فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله مدیریت اسلامی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله مدیریت اسلامی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

 

مقدمه
پس از پیروزى انقلاب اسلامى، زمینه طرح مسائل و مباحث نوینى فراهم شد که پیش از آن، ضرورت و انگیزه‏اى براى پرداختن به آن‏ها وجود نداشت. یکى از این مسائل، شکل‏گیرى یک نظام اسلامى از درون انقلاب بود که موجب پیدایش پرسش‏هاى گوناگونى در باره فلسفه سیاسى و اجتماعى اسلام، در اذهان اندیشوران و حامیان انقلاب شد. هم‏چنین از جمله این مباحث، مبحث «مدیریت اسلامى» بود که از جنبه‏هاى گوناگونى مورد بحث و بررسى قرار گرفت. برخى از پرسش‏هاى مطرح شده در این باره، عبارتند از:
مدیریت اسلامى چه تعریفى دارد؟ آیا بشر خود باید نوع مدیریت بر جامعه را روشن سازد یا اسلام هویت و ماهیت نظام مدیریتى را بیان مى‏کند؟ ضرورت و اهمیت پرداختن به مسأله مدیریت اسلامى چیست؟ با توجه به این‏که مدیریت در غرب متولد شده و بیش‏تر نظریه‏پردازان آن، غربى هستند، کاربرد این نظریه با توجه به وضعیت عمومى ارزش‏هایى که ارائه مى‏ دهد، چگونه ارزیابى مى‏شود؟ مهم‏ترین محورهاى اشتراک و افتراق مدیریت اسلامى با مدیریت رایج در غرب چیست؟ وجه تمایز بین مدیر و رهبر و رابطه مدیریت و حکومت چیست؟ اصول مدیریت از دیدگاه اسلام کدام است؟ با توجه به این‏که اصول مدیریت تقریباً ثابت است، مدیریت اسلامى که بخشى از اقسام مدیریت محسوب مى‏شود، چه نقشى خواهد داشت؟ با توجه به این‏که مدیریت درغرب از روش تجربى استفاده مى‏کند و ما در حال حاضر نمى‏توانیم از این روش در مدیریت اسلامى استفاده کنیم، چگونه مى‏توانیم به سوى مدیریت گام برداریم؟ اصطلاحات رایج در مدیریت اسلامى، مدیریت فقهى، مدیریت ارزشى و مدیریت دینى از چه اعتبارى برخوردارند و کدام یک ترجیح دارد؟ توقع یک نظام ادارى و روش‏هاى مدیریتى از اسلام تا چه اندازه درست و به‏جا است؟ آیا اسلام یک مکتب مدیریتى ویژه خود را دارد، مانند دیگر مکاتب مدیریتى (مدیریت علمى، روابط انسانى، اقتضایى و...)؟ اگر مدیریت مبحثى عقلایى و متکى به عقل جمعى بشر است، چه اصرارى بر جست‏وجوى آن در منابع اسلامى است؟ آیا مدیریت هم اسلامى و غیراسلامى دارد؟ اگر دارد، معیار اسلامى بودنش چیست؟ شاخص‏هاى شایستگى مدیر اسلامى کدام است؟
در بین نظریه‏هاى مدیریت، کدام نظریه با اسلام سازگارتر است؟ آیا اسلام نظریه خاص و مستقلى در این زمینه دارد؟ اصول موضوعه‏اى که براى ما معتبر است و بر اساس آن‏ها باید مسائل مدیریت را حل کنیم، کدامند؟ روش درست تحقیق در مدیریت اسلامى چیست؟ در جامعه اسلامى چه نظام ارزشى‏اى باید بر رفتارهاى مدیران حاکم باشد و دلیل اعتبار این نظام ارزشى چیست؟
این پرسش‏ها و مانند این‏ها از عوامل پدید آمدن تحقیق حاضر هستند که پاسخ به آن‏ها با توجه به متون دینى مى‏تواند نظریه مدیریت اسلامى را تبیین کند.

 

 

 


مقدمات و کلیات بحث‏ ( کلیات )
- هدف از مباحث مدیریت اسلامى‏
1. تدوین اصول مدیریت
2. الگو سازى یک سازمان مطلوب‏
3. ارائه الگوى مدیر و کارگزاران نظام اسلامى و ضد آن‏
4. تعمیم نظریه مدیریت اسلامى‏
5. توجه جدى مراکز علمى فرهنگى کشور به تحقیق به عنوان پایه، براى دست‏یابى به نظریات اسلام در باره مدیریت.
6. معطوف کردن توجه محققان و دانش‏پژوهان و متخصصان علم اداره و مدیریت، به نظریه مدیریت در اسلام و طرح استدلالى آن، در مطالعات تطبیقى و توجه به تمایزات اساسى بین مدیریت اسلام و شرق و غرب.
7. دعوت به هم‏کارى صاحب‏نظران و محققان اسلامى، به ویژه فقیهان بزرگ حوزه علمیه، براى ارائه الگوى مدیریت در اسلام.
8. ایجاد زمینه تلاش بیش‏تر و جدى‏تر براى یافتن راه‏کارهاى علمى، در جهت اجرایى کردن نظریات فراگیر مدیریت اسلامى، که جوهره حکومت اسلامى را در خود دارد، با توجه به رهنمودهاى قرآنى و دست‏آوردهاى بشرى و نقش زمان و مکان.(1)
- ضرورت و اهمیت بحث نظریه مدیریت در اسلام‏
در لابه‏لاى آثار مدیریت‏پژوهان مسلمان، به مواردى از ضرورت پى مى‏بریم:
1. ظهور انقلاب اسلامى و استقرار حکومت دینى در ایران اسلامى، لزوماً بحث مدیریت را در پى دارد؛ زیرا حکومت، بدون مدیریت امکان ندارد.
2. جامعیت و خاتمیت مفروض دین اسلام، مستلزم داشتن نظاماتى مانند نظام ادارى است.
3. کاستى‏هاى مکاتب مدیریتى غیردینى و غیراسلامى، که در عمل نشان داده شده و بعضاً مورد اعتراف خود غربى‏ها است، ما را بر آن مى‏دارد که در نظام مدیریتى اسلام جست‏وجو کنیم.
4. معرفى اسلام در همه ابعاد، به جهان پرسش‏گر از مبانى نظرى و عملى نظام اسلامى.
5. نمى‏توان حکومت دینى را با مدیریت غیردینى هدایت کرد. این امر باعث شکست و تعارض و تناقض در نظام اسلامى خواهد شد.
6. عدم تناسب مدیریت‏هاى رایج با فرهنگ و تمدن اسلام و تفکر مستقل انقلابى.
7. سیره انبیا و اولیا در اِعمال مدیریت، حاکى از وجود اصول مدیریتى دینى است که باید کشف شود.
8. نیاز فراوان نظام اسلامى به مدیرانى که متخلق به اخلاق اسلامى و مسلح به دانش مدیریت باشند.
9. لزوم ارائه الگوى مدیریتى اصیل به مدیران اسلامى که نقش مهمى در پیش‏برد اهداف نظام اسلامى دارند و نقش فرهنگ سازى نیز در جامعه بر عهده آنان است.
