دانلود با لینک مستقیم و پر سرعت .
همراه با تصاویر و نقشه ها
مقدمه
میزان محافظت عناصر ذرهای در برابر حریق به شرایط مورد نیاز برای فرار ساکنان و اطفای حریق بستگی دارد. اول، چه مدت طول میکشد تا فرار از ساختمان انجام شود، آیا برای ایمنی ساکنان به ایجاد پناهگاههای درون ساختمان نیاز است؟ دوم، آیا در مبارزه با حریق، مأموران آتشنشانی باید در داخل ساختمان کمک کنند، آیا باید سازهی ساختان پایدار باقی بماند تا بازسازی ساختمان پس از حریق امکانپذیر باشد؟
اگر ساختمان فقط باید تا تخلیه ساکنان پایدار باقی بماند، میتواند محافظت تازهای را فقط برای کوتاه مدت، مثلاً نیم ساعت در نظر گرفت. اما اگر برنامهی ایمنی جانی متکی به تدارک محلهایی به عنوان پناهگاه درون ساختمان بوده، یا لازم باشد تا مأموران آتشنشانی به طور ایمن قادر به فعالیت در درون ساختان باشد، در این صورت باید میزان محافظت ساختمان به حداقل یک ساعتو نیم و شاید حتی بیشتر افزایش یابد. همچنین ممکن است برای شرکتهای بیمه تعمیر ساختمان به بازسازی آن ترجیح داشته باشد که در این صورت محافظت لازم به منظور جلوگیری از حریق در ساختمانها، ممکن است به 2 یا حتی 4 ساعت افزایش یابد.
تقسیم ساختمان به یک سری از فضاهای مسدود در برابر آتش و دود، گسترش حریق را محدود کرده و زمان بیشتری در اختیار میگذارد. بدین ترتیب، حریق محدود شده و ساکنان فرصت فرار و یا پناه گرفتن در محلی تا هنگام اطفای آتش را پیدا میکنند. فضابندی همچنین با محدود کردن آتش این فرصت را به وجود میآورد که حداقل اموال باقی مانده تا هنگام اطفای حریق از صدمات آتش محفوظ بمانند. بنابراین فضابندی، هم برای ایمنی جانی و هم از لحاظ محافظت مالی مهم است.
محافظت از عناصر سازهای علاوه بر تضمین عدم ریزش ساختمان، به فضابندی نیز کمک میکند. اما برای رسیدن به یک تقسیمبندی کامل به صورت فضاهای مختلف، محافظت عناصر غیر سازهای نظیر دیوارهای داخلی و درها نیز ضروری است. به عنوان یک اصل اساسی، طراح باید به یاد داشته باشد که یکپارچگی عناصر جدا کننده باید حفظ شده و هیچ نقطه ضعفی نظیر حفره یا ترک نباید باعث تخریب موانع برابر دود و یا آتش گردد. هر سرویس یا کانالی که از میان یک دیوار یا کف تقسیم کننده عبور کند باید طوری طراحی شود که مقاومتی حداقل معادل با همان عنصر را در برابر آتش از خود نشان دهد. یکی از خطرهای جدی برای ایمنی یک ساختمان، افزودن دیرهنگام سرویسها یا کانالهایی است که از میان دیوارهای تقسیم کننده فضا عبور میکنند. نصب این سرویسها معمولاً توسط پیمانکاران فرعی ناآگاه و با بریدن قسمتهایی از دیوارها یا سقفهای جداکننده انجام میگیرد، بدون توجه به این که با این کار، موانع مهمی در مقابل حریق از بین میروند. درهای واقع در دیوارهای تقسیم باید نه تنها مقاومتی معادل با همان عنصر را در برابر آتش از خود نشان دهد. یکی از خطرهای جدی برای ایمنی یک ساختمان، افزودن دیرهنگام سرویسها یا کانالهایی است که از میان دیوارهای تقسیمکننده فضا عبور میکنند. نصب این سرویسها معمولاً توسط پیمانکاران فرعی ناآگاه و بریدن قسمتهایی از دیوارها یا سقفهای جداکننده انجام میگیرد، بدون توجه به این که با این کار، موانع مهمی در مقابل حریق از بین میروند. درهای واقع در دیوارهای تقسیم باید نه تنها مقاومتی معادل با دیوارها در برابر آتش داشته باشند، بلکه باید مطمئن بود که در صورت به وقوع پیوستن حریق، به سرعت بسته خواهند شد. گوههای چوبی یا لاستیکی[1] که معمولاً جهت باز نگهداشتن در، در زیر آن قرار داده میشوند، خود به سادگی میتوانند تهدید عمدهای در برابر ایمنی حریق باشند. ابعاد و تعداد فضاها معمولاً به وسیله قوانین ساختمانی مشخص میشوند، اما با حرکت به سمت برآوردن ضروریات مقتضی[2] به جای قوانین لازم الاجرا[3] برای لراج مهم است تا بتواند اصولی که تقسیمبندی براساس آنها انجام میگیرد را درک کند.
