فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله درموردویژگیهای نوجوانی

اختصاصی از فی لوو مقاله درموردویژگیهای نوجوانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله درموردویژگیهای نوجوانی


مقاله درموردویژگیهای نوجوانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

 

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

 

 

تعداد صفحه:21

 

 

 

فهرست مطالب:

ویژگی های دوره نوجوانی

حس استقلال طلبی در نوجوانی

 

ویژگی های نوجوانی:

بلوغ، انقلابی در رشد شخصیت

اهمیت توجه به مشکلات نوجوانی

  افت تحصیلی

حس استقلال طلبی در نوجوانی

 

ویژگی های نوجوانی:

بلوغ، انقلابی در رشد شخصیت

اهمیت توجه به مشکلات نوجوانی

  افت تحصیلی

ویژگی های دوره نوجوانی

مقدمه:

« ای عزیزان اسلام و سرمایه های ملت! مجاهده کنید که خودیت را از قلب خود بزدایید و باید بدانید و بدانیم که هر چه هست اوست و جلوه جمال او. جسم و جان و روح و روان همه از اوست. بکوشید تا حجاب خودی را بردارید و جمال جمیل او، جل و علا را ببینید، آنگاه است که هر مشکلی آسان و هر رنج و زحمتی گواراست و فدا شدن در راه او شیرین تر از عسل بلکه بالاتر از هر چیز به گمان آید. مبادا غرور شجاعت و جوانی و پیروزی در دل شما راه یابد که با آمدن آن، همه چیز فرو ریزد و طاق و رواق آمال در هم شکند. »

 امام خمینی (ره)

دوران نوجوانی مرحله پر کشمکش و گاه دشواری در زندگی فرد است.

 در این دوره تغییرات زیادی در نوجوان ایجاد می شود ؛ از آنجا که نوجوانی مقطعی خاص بین کودکی و جوانی است، نوجوان دوران حساسی را می گذارند؛ زیرا خود را با رشد سریع جسمانی، پیدایش صفا ت ثانوی جنسی و ادای تکلیف های دینی به صورتی جدی تر مواجه می بیند.ازطرفی والدین و اولیای مدرسه از آنان توقع رفتارهایی پخته و سنجیده دارند وهم اینکه باید خود را برای ورود به دانشگاه، بازار کار و ازدواج، مهیا سازند. والبته دامها وزمینه بسیاری ازانحرافات وناهنجاری های رفتاری، عقیدتی و دینی افرادنیز از همین دوره آغاز و با افزایش سن فرد اصلاح آنها دشوارتر می شود.

دریک نظر اجمالی، نوجوانی دورانی پر از تغییرات گوناگون است ومرحله ای انتقالی و مهم به شمار می رود. در این مرحله هر چه در زندگی گذشته نوجوان ( کودکی ) رخ داده


دانلود با لینک مستقیم


مقاله درموردویژگیهای نوجوانی

دانلود مقاله نوجوانی چیست؟

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله نوجوانی چیست؟ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله نوجوانی چیست؟


دانلود مقاله نوجوانی چیست؟

لینک و پرداخت دانلود*پایین مطلب*

فرمت فایل:word(قابل ویرایش)

تعداد صفحه:6

 

 

 

فهرست

1- نیاز به محبت و مهربانی

 

2- نیاز به امنیت و آسایش خاطر

 

4- نیاز به قابلیت و احترام

 

5- نیاز به استقلال

 

6- نیاز به تشخیص و قدردانی

 

7- نیاز به مذهب و فلسفه زندگی

 

8- نیاز به داشتن هدفی مشخص در زندگی

 

9- نیاز به احساس هویت و شناخت خود

 

10- نیاز به احساس رشد، کمال و خودشکوفایی

 

مقدمه

نوجوانی دوره ای از زندگی حدفاصل میان کودکی و بزرگسالی است. حدود و طول مدت نوجوانی مشخص نیست و در افراد و جوامع گوناگون با هم متفاوت است. شروع دوره نوجوانی را چون با بلوغ جنسی همراه است با قاطعیت بیشتری می توان تعیین کرد. چون سن پیدایش بلوغ جنسی در افراد مختلف با هم فرق دارد. به علاوه حد متوسط به طول انجامیدن نوجوانی نیز به عوامل فرهنگی و محیط بستگی دارد. دوره نوجوانی با توجه به تفاوت های فردی و تأثیر عوامل محیطی و فرهنگی از حدود 11 تا 20 سالگی طول می کشد.

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نوجوانی چیست؟

دانلود پاورپوینت تغذیه در دوران نوجوانی - 48 اسلاید

اختصاصی از فی لوو دانلود پاورپوینت تغذیه در دوران نوجوانی - 48 اسلاید دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود پاورپوینت تغذیه در دوران نوجوانی - 48 اسلاید


دانلود پاورپوینت تغذیه در دوران نوجوانی - 48 اسلاید

 

 

 

 

نوجوانی به سنین 19-12 سالگی گفته می‌‌شود که رشد سریع همراه با تغییرات جسمی، هورمونی، شخصیتی و روانی در فرد صورت می‌‌گیرد. بدن انسان در این دوره، از یک کودک به یک بزرگسال تبدیل می‌‌شود، به طوری که در پایان دوران نوجوانی، ظاهر فرد مانند یک بزرگسال است. از نظر اجتماعی، احساسی و رفتاری نیز به تدریج مشخصات ظاهری او به بزرگسالان شبیه ‌تر خواهد شد.

رشد جسمانی: رشد جسمانی در مراحل اولیه بلوغ به میزان بالایی می رسد و شامل مرحله ای است که از آن به عنوان جهش بلوغ نام برده می شود

برای دانلود کل پاپورپوینت از لینک زیر استفاده کنید:


دانلود با لینک مستقیم


دانلود پاورپوینت تغذیه در دوران نوجوانی - 48 اسلاید

دانلود مقاله نوجوانی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله نوجوانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 

مقدمه :
کدام دوره زندگی جالب توجه تر از بلوغ و نوجوانی است؟ قطعا بخشی از پاسخ به تغییر چشمگیر از ناباروری به باروری بر می گردد/. خصوصا این موضوع برای افرادی که با تغییرات زیستی ، روان شناختی و اجتماعی سروکار دارند . جالب توجه تر است اما بخشی دیگر مربوط به دوران بلوغ و نوجوانی است ، ولی متاسفانه اغلب تصویری از این دوران ارائه می شود که چندان جالب نیست . مثلا این دوران رامجموعه ای از کمبودها ، تنبلی ، عدم مشارکت ، بی ادبی ، نفرت و حتی خطرناک و دارای نگرش منفی تلقی می کنند . در صورتی که می دانیم نوجوانی روح فعالیت و بخش جالب توجه زندگی است واز این طریق می توانیم اهمیت زندگی را بهتر درک کنیم . بنابراین باید راههای مناسب درک این دوران را بدانیم که یکی مراجعه به پژوهشهای کتابخانه ای و دیدگاههای نظری در این خصوص است و دیگری که مهمتر تلقی می شود زندگی با نوجوان و تجربه زیسته با آنهاست . در این صورت متوجه خواهیم شد که چقدر باهوش ، مهربان ، بذله گو ، نکته سنج و جز آن هستند .
بر این اساس تلاش خواهد شد تا اثر پیوندهای عمیق بین اعضای خانواده و نیز علل عدم ارتباط و اطمینان بین والدین و نوجوانان مورد تبیین واقع شود ، گرچه عدم توجه به تفاوتهای فردی همواره کار را با ناکامی مواجه خواهد کرد ، اما سعی می شود تا به جنبه های فردی ، جنسیت و تفاوتهای فرهنگی توجه شود . ازسوی دیگر به یافته هایی پرداخته خواهد شد که برای دوره نوجوانی کارایی لازم را داشته باشند .

 

 

 


تاریخچه مختصری از مطالعات مربوط به نوجوانی
همان گونه که در بسیاری از علوم قدیمی ترین نظریه ها از آن ارسطوست ، وی در مورد پدیده نوجوانی نیز صاحب نظر است . ارسطو تغییرات مربوط به بلوغ جنسی و تاریخ تقریبی آن را در دختران و پسران یونان ، حدود چهارده سالگی تعیین کرده است . او تغییرات جسمانی پسران رامعلول فعالیت های غده های جنسی می دانست . در خصوص تغییرات روانی همزمان با تغییرات جسمانی ، ارسطو معتقد بود می بایست از دختران به علت فعالیت شدید جنسی ، حفاظت و حراست بیشتری شود. افزون بر این ارسطو از صفات و خصوصیاتی نام می برد که نوجوانان را از بزرگسالان متمایز می کند . این صفات و خصوصیات اگرچه همزمان با بلوغ هستند اما ارتباط مستقیمی با آن ندارند و بیشتر ناشی از کمبود تجربه در نوجوانان اند تا ساختمان بدنی و فیزیولوژیک آنان. برای نمونه از آنجا که نوجوانان نیاز را تجربه نکرده اند تمایلی به پول ندارند ، یا چون هنوز فریب نخورده اند زود باورند و نبود بدبینی در آنان بدین علت است که هنوز طعم تلخیها و محرومیتها را نچشیده اند. ( احدی ، 1380، 12)
تقریبا تا قرن نوزدهم تعریفی بهتر از تعریف ارسطو در مورد نوجوانی دیده نمی شود . در حدود سالهای 1800 پزشکان به معالجه بلوغ جنسی و تغییرات ، همزمان با آن توجه خاصی پیدا کردند. اما برای اولین بار ‹‹ استانلی هال ›› نوجوانی را به حیطه روان شناسی جدید وارد . او توجه خود را بر خصوصیات روانی نوجوانان متمرکز کرد و اهمیت مطالعه این دوران را یادآور شد . نظریه ی هال نظریه ای تکوینی یا تحولی است که تحولات فرد را تکراری از تحولات نوع می داند . در این نظریه به طبع نوجوانی به علت نزدیک بودن به بالاترین مرحله تحول نوع ، مقام ممتازی را می یابد . حال آنکه کودکی مربوط به مرحله ابتدایی تحولات نوعی است .( همان منبع 1380، 13)
گرچه نظریه تحولی ها امروزه صد در صد پذیریفتنی نیست ، پژوهشهای وی در خصوص بلوغ و نوجوانی همچنان ارزشمندند . این پژوهشهای گسترده ، موضوعات و مطالب متعددی از قبیل رشد قسمتهای مختلف بدن ، رشد جنسی و تغییرات ناشی از بلوغ در صدا و غرایز ، نقش بلوغ در اختلالات رفتاری و بزهکاری نوجوانان و جزاینها را در بر می گیرد . هال همچنین به مطالعه مسائل روانی همزمان با بلوغ پرداخته و در زمینه بحران مذهبی ، احساسات نوجوانان نسبت به طبیعت ، مراسم عمومی در قبایل بدوی برای پذیرش رسمی نوجوان در اجتماع و همچنین مسائل تربیتی آنان صاحب نظرات و مطالبی است . ( همان منبع ، 1380، 13)
بررسیهای هال انگیزه ای شد برای پژوهشهای آتی ؛ در این راستا به خصوص شاگردان او روشهای جالبی برای پژوهش به کار بردند که می توان از روش پرسشنامه و استفاده از شرح تجربیات شخصی و همچنین زندگینامه شخصیتهای برجسته به قلم خودشان از دوران نوجوانی و بلوغ نام برد. درپی این پژوهشها ، استفاده از زندگینامه و دفتر خاطرات شخصی در مطالعه دوران بلوغ رواج یافت. ( همان منبع ، 1380 13)
مکتب فکری دیگری که ذکر آن در تاریخچه روانشانسی بلوغ ضروری به نظر می رسد ، دیدگاهی است که بلوغ را امری اجتماعی می داند . به دیگر سخن ، این دیدگاه ، تمامی نمودها و ویژگیهای نوجوانی را مولد شرایط اجتماعی دانسته ، از همین رو بلوغ را واقعیتی اجتمناعی به شمار می آورد . ( همان منبع 1380، 13)
به طور خلاصه از مطالب بالا می توان چنین استنباط کرد که در ابتدا توجه آنها به تغییرات فیزیولوژیست و جسمانی بوده است و بلوغ را پدیده ای منحصرا فیزیولوژیکی و جسمانی می دانستند ، اما به تدریج مسائل روانی و اجتماعی نیز مد نظر قرار گرفته است .( همان منبع 1380،13)

