فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

مقاله تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی

اختصاصی از فی لوو مقاله تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی


مقاله تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی

مقاله تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی

 

تعداد صفحات:289

فرمت فایل:word

 

مقدمه

دانشگاه به عنوان یک عامل اجرایی در آموزش و تربیت فرد وهدایت وی به سمت شهروندی موثر و مفید به حال جامعه ، دارای نقش موثر بوده و بدون تردید تامین کننده ی نیروی انسانی مورد نیاز جامعه درآ‌ینده خواهد بود . به همین دلیل امروزه در جوامع مختلف , دانشگاه ها از نظر کمی و کیفی رشد و گسترش یافته و تقاضا برای راهیابی روز به روز زیادتر می شود و تعداد کثیری دانشجو برای تحصیل و برخورداری از مزایای آن به این مراکز روی می آورند .

دانشگاه بعنوان یک نهاد تعلیم و تربیت از همه نهادهای اجتماعی پیچیده تر است . دانشگاه همانند سایر سازمان های رسـمی بایستی با وظایف ساخت ، اداره و جهت دادن به ترکیب پیچیده ای از منابع انسانی درگیر گردد . بر خلاف اغلب سازمانهای رسمی تولید دانشگاه انسان است و این امر موجب پیدایش مسائل ویژه  در مدیریت دانشگاه می گردد .

از جمله مسائلی که دانشـگاه به عـنوان یک سـازمان با آن روبرو اسـت مساله  تعارض[1] و عدم موافقت هاست. فعالیت های سازمانی مستلزم تعامل بین افراد وگروه های سازمان می باشد . در سازمان ها افراد مختلفی در رده های گوناگون مشغول انجام فعالیت ها و وظایف خود می باشند . لازمه انجام این فعالیت ها ارتباط دو جانبه یا چند جانبه افراد با همدیگر بوده که می توانند زمینه ساز ایجاد تعارض باشند

بنابراین یکی از عمده ترین و در عین حال غیر قابل اجتناب ترین مسائل در سازمان ها تعارض بین افراد و گروه های موجود در آنها می باشد .دانشگاه نیز از این امر مستثنا نیست . « اصولا خمیر مایه مدیریت نظام های آموزشی با تعارض عجین است » (لی فام وهووئه2، 1974، ترجمه نائلی، 1370 ).

باید به خاطر داشت، این وجود تعارض نیست که باعث اختلال و از هم پاشیدگی روابط در سازمان  می شود؛ بلکه مدیریت غیر اثر بخش تعارض ها است که سبب نتایج نامطلوب می شود . تعارض در حد معقول یک جنبه طبیعی و مطلوب در هر رابطه ای است و اگر مدیریت تعارض به شکل سازنده صورت گیرد بسیار ارزشمند خواهد بود ( کتزلز 3 و همکاران ، ترجمه کریمی ، 1378 ).

بنابراین سازمان های ورزشی بخصوص دانشکده های تربیت بدنی برای اینکه بتوانند برنامه های اصولی تربیت بدنی را در جهت تأمین سلامت جسمانی و روانی دانشجویان ارائه دهند و زمینه های مساعدی را برای رشد و پرورش استعدادهای ورزشی دانشجویان ایجاد نمایند و از حداکثر توان جسمانی و روانی و فکری کارکنان خود بهره گیرند، باید اختلافات ، کشمکش ها و تعارضات را به گونه ای موثر و سودمند اداره کنند . از کسانی که نقش مهمی در شـناسایی ، هدایت و حل تعارضـات در سـازمان ها دارند ، مدیران آن سـازمان ها می باشند . توانایی برخورد مدیران با تعارض و اداره آن در موفقیت و اثر بخشی کارکنان و سازمان های آنها اثر بسزایی دارد .

یکی از مهمترین عواملی که تعیین کننده توانایی مدیر در حل موثر تعارض است، برخورداری او از هوش عاطفی[2]  است. برخلاف آنچه که درگذشته تصـور می شد و هوش شناختی را تنها عامل موفقیت افراد می دانستند امروزه هوش عاطفی را از عوامل تعیین کننده موفقـیت افراد در کار و زندگی می دانند   (گلمن[3] ، 1995 ) .آنچه که امروزه هوش عاطفی نامیده می شود، در اصل منبع اصلی انرژی ، قدرت ، آرزو و اشتیاق انسان است و درونی ترین ارزش ها و اهداف فرد را در زندگی فعال می سازد. با توسعه عاطفی فرد می آموزد که احساسات خود و دیگران را تایید کند و برای آنها ارزش قائل شود و بطور مناسب به آنها پاسخ گوید و در می یابد که عواطف در هر لحظه از روز اطلاعات حیاتی و سودمندی در اختیار او  می گذارند . این واکنش قلبی است که نبوغ خلاق و شهود را شعله ور می سازد . فرد را با خود صادق می گرداند ، روابط اطمینان بخش برقرار می کند ، تصمیمات مهم را روشن می کند ، قطب نمای درونی برای زندگی و کار فراهم می آورد و شخص را به پیشآمدهای غیرمترقبه و راه حل های موفقیت آمیز رهنمون می سازد ( کوپر[4] ، 1980 ، به نقل از عزیزی ،1377 ) .

تحقیقات نشان می دهند که حل تعارض در سازمان ها نیاز  به ایجاد یک محیط مسالمت آمیز ، کاهش تبعیض وبرقراری عــدالت ، یادگیری مشارکتی ، پیــشگیری از خــشونت و تفــکر انتقـادی دارد ( کاترین[5] ، 1995 ) . مدیرانی می توانند چنین محیط هایی را خلق کنند که از هوش عاطفی بالایی برخوردار باشند .


1-Conflict

2- Lefaum  and  Hedvieh

1-Emotional  Intelligence

2-Goleman

3-Cooper

4-Katerine


دانلود با لینک مستقیم


مقاله تعیین رابطه هوش عاطفی و مهارت های ارتباطی

پایان نامه روانشناسی - بررسی تاثیر آموزشی مهارت های اعتبارتی بر سلامت روان شناسی دانش آموزان

اختصاصی از فی لوو پایان نامه روانشناسی - بررسی تاثیر آموزشی مهارت های اعتبارتی بر سلامت روان شناسی دانش آموزان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

پایان نامه روانشناسی - بررسی تاثیر آموزشی مهارت های اعتبارتی بر سلامت روان شناسی دانش آموزان


پایان نامه روانشناسی - بررسی  تاثیر آموزشی مهارت های اعتبارتی بر سلامت روان شناسی دانش آموزان

 

 

با فرمت قابل ویرایش word

 

تعداد صفحات: 197  صفحه

 

مقدمه

   دورۀ نوجوانی دوره ای است که در مصادف با تغییر و انتقال در برگ[1]، 1990 ) . استقلال نسبی از والدین و وابستگی به گروه همسالان و دوستان ، رشد و تحول مفهوم خود و هویت یابی اجتماعی و جنسی ، اتتخاب رشته تحصیلی ، برنامه ریزی برای دانشگاه و انتخاب شغل از جمله عواملی هستند که برای نوجوانان تنیدگی هایی را ایجاد می کنند (فورنت[2] و همکاران ،1998 ) این عوامل تنیدگی زا توأم با خواست ها و تقاضا های آموزشی در محیط مدرسه و انتظارات والدین از نوجوانان ، سلامت و بهداشت روانی آنها را به مخاطره می اندازد و بر عملکرد کلی و تحصیلی آنها تأثیر منفی می گذارد (نایمی[3] و واینیوماکی[4] ،1999 ) پژوهش ها حاکی است افرادی که در رویارویی با چنین مسائلی فاقد توانایی های لازم و اساسی هستند ، آسب پذیر بوده و مشکلاتی نظیر افسردگی ، اضطراب ، تنهایی و احساس طرد شدگی ، کمرویی ، خشم ، تعارض بین فردی و....را تجربه می کنند. در عین حال پژوهش های بیشماری حاکی است که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی – عاطفی ریشه های روانی – اجتماعی دارند و ارتقای مهارتهای مقابله ای و توانایی های روانی – اجتماعی در بهبود و سلامت روانشناختی افراد بسیار مؤثر است . این توانایی ها فرد را برای مقابله مؤثر باموقعیت های تعارض زا یاری می کند و شخص را قادر می سازد تا در رابطه با سایر افراد جامعه ، فرهنگ و محیط خود به گونه ای مثبت و سازگارانه عمل کرده و سلامت به ویژه سلامت روانی خود را تامین کند . به همین دلیل در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی[5] برای آماده نمودن افراد هنگام مقابله با مشکلات و فشارهای زندگی و ایجاد رفتارهای مثبت و کاهش رفتارهای منفی و در نتیجه دستیابی به زندگی موفقیت آمیز مورد توجه روانشنا سان و دست اندر کاران نظام های آموزشی قرار گرفته است.

