فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

فی لوو

مرجع دانلود فایل ,تحقیق , پروژه , پایان نامه , فایل فلش گوشی

تحقیق در مورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر


تحقیق در مورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 تعداد صفحه41

بخشی از فهرست مطالب

ویژگیهاى جوان عصر حاضر

 

کارآمد بودن ابزارو وسایل هدایتى

 

ناکارآمد بودن ابزارو وسایل هدایتى

 

ب) کارآمد بودن سنت نبوى

 

ج) الگوى عملى

 

قرآن و چگونگى سخن گفتن با جوان عصر حاضر

 

نتیجه بحث ابزارو کارآمد بودن آن

 

جوان عصر حاضر از دید آموزشى

 

قرآن و آموزش جوان عصر حاضر

 

 نگاهى روان‏شناختى

 

علل و انگیزه‏هاى استهزا و راههاى پیشگیرى از آن

 

«حطمه» شکننده غرور و تکبر

 

علت شکنندگى «حطمه»

 

ارتباط «حطمه» با اشعه ماوراء بنفش

 

تطبیق کاربردى

 

جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

 

مکان اصلاح جوان عصر حاضر

 

اولین بحثى که باید صورت بگیرد این است که آیا امکان تربیت و اصلاح جوان عصر حاضر وجود دارد؟

 

الف) نگاههاى بدبینانه

 

ممکن است کسانى با دیدى بدبینانه و مأیوسانه بگویند چنین امکانى وجود ندارد، زیرا اولاً جوان عصر حاضر داراى غرور علمى است. ثانیا فریب‏خورده فناورى (تکنولوژى) پیشرفته جهانى است. ثالثا بر بى‏مهرى و بى‏عاطفه‏اى و جدایى از پدر و مادر خو گرفته است. بنابراین چون داراى غرور علمى است، براى خداوند کرنش نمى‏کند و چون فریب‏خورده فناورى است، سر در مقابل تعالیم آسمانى فرود نمى‏آورد و چون بر بى‏مهرى خو گرفته است، نظیر درختى گشته که ساقه آن محکم شده است و تغییر آن به راحتى امکان‏پذیر نیست. پس تفکر براى اصلاح او هدر دادن عمر است.

 

ب) نگاههاى واقع‏بینانه

 

واقعیت این است که صاحبان دیدگاه فوق، جوان عصر حاضر را نشناخته‏اند و تصورى را که از انسانهاى عصر نیوتن و لاپلاس، در ذهنشان به وجود آمده است، بر جوان عصر حاضر منطبق مى‏کنند، در حالى که پس از کشف نیروى جاذبه و امورى نظیر آن، در دوره کوتاهى غرورى علمى، دانشمندان را فرا گرفت، به گونه‏اى که «لاپلاس» خود را بى‏نیاز از خدا مى‏دید و همه روابط عالم را روشن و همه قوانین را کشف شده مى‏دانست، ولى امروزه اکثر قریب به اتفاق دانشمندان، به مجهولات بیشتر از معلومات، اعتراف دارند و ناشناخته‏هاى جهان را افزون از شناخته شده‏ها مى‏دانند و به ویژه در باره انسان و چگونگى پرورش یافتن روح و روان او به ناآگاهى خود اعتراف دارند. به همین جهت، هر احتمال و هر فرضیه را در دستور کار خود قرار مى‏دهند تا با محک تجربه، آن را بیازمایند. آنها در مقابل داده‏هاى دینى، چونان گذشته موضع‏گیرى نمى‏کنند و پس از یکى دو قرن غرور علمى، اکنون بازگشته و سخن بوعلى‏سینا را آویزه گوش خود قرار داده‏اند که «کلما قرع سمعک من العجائب فَذَره فی بقعة الإمکان؛ ما لم یزدک عنه قاطع البرهان؛

 

هر چه از عجایب که به گوشت مى‏خورد [انکار نکن و] در حیطه ممکنها قرارش ده تا وقتى که دلیل قاطعى بر رد آن بیابى.» بنابراین در چنین عصرى، سخن و پیام دین، گوشهاى شنوا دارد و احتمال صحت آن منتفى نیست.

 

اما در مورد بى‏مهرى و بى‏عاطفگى جوان عصر حاضر شایان یادآورى است این مشکل، مشکل ذاتى او نیست، بلکه زندگى ماشینى چنین حالاتى را بر او تحمیل کرد، و نبودن پرورش دینى، رشد نیافتن عواطف انسانى او را موجب شده است. در واقع او نیز همچون سایر انسانها در طول تاریخ داراى گرایشهاى فطرى بوده و هست، اما متأسفانه کسى به فکر پرورش فطرت نوع‏دوستى او نبوده، بلکه با غفلت از آن و فشار مشکلات عصر ماشینیسم، به خمودى گراییده، اما نابود نشده است، زیرا که اولاً فطرت نابودشدنى نیست و ثانیا کلمات و رویکرد کنونى آنان به مکاتب

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد جاهلیت فرهنگی عصر حاضر

تحقیق در مورد دوران جاهلیت

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد دوران جاهلیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دوران جاهلیت


تحقیق در مورد دوران جاهلیت

لینک پرداخت و دانلود *پایین صفحه*

 

فرمت فایل : Word(قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه : 9

 

فهرست مطالب:

 

دوران جاهلیت

اخلاق در جاهلیت

حکمتوحکیمان عرب پیش از اسلام:

آیین دادرسى:

حقوق خانواده:

 

دوران جاهلیت

کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ عرب را «دوره جاهلیت» نامیده اند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان و به طور کلى اعراب، به لحاظ فسادى بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.