10. توسعه این رشته، تا عمق مدیریت خانواده، مدیریت و رهبرى خویشتن، و حجم بسیار احکام و اخلاق‏اسلامى در این موارد، صاحب‏نظریه بودن اسلام در مدیریت را آشکار مى‏سازد.
11. نقش بسیار مهم مدیریت اسلامى در تحقق اهداف انقلاب اسلامى، در پیش‏رفت و توسعه همه‏جانبه کشور.
- روش‏شناسى تحقیق در مدیریت اسلامى‏
1. گروهى از محققان و مدیریت‏پژوهان با ضعف شناخت از مدیریت غربى و با توجه صرف به مدیریت در اسلام، مدیریت غربى را به کلى نفى کرده و وارد موضوع نشده‏اند، در حالى که باید مدیریت را یک علم دانست تا بتوان با آن به درستى روبه رو شد؛ همان گونه که پیشینیان ما با فلسفه یونان رفتار کردند.
2. گروهى دیگر با خوب و درست فرض کردن مدیریت غربى کوشیده‏اند با توجیه اسلامى مدیریت غربى، آن را به نوعى اسلامیزه کنند. در این گروه، عده‏اى مرعوب آن نظریات شده و همه آن را پذیرفته‏اند و برخى نیز با برخوردى انتقادى، براى تصحیح و تکمیل آن کوشیده‏اند. دسته دوم سعى کرده‏اند با کالبدشناسى و تقسیم‏بندى مدیریت، به انسانى و مواد، یعنى مدیریت منابع انسانى و تولید، مباحث ارزشى را از غیرارزشى جدا کنند و با پذیرش بخش دوم، صرفاً موضوع انسان را در مدیریت بررسى کنند.
3. از یک دیدگاه مى‏توان مجموعه تحقیقات مدیریت اسلامى را به چند دسته تقسیم کرد: دسته‏اى توسط متخصصان مدیریت بدون تخصص اسلامى تنظیم شده است و دسته‏اى دیگر توسط متخصصان اسلامى بدون تخصص و شناخت مدیریتى نگارش یافته است و چه بسا دسته سومى توسط نویسندگان فاقد هر دو تخصص به رشته تحریر در آمده است. در این میان، جاى خالى تحقیق و جستارى که داراى هر دو نوع تخصص باشد، خالى است.
4. در آثار مدیریتى از سه شیوه استفاده شده است:
الف) روش قیاسى (مستقل): مراجعه به منابع اصیل اسلام و استخراج ارزش‏ها و اصول مدیریتى از آن‏ها.
ب) روش استقرایى (تطبیقى): مراجعه به منابع مدیریت روز و مطالعه نظریاتى که در آن مطرح است و شناخت پیش‏فرض‏ها و اصل نظریات و قضایایى که از آن نظریات استفاده مى‏ شود. سپس مطالعه‏اى تطبیقى انجام شود تا مثلاً مشخص گردد که آیا مکتب اسلام این نظریات را امضا مى‏کند یا کنار مى‏گذارد.
ج) انتخاب برخى کلید واژه‏ها از متون مدیریت علمى و پیدا کردن معناى آن در منابع اسلامى، که در حقیقت، از مدیریت روز فقط به شکل یک فهرست استفاده شود.
در این تحقیق، فهرست مباحث از متون مدیریت علمى گرفته شده است. هم‏چنین در هر مبحث، نخست نظریات و اصطلاحات مدیریت نوین تشریح شده است و سپس نظریه مدیریت اسلامى یا رحمانى در خصوص آن مبحث، از قرآن و سنت استخراج گردیده و تطبیق آن بر عهده خوانندگان گذاشته شده است. در پایان، پرسش‏هایى مطرح شده و پاسخ آن‏ها با استفاده از منابع اسلامى داده شده است. تلاش بر این بوده است که پرسش‏هایى طرح شود که مدیریت‏نویسان امروزى با آن‏ها رو به رو بوده و پاسخى براى آن‏ها نداشته‏اند و یا اگر پاسخ داده‏اند، مانع از پاسخ‏گویى خاص مدیریت اسلامى نبوده است.
- پیشینه بحث در بین دانشمندان شیعى‏
مدیریت اسلامى موضوعى است که سابقه آن، در بین شیعه، محدود به دوران پس از انقلاب اسلامى نمى‏شود، بلکه از دیرباز مورد توجه بوده است. هر چند نخست در ضمن مباحث کلامى جاى داشت، ولى در دوران پیدایش مدیریت، به شکل یک دانش مستقل، اولین اثر را مى‏توان در اواخر سال 1340 جست‏وجو کرد که استاد شهید مطهرى با تنظیم و تقدیم دو مقاله، تحت عنوان «مدیریت و رهبرى در اسلام» و «رشد» پیش‏تاز طرح این مباحث شد.(2) مقاله نخست متن سخنرانى استاد شهید است که چند سال پیش از انقلاب، هم‏زمان با ایام بعثت در مدرسه عالى مدیریت کرمان ایراد گردیده است.(3) این متن، نخستین متن مدیریت در اسلام است که با استفاده از مفاهیم اسلامى نوشته شده است و شیوه استنباط مفاهیم مدیریتى از متون اسلامى را به ما مى‏آموزد. هم‏چنین روش‏هاى تحقیق مدیریت در اسلام را به‏طور مشخص بیان مى‏کند و نمونه‏هایى از انجام آن را ارائه مى‏دهد. از ویژگى‏هاى این اثر، گرایش عمومى و بنیادى آن در استخراج مدیریت از منابع اسلامى است. روش تبیین مقاله، قیاسى بوده و در حوزه مدیریت عام و بیش‏تر، مدیریت عمومى تنظیم گردیده و به هر حال، پایه‏اى ارزش‏مند و معتبر است.
(4)
در میان دانشمندان عرب، محمد باقر شریف القرشى حدود 35 سال پیش، کتاب نظام الحکم و الادارة فى الاسلام را نوشته است. ایشان که از محققان برجسته اهل نجف است، حدود 25% این کتاب را به مباحث اداره اختصاص داده است.(5) در چند سال اخیر، ضمن تحقیقى که توسط گروه مدیریت پژوهشکده علوم انسانى دانشگاه امام‏حسین(ع) انجام گرفت، مشخص شد که طى سال‏هاى آخر دهه چهل تا اوایل دهه هفتاد، یعنى حدود ربع قرن، تقریباً 160 اثر، اعم از کتاب، مقاله، پایان‏نامه و جزوه آموزشى، در این زمینه ارائه شده است. سپس این آثار، در قالب یک طرح تحقیقى، تلخیص، تنظیم و ارزیابى شد و دست‏مایه اولیه و سنگ بناى یک کار علمى مشترک میان حوزه و دانشگاه قرار گرفت.(6)
این مجموعه، به تفکیک شامل 60 کتاب، 21 مقاله، 13 پایان نامه و 53 جزوه کمک‏درسى است که چهار عنوان آن، پیش از انقلاب نگاشته شده است. آمار نشان مى‏دهد که در طى 25 سال، هر سال هشت عنوان در باره مدیریت اسلامى چاپ شده است که در مقایسه با دنیاى غرب، که فقط در باره مدیریت منابع انسانى، هر روز یک کتاب و 86 مجله تخصصى به چاپ مى‏رسانند، اندک است. بررسى‏ها نشان مى‏دهد که طى چهار دهه گذشته، از میان سه گروه علماى حوزه، دانشگاه و دیگر محققان، از هر گروه حدود سى نفر به نگارش مطالبى در باره مدیریت اسلامى پرداخته‏اند.(7)
بررسى ‏هاى تفصیلى در باره محققان حقیقى و حقوقى نشان مى‏دهد که:
1. برخى نویسندگان به طور اتفاقى یا الزامى یک بار در باره موضوع قلم زده‏اند.
