فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه شهید علی صیاد شیرازی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه شهید علی صیاد شیرازی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه شهید علی صیاد شیرازی


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه شهید علی صیاد شیرازی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 4

 

امیر سپهبد علی صیاد شیرازی در سال 1323 در کبود گنبد مشهد در خانواده ای مذهبی به دنیا آمد. مادرش شهربانو و پدرش زیاد نام داشت. پدرش، که از عشایر فارس بود، به استخدام ژاندارمری در آمد و سپس به ارتش منتقل شد. او از جاذبه ای خاص برخودار بود، از این رو علی تحت تأثیر پدر از کودکی به ارتش علاقه مند شد.

او به همراه پدر و خانواده، مانند دیگر خانواده های نظامیان، از شهری به شهری مهاجرت می کرد. شهرهای مشهد، گرگان، شاهرود، آمل، گنبد و سرانجام گرگان محل پرورش وی شدند. او سال ششم متوسطه را در تهران گذراند و در سال 1342 موفق به اخذ دیپلم گردید. او در سال 1343 در کنکور دانشکده افسری شرکت کرد و پذیرفته شد. علی از بدو ورود به دانشکده به جدیت در درس و پای بندی به مذهب شهرت یافت. و سرانجام در مهرماه 1346 در رسته توپخانه دانش آموخته شد و با درجه ستوان دومی وارد ارتش گردید. او پس از طی دوره آموزشی در شیراز و اصفهان به لشگر تبریز و سپس لشگر زرهی کرمانشاه منتقل شد. او در سال 1350 برای گذراندن دوره آموزش زبان انگلیسی به تهران آمد و پس از پایان کلاس و جدیت در تحصیل سرانجام خود از استادان زبان انگلیسی شد.ستوان یک علی صیاد شیرازی تصمیم گرفت با دختر عمویش، خانم عفت شجاع ازدواج کند اما به دلیل این که محمود، عموی علی، از مخالفان شاه بود، ساواک با این ازدواج موافقت نکرد، اما سرانجام در اثر اصرار علی، ارتش با این وصلت مبارک موافقت کرد. علی در سال 1352 به دلیل لیاقت ها و دقت هایش در کار، برای تکمیل تخصص های توپخانه از طرف ارتش به آمریکا اعزام شد تا دوره هواسنجی بالستیک را بگذراند. او این دوره آموزشی را در شهر فورت سیل از ایالت اوکلاهما، در منطقه ای نظامی، با موفقیت طی کرد. در این دوره فشرده ستوان همچون مبلغی مذهبی به دعوت آمریکاییان به اسلام می پرداخت و در مجالس بحث و مناظره آنان شرکت می کرد. او در بین آشنایان جدیدش به مرد مذهبی مشهور شد. او پس از گذراندن دوره، با تخصصی جدید و روحیه ای با نشاط به ایران مراجعت کرد. ارتش برای استفاده از دانش نظامی ستوان، او را در سال 1353 به اصفهان ـ مرکز توپخانه ـ منتقل کرد. علی در اصفهان با یافتن دوستان جدید مطالعات مذهبی خود را پی گرفت و شخصیت سیاسی خویش را در این دوره قوام بخشید. او در نامه ای که برای سرگرد محمد مهدی کتیبه، یکی از افسران مذهبی، ارسال کرد این جمله را نوشت: «در مورد برنامه های مذهبی بحمدالله پیش می رویم مخصوصاً در آن قسمت که می دانید». این جمله حساسیت ضد اطلاعات را برانگیخت و از آن پس وی تحت مراقبت قرار گرفت. آنها پس از تحقیق و مراقبت متوالی، او را «متعصب مذهبی» معرفی کردند و مراقبت از وی را شدت بخشیدند. جالب این است که هرکس از افسران را به مراقبت وی می گماردند یا تحت تأثیر روحیه او قرار می گرفت و گزارش مثبت برای او رد می کرد یا صیاد را از مراقبت و مأموریت خود خبر می داد و یا از اول با چنین مأموریتی مخالفت می کرد.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه شهید علی صیاد شیرازی

