دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 20
وصایای امام
اصول نه شرقی نه غربی امام خمینی
اشاره:
دکتر لقمان بایمتوف تبعة تاجیکستان در سال 1960 م/ 1339 در شهر باستانی خجند به دنیا آمد، پس از طی تحصیلات مقدماتی در این شهر موفق به اخذ مدرک فوق لیسانس از دانشکده تاریخ، دانشگاه دولتی مسکو در سال 1984 گردید و مدت چند سال در انستیتو تاریخ آکادمی علوم روسیه در مسکو به کارهای تحقیقی اشتغال داشت. در ابتدای سال 1271 ش/ 1993م از رساله دکتری خود تحت عنوان
"اوضاع اجتماعی، اقتصادی و قیامهای مردمی ماوراءالنهر بر علیه مغول" دفاع نمود.
ایشان همچنین چندین فرصت مطالعاتی در دانشگاههای دوشنبه (تاجیکستان) برلین لایپزیک، آلمان و اصفهان (ایران) داشته است. در حال حاضر نیز بنا به دعوت دانشگاه
فردوسی به مدت یکسال بهعنوان فرصت مطالعاتی با اساتید گروه تاریخ دانشکده ادبیات و علوم انسانی همکاری علمی ـ آموزشی دارد.
دکتر لقمان بایمتوف دارای بیش از 200 مقاله ارزنده تاریخی است که به زبانهای روسی، انگلیسی، ازبکی، تاجیکی و فارسی تألیف شدهاند. "شورش محمود تارابی"،
"حملة چنگیزخان به ممالک غرب (کتاب اول)"، "خجند در عهد مغول"، "تیمور لنگ"، "سربداران سمرقند"، "جوانی تیمور لنگ"، "مغولان در آسیای مرکزی" و... نمونهای از کتب تألیفشده ایشان میباشد.
در وقتهای آزاد دکتر بایمتوف به شعر و ادب اشتغال میورزد و برخی از حکایات ادبی و شعرهایش در تاجیکستان و روسیه به زبانهای فارسی، روسی، ازبکی به چاپ رسیده است.
آموزش اصول سیاست خارجی کشورهای دیگر برای تعیین اصول و خط مشی اساسی در روابط بینالمللی جمهوری تاجیکستان بهغایت مهم است. درصورتی که اکنون حکومت جمهوری تاجیکستان و برخی از متخصصان امور سیاسی در لایحه برنامههای کلی سیاست خارجی جمهوری تاجیکستان را بهکار میبندند. تحقیق بی غرضانه هر نوع برنامههای کلی سیاست خارجی دولتهای خارجی دور و نزدیک و همچنین تحلیل نظر سیاستمداران معاصر از این لحاظ خالی از فایده نیست.
توجه ما به مسئله اصول اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از سه جهت معطوف شد:
اولاً: امام خمینی پایه گذار اصول اساسی سیاست خارجی حکومت اسلامی ایران سیاست جدید در عصر حاضر است.
ثانیا:ً توصیه های سیاسی و نظرهای ایشان نسبت به سیاست خارجی و برنامه اساسی ایدئولوژی اسلامی از یکسو مخاطبین امام را معیّن میسازد و از سوی دیگر روشنکنندة میزان علمی و پایدار بودن افکار سیاسی بنیانگذار انقلاب اسلامی ایران است.
ثالثاً: مراجعه به افکار سیاسی امام خمینی بهخصوص در مسائل اساسی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در انتخاب و کاربرد کل برنامه های سیاست خارجی جمهوری تاجیکستان نسبت به ممالک اسلامی نتیجة خوبی خواهد داد.
امام خمینی در یکی از وصایای خویش مخاطبانش را به صراحت مشخص و نوشتند که: "... و آنچه لازم است تذکر دهم آنست که وصیت سیاسی ـ الهی اینجانب اختصاص به ملت عظیمالشأن ایران ندارد، بلکه توصیه به جامعه اسلامی و مظلومان جهان در هر ملّت و مذهب میباشد..."