2. تقریباً همه آثار، کارهاى فردى است و کم‏تر اثرى را مى‏توان یافت که به شکل گروهى تألیف یا تدوین شده باشد.
3. بررسى محتواى آثار نشان مى‏دهد که برخى از مؤلفان محترم، بدون مراجعه به ادبیات مدیریت در زبان فارسى و یا حداکثر بدون مراجعه به ادبیات مدیریت و رهبرى در اسلام و صرفاً با تکیه بر اطلاعات عمومى و شخصى خود، بدون توجه به آراى ارائه شده دیگر محققان، نوشته خویش را به چاپ رسانده‏اند.
البته روند توجه به مدیریت اسلامى، رو به تقویت و تکامل است؛ ولى کارنامه این بحث مهم، از مطلوبیت برخوردار نیست. جالب است که در نخستین درس‏هاى حقوق ادارى، که در ایران برگزار شده است، به این نکته اشاره گردیده است که مأخذ و مبناى حقوق ادارى در ایران، تعلیمات حضرت امیرالمؤمنین(ع) است؛ از جمله، تعلیمات حضرت امیر در باره انتخاب افراد و عمال دولتى و حقوق و مواجب آنان. به علت اهمیت این موضوع، کتابى که این درس‏ها در آن گرد آورى شده، با بخشى از دستورالعمل مشهور امام على(ع) به مالک اشتر آغاز مى ‏شود (ثم لا یکن اختیارک...و حسن الظن بذلک). حتى به علت توجه ویژه به این امر، یکى از پرسش‏هاى امتحانى (حقوق ادارى عملى در کشورهاى مختلف)، تعلیمات حضرت امیر در باره رفتار حکام در انجام اعمال ادارى و صلاحیت ایشان بوده است.
معلوم مى‏شود که زمینه این کار، همواره وجود داشته است؛ اما به علت وجود موانعى که بیان مى‏شود، کار عمیقى انجام نگرفته است.(8)
- موانع تحقیق در باره مدیریت در اسلام‏
1. تبلیغ فراوان مدیریت رایج غربى.
2. عدم حاکمیت اسلام در قرون اخیر.
3. دین‏زدایى پس از رنسانس.
4. وضعیت فلاکت‏بار مسلمانان.
5. مقایسه وضعیت مسلمانان با کشورهاى پیش‏رفته.
6. عدم تحول اساسى و انقلابى در ساختار علمى کشور، اعم از حوزه و دانشگاه.
7. غرق شدن در روزمرگى‏ها و باورنداشتن توانایى‏هاى خود.
8. عدم توجه چند قرنه به اسلام، به عنوان مکتبى که چهارچوب عمل اجتماعى را مشخص مى‏کند.
9. بى‏توجهى به نظام ادارى یا حقوق ادارى، مانند دیگر رشته‏هاى حقوق عمومى.(9)
- پیشینه مباحث مدیریتى اسلام در بین دانشمندان اهل سنت‏
تدوین نظام ادارى اسلام در میان فرهیختگان اهل سنت، مانند بسیارى از تحقیقات اجتماعى و حکومتى و سیاسى دیگر، پیشنه‏اى طولانى‏تر دارد. این دانشمندان، نسلى از کتاب‏هاى «نظام الحکم و السیاسة» را بر مبناى کتاب و سنت پدید آورده‏اند که به دلالت تضمنى یا التزامى، نظام مدیریتى اسلام را نیز معرفى کرده‏اند. در این میان، بعضى آثار یادشده، بالمطابقه به مباحث ادارى اسلام پرداخته‏اند.
اولین و قدیمى‏ترین پژوهش در این زمینه، مربوط به على بن محمد بن مسعود خزاعى (متوفاى 789ق.) است که تحت عنوان تخریج الدلالات السمعیة على ما کان فى عهد رسول الله(ص) للحرَف و الصنائع و العمالات الشرعیة در فاصله سال‏هاى 776 تا 786، از 66 تا 76 سالگى نگاشته است. خزاعى که به قول دکتر محمد عماره،(10) غواص ماهر اقیانوس سنت و معمار سازمان دولت شامخ دینى است، این هنر را نشان داد که نظام ادارى اسلام را، که در کتاب‏هاى مختلف سیره و مغازى پراکنده و مانند دانه‏هاى تسبیح، از هم گسیخته بود، به شکل پیوسته عرضه کرد. پانصد سال بعد، رفاعه طهطاوى (متوفاى 1290ق) این کتاب را تلخیص کرد و جزئى از کتاب نهایة الایجاز فى سیرة ساکن الحجاز قرار داد.
ابن ادریس کتانى، عالم مغربى نیز از کتاب خزاعى به اعجاب آمده، بر آن تعلیقه زده و به اجزا و فصول آن افزود و اثرى را تحت عنوان تراتیب الاداریه پدید آورد. البته نسخه‏اى که کتانى به آن دست یافت، فاقد جزء دهم (آخرین جزء کتاب خزاعى) و ناقص بود.
فاصله چند قرنه بین خزاعى و طهطاوى و کتانى نشان مى‏دهد که در دوره‏اى طولانى، کتاب کتانى ناشناخته بوده است. البته اکنون کتاب تراتیب، از کتاب تخریج شهرت بیش‏ترى دارد.این آثار فقط نشان‏گر وجود مجموعه حرفه‏ها و صنایع و اعمال و نصب مسؤولان و متخصصانى براى آن‏ها توسط رسول خدا(ص) است و از اصول و کلیات مدیریت خالى است، که در حقیقت، بیان گر وجود سازماندهى و تقسیم کار در حکومت و مدیریت رسول خدا(ص) است بدون این‏که قواعد مدیریتى استخراج شود.
البته پیش‏گامى نامبردگان در مباحث ادارى اسلام، در میان اهل سنت و نیز سابقه بیش‏تر دانشمندان اهل سنت از شیعه، نکاتى است که از موارد فوق به‏دست مى‏آید. بعدها این سیره تکامل یافت و تاکنون ادامه دارد. نکته مهم، تکیه قابل توجه پژوهش‏هاى اهل سنت بر سیره نبوى است، در حالى که دانشمندان و مدیریت‏پژوهان شیعى، بر سیره علوى در مدیریت تأکید کرده‏اند. در این میان، جاى مجموعه‏اى که شامل سیره نبوى و علوى به‏طور کامل و قبل از آن، آیات قرآن به شکل مبنایى و سخنان معصومین(ع) به شکل ارشادى باشد، در سلسله مباحث مدیریت اسلامى کاملاً خالى است.

