فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود پاورپوینت درس 13 تاریخ شناسی انسانی پیش - مورخان و تاریخ ایران - 26 اسلاید قابل ویرایش

اختصاصی از فی لوو دانلود پاورپوینت درس 13 تاریخ شناسی انسانی پیش - مورخان و تاریخ ایران - 26 اسلاید قابل ویرایش دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت درس 13 تاریخ شناسی انسانی پیش - مورخان و تاریخ ایران - 26 اسلاید قابل ویرایش


دانلود پاورپوینت درس 13 تاریخ شناسی انسانی پیش - مورخان و تاریخ ایران - 26 اسلاید قابل ویرایش

 

 

 

 

3) نخستین روزنامه در زمان کدام پادشاه قاجار و با همت چه کسی منتشر شد؟

1) محمدشاه، میرزاصالح شیرازی 

2) ناصرالدین شاه، امیرکبیر

3) محمدعلی شاه، میرزاجهانگیر خان شیرازی 

4) مظفرالدین شاه، علی اکبر دهخدا

"مناسب برای دبیران، دانش آموزان و اولیاء"

برای دانلود کل پاورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت درس 13 تاریخ شناسی انسانی پیش - مورخان و تاریخ ایران - 26 اسلاید قابل ویرایش

تحقیق در مورد تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى


تحقیق در مورد تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:30

 

 

 

 

 

در تاریخ بشرى، تمدن‏هایى که تاریخ مکتوب ندارند روایت‏خود را به آیندگان اختصاص داده و تمایل چندانى به حفظ اعمال اجداد خود نشان نمى‏دهند. خلاف آن در مورد تمدن‏هاى سامى و غیر سامى صادق است که از قدیم الایام در سواحل مدیترانه و آسیاى غربى جانشین یکدیگر شده‏اند. همان طور که پیدایش خط، تسهیلاتى را براى ثبت رفتار و مراسم انسان‏ها به وجود آورد، ویرانه‏هاى آثار باستانى نیز یادآور گذشت زمان و توالى انسان‏ها است. قرآن نیز اشاراتى به گذشته بشر دارد و نظر تاریخى خود را در چارچوب یک طرح الهى بیان مى‏کند، هم‏چنین شعر عرب به توصیف اعمال قبایل کوچک پرداخته و به آن‏ها ارج مى‏نهد. با وجود این، اعراب مسلمان در آغاز درک تاریخى خود را نشان نداده‏اند، زیرا آن‏ها فاقد آثار مکتوبى بودند که بتوان آن را [اثرى] تاریخى نامید.

 

به دلیل یکدست نبودن اطلاعات ما از مناطق و دوران‏هاى مختلف، نمى‏توان فهرست کاملى از متون تاریخ‏نگارى ارائه داد. در آغاز بحث تاکید بر این نکته ضرورى است که در گزینش آثار تاریخى براى بحث‏یا چاپ، همانند آثار ادبى معیار واحدى وجود ندارد. هر چند که ارزش عقلانى یا هنرى یک اثر مى‏تواند در گزینش آن مؤثر باشد و نوشته‏هایى نیز از جهت‏سندى اهمیت‏خاص دارند، اما بدیهى است که تدوین دوباره گذشته مهم‏ترین فایده یک اثر تاریخى است; به عبارتى حتى نوشته‏اى که از ارزش حد متوسط برخوردار است، مى‏تواند مورد توجه باشد. باید به یادداشت که در تدوین مجدد تاریخ، نوشته‏هایى که متضمن شاهد مستقیم‏اند نسبت‏به تالیفات متاخرتر از اولویت‏برخوردارند. (البته این امر که نوشته‏هاى متاخر ممکن است‏حاوى شواهد بنیادى باشند، از این مورد مستثنا است).

 

«تاریخ‏» بهترین کلمه عربى است که براى ترجمه [ history ] به کار برده شده است. هر چند که از نظر ریشه لغوى ابهاماتى وجود دارد اما آن در مورد روایت‏هاى تاریخى و فرهنگ‏هاى زندگى‏نامه‏اى به کار برده مى‏شود. اما در هر دو مقوله نوشته‏هایى وجود دارد که نمى‏توان آن‏ها را تاریخ نامید. لغات دیگرى مانند «اخبار»، «سیره‏» و «طبقات‏» در مقابل تاریخ قرار دارند که براى نوشته‏هایى مشابه با آثار تاریخى به کار برده مى‏شوند. به نظر نمى‏رسد تا قرن سوم هجرى که تاریخ به صورت علم مدون درآمد، خود کلمه تاریخ در نوشته‏ها استفاده شده باشد. چند نسخه خطى قدیمى نیز با عنوان تاریخ آغاز مى‏شوند که احتمالا این وجه تسمیه را نسخه برداران متاخر به آن‏ها افزوده‏اند.