 

نوجوانان و مقوله تصمیم گیری
نوجوانان اوقات زیادی را بیرون از خانه صرف می کنند ، مسئوولیتهای جدیدی را بر عهده می گیرند و کیفیت ونحوه قضاوت و تصمیم گیری آنان نیز اهمیت مضاعف برخوردار می شود. تصمیم گیری درباره رفتن به دانشگاه ، انتخاب شغل و انجام تعهدات بین فردی اهمیت بسزایی دارند .( آقا محمدیان ، 1386، 153)
والدین نمی توانند دائما مراقب برنامه های نوجوانان خود باشند و آنان را برای انجام هر کاری راهنمایی کنند . نوجوانانی که مهارتهای تصمیم گیری در آنان به خوبی تحول یافته است بهتر قادر می باشند تا در زندگی به اهداف خود نائل شوند. اکنون تواناییهای شناختی نظیر ، اندیشیدن درباره مسئوولیتها ، تشخیص بین آنچه واقعی و آنچه ممکن است آزمودن فرضیه ها و بازگو کردن نظرات برای استفاده از افکار واستدلالهای دیگران را در نوجوانان شاهد هستیم . از عوامل شناختی دیگر که در تصمیم گیری دخالت دارند می توان به تفکر عینی در برابر تفکرصوری ، جهت گیری حال در برابر آینده وتوجه به جنبه هایی از مطلب در برابر توجه به تمام ابعاد موضوع اشاره کرد . علاوه بر این نوجوانان قادر هستند تا مقادیر زیاد اطلاعات به خاطر بسپارند وبین این اطلاعات ارتباط برقرار کنند و این اطلاعات دانش و آگاهی آنان را افزایش می دهد . این در حالی است که دانش وبازیابی آن معمولا با افزایش میزان تحصیلات و سن بهبود می یابد . همان طور که ویگونسکی بیان کرده است کودکان سبکهای تفسیری و راهبردهای تصمیم گیری برای اجتماعی شدن را با کمک اعضای خانواده همسالان خودقرار می گیرند . ( همان منبع ، 1386، 153)

 

 

 

نوجوانی
پسران و دخترانی که بین کودکی و بزرگسالی قرار گرفته اند دوره نوجوانی را می گذرانند . در زندگی هر فرد زمانی فرا می رسد که بدنش از حالت کودکی به بزرگسالی تغییر شکل می یابد . در نظر اول شاید این دگرگونی چندان قابل ملاحظه نباشد اما اختلاف آشکار آن با دوره های کودکی از لحاظ وضع ظاه ، رفتار و حالتهای روانی کاملا محصوص است . (پارسا ، 1380، 214)
احساس نوجوان این است که او دیگر آن کودک دیروز نیست . اینک چیزهایی را احساس می کند که در گذشته هیچ احساسی از آنها نداشت ، یا قادر به انجام دادن اموری است که قبلا از انجام آنان ناتوان بود .خلاصه در تن و روان خود دگرگونیهایی را می بیند که برایش تازگی دارند و این دگرگونیها آن قدر ادامه می یابد تا برای نوجوان رفتاری همانند بزرگسالان به وجود آورند ( همان منبع 1380، 214)
با توجه به تفاوتهای فردی ممکن نیست برای آغاز و پایان نوجوانی زمان مشخصی تعیین نمود . نوجوانی با رشد بدنی و رشد اجتماعی ارتباط دارد . زیرا الگوهای رفتاری برای افراد آدمی در خانواده ها و جامعه های مختلف تفاوت دارد . اعمال جنسی ممکن است در یک نقطه از جهان در سن 12 سالگی مجاز باشند ، در صورتی که در جای دیگر حتی در سن 15 سالگی هم ناروان و غیرقانونی محسوب می شوند . ( همان منبع 1380، 214)
گروهی از روان شناسان معتقدند که نوجوانی از هنگام ظهور بلوغ جنسی آغاز می شود و با خاتمه نگرانیها و ناراحتیهای آن پایان می یابد . گروهی دیگر نوجوانی را برزخی میان نیاز و وابستگی به بزرگسالان و بی نیازی و وابستگی به خویشتن تعریف کرده اند. بعضی از روان شناسان نوجوانی را از دیدگاه عقلی و هوشی بررسی کرده اند و آن را دوره پیدایش ادراک مفاهیم و افکار انتزاعی دانسته اند. به هر حال طول زمان این دوره در هر جامعه ای فرق می کند . طرززندگی ، آداب و رسوم و انتظارهای مردم شاخص اصلی آن به شمار می روند . در یک جامعه ممکن است طول دوره نوجوانی بسیار کوتاه باشد ، در صورتی که در جامعه دیگر به 7 تا 8 سال برسد . ( همان منبع 1380 ، 215)
درایران وبیشتر کشورهای اروپایی و آمریکایی معمولا نوجوانی از 12-13 سالگی آغاز می گردد و در 18-19 سالگی پایان می یابد . ( همان منبع 1380 ، 215)
با توجه به موارد بالا مشاهده می گردد که نوجوانی به عوامل مختلفی بستگی دارد . اما به اعتقاد روان شناسان دو عامل زیستی و اجتماعی بیش از همه در تکوین نوجوانی دخالت دارند .عامل زیستی یا زیست شناسی شرایط عضوی زندگی فکری و عامل اجتماعی یا جامعه شناسی شرایط اجتماعی آن را فراهم می آورند .
هاروکس یکی از روان شناسان معروف در کتاب نوجوانی خود ویژگیهای نوجوان را به قرار زیر مشخص کرده است .( همان منبع 1380 ، 215)
نوجوان موجودی است :
- از نظر بدنی در حال دگرگونی و تحول ، از لحاظ عاطفی نابالغ ، از جهت تجربه محدود ، از دیدگاه فرهنگ تابع محیط .
- همه چیز می خواهد ، اما نمی داندچه چیز باید بخواهد .
- فکر می کند همه چیز می داند اما چیزی نمی داند.
- تصور می کند همه چیز دارد ، ولی در واقع چیزی ندارد.
- نه از مزایای کودکی بهره می برد نه از امتیازات بزرگسالی
- در رویا و تخیل زندگی می کند اما با واقعیت روبه روست .
- مستی است هشیار و خوابیده ای است بیدار . ( همان منبع 1380، 215)

 


تعبیر اجتماعی نوجوانی
از دیدگاه جامعه شناسی نیز بلوغ و نوجوانی به صورت تغییر تندیس غیرمستقل و غیرمسئول کودک به تندیس مسئول و مستقل بزرگسالان تعریف می شود . ( احدی 1380، 61)
این تعریف منحصرا اجتماعی است . همان گونه که تعریف بلوغ جنسی نیز منحصرا مبتنی بر تغییرات بدنی و فیزیولوژیکی است . ( همان منبع 1380، 61)
در تغییرات اجتماعی ، تغییرات رفتاری دوران بلوغ به علتهای درونی مانند تغییرات هورمونی و یا تغییرات ناشی از تشدید فشارهای غریزی نسبت داده نمی شوند ، بلکه تاکید بر علت بیرونی ، یعنی علت خارجی و محیطی است . ( همان منبع 1380، 61)
در عامل اجتماعی دو جهت یا دو سورا می توان از یکدیگر تمیز داد . یکی جهت تحلیلی تر ، یا شاید بتوان گفت تحلیل ظریف تر که بر تعاملهای میان افراد نظر دارد و تاثیر آنان را از لحاظ رفتار و شخصیت نوجوان بررسی می کند و دیگری جهت کلی تر که به ساخت جامعه و فرهنگ می نگرد ، و در حقیقت به شیوه تاثیرگذاری جامعه برای تغییر موقعیت غیرمسئول کودک به موقعیت مسئول مستقل بزرگسال توجه دارد . اگر چه این دو سو یا دو جهت در یکدیگر تداخل دارند . از دیدگاه نظری . تنها برای روش ساختن تجزیه و تحلیلها ، آنها را از یکدیگر جدا بررسی می کنیم . ( همان منبع 1380،62)

 

