخ ایران باستان، نشر سخن، تهران-

30-خلف تبریزی ، محمدبن حسین-1361- برهان قاطع، جلد دوم، نشر امیرکبیر، تهران، ص 668 ، سمین، فرهنگ فارسی، جلد اول، نشر امیر کبیر- 1353-، دهخدا، علی اکبر، لغتنامه دهخدا، جلد 17، نشر سیروس

31-خواجه نظام الملک،1348-سیاست نامه ،تهران،به کوشش جعفر شعار،شرکت سهامی کتاب های حبیبی،چاپ اول -

32-. داندامایف، محمد. آ. (1373). ایران در دوران نخحستین هخامنشی، ترجمه روحی ارباب، تهران: علمی و فرهنگی

33-دریایی،تورج-1383-شاهنشاهی ساسانی،ترحمه مرتضی ثاقب فر،تهران،ققنوس

34-دیاکونوف،ای.م-1357-تاریخ ماد،ترجمه کریم کشاورز ،تهران ،پیام ،چاپ دوم

35 -دیاکونوف ،م م :اشکانیان-1385- دیاکونوف،تاریخ ایران باستان،تهران،علمی فرهنگی،چاپ چهاردهم

36--دیانکوف، ایلیا گرشویچ(1351) اشکانیان، ترجمه کریم کشاورز، تهران: پیام

37- دینوری، ابی محمد عبدالله ابن مسلم قتیبه. (بی تا). الاخبار الطوال، جلد اول، بیروت: دارالکتاب العربی

38- راوندی، مرتضی (1354) تاریخه اجتماعی ایران، جلد اول، تهران: امیر کبیر

39-. رجبی، پرویز (1380) هزاره گم شده، جلد پنجم، تهران: طوس

40- رجبی،پرویز(1385)تاریخ ایران در دوره های سلوکیان و اشکانیان،نشر پیام نور،1385،تهران

41 -رن فرای -1363-تاریخ ایران از اسلام تا سلاجقه ،ترجمه حسن انوشه

42- زرین کوب، روزبه( 1387) « بنیان گذاری اتحاد ماد و اهمیت منبع شناسی آن»، مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، بهار

43- زرین کوب عبدالحسین -1368-تاریخ مردم ایران ،تهران ،امیرکبیر،چاپ دوم

44- سایکس ،سرپرسی-1380-تاریخ ایران،سید محمد فخر داعی گیلانی،تهران ،دنیای کتاب ،چاپ هفتم

45-شیمپان،کلاوس(1383)تاریخ شاهنشاهی ساسانی، ترجمه فرامرز نجد سمیعی، تهران: پژوهشگاه زبان و گویش

46- شهنشاهی، سهیلا، تاریخ پوشش سر در ایران، بی نا و بی تا، بی جا

47 - متین ،پیمان: پوشاک ایرانیا بی تا، بی جا

48- طبری، محمدابن جریر (1362)تاریخ طبری، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: اساطیر

49- عبدالحی بن الضحاک گردیزی-1347-زین الاخبار،تهران،بنیاد فرهنگ ایران،چ اول

50-- عزیر الله- 1365-کلیات تاریخ و تمدن پیش از اسلام ،انتشارات دانشگاه شهید بهشتی ،چاپ اول

51- -علی بن حسین مسعودی-1365-مروج الذهب،ترجمه عباس پاینده،تهران:علمی و فرهنگی،چ سوم،ج اول

52- غیاث الدین ابن همام الدین الحسینی (خواندمیر)-1362-تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر،تهران ،خیام

53-. فرای ، ریچارد نلسون(1388) تاریخ باستانی ایران، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: علمی فرهنگی

54- فردوسی-1347- ابولقاسم ، شاهنامه به کوشش پرویز اتابکی، بر اساس نسخه ژول مول، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی ، جلد هفتم  قاسمی ، ابوالفضل-1357-سیر الیگارشی در ایران (از گوماتا تا کودتا)، تهران: ققنوس

