این مطلب از مطالب آزاد موجود در اینترنت جمع آوری شده است و در مورد تاریخچه شهر بابل و در 14 صفحه می باشد و در زیر قسمتی از متن آورده شده است :
نخستین مورخانی که از مامطیر یاد کردهاند ابن رسته و ابن فقیه (290 ه.ق) میباشند.همچنین نویسندگانی مثل اصطخری (340 ه.ق) بصورت ممطیر و مامطیر (1) ابن حوقل (376 ه.ق) بصورت مامطیر از این شهر نام برده اند.
در کتاب حدود العالم (372 ه.ق) نیز میآید : مامطیر شهرکیست با آبهای روان و از وی حصیری خیزد سطبر و سخت نیکو که به تابستان به کار دارند» و در سخن اندر رودها میخوانیم: «و دیگر رودیست کی رود باول خوانند، از کوه قارن برود و بر مامطیر بگذرد و اندر دریای خزران افتد. و مقدسی (375 ه.ق) مامطیر را شهری از قصبه آمل میشمارد و مامطیر و ممطیر را دو شهر جداگانه میپندارند.
از شواهد چنین برمیآید که از سده 5 و 6 ه.ق مامطیر رو به ترقی و توسعه نهاده، چنانکه در اوایل سده هفتم بقول یاقوت حموی از جاههای برجسته طبرستان به شمار میآمد.
وجه تسمیه مامطیر
ابن اسفندیار درباره بنای مامطیر و نام آن میآورد : چون امام حسن ابن علی (ع) در زمان خلافت عمر به مامطیر رسید و مالک اشتر نخعی و سپاه عرب با او بودند آن موضع که مامطیر است به چشم امام حسن ابن علی (ع) دلگشای و نزه آمد، آبگیرها و مرغان و شکوفهها و ارتفاع بقعه و نزدیک به ساحل دریا دید گفت: بقعه طیبه ماء و طیر، از آن تاریخ مختصر عمارتی پدید آمد تا به عهد محمدابن خالد که والی ولایت بود، بازار فرو نهاد و بیشتر عمارت فرمود در سنه ستین و مایه مازیار بن قارن مسجد جامع بنیاد نهاد و شهر گردانید.
ولی اولیاءاله آملی میآورد : در عهد خلافت اصحاب از قبل خلفای راشدین، هیچ کس، تخصیص به تبرستان نیامد و آنچه در تاریخ تبرستان مسطور است که در ایام خلافت عمربن الخطاب امام ابومحمدالحسن علی (ع)، و عبداله ابن عمر، و مالک بن حارث الاشتر و قسیم بن العباس به تبرستان آمدهاند به حقیقت اصلی ندارد.در این باره اختلاف نظر زیادی وجود دارد. از جمله آنکه عدهای فتح طبرستان را در زمان عثمان میدانند نه به عهد خلافت عمر ؛ و عدهای از مورخین نیز حضور امام حسن را در فتح طبرستان صریحا نفی کردهاند و عدهای دیگر به حضور آن حضرت در فتح طبرستان اشارهای نمیکنند. اما براساس مدارک به دست آمده نام مامطیر در یک واقعه تاریخی مربوط به سال (250 ه.ق) هنگام قیام حسن بن زید علوی (داعی کبیر) ضد حکمران عرب طبرستان آمده است.
وجه تسمیه مامیترا
بعضی از متاخران از دو کلمه (ممطیر) و (مه میترا) چنین نتیجه گرفتهاند که: شهر بابل امروزی شهری بود پاک و مقدس، در نزدیکیهای دریا و برای جای داشتن (میترای بزرگ) یا (آتشکدهی میتر)، بومیان آنرا (مهمیترا) یا جایگاه میترای بزرگ مینامیدند.از سال (250 ه.ق) به بعد نام مامطیر در اغلب حوادث طبرستان عنوان میشود که در قرن پنجم و ششم، مامطیر رو به وسعت و آبادانی میرود بطوریکه در اوایل قرن هفتم به روایت یاقوت حموی از نقاط معتبر طبرستان به شمار میآید.
بابل در دوران سید قوامالدین مرعشی
در سال (750 ه.ق) کیاییان جلالی _ با قتل فخرالدوله حسن در 750 ه.ق سلسله باوندیان سوم پایان یافت. کیافخرالدین در ساری حاکم شد و از این پس این دودمان با عنوان جلالیان بر مازندران مستولی شدند ـ مامطیر را نیز متصرف شدند و مدت 13 سال (تا 763 در آنجا حکومت کردند. در سال 763 سادات مرعشی سرپرستی میربزرگ در آمل قیام کردند و آنجا را متصرف شده و خود را آماده حمله و تصرف مامطیر و ساری مینمودند ، کیائیان جلالی بالاخره شکست خوردند و مامطیر را از دست دادند.