 

منبع شناسى‏
- 1. منابع اصلى بحث
1. قرآن کریم‏
قرآن کریم، که مجموعه وحیانى و اصلى‏ترین منبع هر جستار علمى و دینى است، چند مدیریت را ارائه مى‏دهد که همگى اسوه و راه‏گشایند:
الف. مدیریت خداوندى‏
این مدیریت، مبتنى بر ربوبیت خدا است. علامه طباطبایى «ربّ» را به معناى «مالک مدبّر» معنا مى‏کند؛ یعنى خداوند غیر از آفرینش جهان و انسان، تدبیر و مدیریت نیز دارد و على‏ رغم نظریه اعتزال، عالم را به حال خود رها نکرده است. نوع مدیریت خداوند، از آیات فراوانى قابل استنتاج است و بر اساس قاعده «تخلّقوا باخلاق الله»، اقتباس از آن، ممکن، بلکه لازم است.
اخیراً برخى مدیریت‏پژوهان، نظریه «مدیریت رحیمانه» را بر اساس صفات خداوند ارائه کرده‏اند که در آینده به آن خواهیم پرداخت. مدیریت دستگاه عظیم فرشتگان، سازمان‏دهى و تقسیم کار گسترده آنان، نظارت و پى‏گیرى کار آنان، نوع گزینش و انگیزش آنان، از جلوه‏هاى مدیریت خداوندى است. هم‏چنین از این قبیل است اداره طبیعت، به گونه‏اى که همه چیز، مانند ساعت یا ماشین، به فعالیت مشغول است. این مدیریت باید شناسایى شود و به الگویى وحیانى براى مدیران و مریدان تبدیل گردد.
ب. مدیریت پیامبران‏
1. مدیریت پیامبران (غیر از رسول خدا(ص)) مانند حضرت سلیمان، موسى، هارون، داود و یوسف(ع) که در قالب قصص زیبا ارائه شده و قواعد عام مدیریتى از این سیره‏هاى مدیریتى قابل استنباط و استفاده است.
2. مدیریت رسول خدا(ص) که بخشى از آیات قرآن را (در سوره‏هاى احزاب، انفال، حجرات، نور و...) به خویش اختصاص داده است و به بیان چگونگى مدیریت رسول خدا(ص) در ابعاد نظامى، اجتماعى، اخلاقى و ادارى مى‏پردازد.
ج) مدیریت صالحان: خداوند در قرآن به بیان ویژگى‏هاى شخصیت‏هاى صالحى مانند حضرت خضر، ذوالقرنین و مادر و خواهر حضرت موسى و نیز ملکه سبا مى‏پردازد که این تقریر قرآن بر سیره آنان مى‏تواند ما را به اصولى از مدیریت راهنمایى کند.
2. سنت‏
مراد از سنت، تفسیر رایج آن است که قول و فعل و تقریر معصوم است، هر چند على القاعده، ابتناى نظام مدیریت اسلام بر فعل معصوم، آشکارتر است؛ به ویژه سیره نبوى و علوى که بیان‏گر دو تجربه حکومتى و مدیریتى معصومانه در دو مقطع حساس صدر اسلامند.
در این میان، سیره نبوى و حتى سیره علوى مى‏توانند داراى دو بخش متمایز باشند: بخش اول سیره‏اى است تشکیل دهنده شأن نزول آیات، که ویژگى وحیانى و اتقان بیش‏ترى دارد. بخش دوم، این ویژگى را ندارد، هر چند اعتبار هر دو سیره، براى کاوش‏گران، در جاى خود اثبات شده است.
نکته درخور توجهى که باید در باره سیره بیان شود، اهتمام اهل سنت به تنظیم سیره نبوى است پیش از آن‏چه در میان عالمان شیعى انجام گرفته است. هر چند بنابر نظر جرجى زیدان، که از سیوطى پیروى کرده است، نخستین مورخان دوره اسلام، دو نفر هم‏عصر یکدیگر بوده‏اند: یکى محمد بن اسحاق مطلبى که از موالى عین‏التمر و شیعى است و دیگرى عروة بن زبیر که نَسب او به زبیر بن العوام، صحابى معروف مى‏رسد، ولى علامه سید حسن صدر ثابت کرده است که اولین تاریخ را در دوره اسلام، عبید الله بن ابى رافع، کاتب امیرالمؤمنین(ع) نوشته است که نسب او به قبط مى‏رسد و مصرى است. کتابى که او تألیف کرده است، در باره نام افرادى از صحابه است که حضرت على(ع) را در دوره خلافت همراهى کرده‏اند. سیره ابن‏ هشام، که همان سیره ابن اسحاق است و شرح آن است.
لزوم بهره‏گیرى از سنت پیامبر(ص): اگر فرض کنیم که به طور مستقل هیچ کس توجه به رویدادهاى تاریخى نداشت، به راحتى مى‏توانیم بپذیریم که جزو اساسى‏ترین وظایف محدثان ( کسانى که کار شناخت سنت گفتارى و رفتارى پیامبر(ص) را انجام مى‏دادند) توجه و ثبت رفتارهاى پیامبر(ص) براى بهره‏گیرى در فقه و اخلاق بوده است. کتاب‏هاى مختلفى که به جمع‏ آورى احادیث پرداخته‏اند، چه آن‏ها که به صورت مسند است و چه آن‏ها که به شکل سنن و به طور موضوعى نگارش یافته، حاوى بخش بزرگى از تاریخ پیامبر اسلام با تأکید بر جنبه‏هاى دینى این نقل‏ها است. این مجموعه‏ها از روایاتى ساخته شده که پس از رحلت پیامبر(ص) توسط مسلمانان و به ضرورت دین‏شناسى، به‏تدریج گردآورى شد.(1)
نکات تاریخى، که در بیش‏تر ابواب فقه و در لابه‏لاى نقل‏ها آمده است، اما «کتاب الجهاد» یا «کتاب السیر» نزدیک‏ترین باب فقهى است که دقیقاً با مغازى رسول خدا(ص) ارتباط دارد. در این باب است که به طور عمده، مسائل تاریخى جنگ‏ها به ضرورت دانستن احکام آن‏ها آمده است. کتاب السیر ابواسحاق قرارى که اخیراً یافت شده و به چاپ رسیده است، به وضوح نشان بر توجه تاریخى محدثان است؛ چنان‏که محمد بن حسن شیبانى نیز کتاب السیر الکبیر داشته است. کتاب السیر به عنوان جزئى از کتاب‏هاى حدیثى در همه این مجموعه‏ها آمده است. پیامبر (ص) به عنوان یک شخصیت برجسته مى‏توانست نقش تاریخى ویژه‏اى را براى خویش در اذهان مسلمانان به وجود آورد. نگرش مسلمانان به پیامبر(ص) به عنوان اسوه، مستلزم بررسى دقیق و موشکافانه از زندگى آن حضرت بوده است. از این رو، اکنون ریزترین گزارش‏ها را در باره شخصیت پیامبر(ص) در دست داریم. مقایسه آن‏ها با ثبت همین جزئیات از زندگى دیگر شخصیت‏هاى اسوه، در دوره‏هاى بعد، نشان‏گر تأثیر تاریخى و تاریخ‏نگارى آن در میان مسلمانان بوده است.(2)