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه پروین دولت آبادی

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه پروین دولت آبادی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه پروین دولت آبادی


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه پروین دولت آبادی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 6

 

پروین دولت آبادی در سال 1303 در اصفهان چشم به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در زادگاهش و سپس تهران به پایان برد. شاگرد مدرسه امریکایی بود. مدتی کوتاه در دانشکده هنرهای زیبا درس خواند, اما رها کرد. او از نوجوانی به شعر فارسی توجه نشان داد و اشعاری به وزنهای نیمایی و قالبهای کلاسیک دارد.

 دانش‌آموخته رشته عکسبرداری داخلی از انگلیس، دکترای آموزش پیش از دبستان از امریکا، از بنیانگذاران شورای کتاب کودک. او با همکاری لیلی ایمن آهی به گردآوری گنجینه ادبیات کودکان پرداخت.او همچنین از ویراستاران بخش کتاب‌های کودکان انتشارات فرانکلین بود. وی تلاش کرد تا شعر کودکان را از حالت پند گونه خارج کرده و اشعاری که جنبه سرگرمی و تفریح برای ایشان داشته باشد ارائه کند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله کامل درباره زندگینامه پروین دولت آبادی

دانلود مقاله زندگینامه امام رضا(ع)

اختصاصی از فی لوو دانلود مقاله زندگینامه امام رضا(ع) دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود مقاله زندگینامه امام رضا(ع)


دانلود مقاله زندگینامه امام رضا(ع)

شناخت مختصری از زندگانی امام

حضرت علی بن موسی الرضا در روز یازدهم ذیقعده سال 148 هجری دیده به جهان گشود . مادر او بانویی با فضیلت به نام ‹‹ تکتم ›› بود که پس از تولد حضرت ، از طرف امام کاظم علیه السلام ‹‹ طاهره ›› نام گرفت . کنیه او ‹‹ ابوالحسن ›› و لقبش ‹‹ رضا ›› است . او پس از شهادت پدر بزرگوارش در زندان بغداد ( در سال 183 هجری ) در سن 35 سالگی عهده دار مقام امامت و رهبری امت گردید .

خلفای معاصر حضرت

مدت امامت آن حضرت بیست سال بود که ده سال آن معاصر با خلافت ‹‹ هارون الرشید ›› پنج سال معاصر با خلافت ‹‹ محمد امین ›› و پنج سال آخر نیز معاصر خلافت ‹‹ عبدالله المأمون ›› بود . امام تا آغاز خلافت مأمون در زادگاه خود ، شهر مقدس مدینه ، اقامت داشت ، ولی مأمون پس از رسیدن به حکومت ، حضرت را به خراسات دعوت کرد و سرانجام حضرت در ماه صفر سال 203 هجری قمری ( در سن 55 سالگی ) به شهادت رسید و در همان سرزمین به خاک سپرده شد .

