فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله نظریه اسلام در مدیریت‏ منابع انسانى‏

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله نظریه اسلام در مدیریت‏ منابع انسانى‏ دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 نظریه رشد و مدیریت رحمانى
مدیریت منابع انسانى، که شرح آن رفت، جایگاه مهمى در مکاتب مدیریتى کسب کرده است. در این مدیریت، آن‏چه باید اداره شود، انسان‏ها هستند که رکن اصلى هر سازمان به شمار مى‏ روند. نظریه اسلام در این باره، «نظریه رشد» است که شامل انسان و مواد، هر دو مى‏شود؛ یعنى رشد انسانى و سازمانى را با هم در نظر مى‏گیرد. این نظریه را نخستین بار، استاد شهید مطهرى در بیش از یک دهه پیش از انقلاب، در دو سخنرانى و مقاله «مدیریت و رهبرى» و «رشد» عرضه کرد و با این کار، پیش‏قراول بحث مدیریت اسلامى و عرضه کننده نظریه اسلامى براى آن شد.
نخست خلاصه‏اى از نظریه «رشد» استاد شهید را مى‏آوریم و سپس به استحصال نتایج و قواعدى از آن مى‏پردازیم.
نظریه دوم، که از قرآن کریم و معارف توحیدى استنباط مى‏شود،«مدیریت رحمانى» یا «مدیریت رحیمانه» است که شرح مدیریت خداوند تبارک و تعالى بر انسان و جهان است که مدیریت‏پژوهان اسلامى در روند تکاملى مباحث ادارى اسلام، به آن رسیده‏اند و ما با تعریف و تعمیق و گسترش آن، شاهد کشف یک مکتب مدیریتى وحیانى و فطرى خواهیم بود. این دو نظریه، به کمک هم، مدیریت اسلامى را معرفى مى‏کنند. هر دو نظریه، به اجمال در این تحقیق بررسى خواهند شد.
- نظریه رشد در مدیریت اسلامى‏
اگر بخواهیم براى رهبرى و مدیریت، با همه گسترش و شمولى که یافته است، مرادفى در مصطلحات اسلامى پیدا کنیم، باید بگوییم که ارشاد و رشد یا هدایت و رشد، قدرت رهبرى، همانا قدرت بر هدایت و ارشاد است. در اصطلاحات اسلامى، قدرت مدیریت، همان است که در اصطلاح فقه اسلامى، «رشد» نامیده شده است.
«رشد» در اصطلاحات عرفى و معمولى، کیفیتى جسمى و صفتى براى اندام است. قامت‏ها و اندام‏ها در اصطلاح و زبان فارسى امروزى، متصف به صفت رشد مى‏شوند؛ ولى در اصطلاح فقه اسلامى، کیفیتى روحى، یعنى نوعى بلوغ است، در مقابل بلوغ جنسى. از این رو، گفته مى‏شود که کودک پس از بلوغ جسمى، باید بلوغ روحى نیز پیدا کند تا بتوان اموال او را در اختیارش گذاشت. یا گفته مى‏شود که تنها بلوغ جنسى براى ازدواج کافى نیست، بلکه رشد و بلوغ روحى نیز لازم است. مقصود از رشد و بلوغ روحى، شایستگى و توانایى تشخیص، درک سود و زیان و لیاقت اداره و رهبرى است. به بیان دیگر، رشد عبارت است از شایستگى و لیاقت براى نگهدارى و استفاده و بهره‏بردارى درست از وسایل و سرمایه‏هاى زندگى. تعبیر درست درباره اندام زیبا، «رشاقت» است نه «رشادت».(1)
اگر انسان در یک موضوع به‏خصوص، این لیاقت و شایستگى را داشت، رشد مخصوص به آن موضوع را دارد و براین اساس، مدیریت، یکى از فروع مسأله رشد است.(2)
- انواع رشد
رشد به چهار دسته تقسیم مى‏شود: رشد ملى، رشد فردى و اخلاقى، رشد اسلامى و رشد اجتماعى.
1. رشد ملى، لیاقت و شایستگى یک ملت براى نگهدارى، بهره‏بردارى و سود بردن از سرمایه‏ها و امکانات طبیعى و انسانى خویش است.
2. رشد فردى و اخلاقى، استفاده درست از سرمایه‏هاى فردى و اخلاقى درون یک شخص است. به بیان دیگر، یعنى خود، احساسات و عواطف، غرایز و سرانجام، قلب و دل خود را خوب اداره کردن؛ مانند رشد در عبادت و رشد در مدیریت حافظه، که هر کدام چگونگى بهره‏بردارى بهتر از این دو امتیاز را بیان مى‏کند.
3. رشد اسلامى، احساس مسؤولیت کردن در برابر اسلام، به عنوان یک سرمایه و ثروت معنوى و یک امکان فوق‏العاده است.
4. رشد اجتماعى، توان مجهز کردن، تحریک و آزاد کردن نیروها و در عین حال، کنترل و در مجراى درست انداختن آن‏ها و سامان و سازمان بخشیدن به آن‏ها است.(3)
یکى از سرمایه‏ها و بلکه مهم‏ترین آن‏ها، سرمایه انسانى است و اداره این سرمایه و نگهدارى آن و هدر ندادن آن و استفاده و بهره‏بردارى صحیح از آن. رشد است بهره‏بردارى از سرمایه‏ هاى انسانى، به کار گرفتن آنها، پرورش دادن آنها و بهره‏بردارى از آنها و سامان دادن به آن‏ها، آزاد کردن، حرارت بخشیدن و از سردى و خمودى خارج کردن آن‏ها و باز کردن آن‏ها، یعنى پاره کردن زنجیرهاى معنوى و روحى آن‏ها، یعنى «یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم» .(4) این چنین رشدى همان است که امروز به نام «مدیریت» و یا رهبرى نامیده مى‏شود.(5)
قرآن مجید تعبیر عجیبى درباره پیامبر اکرم(ص) دارد، آن‏جا که مى‏فرماید: «الذین یتبعون الرسول النبى الامى الذى یجدونه مکتوبا عندهم فى التوراة و الانجیل یأمرهم بالمعروف و ینهیهم عن المنکر یحل لهم الطیبات و یحرم علیهم الخبائث یضع عنهم اصرهم و الاغلال التى کانت علیهم».
این پیامبر، که در تورات و انجیل از او یاد شده است، چیزهاى خوب را بر آنان حلال مى‏کند و پلیدى‏ها را حرام مى‏سازد و بار سنگینى را از دوش آنان برمى‏دارد و غل‏ها را از مردم باز مى‏کند. پیغمبر این نیروهاى بسته را باز کرده و از ضعیف‏ترین ملت‏ها قوى‏ترین ملت‏ها را مى‏پروراند و این معجزه رهبرى است. سیره عملى رسول اکرم(ص) در رهبرى و دستورهایى که در این زمینه مى‏دهد، او بسیار عجیب است. روش اداره کردن انسان‏ها را به ما نشان مى‏دهد.(6) این توجه و اهتمام به مدیریت منابع انسانى، مبتنى بر چند امر است:
الف. سرمایه‏هاى انسانى هر اجتماع، بزرگ‏ترین سرمایه آن است. اهمیت وجود انسان، به ذخایر و نیروهایى است که در او نهفته است.
ب. این سرمایه‏هاى انسانى، یعنى انسان‏ها نیازمند مدیریت و رهبرى و اکتشاف و استخراج هستند؛ هم‏چنان که مثلا نفت نیازمند اکتشاف، استخراج، تصفیه و بهره‏بردارى است. بشر برعکس حیوانات، که مجهز به نیروى خودکار غریزه‏اند، فاقد غریزه است و در هدایت نیازمند تحصیل و اکتساب و به بیان دیگر،نیازمند راهنمایى و رهبرى است و مسأله نیازمندى بشر به رهبرى، اساس تعلیمات ایشان و فلسفه بعثت انبیا است. بعثت رسول اکرم(ص) بر اساس فلسفه نیازمندى بشر به رهبرى و مدیریت است.
ج. اصل سوم این است که انسان‏ها و رفتار و حیات روحى آنان داراى قوانین یا راهکارها و فعل و انفعال‏هاى اختصاصى هستند. اگر بخواهیم با آنان کار کنیم، باید راهکار و قوانین حاکم بر رفتار آنان را بشناسیم. انسان‏ها به مثابه صندوق رمزند. گشودن کتاب روح و جلب هم‏کارى آنان بیش از هر چیز، آگاهى و ظرافت مى‏خواهد، نه زور. قوانین رفتار انسانى را باید مانند قوانین فیزیک و شیمى و فیزیولوژى کشف کرد، نه وضع.
در اسلام اهتمام به هر سه اصل، به طور روشن دیده مى‏شود. اهمیت ذخایر انسانى، آن چیزى است که در اسلام درباره مقام انسانى آمده است که خلیفة اللَّه و مسجود ملائک و داراى روح الهى است و پیامبران آمده‏اند که دفاین عقول را ظاهر کنند و این‏که اى انسان! «خلقت الاشیاء لأجلک و خلقتک لأجلى» و«سخر لکم ما فى السموات و الارض جمیعا» و «جعلنا لکم فیها معایش» و «هو أنشاکم من الارض و استعمرکم فیها».
اصل دوم، همان فلسفه بعثت انبیا است و اصل سوم، آن چیزى است که امروزه «اصول مدیریت» نامیده مى‏شود.(7)
- مدیریت مبتنى بر رشد از دیدگاه قرآن
