لینک پرداخت و دانلود *پایین مطلب*
فرمت فایل:Word (قابل ویرایش و آماده پرینت)
تعداد صفحه:92
فهرست مطالب
امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
جعفر رحمانى
امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
1-6. دیندارى همراه با غیرت و حمیّت
3-1-11. مهلتخواهى شب عاشورا براى نماز و دعا و تلاوت قرآن
3-2-1. نامشروع دانستن خلافت یزید:
امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا
بحران اختلالى است که از جهت سطح، کل
سیستم و از جهت نوع فیزیکى یا نمادى، سیستم را
تهدید کرده و به مخاطره مىاندازد. بحران ممکن
است به دو صورت در جامعه به وجود آید، یکى در
زمانى که کل سیستم از جهت مادى و فیزیکى تحت
تاثیر قرار گرفته و حیات آن به مخاطره افتاده
باشد؛ دیگر آنکه سیستم به جهت مسائل اعتبار و
حیثیت اجتماعى و به طور نمادین دچار بحران
گردیده و به ورطه سقوط کشانده شود. بحران کربلا
از نوع دوم محسوبمىشود.
در این مقاله توضیح داده شده است که در
مدیریت بحران موفق، سه عامل، نقش تعیین کننده
دارد که در نهضت کربلا به رهبرى امام حسین (ع)
به روشنى نمایان است:
ویژگىهاى رهبرى چون قاطعیت، هدف روشن،
عقیده همراه با بصیرت، مشورت در امور و...
ویژگىهاى پیرو چون وفادارى، مقاومت، شجاعت
و... استراتژى و سیاسیتهاى مقابله چون داشتن
اطلاعات و خنثى کردن توطئهها... نویسنده معتقد
است امام حسین (ع) پس از عدم بیعت با یزید و
حرکت از مدینه به دنبال شرائط مناسبى براى
مبارزه با یزید بود که با توجه به مرکزیت شیعه در
کوفه، پس از اعلام آمادگى مردم، آن حضرت به
سمت عراق حرکت کرد و با درایت و مدیریت خود
این هنر را داشت که مشکل بحران را با موفقیت
پشت سر گذارد و آن را به فرصتى طلایى تبدیل کند
و در جهت اهداف خود به کار گیرد، به گونهاى که
زمینه براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشاء تمامى
انقلابهاى مردمىگردید.
|36|
در دل هر مشکلى فرصتهاى بزرگتر و عالىترى نهفته است که انسانهاى بزرگ قادرند
مشکلات را به فرصتهاى بزرگ تبدیل نمایند.[1]
براى خاندان رسول خدا(ص) و شیعیان آن خاندان مظلوم ،روزى مصیبت بارتر و پر
اندوهتر از روز عاشوراى امام حسین(ع) و روز شهادت آن بزرگوار و یارانش نبوده و در
تاریخ اسلام ثبت نشده است. در حدیثى از امام زینالعابدین(ع) نقل شده که فرمود: روزى بر
رسول خدا(ص) سختتر از روز اُحد نبود که عمویش حمزه فرزند عبدالمطلب و شیر
رسول خدا(ص) به شهادت رسید و پس از آن روز موته بود که عموزادهاش
جعفرابنابىطالب در آن روز کشته شد، آنگاه فرمود:
«و روزى همانند روز حسین(ع) نبود که سى هزار مرد که خود را از این امت مىدانستند به
سوى آن حضرت هجوم برده و هر کدام با ریختن خون آن حضرت مىخواستند به خدا
نزدیکتر شوند، و آن حضرت آنان را به یاد خدا مىانداخت ولى اعتنا نکرده تا آنکه آن بزرگوار
را از روى ستم و دشمنى کشتند.»[2]
زندگى امام در برههاى از زمان که با ستمگران مواجه بود، با بحرانهاى زیادى رو به رو
شده و تمامى وقایع گواه آنند که او مردى پولادین بود و با تکیه بر نیروى غیبى الهى هیچگاه
تسلیم نشد. روح بزرگ او بسان دریاى ژرفى بود که همه ناگوارىها را در خود جاى مىداد و
آنچنان دلش قوى و به فضل پروردگار بستگى داشت که هیچ قدرتى نتوانست در او خللى
ایجاد کند.پیروان راستین اسلام هر کدام به نوبه خود و به مقتضاى شرایط زمان و مکان، در
طول تاریخ، در راه عمل به تکلیف و انجام وظیفه الهى حماسهها آفریدهاند و ثمرات
گرانبهایى را براى اسلام و مسلمین از خود به یادگار گذاشتهاند.بررسى تاریخ انبیاى الهى و
پیشوایان معصوم ،این امر را روشن مىسازد که سراسر حیات پربرکت آنان، تلاش و
استقامت در راه اداى وظیفه تبلیغ رسالت الهى بوده است. و در این راه، هیچ چیز مانع انجام
وظیفه آنان نگردیده است.
یک بحران ضمن آنکه حامل جنبههاى مخرب و منفى است ولى از جهات دیگرى
مىتواند منشأ اثرات سازندهاى باشد و خلاقیت و نوآورى و تلاشها و چالشهاى جدید را
ایجاد کند.[3] با مرگ معاویه و روى کارآمدن یزید بحران بهوجود آمد،اثبات فسق و فجور و
|37|
بىبند و بارى و بىدینى و کفر یزید نیز براى افراد بىغرض نیاز به استدلال زیادى ندارد.