 

برنامه ها ی آموزشی مهارت های زندگی به دامنه وسیعی از مهارتهای زندگی به دامنه وسیعی از مهارتها برمی گردد، اما مهارتهای اجتماعی[6] و ارتباطی از جمله مهارت هایی می باشد که آموزش این مهرت ها تأثیر قابل توجهی بر کاهش رفتارهای منفی و افزایش رفتارهای مثبت و سازگارانه داشته است .در حقیقت ، ارتباط بین فردی یکی از مهمترین توانایی های بشر است اما برخی افراد در برقراری ارتباط ،مهارت لازم را نداشته و یا پاسخ های آنها اغلب اثری منفی بر ارتباط دارند و همین سدهای ارتباطی ممکن است به تنهایی و کناره گیری اجتماعی و نیز عدم کارایی تحصیلی و شغلی فرد منجر شود . حتی برخی از صاحب نظران معتقد ند که اختلالات روانی در اصل ناشی از مشکلات مربوط به ارتباط نا مناسب است و بیمار روانی از روابط انسانی محروم مانده است (بولتون[7] ترجمه سهرابی ،1381 ) . بنابراین با آگاهی از نقش مهارت های اجتماعی در تأمین سلامت روانشناختی افراد و با توجه به اهمیت یادگیری این مهارت ها برای مواجهه با مسائل و مشکلات روز مره و تأثیر آن بر بهبود زندگی فردی و اجتماعی این تحقیق در صدد است تا میزان اثر بخشی آموزش این مهرت ها در سلامت روانشناختی دانش آموزان مراجعه کننده به مراکز مشاوره را بررسی کند.

 

1-2- بیان مسأله

انسان امروزی به لحاظ پیچیدگی های زندگی ، وسعت و سرعت تغییرات ، با چالشهای فراوانی روبه روست که این چالش ها در قرن آینده بارزتر خواهد شد (دلور ؛ترجمه فقیهی و رئوف ، 1375) چالش ها و بحران هایی مانند چالش بین جهانی شدن و بومی ماندن ، بحران جمعیت ، بحران سلامتی و تغذیه ، دگرگونی های فناوری و شرایط حرفه ای ، آثار فناوری نوین ارتباطی برمهارتهای اجتماعی اجتماعی و خلق وخوی ، مشکلات خانوادگی و اشتغال والین در بیرون از منزل ، افزایش فشارهای روحی و روانی و.... ، که هر یک از این عوامل ، مشکلاتی را بر چگونگی زندگی افراد و رفتارهای اجتماعی و فردی آنان تحمیل می کند.

 

مطالعات اخیر حاکی است که این مسائل میتوانند تأثیرات زیانبخشی بر سلامت جسمانی و روانشناختی افراد داشته باشند . در واقع ، بین تعداد مسائل روزمره ای که افراد تجربه می کنند و علائم مشکلات سلامت[8] و تنش های روانشناختی و فیزیولوژیکی همبستگی وجود دارد (دلانگیس[9] و همکاران، 1982 ). کمپبل[10] و سونسون [11](1992) ، معتقدند زمانی که تنیدگی ناشی از مسائل روزمره شدید باشد و یا فرد به دلایل مختلفی هر تنیدگی را به صورت منفی درک کند ،سلامت و عملکرد وی (بویژه عملکرد تحصیلی ) تحت تأثیر قرار می گیرد ( کمپیل و سونسون؛ نقل از راس ،1999؛ میسرا[12] ،2000 ).

کنار آمدن با این فشارها و کسب مهارتهای فردی و اجتماعی ، هموار بخشی از واقعیت زندگی انسان بوده ودر ادوار متفاوت زندگی او ، به اشکال گوناگون تجلی یافته است . در دورۀ کودکی ، تعارض ها جلوه چندانی ندارند ،اما با افزایش سن و هنگام مواجهه با دشواری های ویژة سنین نوجوانی ، کشمکشها و تعارضها بیشتر تظاهر پیدا می کنند. همزمان با رشد جسمانی و روانی ، انتظارات خانواده و جامعه بیز از فرد افزایش می یابد ، بطوری که نوجوان می پذیرد به سبب زندگی اجتماعی ، بخشی از تمایلات خود را محدود کند ودر چهار چوب هنجارهای اجتماعی و گروهی قرار دهد . در این میان ، هر چه جامعه پیچیده تر و ارتباطات بین فردی و اجتماعی وسیع تر گردد ، تعارض های درونی و محیطی نبزسیر صعودی طی میکند و همه این عوامل ، به سر گشتگی و آشفتگی بیشتر فرد می انجامد . اعتیاد ، پناه بردن به انواع داروهای اعصاب ، رفتارهای ضد اجتماعی و انواع اختلالات روانشناختی و عاطفی حاصل چنین فرایندی است . بنابراین محیط آموزشی یکی از اساسی ترین محیط هایی است که آموزش مهارت های زندگی از نظر بهداشت روانی ضروری است و به نظر میرسد در حوزه تعلیم و تربیت ، چگونگی رویارویی با مسائل مذکور و ایجاد زمینه مناسب برای رشد افراد و افزایش ظرفیت روانشناختی و توانایی های روانی – اجتماعی ،برنامه ریزی و الزامهای خاصی را می طلبد .

 

 

از طرفی نتایج بررسی های مختلف نشان داده است که سبک های مقابله ای افراد در برابر مشکلات و مسائل زندگی متفاوت است ، برخی هنگام مواجهه با مشکلات ، می کوشند با ارزیابی درست و منطقی موقعیت و با استفاده از راهبرهای مؤثر با موقعیت مقابله کنند ، عده ای در مواجهه   با مشکلات به جای  مقابله سازگارانه با مسائل ، سعی می کنند به روشهای مختلف مانند : کناره گیری ، افسردگی ، پناه بردن به الکل و مواد و سایر راهبرهای نا کارآمد ، از رویارویی با مشکلات اجتناب کنند. بنابراین مقدار تنیدگی که فرد تجربه می کند ممکن است تحت تأثیر توانایی فرد در مقابله مؤثر با رویداد ها و موقعیتها ی تنیدگی زا باشد . پژو هشگران با بررسی راهبردهای مقابله ای افراد موفق و نا موفق نشان دادند ، افرادی که بطور موفقیت آمیز با مشکلات مقابله میکنند ، افرادی هستند که خود را به مجموعه ای از مهارت ها تحت عنوان مهارت های زندگی مجهز کرده اند (کلینکه[13] ، نقل از محمد خانی ، 1380 ). براین اساس ، می توان گفت مهارتهای زندگی تواناییها و مهارت های عملی هستند که موجب رفتارهای مثبت و سازگارانه گردیده و برای احساس موفقیت ، توانمندی و شادکامی در زندگی روزمره مورد نیاز می باشد ( سازمان جهانی بهداشت ، ترجمه نوری قاسم آبادی و محمد خانی ،1377 ). ویژگی برجسته این برنامه ها آموزش مهارت های شناختی – رفتاری است که در اصلاح مشکلات رفتاری یا روانشناختی مؤثر تشخیص داده شده اند (بوتوین ، 1983 ؛ نقل از ناصری و نیک پور ،1383 ). این مهارت ها توانایی هایی هستند که منجر به ایجاد روابط بین فردی مناسب و مؤثر ، انجام مسئولیت های اجتماعی ، انجام تصمیم گیری های صحیح ، حل تعارض ها و کشمکش ها بدون توسل به اعمالی که به خود و دیگران صدمه می زند ، می شود . برهمین اساس در سالهای اخیر آموزش مهارتهای زندگی برای آماده نمودن افراد ، هنگام مقابله با مشکلات و ایجاد رفتارهای مثبت و در نتیجه دستیابی به زندگی موفقیت آمیز مورد توجه روانشناسان و     دست اندر کاران نظامهای آموزشی قرار گرفته است و امروز بخشی از برنامه های درسی سطوح گوناگون تحصیلی به آموزش زندگی اختصاص دارد (ادیب و فردانش،1382). در اهداف آرمانی آموزش و پرورش ایران نیز تحت مضامین گوناگون به آموزش مهارتهای زندگی تاکید شده است، که این موارد عبارتند از:

- پرورش روحیه ی اعتماد به نفس و استقلال شخصیت .

 

- پرورش متعادل عواطف انسانی و همزیستی مسالمت آمیز .

- پرورش روحیه ی مشارکت و همکاری در فعالیتهای گروهی .

- پرورش روحیه ی تحمل آرای دیگران و سعه ی صدر .

- پرورش روحیه ی مقاومت در برابر تبلیغات سوء و.... که در نهایت منجر به تأمین سلامت جسمی و بهداشت روانی می شود (صافی ، 1379 ).

