فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود تحقیق درباره زندگینامه محمد اقبال لاهوری

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق درباره زندگینامه محمد اقبال لاهوری دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره زندگینامه محمد اقبال لاهوری


دانلود تحقیق درباره زندگینامه محمد اقبال لاهوری

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 7

 

محمد اقبال لاهوری

محمد اقبال لاهوری، در سال 1877 در شهر سیالکوت پنجاب پاکستان، در خانواده ای از طبقه متوسط برهمنان معروف کشمیر، چشم به جهان گشود. نیاکان او دویست سال قبل از تولد وی به دین اسلام گرویده بودند و از آن روز به بعد این خاندان به تدین و تصوف معروف گردیده بودند. پدر اقبال مردی متدین بود و علاقه شدیدی به امور روحانی و تصوف داشت. محمد اقبال مراحل تحصیلات ابتدائی و مقدماتی و متوسطه را در زادگاه خود با موفقیت پشت سر گذاشت. اقبال برای کسب تحصیلات عالی تر رهسپار لاهور، مرکز استان پنجاب شد و در دانشکده دولتی آن شهر در رشته های فلسفه و ادبیات عرب و انگلیسی تحصیل کرد و به اخذ مدرک لیسانس نائل آمد و سپس به اخذ درجه فوق لیسانس در فلسفه نایل گردید و جوائزی دریافت کرد و بعد از آن به عنوان استاد تاریخ فلسفه و سیاست در دانشکده شرقی لاهور منصوب شد و سپس کرسی استادی زبان انگلیسی و فلسفه در دانشکده دولتی را احراز نمود.

وی در سال 1905 میلادی عازم لندن شد و در دانشگاه کمبریج به تحصیل خود ادامه داد و از آنجا گواهینامه عالی در فلسفه و علم اقتصاد دریافت کرد. او از لندن به آلمان رفت و از دانشگاه مونیخ دکترای فلسفه گرفت و سپس به لندن برگشت و در امتحان نهایی رشته حقوق شرکت کرد و در دو رشته اقتصاد و سیاست تخصص حاصل نمود و در سال 1908 به وطن خود بازگشت. آنچه موجب شگفتی است این است که این نابغه، همه این امتیازها را کسب نمود، درحالی که عمرش از 23 سال تجاوز نمی کرد و پس از بازگشت به شغل وکالت دادگستری مشغول شد، وی علاقه چندانی به این شغل نداشت و اکثر اوقاتش را به نویسندگی و سرودن شعر صرف می کرد.

دکتر اقبال در یکی از جلسات قصیده شکوه را سرود که در این قصیده از زبان مسلمانان به دربار قاضی الحاجات از وضع و حال مسلمانان شکوه می کند و سپس شعر دیگری تحت عنوان جواب شکوه سرود و از زبان حضرت الهی به مسلمین پاسخ داده و آن ها را بخاطر سستی و بی تفاوتی نسبت به امور دین مورد ملامت قرار داد. طنین این شعر که از اسلوب جدیدی برخوردار بود، در سطح منطقه پیچید. پیر و جوان مرد و زن آنرا حفظ نمود. اشعار دیگری تحت عنوان سرود ملی و سرود مسلمان سرود، این دو شعر مانند ضرب المثل معروف گردیدند تا جایی که شعر اول او همواره در گردهمایی های عمومی مردم هند و شعر دوم در اجتماعات مسلمین قرائت می شدند.
دیوان اشعار او به فارسی عبارت است از اسرارخودی، رموز بیخودی، پیام مشرق، پس چه باید کرد ای اقوام شرق، مسافر، ارمغان حجاز، علاوه براین کتاب ها سخنرانی هایی در دانشگاه کمبریج ایراد کرد که مورد توجه مشتشرقان و علمای فلسفه قرار گرفت. اکثر کتاب هایش به زبان های انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، ایتالیایی و روسی ترجمه شده است. در سال 1930 کنفرانس سالانه مسلم لیگ در الله آباد تشکیل و دکتر اقبال به عنوان رئیس کنفرانس انتخاب شد وی در این کنفرانس برای اولین بار فکر تشکیل کشور مستقل پاکستان را پیشنهاد داد. زمانی که در لندن اقامت داشت از سوی کشورهای اروپایی برای سفر به آن کشورها دعوت شد. چنانکه به اسپانیا و ایتالیا سفر کرد و در مادرید خطابه هایی در فن اسلامی ایراد نمود و برای اولین بار در تاریخ بعد از بیرون رانده شدن مسلمین از اسپانیا، در مسجد قرطبه نماز خواند و بر برکت آن اشک ریخت. وی احساس می کرد این مسجد به علت خالی بودن از نمازگذار و فضای قرطبه بخاطر نشنیدن صدای روح بخش اذان با او شکایت و درد دل می کند آنجا بود که قصیده رقت آمیز و شاهکار ادبی جاویدان خود را تحت عنوان مسجد قرطبه سرود. اقبال با بیماریی های دست به گریبان بود که این اواخر صاحب فراش و زمین گیر شده بود ولی همواره زبانش با سرودن شعر جریان داشت و کتاب ها و مقالات را املا می کرد و با دوستان و عیادت کنندگان در مورد قضایای اسلامی و علمی بحث و گفتگو می کرد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره زندگینامه محمد اقبال لاهوری

