فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق کامل درباره زندگانی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (س)

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق کامل درباره زندگانی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درباره زندگانی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (س)


دانلود تحقیق کامل درباره زندگانی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (س)

 

 

 

 

 

 

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل: Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

تعداد صفحه :74

 

بخشی از متن مقاله

مقدمه:

سپاس خداوندی را درخور است که به برکت اصحاب کسا، عرش و فرش بیافرید و نعمت در آن بگسترانید و از برای جانشینی خود بر روی زمین انسان را از ماند آبی گندیده بسرشت و برای هدایت او پیامبران فرستاد. درود برون از شمارش بر خاتم پیامبران که با ارائه رسالتش دین خدا را استواری بخشید و بشر را به راه راست رهنمون شد و با وانهادن قرآن و عترت پاک، چراغ شریعت را تا قیام قیامت بیافروخت. و سلام بر گرامی دخت پیامبر، محبوبه داور، همسر حیدر، فاطمه زهرا باد.

صدایی از آن دور دور، از آن دور دور، می آید، کم قوت است اما نافذ، تیز رو، به نشانه دل، دلهای گشاده بر صفا، دلهای اهل، اهل حق، اهل ولایت. این صدا، صدای بانوی بزرگ عالم است و گوش، گوش این خدمتگزاران دیانت. که مجموعه ای چنین لطیف را پس از بسیار رنج فراهم داشتن. چه رنجی؟ و چرا؟

کوشیدند ناجوانمردانی که معاصر آن بانو بودند (و یا پس از آن با همان ناجوانمردی، بلکه سخت تر و ریا کارانه تر) که این صدا را در گلو، و سپس در یادها و خاطره ها خاموش و بی اثر گردانند. گرچه بسیاری را توانستند، اما خداوند عزیز، آنچه را «نمونه آن بسیار» و «پرتوی از آن خرمن روشنی» بود، به عنایت بر ما نگاه داشت «همه شکر گزاریم.» و گویا که این صدا مستقیم هم آمده است که چنین صراحت دارد و چنین تأثیر می گذارد. خوبست که سابقه این امر را میان شیفتگان حق، یاد آوریم تا امید بخش دلها باشد. مردی زنده از «دیار طوس» می شنود صدای رسول خدا را، از ورای قرنها، از ورای کوهها و دره ها و حصارها، حتی از ورای حجاب های تاریخ ما و تاریخ همه حق دوستان که؛ تو گویی دو گوشم بر آوای اوست؛ دو گوش من. همین گوشها که در پی گوش دل به انتظار؛ حاضر نشسته است، و با هدایت فطری دل می تواند دریابد حق را، برگزیند حق را، فروگیرد از هر وارده ای؛ حق را که «شرع داخل» را «عقل درون» را «رسول باطن» را در کنار، و بلکه بر سر ناظر دارد. به همین لحاظ یقین می کند بر حق دریافته و گزیده اش، گوید: درست این سخن، گفت پیغمبر است، یعنی تردید ندارم، بر یقین کامل هستم، خود شنیده ام و خود دریافته ام و مستقیم از گوینده صادق آن، این من، و این گوش دل من «ما کذب الفواد مارای» می‌بیند رسول را در می یابد کلام او را، فرا می گیرد آن را، به گوش، به جان، به دل، و به عمق دل می سپارد. حجابهای حوادث، بدور، غبار سیاستها، بدور، القاآت بد نظران بدور.

این چه کلامی است که اگر طالب خود را بیدار و حاضر بیند، در هر زمان، در هر جا، خود را به او رساند؟ این کلام برهانی است، این کلام زنده است. چشم و شامه نیز همین توان دریافت را به لطف خدا دارند. اویس را در بیابان، صورت پیامبر، به دیده آمد که زخم خورده است، بی هیچ تامل که (حکایت از یقین او در رؤیت بود) سنگ برگرفت، و حواله پشیمانی خود کرد، تا شرط وفا و همدردی و همدلی را گزارده باشد.

پیامبر نیز بوقتی، در معبر که به سوی خدا می رفت، بوی اویس را شنید و فرمود: «اشم رائحه الرحمن من جانب الیمن» و بسیاری از مومنان مکتب ما، چنین؛ واقعه؛ را داشته اند که می گفتند: برمشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا و آنقدر مکتب ما از این وقایع دارد که یقین را پای، محکم تر می کند، و عنایت خدا را در هدایت از منع ها و حصارها و پرده ها و… فراتر و برتر، رسا و نافذ می نماید، تا حجت بر همه، بالغ باشد و آنچه دل را روشنگر است و راهنما، به اهل آن برسد که: هوالهادی……. فاما الذین امنوا فیعلمون انه الحق من ربهم. تو دلیل می طلبی که واسطه باشد، از عالم حس تو را به مفهوم و با وساطتی دیگر به معنی و معقول برساند. از چنان وجودی براید، نقل آنچه فراتر از خیال و قیاس و گمان و وهم است.

این دفتر از حق سخن دارد و از آن خانه؛ آوایی را ابلاغ می کند که از نظر خدا در، منتهای رفعت؛ است (فی بیوت اذن الله ان ترفع) و آن خانه خانة وحی است و سخنان پنهان حق؛ پنهان از هر که اهل معرفت نیست؛ بر آن خانه وارد شده است. و اهل آن خانه، دانا ترند به آن معانی و معارف (اهل البیت ادری بما فی البیت) و در این دفتر، صدای آن وجود ثبت است که، عزیزترین اهل این خانه است. رسول خدا او را ام خود، اصل خود، مایه اساسی حرکت وجودی و رسالتی خود دانسته است (فاطمه ام ابیها.) و حدیث قدسی که خداوند، گویندة آن است (فاطمه) را اساس خلقت دانسته است و رمز همه رمزها. نه فقط اساس خلق عالم و آدم، که اساس آفرینش محمد (رسول الله) بود که حقیقت همه رسالتها است و بقول مسیح (ع) همه پیامبران، لباس نبوت را از او به عاریت گرفته و در برداشته اند.

اساس خلقت علی مرتضی بود که هم وارث همه لطافت های معنوی انبیای بزرگ بود (آدم و نوح و ابراهیم…) و هم واجد همه محاسن اوصیای بزرگ، و هم نمودار نفس پاک، رسول خاتم، و هم طلایه دار جمع امامان حق، و سرور راهنمایان اهل ایمان، وقاید غر المحجلین.

در آن حدیث قدسی فرمود خدای حکیم که: لو لا فاطمه لما خلقتکما.

 اگر این وجود که ناقل حقیقت رسول خدا، در وجودهایی چون حسن و حسین، و سایر عترت پاک او است، نبود. اگر این نشر رحمت از «انا ارسلناک رحمه للعالمین) در تقدیر قرار نمی گرفت. آن بهترین معرفت تنزیل (یعنی: محمد) و آن والاترین بیانگر تاویل (یعنی: علی) را هم نمی آفریدیم. که طرح خلقت فاطمه، عالم را، و عالمیان را، چنان تواند کرد که نمودار حکمت خداوندی باشد و (عقل بکمال) را وابدارد که گوید: فتبارک الله احسن الخالقین. اینک آن آوارا تا (گوش اهل دل) نزدیک می داریم. و به امید اینکه «اهل معنا» آن گاه که حضور دل دارند (مثل حال نماز. که لاصلوت الا بحضور القلب) این دفتر را بگشایند و این صدف را به عنایت حق باز کنند تا گوهرها به دست آورند و مرواریدهای غلطان برگردن (وجود) آویزند. تا مصداق باشند: (کونوا لنا زینا) را که اعتقاد و عملشان مکتب رازیور باشد. اما این صدا را اگر می بینید باغم توام است، از آن است که خاستگاه دنیایی آن، این اقتضا را داشته است. گاه از آن جاست که خود را در (شهر پیامبر) چنان بی کس می بینید که گوید: آیا در این دیار هیچ مسلمانی نیست که مدافع ما باشد؟

و گاه خود را بین در و دیوار، در فشار دست ستم می بیند، و گاه امام زمان خود را کت بسته و محکم پیش چشم می نگرد. و گاه صورت خود را کبود، و گوشواره اش را افشان بر خاک، احساس می کند. و بالاخره گاه از (بیت الا حزان) آوا به عالم در می‌دهد. همچون ابراهیم، بر فراز (مقام) که (اذن فی الناس…) و عاقبت از آن جا که بر ویرانه (بیت الا حزان) ناظر است و (آخرین کلامها) از او فرو می ریزند همچون کلام پر درد همسر او، که: هذه شقشقه هدرت.

