دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
رساله دکتری رشته مدیریت بازرگانی گرایش رفتار و منابع انسانی
چکیده
به منظور تعریف الگویی برای مدیریت دانش در پژوهشگاهها در جهت ارتقای عملکرد آنها، پس از مطالعة ادبیات موجود در این حوزه مشخص شد که 3 دیدگاه اصلی در خصوص مدیریت دانش و جایگاه آن در سازمانها وجود دارد. یک دیدگاه به مفهوم مدیریت دانش همچون مفاهیمی نظیر مدیریت تحول و تغییر در سازمانها نگریسته است.
دیدگاه دوم مدیریت دانش را مفهومی کاملتر از مدیریت اطلاعات دانسته و معتقد است که در هر حوزهای از سازمانها که مفهوم و جایگاه مدیریت اطلاعات تعریف شده است، میتوان آن را با مدیریت دانش جایگزین نمود.
دیدگاه سوم به مفهوم مدیریت دانش از دیدگاه سیستمی و استراتژیک نگریسته است.
در این پژوهش نگاه پژوهشگر به مفهوم مدیریت دانش از منظر دیدگاه سوم بوده و پس از طراحی مدل مفهومی پژوهش فرضیه اصلی پژوهش تعریف شده است.
فرضیه اصلی پژوهش از اینقرار است که: هماهنگی بین استراتژیهای دانش، تولید و توسعه دانش، انتقال دانش و بکار گیری دانش در پژوهشگاهها با توجه به استراتژی کار پژوهشگاهها، منجر به ارتقای عملکرد آنان میشود.
برای آزمون این فرضیه، جامعة آماری که در نظر گرفته شد پژوهشگاههای وابسته به سازمانها و موسسات دولتی بودند که هر ساله عملکرد آنان توسط وزارت علوم ارزیابی شده و بر اساس امتیاز دریافتی به 3 رتبه A,B,C، تقسیم بندی میشوند.
مقایسة عملکرد آنان با میزان هماهنگی استراتژیهای اتخاذ شده توسط آنها در حوزه سیستم مدیریت دانش و زیر سیستمهای آن، دراین پژوهش آزمون شده است.
پس از انتخاب نمونةآماری، پرسشنامهای طراحی و پس از آزمون روایی و پایایی آن در اختیار آزمودنی ها قرار گرفت. پرسشنامه حاوی 2 دسته سئوال، با پاسخهای باز و بسته بود. پاسخ به پرسشهای بسته دادههای کمّی و پاسخهای تشریحی و تفصیلی، دادههای کیفی آزمون فرضیه را تشکیل میدادند.
پس از جمع آوری پرسشنامهها، دادههای کمّی تحلیل آماری شدند. دادههای کیفی هم با روش تحلیل محتوا، تحلیل و با تعریف شاخص هماهنگی کمّی شدند و در نهایت تحلیل آماری هم در خصوص آنها انجام گرفت.
نتیجه نهایی هر دو تحلیل کمّی و کیفی دادههای جمع آوری شده حاکی از تائید فرضیه اصلی مطرح شده در پژوهش است.
کلید واژهها:
نقاط مرجع استراتژیک (strategic reference points)، مدیریت دانش(knowledge management)، پژوهشکده (research center)، هماهنگی(coordination)، عملکرد(performance)
فهرست مطالب
عنوان صفحه
فصل اول: طرح و کلیات تحقیق 1
1-1 مقدمه 2
1-2 تعاریف 4
1-3 بیان مسأله 11
1-4 دستیابی به یک مدل 22
1-5 فرضیه اصلی 23
1-6 روش شناسی 25
1-6-1- نوع روش تحقیق 25
1-6-2- گامهای اجرایی 26
1-6-3- جامعه آماری، روش نمونه گیری، حجم نمونه 27
1-6-4- روش تجزیه و تحلیل دادهها 27
فصل دوم: مبانی نظری پژوهش و مروری بر تحقیقات پیشین 28
2-1- مقدمه 29
2-2- تعریف مدیریت دانش 30
2-3- رویکردهای مختلف به مدیریت دانش 35
2-4- مدلهای مدیریت دانش 41
2-4-1- مدل هیکس 42
2-4-2- مدل هفت¬سی 42
2-4-3- مدل نوناکا و تاکیوچی 43
2-4-4- گروه¬بندی از منظر نوع دانش 44
2-4-5- مدل مفهومی برای کارایی مدیریت دانش 45
2-5- استراتژیهای مدیریت دانش 47
2-5-1- استراتژیهای مدیریت دانش از دیدگاه اسکیرم. 47
2-5-2- استراتژیهای مدیریت دانش مرکز کیفیت و بهره وری امریکا. 48
2-5-3- 5 استراتژی مورداستفاده شرکتهای بزرگ 48
2-5-4- مدیریت دانش استراتژیک 49
2-5-5- استراتژیهای کدگذاری در مقابل استراتژیهای شخصی سازی 49
2-5-6- استراتژی ذخیره و انبارش، جریان و رشد 51
2-6- مدیریت دانش در پژوهشگاهها 58
2-6-1- اهمیت مدیریت دانش در مراکز پژوهشی 58
2-6-2- ارتباط مدیریت دانش با فعالیتهای تحقیق و توسعه و نوآوری. 59
2-6-3- نسلهای مختلف سیستمهای تحقیق و توسعه 61
2-6-4- مدیریت دانش در واحدهای پژوهشی 64
2-7- ارزیابی عملکرد پژوهشگاهها 68
2-7-1- شاخصهای خرد ارزیابی علم و فناوری. 69
2-7-2- فرآیند بررسی ارزیابی عملکرد کار واحدهای پژوهشی 72
2-8- رابطه استراتژی مدیریت دانش با عملکرد سازمانها. 72
2-9- هماهنگی استراتژیک و عملکرد سازمانی. 81
2-10- مطالعات موردی و پایان نامهها. 84
2-10-1- مطالعات داخلی. 84
2-10-1-1- طراحی و تبیین سیستم ارزیابی عملکرد مراکز تحقیقاتی صنعتی. 84
2-10-1-2- ارائه مدل ارزیابی عملکرد واحدهای پژوهشی. 85
2-10-1-3- مدیریت دانش در سازمانهای دولتی 88
2-10-1-4- چارچوبی برای بکارگیری مدیریت دانش در سازمانهای تحقیق و توسعه 90
2-10-1-5- روش تلفیقی و پویا برای نمایش سطح دانش¬های سازمان 94
2-10-2- مطالعات موردی خارجی. 96
2-10-2-1-استراتژیهای مدیریت دانش خلق کننده ارزش 96
2-10-2-2- فعالیتهای مدیریت دانش در یک سازمان پژوهشی. 98
2-10-2-3- پژوهش موهرمان 100
2-10-2-4- مدل اندازه گیری مدیریت دانش در نیروی دریایی امریکا 101