جامعه و نوجوان
طرح نوجوانی از دیدگاه جامعه شناسی را می توان به صورت این پرسش مطرح ساخت که یک جامعه چه استنباطی از نوجوانان خود دارد ، چه نقشی برای آنان می شناسد و شیوه تاثیرگذاری آن برای سهولت تحول نوجوانان ازکودکی به زندگی بزرگسالی چگونه است . ( احدی 1380 ، 69)
اولین وساده ترین موضوع مطرح در رابطه با این پرسش ، طول دوره نوجوانی است که براساس آنچه ذکر شده طول دوران نوجوانی در گذشته کوتاه تر بوده است اما د رتمدن معاصر با مخطط شدن و پیچیده تر شدن ساختهای جوامع ، این دوران گرایش به طولانی تر شدن دارد . ( همان منبع 1380، 69)
‹‹ اریمان ›› در یک پژوهش قدیمی به تحلیل و بررسی گروه های مهاجری پرداخته است که در یکی از کشورهای خاورمیانه سکنا گزیده اند . این گروههای مهاجر از جهت شرایط زندگی ؛ فرهنگ اولیه یا مبدا و همچنین تاریخ استقرار در کشور مقصد ، با یکدیگر تفاوت داشتند . بر مبنای این بررسی اریمان چهار سنخ یا چهار نوع نوجوانی را تمیز داد :
1- سنخ یا نوع بدوی
2- سنخ یا نوع انتقالی
3- نوجوانی ساده
4- نوجوانی طولانی
سنخ بدوی : این سنخ که معادل آن در تمدن مغرب زمین وجود ندارد ، در گروههای ْآسیایی دیده شده است که در حوالی سال 1948 از نواحی مختلف به کشور مورد نظر مهاجرت کرده اند . در سنخ بدوی با پشت سر گذاشتن کودکی ، یعنی پس از سیزده سالگی کودکان موقعیت اجتماعی بزرگسالان را می یابند و دوره انتقالی از کودکی به بزرگسالی فوق العاده کوتاه است . در این گونه موارد طغیان علیه والدین دیده نمی شود و سیزده سالگی پسر می تواند رئیس خانواده باشد . سنخ بدوی اریمان شباهت زیادی با سنخهای بدوی مشخص شده توسط ‹‹ مارگات مید›› دارد . اما با این تفاوت که به دلیل باورهای مذهبی ، تجربه های جنسی پیش رس نزد دختران و پسران مجرد دیده نمی شود .( همان منبع ، 70)
سنخ انتقالی : این سنخ در مهاجرانی دیده می شود که پیش از 1948 مهاجرت کرده اند .این نوجوانان از خانواده هایی هستند که که به ناچار برای کارکردن خیلی زود از یکدیگر پراکنده شده اند . رشد فیزیولوژیک و تجربیات جنسی در این سنخ پیش رس است ، اما کمال فیزیولوژیک آنان با رشد فکریشان هماهنگ نیست و طغیان و بزهکاری میان آنها رواج بسیار دارد .( همان منبع ، 1380 ، 70)
نوجوانی ساده : در این سنخ پس از شروغ بلوغ ، که نسبت به سنخ انتقالی تاخیر بیشتری دارد نوجوان در زندگی دخالت می کند و فعالیت تولیدی دارد . این موقعیت معادل موقعیت نوجوان کارگر در تمدن مغرب زمین است . در چنین گروههای معمولا حالت عناد و طغیان با والدین دیده نمی شود. به نظر نگارندگان این موقعیت شبیه به موقعیت نوجوانان کارگر و به خصوص کشاورز ایرانی است .( همان منبع ، 1380 ، 70)
نوجوانی طولانی : این سنخ بر حسب محیط اجتماعی دو شکل پیدا می کند .
الف: در محیطهای شهری که موقعیتشان شبیه موقعیت نوجوانان اروپایی است که دور تحصیلات متوسطه را تمام کرده اند .اما به نظر می آید که رفتار این نوجوانان نسبت به نوجوانان اروپایی به نسبت سالمتر باشد . مشکلات جنسی درآنان دیده نمی شود. اما روابط میان و الدین و نوجوانان به آسانی دچار اختلال می شود. .( همان منبع ، 1380 ، 70)
عوامل اجتماعی تعامل میان افراد
تعبیر نوجوانی از این دیدگاه بر دو بعد اساسی تاکید دارد . بعد اول تجزیه و تحلیل نوجوانی از زاویه تندیس و نقش است . از این زاویه می توان صفت کلاسیک را به آن اطلاق کرد ، نوجوانان که آنان را نه کودک و نه بزرگسال می پندارند باید با موقعیتهای اجتماعی دست و پنجه نرم کنندکه در آنها تندیس و نقش مبهم اند و تعریف روشنی ندارند . افزون بر این نوجوانی دوره ای است که طی آن فرد باید نقشهای جدید را یاد بگیرد . ( احدی 1380 ، 62)
ارتباطهای موضوعی با ارتباط با دیگران در دوره نوجوانی
در زندگی هر نوجوان مهمترین تظاهرات رفتاری ، آنهایی است که به ارتباطهای موضوعی ، یعنی ارتباط با دیگران و یا خود بر می گردد. در این زمینه است که تعارض میان تمایلات مخالف از همه جا آشکارتر است . پرهیزکاری نوجوانی بیش از هر چیز ارتباطهای عاطفی را که در دوره کمون جنسی برقرار شده بودند مختل می سازد . با این وجود تمایل به تنهایی و فاصل گرفتن از موضوعات موردعلاقه گذشته به نحو دیگری جبران می شود و جهت تازه ای در ارتباطهای موضوعی با ارتباط با دیگران به وجود می آید. ارتباطهای تازه ای جانشین ارتباطهای عاطفی منکوب شده می شوند و نوجوان دوستهای دیگری می یابد ، مانند دوستی با نوجوانان همسن یا اشخاص مسنتر که از آنان برا یخود مدل یا الگو می سازد و آنان بدون شک جانشینانی هستند برای والدینی که دیگر از نظر افتاده اند . دوستیهای دوران نوجوانی شدید ، اما اکثرادوستهای کم دوامند ،موضوعات یکی پس از دیگری عوض می شود. بدون اینکه نوجوان کوچکترین تاسفی را ابرزا کند ، اشخاص مورد علاقه به زودی و به آسانی فراموش می شوند تنها چیزیکه با تمام جزئیاتش باقی می ماند و تکرار می شود شکل ارتباطهای دوستی است . ارتباطهای موضوعی نوجوان علاوه بر صفت عدم وفاداری از صفت دیگری نیز برخوردار است نوجوان خواهان تملک فیزیکی موضوع مورد علاقه نیست بلکه می خواهد تا آنجا که ممکن است با او برابر شود . ( همان منبع 1380، 129)
تجارب نشان دهنده آن است که نوجوان روز به روز تغییر می کند . خط ؛ زبان وآرایش وطریقه لباس پوشیدن و کلیه عادات وی بیش از هر زمان دیگر تغییرپذیرند و بر حسب موقعیت و شرایط محیط عوض می شوند . اما با این وجود تغییرا مداوم ، هر بار صد در دص مطمئن است که عقاید خود را ابراز می دارد و نسبت به آنها مومن و معتقد است/ ( همان منبع 1380 ، 129)
بدین ترتیب از دست دادن ارتباطهای موضوعی پیشین ، تنفر از غرایز و خودداری افراطی نوجوانی می تواند موجب قطع ارتباط بلی بیدو با دنیای خارج شود. در این صورت نوجوان در معرض این خطر است که لی بیدو را در خود متمرکز سازد و از عشق موضوعی به نارسیسم یا خودشیفتگی رحمت کند . برای فراز این این خطر ، نوجوان به موضوعهای خارج، یعنی یکسری همانند سازی متوسل می شود. بدین ترتیب در می یابین چرا این ارتباطهای موضوعی دوره نوجوانی اهمیت دارند و چه نقش سازنده ای در شخصیت بازی می کنند.( همان منبع ، 138 ، 130)
بدون شک بازتاب پر اهمیت غرایز در رفتار یا به دیگر سخن ، به علت تغییرات کلی حاصله در بیان غرایز و تاثیر آن بر رفتار ؛ بلوغ می تواند حالتهایی مشابه با حالتهای ابتدایی روان شناسی داشته باشد . زیرا در هر دو حال تشدید بیان غرایز، از سویی باعث احساس خطزر می شود . و از سوی دیگر تشدید به کارگیری وسایل و مکانیسمهای دفاعی را به دنبال دارد . روانکاوی همواره بر این نکته تاکید داشته که این رویدادهای کلی در هر دوره از زندگی چنانچه مقارن با ازدیاد بیان لی بیدو باشد می تواند لحظه آغاز روان رنجوریها و یا روان پریشیها باشد . ( همان مبع 1380، 130)
به طور کلی می توان گفت که انتساب صفت طبیعی یا غیر طبیعی به رفتارهای بلوغ ناشی از این است که در تابلوی بالینی کدام یک از مکانیسمهاییکه از آن نام بردیم در رفتار فرد آشکارتر و پراهمیت تر است . ( همان منبع 1380، 130)
نوجوان خوددار تا هنگامی که تواناییهای شناختی اش کار می کنند و تا زمانی که تعداد کافی از ارتنباطهای موضوعی را حفظ کرده است در حد طبیعی باقی می ماند. این امر در مورد نوجوانی که شکل عقلانی و مجرد به همه چیز می دهد و همچنین نوجوان دیگری که از یک دلبستگی شدید به دلبستگی دیگر می پردازد ، نیز صادق است . اما هنگامی که خودداری صورت افراطی پیدا می کند آنجا که عقلایی کردن غرایز ، سایر فعالیتهای ذهنی را خفه می کند و آن زمانی که ارتباط با دیگری تنها بر اساس این تغییرات سریع و تکراری و این ‹‹ همانند سازی ›› پی در پی انجام می شود. دیگر نه متخصص تعلیم و تربیت و نه روانکاو نمی توانند به آسانی یک تحول طبیعی را از یک تحول مرضی تشخیص دهند . ( همان منبع 1380 ، 131)

 