پس مخاطبین امام خمینی به طور اجمال یعنی نام ملّت ایران، کل مسلمانان جهان، مظلومان جهان در هر ملّت و مذهب بدین صورت است. این مشخصات براساس قرآن (سوره 6 آیه 92، سوره 42 آیه 7) بوده و اغلب وصیتهای امام خمینی چنانکه فقها و سیاستمداران ایرانی تصدیق مینمایند برای همگان یعنی هم برای ملّت ایران و هم برای جامعة ملل اسلامی و مظلومان جهان است. همینطور داهی انقلاب اسلامی علاوه بر ملت ایران، جامعة مسلمانان و مظلومان جهان را در هر ملّت و مذهب مورد خطاب خود قرار داده و البته خواهیم دید که هم از ظاهر و هم از باطن این خطاب طبیعت مشروطیت و منطقی را داراست و از دیدگاه فقه اسلام خطابها و وصایای سیاسی امام دارای مضامینی اصلاحی است. امام مصلحی است که احیاگر مکتب انبیاء الهی است آنهم در جهانی که شرک و کفر با تمام امکانات و سعی همة نیروهای مذاهب را محاصره کردهاند او با تمسّک به بتشکنی ابراهیم خلیل و معرفت پیامبر اکرم و اهل بیت طاهرینش صدای توحید سر داد و از میان راه، نه گامی به عقب نشست و نه لحظهای تردید کرد.
امام خمینی در یکی از خطابه های خود وظایف و اهداف سیاسی وزرای خارجه را در مرحله نزدیک و دور مشخص کرده، از آن جمله تأکید میکند که سفارتخانهها و وزارتخانهها در امور خارجی قبل از هر چیز حفظ استقلال و منافع جمهوری اسلامی را بنمایند.
امام میفرمایند: که در بهتر کردن روابط کشورهای اسلامی، سیاستمداران باید بکوشند تا کل مسلمانان جهان متحد شوند.
ایشان میفرمایند: «وصیت من به وزرای خارجه دراین زمان و زمانهای بعد این است که مسئولیت شما بسیار زیاد است چه در اصلاح و تحول وزارتخانهها و سفارتخانهها و چه در سیاست خارجی حفظ استقلال و منافع کشور و روابط حسنه با دُوَلی که قصد دخالت در امور کشورها را ندارند و از هر امری که از وابستگی در همة ابعادی که دارد بهطور قطع احتراز نمایید و باید بدانید که وابستگی در بعضی امور هرچند ممکن است ظاهر فریبندهای داشته باشد یا منفعت و فایده ای در آن حال داشته باشد لیکن در نتیجه، ریشة کشور را به تباهی خواهد کشید و کوشش داشته باشید در بهتر کردن روابط با کشورهای اسلامی و در بیدار کردن دولتمردان و دعوت به وحدت و اتحاد کنید که خداوند با شماست».
چنانکه میبینیم توصیة امام خمینی به وظایف دولتی سفارتخانه ها، کنسولگریها و دیپلماتهای ایرانی که دردولتهای دیگر فعالیت دارند، تبلیغ اسلام است. امام در نطق خویش در چهارم ژانویه 1981 در حضور دیپلماتهای ایرانی در این باب به روشنی تأکید نموده و بهطور مخصوصی خاطرنشان کرده است که دیپلماتهای کشور اسلامی ایران برتر از دیگر سفیران و دیپلماتهایند و آنها باید در هرجا که باشند اسلام را تبلیغ نمایند. این عقیده بعدها خیلی تکمیلتر شده و عاقبت از زمره وصیتهای سیاسی امام بر دیپلماتها و بهخصوص بر وزاری امور خارجه در آمد.
شک نیست، سفارتخانههای جمهوری اسلامی در کشورهایی که وجود دارند طبق وصایای سیاسی امام فعالیت میکنند و تا حدی که بر من معلوم است از راه امام در این زمینه دور نشدهاند. وجود نشریات تبلیغی، فروشگاه کتاب و روزنامهها و غیره از جمله اقدامات سفارتخانهها است. واقعاً در این رابطه امام خمینی در یکی از وصایای خویش پیرامون داشتن نشریات تبلیغی در سفارتخانه ذکر فرموده است: «باید وزارت خارجه کوشش کند سفارتخانهها نشریات تبلیغی داشته باشند و چهرة نورانی اسلام را برابر جهانیان روشن نمایند».