قرآن مى‏فرماید:«و ما امر فرعون برشید»؛(8) یعنى کار فرعون -که به تعبیر تفسیر المیزان، اعم از قول و فعل و عبارت از سنت و روش و برنامه حکومتى او بوده است - مطابق رشد و صواب نبوده است؛ یعنى حکومت و مدیریت فرعون داراى رشد نبوده تا به حق و صواب و راه راست دعوت کند، در حالى که او ادعاى رشد مى‏کرد: (قال فرعون ما اریکم الّا ماارى وما اهدیکم الّا سبیل الرشاد)؛(9) یعنى فرعون گفت: من جز آن‏چه معتقدم، به شما ارائه نمى‏دهم و شما را جز به راه صحیح راهنمایى نمى‏کنم.
در حقیقت، خداوند رشد ادعایى او را تکذیب مى‏کند، در حالى که فرعون از لحاظ پیش‏رفت، فناورى، قدرت مدیریت، سیاست، به کارگیرى سازمان‏ها و مردم و اثربخشى حکومتى، بسیار قدرتمند بود. او به هامان مى‏گوید: براى من برج و صرحى بساز تا خداى موسى را بشناسم. اهرام ثلاثه‏اى که ساخته شده است، در نوع خود، یک طرح بزرگ و ملى بوده است که با تدبیر و به کارگیرى نیروى انسانى عظیمى خلق شده است. فرعون حکومت مصر را اداره مى‏کرد و آن‏چنان جذبه و نفوذ داشت که در برابر او سجده مى‏کردند. تمدن مصر،که از تمدن‏هاى بزرگ تاریخ است، ناشى از مدیریت مقتدرانه و پر نفوذ فراعنه بوده است. به شهادت تاریخ و قرآن، حکومت او بسیار پیش‏رفته و قدرت‏مند بوده است. عناصر سیاست‏مدارى چون هامان و مغزى اقتصادى چون قارون در تشکیلات او بوده‏اند؛ اما با وجود این، حکومت او رشید نبوده است، گر چه خود او ادعاى رشد داشته است. قرآن علت عدم رشد او را سه چیز مى‏داند:استضعاف انسان، استخفاف مردم و استعباد زیردستان:
1. استضعاف: «یستضعف طائفة منهم»؛(10) یعنى طایفه‏اى از مردم را به ضعف کشیده بود.
2. استخفاف: «فاستخف قومه فاطاعوه»؛(11) یعنى مردم را خوار مى‏کرد تا او را اطاعت کنند. شخصیت آنان را منکوب مى‏کرد و سپس بر ایشان فرمان مى‏راند.
3. استعباد: «تلک نعمة تمنّ علىّ ان عبّدت بنى‏اسرائیل»؛(12) یعنى آیا این نعمتى است که بر من منت آن را مى‏نهى که بنى‏اسرائیل را به بندگى گرفته‏اى؟
علت عدم رشد حکومت و مدیریت فراعنه، عدم اعتنابه شخصیت انسان‏ها و برده دانستن آنان و ایشان را از تعالى و تکامل باز داشتن است. در این جا مى‏توان قواعدى را در باب مدیریت منابع انسانى، به دست آورد:
اول آن که صرف پیش‏رفت و افزایش تولید و اثربخشى سازمانى، علامت رشد نیست. دوم آن که لازمه مدیریت رشید، توجه ویژه به ابعاد وجودى انسان‏هاى سازمانى است و هرگونه بى‏توجهى به کرامت و شخصیت آنان ضدرشد است و مدیریت و رهبرى نامطلوب را نشان مى‏دهد.
سوم آن که مدیریت رشید، مدیریتى است که رشد مادى و معنوى انسان را همراه با یکدیگر ارائه کند و تأمین هر یک به تنهایى، نشانه رشد نیست.
این خلاصه نظریه «رشد مدیریت منابع انسانى»، برگرفته از آیات قرآن و ارزش‏هاى انسانى است. بر اساس این نظریه، مدیریت غربى، صرفاً با موفقیت‏هاى ظاهرى و پیش‏رفت‏هاى مادى و تولیدى و آمارى نمى‏تواند موصوف به رشید شود ومورد تأیید قرار گیرد. ملاک رشد در مدیریت، توجه به انسانیت انسان است که خوش‏بختانه در مکاتب پیش‏رفته مدیریتى غربى، همواره توجه به انسان بیش‏تر مى‏شود، هر چند این توجه، با هدف رشد خود انسان نیست، بلکه با هدف دست‏یابى به اهداف سازمانى و افزایش تولید و اثربخشى سازمانى است. در حالى که انسان در سازمان در نظریه رشد یا پارادایم رشد، طریقیت به اهداف ندارد، بلکه موضوعیت دارد و باید اعتلاى همه‏جانبه او لحاظ شود، آن گونه که پیامبر خدا(ص) و امیر المؤمنین(ع) مدیریت مى‏کردند و اصر و اغلال را بر مى‏داشتند. قرآن مى‏فرماید: «استجیبوا لّله والرسول اذا دعاکم لما یحییکم»(13)؛ یعنى از خدا و رسول او اطاعت کنید که شما را مى‏خوانند تا به شما حیات ببخشند. زندگى طیبه، حیات، روح و روان و نشاط، دستاورد مدیریت الهى و نبوى است.
- مدیریت رحمانى یا رحیمانه‏
این مدیریت، بر اساس نظریه رحمت است که بیان‏گر اصلى‏ترین محور براى مدیریت خداوند بر جهان و انسان است: «الّا من رحم ربّک و لذلک خلقهم»(14)؛ یعنى مگر آن کس که خدا به رحمت خاص خود، او را هدایت کند و براى همین (رحمت) خلق شدند.
«و رحمتى وسعت کل شى‏ء»(15)؛ یعنى رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است. استاد شهید مطهرى در کتاب عدل الهى به بیان اصل رحمت پرداخته است که ما نخست خلاصه‏اى از آن را نقل مى‏کنیم و سپس به پردازش نظریه مدیریت رحمانى مى‏پردازیم. گفتنى است که پردازش این نظریه، از ابعاد گوناگون ممکن است. این نظریه، جوان و تازه است و از این پس، از آن بیش‏تر شنیده خواهد شد. سبک پردازش این نظریه، در این تحقیق، استنباط نگارنده است.
- مبانى مدیریت رحمانى
جاذبه رحمت: براى نیل به سعادت، علاوه بر جریان اعمال و گام‏هایى که خود انسان برمى‏دارد، یک جریان دیگرى نیز همیشه در جهان است و آن، جریان سابقه رحمت پروردگار است. در متون دینى آمده است که «یا من سبقت رحمته غضبه».(16)
در نظام هستى، اصالت از آنِ رحمت و سعادت و رستگارى است و کفرها و فسق‏ها و شرور، عارضى و غیر اصیل مى‏باشند و همواره آن‏چه که عارضى است، به سبب جاذبه رحمت تا حدى که ممکن است، برطرف مى‏گردد. وجود امدادهاى غیبى و تأییدات رحمانى، یکى از شواهد غلبه رحمت بر غضب است.
مغفرت پروردگار و زایل ساختن عوارض گناه، یکى دیگر از شواهد تسلط رأفت و مهربانى و رحمت او بر غضب و قهر او مى‏باشد.
اصل تطهیر: در نظام هستى، یکى از جلوه ‏هاى رحمت الهى، نمود تطهیر است.(17)
اصل سلامت: از شواهد غلبه رحمت بر غضب در نظام هستى، این است که همواره در جهان، اصالت از آنِ سلامت و صحت است و مرض‏ ها و بیمارى‏ها استثنایى و اتفاقى‏اند.(18)
در سرشت هر موجودى، که از مسیر اصلى خود منحرف گردیده است، کششى وجود دارد که او را به سوى حالت اولیه بر مى‏گرداند. همیشه در جهان نیروى گریز از انحراف و توجه به سلامت و صحت حکم‏فرما است.
این‏ها شواهدى از چیرگى رحمت بر غضب است. وجود مغفرت نیز از همین اصل ناشى مى‏شود. رحمت عام: اصل مغفرت، یک پدیده استثنایى نیست، یک فرمول کلى است که از غلبه رحمت در نظام هستى نتیجه شده است. از این جا دانسته مى‏شود که مغفرت الهى عام است و همه موجودات را در حدود امکان و قابلیت آن‏ها فرا مى‏گیرد. و این اصل در فوز به سعادت و نجات از عذاب، براى همه رستگاران مؤثر است. لهذا قرآن کریم مى‏فرماید: «من یصرف عنه یومئذ فقد رحمه»؛ هرکس که در آن روز از عذاب خدا نجات یابد، مشمول رحمت خدا قرار گرفته است؛ یعنى اگر رحمت نباشد، عذاب از احدى برداشته نمى‏شود.(19)
امکان ندارد هیچ‏یک از جریان‏هاى رحمت پروردگار، بدون نظام انجام گیرد. به همین دلیل، مغفرت پروردگار باید از طریق نفوس کمّلین و ارواح بزرگ انبیا و اولیا به گناه‏کاران برسد. این، لازمه نظام داشتن جهان است. به همان دلیلى که رحمت وحى، بدون واسطه انجام نمى‏گیرد و همه مردم از جانب خدا به نبوت برانگیخته نمى‏شوند، هیچ رحمت دیگر نیز بدون واسطه واقع نمى‏شود.(20)
- نظام مدیریتى خداوند
آن‏چه در اصطلاح فلسفه، به نام «نظام جهان» و «قانون اسباب» خوانده مى‏شود، در زبان دین، سنت الهى نامیده مى‏شود؛ یعنى کار خدا شیوه مخصوص و فرمول ثابتى دارد و تغییرپذیر نیست.(21)
