چکیده
ارسطو، مبدع نظریه ترکیب انضمامى اجسام از مادّه و صورت، و همفکران وى ادّعا مىکنند: اجسام فراورده ترکیب دو جوهر جدا از هم مىباشند. ایشان براى اثبات مدّعاى خویش، دو برهانِ «قوّه و فعل» و «وصل و فصل» را به دست مىدهند. اشراقیان، به رهبرى شیخ اشراق، با اعتراف به وجود خاصیت بالقوّگى در اجسام، منکر وجود جوهرى جدا به نام «مادّه» در ازاى این خاصیت هستند و به تعبیرى، ترکیب انضمامى مادّه و صورت را نمىپذیرند. صدرالمتألّهین نیز علاوه بر نفى ترکیب انضمامى، بر اساس حرکت اشتدادى در جوهر، دیدگاه منحصر به فردى را عرضه مىکند که نظریه «ترکیب اتحادى مادّه و صورت» نامیده مىشود. وى گذشته از اثبات مدّعاى خود، به اشکالات وارد بر این نظریه نیز پاسخ مىدهد.
مقدّمه
یکى از مباحث فلسفى عبارت است از: چگونگى ارتباط میان حیثیت قوّه و حیثیت فعلیت در اجسام. مشّاییان جوهر جسم را مرکّب از دو جوهرِ «مادّه» (هیولا) و «صورت» دانستهاند، دو جوهرى که هریک داراى ذاتى جداگانه در خارج مىباشند و با انضمام به یکدیگر کثرتى خارجى و بالفعل به نام «جسم» را به وجود مىآورند. فیلسوفان اشراقى دو حیثیتِ «قوّه» و «فعل» را در اجسام مىپذیرند؛ ولى وجود جوهرى جداگانه به نام «مادّه» را انکار مىکنند، و در نتیجه، حاضر به پذیرش ترکیبیافتگى جسم از مادّه و صورت نمىشوند. ایشان جسم را امرى بسیط مىشناسند که قوّه و فعل از دو جهت متفاوت در آن جمعاند. سرانجام، ملّاصدرا به وجود مادّه و صورت در جسم اذعان مىکند و ترکیب آن دو را اتحادى مىداند؛ یعنى چنین مىاندیشد: جسم در خارج، واقعیت بسیطى است که به اعتبارى مادّه، و به اعتبارى صورت مىباشد، و مادّه و صورت به عین وجود یکدیگر در خارج موجودند. البته، اندیشه ملّاصدرا با شیخ اشراق تفاوتهایى دارد؛ زیرا بخشى از دیدگاه سهروردى درباره جسم و انواع آن مورد پذیرش صدرالمتألّهین نیست. از اینرو، این دو فیلسوف ـ به رغم اشتراک نظر در نفى ترکیب انضمامى مادّه و صورت ـ اختلافهایى نیز با یکدیگر دارند. به هر روى، ما در این مقاله خواهیم کوشید تا دیدگاه صدرایى را درباره ترکیب مادّه و صورت تبیین نماییم.
شامل یک فایل ورد با 16 صفحه
مقابه ی چگونگى ترکیب مادّه و صورت از نگاه صدرالمتألّهین