
فرمت فایل : power point (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد اسلاید : 27 اسلاید
خط مشی چیست؟
دلایل تدوین خط مشی اعتبار بخشی
تهیه رهنمودهایی که در آن معین شده باشد:
پاورپوینت درباره تدوین خط مشی و روش اجرایی در الگوی اعتباربخشی
فرمت فایل : power point (لینک دانلود پایین صفحه) تعداد اسلاید : 27 اسلاید
خط مشی چیست؟
دلایل تدوین خط مشی اعتبار بخشی
تهیه رهنمودهایی که در آن معین شده باشد:
رام رسمی آندروید 6.0.1 برای گوشی سامسونگ SM-G920i
مدل = SM-G920i
نام مدل = Galaxy S6
نوع فایل = تک فایل قابل فلش با اودین
مشخصه ورژن رام =G920IDVS3EPJG
ورژن آندروید= 6.0.1
تاریخ انتشار رام =20.10.2016
تاریخ سطح امنیت =01.10.2016
زبان = فارسی
منطقه =خاورمیانه KSA
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 103
فهرست و توضیحات:
مقدمه
مشخصات معصوم دوازدهم: امام دهم، حضرت هادی علیه السلام
بخش اول
امام هادی علیه السلام از آغاز تولد تا آغاز خلافت متوکل عباسی
بخش دوم
مبارزات فرهنگی و تربیت شاگردان برجسته
بخش سوم
امام هادی (ع) و خلفای عباسی و شهادت امام
بخش چهارم
سخنان و سیره عملی امام هادی علیه السلام
منابع
مقدمه
ارزش و اهمیت مطالعه دربارة رسول خدا (ص) و اهل بیت علیهم السلام و تربیت آنها، خصوصیات و فضیلتهایشان، ریشة عاطفی و احساسی ندارد، بلکه اجابت امری است که از جانب پروردگار عالم هستی مطرح شده است.
زمانی که به محمدبن عبدالله (ص) وحی کرد که بشریت را از تاریکی های کُفر و شرک برهاند و به سوی نور و ایمان و توحید، هدایت کند و آنگاه که اینچنین به رسول خود امر فرمود:
«برای چیزی اجر و پاداش قرار نمی دهم مگر دوست داشتن اهل بیت» اظهار ارادت و دوستی به معصومین (ع) که در زندگی با دشواریها و سختی ها و شکنجه های فراوان مواجه شدند و صبر پیشه کردند و راز نگه داشتند و جان در طبق اخلاص نهادند، لازم بوده و هست.
در راستای آشنایی با زندگی حضرات معصومین (ع)، به یاری حضرت دوست زندگانی امام دهم – حضرت علی النقی – را هر چند مختصر بررسی می نماییم.
مشخصات معصوم دوازدهم:
امام دهم، حضرت هادی علیه السلام
نام:امام علی (ع)
القاب معروف:هادی، نقی (ع)
کنیه:ابوالحسن سوم (ع)
پدر و مادر:امام جواد (ع) ، سمانه (س)
وقت و محل تولد: 15 ذیحجه سال 212 هجری در روستای صریّا ، نزدیک مدینه
وقت و محل شهادت: سوم رجب سال 254 در سن 41 سالگی در شهر سامرّا بر اثر زهری که بادسة «معتّز» توسط معتمد عباسی، به آن حضرت خوراندند، به شهادت رسید.
مرقد شریف: شهر سامرّا، واقع در عراق
دوران زندگی:
آن حضرت حدود 33 سال امامت کرد.
بخش اول
امام هادی علیه السلام از آغاز تولد تا آغاز خلافت متوکل عباسی
حضرت سمانه مادر امام هادی علیه السلام
حضرت «سمانه» علیه السلام از اهالی مغرب (حدود بین آفریقا و اندلس) بود که دست تقدیر او را به مدینه آورد و همسر امام جواد علیه السلام گردید. این بانوی با کمال، به قدری در راه کمالات و فضایل معنوی، ممتاز بود که او را «سیّده و اُمّ الفضل» (مادر ارزشها) می نامیدند. در زهد و تقوا در عصر خود بی نظیر بود و بیشتر روزهای سال، روزه سنّتی می گرفت.
