دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 25
آثار ایمان به معاد و انکار آن
یکی از مسائلی که همواره در ادیان مختلف مورد تأکید قرار گرفته است و در واقع به ادیان معنا میدهد، به نحوی که بدون آن، دین جایگاه مشابهی نخواهد داشت، مسأله معاد است. دین اسلام نیز بر این مسأله بسیار تأکید دارد و مباحث زیادی از قرآن و سنّت به این موضوع اختصاص یافته است. اهمیت معاد تا بدانجا است که یکی از اصول دین شمرده شده و انکار آن موجب خروج از اسلام است. لذا متناسب است به این موضوع توجه زیادی شود و ابعاد مختلف آن مورد بحث و مداقه قرار گیرد.
این نوشتار که در صدد بحث از «آثار ایمان به معاد» است، جایگاه معاد در قرآن و در دعوت انبیاء، دلایل وقوع معاد، آثار ایمان به معاد و انکار آن را به اجمال بحث مینماید
جایگاه معاد در قرآن کریم و در دعوت انبیاء
اصل معاد از نقطه نظر دین مبین اسلام بدان معناست که همه انسانهایی که در این عالم دنیا آمده و بعد از مدتی زندگی در این عالم میمیرند، همگی در جهان دیگری زنده شده و در قیامت در دادگاه عدل الهی حضور یافته و پس از رسیدگی به اعمال و رفتار آنها در دنیا، در بهشت و سعادت جاودانه یا در دوزخ خشم و غضب الهی همیشه خواهند بود.
یک نظر اجمالی به آیات قرآن کریم نشان میدهد که در میان مسائل عقیدتی هیچ مسألهای در اسلام بعد از توحید به اهمیت مسأله معاد و اعتقاد به حیات بعد از مرگ و حسابرسی اعمال بندگان و پاداش و کیفر و اجرای عدالت نیست. وجود حدود هزار و دویست آیه درباره معاد در قرآن و اینکه بسیاری از سورههای اواخر قرآن به طور کامل یا به طور عمده درباره معاد و مقدمات و علایم و نتایج آن سخن میگوید، شاهد گویای این مدعا است.
در جای جای قرآن مجید بعد از موضوع ایمان به خدا، ایمان به جهان دیگر آمده و تقریباً در 30 آیه این دو موضوع را قرین هم قرار داده «و یؤمنون بالله و الیوم الآخر» یا تعبیری شبیه آن فرموده است و در بیش از صد آیه اشاره به «الیوم الآخر» یا «الآخرۀ» فرموده است.
در راه ارائه همین مسأله و بیان همین اندیشهها و اعتقادات بود که پیامبر اسلام(ص) گرفتار مشقتها و آزار و اذیتهای سخت و طاقت فرسای مشرکین شدند و همچون سایر انبیای الهی مورد تهمتهای فراوان قرار گرفتند، تا آنجا که او را مجنون خواندند. قرآن کریم در آیات هفتم و هشتم سوره سبأ به این مسأله اشاره نموده و میفرماید: «وَقَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا هَلْ نَدُلُّکُمْ عَلَى رَجُلٍ یُنَبِّئُکُمْ إِذَا مُزِّقْتُمْ کُلَّ مُمَزَّقٍ إِنَّکُمْ لَفِی خَلْقٍ جَدِید ٍ* أَفْتَرَى عَلَى اللَّهِ کَذِبًا أَم بِهِ جِنَّةٌ بَلِ الَّذِینَ لَا یُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ فِی الْعَذَابِ وَالضَّلَالِ الْبَعِیدِ؛ و کسانی که کفر ورزیدند گفتند آیا شما مردم را آگاه سازیم از مردی که مدعی است هنگامی که بدنهای شما به کلی متلاشی گردید و استخوانهای شما پوسید و خاک شد بار دیگر آفرینش جدید و حیات تازهای پیدا میکند؟ او یا به خداوند، دروغ و کذب نسبت میدهد و یا دچار جنون و دیوانگی گشته است. اما در واقع چنین نیست بلکه کسانی که به آخرت ایمان نمیآورند در عذابی سخت و در ضلالت و گمراهی عمیقی گرفتارند.»