دوران خلافت یزید سه سال و شش ماه بیشتر طول نکشید، ولى در اثر بىسیاستى و پاىبند
نبودن به مقدّسات اسلام و پردهدرى، در همین مدت کوتاه سه جنایت هولناک و بىسابقه
انجام داد که براى همیشه نه تنها تاریخ بنىامیه را ننگین ساخت بلکه تاریخ اسلام را سیاه و
مشوّه کرد. اجمال آنها این گونه بود:
- سال اول، شهادت امام حسین(ع) و یارانش و به اسارت بردن فرزندان و خاندان رسول
خدا و گرداندن آنها در شهرها و قصبات و به شهادت رساندن زنان و کودکان بى گناه ایشان در
کربلا و کوفه و شام و... - فرستادن لشکرى جرّار براى سرکوبى مردم مدینه و مباح شمرده خون مردم آن شهر که
بزرگترین جنایتهاى تاریخ را، لشکریان شام در کنار قبر مطهّر رسول خدا(ص) انجام دادند و
جوى خون در مسجد مدینه به راه انداختند، خانهاى را سالم نگذاردند و... - ویران کردن خانههاى مکه و به خاک و خون کشیدن هزاران انسان در آن شهر و در کنار
خانه خدا و حرم امن الهى و سوزاندن و به منجیق بستن خانه کعبه و ویران کردن قسمتهایى
از آن و... [4]
یزید بعد از به حکومت رسیدن سریعاً خواستار بیعت امام حسین(ع) با خود شد. در نقلى
که یعقوبى در تاریخ خود آورد متن نامه یزید به ولید بن عتبه این گونه است:وقتى نامه من به
تو رسید حسین بن على و عبدالله بن زبیر را احضار کن و از آنها بیعت بگیر و اگر بیعت
نکردند گردن آن دو را بزن و سر هر دو را براى من بفرست. امام حسین(ع) مىدانستند که
زمان شهادت نزدیک است (یا بیعت و یا جنگ و شهادت) در چنین محیطى ،شخص آزاده و
دیندارى مانند امام حسین(ع) نمىتواند دست بیعت به او بدهد. پس شِق دوم یعنى جنگ و
شهادت پیش روى حضرت قرار داشت. ابن اثیر و دیگران از عبداللّه بن عباس و جعفربن
سلیمان ضبعى از امام حسین(ع) روایت کردهاند که فرمود: به خدا سوگند مرا رها نخواهند
کرد تا وقتى که قلبم را از درونم بیرون آورند.[5]
در همان کتاب کامل ابناثیر نقل شده که آن حضرت به عبداللّه بن زبیر که علّت تصمیم او
را از حرکت جویا شد فرمود:
«براستى پدرم براى من حدیث کرد که شهر مکه را بزرگى است که به وسیله او حرمت این شهر
شکسته شود، و من دوست ندارم که آن بزرگ من باشم و به خدا سوگند اگر من دو وجب بیرون
|38|
مکه کشته شوم بهتر دوست دارم تا یک وجب و هر چه دورتر باشم از مکه و کشته شوم، پیش
من محبوبتر است و به خدا سوگند اگر من در لانه جانورى از این جانوران باشم مرا بیرون آورده
تا آنچه را خواهند نسبت به من انجام دهند.[6]»
در قسمتى دیگر امام فرمود: اگر تعجیل نکنم مرا دستگیر خواهند کرد[7] و بار دیگر فرمود:
بنىامیّه مالم را گرفتند، صبر کردم، به آبرویم تعرّض کردند، صبر کردم، خواستند خونم را
بریزند، گریختم.[8]
این نقلها شاهد صدق این گفته است که به هر روى، آنان تصمیم بر قتل او داشتند و امیدى
به زنده بودن، به صورتى که بیعتى صورت نگیرد، نمىتوانسته وجود داشته باشد. طرف دیگر
قضیه رفتن به سمت عراق است.تا اینجا با قسمت یا روى منفى بحران مواجه هستیم (درد،
رنج، تشنگى، قطعه قطعهشدن، آوارگى و.....) روى دیگر بحران ،قسمت مثبت و هنر تبدیل
مشکل به فرصت طلائى است.که سالار شهیدان به نحو شگفت انگیزى بحران را با موفقیت
در جهت اهداف خود به حرکت درآورد و زمینهاى براى دگرگونى در تمامى نسلها و منشأ
تمامى انقلابهاى مردمى گردید.
به همین علت است هنگامى که "ابنزیاد" به حضرت زینب(س) گفت: دیدى که خدا با
برادرت چه کرد، فرمود: من بجز نیکویى چیزى ندیدم.[9]
این حادثه مىتوانست با ماندن حضرت در مکه و شهادت او در آن نقطه مقدس به پایان
برسد که اگر اینچنین مىشد اثرات آن نمىتوانست وسیع و ماندگار باشد و سرمشق رهبران
آتیه قرار گیرد. خط مشى و استراتژى برخورد حضرت با این بحران مىتواند راهنماى
رهبران در سوگیریىهاى آتى گردد.
عالمان وظیفهشناس، در طول تاریخ دین، به مقتضاى عصر خویش براى انجام این مهم
قیام کردهاند. اکنون این بار مسؤولیت بر دوش عالمان و دانشمندان زمان ما قرار دارد.
شاید در برخورد اولیه با موضوع، مفهوم بحران بدیهى انگاشته شود، اما زمانى که در
مسأله بیشتر غور مىکنیم در مىیابیم که تعریف بحران کار چندان سادهاى نیست و
نویسندگان مختلف هر کدام بهگونهاى خاص آن را تعریف و توصیف کردهاند.
هرمان (Herman,1963) بحران را حادثهاى مىداند که موجب سردرگمى و حیرت افراد
شده، قدرت واکنش منطقى و مؤثر را از آنان سلب کرده، و تحقق اهداف آنان را به مخاطره
مقاله در مورد امام حسین(ع) و رهبرى بحران از مکه تا کربلا