اخلاق در جاهلیت

نظام قبیله اى در میان عرب پیش از اسلام، بنیادى ترین نظام اجتماعى بود و در میان اعراب شبه جزیره، به سان دیگر جوامع آغازین، بسیارى از دستورهاى اخلاقى در قالب قبیله تفسیر مى شد. آنگاه که دستورى اخلاقى به حقوق انسانى; مانند «حق زیستن» و «حق مالکیت» مربوط مى شد، دایره اجراى آن، با قبیله بسته مى شد و کشتن افرادى از دیگر قبایل، به بردگى گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امرى غیر اخلاقى تلقى نمى گشت. تعرض به جان، آزادى و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام امرى کاملاً عادى به شمار مى آمد و در جاى جاى آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب این شیوه زندگى دیده مى شود. حاتم طایى که به عنوان یکى از نامدارترین الگوهاى اخلاقى پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهاى او چنین آورده اند که: «هر گاه غنیمت مى گرفت، آن را به غارت مى داد و چون اسیرى مى گرفت، آزادش مى ساخت» و «هرگز یگانه فرزند مادرى را نمى کشت».در قرآن کریم با اشاره اى به همین تاخت و تازهاى میان قبایل، الفت و برادرى آنان، پس از روزگارى عداوت و دشمنى، از نعمتهاى الهى شمرده شده است.

در نظام اخلاقى محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتى اگر وى از اهل ظلم و تجاوز مى شد، امرى تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل باستانى عرب انعکاس یافته است. این تعلیم و این ضرب المثل به قدرى گسترش و نفوذ داشته که حتى در فرهنگ اسلامى، در قالب یک حدیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تکرار گشته و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یارى برادر ظالم، همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است.»

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دوران جاهلیت

تحقیق در مورد اسلام

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد اسلام دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد اسلام


تحقیق در مورد اسلام

لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

 

تعداد صفحه:7

 

 

 

 

 

ریشهٔ واژه

 باورها

نام خدا

باورهای بنیادین در دین اسلام

 

 

اسلام

اسلام دینی یکتاپرستانه و یکی از دین‌های ابراهیمی جهان است.[۱] پیرو این دین را مسلمان می‌گویند. آنها بر این باورند که خدا مستقیماً بر بسیاری از پیامبران وحی فرستاده و محمد آخرین آنها است.[۲] این دین هم اکنون از نظر تعداد رسمی پیروان در مکان دوم و پس از دین مسیحیت جای دارد.

ریشهٔ واژه

اسلام در زبان عربی از ریشه (س-ل-م) که به معنای «تسلیم صلح‌آمیز؛ تسلیم شدن؛ اطاعت؛ صلح» است مشتق گردیده‌است. از دیگر مشتقات سه حرف (س-ل-م) می‌توان موارد زیر را نام برد:

 باورها

 

اسلام برای هر فردی با شهادتین آغاز می‌شود. شهادتین به زبان آوردن دو جملهٔ «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» است که به ترتیب به معنای هیچ خدایی جز الله وجود ندارد و محمد پیامبر الله‌است است. فردی که تصمیم به ایمان آوردن به اسلام را دارد باید این دو جمله را بر زبان آورده و آنها را باور کند.

مسلمانان بر این باورند که خدا پیام خود را از راه وحی بر محمد و پیامبران دیگر از قبیل آدم، نوح، ابراهیم، موسی و عیسی فرو فرستاد. همه مسلمانان بر این باورند که محمد آخرین پیامبر خدا و مکمل همهٔ آنها است. در نتیجه سخنان او و کتابش تا روز قیامت برای بشریت وجود دارند. مسلمانان بر این باورند که بخش‌هایی از کتاب‌های تورات و انجیل فراموش شده‌اند، اشتباه تفسیر یا نوشته شده‌اند یا توسط دنباله‌روان آنها تحریف گشته‌اند در نتیجه پیام اصلی آنها از بین رفته‌است. آنها با باور به این مساله، معتقدند که قرآن به عنوان آخرین کتاب وحی شده به انسان‌ها برای تصحیح آن کتاب‌ها نازل شده‌است.[نیاز به ذکر منبع]

باور مسلمانان بر آن است که دین خدا در اصل از آدم تا محمد یکی بوده و این اصول در قرآن گردآمده اند. متون اسلامی این طور بیان می‌کنند که یهودیت و مسیحیت مشتقاتی از تعالیم ابراهیم بوده و در نتیجه جزو دین‌های ابراهیمی به شمار می‌آیند. قرآن، از یهودیان و مسیحیان (و گاهی اوقات دیگر معتقدان) به صورت «اهل کتاب» یاد می‌کند. [۳]

 باورهای بنیادین در دین اسلام

توحید، معاد، نبوت از اصولی است که بین همهٔ مسلمانان مشترک است. بعضی از زیرشاخه‌های اسلام به خصوص شیعیان به جز این سه اصل، دو اصل عدل و امامت را نیز جزء اصول می‌دانند. البته به این دو اصل اصول مذهب گفته می‌شود.