پدیده‏هاى جهان، محکوم یک سلسله قوانین ثابت و سنت‏هاى لایتغیّر الهى مى‏باشند. به تعبیر دیگر، خدا در جهان، شیوه‏هاى معیّنى دارد که گردش کارها را بیرون از آن شیوه‏ ها انجام نمى‏دهد.(22)
قانون آفرینش، یک قرارداد و اعتبار نیست؛ زیرا از چگونگى هستى اشیا انتزاع شده است. به همین دلیل، تبدیل و تغییر براى آن نیز محال است.(23)
جهان هستى با یک سلسله نظامات و قوانین ذاتى و لایتغیر اداره مى‏شود و به موجب آن، هر شى‏ء و هر پدیده، مرتبه و مقام و موقع خاصى دارد و تغییر و تبدیل را در آن، راه نیست.(24)
- پردازش مدیریت رحمانى
بر اساس آن‏چه از عبارت استاد شهید مطهرى بر مى‏آید:
اول، هستى داراى نظام است( طولى یاعرضى).
دوم، اداره نظام هستى با خدا است.
سوم، در نظام هستى، اصالت از آنِ رحمت است.
چهارم، هیچ‏یک از جریان‏هاى رحمت پروردگار، بدون نظام و قانون انجام نمى‏گیرد.
پنجم، رحمت خدا بر غضب او سبقت دارد.
ششم، اصول سلامت، تطهیر، مغفرت، وحى و...، فرع بر اصل رحمت و ناشى از آن است.
هفتم، اصول یاد شده بالا، مصادیق و افراد رحمت هستند و هر کدام، یک رحمت محسوب مى‏شوند.
هشتم، این رحمت‏ها بدون واسطه به انسان نمى‏رسند. موارد مذکور، مبانى مدیریت رحمانى خدا بر انسان و جهان را تشکیل مى‏دهند. رحمت‏محورى در اداره هستى، به گونه‏اى است که خداوند خود مى‏فرماید: «واذا جاءک الذین یؤمنون بآیاتنا فقل سلام علیکم. کتب على نفسه الرحمه انه من عمل منکم سوء بجهالة ثم تاب من بعده و اصلح فانه غفور رحیم»؛(25) یعنى و هر گاه آنان که به آیات ما مى‏گروند، نزد تو آیند، بگو: سلام بر شما باد! خدا بر خود رحمت را فرض نمود که هرکس از شما کار زشتى به نادانى کرد و بعد از آن توبه کند و اصلاح نماید، البته خدا بخشنده و مهربان است.
«قال عذابى اصیب به من اشاء و رحمتى وسعت کلّ شى»؛(26) یعنى گفت: عذاب من به هر که خواهم،رسد؛ ولیکن رحمت من همه موجودات را فرا گرفته است. طبق آیات فوق، خداوند رحمت را بر خود واجب کرده است و رحمت، فراگیر بوده و عذاب و غضب، ثانوى، موردى و ضرورتى است.
از نشانه‏هاى رحمت‏محورى، آیه شریفه «بسم الّله الرحمن الرحیم» است که به قولى خلاصه همه قرآن کریم بوده و آغازگر سوره‏ها و همه کارها است. این آیه، 114 بار در قرآن تکرار شده است و خدا خود را با آن مى‏شناساند و خود را رحمان و رحیم مى‏داند که هر دو از «رحمت» اشتقاق یافته‏اند. در حقیقت، این آیه، تفسیر آیه «کتب على نفسه الرحمه» است. اگر اصل دیگرى غیر از رحمت، محور بود، بیان مى‏شد.
در سوره حمد، که «فاتحة الکتاب» است، آمده است: «بسم الّله الرحمن الرحیم. الحمد لله رب العالمین. الرحمن الرحیم». خداوند ربوبیت خود را بر عالمیان، بین دو رحمان و رحیم قرار داده است. با توجه به این که ربوبیت، همان مدیریت و مدبریت است، مدیریت خود را بر جهان و انسان (عالمین) در میان دو رحمت زینت داده و محفوف به رحمت کرده است. این همان نظریه مدیریت رحمانى یا رحیمى و مدیریت رحمت‏محور است. مطابق این نظریه، همه قواعد و اصول مدیریتى اسلام، باید مصداقى از «رحمت سابقه» خداوندى باشند. بر اساس اصل رحمت، غضب الهى نیز نوعى رحمت است؛ مانند عضب پدرانه که ناشى از شفقت و دل‏سوزى بر فرزند خاطى است. سیره مدیریتى رسول خدا(ص) در قرآن و سنت، نشان‏گر حضور رحمت در همه ابعاد و زوایاى انسانى و سازمانى است. قواعد ادارى و چگونگى مدیریتى که اعمال مى‏کرد، بازتابى از رحمت بود؛ زیرا خدا او را فقط براى رحمت فرستاده بود: «وما ارسلناک الّا رحمة للعالمین».
ما در این تحقیق، بر آنیم که نظریه مدیریت در اسلام را از دو سیره الهى و نبوى به دست آوریم. روش مدیریت خدا و رسول(ص) قابل تأسى‏ترین نوع مدیریت براى انسان است. مدیریت انسان، به علت ناشناختگى و پیچیدگى او بسیار مشکل است و این امر، مورد اعتراف فرهیختگان و دانشمندان است. برداشت‏هاى گوناگونى که افرادى مانند ماکیاول، نیچه، کانت و دکارت از انسان داشته‏اند، حاکى از ناتوانى آنان در انسان‏شناسى است. مدیریت منابع انسانى، فرع بر شناخت انسان است؛ اما خداوند انسان را خلق کرده و مى‏شناسد و روش اداره او را مى‏داند:
«لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب الیه من حبل الورید»؛(27) انسان را خلق کرده‏ایم و از وساوس و اندیشه‏هاى نفس او کاملا آگاهیم و از رگ گردن به او نزدیک‏ تریم.
«ربّکم اعلم بکم ان یشأ یرحمکم او ان یشأ یعذبکم»؛(28) خدا صلاح شما را بهتر مى‏داند. اگر بخواهد، شما را مورد رحمت قرار مى‏دهد و اگر بخواهد، عذاب مى‏کند.
«ربکم اعلم بما فى نفوسکم ان تکونوا صالحین فانه کان للاوابین غفورا»؛(29) خدابه آن‏چه در دل‏هاى شما است، داناتر است. پس اگر همانا در دل، اندیشه صلاح دارید، خدا هرکس را که از انانیت پاک و به درگاه او تضرع وتوبه کند، خواهد بخشید.
وقتى چنین خدایى به اداره انسان بپردازد، او را بر اساس رحمت رشد خواهد داد. در پارادایم مدیریت رحمانى، که پاسخ‏گوى پرسش‏هاى بدون پاسخ پارادایم‏هاى مدیریتىِ موجود و معدوم است، قواعدى وجود دارد که اصول مدیریتى خداى رحمان هستند. این اصول باید کشف شوند و این تحقیق، تلاشى در این جهت است. این قواعد، همان نظام ارزشى هستند که مبناى نظریه مدیریت در اسلام را تشکیل مى‏دهند.
- چگونگى کشف و تبیین اصول مدیریت رحمانى
مدیریت منابع انسانى، عبارت است از مراحل عضویابى، انتخاب، انتصاب، آموزش و پرورش، انگیزش و تشویق و تنبیه و تأمین روحى و جسمى انسان‏هاى سازمان. این مراحل، داراى قواعد و اصولى است که در علم مدیریت، به آن پرداخته شده است؛ اما این که خداوند چه قواعدى براى گزینش رهبران و مدیران و کارگزاران دارد، به‏خوبى و روشنى از آیات قرآن قابل استنتاج است، که ما ان شاء اللَّه - در فصل خود، به تفصیل به آن مى‏پردازیم؛ مثلاً خداوند مى‏فرماید: «ما کنت متخذ المضلّین عضدا»؛(30) یعنى من گمراهان را به عنوان عضو و کارگزار انتخاب نمى‏کنم. از این آیه، این قاعده استخراج مى‏شود که گمراهان و مضلین نباید گزینش شوند.
در جاى دیگر مى‏فرماید: «ولا تطیعوا امر المسرفین الذین یفسدون فى الارض و لایصلحون»؛(31) اوامر مسرفان و مفسدان را اطاعت نکنید. به بیان دیگر، مدیران نباید اهل فساد و اسراف باشند.
و درباره انگیزش مى‏فرماید: «قل لعبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الّله».(32) قاعده‏اى که از این آیه استخراج مى‏شود، این است که هر کارگزار و مدیرى که خطا کرد، نباید ناامید شود، بلکه راه جبران براى او باز است.
مهم این است که همه قواعد مدیریت خداوندى، مبتنى بر اصل رحمت هستند. بدین رو، نام این مدیریت و این نظریه، «پارادایم مدیریت رحمانى» خواهد بود. طبق اصل رحمت.
- همه خوبند، مگر این که اثبات شود که بد هستند (برائت).
- عیب‏ها پوشانده و بخشیده مى‏شود (مغفرت).
- همه به اندازه استحقاقشان از تلاش خویش بهره مى‏گیرند. (عدالت و احسان).
- آبروى افراد، محفوظ نگاه داشته مى‏شود(کرامت).
- همه از حقوق مساوى برخوردارند (مساوات).
و هم‏چنین دیگر قواعدى که در این تحقیق به کشف آن‏ها همت گماشته مى‏شود.
- ویژگى ‏هاى قواعد ادارى مدیریت رحمانى‏
1. همگى از روح رحمت برخوردارند (طبق آن‏چه گفته شد).