امام در عصر هارون

از سال 183 هجری که پیشوای هفتم حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در زندان بغداد به دستور هارون مسموم شد و از دنیا رفت ، امامت پیشوای هشتم به مدت ده سال در دوران حکومت وی سپری گردید . این مدت ، در آن عصر اختناق و استبداد و خود کامگی هارون ، دوران آزادی نسبی و فعالیتهای فرهنگی و علمی امام رضا علیه السلام به شمار می رود ، زیرا هارون در این مدت متعرض امام نمی شد و حضرت آزادانه فعالیت می نمود ، از اینرو شاگردانی که امام تربیت کرد و علوم و معارف اسلامی و حقایقی از تعلیمات قرآن که حضرت در حوزه اسلام منتشر نمود ، عمدتا” در این مدت صورت گرفت . شاید علت مهم کاهش فشار از طرف هارون ، نگرانی وی از عواقب قتل امام موسی بن جعفر علیه السلام بود ، زیرا اگر چه هارون تلاش فراوانی به منظور کتمان این جنایت به عمل آورد ، اما سرانجام جریان فاش شد و موجب نفرت و انزجار مردم گردید و هارون کوشش می کرد خود را از این جنایت تبرئه سازد . گواه این معنا این است که هارون به عموی خود ‹‹ سلیمان بن ابی جعفر ›› که جنازه آن حضرت را از دست عمله ظلم وی گرفته ، با احترام به خاک سپرد ، پیغام فرستاد که : ‹‹ خدا سندی بن شاهک را لعنت کند ، او این کار را بدون اجازه من انجام داده است ›› ! مؤید دیگر این معنا اظهارات هارون در پاسخ ‹‹ یحیی بن خالد برمکی ›› در مورد علی بن موسی علیه السلام است ، یحیی ( که قبلا” نیز در باره امام کاظم علیه السلام بدگویی و سعادت کرده بود ) به هارون گفت : پس از موسی بن جعفر اینک پسرش جای او نشسته و ادعای امامت می کند ( گویا نظر وی این بود که بگویید بهتر است از هم اکنون علی بن موسی علیه السلام تحت نظر مأموران خلیفه قرار گیرد ! ) هارون ( که هنوز قتل موسی بن جعفر را فراموش نکرده بود از عواقب آن نگران بود  ) ، پاسخ داد : آنچه با پدرش کردیم کافی نیست ؟ می خواهی یکباره شمشیر بردارم و همه علویین را بکشم ؟! خشم هارون در باریانش را خاموش ساخت و دیگر کسی جرأت نکرد در باره آن حضرت به سعادت بپردازد . علی بن موسی با استفاده از این فرصت در زمان هارون ، علنا” اظهار امامت می کرد و در این مورد بر خلاف پدران بزگوارش تقیه نداشت ، تا آنجا که بعضی از مخاصان و دوستان آن بزرگوار ، او را بر حذر می داشتند و امام علیه السلام به آنان اطمینان می داد که از سوی هارون آسیبی به وی نخواهد رسید ! صفوان بن یحیی می گوید : چون امام ابو ابراهیم موسی بن جعفر علیه السلام در گذشت و علی بن موسی الرضا علیه السلام امر امامت و خلافت خود را آشکار ساخت ، به حضرت عرض شد : شما امر بزرگ و خطیری را اظهار می دارید و ما از این ستمگر ( هارون الرشید ) بر شما می ترسیم . فرمود : او هر چه می خواهد کوشش کند ، او را بر من راهی نیست . نیز از محمد بن سنان نقل شده که : به ابی الحسن علی بن موسی الرضا علیه السلام در ایام خلافت هارون عرض کردم : شما امر خلافت و امامت خود را آشکار ساخته به جای پدر نشسته اید ، در حالی که هنوز از شمشیر هارون خون می چکد !! فرمود : مرا گفتار پیامبر اکرم (ص) نیز و جرأت می بخشد که فرمود : اگر ابوجهل توانست مویی از سر من کم کند بدانید من پیامبر نیستم ، و من به شما می گویم : اگر هارون مویی از سر من گرفت بدانید من امام نیستم !!

