بخشی از متن اصلی :
قصاص در شریعت عبارت است از: مجازاة المعتدى على غیره فى نفسه او بدنه بمثل ما جنى به علیه. البته این اعتداء در مال نیست بلکه در نفس، یا بدن او به قطع و یا جرح و یا ضرب است.
مراد از غیر در اینجا انسان دیگر است و اعتداء به غیر انسان، مشمول قصاص نیست مثلا اگر پاى حیوانى را قطع کند یا او را به قتل برساند، از حیث حیوان بودن مجازاتى ندارد. اما از حیث مملوک بودن مجازات مالى دارد ولى مشمول قصاص نیست این معناى شرعى قصاص است که معناى واضح و معروفى است.
اما معناى لغوى قصاص (که اگر فهمیدیم مى توانیم حدس بزنیم چرا مجازاة المعتدى بمثل ما جنى به علیه را قصاص نامیدهاند) از دو اصل ممکن است اتخاذ شده باشد:
1- تتبّع الاثر، دنبال گیرى یک نشانه ، به این معنا در قرآن کریم در دو مورد به کار رفته است. یکى در قضیه کودکى حضرت موسى (علیه السلام) که وقتى او را در آب نیل انداختند، مادر به خواهرش گفت: قصیّه(1). یعنى: تتبعّى اثره، دنبال او برو. مورد دیگر در داستان موسى و خضر (فارتدّا على آثارهما قصصاً)(۲) یعنى از همان جا که آمده بودند برگشتند (قصصاً) از روى دنبالگیرى اثر براى این که محل را پیدا کنند.
2- قطع و بریدن، قصّ الشعر یا قصّ الظّفر، ناخنش را برید یا ناخنش را گرفت، و قصاص الشّعر (جایى که مو از سر قطع مىشود) ازهمین باب است و طائر مقصوص الجناح، پرنده بریده بال.
حال، کدام یک از این دو معنا ، اصل است ، کلمات لغوییّن ، مختلف است . مقاییس اللغة ابن فارس که ریشه لغات را بیان مى کند، مى گوید: اصله تتبع الشى، معناى اول را اصل گرفته. لسان العرب مى گوید، قطع، اصل است. البته در مقاییس اللغة، وجهى هم ذکر مى کند که قابل استناد نیست. به هر حال، نمىتوانیم جازم شویم به این که کدام یک از این دو معنا اصل و دیگرى مأخوذ از آن است.
حال، بنا بر هر دو معنا، مى توانیم قصاص را در معناى شرعى آن توجیه کنیم. اما بنا بر معناى اول با چهار وجه و بنا بر معناى دوم با دو وجه، مىشود مناسبت را فرض کرد. که با توجه به این مناسبتها، مفهوم قصاص و فلسفه آن، بدست مى آید. البته بنابراین که فرض کنیم، تعبیر قصاص، تعبیرى باشد که شارع مقدس آن را اختراع کرده است.
چهار وجه تناسب معناى اول که دو وجه آن را در جواهر ذکر کرده است، عبارت است از:
وجه اول: در قصاص، استیفاء اثر شرعى جنایت ، مندرج است. مثل قطع ید در مقابل قطع ید بنابراین، قصاص، دنبال اثر رفتن است.
وجه دوم: قصاص ، اتبّاع اثر جانى است ، یعنى جانى را شما با این کار دنبال مى کنید، پس قصاص یعنى دنبال کردن ردّ پاى جانى البته تفاوت این دو وجه واضح است، اگر چه در جواهر طورى بیان شده که موهم این است که معناى دوم تفسیر معناى اول است، لکن معناى دوم معناى جداگانه و مستقلى است.
وجه سوم: این نحو مجازات (قصاص) متابعت حقیقى اثر جنایت است. اگر چه جانى را مى شود با اخطار دادن یا زندان انداختن و مجازاتهاى دیگر تعقیب کرد ولى هیچیک دنبالگیرى اثرجنایت به معنى حقیقى نیست. وقتى جنایت را به مثل خود او پاسخ دادید در واقع جنایت را دنبال کردهاید. و الاّ هر نوع دیگر که شما مجازات کنید در حقیقت آن جنایت را به هدر دادهاید. وجه چهارم: مراد از جنایت خصوص این جنایتى نیست که انجام گرفته بلکه مراد مطلق جنایت است یعنى اگر ما بنحو قصاص مجازات کنیم جنایت بطور کلى در جامعه دنبال شده است اما اگر مجازات به نحو قصاص و مماثلت انجام نگیرد جرم و جنایت باز تکرار خواهد شد.
این فایل به همراه چکیده ، فهرست مطالب ، متن اصلی و منابع تحقیق با فرمت word ( قابل ویرایش ) در اختیار شما قرار
میگیرد.
تعداد صفحات :8
تحقیق در مورد قصاص