دانلود تحقیق درباره زندگینامه مسعود سعد سلمان

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق درباره زندگینامه مسعود سعد سلمان دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره زندگینامه مسعود سعد سلمان


دانلود تحقیق درباره زندگینامه مسعود سعد سلمان

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13

 

٭پیشگفتار :

شبی که سخن سرای زندانی در دخمه ای سرد و تاریک، در دل کوههای بی فریاد ، باخود می گفت چرا در اندیشه فردا باشند،چون هیچ امیدی نیست که همین امشب را نیز به پایان برم ، نیک می دانست که سرانجام کار آدمی مرگ است ، اما سخنی که با خون دل او رنگین شده،تا روز رستا خیز پایدار خواهد ماند.

نخواست ماندن اگر گنج شایگان بودی بماند این سخن جانفزای تامحشر


او سخن جانفزای را درمان جان نالان خویش ساخته بود ومی دانست که اگر سخن پیوند زندگیش نمی گردید ، گردش گردون او را به درد ورنج کشته بود.


هر چند گردون سرانجام به دست مرگ ، مانند دیگر مردم ، دفتر زندگی پرفراز و نشیب او را نیز بست ،اما دفترسخن او همچنان گشوده ماند.

گویی شعر که پیوند عمر او بود ، پیوند نام او گردید و امروز که نهصد سال از مرگ تن اومی گزرد ، جان او که در کالبد شعرش دمیده شده ، همچنان زنده است و باما سخن می گوید.
مسعود سعد سلمان ، سراینده بزرگ شعر دری در نیمه دوم قرن پنجم وآغاز قرن ششم ، سرامد حبسیٌه سرایان و نخستین شاعر پارسی گوی در سرزمین هندوستان است . سخن ازدل برامده اش از دیرباز ، زمان زندگی خود او تا امروز ، همواره آفرین و ستایش سرایندگان و سخن سنجان را بر انگیخته وازشنیدن فریاد جان سوزش موی براندامها به پاخاسته و اشک از دیده ها روان شده است.
همزمان بااو دهها شاعردیگر، دردستگاه فرمانروایی غزنویان وسرودن نظم می پرتاختند و برخی از آنها از دید نام وجاه بر اوبرتری داشتند.

گاه از روی همچشمی با طعن و طنزازاویاد می کردند و اگر بهترین شعرهای جادوی خویش را برایشان می خواند ، اورا کودک و برنا می گفتند و گاه از روی رشک ، با دسیسه و توطئه گرفتاریش را دامن می زدند ، اما امروز ازبسیاری از آنان نه تنها دیوان ، بلکه نامی نیز برجای نمانده وتنها نام بعضی از آنان به برکت دیوان او به طفیل نام او در بعضی تذکره ها آمده است؛در حالیکه اگر از ده شاعر بزرگ فارسی زبان نام برده شود ، بی گمان مسعود سعد یکی از آنان خواهد بود.

این خود گواه دیگری است بر دآوری درست نقاد روزگار؛ چنان که در روزگار سعدی نیز، امامی هروی را برترازاو دانستند و گذشت روزگار ، بی پایگی این داوری را به روشنترین وجه نشان داد.
دوران شاعری مسعود سعد پیش از پنجاه سال به درازا کشید و چنانکه خواهیم با دوران پنج تن از پادشاهان غزنوی مغارن بود .