مسأله معاد و جهان آخرت همواره در سرلوحه دعوت انبیاء قرار داشته است و پیامبران الهی علیرغم مخالفتهای سرسختانه مردم در پیشروی چنین مسألهای، همواره بر آن تأکید داشته و مردم را به اعتقاد به چنین اصلی دعوت نمودهاند و این مقاومت و پایداری انبیاء در طرح مسأله معاد و آشنا ساختن مردم با مسأله جهان پس از مرگ، نشانگر اهمیت فوق العاده این اصل اعتقادی در زندگی بشر و سعادت و کمال نهایی انسان است. علم و آگاهی به اصل مسأله معاد تأثیر مستقیم در رفتار و کردار فرد و جامعه داشته و زندگی انسان را متحول میسازد. شناخت رابطه میان دنیا و آخرت و مقدمه بودن این جهان برای جهان دیگر نیز نقش بسزایی در رفتار آدمی دارد. اگر فرد بداند که آنچه در این دنیا انجام میدهد در سرای دیگر نیز همان را باز خواهد یافت مسلماً در رفتار و عملکرد خویش دقت و ملاحظه بیشتری خواهد نمود.
دلایل وقوع معاد :
برای اثبات معاد دلایل عقلی و منطقی متعددی وجود دارد که در قرآن، گاه صریحاً و گاه به اشاره بیان شده است. دلایلی که صریحاً یا اشارتاً در زمینه حتمیت تحقق معاد از قرآن مجید استفاده میشود عمدتاً هفت دلیل است:
- برهان فطرت
منظور از «برهان فطرت» در اینجا این است که انسان در اعماق جان خود، اعتقاد و ایمان به جهان دیگر و رستاخیز عظیم انسانها و بارگاه عدل الهی را احساس میکند. قرآن کریم در این زمینه در سوره روم، آیه 30 میفرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا فِطْرَةَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ؛ روی خود را متوجه آیین خالص پروردگار کن! این فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده و دگرگونی در آفرینش خداوند نیست، این است دین محکم و استوار.»
موضوع سخن در این آیه عام است و تمام دین را فطری میشمارد، یعنی مجموع اصول عقاید و حتی کلیات فروع دین و احکام در اعماق فطرت حضور دارد. «دین» دوبار در آیه فوق تکرار شده که اشاره به مجموع حقایق دینی است.
بر مسأله فطری بودن اعتقاد به معاد قراینی وجود دارد.
الف . اگر برای فنا آفریده شدهایم عشق به بقا چه مفهومی دارد؟
هیچکس نمیتواند این حقیقت را انکار کند که از مرگ به معنای «نیستی» گریزان است و خواهان طول عمر، بلکه حیات جاویدان است. تلاش برای طولانی شدن عمر دلیل بر این است که انسان ذاتاً خواهان بقا است حتی علاقه انسان به حیات فرزندش که دنباله حیات او محسوب میشود نشانهای از این عشق غریزی است.
اگر ما برای فنا آفریده شدهایم وجود این غریزه در ما بی معنا است و این یک عشق مزاحم و بی دلیل است. چگونه ممکن است خداوند حکیم چنین موضوع زائد و مزاحمی را در ما بیافریند؟ اصولاً وجود یک غریزه در انسان دلیل بر این است که در بیرون وجود او، طریق اشباع و پاسخگویی به آن هست همچنان که تشنگی دلیل بر وجود آب و گرسنگی دلیل بر وجود غذا و میل به جنس مخالف دلیل بر وجود آن است و گرنه با حکمت حکیم سازگار نیست. لذا عشق به بقا که به طور فطری در انسانها وجود دارد نشانه روشنی بر زندگی جاویدان محسوب میشود.
ب. اگر رستاخیز فطری نیست چرا این عقیده در طول تاریخ از انسانها جدا نشده است؟
عادات و رسوم دائماً در تغییر و تبدیل است. فرهنگها عموماً دستخوش دگرگونی هستند. تنها اموری میتواند در طول تاریخ بشر، در برابر گذشت زمان پایدار بماند که ریشههایی در اعماق فطرت داشته باشند.
