فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

پرسشنامه ( اخلاق)

اختصاصی از فی لوو پرسشنامه ( اخلاق) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مرجع فایل .......MarjaFile

 

 

 

دانلود. ..فایل.. 

 

 

 

 

title: 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

 

عبارات

  1. مدیری که قانون تفاوت های فردی را پیگیری می کند، به برخی از کارکنانش اجازه می دهد تا زمان های آغاز کارشان را در هر روز انتخاب کنند.
  2. یک سرپرست در می یابد که اعضای یک گروه اقلیت، سریع تر از سفید پوستان(گروه اکثریت) کار می کنند . بنابراین برای مشاغل ویژه، تنها آن اقلیت ها را استخدام می کند.
  3. یک سازمان که موفق به رسیدگی مستمر به شکایات از سیستم ارزیابی و پرداختش نمی شود، تصمیم می گیرد برای تمام کارکنانش پرداخت برابر داشته باشد( علی رغم وجود تفاوت ها در عملکرد افراد).
  

 

 

نوع فایل : Word

 

 

عبارات

مسأله اخلاقی وجود ندارد

تا حدودی مسأله اخلاقی وجود دارد

مسأله اخلاقی وجود دارد

 

 

 

 

 

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت متن کامل

همراه با تمام متن با فرمت ورد Powerpoint,WordExcell , ..که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


پرسشنامه ( اخلاق)

اخلاق اسلامی درکار

اختصاصی از فی لوو اخلاق اسلامی درکار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مرجع فایل .......MarjaFile

 

 

 

دانلود. ..فایل.. 

 

 

 

 

title: 

 

 

 قسمتی از محتوای porseshname متن Word 

 

 

مرجع فایل .......MarjaFile

 

 

 

دانلود. ..فایل.. 

 

 

 

 

title: 

 

 

 قسمتی از محتوای متن Word 

 

 

پرسشنامه (اخلاق اسلامی کار)

 

کاملاً موافقم

موافقم

نه موافقم

نه مخالفم

مخالفم

کاملاً مخالفم

تنبلی، کار زشت و عادت بدی است.

 

 

 

 

 

از خود گذشتگی و ایثار در کار، امری پسندیده و فضیلت است.

 

 

 

 

 

کار خوب، به فرد و به دیگران سود می رساند.

 

 

 

 

 

عدالت و جوانمردی در سازمان، شرایط لازم برای ایجاد رفاه جامع می باشد.

 

 

 

 

 

تولید بیشتر از میزان موردنیاز جهت تامین نیازهای شخصی افراد، موجب رونق و شکوفائی جامعه به عنوان یک کل میشود.

 

 

 

 

 

 

 

نوع فایل : Word

 

 

 

 

 

 

 

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت متن کامل

همراه با تمام متن با فرمت ورد Powerpoint,WordExcell , ..که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است

 

 

نوع فایل : Word

 

 

 

 

 

 

 

(توضیحات کامل در داخل فایل)

 

متن کامل را می توانید دانلود نمائید چون فقط تکه هایی از متن در این صفحه درج شده به صورت نمونه

ولی در فایل دانلودی بعد پرداخت متن کامل

همراه با تمام متن با فرمت ورد Powerpoint,WordExcell , ..که قابل ویرایش و کپی کردن می باشند

موجود است


دانلود با لینک مستقیم


اخلاق اسلامی درکار

تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق

اختصاصی از فی لوو تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق


تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق

تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق

34 صفحه

فصل سوم

بین جهان‏بینى و علم اخلاق تاثیر و تاثر متقابل وجود دارد; زیرا از یک سواخلاقیات (علم اخلاق) مانند منطقیات، طبیعیات و ریاضیات از علوم جزئى‏است و زیر پوشش «علم کلى‏» (جهان‏بینى) قرار دارد; چون این علم موضوع‏خود راکه‏نفس و قواى آن است اثبات مى‏کند (1) ، چنانکه بخشى از اینها را هم‏علوم طبیعى اثبات مى‏کند، و از سوى دیگر علم اخلاق نیز درباره جهان‏بینى‏اظهار نظر مى‏کند; به این معنا که در علم اخلاق، ثابت مى‏شود جهان‏بینى توحیدى، خیر، ملایم با روح و امرى ارزشى و کمال روح است ولى‏جهان‏بینى الحادى، شر، زیانبار و قبیح است و براى روح پیامد ناگوارى دربر دارد.