امین و مأمون : تفاوتها و تضاد ها

هارون در زمان خلافت خود ، ‹‹ محمد امین ›› را ( که مادرش زبیده بود ) ولیعهد خود قرار داده از مردم برای او بیعت گرفت و ‹‹ عبدالله المأمون ›› را نیز ( که از مادری ایرانی تولد یافته بود ) ولیعهد دوم قرار داد . در سال 193 هجری به هارون گزارش رسید که انقلاب و شورش در شهرهای خراسان بالا گرفته و فرماندهان ارتش ، با همه بی رحمی و درنگی که نشان می دهند ، از خاموش ساختن فریاد انقلاب عاجز مانده اند . هارون پس از مشاهده با وزیران و مشاوران خویش ، صلاح دید که شخصا” به آن سامان سفر کند و قدرت خلافت را یکجا برای سرکوبی انقلابها و نهضتهای خراسانیان به کار گیرد . وی پسرش محمد امین را در بغداد گذاشت و مأمون را که ضمنا” از طرف پدر والی خراسان بود ، همراه خود به خراسان برد . هارون توانست اوضاع آشفته خراسان را آرام کند وـ به اصطلاح ـ فتنه ها را خاموش سازد ، اما دیگر نتوانست به بغداد ـ مرکز خلافت ـ برگردد . او در سوم جمادی الاخری سال 193 هجری در طوس در گذشت و دو برادر را در صحنه رقابت برجای گذاشت .

شکست امین

وقتی هارون در‹‹ طوس ›› در گذشت ، مردم با پسر او محمد امین در بغداد بیعت کردند . از خلافت امین بیش از 18 روز نگذشته بود که در صدد بر آمد مأمون را از ولایتعهدی خلع کند و آن را به فرزند خود ‹‹ موسی ›› واگذار کند . او در این باره با وزرا مشاوره نمود انها این کار را مصلحت ندیدند ، مگر یک نفر بنام ‹‹ علی بن عیسی بن ماهان ›› که اصرار بر خلع مأمون داشت . سرانجام امین ، تصمیم خود را مبنی بر خلع برادر اعلام کرد . مأمون نیز در واکنش نسبت به این عمل ، امین را از خلافت خلع کرد و پس از یک سلسله در گیریهای نظامی سرانجام امین در سال 198 هجری کشته شد . بدین ترتیب پس از قتل امین ، اختیارات کامل کشور اسلامی در دست مأمون قرار گرفت .

آزادی نسبی امام در زمان امین

در دوران حکومت امین ، و سالهایی که بین مرگ هارون و حکومت مأمون فاصله شد ، برخوردی میان امام و مأموران حکومت عباسی در تاریخ به چشم نمی خورد و پیداست که دستگاه خلافت بنی عباس در این سالهای کوتاه که گرفتار اختلافات داخلی و مناقشات امین و مأمون از ولایتعهدی و واگذاری آن به موسی فرزند امین بود ، فرصتی برای اذیت و آزار علویان عموما” و امام رضا علیه السلام خصوصا” نیافت و ما می توانیم این سالها ( 193-198 ) را ایام آزادی نسبی امام و فرصت خوبی برای فعالیتهای فرهنگی آن حضرت بدانیم .

مأمون کیست ؟

مادر مأمون کنیزی خراسانی بنام ‹‹ مارجل ›› بود که در روزهای پس از تولد مأمون از دنیا رفت و مأمون به صورت نوزادی یتیم و بی مادر پرورش یافت . مورخان نوشته اند که : مادر وی زشت ترین و کثیف ترین کنیز در آشپز خانه هارون بود . ولادت مأمون در سال 170 هجری ، یعنی در همان شبی که پدرش به خلافت رسید ، رخ داد و در گذشتش در سال 218 هجری رخ داد . مذمون را پدرش به ‹‹ جعفربن یحی برمکی ›› سپرد تا او را در دامان خود بپروراند . مربی وی ‹‹ فضل بن سهل ›› بود که ‹‹ ذوالریاستین ›› شهرت داشت و بعد هم وزیر خود مأمون گردید . فرمانده کل قوایش نیز ‹‹ طاهربن حسین ذوالیمینین ›› بود .