از آغاز تا زمان طبرى

 

در حقیقت تعیین زمان پیدایش خاستگاه‏هاى تاریخ نگارى اسمى - عربى آسان نیست، با این حال بدیهى است که منابع تاریخ‏نگارى از دیگر شاخه‏هاى ادبى و فرهنگى دو قرن نخستین اسلامى تفکیک ناپذیرند. اگر چه ممکن است‏برحسب تصادف، حدیث مواد کار تاریخ نویسى را فراهم کند، اما کار برد آن با حدیث‏بسیار متفاوت است. «مغازى‏» و «سیره‏» دیگر مواد تاریخ مى‏باشند. سزگین (2) معتقد است مغازى ادامه و شکل اسلامى شده «ایام العرب‏» مى‏باشد که بیشتر به انتقال خاطره‏اى با شکوه یا حادثه‏اى مهم به نسل‏هاى بعد پرداخته است. اما این انتقال مستلزم آگاهى از انساب خاندانى و قبیله‏اى یا تدوین دوباره آن‏هااست ; انسابى که از زمان ظهور اسلام در میزان پرداخت عطایا و یا دیگر منافع مالى مؤثر بود. هر چند مغازى و سیره به زندگى و زمان پیامبرصلى الله علیه وآله وسلم مربوط بودند، اما به سهولت مى‏توان دید که در عصر بعد گرایشى به ثبت‏حوادث مشابه به وجود آمد که تقریبا داراى پى‏آمدهاى یکسانى بود و سطح درک امت تازه تاسیس را از مشکلاتى که بعدها با آن روبه‏رو شدند، بالا برد. باید یادآور شد رساله‏هاى کوچکى که اخیرا محققان بدان‏ها دست‏یافته‏اند با باز سازى پیشرفت‏بنیادى باورهاى اسلامى ارتباط دارند. (3) درگیرى‏هاى نخستین میان مسلمانان - مانند درگیرى [امام] على‏علیه السلام با معاویه - سیاسى و مذهبى بود و طبعا نخستین نوشته‏ها درباره این درگیرى‏ها، ملاحظات مکرر تاریخى را در برداشت. در حقیقت، تاریخ‏نگارى به‏تدریج‏به‏سوى استقلال بیشتر پیش رفت، اما نمى‏توان انکار کرد که زمانى طولانى با این نوع مسائل درگیر بود.

 

در آغاز، هنگامى که هنوز خط عربى در مرحله مقدماتى بود، احادیث معتبر به طور شفاهى یا در نهایت‏به وسیله چند یادداشت مختصر انتقال مى‏یافتند. خلافت عبدالملک (حک 65-88ق) دوران اوج رشد تاریخ و حدیث‏بود. براى مدتى حدیث و مغازى تنها ابزار انتقال خبر بودند، به این ترتیب که: اغلب روایات پراکنده و متفرق یا از شاهدان حوادث و یا از واسطه‏هایى که با چنین شاهدانى ارتباط یافته و از آنان کسب اطلاع مى‏کردند، جمع‏آورى مى‏شد. روش محدثان تا مدت‏ها در حوزه‏هایى از تاریخ مورد استفاده قرار مى‏گرفت.

 

به هر روى مى‏توان تصور کرد که نویسنده حادثه‏اى به دلیل سهولت و یا نظر خاص خود، دنبال منابع متعلق به گروه سیاسى - اجتماعى خویش باشد و از این‏جا برخى اختلافات میان روایات پدید آمد که در محیطهاى متفاوت مدینه، دمشق (مرکز امویان) ، بصره و کوفه (شهرهاى پادگانى عراق) مکتوب شده‏اند. در عراق نیز ، هم گروه‏هاى متعدد قبیله‏اى دور از مرکز قدرت و هم نویسندگانى که خود را به این گروه‏ها منتسب مى‏ساختند، حضور داشتند، بنابراین آنان حوادث را با تفاسیر خود باز مى‏آفریدند و سعى داشتند در شرح حوادث، تفسیر«ازد»، «تمیم‏» یا دیگران نمایان و متمایز باشد. (4) با این همه، نباید در چنین مواردى اغراق کرد، زیرا قبایل در تماس نزدیک با یکدیگر بودند و گاه با هم یکى مى‏شدند; از سوى دیگر نخستین راوى یا حداقل واسطه‏هاى بلافصل او، به سختى مى‏توانستند به روایت مطلبى نیفزایند، یا حتى در مواردى شرح گروه خود را با تفاسیر دیگر گروه‏ها ترکیب نکنند.