تعداد فضاهایی که هر طبقه باید به آن تقسیم شود بستگی به تعداد افراد و مقدار سوخت موجود در آن طبقه دارد. این به نوبه خود بستگی به کاربرد ساختمان دارد. در بسیاری از قوانین ساختمانی بسته به کاربرد ساختمان یک مقدار حداکثر برای مساحت کف یا ظرفیت حجمی مناطق مشخص میکنند. به طور کلی هر طبقه حداقل باید به دو قسمت تقسیم شود به طوری که فرار افقی از یکی به دیگری همیشه برای ساکنان امکانپذیر باشد. هر چه محتویات ساختمان بیشتر قابل احتراق باشند، ابعاد تقسیمبندیها باید کوچکتر باشد. یک انبار با بار سوخت بالا (مثلاً محتوی رنگ) به وضوع باید در مقایسه با یک انبار با بار سوخت کم (مثل انبار قطعات فولادی) به قسمتهای کوچکتری تقسیم شود اما متأسفانه اغلب قوانین توجهی به این موضوع دارند.
معمولاً ساختار کف ساختمان طوری است که مقاوم کردن آن در برابر آتش و دود نسبتاً ساده است بنابراین به طور عادی هر کفی یک کف تقسیم کننده است اما معمار باید مطمئن باشد که خروجیهای یک کف تقسیم کننده به طرف پلکان، آسانسورها و شبیه آن نیز درجه یکسانی از مقاومت در برابر آتش از خود نشان خواهند داد. لازم نیست که حتماً هر فضایی تنها محدود به یک طبقه شود، بلکه ممکن است برای مثال، یک فضا شامل یک راه پله منتهی به یک تالار کوچک نیز باشد. شکل هندسی[4] مهم نیست، بلکه مسئله مهم حفظ یکپارچگی[5] فضاهاست.
راههای خروج از بنا و فرار از حریق
آزمایش حریق استاندارد: آزمایش یا آزمایشهای استاندارد ویژه برای شناسایی مقاومت و رفتار، مصالح، فرآوردهها، اعضا و اجزای ساختمانی در مقابل آتشسوزی، که مشخصات اجرایی آنها بعداً به وسیله مقررات مربوط به خود تعیین خواهد شد.
پنجره حریق: پنجرهای با آزمایش حریق استاندارد حائز شرایط مقاومت و محافظت در برابر حریق متناسب با محل استقرار خود باشد.
حریق بند: اعضایی از بنا، شامل دیوار، سقف و کف مقاوم حریق که تواند در مقابل سوختن تمام بار حریق واقع در فضای مربوطه به خود، ایستادگی و مقاومت کند.
در حریق: دری که با انجام آزمایش حریق استاندارد، حائز شرایط مقاومت و محافظت در برابر حریق متناسب با محل استقرار خود باشد.
دوام در برابر حریق: مدتی که مصالح یا قطعات و اجزای ساختمان در مقابل شرایط خاص اجزای آزمایش حریق استاندارد همچنان عملکرد خود را حفظ نمایند.
ـ دیواردودبند: دیوار یا دیوارهای که راهروی خروج را قطع کرده و به یک یا چند در مجهز است، این دیوار باید مانع گسترش آتش و دود باشد.
ـ مانع حریق: صفحه یا پردهای سرتاسری که به صورت قائم (مانند دیوار) یا افقی (مانند سقف) با زمان مشخصی از مقاومت حریق برای جلوگیری از گسترش آتش و دود از فضایی به فضای دیگر به کار گرفته میشود. این صفحات ممکن است برای حریق بند کردن بازشوها نیز مورد استفاده قرار گیرند.
ـ مانع دود: وسیله جداسازی با مشخصات مقاوم حریق یا غیرمقاوم در برابر حریق که به صورت افقی یا قائم، مانند دیوار کف یا سقف به منظور ممانعت از حرکت دود، طراحی و ساخته میشود. موانع دود ممکن است برای حفاظت بازشوها نیز بکار گرفته شوند.
ـ منطقه حریق: بخشی از فضای داخل ساختمان که از اطراف و از سقف و کف به وسیله اعضای ساختمانی مقاوم حریق محدود شود. منطقه حریق با بررسی و اندازهگیری عرض، طول و ارتفاع حریق احتمالی ارزیابی میشود.
میزان مقاومت حریق: مدتی که مصاح یا ترکیبی از آن، توانایی مقاومت در مقابل آتشی مستقیم مطابق آزمایش حریق استاندارد را داشته باشد.
[1] – Door-Wedge
[2] – Functional Requirements
[3] – Geometry
[4] – Geometry
[5] – Integrity