حاصل این دوران ، دیوانی است با نزدیک به شانزده هزار بیت شعر. خواندن این اندازه شعر ، که بی گمان پست و بلند نیزدارد ، با فرصتهای محدود روزگار ما سازگار نیست وهمین امربرگزیدن بهترین شعر ها وشرح و توضیح آنها ایجاب می کند ؛اگرچه درروزگاران قدیم نیزاین ضرورت احساس می شده وخود مسعود سعد نیز((اختیارات شا هنامه)) را بر پایه همین نیازفراهم آورده است.
بیشتر شاعران قدیم ، به خصوص مدیحه سرایان ، زندگی تقریبا یک نواختی داشته اند و جز آنچه کم بیش در همه انسانها مشترک است ، مانند: تهیدستی وبیماری و مرگ عزیزان و پیری و نظایر آنها ، حادثه با اهمیتی که بکلی زندگی آنها را زیر ورو کرده باشد به حدی که در شیوه شاعریشان موثر افتد ، برایشان نیامده است در این میان مسعود سعد موقعیتی کاملا استثنائی دارد. درشاعری او دست کم پنج دوره متمایز می توان دید

- آغاز شاعری وپیوستن به سیف الدوله که اوج کام روائی اوست

- دوره اول زندان ، در قلعه های دهک ، سو و نای به فرمان سلطان ابراهیم

- رهایی ، بازگشت به لاهور و حکومت چالندر

- دوره دوم زندان ، در قلعه مرنج به فرمان سلطان مسعود بن ابراهیم

- آزادی ، ریاست کتابخانه ، مدح ملک ارسلان و بهرام شاه ، پیری و پایان عمر

زندگی مسعود سعد

٭زمینه تاریخی

سلطان ابراهیم نیروی خود را صرف لشگر کشی به هندوستان وگسترش قلمرو فرمانروائی خود و به دست آوردن غنائم از آن سرزمین مانند اسلاف خود می کرد ، وفرماندهی سپاه را به فرزند خود به نام سیف الدوله محمود سپرده بود . چنان که از دیوان ابوالفرح رومی استباط می شود، لشکر کشی های سیف الدوله به هندوستان ، باید از حدود سال 460 آغاز شده باشد .
مسعود سعد نیز قاعدﺓ در همین سالها در لاهور به سیف الدوله پیوسته است ، چنان که در یکی از قصاید خود در مدح سیف الدوله که فرا رسیدن نوروز را به او تهنیت می گوید ، نوروز را مصادف ماه رجب ذکر می کند خجسته بادت نوروز و این چنین نوروز هزار جفت شده با مه رجب دریاب سلطان ابراهیم رسما فرمانروای هندوستان را با فرستادن خلعت و منشور ، به سیف الدوله سپرد مسعود سعد نیز که در جنگها در کنار او شرکت داشت و فتح نامه ها و قصیدها در ستایش او می سورود ، ندیم و جلیس و شاعر در بار او گردید .

خویشتن را سوار باید کرد بر سخن کامگار باید کرد

مدحت شهریار باید گفت خدمت شهریار باید کرد

شاه محمود سیف دولت و دین که زبان ذوالفقار باید کرد


٭خاندان،ولادت وجوانی مسعود

اصل خاندان مسعود سعد از همدان بودوباقدرت یافتن غزنویان یکی ازنیا کانشبه غزنین مهاجرت کرده بودودر دربارغزنوی،وارد شغل دیوانی شده بود،چنانکه درشعرمسعود آمده است که بنده زاده این دولتم به هفت تبار))که البته هفت نسل را قاعدﺓ باید اغراق دانست چون اگر چنانکه معمول است برای هر نسل 30سال درنظر گرفته شود،ازتأسیس دولت غزنوی پیش ترخواهد رفت

درسال 427،به روایت بیهقی،سلطان مسعود غزنوی فرزند خود مجدود را به فرمانروائی هند منصوب کردوسعد سلمان ، پدر شاعر ، به عنوان مستوفی همراه مجدود به لاهور رفت ودرآنجااقامت دایم یافت ، وصاحب املاک ومستغتلات فراوان گردید

مسعود سعد- به احتمال زیاد – دربین سالها ی 438و440 درلاهور به دنیا آمد واین که دربعضی تذکره ها زادگاه اورا همدان یا جرجان نوشته اند صحیح نیست و خود شاعر در اشعار گوناگون به این نکته تصریح کرده است .