2-10-2-5- مطالعه تجربی در خصوص مدلهای مدیریت دانش و اثرات آن 103
2-10-2-6- پژوهش مک¬کین و زک 108
2-10-2-7- یک بررسی در خصوص استراتژیهای مدیریت دانش و ارزش بازار یک مؤسسه 109
2-10-2-8-مدیریت دانش و ویژگیها و مشخصات سازمانی 113
2-11- مدل پیشنهادی برای پژوهش. 115
2-12- فرضیه پژوهش 129
فصل سوم: روش تحقیق 130
3-1- مقدمه 131
3-2- روش پژوهش 132
3-2-1- نوع روش 132
3-2-2- گام¬های اجرایی 140
3-2-3- جامعه آماری، روش نمونه گیری، حجم نمونه 141
فصل چهارم: تجزیه و تحلیل آماری یافتههای تحقیق 145
4-1- مقدمه 146
4-2- تحلیل داده¬های کمّی 148
4-2-1- توصیف داده¬ها 149
4-2-2- آمارههای توصیفی استراتژی¬های مختلف به تفکیک درجه 154
4-2-3- ارتباط بین موارد استراتژی¬¬های هماهنگ و درجه پژوهشکده¬ها. 157
4-2-4- ارتباط تعداد موارد هماهنگ با امتیاز پژوهشکده¬ها 163
4-2-5- برآورد پارامترهای مدل 166
4-2-6- تحلیل واریانس 167
4-3- تحلیل داده¬های کیفی 169
4-3-1- خطی بودن و نرمال بودن 170
4-3-2- تحلیل رگرسیونی 172
4-3-3- تحلیل واریانس 173
فصل پنجم: نتیجه گیری و پیشنهادها 174
5-1- مقدمه 175
5-2- جمع¬بندی نتایج حاصل از تحلیل آماری 177
5-2-1- برخی ویژگیها 177
5-2-2- نقش تئوری نقاط مرجع استراتژیک 181
5-3- تولید دانش 183
5-4- جمع بندی نهایی 184
5-5- موانع و مشکلات پژوهش 186
5-6- پیشنهادات 189
5-6-1- پیشنهادات مبتنی بر پژوهش 189
5-6-2- پیشنهادات مبتنی بر نظر پژوهشگر 190
5-6-3- پیشنهادات برای تحقیقات آتی 192
فهرست منابع 194
فهرست جداول
عنوان صفحه
1-1- تعداد درخواستهای بین المللی ثبت اختراع طبق معاهده PCT 15
1-2- تعداد گواهیهای اعطا شده به اختراعات در اداره ثبت اختراع و علامت تجاری امریکا 17
2-1- باورهای اساسی در خصوص رویکردهای پنهان و آشکار مدیریت دانش 38
2-2- مزایا و معایب رویکردهای مدیریت دانش مبتنی بر دانش پنهان و دانش آشکار 39
2-3- مزایا و معایب استراتژیهای کدگذاری و شخصی سازی 51
2-4- مدلی برای توسعه مدیریت دانش در سازمانهای تحقیقاتی. 66
2-5- رابطه بین استراتژیهای مدیریت دانش و عملکرد مالی و غیرمالی سازمان 79
2-6- رابطه بین نوع صنعت و سبک و شیوه دانش 107
2-7- نوع استراتژی اتخاذ شده مدیریت دانش و نوع صنعت 111
3-1- نتایج ارزشیابی ورتبه بندی واحدهای اجرایی در سال 85 142
4-1- مشخصات فردی پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 149
4-2- پستهای سازمانی پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 150
4-3- وضعیت تحصیلی پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 151
4-4- وضعیت سنی پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق. 152
4-5- وضعیت سابقه کار پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 153
4-6- میانگین استراتژی بکارگیری دانش در سازمانها به تفکیک درجه 154
4-7- میانگین استراتژی انتقال دانش در سازمانها به تفکیک درجه 154
4-8- میانگین استراتژی کار در سازمانها به تفکیک درجه 155
4-9- میانگین استراتژی دانش در سازمانها به تفکیک درجه 155
4-10- میانگین استراتژی تولید و توسعه دانش در سازمانها به تفکیک درجه 156
4-11- ارتباط بین موارد استراتژی هماهنگ و درجه پژوهشکدهها 157
4-12- گونههای 5 گانه هماهنگ استراتژیها 158
4-13- پارامترهای محاسبة میانگین هندسی ضرایب سامرز 162
5-1- ترکیب پنچتایی استراتژیهای پژوهشکدهها 179
5-2- ترکیب هماهنگی استراتژیک در پژوهشکدهها 180
فهرست نمودارها
عنوان صفحه
1-1- نمودار فراوانی تعداد محققان در یک میلیون نفر بر اساس آمار 1997 12
1-2- نمودار فراوانی تعداد شاغلان تحقیقاتی در یک میلیون نفر جمعیت در سال 1999 12
1-3- نمودار فراوانی درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال 1997 13
1-4- نمودار فراوانی درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال 2000 13
1-5- نمودار فراوانی هزینههای تحقیقاتی به ازای هر نفر محقق در سال 1996 14
1-6- نمودار فراوانی سهم کشورها از تولیدات علمی منتشر شده درمجلات معتبر بین المللی در
سالهای 2003 و 2004 16
1-7- نمودار فراوانی تعداد تولیدات علمی در مجلات معتبر داخلی و بین المللی 18
1-8- نسبت اعتبارات تحقیقاتی به تعداد محققان در سال 1999 18
2-1- چرخه مدیریت دانش استراتژیک 37
2-2- مدل مارپیچی دانش نوناکا و تاکیوچی 44
2-3- ارتباط نوع مدیریت دانش و نوع دانش 45
2-4- چارچوبی برای انتخاب استراتژی مدیریت دانش 53
2-5- نگاه استراتژیک به دانش 53
2-6- حوزه تمرکز استراتژی جامع مدیریت دانش 54
2-7- استراتژیهای مدیریت دانش بات 55
2-8- استراتژیهای مدیریت دانش از نگاه چوی و لی. 56
2-9- میزان اهمیت وظایف مدیریت دانش در پژوهش بر اساس نظرات خبرگان 65
2-10- ماتریس نقاط مرجع استراتژیک 82
2-11- مدل مفهومی ارزیابی عملکرد در سطح معیارهای کلان 87
2-12- زیر معیارهای ابعاد ارزیابی مدل مفهومی 87
2-13- چارچوب بکارگیری مدیریت دانش در سازمانهای تحقیقاتی 91
