لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:12
ما قطعتم من لینة او ترکتموها قائمة على اصولها فباذن اللهو لیخزى الفاسقین(5) و ما افاء الله على رسوله منهم فما اوجفتم علیهمن خیل و لا رکاب و لکن الله یسلط رسله على من یشاء و الله علىکل شىء قدیر (6) ما افاء الله على رسوله من اهل القرى فلله وللرسول و لذى القربى و الیتامى و المساکین و ابن السبیل کى لا یکوندولة بین الاغنیاء منکم و ما اتیکم الرسول فخذوه و ما نهیکم عنه فانتهوا و اتقوا الله ان الله شدید العقاب (7)»
این آیات مربوط مىشود به داستان بنى النضیر که جماعتى از یهود و ساکن اطراف مدینه بودند و در ابتدا همپیمان شدند،پیمانى که پیغمبراکرم با همه یهودیهایى که در مدینه بودند امضا کرد که اینها مىتوانند بهشعائر دینى خودشان عمل کنند و با مسلمین به اصطلاح همزیستى داشته باشند به شرط اینکه با دشمنان مسلمین همکارى نکنند و اگر باخود مسلمین همکارى کنند از مزایاى دیگرى هم برخوردار خواهندبود،و بعد یهود خیانت کردند و حتى در جریانى تصمیم گرفتند کهپیغمبر اکرم را بکشند و با منافقینى که در داخل مسلمین بودند همکارىو همدستى داشتند و بعد از این بود که پیغمبر اکرم تصمیم گرفت که اینهارا به کلى از آنجا اخراج کند،و اساسا با بودن یهود در اطراف مدینه-وبلکه حتى در جزیرة العرب-امکان اینکه اسلام بتواند به هدفهاىخودش برسد نبود;نه صرف اصل بودن یهود،بلکه بودن یهودیها بعلاوهکارهاى یهودیگرى،چون آن کارهاى یهودیگرى از آنها جدا نمىشد.
مسلمین حرکت کردند،البته نه به یک صورت جنگى،و چون ازمدینه تا قلعه بنى النضیر فاصلهاى نبود پیاده رفتند و تنها خود رسولاکرم بودند که بعضى گفتهاند سوار بر یک شتر بودند و بعضى گفتهاندسوار بر یک الاغ،و در حقیقت جنگى هم صورت نگرفت.البته مؤمنینرفتند براى تصرف قلاع آنها،و آنها بالاخره خودشان با دستخودشانقلعهها و خانههاى خودشان را خراب مىکردند که به دست مسلمیننیفتد.برخورد مختصرى هم میان آنها و مسلمین رخ داد.مقدارى ازدرختهاى خرماى آنها را مسلمین بریدند و قطع کردند.این امر،هم براىبعضى از مسلمین سؤال به وجود آورد و هم مورد اعتراض یهودیها واقعشد. یهودیها به پیغمبر اکرم گفتند شما که همیشه از فساد در زمین نهىمىکنى!و بریدن این نخلها خودش فساد در زمین است.بعضى ازمسلمین هم،البته ذکر نشده است که حرفى زده و اعتراضى کرده باشند،ولى براى آنها هم این کار مقدارى گران آمده بود.آیه نازل شد و این عملرا امضا و تصحیح کرد.مىفرماید: «ما قطعتم من لینة او ترکتموها قائمة علىاصولها فباذن الله» آنچه از این درختهاى خرما بریدهاید و آنچه بجا گذاشتهاید همه به اذن و رضاى خدا بوده است;یعنى نه آن بریدنها و نهآن باقى گذاشتنها هیچکدام بر خلاف رضاى حق نبوده است.
«و لیخزى الفاسقین» و به این وسیله این فاسقها-که مقصود همین یهودیها هستند-خوار و ذلیل مىشوند;[این کار]وسیلهاى است براى خوار وذلیل کردن آنها.
بعد یهودیها-مخصوصا در عصر ما که دستگاههاى تبلیغاتىخیلى وسیعى دارند-این موضوع را جزء مستمسکهاى خودشان قراردادهاند که مسلمین آمدند و به امر پیغمبر درختهاى خرما را قطع کردند واین فساد در زمین است.از این جهت است که من لازم مىدانم که دراطراف این مطلب مقدارى بحث کنیم.
این مطلب از دو جنبه باید بحثشود،یکى از جنبه قرآنى که آیا اینعمل با تعلیمات خود قرآن سازگار بوده استیا نبوده است؟یعنى اصلتعلیمات قرآن و پیغمبر در این زمینه چه بوده است و آیا این یک عملاستثنایى و بر خلاف آن تعلیمات استیا نه؟و دیگر از نظر کلى و بهاصطلاح فلسفى و حقوقى،چون این مسالهاى است که حتى امروز همدر میان فلاسفه جدید مطرح است.
قرآن کریم مکرر در تعلیمات خودش این دستور را یادآورىکرده است که در جهاد و مبارزه با دشمن از عدالتخارج نشوید،مثلآیاتى که در ابتداى سوره مائده هست;در دو آیه است.در یک آیهمىفرماید: «و لا یجر منکم شنئان قوم ان صدوکم عن المسجد الحرام ان تعتدوا وتعاونوا على البر و التقوى و لا تعاونوا على الاثم و العدوان و اتقوا الله ان الله شدیدالعقاب» وادار نکند کینه و دشمنى قومى که شما را مانع شدند از وروددر مسجد الحرام[که از حد تجاوز کنید].مىدانیم که قریش به مسلمینفوقالعاده بدى کردند.یکى از چیزهایى که سبب شده بود که کینهقریش،شدید در دل مسلمین وارد شود عملى بود که در حدیبیه انجامدادند که مسلمین تا دو فرسخى مکه رفتند و اینها مانع شدند.قرآنمىفرماید دشمنى این قومى که شما را مانع شدند از مسجد الحرامبعلاوه هزار کار بد دیگرى که کرده بودند;جنگ بدر و احد و خندق رااینها بپا کرده بودند-سبب نشود که شما از حد تجاوز کنید.بعدمىفرماید که در کارهاى نیک تعاون داشته باشید و در کارهاى بد نه.
تحقیق در مورد سوره حشر آیه 5 تا 7