 

مهارتهای زندگی بسیار متعدد بوده و ماهیت و تعریف و تقسیم بندی های آنها نسبت به موقعیت ها تغییر می کند . به عنوان نمونه ، جوآن[1] مهارتهای زندگی را به سه دستۀ اصلی تقسیم اصلی تقسیم می کند که عبارتند از :

- مهارتهای زندگی روزمره

- مهارتهای فردی – اجتماعی یا ارتباطی

- مهارتهای حرفه ای (جوآن , 1990 ).

سازمان جهانی بهداشت (1994) ، ده مهارت اصلی را مشخص کرده است که به صورت جفت جفت طبقه بندی شده اند که عبارتند از :

1- خود آگاهی / همدلی

2- ارتباطی / روابط بین فردی

3- تصمیم گیری / حل مساله

4- تفکر خلاق / تفکر انتقادی

5- مقابله با هیجان ها / مقابله با استرس ( سازمان جهانی بهداشت ، 1994 ).

از آنجا که گرایش به گروه های دوستی و همسالان ، تضاد فکری با بزر گتر ها (بخصوص والدین ) ، تمایل به استقلال و .... از خصیصه های رفتاری دورة نو جوانی می باشد ، به نظر می رسد آموزش و یاد گیری مهارتهای ارتباطی و بین فردی به عنوان یکی از اقدامات بهداشت روانی از ضروریات می باشد ( ادیب و فردانش ، 1382 ) . مهارتهای ارتباطی به عنوان یکی از مهارتهای زندگی که شامل ارتباط کلامی و غیر کلامی مؤثر ، ابراز و جود یا جرأتمندی ، گوش دادن مؤثر و ادراک احساسات دیگران ،

حل مسأله اجتماعی و حل تعارض بین فردی و .... میباشد ، رفتارهای سالم و مثبت و

 

روابط صحیح با همسالان را در دورۀ نوجوانی موجب می گردند ، یادگیری این مهارتها برای پیشگیری از سوء مصرف مواد ، ایجاد رفتارهای مربوط به بهداشت و سلامت روانی و حل تعارض های بین فردی و بسیاری از مشکلات روانشناختی مورد نیاز می باشد (الیاس[2] و کریس[3] ، 1994 ).

اما با وجود تاکید بر آموزش این مهارتها برای دانش آموزان ایرانی ، شواهد حاکی است که این برنامه بخصوص در دوره تعلیم و تربیت عمومی در صحنه عمل چندان موفق نبوده و تحقیقات انجام یافته بر روی برنامه های آموزشی و میزان دستیابی دانش آموزان به مهرت های زندگی ، فقدان یا کمبود آن را نشان می دهد ( رمضان خانی و سیلری ، 1378 ؛کیامنش1379 ). بررسی دیگری نیز حاکی است که توانایی ها مهارت های عملی و سازشی بسیاری از دانش آموزان کشور ما برای حل مؤثر مسایل زندگی فردی و اجتماعی کفایت نمی کند ،با توجه به اطلاعاتی که از طریق سنجش صلاحیت های پایۀ دانش آموزان بدست آمده است، در حیطۀ مهارت های زندگی 2/87 در صد دانش آموزان مورد مطالعه در دستیابی به حداقل معیار مطلوب عملکرد نا موفق بوده اند (کرمانی ، 1381 ) .

از آنجا که اغلب پژوهش ها بر تأ ثیر مثبت آموزش مهارت های ارتباطی در ایجاد رفتارهای مثبت و سالم ، و کنترل رفتارهای منفی تأکید دارند ، این تحقیق در صدد یافتن پاسخ این سؤالات است :

1) آیا آموزش مهارت های ارتباطی در سلامت روانشناختی دانش آموزانی که مشکلات روانشناختی دارند ، می تواند اثر بخش باشد تا در صورت لزوم مشاوران مدارس بتوانند بعنوان یکی از شیوه های اصلاح و کنترل رفتار، مورد استفاده قرار دهند ؟

2) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوة مقابلة افراد با تعارضهای ارتباطی تأثیر دارند؟

3) آیا آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوة حل مساله افراد تأثیر دارد ؟

4) آیا آموزش مهارت های ارتباطی منجر به افزایش جرأتمندی و ابراز وجود در افرادمیشود؟

5) آیا مقطع تحصیلی دانش آموزان در اثر بخشی آموزش مهارت ها تأثیر دارد؟

1-3- ضرورت و اهمیت پژوهش

طبق آمار سازمان جهانی بهداشت انواع آسیب های روانی – اجتماعی در اغلب جوامع بطور نگران کننده ای رو به افزایش می باشد ، اختلالات روانی و عصبی ، وابستگی دارویی ، رفتارهای ضد اجتماعی و بزه کاری و .... به ویژه در نوجوانان روند صعود ی پیدا کرده است.تاکنون یکی از مهمترین برنامه ها یی که جهت پیشگیری و کنترل آسیب های روانی- اجتماعی نوجوانان و جوانان طراحی و اجرا شده است ، برنامه پیشگیری موسوم به «آموزش مهارتهای زندگی » می باشد که در سال 1993 به منظور ارتقای سطح بهداشت روان و پیشگیری از آسیب های روانی – اجتماعی از سوی سازمان بهداشت جهانی طراحی و در سطح وسیعی در کشورهای جهان مورد استفاده قرار گرفته است (رامشت و فرشاد ، 1383 ) . مهارت های زندگی عبارتند از مجموعه ای از توانایی ها که زمینۀ سازگاری و رفتار مثبت و مفید را فراهم می آورند ، این توانایی ها ، فرد را قادر می سازد مسئولیت های نقش اجتماعی خود را بپذیرد و بدون لطمه زدن به خود و دیگران ، با خواست ها ، انتظارات و مشکلات روزانه ، به ویژه در روابط بین فردی ، به شکل مؤثری روبرو شود . پژو هشگران ، تأثیر مثبت مهارتهای زندگی را در کاهش سوء مصرف مواد ، استفاده از ظرفیت ها و کنش های هوش ، پیشگیری از رفتارها ی خشنونت آمیز ، تقویت اتکاء به نفس ، تقویت خود پنداری و .... مورد تأیید قرار داده اند . پژوهش های بسیاری نیز در مورد سایر آسیب های فردی و اجتماعی و بهبود آن ها از طریق آموزش مهارت های زندگی انجام یافته است که مؤید گسترش آن است . یادگیری موفقیت آمیز مهارتهای زندگی ، احساس یاد گیرنده را در مورد خود و دیگران تحت تأثیر قرار می دهد . بعلاوه ، با تغییری که کسب این مهارتها در نو جوان به وجود میاورد ، برداشت و نگرش دیگران نیز تغییر می بابد . بنابراین ، مهارت های زندگی یکی از عوامل عمدة گسترش بهداشت روان نوجوانان است ( طارمیان و همکاران ، 13383 ) مهارت هایی که به« مهارت های زندگی » موسومند ، بی شمار هستند و ماهیت و تعریف آنها ، به نسب فرهنگ ها و موقعیت ها ، تغییر می یابد . تحلیل بنیادی این مهارت ها نشان می دهد که می توان تعدادی از آنها را پایة فعالیت های مربوط به ارتقای بهداشت روانی در مدارس قرار داد . زیرا یکی از مهمترین محیط آموزشی است . براین اساس مهارت های ارتباطی و اجتماعی یکی از مهمترین مهارت هایی می باشند که در افزایش سلامت روانشناختی افراد تأثیر بسزایی دارند . زیرا ارتباطات انسانی و روابط بین فردی مؤثر ، اساس و شالودة هویت و کمال انسانی است و مبنای اولیة پیوند وی با دیگران را تشکیل می دهد و موجب شکو فایی افراد و بهبود کیفیت روابط می شوند ( وود[4] ، ترجمه فیروز بخت ،1379 ) . همچنین ارتباط صریح و روشن ، بر خورد فرد با دیگران را تسهیل می سازد و عدم ارتباط یا ارتباط ضعیف ، خویشتن فرد را هم از نظر هیجانی و هم از نظر جسمی تضعیف می کند (بولتون ، ترجمه سهرابی ، 1381 ) . بین [5](2000) مهارتهای ارتباطی و بین فردی و مهارت های مرتبط با آن ، مانند حل مسأله و ابراز وجود و حل تعارض ها را به عنوان یکی از مهارت های زندگی مهم مورد تأ کید قرار داده است ( بین ,2000) .