این امر در مورد مسأله توجه انسان به زندگی پس از مرگ کاملاً صادق است. جامعه شناسان میگویند: اعتقادات مذهبی و از جمله عقیده به حیات پس از مرگ، همواره در میان انسانها (حتی بشرهای قبل از تاریخ) وجود داشته است و شاهد بر آن، دفن برخی لوازم همراه اموات است.
- برهان حکمت
یک مطالعه اجمالی در وضع جهان هستی نشان میدهد که همه چیز بر اساس هدف، حکمت، نظم و برنامه آفریده شده است. حال اگر نظری به زندگی انسان بیفکنیم و چنین فرض کنیم که مرگ برای او پایان همه چیز است، چند روزی در این دنیا با هزار زحمت و مشکل زندگی کردن و مقداری آب و غذا خوردن و بعد برای همیشه از هستی چشم پوشیدن، مسلماً چنین چیزی نمیتواند هدف آفرینش انسان باشد و به این ترتیب خلقت او عبث و بیهوده و بی محتوا خواهد بود. این چیزی است که با حکمت خداوند حکیم هرگز سازگار نیست.
این مضمون در آیات قرآن منعکس شده است. در سوره مؤمنون آیه 115 میفرماید: «أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ آیا پنداشتید که شما را بیهوده آفریدهایم و اینکه شما به سوى ما بازگردانیده نمىشوید.» نیز در سوره حجر آیه 85 میفرماید: «وَ مَا خَلَقْنَا السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ وَمَا بَیْنَهُمَا إِلاَّ بِالْحَقِّ وَإِنَّ السَّاعَةَ لآتِیَةٌ؛ و ما آسمانها و زمین و آنچه را که میان آن دو است جز به حق نیافریدهایم و یقینا قیامت فرا خواهد رسید.»
- برهان عدالت
یکی از اوصاف خداوند عدالت است. عدالتی که نشانههای آن در جای جای عالم هستی، در آسمانها و زمین، در وجود خود انسان و در ضربان قلب و گردش خون او دیده میشود. خوب آیا ممکن است انسان از عدالت عمومی جهان بر کنار بماند؟ تاریخ گذشته انسان و حوادث امروز به خوبی نشان میدهد که احقاق حق مظلومان و کیفر ظالمان هرگز در این جهان به طور کامل انجام نشده است. عدالت حاکم بر عالم که در پرتو عدالت خداوند است ایجاب میکند روزی فرا رسد که پرونده اعمال همه انسانها مورد بررسی قرار گیرد و این همان روز رستاخیز است قرآن کریم در سوره قلم آیات 35 تا 36 میفرماید: «أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ * مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ؛ شما را چه شده؟ چگونه داورى مىکنید؟ پس آیا فرمانبرداران را چون بدکاران قرار خواهیم داد؟» و در سوره جاثیه آیات21 تا 22 میفرماید: «أًمْ حَسِبَ الَّذِینَ اجْتَرَحُوا السَّیِّئَاتِ أّن نَّجْعَلَهُمْ کَالَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَوَاء مَّحْیَاهُم وَمَمَاتُهُمْ سَاء مَا یَحْکُمُونَ * وَخَلَقَ اللَّهُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَلِتُجْزَى کُلُّ نَفْسٍ بِمَا کَسَبَتْ وَهُمْ لَا یُظْلَمُونَ؛ آیا کسانى که مرتکب کارهاى بد شدهاند پنداشتهاند که آنان را مانند کسانى قرار مىدهیم که ایمان آورده و کارهاى شایسته کردهاند [به طورى که] زندگى آنها و مرگشان یکسان باشد؟ چه بد داورى مىکنند. و خدا آسمانها و زمین را به حق آفریده است، تا هر کسى به [موجب] آنچه به دست آورده پاداش یابد و آنان مورد ستم قرار نخواهند گرفت.»