ای لاهور و یهک بی من چه گونه ای بی آفتاب روشن روشن چگونه ای

ای جره بازدشت گذار شکار دوست بسته میان تنگ نشیمن چگونه ای


کودکی و نوجوانی شاعر در لاهور صرف آموختن علم و ادب و نیز فراگرفتن فنون جنگاوری و شکار و تیراندازی و سوارکاری گردید.

به ویژه آن که به سبب اشتغال پدرانش به امور دیوانی ، آموختن شعرو ادب و ترسل در خواندانش موروسی بود چنان که خود می گوید.


سعد مسعود همان دادست از براعت که سعد را سلمان


این روزگار ، دوران تنعم و کامروائی او بود چناکه در شعرخود آروزو می کرد که همین روزگار همیشه بماند : (( تا هست روزگار همین روزگار باد . )) اما ای بسا آروزو که خاک شده .
در سفری که سیف الدوله برای دیدار پدرش از لاهور به غزنین می رفت ، مسعود نیز با او همراه بود . در پایتخت قصاید غرائی در مدح سلطان ابراهم و وزیر و سپهسالاراو سرود.

در دولت و سعادت صاحب کاداب از او شده است مهذب

منصور بن سعید بن احمد کش بنده اند حران اغلب

و با(( شاعران چیره زبان )) غزنین مشاعره ومجابات کرد، بخصوص با راشدی ، ملک الشعرای دربار گویا از همین جا آتش رشک آن شاعران زبانه کشید و چون (( رتبت و پایگاه )) او را نزد شاه دیدن به صد گونه (( تنبل و دستان )) بر ضد او به توطئه و تهمت پرداختند ، چنانکه خود او می گوید :

زمن بترسید ای شاه خصم نقاص من که کار مدح به من باز گردد آخر کار

از قضا در این هنگام نیت تشرف و سفر خراسان در او پدید آمد و برای این مقصود از سیف الدوله اجازه خواست . اما سیف الدوله که گویا دمدمه و افسون مدعیان شاعر در او اثر کرده بود نه تنها اجازه نداد بلکه بر او خشمگین شد و گرفتاری شاعر از این جا آغاز شد . اصرار او نیزبر خشم سیف الدوله می افزود ، او را ازکار برکنارکرد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره زندگینامه مسعود سعد سلمان

دانلود تحقیق درباره زندگینامه مولوی

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق درباره زندگینامه مولوی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره زندگینامه مولوی


دانلود تحقیق درباره زندگینامه مولوی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 13
فهرست و توضیحات:

مقدمه

آغاز زندگی

طلوع شمس

پیوستن شمس به مولانا

غروب موقت شمس

درگذشت مولانا

دیوان شمس

رویدادهای سال مولانا

نتیجه گیری

منابع

 

مقدمه

جلال‌الدین محمد ابن محمد ابن حسین حسینی خطیبی بکری بلخی معروف به جلال‌الدین رومی، جلال‌الدین بلخی، رومی، مولانا و مولوی (‎۶ ربیع‌الاول ۶۰۴، بلخ - ۵ جمادی‌الثانی ۶۷۲ هجری قمری، قونیه) از مشهورترین شاعران فارسی‌زبان ایرانی است. نامش محمد و لقبش در دوران زندگی خود «جلال‌الدین» و گاهی «خداوندگار» و «مولانا خداوندگار» بوده و لقب «مولوی» در قرن‌های بعد (ظاهراً از قرن ۹) برای وی به کار رفته و از برخی از اشعارش تخلص او را «خاموش» و «خَموش» و «خامُش» دانسته‌اند. خانوادهٔ وی از خانواده‌های محترم بلخ بود و پدرش هم از سوی مادر به قولی دخترزادهٔ سلطان محمد خوارزمشاه بود، هرچند «بدیع‌الزمان فروزانفر» از مولوی‌شناسان نامدار با ارائهٔ دلایل کافی این نظریه را رد کرده‌است.