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  21  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظریه اسلام در مدیریت‏ منابع انسانى‏

دانلود مقاله نظریه ها و مفاهیم ارتباطات اجتماعی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله نظریه ها و مفاهیم ارتباطات اجتماعی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

بخش اول –
نظریه های مربوط به تأثیر پیامدهای ارتباطی
- تاریخچه تحقیق در تأثیرات رسانه ها
در بسیاری از موارد ، تاریخ تحقیق در ارتباط ، در واقع تاریخ تحقیق در تأثیرات است که خود نشان دهنده اهمیت تأثیرات در مطالعات ارتباطات است . در طول سالها ، مفهوم سازی از تأثیرات حد زیادی تغییر کرده است . در این تحول ، سه مرحله کم و بیش مجزا شناسایی شده است :
در مرحله آغازین ، تصور می شد ارتباط جمعی دارای تأثیرات بسیار نیرومند است . این نظریه در سالهای میانه دو جنگ جهانی برتری داشت . اصطلاحاتی مانند « نظریه گلوله جادویی» و « نظریه تزریقی » برای توصیف این مرحله آغازین مفهوم سازی از تأثیرات ارتباط جمعی به کار می رود .
مرحله دوم زمانی پدیدار شد که محققان در باب این تأثیرات به تردید افتادند و شواهدی برای تأیید آنها پیدا نکردند . بسیاری از آنان عباراتی مانند « نظریه تأثیر محدود » یا « استحکام » را بکار گرفتند تا جریان عمده این مرحله را که از پایان جنگ جهانی دوم تا آغاز دهه هفتاد طول کشید ، نامگذاری کنند .
از آن زمان تاکنون ، محققان بسیاری از بازگشت به مفهوم رسانه های جمعی نیرومند جانبداری کرده اند . « اسپ » (1986) فرضیات اصلی مرحله اول را چنین توصیف می کند :
1- عوامل محرک (محتوای رسانه ها ) نقش اصلی را در فراگرد تأثیر بازی می کنند ؛
2- مردمی که محتوای رسانه ها به آنان عرضه می شود ؛ به شکل یکسانی واکنش نشان می دهند ، یعنی تفاوتهای فردی روانشناختی چندان اهمیتی ندارند ؛
3- تأثیر فوراً و مستقیماً روی می دهد . از آنجا که فرد مجزا دیده می شود ، عوامل زمینه ای در نظر گرفته نمی شوند .
امروزه ، محققان ارتباطی این دوره از تحقیق را دوره خام دستی و ساده اندیشی به شمار می آورند .
در مرحله شک و تردید نسبت به قوت و فوریت تأثیرات رسانه های جمعی افزایش می یابد . به نظر « اسپ » این تردید دو خاستگاه داشت : اول ، گروه تحقیق دانشگاه « بیل » به رهبری « کارل هاولند » تعدادی از عوامل نافذ در فراگرد تأثیر ار کشف کرد . یکی از الگوهایی که از تحقیقات گروه بیل استخراج شده ، به تعبیر « دی فلوئر » و « بال کیج » الگوی « روان پویایی » است :
الف : پیام های اقناع کننده ،
ب : فراگردهای روان شناختی ناپیدا را تغییر می دهند یا فعال می کنند و
ج : از این طریق کنش های مطلوب آشکار به دست می آیند .
با این استدلال ، اهمیت پیام کمتر می شود . عوامل دیگر ، مثل ویژگی های گیرنده اهمیت بسیار می یابند و در فراگرد میان محرک ها و واکنش ها دخالت می کنند .
خاستگاه دوم این شک ، مطالعات گروهی از محققان دانشگاه « کلمبیا» بود که ریاست آن را« پل لازارسفلد » به عهده داشت . مطالعات این گروه درباره رفتار رأی دادن نشان داد که توانایی ارتباط جمعی برای تغییر سلیقه های حزبی مردم بسی کمتر از آن چیزی است که انتظار می رفت . حداقل دو عامل در این باره مؤثر بودند : به نظر می رسید که مردم از رسانه ها هرچه را می خواهند بر می گزینند و ارتباط میان فردی در تغییر عقائد و نگرشه مؤثرتر از ارتباط جمعی است .
« کلاپر» تفکر مرحله دوم را با این عبارت خلاصه کرد که ارتباط جمعی معمولاً علت ضروری و کافی تأثیر بر مخاطب نیست ، بلکه به عنوان بخشی از مجموعه عوامل میانجی عمل می کند.
مرحله سوم شاهد بازگشت به مفهوم رسانه های جمعی پرقدرت بوده است . محققان به چند دلیل مفهوم تأثیرات محدود را ، حداقل بطور نسبی ، کنار گذاشتند . استفاده گسترده از تلویزیون باعث شده است که اعتقاد به تأثیرات قوی دوباره پدیدار شود . محققان مارکسیست هم اعتقاد دارند که ارتباط جمعی در مشروعیت دهی به جوامع سرمایه داری و بوروکراتیک بسیار مؤثر است . انواع تازه های از تأثیرات ، مثل « اثرات کاشت » و « برجسته سازی » پدیدار شده اند .
« اسپ » معتقد است که نظریات مربوط به تأثیر به دلایل متعددی تغییر کردند ، از جمله به دلیل تغییراتی که در درک فراگرد نفوذ پیش آمد ، به ویژه با توجه به اینکه تأثیراتی برای مطالعه دارای اهمیت اند . در مرحله اول ، عوامل محتوای در ایجاد اثرات برتری داشتند ، در مرحله دوم ، ویژگی های فردی مهم تر قلمداد شدند . سومین مرحله ، طبق نظر « اسپ » عوامل محتوایی و فردی را با هم ترکیب کرد . مرحله اول رسانه ها « قدرت مطلق » می پنداشت . مرحله دوم رسانه ها را « فاقد قدرت » تلقی می کرد و مرحله سوم رسانه ها را « قدرتمند » می داند .
1- نظریه تزریقی (Hypoderamic T .) :
اساس این نظریه بر قدرت نامحدود « پیام » استوار است و بر این عقیده است که اگر پیام خوب و قوی ارائه شود بیشترین تأثیر ار بر مخاطب دارد . در این نظریه ، مخاطب بسیار منفعل در نظر گرفته می شود و جامعه به صورت مجموعه ای از اتم های مجزا و پراکنده . در این نظریه ، به ارتباطات میان فردی توجهی نمی شود و چون فرد ساکن است می توان پیام را به او تزریق کرد . هدف این نظریه ، ایجاد نظم و پیوستگی اجتماعی در کوتاه مدت است و در این راستا به عواملی چون تحریک و تهییج احساسات و عواطف متوسل می شود .
توجه اصلی این نظریه به « پیام » است . به گیرنده پیام اهمیت و ارزشی نمی دهد . منبعی که پیام را تهیه می کند باید قدرتمند باشد پیام ها باید احساسی و آتشین باشد در این نوع ارتباط ، خطاب پیام به همه توده های مردم است بدون توجه به ویژگی های فردی آنها .
نظریه تزریقی بر این اساس استوار است که وسایل ارتباط جمعی دارای اثری قوی ، مستقیم و فوری بر مخاطبین می باشد . آثاری که به وسایل ارتباط جمعی نسبت داده می شد رابطه نزدیکی با نظریه محرک – پاسخ داشت که در پژوهش های روانشناسی در دهه 1930 مورد نظر بود .
این الگو در نظر اولین پژوهشگران اینگونه مجسم می شد :
1. وسایل ارتباطی قدرتمند می توانند مغزهای بی دفاع را تحت تأثیر قرار دهند 2. جمعیت مخاطب با وسایل ارتباط جمعی در ارتباط هستند اما با یکدیگر ارتباط ندارند .
انتقادهای وارده به نظریه تزریقی :
1. جامعه را به صورت واحدهای مجزا از یکدیگر می بیند و ارتباط میان فردی را نادیده می گیرد .
2. تأثیر پیام های وسایل ارتباطی ناپایدار و گذراست . به عبارتی این نظریه بیشتر دنبال تأثیرات کوتاه مدت جریان ارتباط بود در صورتی که اگر می خواهیم نظم اجتماعی ایجاد بکنیم با تأثیرات کوتاه مدت ، این نظم پایدار نمی ماند .
3 . تکرار پیام ، مساوی با تأثیرات پیام نیست زیرا تکرار پیام در مواردی ممکن است به ضرر ارتباط گر تمام شود .
4 . این نظریه شاید فقط در جوامعی که کثرت وسایل ارتباطی وجود ندارد یعنی در صورت عدم تنوع رسانه ای ، موفق باشد زیرا که مخاطب ، پیام های متناقض و متفاوت از رسانه های مختلف دریافت نمی کند .
2- نظریه استحکام یا تأثیر محدود (Limited Effecrt T .)