دکتر محمد سعید رمضان السیوطى در کتاب نقد السیره هدف از بررسى سیره نبوى را تحلیل کرده است. وى معتقد است که غرض از بررسى این سیره و فهم آن، صِرف وقوف بر برخى وقایع تاریخى نیست، بلکه هدف آن است که فرد مسلمان، حقیقت اسلام را در قالب یک شخص نمونه تصور و تصویر کند و مطالعه سیره نبوى، موجب شناخت شخصیت رسول، یافتن یک الگوى کامل در همه شؤون حیات فاضله، فهم درست قرآن کریم، آشنایى عملى با فرهنگ و معارف اسلامى و الگوى تربیت و تعلیم مى‏شود. شخصیت چند بعدى رسول خدا(ص) براى جوانان، دولت‏مردان، رهبران و سیاست‏مداران، الگویى کامل است.(3)
البته در اعتبار سیره علوى، دغدغه آن‏چنانى براى پژوهش‏گران شیعى وجود ندارد. آن‏چه هست، رسیدن سیره نبوى، عموماً از طریق اهل سنت است، هر چند شیعیان هم در حد خود به این مهم پرداخته‏اند. مؤلف مجموعه تاریخى فروغ ابدیت، که مبتنى بر سیره نبوى رسیده از سیره‏هاى اهل سنت تألیف شده است، هر جا تعارضى با اصول و عقاید شیعه پیدا مى‏شود، با استدلال مناسب به رفع تعارض مى‏پردازد؛ ولى این روند، فقط در نقل بخشى از سیره نبوى دیده مى‏شود که خود حاکى از آن است که سیره نبوى، بیش‏تر قابل استناد است ؛ به ویژه که در نقل سیره مدیریتى، انگیزه تحریف و تصحیف بسیار اندک است. از این رو، تکیه فراوان این تحقیق بر سیره نبوى و سرمایه‏گذارى روى آن، بر اعتبار نتایج تحقیق خدشه‏اى وارد نمى‏کند؛ زیرا فراوانى قراین و نقل مکرر یک سیره، از قلم و زبان چند سیره‏نویس، بدون منافات داشتن با اصول شیعى، مانع از محروم شدن محقق از این ذخیره بزرگ، که حاوى ادبیات و قواعد ادارى بسیارى است، مى‏شود؛ به‏ویژه که قرار گرفتن درصد بیش‏ترى از این سیره، در چهارچوب شأن نزول آیات قرآن، ابعاد وحیانى آن را نیز تأمین مى‏کند.
در تحقیق ارزش‏مندى که در مرکز تحقیقات علمى دبیرخانه مجلس خبرگان رهبرى انجام یافته،(4) اعتبار منابع قوانین اداره حکومت و جامعه در اسلام به بحث گذاشته شده است و با مراجعه و مطالعه دقیق آن، ضمن آشنایى با نوع منابع فقهى و اصولى و حقوقى، به عنوان پشتوانه مباحث حکومتى اسلام از دیدگاه صاحب‏نظران شیعه و سنى، اعتبار آن‏ها نیز محک خورده است. در این تحقیق آمده است که صاحب‏نظران شیعه، در تدوین نظام حکومت در اسلام، بیش‏تر به کتاب و سنت تمسک جسته، بلکه به ندرت به غیر این دو منبع مراجعه کرده‏اند. ضرورت عقل، که حاوى قطع به رضایت شارع باشد، یا بناى عقلا و نیز مصلحت نظام، عناصر دیگرى هستند که غیر از قرآن و روایات، مورد استنادند. البته شاید علت این باشد که هدف آنان بیان ارکان حکومت و اصول و کلیات آن از دیدگاه اسلام بوده است که حداکثر به گستردگى دایره حقوق اساسى از دیدگاه اسلام مطرح مى‏شود. از این رو، تنها اصول و کلیاتى از قوانینى را که معمولاً پایاتر هستند و از کتاب و سنت به دست مى‏آیند، بیان کرده‏اند.
سنت دیگر معصومین(ع)
در میان دیگر معصومین(ع) رویارویى با حکومت شش‏ماهه امام حسن(ع) و حرکت عاشورایى امام حسین(ع) و سیره امام رضا(ع) در دوران ولایتعهدى، مى‏تواند مورد توجه قرار گیرد؛ به‏ویژه که اخیراً در برخى تحقیقات، بر مدیریت عاشورایى، به عنوان نمونه کاملى از مدیریت توسعه و توسعه مدیریت توجه شده است.
در لابه‏لاى کلمات معصومین، مانند امام صادق(ع) مدیریت‏نامه‏اى خطاب به نجاشى، حاکم اهواز نوشته شده که مورد توجه است. رساله حقوق امام سجاد(ع) حاکى از بیان مناسبات انسانى در مدیریت اسلامى است که باعث شده تحقیقى به همین نام در اوایل انقلاب صورت گیرد.
مجموعه گفتارهاى معصومین(ع) در جوامع روایى منبع دیگرى براى این تحقیق است.
بنابراین، تلاش شده است از مجموعه ذخایر و خزاین گران‏سنگ اسلام بهره‏گیرى شود تا هر چه بیش‏تر، بر عمق و غناى تحقیق افزوده شود، هر چند بیش‏تر تکیه ما بر قرآن و سنت نبوى و سپس سیره علوى است.
- 2. منابع پیرو
1. کتاب‏هاى نظام الحکم، که قبلاً به حجم انبوه آن‏ها اشاره شد به عنوان نسلى ارزش‏مند توسط اندیش‏مندان اهل سنت گردآورى شده‏اند.
2. کتاب‏هاى مدیریت اسلامى، که در طى چهل سال اخیر و بیش‏تر پس از انقلاب اسلامى نگاشته شده‏اند. این نسل، که حاصل تلاش دانشمندان شیعى و انقلابى ایرانى و غیرایرانى هستند، راهنمایى ارزش‏مند خواهند بود.
3. کتاب‏هاى مدیریت علمى یا علم مدیریت، که فراوانند و بیش‏تر ترجمه بوده و توسط دانشگاهیان تنظیم شده‏اند. برخى آثار غیر ترجمه‏اى نیز وجود دارد که به مدیریت به عنوان یک علم و ابزار نگریسته و فارع از هرگونه آرمان‏گرایى و دیدگاه دینى نگریسته‏اند. این منابع، براى فهرست سازى بحث، آشنایى با پرسش‏هاى فنى و محورهاى مهم قابل بحث و هم‏چنین آشنایى با تعاریف و واژه‏ها و اصطلاحات و ادبیات مدیریتى متداول و نیز براى تحلیل مقارنه‏اى بین علم و دین، در بُعد مدیریت مفیدند. این تحقیق، از این نسل بهره وافى را برده است.
منابع یاد شده، در دو قالب پایه و پیرو، مجموعه ارزش‏مندى براى کشف نظریه مدیریت در اسلام هستند.
معرفى مطالب‏
با توجه به این‏که اصلى‏ترین منبع این تحقیق، سیره مدیریتى و حکومتى نبوى و علوى است و این دو سیره، بیان‏گر مدیریت دو حاکم اسلامى در سطح کلان و در حقیقت، نمایش‏دهنده مدیریت دو دولت هستند که امروزه از آن به عنوان مدیریت دولتى یاد مى‏شود، بنابراین، حقوق اساسى را در نظام سیاسى معرفى مى‏کنند و على‏القاعده از این چهارچوب خارج نمى‏گردند؛ اما کشف نظام ارزشى مدیریت اسلام، از درون نظام سیاسى کلان، امرى طبیعى است؛ زیرا بین دو نظام سیاسى و ادارى، تلازم بر قرار است. براى ما روش مدیریتى پیامبر(ص) مهم است، هر چند در قالب یک حاکم، در سطحى کلان قرار گرفته باشد. به هر حال، حاکم باید مدیریت جامعه را انجام دهد و این مدیریت، مبتنى بر معیارها و ملاک‏هایى ارزشى است که مقصود ما را در تحقیق فراهم مى‏کند.