  

پژوهش های بی شماری نیز نشان داده اند که بسیاری از مشکلات بهداشتی و اختلالات روانی و عاطفی ریشه های روانی – اجتماعی دارند . به عنوان نمونه نتایج تحقیقات تروئر ، براینت و آرجیل (1978 ) نشان داده است که بسیاری از افراد ی که دچار عوارض روانی ، همچون اضطراب و افسردگی و اختلالات شخصیتی هستند ، از نظر مهارتهای ارتباطی نیز بی کفایت به نظر می رسند ( کار تلج میلبرن ؛ ترجمه نظری نژاد ، 1372 ).

بنابراین آنچه پژوهش حاضر را مهم و قابل توجه می کند ، پرداختن به مؤلفه هایی است که در افزایش سلامت روانشناختی نوجوانان تأثیر می کند ، پرداختن به مؤلفه هایی است که در افزایش سلامت روانشناختی نوجوانان تأ ثیر دارند . هر چند که آموزش مهارتهای زندگی برای حفظ سلامت روانشناختی افراد در همه سطوح تحصیلی مورد تأکید است ، اما با تو جه به ویژگی های رشدی نوجوانان و مسائل و مشکلات یش روی آنان ، آموزش این مهارت ها در این دوره سنی اهمیت مضاعف دارد . گرایش به گروه های دوستی و همسالان ، تضاد فکری با بزر گسلان بخصوص والدین ، تمایل به استقلال و .... از خصیصه های رفتاری دورۀ نوجوانی است و این ویژگی ها منجر به کاهش آستانه مقاومت این افراد شده و آسیب پذیری آنها را افزایش می دهد . بنابراین در چنین شرایطی افزایش قدرت سازگاری وبالا بردن ظرفیت های مقابله ای فردی و اجتماعی از طریق آموزش مهارت های ارتباطی و بین از ضروریات است .

همچنین تأثیر آموزش مهارتهای زندگی به صورت کلی از جنبه های مختلفی مورد بررسی قرار گرفته است ، اما اثر بخشی مهارتهای ارتباطی و بین فردی ، به عنوان یکی از زیر مجموعه های مهارت های زندگی ، کمتر مورد پژوهش و ارزیابی قرار گرفته است .

اهمیت دیگر این پژوهش توجه به میزان اثر بخشی آموزش مهارتهای ارتباطی در کنترل و درمان اختلالات روانشناختی است ( پیشگیری ثانویه ) ، در اغلب پژوهش های انجام یافته به تأثیر آموزش مهارتهای در پیشگیری از اختلالات روانشناختی (پیشگیری اولیه ) پرداخته شده است و اثر بخشی آموزش مهارت ها در کنترل اختلالات روانی کمتر مورد قرار گرفته است ، این پژوهش به اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی در دانش آموزان با مشکلات روانشناختی پرداخته است .

 

1-4- اهداف پژوهش

1-4-1- هدف کلی : هدف کلی هدف کلی پژوهش حاضر ، بررسی تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی در افزایش سلامت روانشناختی دانش آموزان مراجعه کننده به مشاورین مدارس است.

1-4-2- اهداف جزئی : هدف های جزئی این پژوهش عبارتند از :

- بررسی اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی در بهبود شیوۀ حل مساله در افراد .

- بررسی تأثیر آموزش مهارتهای ارتباطی در اصلاح شیوه های مقابله ای افراد با تعارض های بین فردی .

- بررسی تأثیر آموزش مهارت های ارتباطی در نحوه ابراز وجود افراد .

- بررسی و مقایسه اثر بخشی آموزش مهارت های ارتباطی در دوره راهنمایی و دوره دبیرستان.



 

 

و..........




دانلود با لینک مستقیم


پایان نامه روانشناسی - بررسی تاثیر آموزشی مهارت های اعتبارتی بر سلامت روان شناسی دانش آموزان

تحقیق درمورد پروژه ارزشیابی مهارت شغلی مدیر آموزشگاه

اختصاصی از فی لوو تحقیق درمورد پروژه ارزشیابی مهارت شغلی مدیر آموزشگاه دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درمورد پروژه ارزشیابی مهارت شغلی مدیر آموزشگاه


تحقیق درمورد پروژه ارزشیابی مهارت شغلی مدیر آموزشگاه

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه105

 

فهرست مطالب

1- تشخیص مفاهیم :

 

تعریف مدیریت

 

تعاریف مدیریت غالباً اصالت را یا به فرد و گروه اجتماعی و یا به سازمان می دهند. برای مثال: " فالت " (Follett) مدیریت را " هنر انجام دادن کار به وسیله دیگران " می داند. این تعریف نه تنها با آموزشهای نظریة نئوکلاسیک همخوانی ندارد، بلکه می تواند برای توجیه یک نظام استثماری مورد استفاده قرار گیرد. در واقع این ذهنیت فلسفی و یا دیدگاه خاص گوینده است که تعریف او را با سوگیری مواجه می سازد. اصالت هم با فرد و هم با سازمان است ولی با توجه به نوع و ماهیت سازمان، تنها میزان اهمیت هر یک از‌ آن دو فرق خواهد کرد. با در نظر گرفتن مطلب فوق، تعریفی از مدیریت در زیر ارائه می شود: " مدیریت عبارت از توانایی پرورش و هماهنگ سازی فرآیند های خود رهبری اعضای سازمان در ارتباط و همسو با اهداف سازمان است. " این تعریف بر چند پیش فرض زیر استوار است:

 

ـ کارکنان قابلیت رشد شخصی و حرفه ای و نیز توانایی اداره کردن خویش را دارند.

 

ـ کارآیی و اثر بخشی سازمان در گرو رشد و در نتیجه تلاش بیشتر کارکنان است.

 

ـ سازمان و اهداف آن راهنمای عمل مدیریت و کارکنان است.

 

ـ نقش مدیر یک نقش حرفه ای است و نه صرفاً تجربه اندوزی در حین عمل.

 

ـ مدیریت به عنوان یک فرآیند مشارکتی در نظر گرفته شده است. فرآیندی که نقش مدیر در آن کمرنگ است و بیشتر نقش یک پشتیبان، تسهیل گر و هماهنگ کننده را دارد.

 

در سالهای بین 1910 تا 1930 مدیریت آموزشی را به عنوان هدایت امور و بازرسی آنها می دانستند. در این دوران معلمان بدون گذراندن دوره خاصی وارد این حرفه می شدند و وظیفة مدیر، نظارت بر کارهای معلمان، از نزدیک بود. در سال های بین 1930 تا 1940 به مدیریت و رهبری مبتنی بر آزادمنشی توجه شد و منظور از آن ترغیب معلمان به انجام دادن چیزی بود که مدیر مد نظر داشت. در سالهای بین 1940 تا 1950 مدیریت آموزشی را امر و کوششی تعاونی می دانستند. به نظر آنان تمام افراد شاغل در یک مدرسه در حال رهبری و هدایت یکدیگرند. در نتیجه به جای کلمة « بازرسی » عباراتی از قبیل: « کمک متقابل »،‌ « مشورت کردن با هم »، « طرح ریزی به کمک هم » یا حتی « گفتگو کردن با یکدیگر در باب بهترکردن وضع « تعلیم و تعلم » را به کار می بردند. طبق این مفهوم، وظیفه مدیر یا رهبر آموزشی عبارت از فراهم ساختن تسهیلاتی است که افراد بتوانند با هم به مشورت بپردازند و از تجارب یکدیگر بهره برند.

 

 

 

برخی، وظایف مدیران مدارس را در هفت زمینة اصلی برشمرده اند:

 

پرسنل آموزشی، پرسنل دانش آموزی، رهبریت مدرسه و محله، توسعه تدریس و مواد درسی، مدیریت امور مالی ـ اداری، ساختمان مدرسه و وظایف عمومی.

 

 

 

و بعضی دیگر وظایف مدیران مؤسسات آموزشی و مدارس را در شش گروه به شرح زیر طبقه بندی نموده اند:

 

برنامة آموزشی و تدریس، امور دانش آموزی، امور کارکنان آموزشی، روابط مدرسه ـ اجتماع، تسهیلات و تجهیزات آموزشی و امور اداری و مالی.

 

 

 

وظایف مدیردر امور دانش آموزان :

 

وظایف و خدمات اداری و سرپرستی دانش آموزان عبارتند از:

 

۱پذیرش، ثبت نام، گروه بندی آنان و نگهداری آمارهای حضور و غیاب، سوابق و اطلاعات شخصی و تحصیلی دانش آموزان.

 

۲شناسایی تواناییها، علایق و نیازهای دانش آموزان و پرورش آنها.