این نظریه توسط « لازار سفلد » و « برلسون » در اواخر دهه 1940 در ارتباطات شکل گرفت طبق این نظریه :
1 . پیام های ارتباطی قادر نیستند تغییرات بنیادی در عقاید و رفتار افراد بوجود آورند بلکه می توانند به صورت محدود آنها را استحکام بخشند و برای تأثیر گذاری باید زمینه قبلی وجود داشته باشد .
2. برعکس نظریه تزریقی ، در این نظریه مخاطب پویا در نظر گرفته می شود .
3 . این نظریه به پارامترهای غیر ارتباطی نظیر سن ، شغل ، خانواده ، تحصیلات و ... اهمیت زیادی در تأثیر یا عدم تأثیر پیام های ارتباطی می دهد .
در مورد اثرات وسایل ارتباط جمعی ، « ژان کازنو» معتقد است که برای شناخت روش های اعمال نفوذ بر توده ها از طریق رسانه ها ، باید سه حالت را از هم تمیز داد :
1 . تقویت عقیده موجود ؛
2 . ساختن عقیده تازه ( بدون ارتباط با عقیده قبلی ) ؛
3 . تغییر عقیده
از دیدگاه « کازنو » تأثیر رسانه ها ، بیشتر تقویت عقیده موجود است . روانشناسان اجتماعی ، تقدم نقش تقویت کننده رسانه های جمعی را با سه فراگرد
1 . استفاده انتخابی ؛ 2 . ادراک انتخابی ؛ 3 . حافظه (انباشت ) انتخابی توضیح می دهند .
نقش پیام از نظر تئوری تزریقی ، ایجاد تغییر نه تنها در اطلاعات و نگرش بلکه در رفتار افراد است اما با گذشت زمان و رسیدن به نظریه تأثیرات محدود پیام ، این نظریه ناظر بر ایجاد تغییرات رفتاری نیست بلکه تنها مدعی تأثیر گذاری بر اطلاعات و معرفت افراد است که از قبل در آنها زمینه داشته است . در حقیقت ، نقش رسانه ها بازسازی زمینه های معرفتی و نگرشی افراد است ، نه ساختن نگرش های جدید . همچنین رسانه ها نقش تثبیت افکار را دارند . این نظریه مخاطب را پویا و فعال فرض می کند زیرا مخاطب از نوع پیام و حوزه پیام مورد نظر ، دارای حق انتخاب است .
در این نظریه ، رهبران افکار از پارازیت های پیام به شمار می روند زیرا که در مرحله انتقال پیام ، بر روی آن تأثیر می گذارند .
خارج شدن پیام از حالت یکپارچه و طراحی پیام های متنوع برای مخاطبان مختلف و پیدایش پیام های تخصصی ( نشریات تخصصی ) از پیامدهای ظهور این نظریه است .
 انتقادهای وارده به نظریه استحکام :
1. نقش رهبران افکار رابسیار افراطی بررسی می کند .
2 . نقش رسانه ها را فقط به تثبیت نظریات و عقاید موجود محدود می کند و نقش آنها را در تغییر نیازها نادیده می گیرد .
3- نظریه استفاده و رضامندی ( نیازجویی ) (Use and Gratification T
این نظریه بر دو عمل متکی است :
1 . پویا دانستن مخاطب
2 . چند متغیره بودن فرایند ارتباط
این نظریه می گوید مخاطب به نیاز خود آگاه است و بنابراین فرایند انتقال پیام پنج ویژگی دارد :
1 . مخاطب آغازگر ارتباط است ( با انتخاب رسانه ها )؛
2 . مخاطب پویاست ؛
3 . رقابت رسانه ها برای تأمین نیاز مخاطبان الزامی است ؛
4 . مخاطب جستجو گر است یعنی برای تأمین نیازهای خود ، روشهای مختلف را تجربه می کند .
5 .مخاطبان برای تأمین نیازهای معرفتی خود ، آگاهانه رسانه مورد نظر را انتخاب می کنند .
« میزان ابهام » و « مناسبت داشتن » موضوع به کار و زندگی فرد، تعیین کننده و میزان تمایل فرد به رویارویی با وسایل ارتباطی برای رفع نیازهای شناختی است .
میزان مناسبت داشتن موضوع به کار و زندگی فرد
میزان ابهام موضوع کم زیاد
کم ناچیز زیاد
زیاد نسبی بسیار زیاد
اساساً رویکرد افراد به رسانه ها به دلیل کسب دو پاداش است :
1 . پاداش آنی مثل حوادث و رویدادها ( نیاز به داشتن اطلاعاتی که در زندگی جاری و روزمره مؤثر است ) .
2 . پاداش های آتی ، خدمات و مقوله های آموزش و دراز مدت ( نیاز به یافتن شغل و جستجوی آگهی ها ، استفاده های آموزشی و ... )
فرض اصلی نظریه استفاده و رضامندی این است که افراد مخاطب ، کم و بیش به صورت فعال ، به دنبال محتوایی هستند که بیشترین رضایت را فراهم کند . درجه این رضایت بستگی به نیازها و علائق فرد دارد . افراد هرچه بیشتر احساس کنند که محتوای واقعی ، نیاز آنان را برآورده می کند احتمال این که محتوا را انتخاب کنند بیشتر است .
انتقاد وارده به نظریه نیازجویی :
تأثیر رسانه ها را بر ایجاد نیازها و تأمین آنها نادیده می گیرد .
4 – نظریه برجسته سازی (Agenda – Setting T . )
این نظریه می گوید رسانه ها در انتقال پیام ها ، نوعی الویت یا برجسته سازی بوجود می آورند این نظریه باز هم تأثیرات رسانه ها را در حوزه رفتار محدود می کند . اما با برجسته ساختن برخی از موضوعات می توانند بر اطلاعات مردم تأثیر بگذارند و به عبارت دیگر ، رسانه ها گرچه نمی توانند تعیین کنند که مخاطبان چطور بیاندیشند اما می توانند تعیین کنند که « درباره چه » بیاندیشند . « شاو» و « مک کومب » هم شعرهایی را که توسط کاندیداهای ریاست جمهوری امریکا مطرح شده بود تحلیل محتوا کردند و هم نتایج نظر سنجی از مردم را تحلیل نمودند و به این نتیجه رسیدند که رسانه ها با بزرگ کردن و اولویت دادن به برخی موضوعات ، بر اولویت های مردم تأثیر می گذارند .
بررسی « شاو » و « مک کومب » در 1972 ، اولین پژوهش درباره برجسته سازی است ، اگر چه هنگامی که بررسی انجام می شد ، این فکر که رسانه ها اولویت همگان را تعیین می کنند کاملاً تازه نبود .
کارکرد برجسته سازی رسانه ها را گرایش رسانه ها به تأثیر گذاشتن بر آنچه مردم درباره آن فکر خواهند کرد ، یا آنچه مهم تلقی می کنند توصیف کرده اند . نخستین پژوهش ها بیشتر به اثرات آنچه مثلاً برحسب نگرشها درباره آن فکر می شود توجه داشتند . « راجرز » و « دیرینگ » برجسته سازی را چنین تعریف می کنند : « فراگردی که به واسطه آن رسانه های جمعی اهمیت نسبی موضوعات و تأثیرات گوناگون را به مخاطب منتقل می کنند »
اولویت بندی « فهرستی از موضوعات و رویدادهایی است که در یک نقطه زمانی بر حسب سلسله مراتب تنظیم شده اند » . « رویدادها » را وقایع معین و محدود به زمان و مکان تعریف کرده اند و « موضوعات ، رشته ای از رویدادهای مرتبط به هم هستند »
یکی از مهمترین جنبه ها در مفهوم برجسته سازی ، چارچوب زمانی این پدیده است . در تجزیه و تحلیل این مفهوم ، باید ببینیم چه چیزی چارچوب زمانی را تعیین می کند . از جمله عواملی که باید در نظر گرفت این ها هستند :
الف ) چارچوب زمانی کلی ، که کل دوره زمانی مورد نظر است .
ب ) زمان تأخیر که زمان مقتضی میان ظهور یک موضوع در اولویت های رسانه ها ( متغیر مستقل ) و ظهور آن در اولویت همگان ( متغیر وابسته ) است.
ج ) مدت عملیات برجسته سازی رسانه ها
د ) مدت اقدام به برجسته سازی از سوی همگان و
هـ ) حد نهایی تأثیر که اوج همگرایی میان تأکید رسانه ها و اهمیت دادن همگان به یک موضوع است .
 انتقادهای وارده به نظریه برجسته سازی :
1 . برخلاف این نظریه ، اولویت ها توسط زمینه ها و موقعیت های اجتماعی تعیین می شود و نه توسط رسانه ها به طور مستقیم .
2 . در بسیاری از موارد تمایز بین آنچه می اندیشیم و آنچه که در موردش می اندیشیم مشکل و ناممکن است .
5 – نظریه وابستگی مخاطبان (Depenent Audience T . )
تعریفی که این نظریه از مخاطب ارائه می دهد مجدداً او را منفصل فرض می کند چون معتقد به یک رابطه سه گانه بین رسانه ، جامعه و مخاطب است .

 

رسانه جامعه

 

این رابطه ، دوباره تحرک و پویایی مخاطب را در مقابل رسانه از او می گیرد چون مخاطب عصر حاضر به خاطر وجود در نیاز به رسانه وابسته می شود :
1 . نیاز به ندانستن اطلاعات ( اطلاع از تحولات و رویدادهای جامعه مدرن )
2 . نیاز به ندانستن و گریز از واقعیات ( برنامه های طنز در اوقات فراغت و ... )
این دو نیاز از پدیده های زندگی مدرن شهری است که از سویی داشتن اطلاعات بیشتر و از سوی دیگر ، گریز از واقعیت و نیاز به داشتن اوقات فراغت در حضور رسانه ها را بوجود می آورد .
خصوصیات این نظریه :
1 . تداوم نیازها : زیرا با رفع یک نیاز ، نیاز دیگری مطرح می شود که باید توسط رسانه ها رفع شود .
2 . هرچه نیازها بیشتر باشد میزان وابستگی بیشتر می شود .
3 . هرچه میزان وابستگی بیشتر باشد تأثیر رسانه ها بر رفتار و نگرش مخاطب بیشتر می شود .
در این نظریه پیام بر دانش ، نگرش و رفتار افراد مؤثر است اما یک تفاوت با نظریه تزریقی دارد و آن اینکه در افراد ، انفعال و اعتیاد بوجود می آورد . بر اساس نظریه تزریقی ، مخاطبان فیلمهای خشونت بار ، خشن می شوند و براساس نظریه استحکام ، تنها کسانی که زمینه خشونت دارند خشن می شوند و بر اساس نظریه وابستگی مخاطبان تنها یک حس انفعال و رکود دارند و به عبارتی دچار حس بی حسی می شود و عکس العملی نشان نمیدهند .
 انتقادوارده به نظریه وابستگی مخاطبان :
 مطلق انگاشتن نقش رسانه ها و نادیده گرفتن ویژگی های فردی و ارتباطات میان فردی . به عبارت دیگر ، این نظریه رسانه ها را در انجام تغییرات نگرشی و رفتاری ، توانای مطلق می داند در حالی که توانایی رسانه ها خود متأثر از « زمینه های قبلی مخاطب » و « ساختارهای اجتماعی » است .
6- نظریه شکاف آگاهی (Knowledge Gap T . )
یکی از تأثیرات ارتباطی که توجه محققین را زیاد به خود جلب کرده است در نظریه شکاف آگاهی یا اطلاعات توصیف می شود . این نظریه را « تیکنور » ، « دونوهو» و « اولین» ارائه کرده اند . آنان مفهوم شکاف را چنین تعریف می کنند :
« به همراه افزایش انتشار اطلاعات توسط رسانه های جمعی در یک نظام اجتماعی ، بخش هایی از جمعیت که پایگاه اجتمای اقتصادی بالاتری دارند سریع تر و بیشتر از بخشهایی که پایگاه پایین دارند اطلاعات را کسب می کنند و در نتیجه ، شکاف آگاهی میان این دو بخش ، به جای کاهش ، افزایش می یابد» .
این مشکل منحصر بفرد نیست . چنین تفاوت هایی در مضمون داراها و ندارها هم وجود دارد . « تانبرگ » و دیگران (1982 ) این موضوع را مشکل کمک های عمومی می نامند . وقتی به همه افراد مقدار مشابهی از اطلاعات عرضه می شود ، آنها که بهترین آگاهی اولیه ( و منابع دیگر ) را دارند ، از همه بیشتر بدست می آورند . از این روی ، ارتباط جمعی مثل خیلی از نهادهای اجتماعی دیگر عمل می کند ، یعنی نابرابری های موجود را تقویت می کند یا افزایش می دهد . این فراگرد به شکل زیر تشریح شده است : قشر ممتاز

