جستاری پیرامون ادعای تعارض علم و دین
33 صفحه
پیشگفتار
سالیان متمادی علم و دین مانند دو گوهر تابناک بر تارک این عالم می درخشیدند ، و از دیر باز در تمدنهای بشری ریشه مشترک داشتند ، زیرا که آدم ابوالبشر بعنی از آنی که لباس زندگی بر اندامش پوشیده شد ، کام جانش را نیز با علم و معرفت گرفتند ، و سرشت اش را با علم و دانش و دین عجین ساختند ، و لذا آدم و ذریه اش شایسته خطاب الست بربکم گردیدند ، و او و اولاد او با علم و آگاهی به این حقیقت قالوا بلی را گفتند .
اما گذشت زمان و آلوده شدن فضای دل و جان انسان ، و نشستن غبار غفلت بر روح و روان انسان کار بجائی رسانید ، که دیگر نه تنها این دو امانت الهی مدد کار یکدیگر نبودند ، بلکه با ظهور اندیشه ها و دستیابی بشر به علوم و فنون جدید بعد از قرون وسطی و با جدا نمودن مسیر آندو و فاصله انداختن بین علم و دین کار بجایی رسید که در قرن هفدهم با رویاروی قرار دادن علم ودین آتش نزاع بوسیله اصحاب کلیسا و مدافعان علم شعله ور گردید ، که در این نوشتار در چهار بخش به بحث پیرامون آن خواهیم پرداخت .
جستاری پیرامون ادعای تعارض علم و دین