هنگامی که سمانه با کاروان مغرب، به مدینه آمد و توسط «محمدبن فرج» به خانة امام جواد علیه السلام راه یافت و همسر آن حضرت گردید، امام جواد علیه السلام در شأن او چنین فرمود:
«نام او سمانه است. او بانویی است که به حقّ مرا می شناسد او از بانوان بهشت است. شیطان سرکش به او نزدیک نشود و نیرنگ طاغوت عنود به او راه نیابد. او همواره مورد نظر لطف خداوندی است که هرگز خواب ندارد و همطراز مادران افراد صدّیق و صالح است.»
عالم بزرگوار، سید مرتضی در کتاب «عیون المعجزات» ، در شأن حضرت سمانه می نویسد:
«او از بانوانی بود که در مقام عبادت خدا نهایت خشوع و خضوع را داشت و پیوندش با خدا بسیار گرم و تنگاتنگ بود.»
ولادت و نامگذاری امام هادی علیه السلام
امام هادی علیه السلام در روستای (و به تعبیر دیگر در مزرعة) «صریّا» که در یک فرسخی مدینه قرار داشت و امام کاظم آن را احداث نموده بود، در روز سه شنبه نیمه ذیحجّه دیده به جهان گشود. [1]
امام جواد علیه السلام نام او را «علی» نهاد. هم نام اجداد پاکش امیر مؤمنان علی علیه السلام و علی بن الحسین، امام سجاد و علی بن موسی الرضا علیه السلام و چه نام گذاری شایسته ای. چرا که شجاعت و بلاغت و سخنوری امیر مؤمنان را داشت و در عبادت و تقوا و بندگی همچون سیّد ساجدان بود و در کمالات و سیاست و تدبیر، بسان حضرت رضا بود.
کنیة او را «ابوالحسن» نهاد چرا که یادآور شهامت و صبر ابوالحسن اول امام کاظم علیه السلام بود و علم و حلم ابوالحسن دوم حضرت رضا علیه السلام را داشت.
امام هادی علیه السلام لقب های متعددی مانند: نقی، هادی، امین، طیّب، فقیه، مؤتمن، متوکل، عالم و … داشت، که هر یک از این لقب ها بیانگر یکی از صفات ارزشمند او است و او به طور کامل از آن صفات بهره مند بود. [2]
شباهت به پدر
هنگامی که امام جواد علیه السلام (در سال 202 هـ.ق به دعوت اجباری «معتصم» ، می خواست از مدینه به سوی بغداد حرکت کند، پس از آنکه به جانشینی امام هادی علیه السلام تصریح کرد. او را (که در آن هنگام هفت سال داشت) در آغوش گرفت و فرمود: «چه دوست داری تا از عراق برای تو هدیه و سوغات بیاورم؟»
حضرت هادی علیه السلام عرض کرد: «شمشیری که گویا آتش شعله ور است».
سپس امام جواد علیه السلام به پسر دیگرش موسی توجه کرد و فرمود: «تو چه دوست داری تا از عراق برایت به عنوان هدیه بیاورم؟»
موسی عرض کرد: یک اسب برایم بیاور (و به قولی گفت: فرش خانه ای )!
امام جواد علیه السلام فرمود: «ابوالحسن حضرت هادی، به من شباهت دارد و مانند من است ولی موسی به مادرش شباهت دارد.» [3]
در مورد چهرة ظاهری امام هادی علیه السلام نوشته اند: او قامتی معتدل، چهره ای سفید متمایل به سرخی، چشمهایی درشت، ابروانی گشاده، سیمایی شاداب و دلی آرام داشت. و در کتاب فصول المهّمه نقل شده آن حضرت گندمگون بوده. [4]
او همچون پدرانش، قامتی پر شکوه، وقار و هیبتی چشمگیر داشت، به گونه ای که خود به خود حاضران و بینندگان را به خضوع و تعظیم در برابرش فرا می خواند لذا در وصفش این چنین گفته شده است.