55- فره وشی ،بهرام-1374-ایرانویچ ،تهران ،انتشارات دانشگاه تهران ،چاپ دوم

56. فره وشی، بهرام. (ترجمه و تصحیح)( 1354) کارنامه اردشیر بابکان، تهران

57-قاسمی ، ابوالفضل (1357). سیر الیگارشی در ایران (از گوماتا تا کودتا)، تهران: ققنوس

58 -  کالج ،مالکوم-1383-اشکانیان –ترجمه مسعود رجب نیا ،تهران ،هیرمند ،چاپ دوم

59- کریستن سن ،آرتور-1375-ایران در زمان ساسانیان ،ترجمه رشید یاسمی ،تهران،امیر کبیر ،چاپ پنجم

60-- کریستن سن،آرتور-1374-وضع ملت و دربار شاهنشاهی ساسانیان:ترجمه کجتبی مینوی،تهران ،پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی

61- کریمیان ،حسین -1354-ری باستان:تهران،دانشگاه ملی ،چاپ دوم ،جلد اول

63-خدادادیان، اردشیر-1385-تاریخ ایران باستان، نشر سخن، تهران،

64-گوتشمید،آلفردمن-1382-تاریخ ایران و ممالک همجوار آن از زمان اسکندر تا انقراض اشکانیان ،ترجمه کیکاووس جهانداری ،تهران ،بنگاه ترجمه و نشر کتاب ،چاپ دوم

65- گیرشمن ،رومن-1383-تاریخ ایران از آغاز تا اسلام ،ترجمه محمد معین ،تهران ،علمی و فرهنگی ،چاپ پانزدهم

66-لوکونین، ولادیمیر-1365- تمدن ایران ساسانی، ترجمه عنایت االله رضا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم

69-مشکور ،محمد جواد -1366-تاریخ سیاسی ساسانیان ،تهران ،دنیای کتاب

70-. مظاهری، علی اکبر (1377) خانواده های ایرانی در دوران پیش از اسلام، ترجمه عبدالله توکل، تهران: قطره

71-- محمدی ملایری،محمد-1379-تاریخ و فرهنگ ایران،تهران ،طوس،جلد اول

72- محمود آبادی،سید علی اصغر-1384- امپراطوری ساسانیان، نشر افسر، اصفهان،

73-مهرآبادی،میترا-1377-خاندان های حکومت گر ایران باستان ،تهران،فتحی،چاپ اول

74-مینویی، مجتبی(1354)نامه تنسر به گشنسپ. تهران: خوارزمی

75-نفیسی، سعید-1384-تاریخ اجتماعی ایران در دوران پیش از تاریخ و آغاز تاریخ ، نشر اساطیر ، تهران

76- نوایی ،عبدالحسین،شهر ری،ماهیانه،جلد اول،شماره 5

77-نولدکه،تئودور -1385-تاریخ ایرانیان و عرب ها در زمان ساسانیان ،ترجمه عباس زریاب خویی،تهران ،انجمن آثار ملی ،چاپ اول

78-ورداسپی، ابوذر(1357) ایران در پویه تاریخ، تهران: قلم

79- ولادیمیر گرگورویچ ،لوکونین -1350-تمدن ایران ساسانی ،ترجمه عنایت الله رضا ،تهران ،بنگاه ترجمه و نر کتاب ،چاپ اول

80- ولسکی، یوزف(1383)شاهنشاهی اشکانی، ترجمه مرتضی صاقب فر، تهران: ققنوس

81 - ویسهوفر ،یوزف-1386-ایران باستان(از 550 قبل از میلاد تا 650 بعد از میلاد)ترجمه مرتضی ثاقب فر ،تهران ،ققنوس،چاپ پنجم

82-هدایت، محمد(مترجم)(1357) زند و هومن یسن (بهمن یشت)، تهران: جاود

83-هرتسفلد، ارنست-1354- تاریخ ایران بر بنیاد باستان شناسی، ترجمه علی اکبر حکمت، تهران، انجمن آثار ملی