خصوصیات مأمون

زندگی مأمون سراسر کوشش و فعالیت و خالی از رفاه و آسایش آنچنانی بود ، درست بر عکس برادرش امین که در آغوش زبیده پرورش یافته بود . مأمون مانند برادرش اصالت چندانی برای خود احساس نمی کرد و نه تنها به آینده خود مطمئن نبود ، بلکه بر عکس این نکته را مسلم می پنداشت که عباسیان به خلافت و حکومت او تن در نخواهند داد ، از اینرو خود را فاقد هر گونه پایگاهی که بدان تکیه کند می دید ، و به همین دلیل آستین همت بالا زد و برای آینده به برنامه ریزی پرداخت . مأمون خطوط آینده خود را از لحظه ای تعیین کرد که به موقعیت خود پی برد و دانست که برادرش امین از مزایایی برخوردار است که دست وی از آنها کوتاه است . اواز اشتباههای امین نیز پند آموخت : مثلا” ‹‹ فضل ›› با مشاهده امین که خود را به لهو و لعب سرگرم ساخته بود ، به مأمون می گفت که تو پاسایی و دینداری و رفتار نیک از خود بروز بده . مأمون نیز همین گونه میکرد ، هر بار که امین کاری را با سستی آغاز می کرد ، مآمون همان را با جدیت در پیش می گرفت . در هر حال مأمون در علوم و فنون مختلف تبحر یافت و برامثال خویش ، و حتی بر تمام عباسیان ، برتری یافت . برخی می گفتند : در میان عباسیان کسی دانشمندتر از مأمون نبود . ‹‹ ابن ندیم ›› در باره اش چنین گفته است : ‹‹ آگاهتر از همه خلفا نسبت به فقه و کلام بود ›› . از حضرت علی علیه السلام نقل شده که روزی درباره بنی عباس سخن می گفت ، تا بدینجا رسید که فرمود : ‹‹ هفتمین آنها ، از همه شان دانشمند تر خواهد بود . ›› پدر مأمون نیز خود به برتری وی به برادرش امین شهادت داده و گفته بود :  تصمیم گرفته ام ولایتعهدی را تصحیح کنم و به دست کسی بسپارم که رفتارش را بیشتر می پسندم ، خط مشی او را می ستایم ، به حسن سیاستش اطمینان دارم و از ضعف و ستیش آسوده خاطرم ، و او کسی جز ‹‹ عبدالله ›› نمی باشد . اما بنی عباس به پیروی از هوای نفس خویش ، محمد را می طلبند ، چه او یکپارچه به دنبال خواهشهای نفسانی است ، دستش به اسراف باز است ، زنان و کنیزکان در رأی او شریک و مؤثر واقع می شوند ، در حالی که عبدالله شیوه ای پسندیده و رایی اصیل دارد و برای تصدی چنین امری بزرگ ، شخصی قابل اطمینان است 

شامل 19 صفحه فایل word قابل ویرایش


دانلود با لینک مستقیم


دانلود مقاله زندگینامه امام رضا(ع)

تحقیق درباره بررسی زندگینامه شهریار

اختصاصی از فی لوو تحقیق درباره بررسی زندگینامه شهریار دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق درباره بررسی زندگینامه شهریار


تحقیق درباره بررسی زندگینامه شهریار

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه18

زندگینامه شهریار

فرزند آقا سید اسماعیل موسوی معروف به حاج میرآقا خشکنابی در سال 1325 هجری قمری (شهریور ماه 1286 هجری شمسی) در بازارچه میرزا نصراله تبریز واقع در چای کنار چشم به جهان گشود . در سال 1328 هجری قمری که تبریز آبستن حوادث خونین وقایع مشروطیت بود پدرش او را به روستای قیش قورشاق و خشکناب منتقل نمود . دوره کودکی استاد در آغوش طبیعت و روستا سپری شد که منظومه حیدر بابا مولود آن خاطرات است. درسال 1331 هجری قمری پدرش او را جهت ادامه تحصیل به تبریز بازآورد و او   د رنزد پدر شروع به فراگیری مقدمات ادبیات عرب نمود و در سال 1332 هجری قمری جهت تحصیل اصول جدید به مدرسه متحده وارد گردید و در همین سال اولین شعر رسمی خود را سرود و سپس به آموختن زبان فرانسه و علوم دینی پرداخته و از فراگیری خوشنویسی نیز دریغ نمی کرد که بعد ها کتابت قرآن ، ثمره همین تجربت می باشد . در سیزده سالگی اشعار شهریار با تخلص بهجت در مجله ادب به چاپ می رسد . در بهمن ماه سال 1299 شمسی برای اولین باربه تهران مسافرت کرده و در سال 1300 توسط لقمان الملک جراح در دارالفنون به تحصیل می پردازد . شهریار در تهران تخلص بهجت را نپسندیده و تخلص شهریار را پس از دو رکعت نماز و تفعل از حافظ می گیرد. 