آن‏چه مطلب بالا را تأیید مى‏کند، عناصر تشکیل‏دهنده حقوق اساسى در یک نظام سیاسى است که عبارتند از: اهداف نظام اسلامى، شرایط حاکم و اختیارات او، رابطه حاکم با مردم، حقوق متقابل دولت و مردم، چگونگى حکومت کردن و مانند آن. با دقت و مقایسه معلوم مى‏شود که بیش‏تر عناصر یاد شده، در دیدگاهى خاص، تشکیل‏دهنده نظام ادارى هستند؛ مثلاً شرایط حاکم، همان شرایط مدیر در سطح کلان است. چگونگى حکومت کردن، کیفیت مدیریت جامعه را نشان مى‏دهد و روابط متقابل حاکم و مردم، بیان‏گر نوع ایجاد ارتباط بین مدیر و مُدار و بین بالادست و زیردست است. بنابراین، بین دو نظام سیاسى و ادارى، ارتباطى وثیق وجود دارد. پس نظام ادارى یا مدیریتى اسلام، در این تحقیق، در سطح کلان به بحث گذاشته مى‏شود.
نکته دیگر این‏که اجراى مدیریت اسلامى، ملازم با استقرار حکومت دینى و نظام سیاسى اسلام نیست، بلکه در مقام کشف و ثبوت، تلازم دارند؛ به این معنا که ملاکات نظام ادارى، از درون نظام سیاسى نبوى و علوى به دست مى‏آید؛ اما در مقام اثبات، مدیریت اسلامى مى‏تواند بدون وجود حکومت اسلامى در جامعه، به اجرا در آید؛ مثلاً در حکومت غیردینى در جامعه اسلامى، فلان مجموعه انسانى، براى اداره مطلوب مى‏تواند از این نظریه و پارادایم بهره گیرد.
مطالب این کتاب، علاوه بر بخش اول - مقدمات و کلیات - در دو بخش اصلى دیگر ارائه مى‏شود:
بخش دوم ، مدیریت منابع انسانى‏
بخش سوم، اصول و کلیات مدیریت (وظایف مدیریت)
«مدیریت منابع انسانى» یعنى شناسایى، انتخاب، استخدام، تربیت و پرورش نیروى انسانى به منظور نیل به اهداف سازمان. منظور از منابع انسانى یک سازمان، همه افرادى است که در سطوح مختلف یک سازمان مشغول به کارند. در تقسیم‏بندى سازمان، مدیریت منابع انسانى، در ردیف مدیریت تولید، مدیریت مالى و غیره قرار گرفته و انجام امور مربوط به آن، بر عهده حوزه‏اى معین گذاشته شده است.(5)
در حقیقت، موضوع این بخش، انسان‏ها هستند که از بدو ورود به یک سازمان تا زمان خروج از آن، در یک فرآیند قرار مى‏گیرند که مراحل گزینش، پرورش، آموزش و انگیزش آنان مباحث ظریفى را تشکیل مى‏دهد. نظریه اسلام در باره مدیریت منابع انسانى، این بخش از تحقیق را تشکیل مى‏دهد. ان‏شاءالله در مقدمه بحث، در جاى خود به تفصیل در باره تاریخچه، ماهیت و جایگاه آن، سخن خواهیم گفت.
بخش سوم، که مبانى و وظایف مدیریت است، در باره اصولى هم‏چون هماهنگى، برنامه‏ریزى، نظارت و سازماندهى بحث مى‏کند و به دنبال کشف نظر اسلام درباره آن‏ها است.
البته این تحقیق، دو تکمله و ضمیمه نیز دارد که در ادامه آن ارائه مى‏شود.
1. طرح تهیه شده، براساس نظام ارزشى مدیریت اسلام و معیارهاى کلیدى اتحاد امارت و امامت و مرکزیت مساجد، تهیه و تنظیم شده است و در حقیقت، جلوه کاربردى آن خواهد بود.
2. پیش‏نهاد دانشگاه فقه حکومتى یا مدیریت اسلامى، که فرآورده‏هاى آن، حاکمان و مدیران جامعه اسلامى و حکومت دینى خواهند بود و در حقیقت، تربیت مدیر اسلامى را در یک فرآیند علمى و دقیق بر عهده دارد.
وظایف مدیریت‏
- مقدمه‏
موضوع بخش نخست این تحقیق، «مدیریت منابع انسانى» بود. بخش دوم، از وظایف یا اصول مدیریت بحث مى‏کند. تفاوت این دو مبحث مشخص است. مدیریت منابع انسانى، از مدیریت امورى بحث مى‏کند که به انسان منتهى مى‏شود؛ مانند گزینش فرد، آموزش، حقوق و دست‏مزد، پاداش و تنبیه او؛ اما در مبحث وظایف مدیریت، مستقیماً از انسان بحث نمى‏شود، بلکه از امورى بحث مى‏شود که وظیفه مدیر است؛ مانند برنامه‏ریزى و کنترل برنامه‏ها، سازماندهى و بودجه بندى.
البته بخش سومى نیز از مباحث مدیریت، تحت عنوان «رفتار سازمانى» مطرح است که موضوعاتى هم‏چون انگیزش، رهبرى و قدرت در آن مطرح مى‏شود؛(1) ولى این تحقیق به همان دو بخش اکتفا مى‏کند؛ زیرا آن دو را براى ایفاى حق، کافى مى‏داند.