84-هرودوت(1336)تاریخ هرودوت، ترجمه هادی هدایتی،تهران: دانشگاه تهران،کتاب سوم

85-هوار ،کلمان،ایران و تمدن ایرانی ،ترجمه حسن انوشه،تهران:نشر امیرکبیر

86- هینتس، والتر(1385)داریوش و ایرانیان، تاریخ و فرهنگ و تمدن هخامنشیان، کتاب اول و دوم، ترجمه پرویز رجبی ، تهران: ماهیَ

87-. یعقوبی، ابن واضح(1367)تاریخ یعقوبی، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، جلد اول، تهران: علمی فزهنگی؛ مسعودی، علی ابن الحسن (1365)مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده، تهران: علمی و فرهنگی

 

منابع انگلیسی:

1-(shahbazi,a.sh-1988-Encylopaedia Iranica

2 -Justi,ferdinant(1864) ,Iranidches Namenbuch,monikh

3-Pourshariati, Parvaneh. (2009). Declini  And  Fall Of The Sasanian – Parthian

Confederacy and .5 the Arab Conquest Of  Iran , I. B.  Tauris: London.

4 -Yarshater, Encyiooaedia Iranica(London ,rultlege (1989,vol III)


دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه ی نقش خاندان مهران در تحولات سیاسی،اقتصادی و اجتماعی ایران در عصر اشکانیان و ساسانیان. doc

دانلود مقاله ولادت و خاندان

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله ولادت و خاندان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