  شهریار از بدو ورود به تهران با استاد ابوالحسن صبا آشنا شده و نواختن سه تار و مشق ردیف های سازی موسیقی ایرانی را از او فرا می گیرد . او همزمان با تحصیل در دارالفنون به ادامه تحصیلات علوم دینی می پرداخت و در مسجد سپهسالار د رحوزه درس شهید سید حسین مدرس حاضر می شد.

د ر سال 1303 وارد مدرسه طب می شود واز این پس زندگی شورانگیز و پرفراز و نسیب او آغاز می شود . در سال 1313 و زمانی که شهریار در خراسان بود پدرش حاج میر آقا خشکنابی به دیار حق می شتابد . او سپس در سال  1314 به تهران بازگشته و از این پس آوازه شهرت او از مزارها فراتر می رود . شهریار شعر فارسی و آذری را با مهارت تمام می سراید و در سالهای 1329 تا 1330 اثر جاودانه خود حیدر بابایه سلام را خلق و برای همیشه به یادگار می گذارد . منظومه حیدر بابایه سلام تنها در جماهیر شوروی به 90 در صد زبانهای موجود ترجمه و منتشر شده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق درباره بررسی زندگینامه شهریار

دانلود تحقیق درباره زندگینامه قائم مقام فراهانی

اختصاصی از فی لوو دانلود تحقیق درباره زندگینامه قائم مقام فراهانی دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

دانلود تحقیق درباره زندگینامه قائم مقام فراهانی


دانلود تحقیق درباره زندگینامه قائم مقام فراهانی

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه: 3

 

قائم مقام فراهانی

میرزا ابوالقاسم فراهانی، فرزند سیدالوزراء میرزا عیسی، معروف به میرزا بزرگ از سادات حسینی و از مردم هزاره فراهان، از توابع اراک بود. در سال 1193 ه. ق. به دنیا آمد و زیر نظر پدر دانشمند خود تربیت یافت و علوم متداوله زمان را آموخت. در آغاز جوانی به خدمت دولت درآمد و مدتها در تهران کارهای پدر را انجام می داد. سپس به تبریز نزد پدرش، که وزیر آذربایجان بود، رفت. چندی در دفتر عباس میرزا ولیعهد به نویسندگی اشتغال ورزید و در سفر های جنگی با او همراه شد و پس از آنکه پدرش انزوا گزید، پیشکاری شاهزاده را به عهده گرفت. نظم و نظامی را که پدرش میرزا بزرگ آغاز کرده بود، تعقیب و با کمک مستشاران فرانسوی و انگلیسی سپاهیان ایران را منظم کرد و در بسیاری از جنگهای ایران و روس شرکت داشت.

در سال 1237 ه. ق. پدرش میرزا بزرگ قائم مقام درگذشت و بین دو پسرش، میرزا ابوالقاسم و میرزا موسی، بر سر جانشینی پدر نزاع افتاد و حاجی میرزا آقاسی به حمایت میرزا موسی برخاست، ولی اقدامات او به نتیجه نرسید و سرانجام میرزا ابوالقاسم به امر فتحعلی شاه به جانشینی پدر با تمام امتیازات او نائل آمد و لقب سیدالوزراء و قائممقام یافت و به وزارت نایب السلطنه ولیعهد ایران رسید و از همین تاریخ بود که اختلاف حاجی میرزا آقاسی و قائممقام و همچنین اختلاف " بزیمکی ( خودی ) " و " اوزگه ( بیگانه ) " به وجود آمد.