 

 


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد اسلام

تحقیق در مورد دوران جاهلیت

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد دوران جاهلیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دوران جاهلیت


تحقیق در مورد دوران جاهلیت

ینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

 

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)

  

تعداد صفحه7

 

فهرست مطالب

 

دوران جاهلیت

حکمتوحکیمان عرب پیش از اسلام:

 

آیین دادرسى:

 

حقوق خانواده:

 

کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ عرب را «دوره جاهلیت» نامیده اند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان و به طور کلى اعراب، به لحاظ فسادى بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.

 

اخلاق در جاهلیت

 

نظام قبیله اى در میان عرب پیش از اسلام، بنیادى ترین نظام اجتماعى بود و در میان اعراب شبه جزیره، به سان دیگر جوامع آغازین، بسیارى از دستورهاى اخلاقى در قالب قبیله تفسیر مى شد. آنگاه که دستورى اخلاقى به حقوق انسانى; مانند «حق زیستن» و «حق مالکیت» مربوط مى شد، دایره اجراى آن، با قبیله بسته مى شد و کشتن افرادى از دیگر قبایل، به بردگى گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امرى غیر اخلاقى تلقى نمى گشت. تعرض به جان، آزادى و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام امرى کاملاً عادى به شمار مى آمد و در جاى جاى آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب این شیوه زندگى دیده مى شود. حاتم طایى که به عنوان یکى از نامدارترین الگوهاى اخلاقى پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهاى او چنین آورده اند که: «هر گاه غنیمت مى گرفت، آن را به غارت مى داد و چون اسیرى مى گرفت، آزادش مى ساخت» و «هرگز یگانه فرزند مادرى را نمى کشت».در قرآن کریم با اشاره اى به همین تاخت و تازهاى میان قبایل، الفت و برادرى آنان، پس از روزگارى عداوت و دشمنى، از نعمتهاى الهى شمرده شده است.

 

در نظام اخلاقى محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتى اگر وى از اهل ظلم و تجاوز مى شد، امرى تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل باستانى عرب

 

 

:


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دوران جاهلیت

تحقیق در مورد دوران جاهلیت

اختصاصی از فی لوو تحقیق در مورد دوران جاهلیت دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .

تحقیق در مورد دوران جاهلیت


تحقیق در مورد دوران جاهلیت لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*

فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)