بنا به نوشته مورخین، امام على(ع) در روز جمعه 13 رجب سال سى‌‏ام عام الفیل و در خانه‌ی خدا متولد شدند.
پدر آن حضرت ابوطالب فرزند عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف (عموی پیامبر(ص)) و مادرش هم فاطمه دختر اسد بن هاشم بود. بنابراین امام على(ع) از هر دو طرف هاشمى نسب است.
مادر این حضرت، خداپرست بوده و با دین حنیف ابراهیم زندگى می‌کرد و پیوسته به درگاه خدا مناجات کرده و تقاضا می‌نمود که وضع این حمل را بر او آسان گرداند.
فاطمه بنت اسد، مادر امیر المؤمنین(ع)، در حالی که هنگام تولد فرزندش فرا رسیده بود به زیارت خانه‌ی خدا رفت و گفت:
"خدایا من به تو و به آن چه از رسولان و کتاب‌ها از جانب تو آمده‏اند ایمان دارم و سخن جدم ابراهیم خلیل را تصدیق می‌کنم و اوست که این بیت عتیق را بنا نهاده است. به حق آن که این خانه را ساخته و به حق مولودى که در شکم من است ولادت او را بر من آسان گردان"
در این هنگام به فرمان خدا، دیوارهای خانه‌ی خدا (کعبه) شکافت و فاطمه به درون خانه رفت و دیوار به هم بر آمد. فاطمه پس از سه روز بیرون آمد و در حالی که امیرالمؤمنین(ع) را در بغل داشت، گفت من به خانه خدا وارد شدم و از میوه‏هاى بهشتى و بار و برگ آنها خوردم و چون خواستم بیرون آیم هاتفى ندا کرد: "اى فاطمه نام او را على بگذار که او على است و خداوند على الاعلى می‌فرماید من نام او را از نام خود گرفتم و به ادب خود تأدیب‌اش کردم و او را به غامض علم خود آگاه گردانیدم و اوست که بت‌ها را در خانه من می‌شکند و اوست که در بام خانه‏ام اذان می‌گوید و مرا تقدیس و پرستش می‌نماید. خوشا بر کسی که او را دوست داشته باشد و فرمانش را اطاعت کند و واى بر کسى که با او دشمنی کرده و از او نافرمانی کند."
و چنین افتخاری منحصر به فردى که براى على(ع) در اثر ولادت در درون کعبه حاصل شده است برای احدى از عموم افراد بشر به دست نیامده است.
در بعضى روایات آمده است که فاطمه بنت اسد پس از وضع حمل (پیش از آن که به دستور نداى غیبى، نام علی را برای آن حضرت برگزیند) نام وی را حیدر انتخاب کرده بود؛ و چون نام آن حضرت على گذاشته شد، "حیدر" یکی از القاب آن حضرت گردید. از دیگر القاب مشهور آن حضرت " اسدالله، مرتضى، امیرالمؤمنین و اخو رسول‌الله" بوده و کنیه‌های ایشان نیز "ابوالحسن و ابوتراب" است. همچنین فاطمه بنت اسد براى رسول اکرم(ص) نیز به منزله‌ی مادر بوده و از اولین گروهى است که به آن حضرت ایمان آورد و به مدینه مهاجرت نمود و هنگام وفاتش نبى اکرم(ص)، پیراهن خود را براى کفن او اختصاص داد و بر جنازه‏اش نماز خواند و خود در قبر او قرار گرفت تا وى از فشار قبر آسوده گردد و او را تلقین فرمود و دعا نمود.
تربیت و پرورش در دامان رسول خدا(ص)
ابوطالب پدر امام على(ع) در میان قریش بسیار بزرگ و محترم بود، او در تربیت فرزندان خود دقت و تلاش زیادی نموده و از ابتدا آن‌ها را با تقوى و با فضیلت تربیت می‌کرد و از کودکى فنون اسب‌سوارى و رزم و تیراندازى را به رسم عرب به آنها تعلیم می‌داد.
پیغمبر اکرم(ص) در کودکى از داشتن پدر محروم شده بودند، ایشان در ابتدا تحت کفالت جد خود عبدالمطلب قرار گرفته بود و پس از فوت عبدالمطلب فرزندش ابوطالب، برادرزاده خود را در دامن پر عطوفت خود بزرگ نمود. همچنین فاطمه بنت اسد، مادر على(ع) و همسر ابوطالب نیز براى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مانند مادرى مهربان دلسوزى کامل داشت بطوری که در هنگام فوت فاطمه رسول اکرم صلى الله علیه و آله نیز مانند على علیه السلام بسیار متأثر و متألم بود و شخصا بر جنازه او نماز گزارد و پیراهن خود را بر وى پوشانید.
چون نبى گرامى در خانه عموى خود ابوطالب بزرگ شد بپاس احترام و بمنظور تشکر و قدردانى از فداکاریهاى عموى خود در صدد بود که بنحوى ازانحاء و بنا به وظیفه حق‌شناسى کمک و مساعدتى به عموى مهربان خود نموده باشد.