- وظایف مدیریت چیست؟
مقدمه: مکاتب مدیریت، شامل دوران‏هاى زیر مى‏شود:(2)
الف. دوران قبل از مدیریت علمى‏
ب. دوران مدیریت‏هاى کلاسیک‏
ج. مکتب روابط انسانى‏
د. ترکیبى از ب و ج.(3)
دانش مدیریت و فن اداره، مانند هر اندیشه دیگر، در حال تطور و تکامل است. در دوران پیش از مدیریت‏هاى علمى، مدیریت‏ها به شکل فطرى و بدون فرمول‏هاى مدون و مبین بود؛ مانند واحدهاى تجارى در زمان چینیان و رومیان(4) که داراى یک نوع بینش مدیریتى ساده بودند. با ظهور فردریک تیلور، دوران مدیریت علمى آغاز شد،(5) که به پدر مدیریت علمى معروف شد و در اوایل قرن حاضر، نوشته‏هایش در باره نظریه مدیریت، خوانندگان بسیار داشت. مبناى مدیریت وى بر اساس فناورى بود. به گمان وى بهترین راه افزایش بازده، بهبود فنون و روش هایى بود که کارگران به کار مى‏برند. او افراد را ابزار مى‏دانست و در طرح او بیش‏تر به نیازهاى سازمانى توجه مى‏شد، نه به نیازهاى افراد.(6)
بعدها التون مایو ظهور کرد و نهضت «روابط انسانى» را در فاصله سال‏هاى 1920 تا 1930 میلادى مطرح و جانشین آراى تیلور کرد. او و پیروانش مى‏گفتند که غیر از این‏که باید
بهترین روش‏هاى فناورى را براى افزایش بازده مورد توجه قرار داد، باید به روحیات و امور انسانى نیز توجه کرد. آنان ادعا مى‏کردند که روابط انسانى بر روابط فناورى و کارى ترجیح دارد و این را از آزمایش‏هاى معروف به «هاتورن» به دست آورده بودند.(7)
پیش از التون مایو و پس از فردریک تیلور، دوران مکاتب نظرى مدیریت بود که حدود پنجاه سال به درازا کشید و بوروکراسى وبر و اصول‏گرایى فایول، شاخص‏ترین آن‏ها است.(8) برخى تکنوکراسى فردریک تیلور را از زمره این مکاتب شمرده‏اند.(9)
ولى به نظر مى‏آید که نظریات مدیریت، بسیار بیش‏تر و نامنظم‏تر از این باشد، به گونه‏اى که به نظر بعضى از صاحب‏نظران علم مدیریت، جنگلى از نظریه‏ها است(10) و به نظر بعضى، از علوم ناموفق است.(11) حال چگونه مى‏توان در این جنگل نظریه و علم ناموفق، به اصولى ثابت دست یافت که مورد اتفاق باشد تا بتوانیم از آن‏ها به عنوان اصل موضوعى استفاده کنیم؟ باید گفت که رهبر اصول‏گرایان، که کارش تأسیس اصل در علم مدیریت و سازمان است و اصول او در این علم، معروف است و او را پدر اصول‏گرایان این علم مى‏دانند، یعنى هنرى فایول مى‏گوید که من دراطلاق کلمه «اصل »تردید دارم و این اصول، راهنماى عمل است، نه قانون. او مى‏افزاید که اصول مدیریت، بیش‏تر از قوانین طبیعى، در معرض تغییر و تبدل قرار دارند و تا زمانى قابل پیروى هستند که بر اساس منطقى صحیح و قابل توجیه، از آن روى گردانده شود.(12)
وقتى رهبر اصول‏گرایان، چنین عقیده‏اى در باره اصول دارد، پس دل بستن به این جنگل و به چنگ آوردن اصل از آن، روا نیست؛ اما با وجود این، به اصول او توجه مى‏کنیم. فایول ضمن بیان این واقعیت که هیچ چیز در مدیریت، مطلق نیست، روش‏ها و فنونى را که در تجربه بدان‏ها رسیده بود و آن‏ها را در تقویت پیکره سازمان یا انجام وظایف مدیریت، مفید مى‏ دانست، به عنوان اصول چهارده گانه مدیریت ارائه داد:
تقسیم کار، اختیار، انضباط، وحدت فرماندهى، وحدت مدیریت، وابستگى منافع فردى به هدف کلى، جبران خدمات کارکنان، تمرکز، سلسله مراتب، نظم، عدالت، ثبات، ابتکار عمل و احساس یگانگى.(13)
او اصول بالا را در سال 1916 میلادى در کتابى به نام اصول فن اداره اعلام کرد.(14) بعدها افرادى مانند ارویک و گیولیک به آرایش اصول یاد شده پرداختند و هم از تعداد آن‏ها کاستند و هم براى آن‏ها علامت اختصارى قرار دادند.(15) واژه «POSDCROB» نشانه هفت عنوان (برنامه‏ریزى، سازماندهى، کارگزینى، هدایت، هماهنگى، گزارش‏دهى و بودجه‏بندى) است. دانشمندان امروزین مدیریت، بر سه اصل معتقد و متفق شده‏اند که عبارتند از: برنامه‏ریزى، سازماندهى و کنترل. وى مى‏افزاید که هماهنگى، رکنى از سازماندهى است و استقلالى در عرض آن ندارد و از این رو، نیازى به ذکر آن به عنوان یک اصل نیست؛ زیرا مدیریت، همان هماهنگى است.(16)
برخى به این اصول، انگیزش یا رهبرى را نیز افزوده‏اند.(17) از مجموع آن‏چه گذشت، دانسته شد که اتفاق و اتحادى در زمینه اصول مدیریت و تعداد آن‏ها وجود ندارد. با وجود این، در یک جمع‏بندى نهایى شاید بتوان وحدتى را براى عناوین پنج گانه زیر تصویر کرد:
برنامه‏ریزى، سازماندهى، هماهنگى، رهبرى (انگیزش) و کنترل (نظارت). بیش‏تر علماى مدیریت، به این اصول پاى‏بند هستند.(18) نویسنده نیز با پژوهشى که کرده است، این امر را تأیید مى‏کند و معتقد است که در یک روند کلى، از دوران بى‏اصلى به اصول‏گرایى انبوه و سرانجام، به اصول تقریباً متسالم بالا رسیده است که مى‏توان بر آن، تکیه و اعتماد کرد. این اصول، در حقیقت، وظایف مدیریت هستند که بخش دوم این تحقیق را تشکیل مى‏دهند. البته وظیفه هماهنگى، در ذیل سازماندهى طرح مى‏شود.

 

‏ ‏ رهبرى
رهبرى هنگامى تحقق مى‏یابد که شخصى بخواهد شخص دیگرى را به منظور نیل به هدف‏هاى پیش‏بینى شده، به کار وادارد. رهبرى بر خلاف بسیارى از وظیفه‏هاى مدیریت، مانند برنامه‏ریزى و سازماندهى، وظیفه‏اى است کاملاً رفتارى که با درگیرى فراوان در روابط شخصى ملازمه دارد.
- عوامل موفقیت رهبرى‏
موفقیت رهبران به عوامل زیر بستگى دارد: ویژگى‏هاى آنان، شیوه رهبرى، ماهیت کار و نیاز پیروان.
1. ویژگى‏هاى رهبر(1)
این عقیده که برخى رهبران، داراى خصایص برجسته هستند، در اصل، از نظریه «مرد بزرگ» در رهبرى ناشى شده است. این نظریه، مدعى است که افرادى مانند وینستون چرچیل، دوایت آیزنهاور و ژاندارک، رهبران بزرگى بودند؛ زیرا با این ویژگى‏ها به دنیا آمده بودند. اخیراً محققان به این نتیجه رسیده‏اند که با مطالعه شخصیت، هوش و گرایش‏هاى رهبران بزرگ، دیر یا زود به مجموعه ویژگى‏هایى که این افراد را به صورت رهبران برجسته درآورده است، پى خواهند برد.
در حالى که بیش‏تر مطالعات انجام شده، بى‏نتیجه بودند، هنوز اعتقاد داریم که رهبران مؤثر، اغلب، الگوهاى مشخصى از ویژگى‏ها را در خود دارند؛ مثلاً گروهى از محققان دریافتند که مدیران موفق، با هوش‏تر، شجاع‏تر و متکى به نفس‏تر از مدیران ناموفق بودند. هم‏چنین دانش و شایستگى آنان بیش‏تر از دیگر مدیران بوده است و نیز شاید رهبران قوى‏تر به طورى خاص رفتار مى‏کنند؛ مثلاً فاصله‏شان را با دیگران حفظ مى‏کنند و با افراد معمولى نمى‏جوشند.