تعداد صفحه:5

فهرست: ندارد دوران جاهلیت
کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ عرب را «دوره جاهلیت» نامیده اند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان و به طور کلى اعراب، به لحاظ فسادى بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.
اخلاق در جاهلیت
نظام قبیله اى در میان عرب پیش از اسلام، بنیادى ترین نظام اجتماعى بود و در میان اعراب شبه جزیره، به سان دیگر جوامع آغازین، بسیارى از دستورهاى اخلاقى در قالب قبیله تفسیر مى شد. آنگاه که دستورى اخلاقى به حقوق انسانى; مانند «حق زیستن» و «حق مالکیت» مربوط مى شد، دایره اجراى آن، با قبیله بسته مى شد و کشتن افرادى از دیگر قبایل، به بردگى گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امرى غیر اخلاقى تلقى نمى گشت. تعرض به جان، آزادى و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام امرى کاملاً عادى به شمار مى آمد و در جاى جاى آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب این شیوه زندگى دیده مى شود. حاتم طایى که به عنوان یکى از نامدارترین الگوهاى اخلاقى پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهاى او چنین آورده اند که: «هر گاه غنیمت مى گرفت، آن را به غارت مى داد و چون اسیرى مى گرفت، آزادش مى ساخت» و «هرگز یگانه فرزند مادرى را نمى کشت».در قرآن کریم با اشاره اى به همین تاخت و تازهاى میان قبایل، الفت و برادرى آنان، پس از روزگارى عداوت و دشمنى، از نعمتهاى الهى شمرده شده است.
در نظام اخلاقى محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتى اگر وى از اهل ظلم و تجاوز مى شد، امرى تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل باستانى عرب انعکاس یافته است. این تعلیم و این ضرب المثل به قدرى گسترش و نفوذ داشته که حتى در فرهنگ اسلامى، در قالب یک حدیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تکرار گشته و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یارى برادر ظالم، همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است.»
در سالهاى نزدیک به بعثت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) گروهى از رجال صاحب نفوذ و نیک اندیش مکه، پیمانى مشهور به «حلف الفضول» را منعقد کردند که بر اساس آن هر مظلومى را، بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله، حمایت کنند; این پیمان را، که رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید مى فرمود، باید گامى در جهت شکستن حمیت بى قید و شرط قبیله اى دانست. حمیت قبیله اى عرب پیش از اسلام در آیه اى از قرآن کریم نکوهش گشته و از آن به «حمیة الجاهلیه» تعبیر شده است
در دوران پیش از اسلام، برخى از حقوق اخلاقى کمابیش در داخل قبیله رعایت مى شد و مجازاتهایى براى افراد متخلف وجود داشت، اما برخى دیگر از حقوق اخلاقى اساساً نزد آنان به عنوان حق شناخته نمى شد; از جمله آن که پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم گیرنده بود و مى توانست از بیم تنگدستى فرزند خود را به قتل رساند. یا حتى دختر خویش را زنده به گور کند بدون آن که جامعه این کردار او را سزاوار مجازات و تنبیه بینگارد.
در مواردى که دستورهاى اخلاقى نه بر پایه حقوق انسانى، بلکه بر پایه لطف و بزرگوارى نهاده شده بود، در میان عرب پیش از اسلام، فضایل اخلاقى حتى در برخورد با مردمى از دیگر قبایل دیده مى شود. در حکایاتى بر جاى مانده، بخشندگى و میهمان نوازى عرب پیش از اسلام، که در اشخاصى چون حاتم طایى به اوج خود رسیده است، گاه تا آنجاست که فرد بخشنده واپسین مایملک خود، اسب راهوارش را ذبح کرده و اطعام نموده است! این گونه بخشندگىِ بى حساب که نتیجه اى جز حرمان و بى چیزى نداشت، در آن روزگار از سوى گروهى سرزنش مى شد، اما نظام اخلاقى غالب، آن را به عنوان فضیلتى عالى ستایش مى کرد. قرآن کریم به صراحت افراط در جود را مذمت کرده و انسان را به رعایت شیوه اى متعادل در بخشش فراخوانده استو این یکى از نمونه هاى روشن در اصلاح نظام اخلاقى است.
تبیین اخلاق اسلامى در ضمن آیات قرآنى و سنت نبوى، به تدریج در طول حیات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صورت پذیرفت، اما به ویژه در میان اعراب بدوى، برخى از ویژگیهاى اخلاق پیش از اسلام تا مدتها نازدوده مانده بود. تلقى قبیله اى از اخلاق اگر چه در بُعد جنگها و غارتها در صدر اسلام زدوده شد، اما برخى از ویژگیهاى اخلاقى که مردمان خارج از قبیله را با خطر مواجه نمى ساخت و نظر حکومتها را به خود جلب نمى کرد، تا دیر زمانى دوام یافت.
حکمتوحکیمان عرب پیش از اسلام:
حکمت به مفهوم اندرزهاى کاربردى، که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است، از دیرزمان در آموزشهاى اخلاقى مردم مشرق زمین; از جمله اقوام سامى جایگاهى ویژه داشته و در نظام اخلاقى عرب پیش از اسلام نیز اندرزهاى حکیمان، محور اصلى تعالیم اخلاقى را تشکیل مى داده است. شمارى از حکیمان کهن، در شکل دادن به نظام اخلاقى جامعه عرب، در واقع یا در اسطوره نقش مهمى ایفا نموده اند.
لقمان که غالباً فردى از قوم باستانى عاد شناخته شده است، در فرهنگ عربى پیش از اسلام نقشى انکار ناپذیر داشته و حکمت او ضرب المثل بوده است. از همین روست که قرآن کریم نیز از او به عنوان حکیمى برجسته نام مى برد و نمونه هایى از مواعظ او را یادآور مى شود. نام لقمان را به عنوان نماد حکمت عربى در بازمانده هاى ادب عربى پیش از اسلام به تکرار مى توان یافت. از روایات چنین بر مى آید که مجموعه اى مدون از حکمتهاى لقمان تا روزگار پیامبر(صلى الله علیه وآله) رواج داشته و نسخه اى از این مجموعه که از آن به «مجلة لقمان» تعبیر مى شده، در اختیار سوید بن صامت از رجال عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله)بوده است.
پس از ظهور اسلام نیز تأیید قرآن کریم بر جایگاه لقمان در حکمت آموزى، بهترین انگیزه بود تا عالمان اسلامى نیز بر حفظ و ترویج حکمت لقمانى اهتمام ورزند. علاوه بر نسخه هاى مستقل با عنوان «حکمة لقمان» یا عناوین نزدیک بدان، نمونه هایى از گفته ها و اندرزهاى لقمان در آثار اخلاقى و دیگر آثار اسلامى جاى داده شده است ستایش قرآن کریم از شخصیت لقمان از یک سو و نقل افسانه هایى گوناگون از لقمان ـ که اعمالى ناپسند از دیدگاه اخلاق اسلامى; چون قتل فرزند به خشم و زیاده روى در اکل را به این حکیم نسبت داده اند ـ از سوى دیگر موجب گشته است که برخى نویسندگان اسلامى براى رفع این مشکل تلاش نمایند و لقمان قرآنى را شخصى جز لقمان از قوم عاد محسوب دارند
در شمار حکیمان عرب به روزگارى نه چندان دور از بعثت، اکثم بن صیفى نامبردار است که حکمتهاى او تا قرنها پس از ظهور اسلام در میان عرب تداول داشته است. بسیارى از ضرب المثلهاى مشهور عربى از کلمات قصار اکثم دانسته شده و گفتارهاى بلند و کوتاه او در منابع گوناگون ادب گرد آمده است.
سرانجام باید از ابن ساعده ایادى نام برد که اواخر عمر او با کودکى پیامبر(صلى الله علیه وآله)همزمان بوده و بر پایه روایاتى، پیامبر(صلى الله علیه وآله)حکمتهاى او را ارج مى نهاده است. تا سده 4 ق. = 10 م. هنوز حکمتهاى فراوانى به نثر و نظم از زبان ابن ساعده تداول داشته است و نمونه هایى از اندرزهاى او را مى توان در آثار کهن اسلامى باز یافت.
به طور کلى به لحاظ عدم وجود دولت به معناى صحیح کلمه در عربِ زمان جاهلیت، قوانین وضعى و مدون به معناى امروزى وجود نداشت و منبع تشریع و قوانین در آن زمان عرف بود; یعنى روابط حقوقى افراد در آن دوره بر اساس عرف و عادات تنظیم مى شده است. به عبارت دیگر عرف در زمان جاهلیت مانند سایر اجتماعات اولیه بشرى همراه با عادات اجتماعى، اساس تنظیم روابط افراد بوده و این عرف و عادات غالباً نشأت گرفته از آراء عمومى قبیله و سلطه معنوى رئیس قبیله بوده است; به طورى که قوانین نشأت گرفته از عرف و عادات اجتماعى اثر متقابلى بر همدیگر داشته اند.
در این دوره امر قضاوت به عهده رئیس قبیله بوده و متخاصمین; اعم از افراد و قبیله، براى فصل خصومت به حَکَم نیز مراجعه مى کردند. و در تاریخ اعراب، افراد زیادى از قبیله هاى مختلف به این امر شهرت داشته اند; به عنوان مثال در قبیله قریش عبدالمطلب، بنى هاشم و ابوطالب ابن هاشم... از حکم هاى مشهور بوده اند.
البته مراجعه به حکم براى فصل خصومت، جنبه تخییرى داشته و منوط به رضایت طرفین اختلاف بوده است. همچنین آراء صادره از سوى حَکَم قانوناً الزام آور نبوده و اعتبار و قدرت اجرایى آن بستگى به سلطه معنوى حکم داشته است و در این راستا بعضى از حکم ها تعهد و وثیقه هایى را از متخاصمین براى قبول و تن دادن به حکم اصرارى از ناحیه خود مى گرفتند.
آیین دادرسى:
اصل «برائت ذمه» در رسیدگى حکم ها از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده و ارائه دلیل بر عهده مدعى بود و در صورتى که مدعى قادر به اثبات دعوى نبود، این حق را داشت که از مدّعى علیه طلب سوگند نماید و در صورتى که مدعى علیه اداى سوگند مى نمود، دعواى مدّعِى رد مى گردید. اداى سوگند خارج از مکّه انجام مى گرفت و طبق عادات معمول سوگند به نام بزرگترین بت زمان که آویزان به کعبه بود ادا مى شد. (بت هُبَل).
آنچه که در این زمان از نظر آیین دادرسى قابل ذکر است، استعمال قُسامه به عنوان یکى از ادلّه اثبات قتل بود به طورى که اگر مقتولى را در محله اى مى یافتند که قاتل آن ناشناخته بود، مردان اهل محله بایستى 50 بار سوگند براى اثبات بى گناهى خود یاد مى کردند.