- برهان رحمت
یکی از صفات مشهور و معروف خداوند «رحمت» است. مسلماً رحمت به معنای اعطای فیض و نعمت به موجودی است که قابلیت و استعداد آن را داشته باشد. از آنجا که انسان با آن ساختمان مخصوص ورودی که از برکت الهی در او دمیده شده استعداد حیات جاویدان و رسیدن به کمالات فراوان دارد، خداوند رحمان و رحیم چنین فیض و سعادتی را از او قطع نمیکند و فیض و رحمت او با مرگ قطع نخواهد شد. در سوره انعام آیه 12 آمده است: « قُل لِّمَن مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ قُل لِلّهِ کَتَبَ عَلَى نَفْسِهِ الرَّحْمَةَ لَیَجْمَعَنَّکُمْ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ لاَ رَیْبَ فِیهِ؛ بگو آنچه در آسمانها و زمین است از آن کیست بگو از آن خداست که رحمت را بر خویشتن واجب گردانیده است، یقیناً شما را در روز قیامت که در آن هیچ شکى نیست گرد خواهد آورد.»
- برهان وحدت
از ویژگیهای زندگی دنیا وجود اختلاف آرا و افکار است. حتی پیروان یک مذهب غالباً به شاخههای متعددی با عقاید مختلف تقسیم شدهاند. گاه این اختلاف آرا و عقاید از اجتماع به درون خانواده کشیده میشود و هر یک از اعضای خانواده پیرو عقیده و مکتبی هستند. بدون شک هر انسانی از وجود این اختلافات در این جهان رنج میبرد و همه آرزو میکنند این اختلافات روزی برچیده شود. مسلماً خدایی که انسان را برای تکامل و هدایت آفریده و مقتضای مقام ربوبیتش انسانها را از نیل به چنین خواستهای محروم نخواهد کرد و چون این هدف در دنیا انجام نمیگیرد، حتماً جای رفع اختلافات و رسیدن به وحدت، سرای دیگر است.
در قرآن کریم آیات متعددی داریم که اشاره به این موضوع میکند که محل رفع هرگونه اختلاف، عالم دیگر است. در سوره نحل آیات 38 تا 39 میفرماید: «وَأَقْسَمُواْ بِاللّهِ جَهْدَ أَیْمَانِهِمْ لاَ یَبْعَثُ اللّهُ مَن یَمُوتُ بَلَى وَعْدًا عَلَیْهِ حَقًّا وَلکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لاَ یَعْلَمُونَ * لِیُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی یَخْتَلِفُونَ فِیهِ؛ و با سختترین سوگندهایشان بخدا سوگند یاد کردند که خدا کسى را که مىمیرد بر نخواهد انگیخت. آرى [انجام] این وعده بر او حق است، لیکن بیشتر مردم نمىدانند، تا [خدا] آنچه را در [مورد] آن اختلاف دارند براى آنان توضیح دهد.» و باز در سوره حج آیه 69 آمده است: « اللَّهُ یَحْکُمُ بَیْنَکُمْ یَوْمَ الْقِیَامَةِ فِیمَا کُنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ؛ خدا روز قیامت در مورد آنچه با یکدیگر در آن اختلاف مىکردید داورى خواهد کرد.»
- برهان بقای روح
بسیاری از فلاسفه الهی در بحث معاد به سراغ مسأله بقای روح رفته و به آن استدلال کردهاند. قرآن مجید نیز اشاراتی به مسأله بقای روح دارد. در سوره آل عمران آیه 169 میفرماید: «وَلاَ تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُواْ فِی سَبِیلِ اللّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاء عِندَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ، هرگز کسانى را که در راه خدا کشته شدهاند مرده مپندار، بلکه زندهاند و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.» و در سوره بقره آیه 154 باز همین مضمون آمده است: «وَلاَ تَقُولُواْ لِمَنْ یُقْتَلُ فِی سَبیلِ اللّهِ أَمْوَاتٌ بَلْ أَحْیَاء وَلَکِن لاَّ تَشْعُرُونَ؛ و کسانى را که در راه خدا کشته مىشوند مرده نخوانید، بلکه آنان زندهاند ولى شما نمىدانید.»
آثار ایمان به معاد :
بدون شک، ایمان به معاد تأثیر بسیار عمیق و گستردهای در اعمال انسانها دارد. اصولاً اعمال انسان بازتاب اعتقادات اوست، یا به تعبیر دیگر رفتار هر کسی با جهانبینی او ارتباط مستقیم و تنگاتنگ دارد.
