مقدمه :
استفاده از تئوری پرستاری برای ساختاربندی مراقبت پرستاری سبب اصلاح کیفیت مراقبت ، کاهش هزینه های مراقبت پرستاری و در نهایت اصلاح کیفیت زندگی بیماران می گردد. از میان تئوری های پرستاری که در بیماری های مزمن مورد تحقیق قرارگرفته اند، مدل مراقبت از خود یا چارچوب خود مراقبتی اورم است (فیتزپاتریک و وال ،1996).
الیگود و تومی درکتاب خود از دیدگاه ملیس (1998 ) می نویسند بررسی ها نشان می دهد که 32% تحقیقات ، استفاده حداقل از مدل اورم و در حدود 55% تحقیقات انجام شده استفاده نامناسب از این مدل به چشم می خورد یعنی این مدل فقط به عنوان چارچوب استفاده شده و در بحث و بررسی نتایج مورد استفاده قرار نگرفته است و استفاده مطلوب مدل فقط در 13% تحقیقات مشاهده شده است(الیگود و تومی ،2006).
فاست در کتاب خود بیان کرده اگرچه تئوری اورم عملیاتی شده و در تحقیق ، بالین و مدیریت مورد استفاده قرار گرفته است و این تئوری یک تئوری درمان گرایانه است و با معیارهای پرستاری بالینی بیشتر مناسبت دارد ، به همین دلیل به راهنمایی برای عمل بیشتر به کار گرفته شده تا تحقیق . این تئوری درباره عمل و برای عمل است. تئوری کاربرد زیاد در پرستاری ولی استفاده محدودی در عمل پرستاری داشته است.این تئوری چارچوبی فراهم می کند که پتانسیل کاربرد در بخش ها را دارد، اما فقط به عنصر مراقبت پرستاری محدود می شود(فاست ،2008). توجه داشتن به مراقبت از خود به عنوان یک سازه مهم در پرستاری بسیاری از پژوهشگران را به سوی کاراورم سوق داده است. مطالعات متعددی به منظور بررسی مراقبت از خود در انواع موقعیت های پرستاری اجرا شده اند. مطالعات قابل دسترسی در موردکاربرد تئوری خود مراقبتی برای عملکرد پرستاری وجود دارد . از این مطالعات می توان موارد زیر را اشاره کرد:اگرچه در طول زمان تئوری پرستاری به طورسیستماتیک بسیار تکامل یافته ، پیشرفت کمی در تست کردن تئوری پرستاری بوده است شاید یکی از دلایل ،کمبود وضوح درباره اینکه چه چیزی تست تئوری را در موقعیت تشکیل می دهد است و شناسایی واضح مدل یا تئوری شرط ضروری برای تست کردن آن است در حالی که تئوری ها و مدل ها به عنوان ابزار در مطالعات به ویژه توصیفی استفاده می شود(ویلسون ،2009).
اگرچه مطالعات بسیاری با رویکرد کمی در بکارگیری مدل خود مراقبتی اورم در بیماری های مختلف صورت گرفته اما مطالعات با رویکرد کمی با استفاده از پرسشنامه محدود نمی تواند عمق و پیچیدگی ادراکات و نظرات افراد را در مورد خود مراقبتی بیابند. با استفاده از روش تحقیق کیفی از نوع پدیده شناسی می توان به درک عمیق تجارب پرستاران در زمینه عوامل موثر بر بکارگیری خود مراقبتی دست یافت. لذا با توجه به اهمیت خود مراقبتی و در نتیجه ارتقاء خود مراقبتی و اینکه تا کنون مطالعات کیفی اندکی در مورد تجارب و ادراکات پرستاران در رابطه با عوامل تاثیر گذار ، موانع و عوامل تسهیل کننده در خود مراقبتی با مدل اورم انجام شده است ، مطالعه اخیرسعی دارد تا با شناسایی عوامل موثر به طراحی برنامه ها و مداخلات کارا درزمینه مراقبت کمک و به علاوه دید وسیعی در زمینه آموزش به پرستاران ارائه نماید.