حقوق خانواده:
به طور کلى در عرب جاهلیت، هدف از تشکیل خانواده; مانند هر جامعه دیگرِ آن زمان، تناسل و توالد بود و در کنار این امر، تألیف بین قبایل از طریق مصاهره نیز از جمله اهداف پایه گذارى خانواده بوده است; به طورى که از تاریخ ازدواج، زوجه ضمن داخل شدن در ولایت و سلطه زوج به قبیله او نیز عملاً انتقال مى یافت.
در عقد ازدواج معمولى و عادى; مانند امروز، رضایت ولىّ زوجه و پرداخت مهر و فقدان سبب تحریم، از جمله شرایط مهم و اساسى عقد نکاح بود.
در این دوره، علاوه بر نکاح عادى، که شرایط اساسى آن ذکر گردید، نکاح استبضاع نکاح تعدد ازدواج و زوجات نکاح شغار، نکاح خِدن، نکاح بدل نیز وجود داشته که هر یک داراى تعریف و شرایط ویژه اى بوده اند.
انحلال نکاحِ عادى در این دوره از طریق طلاق صورت مى گرفت که اختیار طلاق صرفاً به دست مرد بوده و زن دوران جاهلیت
کلمه «جاهلیت» از جهل مشتق شده است. مورّخان عرب و قرآن کریم، زمانِ قبل از اسلامِ عرب را «دوره جاهلیت» نامیده اند و علت اطلاق این امر به این دوره از تاریخ عربستان و به طور کلى اعراب، به لحاظ فسادى بود که بین مردم آن دیار وجود داشته است.
اخلاق در جاهلیت
نظام قبیله اى در میان عرب پیش از اسلام، بنیادى ترین نظام اجتماعى بود و در میان اعراب شبه جزیره، به سان دیگر جوامع آغازین، بسیارى از دستورهاى اخلاقى در قالب قبیله تفسیر مى شد. آنگاه که دستورى اخلاقى به حقوق انسانى; مانند «حق زیستن» و «حق مالکیت» مربوط مى شد، دایره اجراى آن، با قبیله بسته مى شد و کشتن افرادى از دیگر قبایل، به بردگى گرفتن آنان و به یغما بردن اموالشان، امرى غیر اخلاقى تلقى نمى گشت. تعرض به جان، آزادى و مال مردمان دیگر قبایل، در میان اعرابِ پیش از اسلام امرى کاملاً عادى به شمار مى آمد و در جاى جاى آثار بازمانده از آن دوران، بازتاب این شیوه زندگى دیده مى شود. حاتم طایى که به عنوان یکى از نامدارترین الگوهاى اخلاقى پیش از اسلام شناخته شده، به طبع از این گونه جنگیدن و کشتن، اسیر گرفتن و غنیمت ستاندن پرهیز نداشته است; تنها در وصف ویژگیهاى او چنین آورده اند که: «هر گاه غنیمت مى گرفت، آن را به غارت مى داد و چون اسیرى مى گرفت، آزادش مى ساخت» و «هرگز یگانه فرزند مادرى را نمى کشت».در قرآن کریم با اشاره اى به همین تاخت و تازهاى میان قبایل، الفت و برادرى آنان، پس از روزگارى عداوت و دشمنى، از نعمتهاى الهى شمرده شده است.
در نظام اخلاقى محدود به قبیله، حمایت از عضو قبیله در برابر بیگانه، حتى اگر وى از اهل ظلم و تجاوز مى شد، امرى تخلف ناپذیر بود و این آموزش به صراحت در یک مَثَل باستانى عرب انعکاس یافته است. این تعلیم و این ضرب المثل به قدرى گسترش و نفوذ داشته که حتى در فرهنگ اسلامى، در قالب یک حدیث از پیامبر(صلى الله علیه وآله) تکرار گشته و در جهت اصلاح مضمون آن چنین گفته شده است که «یارى برادر ظالم، همانا بازداشتن او از ارتکاب ظلم است.»
در سالهاى نزدیک به بعثت پیامبر خدا(صلى الله علیه وآله) گروهى از رجال صاحب نفوذ و نیک اندیش مکه، پیمانى مشهور به «حلف الفضول» را منعقد کردند که بر اساس آن هر مظلومى را، بدون در نظر گرفتن قوم و قبیله، حمایت کنند; این پیمان را، که رسول گرامى(صلى الله علیه وآله) خود از مؤسسان آن بود و پس از رسالت نیز آن را تأیید مى فرمود، باید گامى در جهت شکستن حمیت بى قید و شرط قبیله اى دانست. حمیت قبیله اى عرب پیش از اسلام در آیه اى از قرآن کریم نکوهش گشته و از آن به «حمیة الجاهلیه» تعبیر شده است
در دوران پیش از اسلام، برخى از حقوق اخلاقى کمابیش در داخل قبیله رعایت مى شد و مجازاتهایى براى افراد متخلف وجود داشت، اما برخى دیگر از حقوق اخلاقى اساساً نزد آنان به عنوان حق شناخته نمى شد; از جمله آن که پدر درباره جان فرزندان خود تصمیم گیرنده بود و مى توانست از بیم تنگدستى فرزند خود را به قتل رساند. یا حتى دختر خویش را زنده به گور کند بدون آن که جامعه این کردار او را سزاوار مجازات و تنبیه بینگارد.
در مواردى که دستورهاى اخلاقى نه بر پایه حقوق انسانى، بلکه بر پایه لطف و بزرگوارى نهاده شده بود، در میان عرب پیش از اسلام، فضایل اخلاقى حتى در برخورد با مردمى از دیگر قبایل دیده مى شود. در حکایاتى بر جاى مانده، بخشندگى و میهمان نوازى عرب پیش از اسلام، که در اشخاصى چون حاتم طایى به اوج خود رسیده است، گاه تا آنجاست که فرد بخشنده واپسین مایملک خود، اسب راهوارش را ذبح کرده و اطعام نموده است! این گونه بخشندگىِ بى حساب که نتیجه اى جز حرمان و بى چیزى نداشت، در آن روزگار از سوى گروهى سرزنش مى شد، اما نظام اخلاقى غالب، آن را به عنوان فضیلتى عالى ستایش مى کرد. قرآن کریم به صراحت افراط در جود را مذمت کرده و انسان را به رعایت شیوه اى متعادل در بخشش فراخوانده استو این یکى از نمونه هاى روشن در اصلاح نظام اخلاقى است.