در علم اخلاق، علوم نافع از علوم غیرنافع شناخته مى‏شود. پیغمبر اکرم‏صلى الله علیه و آله و سلم به ذات اقدس اله پناه مى‏برد و مى‏فرماید: «اعوذ بک من علم لا ینفع، وقلب لا یخشع، ونفس لا تشبع‏»  چون علوم از نظر نفع و ضرر به چند قسم تقسیم مى‏شود، بعضى از علمها نافعند و بعضى نه; بعضى از علوم مانند علوم الحادى، نه تنها نافع نیستند بلکه ضرر هم دارند و بعضى از علوم نه نافع هستند و نه ضار، مانند تاریخ بعضى از اقوام جاهلى که هیچ نکته آموزنده‏اى در دانستن آن وجود ندارد و هیچ اثر فقهى هم بر آن مترتب نیست.

البته برخى از بخشهاى علم تاریخ و نسب، فواید فراوانى دارد و از علوم نافع به شمار مى‏آید اما آشنایى با قواعد علمى مربوط به انساب و تاریخ اقوامى که آثار علمى یا صنعتى و هنرى از خود به یادگار نگذاشتند، صرف بیهوده عمر و اتلاف وقت است و مصداق علمى است که رسول خداصلى الله علیه و آله و سلم و امام هفتم (علیه‏السلام) در باره آن فرموده‏اند: «لا یضر من جهله ولا ینفع من علمه‏»  .

بعضى از علوم فى نفسه نافعند ولى چون به مرحله عمل ننشسته‏اند علم نافع به شمار نمى‏آیند و این همان است که در بیان حضرت على (علیه السلام) آمده: «لا تجعلوا علمکم جهلا ویقینکم شکا اذا علمتم فاعملوا واذا تیقنتم فاقدموا»  و نیز مى‏فرماید: «رب عالم قد قتله جهله وعلمه معه لا ینفعه‏» . بعضى از دانشمندان در عین حال که عالمند، جاهلند. چون عاقل نیستند کشته جهلند و علم آنان به حالشان نافع نیست.


دانلود با لینک مستقیم


تاثیر متقابل جهان بینی و اخلاق

دانلود تحقیق کامل درمورد رابطه دین و اخلاق

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق کامل درمورد رابطه دین و اخلاق دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد رابطه دین و اخلاق


دانلود تحقیق کامل درمورد رابطه دین و اخلاق

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7

 

رابطه دین و اخلاق

بحث و بررسى، رابطه دین و اخلاق‏ به‏صورت مستقل در جامعه ما کمتر مطرح‏شده ولی در مغرب‏ زمین تحولات و نوسانات فکرى زیادى در این زمینه انجام گرفته است. نقطه‏ عطف مهم در تاریخ فرهنگى اجتماعى مغرب‏ زمین رنسانس‏ است، تا قبل از رنسانس، دین رایج در آن دیار که همان‏ مسیحیت ‏بود بر همه شئون زندگى مردم از جمله علم، فرهنگ،سیاست، اجتماع، اخلاق و سایر مسائل حاکم بود و با شکست ‏کلیسا در صحنه‏هاى مختلف، مردم نیز از دین و گرایشهاى دینى ‏بیزار شدند و به‏جاى گرایش به خدا، گرایش به انسان‏مدارى‏مطرح شد. کار به آنجا رسید که بعد از انکار الهیات و معارف‏دین آنها احساس نیاز به نوعى دین کردند و کسانى مانند اگوست‏کنت فرانسوى که دوران حضور دین را سپرى‏شده اعلام کرده‏بودند ، دین انسان‏پرستى و انسان‏مدارى را به‏جاى آن اختراع واعلام کردند. به ‏دنبال این تحول فکرى و فرهنگى در تمام شاخه‏هاى‏ معارف انسانى تحولات عظیمى پدید آمد و نوسانات مختلفى درخطوط مختلف پراکنده شد که هیچ جهت واحدى نداشت. یکی از این زمینه ها زمینه ارتباط دین با اخلاق است . بحثهاى‏زیادى در زمینه ارتباط دین و اخلاق مطرح شده است .

