دانلود مقاله خلاقیت در زیبا سازی شهری 16 ص با فرمت word
مقاله خلاقیت در زیبا سازی شهری
دانلود مقاله خلاقیت در زیبا سازی شهری 16 ص با فرمت word
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:2
فهرست و توضیحات:
مقدمه
نقش مدیر در پرورش خلاقیت
طوفان فکری
یکی از تکنیک های متداول در ایجاد خلاقیت و فعال ساختن اندیشه ها به صورت گروهی تکنیک تحرک مغزی است. در این تکنیک مساله ای به یک گروه کوچک ارایه شده و از آنان خواسته می شود فی البداهه و به سرعت به آن واکنش نشان داده و برای آن پاسخی بیابند.پاسخ ها بر روی تابلویی نوشته می شوند به طوری که همه اعضای جلسه می توانند آنها را ببینند. این امر باعث می شود تا ذهن اعضا به فعالیت بیشتری پرداخته و جرقه ای از یک ذهن باعث روشنی ذهن دیگری شود.اولین دلیل اثر بخشی تحرک مغزی افزایش قدرت خلاقیت در گروه است،افراد در حالت گروهی بیش از حالت انفرادی قدرت تصور خلاق بروز می دهند. رقابت نیز عامل دیگری است که در جلسات تحرک مغزی موجب افزایش اثر بخشی می گردد.همچنین عدم وجود انتقاد و ارزیابی های سریع باعث می شود تا اعضای جلسه با فراغت خاطر به اظهارنظر بپردازند ومحیطی مساعد برای خلاقیت ایجاد گردد.نکته دیگری که در موثر بودن تحرک قابل ذکر است فی البداهه بودن نظرات است .1
1 .. www.fekreno.org
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:2
فهرست و توضیحات:
مقدمه
خلاقیت گروهی
نقش مدیر در پرورش خلاقیت
نقش مدیریت در مجموعه هایی که خلاقیت و نوآوری از ضروریات و عامل اصلی است بسیار مهم و حساس است زیرا مدیریت می تواند توانایی و استعداد خلاقیت و نوآوری را در افراد ایجاد ، ترویج و تشویق کند و یا رفتار و عملکرد او می تواند مانع این امر حیاتی شود. هنر مدیر خلاق عبارت است از استفاده از خلاقیت دیگران و پیدا کردن ذهن های خلاق . مدیر خلاق باید فضایی بیافریند که خودش بتواند خلاق باشد و افراد سازمان را هم نیز برای خلاقیت تحریک کند و این فضا ، فضایی است که ازکار روزمره به دور است و به نحوی تفویض اختیار می کند تا هر کسی خود مشکل خودش را حل کند.
برای این که افراد در سازمان به تفکر بپردازند باید محیطی ایجاد شود که در آن به نظریات و اندیشه ها امکان بروز داده شود. یکی از شیوه های بسیار مهم و پر جاذبه پرورش شخصیت انسان ها و همین طور خلاقیت و نوآوری و حتی رشد اجتماعی مشورت هستند از عقل و فکر بیشتری برخوردارند و آن که اهل آن نیستند از این امتیاز بهره ای ندارند. یک سازمان خلاق تا اندازه ای زیادی به خود کنترلی کارکنانش وابسته است. خود کنترلی خودش را درخواستن و تمایل برای ارایه ابتکار و خلاقیت به نمایش می گذارد.
مدیران می توانند هر سه مولفه خلاقیت یعنی تخصص، مهارت های تفکر خلاق و انگیزش را تحت تاثیر قرار دهند.اما واقعیت آن است که تاثیر گزاری بر دو مولفه اول بسیار دشوارتر و وقت گیرتر از انگیزش درونی را می توان حتی با تغییرات جزئی در محیط سازمان به طور قابل ملاحظه ای افزایش داد.این بدان معنا نیست که مدیران باید بهبود تخصص و مهارت های تفکر خلاق را فراموش کنند. اما زمانی که اولویت بندی در اقدام مطرح می شود ، آنها باید بدانند که اقدامات موثر بر انگیزش درونی ، نتایج فوری تری را موجب خواهند شد.
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه13
فهرست مطالب
- مقدمه
2- اصول اولیه خلاقیت
نیازهای فیزیولوژیکی
نیاز به امنیت
نیازهای اجتماعی
نیاز به احترام
نیاز به خودیابی
وجوه هوش
باشد یا آنکه احتمال وقوع آن بسیار کم باشد. اما باید توجه داشت که نو بودن و اصالت با آنکه شرط لازم خلاقیت است اما کافی نیست. زمانی یک پاسخ را میتوان بخشی از یک فرایند خلاقیت به شمار آورد که تا اندازهای با واقعیت مطابقت داشته یا اصولاً واقعی باشد. دوم خلاقیت باید گرهای را بگشاید یا با وضعیتی تناسب داشته و یا مقصود معینی را برآورد. سوم، خلاقیت واقعی مشروط به دوام آن بینش ابتکاری، ارزیابی و تفسیر و رشد آن باشد. در جملهای کوتاه میتوان اینگونه بیان کرد «خیلیها ایدههای خوب دارند اما عده کمی آنها را عملی میکنند». همچنین یکی از عواملی که معمولاً با خلاقیت مربوط میدانند موضوع هوش است.
صفات به آن دسته از ویژگیهای شخصیتی اطلاق می شود که در طول زمان و در موقعیت های مختلف پایدار است(پروین،2002،ص185).از آنجا که طبقه بندی مردم به وسیله صفتهایشان بسیار ساده و قابل فهم به نظر می رسد و مبتنی بر عقل سلیم است، رویکرد صفت در شخصیت سالها مورد استفاده بوده است.این نوع طبقه بندی به دوران حکیم یونانی بقراط(حدود 460 تا 337 قبل از میلاد)بر میگردد(شولتز،1990،ص255). البته صفات برای هر نظریه پرداز، معنی خاص خود را دارد(ویگینز،1997،ص98). به رغم این تفاوت، نظریه پردازن صفات توافق دارند که رفتار انسان و شخصیت وی را می توان در یک سلسله مراتب سازماندهی کرد.(پروین،2002،ص 187).بدین ترتیب شخصیت فرد را می توان به صورت الگویی از صفتها در نظر گرفت(شولتز،1990،ص294).
یکی از رویکردهای شناخت واحدهای اساسی شخصیت، توجه به اصطلاحاتی است که مردم در توصیف شخصیت به کار می برند. شیوه اصلی در این تحقیق این است که افراد خود یا دیگران را در صفاتی که به طور دقیق از فرهنگ استخراج شده است، درجه بندی کنند. سپس آنها را تحلیل عاملی می کنند تا ببینند کدام صفات با یکدیگر همراه می شوند. برای مثال نورمن(1963) به یک مطالعه تحلیل عاملی از درجه بندی همسالان دست زد و به پنج عامل اساسی در شخصیت دست یافت. شبیه به این پنج عامل به وفور در تعداد قابل توجهی از...
5-1-2 :انعطاف پذیری (O)
به عنوان یک بعد اصلی شخصیت، انعطاف پذیری در تجربه خیلی کمتر از E و N شناخته شده است. عناصر انعطاف پذیری چون مقصود فعال، احساس زیبا پسندی، توجه به احساسات درونی، تنوع طلبی، کنجکاوی ذهنی و استقلال در قضاوت، اغلب نقشی در تئوریها و سنجشهای شخصیت ایفا نموده اند اما به هم پیوستگی آنها در یک حیطه وسیع و تشکیل عاملی از شخصیت به ندرت مطرح بوده است. مقیاس انعطاف پذیری در تست NEQ-PI-PA شاید از وسیع ترین بعد تحقیق شده باشد (مک کری و کوستا 1985). اشخاص منعطف هم درباره دنیای درونی و هم درباره دنیای بیرونی کنجکاو هستند و زندگانی آنها از لحاظ تجربه، غنی است. آنها مایل به پذیرفتن عقاید جدید و ارزشهای غیر متعارف بوده و بیشتر و عمیق تر از اشخاص غیر انعطاف پذیر هیجانهای مثبت و منفی را تجربه می کنند.
سایر مدلهای 5 عاملی اغلب این بعد را عقل نامیده اند و نمرات انعطاف پذیری با آموزش و نمرات هوش همبسته است. انعطاف پذیری مخصوصاً با جنبه های مختلف هوش چون تفکر واگرا که عاملی در خلاقیت می باشد مربوط است (مک کری، 2002). اما انعطاف پذیری مترادف هوش نیست. برخی اشخاص خیلی باهوش در مقابل تجربه بسته هستند، متقابلاً برخی اشخاص خیلی انعطاف پذیر ظرفیت هوشی خیلی محدودی دارند. در قالب تحلیل عوامل، اندازه های قابلیت ذهنی عامل ششم مستقلی را تشکیل می دهند که مؤلفین آن را خارج از حیطه شخصیت در نظر گرفته اند. مردان و زنانی که نمره پایینی در انعطاف پذیری می گیرند متمایلند که رفتار متعارف داشته و دیدگاه خود را حفظ نمایند، این افراد تازه های آشناتر را ترجیح می دهند و پاسخهای عاطفی آنان خیلی محدود است. گرچه انعطاف پذیری و انعطاف ناپذیری ممکن است در شکل دفاعهای روانی به کار گرفته، تأثیر کند (مک کری، کوستا،