2-14- مدلهای کار سازمان با توجه به دو بعد پیچیدگی و سطح وابستگی به کارهای تیمی 97
2-15- مدل پژوهش موهرمان 101
2-16- فرآیند ارزیابی مدیریت دانش 102
2-17- شیوههای مدیریت دانش 104
2-18- مؤثرترین سبک مدیریت دانش 106
2-19- مدل پژوهش مک¬کین و زک 109
2-20- رابطه بین استراتژیهای مدیریت دانش و شاخص CAR در ارتباط با نوع صنعت 112
2-21- تاثیر الگوهای فرآیند تبادل دانش بر فناوریهای سازمانی برای انجام فعالیتهای
خلق و انتقال دانش 114
2-22- مدل انتقال دانش نوناکا 117
2-23- استراتژیهای مدیریت دانش 119
2-24- تقسیم بندی فعالیتهای استراتژیهای کار سازمان 123
2-25- استراتژیهای توسعه دانش 125
2-26- استراتژیهای دانش بر اساس مدل بیرلی و چاکرابارتی 127
2-27- مدیریت استراتژیک دانش در سازمان و زیرسیستم¬های اصلی آن 128
2-28- مدل مفهومی پژوهش 128
3-1- مدل 3 شاخگی انواع تحقیق 135
4-1- نمودار فراوانی مشخصات فردی پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 149
4-2- نمودار فراوانی پستهای سازمانی پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 150
4-3- نمودار فراوانی وضعیت تحصیلی پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 151
4-4- نمودار فراوانی سنی پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 152
4-5- نمودار فراوانی سابقه کار پاسخ دهندگان به پرسشنامههای تحقیق 153
4-6- نمودار پراکنش دادهها ی کمّی 164
4-7- نمودار توزیع متغیر 165
4-8- نمودار میانگین شاخصهای هماهنگی در سازمانها با درجات مختلف 168
4-9- نمودار پراکنش دادههای کیفی 171
فصل اول
طرح و کلیات تحقیق
1-1- مقدمه
ریشههای توسعه نیافتگی علمی در ایران متعدد و عوامل آن در دهههای اخیر نیز قابل شناسایی و مطالعه است. لیکن بحث اصلی این است که به رغم فراهم بودن نسبی عناصر پیش برنده علم و وجود امکانات بالقوه وسیع و امکانات بالفعل نسبی در این حوزه، چرا سرمایه گذاریهای انجام شده اثر بخشی مطلوبی ندارد وچرا علیرغم تامین دروندادهای تحقیقات؛ شامل سرمایههای مادی و معنوی یعنی انگیزههای علمی و مغزهای متفکر و پر استعداد، برونداد مجموعه تحقیقاتی کشور (به معنای اثر بخشی آن) در مقایسه با ورودیها وضع مطلوبی ندارد؟ متاسفانه فاصلة علمی و فناوری ما بادنیای شتابان علم و فناوری دایماً در حال افزایش است. اگرچه در این حوزه مشکلاتی همچون پایین بودن سهم اعتبارات ملی تحقیقات و کمبود نیروی انسانی تحقیقاتی وهمچنین نارسایی قوانین ومقررات وجود دارد اما مهمترین مسأله در این زمینه ناکارآمدی برنامهها، راهکارها و روشهای مدیریتی است. به عبارت دیگر شیوة مدیریت کلان واحدها و موسسات پژوهشی و فرایندها و ساز و کارهای پژوهشی در گذشته و حال در صدر مشکلات بوده و هست (هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی،1382،ص2).
یک مطالعة انجام شده در حوزة مسایل پژوهشی کشور و چالشها و راهکارهای اثربخشی آن، مهمترین مشکلات توسعة علمی کشور را موارد زیر میداند: (اعتمادی، 1385، ص 5)
1- مدیریت پژوهش در سطح ملی
2- سازوکارهای پژوهش در سطح ملی
3- فقدان بازار پژوهش
4- بی توجهی گذشته به اثربخشی پژوهشی بعنوان شاخص مهم توزیع اعتبارات.
به عباراتی متفاوت و تفصیلی تر مشکلات و موانع توسعه نیافتگی علمی و پژوهشی کشور از دیدگاه این پژوهشگر عبارتند از: (اعتمادی، 1385، ص 5)
1- مهمترین تامین کنندة منابع مالی پژوهشی کشور دولت است که خود را بی نیاز ازتحقیقات میداند و حساسیت پایینی نسبت به نتایج سرمایه گذاری خود و اثربخشی آن دارد
2- مسألة واردات و خرید دانش فنی و فناوری و احساس بی نیازی از سرمایه گذاری در تحقیقات توسط بخشی ازدولتمردان
3- کشیده شدن ستون خیمه برنامه توسط مجریان برنامة توسعه؛ و از دست رفتن حافظة برنامه
4- سیطرة تلقیهای فردی در اجرای برنامه و تحریف روح برنامه در آئین نامههای اجرایی
5- هرز رفتن اعتبارات بدون تحقق اهداف مندرج در برنامه؛ به دلیل اختیار ترجیح اولویتهای دستگاهی و بخشی؛ وتن ندادن به جهت گیریها و برنامههای ملی تحقیقات در دستگاهها
6- توزیع نادرست اعتبارات ملی ومداخله ذینفعان شخصی و موضوعی و همچنین سهم خواهی دستگاهی به جای اثر بخشی
7- تأثیرات مهم چانه زنی؛ تاریخچه و سابقه اعتبارات؛ میزان نفوذ سیاسی و دستگاهی و تمایلات و سلایق مدیریتی و معیارهای نادرست و بعضاً ناسالم در نظام توزیع اعتبارات پژوهشی
8- عدم تمایل ذینفعان اعتبارات پژوهشی به ارزیابی اثر بخشی پژوهشی در سطوح مختلف و فقدان معیاری به نام اثر بخشی به عنوان یکی از ارکان مهم توزیع اعتبارات پژوهشی در سطح ملی
9- آزادی هزینه از منابع بیت المال برای سلیقههای تحقیقاتی شخصی بدون توجه به اثر بخشی ملی
10- انباشت سخت افزار و تجهیزات بی حاصل و تحمیل آن به بودجههای پژوهشی
11- نبودن نظارت واقعی بر عملکرد اعتبارات پژوهشی، قناعت نمودن به دریافت گزارشات صوری، عملکرد ریالی و پرسنلی و مانند آن.