تقسیم بندی نوجوانی به مراحل خاص
مسائل و رفتارهای سنین بلوغ را با توجه به مقیاسهای روانی خاص به مراحل یا دروه هایی تقسیم کرده اند . برای نمونه دوره نوجوانی به ترتیب به ‹‹ سن تضادها›› ‹‹ سن گروه ها ›› و ‹‹ سن تخیل و رویا ›› و ‹‹ سن مشکلات و مسائل›› تقسیم شده است . اما این نوع تقسیم بندی ها رضایت بخش نیستند . برای نمونه همین تقسیم بندی به این می ماند که مشکلات و مسائل دوره نوجوانی تنها در سن خاصی ، یعنی تنها در اواخر دوره نوجوانی بروز می یابند ، حال آنکه این موضوع همیشه صادق نیست و مشکلات درهر مرحله ای از تغییرات بلوغ می توانند ظاهر شوند . در پاسخ به این انتقاد برخی می گویند که این گونه تقسیم بندی ها مشخص کردن مرحله یا مراحل به معنای مطلق آنها نیست ، بلکه تنها توجه به صفات معین و مشخصی است که اساس هر دوره یا هر سن خاص از دوران نوجوانی را تشکیل می دهند .
اما این استنباط نیز انتقاد پذیر است ، زیرا این صفات معین و مشخص نیز تنها به یک دوره از سنین نوجوانی منحصر نمی شوند و می توانند در هر لحظه ای ظاهر شوند. از این رو پژوهشگرانی مانند ‹‹ دبس ›› و ‹‹ شارلوت بوهلر›› تقسیم بندی دو دوره را در تحولات نوجوانی مشخص کرد . دوره اول با طغیان و عصیان علیه محیط خانوادگی و به طور کلی قدرت بزرگسالان آشکار می شود . در طی این دوره نوجوان با توسل به نفی ، طرز ارزشها و با نشان دادن تعارض و پرخاشگری و یا یک نوع خودنمایی چشمگیر موجودیت خود را به تحقیقات مقایسه ای که پیش از این گفته شد واکنشهای عصیان گرایانه بیشتر در محیطهای روی می دهند که رسیدن به استقلال خود نامی نوجوان با مشکلاتی از قبیل خصوصیات اجتماعی ، طولانی بودن دور نوجوانی و نابسامانی موقعیت جوانان روبر می شود ( احدی 1380 ، 99)
در جریان دوره دوم ، این تحولات و طغیانها شکل می گیرن ، یعنی به همان گونه که در یک انقلاب یک نظم و ترتیب جانشین بر هم خوردگی اولیه شده ، این خود مقدمه نظم و ترتیب بعدی می شود. به همین طریق نیز از حدود 16 سالگی به بعد زمان تعمق و تفکر و پرورانیدن وجود درونی فرا می رسد . چنین مفهومی به این معنی نیست که فقط از این هنگام به بعد نوجوان می تواند به کنجکاوی و کاوش در خود بپردازد ، بلکه منظور این است که خود نگری در این هنگام شدت بیشتری پیدا می کند. به جای آنکه خود را از طریق رفتار ظاهری به ثبوت برساند . من خود را درون کشف می کند و در دنیای شعور باطنی غوطه ور می شود . ‹ دبس› این دوره ستایش من نامیده است . در پایان این دوره موجودی با شعور و آگاه از خود ؛موجودی به کمال رسیده و دارای توانایی انجام مسئولیتهای آتی بزرگسالان پا به عرصه زندگی می گذارد ، زیرا کاوش در وجود مقدمه ای است بر جستجوی هویت و بازسازی شخصیت . ( همان منبع 1380 ، 100)
با این حال شدت ژرفای این آگاهی از وجود و ارزشهای وجودی در همه یکسان نیست و بر حسب صفات تجربیات گذشته و هوش هر فرد معتبر است . افرادی به علت عدم بازگشت به سوی خود یا کنجکاوی و کاوش د رارزشهای وجودی خود را از گروه مجزا می سازند . زیرا همان گونه که پیش از این آمد ، درک وجود و رسیدن به استقلال و خود نامی واقعی مستلزم آن است که فرد بتواند موجودیت خود را از دیگری بازشناساند. آگاهی از وجود و ارتباط با دیگری در حقیقت تفکیک ناپذیرند و رشد یکی وابسته به رشد دیگری است . چنین کیفیتی در دوران کودکی هم وجود دارد . برای کودک نیز دستیابی به آگاهی ازوجود ، ابتدا با آگاهی از جسم و سپس آگاهی از من و به همراه وابسته توانایی برقرار کردن ارتباط بادیگری است . و در این دوره عوامل مضاعف مخالفت و تقلید نقش عمده ای بر عهده دارند . ( همان منبع 1380، 100)

 

طغیان علیه والدین
برای ترک کردن دوره کودکی ، یعنی ترک آنچه دیگر نیست ، و به منظور اثبات وجود خود به منزله یک فرد مستقل و خودنام ، نوجوان پیش از هر چیز شروع به طرد آناتی می کند که تا آن هنگام مورد پرستش او بودند ، یعنی خانواده و الگوهای مورد تقلید به آنچه آنان دوست دارند پشت پا می زنند و از این طریق می خواهد استقلال خود را نشان دهد . این امر را به منظور شناخت علت به هنگام مطالعه بلوغ از نظر روانکاوی دوباره بررسی خواهیم کرد. گاهی با عصیانگری و خشونت علیه عقاید ، ارزشهای اخلاقی و سن آنان قد علم می کند و گاه نیز نسبت به آنان ترجم و شفقت نشان می دهد . ترحم و شفقتی که شخصی در مقامی بسیار بلند نسبت به زیردستان خود بروز می دهد . کودک ، والدین و به طور کلی بزرگسالان را برتر می داند ، اما در جریان رشد به مرحله ای می رسد که دیگر به صدرت لایزال و خدشه ناپذیر بزرگسالان اعتقاد ندارد و یا واقعیت بیشتری آنان را درک می کند ، اما ستایش و تحسین او کاهش می یابد و هرگز در خصوص نفوذ آنان دچار تردید نمی شود . حتی هنگامی هم که نافرمانی می کند ،به این علت نیست که موقعیت کودکی خود را نفی کرده است ، بلکه از آنان انتقادنیز می کند . دختر یا پسربدون ذره ای ترحم در مورد والدین خود داوری می کنند و معایبشان را چند برابر جلوه می دهند ، محبت والدین را لوس بازی می دانند و مهربانی و احوالپرسی آنان را مداخله بیجا می شمارند . به خصوص در این هنگام است که نوجوان از پدر و مادر خود عار دارد. گاه این عار داشتن علتهایی پذیرفتنی دارد ، زیرا والدین واقعا قابل انتقادند ، اماگاه نیز بدون دلیل و منطق درست است . برای نمونه ممکن است از نظر دختر ، مادر به اندازه کافی شیک پوش و خوش لباس نباشد ، یا اینکه پسر ، پدر خود را کسی بداند که در مجامع بلند حرف می زند و افکار خود را اشکارا بیان می نماید و یا اینکه زیادی لجباز و یکدنده است .
برخی از محددیت و فقر اقتصادی دیگر نیز از زندگی به شدت لوکس و تجملی خود شاکی و شرمنده اند . در واقع می توان گفت تمایل اکثریت نوجوانان این است که پدر و مادر خود را از چشم دیگران ببینند و در مورد آنان قضاوت کنند . اما این چشم ، چشم هر کسی نیست ، یعنی هر دیگری نمی تواند این تاثیر را بر آنان داشته باشد. نظری که برای آنان ارزش دارد نظر رفقای گروه ، دوست یا به طور کلی کسانی است که دوست دارند ؛ می پرستند و آنان را به عنوان سرمشق یا الگوی مورد تقلید خود قرار داده اند .
هر گونه انحرافی که پدر و مادر نسبت به این الگوها یا ایده ها نشان دهند باعث ننگ و عار و جریحه دار شدن غرور و خودپسندی نوجوان می شود . ولی به طور کلی می توان گفت رفتار نوجوان با پدر و مادر یک جنبه مهم و دو پهلو دارد که در دیگر حالات مشخص این دوره نیز دیده می شود . جوانانی که در برابر ابراز محبت و نوازش طاغی اند ، جوانانی که همه چیز را نفی می کنند ، پرخاشجویند و نسبت به هر چیز تحت این عنوان که تمامیت و استقلال و اثبات وجود به همراه با این احساس که او را نمی فهمند ، یکی از خصوصیات مشخص دوره نوجوانی است و بیشتر اوقات مشکل زا. این احساس که دیگران او را نمی فهمند در تصور نوجوان از خودش و شناختی که از ارزشهای خود دارد منعکس می شود. به دیگر سخن شناخت از خودش را نیز دچار اشکال و ابهام می سازد . زیرا احساس و آگاهیی که شخص از خود دارد تا اندازه زیادی متاثیر از دیدی است که دیگران نسبت به او دارند و همچنین متاثیر از سازگاریهایی که با دیگران پیدا می کند . ( احدی 1380، 102)

 