 

امروز علاوه بر نیازهای آموزشی ـ تحصیلی دانش آموزان، به تأمین نیازهای بهداشتی ـ روانی، زیستی ـ فیزیولوژیک و رشد شخصیتی آن ها توجه بیشتری مبذول می شود. برای مثال: بهره گیری از مشارکت دانش آموزی (Student government ) که امروزه به عنوان یکی از ویژگیهای مدارس اثر بخش مطرح است. مدیر و کارکنان در یک مدرسه اثر بخش می دانند که هدف اصلی مدرسه ایجاد یک برنامة آموزشی است که بتواند منافع و نیازهای اجتماعی،‌ فردی و آموزشی دانش آموزان را بر طرف سازد.

 

 

 

وظایف مدیر درامور کارکنان

 

همانطور که در مدیریت نیروی انسانی مطرح می شود، هر عضو سازمان به دلیل نقشی که در آن ایفا می کند از جایگاهی خاص برخوردار است و مدیر به عنوان کارگردانی محسوب می شود که علی رغم این که ممکن است در تمام زمینه ها تخصص نداشته باشد، اما باید توانایی و مهارت هماهنگ سازی فعالیت های تمام اعضا در جهت رسیدن به اهداف تعیین شده را دارا باشد. بنابراین توفیق عملکردهای مدیریتی در گرو همدلی و همکاری تمام اعضای سازمان است و از این رو رفتار مدیر در بهادادن به نقش هر یک از اعضاء از طریق توجه به نیازهای شخصیتی،‌ امنیتی و اجتماعی و دفاع از حقوق آن ها حائز اهمیت فراوان است.

 

 

 

مدیر مدرسه باید کادر اداری و آموزشی مناسب و هماهنگی را برای مدرسه تدارک ببیند. در این مورد،‌ انتخاب معلمانی متناسب با زمینة اجتماعی ـ فرهنگی منطقه و نیز انتخاب معاونانی برخوردار از برخی ویژگی ها و مهارت های مدیریتی، ضروری است و بر مبنای انتظارات بیان شده، از عملکرد کارکنان ارزشیابی به عمل آورد و هر گونه پاداش دهی و تشویق را بر نتایج ارزشیابی مبتنی سازد. قضاوت درباره ‌نحوه کار معلم از طریق نمرات دانش آموزان در آزمون های پیشرفت تحصیلی، مبنای کافی و عینی را شامل نمی باشد. در چنان رویه ای تأکید همواره روی حقایق آموخته شده می باشد و دیگر موارد مربوط به آموزش و پرورش که ممکن است مهمتر و اساسی تر از آموزش آن حقایق باشد از نظر مخفی می ماند. مثلاً مهارت و کاردانی، که معلم در هدایت و پرورش عاطفی و اجتماعی دانش آموزان به کار می برد، مورد توجه قرار نمی گیرد. ارزشیابی از کار اعضای آموزشی باید به گونه ای باشد که معلمان صادق و خدمتگذار از معلمان کم تحرک تشخیص داده شوند. گاهی اوقات لازم است به موضوعاتی فراتر از انجام وظیفة روزمره اندیشید. اگر چه معلمان معمولاً با دعوت مدیران در جلسات شرکت می کنند، ولی آمادگی قبلی و اظهار علاقه به مسائل شورا و شرکت فعال و مسؤولانه در جلسات ارزش بیشتری از فقط شرکت کردن دارد.

 

 

 

 یکی از وظایف عمدة مدیر نسبت به کارکنان، تشویق آنان برای مشارکت در تصمیم گیریهاست. به ویژه تصمیماتی که به سرنوشت کاری آنان مربوط می شود. اهمیت دادن به شورا در مدرسه، در مفهوم واقعی یعنی نظر خواهی از جمع، قدرت تصمیم گیری دادن به جمع و مبنا قراردادن نظرات جمع در تصمیمات. پس از اخذ تصمیم، اجرای آن نیازمند قدرت رهبری است؛ از ایجاست که موضوع وحدت مدیریت و رهبری به میان می آید. فرض بر آن است که رهبر اثر بخش، انجام وظایف را تضمین می کند و در همان حال، همکاران را کمک می کند تا احساس کنند که نیازهای اجتماعی شان تأمین می شود. امروزه دیدگاه های مختلفی دربارة اهمیت نقش رهبری در مدیریت وجود دارد که یکی از این دیدگاه ها مدیر را در نقش « Super Leader  » معرفی می کند. « مدیر در نقش ابر رهبری تلاش می کند تا دامنة مشارکت همکارانش را تا آن حد گسترش دهد که هر همکار بتواند به شکل خودرهبر (Self Directed) درآید. این الگوی رهبری بر این فرض استوار است که چنانچه کارکنان به این مرحله برسند، خود و سازمان حداکثر بهره گیری را از توانایی ها و ظرفیت های آنان به دست می آورند ».

 

 

 

مدیریت موفق مستلزم برخورداری از توان رهبری و یا قدرت نفوذ در دیگران است. با استفاده از « قدرت مقام » که ناشی از حکم مدیریت است،‌ مدیر قادر می گردد تا خواسته هایش را به سرعت برآورده سازد و تا هنگامی که قدرت تنبیه و پاداش دهی دارد، این قدرت کارآیی خواهد داشت. به عبارت دیگر، با دور شدن مدیر از محیط کار،‌ کارها روال عادی خود را می یابند. اما در استفاده از « قدرت شخصی » یا قدرت نفوذ، کارکنان نه از روی ترس و اجبار، بلکه به طور داوطلبانه و از روی میل، شخصیت و نظرات مدیر را می پذیرند و خود را نسبت به خواسته های او متعهد احساس می کنند. پاسخ به پرسش های زیر که به تعریف عملیاتی « قدرت مقام » و « قدرت شخصی » می پردازند، می تواند مدیران را نسبت به توان رهبری خود آگاه سازد:

 

 

 

قدرت شخصی

 

آیا خواسته هایتان را با تکیه بر دور اندیشی و استدلال اعمال میکنید؟

 

آیا از آستانة تحمل بالایی برخوردارید؟

 

آیا خواسته هایتان را به صورت دوستانه بیان می کنید؟

 

آیا در تصمیمات شورای مدرسه، فقط یک رأی را برای خود قائلید؟

 

آیا با انجام ارزشیابی بر اساس عملکرد، همکاران را به کار تشویق می کنید؟

 

آیا به آزادی اندیشه به عنوان یک اصل در بروز خلاقیت در افراد باور دارید؟

 

آیا قبل از اجرای تصمیمتان آن را در شورا مطرح می سازید؟

 

 

 

قدرت مقام

 

آیا خواسته هایتان را با تکیه بر حکم مدیــریت اعمال می کنید؟

 

آیا اغلب، همکاران را تهدید به توبیخ کتبـــی می نمایید؟

 

آیا خواسته هایتان را به صورت آمرانه بیان می کنید؟

 

آیا در تصمیمات شورای مدرسه، « حق وتو » را برای خود حفظ می کنید؟

 

آیا همکاران را با تهدید به کاهش امتیاز ارزشیابی به کار تشویق می کنید؟

 

آیا همواره علاقه مندید که همکاران اندیشه های متعارف را مطرح سازند؟

 

آیا همواره تلاش می کنید آنچه را که درست می دانید به همکاران بقبولانید؟

 

 

 

 

 

 

 

وظایف مدیـــــر در زمینه بــــرنامه آموزشــــی و تدریس

 

بخش مهمی از اثر بخشی مدیریت آموزشگاهی به روند درست فعالیت های آموزشی در مدرسه مربوط می شود. یعنی به منظور تحقق اهداف آوزشی، هر یک از ندست اندرکان مدرسه سهمی از این فعالت ها را بر عهده دارند و تسهیل جریان یاددهی ـ یادگری و نظارت بر حسن اجرای امور آموزشی بر دوش مدیر خواهد بود. الته همانگونه که قبلاً توفیق عملکردهای مدیریتی را در قالب یک فرآنید مشارکتی ذکر کردیم،‌موفقیت نظارت آموزشی نیز در مشارکت و درونی بودن آن است. زیرا بر خلاف گذشته مدرسه به عنوان" نظام آرایة آموزش " ‌تلقی می شد، هم اینک مدارس بع نوان اجتماعات یادگیری( Learning Communties) محسوب می شوند. اجتماع به وسیله کانونهایی شناخته می شود که این کانونها گنجینه ای از ارزشها، ‌احساسات و اعتقادات هستند و زمینة مشترک لازم ار برای پیوستن افراد به یک هدف مشترک فراهم میکنند. در مجموع این کانونها توضیح میدهند آنچه را که برای مدرسه ارزشمند است و یک سری از هنجارهایی را فراهم می سازند که رفتار را هدایت میکند و به زندگی اجتماع مدرسه معنی میدهد.