در درون واحدها و سازمانهای پژوهشی نیز عمده ترین مسأله، مدیریت فعالیتهای پژوهشی و چگونگی راهبری و اداره این واحدها در جهت اهداف اصلی ایجاد آنها است که تولید دانش و انتقال آن به درون و بیرون سازمان و تولید فرآوردههای دانشی است.
به همین دلیل این پژوهش در تلاش است تا با محور قرار دادن مفهوم مدیریت دانش به عنوان شیوه و روش اصلی مدیریتی در واحدهای پژوهشی، مدلی واقعگرایانه در جهت استفاده از استراتژیها و ابزارهای دانشی، متناسب با نوع و روش انجام کار در واحدهای پژوهشی در جهت ارتقای عملکرد آنها ارائه دهد تا شاید از این راه بتوان بر برخی از مشکلات هدایت این سازمانها در جهت افزایش اثربخشی و بهره وری نائل آمد.
1-2- تعاریف
قبل از اینکه بحث اصلی در خصوص مدیریت دانش و استراتژیهای مرتبط با آن را آغاز کنیم، ابتدا لازم است که برخی از کلمات و واژههای کلیدی پژوهش تعریف شوند تا آنچه که در ادامه مطلب مورد اشاره قرار می گیرد برپایه تعریف مشخصی باشد که از هر مفهوم ارائه شده است و مقصود و دیدگاه پژوهشگر را مشخص و معین می سازد.
1-2-1- ارزیابی عملکرد: فرایندی است که به سنجش و اندازه گیری، ارزشگذاری و قضاوت دربارة عملکرد(فرد،سازمان و...) طی دوره ای معین می پردازد. در این فرایند سطح عملکرد از طریق مقایسه وضع موجود با وضع مطلوب یا ایده آل، براساس شاخصهای از پیش تعیین شده ای که واجد ویژگیهای معینی باشند، ارزیابی می گردد (لاستهاوس ،2002،ص9).
1-2-2- پژوهشکده: براساس تعریفی که در دستورالعمل تکمیل پرسشنامه ارزیابی پژوهشگاهها و واحدهای پژوهشی تهیه شده توسط دفتر بررسی و ارزیابی پژوهشی وزارت علوم،تحقیقات و فناوری (1383) آمده است،پژوهشگاه یک واحد پژوهشی است که حداقل دارای سه پژوهشکده باشد و پژوهشکده واحد پژوهشی است که حداقل دارای سه گروه پژوهشی باشد و گروه پژوهشی کوچکترین واحد پژوهشی است که از تعدادی پژوهشگر و کارمند تشکیل شده است و به انجام پژوهشهای بنیادی، کاربردی و توسعه ای اشتغال دارند (دفتر بررسی و ارزیابی پژوهشی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری،1383،ص3-2).
1-2-3- هماهنگی استراتژیک: استراتژی سیستمهای وظیفه ای در سازمان باید به گونه ای طراحی و تعریف شوند که باسایر استراتژی سازمان همگون،هماهنگ و یکپارچه باشند. این هماهنگی به دو شیوه صورت می گیرد:
الف- هماهنگی بیرونی؛ به معنای آن است که استراتژیهای وظیفه ای سازمان مثل استراتژی مدیریت دانش یا استراتژی مدیریت منابع انسانی با استراتژی سازمان همخوانی دارند، با مرحله توسعه سازمان همراهند، به پویایی سازمانی توجه دارند و با ویژگیهای سازمان منطبق هستند(آرمسترانگ ،2001،ص68).
ب- هماهنگی داخلی یا ادغام افقی؛ با طراحی مجموعهای از روشها و سیاستها و استراتژیهای وظیفهای مثل مدیریت دانش ویامدیریت منابع انسانی تقویت کننده منافع کارکنان و سازمان، ممکن و کامل می شود. درواقع منظور اصلی از هماهنگی داخلی اتخاذ استراتژیهای هماهنگ در زیر سیستم استراتژیهای وظیفه ای سازمان است(آرمسترانگ،2001،ص74).
1-2-4- استراتژی نوآوران در مدیریت دانش:سازمانهایی که از چنین استراتژی سود میبرند سازمانهایی هستند که به عنوان پیشرو در حوزه یادگیری شناخته میشوند و بر توسعه ریشهای یادگیری کاملاً متمرکزند. سرعت یادگیری در اینگونه سازمانها کاملاً بالاست.شاخصهای نوآوری در آنها میزان موفقیت بالای آنها در دستیابی به برنامههای بلند مدت شان در تولید و توسعه محصولات جدید وانعطاف پذیری بالای آنها در اتخاذ استراتژیهای مناسب توسعه را نشان می دهد (بیرلی و چاکرابارتی ،1996،ص135-123).
1-2-5- استراتژی کاشفان در مدیریت دانش:ویژگی و مشخصة برجسته این گونه سازمانها در نگاه و تفکر ریشهای و رادیکال آنها در تولید محصولات جدید است. آنها تعادل منطقی و متوازنی بین یادگیری درونی و بیرونی ایجاد میکنند. سطح نسبتاً بالایی از تحقیقات و فعالیتهای تحقیق و توسعه و ارتباطات علمی در این گونه سازمانها صورت میگیرد(بیرلی و چاکرابارتی،1996،ص135-123).
1-2-6- استراتژی بهره برداران مدیریت دانش: میزان کمی از درآمدهادر سازمانهای با این نوع استراتژی صرف فعالیتهای تحقیق و توسعه می شود،اما از سطح بالایی از ارتباطات علمی برخوردار هستند، در حالیکه پایه و بنیانهای علمی و دانشی ضعیفی دارند.اولویت آنها در فعالیتهای دانشی بر یادگیری بیرونی متمرکز است و پس از آن به یادگیری درونی میپردازند. کمتر به سوی توسعة انقلابی و متهورانه محصولات و فرآوردههای جدید روی میآورند(بیرلی و چاکرابارتی،1996،ص135-123).
1-2-7- استراتژی مقلدان مدیریت دانش: سازمانهایی که از این نوع استراتژی سود می برند به عنوان سازمانهایی شناخته میشوند که از استراتژیهای غیراثربخشی در زمینه یادگیری سازمانی استفاده می کنند تصورشان بر این است که بیش از میانگین صنعت شان در حوزههای تحقیق و توسعه فعالیت میکنند، در حالیکه شاخصهای دانشی خلاف این امر را نشان میدهد.آنها در بکارگیری دانشهای جدید به کندی عمل میکنند و از تشکلهای علمی و دانشی کاملاً جدا و دورافتاده هستند. اینگونه سازمانها معمولاً تمرکز بر حفظ وضع موجودشان دارند و قادر به ترکیب و هماهنگی جریانهای مختلف دانشی در درون خودشان نیستند(بیرلی و چاکرابارتی،1996،ص135-123).