مکانیسمهای دفاعی دوره نوجوانی
از نقطه نظر نهاد ؛ مراحل تشدید قدرت لی بیدو اهمیت شایان توجهی دارد .امیال رویاها و پدیده های غرریزی که در سایر لحظات رویت پذیر نیستند در این مراحل از موانع می گذرند و به سطح آگاهی می رسند . از نقطه نظر من نیز این مراحل اهمیت فوق العاده ای دارند . همان گونه که آمد ، در این موقع شدت و فوران غریزی باعث می شود واکنشهای دفاعی نیز قدرت بیشتری پیدا کنند . ( احدی ، 1380 ، 121)
آنافروید دو گروه بزرگ از مکانیسمهای دفاعی را توصیف کرده است . گروه اول ان گونه از مکانیسمهای دفاعی است که هدف آنها علیه و ضد ارتباطهای موضوعی کودکانه اند . به دیگر سخن هدف این نوع مکانیسمهای دفاعی آزاد سازی کودک از بند ارتباطهای موضوعی کودکانه پیشین است . این مکانیسم ها از ساده به پیچیده ، از آسان به مشکل . عبارتند از : مکانیسم دفاعی ‹‹ جابجایی›› یعنی برای دوری جستن از تشویش ناشی از موضوعات غریزی کودکانه ، نوجوان به یکباره وبه طول کامل از موضوعی می برد ولی بیدو را به موضوعات دیگر منتقل میکند . برای نمونه موضوع تمایل غریزی کودکانه به گروه و دوستان همسن و همتراز و یا بزرگسالان مفهوم دار ، جانشین والدین انتقال می یابد و در چنین مواردی ، نتیجه ناشی از این انتقال احساس آزاد بودن در نوجوانی و فاصله گرفتن از والدین است . نوع دوم مکانیسمهای دفاعی معکوس کردن احساس عاطفی است . مانند تبدیل شدن عشق به کینه و یا تبدیل حالت وابستگی به حالت عصیان و جز اینها .
نوع سوم مکانیسمهای دفاعی به درون کشیدن و متمرکز ساختن لی بیدو بر روی ‹‹ من ›› یا خویشتن است . افکار حود بزرگ پندارانه ، تصورات واهی در مورد قدرت بی انتهای خود و جز اینهاست.
چهارمین نوع مکانیسم ، مکانیسم دفاعی واپس روی است ،د ر چنین موردی نوجوان به دورانهای ابتدایی همانند سازی با موضعات و اولیه رجعت می کند و از این واپس روی باعث برهم خوردگی وتزلزل در ساختار شخصیت او می شود . از تظاهرات این نوع مکانیسم دفاعی ، انقیاد و تابعیت در برابر دیگران است . اگاه این تظاهرات تا اختلالات پسیکوتیک و اختلال در تفکیک درونی از بیرونی و خود از غیرخود نیز پیش می رود .
به عقیده آنافروید مداخله روانکاور باید بر اساس تفکیک مکانیسمهای دفاعی اخذ شده توسط نوجوان عمل کند .( احدی 1380، 132)
گروه دوم از مکانیسمهای دفاعی که آنافرویدد توصیف می کند ، بیشتر معطوف به خود سائقه های غریزی اند تا به ارتباطهای موضوغی غریزه ، به دیگر سخن ، این مکانیسمها مستقیما با خود سائقه های غریزی روبرویند و با آنها دست و پنجه نرم می کنند . این مکانیسمها عبارتند از خودداری افراطی در پذیرش هر نوع ممنوعیت ، صورت عقلایی دادن به غرایز و بالاخره خلاقیت که به شرح هریک می پردازیم :
الف- پذیرش ممنوعیت و خودداری افراطی
این وسیله دفاعی خاص عبارت است از عدم پذیرش رضایتمندی و احساس لذا که به سرکوب کردن کلیه غرایز منجر می شود . نوبالغ به هنگامی که بیش از همیشه در معرف دوران تمنیات واشتهای شدید غریزه و تظاهرات آنها در صحنه شعور و رفتار است ، نسبت به این غرایز احساس کینه و نرفت پیدا می کند . شدت این کینه و نفرت بسیار زیاد و به مراتب بیش از تنفری است که در شرایط عادی سرکوب کردن به وجود می آید و متفاوت از سرکوبی در حالات نوروتیک است . در نوروزها سرکوبی غرایز به وسیله مکانیسم دفاعی مخصوص انجام می شود و روانکاو می تواند رابطه آنها را دریابد . حال انکه به هنگام بلوغ ، سرکوبی و ممنوعیت کلیه غرایز را در بر می گیرد ، حتی غرایزی مثل خواب و غذا که با نیازهای اساسی و حیاتی ارتباط دارند. جنگ نوجوان برای جلوگیری از یک تمایل خاص نیست . بلکه به طور کلی با هر گونه رضایتمندی غریزی مخالف است و همه چیز را سرکوب می کند ، گویی بیشتر از کمیت غریزی می ترسد تا از کیفیت آن . او از هر نوع لذت گریزان است و چنین می پندارد که با زدن مهر ممنوعیت بر روی هر گونه لذت از شدت فوران آن در امان خواهد ماند . درست همانند پدران و مادران سختگیری که اولین آموزش این جنگ و ممانعت را به فرزند خود آموزش مید هند و بدین ترتیب پاسخ وی به هر خواست غریزی این خواهد بود که ‹‹ من حق آن را ندارم ›› این ترس از غریزه به تدریج نیازهای ضروری و حیاتی را نیز در بر می گیرد.( همان منبع 138، 123)
شاید برخی از ما نوجوانانی را دیده باشیم که از اجتماع جوانان همسن خود و ازهر نوع نیازی که کوچکترین رنگ غریزی داشته باشد گریزانند و هر نوع سرگرمی را رد می کنند. به این ممنوعیتها تنفر از شیک پوشی و زینت ، که رنگی از جنسیت نیز دارند ، اضافه می شود . اما نگرانی والدین هنگامی افزایش می یابد که این ممنوعیتها نیازهای ضروری را نیز در بر می گیرد . برای نمونه نوجوان در سرما لباس کافی نمی پوشد ، از هر راه که باشد به خود صدمه می زند به سلامت خود توجه ندارد و نه تنها از هر لذت دهانی گریزان است بلکه غذای روزانه خود را نیز به حداقل کاهش می دهد . بر خلاف پرخوابی پیشین ، صبح بسیار زود از خواب بر می خیزد ، از خندیدن و خوشحال بودن گریزان است حتی به بهانه اینکه نباید در برابر نیازهای فیزیولوژیک ضعف نشان دهد در برابر نیاز به دفع تا دقیقه آخر مقاومت می کند ( همان منبع 1380 ، 123)
آْیا چنین رفتاری را که پرهیزکاری افراطی نوجوان نامیدیم ، باید از واکنشهای نوروتیک دانست یا با آن تفاوت دارد ؟
مطالعه افراد نوروتیک نشان داده است که پس از سرکوب شدن یک تمنای غریزی، تظاهر یا واکنش دیگری جانشین آن می شود . این موضوع در مورد سرکوب کردنهای معمولی نیز صادق است . یعنی به جای لذات ممنوع، رضایتمندی های جانشین شده و واکنشهای جبرانی به وجود می آیند . برای نمونه فرد فوبیک از مرض خود استفاده ثانوی می برد.
علائم نوروتیک ، حالات غش هیستریک ، تیک و اعمال وسواسی و اشتغالات دائمی ذهنی ، همگی راه حلهای میانه ای هستند که از طریق آنها توقعات نهاد ، بدون اصطکاک مستقیم ، یعنی بدون روبرو شدن با سانسور، خودنمایی میکند . اما مکانیسم طرد و سرکوب کردن غرایز در نوجوان متفاوت است و به رضایتمندی جانشین شده منتهی نمی گردد . یعنی به حای راه حلهای میانه در افراد نوروتیک و به جای پدیده هایی عادی مانند جانشین کردن ، تغییر جهت و موضوع دادن و جزاینها ، در یک لحظه خاص خودداری به طوفان ممنوعی غرایز تبدیل می شود . هر آنچه که پیش از این منع شده بود آزاد می شود و نوجوان کوچکترین توجهی به محدودیتهای محیطی نمی کند. بدین ترتیب یک حالت تناوبی یا دوره ای به وجود می آید که یک انتهای آن طرد کردن عمومی غرایز و انتهای دیگر آن بیان و ارضای کامل آنهاست . (همان منبع ، 138، 124)
هر چند این بحرانها از نظر فامیل و محیط ناخوشایندند. اما از دیدگاه تحلیل روانی ، بیانگر بهبودی خود به خودی و بیش و کم موقت خودداری افراطی است . هنگامی که چنین بهبودهایی تحقق نمی پذیرند و ‹‹ من ›› به طرزی خارق العاده و بدون انعطاف ، این توانایی را به دست می آورد که به منع عمومی تمامی غرایز ادامه دهد . در نهایت موجب فلج شدن فعالیتهای حیاتی و رکود و انجماد می شود که دیگر از پدیده های عادی بلوغ نیست نوعی اختلال عمیق شخصیتی به شمار می رود . ( همان منبع 128، 124)
مطالعه و تحلیل دقیق نشان می دهد موضوعاتی که بیش از همه توجه پسران جوان را جلب می کند . موضوعاتی است که در گذشته تعارضهایی را میان نیروهای مختلف به وجود آورده بودند .
بنابراین باید بپذیریم که در اینجا بنز با تلاشی برای هضم کردن این عوامل در کلیه جنبه ها و مظاهر زندگی روبرو هستیم ، خواه این تلاش از آن باشد ، در یافتیم که پرهیزکاری با وجود کلیه ممنوعیتهایی که برای غرائز ایجاد می کند خواسته نوجوان را براورده نمی سازد و جون خطر همچنان وجود دارد نوجوان ناگزیر است وسایلی دیگر برای رفع آن به کار برد .
عقلایی کردن تعارضهای غریزی وسیله مناسبی برای این منظور است . در چنین مواردی نوجوان به حای فرار از غریزه به شکلی تجریدی ، یعنی عقلایی کرد نشان ، به سوی آنها می گراید .
به دیگر سخن موضوع فعالیت عقلایی او عبارت می شود از اشتغالات غریزی وتبدیل کردن آنها بصورت افکار مجرد. مثلا احتیاجاتی که نوجوان برای حمایت از خود در برابر غرایز درونی احساس می کند ، گاه به دلایل رسا و جالبی تبدیل می شود که هدف آنها ثابت کردن کمبود استقلال انسان در خصوص عقاید و تصمیمات سیاسی است . اما همان گونه که پیش از این آمد هدف از این تغییر و تبدیل و جابجایی ، کنترل کردن غرایز از طریق مطرح ساختن آنها در زمینه ای متفاوت و شکلی دیگر است . عقلایی ساختن زندگی غریزی یعنی تلاش برای تملک غرایز از طریق ارتباط ذهنی آنها به افکار مجردی که می توان آگاهانه آنها را به بحث گذاشت ، یکی از عمومی ترین ، قدیمی ترین و لازمترین قدرتهای‹‹ من ›› است و نه تنها یکی از فعالیتها ، بلکه یکی از ضروریترین اجزای آنها را تشکیل می دهد . در اینجا بار دیگر آشکار می شود که رشد تفکر در دروان بلوغ تا چه اندازه در تشکیل شخصیت ، حل تعارضها ، یافتن تعادل و به دنبال آن و ورود مطمئنانه به اجتماع اهمیت دارد . این مکانیسم دفاعی یعنی عقلایی ساختن غرایز هنگامی امکان پذیر است که ذهن به درجه لازم رشد ، یعنی منطق تجریدی رسیده باشد.( همان منبع ، 1380، 126)
بنابراین از پژوهشهای گوناگون مقایسه ای می توان چنین استنباط کرد که محرومیتهای مربوط به نیازهای غریزی و نیازهای عاطفی و معنوی که تعادل شخصیت و رابطه های میان قوا را مختل می سازند منجر به اتخاذ این وسایل دفاعی می شوند ، زیرا فرهنگ اجتماع نسبت به این نیازها رفتارهای متفاوت دارد . بنابراین کیفیت واکنشها و شکل بروز آنها نیز بر حسب اجتماعات گوناگون متغیر است ( همان منبع 1380، 128)

 

دوستی و رفاقت در نوجوانی
پیش از این گفتیم که از حدود پانزده – شانزده سالگی به بعد موجود جوان ناخودآگاهانه و در درون خود تصاویر ذهنی والدین را به علت تشدید غرایز و بیدار شدن عقده ادیپ ، طرد می کنند یا به دلیل تفاوت و تضاد در ارزشها ، آگاهانه در برابر خانواده می ایستد . نوجوان در این مسیر به راه حلهایی متوسل می شود . این راه حلها یا به شکل یافتن جانشین برای والدین است که این امر به صورت علاقه مند شدن به افراد مسنتز از خود که یادآور تصاویر والدین اند صورت می گیرد و یا از طریق همانند سازی با شخصیتهایی است که الگوی جوان قرار می گیرند و او خود را با آنان همانند می سازد .

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله   41 صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نوجوانی

دانلود مقاله نوجوانی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله نوجوانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

نوجوانی
تغییرات جسمانی ، رشد عقلی ، و اجتماعی شدن

 

دوران نوجوانی هم از نظر نوجوانان و هم از نظر والدین، از قدیم ، دورانی دشوارتر از سالهای کودکی قلمداد شده است. 300 سال پیش از تولد مسیح ، ارسطو چنین اظهار داشت که نوجوانان « پرشور و آتشی مزاجند و آماده اند که خود را به دست غرایز بسپارند .
در اوایل قرن حاضر ج. استانلی هال، موسس انجمن روانشناسی آمریکا و پدر مطالعه علمی درباره نوجوانی، این دوران را با قدری احساسات توصیف کرد. و آن را دوران « طوفان و تنش شدید» و نیز دوران توانایی فوق العاده جسمانی ، عقلی و عاطفی می دانست. درست در زمانی که نوجوان با سرعت بی سابقه ای بلوغ جسمانی را می گذراند ، اجتماع از او می خواهد که مستقل باشد، روابطش را با همسالان و بزرگسالان تغییر دهد و سازگاری جنسی و آمادگی شغلی داشته باشد. نوجوانان علاوه بر کنار آمدن با همه این تغییرات رشدی باید بکوشند تا هویتی برای خود کسب کنند – پاسخی شخصی برای این سوال قدیمی بیابند که « من کیستم ؟»

 

 

 

