بخشی از متن اصلی :
«نظریه حقوق طبیعى» داراى سابقه بیش از دو هزار ساله است و فیلسوفانى همچون سقراط، ارسطو و افلاطون از آن جانب دارى کرده اند. عده اى سقراط را بنیان گذار این نظریه مى دانند. در ابتدا، این دیدگاه بسیط و ساده بود، ولى به تدریج متحوّل شد. تفاوت معتقدان قدیم این نظریه با معتقدان جدید آن، در این است که همه قدما در عین اعتقاد به این نظریه، منکر خدا و دین نبودند، ولى بیش تر معتقدان جدید این نظریه اعتقادى به دین و خدا و امور ماوراى طبیعى ندارند. گروه اخیر به جاى انتساب حقوق طبیعى به خدا، حقوق طبیعى را به «عقل» و «طبیعت اجتماعى» نسبت مى دهند. براى مثال، گرى سیز مى گوید: قواعد حقوق طبیعى حتى اگر خدایى هم نبود، یا در کار انسان دخالت نمى کرد، باز وجود داشت.
از اواسط قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم ـ یعنى به مدت حدود یک و نیم قرن ـ حقوق طبیعى، دوره رکود و خاموشى خودش را سپرى کرد و در اواسط قرن بیستم، حقوق طبیعى جان تازه اى گرفت. از جمله افرادى که در این زمینه نقش داشته اند، جان فینیس مى باشد. در عین حال، این نظریه توسط تعدادى از فیلسوفان، که نسبت به نظر «حقوق طبیعى» نیز دل سوز بودند، مورد انتقاد واقع شده است. نویسنده مقاله، رُبرت پى جرج، در داورى خود، انتقاد منتقدان را رد کرده و دیدگاه جان فینیس در زمینه حقوق طبیعى را مورد تقویت قرار داده است. (مترجم)
این فایل به همراه متن اصلی تحقیق با فرمت "word " در اختیار شما قرار میگیرد.
تعداد صفحات : 10
نظریه حقوق طبیعى