آغاز زندگی

جلال‌الدین محمد بلخی در ۶ ربیع الاول سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ (ولایتی در افغانستان امروزی) زاده شد. پدر او مولانا محمدبن حسین خطیبی است که به بهاءالدین ولد معروف بود و نیز او را سلطان العلما یاد کرده‌اند. بهاءولد از بزرگان صوفیه و عارفان بود و خرقهٔ او به احمد غزالی می‌پیوست. وی در عرفان و سلوک سابقه دیرین داشت و چون اهل بحث و جدال نبود و دانش و معرفت حقیقی را در سلوک باطنی می‌دانست نه در مباحثات و مناقشات کلامی و لفظی؛ پرچمداران کلام و جدال با او مخالفت کردند. از جمله فخرالدین رازی که استاد سلطان محمد خوارزمشاه بود و بیش از دیگران شاه را بر ضد او برانگیخت. به درستی معلوم نیست که سلطان العلما در چه سالی از بلخ کوچید. جلال‌الدین محمد ۱۳ سال داشت که سلطان العلما بلخ را ترک کرد و سوگند یاد کرد که تا محمد خوارزمشاه بر تخت نشسته، به شهر خویش باز نگردد. شهربه‌شهر رفت و در طول سفر با فریدالدین عطار نیشابوری نیز ملاقات داشت و بالاخره علاءالدین کیقباد پیکی فرستاد و او را به قونیه دعوت کرد. او از همان بدو ورود به قونیه مورد توجه همگان بود. سلطان العلماء در حدود سال ۶۲۸ هجری قمری جان سپرد و در قونیه به خاک سپرده شد. در آن هنگام مولانا جلال‌الدین ۲۵ سال داشت که مریدان از او خواستند که جای پدرش را پر کند.

همه کردند رو به فرزندش

 

که تویی در جمال مانندش

شاه ما زین سپس تو خواهی بود

 

از تو خواهیم جمله مایه و سود

سید برهان‌الدین محقق ترمذی، مرید پاکدل پدر مولانا بود و نخستین کسی بود که مولانا را به وادی طریقت راهنمایی کرد. وی سفر کرد تا با مرشد خود، سلطان‌العلما در قونیه دیدار کند؛ که وقتی به قونیه رسید فهمید که او جان باخته است. پس نزد مولانا رفت و بدو گفت در باطن من علومی است که از پدرت به من رسیده، این معانی را از من بیاموز تا خلف صدق پدر شود. مولانا نیز به دستور او به ریاضت پرداخت و ۹ سال با او همنشین بود تا این که برهان‌الدین جان باخت.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره زندگینامه مولوی

دانلود تحقیق درباره زندگینامه شهید حسین فهمیده

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق درباره زندگینامه شهید حسین فهمیده دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره زندگینامه شهید حسین فهمیده


دانلود تحقیق درباره زندگینامه شهید حسین فهمیده

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 5
فهرست و توضیحات:

زندگینامه

عزیمت به سوی جهاد

کیفیت شهادت

فهمیده در بیان رهبری

فهمیده از نگاه آوینی

 

خبر شهادت حسین فهمیده

 

زندگینامه

وی فرزند محمد تقی است که در خانواده ای مذهبی د ریکی از روزهای بهاری اردیبهشت 1346 ( مصادف با سوم محرم ) در شهر خون و قیام درخانه ای محقر و کوچک در محله پامنار قم چشم به جهان گشود. دوران کودکی را همراه سایر فرزندان خانواده و درکنار برادرش داوود که وی نیز سه سال بعد از شهادت محمد حسین به فوز شهادت نایل آمد، با صفا وصمیمیت ودر زیر سایه محبت و توجه پدر و مادری مهربان ، سپری کرد . درسال 1352، به مدرسه رفت وکلاس اول تا چهارم ابتدایی را با یک معلم روحانی طی کرد. سال پنجم ابتدایی واول و دوم راهنمایی را به دلیل انتقال خانواده اش به کرج در دو مدرسه دراین شهر گذراند. درهمین دوران بود که به واسطه حوادث انقلاب، روح وی نیز، مانند میلیون ها جوان و نوجوان دیگر کشور، دچار تحولات عظیمی گردید. شخصیت او با داشتن خانواده ای متدین ومذهبی و شرایط خاص شهر مقدس قم و نیز زمینه مساعد روحی به گونه ای شکل گرفت که سرشار از دین و فرهنگ غنی اسلام بود.

از عوامل مهم دیگر د رشکل گیری شخصیت او ، نوارها واعلامیه های امام بود که قبل از انقلاب به دست او می رسید.

شهید فهمیده ، نوجوانی خوش برخورد، شجاع ، فعال ، کوشا بود که به مطالعه علاقه زیادی داشت و با وجود این که به سن تکلیف نرسیده بود، نماز می خواند و احترام خاصی برای والدینش قایل بود و هرگز به آن ها بی احترامی نمی کرد. شیفته و عاشق امام قدس سره بود و با تمام وجود سعی در اجرای فرامین امام قدس سره داشت . او می گفت : امام هر چه اراده کند، همان را انجام خواهم داد و من تسلیم او هستم .

هنگام ورود اما م قدس سره به ایران به دلیل مصدوم بودن ، موفق به زیارت امام قدس سره نگردید، اما پس از بهبودی دراولین فرصت به شهر مقدس قم رفته و موفق به دیدار شد. شهید فهمیده ، یکی از هزاران دانش آموز بسیجی کشور است که با نثار خون خود برطراوت و سرخی خون شهدای انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی افزود. وی دوران کودکی و نوجوانی خود را در حالی سپری کرد که هر روز آن همراه حادثه ای بود که در شکل گیری شخصیت او موثر واقع می شد. او با سرمایه عظمیی از فهم و درک انقلابی واسلامی به دنبال طوفان حوادث انقلاب، واردجنگ شد و با وجود سن کم ، خود را به خونین شهر قهرمان رسانید و با اقدامی آگاهانه و شجاعانه ، نام خود را در دفتر شهیدان زنده تاریخ ثبت کرد.این دانش آموز رزمنده بسیجی، با ایمان و بینش عمیق واستوارخود در جنگ با دشمن پیش قدم و با نیل به شهادت ، درس شجاعت ، فداکاری و مقاومت را به همه بسیجیان و امت حزب الله آموخت، امام بزرگوارمان از این نوجوان 13 ساله به عنوان رهبر یا د فرموده و بدین گونه نام و یاد او، منشا حماسه های بزرگ شد و تحول عظیمی در شیوه های دفاع مقدس و نبرد رزمندگان اسلام ایجاد کرد و راه پیروزی وسرافرازی را یکی پس از دیگری، هموار ساخت . امروز شهید فهمیده به حق الگوی شایسته ای برای دانش آموزان بسیجی و جوانان و نوجوانان کشور می باشد و یاد آوری این حماسه می تواند یادآور دوران دفاع مقدس و ارزش های والای آن زمان باشد.   

 این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید   


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره زندگینامه شهید حسین فهمیده

دانلود خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‌ای (دام ظله)

اختصاصی از فی لوو دانلود خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‌ای (دام ظله) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‌ای (دام ظله)


دانلود خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‌ای (دام ظله)

یک نفر را مثل آقاى خامنه‌ای پیدا بکنید که متعهد به اسلام باشد و خدمتگزار، و بناى قلبى اش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمى کنـید، ایشان را من سالهاى طولانى مى شناسم،.

امام خمینى «قدس سره»

  • ازمیلاد تا مدرسه

 

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه‌ای فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌ای ، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه‌ای مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:
پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
منزل پدرى من که در آن متولد شده ام ـ تا چهارـ پنج سالگى من ـ یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر دوران تحصیل ابتدایى را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» گذراندند.

در حوزه علمیه

ایشان پس از آشنایی با جامع‌المقدمات و صرف و نحو در دبیرستان وارد حوزه علمیه شدند و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواندند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند:
عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند.

ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواندند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کردند. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواندند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواندند و دوره مقدمات و سطح را به طور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساندند. پدرشان مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشتند. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

 

  • در حوزه علمیه نجف اشرف

آیت الله خامنه‌ای که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.

  • در حوزه علمیه قم

آیت الله خامنه‌ای از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه‌ای به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:

به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام.

 آیت الله خامنه‌ای بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد به ویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

شامل 18 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود خلاصه زندگینامه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیت الله العظمى خامنه‌ای (دام ظله)