این خاستگاه دنیایی سخن او است که غم آلوده است. و او (وجود معنایی) بود که پیش از نمایش خلقت در (نمود) قرار گرفت. او یک ظهور در (دنیا) داشت که اهل زمانه اش، قدر و والایش را حق شناسی نکردند، اما اثر وجودش، جان هر که را (اهل) بود، جان شد، و زندگی شد و شور شد و ولایت شد، که در دلها نوشته اند و به سطر و دفتر انعکاس یافته اند.

بسم الله الرحمن الرحیم (انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک و انحر، ان شانئک هو الابتر، صدق الله العلی العظیم.


خلقت نورانی

جهان از کتم عدم پای بر صحنه وجود ننهاده بود و زمان، لباس هستی بر قامتش دوخته نشده بود. نه عالمی حادث بود و نه مخلوقی موجود. تنها خدا بود و خدا بود. خدا قادر بود و منیع تمامی خیرات کمال مطلق بود و سرچشمه احسان، آن هم نه احسانی از روی نیاز همچون نیکی های مخلوقاتش. چون کمال مطلق بود.

می بایست اظهار قدرت خود کرده به آفریدن دست یا زد. پس دست به کار تصویرگری شد و هستی را ایجاد نمود، تا نوبت به خلقت انسان رسید. هدف از خلقت انسان که بازگشتن به آدمی است- کمال بود و کمال در عبادت و بندگی خداوند نهفته و عبادت آدمیان چیزی جز قرار گرفتن در سایه رحمت الهی. که نتیجه این عبادت، شناخت بهتر و کاملتر ذات حق بود. پس هدف خلقت جود بر بندگان بود، نه سود برای آفریدگار.

حضرت باری مشیّتش بر این تعلق گرفت تا بر روی زمین موجودی بر جای نهد که بایسته جانشینی او باشد. موجودی به نام انسان که نسبت به دیگر موجودات از ظرفیتهای ویژه ای برخوردار بود پس فرشتگانش را مخاطب ساخته و فرمود: من }مشیتم بر این قرار گرفته تا{ در زمین جانشین بر گمارم.

فرشتگان گفتند: پروردگارا: عزم بر این داری که کسانی بر گماری که فساد کنند و در زمین خونها بریزند؟ حال آنکه ما به تسیح و تقدیس تو دل مشغولیم. پروردگار فرمود: من میدانم آنچه را که شما نمی دانید. بدین منظور و همچنین برای اظهار نهایت قدرت خود و ایجاد شریفترین مخلوق در عبودیت و بندگی، در غامض علم خود، دو هزار سال پیش از آفرینش دیگر مخلوقات، خمسه طیبه را بیافرید.

«فاطمه مظهر اجلال خدا جل خدا»

هر موجودی به نوبه خود مظهر اسمی از اسماء حسنای خداوند سبحان می باشد و مظهر اتم و اکمل آن وجود چهارده نو پاک (علیهم السلام) است، زیرا تکراری در نظام هستی وجود ندارد. با این وجود، چون مظاهر جزئی کثرت آنها آشکار و وحدت آنها نهان است جهات مشترکی را می توان یافت که آنان را همنام سازد، و هرچه هستی محدودتر باشد همتاها از فراوانی بیشتری برخوردارند اما هستی اگر وسیع شد و تا به مرز هستی محض رسید، آن گاه است که نه همانند خواهد داشت و نه همتایی برای آن وجود صرف می توان فرض نمود. در قلمرو امکان، مظهر آن اسم اعظم وجود مبارک پیامبر است که احدی در محدوده امکان همانند او نیست. پس از وجود پیامبر، معصومین پاک در این رتبه قرار دارند که در این میان فاطمه (علیها السلام) ریشه این درخت تناور است. آن درخت پاک، پیامبر خداست، که فرعش علی، ریشه اش فاطمه، میوه اش فرزندان فاطمه و برگها و غنچه هایش شیعیان فاطمه هستند که شاید سبب نامیدن حضرتش به ام ابیها از این جهت باشد، چرا که عنصر نبوت است و درخت نبوت به اوست که بارور می گردد و برگ می دهد و به ثمر می نشیند.

او قطب دایره امکان و نقطه پرگار است، که چون از مقام خود پایین آید دیگر وجودها از او تکثیر شوند. او احمد دوم و احمد دورانش است. او جرثومه توحید در زمانش می باشد. او چراغدان نور خداوند و بوته زیتونی است که جهان سرشار از برکات اوست.

باری، چون خداوند در غامض علم خود، پیش از آفرینش هر موجودی از موجودات، نور مبارک او و دیگر اصحاب کسا (که درود بی شمار بر آنان باد) را بیافرید دست به کار آفرینش آدم ابوالبشر (علی نبینا و آله علیهم السلام) شد، چرا که این انوار در صلب آدم بودند که در قالب جسدی می گنجیدند. پس آدم و ذریه‌اش به یمن وجود این انوار، از کتم عدم، ردای وجود به بر نمودند.

خداوند آدم و حوا را چون بیافرید آن دو در بهشت بنای خود نمایی گذاشتند. آدم به حوا گفت:

خداوند آفریده ای را به نیکویی ما نیافریده است. در این هنگام خداوند جبرئیل را وحی نمود تا آدم و حوا را به فردوس اعلی برد. چون آن دو به فردوس اعلی در آمدند دیدگانشان متوجه بانویی شد که بر سکویی از سکوهای بهشت قرار گرفته، تاجی از نور نهاده است و دو گوشواره از نور بر گوش دارد و آن چنان زیبایی و درخشندگی دارد که از زیبایی او بهشت منور گردیده است. آدم، چون این رخ زیبا را نظاره نمود به جبرئیل گفت: ای دوست من، جبرئیل، این بانویی که از حسن منظرش بهشت مزین است، کیست؟ جبرئیل در پاسخ گفت: او فاطمه، گرامی دخت پیغمبر است، که از اولاد تو در آخر الزمان می باشد. حقیقت آن است که اینان رمز خلقتند: یا احمد: لولاک لما خلقت الافلاک و لو لا علی لما خلقتک، و لو لا فاطمه لما خلقتکما.

ای احمد: اگر تو نبودی آسمان و زمین نمی‌آفریدم و اگر علی نبود تو را نمی‌آفریدم و اگر فاطمه نبود شما را نمی آفریدم (یعنی شمایان رمز خلقتید). و فاطمه حوریه ای بود که چند صباحی لباس آدمیان در بر نمود:

فاطمه برای پدر و دیگر مردمان گلی بود که رایحه خوشش آفرین دلها بود و خدایش او را خیر کثیر خواند.

پس جای شگفتی نیست که او بار غم ابتر بودن را از چهره پدرش، محمد (که درود و سلام خداوندی بر او و خاندان پاکش باد) بزداید، چرا که فرزندان پسر پیامبر چندی نمی پایید که رخت بر می بستند و این خود بهانه ای به دست دشمنان حضرتش داده بود تا نغمه ساز این سخن شوند که در پس محمد نامی از او نمی ماند.