 

رساله‏هایى کوچک و بسیار محدود را که در چنین شرایطى نوشته‏اند مى‏توان به دو دسته که تفاوت چندانى نیز با هم ندارند، تقسیم کرد: دسته‏اى از آن‏ها به حوادث ویژه (اخبار) و گروه دیگر به روایات مربوط به حوادث مى‏پرداختند. به جز موارد استثنایى، هیچ کوششى براى یکى ساختن چنین روایاتى در قالب وقایع شمارى انجام نشده‏است. تدوین دوباره این نوشته‏هاى کوچک قدیمى - که اغلب به دوران امویان و دوران آغازین عباسیان محدود است - چندان ساده نیست، زیرا رساله‏هاى کوچک که استنساخ نشده‏اند در نوشته‏هاى بزرگ‏تر و بهتر تحلیل رفته و فقط آثار مکتوب متاخر رونویسى شده‏اند، بنابراین نوشته‏هاى نخستین فراموش شده و به تدریج از بین رفته‏اند. بسیارى از این نوشته‏ها براساس الگویى واحد و براى استفاده امیر یا کسانى که به تاریخ توجه داشتند، بر روى اوراقى پراکنده تحریر شده‏اند. مشکل مضاعف را مؤلفانى به وجود مى‏آوردند که به رساله مختصر خود عنوانى دقیق نمى‏دادند، یا نسخه بردارانى که رساله‏ها را جرح و تعدیل مى‏کردند و یا همان عنوان را هم به نوشته‏اى کامل و هم به فصلى از کتاب اختصاص مى‏دادند. با این همه، بى‏مبالاتى‏هاى دیگرى نیز در اطلاعات ماخلاهایى ایجاد کرده است. در پایان قرون وسطى در مصر تمایلاتى به استفاده از منابع اصلى پیدا شد که براى مستندسازى پژوهش‏ها مطلوب بود; به ویژه در مورد ابن حجر عسقلانى مؤلف «الاصابه فى تمییز الصحابه‏». این امر نشان داد که هنوز احتمال پیدا شدن آثار کهن وجود دارد. به نظر مى‏رسد در قرون وسطى تاریخ‏نگارى صورى نیز، در مورد روایات به استفاده از منابع گرایش داشت. اطلاعات ما براساس نقل‏هاى مورخان و در راس همه نویسندگان همان قرن است که مطالب خود را از نوشته‏هاى دیگر تدوین مى‏کردند. البته منظور نویسندگانى است که نقل قول‏هاى مستند و از نظر لفظى درست را به کار مى‏بردند، نه نویسندگانى که روایت‏خلاصه شده‏اى را بدون هیچ استنادى نقل مى‏کردند. بنابراین مشکل عمده، موثق بودن نقل قول‏ها و خلاصه‏هاى گزینش شده‏است. البته با مقایسه روایات نقل شده نویسندگان منابع اصلى با یکدیگر و در موارد استثنایى مقایسه آن‏ها با متن اصلى که ممکن است‏به طور اتفاقى باقى مانده باشد، مى‏توان به میزان اعتبار آن‏ها پى‏برد. (5)


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد تاریخ و مورخان اسلامى تا پایان دوران عباسى

مقاله پیوندهای جغرافیا و جهانگردی میان مورخان و جغرافی‌دانان مسلمان - 31 صفحه وورد

اختصاصی از فی لوو مقاله پیوندهای جغرافیا و جهانگردی میان مورخان و جغرافی‌دانان مسلمان - 31 صفحه وورد دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله پیوندهای جغرافیا و جهانگردی میان مورخان و جغرافی‌دانان مسلمان - 31 صفحه وورد


مقاله پیوندهای جغرافیا و جهانگردی میان مورخان و جغرافی‌دانان مسلمان    - 31 صفحه وورد

 

 

 

 

 

 