اتفاقا در آنموقع که على علیه السلام وارد ششمین سال زندگانى خود شده بود قحطى عظیمى در مکه پدیدار شد و چون ابوطالب مرد عیالمند بوده و اداره هزینه یک خانواده پر جمعیت در سال قحطى خالى از اشکال نبود لذا پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم؛ على علیه السلام را که دوران شیرخوارگی و کودکى را گذرانیده و در سن شش سالگى بود جهت تکفل معاش از پدرش ابوطالب گرفته و بدین بهانه او را تحت تربیت و قیمومت خود قرار داد و بهمان ترتیب که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در پناه عم خود ابوطالب و زوجه وى فاطمه زندگى میکرد پیغمبر و زوجه‏اش خدیجه(س) نیز براى على علیه السلام بمنزله پدر و مادر مهربانى بودند.
ابن صباغ در فصول المهمه و مرحوم مجلسى در بحار الانوار مى‏نویسند که سالى در مکه قحطى شد و رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بعم خود عباس بن عبد المطلب که توانگر و مالدار بود فرمود که برادرت ابوطالب عیالمند است و پریشان حال و قوم و خویش براى کمک و مساعدت از همه سزاوارتر است بیا بنزد او برویم و بارى از دوش او برداریم و هر یک از ما یکى از پسران او را براى تأمین معاشش بخانه خود ببریم و امور زندگى را بر ابوطالب سهل و آسان گردانیم،عباس گفت بلى بخدا این فضل کریم و صله رحم است پس ابوطالب را ملاقات کردند و او را از تصمیم خود آگاه ساختند ابوطالب گفت طالب و عقیل را (در روایت دیگر گفت عقیل را) براى من بگذارید و هر چه میخواهید بکنید،عباس جعفر را برد و حمزه طالب را و نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز على علیه السلام را بهمراه خود برد.
نکته‏اى که تذکر آن در اینجا لازم است اینست که على علیه السلام در میان اولاد ابوطالب با سایرین قابل قیاس نبوده است هنگامیکه پیغمبر صلى الله علیه و آله على علیه السلام را از نزد پدرش بخانه خود برد علاوه بر عنوان قرابت و موضوع‏تکفل،یک جاذبه قوى و شدیدى بین آن دو برقرار بود که گوئى ذره‏اى بود بخورشید پیوست و یا قطره‏اى بود که در دریا محو گردید و به این حسن انتخابى که رسول گرامى بعمل آورده بود میل وافر و کمال اشتیاق را داشت زیرا.
على را قدر پیغمبر شناسد
بلى قدر گوهر زرگر شناسد
البته مربى و معلمى مانند پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم که آیه علمه شدید القوی در شأن او نازل شده و خود در مکتب ربوبى (چنانکه فرماید ادبنى ربى فاحسن تأدیبى) تأدیب و تربیت شده است شاگرد و متعلمى هم چون على لازم دارد.
على علیه السلام از کودکى سرگرم عواطف محمدى بوده و یک الفت و علاقه بى نظیرى به پیغمبر داشت که رشته محکم آن به هیچوجه قابل گسیختن نبود.
على علیه السلام سایه‌وار دنبال پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم میرفت و تحت تربیت و تأدیب مستقیم آنحضرت قرار میگرفت و در تمام شئون پیرو عقاید و عادات او بود بطوریکه در اندک مدتى تمام حرکات و سکنات و اخلاق و عادات او را فرا گرفت.
دوره زندگانى آدمى به چند مرحله تقسیم میشود و انسان در هر مرحله به اقتضاى سن خود اعمالى را انجام میدهد،دوران طفولیت با اشتغال به اعمال و حرکات خاصى ارتباط دارد ولى على علیه السلام بر خلاف عموم اطفال هرگز دنبال بازیهاى کودکانه نرفته و از چنین اعمالى احتراز میجست بلکه از همان کودکى در فکر بود و رفتار و کردارش از ابتداى طفولیت نمایشگر یک تکامل معنوى و نمونه یک عظمت خدائى بود. على علیه السلام تا سن هشت سالگى تحت کفالت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بود و آنگاه به منزل پدرش مراجعت نمود ولى این بازگشت او را از مصاحبت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم مانع نشد و بلکه یک صورت تشریفاتى ظاهرى داشت و اکثر اوقات على علیه السلام در خدمت رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم‏سپرى میشد آنحضرت نیز مهربانی‌ها و محبت‏هاى ابوطالب را که در زوایاى قلبش انباشته بود در دل على منعکس میساخت و فضائل اخلاقى و ملکات نفسانى خود را سرمشق تربیت او قرار میداد و بدین ترتیب دوران کودکى و ایام طفولیت على علیه السلام تا سن ده سالگى (بعثت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم) در پناه و حمایت آن حضرت برگزار گردید و همین تعلیم و تربیت مقدماتى موجب شد که على علیه السلام پیش از همه دعوت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم را پذیرفت و تا پایان عمر آماده جانبازى و فداکارى در راه حق و حقیقت گردید.
علی (ع) در دوران بعثت
سبقتکم الى الاسلام طفلا صغیرا ما بلغت اوان حلمى