 

 

 


زمان ( یا مواجهه با اطلاعات )
شکاف آگاهی نابسته (Thunberg et al . 1982)
در اینجا سه متغیر دخیل هستند : درجه دانش یا اگاهی درباره یک موضوع ، رویداد و میزان منابعی که فرد یا گروه در دست دارد ، و زمان . می بینیم که منحنی های آگاهی و اطلاعات از هم فاصله می گیرند . کسانی که آمادگی بهتری دارند آگاهی را سریعتر از کسانی که منابع کمتر دارند ، به دست می آورند . با وجود این شکاف بطور نسبی افزایش پیدا می کند ، یعنی حتی گروه کم امتیاز ( محروم ) هم مقداری از اطلاعات را کسب می کند .
چند متغیر دیگر را می توان به سه متغیر اصلی اضافه کرد . همچنین می توان فرض کرد که در یک زمان خاص ، میان کسب دانش و آموزش با موضوعاتی که به شدت در رسانه ها تبلیغ شده است ، در قیاس با موضوعاتی که تبلیغ در مورد آنها کمتر است همبستگی بالاتری وجود دارد . یکی از دلایل این شکاف ، الگوی استفاده از رسانه هاست . مثلاً افرادی که آموزش و پایگاه اجتماعی بالاتری دارند ، به رسانه هایی نظیر رسانه های چاپی گرایش دارند ، زیرا این رسانه ها از لحاظ اطلاعات غنی ترند .
پژوهش ها نشان می دهند که هنگام مطالعه شکاف های آگاهی ، به عنوان اثر ارتباطی، چندین متغیر را باید در نظر گرفت . متغیر ای علمی آموزش یا پایگاه اجتماعی اقتصادی را باید با متغیر هایی مثل درجه انگیزش و درجه علاقه ، دسترسی به اطلاعات و درگیری و فعالیت سازمانی ، تکمیل کرد . سودمندی واقعی دانش و آگاهی هم می تواند تعیین کننده باشد . « نوواک » ( 1977 ) نتیجه می گیرد که شکاف دانش و اطلاعات در مورد موضوعات روزمره ظاهراً کمتر است . « دونوهو » و همکاران تأکید می کنند که وقتی در گزارش یک موضوع تضاد وجود دارد ، شکاف ها کمتر می شوند .
چند محقق درباره « اثرات سقفی » که از شکاف ها میکاهند یا از آنجا جلوگیری می کنند ، سخن گفته اند .
« دروین » دو نوع سقف را مشخص می کند . در فراگرد « اشباع » ، گروه پرمنبع ، وقتی آنچه را که از پیام می خواسته است بدست آورد ، کسب اطلاعات را متوقف می کند . این وضعیت به گروههای کم منبع اجازه می دهد تا خود را به آنان برسانند . نوع دیگر « دخالت گری » است ، یعنی برنامه ریز ارتباطی راهبردهایی برای آگاهی دهی بوجود می آورد که انگیزش و توان گروههای کم منبع را افزایش می دهد تا آنان خود را به اطلاعات موجود برسانند .
 انتقاد مهم از نظریه شکاف :
مردم به دنبال اطلاعاتی هستندکه به نظرآنها مهم است ؛ شکافهای آگاهی ، آنگونه که در پژوهشها آمده است صرفاًٌ ساخته مشاهده گران است . در پاسخ به این اعتقاد باید گفت که این مسأله همچنان برجای خود باقی است که برخی از افراد که مشخصه آنها قلت منابع است ، مقدار کمی از اطلاعاتی را که به لحاظ اقتصادی ، حرفه ای و .... ارزشمند است ، به دست می آورند .
7- نظریه کاشت (Cultivation T . )
بعضی استدلال کرده اند که پژوهشهای ارتباط جمعی به مهمترین اثرات دست نمی یابند . برخی اثرات وجود دارند که به دشواری می توان آنها را توضیح داد ، اما در هر حال مهم اند . در طی سه دهه گذشته ، گروهی از محققان در دانشکده ارتباطات « آنتبرگ » در دانشگاه پنسیلوانیا اظهار داشته اند که اثرات کاشتی رسانه های جمعی در جامعه جدید بخوبی مشهود است . گروه آنتبرگ استدلال می کند که ، در آمریکا ، تلویزیون دسته های از پیام ها را که بازتاب جریان اصلی فرهنگ امریکایی است ، انتقال می دهد . این گروه معتقد است پژوهش های سنتی اثرات ، ازهدف اصلی تلویزیون یعنی مستحیل کردن جریان های گوناگون در یک جریان اصلی ثابت و مشترک غفلت می کنند . بنابر نظره کاشت ، تلویزیون در کارکرد گزارشگری خود گرایش به ابلاغ پیام های به هم پیوسته ای دارد که درس های یکسانی را مکرراً به نمایش در می آورند . تلویزیون خالق و منعکس کننده عقاید ، اندیشه ها و باورهایی است که از نیازهای نهادینه جامعه پیرامون تأثیر می پذیرند . تلویزیون همچنین مردم را بر می انگیزد تا پیوسته به محتواهایش که احتمالاً باورها و اندیشه های پیشین را تأیید می کنند ، توجه کنند . « گربنر» و همکارانش می گویند : « نکته این است که کاشت ، یک فراگرد بی سمت وسو نیست ، بلکه بیشتر شبیه فراگرد جاذبه ای است ... هر گروه از بینندگان ممکن است در جهت متفاوتی تلاش کنند اما همه گروهها تحت تأثیر جریان مرکزی واحدی هستند . از این روی ، کاشت ، بخشی از یک فراگرد دائمی ، پویا و پیش رونده تعامل میان پیام ها و زمینه های قبلی است »
فراگرد کاشت تأثیر گوناگون دارد . تأثیر عمده ای که موضوع مطالعات زیادی بوده است تصویر دنیای اطراف است . گربنر و همکارانش دریافتند که کسانی که خیلی زیاد از تلویزیون استفاده می کنند در مقایسه با کسانی که کمتر تلویزیون تماشا می کنند ، دنیا را بیشتر ناامن و بی معنی می بینند 

 

 

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  66  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید

 


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله نظریه ها و مفاهیم ارتباطات اجتماعی

دانلود مقاله بحران فیزیک مدرن و نظریه های نوین

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله بحران فیزیک مدرن و نظریه های نوین دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

 

 مقدمه
مکانیک کوانتوم با ذرات زیر اتمی سروکار دارد که خواص و روابط آنها را مورد بررسی قرار می دهد. این ذرات مجموعه ای از کوانتومهای مختلف ماده، انرژی و نیروها هستند. فرمیونها سنگ بنای ماده را تشکیل می دهند و بوزونها موجب پیوند یا گسستگی فرمیونها می شوند. در هر صورت با هر عنوان و طبقه بندی که به این ذرات بنگریم، از یکدیگر جدا و گسسته اند. در حالیکه فضا-زمان کمیتی پیوسته است. آن گسستگی با این پیوستگی سازگار نیست. کوششهای زیادی انجام شده تا این دو نظریه بزرگ علمی را سازگار سازد
در این راستا نظریه های مختلفی مانند نظریه کوانتوم لوپ، نظریه ریسمانها و نظریه هگز بوزون مطرح شده اند. نظریه ریسمانها و هگز بوزون در میان سایر نظریه ها از اهمیت بیشتری برخوردار است. نظریه ریسمانها در دهه ی 1920 مطرح شده و در 80 سال گذشته کارهای زیادی توسط فیزیکدانان انجام شده تا نظریه ریسمانها جایگزین مناسبی برای مکانیک کوانتوم و نسبیت باشد. در این دوره ی طولانی بارها به بن بست رسیده و طرفدارانش با ارائه ی توجیحات جدید تلاش کرده اند آن را به گونه ای جدید مطرح کنند. نظریه هگز بوزون به دهه ی 1960 بر می گردد که هنوز با مشکلات عدیده ای سروکار دارد و طرفدانش نتوانسته اند این مشکلات را برطرف سازند
آخرین نظریه، نظریه سی. پی. اچ. است. هرچند زمان مطرح شدن نظریه سی. پی. اچ. ئر ایران به اواخر دهه ی 1980 بر می گردد، اما کمتر از دو سال در خارج از کشور و کمتر از یک سال در ایران بطور جدی مطرح شده است. با این عمر کوتاه، از حالت نهالی نوپا در آمده و توانسته بصورت یک نظریه انقلابی و سرنوشت ساز جایگاه ویژه ای برای خود فراهم سازد و در مقابل نظریه های مختلف ایستادگی کند. در این فصل هر سه نظریه مورد بحث قرار می گیرد
محدودیت ها
بشر همواره در تلاش بوده تا یک ارتباط منطقی بین اجسام بزرگ نظیر زمین و خورشید و ذرات ریز که بعدها اتم و ذرات زیر اتمی خوانده شد بیابد. نمونه بارز این تلاشها را می توان در نظریه اتمی دموکریتوس و عناصر چهار گانه آب، آتش، خاک و هوا مشاهده کرد. اما تمام این کوششها بیشتر جنبه ی فلسفی داشتند و با برداشت امروزی که از علم داریم، دارای اعتبار علمی نبودند. نخستین کوشش علمی را می توان در آزمایشهای گالیله مشاهده کرد که بعداً توسط نیوتن بیان و شالوده ی فیزیک را تشکیل داد.
پس از اثبات نظریه اتمی ماده و مشاهده اینکه اتم خود نیز از ذرات دیگری تشکیل شده، تلاشهای زیادی صورت گرفت تا قوانین حاکم بر جهان اجسام بزرگ را به ذرات زیر اتمی تعمیم دهند که مدل اتمی بور یک نمونه ی بارز این تلاشها است.
بعدها که مکانیک کوانتوم مطرح و ذرات زیر اتمی مورد بررسی دقیق قرار گرفت، مشخص شد که مکانیک کوانتوم نظریه ساده ای نیست و نمی توان رفتار ذرات زیر اتمی را با اجسام بزرگ مقایسه کرد. رفتار اجسام بزرگ بخوبی در مکانیک کلاسیک قابل توضیح می باشد. اما برای توضیح ذرات در مکانیک کوانتوم به یک بینش جدید نیاز است.


