برای تبیین لزوم شناخت خدا دوگونه دلیل میتوان ارائه داد: دلایل نظری و عملی.
دلایل نظری لزوم شناخت خدا : دست کم دو عامل درونی انسان را به سوی شناخت خدا و معرفت به او سوق می دهد.
1 - عامل عقلانی: انسان در مسایل گوناگون به فکر خود متوسل میشود.پیرامون موضوعی، از ابعاد گوناگون میاندیشد. وجود این استعداد تحلیلی و منطق عقلانی، میطلبد درباره خدا نیز بر اساس عقل و منطق بیندیشد.
انسان بر آن است به نیروی عقل و منطق خود، علت اصلی وجود جهان شگفت را دریابد و خدایی را که آفریننده هستی و سازنده جهان است شناسد.(1)
"متکلمان و اندیشمندان اسلامی، از دیر زمان برای اثبات لزوم گام نهادن در طریق خداشناسی بردو اصل تکیه کردهاند:
أ ) دفع ضرر محتمل: هر خردمندی این احتمال را میِپذیرد که در صورت عدم پیروی از دین دچار کیفر و عذاب میشود. از آن جا که عقل جلوگیری از زیان ناشی از کیفر حتی احتمالی را لازم میشمارد، واجب است آدمی در مورد وجود خدا و اوصاف او جست و جو کند تا در صورتی که واقعاً خدایی وجود داشته و دعوت پیامبران راست باشد، بتواند با پیروی از آنان،خویش را از عذاب الهی برهاند.
ب) وجوب شکر منعم: شکی نیست نعمتهای فراوانی که از آن بهرهمندیم، از سوی منعمی یه ما اعطا شده است و از سوی دیگر عقل، سپاسگذاری از بخشنده نعمت را لازم میشمارد. از آن جا که سپاسگذاری از یک موجود بدون شناخت او ممکن نیست، عقل حکم میکند باید در مسیر شناخت نعمت دهنده حقیقی (خداوند) گام بردارد."(2)
2 - عامل روانی: آدمی به گونه ای آفریده شده که به طور طبیعی به وجود خدا توجه دارد. احساس وجود آفریننده جهان انسان را برای جستجوی خالق و شناخت اوصاف او سوق میدهد. از سوی دیگر، انسان موجودی است که از دو حقیقت ترکیب یافته است: روح و جسم.انسان به واسطی جنبی جسمی به مادیات گرایش دارد و به دنبال آن میرود، ولی جنبه روحی را، گرایش به مادیات نمیتواند اقناع کند.
سِرّ این که هر چه انسان هر گونه لوازم مادی را برای خویش آماده میسازد، باز عطش افزون طلبی در او تسکین نمییابد، به همین دلیل است.(3 ) روح مجرد و غیرمادی انسان تنها با شناخت خداوند که مجرد مطلق است و گرایش و ارتباط با او آرامش مییابد.
به دیگر بیان: جهان منهای خدا، کالبدی است بی روح و بیشعور و بیهدف.
کسانی که خدا را نمیشناسند وجهان بینی مادی دارند، هستی را پوچ، بی معنی و فاقد هدف میپندارند، در نتیجه میگویند. انسان و زندگی او و همه عملکردهایش فاقد مفهوم و بیمعنی و بیهدف است.
لزوم شناخت خدا از بُعد عملی
شناخت خدا برای شناخت راه صحیح زندگی، ضروری است، زیرا شناخت خدا و ایمان و ارتباط با او، تمامی زندگی انسان را تحت تأثیر قرار میدهد و راه مشخصی را پیش پای او میگذارد. نیز آثار فردی و اجتماعی بزرگی را در زندگی به وجود میآورد.
برخی آثار شناخت و اعتقاد به خدا عبارتند از:
1 - شناخت خود:
انسان اگر خدا را بشناسد، خود را نیز خواهد شناخت. در واقع خودشناسی واقعی آن است که بداند: از کجا آمده، برای چه آمده، به کجا و به سوی چه کسی خواهد رفت. زمانی به پاسخ این سؤالات دست خواهد یافت که خدا یعنی مبدأ آفرینش و آن را که بازگشت همه به سوی او است، شناخته باشد.
2 - رهایی از احساس پوچی و پوچی گرایی :
آنان که معتقد به خدا هستند، چون خداوند را "حکیم" میدانند، نه تنها زندگی را هدفتمند و آفرینش را برای رسیدن به هدفی مشخص می دانند، بلکه معتقدند آفرینش هرچیز در ارتباط با نظام هستی هدفمند است.
کسانی که به دلیل فقدان شناخت خدا، از او دور شدهاند، به جای آن که "هدف زندگی" را کشف کنند و فلسف? حیات را بیابند، ناگزیرند هدفی برای آن "جَعْل" کنند، روشن است چنین هدفی نمیتواند واقعی باشد وریشه در نظام هستی داشته باشد.
شامل 11 صفحه فایل word قابل ویرایش
دانلود مقاله ضرورت خدا شناسی