معمولا در ارتباط دین با اخلاق سه فرضیه تصور مى‏شود:

  • یکى اینکه دین و اخلاق دو مقوله مشخص متباین ازهم هستند و هرکدام قلمرو خاصى دارند و هیچ ارتباط منطق بین آنها وجود ندارد. اگر مسائل دینى با مسائل اخلاقى تلاقى‏پیدا مى‏کند یک تلاقى عرضى و اتفاقى است و یک رابطه‏منطقى نیست که بین دین و اخلاق اتصالى برقرار شود. زیرا هرکدام فضاى خاص خود و قلمرو مشخص دارند که از هم دیگرجدا هستند و ربطى به‏هم ندارند. اگر به یکدیگر ارتباط پیدامى‏کنند مثل این است که دو مسافر هرکدام از یک مبدئى به‏سوى‏یک مقصدى حرکت کرده‏اند و در بین راه اتفاقا در یک ‏نقطه‏اى همدیگر را ملاقات مى‏کنند، ولى این معنایش این نیست ‏که بین این دو مسافر یک رابطه‏اى وجود دارد. پس یک فرض‏این است که دین و اخلاق چنین وضعى دارند، مثلا گفته شود که‏قلمرو دین مربوط به رابطه انسان با خدا است اما اخلاق مربوط به‏روابط رفتارى انسانها با یکدیگر است.
  • فرضیه دوم این است که‏اصلا دین و اخلاق یک نوع اتحاد دارند یا یک نوع وحدت بین‏آنها برقرار است ‏یا به تعبیر امروزیها یک رابطه ارگانیک بین‏آنها است. البته این رابطه باز به‏صورتهاى فرعى‏ترى قابل تصوراست ولى آنچه به فرهنگ ما نزدیکتر و قابل قبولتر مى‏باشد این‏است که اخلاق به‏عنوان یک جزئى از دین تلقى شود ما با این‏تعریف آشنا هستیم که دین مجموعه‏اى است از عقاید و اخلاق‏ و احکام، پس طبعا اخلاق مى‏شود جزئى از مجموعه دین،رابطه‏اش هم با دین رابطه ارگانیک و رابطه یک جزء با کل‏است مثل رابطه سر با کل پیکر انسان. از باب تشبیه مى‏توان‏گفت، اگر ما دین را به یک درختى تشبیه نماییم، این درخت‏داراى ریشه‏ها و تنه و شاخه‏هایى است. عقاید همان ریشه‏هاست‏و اخلاق تنه درخت است و شاخه و برگ و میوه درخت نیزهمان احکام است. رابطه تنه با خود درخت رابطه دو شى‏ءنیست. تنه هم جزء خود درخت است. در این تصور رابطه دین‏و اخلاق رابطه جز با کل است ‏یا چیزى شبیه به اینها، مى‏شودفرض کرد منظوراین است که یک نوع اتحاد بین دین و اخلاق در نظر گرفته‏مى‏شود که یکى در درون دیگرى جا بگیرد.
  • فرضیه سوم این‏است که هرکدام یک هویت مستقلى دارند اما هویتى است که درعین حال با هم در تعامل هستند و با یکدیگر در ارتباطند و دریکدیگر اثر مى‏گذارند، یعنى این‏گونه نیست که بکلى متباین ازهم باشند و هیچ ارتباط منطقى بین آنها برقرار نباشد بلکه یک ‏نوع رابطه علیت و معلولیت ، تاثیر و تاثر یا فعل و انفعال وبه‏طورکلى یک نوع تعامل بین دین و اخلاق وجود دارد، ولى‏این معنایش این نیست که دین جزئى از اخلاق است ‏یا اخلاق‏جزئى از دین است و یا اینکه اینها کاملا از هم متباینند. در دوفرضیه قبل نیز فرض شد که بین دین و اخلاق نوعى تاثیر و تاثرو فعل و انفعال و تعامل وجود دارد.
  • بنابراین در رابطه دین و اخلاق، یا تباین یا اتحاد و یاارتباط برقرار است . نظریه اول عدم‏ارتباط و تباین کلى بین اخلاق و دین بود و اینکه اگر ارتباطى‏جایى حاصل شود تلاقى حاصل شده بالعرض و اتفاقى است.نظر مقابلش هم این بود که اصلا دین و اخلاق با هم متحدند،مثلا اخلاق جزئى از دین است. اما بقیه نظریات دیگر، همه دراین طیف قرار مى‏گیرد که اخلاق و دین دو ماهیت مستقل هستنداما بین آنها روابط فعل و انفعال و تاثیر و تاثر و تعامل وجوددارد.

نظر دانشمندان غربی درباره ارتباط دین و اخلاق

  • اخیرا علما غربى دایره دین را به ارتباط بین انسان با خدا منحصر مى‏کنند. دیندارى یعنى اینکه انسان خدا را بشناسد، به‏خدا معتقد باشد و عبادتى انجام دهد. دین یعنى همین و لذاافکار سکولاریسم و گرایشهاى سکولاریستى بر همین اصل‏مبتنى است. ریشه این تفکر در غرب از بعد رنسانس شروع شده‏است و امروز هم دیگر سکه رایج است. البته بجز موارداستثنایى در بعضى از مکاتب و محافل کاتولیک و امثال اینهاغالب موارد این است که اصلا دین ربطى به مسائل دیگر ندارد و با مسائل جدى زندگى ارتباطى ندارد.
  • دین نوعى گرایش واحساس است که انسان نسبت ‏به خدا دارد و مى‏رود در معبد آن‏گرایش و احساس و نیاز روانى خود را ارضا مى‏کند و هیچ دلیلى‏هم ندارد که این موضوع واقعیتى داشته باشد، صرفا یک‏ احساس و تجربه شخصى و معنوى است که در آدم وجود دارد. اخلاق را هم این‏گونه معنا مى‏کنند که اخلاق عبارت ازارزشهایى است که در رفتارهاى اجتماعى انسان مطرح مى‏شود،مثلا اینکه انسانها باید با هم چگونه باشند، انسان بایدخوش‏اخلاق باشد، خوش‏رفتار باشد، خوشرو باشد، درستکارباشد، راست ‏بگوید و عدالت را رعایت کند. تمامى اینهامصادیق اخلاق مى‏شود پس خلاصه این دو قلمرو ازهم جداست. آن (یعنى اخلاق) رابطه بین انسانها را بررسى‏مى‏کند و این (یعنى دین) رابطه انسان را با خدا، و این دو ربطى‏نیز به‏هم ندارند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد رابطه دین و اخلاق

دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق عملى و الگوهاى آن

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق عملى و الگوهاى آن دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق عملى و الگوهاى آن


دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق عملى و الگوهاى آن

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 9

 

اخلاق عملى و الگوهاى آن

یکى از دانش‏هاى مفید، علم «اخلاق‏» است. این واژه، جمع‏«خلق‏» است‏به معناى خوى، طبع، سجیه و عادت. موضوع این علم رفتار و کردار آدمى است. همه عالمان و دانشوران‏و فیلسوفان از روزگاران کهن تا به امروز به این رشته از دانش،علاقه و دل بستگى داشته‏اند و هر یک به نحوى در باب آن سخن‏گفته‏اند. اما اخلاق بر دو نوع است: نظرى و عملى. اخلاق نظرى‏ در باره پایه‏ ها و مبانى اخلاق، مفهوم تکلیف اخلاقى و مسائلى ازاین دست، بحث مى‏کند ; یعنى مباحثى که مستقیما به فعل اخلاقى‏ مربوط نمى‏شود، اما اخلاق عملى مستقیما به خود عمل مربوط است،انجام عمل احسان، پرهیز از دروغ، غیبت، بهتان، احترام به پدرو مادر و مسائلى از این قبیل که به قصد قربت انجام مى‏شود درحوزه اخلاق عملى است. آن چه که براى شخص مومن ارزش‏مند است اخلاق عملى است، زیرا تاعمل خیر با نیت‏خالص، انجام نگیرد، رشد و کمال و فلاح محقق‏نخواهد شد. هرچه ما در باره اخلاق و یا عرفان نظرى تفحص کنیم،جز انبوهى از اطلاعات و معلومات چیزى نصیبمان نخواهد شد، زیراکه قلب و دل ما از آن‏ها بى‏بهره است فقط چاقى و فربهى ذهن،صورت گرفته است. این سخن به معناى بى‏ارجى و بى‏منزلتى عرفان و اخلاق نظرى نیست،چرا که آن هم در جاى خود مغتنم است، بلکه سخن در راه نجات ومسیر رشد و برآمدن انسان است. شک نیست که جمع بین اخلاق نظرى وعملى، بسیار پسندیده است و آدمى را مسلط مى‏کند، اما تقید برعمل و سلوک در مسیر اخلاق عملى است که انسان را از دره‏هاى‏هولناک دنیا و آخرت، نجات مى‏دهد. سالک در مسیر اخلاق عملى، به دنبال الگو است تا بتواند از اوسرمشق بگیرد و طى طریق نماید. در مکتب ما چهارده معصوم پاک‏علیهم السلام بهترین الگو براى سلوک و گام زدن در وادى اخلاق‏عملى هستند; همان‏هایى که خداوند متعال آنان را پاک گردانید وسپس اسوه قرار داد. از این رو است که در این مقاله، اشاره‏اى‏کوتاه به این الگوهاى اخلاق عملى مى‏افکنیم. در کلمات قصار امام على بن ابى طالب (ع) در نهج البلاغه آمده‏است که امام مى‏فرماید: «من نصب نفسه للناس اماما فلیبدابتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره و لیکن تادیبه بسیرته قبل تادیبه‏بلسانه و معلم نفسه و مودبها احق بالاجلال من معلم الناس ومودبهم; هر که خود را پیشواى مردم خواهد، باید که پیش از ادب‏کردن دیگران به ادب کردن خود بپردازد و باید که ادب کردن‏دیگران به کردار باشد، نه به گفتار. کسى که آموزگار و ادب‏کننده خویش است، سزاوارتر به تعظیم است، از آن که آموزگار وادب کننده مردم است.»

امام صادق (ع)

امام صادق (ع) فرمود:«شیعیان ما وقتى که در کوچه و بازار راه مى‏روند و مردم آن‏ها رامى‏بینند به ما رحمت و درود مى‏فرستند» و معناى شیعه این است که‏این‏ها با عمل دیگران را درس مى‏دهند نه این که در گفتار خوب‏صحبت کنند، حرف بزنند، وعظ و پند و موعظه بدهند، اما به قول‏خواجه شیرازى: «چون به خلوت مى‏روند آن کار دیگر مى‏کنند». از امام صادق یا امام باقر علیهما السلام پرسیدند: معنى این‏آیه چیست؟ «اتقوا الله حق تقاته‏» امام فرمود:«یطاع و لا یعصى; فرمان خدا را ببرد و عصیان خدا را نکند».

اخلاق‏هاى عملى در کربلا

نمونه‏ هاى فراوانى از اخلاق عملى را در حادثه کربلا مى‏توان دید;یک نمونه آن وقتى است که امام حسین (ع) خواست از کنار جسد على‏اکبر (ع) بلند شود، حضرت زینب (س) بسیار بى‏تابى مى‏کرد وضجه‏ها مى‏زد، کسانى که نمى‏شناختند، مى‏پنداشتند که مادر حضرت‏على‏اکبر است. اما وقتى که به همین حضرت زینب (س) خبر شهادت‏فرزندش را دادند و او را به سوى خیمه آوردند، هیچ عکس‏العملى‏از خود نشان نداد و حتى از خیمه هم بیرون نیامد. بعدهاپرسیدند چرا از خیمه بیرون نیامدى؟ فرمود:مى‏ترسیدم اگر از خیمه بیرون بیایم دل برادرم منقلب بشود! آرى،این صفت معلم است که با عمل خود به دیگران درس مى‏دهد. حضرت امام زین العابدین (ع) مى‏فرماید: دیدم عمه‏ام زینب در شب یازدهم‏نماز شب را نشسته مى‏خواند، پرسیدم: عمه چرا نشسته نمازمى‏خوانى؟فرمود: چه کنم زانوانم دیگر قدرت ندارد.این همان اخلاق عملى است. شخصى مى‏گوید: روزى میهمان امام مجتبى(ع) بودم، گفتم به مسجدبروم و دو رکعت نماز بخوانم، پیرمردى را دیدم گوشه‏اى ایستاده‏به من تعارف کرد، به کنارش رفتم، دست‏برد زیر عبا و چیزى‏بیرون آورد، درش را باز کرد. دیدم نانى را به من تعارف کرد،نان را برداشتم، دیدم با دست نمى‏توانم آن نان را بشکنم. رو به‏پیرمرد کرده گفتم: آقا این نان چیست که آن را این چنین‏بسته‏اى؟ فرمود: بسته‏ام که نکند فرزندانم که علاقه و محبت‏به من‏دارند، یک مقدار روغن به این نان بمالند تا لذیذ بشود. این‏على (ع) است و این درس اخلاق عملى است. «اتقوا الله فى الخلوات فان الناظر هو الله‏» در خلوت هم ازمعصیت پرهیز کن. چرا؟ ناظر چه کسى است؟ در روایتى امام‏هفتم(ع) مى‏فرماید: به گناه کوچکت‏به کوچکى نگاه نکن، ببین که‏نافرمانى و معصیت چه کسى را انجام مى‏دهى، خدا را نافرمانى‏مى‏کنى ولو کوچک باشد. «لقد کان لکم فى رسول الله اسوه حسنه‏» این‏ها اسوه‏هاى ماهستند، این‏ها پیشوایان ما هستند. «اولئک آبائى فجئنى‏بمثلهم‏» نفس انسان از همه چیز براى ما عزیزتر است، نفس رامى‏خواهیم. این نفسى که زین العابدین(ع) در دعاى ابى حمزه عرضه‏مى‏دارد: «خدایا من به خاطر کدام لحظه‏ام اشک بریزم، کدام‏ساعتم، آیا براى خاطر آن لحظه‏اى که در تاریکى قبر مى‏گذارند،در آن وحشتکده، آن جا، یا براى آن لحظه‏اى که باید از قبر خارج‏شوم. «ابکى لخروجى عریانا» یا به خاطر برهنه محشور شدن اشک‏بریزم.«انظر مرة عن یمینى و مرة عن شمالى فاذا الخلائق فى شان غیرشانى، مردم را به فکر خودشان مى‏بینم. «لکل امرء یومئذ شان‏یغنیه‏». آن ساعت را گریه کنم، اشک بریزم، کدام لحظه؟ آیا این‏لحظات را ما در پیش نداریم. امیر مؤمنان (ع) فرمود:«فان امامکم عقبة کوودا» ما گردنه‏ها داریم، این صراط را که‏مى‏گویند این صراط از دنیا کشیده شده است. مرحوم علامه طباطبایى (ره) در جلد اول تفسیر المیزان در ذیل‏«اهدنا الصراط المستقیم‏» مى‏نویسد: «این صراط از دنیا کشیده‏شده، از این صراطى که از مو باریک‏تر است.» بعضى با مختصرى ازجلوه‏هاى دنیا دین خود را مى‏فروشند و به «صراط‏» و «روزحساب‏» توجه‏اى ندارند. قرآن مجید مى‏فرماید: فرداى قیامت جلوى پرده را نگاه کن، یک‏چیزى شیشه مانند، جهنمى‏ها، بهشتى‏ها را مى‏بینند، آن‏ها را نگاه‏مى‏کنند، همه در ناز و نعمت‏خوشند «یطوفون علیهم ولدان مخلدون‏باکواب و اباریق و کاس من معین‏» این همه نعمت در اختیاراین‏ها است، جهنمى‏ها مى‏بینند که هم‏کلاسى‏اش در بهشت نعیم است‏اما این، در این طرف است. قرآن مى‏فرماید:«ا لم نکن معکم‏» جهنمى‏ها داد مى‏زنند آقایان بهشتى‏ها آیا مادر دنیا با شما نبودیم؟ زن به شوهر، شوهر به زن مى‏گویند مگرما در دنیا با هم نبودیم؟ «قالوا بلى‏» بودیم، «و لکنکم‏فتنتم انفسکم و تربصتم و ارتبتم و غرتکم الامانى‏» هواى نفس،شما را مغرور کرد، مقام، تو را مغرور کرد.بچه‏ها را دیده‏اید، وقتى که دست‏بچه‏ها را بگیرى و جلوى مغازه‏اسباب‏بازى‏فروشى ببرى، هر کدام چیزى مى‏خواهند و به همان چیزهم دلخوشند، ما هم حالت همان بچه‏ها را داریم، مقام، مثل همان‏عروسک یا ماشین کوکى است که بچه به او دلخوش است.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق کامل درمورد اخلاق عملى و الگوهاى آن