بخشی از متن اصلی :
آن که با شعر فارسی و یا عرفان اسلامی آشناست، تضاد میان عشق و عقل را میشناسد؛ تحقیری را می شناسد که سرایندگان عشق ناسوتی و لاهوتی در اسلام با آن از عقل سخن میگویند. این سنتی است کهن که در آن تجربه آموزی و نظرپردازی به هم پیوند خورده اند. افلاطون در «فایدروس»1 عشق را «جنونی الهی» می نامد، و سرودی که پولسِ رسول در نخستین نامه اش به قرنتیان در ستایش عشق می خواند، به تعبیری معنوی، جهتی مشابه را نشان می دهد.2
در شعر عربی - تقریباً از همان آغاز - با مقوله جنون عشق روبروئیم. مجنون در سرتاسر شعر عاشقانه ی اسلامی به شخصیتی اسطوره ای و به یکی از رموز کلیدی تبدیل می گردد. عرفان اسلامی که قالب زبانی شعر غنایی را تقریباً به طور کامل از آن خود ساخته است، دیوانگی عشاق را نیز می شناسد. برای نمونه این بیت از مولانا جلال الدین که می فرماید:
دور بادا عاقلان از عاشقان / دور بادا بوی گلخن از صبا
مولانا در شعری دیگر دیوانگی را همچون راه رسیدن عاشقان به رستگاری چنین می ستاید:
چاره ای کو بهتر از دیوانگی؟! / بُسکلدصد لنگر از دیوانگی
ای بسا کافر شده از عقل خویش / هیچ دیدی کافر از دیوانگی؟!
رنج فربه شد، برو دیوانه شو / رنج گردد لاغر از دیوانگی
در خراباتی که مجنونان روند / زور بِستان لاغر از دیوانگی
اه چه محرومند و چه بی بهره اند/ کیقباد و سنجر از دیوانگی
شاد و منصورند و بس با دولتند / فارِسانِ لشکر از دیوانگی
بر رَوی بر آسمان همچون مسیح / گر تو را باشد پَر از دیوانگی
شمس تبریزی! برای عشق تو / برگشادم صد در از دیوانگی
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمتword در اختیار شما قرار میگیرد
تعداد صفحات : 11
عقل و عشق در نگاه حافظ