مروری بر مطالعات :
مطالعات بسیاری در این زمینه با رویکرد کمی و کیفی در ارتباط با بکارگیری تئوری خود مراقبتی اورم انجام شده که به ذکر برخی از آنها اشاره می کنیم : شکیبا زاده و همکاران در مطالعه ای تحت عنوان “مقایسه دیدگاه های بیماران دیابتی نوع 2 با کارکنان تخصصی دیابت در مورد عوامل موثر بر خود مراقبتی : یک مطالعه کیفی “ با هدف بررسی و مقایسه تجارب مبتلایان به دیابت نوع2 و کارکنان تخصصی دیابت در مورد موانع فردی ، محیطی و همچنین عوامل انگیزه ساز خود مراقبتی در دیابت در سال 1388 در درمانگاه دیابت مرکز پزشکی خاص در تهران انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که 5 مانع اساسی در مراقبت در بیماران دیابتی وجود دارد: موانع جسمی ، موانع روانی ، موانع آموزشی ، موانع اجتماعی و موانع سیستم مراقبت. در کنار موانع ذکر شده ، برخی عوامل نیز به عنوان عوامل انگیزش بخش شناسایی شدند. این موارد از نظربیماران عبارت بودنداز باور به دیابت ، مسئولیت درک شده در برابر خانواده ، باورهای دینی و نظرات افراد مهم دیگر و از نظر کارکنان عبارت بودند از: ارتباط صحیح با بیمار، پیگیری و ارائه آموزش گروهی به بیماران (شکیبا زاده و همکاران، 1388).
عابدی و همکاران در مطالعه ای تحت عنوان “درک و دیدگاه سالمندان از فاکتورهای تسهیل کننده و مانع برای مراقبت : یک مطالعه کیفی“ با هدف شناسایی درک و دیدگاه سالمندان از عوامل تسهیل کننده و مانع برای مراقبت در سال 1388 در اصفهان انجام شد، در این تحلیل محتوا 7 طبقه شناسایی شد: مفهوم سلامتی ، سبک زندگی ، اعتقادات روحی ، عوامل خانوادگی و شخصی ، عوامل اجتماعی و اقتصادی ، عوامل خدمات بهداشتی و زمینه حمایتی است(عابدی و همکاران، 1388).
شجاع فرد و همکاران مطالعه ای تحت عنوان “ بررسی تاثیر آموزش بر رفتار خود مراقبتی و منافع و موانع انجام آن در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در شهر تهران“ با هدف تعیین تاثیر مداخله آموزشی بر رفتار خود مراقبتی و موانع و منافع انجام آن در بیماران مبتلا به نارسایی قلبی در شهر تهران در سال 1387 انجام داد. دراین مطالعه مداخله ای، تعداد 180 نمونه از بیماران مبتلا به نارسایی قلبی مراجعه کننده به بیمارستان قلب شهید رجایی شهر تهران انتخاب شدند که) در هرگروه 90 نفر ) قرار گرفتند. بیماران مورد بررسی به مدت 1 ماه توسط یک گروه آموزشی تحت آموزش قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه و طی مصاحبه با بیماران قبل و بعد از مداخله جمع آوری گردیدسؤالات پرسشنامه شامل دو بخش متغیرهای دموگرافیک (سن، جنس، وضعیت تأهل، شغل، تحصیلات، سابقه نارسایی قلبی در بستگان و شاخص توده بدنی ( و متغیرهای مورد مداخله (رفتارهای خودمراقبتی، منافع و موانع درک شده انجام این رفتارها) بود. روایی محتوایی و صوری پرسشنامه با استفاده از پانل خبرگان (متشکل از سه نفر متخصص آموزش بهداشت و ارتقاء سلامت، یک نفر پزشک متخصص قلب و عروق، یک پرستار دارای تجربه در زمینه کار با بیماران نارسایی قلبی و یک نفر متخصص آمار( تأیید گردید و برای تعیین پایایی درونی آن، 20 نفر تحت مطالعه مقدماتی قرار گرفتند. در این مطالعه، میزان ضریب آلفای کرونباخ برای سؤالات خودمراقبتی، منافع درک شده و موانع درک شده به ترتیب 8/0، 78/0 و2 8/0بدست آمد و در کل نمونه نیز برای ابعاد(خودمراقبتی، منافع درک شده و موانع درک شده) این ابزار، به ترتیب 81/0، 8/0 و 86/0 محاسبه گردید. همچنین با انجام مصاحبه پایایی ، موازی در مورد 20 نفر بیمار مبتلا به نارسایی قلبی ، پایایی معادل برای پرسشنامه های منافع درک شده (94/0= r) خودمراقبتی (95/0= r) و موانع درک شده (91/0= r) بدست آمد. نتایج پس از مداخله میزان انجام رفتارهای خودمراقبتی(5/74 درصد) ،منافع درک شده انجام این رفتارها( 35/19 درصد(، در گروه مداخله بطور معنی داری افزایش (001/0> P )، موانع درک شده انجام این رفتارها(76/27 درصد) نیز بطور معنی دار کاهش(001/0> P ) یافت ولی هیچ تغییر قابل توجهی در این متغیرها در گروه شاهد مشاهده نشد (شجاع فرد و همکاران ،1387).