آغاز بلوغ
واژه بلوغ به اولین مرحله نوجوانی اطلاق می شود ، یعنی آن زمان که بلوغ جنسی بارز می شود. واضحتر بگوییم ، بلوغ با ازدیاد هورمونها و تظاهرات آن آغاز می شود، مانند بزرگ شدن تدریجی تخمدنها در زن و بیضه ها در مرد. ولی از آنجا که این تغییرات غالبا غیر قابل دیدن است، شروع نوجوانی غالبا با رشد موهای زهاری، بزرگ شدن پستانها در دخترها و بزرگ شدن آلت و بیضه ها در مردها مشخص می شود. بلوغ جنسی غالبا با « رشد سریع » قد و وزن همراه است. که معمولا چهار سال ادامه دارد.
در تحقیقات اولیه تصور بر این بود که زنان صرفا هورمونهای جنسی زنانه و مردان فقط هورمونهای جنسی مردانه ایجاد می کنند، ولی در واقع در این میان تداخلی وجود دارد وهورمونهای هر دو جنس در مرد و زن هر دو موجود است. تفاوتهای هورمونی بین دو جنس بر مبنای وجود این یا آن هورمون نیست ، بلکه از نسبت موجود میان هورمونهای زنانه و مردانه در بدن ناشی می شود. هر قدر که بلوغ نزدیکتر می شود ، نسبت سطح استروژن به تستوسترون در دخترها زیاد و در پسرها کم می شود.
جهش نموی نوجوانی جهش نموی به میزان ازدیاد سریع قد و وزن که با بلوغ جنسی توام است اطلاق می شود. این افزایش از لحاظ شدت، مدت و سن شروع از کودکی به کودک دیگر فرق می کند. در هر دو جنس جهش نموی نوجوانان حدود چهار سال و نیم به طول می انجامد ( قاوست ، 1977، مارشال ، 1978 ). اوج رشد در پسر به طور متوسط در سن 13 سالگی است، اوج رشد دختران دو سال جلوتر و در سن 11 سالگی است. در پسر و دختر ، تغییر در قد و وزن با تغییر در تناسب بدن همراه است. ابتدا سر، پنجه های دست و پا و به اندازه بزرگسالان می رسد. دست و پا سریعتر از تنه رشد می کند. و تنه بعد از همه اینها کامل می شود.
تفاوتهای جنسیتی در شکل بدن نیز در دوران اولیه نوجوانی بیشتر می شود. هرچند که حتی در دوران کودکی کفل دخترها پهن تر از کفل پسر هاست با شروع دوران بلوغ این تفاوت بیشتر می شود. بر عکس ، استخوان پسرها کلفت تر و بزرگتر می شود، بافت عضلانیشان بیشتر و شانه ها هم پهن تر می شود. تا حدودی به همین دلیل پسرها قوی تر از دخترها می شوند و این قوی بودن را بعدها هم حفظ می کنند ( به خصوص در قسمت بالایی بدن ). از علتهای دیگر قویتر بودن مردها با در نظر گرفتن جثه اشان این است که قلب و ریه آنان بزرگتر از قلب و ریه زنان است ، در مقایسه با زنان دارای فشار خون سیستولی بالاتری هستند.

 

رشد جنسی
بلوغ در پسرها و دخترها
هر چند که احتمالا نوجوانان از لحاظ گذراندن توالی مراحلی که منجر به بلوغ جسمانی و جنسی می شود با هم تفاوت دارند و این تفاوتها کاملابه هنجار هم هست، معمولا پسران به ترتیب زیر این مراحل را می گذرانند:
1- بیضه ها و کیسه های بیضه ای بزرگتر می شود.
2- موهای زهاری ظاهر می شود.
3- جهش نموی نوجوانان شروع می شود، آلت جنسی بزرگ می شود.
4- همچنان که سیب آدم بزرگ می شود صدا هم بم تر می شود.
5- زیر بغل و پشت لبها موهایی ظاهر می شود.
6- تولید اسپرم زیاد می شود و احتلام ( خارج شدن منی به هنگام خواب ) واقع می شود.
7- جهش نموی به نقطه اوج می رسد، موهای زهاری مجعد می شود.
8- غده پروستات بزرگ می شود.
9- تولید اسپرم به اندازه ای می رسد که قابلیت بارور کردن پیدا می کند، آهنگ رشد کند می شود.
10- قدرت جسمانی به اوج می رسد.
هر چند که دخترها هم مانند پسرها از لحاظ بلوغ جسمانی و جنسی با هم تفاوتهایی دارند، ولی معمولا این مراحل را به ترتیب زیر می گذرانند.
1- جهش نموی آغاز می شود.
2- موهای صاف و کم رنگ زهاری ظاهر می شود.
3- پستانهای شروع به رشد می کند و کفل هم گرد می شود و این همراه است با شروع رشد موهای صاف در زیر بغل .
4- رحم و واژن ونیز فرج و کلیتوریس بزرگ می شوند.
5- موهای زهاری به سرعت رشد می کند و کمی مجعد می شود.
6- رشد پستانها بیشتر می شود ، رنگ نوک پستانها تغییر می کند.
7- جهش نموی به اوج میرسد و بعد کاهش می یابد
8- قاعدگی آغاز می شود.
9- رشد موی زهاری کامل می شود و به دنبال آن رشد پستانها و رشد موهای زیر بغل کامل می شود.
10- دوره « نازایی نوجوانی » پایان می گیرد و دخترها می توانند حامله شوند ( یک یا چند سال بعد از قاعدگی )

 