مقدمه

ظهور اسلام ابتدا درمیان قوم عرب و سپس گسترش آن درمیان مردم سرزمین‌های دیگر، تغییرات ژرفی در زیرساخت‌های فکری ایجاد کرد. دمیدن روح جست‌وجو در فکر مسلمانان، یکی از پیامدهای ظهور اسلام بود که به کشف سرزمین‌های دیگر منجر شد. تعلیمات اسلام (چه قرآن و چه سنت نبوی) در این میان بسیار مؤثر بود. در این میان، جغرافیا یکی از علومی بود که مسلمانان به آن توجه بسیاری نشان دادند؛ چراکه از این راه می‌توانستند سرزمین‌های دیگر را شناسایی کنند. این، به‌نوعی می‌توانست نگرشی سودانگارانه باشد؛ چراکه زمامداران، مشوق کسانی بودند که اقلیم‌های دیگر را بازشناسند و این درنهایت به‌نفع دستگاه سیاسی تمام می‌شد. اما، به هر حال، نوشته‌های جغرافی‌دانان (به‌ویژه جغرافی‌دانان عصر کلاسیک) باعث شد که بسیاری از مسلمانان با درنظرگرفتن بن‌مایه‌های ذهنی برگرفته از این آثار، خود به کار سیاحت و جهانگردی اقدام کنند. از این منظر، جغرافیا و جهانگردی، ارتباطی تنگاتنگ با یکدیگر یافتند و درنهایت، این پیوستگی باعث شد مطالعات و بررسی‌های دانشمندان غنی شود. اوج کار جغرافی‌دانان جهانگرد، قرن‌های سوم و چهارم هجری است. این روند تا قرن هشتم هجری ادامه می‌یابد و از آن پس رو به افول می‌گذارد. قرن‌ها تلاش و جست‌وجو، باعث آفریدن آثار شکوهمندی در عرصة جغرافیا درمیان جغرافی‌دانان و مورخان اسلامی شد؛ اما پس از قرن هشتم هجری، با ورود اروپاییان به میدان جست‌وجو، این روند معکوس شد.

در این مقاله، دربارة علل توجه مورخان و جغرافی‌دانان مسلمان به جغرافیا و جهانگردی و ارتباط جغرافیا و جهانگردی در تمدن اسلامی و مطالعات و نتایجی که از این فرایند مایة تمدن اسلامی شد، توضیح داده شده است.

 

پیوند جغرافیا و جهانگردی

جغرافیا و جهانگردی، دو مقولة جدا از هم نیستند. جغرافیا از دیرباز علم بوده است و ریشة آن را می‌توان در زبان یونانی جست. «جئوس»[1] به‌معنی «زمین» و «گرافوس»[2] به‌معنی «تصویر» یا «نگاشتن». در متون اسلامی، عناوین کتاب‌های جغرافی‌دانان مشهور چون «مارینوس صوری»[3] (درگذشته در130 هـ . ق.) و «کلودیوس بطلمیوس»[4] (درگذشته در 168م.) با عنوان صورة‌الارض ترجمه شده است. نزدیک‌ترین معنی جغرافی به جهانگردی را «علی‌بن‌حسین مسعودی» (درگذشته در 346 ﻫ . ق.) ــ مورّخ و جغرافی‌دان مشهور ــ ذکر و آن را «قطع‌الارض» ــ یعنی «پیمودن زمین» معنی کرده است (حلبی، 1372: 359ـ358؛ فرشاد، 1365: ج 1، ص 233؛ قره‌چانلو، 1380: ج 1، ص 8). با این همه، بین جغرافی و جهانگردی پیوندهای محکمی وجود داشته و به عبارتی بهتر ، جغرافی تأثیر ژرفی بر جهانگردی گذاشته است. در اینجا رواست به این نکته توجه دهیم که برخی جغرافی‌دانان، جهانگردان سرزمین‌های شناخته‌شده و بعضاً ناشناختة روزگار خود بودند و پس از عمری گردش در سرزمین های پیرامون خود به نگارش اثرشان پرداختند. از این‌رو باید به اینان «جغرافی‌دانان جهانگرد» نام و نشان داد؛ چرا که مشاهدة مستقیم و تجربة عینی، بر غنای داشته‌های ذهنی آنان می‌افزود و چه بسا بسیاری اطلاعات جدید را جایگزین آگاهی‌های قدیم می‌کرد. درمقابل، برخی جغرافی‌دانان هیچ‌گاه از محل زندگی خود خارج نشدند و صرفاً با کمک از آثار جغرافی‌دانان دیگر آثار خود را به‌رشتة تحریر کشیدند. به‌غیر از دو دسته، گروه سومی هم وجود داشتند که تنها عنوان جهانگرد می‌توان به آنها داد که فقط دیده‌های خود را نوشتند. آنان در تاریخ به‌عنوان جغرافی‌دان یا جغرافی‌دان جهانگرد شناخته نمی‌شوند و به این دلیل معروف شدند که جغرافی‌دانان بعدی از آثار قلمی آنان استفاده کردند. به شیوه‌ای نمونه می‌توان از این دسته به «نئارخوس»[5] ــ سردار اسکندر ــ اشاره کرد. او سرباز بود و هدف اسکندر از گسیل وی در امتداد ساحل اقیانوس هند به غرب ــ یعنی دریای عمان و خلیج فارس ــ توسعة تجارت و جست‌وجوی مکان‌های مناسب برای مهاجرنشین‌های جدید و بندرگاه‌ها بود (ساویل[6]، 1959: 127 و 148). او بدون آنکه از جغرافی چیزی بداند، یادداشت‌برداری می‌کرد؛ که یادداشت‌های او ابتدا مورد استفادة سودانگارانة فاتحان جدید ایران قرار گرفت و سپس مایة آگاهی‌های جغرافی‌دانان و مورخان باستان چون «آریان»[7] و «استرابون»[8] شد. آریان آنجا که از نئارخوس سخن می‌گوید (1958: ج 2)، و نیز استرابون (1961: ج 7)، بیشتر مطالبشان را مرهون نئارخوس هستند.