ادوین گسلى در بررسى دیگرى در باره چند صد مدیر، که شامل سرپرستان، مدیران سطح متوسط و مدیران عالى بودند، مطالعاتى انجام داد. او نیز به این نتیجه رسید که رهبران قوى، از ویژگى‏هایى مانند هوشیارى، ابتکار، اعتماد به نفس و توانایى سرپرستى برخوردارند. گسلى توانایى سرپرستى را «استفاده مؤثر از هرگونه عملیات سرپرستى، که شرایط خاص موقعیت، آن را ایجاب مى‏کند» تعریف مى‏کند. او به این نتیجه رسید که دو عامل هوشیارى و توانایى سرپرستى، در تشخیص رهبران مؤثر از غیرمؤثر، بسیار مهم است.
2. شیوه رهبرى‏
رهبران به طور معمول، دو وظیفه مهم بر عهده دارند: انجام فعالیت مربوط به تحقق هدف و جلب رضایت پیروان. این دو وظیفه کارى و مردمى رهبرى، لزوماً در تقابل نیستند، اگر چه برخى اوقات، چنین برداشت مى‏شود.
از نظر عملى بهتر است که این دو وظیفه، مستقل در نظر گرفته شوند، هر چند که بیش‏تر رهبران، در شیوه‏هاى رهبرى خود، هر دو جنبه کارى و مردمى را مربوط به هم جلوه مى‏دهند. مفهوم شیوه رهبرى، این است که رهبر چه کار مى‏کند و رفتارش چگونه است. براى بررسى شیوه‏هاى رهبرى مبتنى بر کار و مبتنى بر مردم، راه‏هاى مختلفى وجود دارد؛ مثلاً محققان به طور مشخص، بین رهبران تشکیلاتى و ملاحظه‏گر، رهبران کارگرا و کارمندگرا و رهبران مستبد و رهبران مشارکت جو، تفاوت قائل مى‏شوند.
مؤثرترین شیوه رهبرى کدام است؟ با این‏که پاسخ دقیقى براى این پرسش نداریم، ولى مى‏دانیم که شیوه رهبرى مبتنى بر افراد، معمولاً با افزایش روحیه کارمند همراه است؛ اما شیوه مبتنى بر وظیفه، بیش‏تر با عملکرد بالاتر و گاهى با روحیه بالاى کارمند همراه است.
رهبران مستبد و مشارکت‏جو
تفاوت مهم بین این دو شیوه، عبارت است از این‏که رهبر مستبد، قدرت بیش‏ترى را بر کارمندان خود اعمال مى‏کند. او خود، بیش‏تر تصمیمات را براى گروه مى‏گیرد؛ اما رهبر مشارکت ‏جو، بیش‏تر گروه خود را در تصمیم‏گیرى‏ها درگیر مى‏کند و بیش‏تر تصمیمات را به گروه واگذار مى‏کند. بسیارى از دانشمندان علم رفتار، عقیده دارند که رهبرى مشارکت‏جویانه، مؤثرتر از رهبرى مستبدانه است. این دیدگاه، بر این فرضیه مبتنى است که کارمندان، بیش‏تر از برنامه‏ریزى و انجام وظیفه موفقیت‏آمیز احساس رضایت مى‏کنند و رهبران مشارکت‏جو نیز افراد خود را در درگیرى‏هاى کارى تشویق مى‏کنند.
مقایسه رهبرى مستبدانه و مشارکت‏جویانه‏
رهبرى مشارکت‏جویانه، در عمل، مزایایى دارد. چند تن از محققان به این نتیجه رسیده‏اند که گروه‏هاى کارى در صنایع، که با رهبران مشارکت‏جو سر و کار داشتند، از روحیه بالاترى برخوردار بودند و نقل و انتقالات و شکایت‏ها نیز در میان آنان به همان نسبت، کم‏تر بود. از سوى دیگر، عملکرد گروه‏هایى که با رهبران مستبد کار مى‏کردند، به طور قابل ملاحظه‏اى بالا بود؛ ولى این کارمندان، پس از مدت کوتاهى دل‏سرد مى‏شدند. با وجود این، بهترین شیوه رهبرى، به طور کلى به عوامل بسیارى از جمله، ماهیت کار و شخصیت پیروان بستگى دارد.
آیا یک رهبر مى‏تواند در ضمن کارگرایى فردگرا هم باشد؟
به طور خلاصه، دو شیوه اصلى براى رهبرى وجود دارد: یکى رهبرى فردگرا است. چنین رهبرى، ملاحظه کار، مشارکت‏جو و کارمندگرا است. دوم رهبرى وظیفه‏گرا است. وى مستبد، تولیدگرا و تشکیلاتى است.
آن‏چه ما به آن دست یافته‏ایم، این است که رهبر مردم‏گرا، معمولاً داراى زیردستانى بسیار راضى است. از سوى دیگر، رهبر وظیفه‏گرا، اغلب بهره‏ورترین گروه کارى را در اختیار دارد. بنابر این، ممکن است شما از خود بپرسید که آیا مى‏توانیم کارمندانى داشته باشیم که بهره‏ورى بیش‏ترى داشته باشند و راضى هم باشند؟ پاسخ مثبت است؛ زیرا بیش‏تر رهبران، توانایى این را دارند که جهت‏گرایى فردى و وظیفه‏اى، هر دو را داشته باشند.
به بیان دیگر، هیچ دلیلى وجود ندارد که شما نتوانید تولید را کاملاً کنترل کنید و هم زمان با آن، از خواسته‏هاى کارمندانتان حمایت کنید. روبرت بلیک و چین موتون بر این عقیده بودند که یک رهبر مى‏تواند هم فردگرا و هم وظیفه‏گرا باشد.
باید به خاطر داشت که ممکن است یک شیوه رهبرى، در موقعیتى مؤثر باشد، اما در موقعیتى دیگر، کم‏تر مؤثر واقع شود. به همین دلیل، شخصى که در یک عملیات نظامى، رهبر بزرگى است، ممکن است در ضیافتى براى گروهى از خارجیان نتواند مهمان‏دار خوبى باشد.
3. اثربخشى رهبرى
الف. ارزش‏ها و نیازهاى کارمندان‏
از ویژگى‏هاى مهم افراد، تفاوت در ارزش‏هاى آنان است؛ مثلاً کسانى که به اصول اخلاق پروتستان معتقد هستند، بیش‏تر از دیگران کارهاى سخت را خوب ارائه مى‏دهند. چارلز هولین و میلتون بلود کارگران بسیارى را بررسى کردند و به این نتیجه رسیدند که در بعضى از کارگران، ارزش‏هاى اخلاقى پروتستان، قوى است و به نظر مى‏رسد که آنان کار پر مسؤولیت را همواره ترجیح مى‏دهند. کارگران دیگر چنین ارزش کارى قوى‏اى را در خود نداشتند. آنان ترجیح مى‏دادند که کار کم‏مسؤولیت‏ترى را بر عهده بگیرند و بیش‏تر در چهارچوب هدایت و الگوى رهبرانشان انجام وظیفه کنند

دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله مدیریت اسلامی
نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.