قائم مقام که ذاتا مردی بینا و مغرور بود با بعضی از کارهای ولیعهد مخالفت می کرد، پس از یکسال وزارت در اثر تفقین بدخواهان به اتهام دوستی با روسها از کار برکنار شد و سه سال در تبریز به بیکاری گذراند.

اما پس از سه سال معزولی و خانه نشینی، در سال 1241 ه.ق. دوباره به پیشکاری آذربایجان و وزارت نایب السلطنه منصوب شد.

در سال 1242 ه.ق. فتحعلی شاه به آذربایجان رفت و مجلسی از رجال و اعیان و روحانیون و سرداران و سران ایلات و عشایر ترتیب داد، تا درباره صلح یا ادامه جنگ با روسها، به مشورت پردازند. در این مجلس تقریبا عقیده عموم به ادامه جنگ بود. اما قائممقام بر خلاف عقیده همه با مقایسه نیروی مالی و نظامی طرفین، اظهار داشت که ناچار باید با روسها از در صلح درآمد. این نظر، که صحت آن بعدها بر همه ثابت شد، در آن روز همهمه ای در مجلس انداخت و جمعی بر وی تاختند و او را به داشتن روابط نهانی با روسها متهم کردند. پس دوباره از کار برکنار و به خراسان اعزام شد.

جنگ با روس ادامه یافت و به شکست ایران انجامید؛ تا در ماه ربیع الثانی سال 1243 ه. ق. برابر با نوامبر 1827 م. قوای روس به فرماندهی گراف پاسکوویچ تا تبریز راند. شاه قائممقام را از خراسان خواست و دلجویی کرد و با دستورهای لازم و اختیار نامه عقد صلح به نام ولیعهد، به تبریز روانه نمود.

میرزا ابوالقاسم در کار صلح و عقد معاهده با روس، جدیت فراوان کرد و در ضمن معاهده، تزار را حامی خانواده عباس میرزا ساخت و پادشاهی را با وجود برادران بزرگ و مقتدر دیگر در فرزندان او مستقر کرد.

عهد نامه ترکمن چای در پنجم شعبان 1243 ه. ق. برابر 21 فوریه 1828 میلادی به خط قائممقام تنظیم و امضا شد و قائم مقام، که خود حامل نسخه عهد نامه بود، به تهران آمد، و درباره آن توضیحات لازم داد و شش کرور تومان غرامت را که مطابق عهد نامه بایستی به دولت روس پرداخت شود، گرفت و بار دیگر به پیشکاری آذربایجان و وزارت ولیعهد به تبریز مراجعت کرد.

در اوایل سال 1249 ه.ق. نایب السلطنه برای دفع فتنه یاغیان افغانی عازم هرات شد و قائممقام را نیز همراه برد. عباس میرزا که بیماری سل داشت، در مشهد بستری شد و فرزند خود، محمد میرزا، را مامور فتح هرات کرد. هرات در محاصره بود که عباس میرزا درگذشت و قائممقام، که جنگ را صلاح نمی دانست، با یارمحمد خان افغانی عهدنامه صلح بست و به تهران بازگشت. محمد میرزا در ماه صفر سال 1250 ه.ق. به تهران وارد شد و در همان ماه جشن ولیعهدی او به جای پدر برپا شد و ولیعهد ایران به فرمانروایی آذربایجان و قائممقام به وزارت او عازم تبریز شدند.

این فقط قسمتی از متن مقاله است . جهت دریافت کل متن مقاله ، لطفا آن را خریداری نمایید


دانلود با لینک مستقیم


دانلود تحقیق درباره زندگینامه قائم مقام فراهانی