نخستین مورخانی که از مامطیر یاد کردهاند ابن رسته و ابن فقیه (290 ه.ق) میباشند.همچنین نویسندگانی مثل اصطخری (340 ه.ق) بصورت ممطیر و مامطیر (1) ابن حوقل (376 ه.ق) بصورت مامطیر از این شهر نام برده اند.
در کتاب حدود العالم (372 ه.ق) نیز میآید : مامطیر شهرکیست با آبهای روان و از وی حصیری خیزد سطبر و سخت نیکو که به تابستان به کار دارند» و در سخن اندر رودها میخوانیم: «و دیگر رودیست کی رود باول خوانند، از کوه قارن برود و بر مامطیر بگذرد و اندر دریای خزران افتد. و مقدسی (375 ه.ق) مامطیر را شهری از قصبه آمل میشمارد و مامطیر و ممطیر را دو شهر جداگانه میپندارند.
از شواهد چنین برمیآید که از سده 5 و 6 ه.ق مامطیر رو به ترقی و توسعه نهاده، چنانکه در اوایل سده هفتم بقول یاقوت حموی از جاههای برجسته طبرستان به شمار میآمد.
وجه تسمیه مامطیر
ابن اسفندیار درباره بنای مامطیر و نام آن میآورد : چون امام حسن ابن علی (ع) در زمان خلافت عمر به مامطیر رسید و مالک اشتر نخعی و سپاه عرب با او بودند آن موضع که مامطیر است به چشم امام حسن ابن علی (ع) دلگشای و نزه آمد، آبگیرها و مرغان و شکوفهها و ارتفاع بقعه و نزدیک به ساحل دریا دید گفت: بقعه طیبه ماء و طیر، از آن تاریخ مختصر عمارتی پدید آمد تا به عهد محمدابن خالد که والی ولایت بود، بازار فرو نهاد و بیشتر عمارت فرمود در سنه ستین و مایه مازیار بن قارن مسجد جامع بنیاد نهاد و شهر گردانید.
ولی اولیاءاله آملی میآورد : در عهد خلافت اصحاب از قبل خلفای راشدین، هیچ کس، تخصیص به تبرستان نیامد و آنچه در تاریخ تبرستان مسطور است که در ایام خلافت عمربن الخطاب امام ابومحمدالحسن علی (ع)، و عبداله ابن عمر، و مالک بن حارث الاشتر و قسیم بن العباس به تبرستان آمدهاند به حقیقت اصلی ندارد.در این باره اختلاف نظر زیادی وجود دارد. از جمله آنکه عدهای فتح طبرستان را در زمان عثمان میدانند نه به عهد خلافت عمر ؛ و عدهای از مورخین نیز حضور امام حسن را در فتح طبرستان صریحا نفی کردهاند و عدهای دیگر به حضور آن حضرت در فتح طبرستان اشارهای نمیکنند. اما براساس مدارک به دست آمده نام مامطیر در یک واقعه تاریخی مربوط به سال (250 ه.ق) هنگام قیام حسن بن زید علوی (داعی کبیر) ضد حکمران عرب طبرستان آمده است.
وجه تسمیه مامیترا
بعضی از متاخران از دو کلمه (ممطیر) و (مه میترا) چنین نتیجه گرفتهاند که: شهر بابل امروزی شهری بود پاک و مقدس، در نزدیکیهای دریا و برای جای داشتن (میترای بزرگ) یا (آتشکدهی میتر)، بومیان آنرا (مهمیترا) یا جایگاه میترای بزرگ مینامیدند.از سال (250 ه.ق) به بعد نام مامطیر در اغلب حوادث طبرستان عنوان میشود که در قرن پنجم و ششم، مامطیر رو به وسعت و آبادانی میرود بطوریکه در اوایل قرن هفتم به روایت یاقوت حموی از نقاط معتبر طبرستان به شمار میآید.
بابل در دوران سید قوامالدین مرعشی
در سال (750 ه.ق) کیاییان جلالی _ با قتل فخرالدوله حسن در 750 ه.ق سلسله باوندیان سوم پایان یافت. کیافخرالدین در ساری حاکم شد و از این پس این دودمان با عنوان جلالیان بر مازندران مستولی شدند ـ مامطیر را نیز متصرف شدند و مدت 13 سال (تا 763 در آنجا حکومت کردند. در سال 763 سادات مرعشی سرپرستی میربزرگ در آمل قیام کردند و آنجا را متصرف شده و خود را آماده حمله و تصرف مامطیر و ساری مینمودند ، کیائیان جلالی بالاخره شکست خوردند و مامطیر را از دست دادند.
تاریخچه شهر بابل