1-2-8- استراتژی بنیادی تولید دانش: تحقیقاتی که برای شناخت یا کسب دانش جدید، انجام میشود. این تحقیقات بدنبال کاربردهای احتمالی دانش مزبور نیستند. هدف از انجام آنها (بجای اینکه ایجاد کاربرد خاصی باشد)، کسب دانش و یا درک بهتر موضوع موردنظر است. با هدف پیشرفت علم صورت میگیرد و میتوان آن را فرآیند خلق یا انباشت بلندمدت دانش نامید (خلیل، 1381،ص80-78).
1-2-9- استراتژی کاربردی تولید دانش:این گونه استراتژی با جهت گیری به سمت هدف و یا کاربردی خاص و برای عملیاتی کردن ایدهها صورت میگیرد. این کار با هدف کسب دانش لازم برای برآوردن نیازی خاص و مشخص، انجام می شود. ترکیبی از علم و مهندسی است(خلیل،1381،ص80-78).
1-2-10- استراتژی توسعه ای تولید دانش:به معنای استفاده سیستماتیک از دانش حاصل برای ساخت مواد، تجهیزات، سیستمها و روشهای بهتر(همچون طراحی و ارائه خدمات جدید و بهتر) است. توسعه، بیش از اینکه در قلمرو علم باشد، در قلمرو مهندسی واقع میشود. توسعه همان حلقه ارتباطی تحقیقات و کاربرد تجاری ایدههاست (خلیل،1381،ص80-78).
1-2-11- استراتژی بهبودی و مروری تولید دانش:تلاشهای مداومی هستند که توسط دانشمندان و مهندسان برای بهبود فناوریهای موجود انجام میشود. هدف از این کار، بهبود عملکرد فناوری، طولانی کردن چرخه عمرفناوری و ترویج نوآوریهای تدریجی است (خلیل،1381،ص80-78).
1-2-12- استراتژی اجتماعی سازی انتقال دانش: در این نوع استراتژی انتقال دانش پنهان یک فرد به فرد دیگر) نحوه رفع مشکل برنامه، طراحی به صورت غیر معمول) برای انجام موثر فرایندصورت می پذیرد.برای انجام مؤثر فرایند باید میان افراد، فرهنگ مشترک و توانایی کارگروهی ایجاد شود که با استفاده از نظریههای اجتماعی و همکاری میسر میشود، نشست گروهی که تجربیات را توضیح داده و درباره آن بحث میکند، فعالیتی است عادی که در آن اشتراک و انتقال دانش پنهان میتواند رخ دهد(نوناکا ،1995،ص15).
1-2-13- استراتژی بیرونی سازی انتقال دانش: این نوع استراتژی برای تبدیل دانش پنهان به دانش آشکار اتخاذ می شود. در این حالت فرد میتواند دانش خود را در قالب مطالب منظم (سمینار، کارگاه آموزشی) به دیگران انتقال دهد. گفتگوهای میان اعضای یک گروه، در پاسخ به پرسشها یا برداشت از رخدادها، از جمله فعالیتهای معمولی هستند که این نوع انتقال در آنها رخ میدهد(نوناکا،1995،ص15).
1-2-14- استراتژی ترکیب انتقال دانش: دراین شیوه از استراتژیهای انتقال دانش، حرکت از دانش آشکار فردی به سمت دانش آشکار گروهی و ذخیره سازی آن صورت میپذیرد و با توجه به استفاده از دانش موجود امکان حل مسائل از طریق گروه فراهم شده، به دنبال آن دانش توسعه مییابد (نوناکا،1995،ص15).
1-2-15- استراتژی درونی سازی انتقال دانش: این گونه از استراتژیهای انتقال دانش، دانش آشکار سازمانی را تبدیل به دانش پنهان فردی می کند.دراین مرحله، دانش آشکار بدست آمده در سازمان، نهادینه میشود. همچنین گذراندن این مرحله برای افراد، آفرینش دانش پنهان جدید شخصی را نیز در پی دارد (نوناکا،1995،ص15).
1-2-16- استراتژی منفعل در بکارگیری دانش: در این گونه استراتژیها تمایل کمیبه بحث مدیریت دانش وجود دارد. فعالیتها در این حوزه سیستماتیک نیست. ساختار و فرهنگ سازمانی و نیز فناوری اطلاعات برای اداره کردن دانش مورد استفاده قرار نمیگیرند. مؤسسات در اینگونه استراتژیها به درستی از دانش بهرهبرداری نمیکنند. در محیط تجاری جاری و روزمرهشان، این شیوه مدیریت دانش اثربخشی سازمانها را به سرعت کاهش میدهد(چوی و لی ،2003،ص 417-403).
1-2-17- استراتژی سیستم- محوردربکارگیری دانش:این نوع استراتژی،تاکید زیادی روی کدگذاری و استفاده مجدد از دانش دارد. قابلیت کدگذاری سازمانها، با اتخاذ این نوع استراتژی از طریق یک سیستم پیشرفتهترفناوری اطلاعات، محقق میشود و در نتیجه پیچیدگی دستیابی و استفاده از دانش کاهش مییابد.واکنش سریعتر به مشتری و هزینه کمتر برای تعاملات دانشی قابل انتظار است(چوی ولی،2003،ص417-403).
1-2-18- استراتژی انسان- محور دربکارگیری دانش: تأکید استراتژی انسان- محور بر کسب و تسهیم دانش پنهان و تجربه درونی افراد است. ابعاد انسانی برای یک مدیریت دانش موثر کلیدی و حیاتی هستند. تسهیم دانش به شکل غیر رسمیانجام میپذیرد زیرا تمایلات بین افراد سازمان حائز اهمیت بسیار است. ارتباطات و اعتماد عوامل کلیدی موفقیت هستند(چوی و لی،2003،ص417-403).
1-2-19- استراتژی پویادربکارگیری دانش:در این گونه استراتژیها دانش آشکار و پنهان در یک مدل پویا مدیریت میشود. سیستم اطلاعات درسازمانهای بااین نوع استراتژی زمینه مناسبی برای کار گروهی بین افراد در موقعیتها و زمانهای جدا ایجاد میکند. از دانش موجود بهرهبرداری درست میشود و قابلیتها و پتانسیلهای جدید کشف و استخراج میگردد(چوی و لی،2003،ص417-403).
1-2-20- استراتژی روزمره ومعمولی در کار سازمان:این نوع استراتژی بیانگرسطح پایین نیاز به تعاملات کاری و پیچیدگی کارهای سازمانی است. اتکای زیادی به قوانین، رویهها و آموزشهای رسمیدارد. وابسته به نیروی کاری است که تجربه کمیدر بیان نظرات و دیدگاههای خود دارد.چالشها در این نوع استراتژی حول محور نیاز به کدگذاری دانش و اطمینان از عملکرد منسجم و مداوم،متمرکز شدهاند(دونوگیو ،1999،ص5-3).
1-2-21- استراتژی یکپارچگی درکارسازمان:این نوع استراتژی نشان دهنده سطح بالایی از وابستگی به تعامل بین کارکنان درانجام کارها و سطح پایینی از پیچیدگی در انجام کارهای سازمانی است. کار سیستماتیک و قابل تکرار، مبتنی بر استانداردها، روشها و فرآیندهای رسمیاست و وابستگی زیادی به یکپارچگی ناشی از محدودیتهای کاربردی دارد(دونوگیو،1999،ص5-3).
1-2-22- استراتژی هوشمند درکارسازمان: این استراتژی بیانگرسطح پایینی از وابستگی به تعامل درانجام کارها و سطح بالایی از پیچیدگی کارهای سازمان است. کار نیازمند داوری و قضاوت است و کاملا متکی و وابسته به چهرههای ممتاز و شاخص عملیاتی است.دراین نوع استراتژی سازمان معمولا نیازمند تمرکز برکسب نتیجه از فعالیت نیروهای شاخص کاری است(دونوگیو،1999،ص5-3).
1-2-23- استراتژی همکاری درکارسازمان:این استراتژی نشان دهنده سطح بالایی از وابستگی به تعامل بین کارکنان در انجام کارها و پیچیدگی بالای کارهای سازمان است. کار مستلزم ابتکار و یادگیری از طریق انجام کارها است و تکیه بر تجربیات عمیق ناشی از کارکردها و استفاده از تیمهای منعطف، دارد(دونوگیو،1999،ص5-3).
1-3- بیان مسأله
در کشور ما 185 واحد پژوهشی وجود دارد که از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری مجوز قطعی دریافت کردهاند. 15/88% این واحدها متعلق به نهادهای دولتی هستند و از بودجه عمومیکشور استفاده میکنند. از این تعداد 24 واحد پژوهشی دارای ردیف مستقل بودجه هستند و بقیه واحدها بودجه خود را از طریق بودجه نهادهای مربوط دریافت و یا در اغلب موارد از طریق قراردادهای پژوهشی تأمین میکنند (دفتربررسی و ارزیابی پژوهشی وزارت علوم،تحقیقات و فناوری،1386،ص5).
یکی از دغدغههای اصلی در حوزههای سیاستگذاری و تصمیم گیری در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به عنوان متولی اصلی واحدهای پژوهشی، تعیین میزان موفقیت آنها در رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده در مقایسه با منابع مالی و انسانی و فناورانه اختصاص یافته به آنها می باشد.
بر اساس گزارشی که هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی تحت عنوان "ارزیابی علم و فناوری در جمهوری اسلامیایران- اولین ارزیابی کلان 1382 " تهیه کرده است و با توجه به شاخصهایی که در پنج بخش انسانی، مالی، ساختاری، عملکردی و بهره وری توسط این هیأت تعریف و محاسبه شده است، وضعیت عمومیتولید علم در ایران، با توجه به پیشینه تاریخی و ارزشهای دینی و جایگاه تاریخی آن در تولید علم، در حال حاضر به هیچوجه راضی کننده نمیباشد، گرچه در سالهای اخیر وضعیت نسبت به سابق تا حدودی بهتر شده است ولی فاصلهها هنوز آنقدر زیاد است که ضرورت یک بررسی و تحلیل دقیق تر و همه جانبه تر را الزامیمیسازد.
به عنوان مثال به چند شاخص در ابعاد پنج گانه فوق اشاره میکنیم:
1- تعداد محققان در یک میلیون نفر بر اساس آمار 1997 (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1382)
نمودار 1-1: نمودار فراوانی تعداد محققان در یک میلیون نفر بر اساس آمار 1997
منبع:هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی و علمی شورای عالی انقلاب فرهنگی، 1382،ص21
2- تعداد شاغلان تحقیقاتی در یک میلیون نفر جمعیت در سال 1999: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، 1382)
نمودار 1-2: نمودار فراوانی تعداد شاغلان تحقیقاتی در یک میلیون نفر جمعیت در سال 1999
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، 1382،ص22
3- درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال 1997: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، 1382)
نمودار 1-3: نمودار فراوانی درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال 1997
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، 1382،ص39
4- درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال 2000: (هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی و علمی، 1382)
نمودار 1-4: نمودار فراوانی درصد هزینههای تحقیقاتی از تولید ناخالص داخلی در سال 2000
منبع: هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی و علمی، 1382،ص31
5- هزینههای تحقیقاتی به ازای هر نفر محقق در سال 1996:(هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی وعلمی،1382)
نمودار 1-5: نمودار فراوانی هزینههای تحقیقاتی به ازای هر نفر محقق در سال 1996
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی وعلمی، 1382،ص41
6- تعداد درخواستهای بین المللی ثبت اختراع طبق معاهده PCT در سازمان جهانی مالکیت فکری: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی، 1385)
جدول 1-1: تعداد درخواستهای بین المللی ثبت اختراع طبق معاهده PCT در سازمان جهانی مالکیت فکری
سال
کشور 2002 2003 2004 2005 جمع
آمریکا 41296 41028 43346 46115 171785
ژاپن 14063 17414 20264 24829 76570
آلمان 14326 14662 15218 16002 60208
کره جنوبی 2520 2949 3559 4686 13714
کانادا 2260 2270 2105 2322 8957
استرالیا 1759 1680 1837 1999 7275
چین 1018 1295 1706 2501 6520
هندوستان 525 764 723 679 2691
ترکیه 85 111 115 174 485
مالزی 18 31 45 37 131
مصر 1 22 53 51 127
عربستان 10 28 31 38 107
اندونزی 16 2 6 8 32
ونزوئلا 1 1 1 2 5
ایران 0 2 0 2 4
پاکستان 0 2 0 0 2
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی،1385،ص 34
7- سهم کشورها از تولیدات علمیمنتشر شده در مجلات معتبر بین المللی در سالهای 2003 و 2004: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی، 1385)
نمودار 1-6: نمودار فراوانی سهم کشورها از تولیدات علمیمنتشر شده در مجلات معتبر بین المللی در سالهای 2003 و2004
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمیشورای عالی انقلاب فرهنگی،1385، ص 56
8- تعداد گواهیهای اعطا شده به اختراعات در اداره ثبت اختراع و علامت تجاری امریکا: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، 1385)
جدول 1-2: تعداد گواهیهای اعطا شده به اختراعات در اداره ثبت اختراع و علامت تجاری امریکا
ردیف سال
کشور 1997 1998 1999 2000 2001 2002 2003 2004 جمع سالهای 2004-1963
1 امریکا 61708 80289 83906 85068 87601 86972 87901 84271 2216800
2 ژاپن 23179 30840 31104 31295 33224 34858 35516 35350 591683
3 آلمان 7008 9095 9337 10235 11260 11280 11444 10779 276094
4 انگلستان 2680 3467 3576 3669 3967 3843 3630 3450 116637
5 فرانسه 2958 3674 3820 3819 4041 4035 3868 3380 104542
6 کانادا 2379 2974 3226 3419 3606 3431 3426 3374 71127
7 کره جنوبی 1891 3259 3562 3314 3538 3786 3944 4428 33865
8 استرالیا 478 720 707 705 876 859 900 953 15679
9 چین 81 160 155 179 237 233 276 311 2565
10 هندوستان 47 85 112 131 178 249 341 363 2033
11 روسیه 111 189 181 183 234 200 203 169 1725
12 ونزوئلا 25 27 39 27 26 30 19 18 650
13 مالزی 17 23 30 42 39 55 50 80 436
14 عربستان 14 14 12 19 12 10 19 15 223
15 اندونزی 5 3 5 6 4 7 9 4 155
16 ترکیه 5 2 4 4 11 15 27 13 149
17 مصر 1 0 3 8 6 5 6 4 88
18 ایران 1 0 1 0 2 0 0 0 67
19 پاکستان 0 2 0 5 2 1 0 2 32
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، 1385،ص 37
9- تعداد تولیدات علمیدر مجلات معتبر داخلی و بین المللی: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی،1385)
نمودار 1-7: تعداد تولیدات علمیدر مجلات معتبر داخلی و بین المللی
منبع: هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی، 1385،ص55-54
10- نسبت اعتبارات تحقیقاتی به تعداد محققان در سال 1999: (هیأت نظارت و ارزیابی فرهنگی و علمی،1382)
نمودار 1-8: نسبت اعتبارات تحقیقاتی به تعداد محققان در سال 1999
منبع: هیأت نظارت وارزیابی فرهنگی وعلمی، 1382،ص88
با توجه به آمار و ارقام مقایسهای فوق، در یک جمع بندی اولیه مشخص میشود که فرایند تولید علم در ایران از ابعاد منابع انسانی و مالی، ساختار، عملکرد و بهره وری با جایگاه تاریخی و اصول ارزشی آن که مبتنی بر ارزش گذاردن بر علم و پژوهش است، فاصلة زیادی دارد. از دیدگاه سیستمیاین فاصله هم از بعد ورودیها، هم فرایند تولید علم و هم درنهایت خروجیهای فرایند تولید علم در ایران قابل بحث و بررسی است و مطالعه و کنکاشی عمیق را طلب میکند. یکی از مسائلی که در این رابطه مورد توجه قرار میگیرد، مسألة تولید و انتقال دانش و به عبارتی مدیریت دانش است.
فرایند تولید دانش به عنوان یک فعالیت اصلی و یا جانبی برای سازمانها تعریف میشود. اگرچه پژوهشگاهها به عنوان محصول اصلی خود تولید کننده علم و دانش هستند و بر این اساس عملکرد آنان ارزیابی میگردد، ولی سایر سازمانها نیز متناسب با نوع فعالیت، روش کار و تجربیات کاری شان به تولید دانش میپردازند.
منظور از تولید دانش سازمانی، قابلیت یک شرکت به عنوان یک کل در تولید دانش جدید، تسهیم آن در تمام سازمان و تجسم آن در محصولات، خدمات و سیستمهاست (نوناکا و تاکیوچی ، 1995).
البته سازمانها به خودی خود و بدون ابتکار افراد و تعاملی که بین آنها در گروه شکل میگیرد قادر به تولید دانش نمیباشند. دانش میتواند در سطح گروه از طریق گفتگو، بحث، تبادل نظر، انتقال تجربیات و مشاهده تقویت یا متبلورگردد (شورای عالی انقلاب فرهنگی 1382).
در واقع مدیریت دانش مبحثی است که در آن یک سازمان آگاهانه و بطور فراگیر دانش خود را بصورت منابع، اسناد و مهارتهای انسانی، جمع آوری و سازماندهی میکند، به اشتراک میگذارد و تجزیه و تحلیل مینماید (ویگ ، 1999).
با توجه به تعاریف فوق که گوشهای از مجموعه تعابیر بکار رفته در خصوص مدیریت دانش است، این نتیجه حاصل میشود که مدیریت دانش با ابزار دانش و کاربردی کردن آن و استفاده از منابع و ذخایر پنهان و آشکار دانش در سازمان و ایجاد فرهنگ مبتنی بر دانش در سازمان، در پژوهشگاهها که در راستای تولید علم گام بر میدارند و بر مبنای داده، اطلاعات و دانش و استفاده از آنها حرکت میکنند، که چون همین مفاهیم در مدیریت دانش نیز به عنوان مبانی و اصول پایهای محسوب میگردند، میتواند یک ابزار و شیوه موفق در جهت هرچه کارآمدتر نمودن آنها بشمار رود.
در یک تقسیم بندی سازمانها به سه گروه تقسیم بندی میشوند:
1- سازمانهای مبتنی بر نیروی کار 2- سازمانهای مبتنی بر سرمایه 3- سازمانهای مبتنی بر دانش.
در سازمانهای مبتنی بر دانش اساس کار و مهمترین منبع ورودی به سازمان دانش است که این دانش در فرایند عملیات سازمانی به خروجیهایی متناسب با مدیریت سازمان و نیز برگرفته از دانش سازمان تبدیل میشوند (استاربوک ، 1992) .
ویلیام استاربوک (1992) معتقد است که مدیریت دانش، مناسب ترین شیوه و الگوی مدیریت برای سازمانهای دانش- محور است که پژوهشگاهها نیز از جمله این گونه سازمانها هستند.
البته بدیهی است که درجریان فعالیت کلیه سازمانها، حتماً دانش سازمانی تولید میشود که باید مدیریت شده ودراختیار کلیه کارکنان جهت استفاده مجدد قرار داده شود، اما فرق اساسی سازمانهای مبتنی بر دانش یا دانش- محوربابقیه سازمانها دراین است که در این گونه سازمانها تولید دانش به عنوان یک مأموریت اصلی محسوب شده وبنابراین شیوه مدیریت دانش و مکانیزمهایی که برای عملیاتی کردن استراتژیهای مدیریت دانش در این گونه سازمانها، طراحی واجرا می شود،باسایر سازمانهاکه شیوهها والگوهای خاص مدیریتی، متناسب بانوع ماموریت شان دارند، تفاوت خواهدداشت.
در سازمانهای پژوهشی حفظ مزیت رقابتی، منوط به نوآوری است که نوآوری خود معلول دانش است و تابعی از بکارگیری مدیریت دانش در مرکز پژوهشی،است.
بر اساس یک پژوهش اثرات بکارگیری مدیریت دانش در مراکز پژوهشی کشور به شرح زیر تعریف و تبیین شده است: (فتحیان، 1385،ص16)
1- اشتراک دانش و تسریع در دستیابی به فناوری نو، جلوگیری از دوباره کاری و اتلاف منابع
2- ایجاد استراتژی دانشی برای تحقیقات
3- هم افزایی در دانشهای تولید شده در پروژههای تحقیقاتی موجود و یا آتی و کم شدن فاصله میان نیازهای واقعی پژوهشی و پروژههای پژوهشی
4- ایجاد مزیت رقابتی در سازمان و انجام کار مؤثر از طریق مشارکت و استفاده مجدد از دانش
5- تبدیل دانش پنهان محققین به دانش آشکار به منظور ثبت دانش حاصله از تحقیقات
6- کمک به انتشار دانش در سازمان و سرعت گردش دانش در سازمانهای پژوهشی
7- دسترسی راحت و آسان محققین و سایر کاربران به اطلاعات و دانش به کمک سیستم الکترونیکی اسناد
8- امکان فراهم نمودن ارتباط غیرلحظهای و غیرمستقیم پژوهشگران به کمک ابزارهای واسطهای
1-4- دستیابی به مدل
آنچه که درطراحی مدل پژوهش موردتوجه جدی قرار گرفته است، استفاده از اثرات مثبت بکارگیری آگاهانة سیستم مدیریت دانش در سازمانهای پژوهشی و پژوهشگاهها است.باتوجه به مأموریت اصلی این سازمانها که تولید علم و دانش درراستای انجام وظایف سازمان متبوع شان می باشد، قطعاً این گونه سازمانها (هرچندناآگاهانه) ازسیستم مدیریت دانش در داخل مجموعه شان سود می برند، اما برای افزایش اثربخشی این سیستم باید ویژگیهای آن را شناخت و سیستم را براساس یک مدل منسجم و کارا، طراحی و اجرا نمود تا بتوان به نتایج قابل قبولی از اجرای آن دست یافت.
با توجه به نگرش سیستمی حاکم براین پژوهش برای مدیریت دانش وجایگاه آن درسازمانهای دانش-محور از جمله پژوهشگاهها، مدل طراحی شده در پژوهش بر اساس ارتباط بین سیستم مدیریت دانش در سازمان با زیر سیستمهای آن میباشد، که به سه زیرسیستم تولید و توسعه دانش،انتقال دانش و بکارگیری دانش تقسیم شده است.
درطراحی این مدل ازسایر سیستمهای وظیفه ای سازمان و نحوه ارتباط آنها با زیرسیستمهایشان الگوگرفته شده است. به عنوان مثال همانطوری که سیستم مدیریت منابع انسانی به سه یا چهار زیر سیستم جذب و استخدام،ارزیابی عملکرد، آموزش و توسعة کارکنان و نگهداری و ارتقای کارکنان تقسیم می شود، سیستم مدیریت دانش هم قابل تقسیم به چند زیرسیستم است. مزیت این مدل واین نوع نگاه به مدیریت دانش درسازمان، در مقایسه به سایر نگاهها به این مفهوم، دراین است که بانگرش مبتنی برتئوری نقاط مرجع استراتژیک می توان گونههای هماهنگ استراتژی را در زیر سیستمها تعریف کرد و با ایجاد هماهنگی افقی و عمودی دربین آنها و به علاوه بین سیستم مدیریت دانش باسایر سیستمهای وظیفه ای سازمان، درخصوص تأثیر مثبت آنها بر عملکردسازمان امیدوارتر بود. برای تبیین رابطه بین استراتژیهای مدیریت دانش با زیر سیستمهای مدیریت دانش با استفاده از ادبیات و مطالعات مربوط به مدیریت دانش گونههای خاصی انتخاب شدند که در فصل دوم بطور مشروح مورد بررسی قرار خواهند گرفت. با توجه به اینکه استراتژی کار در سازمانها به عنوان یک عامل متمایزکننده مورد توجه قرار گرفته است بنابراین رابطه بین ترکیب چهارتایی ناشی از استراتژیهای مدیریت دانش با زیر سیستمهای اصلی مدیریت دانش، با ارتقای عملکرد پژوهشگاهها، از صافی یا فیلتر استراتژی کارسازمانها میگذرد و تنوع در استراتژی کار، نوع ترکیب مناسب استراتژیهای مدیریت دانش و زیرسیستمهای آن را در جهت ارتقای عملکرد پژوهشگاهها پیش بینی و پیشنهاد میکند.
1-5- فرضیه اصلی
هماهنگی بین استراتژیهای دانش، استراتژی انتقال دانش، استراتژی تولید و توسعه دانش و استراتژی بکارگیری دانش در پژوهشگاهها با توجه به استراتژی کار پژوهشگاهها، منجر به ارتقای عملکرد آنها میشود.
F (X1, X2, X3, X4,X5) : عملکرد پژوهشگاهها
عملکرد پژوهشگاهها تابعی است از:استراتژی دانش، استراتژی انتقال دانش،استراتژی تولید و توسعه دانش،استراتژی بکارگیری دانش و استراتژی کار پژوهشگاهها
درواقع هدف اصلی از اجرای این پژوهش طراحی مدل تبیین کننده رابطه بین استراتژی دانش، استراتژی تولید و توسعه دانش، استراتژی انتقال دانش و استراتژی بکارگیری دانش در پژوهشگاههاست بهره گیری از نتایج این مدل با توجه به استراتژی کار پژوهشگاهها، میتواند منجر به ارتقای عملکرد آنها شود.
1-6- روش شنا