 

(على علیه السلام)

 

پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم از دوران جوانى غالبا از اجتماع آن روز کناره گرفته و بطور انفرادی به تفکر و عبادت مشغول بود و در نظام خلقت و قوانین کلى طبیعت و اسرار وجود مطالعه میکرد،چون به چهل سالگى رسید در کوه حرا که محل عبادت و انزواى او بود پرتوى از شعاع ابدیت ضمیر او را روشن ساخته و از خلقت و اسرار آفرینش دریچه‏اى بر خاطر او گشوده گردید،زبانش به افشاى حقیقت گویا گشت و براى ارشاد و هدایت مردم مأمور شد.محمد صلى الله علیه و آله و سلم از آنچه میدید ندای حقیقت میشنید و هر جا بود جستجوى حقیقت میکرد،در دل خروشى داشت و در عین حال زبان به خاموشى کشیده بود ولى سیماى ملکوتیش گویاى این مطلب بود که:

 

در اندرون من خسته دل ندانم چیست‏
که من خموشم و او در فغان و در غوغا است

 

مگر گاهى راز خود بخدیجه میگفت و از غیر او پنهان داشت خدیجه نیز وى را دلدارى میداد و یارى میکرد.چندى که بدین منوال گذشت روزى در کوه‏حرا آوازى شنید که:
(اى محمد بخوان) !

 

چه بخوانم؟گفته شد: بسم‌الله الرحمن الرحیم

 

اقرا باسم ربک الذى خلق،خلق الانسان من علق،اقرا و ربک الاکرم،الذى علم بالقلم،علم الانسان ما لم یعلم... (1)

 

بخوان بنام پروردگارت که (کائنات را) آفرید،انسان را از خون بسته خلق کرد.بخوان بنام پروردگارت که اکرم الاکرمین است، خدائى که بوسیله قلم نوشتن آموخت و بانسان آنچه را که نمیدانست یاد داد.

 

چون نور الهى از عالم غیب بر ساحت خاطر وى تابیدن گرفت بر خود لرزید و از کوه خارج شد بهر طرف مینگریست جلوه آن نور را مشاهده میکرد،حیرت زده و مضطرب بخانه آمد و در حالیکه لرزه بر اندام مبارکش افتاده بود خدیجه را گفت مرا بپوشان خدیجه فورا او را پوشانید و در آنحال او را خواب ربود چون به خود آمد این آیات بر او نازل شده بود.

 

یا ایها المدثر،قم فانذر،و ربک فکبر،و ثیابک فطهر،و الرجز فاهجر،و لا تمنن تستکثر،و لربک فاصبر. (2)

 

اى که جامه بر خود پیچیده‏اى،برخیز (و در انجام وظائف رسالت بکوش و مردم را) بترسان،و پروردگارت را به بزرگى یاد کن،و جامه خود را پاکیزه دار،و از بدى و پلیدى کناره‏گیر،و در عطاى خود که آنرا زیاد شمارى بر کسى منت مگذار،و براى پروردگارت (در برابر زحمات تبلیغ رسالت) شکیبا باش.

 

اما انتشار چنین دعوتى بآسانى ممکن نبود زیرا این دعوت با تمام مبانى اعتقادى قوم عرب و سایر ملل مخالف بوده و تمام مقدسات اجتماعى و دینى و فکرى مردم دنیا مخصوصا نژاد عرب را کوچک می‌نمود لذا از دور و نزدیک هر کسى شنید پرچم مخالفت بر افراشت حتى نزدیکان او نیز در مقام طعن و استهزاء در آمدند.در تمام این مدت که حیرت و جذبه الهى سراپاى وجود مبارک آنحضرت را فرا گرفته و بشکرانه این موهبت عظمى بدرگاه ایزد متعال سپاسگزارى و ستایش مینمود چشمان على علیه السلام او را نظاره میکرد و از همان لحظه اول که از بعثت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم آگاه گردید با اینکه ده ساله بود به اسلام گرویده و مطیع پیغمبر شد و اولین کسى است از مردان که به آنحضرت گرویده است و این مطلب مورد تصدیق تمام مورخین و محدثین اهل سنت میباشد چنانکه محب الدین طبرى در ذخائر العقبى از قول عمر مى‏نویسد که گفت:

 

کنت انا و ابو عبیدة و ابوبکر و جماعة اذ ضرب رسول الله (ص) منکب على بن ابیطالب فقال یا على انت اول المؤمنین ایمانا و انت اول المسلمین اسلاما و انت منى بمنزلة هارون من موسى. (3)

 

من با ابو عبیدة و ابوبکر و گروهى دیگر بودم که رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم بشانه على بن ابیطالب زد و فرمود یا على تو از مؤمنین،اولین کسى هستى که ایمان آوردى و تو از مسلمین اولین کسى هستى که اسلام اختیار کردى و مقام و نسبت تو بمن مانند مقام و منزلت هارون است بموسى.

