لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه53
بخشی از فهرست مطالب
- بررسی علل و عوامل موجه شورش ها:
بخش دوم:دیدگاههای نظری
الف – گوستاولوبون
ب- رابرت تدگار:
نارضایتی عمومی Public Dissatis Faction
د- نیل اسملسر
هــ توکوویل:
ز- فریدریش:
زمانیکه عده ای بر می آشوبند و موضوعی را مورد شورش خود کرده، دست به اقدامات مختلف خشونت آمیز می زنند به فاصله های کوتاه اما متفاوت نیروی انتظامی، اطلاعاتی و امنیتی شهر به محل حادثه میروند و تمام مساعی خود را بکار می گیرند تا آتش آشوب و فتنه را به طرق مسالمت آمیز و در صورت عدم کارآیی چنین شیوه هایی، با توسل به هر طریق ممکن، کنترل و نهایتا خاموش کنند. بنابراین امکان اندازه گیری دقیق متغیرهای مربوط به علل و عوامل پیدایش حادثه توسط مامورین بسیار ناچیز است و تنها طریقی که باقی می ماند پرس و جو از اهالی محل، ناظرین واقعه و یا دستگیر و بازداشت شدن متهم به شرکت در آشوب و بلواست. به بیان دیگر تنها را ه جمع آوری اطلاعات دست دوم از شاهدان عینی و بازداشت شدگان است. مجموعه ای از اطلاعات و داده های جمع آوری شده از این چند طریق – باز هم با ضریبی از خطا و خلاف – تا حدودی علل و عوامل پیدایش آشوب را مشخص می سازد. خطا و خلاف از این بابت که اظهارات اهالی محل، ناظرین واقعه و بازداشت شدگان پایانی ندارد و هر یک از این سه گروه طوری به توصیف و مخصوصا تبیین واقعه میپردازند که با گفته های دو گروه دیگر متفاوت و حتی احتمالا مخالف است اختلاف – گاه کاملا آشکار – بین گزارش های مامورین از یک واقعه مساوی نیز ناشی از همین مسئله است.بنابراین باید پذیرفت که دست یافتن به اصل ریشه ها و علل و عوامل موجه یک شورش شهری نه تنها ساده نیست بلکه تقریبا غیرممکن است و اظهارات هیچ یک از سه گروهی که نام بردیم بخصوص بازداشت شدگان چندان اعتباری ندارد و مجموعه اظهارات سه گروه دیگر نیز از پایایی کافی برخوردار نیست اما چاره ای جز اکتفاکردن به اطلاعاتی که کمابیش سیمای واقعیت را ترسیم می کند نیست و کاستی های تحقیق در این قسمت را باید با دقت بیشتری در سایر بخش ها جبران کرد.
از سوی دیگر تئوریهای موجود در حوزه های جامعه شناسی سیاسی و روانشناسی اجتماعی به پژوهشگران کمک خواهد کرد تا به تبیین کلی و کلان اغتشاشات و شورش های مختلف بپردازند. فرض اصلی چنین تئوری هایی این است که ناکامی در دستیابی به اهداف، تبعیض و نابرابری و سرکوب شدن خواسته های مشروع افراد و آنچه در جامعه برای تحقیق چنین انتظارات وجود دارد، موجب بروز رفتارهای ناهنجار می شود و اگر چنین مشکلی فراگیر باشد، رفتارهای ناهنجار نیز دامنه وسیع و گسترده ای خواهد داشت که به آشوب و اغتشاش می انجامد.
بدین ترتیب می توان گفت که پژوهشگران در تحلیل ریشه های اصلی آشوبها و اغتشاشات علاوه بر پرسش و پاسخ با شاهدان عینی جریان و منابعی که قبلا متذکر شدیم باید تئوریهای مربوطه را نیز مد نظر داشته باشد. البته تئوریها لزوما هیچ یک، علل موجه واقعه خاصی را تبیین نمی کند و به بیان دیگر هیچ تئوری خاصی نمی تواند واقعه معینی را کاملا تحلیل کند، بلکه تنها می توان کلیاتی از چرایی وقوع یک حادثه و یا بروز یک آشوب را از آن درک کرده، مبنای رفتارهای جمعی خشونی خاصی را دریافت. اما به هر حال توسل به چنین شیوه هایی همیشه ضروری است و پژوهشگر را در اندازه گیری متغیرهای مورد مطالعه خود یاری می دهد.
از شیوه دیگری نیز نباید غفلت کرد و آن مقایسه یک واقعه خاص با سایر وقایع مشابه در زمانها و مکانهای متفاوت و مطالعه تطبیقی واقعه موردنظر با سایر وقایع مشابه و کند و کاو در علل و عوامل بروز و ظهور آن است. چنین شیوه ای در عین مقایسه ای بودن، وجوه تاریخی و پیشینه های وقایع مشابه را در نظر می گیرد و به پژوهشگر فرصت میدهد تا ویژگیهای تاریخی حوادث خشونی را وارسی کرده و از این طریق حتی حلقه های گمشده واقعه مورد مطالعه را نیز به نحوی بازسازی کند.
مقاله در مورد بررسی علل و عوامل موجه شورش ها