تبیین اخلاق اسلامى در ضمن آیات قرآنى و سنت نبوى، به تدریج در طول حیات پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) صورت پذیرفت، اما به ویژه در میان اعراب بدوى، برخى از ویژگیهاى اخلاق پیش از اسلام تا مدتها نازدوده مانده بود. تلقى قبیله اى از اخلاق اگر چه در بُعد جنگها و غارتها در صدر اسلام زدوده شد، اما برخى از ویژگیهاى اخلاقى که مردمان خارج از قبیله را با خطر مواجه نمى ساخت و نظر حکومتها را به خود جلب نمى کرد، تا دیر زمانى دوام یافت.
حکمتوحکیمان عرب پیش از اسلام:
حکمت به مفهوم اندرزهاى کاربردى، که از اندیشه و تجربه دانایان نشأت گرفته است، از دیرزمان در آموزشهاى اخلاقى مردم مشرق زمین; از جمله اقوام سامى جایگاهى ویژه داشته و در نظام اخلاقى عرب پیش از اسلام نیز اندرزهاى حکیمان، محور اصلى تعالیم اخلاقى را تشکیل مى داده است. شمارى از حکیمان کهن، در شکل دادن به نظام اخلاقى جامعه عرب، در واقع یا در اسطوره نقش مهمى ایفا نموده اند.
لقمان که غالباً فردى از قوم باستانى عاد شناخته شده است، در فرهنگ عربى پیش از اسلام نقشى انکار ناپذیر داشته و حکمت او ضرب المثل بوده است. از همین روست که قرآن کریم نیز از او به عنوان حکیمى برجسته نام مى برد و نمونه هایى از مواعظ او را یادآور مى شود. نام لقمان را به عنوان نماد حکمت عربى در بازمانده هاى ادب عربى پیش از اسلام به تکرار مى توان یافت. از روایات چنین بر مى آید که مجموعه اى مدون از حکمتهاى لقمان تا روزگار پیامبر(صلى الله علیه وآله) رواج داشته و نسخه اى از این مجموعه که از آن به «مجلة لقمان» تعبیر مى شده، در اختیار سوید بن صامت از رجال عصر پیامبر(صلى الله علیه وآله)بوده است.
پس از ظهور اسلام نیز تأیید قرآن کریم بر جایگاه لقمان در حکمت آموزى، بهترین انگیزه بود تا عالمان اسلامى نیز بر حفظ و ترویج حکمت لقمانى اهتمام ورزند. علاوه بر نسخه هاى مستقل با عنوان «حکمة لقمان» یا عناوین نزدیک بدان، نمونه هایى از گفته ها و اندرزهاى لقمان در آثار اخلاقى و دیگر آثار اسلامى جاى داده شده است ستایش قرآن کریم از شخصیت لقمان از یک سو و نقل افسانه هایى گوناگون از لقمان ـ که اعمالى ناپسند از دیدگاه اخلاق اسلامى; چون قتل فرزند به خشم و زیاده روى در اکل را به این حکیم نسبت داده اند ـ از سوى دیگر موجب گشته است که برخى نویسندگان اسلامى براى رفع این مشکل تلاش نمایند و لقمان قرآنى را شخصى جز لقمان از قوم عاد محسوب دارند
در شمار حکیمان عرب به روزگارى نه چندان دور از بعثت، اکثم بن صیفى نامبردار است که حکمتهاى او تا قرنها پس از ظهور اسلام در میان عرب تداول داشته است. بسیارى از ضرب المثلهاى مشهور عربى از کلمات قصار اکثم دانسته شده و گفتارهاى بلند و کوتاه او در منابع گوناگون ادب گرد آمده است.
سرانجام باید از ابن ساعده ایادى نام برد که اواخر عمر او با کودکى پیامبر(صلى الله علیه وآله)همزمان بوده و بر پایه روایاتى، پیامبر(صلى الله علیه وآله)حکمتهاى او را ارج مى نهاده است. تا سده 4 ق. = 10 م. هنوز حکمتهاى فراوانى به نثر و نظم از زبان ابن ساعده تداول داشته است و نمونه هایى از اندرزهاى او را مى توان در آثار کهن اسلامى باز یافت.
به طور کلى به لحاظ عدم وجود دولت به معناى صحیح کلمه در عربِ زمان جاهلیت، قوانین وضعى و مدون به معناى امروزى وجود نداشت و منبع تشریع و قوانین در آن زمان عرف بود; یعنى روابط حقوقى افراد در آن دوره بر اساس عرف و عادات تنظیم مى شده است. به عبارت دیگر عرف در زمان جاهلیت مانند سایر اجتماعات اولیه بشرى همراه با عادات اجتماعى، اساس تنظیم روابط افراد بوده و این عرف و عادات غالباً نشأت گرفته از آراء عمومى قبیله و سلطه معنوى رئیس قبیله بوده است; به طورى که قوانین نشأت گرفته از عرف و عادات اجتماعى اثر متقابلى بر همدیگر داشته اند.
در این دوره امر قضاوت به عهده رئیس قبیله بوده و متخاصمین; اعم از افراد و قبیله، براى فصل خصومت به حَکَم نیز مراجعه مى کردند. و در تاریخ اعراب، افراد زیادى از قبیله هاى مختلف به این امر شهرت داشته اند; به عنوان مثال در قبیله قریش عبدالمطلب، بنى هاشم و ابوطالب ابن هاشم... از حکم هاى مشهور بوده اند.
البته مراجعه به حکم براى فصل خصومت، جنبه تخییرى داشته و منوط به رضایت طرفین اختلاف بوده است. همچنین آراء صادره از سوى حَکَم قانوناً الزام آور نبوده و اعتبار و قدرت اجرایى آن بستگى به سلطه معنوى حکم داشته است و در این راستا بعضى از حکم ها تعهد و وثیقه هایى را از متخاصمین براى قبول و تن دادن به حکم اصرارى از ناحیه خود مى گرفتند.
آیین دادرسى:
اصل «برائت ذمه» در رسیدگى حکم ها از جایگاه ویژه اى برخوردار بوده و ارائه دلیل بر عهده مدعى بود و در صورتى که مدعى قادر به اثبات دعوى نبود، این حق را داشت که از مدّعى علیه طلب سوگند نماید و در صورتى که مدعى علیه اداى سوگند مى نمود، دعواى مدّعِى رد مى گردید. اداى سوگند خارج از مکّه انجام مى گرفت و طبق عادات معمول سوگند به نام بزرگترین بت زمان که آویزان به کعبه بود ادا مى شد. (بت هُبَل).
آنچه که در این زمان از نظر آیین دادرسى قابل ذکر است، استعمال قُسامه به عنوان یکى از ادلّه اثبات قتل بود به طورى که اگر مقتولى را در محله اى مى یافتند که قاتل آن ناشناخته بود، مردان اهل محله بایستى 50 بار سوگند براى اثبات بى گناهى خود یاد مى کردند.


