مقدمه:
درد امروز بشر فقط مولود فقر صنعت و تکنولوژی نیست بلکه بیشتر نتیجه کمبود معنویت و اخلاق و فرهنگ است. انسانی که سالهاست بر کره ماه قدم نهاده هنوز یک بار در قلب مهتابی و کرانه باورهای فطری خویش خیمه نزده است. انسان روزگار ما با ابزارهای پیشرفته و پیچیده اوج کهکشان ها و اقیانوس ها را رصد میکند ولی در میان امواج متراکم ظلمت برخاسته از کردار و رفتار ظالمانه خویشتن خویش را گم کرده است. بشر هر روز کف دریاها و دل آسمان ها را با ابزارهای قوی می بیند و درمینوردد اما برای یک ساعت به عمق روح پهناور خویش نپرداخته و از خویش بیگانه شده است. نیاز انسان فقط خوراک و پوشاک و تفریح و مسائل مادی نیست، عطش این روح ناآرام و ماجراجو در تشنگی آب و جستجوی غذا و گشت و گذار زمین و آسمان خلاصه نمیشود. آدمی زاد قرن حاضر «حیات طیبه» را با رفاه و «توسعه اقتصادی و صنعتی» اشتباه گرفته و در پی اقتصاد و لذت و رفاه بدون توجه به فرهنگ و عقیده و اخلاق، دویدن در پی سراب را تکرار میکند ولی هر چه بیشتر می دود دورتر، خسته تر و مأیوس تر و ناکام تر می گردد. در این ظلمت آباد که مدعیان هدایت انسان، وی را در میان گرد و غبار کویر جهل و نفاق و فقر و بیداد، سرگردان کرده اند، تشخیص آب از سراب و راه از بیراهه بسیار دشوار است. در این «حیرت آباد اندیشه ها» نسل جوان چگونه راه را پیدا کند و صراط سعادت را از جاده های منتهی به سوی پرتگاه و گردنههای دزدادن فضیلت، باز شناسد؟ معرفت درست و نادرست را با کدام میزان بسنجد و اخلاق و ادب را در کدام مکتب بیاموزد؟ بدون شک بسیاری از مذاهب و فلسفه ها و برنامه ها و سیاست های فرهنگی، اجتماعی با پوشش واژه های «بین المللی» و «آزادی» و «حقوق بشر» و «دموکراسی» شکارگاه شیطان است و دامگاه طاغوت و کویر خشک و خشن و تاریک زندگی جوانان. اندیشمندان فرزانه بسان خورشیدی فروزان گستره هستی را روشنی می بخشند و از دریای بصیرت خویش جرعه های معرفت در کام دانش پژوهان می ریزند.
شناخت خداوند و فلسفه وجود خدا از دیدگاه علامه طباطبایی 47 ص - ورد