  اعراب پیش از اسلام و جغرافیا و جهانگردی

آیا اعراب پیش از اسلام علاقه‌ای به جغرافی و جهانگردی داشتند؟ تا آنجا که می‌دانیم، اعراب پیش از اسلام اثر مکتوبی دربارة جغرافی پدید نیاوردند؛ ولی اعراب دست کم مردمی گردشگر در شبه‌جزیرة عربستان بودند، آن‌هم به‌خاطر علاقه به سوداگری و تجارت. حتی شاید بتوان گفت که علاقة تازیان به دانش جغرافی، ازسر توجهشان به بازرگانی و دریانوردی در اقیانوس هند و آب‌های چین بود. زبان عربی پیش از اسلام، پر است از واژگانی که برای کشتی، قایق، اوضاع سطح دریا، توفان‌ها، اجرام فلکی، رویدادهای مبادلاتی و تجارت به‌کار می‌رفت. حتی جغرافیای شبه‌جزیرة عربستان، موقعیت کرانه‌های حاصلخیز آن در یمامه، عمان، بحرین و یمن و قرارگرفتن حجاز در امتداد راه‌های بازرگانی از خلیج فارس تا مدیترانه و دریای سرخ، در علاقة عرب پیش از اسلام به جغرافی و جهانگردی تأثیر فراوان داشت. بنابراین، گرچه اعراب پیش از ظهور اسلام با مفهوم علم جغرافی آشنا نبودند، با جهانگردی آشنایی کامل داشتند. (نفیس احمد، 1376: 16ـ15)

پس از برآمدن اسلام درمیان اعراب ، توجه بیشتر به شناخت دنیای پیرامون و سپس رویکرد به علم جغرافی، آن هم تحت تأثیر ترجمة آثار یونانی و رومی، سرلوحة کار قرار گرفت.

  انگیزه‌های مسلمانان در توجه به جهانگردی و جغرافیا

دربارة انگیزة توجه به جهانگردی و جغرافی می‌توان فضای سیاسی و فرهنگی را مؤثر دانست. بی‌شک، آشکارترین انگیزة مسلمانان در شناخت جهان پیرامون خود را باید در قرآن، روایات پیامبر و فریضة حج جست‌وجو کرد. اشارات تاریخی قرآن و پیامبر(ص) به مردم دیگر سرزمین‌ها و سیر آفاق و انفس، انگیزه‌ای قوی برای مسلمانان شد تا دربارة این اشارات، اطلاعات عینی‌تری به‌دست آورند. علاوه بر این، هنگامی که اعراب پس از مرگ خلیفة اول مسلمانان، از عربستان پای بیرون گذاشتند و سرزمین‌های وسیعی را از شمال افریقا تا سند و فرارود (ماوراء‌النهر) فتح کردند، با فرهنگ‌ها، باورها، اساطیر و ادیان آن اقالیم آشنا شدند. این آشنایی که ازطریق تماس مستقیم با این مردم ــ که گروه‌گروه وارد جامعة اسلامی می‌شدند ــ و یا از طریق ترجمة آثار آنها صورت می‌گرفت، به تحولات شگرفی در دیدگاه اعراب مسلمان منجر می‌شد. (← میلادی، 1374: گفتارهای چهارم و پنجم؛ نیز حورانی، 1384: 192)


[1]. Jeous

[2]. Graphous

[3]. Marinous of Sour

[4]. Cludious Ptolemy

[5]. Nearchus

[6]. Savil, Agnes

[7]. Arrian

[8]. Strabo


دانلود با لینک مستقیم


مقاله پیوندهای جغرافیا و جهانگردی میان مورخان و جغرافی‌دانان مسلمان - 31 صفحه وورد