 

همچنین نوشته‏اند که بعث النبى صلى الله علیه و آله یوم الاثنین و اسلم على یوم الثلاثا . (4)

 

یعنى نبى اکرم صلى الله علیه و آله و سلم روز دوشنبه بنبوت مبعوث شد و على علیه السلام روز سه شنبه (یکروز بعد) اسلام آورد.و سلیمان بلخى در باب 12 ینابیع المودة از انس بن مالک نقل میکند که حضرت رسول صلى الله علیه و آله و سلم فرمود:

 

صلت الملائکة على و على على سبع سنین و ذلک انه لم ترفع شهادةان لا اله الا الله الى السماء الا منى و من على. (5)

 

یعنى هفت سال فرشتگان بر من و على درود فرستادند زیرا که در اینمدت کلمه طیبه شهادت بر یگانگى خدا بر آسمان بر نخاست مگر از من و على.

 

خود حضرت امیر علیه السلام ضمن اشعارى که بمعاویه در پاسخ مفاخره او فرستاده است بسبقت خویش در اسلام اشاره نموده و فرماید:

 

سبقتکم الى الاسلام طفلا
صغیرا ما بلغت او ان حلمى (6)

 

بر همه شما براى اسلام آوردن سبقت گرفتم در حالیکه طفل کوچکى بوده و بحد بلوغ نرسیده بودم.علاوه بر این در روزى هم که پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم بفرمان الهى خویشان نزدیک خود را جمع نموده و آنها را رسما بدین اسلام دعوت فرمود احدى جز على علیه السلام که کودک ده ساله بود بدعوت آنحضرت پاسخ مثبت نگفت و رسول گرامى صلى الله علیه و آله و سلم در همان مجلس ایمان على علیه السلام را پذیرفت و او را بعنوان وصى و جانشین خود بحاضرین مجلس معرفى فرمود و جریان امر به شرح زیر بوده است.

 

چون آیه شریفه (و انذر عشیرتک الاقربین) (7) نازل گردید رسول خدا صلى الله علیه و آله و سلم فرزندان عبدالمطلب را در خانه ابوطالب گرد آورد و تعداد آنها در حدود چهل نفر بود (و براى اینکه در مورد صدق دعوى خویش معجزه‏اى بآنها نشان دهد) دستور فرمود براى اطعام آنان یک ران گوسفندى را با ده سیر گندم و سه کیلو شیر فراهم نمودند در صورتیکه بعضى از آنها چند برابر آن خوراک را در یک وعده میخوردند .

 

چون غذا آماده شد مدعوین خندیدند و گفتند محمد غذاى یک نفر را هم آماده نساخته است حضرت فرمود کلوا بسم الله (بخورید بنام خداى) پس از آنکه‏از آن غذا خوردند همگى سیر شدند !ابولهب گفت هذا ما سحرکم به الرجل (محمد با این غذا شما را مسحور نمود) !

 

آنگاه حضرت بپا خواست و پس از تمهید مقدمات فرمود:

 

اى فرزندان عبد المطلب خداوند مرا بسوى همه مردمان مبعوث فرموده و بویژه بسوى شما فرستاده (و درباره شما بمن) فرموده است که (خویشاوندان نزدیک خود را بترسان) و من شما را بدو کلمه دعوت میکنم که گفتن آنها بر زبان سبک و در ترازوى اعمال سنگین است،بوسیله اقرار بآندو کلمه فرمانرواى عرب و عجم میشوید و همه ملتها فرمانبردار شما شوند و (در قیامت) بوسیله آندو وارد بهشت میشوید و از آتش دوزخ رهائى مى‏یابید (و آنها عبارتند از) شهادت به یگانگى خدا (که معبود سزاوار پرستش جز او نیست) و اینکه من رسول و فرستاده او هستم پس هر کس از شما (پیش از همه) این دعوت مرا اجابت کند و مرا در انجام رسالتم یارى کند و بپا خیزد او برادر و وصى و وزیر و وارث من و جانشین من پس از من خواهد بود.