مفهوم عمیقتر این رهنمود از جانب سیاستمداران اروپایی همان است که بعضی از متخصصین آن را صدور انقلاب اسلامی دانستهاند. واقعاً مسئله صدور انقلاب اسلامی پس از شعار نه شرقی و نه غربی در دایرة افکار سیاسی رهبر انقلاب اسلامی ایران، وصیت خیلی جدی و مهمی است، زیرا امام خمینی پیاده کردن خواستههای اسلامی را در ممالک دنیا قطعی میداند. خود و طرفدارانش تبلیغ مذهب اسلام را از اهداف اساسی سیاست خارجی دولت اسلامی ایران دانستهاند و بارها بهخصوص در اوقات اخیر تصدیق نمودهاند که تبلیغ اسلام در ممالک دیگر نباید از طریق تهدید و اجبار باشد، بلکه باید صدور انقلاب اسلامی تنها با یک راه یعنی از راه تبلیغ صورت گیرد از جمله در قضیة افغانستان مشاهده میشود که نظریهها و پیشنهادهای امام خمینی تنها راه حل مشکل افغانستان خواهد بود. باید یادآور شد که اساس اصول مذکور عبارت از عقیده جهاد است که در اغلب سخنرانیهای امام خمینی آورده شده است. امام، کشور ایران را مملکت نمونه اعلام کرده و باور داشت که تمام ممالک جهان پس از این از راه ایران دنبال ایران خواهند رفت و برنامهها و اصول حکومتی را در سیاست و دولتداری از دولت اسلامی ایران اقتباس خواهند کرد.
مسلّم است چنانکه گفتیم زورآوری و تهدید در گسترش اهداف اسلامی بر سیاست خارجی حکومت ایران روشهای چندان معمول نیست. این را میتوان در مناسبات بین ایران و جماهیر آسیای مرکزی بهخصوص با جمهوری تاجیکستان که در آنجا بحران سیاسی حکمفرماست، کارساز دانست.
راه اساسی در این کار پایدار کردن همکاری و مناسبات دولتی با تمام کشورهای دنیا بدون توجه به ساختار سیاسی و اجتماعی آنها و البته در جهت تأمین استقلال ملّی ایران است.
امام خمینی همچنین در امور خارجی و دیپلماتیک برنامه حفظ استقلال ملّی را از عمدهترین اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دانسته است و همراه با این مسئله باید گفت که نظر امام خمینی نسبت به حفظ استقلال کشور و ملّت اسلام این روزها مورد توجه خاصی است و این طرز کاربرد سیاست را امروز نیز در عملکرد و مواضع سیاستمداران و وزارت امور خارجه ایران مشاهده میتوان کرد. پوشیده نیست که امام خمینی تنها یک شخص عارف و فقیه نبوده بلکه بیشک از شخصیتهای سیاستمدار و دانشمند علوم تاریخ و جامعهشناسی نیز هست و اساس علوم انسانی را از نگاه اسلام و شریعت بهغایت آموخته و بیعلت نیست که شعار مشهور امروز نه شرقی و نه غربی را روابط بینالمللی تا حدی ایجاد نمود و ایدئولوژی نه شرقی نه غربیِ نیروهای سیاسی و ایدئولوژیک بود که به سیاست خارجی ابرقدرتهایی چون اتحاد شوروی و آمریکا تأثیر جدی گذاشت. سیاست خارجی آمریکا از روزی که انقلاب ایران به وقوع پیوست خیلی ساکن بود، یعنی از ابتدا تا کنون مخالف انقلاب ایران بوده و هست. اما در اتحاد شوروی نسبت به انقلاب اسلامی در همان دورهای که انقلاب شده بود فکر و عقیده یکسان نبود یعنی نهتنها در ردههای پایین دولتی بلکه در مقام رهبری شوروی نسبت به انقلاب اسلامی عقاید دگرگون میشد و تا مدتی ماهیت این واقعة بزرگ سیاسی و اجتماعی را در ایران درک نکرده بودند برعکس اینها حکومت جوان اسلامی ایران در مسائل روابط بینالملل برخلاف ایدئولوژی بلوکهای شرق و غرب، ایدئولوژی جدید یعنی شعار نه شرقی و نه غربی را در جهان اعلام کرد و پیوسته در کار سیاست و دولتمداری اعمال نمود. امام خمینی و نزدیکان ایشان کوشش زیاد به خرج دادند تا حاکمیت خویش را نهتنها از تأثیر نیروهای بیرونی حفظ کنند بلکه آن را در تمام سرزمینهای ایران استوار میکردند و هویت ملّی را از دست نداده در صحنة روابط بینالمللی به تدریج خارج از تأثیر بلوکها شدند. حکومت ایران تبلیغ کرده و میکند که اگر ملّت خویش را بر سرزمین خود متکی و مستقر و معتقد به هویت ایرانی ـ اسلامی نکند، هویتش نخواهد ماند و اگر هویت نداشته باشد رابطة سلطهگران با او مثل رابطة گرگ و میش خواهد شد.