پایه بینش جدید
برای شکل دادن به پایه بینش خود در مکانیک کوانتوم، باید به خصوصیات مولکولها، اتمها و سایر ذرات زیر اتمی توجه کرد. این ذرات بسادگی و با سرعت زیاد از مکانی به مکان دیگر حرکت می کنند و همین امر پایه اصل عدم قطعیت هایزنبرگ را تشکیل می دهد.
QM1
ذرات، نقاط مادی اجسام بزرگ نیستند که با سرعت ثابت حرکت می کنند.
QM2
ذرات دارای یک ویژگی مشترک می باشند که آنرا اسپین می نامیم و به حالت های زیر قابل تقسیم است:
اگر ذره در یک حالت بتواند بماند می گوئیم دارای اسپین صفر است
اگر ذره در دو حالت بتواند بماند می گوئیم دارای اسپین یک دوم است
اگر ذره در سه حالت بتواند بماند می گوئیم دارای اسپین یک است
اگر ذره در پنج حالت بتواند بماند می گوئیم دارای اسپین دو است
فرمیونها و بوزونها
ذراتی که دارای اسپین درست (صفر، یک و دو) هستند، بوزون نامیده می شوند.
ذراتی که دارای اسپین نادرست (یک دوم و سه دوم.. ) هستند، فرمیون نامیده می شوند.
در مکانیک کوانتوم نیروها توسط بوزون ها حمل می شوند
فوتون با اسپین یک نیروی الکترومغناطیسی را حمل می کند
Vectorboson (W,Z)
با اسپین یک نیروی هسته ای ضعیف را حمل می کند
Gluon (A)
با اسپین یک حامل نیروی هسته ای قوی است.
همچنین گراویتون با اسپین دو حامل نبروی گرانش است که تا به حال مشاهده نشده است.
SR1
علاوه براین یک محدودیت دیگر بر رفتار ذرات اعمال می شود که ناشی از نسبیت خاص است که به موجب آن هیچ جسم یا ذره ای نمی تواند با سرعتی بالاتر از سرعت نور حرکت کند و این محدودیت مدل استاندارد است.
Quantum Field Theory, QFT
به طور کلی می توان گفت که نظریه میدان کوانتومی بر پایه:
QM1, QM2, SR1
شکل گرفته است.
نسبیت عام
در مدل استاندارد ساختمان ماده مورد بررسی قرار می گیرد و نیروهایی مورد بحث قرار می گیرند که در هنگام بررسی اجسام خنثی شده اند. نیروهای هسته ای برد کوتاهی دارند و نیروی الکترومغناطیسی نیز در ساخمان ماده خنثی شده اند. بنابراین ما در مکانیک کوانتوم نمی دانیم چرا سیب سقوط می کند و این پدیده در نسبیت عام مورد توجه و توضیح قرار می گیرد.
در نسبیت عام گرانش یک نیروی اساسی نیست و اثر هندسی ماده بر فضای اطراف است. بنابر نسبیت عام، ماده به فضای اطراف خود انحناء می دهد.
Unified Field Theory
تلاشهای زیادی انجام شده است که مکانیک کوانتوم و نسبیت عام را ادغام کرده و به عنوان یک نظریه واحد بیان کند که آنرا unified Field Theory می نامند. در واقع
Unified Field Theory
باید با مدل استاندارد تطبیق کند و بتواند نسبیت عام را نیز شامل شود.
19-2
String Theory

 

فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد

تعداد صفحات این مقاله  22  صفحه

پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله بحران فیزیک مدرن و نظریه های نوین

تحقیق بیان ساده شده نظریه نیمرسانا

اختصاصی از فی لوو تحقیق بیان ساده شده نظریه نیمرسانا دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق بیان ساده شده نظریه نیمرسانا


تحقیق بیان ساده شده نظریه نیمرسانا

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:38

فهرست:

بیان ساده شده نظریه نیمرسانا

ساختمان

       نیمرسانا ماده ای است که مقاومت ویژه آن خیلی کمتر از مقاومت ویژه عایق و در عین حال خیلی بیشتر از مقاومت ویژه رساناست، و مقاومت ویژه اش با افزایش دما کاستی می پذیرد. مثلا، مقاومت ویژه مس 8-10اهم - متر کوا رتز1012 اهم - متر، و مقاومت ویژه مواد نیمرسانای، یعنی سیلیسیم 5/ . اهم- متر و از آن ژرمانیم 2300 اهم -متر در دمای c27 است. برای درک عملکرد نیمرسانا ها و ابزار نیمرسانا، قدری آشنایی با مفاهیم اساسی ساختار اتمی ماده ضروری است.

2   دیودهای نیمرسانا

 

       دیود نیمرسانا وسیله ای است که در مقابل عبور جریان، در یک جهت مقاومت زیاد و در جهت دیگر مقاومت کمی برو ز می دهد. دیود را به طور گستردهای و برای اهداف گوناگون در مدارهای الکترونیکی به کار می گیرند و اساساً شامل یک پیوند p-n است که از بلور سیلیسیوم و یا ژرمانیم تشکیل می شود. (شکل ب) نماد دیود نیمرسانا در شکل الف نموده شده است.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق بیان ساده شده نظریه نیمرسانا

مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری

اختصاصی از فی لوو مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری


مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:47

 

نظام قلمروهای انسانی

 

قلمروپایی و محیط ساخته شده

 

عملکرد قلمروهای مکانی

 

قلمروپایی

 

شخصی سازی و فضای شخصی شده

 

فضای شخصی

خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری

 

قطعه ای از مبلمان، یک کار هنری، یک اتاق، یک ساختمان، یا محدوده ای از فضای سبز هر چند که از نظر انسان سنجی خوب طراحی شده باشد، ممکن است برای استفاده کنندگان «ناراحت» به نظر برسد (Hall 1963) . هدف این فصل کتاب جلب توجه به معیارهای خاص تری چون خلوت، فضای شخصی، و رفتار قلمروپایی است. این عوامل ادراک راحتی و کیفیت محیط را تحت تأثیر قرار می دهند. نیاز به خلوت، فضای شخصی و قلمروپایی در انسان عمومیت دارد و به ارضای نیازهای دیگری چون امنیت ، خودشکوفایی، و عزت نفس ربط دارد.

Hall 1959 , goffman 1963, Lyman and scott 1967, skaburskis sommer 1969, Altman 1975

چگونگی بیان نیازها و نحوه دست یافتن به آنها، در جوامع مختلف متفاوت است.

 


دانلود با لینک مستقیم


مقاله خلوت، قلمروپایی، و فضای شخصی نظریه همجواری