کسی که میداند تمام اعمالش بی کم و کاست به زودی در دادگاهی مورد بررسی قرار میگیرد که قضّاتش از همه چیز آگاهند، نه توصیهای در آن مؤثر است و نه رشوهای و نه حکم دادگاهش تجدید نظر دارد؛ سپس بر طبق آن پاداش و کیفر میبیند. نه فقط در اصلاح خود میکوشد بلکه در انجام اعمال گوناگونش فوق العاده سختگیر و موشکاف است.
آثار دنیوی ایمان به معاد را میتوان به دو قسم آثار فردی و آثار اجتماعی تقسیم نمود:
الف. برخی آثار فردی ایمان به معاد:
- تقوای الهی
ایمان به معاد موجب میشود انسان پیوسته به یاد خداوند باشد و در انجام هر کاری خواست الهی را در نظر داشته باشد. آیات متعددی از قرآن کریم این مطلب را میرساند.
خداوند در سوره بقره آیه 203 میفرماید: «وَاتَّقُواْ اللّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ و از خدا پروا کنید و بدانید که شما را به سوى او گرد خواهد آورد.» علامه طباطبایی در ذیل آیه میفرماید آیه دستور به تقوی و یادآوری حشر و بعث نمیدهد، زیرا با یاد قیامت است که انسان از گناه دوری میکند و پیوسته تقوای الهی را دارد. نیز در سوره طه آیه 113 میفرماید: «وَکَذَلِکَ أَنزَلْنَاهُ قُرْآنًا عَرَبِیًّا وَصَرَّفْنَا فِیهِ مِنَ الْوَعِیدِ لَعَلَّهُمْ یَتَّقُونَ أَوْ یُحْدِثُ لَهُمْ ذِکْرًا؛ این گونه آن را [به صورت] قرآنى عربى نازل کردیم و در آن از انواع هشدارها سخن آوردیم، شاید آنان راه تقوا در پیش گیرند یا [این کتاب] پندى تازه براى آنان بیاورد.»
پس ایمان به معاد تقوای الهی و مراقبه و محاسبه را در پی دارد. مراقبه این است که انسان بداند کسی مراقب اوست و در همه حال او را زیر نظر دارد و حتی اسرار درون او را نیز میداند. توجه به این حقیقت انسان را در یک حالت بیدار باش نگه میدارد و توجه به محاسبه و اینکه تمامی اعمال او از بزرگ و کوچک و خوب و بد حسابرسی میشود و پاسخ عادلانهای به هر کدام داده خواهد شد، سبب میشود انسان خود را در انجام کارها آزاد مطلق نبیند.
- حق بینی
ایمان به آخرت یعنی ایمان به دادگاه عدلی که قاضی آن خداوند و شهودش فرشتگانند و دروغ، تقلب، توصیه و رشوه در آن راه ندارد. ایمان به چنین دادگاهی انسان را وادار میکند که واقعیت اعمال خود را آنگونه که هست بررسی کند.
- عبادت و بندگی خداوند
ایمان به معادت موجب میشود انسان با عبادت و بندگی برای سعادت اخروی خود تلاش کند.
در سوره یس آیات 20 تا 22 از فرد مؤمنی سخن گفته شده که به حمایت از سه رسول الهی برخواست و عبادت الهی را بر خود ضروری میدانست، به جهت اینکه خداوند خالق اوست و بازگشت همگان نیز به سوی او خواهد بود. خداوند در این آیات میفرماید: «وَجَاء مِنْ أَقْصَى الْمَدِینَةِ رَجُلٌ یَسْعَى قَالَ یَا قَوْمِ اتَّبِعُوا الْمُرْسَلِینَ * اتَّبِعُوا مَن لاَّ یَسْأَلُکُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ * وَمَا لِی لاَ أَعْبُدُ الَّذِی فَطَرَنِی وَإِلَیْهِ تُرْجَعُونَ؛ و [در این میان] مردى از دورترین جاى شهر دوان دوان آمد [و] گفت: اى مردم از این فرستادگان پیروى کنید، از کسانى که پاداشى از شما نمىخواهند و خود [نیز] به راه راست قرار دارند پیروى کنید، آخر چرا کسى را نپرستم که مرا آفریده است و [همه] شما به سوى او بازگشت مىیابید.»
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید