این پرسشنامه دارای 4 صفحه بصورت طیف لیکرت و سوالات باز می باشد. نوع فایل: word.
پرسشنامه اسکان عشایر و توسعه
این پرسشنامه دارای 4 صفحه بصورت طیف لیکرت و سوالات باز می باشد. نوع فایل: word.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه12
جامعه شناسی، ایل و عشایر
گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. ....
در گذشته، میان دو اصطلاح ایل و عشایر تمایزی قائل نبودند و این دو را مترداف با یکدیگر و برای معرفی گروهی از مردم کوچندهٔ شبانکارهٔ چادرنشین به کار میبردند؛ اما امروزه در مردم شناسی و جامعه شناسی، ایل و عشایر، دو مفهوم متفاوت به کار میروند. در برخی از متنهای تاریخی ایران، ایل به مفهوم جامعه اسکان نیافته و چادرنشین، شناسانده شده است فسایی دو اصطلاح ایل و طایفه را از یکدیگر متمایز میکند و ایل را به مردمی که در تمام سال در بیابانها، در چادرهای سیاه زندگانی میکنند و از گرمسیرات به سردسیرات جابه جا میشوند، اطلاق میکند. و طایفه را برای مردمی که کوچ نمیکنند، و از تیرههای ایلات نیستند و در سیاه چادر یا در دهات زندگی میکنند، به کار میبرد؛ اما همو در جایی دیگر برعکس، برخی از گروههای کوچنده مانند «بهاءالدینی» در ناحیه صیصکان، و «سادات میرسالار» درناحیه بهمئی کهکیلویه را که کوچ و ییلاق و قشلاق میکنند، طایفه مینامد. گفتنی است که تاریخ نگاران ایرانی از دوره صفوی به این سو، گه گاه طایفه را به جای ایل، برای معرفی جماعت کوچنده به کار بردهاند. برخی از مردم شناسان ایران برای تمایز میان جامعه ایلی و جامعههای دیگر، ملاکها و ضابطههایی را پیشنهاد کردهاند. از آن جملهاند: وجود ساختار ایلی، یعنی رده بندی تیره و طایفه و جز آن در ایل؛ باور اعضای ایل به تعلقشان به یکی از ردههای این ساختار؛ و داشتن سرزمین مشترک با محدوده معین . دیگر مردم شناس فرانسوی، این ضابطهها را ملاک تشخیص جامعه ایلی دانسته است: ۱. نظام خویشاوندی منسجم و نیرومندی که مسائل و معضلات ایل بر اساس قوانین برآمده از آن نظام، در درون ایل حل و فصل میشود؛ ۲. سازمان اجتماعی و اداری هرمی شکل شاخهای مبتنی بر نظام خویشاوندی؛ ۳. شیوه معیشتی ویژهای که بیشتر بر نگاهداری و پرورش دام استوار است (زراعت در جامعه ایلی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و تولید صنایع دستی از نوع ریندگی و بافندگی اشتغال جنبی مردم ایل است)؛ ۴. شیوه زیست خاصی که به شکل کوچندگی و نیمه کوچندگی آشکار میگردد. برخی هم کوچندگی فصلی و تحرک از منزلی به منزل دیگر در قلمروی معین، و معاش مبتنی بر دامپروری را از شاخصههای مهم در شناخت جامعه ایلی میدانند و برای آن دسته از ایلها که زمانی کوچنده بودند و سپس یکجانشین شدند، و ضمن وحدت ایلی خود، از دامداری به کشاورزی روی آوردند، اصطلاح ایل به کار میبرند. ایل را واحدی سیاسی- اجتماعی، مرکب از شماری طایفه متشکل از چند واحد پدر تبار نیز گفتهاند. برخی هم ایل را که
مجموعه نمونه سوالات جامعه شناسی ایلات و عشایر نیمسال دوم 93-94 کارشناسی پیام نور + پاسخنامه
رشته علوم اجتماعی(پژوهشگری علوم اجتماعی)
فرمت: pdf
بررسی قوم عشایر از دیدگاه جامعه شناسی
نهادهای اجتماعی عشایر
جوامع مختلف برای ادامه حیات نیاز به ایجاد نهادهای اجتماعی هستند تا با کارکردهای مختلف خود به بقاء و تداوم حیات نظام اجتماعی کمک کنند. نهادهای اجتماعی
(sociat Instiution)درکلیترین تعریف الگوهای بادوامی از رفتار هستند و این الگوهای رفتار در ظرفی عمل میکند و تجلی بیرونی مییابند که مؤسسات اجتماعی نامیده می شوند.
(social Associations) براین اساس نهادهای اجتماعی به مثابه محتوا و مظروف و مؤسسات اجتماعی به مثابه قالب و ظرف عمل می کنند.
از دیدگاه جامعه شناسی جوامع دارای دو نوع نهاد هستند که به اولیه و ثانویه مرسوم میباشند. نهادهای اولیه (primary Institutions) معمولاص دارای عمومیت میباشند و جوامع بدون آنها نمیتوانند ادامه حیات دهند. پنج نهاد مهم و اساسی که معمولاً در همه جوامع وجود دارد، عبارتند از : خانواده، تعلیم و تربیت، اقتصاد، دین و حکومت، نهادهای ثانویه (sevandry Instiution) از قدمت، عمومیت و ضرورت نهادهای اولیه برخوردار نیستند.
ولی آنها نیز بویژه در جوامع مدت و در حال گذاری کارکردهای قابل توجهی به عهده گرفته اند مثل نهادهای مربوط به گذران اوقات فراغت یا نهادهای مربوط به مشارکت و بویژه نهادهای صنفی و حرفه ای.
جوامع عشایری از ان دسته جوامعی هستند که در سطح ابتدائی تکامل و پیشرفت اجتماعی قرار دارند و میتوان آنها را جوامع ساه و سنتی نامید و براین اساس اغلب دارای نهادهای اولیه هستند، البته امور اجتماعی عشایر که در اینجا به شکل کلی و نظری مورد بحث قرار میگیرد فراتر و بیشتر از نهادهای اجتماعی است و یا به عبارت دیگر نهادهای اجتماعی بخشی از آن را تشکیل می دهد، بقیه را می توان تحت عنوان مؤسسات اجتماعی، گروه های اجتماعی و بطور کلی پدیده های اجتماعی جوامع عشایری نامید.
پرداختن به امور اجتماعی یا اجتماعیات جوامع عشایری بدین منظور صورت گرفته است که منا و بنیان نظری برای توصیف و تحلیل امور اجتماعی در استان یزد و بویژه جوامع عشایری ابرکوه، خاتم و طبس فراهم سازد و چراغ راهی باشد برای توصیف و تحلیل های وضعیت اجتماعی در مناطق عشایری شهرستانها نهائی که نام آنها ذکر گردید.
براین اساس به شکل کلی و تئوریک به مباحث مربوط خانواده و ازدواج، دین و مذهب، تعلیم و تربیت، قشر بندی اجتماعی، ساختار اجتماعی، بهداشت و درمان، آداب ورسوم، مسکن، پوشاک، خوراک، اخلاق و عادات و غیره درجوامع عشایری پرداخته میشود. این مباحث در علوم اجتمای و بویژه در جامعه شناسی و مردم شناسی تحت عناوین جامعه شناسی و یا مردم شناسی ایلات و عشایر و یا بخش اجتماعی زندگی مبتنی بر کوچ یا کوچیزی میآید.
الف : خانواده، ازدواج و خویشاوندی درعشایر
خانواده (Family) یک نهاد اجتماعی، یک گروه اجتماعی و یا یک واحد مهم اجتماعی جامعه است و این نهاد اجتماعی بویژه در گذشته و در جوامع ساده و ابتدائی اهمیت بسیاری داشته اس و به نوعی آینه جامعه بوده است. خانواده در درجه اول یک واحد خویشاوندی است که بر اساس پیوندهای نسبی و سببی شکل میگیرد و بر همین اساس به دو نوع خانواده پدر و مادری و خانواده زن و شوهری تقسیم می شود.
ازدواج (Marriage) به عنوان یک سنت یا یکی از مناسک و مراحل زندگی خانوادگی می باشد. و همچنانکه گفتیم یک نوع خانواده متکی بر ازدواج است. در حالیکه خویشاوندی (kinship) به مجموعه از پیوندها گفته میشود که ممکن است مبنای نسبی، سببی، رضاعی و توتمی داشته باشد. از نظر بعد و تعداد خانواده ها را میتوان به هستهای (Nuclear) و گسترده (Extended) تقسیم نمود. خانواده عشایر اغلب از نوع گسترده تلقی میشود.
خانواده به شکل نوعی یک نهاد مهم و اساسی نظام اجتماعی است و کارکردهای مختلفی را میتواند انجام دهد: تولید مثل، ارضای غریزه جنسی، اجتماعی کردن کودکان، مراقبت از سالخوردگان ، تولید کالا و خدمات، حمایت از اعضاء فراهم کردن تفریح و سرگرمی، حرفه آموزی،فراهم کردن آرامش روانی، انتقال فرهنگی، آموزش مذهبی و غیره، این امور را می توان تحت کارکردهای تجدید سنل، جنسی، جامعه پذیری، حمایت ، اقتصادی، عاطفی، مذهبی، آموزشی نیز ذکر نمود. ( تقوی، 1379: 77-76)
1-تعریف خانواده در عشایر ( امام اللهی، 1378: 129-128)
خانوار در بین کوچ نشینان کوچکترین و اساسی ترین واحد اجتماعی و همچنین یک واحد تولید و مصرف می باشد که اعضای آن زیر یک سرپرست فعالیت میکنند، بطور کلی مشخصات عمدة خانوار در بین کوچنشینان به شرح زیر است:
1- فعالیت مشترک اعضا: اعضا، خانواراز یک هدف مشترک اقتصادی، سیاسی و اجتماعی پیروی میکنند چنانکه از نظر اقتصادی همه اعضاء تشکیل دهنده یک خانوار با هم فعالیت میکنند و درآمد حاصله را نیز بطور جمعی و در زیر یک سقف بمصرف میرسانند. خانوار از نظر اجتماعی و سیاسی نیز به عنوان یک واحد بشمار میرود و مسئول رفتار و کردار تمام اعضاء خود میباشد.
2- رابطه خویشاوندی: رابطه بین اعضاء خانوار براساس خویشاوندی (نسبی و سببی) استوار است گرچه دربعضی از موارد ممکن است افراد غیر خویشاوند نیز به آن بپیوندند. اعضاء خانوار با هم نسبت خویشاوندی نزدیک دارند، چنانکه بیشتر خانوارها شامل پدر، مادر و فرزندان و احتمالاً بستگان دیگر چون مادر، پدر، برادران و خواهران بیشوهر می باشد.
3- سکونت مشترک : اعضاء خانوار در زیر یک سقف ( معمولاً سیاه چادر) بسر میبرند، اما گاهی ممکن است اعضاء بعضی از خانوارها مدتی از سال را جدا و دور از هم بسر برند. برای مثال بیشتر خانوارهای کوچنشین علاوه بر دامداری به کشاورزی نیز میپردازند و ناگزیریند فعالیتهای دامداری و کشارزی را طوری بین اعضاء خود تقسیم کنند که بعضی به امور زراعتی پرداخته ( دست کم قسمتی از سال را درده میگذرانند) و برخی دیگر همراه دام ها به مناطقی که چراگاه یافت میشود کوچ کنند. همچنین بسیاری از جوانان کوچ نشین درپی تحصیل و یا کار قسمتی از سال را دور از خانوار بسر میبرند.
اصولاً هر خانوار دارای یک سرپرست است که فعالیت اعضاء را زیر نظر دارد. سرپرست خانوار معمولاً یک مرد است که نه تنها فعالیت اعضاء را هم آهنگ میکند.، بلکه به عنوان رئیس و نماینده خانوار شناخته میشود. سرپرست خانوار امور داد و ستد را عهده دار است و در فعالیت های سیاسی و اجتماعی شرکت میکند. وی همچنین مسئول امور رفاهی و رفتار سایر اعضاء خانواده میباشد.
در 115صفحه اماده شده است
چارچوب نظری ارتقاء زندگی عشایر
نظریات عزیز کیاوند
مشکل ما شیوة تولید است نه کوچ یا اسکان، این شیوة تولید عشایری است که هماهنگی خود را با مقتضیات زمان از دست داده است و جماعتهای عشایری برای تغییر شیوة تولید خود تنها دو راه عقلایی را در پیش دارند :
الف) تولید بر پایه کشتزارهای دامی
عشایر، سنت و سابقه دیرینه ای در دامداری دارند، از طرفی تقریباً تمام روستاهای ما روستاهای کشاورزی هستند. اگر قرار باشد دهواره های جدیدی با جماعتهای عشایری کوچنده پدید آید با فعالیت اصلی آنها بر محور پرورش دام ، آن هم تا جایی که ممکن باشد دامپروری نوین امروزی صورت گیرد. این دهواره ها باید علوفه و خوراک دام تولید کنند. در چنین دهواره هایی نگرانی همیشگی و دیرینة مهندسین کشاورزی کشور دربارة جدایی کشاورزی از دامداری برطرف خواهد شد ونمونه ای از ادغام و هماهنگی کامل آن دو پدید خواهد آمد، و از تصور به تحقق خواهد پیوست. در این دهواره ها باید روشهای علمی اصلاح نژاد دامها به منظور افزایش محصول (بهره وری) اعمال گردد.
ب) تولید بر پایة صنعت
در جاهایی که امکان ایجاد دهواره های عشایری بر پایة دامپروری نوین ممکن نباشد، پاسخ مسئله توسعه و تحول جماعتهای عشایری در صنعت است. مراد از صنعت بر خلاف تصور و روال فکری معمول، صنایع دستی و کوچک و کارهایی مانند گلیم بافی و جاجیم بافی نیست، این نوع صنایع میتوانند در مواردی درآمدهای جنبی و حاشیه ای ایجاد کنند و در طرحهای فقرزدایی به طور موقت به کار گرفته شوند، اما هرگز نمیتوانند محور تحول اقتصاد پویای نوینی باشند. از این نوع فعالیت و مهارتهای سنتی میتوان و باید به جای خود استفاده کرد اما دل و امید نهایی بستن به آنها فرصت و زمان را از دست دادن و به فاصلة عقب ماندگی از جهان متحول و در حال پیشرفت افزودن است. دلیلی نیست که جوانان عشایری نتوانند در صنایع مدرن و مجتمعهای صنعتی بزرگ به کار گرفته شوند. دلایل و شواهد چنانکه پیش از این اشاره شد بر له این امر است. واحدهای صنعتی و حتی شکلی از پارکهای صنعتی جدید، در جایی که تحول دامداری سنتی به دامپروری نوین ممکن نباشد، میتواند این نسل معلق را در منطقه نگهداری وجلوی اضمحلال میراث فرهنگی آن را بگیرد و به طور غیرمستقیم از بار مسائل شهری بکاهد.
«استراتژی که که از آن سخن گفتیم خط و مسیر حرکت آینده را در چارچوب یک استراتژی جامع و همه جانبه، رشد و تحول و توسعه ملی را نشان میدهد. این استراتژی هم کلی، هم دراز مدت و هم اختیاری است. تحول باید با تدریج و با تدبیر همراه باشد.
فضاهای زندگی عشایر کوچنده بسیار متنوع و گوناگون است. این گوناگونی و تنوع باید همیشه به شمار آید. به این واقعیت مهم باید آگاه باشیم که گاه طرح یا برنامه ای که برای طایفه ای جواب مطلوب می دهد حتی برای طایفة همجوار ممکن است مناسب نباشد. برنامه ریزی در چنین مواردی و در برخورد سنجیده و عقلایی و دورنگرانه با اینگونه مسائل است که منطق وزیبایی خود را به نمایش می گذارد.
«اصولا سازمان و ساختار اجتماعی جماعتهای عشایری به سازمان صنعتی بیشتر شباهت دارد تا به سازمان و ساختار روستایی
استراتژی های توسعه پیشنهادی گروه مطالعاتی هامون
در71صفحه به صورت کامل امادهشده است