 

از آن خاندان بزرگ هیچکس پاسخ مثبتى نداد مگر على علیه السلام که نابالغ و دهساله بود .

 

آرى هنگامیکه نبى اکرم در آنمجلس ایراد خطابه میکرد على علیه السلام که با چشمان حقیقت بین خود برخسار ملکوتى آنحضرت خیره شده و با گوش جان کلام او را استماع میکرد بپا خاست و لب باظهار شهادتین گشود و گفت:اشهد ان لا اله الا الله و انک عبده و رسوله.دعوتت را اجابت میکنم و از جان و دل بیاریت بر میخیزم.

 

پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم فرمود یا على بنشین و تا سه مرتبه حرف خود را تکرار فرمود ولى در هر سه بار جوابگوى این دعوت کس دیگرى جز على علیه السلام نبود آنگاه پیغمبر بدان جماعت فرمود این در میان شما برادر و وصیى و خلیفه من است و در بعضى مآخذ است که بخود على فرمود:انت اخى و وزیرى و وارثى و خلیفتى من بعدى (تو برادر و وزیر و وارث من و خلیفه من پس از من هستى) فرزندان عبد المطلب از جاى برخاستند و موضوع بعثت و نبوت پیغمبر را مسخره نموده و بخنده برگزار کردند و ابولهب بابوطالب گفت بعد از این تو باید تابع برادرزاده و پسرت باشى.آنروز را که پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم بحکم آیه و انذر عشیرتک الاقربین خاندان عبد المطلب را به پرستش خداى یگانه دعوت فرمود یوم الانذار گویند. (8)

 


از ابتداى طلوع اسلام پیغمبر اکرم هر روز با مخالفتهاى قریش مواجه شده و بعناوین مختلفه در اذیت و آزار او میکوشیدند تا سال 13 بعثت که در مکه بود آنى از طعن و آزار قریش حتى از فشار اقوام نزدیک خود مانند ابو لهب در امان نبوده است در تمام اینمدت على علیه السلام سایه صفت دنبال پیغمبر راه میرفت و او را از گزند و آزار مشرکین و از شکنجه و اذیت بت پرستان مکه دور میداشت و تا همراه آنحضرت بود کسى را جرأت آزار و ایذاء پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم نبود.

 

در طول مدت دعوت که در خفا و آشکارا صورت میگرفت على علیه السلام از هیچگونه فداکارى مضایقه نکرد تا اینکه رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم نیز روز بروز در دعوت خود راسختر شده و مردم را علنا بسوى خدا و ترک بت‏پرستى دعوت میکرد و در نتیجه عده‏اى از زن و مرد قریش را هدایت کرده و مسلمان نمود اسلام آوردن چند تن از قریش بر سایرین گران آمد و بیشتر در صدد اذیت و آزار پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم در آمدند.

 

بزرگترین دشمنان و مخالفین آنحضرت ابوجهل و احنس بن شریق و ابوسفیان و عمرو عاص و عموى خویش ابولهب بوده‏اند و صراحة از ابوطالب خواستار شدند که دست از حمایت پیغمبر برداشته و او را اختیار قریش بگذارد ولى ابوطالب تا زنده بود پیغمبر را حمایت کرده و تسهیلات لازمه را در باره اشاعه عقیده او فراهم مینمود.

 

در اثر فشار پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله و سلم با عده‏اى از خویشان و یاران خویش سه سال در شعب ابیطالب (دره؛ کوه) مخفى شده و یاراى آنرا نداشته‏اند که خود را ظاهر کرده و آشکارا خدا را عبادت نمایند.

 

چون ظهور دین اسلام در مکه با این موانع و مشکلات روبرو شده بود ناچار بایستى اندیشه‏اى کرد و محیط مناسبى براى رشد و نمو نهال تازه اسلام پیدا نمود و همین اندیشیدن و جستجوى راه حل منجر به هجرت پیغمبر صلى الله علیه و آله و سلم گردید.

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  35  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله ولادت و خاندان