خدیجه بانوی مستقل

یکی از نکات برجسته و درخشان زندگی خدیجه داستان ازدواج اوبا پیغمبر است. بعد از انکه شوهر اول و دوم خدیجه وفات نمودند یک حالت استقلال و آزادی مخصوصی در آن بانوی بزرگ پیدا شد و همانند عاقل ترین و رشیدترین مردان به تجارت می پرداخت و تن به ازدواج نمی داد. با اینکه از جهت اصالت و نجابت خانوادگی و مال و ثروت فراوان، خواستگاران زیادی داشت و حاضر بودند مهریه‌های سنگینی بدهند و با وی ازدواج کنند ولی او از قبول شوهر جداً امتناع می ورزید.

اما نکته جالب اینجاست که همین خدیجه ای که حاضر نبود به هیچ قیمتی، با سران و اشراف عرب و مردان ثروتمند ازدواج کند. با کمال شوق و علاقه حاضر شد با محمد که شخص یتیم و تهیدستی بود ازدواج کند خدیجه زنی نبود که خواستگار نداشته باشد، بلکه تاریخ خبر می دهد که خواستگاران متشخص و آبرومندی حتی از ملوک و ثروتمندان برایش می آمدند ولی به ازدواج راضی نمی شد. اما در مورد وصلت با محمد نه تنها راضی شد بلکه خودش با کمال اصرار و علاقه پیشنهاد ازدواج نمود و مهریه اش را نیز از مال خودش قرار داد به طوریکه این موضوع اسباب سخریه و سر زنش شد.

با توجه بدین مطلب که زنها معمولاً به ثروت و تجملات زندگی خیلی علاقه دارند و نهایت آرزویشان این است که شوهر ثروتمند و آبرومندی نصیبشان گردد تا در خانه‌اش به آرامش و تجمل و خوش گذرانی سر گرم باشند، به خوبی روشن می‌شود که خدیجه در مورد ازدواج،اندیشه و افکار عالیتری داشته و در انتظار شوهر فوق‌العاده و شخصیت برجسته ای بوده است. معلوم می شود خدیجه شوهر ثروتمند و پولدار نمی‌خواسته، بلکه در جستجوی شخصیت برجسته روحانی بوده که جهانی را از گرداب بدبختی و جهالت نجات دهد.

آن بانوی شریف و رشید، شخص مطلوب و گمشده اش را یافت آن حضرت را احضار نمود و گفت: ای محمد من چون تو را شریف و امانتدار و خوش خلق و راستگو یافته ام، میل دارم با تو ازدواج کنم. محمد صلی الله علیه و آله قضیه را با عموها و خویشانش در میان نهاد. آنان به عنوان خواستگار نزد عموی خدیجه رفتند و مقصدشان را در ضمن خطبه ای اظهار داشتند. عموی خدیجه که یکی از دانشمندان بود خواست پاسخ دهد ولی چون نتواست به خوبی سخن بگوید، خود خدیجه از غایت شوق با زبان فصیح، گفت: ای عمو! شما گرچه در سخن گفتن از من سزاوار ترید اما از خودم بیشتر اختیارم را ندارید. پس عرض کرد: این محمد! خودم را به تو تزویج کردم و مهرم را مال خودم قرار دادم. به عمویت بفرما برای ولیمه عروسی شتری بکشد. و وقتی محمد خواست از خانه خارج شود خدیجه عرض کرد: خانه من خانه تو و من کنیز تو هستم هر وقت خواستی به سرای خویش در آی.

این ازدواج برای پیغمبر خیلی ارزش داشت زیرا از یک طرف فقیر و تهیدست بود و به همین علت یا علل دیگر تا سن بیست و پنج سالگی نتوانست ازدواج کند. از طرف دیگر بی خانمان و تنها بود و احساس تنهایی می کرد و به وسیله این ازدواج مبارک، هم نیازمندیش برطرف شد و هم یار و غمگسار و مشاور خوبی پیدا کرد.

بانوی فداکار

آری محمد صلی الله علیه و آله و خدیجه یک کانون با صفا و گرم خانوادگی را تاسیس کردند. نخستین زنی که دعوت پیامبر را اجابت نمود خدیجه بود. آن بانوی بزرگ تمام اموال و ثروت بی حد و حصر خویش را بدون قید و شرط در اختیار محمد (ص) قرار داد. خدیجه از آن زنان کوتاه فکری نبود که اگر اندک مال و استقلالی برای خویش دید اعتنا به شوهر نکند و مالش را از او دریغ دارد. خدیجه چون از هدف عالی پیغمبر خبر داشت و بدان عقیده مند بود، تمام اموالش را در اختیار آن حضرت گذاشت و گفت: هر طور صلاح می دانید در راه اشاعه و ترویج دیدن خدا، خرج کن.

مادر فاطمه (ع)

همانطور که می دانیم مادر فاطمه زنی بود به نام خدیجه دختر خویلد. خدیجه در یکی از خانواده‌های اصیل و شریف قریش به دنیا آمد و تربیت یافت. افراد خانواده‌اش همه دانشمند و فداکار و روحانی و حمایت کننده از خانه کعبه بودند.
نخستین کانون اسلامی

نخستین خانواده اسلامی که در اسلام تاسیس شد خانه محمد (ص) و خدیجه بود. تعداد نفرات آن بیش از سه تن نبودند: محمد (ص)، خدیجه و علی علیه السلام، آن خانه، کانون انقلاب اسلامی و جهانی بود و وظایف بسیار سنگینی بر عهده داشت. باید با کفروبت پرستی مبارزه کند. دین توحید را در جهان بسط و اشاعه دهد. در تمام جهان بیش از یک خانه اسلامی وجود نداشت ولی سربازان فداکار آن نخستین پایگاه توحید، تصمیم داشتند دلهای جهانیان را فتح کنند و عقیده توحید را در جهان نفوذ دهند. آن پایگاه نیرومند، از هر جهت مجهز و مسلح بود، محمد صلی الله علیه و آله در راس آن قرار داشت. که خدا درباره اخلاقش می گوید: اخلاق تو عظیم و بزرگ است».

متن کامل را می توانید بعد از پرداخت آنلاین ، آنی دانلود نمائید، چون فقط تکه هایی از متن به صورت نمونه در این صفحه درج شده است.

/images/spilit.png

دانلود فایل 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درباره زندگانی بانوی بزرگ اسلام حضرت فاطمه زهرا (س)

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی زندگینامه حضرت فاطمه(س)

اختصاصی از فی لوو تحقیق درباره بررسی و ارزیابی زندگینامه حضرت فاطمه(س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی و ارزیابی زندگینامه حضرت فاطمه(س)


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی زندگینامه حضرت فاطمه(س)

فرمت فایل :   word   ( قابل ویرایش)     تعداد صفحات: 155 صفحه

 

 

 

 

 

 

فاطمه بضعة منى و هى نور عینى و ثمرة فؤادى و روحى التى بین جنبى و هى الحوراء الانسیة: «فاطمه پاره تن من است، و نور چشمان من، و میوه دلم و روح من است و او حورى انسان صفت است».