مقصود از ایدئولوژی نه شرقی و نه غربی آن بود که امام خمینی سلطة دیگران را نمیپذیرفت و امروز نیز شعار نه شرقی و نه غربی پابرجاست و این شعاری اساسی در ایدئولوژی سیاست خارجی حکومت ایران است. وزارت امور خارجه ایران همیشه تأیید بر آن دارد که ملّت ایران سلطة بیگانه را نمیپذیرد و از استقبال خویش چشمپوش نیست و به هیچ حاکمیت خارجی تن نخواهد داد و در روابط بینالملل کوشش دارد تا ایدئولوژی خود را بهکار بندد بدون آنکه آن را به کسی تحمیل کند هرچند که میبینیم بسیاری از کشورها بهخصوص بیگانهها تا به حال ایدئولوژی نه شرقی و نه غربی را در شک و شبهه میبینند.
در ایدئولوژی امور خارجی جمهوری اسلامی ایران نهتنها شعارهای اسلامی و تبلیغ نقش مهمی دارد بلکه همراه با آن شعارهای ملّی ایرانی یا ایراندوستی که در دوران شاه محسوس بود، در وصیتهای سیاسی امام البته همراه با تعلیمات اسلامی جایگاه مرکزی از جهت سیاسی در مسائل روابط بینالملل خوب بررسی و حتی آن را پیاده و قابل اجرا کرده است. به قصد آموزش و بهرهگیری بیشتر از وصایای سیاسی و گفتههای امام مفهوم نه شرقی و نه غربی را اغلب فقها و سیاستمداران ایران نه مانند ناظر بیطرف بلکه طرفدار و حمایتگر این شعار مطرح کردهاند؛ زیرا ایشان واقعاً باور دارند که تمام مسلمانان و مستضعفین جهان راه امام را خواهند رفت و امام برای ملت ایران بیحد عزیز و معتبر و نصایح ایشان امری تاریخی شده است و به گفتة اندیشمند محترم سیدعلی قادری: "این باور و ایمان را اگرچه یک حالت اساسی و دریافتی دارد و این عزتی که خداوند به ما و ملّت ما (ایرانیان) و مسلمانان جهان در این عصر عطا فرموده بهواسطة نفس قدسی آن بزرگمرد بوده است و ما همة حیات سیاسی و عزّت خود را مدیون او میدانیم." بیشک میتوان گفت شعار سیاسی مورد نظر اساس منطقی و کلامی استواری را داراست و آن این است که امام در مسائل روابط بینالملل گاهی به صفت فقیه مصلح، گاهی همچون سیاستمدار عالی و گاهی به صفت فیلسوف موصوف است. از دیدگاه سیاستشناسان و فقیهان ایران، امام خمینی از احیاگران بیمانند و تواناست و به گفتهای در قرن معاصر اسلام را از هضم شدن و حذف شدن در صحنة اندیشههای شرقی و غربی جهان نجات داد و دوباره آن را احیاء کرد.
چنانچه فقها و سیاستشناسان ایران تصدیق دارند با مراجعه به آثاری چون ولایت فقیه، اعلامیه، مصاحبهها و کتابها مفهوم نه شرقی و نه غربی بیش از سیصدبار استفاده شده و واژة استقلال در معنای واقعی خود مطرح شده است.
مفهوم نه شرقی و نه غربی تنها یک شعار سیاسی نیست، بلکه همچنین مفهومی فرهنگی و استراتژیکی است که مقام رهبری تقریباً در کل عرصه های سیاسی و دولتی کشور ایران مطرح کرده است.
این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید