![خلاقیت در مدیریت](../prod-images/472416.jpg)
فایل word و قابل ویرایش. 17 صفحه
خلاقیت در مدیریت
فایل word و قابل ویرایش. 17 صفحه
فایل : word
قابل ویرایش و آماده چاپ
تعداد صفحه :127
چکیده :
هدف اصلی پژوهش حاضر، مطالعه بررسی رابطه خلاقیت و هوش هیجانی کارکنان وزارت علوم تحقیقات و فن آوری است. جامعه پژوهش کارکنان وزارت علوم تحقیقات و فن آوری می باشد که بر اساس نمونه گیری کاملاً تصادفی و از روی لیست کارکنان که تعداد 50 نفر از آنها به عنوان نمونه انتخاب شده اند.
در این پژوهش برای دستیابی به اطلاعات مورد نیاز در مورد خلاقیت که اعم از : بسط ـ انعطاف پذیری، سیالی و ابتکار و همچنین نمره خلاقیت هم به دست آمد همچنین در مورد هوش هیجانی از پرسشنامه سالووی استفاده شد که تمام مؤلفه های آن نیز : بازسازی خلقی ـ تمرکزـ توجه و نمره کل هوش هیجانی مورد استفاده قرار گرفت. برای بررسی فرضیه تحقیق که عبارتند از : بین خلاقیت (نمره کل) و هوش هیجانی همبستگی وجود دارد، و از روش آماری همبستگی اسپیرمن استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین هوش هیجانی و مؤلفه های آن و خلاقیت و مؤلفه های آن همبستگی و رابطه ای وجود ندارد و فقط در مقیاس (توجه) تا حدودی بین این مؤلفه و خلاقیت (نمره کل) رابطه وجود دارد ولی در بین مؤلفه های دیگر هیچگونه رابطه ای وجود ندارد.
فصل اول
کلیات تحقیق
موضوع : « بررسی رابطه خلاقیت و هوش هیجانی کارکنان وزارت علوم ، تحقیقات و فن آوری»
مقدمه :
از ویژگی های بارز انسان و محور اساسی حیات او قدرت اندیشه است. انسان در طول زندگی خویش هرگز از تفکر فارغ نبوده یا نیروی صحیح تصمیم گرفته است. او توانسته است به حل مشکلات بپردازد و به رشد و تعالی نایل شود. بنابراین تمام موفقیتها و پیشرفتهای انسانی در گرو اندیشه بارور و پویا و مؤثر است از پیچیده ترین و عالی ترین جلوه های اندیشه انسان تفکر خلاق است درباره آن دیدگاههای بسیاری وجود دارد (حسینی 1381، ص 13). از نظر کارکردی می توان توانایهای فکری انسان را به طریق زیر خلاصه کرد:
لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه30
فهرست مطالب
تعریف خلاقیت
تولد نوزاد ، آغاز آموزش هنر
دوره پیش دبستانی
دوران دبستان
-دقت و تمرکز
-کنجکاوی و جستجو گری
تاثیر آموزش هنر بر خلاقیت کودکان
برای گذر از عصراطلاعات و ورود به دنیای آینده می بایستی کودکان را توانمند ، خلاق ،ارتباط گر و مسلط به فناوریهای جدید روز تربیت کرد ،آن چنان که دارای انگیزش بالا بوده و از شوق زندگی کردن برخوردارباشند تا بتوانند در دنیای پررقابت و پیچیده آینده تاب تحمل داشته و موفق شوند.
اگر کودکان ما برای آینده تربیت نشوند ، جوانان آینده ما در یک رقابت سخت دچار شکست شده وبا از دست دادن اعتماد به نفس خود به مشکلات روانی دچار خواهند شد و آنگاه ممکن است شاهد افتادن آنان در دام آسیب های اجتماعی باشیم و چه بسا در آینده با موجی از عارضه های روانی در سطح جامعه روبرو شویم .
برای لحظه ای در گوشه ای بنشینیم و چشمان خود را ببندیم و به دنیایی که در آن زندگی می کنیم بیاندیشیم.
سرعت و شتاب زندگی و پدید آمدن تحولات شگفت انگیز از ویژگیهای عصر حاضر است و هر لحظه اتفاقی جدید در حال وقوع است و این اتفاقات همچون حلقه های زنجیر به یکدیگر متصل بوده و از دل زمان خارج می شوند . تولید علم و دانش چنان سرعتی به خود گرفته است که بارانی از اطلاعات بر روی سر انسان ها فرو می ریزد .
شبکه اینترنت که ریشه های گسترده فناوری اطلاعات را تشکیل می دهد با سرعتی شگفت انگیز به پیش می رود و هر نقطه ای از کره زمین را تحت سیطره خود در می آورد و هر لحظه مغز یک انسان را به هزاران انسان دیگر مرتبط می کند و بدین وسیله او را در میان سیلاب اطلاعات رها می سازد . اگر تا دو دهه پیش به آدمی می آموختند که چگونه به کسب اطلاعات و گردآوری آن بپردازد .اکنون در پی آنند که به انسان بیاموزند که چگونه سدی بسازد تا از یورش سهمگین اطلاعات خود را ایمن سازد و تنها از آن میزان اطلاعات که نیاز واقعی اوست بهره مند شود.
امروزه نوزادان متولد می شوند تا بتوانند آینده را مدیریت
خلاقیت چیست؟ و به چه کار می آید؟
خلاق یکی از اسامی خداوند است و به معنی بسیار خلقکننده، آفریننده، آفریدگار و… در لغتنامه دهخدا معنا شده است. در اصطلاح، خلاق به کسی میگویند که در موقعیتهای لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راهحلهایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه میکند.
امروزه بازار خلاقیت خیلی گرم است و افراد زیادی پیدا میشوند که ادعای خلاقیت دارند ولی آیا همه آنها طبق ادعایی که میکنند خلاق هستند؟از کجا بفهمیم چه کسی خلاق است؟ نشانههای یک فرد خلاق چیست؟ اگر بخواهیم خلاق باشیم چگونه باید باشیم؟
از دیدگاهی، نخستین گامها برای شناخت نحوه بازیابی خلاقیت، شناسایی خصوصیات افراد خلاق و درک چگونگی زندگی آنها میتواند باشد. بدین صورت که با دریافت این شناخت، خواهیم دانست که چه خصوصیات و ویژگیهایی را باید در خود احیا ساخته و از آنها مراقبت کنیم تا از این طریق خلاقیتمان در روند احیای مجدد قرار گیرد. با فهم این شاخصهها و مراقبت از آنها در جریان زندگی روزمره بستر و مقدمات تجلی خلاقیتمان فراهم خواهد شد.
اما شاید پرداختن به این که چه کسی خلاق است و به چه کسی نباید خلاق گفت، کار چندان سادهای نباشد، از آن جهت که، پاسخگویی به این سؤال، ارتباطی مستقیم به تعریفی دارد که از خلاقیت میپذیریم. تعاریف مطرح شده برای خلاقیت متفاوت و گوناگون و گاهی ضد و نقیض است و معیارهای شناخت افراد خلاق و در نتیجه تعریف کیستی فرد خلاق را متغییر میسازد؛ با این حال در اینجا سعی شده است آنچه را که اکثر صاحبنظران و محققان (درزمینه خلاقیت) مطرح کردهاند، عرض کنیم.
[b/]● خلاق یعنی چه؟[b]
خلاق یکی از اسامی خداوند است و به معنی بسیار خلقکننده، آفریننده، آفریدگار و… در لغتنامه دهخدا معنا شده است. در اصطلاح، خلاق به کسی میگویند که در موقعیتهای لازم و ضروری، در برخورد با مسائل، راهحلهایی مؤثر و کاربردی برای حل مسائل و رفع موانع ارائه میکند. عدهای پا را فراتر نهاده و چنین عقیده دارند که فرد خلاق نهتنها در موقعیتهای مختلف، ایده ارائه میکند بلکه خود آستینها را بالا زده و تا عملی شدن ایدهاش کار را پیگیری میکند. عدهای نیز چون «رابرت ویزبرگ» از آن جهت که خلاقیت را کاری عادی و روزمره تعریف میکنند، عقیده دارند که همگان در هر لحظه در حال خلاقیتاند و در نتیجه هر کسی شایسته لقب خلاق است و مسئله را این میدانند که کسی فعلاً به خلاقیت آنها پی نبرده است.
مثالی از این مورد، افراد خلاقیاند که در طی زندگی خود کسی آنها را نشناخت و پس از مرگشان تازه به خلاق بودن آنها پی بردند؛ از جمله وانگوگ، نقاش بزرگ که در فقر و گمنامی مرد. وی را بعدها بنیانگذار سبک اکسپرسیونیسم دانستند و آثار وی، بهعنوان آثاری خلاق و گرانبها به شمار آمد. ولی در زمان حیاتش، کسی وی را خلاق ندانست و به قابلیتهای هنری او توجه چندانی نشان نداد.
عبور روزمره ما از خیابان مثال دیگری در تایید این موضوع است که هر کسی را میتوان خلاق دانست. این پندار براساس این تعریف خلاقیت است که: «خلاقیت کاری است نو که تا به حال کسی آنرا انجام نداده است.» تصور کنند از خیابانی شلوغ عبور میکنید و ماشینها در حال حرکت هستند. کاری که شما انجام میدهید هیچکس تابهحال در جهان انجام نداده است و انجام هم نخواهد داد و حتی اگر شما دست کسی را بگیرید و با هم از خیابان عبور کنید باز هم هیچکدام مانند هم عبور نمیکنید.
توضیح اینکه، هیچگاه ماشینهایی که در حال عبور از خیاباناند یک وضعیت توزیع ثابتی ندارند و ثانیاً هیچ دونفری به صورت یکسان از خیابان عبور نمیکنند (مکثها و شروع به حرکتهای آنها با هم متفاوت است). این، مثال قابل تعمقی است که سؤالی را برمیانگیزد و آن این که اگر همه ما خلاقیم و دائم در حال خلاقیت، پس چرا خلاقیت عدهای به چشم میآید و خلاقیت عدهای دیگر خیر؟ عدهای عنوان «خلاق» را میگیرند و مورد تشویق و توجهند و عدهای دیگر خیر؟ پاسخ شاید این است که برای درک خلاقیت و شناخت فرد خلاق، باید جامعه و مردم، خلاقشناس و پذیرنده خلاقیت باشند؛ باید نگاه «خلاقبین» پیدا کنند. مردم خلاقیتهایی را که برایشان قابل درک و فهم است، مورد تشویق قرار میدهند و نه غیر آن را. در این نگاه هر چه اعمالی که فرد انجام میدهد عامالمنفعهتر شده، بهگرفتن عنوان «خلاق» نزدیکتر میشود؛ (البته این تنها یکی از عوامل است.)
براساس نظریهای دیگر، عدهای بر این عقیدهاند که هرقدر فرد دانش، مهارت و ممارست بیشتری داشته و از حافظه قویتری بهرهمند بوده و قدرت تجزیه و تحلیل مسائل را از ابعاد متنوعتری دارا باشد، احتمال بیشتری دارد که «خلاق» باشد. اکثر صاحبنظران در زمینه خلاقیت با این فهرست صفات موافق بوده و آن را معیاری برای اعطای لقب «خلاق» به فرد میدانند؛ تقریباً تمام کسانی که برای خلاقیت فرمول ارائه میکنند.
[b/]● صفات یک فرد خلاق[b]
از دیگر صفاتی که برای افراد خلاق برمیشمرند و اکثر صاحبنظران با آن موافقند عبارتنداز:
(۱) داشتن تخیل قوی
(۲) کنجکاوی فراوان
(۳) دقت خاص (دقت به مواردی که دیگران به آنها توجه ندارند(
(۴) توانایی نوع دیگر دیدن مسائل و موضوعات
(۵) شوخ طبعی و بذلهگویی (بهطور کلی دارای شخصیت غیرمتعارف و غیررسمی(
(۶) توجه به زمان و وقتشناسی
(۷) اعتماد به نفس بالا و وقار
(۸) خودانگیختگی
(۹) داشتن تفکر شهودی
(۱۰) داشتن طرزفکر انتقادی
(۱۱) نوعی شجاعت خاص در بیان آرا و نظرات خود و دفاع از آنها
(۱۲) پذیرنده و یادگیرنده (عاشق و آماده یادگیری و دریافت از درون بیرون(
هرقدر نشانههای بیشتری از موارد یاد شده در فرد مشاهده شود، احتمال بروز خلاقیت در وی بیشتر خواهد بود. این موارد درواقع همان عوامل سنجش میزان خلاقیت افراد است.
مکانیزمهایی که برای سنجش میزان خلاق بودن، از آنها یاد میشود، درواقع مکانیزمهایی هستند که از طریق آنها میزان حضور و فعال بودن این ویژگیها بررسی میشوند. البته باید دقت کرد چنانکه بیان شد حضور این عوامل و خصوصیات در فرد تنها احتمال بروز خلاقیت توسط وی را افزایش میدهد و وجود اینها دلیل بروز حتمی خلاقیت در اشخاص نیست. به هر حال همیشه استثناء وجود دارد و ممکن است بعضی از افراد خلاق این خصوصیات را نداشته باشند. شاید به هیچوجه نتوان قبل از آن که فرد در عمل، خلاقیتی را بهخرج دهد گفت که وی خلاق هست یا نیست، تنها میتوان با مشاهده حضور یا عدم حضور خصوصیات افراد خلاق در وی حدس زد که احتمال بروز خلاقیت از او زیاد است یا کم.
[b/]● نظرات متفاوت[b]
در اینجا سؤالی مطرح میشود و آن اینکه آیا خلاقیت، سبب بروز خصوصیات در افراد خلاق میشود یا این خصوصیات سبب خلاقیت میشوند؟
جواب به این سؤال مشکل و شاید غیر ممکن است. شاید بتوان گفت که خلاقیت و خصوصیات یاد شده لازم و ملزوم یا علت و معلول یکدیگرند و تفکیکناپذیر هستند.
باوجود کلیه خصوصیاتی که برای فرد خلاق برشمرده شد، ویژگیهای دیگری هم به آنها اطلاق شده است: «خلاق کسی است که از بینش برخوردار است. او آنچه را که هیچکس تا به حال ندیده و نشنیده میبیند و میشنود و به هستی ارائه میکند. از نظر وی خلاق درواقع کسی است که از خود چیزی ندارد و مجرایی بیش نیست. او نه در گذشته زندگی میکند و نه برای آینده. او فقط در لحظه و برای این لحظه زندگی میکند. این لحظه همه چیز است. او فردی است خودانگیخته. فرد خلاق باورهای زیادی را یدک نمیکشد او فقط حامل تجربههای خویش است. فرد خلاق نمیتواند راه رفته را طی کند بلکه باید خود، در میان جنگلهای انبوه زندگی راه را بیابد؛ باید تنها گذر کند… کسی که چنین زندگی میکند هر لحظه در حال خلق خواهد بود و این همان معنی واژه خلاق است.
به هر حال نظرات گوناگونی در مورد اینکه به چه کسی میتوان «خلاق» گفت وجود دارد که در بیشتر موارد جای تأمل دارند و اینجا بهاندازه مجال، به معدودی از آنها پرداختیم. در پایان به ذکر چندین خصوصیت رفتاری افراد خلاق در زندگی روزمره اشاره میکنیم. آگاهی از این حالات میتواند به مدیران و مسئولان در شناسایی پرسنل خلاق و به اولیاء و مربیان در شناسایی کودکان و افراد خلاق کمک کند تا در صورت مشاهده این عوامل، این افراد را تحت توجه ویژه قرار دهند.
در گذشته، خلاقیت را که نتیجة انجام عمل تفکر خلاق بود، نوعی عمل پست و سیر قهقرایی میدانستند و در واقع انجام تفکر خلاق و در نتیجه ایجاد خلاقیت را سیر نزولی و در خدمت نفس بر میشمردند. اما نظریههای جدید، خلاقیت را بر خلاف گذشته قهقرایی نمی داند و آنرا عملی بسیار مفید تلقی میکند. به عنوان مثال سیلوانو آریتی خلاقیت را به عنوان "سنتز سحرآسا " شرح داده است. وی عبارت "فرآیند سوم" را برای ایجاد وجه تمایز آن با فرآیندهای پست (ناخودآگاه) و ثانویه (منطقی و خردگرا) به کار میبرد و "رولامی" عقیده دارد فرآیندهای خلاقیت، غیرعقلانی نیستند بلکه فوق عقلانیاند.
کارآفرینی و خلاقیت، مستلزم پرورش افراد خلاق است
کارآفرینی به عنوان یک پدیده نوین در اقتصاد نقش موُثری را در توسعه و پیشرفت اقتصادی کشورها یافته است. کارآفرینی در اقتصاد رقابتی و مبتنی بر بازار امروزه دارای نقش کلیدی است. به عبارت دیگر در یک اقتصاد پویا ، ایده ها ، محصولات ، و خدمات همواره در حال تغییر می باشند و در این میان کارآفرین است که الگویی برای مقابله و سازگاری با شرایط جدید را به ارمغان می آورد.از این رو در یک گسترده وسیع تمام عناصر فعال در صحنه اقتصاد (مصرف کنندگان ، تولید کنندگان ، سرمایه گذاران) باید به کارآفرینی بپردازند و به سهم خود کارآفرین باشند.
آنچه دراین رابطه اهمیت دارد این است که علیرغم اهمیت روزافزون این پدیده و نقش فزاینده آن در اقتصاد جهانی کمتر به این موضوع پرداخته میشود. وضعیت اقتصادی کشور و ترکیب جمعیتی امروزه بیش از پیش مارا نیازمند یافتن زمینه های پیشرو در صحنه اقتصادی می کند و در این راستا ضرورت داشتن مدل ، الگوها و راهکارهای مناسب جهت آموزش ، تربیت و استفاده بهینه از نیروی فعال و کارآفرین بیشتر می شود.
نگاهی برنقش دبیران در ایجاد وبسط خلاقیت در دانش آموزان
"بررسی رابطه خلاقیت معلم با خلاقیت دانشآموزان پایه چهارم و پنجم دبستان در منطقه 11 تهران"
چکیده: با توجه به اهمیت خلاقیت در دانشآموزان و تاثیرپذیری خلاقیت فرد از محیط و اینکه معلم مهمترین عامل مؤثر در محیط مدرسه به شمار میرود، در این پژوهش رابطه بین خلاقیت معلم و خلاقیت دانشآموزان مورد تحقیق قرار گرفته است، به این صورت که ارتباط خلاقیت معلمان با خلاقیت دانشآموزان از طریق مقایسه خلاقیت و عوامل تشکیلدهنده آن از دیدگاه تورنس در دو گروه دانشآموزان دارای معلم خلاق و دانشآموزان دارای معلم غیرخلاق انجام گرفت. در این تحقیق ابتدا دو گروه معلم خلاق و غیرخلاق شناسایی شدند. سپس آزمون تفکر خلاق تورنس فرم B بر روی دانشآموزان آنها اجرا شد. جامعه آماری بررسی حاضر شامل 100 نفر در پایه چهارم و 100 نفر در پایه پنجم هستند که نیمی از آنها دارای معلمان خلاق و نیمی دیگر دارای معلمان غیرخلاق میباشند. از مهمترین نتایج تحقیق حاضر این است که هم در پایه چهارم و هم در پایه پنجم دانشآموزانی که دارای معلمان خلاق بودند نسبت به دانشآموزانی که دارای معلمان غیرخلاق بودند، میانگین بالاتری در آزمون خلاقیت داشتند. این تفاوت در هر دو پایه معنادار است، ولی در پایه چهارم این تفاوت بیشتر مشهود است. در این تحقیق عوامل تشکیلدهنده خلاقیت نیز در دو گروه مقایسه شده است و نتایج آن نشان میدهد که در چهار عامل سیاسی، اصالت، بسط و انعطافپذیری، دانشآموزان کلاس چهارم دارای معلم خلاق از دانشآموزان دارای معلم غیرخلاق میانگین بیشتری داشتند ولی در کلاس پنجم تفاوت این عوامل بین دو گروه دانشآموز فقط در عامل بسط، معنادار میباشد.
پژوهشگر درخصوص تفاوت این عوامل در کلاس پنجم و تفاوت کمتر بین نمره کلی خلاقیت در دو گروه در کلاس پنجم معتقد است: یکی از دلایل احتمالی برای موارد ذکر شده میتواند تاکید معلمان کلاس پنجم بر یادگیری و حفظ عین مطالب کتاب باشد. به این دلیل که در کلاس پنجم سئوالات را خود معلم طرح نمیکند و بنابراین معلمان برای اینکه دانشآموزان آنان بتوانند در امتحانات به اصطلاح نهایی موفق شوند کمتر اجازه نوشتن مطالب غیرکتابی به آنها میدهند. پژوهشگر میگوید: وقتی معلم بر حفظ مطالب تاکید زیادی داشته باشد تفکر خلاق اجازه ظهور نمییابد. تحقیقات تورنس نیز این حقیقت را مورد تایید قرار داده است که با توسعه دانش و قدرت قضاوت، قدرت تصور به محدودشدن گرایش مییابد. طبق گفته ریبوت قدرت تصور سریع تر از قدرت استدلال رشد میکند، بنابراین وقتی استدلال، سیر صعودی طی میکند، تصور به زوال میگراید. یکی از دلایل اینکه هرچه بیشتر رشد میکنیم خلاقیتمان کمتر میشود آن است که قربانی عادات میشویم. در نتیجه تحصیلات و تجارب، عوامل بازدارندهای در ما ایجاد میشود که طرز فکر ما را به سوی جمود میکشاند و این عوامل در هنگام برخورد خلاق با مسائل مانع ایجاد میکند.
تورنس علت تغییر ظرفیت بالقوه خلاقیت را در نتیجه سن چنین توضیح میدهد. معنیدارترین مقطع سنی، کلاس چهارم دبستان و تقریبا در نه سالگی است و سپس در اواخر نوجوانی این رشد و تحول خلاق را بیشتر میتوان به چشم دید. به عقیده تورنس، رشد و تحول خلاق با یک میزان واحد و متحدالشکل رخ نمیدهد. یکی دیگر از دلایل احتمالی تفاوت بین کلاس چهارم و پنجم از نظر محقق این است که دانشآموزان پایه چهارم هنوز ویژگی کودکان دبستانی را به طور کامل دارا هستند. در این سنین کودکان میخواهند از دستورات تبعیت کنند، بدین ترتیب معلم به عنوان یک بزرگسال مؤثر در زندگی کودک، الگوی کودک یا دانشآموز قرار میگیرد و دانشآموز با وی همانندسازی میکند ولی در کلاس پنجم دانشآموزان بیشتر تمایل به همرنگی با همسالان دارند و الگوسازی با همسالان بیشتر است. بنابراین دانشآموزان کلاس پنجم کمتر نظر مخالفی را با بقیه افراد کلاس بیان میکنند. از طرف دیگر خانوادهها هم به دلیل وجود امتحانات نهایی در پایه پنجم بر مطالعه و حفظ مطالب تاکید بیشتری دارند و شرایط بروز خلاقیت و استفاده از آن را کمتر برای بچهها ایجاد میکنند.
"بررسی رابطه جو مدرسه با میزان خلاقیت دانشآموزان دختر مقطع متوسطه شهر تهران
چکیده: یکی از نهادهای مهم و مؤثر در شکلگیری جامعه سالم آموزش و پرورش است که دارای اهمیت بسزایی میباشد. عوامل بسیاری نیز در پرورش و تعلیم و تربیت کودکان و نوجوانان مؤثرند لذا شناسایی این عوامل در جهت هرچه بهتر شدن این امر مهم، از وظایف مهم آن نهاد و همچنین دانشپژوهان و محققان است. ایجاد محیطی سالم و آرام و به کار گماردن مربیان دلسوز و مهربان و کارآ که از نحوه برخورد و به کارگیری روشهای تدریس نوین مطلع باشند از اموری هستند که بایدآموزش و پرورش بدان توجه بسیاری کند. با توجه به اینکه نحوه، چگونگی و میزان خلاقیت در دانشآموزان در عصر حاضر از اهمیت بالایی برخوردار است و از طرفی آنان بیشترین ساعات روز را در محیط مدرسه سپری میکنند و با معلمان در ارتباطند بیشک محیطی سالم در سلامت فکر و روان و جسم آنان بیتأثیر نیست. اهداف پژوهش ابتدا شناخت و تأثیر جو مدرسه بر میزان خلاقیت دانشآموزان و سپس شناسایی جو موجود در مدارس است.
جامعه آماری این تحقیق شامل 394 دانشآموز و 330 دبیر است که یافتههای این تحقیق از طریق دو نوع پرسشنامه یعنی پرسشنامه جوسازمانی هاپسین کرافت و با اندکی تغییر جهت سنجش جو سازمانی مدارس به وسیله دبیران تکمیل شده است و پرسشنامه خلاقیت تورنس، جهت سنجش میزان خلاقیت دانشآموزان که توسط دانشآموزان تکمیل گشته، جمعآوری شده است. مهمترین نتایج حاصل از پژوهش حاضر آن است که مدارس دارای جو باز، از میزان خلاقیت بالاتری برخوردارند و رابطه مثبتی بین جو باز مدارس و میزان خلاقیت دانشآموزان مشاهده شده است. در این پژوهش اکثریت گروه نمونه، دارای مدرک لیسانس و اکثریت دانشآموزان در پایه دوم تحصیلی مشغول به تحصیل و دارای پدرانی با شغل دولتی و مادرانی خانهدار هستند. محقق بر اساس بررسیها به این نتیجه رسیده است که بین جو مدرسه و میزان خلاقیت دانشآموزان رابطه وجود دارد. بین جو باز و میزان خلاقیت دانشآموزان نیز رابطه مثبت وجود دارد، اما بین جو بسته و میزان خلاقیت دانشآموزان رابطه منفی است. پژوهشگر معتقد است: حدود 56 درصد رشد خلاقیت دانشآموزان متأثر از جو سازمانی مدارس است. بهمنظور دستیابی به یک جو مطلوب و سالم در سازمان باید به تأثیر متقابل عوامل فردی (خصوصیات، هدفهای فردی و نیازها) و عوامل سازمانی (اهداف، روابط و عوامل انگیزشی) توجه داشت.
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 51 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید
فصل اول
1- مقدمه
آیا از بین چند عنوان تحقیقی که تابحال نظاره گر آن بوده اید متوجه موضوعی به نام خلاقیت شده اید ؟
ممکن است قدری سوال برانگیز باشد اما به خلاقیت کمتر از سایر موضوعات در تحقیقات نگاه می شود و این در حالی است که قدمت این موضوع تا آنجا که محقق اطلاع دارد به دوران افلاطون حتی بیشتر به آفرینش بر می گردد.
خلاقیت موضوعی نا آشنا برای ما نیست به تعبیری خلاقیت همان ابداع جهان و خلق انسان است و این زیباترین وصفی است که از قرآن کریم می توان به امانت گرفت .(قاسم زاده 1368 )
کشف استعداد ها و رفتارهای خلاق در افراد همواه یکی از آرزوهای بشر در همه زمانها بوده است.
سرهربرک دید معتقد است که تخریب و خلاقیت دو نیروی متفاوتی هستند که اجزای تشکله ذهن را تشکیل می دهند و خلاقیت بعنوان یک دانش طبقه بندی شده تعریف شده است و به عبارتی خلاقیت جوهر مجردی است که در تمام اشخاص غیر از بیماران روانی با یک نسبت معین یافت می شود .(قاسم زاده به نقل از تورسن 1372)
از طرف دیگر شخصیت واژه ای است که اغلب هنگام توصیف خود و دیگران از آن به کار می بریم و همگی معتقدیم که معنی آن را می دانیم .
شاید واقعا چنین باشد یک روان شناس پیشنهاد می کند اگر زمانی که واژه " من" را به کار می بریم مقصود خود را از آن بدانیم می توانیم نظریه خوبی درباره معنی شخصیت داشته باشیم هنگامی که واژه" من" را به کار می بریم در اصل همه چیز را درباره خودمان جمع بندی می کنیم تمایلات ، محاسن ، ترس ها و قوت ها و ضعفمان .
واژه " من" همان چیزی است که شمارا به عنوان یک فرد ،فردی مجزا از دیگران تعریف می کند.(دوان شوکر ،1994).
به عبارتی تعریف ما از شخصیت امکان دارد اندیشه منحصر به فرد بودن انسان را در بر گیرد . ما بین افراد شباهتهایی را می بینیم ، ولی احساس می کنیم که هر یک ویژگی هایی خاص داریم که مارا از دیگران متمایز می نماید .
بنابراین پیشنهاد می کنیم که شخصیت ممکن است عبارت باشد از مجموعه ای از ویژگی های منحصر به فرد و با دوام که دریامنبع به موقعیتهای متفاوت ممکن است تغییر یابد .(شوکر 1994).
یکی از متداولترین طبقه بندیهایی که روانشناسان به کار می بندند دو تیپ «درونگرا» و «برونگرا » می باشد که برای اولین بار توسط یکی از پزشکان معروف به نام «کارل یونگ » به کار رفت .(نرمال.ل.،ن 1364 ، 517).
بیان مسئله
بررسی خلاقیت در افراد درون گرا و برون گرا
هدف پژوهش:
این پژوهش قصد دارد که خلاقیت را در افراد «درون گرا » و « برون گرا » مورد بررسی قرار دهد .
ضرورت و اهمیت تحقیق:
بعلت مواجه جوامع بشری با مسائل پیچیده فزاینده وابستگی متقابل بین کشورها و تحلیل رفتن منابع طبیعی ، سرعت فزاینده تغییرات ، نیاز به ابداع و خلاقیت اجتناب ناپذیر است .
از سویی نیاز به یافتن تصویری هر چه جامع تر و دقیق تر از آینده برای هر جامعه از ضروریات است لذا هر جامعه ای برای دستیابی به بقاء و توسعه یافتن می بایست حوزه استعدادهای درخشان را در کانون توجه قرار دهد. (تورنس 1372 )
نیروی خلاقی که در تعداد معدودی از افراد بشر نهاده شده است انجام دهد.
اگر جامعه در حداکثر بهره گیری از این تنها موهبت بشری توفیق نیابد و یا بدتر از آن اگر به خطا عزم سرکوب آنرا نماید آن وقت است که بشر حق مادرزایی خود یعنی اشرف مخلوقات بودن را از دست می دهد و در عوض محکوم به این خواهد بود که در سینه اش کمترین نوع مخلوقات باشد .( مهدی زاده ، رضوانی 1369 ).
از طرفی دیگر شخصیت را شاید بتوان اساسی ترین موضوع علم روان شناسی دانست ، زیرا محور اساسی بحث در زمینه هایی مانند یاد گیری ، انگیزه ، ادراک ، تفکر ، عواطف و احساسات ، هوش و مواردی از این قبیل دانست .
به عبارتی موارد فوق الذکر اجزاء تشکیل دهنده شخصیت به حساب می آیند .
بنابراین حتی مطالعه بیماریهای روانی و به خصوص بیماریهای روان کنشی_که از دیدگاه روان شناسان شامل اکثر پیکوزها مانند اسکیزوفرنیا ، پیکوزهای عاطفی ، تمام نورزها و تمام اختلالات شخصیتی و منشی ، رفتارهای ضد اجتماعی ، ضد اخلاقی ، اعتیاد و انحرافها می شود _ را می توان جزء امراض شخصیت دانست ( شاملو ، سعیر 368 )
انجام چنین پژوهشی از این جهت از اهمیت برخوردار است که می تواند به افراد کمک کند تا رفتارهای خلاق و استعدادهای درخشانی که شخصاً از آن برخوردارند ( با توجه به تیپ شخصیتی شان ) با عمق بیشتر مورد بررسی قرار داد ه و اصول آن را در زندگی روزمره به کار گیرد و از طرف دیگر آگاهی از ارتباط بین خلاقیت و تیپ شخصیتی موجب آن می گردد که به سوی رشد و شکوفایی سوق یابد .
فرضیه تحقیق :
- بین درون گرا یی افراد و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد .
- بین برون گرا یی افراد و میزان خلاقیت آنها رابطه وجود دارد .
تعریف مفاهیم و اصطلاحات :
تعریف خلائق از نظر نحوی به معنی خلاق در «به فتح خا و تشدید لام » بسیار آفریننده و آفریدگار. ( فرهنگ عمید 1243)
خلاقیت عبارتست از ظرفیتی برای خلق ایده های بدیع و نوین و توانایی برای درک عمیق معانی اشیا در دیدارهای بین فردی و موادنمادین . (قاسم زاده 1372).
تعریف عملیاتی خلاقیت :
افرادی که در این پژوهش در آزمون خلاقیت نمره 180 بیاورند دارای خلاقیت می باشند .
تعریف نظری شخصیت :
شخصیت از واژه لاتین « پرسونا » به معنی نقاب که توسط هنرپیشه ها در نمایش ها بکار می رفت مشتق شده است ( شوکر ، 1994).
شخصیت به مجموعه ویژگی های جسمی ، روانی و رفتاری که هر فرد را از افراد دیگر متمایز می کند اطلاق می شود ( کریمی 1374 )
تعریف نظری برون گرایی :
فردی اجتماعی است که در فعالیت های گروهی پیشرفت می کند و به دنبال فعالیت های مهیج است و چنین فردی می تواند تکامنشی و خوشبین باشد این افراد مردم آمیز و هیجان طلبند و فعالیتهای اجتماعی را بر فعالیتهای انفرادی ترجیح می دهند ( به نقل از آیزینگ ، ساروخانی 1370 )
تعریف عملیاتی برون گرایی :
منظور از برون گرایی نمره ای است که فرد در میزان E آزمون EPI بالاتر از نمره 13 بیاورد.
تعریف نظری درون گرایی:
بر فعالیتهای فردی و نیازمند تفکر علاقه دارد و به آزمونهای خود بها می دهد و سعی می کنند به آن آزمونها برسند این افراد همراهی با کتاب را به همراهی با مردم ترجیح می دهند ، مردم گریزند ، منظم و جدی هستند و در کارهای خود احساس مسئولیت می کنند (به نقل از آیزینگ ،ساروخانی 1370)
تعریف عملیاتی درون گرایی :
منظور از درون گرایی نمره ای است که فرد در میزان E آزمون EPI پایین تر از نمره 13 بیاورد.
فصل دوم
تعاریف و مفاهیم شخصیت :
در تعریف شخصیت به موارد زیر باید توجه داشت :
الف) هر شخص یکتا و بی همتاست . به عبارتی دیگر هیچ دو فردی از لحاظ خلاقیت ، علاقه ها ، رغبت ها و انگیزه ها و کلاً رفتار به همدیگر شباهت ندارند .
ب) رفتار هر فردی از یک موقعیت به موقعیت دیگر ممکن است متفاوت باشد یعنی ما در همه موقعیت ها یکسان رفتار نمی کنیم .
ج) با وجود همه این تفاوتها ، در رفتار آدمی وجه اشتراک قابل ملاحظه ای وجود دارد یعنی غالب مردم نمونه ها یا الگوهای رفتاری نسبتاً ثابتی دارند .
با بکارگیری تیپ های شخصیتی ما می توانیم اشخاص را به نوعی طبقه بندی کنیم که الگوهای مهم رفتاری آنان له دقت قابل توصیف باشند (پوراستادی 1379 )
پیر بادن واژه شخصیت را از واژه شخص جدا می سازد وی در این مورد توضیح می دهد .
شخصیت یک مفهوم کلی روانی است که محتوای آن مورد تحلیل قرار می گیرد.
شخص واژه ای است که یک آدم واقعی را مشخص می کند که در فلسفه غالباً به عنوان مفهومی از انسان به کار برده می شود ( ایروانی 1374 ص 61 )
شخصیت در واقع پدیده ای تکاملی و تدریجی است که تحت تأثیر بسیاری از عوامل درونی و بیرونی ، مسئله وراثت ، خصوصیات جسمانی و شرایط اجتماعی قرار می گیرد و رشد و تکامل می یابد بر اساس تعریف فوق می توان تعریف نسبتاً جامعی از شخصیت ارائه داد.
شخصیت عبارتست از : مجموعه ای سازمان یافته و واحدی متشکل از خصوصیات نسبتاً ثابت و مداوم که برروی هم یک فرد را از افراد دیگر متمایز می سازد ( کاشی تبار 1378)
شخصیت در زبان لاتین Personality است که ریشه در کلمه لاتین پرسونا دارد .
این اصطلاح در زبان لاتین برای سخن گفتن درباره صورتکهایی که بازیگران در یونان ورم باستان به چهره می زدند به کار می رفت بنابراین مفهوم اصلی و اولیه شخصیت تصویری صورتی و اجتماعی است و بر اساس نقشی که فرد در جامعه بازی می کند ترسیم می شود .
بنابراین در تعریفی که بسیار رواج یافته ، شخصیت به معنای مجموعه صفاتی است که ویژگی یک فرد را مشخص می کند .
کارل راجرز شخصیت را یک خویشتن سازمان یافته و دائمی می داند که محور تمامی تجربه های وجود ماست .
آلپورت از شخصیت به عنوان یک مجموعه عوامل درونی که تمام فعالیتهای فردی را جهت می دهد نام می برد .
زیگموند فروید عقیده دارد که شخصیت از نهاد خود و فراخود ساخته شده است .
کتل در تعریف شخصیت می گوید چیزی است که اجازه می دهد پیش بینی کنیم آدمی در اوضاع و احوال یعنی چه رفتاری خواهد داشت ( کاشی تبار 1378 )
با توجه به تفاوتهای موجود در تعاریف شخصیت تعریفی از « سالواتورمدی » ارائه می شود که به طور نسبی حاوی ویژگی های مشترک تعریف های ذکر شده می باشد .
شخصیت مجموعه ای با ثبات از تمایلات و ویژگی هاست که مشترکات و تفاوتهای رفتاری ، روان شناسی ( انکار عمل ) افراد را تعیین می کند که در طول زمان استمرار دارند و ممکن است به آسانی تنها به عنوان نتیجه فشارهای زیست شناختی و اجتماعی زمان قابل درک نباشند ( مدی 1989 )
همانطور که ملاحظه شد با توجه به تعاریف و دیدگاه های متفاوت در روان شناسی ارائه تعریف جامع و کامل از شخصیت نیز انتزاعی هستند .
با کمی تأمل بر روی این موضوع که چرا نظریه پردازان و نویسندگان مفهوم شخصیت را به کار می برند به نتایج زیردست پیدا می کنیم .
الف) اثبات تداوم و استمرار خصوصیات در وجود یک فرد .
ب) اینکه افراد به وجود آورنده رفتارهای خود هستند .
ج) وجود تفاوتهای فردی در بین افراد .
یکی از دلایل عمده روان شناسان برای سنجش شخصیت وجود تفاوتهای فردی دربین آدمیان است .
رفتار نتیجه تعامل ویژگی های شخصیت با شرایط محیطی و اجتماعی است باید به این نکته نیز اشاره نمود که روان شناسان و نظریه پردازان شخصیت در این مورد که رفتار تا چه حد تحت تأثیر متغیرهای درونی ( ویژگی های شخصی فرد ) و یا متغیرهای بیرونی ( شرایط خاص محیط ) است اتفاق نظر ندارند موقعی که در مورد رفتار صحبت می کنیم به شخصیت اجتماعی اشاره می کنیم .
شخصیت اجتماعی یعنی قسمتی از شخص که سایرین آن را می بیند یا می شنوند و به عبارتی همان تصویری که فرد از خویش به دیگران نشان می دهد .
شخصیت اجتماعی هر کس شامل حرکات و اطوار ظاهری ( مانند طرز سخن گفتن و نحوه راه رفتن )
خلق وخوی کلی و نحوه واکنش در برابر شرایط تهدید کننده و همچنین نگرش های مشاهده شده و بسیاری از واکنش های دیگر وی است .
همچنین شخصیت دارای جنبه خصوصی و نا آشکاری نیز می باشد .تخیلات ، تفکرات و تجاربی که فرد نمی خواهد در مورد آن دیگران اطلاعی داشته باشند ، جنبه خصوصی شخصیت انسان را شامل می شود .
اتکنیسیون و همکاران اضافه می کنند ممکن است شما تجربه های خاص داشته باشید که آنرا هیچ گاه به هیچ کس نگفته باشید
آرزوهایی که به نظرتان کودکانه و خجالت آورتر از آن بوده که آشکار کنید رویاها و خاطراتی که فقط در ذهن خودتان می مانند .
اندیشه ها و خاطراتی که به هنگام انتظار برای رفتن به کلاس درس و یا قدم زدن در جنگل از ذهن شما می گذرد بخشی از شخصیت خصوصی شماست که به صورت عملی قابل مطالعه نیست ( پوراستادی 1379 )
عوامل تعیین کننده شخصیت :
عمده ترین عواملی که در تعیین شخصیت دخالت دارد عبارتست از : وراثت ، هورمون ها و محیط اجتماعی
1- وراثت : مجموعه ویژگی ها و توانایی های بالقوه ای است که در لحظه ی انعقاد نطفه از پدر و مادر به فرد منتقل می شود .
2- هورمون ها : هورمونها مواد شیمیایی هستند که توسط غدد داخلی ترشح می شوند و پس از ورود به خون بر سلولهای بدن اثر می گذارند .
هورمونها غلظت کم ولی تأثیر زیادی در انجام اعمال فیزیولوژیکی و در نتیجه رشد بدن دارند . ثابت ماندن میزان هورمونها در خون که لازمه رشد طبیعی است از طریق بازخورد منفی اعمال می گردد که بدین وسیله ترشح یک غده موجب انتظام در ترشح دیگر غده ها یا عدم انتظام در آن می گردد .
هرکدام از غده ها بر اساس ترشحی که انجام می دهد در بدن انسان موجب بروز صفاتی می شود که زیادی یا کمی ترشح آنها باعث تغییر حالت در انسان می گردد.
غده های ترشحی داخل عبارتند از : غده هیپوفیز ، غده پاراتیرویید ، غده لوزالمعده ، غده فوق کلیوی و غده های جنسی .
3- محیط : محیط در رشد و بروز توانایی های بالقوه و ایجاد تفاوتهای فردی تأثیر بسیاری دارد تمام امکانات و شرایط محیط بر موجود زنده را شامل می شود و موجود زنده و محیط بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند ( کاشی تبار 1378 )
نظریه های شخصیت و اهمیت مطالعه آن :
نظریه های شخصیت حاصل درک بسیار بالا و هوشمند انه افرادی است که هر کدام دیدگاه نظری منحصر به فردی را در مطالعه نوع انسان به کار گرفته اند .
نظریه های شخصیت با اینکه همسوی یکدیگر نیستند اما هر یک چیزهای مهم و اساسی برای گفتن دارند مطالعه شخصیت از دهه 1930 وارد جرگه علم شده است .
در حقیقت همین تازگی و پیچیدگی مطالعه شخصیت را به موضوعی جذاب و هیجان انگیز تبدیل نموده است و اینکه هنوز در حال تکامل است .
کنجکاوی واقعی انسان درباره ی رفتارهای خویش نیز می تواند دلیل شخصی مطالعه شخصیت باشد . انسان همواره با این شواهد مواجه بوده که:
چرا اینگونه فکر ، عمل و احساس می کند ؟
چرا یکی پرخاشگری خود را آشکار کرده و دیگری آن را بازداری می کند ؟
چرا یکی شجاع است و دیگری ترسو؟
چرا یکی اجتماعی است و دیگری کم رو ؟
چرا ما با خواهر و برادر های خود با اینکه در یک محیط پرورش پیدا کرده ایم تا اندازه ی زیادی تفاوت داریم ؟ ( کاشی تبار 1378 )
در پاسخ به این سوال که نقش نظریه در مطالعه شخصیت چیست؟ باید گفت نظریه به ما در درک و تبیین رفتار انسان کمک می کند .
یک نظریه ی اساسی در مورد شخصیت ، شناخت مارا در مورد تفاوتها و متشابهات بین انسانها افزایش می دهد نظریه ی ما باید دانش مارا نظام بخشند و برای ما این فرصت را ایجاد نمایند که درباره مجهولات به آگاهی برسیم ( جوادی و کدیور ، 1372 )
درون گرایی و برون گرایی:
تحقیق و نظریه پردازی درباره ی شخصیت از دیرباز مورد توجه دانشمندان و فلاسفه ی علاقه مند به روان شناسی قرار گرفته است .
نخستین بار سقراط در 460 تا 377 قبل از میلاد و سپس جالینوس در 200-130 بعد از میلاد به توصیف مزاج های چهار گانه شخصیت پرداخته اند و قرنها بعد فیلسوف آلمانی کانت در 1798 دست به شرح و تفصیل این چهار مزاج و سپس دانت روان شناس آلمانی در 1880 با اقتباس از وی نظریه لبعاد شخصیت را ارائه نمود .
نظام مقوله ای در طبقه بندی شخصیت :
جالینوس شخصیت را متناسب با مزاجهای چهارگانه طبقه بندی نمود که این مزاجهای چهارگانه عبارتند از سوداوی ، صفراوی ، بلغمی و دموی .
دو مزاج سوداوی و صفراوی در مقابل دو مزاج بلغمی و دموی قرار دارند افرادیکه دارای دو مزاج سوداوی و صفراوی هستند دارای هیجانهای تند و رفتارهای نا استوار بود و روان رنجور هستند حال آنکه افرادیکه دارای دو مزاج بلغمی و دموی هستند شدت هیجانهایشان کمتر و رفتارهایشان استوار تر است .( آیزنک 1365 )
کانت در توصیف مزاجهای چهارگانه اظهار نمود که دموی مزاجها دارای صفاتی از قبیل : بی خیالی ، آرزو بودن ، عدم ثبات قدمی در مورد قولهایی که می دهند خوش قلبی ، مردم آمیزی ، تمایل به شوخی های داشتن دوستهای فراوان و احساس گناه در آنها زود گذر است .
صفراوی مزاجها دارای صفاتی از قبیل آتش مزاج بودن ، زود رنج بودن ، علاقه مند بودن به دستور دادن و تحسین شدن ، عاشق ظواهر ، خودنمایی، تشریفاتی بودن ، خسیس و مودب هستند .
از طرف دیگر سوادی مزاجها دارای صفاتی از قبیل مهم شمردن کارهای مربوط به خود ، مضطرب بودن ، عدم شادمانی ، عدم تمایل به قول دادن ، عدم ارتباط گسترده با دیگران هستند .
بلغمی مزاجها دارای صفاتی از قبیل : بی هیجانی ، اعتقاد به اصول ، بی تدبیری ، عدم زیرکی ، عدالت نسبت به دیگران ، تسلیم شدن ظاهری در برابر دیگران و پافشاری بر روی آمال هستند .
همانگونه که استنباط می شود با اصطلاحات امروزی صفراوی مزاجها و دموی مزاجها را می توان برون گرا و سوداوی مزاجها و بلغمی مزاجها را درون گرا دانست در این دیدگاه هر یک از مردم در یکی از این چهار مزاج قرار می گیرند و حالت بینابین وجود ندارد .
نظریه ابعادی وونت درباره شخصیت :
وونت برای طبقه بندی شخصیت از نظام ابعادی استفاده کرد دو بعد مورد نظر وونت از نظر شخصیت عبارتند از : تغییر پذیری ، تغییر ناپذیری .
تغییر ناپذیری که این بعد را آیزنک معادل برون گرایی به درون گرایی می داند و بعد دیگر استواری هیجانی و نا استواری هیجانی که آن را آیزنک معادل روان رنجوری می داند . ( رحیمی نژاد 1369 )
در نظریه های ابعادی علاوه بر اینکه حالتهای بینابینی وجود دارد فرد می تواند جایگاهی در یک پیوستار کاملاً منفی تا کاملاً مثبت داشته باشد .
فی المثل می تواند کاملاً درون گرا یا کاملاً برون گرا یا وضعیتی در بین این دو حالت که درصدی از درون گرایی و درصدی از برون گرایی را داشته باشد برای وی تصور شود .
فرمت این مقاله به صورت Word و با قابلیت ویرایش میباشد
تعداد صفحات این مقاله 77 صفحه
پس از پرداخت ، میتوانید مقاله را به صورت انلاین دانلود کنید