حقوق خانواده:
به طور کلى در عرب جاهلیت، هدف از تشکیل خانواده; مانند هر جامعه دیگرِ آن زمان، تناسل و توالد بود و در کنار این امر، تألیف بین قبایل از طریق مصاهره نیز از جمله اهداف پایه گذارى خانواده بوده است; به طورى که از تاریخ ازدواج، زوجه ضمن داخل شدن در ولایت و سلطه زوج به قبیله او نیز عملاً انتقال مى یافت.
در عقد ازدواج معمولى و عادى; مانند امروز، رضایت ولىّ زوجه و پرداخت مهر و فقدان سبب تحریم، از جمله شرایط مهم و اساسى عقد نکاح بود.
در این دوره، علاوه بر نکاح عادى، که شرایط اساسى آن ذکر گردید، نکاح استبضاع نکاح تعدد ازدواج و زوجات نکاح شغار، نکاح خِدن، نکاح بدل نیز وجود داشته که هر یک داراى تعریف و شرایط ویژه اى بوده اند.
انحلال نکاحِ عادى در این دوره از طریق طلاق صورت مى گرفت که اختیار طلاق صرفاً به دست مرد بوده و زن تنها در صورت شرطِ این امر در عقد، مى توانست از این اختیار بهره مند گردد که این توسط امر زنان صاحب شرف و قدر انجام مى شد.
انجام طلاق نیاز به تشریفات خاصى نداشته و حتى مى توانست به صورت شفاهى صورت گیرد.
اسباب دیگرى نیز براى انحلال نکاح در آن زمان وجود داشته که عبارتند از: خلع، ایلاء، ظهار و مرگ.در این دوره، براى ازدواج مجدد بعد از انحلال نکاح، زن بایستى عده نگاه مى داشت و مدت آن در صورت مرگ شوهر، یک سال تمام بوده است.
توانست به صورت شفاهى صورت گیرد.
اسباب دیگرى نیز براى انحلال نکاح در آن زمان وجود داشته که عبارتند از: خلع، ایلاء، ظهار و مرگ.در این دوره، براى ازدواج مجدد بعد از انحلال نکاح، زن بایستى عده نگاه مى داشت و مدت آن در صورت مرگ شوهر، یک سال تمام بوده است.


دانلود با لینک مستقیم


تحقیق در مورد دوران جاهلیت