 

 

 

در مدارس، هنجارهای اجتماع‌ با هنجارهایی که تدریس را به عنوان یک حرفه تخصصی توسف میکنند در آمیختهه شده اند و این دو سری هنجارها مبنایی را برای آنچه که باید انجام شود و چگونه انجام شود، فراهم میکنند. در این معنی، تدریس از یک عمل فردی به یک اقدام جمعی( Colective Practice) تبدیل میشود. در اقدام جمعی، معلمان نه تنها با مهارت تدریس میکنند، بلکه در صورت نیاز درخواست کمک میکنند. بصیرت و دانش خود از تدریس را با یکدیگر در میان می گذارند، موفقیت مدرسه را بر موفقیت کلاس درس ترجیح می دهند. در اقدام جمعی، همکارهای توأم با برابری، ‌به عنوان یک نماد قداست حرفه یا مطرح می گردد. اگر قرار باشد که تدریس، یک امر جمعی تلقی شود بایستی« اقتدار حرفه ای » و « اقتدار اخلاقی »، نیروی محرکه عملیات تعلیماتی را تشکیل دهد. در آن صورت است که راهنمایی تعلیماتی از درون دست اندرکاران تعلیم و تربیت به خصوص معلمان و مدیران نشأت خواهد گرفت و راهنمایی تعللمیاتی آن چنان که امروزه شناخته شده است، از بیرون بر آنان تحمیل نخواهد شد. تلقی برخی از مدیران از وظایف مدیرت آموزشگاهی، عبارت از وظایف مدیرت به طور عام برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگی،‌ رهبری و کنترل ‌است و از این جهت در درک برخی از این نوع وظایف دچار سو‍‍‍‍ء تعبیر هستند. مثلاً حیطة کنترل را به جنبه های غیر آموزشی محیط کار نیز ربط می دهند که چه بسا این تلقی مشکل آفرین باشد.

 

 

 

 

 

 

 

وظایف مدیــــران در امــــور اداری و مالــــــی 

 

آماده کردن بودجه مدرسه، ایجاد یک سیستم حسابرسی داخلی، نظارت بر خریدهای مدرسه، حسابرســـی پولهـای مدرسه، حسابرسی متعلقات مدرسه و نظارت بر انجام بی دردســر کارهای اداری.

 

 

 

مدیریت آموزشی

 

  مدیریت آموزشی

 

 مدیریت از ارکان سازمان و جامعه است و نیاز به مدیریت و رهبری در همه زمینه های فعالیتهای اجتماعی محسوس و حیاتی است. مدیریت آموزشی از بین سایر انواع مدیریت از جایگاه ویژه و حساسی برخوردار است. اگر آموزش و پرورش هر جامعه در راس همه مسائل جامعه باشد، مدیریت آموزشی نیز با همان منطق جایگاه مهم در توسعه جامعه دارد. امروزه مدیریت و رهبری سازمانها و نهادها تا حد زیادی به کارایی و اثر بخشی مدیریت بستگی دارد. بنابراین اگر مدیران آموزشی جامعه از مهارت و دانش کافی برخوردار باشند، بدون تردید نظام آموزشی اثربخشی خواهیم داشت. مدیر و رهبر آموزشی، علاوه بر دانایی و توانایی در زمینه های فنی و انسانی کار خود، باید بتواند وظایف آموزش و پرورش، رهبری و مدیریت آن را در یک زمینه کلی اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، اقتصادی ملاحظه کند. به عبارت دیگر، علاوه بر مهارتهای فنی و انسانی، دارای مهارت ادراکی باشد. مهارت ادراکی به توانایی درک و تشخیص پیچیدگیهای کار سازمان آموزشی، اشاره می کند. دستیابی به چنین مهارتی مستلزم آموزش، تجربه کار و تفکر است.

 

 

 

پیامد پاسخگویی به تقاضای روز افزون آموزش و پرورش، گسترش نظام آموزشی به صورت سازمانی عظیم و گسترده است که با تعداد کثیری دانش آموز سر و کار دارد وظایف متعدد و متنوعـــی را انجام می دهد، کارکنان فراوان با دانش و مهارتهـــای گوناگون را به خدمت می گیرد، منابع مادی و مالی عظیمی را مصرف میکند و روی هم رفته اثرات و نتایج دامنه داری به بار می آورد. گردش کار و فعالیتهای چنین تشکلیلاتی بدون تردید، به برنامه ریزی آگاهانه و سازماندهی هوشمندانه نیازمند است و نتیجه بخشی خدمات حساس و خطیر آن مستلزم رهبری و مدیریت اثر بخش است. فراگرد آموزش و پرورش با انسان سر و کار دارد و چون انسان موجودی پیچیده است از این رو نظام آموزشی و کاروزان آن به ایفای دشوارترین و پر مسئولیت ترین وظایف اجتماعی اشتغال دارند. در هر نظام آموزشی سنجیده و عقلانی که دارای هدفهای روشن و برنامه ی مشخصی است، ایفای وظایف و  فعالیتهای آموزشی و رهبری آنها باید به افراد شایسته و صاحب صلاحیت سپرده شود. بنا براین منظور از مدیران آموزشی، کسانی اند که در تصمیم گیریهای آموزشی و پرورشی نقش دارند و رفتار و عمل آنان جریان آموزش و پرورش را مستقیماً تحت تأثیر قرار می دهد. از این رو، به ویژه روسای آموزش و پرورش، معاونان و کارشناسان آموزشی، مدیران مدارس، راهنمایان آموزشی، مربیان پرورشی و معلمان را در زمره مدیران آموزشی تلقی می کنیم.

 

 تعاریف مدیریت آموزشی

 

مدیـــریت در مفهوم کلـــی و عام آن به شکلها و با دیدگاههـــای متفاوت تعریف شده است از جملــــه:

 

۱- مدیریت به وجود آوردن و حفظ کردن محیطی است که در آن افراد بتوانند در جهت برآوردن هدفهای معینی به طور موثر و کار آمد فعالیت کنند.

 

۲- مدیریت فرایند برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل کوششهای اعضای سازمان و استفاده از تمام منابع سازمان برای دستیابی به اهداف معین سازمانی است.

 

۳- هماهنگی همه منابع از طریق فراگردهای برنامه ریزی و کنترل عملیات سازمان به طوری که هدفها را بتوان به طور موثر و صرفه جویانه حاصل نمود.

 

۴- کارکردن با افراد به وسیله افراد و گروهها برای تحقق هدفهای سازمانی.

 

۵- راهنمایــــی، کنترل و اداره امور مربوط به جریان تعلیـــم و تربیت در سازمانهای تربیتــــی.

 

انواع سبکهای مدیریت :

 

با وجود اینکه مدیریت در رهبری فرآیند مشابهی است که بطور کلی در هر ارگان و سازمان و گروهی راهبرد مشابهی دارد، اما ار لحاظ برخی ویژگیها تفاوتهایی بین انواع مدیریت می‌توان مشاهده کرد. روشن است با وجود اینکه همه مدیران امر رهبری و هدایت گروهی بزرگ یا کوچک را برای رسیدن به اهدافی معین بر عهده دارند، این روند را با شیوه‌های مختلفی ممکن است پیش ببرند که هر یک از این شیوه‌ها به عنوان یک سبک مدیریتی خاص طبقه بندی می‌شوند.

رهبری فرهمند

فرهمندی فرآیندی است که در طی آن رهبران از راه برانگیختن عواطف بر پیروانشان اثر می‌گذارند و به این ترتیب آنها را با خود همسو می‌کنند. رهبران فرهمند پیروان خود را از راه احساسات به حرکت وا می‌دارند و ایشان را با اطلاعات جزئی سر در گم نمی‌کنند. این رهبران پر جذبه معمولا یک دیدگاه افراطی از جهانی جدید ارائه می‌کردند تا پیروان خود را از بحرانها رها کنند و به عقیده پیروانشان دارای استعدادهای درونی فوق العاده هستند، به آنها اعتماد می‌کنند و به ندرت در سازمانهای تجاری جهانی یافت می‌شدند.

 

اما از جهت دیگر همزمان با جدی تر شدن رقابتهای جهانی و لرزان بودن اقتصاد بین المللی ، سطح اعتماد در سازمانها و ملل مختلف نوسان پیدا کرد و رهبری فرهمند به تدریج بیشتر مورد توجه نهادها و حکومتهای جهان قرار گرفت. رهبران فرهمند انتظاراتشان از پیروان ، زیاد ولی در عین حال وقع بینانه است. با رفتار خویش الگو یا نمونه ایجاد می‌کنند که مورد تقلید پیروانشان قرار گیرد.

رهبری تحول گرا

برخلاف رهبری فرهمند که بر نقش فردی رهبران تأکید می‌کند، در رهبری تحول گرا تأکید بر فرآیند ایجاد و تقویت تعهد و سر سپردگی پیروان به اهداف سازمان و تقویت آنان در رسیدن به این اهداف است. برای رهبران تحول گرا جاذبه شخصی لازم است ولی کافی نیست. به علاوه یک رهبر تحول گرا دارای شرایط زیر است:

 

  • به اهداف طولانی مدت توجه دارد.
  • پیروان را به تعقیب یک بینش شخص تشویق می‌کند و بجای آنکه با سیستم موجود کار کند، با تغییر و دگرگونی سیستم سازمانی به پیشبرد بینش مورد نظر می‌پردازد.
  • به پیروان کمک می‌کند تا مسئولیت بیشتری برای پیشرفتشان بپذیرند.
  • در زمان مناسب یک برنامه رهبری موفق را توسعه می‌دهد، لذا فعالیتهای تحول گرا بجای آنکه در افراد بخصوص ادامه پیدا کنند، در سیستم سازمانی ادامه می‌یابند.

 

بطور خلاصه رهبران تحول گرا بر تقویت پیروان و پی گیری تغییرات سازمانی و رسمی سیستمها ، فرآیندها و ارزشهای جدید تأکید می‌کنند و در حقیقت کسانی که دنیا را تکان می‌دهند رهبران و مدیران تحول گرا هستند. این دسته از مدیران آزادی عمل بیشتری در کارشان دارند. زیر دستان را به تحرک وا می‌دارند و برای نیل به اهداف به آنها الهام می‌بخشند و آنان را درباره اینکه هدف چگونه می‌تواند قابل دستیابی باشد تحریک می‌نمایند. آنها رابطه با زیر دستان را حفظ و آزادانه اطلاعات را با آنها تقسیم می‌کنند. مطالعات انجام گرفته در مورد مدیران اجرایی مؤسسات بازرگانی ، افسران ارشد ارتش ، مدیران ارشد دولتی و ... نشان داده که مدیران تحول گرا در شغل خود بسیار کار آمد توصیف شده‌اند.

    رهبران و مدیران انتخابی و انتصابی

رهبران انتصابی از طرف یک منبع خارجی مثل مدیر ارشد به گروه تحمیل می‌گردند و رهبران انتخابی توسط اعضاء گروه انتخاب می‌شوند. رهبری انتصابی متضمن رفتار رهبرانی است که برای هدایت فعالیت زیر دستان اختیار دارند و این قدرت را دارند که اگر زیر دستان وظایف خود را انجام ندادند و یا به خط مشیهای سازمانی وفادار نماندند آنها را تنبیه نمایند. رهبران انتخابی مشارکت و روابط بیشتری با اعضاء گروه خود دارند. مدیران انتصابی زمانی می‌توانند کارآیی بالاتری داشته باشند که همچون رهبران انتخابی عمل کنند.

رهبران آزاد منش و رهبران مستبد

رهبران آزاد منش به سبب ویژگیهایی که دارند در مقابل رهبران مستبد قرار می گیرند. در سبک رهبری آزاد منش رأی و نظرات اعضاء گروه مورد توجه قرار می‌گیرد و هر چند تصمیم گیری نهایی ممکن است با مدیریت گروه باشد، اما هر یک نظرات گروه شنیده می‌شود، ارج گذارده می‌شود و طبقه بندی می‌شود تا بهترین رأی و تصمیم اتخاز گردد. این رهبران و بطور کلی این سبک مدیریتی با توجه به اهداف مورد نظر در گروه از طرف اعضاء پذیرش بیشتری دارد و در صورتی که مدیر یا رهبر به خوبی از عهده اجرای این سبک بر بیاید و در کنار آن از اقتدار مناسب و قدرت مدیریتی برخوردار باشد برنامه‌های خوبی را به اجرا خواهند گذاشت.

سبک رهبری مستبد عمدتا براساس نظرات مدیریت و تصمیمات او اداره می‌گردد و کمتر از گروه آزاد منش به شرایط و خواسته‌های گروه توجه می‌شود. این سبک از رهبری هر چند در رسیدن به اهداف مشخص و مورد نظر مدیریتی موفق باشد، اما رضایت کمتری از طرف اعضاء را جلب خود می‌کند.

نظریه ماری پارکرفالت

 پارکرفالت " در ربع اول قرن بیستم الهام بخش بسیاری از دانشمندان و محققین علم مدیریت بوده است. به عقیده فالت هدف عمده مدیریت بایستی دست یافتن به وحدت و یکپارچگی باشد ویک مؤسسه بایدآرام وبدون سر و صدا مانندیک ماشین خوب طرح ریزی شده، خوب ساخته شده و خوب روغن کاری شده کارکند. باید بین اجزای مختلف آن هماهنگی کامل برقرار باشد. البته اصطکاک تا حدی وجود خواهد داشت زیرا اصولاً حرکت بدون اصطکاک ممکن نیست. در هر مؤسسهای تضاد منافع وجود دارد، لکن باید بین این منافع متضاد به گونهای سازگاری برقرار شود که حداکثر کارایی به دست آید. تضاد همیشه معارضهای انرژیزاست. چنانکه وی میگوید، به همانگونه که بر اثر اصطکاک از ویولن موسیقی بیرون میآید. وظیفه اساسی مدیریت هم این است که تضاد و برخورد را به صورت سازندهای در آورد.

 

 

 

" فالت " در زمینه ایجاد وحدت و یکپارچگی و هماهنگی معتقد است که :

 

هر سازمانی باید میان کوششها و مساعی گروههای مختلف هم نوایی و هماهنگی به وجود آورد تا با کارایی هر چه بیشتر، به هدفهای مؤسسه دست یابد. وی هماهنگی را محور اصلی و اساسی وظایف مدیریت میداند.

 

 " فالت " دربارة قدرت، اختیار و کنترل نظر خاصی دارد:

 

وی به این مفاهیم معنای جدیدی بخشیده است. قدرت بمعنای ساده آن عبارتست از استعداد انجام کار خاص یا توانایی پدید آوردن تغییر مطلوب، لکن اختیار حق تصمیمگیری است. اگر یک مدیر، تصمیمگیرنده قابلی باشد بیدرنگ تصمیمات مناسبی اتخاذ میکند، اما نمیتواند این توانایی را به معاونش واگذار کند. حق تصمیمگیری را میتوان به کارکنان ردههای پایینتر در سازمان تفویض کرد، لکن قدرت در خود شخص باقی میماند

 

 

 

فالت قدرت را به دو دسته تقسیم میکند: قدرت بر دیگران و قدرت با دیگران. سرپرستی که تصور میکند حق کنترل و رهبری کارکنانش را دارد حاضر نیست که پیشنهادهای آنها را بشنود و میگوید که از دستورهایش اعم از صحیح یا غلط باید اطاعت شود. او در واقع بر کارکنان اعمال قدرت میکند. واضح است که این نوع اعمال قدرت، موجب مقاومت در کارکنان میشود و طبعاً گرایش پیدا میکنند که از دستورهای او سرپیچی کنند. از طرف دیگر، یک سرپرست روشنفکر که کار روزانه را بطور « سیستماتیک » برنامهریزی میکند، مواد خام و ابزار را تأمین میکند و مراقب است که فعالیتها در شرایط مطلوبی باشند و همچنین کار را به زیر دستانش یاد میدهد و پیشنهادهای خوب و عملیشان را میپذیرد در واقع یک قدرت مشترک بوجود میآورد که « قدرت با دیگران » نام دارد. « فالت » روی اهمیت این قدرت مشترک تأکید میورزد.

 

 کنترل نیز از نظر " فالت " با آنچه در ذهن مدیران سنتی جای گرفته است تفاوت دارد. کنترل به معنای به دست آوردن نتایج مطلوب است. فی المثل، کنترل بودجه به معنای تنظیم هزینه ها طبق بودجه از پیش برنامه ریزی شده است. « فالت » بین آنچه خودش « کنترل امور » و « کنترل فرد انسان » نامیده قابل به تفکیک شده  است. اشخاص معمولا کنترل را مترادف کنترل فرد انسان میدانند به این معنی که فی المثل مدیران میخواهند آدمها را کنترل کنند. اما کنترل مطلوب فالت کنترل امور است.


روش های آموزش :

روشهای تدریس سنتی و متداول:

 

روشهای سنتی به روش هایی گفته می شود که اکثر مدارس دنیا ، در طول تاریخ آموزش و پرورش از آن استفاده  کرده اند و امروزه نیز یکی از متداول ترین روشهای حاکم بر مدارس هستند. مهمترین این روشها ، روش حفظ و تکرار، سخنرانی ، پرسش و پاسخ ، نمایشی ، ایفای نقش ، گردش علمی ، بحث گروهی و روش آزمایشگاهی است. 

 

روش حفظ و تکرار از قدیمی ترین روشهای آموزشی است . محور فعالیت در این روش ، حفظ و تکرار مطالب آموزشی است . در این روش ، انضباط بسیار سخت و آمرانه است و به علاقه ، استعداد و تفاوتهای فردی شاگردان توجه نمی شود.

 

روش سخنرانی نیز سابقه ای طولانی دارد. اسا این روش ارائه اطلاعات شفاهی از طرف معلم و یادگیری آن از طریق گوش کردن و یادداشت برداشتن از طرف شاگرد است. در این روش معمولا معلم فعال و شاگرد پذیرنده و غیر فعال است . مراحل اجرایی این روش عبارت است از آمادگی برای سخنرانی ، مقدمه ، ارائه محتوا و جمع بندی و نتیجه گیری . در هریک از این مراحل ، مسائلی را باید مورد توجه قرار داد؛ مثلا در مرحله آمادگی ، سخنران باید از نظر تجهیزات و از لحاظ علمی و عاطفی کاملا آماده باشد. در در مقدمه ی سخنرانی ایجاد رابطه بین معلم و شاگرد ، جلب توجه شاگردان ، ایجاد انگیزش ، استفاده از پیش سازماندهنده و گرفتن پیش آزمون بسیار مهم است؛ زیرا زمینه ی لازم را برای شنیدن محتوای سخنرانی فراهم می کند . در مرحله ارائه متن و محتوای سخنرانی ، سخنران باید به جامع بودن محتوا و سازماندهی منطقی آن ، رابطه جزء با کل ، همبستگی تسلسلی مطالب ، ایجاد رابطه بین هدف و محتوا و جلب توجه مستمر شاگردان در طول سخنرانی با به کارگیری محرک های مختلف فعالیتهای جسمی و استفاده از طنز و پرسش و پاسخ توجه داشته باشد. در جمع بندی سخنرانی ، معلم حتی الامکان باید سعی کند از وجود شاگردان استفاده کند.

 

در روش پرسش و پاسخ که عده ای آنرا روش سقراطی نیز کفته اند ، معلم می کوشد  با طرح سوال ، شاگردان را به تفکر و تلاش ذهنی وادار کند . این روش برای کلاس های پر جمعیت کارایی چندانی ندارد.

 

در روش نمایشی شاگردان از طریق دیدن، مهارت خاصی را یاد می گیرند. این روش زمانی به کارمی رود که تجهیزات و امکانات آموزشی بسیار محدود یا منحصر به فرد باشد. روش نمایشی در چهار مرحله آمادگی ، توضیح ، نمایش ، و آزمایش و سنجش اجرا می شود . البته گاهی مراحل توضیح و نمایش در هم ادغام می شوند.

 

روش ایفای نقش نیز یکی دیگر از روشهای سنتی است که برای تجسم عینی بعضی از موضوعات درسی به کار می رود . از ویژگی های بارز این روش ارتباط عاطفی بین ایفاگران نقش وبینندگان (شاگردان) است که در یادگیری ، بویژه یادگیری در سطوح مختلف حیطه عاطفی ، بسیار مؤثر است.

 

روش های جدید آموزشی

 

روش های آموزش انفرادی[1]

 

بسیاری از روانشناسان تربیتی ومربیان آموزشی اعتقاد دارند که موقعیت یاد گیری باید چنان َسازمان دهی شود که هر شاگرد بر اساس توانای های خود به فعالیت بپردازد . برای نیل به چنین هدفی روش های آموزش انفرادی روش های بسیار مناسبی هستند؛زیرا در این نوع از روش ها ؛شاگردان بر حسب توانایی شان پیش میروندومعلم نیز وقت کمتری صرف تدریس میکند.

 

البته اولین واساسی ترین درراه تحقق چنین هدفی پزیرفتن مفهوم« شاگرد محوری» در طراحی و آموزش است.در بسیاری از مواقع ؛دستیابی به هدف های آموزشی از طریق آموزش انفرادی بسیار آسان تر و امکان پذیر تر از؛از روش های سنتی دیگر است؛بویژه اگر روش آموزش انفرادی به طور صحیح به کار گکرفته شود؛روحیه ی استقلال طلبی شاگرداندر اجرای طرح ههی کوچک و بزرگتقویت می شود.

 

اموزش انفرادی الزاما به معنای آموزش یک شاگرد توسط یک معلم با یک برنامه خاص نیست.

 

اموزش انفرادی ممکن استبه صورت گروهی نیثز انجام گیرد.البته وقتی اموزش انفرادی به صورت گروهی طراحی می شود؛بهتر است گروهی از شاگردان که دارای ویژگی های مشترک هستند,تحت آموزش قرار گیرند.روش های آموزش انفرادی از نظر نحوه اجرا و مواد آموزشی عبارتند از :

 

- آموزش برنامه ای([2]PI

 

- آموزش به وسیله ی رایانه([3]CAI

دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درمورد پروژه ارزشیابی مهارت شغلی مدیر آموزشگاه

دانلود سورس کد برنامه جالب و پرکاربرد سنجش مهارت 4عمل اصلی ریاضی (آزمون) با زبان سی شارپ - #C

اختصاصی از فی لوو دانلود سورس کد برنامه جالب و پرکاربرد سنجش مهارت 4عمل اصلی ریاضی (آزمون) با زبان سی شارپ - #C دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود سورس کد برنامه جالب و پرکاربرد سنجش مهارت 4عمل اصلی ریاضی (آزمون) با زبان سی شارپ - #C


دانلود سورس کد برنامه جالب و پرکاربرد سنجش مهارت  4عمل اصلی ریاضی (آزمون) با زبان سی شارپ - #C

سلام خدمت کاربران محترم

 

در این پست سورس برنامه جالب و پرکاربرد سنجش مهارت  4 عمل اصلی ریاضی ( آزمون ) با زبان برنامه نویسی قدرتمند سی شارپ را با قیمیتی مناسب و امکاناتی بسیار عالی در اختیار شما عزیزان قرار داده ایم.

 

در کتاب برنامه سازی 3 رشته کامپیوتر (سی شارپ) نمونه ای خیلی کوچک از این برنامه وجود دارد که ما با قرار دادن امکانات و ویژگی های جالب و کاربردی برنامه را کامل و کاربردی تر کرده ایم.

 

برخی از امکانات برنامه عبارتند از :

* تعیین تعداد سوالات توسط کاربر

* تعیین مدت زمان آزمون توسط کاربر

* تعیین تعداد ارقام توسط کاربر (یک رقم و دو رقم بودن)

* استفاده از تنظیمات داده شده در هر چهار عمل (یعنی با یکبار تنظیم کردن در هر چهار عمل می توانید تنظیمات را مشاهده کنید)

* دادن کارنامه پس از پایان مدت زمان و یا پایان سوالات

* داشتن امکان شروع مجدد آزمون

و ...........

 

تصاویری از برنامه :


دانلود با لینک مستقیم


دانلود سورس کد برنامه جالب و پرکاربرد سنجش مهارت 4عمل اصلی ریاضی (آزمون) با زبان سی شارپ - #C

مقاله در مورد مهارت

اختصاصی از فی لوو مقاله در مورد مهارت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

مقاله در مورد مهارت


مقاله در مورد مهارت

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:18

فهرست:

مهارت اول: خود آگاهی

مهارت دوم : همدلی

مهارت سوم : مهارت برقراری رابطه ی موثر

مهارت نه گفتن

در دیدگاه اسلام انسان موجودی اجتماعی است که درسایه ایمان به خداوند متعال و عمل به تعالیم انسان ساز اسلام ( عمل صالح ) در تعامل اجتماعی با افراد جامعه مسیر سعادت و کمال را طی می نماید.

دنیای امروز با همه پیچیدگی های خود ، انسان ها را یرای رسیدن به تعالی ، نیازمند شناخت خود و آگاهی های به روز جامعه نموده است . این آگاهی ها در واقع زیربنای دستیابی به مهارت های زندگی است .

سر آغز همه آگاهی ها ، شناخت خود است که زیر بنای شناخت خداوند متعال و ایمان به اوست . بنا به فرموده حضرت علی ( ع ) : من عرف نفسه فقد عرف ربه

مهارت خود آگاهی زیر بنای ترین و موثرترین عامل شکل گیری مهارتهای دیگر زندگی انسان است همچنان که در بیانی دیگر حضرت علی ( ع ) می فرمایند :

ای انسان درد تو در خود توست و درمان تو درخود تو ، تو فکر می کنی که همین جسم صغیر هستی در حالی که جهان اکبر در درون توست .

تصمیم بر این دارم سلسله بخش هایی را با عنوان مهارتهای زندگی و معرفی آنها به حضور تان تقدیم بدارم باشد که مفید فایده قرارگیرد.


دانلود با لینک مستقیم


مقاله در مورد مهارت