روش ها :
این پژوهش به صورت یک مطالعه با رویکرد کیفی با روش تحلیل محتوا طراحی واجرا گردید. جامعه مورد بررسی در این پژوهش، پرستاران کارشناسی ارشد با گرایش داخلی – جراحی و دانشجویان دکتری پرستاری که تجربه بکارگیری مدل خود مراقبتی را داشتند ، بودند که مورد مصاحبه قرار گرفتند. نمونه گیری مطالعه به صورت مبتنی بر هدف یا هدفمند که بیشترین اطلاعات مورد نظر را در اختیار دارند انجام گردید. در این مطالعه، نمونه گیری تا زمان اشباع داده ها ادامه پیدا کرد. روش جمع آوری اطلاعات، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. از شرکت کنندگان جهت مصاحبه در مکان آرام و خلوت و در ساعتی که از نظر کاری برای آنان مناسب بود، دعوت گردید. قبل از شروع مصاحبه، علاوه بر اطلاعات شفاهی مورد نیاز، فرم رضایت آگاهانه در اختیار آنان قرار گرفت و توسط شرکت کنندگان امضا شد. مصاحبه ها بطور کامل ضبط گردید و از موارد مهم و کلیدی آنها یادداشت برداری شد. هر مصاحبه بین 30-20 دقیقه به طول انجامید. سؤالات مصاحبه به صورت بازپاسخ و بر اساس راهنمای مصاحبه بود. مصاحبه شرکت کنندگان همگی حول و حوش محور اصلی پژوهش، که تجارب مشارکت کنندگان از مراقبت براساس مدل خود مراقبتی اورم بود، مطرح گردید. در صورت نیاز از سوالات کاوشی برای برطرف کردن ابهامات و عمق بخشیدن به پاسخ ها استفاده شد. متن مصاحبه ها بطور کامل ضبط گردید. شروع عملیات تحلیل بعد از اولین مصاحبه آغاز و محقق بعد از دو مصاحبه، کار کدگذاری و دسته بندی را آغاز نمود. این کار به محقق کمک می کرد تا بتواند سؤالات دیگر مورد نیاز را طراحی و بهتر مسیر مطالعه را هدایت نماید. به این ترتیب، مراحل زیر در تحلیل داد ه ها به دقت دنبال گردید: مفهوم اصلی جملات معنی دار به صورت کد، استخراج شده و دسته بندی کدها آغاز گردید. به این ترتیب که کد های با مفهوم مشترک تحت یک طبقه قرار داده شده و نامگذاری می گردید. با هر بار مصاحبه جدید، ممکن بود طبقه های قبلی بازنگری و حتی ادغام و یا طبقه جدیدی ایجاد گردد. سپس با نظارت یک ناظر با تجربه در تحلیل داده های کیفی، کار طبقه بندی و نام گذاری طبقه ها مورد بازنگری قرار گرفت. به این ترتیب، با تشکیل طبقه بندی، تم های اصلی مطالعه استخراج و ارتباط بین طبقه ها مشخص گردید.
متن کامل را می توانید دانلود نمائید
عوامل تاثیرگذار در بکارگیری مدل خود مراقبتی اورم تحلیل محتوا