پیامبر اسلام(ص) در آن سال که سال پنجم بعثتش بود در سختترین شرائط و حالات به سر مى‏برد.اسلام منزوى بود، و مسلمانان اندک نخستین، شدیداً تحت فشار.محیط مکه بر اثر شرک و بت پرستى و جهل و خرافات و جنگهاى قبایل عرب و حاکمیت زور و بینوائى توده‏هاى مردم، تیره و تار بود.پیامبر(ص) به آینده مى‏اندیشید، آینده‏اى درخشان از پشت این ابرهاى سیاه و ظلمانى، آینده‏اى که با توجه به اسباب عادى و ظاهرى بسیار دور دست و شاید غیر ممکن بود.در همین سال حادثه بزرگى در زندگى پیامبر رخ داد، به فرمان خدا براى مشاهده ملکوت آسمانها به معراج رفت، و به مصداق «لنریه من آیاتنا الکبرى» آیات عظیم پروردگار در پهنه بلند آسمان را با چشم خود دید، و روح بزرگش بزرگتر شد، و آماده پذیرش رسالتى سنگیت‏تر توأم با امید بیشتر.در روایتى از اهل سنت و شیعه - که هر دو بر آن تأکید دارند - مى‏خوانیم: پیامبر(ص) در شب معراج از بهشت عبور مى‏کرد، جبرئیل از میوه درخت طوبى به آن حضرت داد، و هنگامى که پیامبر(ص) به زمین بازگشت نطفه فاطمه زهرا سلام اللّه علیها از آن میوه بهشتى منعقد شد.

لذا در حدیث مى‏خوانیم که پیامبر(ص) فاطمه سلام اللّه علیها را بسیار مى‏بوسید، روزى همسرش عایشه بر این کار خرده گرفت، که چرا اینهمه دخترت را مى‏بوسى؟!

پیامبر(ص) در جواب فرمود:«من هر زمان فاطمه را مى‏بوسم، بوى بهشت برین را از او استشمام مى‏کنم».

و به این ترتیب این مولود بزرگ از عصاره پاک میوه‏هاى بهشتى و از پدرى همچون پیامبر(ص)، و مادر ایثارگر و فداکارى همچون «خدیجه» در روز بیستم جمادى الثانى گام به دنیا نهاد، و طعن و سرزنشهاى مخالفین که پیامبر را بدون «نسل جانشین» مى‏پنداشتند، همگى نقش بر آب شد، و به مضمون سوره «کوثر» فاطمه زهرا چشمه جوشان براى ادامه دودمان پیامبر و ائمه هدى و خیر کثیر در طول قرون و اعصار، تا روز قیامت شد.

این بانوى بهشتى (ص) نام داشت که هر کدام از دیگرى پر معنى‏تر بود: 1- فاطمه، 2- صدیقه، 3- طاهره، 4- مبارکه، 5- زکیه، 6- راضیه، 7- مرضیه، 8- محدثه، 9- زهرا و هر یک بیانگر اوصاف و برکات وجود پربرکت او است.

همین بس که در نام معروفش «فاطمه» بزرگترین بشارت براى پیروان مکتبش نهفته است، چرا که «فاطمه» از ماده «فطم» به معنى جدا شدن، یا باز گرفتن از شیر است، و طبق حدیثى که از پیامبر گرامى اسلام(ص)‏ روایت شده به امیر مؤمنان على(ع) ‏ فرمود:

«مى دانى چرا دخترم، فاطمه نامیده شد؟

عرض کرد:بفرمائید.

فرمود:براى آنکه او و شیعیان و پیروان مکتبش از آتش دوزخ باز گرفته شده‏اند»!

از میان نامهاى او نام «زهراء» نیز درخشندگى و فروغ خاصى دارد، از امام صادق(ع) پرسیدند:چرا فاطمه را «زهراء» مى‏نامند؟

فرمود:«زیرا زهراء به معنى درخشنده است و فاطمه چنان بود که چون در محراب عبادت مى‏ایستاد و نور او براى اهل آسمانها پرتو افکن مى‏شد، همانگونه که نور ستارگان براى اهل زمین [پرتو افکن است‏]. لذا زهراء نام نهاده شد».هنگامى که خدیجه زنى با شخصیت و معروف به بزرگى بود، با پیامبر اسلام(ص) ‏ ازدواج کرد زنان مکه از او قطع رابطه کردند، و گفتند: او با جوان تهى دست و یتیمى ازدواج کرده و شخصیت خود را پائین آورده است!


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی و ارزیابی زندگینامه حضرت فاطمه(س)

دانلود تحقیق غیبت امام زمان و نائب آن حضرت

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق غیبت امام زمان و نائب آن حضرت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق غیبت امام زمان و نائب آن حضرت


دانلود تحقیق غیبت امام زمان و نائب آن حضرت

 

مشخصات این فایل
عنوان: غیبت امام زمان و نائب آن حضرت
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 15

این مقاله درمورد غیبت امام زمان و نائب آن حضرت می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله غیبت امام زمان و نائب آن حضرت می خوانید :

 بازداشت ششم  
در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان  
که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند.  
 در تبعید  
رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.  
 در آستانه پیروزى  
درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.  
 
 پس از پیروزى  
آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم:  
٭ پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.  
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.  
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.  
٭ امام جمعه تهران، 1358.  
٭ نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.  
٭ نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.  
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق.  
٭ ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.  
٭ ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.  
٭ ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.  
٭ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.  
٭ ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.  
٭ رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.

بخشی از فهرست مطالب مقاله غیبت امام زمان و نائب آن حضرت

ضرورت پیروی از علمای متعهد
راز نهان زیستی امام مهدی (ع)
1– غیبت راز مکتوم الهی
2– آزمایش مردم
زندگینامه ی نائب امام عصر ارواحنا فداه سید علی خامنه ای دامت برک
  در حوزه علمیه  
 در حوزه علمیه نجف اشرف  
 در حوزه علمیه قم  
 مبارزات سیاسى  
 همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)  
 دوّمین بازداشت  
 سوّمین و چهارمین بازداشت  
 پنجمین بازداشت  
 بازداشت ششم  
 در تبعید  
 در آستانه پیروزى  
 پس از پیروزى  

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق غیبت امام زمان و نائب آن حضرت

دانلود تحقیق عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان


دانلود تحقیق عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

 

مشخصات این فایل
عنوان: عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 30

این مقاله درمورد عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان می خوانید :

 الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در «زبور داوود»
در زبور حضرت داود(علیه السلام) که تحت عنوان «مزامیر» در لابلاى کتب «عهد عتیق» آمده، نویدهایى در باره ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) به بیانهاى گوناگون داده شده است و مى توان گفت: در هر بخشى از «زبور» اشاره اى به ظهور مبارک آن حضرت، و نویدى از پیروزى صالحان بر شریران و تشکیل حکومت واحد جهانى و تبدیل ادیان و مذاهب مختلف به یک دین محکم و آیین جاوید و مستقیم، موجود است. و جالب توجّه این که، مطالبى که قرآن کریم در باره ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از «زبور» نقل کرده است عیناً در زبور فعلى موجود و از دست برد تحریف و تفسیر مصون مانده است.
قرآن کریم چنین مى فرماید:
(وَلَقَدْ کَتَبْنا فِی الزَّبورِ مِنْ بَعْدِ الذِّکْرِ أَنَّ الاَرْضَ یَرِثُها عِبادِیَ الصّالِحوُنَ).(  [26] )
«ما علاوه بر ذکر (تورات) در «زبور» نوشتیم که ]در آینده[ بندگان صالح من وارث زمین خواهند شد».
مقصود از «ذکر» در این آیه شریفه، تورات موسى(علیه السلام) است که زبور داود(علیه السلام)پیرو شریعت تورات بوده است.  این آیه مبارکه از آینده درخشانى بشارت مى دهد که شرّ و فساد به کلّى از عالم انسانى رخت بر بسته، و اشرار و ستمکاران نابود گشته اند، و وراثت زمین به افراد پاک و شایسته منتقل گردیده است. زیرا کلمه «وراثت و میراث» در لغت، در مواردى استعمال مى شود که شخص و یا گروهى منقرض شوند و مال و مقام و همه هستى آنها به گروهى دیگر به وراثت منتقل شود. به هر حال، طبق روایات متواتره اسلامى ـ از طریق شیعه و سنّى ـ این آیه شریفه مربوط به ظهور مبارک حضرت مهدى(علیه السلام) مى باشد، و قرآن کریم این مطلب را از زبور حضرت داود (علیه السلام) نقل مى کند، و عین همین عبارت در زبور موجود است. و اینک متن زبور:
«(9) زیرا که شریران منقطع مى شوند. امّا متوکّلان به خداوند، وارث زمین خواهند شد. (10) و حال اندکست که شریر نیست مى شود که هر چند مکانش را جستجو نمایى ناپیدا خواهد بود (11) امّا متواضعان وارث زمین شده از کثرت سلامتى متلذّذ خواهند شد (12) شریر بخلاف صادق افکار مذمومه مى نماید، و دندانهاى خویش را بر او مى فشارد (13) خداوند به او متبسّم است چون که مى بیند که روز او مى آید (14) شریران شمشیر را کشیدند و کمان را چلّه کردند تا آن که مظلوم و مسکین را بیندازند، و کمانهاى ایشان شکسته خواهد شد (16) کمى صدّیق از فراوانى شریران بسیار بهتر است. (17) چون که بازوهاى شریران شکسته مى شود و خداوند صدّیقان را تکیه گاه ا ست (18).
خداوند روزهاى صالحان را مى داند و میراث ایشان ابدى خواهد بود (19) در زمان «بلا» خجل نخواهندشد، و در ایّام قحطى سیر خواهند بود (20) لکن شریران هلاک خواهند شد، و دشمنان خداوند، مثل پیه برّه ها فانى بلکه مثل دود تلف خواهند شد; (22) زیرا متبرّکان خداوند، وارث زمین خواهند شد، امّا ملعونان وى منقطع خواهند شد (29) صدّیقان وارث زمین شده، ابداً در آن ساکن خواهند شد (34) به خداوند پناه برده، راهش را نگاهدار که تو را به وراثت زمین بلند خواهند کرد و در وقت منقطع شدن شریران این را خواهى دید (38) امّا عاصیان، عاقبت مستأصل، و عاقبت شریران منقطع خواهند شد».(  [27] )
در فصل دیگر مى فرماید:
«. . . قومها را به انصاف داورى خواهد کرد. آسمان شادى کند و زمین مسرور گردد. دریا و پرى آن غرش نمایند. صحرا و هر چه در آن است به وجد آید. آنگاه تمام درختان جنگل ترنّم خواهند نمود به حضور خداوند. زیرا که مى آید، زیرا که براى داورى جهان مى آید. ربع مسکون را به انصاف داورى خواهد کرد. و قومها را به امانت خود».(  [28] )
و از جمله در مزمور 72 در مورد پیامبر بزرگوار اسلام و فرزند دادگسترش حضرت مهدى(علیه السلام)، چنین مى فرماید:
«(1) اى خدا ! شرع و احکام خود را به «ملک»، و عدالت خود را به «ملک زاده» عطا فرما (2) تا این که قوم تو را به عدالت و فقراى تو را به انصاف حکم نماید (3) به قوم کوهها سلامت و کویرها عدالت برساند (4) فقیران قوم را حکم نماید، و پسران مسکینان را نجات دهد، و ظالم را بشکند (5) تا باقى ماندن ماه و آفتاب دور به دور از تو بترسند (6) بر گیاه بریده شده مثل باران و مانند امطار ـ که زمین را سیراب مى گرداند ـ خواهد بارید (7).
و در روزهایش صدّیقان شکوفه خواهد نمود، و زیادتى سلامتى تا باقى ماندن ماه خواهد بود (8) از دریا تا به دریا و از نهر تا به اقصى زمین سلطنت خواهد نمود (9) صحرا نشینان در حضورش خم خواهند شد و دشمنانش خاک را خواهند بوسید (10).
ملوک طرشیش و جزیره ها، هدیه ها خواهند آورد، و پادشاهان شبا و سبا پیشکشها تقریب خواهند نمود (11) بلکه تمامى ملوک با او کرنش خواهند نمود، و تمامى اُمم او را بندگى خواهند کرد (12) زیرا فقیر را وقتى که فریاد مى کند و مسکین که نصرت کننده ندارد، خلاصى خواهد داد (13) و به ذلیل و محتاج ترحّم خواهد فرمود و جانهاى مسکینان را نجات خواهد داد (14) جان ایشان را از ظلم و ستم نجات خواهد داد، و هم در نظرش خون ایشان قیمتى خواهد بود (15) و زنده مانده از شبا به او بخشیده خواهد شد (16) در زمین به سر کوهها مشت غلّه کاشته مى شود که محصول آن مثل اسنان متحرّک شده، اهل شهرها مثل گیاه زمین شکوفه خواهند نمود (17).
اسم او ابداً بماند، اسمش مثل آفتاب باقى بماند، در او مردمان برکت خواهند یافت، و تمامى قبایل او را خجسته خواهند گفت (19) بلکه اسم ذوالجلال او ابداً مبارک باد، و تمامى زمین از جلالش پر شود (20) دعاى داود پسر یسىّ تمام شد».(  [29] )

ب) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «اشعیاى نبى»
در کتاب «اشعیاى نبى» که یکى از پیامبران پیرو تورات است، بشارت فراوانى در مورد ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) آمده است که جهت استدلال به کتاب مزبور، نخست فرازى از آن بشارت ها را نقل نموده، و برخى از نکات آن را توضیح مى دهیم تا معلوم شود که مسلمانان در باره عقیده به ظهور یک مصلح جهانى تنها نیستند، بلکه همه اهل کتاب در این عقیده با مسلمانان اشتراک نظر دارند. در فرازى از بشارت کتاب اشعیا چنین آمده است:
«و نهالى از تنه «یسىّ»(  [30] ) بیرون آمده، شاخه اى از ریشه هایش خواهد شکفت و روح خداوند بر او قرار خواهد گرفت. یعنى روح حکمت و فهم و روح مشورت و قوّت و روح معرفت و ترس خداوند و خوشى او در ترس خداوند خواهد بود و موافق رؤیت چشم خود، داورى نخواهد نمود و بر وفق سمع گوشهاى خویش، تنبیه نخواهد نمود; بلکه مسکینان را به عدالت داورى خواهد کرد و به جهت مظلومان زمین به راستى حکم خواهد نمود . . . کمربند کمرش عدالت خواهد بود و کمربند میانش امانت.
و گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید و گوساله و شیر پروارى با هم و طفل کوچک آنها را خواهد راند و گاو با خرس خواهد چرید و بچه هاى آنها با هم خواهند خوابید و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد، و طفل شیر خواره بر سوراخ مار بازى خواهد کرد، و طفل از شیر باز داشته شده، دست خود را بر خانه افعى خواهد گذاشت، و در تمامى کوه مقدس من، ضرر و فسادى نخواهند کرد; زیرا که جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهایى که دریا را مى پوشاند».(  [31] )
منظور از «نهالى که از تنه یسىّ خواهد رویید» ممکن است یکى از چهار نفر از شخصیّت هاى بزرگ روحانى و رهبران عالى قدر بشر، حضرت داود، حضرت سلیمان، حضرت عیسى و حضرت حجّت بن الحسن العسکرى(علیهم السلام)باشند; ولى دقّت و بررسى کامل آیات فوق نشان مى دهد که منظور از این نهال، هیچ یک از آن پیامبران نیست; بلکه همه آن بشارتها ویژه قائم آل محمّد(علیهم السلام)است; زیرا حضرت داوود و سلیمان(علیهما السلام)فرزندان پسرى یسىّ، و حضرت عیسى بن مریم(علیه السلام)نواده دخترى وى، و قائم آل محمّد(علیه السلام)نیز از جانب مادرش جناب نرجس خاتون ـ که دختر یشوعا، پسر قیصر، پادشاه روم و از نسل حضرت داود، و مادرش از اولاد حواریون حضرت عیسى(علیه السلام) بوده، و نسب شریفش به شمعون صفا، وصىّ حضرت عیسى(علیه السلام)مى رسد ـ نواده دخترى «یسىّ» مى باشد. در فرازى از این بشارت چنین آمده است: «موافق رؤیت چشم خود داورى نخواهد کرد و بر وفق سمع گوشهاى خود تنبیه نخواهد نمود» و این جمله، اشاره به حاکمیت مطلق و حکومت عادلانه آن حضرت دارد که وى بر اساس حق و واقع، حکم مى کند و نیازى به شاهد و بیّنه ندارد و از کسى گواهى نمى طلبد چنان که در روایات اسلامى آمده است که: «یحکم بحکم داود ومحمّد(صلى الله علیه وآله وسلم)» یعنى به حکم حضرت داود و دستور پیامبر (صلى الله علیه وآله وسلم) حکم مى کند و با علم و دانش خدادادى خویش داورى مى نماید.(  [32] )و در فراز دیگرى از آن بشارت آمده است که، در زمان حکومت حقه و دوران حکومت عدالت پیشه او «گرگ با بره سکونت خواهد داشت و پلنگ با بزغاله خواهد خوابید ... و گوساله و شیر پروارى با هم، و ... ضرر و فسادى نخواهند کرد»، این جمله نشان مى دهد که در زمان ظهور مبارک آن موعود آسمانى، عدل و داد آن چنان گسترش مى یابد که جانوران و درندگان با هم سازش مى کنند و در کنار یکدیگر قرار مى گیرند و خوى بهیمیّت و درندگى را از دست مى دهند، و زیان و ضرر به هیچ یک از موجودات نمى رسانند چنان که در اخبار و احادیث آمده است:

«وَ تَصْطَلِحُ فِی مُلْکِهِ السّباع، وَ اصْطَلَحَتِ السِّباع، و تأمَنُ الْبَهائم».(  [33] )
             در حکومت او درندگان خوى توحش رها کرده و با یکدیگر سازش  مى کنند و حیوانات اهلى احساس امنیت می نمایند.
و در آخرین فراز از بشارت مزبور آمده است: «جهان از معرفت خداوند پر خواهد بود مثل آبهایى که دریا را مى پوشاند»، این مطلب نشانگر این واقعیّت است که در عهد با سعادت آن موعود آسمانى چنان تحوّل عظیم علمى و فرهنگى به وجود مى آید که همه مردمان به خداى یگانه ایمان مى آورند. درهاى رشته هاى گوناگون علوم و دانش به روى انسانها گشوده مى شود، سطح معلومات بشرى بالا مى رود، راهى را که بشریّت در طول تاریخ در هزاران سال پیش به دنبال آن بوده در زمان کوتاه مى پیماید، عقلها کامل و اندیشه ها شکوفا مى گردد، و کوته بینى ها و تنگ نظرى ها از بین مى رود، و انسانها به کمال و بلوغ عقلى و اخلاقى و انسانى مى رسند و به تمام ناکامیها، شکستها، ستمها، نادانیها و بدبختى ها پایان مى دهند، و زندگى شرافتمندانه تازه اى را آغاز مى نمایند. در بشارت دیگرى نیز در کتاب «اشعیاء» در مورد ظهور قائم آل محمّد(علیه السلام)چنین آمده است:
«و در ایّام آخر واقع خواهد شد . . . جمیع اُمّتها به سوى آن روان خواهند شد . . . او اُمّتها را داورى خواهد نمود، و قومهاى بسیارى را تنبیه خواهد کرد . . . اُمّتى بر اُمّتى شمشیر نخواهد کشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت».(  [34] )
آنچه از این بشارت فهمیده مى شود این است که پس از قیام شکوهمند مهدى موعود(علیه السلام) جمیع اُمّتها به سوى او روى خواهند آورد. و او همه مردم جهان را از هر رنگ و نژادى که باشند و هر دین و مذهبى که داشته باشند در زیر یک پرچم که دین اسلام و توحید باشد گرد خواهد آورد، و گروه بسیارى را تنبیه خواهد نمود، و در پرتو اجراى عدالتش، و در میان مردم به قضاوت داودى داورى خواهد نمود، و بر اساس حق و واقع قضایا را حل و فصل خواهد کرد، که سراسر گیتى را فرا خواهد گرفت دیگر اُمّتى بر اُمّتى شمشیر نخواهد کشید، و بار دیگر جنگ و خونریزى و ناامنى بر جهان حکمفرما نخواهد بود، و همه مردمان در صلح، صفا، صمیمیّت و آسایش و آرامش در کنار هم زندگى خواهند نمود. در فرازى از بشارت هاى کتاب اشعیا آمده که در زمان آن حضرت، عدالت اجتماعى برقرار خواهد گردید و امنیّت عمومى به وجود خواهد آمد به گونه اى که مردم در صلح و صفا و صمیمیّت زندگى کنند و بهایم با هم سازش نمایند و در کنار هم با آسودگى بیاسایند:
«آنگاه انصاف در بیابان ساکن خواهد شد، و عدالت در بوستان مقیم خواهد گردید. و عمل عدالت، سلامتى و نتیجه عدالت، آرامى و اطمینان خاطر خواهد بود تا ابد الآباد. و قوم من در مسکن سلامتى و در مساکن مطمئن و در منزلهاى آرامى ساکن خواهند شد».(  [35] )
در فراز دیگرى از بشارت هاى کتاب اشعیاى نبى آمده که در آن زمان، بساط ظلم و ستم برچیده خواهد شد، و عدالت گسترش خواهد یافت، و فقر اقتصادى از میان خواهد رفت و نیازمندیهاى مادى و معنوى مردم تأمین خواهد گردید، و همگان به اخلاق حمیده اسلامى آراسته خواهند شد، و پرده هاى ظلمت و تاریکى به کنار خواهد رفت، و مردمان در ناز و نعمت زندگى خواهند کرد:
«برگزیدگان من، از عمل دستهاى خود تمتّع خواهند برد، زحمت بیجا نخواهند کشید، اولاد به جهت اضطراب نخواهند زایید; زیرا که اولاد برکت یافتگان خداوند هستند و ذریّت ایشان با ایشان اند. و قبل از آن که بخوانند من جواب خواهم داد، و پیش از آن که سخن گویند من خواهم شنید. گرگ و برّه با هم خواهند چرید، و شیر مثل گاو کاه خواهد خورد، و خوراک مار خاک خواهد بود، خداوند مى گوید که در تمامى کوه مقدّس من، ضرر نخواهند رسانید و فساد نخواهند کرد».(  [36] )

ج) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب بوئیل نبى
در کتاب بوئیل نبى که از پیامبران پیرو تورات است، بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) و نزول حضرت عیسى(علیه السلام) و محاکمه اسرائیل در آن روز سرنوشت ساز، چنین آمده است:
«آن گاه جمیع امّت ها را جمع کرده به وادى «یهوشافاظ»(  [37] )فرود خواهم آورد و در آن جا با ایشان درباره قوم خود و میراث خویش، اسرائیل ]را[ محاکمه خواهم نمود، زیرا که ایشان را در میان امّت ها پراکنده ساخته و زمین مرا تقسیم نموده اند و بر قوم من قرعه انداخته و پسرى در عوض فاحشه داده و دخترى به شراب فروخته اند تا بنوشند».(  [38] )
و در جاى دیگر از همین کتاب چنین آمده است:
«اى همه اُمّتها ! بشتابید و بیایید و از هر طرف جمع شوید اى خداوند شجاعان ! خود را به آنجا فرود آور. اُمّتها بر انگیخته شوند. به «وادى یهوشافاظ» بر آیند; زیرا که من در آنجا خواهم نشست تا بر همه اُمّتهایى که به اطراف آن هستند داورى نمایم».(  [39] )
و در همین زمینه در کتاب «عاموس نبى» آمده است که مى گوید:
«بنابر این، اى اسرائیل ! به این طور با تو عمل خواهم نمود، و چون که به این طور با تو عمل خواهم نمود پس اى اسرائیل ! خویشتن را مهیّا ساز تا با خداى خود ملاقات نمایى».(  [40] )
این فرازها ـ همچنان که ملاحظه مى شود ـ از نزول حضرت عیسى(علیه السلام) و داورى آن حضرت در «یوم الله ظهور» خبر مى دهند.
و در همین رابطه، در کتاب «هوشیع نبى» در مورد بازگشت حضرت عیسى (علیه السلام)خطاب به قوم یهود آمده است:
«و من براى افرایم(  [41] ) مثل شیر و براى خاندان یهودا (  [42] )مانند شیر ژیان خواهم بود. من خودم خواهم درید و رفته خواهم ربود و رهاننده نخواهد بود.
من روانه شده به مکان خود خواهم برگشت تا ایشان به عصیان خود اعتراف نموده روى مرا بطلبند، در تنگى خود صبح زود مرا خواهند طلبید».(  [43] )
د) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب «زکریاى نبى»
در کتاب زکریاى نبى ـ که یکى از پیامبران بزرگ بنى اسرائیل و از انبیاى پیرو تورات است، بشارت ظهور آن یگانه منجى عالم چنین آمده است:
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

 اصالت اعتقاد به ظهور مُنجى
 انتظار ظهور «منجى» در بین یهود و نصارى
 مسیح هاى دروغین
 عقاید اقوام مختلف جهان درباره مصلح موعود
  اسامى مقدّس حضرت مهدى(علیه السلام) در کتب مذهبى اهل ادیان
        ادیان و نوید ظهور موعود
  مهدى موعود(علیه السلام) در کتب مقدسه هندیان
  الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در کتاب اوپانیشاد
د) بشارت ظهور حضرت بقیة اللّه(علیه السلام) در کتاب «وشن جوک»
هـ) بشارت ظهور حضرت ولى عصر(علیه السلام) در کتاب «دید»
ح) بشارت ظهور آخرین حجّت خدا(علیه السلام) در کتاب «شاکمونى»:
 الف) بشارت ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) در «زبور داوود»
 سرنوشت یهودیان مغرور
 صهیونیسم و تشکیل دولتى به نام اسرائیل
 الف) انجیل متّى
 هـ) انجیل یُوحَنّا

 

 

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق عقیده به ظهور حضرت مهدى(علیه السلام) از نظر اقوام و ادیان

دانلود تحقیق زندگی حضرت زهرا (س)

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق زندگی حضرت زهرا (س) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق زندگی حضرت زهرا (س)


دانلود تحقیق  زندگی حضرت زهرا (س)

 

مشخصات این فایل
عنوان: زندگی حضرت زهرا (س)
فرمت فایل : word( قابل ویرایش)
تعداد صفحات: 65

این مقاله درمورد زندگی حضرت زهرا (س) می باشد.

خلاصه آنچه در مقاله زندگی حضرت زهرا (س) می خوانید :

زیبائی معنوی
یکی از مهمترین اقسام زیبایی زیبائیهای معنوی می باشد. مقصود از زیبائی معنوی زیبائیهایی می باشد که مربوط به ظاهر زندگی انسان نمی باشد بلکه زیبائیهایی است که به رفتار، اخلاق، معاشرت و ارتباط انسان جاذبه ای دلپذیر و تماشایی می بخشد.
براین اساس همه اممور مربوط به انسان می تواند دارای هیئتی غایر زیبا باشد و می شود هیئتی زیبا وپسندیده داشته باشد. در بین روایات دینی روایاتی وجود دارد که به بیان مصادیق زیبائیهای معنوی می پردازد لذا با استفاده از برخی ا این احادیث اشاره ای کوتاه به وجود اینگونه زیبائیها در زندگی حضرت زهرا(س) داریم.
نمونه هایی از زیبائیهای معنوی در زندگی حضرت زهرا(س)
•  عن رسول الله: اِنَّ اللهَ تَعالی جَمیلٌ وَ یُحِبُّ الجَمالَ وَیُحِّبَ مَعالی الاَخلاقِ، وَیَکرِهُ سَفسافَها.
]خداوند متعال زیباست و زیبائی را دوست می دارد. خوبیهای والا را دوست دارد و خصلتهای پست را ناخوش می دارد.[
اگر خدا زیباست وزیبائیها زا دوست می دارد مراد زیبائیهای اخلاقی و مکارم و معالی اخلاقی است و در نقطه مقابل دون شخصیتی و بی هویتی اخلاقی را دشمن دارد. فاطمه زهرا(س) به عنوان یکی از مظاهر اسماء‌الهی تمام زیبائیهای اخلاقی را دارا بود. مکارم اخلاقی عبارتنداز:یقین، زهد، ایثار، قناعت، واینها همه در فاطمه زهرا(س) وجود دارد.
•  قال رسول الله: الخُشوعُ زینَهُ الصَّلوهِ
]افتادگی و خشوع، زینت نماز است[
طبق روایت فوق خشوع در نماز جلوه بخش نماز است و فاطمه زهرا(س) در نماز بالاترین خشوع را دارد.
•  الامام علی(ع): جَمالُ الحُرِّ نَجَنُّبُ العار.
]زیبایی آزاده دوری کردن از ننگ و آزار است[
اولاً یکی از القاب حضرت زهرا(س) حره است.ثانیاً زیبائی آزاگان اجتناب از ننگ است و فاطمه زهرا هیچ ننگ و عاری رانپذیرفت از خرافات جاهلی به دور بود از تبرج زنانه پا ک ومنزه بود و بالاتر از همه ننگ سیاسی پذیرش حکومت منافقین را نپذیرفت و در برابرآنها نه گفت و دست پرورده همین زهرا(س) حسین بن فاطمه در روز عاشورا باز جلوه ای از زیبائی معنوی را به نمایش گذاشت و فرمود: هیهات منا الذله.
•  الامام علی(ع):جَمالُ العَیشِ القَناعَه.
] زیبائی زندگی قناعت است[
قال رسول الله: اَلایثارُ زینَهِ الزُُّهدِ.
] ایثار، زیبائی بی رغبتی به دنیاست.[
قال رسول الله: بَذلُ المُوجودِ زینَهُ الیَقینِ.
]بخشش دارایی زینت یقین است.[

قناعت یعنی کفایت به مقدار احتیاج در زندگی و این یک زیبائی معنوی برای زندگی است.زهد یعنی بی رغبتی به مایملک، ایثار یعنی بذل موجودی و مایحتاج، یقین یعنی حد عالی علمی در باورها و به جزم رسیدن در اعتقادات این گروه از زیبائی در فاطمه زهرا واهل خانه او وجود دارد.
قال الصادق(ع):
ثَلاثَهَ هُنَ فَخرُ المُومِنِ وَ زینَهٌ فِی الدُّنیا وَ الاخِرَه: الصَّلوهَ فِی الاخِرِ اللَیلِ وَ یَاسِهِ مِن أیدِی النّاسِ وَ وِلایَه الاِمامِ مِن آلِ مُحَمَد(ص).
[ سه چیز اساس اافخار و زیبایی انسان در دنیا وآخرت است:
•  نماز شب درسحرگاهان.
•  عدم چشم داشت به دست ومال مردم. (مناعت طبع)
•  دوستی و قبولی سرپرستی امام زمان خود از آل رسول (ص).
این سه زیبائی های دنیوی و اخروی نیز در شخصیت ودر برنامه زندگی فاطمه زهرا(س) وجود داشته است او بانویی شب زنده دار ومتهجد بود به شکلی که از القاب آن حضرت، قوامه ( بسیار قیام کننده در شب) می باشد. او هیچ چشم داشتی به مال و منال دیگران نداشت بلکه همه موجودی خود را به دیگران می بخشید و بالاخره در مسیر ولایت وامامت امیرالمومنین بالاترین فداکاریها را نمود و به شهادت رسید.
قال رسول الله: زَیِنو مَجالِسَکُم بِذِکرِ عَلی بنِ ابیطالِب.
]محافل ومجالس خود را به نام و یاد علی بن ابیطالب آراسته سازید.[
نه تنها نام علی بلکه نفس علی زینت بخش خانه زهرا(س) و تجلی بخش محفل زهرا(س) بود. حضرت زهرا(س) زیباترین محبتها و ارادتها را به مولی علی (ع) داشت و از بین همه زیبائیهای معنوی این زیبائی بزرگ معنوی هم نصیب او بود که کفوی همچون علی(ع) داشت. وجود علی(ع) در کنار زهرا(س) و زهرا(س) در کنار علی(ع) کانونی از نور و نور بود ومجمعی از زیبائی در زیبائی.
زیبائیهای فاطمه(س)
خوبیها و صفات برجسته یا مربوط به ظاهر انسانی است که زبان، چشم، گوش، دست وپا، چگونه بگوید،چگونه ببیند، بشنود وعمل کند، که درستی کار اینها بهترین معرفی شخصیت انسانها خواهد بود.

•  اما زبان فاطمه اطهر، آنچنان زبانی است که عایشه درباره اش می گوید زبانی راستگوتر از زبان فاطمه(س) جزپدرش ندیده ام.
قالت عایشه: مارَأَیتُ اَحَداً‌ قَطُّ اَصدَقَ مِن فاطِمَهُ غَیرَ اَبِیها.
•  اما چشم زهرا آنچنان است که پدرش از بهترین چیزها برای زن از دخترش می پرسد: در پاسخ می گوید: زن مردی را نبیند و مردی هم اورا نبیند. مرد کوری از فاطمه اجازه می خواهد، فاطمه(س) خود را می پوشاند، نبی گرامی می فرماید: چرا خود را پوشاندی؟او که تورا نمی بیند! در پاسخ پدر می گوید: او مرا نمی بیند ولی من او را می بینم؛ او استشمام بو می کند. پیغمبر که این سخن و حالت غیرعادی را از دخترش دیده فرمود: گواهی می دهم که تو پاره ای از من هستی.
•  اما گوش بتول آنچنان گوشی است که زمانی دو آیه مربوط به جهنم به پدرش نازل می شود، پدرش سخت میگرید. فاطمه(س) به پدرش می گوید جانم به قیربانت چرا گریه می کنید؟ نبی اکرم می فرماید بخاظر این دو آیه. همین که فاطمه(س) این سخن را از پدرش می شنود، به زمین افتاده و می گوید: وای پس وای برآنکسی که وارد جهنم گردد.
•  اما دست راضیه، آنچنان بود که از بس دسته دستاس را چرخانده بود، دستش مجروح شده بود و باز همین دست بود که درشب عروسیش پیراهن عروس را به فقیر و گدا داد، چه بسیار کارهای خیر دیگری که همین دست انجام داده است.
عن الزهری قال: لَقَد طَحَنَت فاطِمَهُ بِنتُ رَسولُ اللهِ حَتّی مَجَلَت یَداها وَطَبَت الرَّحی فِی یَدِها.
•  اما پای فاطمه آنچنان بود که حسن بصری می گوید: اعبد این امت فاطمه است. چنان برای عبادت ایستاده بود که پاهایش ورم کرده بود. و عایشه می فرمود: فاطمه راه می رفت به مانند راه رفتن رسول خدا. (ممکن است حدیث معنای وسیعتری داشته باشد)
•  اما زیبایی جمال او و این روشنایی چهره زهرا(س) بود که آنچنان می درخشید که در ماه رمضان برروشنایی ماه فزونی داشت. روایات روشنای چهره زهرا(س) بسیار زیاد است.
•  اما زیبائی اخلاق او و این اخلاق محدثه بود که زمانی بانوی ده مسئله از مسائل نماز را، پی در پی از محدثه می پرسید، وآن حضرت همه را با گشاده رویی پاسخ می داد.
•  و این قلب پرمهر فاطمه(س) بود که امام موسی بن جعفر می گوید: روش فاطمه(س) این بود که در شبها در حال عبادتش به مردم دعا می کرد و برای خود دعا نمی کرد و زمانی که از جهتش جویا می شوند، در پاسخ می فرماید: اول همسایه، سپس خانه و این روایت به شکل دیگری هم نقل شده است.
یکی از قانونهای حاکم برنظام هستی قانون زوجیت است که خداوند متعال به تکرار در قرآن براین اصل و قاعده ساریه درجهان هستی اشاره می نماید:
سبحان الذی خلق الازواج کلها مما تنبت الارض.
] منزه است خدایی که زوجهای گوناگون را آفرید ازآنچه اززمین می روید.[
در نظام زندگی انسانها این قانون جاری و ساری است اما علاوه براین قاعده در انتخاب همسر وزوج وزوجه در اسلام برقانون کفویت نیز تأکید شده است به شکلی که هرچه درصد کفویت ووجوه مشارکت روحی و شخصیتی یک زوج بیشتر باشد موفقیتهای آن زندگی بیشتر خواهد بود.
در طول تاریخ انسانی علی(ع) به عنوان مردی باعظمت و تکامل یافته و زنی پرشکوه وکامل همچون زهرا(س) وجودداردکه به عنوان زوج وکفو یکدیگر میباشند در حدی که درروایت آمده است که اگر علی(ع) نبود برای زهرا(س) کفو و همتایی یافت نمی شد.
....

بخشی از فهرست مطالب مقاله زندگی حضرت زهرا (س)

 فاطمه زهرا(س ).
زندگانی حضرت فاطمه علیها السلام
وصیت حضرت فاطمه زهرا علیهاالسلام
انواع مشکلات زندگی حضرت زهراو چگونگی برخورد حضرت با مشکلات
دوره اول
دوره دوم
دوره سوم
. اصل آرایش و زینت برای همسر
اصل جهادی بودن همه اعضاء و فدائی دادن برای اسلام
16-علم دوستی همه اعضاء
18-سیاسی بودن همه اعضاء
19-رعایت حق خدمتکار
20-شجاعت و دلیری همه اعضاء
اصول حاکم بر زندگی فاطمه و علی(ع)  :
2-اصل مشارکت در امور زندگی
3-اهمیت دادن به فرزندان
4-اصل میهمان دوستی و ضیافت در خانه
•  ایثار و انفاق خانوادگی
11-فرمان پذیری فاطمه از علی(ع)
. اصل آرایش و زینت برای همسر
16-علم دوستی همه اعضاء
18-سیاسی بودن همه اعضاء
19-رعایت حق خدمتکار
20-شجاعت و دلیری همه اعضاء
•  مشکلات سیاسی اجتماعی فرهنگی
دوره دوم
زیبائیهای ظاهری زندگی زهرا(س)
•  زیبایی و حسن چهره
زیبائی معنوی


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق زندگی حضرت زهرا (س)