جنبه های روان شناختی بلوغ
بسیاری از بزرگسالان همه خاطرات تنش زای مربوط به تغییرات جسمانی نوجوانی را فراموش می کنند، حتی دانشجویان دانشکده خاطرات دوران پیش از بلوغ خود را بهتر از دوران بلوغ به یاد می آورند ( کانجر ، پیتر سون ، 1984). در نتیجه ، بزرگسالان احتمالا درست نمی دانند که نوجوانان تا چه اندازه از کل فرآیند رشد باخبر است زیرا با بسیاری از تغییرات درونی دوران بلوغ دست به گریبانند. رشد ناگهانی نوجوان که شباهتی به رشد تدریجی و منظم کودکان خردسال ندارد گاهی باعث می شود نوجوانان با خودشان غریبه شوند. برای اینکه نوجوان بتواند با موفقیت این تغییرات بسیار زیاد را یکپارچه کند و آن را به صورت احساس هویت شخصی ثابتی درآورد و احساس اعتماد به نفس کند زمان لازم است.
قاعدگی برای یک دختر نوجوان معنایی بیش از صرفا یک سازگاری فیزیولوژیکی دارد. قاعدگی نماد بلوغ جنسی است، نماد موقعیت آینده یک دختر به عنوان زن است (گریف و آلمن ، 1982، رابل و بروکس- گان ، 1982). از آنجا که واکنش یک دختر به قاعدگی ممکن است به امور گسترده ای تعمیم پیدا کند ، این مساله که تجارب اولیه اش تا جای ممکن مطلوب باشد اهمیتی حیاتی دارد. نوجوانی اینطور اظهار می کرد که ، « به نظر می رسد که همه دوستانم قاعدگیشان شروع شده بود، احساس کردم که از بقیه عقب افتاده ام به همین دلیل به عنوان یک نشانه نگریستم. پیش خودم فکر می کردم اگر قاعدگیم شروع شود زن خواهم شد.» متاسفانه بسیاری از دختران به این رشد بهنجار و غیر قابل اجتناب نگرشی منفی دارند. در بسیاری از مطالعات ( بروکس- گان و رابل ، 1982 ، گریف و اولمن ، 1982 ) معلوم شده که بسیاری از نوجوانان امریکایی به قاعدگی با دیدی منفی می نگرند و یا نسبت به آن بی تفاوتند . اغلب می گویند قاعدگی « چیزی است که یک زن باید با آن بسازد» . مثبترین جنبه آن از نظر آنان این است که نشانه بلوغ است، جنبه منفی آن این است که « دردسر » است و باید برای آن آمادگی داشت
چرا غالب دختران نوجوان نسبت به شروع قاعدگی نگرشی منفی دارند؟ یکی از دلایل رایج آن عقاید منفی دیگران در این مورد است. ناراحتیهای جسمانی ، مانند سردرد، پشت درد، دردهای معده ای و گرفتگی عضلات باشد.
اسطوره « هورمون سرکش » که گاهی علیه اشتغال زنان در کارهای پرتشنج به کار می رود، از زنان تصویر نادرستی ارائه می دهد و زنان را در دوران قاعدگی فاقد توانایی لازم برای کنار آمدن با مسائل زندگی قلمداد می کند. در صورتی که والدین برخورد معقولانه و درستی داشته باشند ، بسیاری از واکنشهای منفی دختران به قاعدگی از بین می رود یا کمتر می شود ( بل ، 1980 ) . والدین می توانند کاری کنند که شروع قاعدگی برای دختر نوجوان خوشایند باشد نه ترس آور ، به این ترتیب که او را برای شروع قاعدگی آماده کنند، برای اجتناب از تاثیرات جانبی روانی یا جسمانی شدید به پزشک مراجعه کنند ، طبیعی بودن این پدیده را برایش توضیح دهند و به او نشان دهند که از اینکه دیگر بزرگ شده احساس غرور و افتخار می کنند.
نعوظ ، انزال و احتلام شبانه همانگونه ه شروع قاعدگی ممکن است باعث نگرانی دختران شود، نعوظ کنترل نشده و اولین انزال، در پسرها ممکن است نگرانی آنان را به دنبال داشته باشد اولین انزال نوجوان معمولا در عرض یکسال بعد از شروع جهش نموی واقع می شود ( حدود 14 سالگی ، هرچند که ممکن است خیلی زود و در سن 11 سالگی و یا در سن 16 سالگی واقع شود.) اولین انزال ممکن است در نتیجه خود ارضایی یا احتلام شبانه باشد ( خارج شدن منی در هنگام خواب که با رویاهایی همراه است) . پسری که قبلا خود ارضای کرده ولی انزالی نداشته ، در صورتی که انزال داشته باشد ممکن است پیش خود فکر کند که چیز مضری است و یا از لحاظ جسمانی دچار مشکلی شده است
بلوغ زودرس و دیر رس در پسران
همانطور که دیدیم، نوجوانان در سنین مختلفی بالغ می شوند. به طور کلی تاثیرات روانی بلوغ دیر رس و بلوغ زود رس در پسرها بیشتر است تا در دخترها و درک آن هم ساده تر است. ولی با پسران دیر رس برخلاف پسران زودرس طوری رفتار می شود که گویی بچه هستند و اینگونه رفتار ممکن است باعث خشم آنان شود.
مطالعات طولانی مدت و فشرده در دانشگاه کالیفرنیا نشان داده است که پسران دیر رس کمتر متعادلند، مضطرب و پر حرفند ، خجالتی ترند و ساده و طبیعی رفتار نمی کنند. آنان در عین حال بی قرارند ، تکانشی آند، رفتاری تحکم کننده دارند و توجه طلبند . بر اساس این مطالعه پسران دیررس در میان همسالان خود محبوبیت کمتری داشتند و تعداد کمی از آنان رهبر بودند. از طرف دیگر ، پسران زودرس خوددارتر بودند، اعتماد به نفس بیشتر و رفتار اجتماعی مناسبتری داشتند. آزمونهای روان شناختی نشان داد که پسران دیررس احساس بی کفایتی بیشتری می کنند ، خود را ضعیف می دانند و بیشتر احساس می کنند که دیگران طردشان کرده اند یا تحت تسلط دیگرانند. در رفتار این پسران تناقضی وجود دارد، در عین حال که نیازهای وابستگی دارند، با سرکشی از والدینشان استقلال و آزادی می خواهند. ( موسن و جونز ، 1957). به عبارت دیگر ، پسران دیررس در مقایسه با پسران زودرس در مدت بیشتری دچار تعارض ناشی از استقلال طلبی و وابستگی نوجوانی می شوند.چنین تفاوتهایی به سادگی ممکن است به دوران بزرگسالی هم کشیده شود.
بلوغ زود رس ودیر رس در دختران
در میان دختران تاثیرات بلوغ زودرس و دیررس کمتر و در دختران مختلف متفاوت است. هر چند که دختران زودرس آرامش بیشتری دارند، اعتماد به نفس بیشتری دارند ، کمتر مضطرب اند و احساس ایمنی بیشتری می کنند و به طور خلاصه سازگاری بیشتری دارند، تفاوتهای بین دختران زودرس و دیررس چندان مشخص نیست و با گذشت زمان تغییر می کند. مثلا، اگر دختری در کلاس ششم از سایر همکلاسانش رشد یافته تر باشد این رشد یافتگی برایش امتیازی محسوب نمی شود. در این سن معمولا دخترانی در نزد همسالانشان اعتیاد دارند که هنوز به سن بلوغ نرسیده باشند. البته ، در کلاس هشتم و نهم دخترانی که به سن بلوغ رسیده اند از لحاظ خصوصیات مثبت مانند دوستی ، توانایی رهبری ، شوق و اشتیاق و بذله گویی از سوی همسالان رتبه بالایی می گیرند.
رشد عقلی نوجوانان
تواناییهای شناختی نوجوانان نیز هم از نظر کیفی و هم از نظر کمی در سالهای نوجوانی به رشد خود ادامه می دهد. کمی است، از این نظر که نوجوانان تکالیف ذهنی را در مقایسه با سالهای کودکی سریعتر ، راحت تر و با کارآیی بیشتر انجام می دهند. کیفی است از این نظر که در فرآیندهای نهفته عقلی نوجوانان که برای تشریح و استدلال درباره مسائل به کار می رود تغییرات مهمی به وجود می آید.
بسیاری دیگر از جنبه های رشد نوجوانی نیز به پیشرفتهای شناختی در این دوران بستگی دارد. تغییراتی در ماهیت روابط بین والدین و فرزند ، بروز خصوصیات شخصیتی ، برنامه ریزی آینده تحصیلی و اهداف شغلی ، توجه به مسائل سیاسی ، اجتماعی و ارزشهای شخصی و حتی ایجاد حس هویت شخصی ، همگی به شدت تحت تاثیر تغییرات شناختی است.
جنبه های شناختی رشد شخصیت
اشتغال ذهنی نوجوانان به فکر کردن ، به خصوص به افکار خود درباره خویشتن ، مشخصه مرحله عملیات صوری است . دختر یا پسر نوجوان معمولا درون نگر و تحلیل گر می شود. علاوه بر این ، فکر و رفتار خودمدارانه می شود. ( الکانید ، 1968، انرایت لپسلی و شوکلا، 1979). از آنجا که نوجوانان درباره خود زیاد فکر می کنند در این تصورند که دیگران هم با موشکافی عیبجویانه احساسات ، خصوصیات شخصیتی ، رفتار و ظاهر آنان را زیر نظر دارند. این تصور باعث می شود که نوجوان بیشتر به خود مشغول شود. البته این به خود مشغول بودن نوجوان همیشه هم دردناک نیست. پسر نوجوانی که جلوی آینه می ایستد و عضله می گیرد و خودش را تحسین می کند و دختری که ساعتها مویش را جلوی آینه درست می کند در این فکرند که چگونه تحسین دیگران را برانگیزند و البته وقتی که این نوجوانان با هم روبرو می شوند ، بیشتر به خود مشغولند تا نگاه کردن به دیگران (الکاتید، 1968).
آنچه لازمه اجتماعی شدن نوجوانان است
برای اینکه نوجوانان بتوانند واقعا به بزرگسالی بدل شوند و بزرگ شدن آنان محدود به جنبه جنبه جسمانی نباشد باید به تدریج بتوانند از والدینشان مستقل شوند. خود را با بلوغ جنسی سازگار کنند و با همسالان روابط همکارانه و کاری برقرار کنند. در فرآیند کنار آمدن با همه اینها نوجوان در ضمن باید بتوانند برای زندگی فلسفه ای پیدا کند و به احساس هویتی دست یابد. نوجوانان پیش از آنکه بتوانند با موفقیت وابستگی دوران کودکی را رها کنند باید تا اندازه ای بدانند که چه کسی هستند، به کجا می روند و برای رسیدن به جایی که می روند چه امکاناتی دارند متاسفانه ، امروزه بسیاری از نوجوانان نمی توانند با موفقیت این تکالیف رشدی را بیاموزند و یا با مشکلات فراوانی می آموزند . بسیاری از نوجوانان در آمریکا بزهکار می شوند و میزان خودکشی در بین نوجوانان در 25 سال گذشته افزایش داشته است. استفاده از الکل و مواد مخدر، مشکلات مربوط به مدرسه ، و احساس بیگانگی و نداشتن هدف بسیار معمول است.
استقلال
پیش رفتن به سوی استقلال از تکالیف اصلی نوجوانان است. اگر نوجوان نتواند در حدی منطقی از والدین خود جدا شود و استقلال به دست آورد به سختی می تواند با همسالانش روابطی معقول داشته باشد یا در آینده رفتار جنسی معقولانه ای داشته باشد و جهت گیری شغلی و احساس هویت او نیز دچار مشکلاتی خواهد شد. استقلال واقعی از والدین کار چندان ساده ای نیست. البته ، این مساله که نوجوان تا چه حد در مواجهه با مستقل شدن دچار مشکل می شود به طور کلی به سه چیز بستگی دارد : الف) نگرشهای کلی اجتماعی درباره استقلال نوجوانان در فرهنگی که نوجوان در آن زندگی می کند ، ب) شیوه های فرزندپروری و الگوهای رفتاری که والدین نوجوان به او نشان می دهند، و ج) کنش متقابل با همسالان و حمایت آنان از مستقل شدن نوجوان.
شاید مستقل شدن در بسیاری از جوامع بی سواد، حتی در بعضی از نواحی دورافتاده جوامع پیشرفته صنعتی کاری به مراتب ساده تر باشد تا در جوامع پیچیده و فرهنگهایی که به سرعت در حال تغییر است.
روابط بین والدین و فرزند و مستقل شدن فرزند
والدین از عوامل مهمی هستند که می توانند به نوجوانان کمک کنند تا از عهده آنچه لازمه مستقل شدن است برآیند و بدل به بزرگسالی توانا، متکی به خود و دارای تصویر مثبت از خود شوند. نیاز به والدین با محبت و دلسوز که در جریان رشد فرزندان خود هستند ثابت شده است. رفتار والدین ممکن است در این دامنه تنوع گسترده ای داشته باشد ( باوم ریند ، 1975 ، کانجر ، 1977 ،آ، الدر، 1980 ) . آنان ممکن است خودکامه باشند (صرفا به نوجوان بگویند چه باید بکند ) ، ممکن است مقتدر باشند (کودک یا نوجوان می تواند اظهار نظر کند ولی در تصمیم گیری دخالتی ندارد ) ، دموکرات یا قاطع و اطمینان بخش باشند ( نوجوان در بحثهایی که به رفتارش مربوط میشود آزادنه شرکت می کند و حتی ممکن است تصمیم گیری هم بکند ، ولی اقتدار نهایی در دست والدین باقی می ماند ) ، ممکن است مساوات طلب باشند (بین والدین و فرزندان چندان تفاوتی از لحاظ نقشی که دارند وجود ندارد ) ، ممکن است سهل گیر باشند (تصمیمها در جهت خواسته های کودک یا نوجوان گرفته می شود )، یا بی بند و بار باشند (نوجوان آزاد است که به خواستهای والدین بی اعتنا باشد). هر قدر که از خودکامگی والدین به طرف ساخت بی بندوباری والدین حرکت می کنیم می بینیم که نوجوانان نقش بیشتری را در هدایت خود به عهده می گیرند و والدین هم در مورد تصمیم گیریهای مربوط به نوجوان کمتر دخالتی می کنند.
شواهد نشان می دهد که والدین دموکرات و قاطع اطمینان بخش به احتمال زیاد فرزندانی دارای اعتماد به نفس ، عزت نفس زیاد و مستقل با احساس مسئولیت دارند(باخمن ،1970، باخمن ، اومالی ، و جانسون ،1978 ، روزنبرگ، 1965 ). این نوجوانان به احتمال زیاد احساس می کنند مورد مهر و محبت هستند و والدینشان به قدر کافی به آنان آزادی می دهند و معتقدند که والدین در مورد « عقاید ، قوانین، یا اصول طرز رفتار مسئول منصف» هستند.
رفتار جنسی نوجوانان
تغییرات جسمانی و روانی همراه با رشد جنسی ، به ناچار مستلزم سازگاریهای بسیاری از سوی نوجوان است و درضمن بر اثر این تغییرات تصور نوجوان از خودش نیز تغییر می کند. هرچند که تمایلات جنسی به مفهومی گسترده تر در تمام طول زندگی فرد وجود دارد وبخشی از وجود انسان را تشکیل می دهد ( حتی کودکان هم دوست دارند که در آغوش گرفته شوند و با آلت تناسلی خود بازی کنند ) ، تغییرات هورمونی همراه با بلوغ به احساسات جنسی قویتری منجر می شود . این احساسات در افراد مختلف به اشکال مختلفی ظاهر می شود و در شخص معینی هم در زمانهای مختلفی بروز می کند. بعضی از نوجوانان بر این گمانند که به مسائل جنسی زیاد فکر می کنند و به سادگی تحریک می شوند، و بعضی دیگر می گویند که چندان به مسائل جنسی فکر نمی کنند و علایق دیگری آنان را به خود جلب می کند. از دو جوان همسن یکی ممکن است عاشق ثابت قدمی باشد، دیگری در تجربیات جنسی درگیر باشد و یکی دیگر فکر کند هنوز برای اینگونه کارها زود است.
تفاوتهای جنسیتی در غالب پسرها همراه با بلوغ غریزه جنسی به سرعت زیاد می شود و جنبه بدنی دارد (کانجر ، 1980 ، میلر و سیمون ، 1980) . آگاهی از سائق جنسی در پسرها ، و نیز تعداد دفعات انزال در دوران نوجوانی به اوج می رسد .
زنان در مورد احساس تحریک شدن جنسی دچار تضاد بیشتری باشند و یا شاید تشخیص تحریک شدن جنسی فیزیولوژیک- دست کم اگر کمتر از سطح خاصی باشد- برای زنان دشوارتر باشد ، حال آنکه تشخیص آن در مردان تقریبا بدون اشکال است. علاوه بر این ، تمایلات جنسی در زنان با سایر جنبه های شخصیت آنان ارتباط نزدیکی دارد. اگر دختر نوجوان نتواند محرک جنسی روانی را با خودش به عنوان مجموعه ای که از او یک انسان می سازد ارتباط دهد و آن را تهدید کننده و مخالف ارزشهایش بداند در مقایسه با پسر همسن و سالش بیشتر احتمال دارد که دچار عدم تمایل جنسی شود (چیلمن، 1978، کانجر و پیترسون ، 1984). بر اساس این مطالعه ، رویا پردازیهای دختران و پسران در دوران تحریک جنسی بیشتر مربوط به روابط عاشقانه می شد (میلر و سیمون 1980). البته خیالپردازیهای جنسی پسرها با غریبه ها و کسانی که به آنان علاقه دارند به یک اندازه است ( 79 درصد) ، ولی این درصدها در دختران کمتر است.
شاید علت پرخاشگری جنسی مردان تا حدودی مربوط به افزایش سطح هورمون تستوسترون در دوران بلوغ باشد. معلوم شده که در شرایط آزمایشگاهی این هورمون رفتار پرخاشگرانه و جنسی را در هر دو جنس افزایش می دهد. واضح است که فعالیت جنسی در بین دختران، دست کم تا حدودی معلول عوامل فرهنگی است. نگرشهای اجتماعی در فرهنگهای مختلف متفاوت است. در بعضی از جوامع مانند لپچا در هندوستان فعالیت جنسی در دوران قبل از بلوغ در هر دو جنس تشویق می شود به این دلیل که اعتقاد دارند که بلوغ جنسی و جسمی را پرورش می دهد، در بعضی دیگر از فرهنگها مثل کونا در پاناما سعی می کنند کاری کنند که نوجوان تا آخرین لحظات مراسم ازدواج از مسائل بی اطلاع باشند.
تغییر نگرش ها و ارزشهای نوجوانان امروز در مورد امور جنسی چگونه بر رفتار آنان تاثیر می گذارد؟ پاسخ بستگی به این دارد که کدام رفتار و کدام نوجوان مورد نظر است. اطلاعات در دسترسی حاکی از آن است که میان مردان تعداد کسانی که تا سن 19 سالگی دست به استمناء می زده اند از نسل قبل تاکنون تقریبا ثابت و در حدود 85 تا 90 درصد مانده است ( چیلمن ، 1978،کانجر ،1980 ). اما تعداد کسانی که در سنینی پایینتر دست به این کار می زنند افزایش قابل ملاحظه ای داشته است.
روابط جنسی در میان نوجوانان یکی از زمینه های داغ بحث اجتماعی ، سیاسی و شخصی ، میزان روابط جنسی پیش از ازدواج در میان نوجوانان است. در یک مطالعه دقیق، ملوین زلینک جان کانتر، که متخصص جمعیت در دانشگاه جانز هاپکینز هستند افزایشی قابل ملاحظه در میزان روابط جنسی پیش از ازدواج در دختران زیر بیست سال در شهرهای بزرگ مشاهده کردند.
تنوع رفتار و نگرش جنسی
در ملاحظه روندهای کلی رفتار و نگرش جنسی ، توجه به این نکته مهم است که بین بخشهای گوناگون مردم تفاوتهای وسیعی وجود دارد.مثلاً نوجوانان کم سن و سالتر معمولاً محتفظه کارتر از بزرگترها هستند. از حیث سیاسی محافظه کار و دارای جهت گیری مذهبی هستند در رفتار و نگرش جنسی محافظه کار تر از جوانان لیبرال یا از حیث مذهبی بی تفاوت هستند.
جوانانی که وضع اقتصادی ممتاز یا تحصیلات بیشتری دارند در نگرشها و ارزشهای جنسی کمتر از همسالان خود در رده های پائینتر اقتصادی از حیث جنسی کحتفظه کارند، البته این تفاوت رو به کاهش است(چیلمن ، 1978؛ کانجر 1980). همچنین ، در میان جوانان دانشسراها ، به ویژه زنان، بیشترین تغییرات از حیث رفتار جنسی نسبت به زمان مادران آنان پدید آمده است.
بسیاری از جوانان پر تجربه ، به ویژه بزرگسالها می توانند بدون تنشهای بیهوده مسایل مربوط به روابط خود را حل کنند. در میان جوانان 13 تا 19 ساله آمریکایی دو سوم غیر باکره ها اظهار می داشتند که مسایل جنسی زندگی آناه را معنا دار تر کرده است (سورنسن، 1973). اما دیگرجوانانی که فعالیت جنسی از احساس گناه و درگیری سخن می گویند، خود را استثمار یا طرد شده می انگارند یا وقتی می فهمند از حیث عاطفی به بازی گرفته شده اند که دیر شده است(کانجر، 1980). زنان به ویژه پس از اولین تجربه رابطه جنسی بیشتر احتمال دارد که احساساتی منفی داشته باشند. در حالی که مردان بیشتر احتمال دارد سخن از تهیج و ارضا و خرسندی خود بگویند، زنان اغلب اظهار ترس ، احساس گناه ، نگرانی و هراس می کنند.
همسالان در رشد روانی و اجتماعی غالباً نوجوانان نقش عمده ای دارند، به خصوص در جوامع صنعتی پیشرفته که سن ورود به جهان کار بزرگسالان و مسئولیت خانوادگی به تدریج به تاخیر می افتد.در عین حال این مسئله بعضی از بزرگ بزرگسالان همه چیز را از تغییر در معیارهای اجتماعی و جنسی گرفته تا اعتیاد نوجوانان و بزهکاری آنان را به همسالان ارتباط می دهند و حال آنکه شواهد چنین چیزی را تایید نمی کند.
کنش متقابل با همسالان همان تاثیری را در نوجوانان دارد که در کودکان خردسال ممکن است داشته باشد. همسالان این امکان را به وجود می آورند که موجوانان چگونگی کنترل رفتار اجتماعی را بیاموزد، در او مهارتهای مربوط به سنجش ایجاد شود و نیز مسائل و احساساتشان را با هم در میان بگذارند . ولی روابط با همسالان در سالهای نوجوانی بیش از شالهی کودکی می توانند زمیته ای برای ایجاد روابط با همسالانشان هستند، زیرا پیوندهای نوجوان با پدر و مادرش سست تر می شود و نوجوان در پی استقلال است. در ضمن روابط ب اعضای خانواده در دوران نوجوانی غالباً همراه با عواطفی متضاد است، نوجوان در عین حال که می خواهند مستقل باشد هنوز هم وابسته است ، احساس خصومت همراه با محبت دارد و در رفتار اجتماعی و ارزشهای فرهنگی نیز دچار سر در گمی است. به همین دلیل نوجوان به سختی می تواند بسیاری از مسائل زندگیش را با والدینش در میان بگذارد و والدین هم به دشواری می توانند مسائل نوجوان را درک کنند، حتی اگ رتلاش کنند و واقعاً به رفاه فرزند خود لاقه داشته باشند ممکن است چندان درک و علاقه ای دربین نباشد، مثلاً دختر 16ساله ای در مورد روابط خود با پدرش می گفت «با هم کنار میآییم ، ولی زیاد به هم نزدیک نیستیم. اوکار خودش را می کند ومن هم به تکالیف درسیم میرسم. اصلاً علاقهای ندارد ببیند منچکار می کنم» در بعضی موارد ممکن است خصومت، سهل انگاری یا استثمار از جانب والدین وجود داشته باشد. درچنین شرایطی همسالان علاقه مند و توانا ، نه تنها برای نوجوان حکم مفری را دارند ، بلکه او را درک می کنند و از حمایت می کنند . در ضمن ممکن است برای او حکم سرمشق را داشته باشد.
البته آن روی سکه را نیز باید در نظر گرفتو در نظر گرفت البته نوجوانی روابط با همسالان ممکن است زیان آور باشد.
هماهنگی با همسالان در اواسط دوران کودکی کاملاً مشهود است،البته از این لحاظ بین کودکان تفاوتهای فردی بسیاری وجود داردو به دلیل اهمیت بسیار گروه همسالان در دوره نوجوانی،انگیزه برای همنوایی با ارزشها و آداب و رسوم گروه همسالان در این دوره افزایش می یابد.میزان نیاز به همنوایی با همسالان و تا حدی ، سنی که در همنوایی به اوج خود می رسد با در نظر گرفتن جنس ، سطح اقتصادی اجتماعی ، روابط با والدین و عوامل شخصیتی متفاوت است.
نفوذ همسالان و پدر و مادر بسیاری از مردم معتقدند که ارزشهای پدر و مادر و همسالان به ناچار با هم در تضاد است و نفوذ پدرو مادر در دوران نوجوانی به ناچار کم می شود ولی از نظر نوجوانان در ارزشهای همسالان و پدر و مادر نقاط مشترکی وجود دارد و این نقاط مشترک به دلیل شباهت در زمینه فرهنگیشان است.
به همین دلایل نوجوانان به راهنمایی، حمایت و همکاری همسالان خود نیاز دارند. هر قدر هم که والدین و سایر بزرگسالان با نوجوانان تفاهم داشته باشند ، نفوذ بزرگسالان به ناچار محدود است، زیرا نوجوان و همسالانش در تلاشند تا به موقعیت بزرگسال برسند.نوجوانان از لحاظ بعضی از علایق مانند موسیقی و نیز سرگرمیها ، مد لباس ، زبان و الگوهای کنش متقثابل بین همسالان، تحت تاثیر همسالان خود قرار دارند وپدر و مادر ازلحاظ مسائل اخلاقیو ارزشهای اجتماعی و درک جهان بزرگسالان در نوجوانان نفوذ بیشتری دارند.
گاهی نفوذ بسیار زیاد همسالان در زندگی نوجوانان ممکن است ناشی از توجه ندیدن در خانه یا به دلیل جذابیتهای گروه همسالان باشد.
گروهها و جمعیت ها روابط با همسالان تا قبل از دوران نوجوانی صرفاً محدود به آشنایی با بچه های محله و همکلاسان است. البته همین که نوجوان ئارد دبیرستان می شود وساعات بیشتری را دور از خانه می ماند، دامنه آشناییها گسترده تر می شود.
بعضی از افراد یا به دلخواه و یا بدلیل طردشدن از سوی همسالان منزوی و تنها می شوند. این افراد نه به دسته تعلق دارند ونه به جمعیت نوجوانان هم مانند کودکان نسبت به همسالانی که با آنان جور نیستند ممکن است بسیار بی اعتنا باشند و یا با خصوصیات رفتار کنند (کانجر 1977 ب) برای بسیاری از این نوجوانان منزوی دوران نوجوانی ممکن است بسیار سخت و همراه با تنهایی باشد.

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله 33   صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نوجوانی