«او پاکیزه ترین و خوشبوترین انسانها از نظر روح و روان و راستگوترین لهجه را داشت. از نزدیک نمکین ترین و از دور کاملترین انسانها بود. هر گاه سکوت می کرد هیبت و شکوهش آشکار و چیره می شد و هر گاه سخن می گفت بها و مقامش چشمگیر می گردید. نشانة خاندان رسالت از سیمایش می درخشید، چرا که او میوة درخت رسالت و شاخه ای از باغستان نبوّت و گزیده ای از دودمان پیامبر اکرم (ص) بود.» [5]
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 26
فهرست و توضیحات:
اعتقادات اسلامى از نظر شیعه دوازده امامى
خدا شناسى
1 - نظرى به جهان از راه هستى و واقعیت - ضرورت وجود خدا
2 - نظرى دیگر از راه ارتباط انسان و جهان
3 - ذات و صفت
4 - معنى صفات خداوندى
5 - توضیح بیشتر در معنى صفات
6 - صفات فعل
7 - قضا و قدر
8 - انسان و اختیار
پیغمبر شناسى
1 - بسوى هدف - هدایت عمومى .
2 - هدایت خصوصى .
3 - خرد و قانون .
4 - شعور مرموزى که وحى نامیده میشود .
5 - پیغمبران و عصمت نبوت .
6 - پیغمبران و دین آسمانى 7 - پیغمبران و حجت وحى و نبوت .
8 - شماره پیغمبران خدا .
9 - پیغمبران اولوالعزم صاحبان شریعت .
10 - نبوت محمد (ص ) .
11 - پیغمبر اکرم (ص ) و قرآن .
اعتقادات اسلامى از نظر شیعه دوازده امامى
خدا شناسى
1 - نظرى به جهان از راه هستى و واقعیت - ضرورت وجود خدا
درک و شعور انسان که با پیدایش او توأم است در نخستین گامى که برمیدارد هستى خداى جهان و جهانیان را بر وى روشن میسازد .
زیرا برغم آنان که در هستى خود و در همه چیز اظهار شک و تردید میکنند و جهان هستى را خیال و پندارمینامند ما میدانیم یکفرد انسان در آغازپیدایش خود که با درک و شعور توأ م است , خود و جهان را مییابد یعنى شک ندارد که ( او هست و چیزهاى دیگرى جز او هست ) و تا انسان انسان است این درک و علم در او هست و هیچگونه تردیدى بر نمیدارد و تغییر نمیپذیرد .
این واقعیت و هستى که انسان در برابر سوفسطى و شکاک اثبات میکند ثابت است و هرگز بطلان نمیپذیرد یعنى سخن سوفسطى و شکاک که در حقیقت نفى واقعیت میکند هرگز و هیچگاه درست نیست پس جهان هستى واقعیت ثابتى دربر دارد .
ولى هر یک از این پدیده هاى واقعیت دار که در جهان میبینیم دیر یا زودواقعیت را از دست میدهد و نابود میشود و از اینجا روشن میشود که جهان مشهود و اجزاء آن خودشان عین واقعیت ( که بطلان پذیر نیست ) نیستند بلکه بواقعیتى ثابت تکیه داده با آن واقعیت , واقعیتدار میشوند و بواسطه آن داراى هستى میگردند و تا با آن ارتباط و اتصال دارند با هستى آن هستند و همین که از آن بریدند نابود میشوند ما این واقعیت ثابت بطلان ناپذیر را ( واجب الوجود ) خدا مینامیم .
2 - نظرى دیگر از راه ارتباط انسان و جهان
راهى که در فصل گذشته براى اثبات وجود خدا پیموده شد , راهى است بسیار ساده وروشن که انسان با نهاد خدادادى خود آن را میپیماید و هیچگونه پیچ و خم نداردولى بیشتر مردم بواسطه اشتغال مداوم که بمادیات دارند و استغراقى که در لذائذ محسوسه پیدا کرده اند رجوع بنهاد خدادادى و فطرت ساده و بیآلایش برایشان بسیار سخت و سنگین میباشد .
از این روى اسلام که آئین پاک خود را همگانى معرفى میکند و همه را در برابرمقاصد دینى مساوى میداند اثبات وجود خدا را با اینگونه مردم از راه دیگر در میان مینهد و از همان راهى که فطرت ساده را از توجه مردم بدور داشته با ایشان سخن گفته خدا را میشناساند .
قرآن کریم خدا شناسى را از راههاى مختلف بعامه مردم تعلیم میدهد و بیشتر از همه افکارشان را به آفرینش جهان و نظامى که در جهان حکومت میکند معطوف میدارد و به مطالعه آفاق و انفس دعوت مینماید زیرا انسان در زندگى چند روزه خود هر راهى را پیش گیرد و در هر حالى که مستغرق شود از جهان آفرینش و نظامى که در آن حکومت میکند بیرون نخواهد بود و شعور و ادراک وى از تماشاى صحنه شگفت آور آسمان و زمین چشم نخواهد پوشید .
این جهان پهناور هستى که پیش چشم ما است ( چنانکه میدانیم ) هر یک ازاجزاء آن و مجموع آنها پیوسته در معرض تغییر و تبدیل میباشد و هر لحظه در شکل تازه و بیسابقه اى جلوه میکند .
و تحت تأ ثیر قوانین استنثاء ناپذیر لباس تحقق میپوشد و از دورترین کهکشانها گرفته تا کوچکترین ذره اى که اجزاء جهان را تشکیل میدهد هر کدام متضمن نظامى است واضح که با قوانین استثناء ناپذیر خود بطور حیرت انگیزى در جریان میباشدو شعاع عملى خود را از پستترین وضع بسوى کاملترین حالات سوق میدهد و به هدف کمال میرساند .
و بالاتر از نظامهاى خصوصى نظامهاى عمومیتر و بالاخره نظام همگانى جهانى که اجزاء بیرون از شمار جهان را بهمدیگر ربط میدهد و نظامهاى جزئى را بهم میپیوندد و درجریان مداوم خود هرگز استثناء نمیپذیرد و اختلال برنمیدارد .
نظام آفرینش اگر انسانى را مثلا در زمین جاى میدهد ساختمان وجودش را طورى ترکیب میکند که با محیط زندگى خود سازش کند و محیط زندگى ویرا طورى ترتیب میدهد که مانند دایه اى با مهر و عطوفت بپرورشش پرداخته آفتاب و ماه وستارگان و آب و خاک و شب و روز و فصول سال و ابر و باد و باران و گنجینه هاى زیر زمینى و روى زمین و بالاخره همه سرمایه نیروى خود را در راه آسایش و آرامش خاطر وى گذاشته بکار میبندد .
ما چنین ارتباط و سازشى را میان هر پدیده و میان همسایگان دور و نزدیک و خانه اى که در آن زندگى میکند مییابیم .
اینگونه پیوستگى و بهم بستگى در تجهیزات داخلى هر یک از پدیده هاى جهان نیز پیدا است .
آفرینش اگر براى انسان نان داده براى تحصیل آن پاى و براى گرفتن آن دست و براى خوردن آن دهان وبراى جویدن آن دندان داده است و آن را با یک رشته وسائلیکه مانند حلقه هاى زنجیر بهم پیوسته اندبهدف کمالى این آفریده ( بقاء و کمال ) مرتبط ساخته است .
دانشمندان جهان تردید ندارند که روابط بیپایان که در اثر تلاش علمى چندین هزارساله خود بدست آورده اند طلیعه ناچیزى است که از اسرار آفرینش که دنباله هاى تمام نشدنى بدنبال خود دارد و هر معلوم تازه اى مجهولات بیشمارى را به بشر اخطار میکند .
آیا میتوان گفت این جهان پهناور هستى که سرتاسر اجزاء آن جدا جدا و در حال وحدت و اتصال با استحکام و اتفاق حیرت انگیز خود از یک علم و قدرت نامتناهى حکایت میکند , آفریدگارى نداشته و بیجهت و سبب بوجود آمده است ؟ آیا این نظامهاى جزئى و کلى و بالاخره نظام همگانى جهانى که با ایجاد رابطه هاى محکم و بیشمار جهان را یکواحد بزرگ قرار داده و با قوانین استثناء ناپذیر و دقیق خود در جریان است همه و همه بدون نقشه و بحسب اتفاق و تصادف بوده ؟
البته فردى که هر حادثه و پدیده اى را بعلت و سببى نسبت میدهد و گاهى براى پیدا کردن سببى مجهول روزگارها با بحث و کوشش میگذراند و دنبال پیروزى علمى میگردد فردى که با مشاهده چند آجر که با نظم و ترتیب روى هم چیده شده نسبت آنرا بیک علم و قدرتى میدهد و اتفاق و تصادف را نفى کرده بوجود نقشه و هدفى قضاوت مینماید هرگز حاضر نخواهد شد جهان را بیسبب پیدایش , یا نظام جهان را اتفاقى و تصادفى فرض کند .
پس جهان با نظامى که در آن حکومت میکند آفریده آفریدگار بزرگى است که با علم و قدرت و بیپایان خود آن را بوجود آورده و بسوى هدفى سوق میدهد و اسباب جزئیه که حوادث جزئیه را در جهان بوجود میآورند همه بالاخره باو منتهى میشوند و از هر سوى تحت تخسیر و تدبیر وى میباشند هر چیزى در هستى خود نیازمند باوست و او بچیزى نیازمند نیست و از هیچ علت و شرطى سرچشمه نمیگیرد .
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 93
فهرست و توضیحات:
امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
1-6. دیندارى همراه با غیرت و حمیّت
3-1-11. مهلت خواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآن
3-2-1. نامشروع دانستن خلافت یزید:
امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
بحران اختلالى است که از جهت سطح، کل سیستم و از جهت نوع فیزیکى یا نمادى، سیستم را تهدید کرده و به مخاطره مىاندازد. بحران ممکن است به دو صورت در جامعه به وجود آید، یکى در زمانى که کل سیستم از جهت مادى و فیزیکى تحت تاثیر قرار گرفته و حیات آن به مخاطره افتاده باشد؛ دیگر آنکه سیستم به جهت مسائل اعتبار و حیثیت اجتماعى و به طور نمادین دچار بحران گردیده و به ورطه سقوط کشانده شود. بحران کربلا از نوع دوم محسوبمىشود. در این مقاله توضیح داده شده است که در مدیریت بحران موفق، سه عامل، نقش تعیین کننده دارد که در نهضت کربلا به رهبرى امام حسین (ع) به روشنى نمایان است: ویژگىهاى رهبرى چون قاطعیت، هدف روشن، عقیده همراه با بصیرت، مشورت در امور و... ویژگىهاى پیرو چون وفادارى، مقاومت، شجاعت و... استراتژى و سیاسیتهاى مقابله چون داشتن اطلاعات و خنثى کردن توطئهها... نویسنده معتقد است امام حسین (ع) پس از عدم بیعت با یزید و حرکت از مدینه به دنبال شرائط مناسبى براى مبارزه با یزید بود که با توجه به مرکزیت شیعه در کوفه، پس از اعلام آمادگى مردم، آن حضرت به سمت عراق حرکت کرد و با درایت و مدیریت خود این هنر را داشت که مشکل بحران را با موفقیت پشت سر گذارد و آن را به فرصتى طلایى تبدیل کند و در جهت اهداف خود به کار گیرد، به گونهاى که زمینه براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشاء تمامى انقلابهاى مردمىگردید.
در دل هر مشکلى فرصتهاى بزرگتر و عالىترى نهفته است که انسانهاى بزرگ قادرند مشکلات را به فرصتهاى بزرگ تبدیل نمایند.[1] براى خاندان رسول خدا(ص) و شیعیان آن خاندان مظلوم ،روزى مصیبت بارتر و پراندوهتر از روز عاشوراى امام حسین(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و یارانش نبوده و در تاریخ اسلام ثبت نشده است. در حدیثى از امام زینالعابدین(ع) نقل شده که فرمود: روزى بر رسول خدا(ص) سخت تر از روز اُحد نبود که عمویش حمزه فرزند عبدالمطلب و شیر رسول خدا(ص) به شهادت رسید و پس از آن روز موته بود که عموزاده اش جعفرابن ابىطالب در آن روز کشته شد، آنگاه فرمود:«و روزى همانند روز حسین(ع) نبود که سى هزار مرد که خود را از این امت مىدانستند به سوى آن حضرت هجوم برده و هر کدام با ریختن خون آن حضرت مىخواستند به خدا نزدیکتر شوند، و آن حضرت آنان را به یاد خدا مى انداخت ولى اعتنا نکرده تا آنکه آن بزرگوار را از روى ستم و دشمنى کشتند.»[2]
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید